به خواستگارم چی بگم؟

تب‌های اولیه

45 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
به خواستگارم چی بگم؟

سلام.خسته نباشید ممنون از سایت خوبتون.الان حدود دوماهه که هفته ای دوبار شایدم بیشتر خواستگار میاد برای اکثر اونایی که شرایطشون به من میاد واونام میخوان وقتی باهم صحبت میکنیم همه چی بهم میخوره.هر موقع که میریم توی اتاق صحبت کنیم همه چی یادم میره ونمیتونم صحبت کنم.حتی نمیتونم بهشون نگاه کنم.همه میگن تقصیر خودمه که همه چی بهم میخوره.اگه میشه راهنماییم کنید.ممنون

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

shaparak;376569 نوشت:
سلام.خسته نباشید ممنون از سایت خوبتون.الان حدود دوماهه که هفته ای دوبار شایدم بیشتر خواستگار میاد برای اکثر اونایی که شرایطشون به من میاد واونام میخوان وقتی باهم صحبت میکنیم همه چی بهم میخوره.هر موقع که میریم توی اتاق صحبت کنیم همه چی یادم میره ونمیتونم صحبت کنم.حتی نمیتونم بهشون نگاه کنم.همه میگن تقصیر خودمه که همه چی بهم میخوره.اگه میشه راهنماییم کنید.ممنون

بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت و همچنين تقدير و تشكر به خاطر ابراز لطف حضرتعالي

براي به سرانجام نرسيدن يك خواستگاري فاكتورهاي متعددي نقش‌آفرين هستند (خانواده‌ها، سطح انتظارات، شخصيت فرد و...)
اما در قبال مووضع مذكور يعني فراموش كردن مطالب، به نظر مي‌رسد كه علت آن اضطراب و استرس باشد، لذا به منظور غلبه بر آن سعي كنيد:
- پيش از گفتگو با نام و ياد خداي متعال، مقداري آب خنك بنوشيد (اگر از قبل آب خنك در اتاق گفتگو در دسترس شما باشد بهتر است).
- از تصوير سازي ذهني منفي اجتناب كنيد
- از پيشگويي منفي خودداري كنيد
- مطالب و محورهاي مورد نظر را از قبل بنويسد و همراه خود داشته باشيد. محورهايي چون اهداف ازدواج، سطح توقعات، نوع توقعات، حساسيتها، افكار و عقايد و...
- از طرف مقابل بخواهيد او اقدام به مكالمه آغازين كند تا رفته رفته بر فضا غلبه پيدا كنيد و از استرس شما كاسته شود.
- از خداوند بزرگ استعانت بجوييد.

در پناه خداي بزرگ موفق باشيد

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين

سلام ...

1- وقتی یه مرد میخواد شما رو انتخاب کنه ... به این فکر نمیکنه که سر شما پایین هست ... پس حتما دختر خوبی هستین ... ایشون باید بتونن باهاتون احساس راحتی کنن ...
2- وقتی یه مرد ... یا مادر آقا پسری که میان خواستگاری شما ... یعنی شما رو از لحاظ مذهبی و اعتقادی قبول دارن ... دیگه با سر پایین انداختن شورش رو در نیارین ...
2- یکم باهاشون همدلی کنین ... اگر ایشون خواستن از خودشون تعریف کنن ... بهشون بال و پر بدین ...
3- شنونده خوبی باش ... اگر هم حرفی برای گفتن نداشتی سرتون رو به عنوان تایید تکون بدین ...
4- اگر اونم مذهبی بود و نمیتونست حرف بزنه و داشت عصبی میشد ... با لبخند و تایید چهره ات آرومش کن ...
5- خیلی موقع ها همه چیز به صحبت کردن نیست ... مثلا اگر ازش خوشت اومده و پشت یه میز برای شام خوردن نشستین ... اون لیوان آب رو برداشت ... تو هم لیوان آب رو بردار ... اداش رو در بیار ... از جمع هم خجالت نکش ...
6- مهر تایید رو باورهاشون بزنید ... اگر از باورهاشون براتون صحبت کردند ... شما هم تایید کنید ...
7- ازش بخواه برات یه جک تعریف کنه ... شخصیت آقایون رو میشه ... زمانیکه دارن جک تعریف میکنن ... شناخت ... جو هم از حالت خشک و خالی بودن در میاد ...
8- نه کاملا حرفاش رو تایید کن ... نه کاملا رد کن ... نه پاک و ساده باش ... نه مرموز و مخفی کار ... نه آروم صحبت کن ... نه بلند .... نه کند صحبت کن ... نه تند ...
9- بعضی موقع ها خیلی پاک و ساده و آسمونی باش ... بعضی موقع ها مرموز و ماجراجو .... بعضی موقع ها اونقدر آروم حرف بزن که صدات رو نشنوه ... بعضی موقع ها هم بلند بلند ... بعضی موقع ها تند تند و بعضی موقع ها هم کند کند ...
9- جسور باش ... اتفاقی نمیوفته ... از خودت شخصیت ماجراجو بساز ... مثلا بگو من میخوام ماه عسل برم "اهرام ثلاثه مصر" و چند تا مومیایی ببینم ...

البته بحث شناخت یه چیزه دیگس ...

عنکبوت سرخ;377278 نوشت:
5- خیلی موقع ها همه چیز به صحبت کردن نیست ... مثلا اگر ازش خوشت اومده و پشت یه میز برای شام خوردن نشستین ... اون لیوان آب رو برداشت ... تو هم لیوان آب رو بردار ... اداش رو در بیار ... از جمع هم خجالت نکش ...

عنکبوت سرخ;377278 نوشت:
7- ازش بخواه برات یه جک تعریف کنه ... شخصیت آقایون رو میشه ... زمانیکه دارن جک تعریف میکنن ... شناخت ... جو هم از حالت خشک و خالی بودن در میاد ...

عنکبوت سرخ;377278 نوشت:
مثلا بگو من میخوام ماه عسل برم "اهرام مصر" میخوام چند تا مومیایی ببینم ...

میگم جلسه خواستگاریه ها...
پیک نیک نیست که جک تعریف کنن!!
:Gig:

باید حرفاتو یادداشت بکنی
به ترتیب بنویس
اینجوری یادت نمیره !

آرامش;377281 نوشت:
میگم جلسه خواستگاریه ها...
پیک نیک نیست که جک تعریف کنن!!
:Gig:

باید حرفاتو یادداشت بکنی
به ترتیب بنویس
اینجوری یادت نمیره !

خیلی یاحالین شما ...
مثلا ایشون دستشون رو بکنن لای جیبشون ... یه کاغذ در بیارن ... و 100 تا سوال ازشون بپرسن ... هر کدوم که اکی بود تیک بزنن ... هر کدوم هم که ایراد داشت ضربدر بزنن ... آخر شب هم دو دو تا چهار تا کنن و فرداش بگن " بله" ...

ولی به نظر من جلسه خواستگاری همون پیک نیکه ...
یه برانداز کلی میکنید ... خوش تیپ هست یا نه ... پولدار هست یا نه ... خانواده اش چجورین و ... بعدشم میگین ... باید همدیگه رو بیشتر بشناسیم ... حداقلش هم باید قبل از عقد کردن 100 ساعت با هم حرف بزنین ...
و آشنایی و سوالات اساسی و هم کفو بودن اونجا مشخص میشه ...

باحالی از خودتونه...
لازم نیست 100 تا سوال بنویسن بعد تیک بزنن
محور های اصلی حرفاشونو یادداشت میکنن در حد دو سه خط
بعد موقع حرف زدن یه نگاه به کاغذشون میندازن ....چون ایشون فراموش میکنن حرفاشونو!

این موضوع بستگی به فرهنگ خانواده ها داره
اگه ایشون از خانواده های مذهبی باشن بعضی از این راهکارهای شما مناسب نیست

فک کن به خاستگارت بگی میخوام برم اهرام مصر برا ماه عسل..
میگه دختره خله:khaneh:

به قول خارجیا WOW.
مگه پیک نیکه.
یه عقیده جالب واسه ازدواج: با عقل ازدواج کنید و با احساس زندگی مشترکتان را ادامه دهید.
البته نه اینکه اول به طور مطلق عقل و بعد از ازدواج هم به طور مطلق احساس بلکه اول بیشتر عقلی تصمیم بگیرین و بعد از ازدواج آگاهانه مطمئن باشین عشق زیاد میشه.
همین راهکار نوشتن عقاید روی کاغذ چیز خوبیه.
مطمئن باشین نیازی نیست هی به ریخت و قیافه طرف نگاه کنین تا ببینین خوشتیپه یا نه.
باورتون نمیشه یه نفر که خیلی خوشبخته به همسرش میگفت: " من وقتی اومدم خواستگاری تو فقط از بیرون چادر نوک بینیت رو میدیدم.
بعد که حرف زدیم دیدیم با هم تفاهم داریم.
و من اصلا حواسم نبود یه بار صورت تو رو قبل از عقد ببینم.!!!! "
البته به نظر من عیبی نداره یه نگاه بندازین ببینین خوشتون میاد یا نه
ولی خیلی راحت بودن اول کار که هیچی معلوم نیست کار درستی نیست
اصلا اولش لزومی به راحت بودن وجود نداره.
راستی یه توصیه جالب : ببینین نظر خواستگارتون درباره موسیقی چیه؟ البته نه همون اول خواستگاری ها !!!! بعد از چند جلسه.
چون اگه اون موسیقی دوست داشته باشه و شما نه ، این یه مشکل اساسی به وجود میاره.
اینو به خاطر این گفتم که خودم از موسیقی و آهنگ خیلی خوشم نمی یاد:Nishkhand::ok:

نوه فاطمه;377290 نوشت:
به قول خارجیا WOW.
مگه پیک نیکه.
یه عقیده جالب واسه ازدواج: با عقل ازدواج کنید و با احساس زندگی مشترکتان را ادامه دهید.
البته نه اینکه اول به طور مطلق عقل و بعد از ازدواج هم به طور مطلق احساس بلکه اول بیشتر عقلی تصمیم بگیرین و بعد از ازدواج آگاهانه مطمئن باشین عشق زیاد میشه.
همین راهکار نوشتن عقاید روی کاغذ چیز خوبیه.
مطمئن باشین نیازی نیست هی به ریخت و قیافه طرف نگاه کنین تا ببینین خوشتیپه یا نه.
باورتون نمیشه یه نفر که خیلی خوشبخته به همسرش میگفت: " من وقتی اومدم خواستگاری تو فقط از بیرون چادر نوک بینیت رو میدیدم.
بعد که حرف زدیم دیدیم با هم تفاهم داریم.
و من اصلا حواسم نبود یه بار صورت تو رو قبل از عقد ببینم.!!!! "

البته به نظر من عیبی نداره یه نگاه بندازین ببینین خوشتون میاد یا نه
ولی خیلی راحت بودن اول کار که هیچی معلوم نیست کار درستی نیست
اصلا اولش لزومی به راحت بودن وجود نداره.
راستی یه توصیه جالب : ببینین نظر خواستگارتون درباره موسیقی چیه؟ البته نه همون اول خواستگاری ها !!!! بعد از چند جلسه.
چون اگه اون موسیقی دوست داشته باشه و شما نه ، این یه مشکل اساسی به وجود میاره.
اینو به خاطر این گفتم که خودم از موسیقی و آهنگ خیلی خوشم نمی یاد:Nishkhand::ok:

واقعا چی بگم ... :dar:

shaparak;376569 نوشت:
سلام.خسته نباشید ممنون از سایت خوبتون.الان حدود دوماهه که هفته ای دوبار شایدم بیشتر خواستگار میاد برای اکثر اونایی که شرایطشون به من میاد واونام میخوان وقتی باهم صحبت میکنیم همه چی بهم میخوره.هر موقع که میریم توی اتاق صحبت کنیم همه چی یادم میره ونمیتونم صحبت کنم.حتی نمیتونم بهشون نگاه کنم.همه میگن تقصیر خودمه که همه چی بهم میخوره.اگه میشه راهنماییم کنید.ممنون

شاپرک ...خواهر عزیز ..مگه برای ما خاستگار اومده که ما جواب بدیم ؟:khaneh:
شوخی کردم :ok:

یه راهی هست ..بهش میگن راه زندگی ....توی جاده اش چند تا پیچ داره که همش یادم نیست ...اما این جاده اس
درس ........کار .......ازدواج .........بچه ..........
البته این راه واسه همه نیست ....بعضی ها از اسمون میپرن وسط جاده

نمیدونم کدوم پیچ ها رو رد کردی ...اما میدونم الان نزدیک پیچ ازدواجی
دوست داری همسر اینده ات چه شخصیتی باشه ....؟
خوشتیپ..با ایمان ..با خانواده ...حرف گوش کن ....سربه زیر ؟
هر شخصیتی رو که میپسندی و تجسم کن ....اگه سخته ..رو کاغذ بنویس ..انگار میخوای به خدا درخواست بدی
بعد
توقعاتت و تو ذهنت مجسم کن و اونی که به نظرت با معیار هات مطابقت داره رو انتخاب کن
این تا اینجاش
بعد از اینکه فضا یه کم اروم شد و نسبتا تونستی خونسردیت و حفظ کنی
توقعاتت و بیان کن ...
سخت نیست ......
شیرینی ما یادت نره

shaparak;376569 نوشت:
سلام.خسته نباشید ممنون از سایت خوبتون.الان حدود دوماهه که هفته ای دوبار شایدم بیشتر خواستگار میاد برای اکثر اونایی که شرایطشون به من میاد واونام میخوان وقتی باهم صحبت میکنیم همه چی بهم میخوره.هر موقع که میریم توی اتاق صحبت کنیم همه چی یادم میره ونمیتونم صحبت کنم.حتی نمیتونم بهشون نگاه کنم.همه میگن تقصیر خودمه که همه چی بهم میخوره.اگه میشه راهنماییم کنید.ممنون

به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
ببینید شما چون مومنه هستید باید با شخصی مومن ازدواج کنید
همانطور که می‌دونید خداوند ولی مومونان هست و چون ولی (کارساز سرور یا سزاوارتر) به مومنان هست پس همه مشکلاتشان را حل می‌کند!
پس هر کسی جفت و قسمت خودش رو داره
روایت زیر رو با هم می‌خونیم :

ابو بصیر می گوید:امام صادق (ع) فرمود: هر گاه یکی از شما [بخواهد] ازدواج کند، چه می کند؟ عرض کردم: نمی دانم قربانت گردم، فرمود: هرگاه [کسی] قصد ازدواج داشت پس:
۱- دو رکعت نماز به جا آورد.
۲- و خداوند عزّوجلّ را سپاس گوید.
۳- بگوید:
اللَّهُمَّ إِنِّی أُرِیدُ التَّزْوِیجَ فَقَدِّرْ لِی مِنَ النِّسَاءِ أَعَفَّهُنَّ فَرْجاً وَ أَحْفَظَهُنَّ لِی فِی نَفْسِهَا وَ مَالِی وَ أَوْسَعَهُنَّ رِزْقاً وَ أَعْظَمَهُنَّ بَرَکَةً وَ قَیِّضْ لِی مِنْهَا وَلَداً طَیِّباً تَجْعَلُهُ لِی خَلَفاً صَالِحاً فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی
پروردگارا من می خواهم زنی را به همسری گیرم، پس از میان زنان، پاکدامن ترین آنان و نگهدارنده ترین شان نسبت به جان و مالم و آن که روزیش فراوان تر و برکتش افزون تر باشد برایم مقدّر بفرما و از او فرزندی پاک و برومند نصیبم کن که در زندگی و مرگ من جانشینی صالح برایم باشد

پس شما این کار رو بکنید و البته به جای "زنی را به همسری بگیرم" بگویید مردی را همسری بگیرم .

بعدش خداوند خودش همه چیز رو درست می‌کنه!
و وقتی شخص مورد نظر خداوند که حتما دلخواه شما خواهد بود آمد, شما به اذن خداوند قادر خواهید بود با او انس گرفته و راحت با او حرف بزنید و ان شاء الله ازدواج کنید! (به همین راحتی!)

shaparak;376569 نوشت:
سلام.خسته نباشید ممنون از سایت خوبتون.الان حدود دوماهه که هفته ای دوبار شایدم بیشتر خواستگار میاد برای اکثر اونایی که شرایطشون به من میاد واونام میخوان وقتی باهم صحبت میکنیم همه چی بهم میخوره.هر موقع که میریم توی اتاق صحبت کنیم همه چی یادم میره ونمیتونم صحبت کنم.حتی نمیتونم بهشون نگاه کنم.همه میگن تقصیر خودمه که همه چی بهم میخوره.اگه میشه راهنماییم کنید.ممنون

سلام خواهر گلم
با نظر جناب امیدوار کاملا موافقم
و یه مورد تجربی هم هست
اینکه قبل از ورود خواستگار سوالاتو چندبار واسه یکی از نزدیکانت مرور کن ولی بهش نگاه نکن
و زمان حضور خواستگارتم بهش نگاه نکن و سوالاتو بپرس اینجوری خیلی راحتتر میتونی حرفتو مرور کنی
انشالله خوشبخت بشی:Mohabbat::hamdel::Gol:

آرامش;377285 نوشت:
باحالی از خودتونه...
لازم نیست 100 تا سوال بنویسن بعد تیک بزنن
محور های اصلی حرفاشونو یادداشت میکنن در حد دو سه خط
بعد موقع حرف زدن یه نگاه به کاغذشون میندازن ....چون ایشون فراموش میکنن حرفاشونو!

متاسفانه این کار دیگه فایده نداره چون فوری آقایون نتیجه میگیرند که این دختره که نمیتونه چهار تا سوالو از خودش بگه یا یادش بمونه چجوری فرداپس فردا میتونه زندگی کنه
دیدم که میگما!!!


آرامش;377285 نوشت:
این موضوع بستگی به فرهنگ خانواده ها داره
اگه ایشون از خانواده های مذهبی باشن بعضی از این راهکارهای شما مناسب نیست

فک کن به خاستگارت بگی میخوام برم اهرام مصر برا ماه عسل..
میگه دختره خله

خداییش دختریکه توی خواستگاری بگه میخوام ماه عسل برم اهرم مصر مشکل نداره؟؟؟ :khandeh!:
:Nishkhand::khaneh::khandeh!:

مهر...;377389 نوشت:
شاپرک ...خواهر عزیز ..مگه برای ما خاستگار اومده که ما جواب بدیم ؟
شوخی کردم

یه راهی هست ..بهش میگن راه زندگی ....توی جاده اش چند تا پیچ داره که همش یادم نیست ...اما این جاده اس
درس ........کار .......ازدواج .........بچه ..........
البته این راه واسه همه نیست ....بعضی ها از اسمون میپرن وسط جاده

نمیدونم کدوم پیچ ها رو رد کردی ...اما میدونم الان نزدیک پیچ ازدواجی
دوست داری همسر اینده ات چه شخصیتی باشه ....؟
خوشتیپ..با ایمان ..با خانواده ...حرف گوش کن ....سربه زیر ؟
هر شخصیتی رو که میپسندی و تجسم کن ....اگه سخته ..رو کاغذ بنویس ..انگار میخوای به خدا درخواست بدی
بعد
توقعاتت و تو ذهنت مجسم کن و اونی که به نظرت با معیار هات مطابقت داره رو انتخاب کن
این تا اینجاش
بعد از اینکه فضا یه کم اروم شد و نسبتا تونستی خونسردیت و حفظ کنی
توقعاتت و بیان کن ...
سخت نیست ......
شیرینی ما یادت نره

مهرعزیز شما که تجربه داری راهنماییم کن
مثلا من تابه حال هیچ وقت وقتی دختر وپسری باهم حرف میزنن که اونجا نبودم اصلا یه دختر چه طوری باید رفتار کنه؟باید چه طوری باشه؟سنگین باشه یا بگو بخند؟پرو باشه یاخجالتی؟ازهمه دوستان هم ممنون میشم کمکم کنند.

1- اول از همه سعی کن خودت باشی ... مثلا اگر از موسیقی خوشت میاد ... چه دلیلی داره که بگی بدت میاد ... بعدا برات درده سر ساز میشه .... میتونی تا آخر عمرت موسیقی گوش ندی ؟؟؟
2- اگر میخوای با آقا پسری ازدواج کنی ... وسن آقا پسر کمتر از 28 سال هست و دوسش داری ... تو جلسه خواستگاری باید دلش رو ببری ... اصلا ایشون نمیفهمه که داری دلش رو میبری ... فکر میکنه شما همینجوری مهربان و دوست داشتنی و لطیف هستی .
3- اگر میخوای با آقا پسری ازدواج کنی ... وسن آقا پسر بالای 28 سال هست ... باید عاقل باشی ( نه سنگین)
4- اگر میخواهی با مادر شوهرت طرف بشی ... باید عاقل باشی ... یا حداقل خودت رو به عاقل بودن بزنی ... باید رو رفتارت کنترل داشته باشی ...
5- خودت رو دست یافتنی نشون نده ... این کاره بابا مامانته ... تو جلسه خواستگاری باید در مورد سربازی ایشون سوال بپرسن ... در مورد کارشون ... و پدرتون باید خودشون رو سخت گیر نشون بده .
6- بهش بفهمون که تحصیل کرده هستی ...
7- باید خودت رو مهربان و دوست داشتنی و لطیف نشون بدی و در عین حال دست نیافتنی ... یکی بدون اون یکی فایده نداره ....
8- جلوش احساس ضعف نشون نده ... مثلا از نگاه هاش فرار نکن ...
9- اگر ازش خوشت اومده ... باید بیشتر بهش احترام بزاری ... آقایون لذت احترام رو با هیچ چیز عوض نمیکنن ... ( البته نباید برای این کار خودت رو خورد کنی یا خودت رو دست یافتنی نشون بدی )

و ...

عنکبوت سرخ;377525 نوشت:
دست نیافتنی
ممنون این دست نیافتنی یعنی چطور؟

shaparak;377517 نوشت:
مهرعزیز شما که تجربه داری راهنماییم کن
مثلا من تابه حال هیچ وقت وقتی دختر وپسری باهم حرف میزنن که اونجا نبودم اصلا یه دختر چه طوری باید رفتار کنه؟باید چه طوری باشه؟سنگین باشه یا بگو بخند؟پرو باشه یاخجالتی؟ازهمه دوستان هم ممنون میشم کمکم کنند.

:khaneh::khaneh::khaneh:
اخه چرا منو تو این موقعیت قرار میدی؟
زندگی صحنه تئاتر نیست که نقش بازی کنی ...کسی برای بازی تو نمیاد ...برای خودت میاد
پس خودت باش
شاپرک
پرو و چش سفید نباش :ghash: شوخی کردم .....پرویی یه جور بی ادبیه ...فکر میکنم منظور تو بی پروا حرف زدن باشه .....
اونقدرم خجالتی نباش که به من من بیوفتی و نتونی حرف های سرنوشت سازت و بگی :khejalati:
بعد ها پشیمونی به بار بیاد
که اقا دوماد فکر کنه ..خدایی نکرده... زبونم لال ....شما لالی یا حرف زدن بلد نیستی
بگو بخند رو هم زیاد پسندیده نمیدونم :khaneh::khandeh!:....یه لبخند کوچیک :Nishkhand: که نگن عروس عنقه کافیه
متعادل ..که به زبون خودت میشه سنگین باش
میری بغالی خجالت میکشی یا با صاحب مغازه بی پروا صحبت میکنی؟
هیچ کدوم
عادی حرف میزنی
عادی باش خواهر من ...
عادی

عنکبوت سرخ;377525 نوشت:
1- اول از همه سعی کن خودت باشی ... مثلا اگر از موسیقی خوشت میاد ... چه دلیلی داره که بگی بدت میاد ... بعدا برات درده سر ساز میشه .... میتونی تا آخر عمرت موسیقی گوش ندی ؟؟؟
2- اگر میخوای با آقا پسری ازدواج کنی ... وسن آقا پسر کمتر از 28 سال هست و دوسش داری ... تو جلسه خواستگاری باید دلش رو ببری ... اصلا ایشون نمیفهمه که داری دلش رو میبری ... فکر میکنه شما همینجوری مهربان و دوست داشتنی و لطیف هستی .
3- اگر میخوای با آقا پسری ازدواج کنی ... وسن آقا پسر بالای 28 سال هست ... باید عاقل باشی ( نه سنگین)
4- اگر میخواهی با مادر شوهرت طرف بشی ... باید عاقل باشی ... یا حداقل خودت رو به عاقل بودن بزنی ... باید رو رفتارت کنترل داشته باشی ...
5- خودت رو دست یافتنی نشون نده ... این کاره بابا مامانته ... تو جلسه خواستگاری باید در مورد سربازی ایشون سوال بپرسن ... در مورد کارشون ... و پدرتون باید خودشون رو سخت گیر نشون بده .
6- بهش بفهمون که تحصیل کرده هستی ...
7- باید خودت رو مهربان و دوست داشتنی و لطیف نشون بدی و در عین حال دست نیافتنی ... یکی بدون اون یکی فایده نداره ....
8- جلوش احساس ضعف نشون نده ... مثلا از نگاه هاش فرار نکن ...
9- اگر ازش خوشت اومده ... باید بیشتر بهش احترام بزاری ... آقایون لذت احترام رو با هیچ چیز عوض نمیکنن ... ( البته نباید برای این کار خودت رو خورد کنی یا خودت رو دست یافتنی نشون بدی )

و ...


کلک. نکنه خواستگار خودتی .:ok::khandeh!::Khandidan!:
اصلا شما خانمید یا آقا؟:Moteajeb!::Gig:
در هر صورت جناب عنکبوت سرخ شما خیلی شیطون هستید.:khaneh::Nishkhand:
(من باب مزاح:Sokhan:)
به این پستی که من زدم میگن : اسپم!!!!!!

مثلا ...
شما خیلی خیلی باید خودتون رو مهربان ... دوست داشتنی ... و لطیف نشون بدین ...
ولی وقتی ایشون خواست کمی بهتون نزدیک بشه ... یا در مورد قرار بعدی صحبت کنه ... باید کمی با تامل صحبت کنید ... کار سختی هست ... یکم حالت چهره ات رو عوض کن ... کافیه ....
باید نظر پدر و مادرتون رو شرط بدونین ...
در عین حالیکه احترام براشون قایل هستین ... باید همیشه یه مشگلی رو بندازین جلو ...

راستی ...
جلوش قوز نکن ...حتما حتما کمرت رو صاف بگیر ...

مهر...;377532 نوشت:
خه چرا منو تو این موقعیت قرار میدی؟
دختر زندگی صحنه تئاتر نیست که نقش بازی کنی ...کسی برای بازی تو نمیاد ...برای خودت میاد
پس خودت باش
شاپرک
پرو و چش سفید نباش شوخی کردم .....پرویی یه جور بی ادبیه ...فکر میکنم منظور تو بی پروا حرف زدن باشه .....
اونقدرم خجالتی نباش که به من من بیوفتی و نتونی حرف های سرنوشت سازت و بگی
که اقا دوماد فکر کنه ..خدایی نکرده... زبونم لال ....شما لالی یا حرف زدن بلد نیستی
بگو بخند رو هم زیاد پسندیده نمیدونم ....یه لبخند کوچیک که نگن عروس عنقه کافیه
متعادل ..که به زبون خودت میشه سنگین باش
میری بغالی خجالت میکشی یا با صاحب مغازه بی پروا صحبت میکنی؟
هیچ کدوم
عادی حرف میزنی
عادی باش خواهر من ...
عادی
ای خدا چقدر سخته......

عنکبوت سرخ;377534 نوشت:
جلوش قوز نکن ...حتما حتما کمرت رو صاف بگیر ...
همیشه تادوروز بعدخواستگاری کمردردم بس که صاف میشینم

نوه فاطمه;377533 نوشت:
کلک. نکنه خواستگار خودتی .:ok::khandeh!::Khandidan!:
اصلا شما خانمید یا آقا؟:Moteajeb!::Gig:
در هر صورت جناب عنکبوت سرخ شما خیلی شیطون هستید.:khaneh::Nishkhand:
(من باب مزاح:Sokhan:)
به این پستی که من زدم میگن : اسپم!!!!!!

من خانومم ...
شیطون ... کی ... من ؟؟؟

عنکبوت سرخ;377525 نوشت:
بهش بفهمون که تحصیل کرده هستی ...

یعنی اومده خاستگاری ؟ میوه شیرینی رو خوردن.....قراره با دختر مورد نظرشون حرف بزنن ..اما نمیدونن عروس سواد داره یا نه ؟
هر کسی میره خاستگاری امار خانواده و سن و تحصیل و هم داره

عنکبوت سرخ;377525 نوشت:
اگر میخوای با آقا پسری ازدواج کنی ... وسن آقا پسر بالای 28 سال هست ... باید عاقل باشی ( نه سنگین)

اینم جمله ی خوبیه .............

عنکبوت سرخ;377525 نوشت:
خودت رو دست یافتنی نشون نده ... این کاره بابا مامانته ... تو جلسه خواستگاری باید در مورد سربازی ایشون سوال بپرسن ... در مورد کارشون .

با این مورد موافقم اما اخریه به دلم ننشست ........

عنکبوت سرخ;377525 نوشت:
جلسه خواستگاری باید دلش رو ببری ... اصلا ایشون نمیفهمه که داری دلش رو میبری ... فکر میکنه شما همینجوری مهربان و دوست داشتنی و لطیف هستی .

بابا چرا به این بچه استرس تزریق میکنی خواهر گلم ............این اقایی که حاضر شده از وقتش بزنه ...از کارش بزنه ... دست مامان باباش و بگیره ... .گل و شیرینی بخره .......یه ساعت جلوی اینه موهاش و شونه کنه و با عطرش دوش بگیره ....هی عرق پیشونی اش پاک میکنه ....هی از استرس پاش و تکون بده ....هی با اشاره به باباش بگه برو سر اصل مطلب دام پوکید .......فکر همه چی رو کرده

عنکبوت سرخ;377538 نوشت:
من خانومم ...
شیطون ... کی ... من ؟؟؟
اصلا پسرا چه توقعی ازدختردارن؟دوست دارن چه طور باشن؟من داداش نداشتم این چیزارو خوب نمیدونم

عنکبوت سرخ;377538 نوشت:
من خانومم ...
شیطون ... کی ... من ؟؟؟

ببخشید انگار جمع اینجا زنانه است.:Moteajeb!::khandeh!:
من اشتباهی کلیک کردم . ، فقط دستم خورد رو دکمه. :khandeh!:
ببخشید.
من میرم بیرون راحت باشید.:ok:

:ghati:
خواهر من تا تو بری خونه ی بخت یا من ضربه مغزی میشم یا فشار خون میگیرم
سخت نیست ...
اینقدر استرس نداشته باش

نوه فاطمه;377542 نوشت:
ببخشید انگار جمع اینجا زنانه است.
من اشتباهی کلیک کردم . ، فقط دستم خورد رو دکمه.
ببخشید.
من میرم بیرون راحت باشید.
نه اتفقا برادر فکر کنم شمام بتونید کمک کیند هرچی نباشه آقایون طرف دیگه ماجران

مهر...;377543 نوشت:
خواهر من تا تو بری خونه ی بخت یا من ضربه مغزی میشم یا فشار خون میگیرم
سخت نیست ...
اینقدر استرس نداشته باش
آخه چه کارکنم دارم دیوونه میشم.اصلا پسرارو نمیشناسم دادشم نداشتم که بدونم

shaparak;377551 نوشت:
آخه چه کارکنم دارم دیوونه میشم.اصلا پسرارو نمیشناسم دادشم نداشتم که بدونم

همچین میگی نمیشناسم انگار پسر جماعت ندیدی؟
پدر که داشتی ؟پدرت هم یه نمونه از جنس مخالفه
این پست ها رو هم ننویس ..ببینم میتونی باعث و بانی بن شدن من بشی یا نه

مهر...;377556 نوشت:
همچین میگی نمیشناسم انگار پسر جماعت ندیدی؟
پدر که داشتی ؟پدرت هم یه نمونه از جنس مخالفه
این پست ها رو هم ننویس ..ببینم میتونی باعث و بانی بن شدن من بشی یا نه
خب بابام که باجوونای الآن فرق میکنه.دارم دیوونه میشم

سلام
به نظر من که هیچ اشکالی نداره سوالاتتون را از روی نوشته بخونین فقط با اعتماد به نفس کامل اینکار را انجام بدین نه مثل اینکه دارین تقلب میکنین زیر چشمی و یواشکی. البته جواب ها رو به ذهنتون بسپارین که اگه بنویسین خیلی زشته.
در ضمن فراموش نکنین که تعداد سوالات بیش از حد زیاد نشه و بدونین جلسه اول موضوعات کلی مطرح میشه . یکی از دوستان می گفت رفته بوده خواستگاری جلسه اول دختر خانوم یه دفتر چهل برگ در آورده شروع کرده به سوال تقریبا 2 ساعت طول کشیده.
در ضمن نه خیلی صمیمی بر خورد کنین نه خیلی بد اخلاق فقط معمولی (البته قبول دارم خیلی سخته). جلسه (اول) خواستگاریه مراسم نامزدی که نیست میگن دل پسر رو بدست بیارین.
البته نظر شخصیما گفتم هر کس از یه رفتاری خوشش میاد پس بهترین کار اینه که خودتون باشین.

من در مورد خواستگاری نظر مهمی ندارم.
ولی در مورد زندگی مشترک نظرم اینه که یه مرد از همسرش مهمترین چیزی که میخواد آرامشه و بعد از اون چیزای دیگه در درجات پایین تری قرار می گیرند.
بعضی خانوما به همین مساله توجه نمی کنند و اینقدر زندگی خودشون را شلوغ پلوغ می کنند و هی هر روز مهمون دعوت می کنند که شوهرشون به غلط کردن میفته :ok: و شوهره فکر می کنه وقتی ازدواج نکرده بودم که آرامشم بیشتر بود.
مهمترین چیز آرامشه.
بازم مثل همیشه نظری که دادم کاملا بی ربط بود.اینیم دیگه.

حق دوست;377558 نوشت:
سلام
به نظر من که هیچ اشکالی نداره سوالاتتون را از روی نوشته بخونین فقط با اعتماد به نفس کامل اینکار را انجام بدین نه مثل اینکه دارین تقلب میکنین زیر چشمی و یواشکی. البته جواب ها رو به ذهنتون بسپارین که اگه بنویسین خیلی زشته.
در ضمن فراموش نکنین که تعداد سوالات بیش از حد زیاد نشه و بدونین جلسه اول موضوعات کلی مطرح میشه . یکی از دوستان می گفت رفته بوده خواستگاری جلسه اول دختر خانوم یه دفتر چهل برگ در آورده شروع کرده به سوال تقریبا 2 ساعت طول کشیده.
در ضمن نه خیلی صمیمی بر خورد کنین نه خیلی بد اخلاق فقط معمولی (البته قبول دارم خیلی سخته). جلسه (اول) خواستگاریه مراسم نامزدی که نیست میگن دل پسر رو بدست بیارین.
البته نظر شخصیما گفتم هر کس از یه رفتاری خوشش میاد پس بهترین کار اینه که خودتون باشین.

اینم نظر یه اقا ...خوبه ؟
استرس بی مورده ......به نظرات دوستان و جناب امیدوار عمل کنید
بعدشم ...مگه الان خاستگار پشت دره که میگی استرس دارم ..به منم استرس تزریق میکنی؟

نوه فاطمه;377572 نوشت:
مهمترین چیز آرامشه.
این آرامش بعداز خواستگاری وازدواج بدست میاد.نه درمراحل خواستگاری.

مهر...;377573 نوشت:
بعدشم ...مگه الان خاستگار پشت دره که میگی استرس دارم ..به منم استرس تزریق میکنی؟
آره خواهرم پشت دره

shaparak;377576 نوشت:
آره خواهرم پشت دره
:Moteajeb!:

نوه فاطمه;377572 نوشت:
من در مورد خواستگاری نظر مهمی ندارم.
ولی در مورد زندگی مشترک نظرم اینه که یه مرد از همسرش مهمترین چیزی که میخواد آرامشه و بعد از اون چیزای دیگه در درجات پایین تری قرار می گیرند.
بعضی خانوما به همین مساله توجه نمی کنند و اینقدر زندگی خودشون را شلوغ پلوغ می کنند و هی هر روز مهمون دعوت می کنند که شوهرشون به غلط کردن میفته و شوهره فکر می کنه وقتی ازدواج نکرده بودم که آرامشم بیشتر بود.
مهمترین چیز آرامشه.
بازم مثل همیشه نظری که دادم کاملا بی ربط بود.اینیم دیگه.

پستتون و به تاپیک تجربه های همسرداری انتقال بدید http://www.askdin.com/thread28560-14.html

:please:خدا

حق دوست;377558 نوشت:
یکی از دوستان می گفت رفته بوده خواستگاری جلسه اول دختر خانوم یه دفتر چهل برگ در آورده شروع کرده به سوال تقریبا 2 ساعت طول کشیده.

احتمالا دختر خانم از اوان نوجوانی شروع کردن به پر کردن دفتر چهل برگ.:ok::khaneh:

السلام عليك يا معذب في قعر السجون...:Gol:

با سلام
به نظرم از روي يادداشت خوندن زياد جالب نيست.
در جلسه اول همانطور كه دوستان گفتند يك سري نكات اصلي بايد سوال بشه و معمولا سوالات ريزتر به جلسات بعدي موكول ميشود.

اين سوالات كلي چيزي نيست كه لازم به يادداشت كردن باشد اول بگوييد خودشان را معرفي كنند. بعد چند سوال از نظر اعتقادي بپرسيد و بعد وضعيت شغل و چند ملاك ديگر كه برايتان جزو اولويتهاست مثل زندگي مستقل يا تحصيل خودتان بعد از ازدواج و ... وضعيت ظاهري هم كه با يك نگاه مشخص است و نياز به سوالي ندارد.

خيلي وارد جزئيات نشويد....مهمتر از همه اينكه بگذاريد شروع كننده خواستگارتان باشد. بگذاريد اول ايشان سوالات را بپرسند و بيشتر در جلسه اول شنونده خوبي باشيد..... خيلي راحت از روي نوع سوالات ايشان ميتوانيد از دغدغه ها و ملاكهاي آقا آگاه شويد.

اينقدر به خودتان استرس ندهيد چون كارتان را سخت تر ميكند.... به مرور و طي تجربه احتمالا راحت تر ميشويد.

بازهم ميگم به نظرم از روي كاغذ خواندن نوعي نقطه ضعف است اگر يادتان ميرود سوالاتتان را قبل از شروع جلسه اينقدر روي كاغذ بنويسيد تا حفظ شويد...!

از همه مهمتر به خدا توكل كنيد و نتيجه را به او بسپاريد.

انشاالله كه موفق باشيد.:Gol:

شقایق کویری;377419 نوشت:
متاسفانه این کار دیگه فایده نداره چون فوری آقایون نتیجه میگیرند که این دختره که نمیتونه چهار تا سوالو از خودش بگه یا یادش بمونه چجوری فرداپس فردا میتونه زندگی کنه
دیدم که میگما!!!

ولی این مسئله یادداشتو این حرفا تا جائیکه من میدونم جا افتاده و کسی این حرفو نمیزنه
حداقل بین بچه های مذهبی...
تازه من یه مورد آقاشم دیدم که حرفاشو یادداشت کرده بود:ok: خیلی با حال بود...

چقد نظرات جالبه:ok:

سلام مهر ...
عزیزم من کمی با حرفات مخالفم ...
به نظر من نباید آدم جلسه خاستگاری رو یه جلسه عادی تصور کنه ...
یا سعی کنه همون کسی که هست باشه ... باید کمی متفاوت تر باشه ...
قبول دارم که باید رو اصول رو حفظ کرد ... ولی باید ایشون بتونن آداب معاشرت خودشون رو به رخ بکشن ...

مثلا : یه خانواده ای رفته بودن خواستگاری دختر خانومی ... مادره پسره که رفته بود خواستگاری ... وقتی چشم اون ها رو دور میبینه ... قندون رو برمیگردونه ... ببینه ... برای اینا ارزش قایل شدن و قندون رو با قند نو پر کردند ... یا اینکه رو همون قند های قبلی قند ریختن ... این مساله شاید به ظاهر چیزی نباشه ... ولی خیلی ها اینجوری تصمیم میگیرن .

مثلا : اگر آقا پسری با تی شرت و شلوار لی بیان خواستگاری شما ... شما چه حالی بهتون دست میده ... استدلال ایشون هم این باشه که ما همونجوری رفتار میکنم که هستیم .

و ...

اصول رو قبول دارم ... ولی بعضی چیزها آداب معاشرت هست ... احترام هست ... که باید رعایت بشه ...

عنکبوت سرخ;377720 نوشت:
سلام مهر ...
عزیزم من کمی با حرفات مخالفم ...
به نظر من نباید آدم جلسه خاستگاری رو یه جلسه عادی تصور کنه ...
یا سعی کنه همون کسی که هست باشه ... باید کمی متفاوت تر باشه ...
قبول دارم که باید رو اصول رو حفظ کرد ... ولی باید ایشون بتونن آداب معاشرت خودشون رو به رخ بکشن ...

مثلا : یه خانواده ای رفته بودن خواستگاری دختر خانومی ... مادره پسره که رفته بود خواستگاری ... وقتی چشم اون ها رو دور میبینه ... قندون رو برمیگردونه ... ببینه ... برای اینا ارزش قایل شدن و قندون رو با قند نو پر کردند ... یا اینکه رو همون قند های قبلی قند ریختن ... این مساله شاید به ظاهر چیزی نباشه ... ولی خیلی ها اینجوری تصمیم میگیرن .

مثلا : اگر آقا پسری با تی شرت و شلوار لی بیان خواستگاری شما ... شما چه حالی بهتون دست میده ... استدلال ایشون هم این باشه که ما همونجوری رفتار میکنم که هستیم .

و ...

اصول رو قبول دارم ... ولی بعضی چیزها آداب معاشرت هست ... احترام هست ... که باید رعایت بشه ...

درسته . نظر هر کسی هم برای خودش محترمه ....اما من از تظاهر بیزارم .......
اگه قرار باشه با دیگران اداب معاشرت کنم ....واسه یه جلسه خاستگاری یا با منظور نیست
اگه قراره با شخصیت باشم ..این موضوع فقط مختص یه جلسه خاستگاری نیست ....برای همه ی فصول زندگیه
از به رخ کشیدن متنفرم
تازه اگه چیزی هم داشته باشم پنهون میکنم تا دیگران با من مثل خودشون یا یه ادم عادی رفتار کنن

عنکبوت سرخ;377720 نوشت:
سلام مهر ...
عزیزم من کمی با حرفات مخالفم ...
به نظر من نباید آدم جلسه خاستگاری رو یه جلسه عادی تصور کنه ...
یا سعی کنه همون کسی که هست باشه ... باید کمی متفاوت تر باشه ...
قبول دارم که باید رو اصول رو حفظ کرد ... ولی باید ایشون بتونن آداب معاشرت خودشون رو به رخ بکشن ...

کلا شما باید یه دیپلمات می شدید! حرفاتون منو ترسوند آخه ظاهر سازی درسته!! کلا از ابتدا هرچی گفتید فقط باعث میشه منطق کنار بره!! البته حرفاتون نشون میده خیلی فکر شده بیان کردید ولی پیشنهاد میدم یه مقداری ایده هاتون رو مثبت کنید! هدف خوشبختی است نه صرفا ازدواج!

من حرفم اینه اگر قرار باشه با ظاهر سازی کسی ازدواج کنه درکل ازدواج نکنه بهتره آخه یه نگاه به آمار طلاق بندازید تو خیابون کم ظاهر سازی میشه این آمار طلاق دلیلش جز ظاهرسازی(در رفتار) هست اخه یه نگاهی به دورو برتون بندازید! من خودم اگر ببینم جلسه اول طرفم سرش پایینه یا استرس داره اصلا برام مسئله ای نیست بلکه برام مهمه طرف واقعا سعی کنه منطقی باشه و خواستش این باشه که با صحبت هاشون طرف رو خوب بشناسه و همچنین خودش رو درست بشناسونه تا به تصمیمی درست برسن غیر از این شانس شما برای خوشبختی پایین میاد.ازدواج یه تغییر بزرگ تو زندگی به حساب میاد سعی کنید هرکاری کنید(به صورت منطقی نه افراط!) تا ریسک تو انتخابتون کاهش پیدا کنه.
التماس دعا

موضوع قفل شده است