علت خشم برای من

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت خشم برای من

سلام.من در مورد مواردی که در انها نباید خشمگین بشوم و می شوم فکر کردم.به این نتیجه رسیدم که علت اصلیش اینه:(احساس) عدم توانایی در 1-دفاع از حریم خودم 2-گرفتن حق 3-قانع کردن دیگران با منطق و گفتگو و ارامش هست.حالا مسئله جالب اینجاست که بعد از اینکه از اون موقعیت خارج میشم ،به این فکر می افتم که چرا فلان دلیل منطقی رو برای دفاع از خودم نیاوردم و این بیشتر منو اذیت میکنه!از دوستان و اساتید خواهش می کنم که کمکم کنند!

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد امیدوار

pooyan101;375278 نوشت:
سلام.من در مورد مواردی که در انها نباید خشمگین بشوم و می شوم فکر کردم.به این نتیجه رسیدم که علت اصلیش اینه:(احساس) عدم توانایی در 1-دفاع از حریم خودم 2-گرفتن حق 3-قانع کردن دیگران با منطق و گفتگو و ارامش هست.حالا مسئله جالب اینجاست که بعد از اینکه از اون موقعیت خارج میشم ،به این فکر می افتم که چرا فلان دلیل منطقی رو برای دفاع از خودم نیاوردم و این بیشتر منو اذیت میکنه!از دوستان و اساتید خواهش می کنم که کمکم کنند!

بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت
مواردي را كه به عنوان عوامل خشم بيان فرموديد، مورد تاييد است. در مجموع مي‌توان عامل اصلي خشم را احساس ناكامي و عدم رسيدن به مطلوب تلقي كرد. بنابراين بسته به اينكه مطلوب خود را چگونه و با چه معيارهايي تعريف و تعيين كنيم، در موضوع خشم نقش تعيين‌كننده‌اي دارد. اگر مطلوب امري دور از دسترس باشد و يا اينكه علي الرغم در دسترس بودن، خود را در رسيدن به آن ناتوان بدانيم، زمينه خشم خود را فراهم مي‌آوريم.
بر اين اساس به طور كلي؛
1- به مطلوب نگاه پيوستاري داشته باشيد و نه نگاه قطبي! پس اگر بخشي از مطلوب را هم به دست آورديد، آن را مغتنم بشماريد.
2- از خود و ديگران توقع بيش از اندازه نداشته باشيد و از خطاهاي خود و ديگران فاجعه سازي نكنيد.
3- در كنار اهداف بلند مدت، از رسيدن به اهداف كوتاه مدت غفلت نكنيد.
4- اهداف و مطلوب خود را به بخشهاي كوچكتر و قابل دسترس، تقسيم كنيد.
5- از جزيي نگري و كمال‌زدگي فاصله بگيريد.
6- موفقيتهاي خود را فراموش نكنيد.
7- سطح مهارتهاي خود را در حيطه‌هاي مختلف افزايش دهيد.
8- از اشتباه كردن نترسيد و آن را پلي براي رسيدن به مطلوب بدانيد.
9- فاصله ميان خود واقعي(آنچه كه هستيد)، با خود آرماني(آنچه كه دوست داريد باشيد) را كم كنيد.
10 هميشه از خداي قادر و متعال استعانت بجوييد.

اما به طور اختصاصي؛
1- در جمعهاي كوچكتر، نه گفتن و ابراز نظر را تمرين كنيد.
2- از مخالفت ديگران، فاجعه سازي نكنيد. و آن را امري طبيعي بدانيد.
3- در عين حاليكه نبايد زياد از حد از خود توقع داشته باشيد، احترام بيشتري براي خود قائل شويد و از ناارزنده‌سازي و تمركز بر نقاط منفي اجتناب نماييد.
4- اطلاعات عمومي خود را افزايش دهيد.
5- براي شروع به جملات كوتاه اكتفا كنيد و رفته رفته بر حجم كلملات و جملات بيفزاييد.
6- در صورت امكان، از چاشني مزاح و شوخي در جملات خود استفاده كنيد.
7- اظهار نظر را حق طبيعي خود بدانيد.

در پناه حق موفق باشيد.

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين

عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی!
بسیار ممنون از مطالبی که فرمودید!
به نظرم بهتره به طور کلی اول مشکلاتی که من باهاشون مواجه هستم رو خدمتتون عرض می کنم تا ان شاء الله به اون جوابی که نیاز دارم برسم.
1-من در مواجهه با دیگران به ندرت دچار کبر و اکثرا دچار خود کم بینی هستم.در واقع معنای عزت نفس(اون چیزی که مورد نظر اسلام باشه) رو نمی دونم وچه مصادیقی در روابط من با خدا و دیگران داره.فکر می کنم زنجیره مشکلات من از ایجا شروع بشه. در واقع ارزش و شان و حدود خودم رو نمی دونم(از نظر اسلام)!
2-کم بودن اعتماد به نفس .که این هم شامل کارهای خیلی معمولی میشه مثلا مثل تلفن زدن یا برقراری رابطه با دیگران(رابطه صمیمانه که دیگه جای خودش!!) و حتی فرار از این کار یا درخواست کردن چیزی از کسی یا ابراز احساسات.حتی این اعتماد به نفس نداشتن به حالت دیگه هم پیدا کرده .اینکه به حرف عقل و دلم اعتماد نمی کنم و با خودم می گم من در هر موقیعتی قرار مگیرم باید برای رفتار درست در اون موقعیت باید حدیث و ایه حتما بلد باشم.
3-اکثرا دچار انفعال شدن و به ندرت عصبانی شدن.
4-علاقه به انزوا 5-کمرویی 6-در مواجهه با مسایل دینی فکر می کنم زیر 100 یعنی چشیدن عذاب جهنم!
7- ترس از نه گفتن مثلا وقتی کسی از من می خواد که کار خیری رو برای او انجام بدم ،می تونم اما نمی خوام یا حالشو ندارم و میگم نه،احساس گناه می کنم.
8-دچار افراط و تفریط شدن تو کارهام ،مثلا اگه قبول کنم که کاری را برای کسی انجام بدهم،باید با تمام وجود انجام بدم حتی اگه به خودم اسیب برسونم.
9-"بده " یا "زشته" این کلمه ها خیلی تو ذهن من رفت و امد دارن!مثلا الان نماز تموم شده ،بده من واسه قران نمونم!
10-داستان سرایی ذهنی از اینکه فلانی تو صورت من لبخند نزد از من ناراحت بود یا او این کار را سهوا انجام داد یا عمدا و ... ؟!
11-وقتی از دست کسی رنجیده میشم اگه پرخاش نکنم ،می ریزم تو خودم تا میشه کینه!
12-در مورد خشم هم وقتی به یاد این می افتم که اسلام چه طور پذیرنده ظلم رو مذمت می کنه،نمی تونم خودم رو در نرسیدن به حق یا رسیدن به بخشی از اون قانع کنم.
13-این که فرمودید "سطح مهارتهاي خود را در حيطه‌هاي مختلف افزايش دهيد". چه مهارتهایی؟
14-لطفا در مورد " نبايد زياد از حد از خود توقع داشته باشيد"و "اطلاعات عمومي خود را افزايش دهيد" و "از خود و ديگران توقع بيش از اندازه نداشته باشيد و از خطاهاي خود و ديگران فاجعه سازي نكنيد" توضیح بدید.
15-در مورد شماره 3 اختصاصی که فرمودید ،اتفاقا چون می خوام اینطور باشم در مواردی که فکر می کنم دیگران احترام من رو حفظ نمی کنن ،عصبانی میشم.
از همه دردناکتر اینه که واسه اکثر موارد بالا برای خودم دلیل دینی می یارم و فکر میکنم اگه نگنم کار اشتباه کردم!!!!
حالا با توجه به اینهایی که گفتم خواهش می کنم کمکم کنید.
یه سوال دیگه هم داشتم.این چیزهایی که شما گفتید یا چیزهایی که کلا در روانشناسی مطرح میشه ،مورد تایید اسلامه؟

یا علی

یک راه فرو خوردن خشم و عصبانی
چشمات ببندید تو ذهنتون کلمه الله تجسم کن منتظر اثر فوق العاده هنگام عصبانی شما باشید

pooyan101;377155 نوشت:

ب
یا علی

[="#006400"] هوالعالم [/]
[="#000080"]تا مرحمت کارشناس محترم

ممکنه بعضی از ما زمانی مردی و مردانگی یا افتادگی رو با کمرویی و تسلیم ناحق شدن و فرار از موقعیت ها اشتباه بگیریم
و به رقیب اجازه جولان بدیم . اینطوری رقیب در ضمیر ناخوداگاه ما خانه کرده و ما از وجودش اگاه نیستیم ...

اصطلاحا این فرار از موقعیت به هر شکلی مثلا با خشم ملکه ذهن شخص میشه که باید تبدیل بشه !!
برای تبدیل اون اول به استقلال و ارامش ذهنی و فکری نیاز هست و برای کسب این استقلال به قدرت بدنی و روحی مناسب ...

شاید یکی از بهترین تمرین ها ورزش در دامان طبیعت یا هوای سالم و تقویت ایمان به همراه عمل باشه ... [/]

[="#000080"]
جناب مهندس به نکته خوبی اشاره داشتن
شاید دیده باشید خیلی از اهل یا دوستدار خدا و اهل بیت دقیقا زمانی که امپر بالا میره و میخوان شروع به پرخاش کنند
زودی ذکر لا اله الا الله میگن !! و حتی خیلی از ما مثلا خود من نمیدونستیم چرا یهو چنین چیزی میگیم
بله لا اله الا الله و استغفرالله و .... بعدا درک کردم که این ذکر ارامبخش و روح افزاست
و انگاری مورد علاقه ملائکه خداست که ادم با مداومت بر این ذکر به شور و نشاط غیر قابل توصیف میرسه ...[/]

موضوع قفل شده است