جمع بندی «ثوبی حجر»؛ توهین به پیامبر اولوالعزم در کتابهای شیعه و سنی

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
«ثوبی حجر»؛ توهین به پیامبر اولوالعزم در کتابهای شیعه و سنی

بسم الله الرحمن الرحیم

ماجرای ثوبی حجر :
-از ابی هریره روایت شده که رسول خدا(ص)فرمود: عادت‌ بنی‌اسرائیل‌ آن‌ بوده‌ است‌ که‌ در وقت‌ غسل‌ کردن‌، عریان‌ غسل‌ می‌کرده‌اند، و برخی‌ به‌ عورت‌ برخی‌ نظر می‌کرده‌اند. امَّا موسی‌ علیه السلام به‌ تنهائی‌ غسل‌ می‌نمود.بنی‌اسرائیل‌ با خود گفتند: قسم‌ به‌ خدا که‌ علت‌ غسل‌ نکردن‌ موسی‌ با ما آن‌ است‌ که‌ او دارای‌ فَتْق‌ بیضه‌ و یا برص و پیسی می‌باشد.ابوهریره‌ گفت‌: یک‌ بار که‌ موسی‌ رفت‌ تا غسل‌ کند لباسهایش‌ را بر روی‌ سنگی‌ نهاد. سنگ‌ لباسهای‌ وی‌ را برداشت‌ و رو به‌ فرار نهاد. موسی‌ هم‌ با سرعت‌ در پی‌ سنگ‌ می‌دوید و می‌گفت‌؛ ثَوْبِی‌ حَجَرُ! ثَوْبِی‌ حَجَرُ! «ای‌ سنگ‌ لباسم‌ را بده‌! ای‌ سنگ‌ لباسم‌ را بده‌!»در این‌ حال‌ دویدن‌ موسی‌، بنی‌اسرائیل‌ نگاه‌ به‌ عورت‌ موسی‌ کردند و با خود گفتند: قسم‌ به‌ خدا که‌ در موسی‌ عیبی‌ وجود ندارد. در این‌ حال‌ سنگ‌ ایستاد تا اینکه‌ موسی‌ آن‌ را دید و لباسهایش‌ را گرفت‌ و شروع‌ کرد سنگ‌ را زدن‌. قسم‌ به‌ خدا که‌ اثر شش‌ یا هفت‌ ضربۀ موسی‌ بر روی‌ سنگ‌ باقی‌ بماند،و این است معنای گفتار خدای تعالی:یا ایها الذین آمنوا لا تکونوا کالذین آذوا موسی... ( آیه 69 سوره احزاب)
منبع : صحیح بخاری

استدلالاتی در رد این ماجرا:1- آیا با حکمت خداوند متعال سازگار است که برای اینکه اتهام زشت و جاهلانه مردم را برطرف کند پیامبر با حیا و بزرگوار خود را میان قومش لخت و برهنه و مکشوف العوره کند؟ آیا حیای حضرت موسی امری ناپسند بود و خداوند می خواست او نیز مانند بی حیایان عورت خود را به نمایش مردم بگذارد؟ آیا این کار کاستن از شان و مقام حضرت موسی نیست؟
2- اصولا اگر واقعا بنی اسرائیل به صورت لخت غسل می کردند و به عورت همدیگر نظر می کردند باید حضرت موسی پیام خداوند را مبنی بر حرمت این کار و رعایت حیا به مردم می رساند نه اینکه خود نیز با ترفند خدا لخت مادرزاد می شد و میان مردم می رفت تا عورت او را مشاهده کنند.
3- اگر واقعا به فرض محال سنگ از طرف خدا مامور شده و برای رفع اتهام حضرت موسی ع لباس های او را با خود برده است غضب بر سنگ و تازیانه زدن آن از سوی حضرت موسی کار درستی است؟ آیا انسان مامور پروردگارش را که به نیت کمک به او و رفع اتهام از او اقدام کرده است تنبیه می کند؟ ( البته از اهل سنت که معتقدند حضرت موسی ع عزرائیل را که به فرمان خدا برای قبض روح حضرت موسی آمده بود چنان می زند که چشمانش پر از خون می شود و برای شکایت به محضر خدا بر می گردد ، باور کردن این افسانه چندان عجیب نیست . مساله اینجاست که چرا مفسران بزرگ شیعه به دام این روایت جعلی افتاده اند؟ )
4- هر انسان معمولی در موقعیتی قرا بگیرد که لباسهایش را مثلا سنگ یا باد یا دزد یا حیوانی ببرد چه کار می کند؟ آیا جز این است که با رعایت پوشش مثلا آنقدر در آب می ماند یا با چیزی مانند برگ و ... بدنش را می پوشاند تا لباسی به او برسانند ؟ آیا نعوذ بالله حضرت موسی به اندازه یک انسان معمولی هم نمی فهمید که باید صبر کند و لخت مادرزاد به دنبال لباسش به میان جمعیت وارد نشود؟ آیا این افسانه توهین به شعور پیامبر اولوالعزم خدا نیست؟
5- اصولا فرار سنگ از معجزاتی است که جز در مقام تحدی و مغالبه خصم واقع نمی شود همانند معجزه حرکت درخت که پیامبر بزرگوار اسلام صلوات الله علیه و آله برای مشرکان اقامه کرد. و هرگز مقام و موقعیت حضرت موسی ع در حال غسل کردن موقعیت تحدی و تعجیز نبوده است. مخصوصا معجزه ای که همراه باشد با رسوایی و آبروریزی پیامبر بزرگوار اولوالعزم و آشکار شدن عورتش برای عموم مردم به طوری که هرکس او را در این وضع ببیند استخفاف و تحقیر و تمسخر کند.
6- اصولا اتهام ایشان در داشتن ایرادی مانند فتق یا پیسی و امثال آن امری چندان حیاتی نیست که برای رفع آن جهت شخصی در مقام شریف و عظیم پیامبری، هتک حرمت و کشف عورت و آبروریزی لازم باشد و از مهماتی نیست که جهت آن معجزه یا وحیی لازم باشد چون در فرض وقوع اولا جزو اسرار خصوصی فرد محسوب می شود و لزومی ندارد دیگران بدانند ثانیا درصورت لزوم اطلاع مردم ، آنها می توانستند توسط همسران آن حضرت به سلامت ایشان پی ببرند. و حتی اگر حضرت مبتلا به مرضی مانند فتق بودند چه باکی برای ایشان وجود داشت ؟ پیامبران دیگر نیز مانند شعیب و ایوب و ... علیهم السلام و حتی خیرالرسل پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله نیز مریض می شدند و گاهی بر اثر بیماری درگذشته اند.
7- از نظر سندی روایت مذکور جز از طریق ابوهریره که مشهورترین جاعل حدیث بوده است از هیچکس نقل نشده است.

تفاسیری که در دام این افسانه افتاده اند:1- تفسیر اثنی عشر : در ذیل یکی از چهار احتمال شان نزول - با شاره به برص بجای فتق
2- تفسیر احسن الحدیث : ذیل یکی از چند شان نزول - به نقل از تفسیر برهان با نسبت دادن حدیثی به امام صادق علیه السلام که بنی اسرائیل می گفتند موسی مرد نیست. بدون ذکر حکایت کامل
3- تفسیر المیزان Sad با تمام ارادتی که به علامه طباطبایی دارم) این تفسیر از اینکه خداوند مصداق آزار حضرت موسی را بیان نکرده احتمال داده که تنها شان نزول این آیه آن بود که بنی اسرائیل تهمت می زدندکه موسی آنچه را مردان دارند ندارد و خدا هم موسی را از این تهمت تبرئه کرد. ( منظور اینکه احتمالا به خاطر شرم آور بودن این قضیه خداوند حیا کرده و نوع آزار بنی اسرائیل و نحوه رفع اتهام از حضرت موسی ع را در آیه شریفه ذکر نکرده است !)
4- تفسیر روان جاوید : در این تفسیر می خوانیم خداوند خطاب به اهل ایمان می فرماید شما مانند بنی اسرائیل نباشید که به انواع مختلف حضرت موسی را می آزردند و نسبتهای ناروا می دادند از قبیل نداشتن آلت رجولیت و عنین ( ناتوان جنسی) بودن و ابتلا به امراض جسمی داشتن چون در انظار مردم غسل نمی نمود.و خداوند با ظاهر کردن بدن آن حضرت برای مردم او را از آن عیوب زشت منزه و مبری نمود.
5- تفسیر لاهیجی :این تفسیر به نقل از علی ابن ابراهیم به روایت از امام صادق ع نقل کرده که بنی اسرائیل برای اذیت حضرت موسی ع می گفتند که او آلت مردی ندارد و چون موسی در اماکن خلوت و دور از چشم مردم غسل می کرد عیبی مانند برص نیز به اتهام قبلی او افزودند تا اینکه روزی در حین غسل سنگ لباسهای حضرت را با خود برد و ... بقیه مطابق روایت ابوهریره . ضمنا همین تفسیر این ماجرا را به نقل از امالی صدوق نیز از امام صادق ع روایت کرده است.نکته قابل تامل و تاسف در این تفسیر اینکه معتقد است تنزیل و تاویل این آیه طبق روایات اهل بیت به نقل از کتاب کافی اینگونه بوده است : ما کان لکم ان توذوا رسول الله فی علی و الائمه کالذین آذوا موسی فبراه الله ( اعتقاد به تحریف قرآن)
6- تفسیرنمونه : ذیل یکی از چند شان نزول آیه شریفه می نویسد : جمعی از جهال بنی اسرائیل او را متهم به داشتن پاره ای از عیوب جسمانی مانند برص و ... می کردند زیرا او در هنگام غسل در برابر دیگران برهنه نمی شد ... بقیه مطابق روایت ابوهریره
7- تفسیر نور :این تفسیر نقص جسمی را به عنوان یک احتمال مطرح می کند ولی بیان می کند که شناخت موضوع تهمت در فهم آیه نقشی ندارد.
در بین 9 تفسیر مورد بررسی فقط تفاسیر جامع و هدایت کوچکترین اشاره ای به این روایت ساختگی یا مسائلی مانند نقص جسمی و جنسی و پوستی نکرده اند.

http://commonmistakes.blogsky.com/1392/04/27/post-14/%D8%AB%D9%88%D8%A8%DB%8C-%D8%AD%D8%AC%D8%B1

برچسب: 

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد عمار

سؤال:
در صحیح بخاری، حدیثی از ابی هریره حدیثی، در مورد شأن نزول آیه 69 سوره احزاب نقل شده است که توهین به پیامبران اولوالعزم (علیهم السلام) است.
از ابی هریره روایت شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: عادت‌ بنی‌اسرائیل‌ آن‌ بوده‌ است‌ که‌ در وقت‌ غسل‌ کردن‌، عریان‌ غسل‌ می‌کرده‌اند، و برخی‌ به‌ عورت‌ برخی‌ نظر می‌کرده‌اند. امَّا موسی‌ (علیه السلام) به‌ تنهائی‌ غسل‌ می‌نمود.بنی‌اسرائیل‌ با خود گفتند: قسم‌ به‌ خدا که‌ علت‌ غسل‌ نکردن‌ موسی‌ با ما آن‌ است‌ که‌ او دارای‌ فَتْق‌ بیضه‌ و یا برص و پیسی می‌باشد. ابوهریره‌ گفت‌: یک‌ بار که‌ موسی‌ رفت‌ تا غسل‌ کند لباسهایش‌ را بر روی‌ سنگی‌ نهاد. سنگ‌ لباسهای‌ وی‌ را برداشت‌ و رو به‌ فرار نهاد. موسی‌ هم‌ با سرعت‌ در پی‌ سنگ‌ می‌دوید و می‌گفت‌: ثَوْبِی‌ حَجَرُ! ثَوْبِی‌ حَجَرُ! «ای‌ سنگ‌ لباسم‌ را بده‌! ای‌ سنگ‌ لباسم‌ را بده‌!» در این‌ حال‌ دویدن‌ موسی‌، بنی‌اسرائیل‌ نگاه‌ به‌ عورت‌ موسی‌ کردند و با خود گفتند: قسم‌ به‌ خدا که‌ در موسی‌ عیبی‌ وجود ندارد. در این‌ حال‌ سنگ‌ ایستاد تا اینکه‌ موسی‌ آن‌ را دید و لباس‌هایش‌ را گرفت‌ و شروع‌ کرد سنگ‌ را زدن‌. قسم‌ به‌ خدا که‌ اثر شش‌ یا هفت‌ ضربه موسی‌ بر روی‌ سنگ‌ باقی‌ ماند و این است معنای گفتار خدای تعالی: «یا ایها الذین آمنوا لا تکونوا کالذین آذوا موسی...» (احزاب: 33/ 69)

پاسخ:

نویسنده این نوشته ظاهرا تفاسیر را با دقت مطالعه نکرده است؛ چون از مفسرین شیعه کسی قائل به صحت داستانی که در ابتدا نقل شده نیستند و تنها در حد تهمت ناروا آن را ذکر کردند. خوب است در نقل مطالب از بزرگان دقت شود.
در مورد تفسیر این آیه به لینک زیر رجوع کنید:
http://www.askdin.com/thread15998.html

مشمول دعای خاص امام زمان (عجل الله تعالی) قرار گیرید.

موضوع قفل شده است