من ضمانت نامه میخوام؛ آیا برای قبول چنین ایدیولوژی و وجود چنین پدیده هایی این حقم نیست ؟؟؟؟

تب‌های اولیه

86 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
من ضمانت نامه میخوام؛ آیا برای قبول چنین ایدیولوژی و وجود چنین پدیده هایی این حقم نیست ؟؟؟؟

سلام خدمت کارشناس محترم سایت امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...

من برای اعتقادم به خدا ... و مومن بودن ... و انجام دادن کارهای صالح به ضمانت نامه نیاز دارم ... آیا این حرفه بدی هست ...
از وقتی که کوچیک بودم ... همیشه و همیشه با وعده و وعید هایی طرف بودم ... که خیلی هاشون عملی نشد . مثلا :

1- با مادرم میرفتیم بقالی و مامان برام بستنی نمیخرید ... میگفت این بستنی های ظاهری چیه ... تو خونه بستنی های بزرگتری منتظرمون هستن .
2- درس بخون تا خوشبخت باشی ... اگر مهندس بشی میتونی به هرجایی که میخوای برسی .
و من هم رام این نوع وعده و وعید ها میشدم ...

تو زندگیم خیلی از وعده و وعید هایی که به من داده شد برآورده نشد ... تا اینکه رسیدم به بحث خدا و وعده و وعیدهایی که در مورد اون دنیا به انسانها میداد ...
حرفهایی که تو قرآن میزد ... ولی هر چقدر که جلوتر رفتم و هر چقدر هم که سعی کردم دیدم اونها هم وعده و عید هست ...

من دیگه تو زندگیم برای اثبات خدا نمیخوام سمت فلسفه برم ... یکی میگفت سر یه کلاس فلسفه یه موضوعی رو به بحث میزارن ... سعید میاد ثابتش میکنه ... وحید میاد نقضش میکنه ... دوباره سعید ثابتش میکنه ... دوباره وحید نقضش میکنه ... دوباره سعید ثابتش میکنه .... دوباره وحید نقضش میکنه .... و هزاران بار این مساله در تاریخ توسط سعیدهایی به اثبات میرسه و توسط وحید هایی نقض میشه ... آخر سر جفتشون خسته میشن و مساله رو ول میکنن ... الان تو این سایت اثبات خدا از طریق فلسفه شاید بدیهی به نظر برسه ... ولی در سطح جهانی گویا هنوز کسی نتونسته خدا رو اثبات کنه ... و گویا اثبات شده که ( هیچ راهی برای اثبات وجود یا عدم وجود خداوند برای ما انسانها وجود ندارد چون ما ابزار کافی برای این کار رو نداریم ) به هر حال وقتی یه دانشمند مانند انیشتن ثابت میکنه e=mc^2 دیگه لازم نیست که من هم برم و اون رو اثبات کنم .... شاید اصلا عقلم نرسه ... میتونم از نتیجه این اثبات استفاده کنم ... وقتی فلاسفه ارشد دنیا هنوز نتونستن به جواب قطعی در مورد وجود یا عدم وجود خدا برسن ... چه دلیلی داره که من بشینم و به حرفهای فلاسفه خودمون گوش بدم ... شاید من نتونم دلیل قانع کننده ای بیارم ... ولی اگر اونا راست میگن برن با کسانی مانند برتراند راسل بحث کنن و ثابت کنن خدا وجود داره ... و جایزه نوبل بگیرن ...

معجزه هم نمیتونه جواب منو بده ... من خود خواه نیستم ... زیاده خواه هم نیستم ... ایراد هم نمیخوام بگیرم ... ولی :

مثلا در مورد طوفان نوح : چرا هیچ سند وثقی در مورد کشتی حضرت نوح وجود نداره .... اتفاقی به این عظمت ... و اینکه ادعا میشه حضرت براهیم یک جفت در اون کشتی جا داده ... من یه جا خوندم ... تعداد موجودات روی زمین هنوز به طور کامل مشخص نشده ... سالیان سال طول میکشه تا اینها آمار گیری بشن .... آیا حضرت نوح میلیونها مدا پشه و حشره و پستاندار و خزنده و چرنده و ... رو سوار کشتیش کرده ... چجوری بهشون غذا داده .... راستش من این داستان رو نمیتونم باور کنم .

مثلا در مورد معجزه بودن قرآن کریم : من قبول دارم جاهایی از قرآن وجود داره که با علم اون زمان هماهنگی نداشته ... ولی خوب خیلی حرف ها هم زده شده که نمیتونه توجیه علمی داشته باشه ... مانند "ریختن ستارگان" و یا اموری مانند "برده داری" و ... قرآن تهدی کرده که هیچ کس حتی نمیتونه یه آیه مانند قرآن بیاورد ... تو یدونه از این سایت های معاند کسی اومده بود و ادعا کرده بود که من تونستم این کار رو بکنم ... و آیه اش هم این بود .... { و همانا "ماه" را از جنس پنیر آفریدیم ... و ما بر این عمل قادر هستیم ... آیا اندیشه نمیکنید ؟؟؟؟ } امیدوارم منظور رو رسونده باشم .

یا مثلا : قرآن به کافران وعده داده که فرزندانتان را از ترس گرسنگی نکشید که ما روز دهنده آنها هستیم ... ( آیا کودکی تا حالا به خاطر گرسنگی نمره ... من عکس دارم )
یا مثلا : در قرآن آمده ... یاری کردن مسلمان حقی است از طرف مومنان بر خداوند ... ( چیزی که الان دارم میبینم ... هر کشوری به هر اندازه مسلمون تر باشه بدبخت تره )
یا ...

بعد از اون اومدم و گفتم بی خیال بزار ببینم دیگه چجوری میشه به حقانیت اسلام پی برد ... گفتم کسایی بودن در سطح آیت الله بهجت که میگن ... به آسمون اتصال داشته و ...

دو تا از صحبت های ایشون رو نقل میکنم ...

1- کسی به نقل از ایشون ادعا میکنه که ایشون در زمان خودشون گفتن {"حتی پیرمرد تر از شما هم امام زمان رو درک میکنن" } بعدش میرن و از خود ایشون در این مورد سوال میکنن و ایشون تایید میکنن و میگن ... من تو مسجد نشسته بودم که گویا مردی میاد و به من این وعده رو میده ... خوب !!! آیت الله بهجت ... با این درجه که میگن دید برزخی داشته و ... گمشده ها رو پیدا میکرده و .... نتونست بفهمه ایشون داره دروغ میگه ؟؟؟؟

2- یا زمانی که امام موسی صدر ناپدید میشوند ... آیت الله بهجت ادعا کردند که امام موسی صدر زنده است و از ذخایر انقلاب اسلامی هست و به ایران رجعت میکنند ... الان اگر امام موسی صدر زنده باشه تقریبا باید 90 سالشون باشه ... ( و این هم به نظر من بعید هست ... چون شرایط زندان و دور بودن از وطن و ... باعث میشه یه انسان نتونه 90 سال عمر کنه )

خوب من چی دارم ... چه حرفی دارم که بتونم بهش تکیه کنم ...
1- فلسفه ای که هر روز یکی میاد ثابت میکنه و یکی میاد نقض میکنه و آخر سرش هم هیچی به هیچی ...
2- معجزه هایی مانند عصای موسی که بیشتر به داستان شبیه هستند ... و اگر بخوایم به این داستان ها باور داشته باشیم ... تو کتیبه های مصری داستان هایی قشنگتر و معقول تر هم از خدایان وجود داره ... که اونا هم معجزه میکردند ...
3- قرآن ... که با اینکه حرف های درست توش زیاد هست ... اما مطالب غیر علمی هم به نظرم توش هست ...
4- حرفها و سخنان علمایی مانند آیت الله بهجت : که 4 تاش درست هست 4 تاش هم غلط ... ولی اونایی که درست دراومده رو تعریف میکنن و غلطهاش رو تعریف نمیکنن ...

حالا ... من باید بیام ... از تمام خواست ها و آرزوهام و هوشمندیم بگذرم ...
باشه ...
ولی چیزی که الان جلوی روم دارم ... یه سری داستان و حرف و سخن هست ... تازه اگر هم بخوایم عقلانی با قضیه کنار بییایم ... تئوری هایی مانند داروین خیلی منطقی تر و عقلانی تر هستند ....

من ضمانت نامه از یه شخص زنده که بتونه به من ثابت کنه از طرف خدا اومده لازم دارم ... آیا حرف من مشگل داره ؟؟؟

لطفا بهم کمک کنین .

با نام الله





کارشناس بحث: استاد کریم

من ضمانت نامه از یه شخص زنده که بتونه به من ثابت کنه از طرف خدا اومده لازم دارم ... آیا حرف من مشگل داره ؟؟؟ با سلام دوست عزیز ما اگر واقعا خالی الذهن وبا کنار گذاشتن تمام پیش فرضها وذهنیت هایی که در طول زندگی از جانب دیگران وفضای موجود وارد ذهن ما شده است فکر وتامل می کردیم به این راحتی خط بطلان بر تمام قوانین فلسفی ودلایل تاریخی نمی کشیدیم.ولی به هر حال با فرمایشاتی که حضرتعالی فرمودید می خواهیم خدمت شما عرض کنم که اگر ما در پیرامون خود وخلقت ووجود خود خوب فکر وتامل کنیم دلایل زیادی برای وجود خدا خواهیم یافت. امیرالمومنین امام علی علیه السلام می فرماید: عرفت الله سبحانه بفسخ العزائم وحلّ العقود و نقض الههم، من خدا را با از بین رفتن وتغییر اراده ها وباز شدن گرهها ونقض شدن همتها شناختم.(نهج البلاغه، حکمت 245)تامل در این فرمایش امام شاید پاسخ سوال شما هم باشد. ما خیلی وقتها تصمیم واراده جدی بر انجام کاری داریم و سخن وتوجیح کسی نیز ما را از اراده خود منصرف نمی کند ولی یک لحظه چیزی در ذهن انسان خطور می کند واو را از تصمیمش بر می گرداند سخن در این است که آیا این خطور فقط امری اتفاقی است ومسلم اگر کسی که مسلط بر این خواطر است وآگاه بر آنها وجود نداشته باشد این خواطر در ذهن خطور نمی کند.اگر قرار بود همه چیز در دست خود ما باشد وقدرت مافوقی وجود نداشته باشد مشکلاتی انسان از حل آن عاجز است وابراز ناتوانی می کند نباید حل می شد وراه نجاتی وجود می داشت ولی امید به قدرت دیگری این امید را در انسان ایجاد می کند وبعضی مواقع در سایه توسل به او مشکل بر طرف می شود.از نظر بنده بهترین ضمانت برای شما این است که ذهن خود از تمام پیش فرضها خالی کنید وبدون پیش داوری در مورد خداوند وپیرامون خود قضاوت کنید البته اگر قادر بر این مساله باشید تا نشانه ها وجود خداوند را در زندگی ووجود خود بیابید.

با سلام خدمت شما
سخنانتان برایم جالب بود البته سخن شما حرف دل خیلی از جوانان است
و فقط یک پیشنهاد می دهم به شما ولی شما تصمیم گیرنده اصلی هستید
تو زندگیم خیلی از وعده و وعید هایی که به من داده شد برآورده نشد ... تا اینکه رسیدم به بحث خدا و وعده و وعیدهایی که در مورد اون دنیا به انسانها میداد ...
حرفهایی که تو قرآن میزد ... ولی هر چقدر که جلوتر رفتم و هر چقدر هم که سعی کردم دیدم اونها هم وعده و عید هست ...

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:

من برای اعتقادم به خدا ... و مومن بودن ... و انجام دادن کارهای صالح به ضمانت نامه نیاز دارم ... آیا این حرفه بدی هست ...
از وقتی که کوچیک بودم ... همیشه و همیشه با وعده و وعید هایی طرف بودم ... که خیلی هاشون عملی نشد . مثلا :
1- با مادرم میرفتیم بقالی و مامان برام بستنی نمیخرید ... میگفت این بستنی های ظاهری چیه ... تو خونه بستنی های بزرگتری منتظرمون هستن .
2- درس بخون تا خوشبخت باشی ... اگر مهندس بشی میتونی به هرجایی که میخوای برسی .
و من هم رام این نوع وعده و وعید ها میشدم ...

باید انصاف داد که همه اش هم بد قولی نبوده
اما روشن است که انسان هیچ وقت به تعهدات انسانی که احتمال دروغگویی دارد نمی تواند باور کند اما ادعای خداباوران این است که در خدا احتمال کذب وجود ندارد اگر این مسئله برای شما حل شود دیگر ضمانت نامه نیاز ندارید.
چون اگر همین انسانها هم به شما ضمانت نامه بدهند فایده ای ندارد چون آنها در آن ضمانت نامه هم ممکن است دروغ بگویند مانند مصعب ابن عمیر که به همراهان مختار مان داد اما بعد آنها را کشت.
پس ضمانت نامه با عهد و تعهد فرقی ندارد مهم این است چه کسی این سخنان را می گوید.
Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:

من دیگه تو زندگیم برای اثبات خدا نمیخوام سمت فلسفه برم ... یکی میگفت سر یه کلاس فلسفه یه موضوعی رو به بحث میزارن ... سعید میاد ثابتش میکنه ... وحید میاد نقضش میکنه ... دوباره سعید ثا
بتش میکنه ... دوباره وحید نقضش میکنه ... دوباره سعید ثابتش میکنه .... دوباره وحید نقضش میکنه .... و هزاران بار این مساله در تاریخ توسط سعیدهایی به اثبات میرسه و توسط وحید هایی نقض میشه ... آخر سر جفتشون خسته میشن و مساله رو ول میکنن ... الان تو این سایت اثبات خدا از طریق فلسفه شاید بدیهی به نظر برسه ... ولی در سطح جهانی گویا هنوز کسی نتونسته خدا رو اثبات کنه ... و گویا اثبات شده که ( هیچ راهی برای اثبات وجود یا عدم وجود خداوند برای ما انسانها وجود ندارد چون ما ابزار کافی برای این کار رو نداریم ) به هر حال وقتی یه دانشمند مانند انیشتن ثابت میکنه e=mc^2 دیگه لازم نیست که من هم برم و اون رو اثبات کنم .... شاید اصلا عقلم نرسه ... میتونم از نتیجه این اثبات استفاده کنم ... وقتی فلاسفه ارشد دنیا هنوز نتونستن به جواب قطعی در مورد وجود یا عدم وجود خدا برسن ... چه دلیلی داره که من بشینم و به حرفهای فلاسفه خودمون گوش بدم ... شاید من نتونم دلیل قانع کننده ای بیارم ... ولی اگر اونا راست میگن برن با کسانی مانند برتراند راسل بحث کنن و ثابت کنن خدا وجود داره ... و جایزه نوبل بگیرن ...

فلسفه ذاتا چنین امر دیالکتیکی را دارد . اما این ضعف فلسفه نیست اتفاقا علامت پویایی آن است.
البته اگر فلسفه یه حرف واحد و بدون تغییر را می زد بهتر بود اما چه کنیم که نمی شود.و به وسعمان نمی رسد.
اما فلسفه مگر چیست؟همان تفکر عقلی انسانها درباره مسائل گوناگون یعنی کنکاش درباره سخن عقل همان عقلی که می گوید من برای ایمان به خدا ضمانت نامه می خواهم همان عقل مباحث فلسفی را مطرح ساخته است.
خودم در اوان نوجوانی ام برهان وجود خدا داشتم مثل برهان نظم و علیت اما همیشه این اشکال در ذهنم بود همیشه:از کجا معلوم این استدلالات توسط ملحدین رد نشده باشد.(حالا راسل یا غیر راسل)شاید بگویم یک سال برای این مسئله حالم خیلی بد بود.:ghati:
در همان وقت به خودم گفتم وقتی بزرگ شدی قول بده به خودت که بری همه سخنان مخالفان را بخوانی و همه را رد کنی آن وقت بود که تا حدود یک سال آرامش گرفتم.:jangjoo:
بعد خودم به علت کنجکاوی ام یواش یواش امدم سراغ مطالعه مسائل مختلف اعتقادی و فلسفه غرب و اسلامی دیدم نه بابا با این منش من که با پیش فرض باطل بودن همه سلوک غیر از شیعه است نه میشه فکر کرد نه میشه پیشرفت نه میشه به آرامش رسید(به قول راسل ذهن مثل چتر نجات فقط زمانی کار می کنه که باز باشه) به خودم گفتم پس مقصدم را از اثبات حقانیت شیعه به رسیدن به حقیقت تغییر خواهم داد.
رفتم جلوتر دیدم این قدر تفکرات گسترده است و این قدر به قول شما همدیگر را نقض و ابطال می کنند که انسان نمی تواند به یک ثبات عقیده برسد و همیشه احتمال می دهد یک جایی یک کسی دربیاید و حرفش را رد کند لذا مقصدم را از رسیدن به حقیقت قطعی به قرب به حقیقت آن هم در حد توانایی ام تغییر دادم .:yes:
مثل شما نگفتم اساسا نمی شه از راه فلسفه به جایی رسید چون جز فلسفه راهی برای فهمیدن صدق ادیان یا مسائل دیگر عالم هستی نیست و سه موضوع دیگر شما هم در قالب مسائل فلسفی می گنجد مانند معجزه و اخبار از غیب و قرآن(که طبق ادعا خودش هم معجزه است) و ملاک و سنجش صدقش همان فلسفه و عقل است و لاغیر .
ولو عقل هم آن قدر هم که می خواهیم نیست اما بهتر از بقیه راه ها است.
پس پیش به سوی تفلسف:reading:
باتشکر فراوان

سلام علیکم و رحمه الله

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
خوب من چی دارم ... چه حرفی دارم که بتونم بهش تکیه کنم ...

آیت الله بهجت آنچه را که طلب کردند و حقیقتا خواستند می دیدند و شما و من هم آنچه را که حقیقتا خواستیم میبینیم.
خب مشکل در کجاست ؟

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
من ضمانت نامه از یه شخص زنده که بتونه به من ثابت کنه از طرف خدا اومده لازم دارم ... آیا حرف من مشگل داره ؟؟؟

سوالتان را از جای نامناسبی شروع کردید. اول لازم است خدا را با تحقیق بشناسید و بعد بشود فهمید این نبی همان خدایی است که خدا است یا او نبی خدائی نیست که ما میپرستیدیم. پس نبی نیست و نیاز به تضمینی هم نیست.
چون انسان خیلی ها را خدا میپندارد.

بگذریم این چند کلمه را خلاصه عرض میکنم در حد حوصله

بهتر است به زندگی خود و خواسته ها و آرزو ها و لذتهای زندگی مان نگاهی منصفانه بیاندازیم. همان آرزوها و لذتهائی که برایش بدون هیچ تضمینی سر و دست میشکنیم.

آیا برای رسیدن به تمام آن آرزوها تضمین وجود دارد که اینطور مصرانه و بی هیچ سوال و جوابی بدنبال آن هستیم ؟

خب حال که برای خواسته های شخصی مان از خدا تضمین میخواهیم و وعده وعید میگیریم آیا توجهی هم به راهنمائی ها و فرامینش داریم ؟

آیا غیر از این است که تا به الان بد و خوب زندگی مان را خودمان تشخیص داده ایم و تنها گاهی از روی ناچار و ناتوانی متوجه خدا و حلال و حرامش بوده ایم ؟

خودمان را بشناسیم آنطورکه خدا ما را به خودمان معرفی کرده و نیازهایمان را تشریح نموده
بعد خواسته هایمان را بررسی ای نمائیم
شاید این خواسته هائی که بخاطرش وعده وعید میگرفتیم خواسته های خوبی برایمان نبوده

یاحق

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
من ضمانت نامه از یه شخص زنده که بتونه به من ثابت کنه از طرف خدا اومده لازم دارم ... آیا حرف من مشگل داره ؟؟؟

سلام
به نظر بنده شما مشکلات خودتان را در درک و باور حقیقت و خدا و دین مطرح کردید و نه مشکل خود حقیقت ، خدا و دین را چرا که بسیاری هستند که این مسائل شما برایشان حل شده است و از موانع گذشته و پای در عمل بدانچه شناخته اند گذاشته اند و میوه های نقد آنرا هم چشیده اند
اما سوال این است که :
به فرض که کسی پیدا شود و ضمانت نامه ای به شما بدهد آیا صرف ارائه ضمانت نامه سوالات شبهات و مسائل شما را درمورد خدا و دین حل می کند ؟
قطعا چنین نیست
بنده به شما پیشنهادی می کنم و آن این است که :
از دین هرآنچه که به نفع حیات مادی و معنوی و اخلاقی خود می دانید عمل کنید و هرآنچه که محل شک و تردید شماست مسکوت بگذارید و درباره آن قضاوت نکنید . بگذارید زمانی چنین بگذرد . اما حقیقتا به آن بخش سودمند پایبند باشید . طبق وعده الهی آن بخش دیگر هم برایتان حل خواهد شد .
وهوالله الموفق

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
تو زندگیم خیلی از وعده و وعید هایی که به من داده شد برآورده نشد ... تا اینکه رسیدم به بحث خدا و وعده و وعیدهایی که در مورد اون دنیا به انسانها میداد ...
حرفهایی که تو قرآن میزد ... ولی هر چقدر که جلوتر رفتم و هر چقدر هم که سعی کردم دیدم اونها هم وعده و عید هست ...

شما اول باید خدا رو بشناسید! وقتی خداوند رو به عنوان "قادر متعال"، درک کردید متوجه میشید که این قادر متعال، مثل انسانهای ضعیف نیست که بخواد بدقولی کنه، چون هم تواناست و هم کمال مطلق.

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
من دیگه تو زندگیم برای اثبات خدا نمیخوام سمت فلسفه برم ... یکی میگفت سر یه کلاس فلسفه یه موضوعی رو به بحث میزارن ... سعید میاد ثابتش میکنه ... وحید میاد نقضش میکنه ... دوباره سعید ثابتش میکنه ... دوباره وحید نقضش میکنه ... دوباره سعید ثابتش میکنه .... دوباره وحید نقضش میکنه

خب این طبیعت همه علوم هست، وقتی ما یه ادعایی میکنیم ممکنه هر کسی بیاد نقضش کنه (حتی اگه حق باشه) اگه ما نتونستیم جوابش رو بدیم حرفش درسته ولی اگه جوابش رو دادیم چی؟ مسئله خداشناسی عقلیه و شما باید با عقل خودتون در مورد دنیای هستی فکر کنید تا به وجود خدا پی ببرید. یکی از بهترین برهان ها برای وجود خدا، برهان نظم و علیت و ... است. در موردش فکر کنید حتما به نتیجه خوبی میرسید.

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
مثلا در مورد طوفان نوح : چرا هیچ سند وثقی در مورد کشتی حضرت نوح وجود نداره .... اتفاقی به این عظمت ... و اینکه ادعا میشه حضرت براهیم یک جفت در اون کشتی جا داده ... من یه جا خوندم ... تعداد موجودات روی زمین هنوز به طور کامل مشخص نشده ... سالیان سال طول میکشه تا اینها آمار گیری بشن

اینکه میگید هیچ سند موثقی نیست، خب طبیعیه که از نظر علمی سند خاصی برای اون قضیه نباشه! چون معلوم نیست چند هزار سال از اون قضیه میگذره ولی وقتی شما از طریق عقلی خدا رو قبول کردید و به پیامبرش ایمان آوردید میتونید به حرفاش اعتماد کنید.
در مورد تعداد موجودات روی زمین، شما حتما میدونی که بسیاری از موجودات به طور تدریجی و در طول زمان دارن به وجود میان، یعنی چه بسا موجوداتی که هزار سال پیش اصلا وجود نداشتن ولی الان با توجه به شرایط آب و هوایی ایجاد شدن، ضمن اینکه خیلی از موجودات (مخصوصا موجودات ریز) از طریق تخم گزاری و ... میتون حتی بعد از ماه ها زیر آب بودن و ... مجددا تولید مثل کنن. یعنی این چیزا از نظر عقلی محال نیست. بازم میگم شما اول باید از طریق عقلی خدا رو برای خودت اثبات کنی، اون وقت این جزئیات خود به خود حل میشه

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
مثلا در مورد معجزه بودن قرآن کریم : من قبول دارم جاهایی از قرآن وجود داره که با علم اون زمان هماهنگی نداشته ... ولی خوب خیلی حرف ها هم زده شده که نمیتونه توجیه علمی داشته باشه ... مانند "ریختن ستارگان" و یا اموری مانند "برده داری" و ...

بحث هایی مثل برده داری و ... در جای خودش جواب داده شده که باید مطالعه کنید.

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
یا مثلا : قرآن به کافران وعده داده که فرزندانتان را از ترس گرسنگی نکشید که ما روز دهنده آنها هستیم ... ( آیا کودکی تا حالا به خاطر گرسنگی نمره ... من عکس دارم )

خدا نگفته که بچه تونو تو بیابون ول کنید به امون خدا تا ما از طریق غیبی بهش غذا بدیم! گفته شما از ترس گرسنگی نکشیدش و از طرفی هم مردم رو به کار کردن تشویق کرده، اگه این دو تا حرف خدا رو کنار هم بزاریم هیچ وقت بچه پدر و مادری به خاطر گرسنگی نمیمیره.

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:

یا مثلا : در قرآن آمده ... یاری کردن مسلمان حقی است از طرف مومنان بر خداوند ... ( چیزی که الان دارم میبینم ... هر کشوری به هر اندازه مسلمون تر باشه بدبخت تره )

اولا اسلام رو به کشورهایی که فقط اسمشون مسلمونه نسنجید! تعالیم خود اسلام رو ببینید آیا واقعا اگه به اون تعالیم عمل میشد مسلمونا الان چه جایگاهی داشتن. ضمن اینکه در یک دوره ای تمدن اسلامی تو کل دنیا معروف و سرآمد بود. ولی الان کشورهای اسلامی فقط دارن اسم اسلام رو یدک میکشن

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
بعد از اون اومدم و گفتم بی خیال بزار ببینم دیگه چجوری میشه به حقانیت اسلام پی برد ... گفتم کسایی بودن در سطح آیت الله بهجت که میگن ... به آسمون اتصال داشته و ...

راه شناخت خدا عقلیه و نه تقلیدی، یعنی اصلا تقلید در اصول دین جایز نیست. شما باید اول از طریق عقلی به وجود خدا پی ببرید.

با سلام و خسته نباشید.
1- ما که نمیتونیم و نباید بر اساس صحت یا سقم وعده و وعیدها به خدا ایمان بیاوریم. چرا که زمانی صحت و سقم آنها بر ما هویدا می شود که در این دنیا نیستیم . (البته اگر بخواهیم فقط با مشاهده , درک و لمس عینی آنها به آنها ایمان بیاوریم وگرنه بسیاری از روی عقل به آنها ایمان دارند که انسانهای دمدمی مزاج و هرهری مذهب نبوده اند . مثلا امام صادق که دوست و دشمن در عالم و عاقل بون ایشان اقرار دارد مسلما با آگاهی و درایت در راه ایمانش جان می دهد. که این خود از براهین اثبات خدا و وعده و وعیدهای قیامت است)
2-حالا شما فرض کنید که تمام وعده و وعیدها دروغ باشد و آنچنان تضمینی که مد نظر شماست (بند 3) موجود نباشد و خدا را قبول نداشته باشید . سپس یک هفته زندگی کنید و بعد از آن احساسات خود را نسبت به الآن که نسبت به آنها شک دارید ارزیابی کنید .بهترید؟ بدترید؟...
3-اگر نخواهیم با 1-تفکر و تعقل -2-ایمان به وعده و وعید وسخن پیامبران 3-احساسات قلبی (سلیم)4-استفاده از براهین متعارف اثبات خدا و معاد و پیامبران و.... به خدا ایمان بیاوریم تنها تضمینی که یک شخص زنده میتواند برای شما بیاورد 2 چیز است 1- تصاویری از یه پیرمردی فرزانه با موها و ریش بلند و سفید که مثلا خداست و دارد در میان بهشت و جهنم در حالی دستها را از پشت به هم قلاب کرده قدم می زند و گاهی دستی تکان می دهد و کوهی یا ستاره یا آدمی را خلق می کند و باز سر در گریبان فرو می برد و.....و خودش هم نمیداند دنبال چیست.2- شما را به یک سفر روحانی یا جسمانی ببرد و خدا و بهشت و جهنم و ...را شخصا ببینید !
4-حالا احتمالا دارید به بند 3 میخندید یا پوزخند میزنید یا شاید هم هیچکدام ولی خوب حالا خودتون در مورد این تضمینی که میخواهید یه توضیح بدهید و صادقانه ببینید همچین چیزی چطوری میتونه باشه!
5- حالا همین سوال شما میتونه برای هر کسی و در هر دوره ای مثلا هر 50 سال یکبار برای افرادی پیش بیاد و لذا همیشه باید افرادی حی و حاضر وجود داشته باشند که آن ضمانتنامه در دستشان باشه (البته به شرط اینکه شما بتونید دورنمائی از آن ضمانتنامه را ارائه دهید).
6-اگر منظور ناگفته تان این باشد که دوست دارید هیچ باطن و غیبی وجود نداشته باشد و همه چی ظاهر و مشهود باشد که در اینصورت در کل اساس فلسفه خلقت و انسان و فرشته و آزمایش و دنیا و آخرت دیگر از بین رفته است و .......(خیلی فلسفه میخواد که تعریف بشه که اونموقع چی میشه که من بلد نیستم...)

در پایان فکر کنم شما چند موضوع را که هر کدام بطور جداگانه در تاپیکها بحث شده یا داره میشه و یا میتونه استارت بخوره در یک تاپیک میخواهید به بحث بگذارید. مباحثی مثل اثبات خدا،نبوت,معجزه,معیار صحت یا سقم سخن بزرگان,وعده وعیدهای انسانی و ملکوتی و....

انشا الله موفق باشید (البته این یک وعده و وعیدی است که به خودتون هم بستگی دارد:Gol::Cheshmak:)

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
من ضمانت نامه از یه شخص زنده که بتونه به من ثابت کنه از طرف خدا اومده لازم دارم ... آیا حرف من مشگل داره ؟؟؟
سلام سرکار محمدی.از کجامعلوم وقتی یه انسانی ضمانت آورد نگید داره دروغ میگه..اصلا میگید این چه خدایی که یه آدمی که میتونه خطاکنه میخواد ضمانتش کنه.
وقتی میگید نظریه داروین خب اگه خدایی نباشه پس میل بهجاودانگی انسان چطور میخواد ارضاء بشه,اگه دنیای بعداز مرگ دروغ باشه که فاجعه است.یه هفته نکشیده همه افسردگی میگیرن یا همه اوناییکه توزندگی مشکلات دارن خودکشی میکنند.

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
حالا ... من باید بیام ... از تمام خواست ها و آرزوهام و هوشمندیم بگذرم ...
باشه ...
چرا باید ازهمه چیز بگذرید؟

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و خداقوت

آیا اگر خدایی نباشد، دلتان آرام میگیرد؟

اگر نه پس برای دلتان زندگی کنید.

کریم;376214 نوشت:
من ضمانت نامه از یه شخص زنده که بتونه به من ثابت کنه از طرف خدا اومده لازم دارم ... آیا حرف من مشگل داره ؟؟؟ با سلام دوست عزیز ما اگر واقعا خالی الذهن وبا کنار گذاشتن تمام پیش فرضها وذهنیت هایی که در طول زندگی از جانب دیگران وفضای موجود وارد ذهن ما شده است فکر وتامل می کردیم به این راحتی خط بطلان بر تمام قوانین فلسفی ودلایل تاریخی نمی کشیدیم.ولی به هر حال با فرمایشاتی که حضرتعالی فرمودید می خواهیم خدمت شما عرض کنم که اگر ما در پیرامون خود وخلقت ووجود خود خوب فکر وتامل کنیم دلایل زیادی برای وجود خدا خواهیم یافت. امیرالمومنین امام علی علیه السلام می فرماید: عرفت الله سبحانه بفسخ العزائم وحلّ العقود و نقض الههم، من خدا را با از بین رفتن وتغییر اراده ها وباز شدن گرهها ونقض شدن همتها شناختم.(نهج البلاغه، حکمت 245)تامل در این فرمایش امام شاید پاسخ سوال شما هم باشد. ما خیلی وقتها تصمیم واراده جدی بر انجام کاری داریم و سخن وتوجیح کسی نیز ما را از اراده خود منصرف نمی کند ولی یک لحظه چیزی در ذهن انسان خطور می کند واو را از تصمیمش بر می گرداند سخن در این است که آیا این خطور فقط امری اتفاقی است ومسلم اگر کسی که مسلط بر این خواطر است وآگاه بر آنها وجود نداشته باشد این خواطر در ذهن خطور نمی کند.اگر قرار بود همه چیز در دست خود ما باشد وقدرت مافوقی وجود نداشته باشد مشکلاتی انسان از حل آن عاجز است وابراز ناتوانی می کند نباید حل می شد وراه نجاتی وجود می داشت ولی امید به قدرت دیگری این امید را در انسان ایجاد می کند وبعضی مواقع در سایه توسل به او مشکل بر طرف می شود.از نظر بنده بهترین ضمانت برای شما این است که ذهن خود از تمام پیش فرضها خالی کنید وبدون پیش داوری در مورد خداوند وپیرامون خود قضاوت کنید البته اگر قادر بر این مساله باشید تا نشانه ها وجود خداوند را در زندگی ووجود خود بیابید.

سلام جناب کریم امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشین ...

1- در قسمت اول صحبتتون گفتین که به همین راحتی نمیشه روی تمام علوم و فلسفه و تاریخ خط بطلان کشید ... من قصد چنین کاری رو ندارم ... ولی جناب کریم من نیاز به گواه بالاتری برای قبول چنین ایدیولوژی دارم .
جناب کریم اجازه بدین ازتون یه سوال بپرسم ... به نظر شما سیگار کشیدن قبیح تر هست ... یا کافر بودن به ذات الهی ... ( حتما پیش خودتون میگین چه ربطی داره ولی اجازه بدین توضیح بدم ) کسی که داره سیگار میکشه ... هر روز صحبت هزاران نفر در مورد ضرر و زیان های سیگار رو میشنوه ... صحبت دکترها تو تلویزیون روزنامه و ... رو میشنوه ... هر روز با عکس ریه ای خراب شده که بر روی جلد سیگار چاپ شده برخورد میکنه ... ضعیف شدن تنش رو میبینه ... خر خر کردنه سینه اش رو میشنوه .... ولی باز هم اون کار رو انجام میده ... ولی کسی که به خدا کافر شده ... کسی رو که نمیبینه رو منکر شده ... چیزی رو منکر شده که فلاسفه بزرگ دنیا و علم هنوز نتونسته اثباتش کنه ... تازه هر وقت هم خدا رو میزاره کنار تو زندگیش بهتر هم نتیجه میگیره ... خوب !!! کدومشون زشت تر ... قبیح تر هستند ... اصلا به فرض اینکه شما تونستین مثله روز ثابت کنین خدا وجود داره ( همونجور که مثله روز مشخصه سیگار ضرر داره ) با این حال خیلی ها ممکن هست باز هم کافر باشن ... همونجور که خیلی ها با اینکه ضرر و زیان سیگار رو میدونن سیگاری میمونن ...

2- یه حدیث در مورد امام علی (ع) فرمودید ... که دقیقا مشگل من هم همین هست ... صبح ها که از خواب بیدار میشم ... میزنه به سرم و میگم هر کاری دلم میخواد میکنم ... شب ها که میشه ... یه موحد تمام عیار میشم ... تقریبا هر روز و هر شب کارم همین شده .

3- جناب کریم : من به قرآن اعتقاد کامل دارم : من 3 تا دلیل غیر قابل نقض شدن دارم که برای من کافی هست ...
الف) اینکه خداوند قسم خورده به "روز" هنگامی که چهره بر میگشاید و "شب" هنگامی که پشت میکند ... ( پشت کردن شب و چهره گشودن در هنگام صبح هیچ تعبیری نمیتونسته تو زمان حضرت محمد داشته باشه ولی با گرد بودن زمین میشه این تعبیر رو داشت)
ب) اینکه خداوند عذاب جهنمیان را به سوختن پوستهایشان و دوباره روییدن پوست ها در بدن دونسته (چون ثابت شده سنسورهای حرارتی بدن در درون پوست ها قرار دارند و اگر پوست بسوزد و از بین برود دیگر احساس سوزشی نخواهد بود )
ج) اینکه خداوند گفته هنگامی که زازله های قیامت فرا برسند کوه ها تبدیل به کاه شده و در هوا پخش میشوند ( این حرف باری من همیشه سوال بود ... تا زمانیکه زلزله سیستان و بلوچستان اومد و یه گزارشگر اعلام کرد یکی از کوههای اطراف سیستان از شدت زلزله پودر شده ... )

ولی مشگل من از اونجایی بوجود میاد که ...

1- مثلا همون طور که براتون گفتم تو یکی از این سایت های معاند کسی ادعا کرده بود که تونسته یه آیه مثله قرآن بیاره ... { و همانا "ماه" را از جنس پنیر آفریدیم و ... } یکی گفت دانشمند ها رفتن به ماه و دیدن ماه از جنس خاک هست این چه حرفی هست که تو میزنی .... و ایشون هم در جواب ادعا کرده بود که ... این آیه تفسیر داره ... همونجور که از "شیر" ... "پنیر" تهیه میشه ... منظور این آیه هم این بوده که نوری که از ماه به ما میرسه از خورشید هست ... و معنی و تفسیر پنیر بودن ... همون برگرفته شدن از چیزی دیگر است ...

2- یا اینکه چند وقت پیش داشتم با یه بهایی صحبت میکردم ... ( بهایی ها اعتقاد دارن در زمان قاجار امام زمان قیام کرده ) ایشون برای خودش دلیل داشت ... ایشون میگفت امیرکبیر زمانی که دستور میده اون شخص ( شخصی که ادعای امام زمان بودن رو کرده ) رو دار بزنن ... طناب دار پاره میشه ... و آنچنانکه در اسلام داریم باید شخص مورد نظر رو آزاد کنند ... که امیر کبیر دستور میده اون رو با شمشیر بکشن ... و اینکه اعتقاد دارن که همکنون روز به روز داره به عدالت و دوستی در درون دنیا بیشتر و بیشتر میشه ... سئوال من از شما ( چرا طناب دار پاره شد ... خدا داره با ما بازی میکنه ؟؟؟ ) و الان اینجور که خودشون ادعا میکنن نزدیک 2 میلیون نفر عقیده شون به همچین چیزیه ...

و خوب خیلی چیزهای دیگه ...

بعدش ... راستش رو بخواین من نسبت به کسایی مانند آیت الله بهجت شاکی هستم ... به نظر من ایشون به بشریت خیانت کردند ... وقتی یه کسی مانند انیشتن میاد و به یک علمی دسترسی پیدا میکنه ... اون رو برای همه عنوان میکنه ... راه رو نشون میده ... اگر بارها پرسیده شد بارها جواب میدن ... کسی مانند نیوتن میاد و فرمول ها رو در اختیار هم کیشانش قرار میده ... بارها توضیح میده ... بارها و بارها ... تا مساله جا بیوفته ... مثلا من جاهای زیادی خوندم که ایشون میتونستن "طی طریق" کنن و ... خوب اگر ایشون میومد و راهش رو ثابت میکرد چه اتفاقی میوفتاد ... اگر میومد و میگفت اگر شما هم مثله من 40 سال مومن باشین و نیکوکار باشین به این علوم دسترسی پیدا میکردین چه اتفاقی میوفتاد ... حداقل راه رو ثابت میکرد ... من میدونستم راه درست هست .... همش میخوان بگن ما هیچ کس نیستیم ... نمیدونم این چه وضعشه .... مثلا انیشتن ... یا نیوتن ... نباید فرمول هاشون رو در اختیار دیگران قرار میدادن ... چون "ریا" میشد ... و انیشتن چون آدم خوش اخلاقی بود نباد خودش رو بروز میداد ... باید یه تسبیح دستشون میگرفتن و یه میلیون دفعه میگفتن "یا ستار" ....

و یه چیزه دیگه :
چرا خدا داره ما رو با "دین" آزمایش میکنه ... چرا مغز ما رو اینجوری طراحی کرده ... مثلا یه فرمول ریاضی ... یا یک گزاره .... یا درست هست ... یا غلط .... اگر درست باشه هزاران ریاضی دان هم جمع بشن نمیتونن ثابت کنن که غلط هست ... برعکس اگر هزاران ریاضی دان هم جمع بشن نمیتونن ثابت کنن یه چیزه غلط درست هست ... آیا این حق من هست تو دنیایی زندگی کنم با صدها "کیش و آیین" ... که اگر تو هر کدوم از این آیین ها به دنیا میومدی اون رو درست میدونستی ... و میتونستی اثباتش کنی ... و اگر راه و ایده ات غلط و اشتباه باشه ... باید منتظر سوسمارهای آتشین باشی ... و گرزهای آتشین ...

به هر حال بابت پستتون تشکر میکنم ...

velayat;376253 نوشت:
با سلام خدمت شما
سخنانتان برایم جالب بود البته سخن شما حرف دل خیلی از جوانان است
و فقط یک پیشنهاد می دهم به شما ولی شما تصمیم گیرنده اصلی هستید
تو زندگیم خیلی از وعده و وعید هایی که به من داده شد برآورده نشد ... تا اینکه رسیدم به بحث خدا و وعده و وعیدهایی که در مورد اون دنیا به انسانها میداد ...
حرفهایی که تو قرآن میزد ... ولی هر چقدر که جلوتر رفتم و هر چقدر هم که سعی کردم دیدم اونها هم وعده و عید هست ...

باید انصاف داد که همه اش هم بد قولی نبوده
اما روشن است که انسان هیچ وقت به تعهدات انسانی که احتمال دروغگویی دارد نمی تواند باور کند اما ادعای خداباوران این است که در خدا احتمال کذب وجود ندارد اگر این مسئله برای شما حل شود دیگر ضمانت نامه نیاز ندارید.
چون اگر همین انسانها هم به شما ضمانت نامه بدهند فایده ای ندارد چون آنها در آن ضمانت نامه هم ممکن است دروغ بگویند مانند مصعب ابن عمیر که به همراهان مختار مان داد اما بعد آنها را کشت.
پس ضمانت نامه با عهد و تعهد فرقی ندارد مهم این است چه کسی این سخنان را می گوید.

فلسفه ذاتا چنین امر دیالکتیکی را دارد . اما این ضعف فلسفه نیست اتفاقا علامت پویایی آن است.
البته اگر فلسفه یه حرف واحد و بدون تغییر را می زد بهتر بود اما چه کنیم که نمی شود.و به وسعمان نمی رسد.
اما فلسفه مگر چیست؟همان تفکر عقلی انسانها درباره مسائل گوناگون یعنی کنکاش درباره سخن عقل همان عقلی که می گوید من برای ایمان به خدا ضمانت نامه می خواهم همان عقل مباحث فلسفی را مطرح ساخته است.
خودم در اوان نوجوانی ام برهان وجود خدا داشتم مثل برهان نظم و علیت اما همیشه این اشکال در ذهنم بود همیشه:از کجا معلوم این استدلالات توسط ملحدین رد نشده باشد.(حالا راسل یا غیر راسل)شاید بگویم یک سال برای این مسئله حالم خیلی بد بود.:ghati:
در همان وقت به خودم گفتم وقتی بزرگ شدی قول بده به خودت که بری همه سخنان مخالفان را بخوانی و همه را رد کنی آن وقت بود که تا حدود یک سال آرامش گرفتم.:jangjoo:
بعد خودم به علت کنجکاوی ام یواش یواش امدم سراغ مطالعه مسائل مختلف اعتقادی و فلسفه غرب و اسلامی دیدم نه بابا با این منش من که با پیش فرض باطل بودن همه سلوک غیر از شیعه است نه میشه فکر کرد نه میشه پیشرفت نه میشه به آرامش رسید(به قول راسل ذهن مثل چتر نجات فقط زمانی کار می کنه که باز باشه) به خودم گفتم پس مقصدم را از اثبات حقانیت شیعه به رسیدن به حقیقت تغییر خواهم داد.
رفتم جلوتر دیدم این قدر تفکرات گسترده است و این قدر به قول شما همدیگر را نقض و ابطال می کنند که انسان نمی تواند به یک ثبات عقیده برسد و همیشه احتمال می دهد یک جایی یک کسی دربیاید و حرفش را رد کند لذا مقصدم را از رسیدن به حقیقت قطعی به قرب به حقیقت آن هم در حد توانایی ام تغییر دادم .:yes:
مثل شما نگفتم اساسا نمی شه از راه فلسفه به جایی رسید چون جز فلسفه راهی برای فهمیدن صدق ادیان یا مسائل دیگر عالم هستی نیست و سه موضوع دیگر شما هم در قالب مسائل فلسفی می گنجد مانند معجزه و اخبار از غیب و قرآن(که طبق ادعا خودش هم معجزه است) و ملاک و سنجش صدقش همان فلسفه و عقل است و لاغیر .
ولو عقل هم آن قدر هم که می خواهیم نیست اما بهتر از بقیه راه ها است.
پس پیش به سوی تفلسف:reading:
باتشکر فراوان

سلام امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...
پست های زیاد و زیبایی از شما خوندم ...و از همگیشون هم لذت بردم ...

1- احتمالا در جریان هستید که یکی از اصول فلسفه ارسطو این بوده که هر جامدی بر روی مایع قرار میگیره ... چون چگالتر هست ... ( لابد ایشون چوب رو ندیده بودن !!!)
2- احتمالا در جریان هستید که ارسطو برای خودش علم پزشگی رو ابداع کرده بود ... که علت تب و سرما خوردن و .... رو به خیال خودش پیدا کرده بود ... و سعی در بهبود بیماران میکرد ... تا اندازه ای هم موفق بود ... ولی وقتی به بیماریهایی مانند وبا و سل و دیفتری میرسید و میخواست اونها رو با ترکیب داروهاش خوب کنه نمیتونست ... ( چون ابزارش رو نداشت میکروسکوپ !!!)
3- احتمالا در جریان هستید که تا 100 سال پیش فکر میکردن جایی که انسان فکر میکنه و منبع احساسات هست قلب هست نه مغز ... ( چون ابزارش موجود نبوده )

خوب ببین ...
ولی آیا فکر نمیکنین ... اگر یه روزی میکروسکوپی اختراع بشه ... و بشه باهاش ابعاد غیر مادی رو دید ... تمام فلسفه الان رو باید ریخت دور ...

در ضمن یه سوال هم از شما میخواستم بپرسم ...
1- اگر شما در قرآن بخوانید که " ای پیامبر همانا مردگان در قبرهایشان هستند و گوشهایشان نمیشنود"
2- شیعه به این اعتقاد داشته باشه که امامان حرف های ما رو میشنون و دعاهای ما رو استجابت میکنن ...
3- چند نفر رفته باشن مشهد و شفا گرفته باشن ...
4- و فلسفه ثابت کنه کسی که مرده قدرت اثر گذاری رو نداره ...
5- شیعه 40 ... 50 تا حدیث موثق در مورد امامت داشته باشه ...
6- سنی 40 ... 50 تا حدیث موثق در مورد عدم امامت داشته باشه ...
و ...

چجوری میخوای تفسیر کنی ... عقلت یه چیز میگه ... احساست یه چیز میگه ... چشمت یه چیز میگه ... فطرتت یه چیز میگه ... اصول عقلی که قبلا برای خودت ثابت کرده بودی یه چیز میگه ...

همشون هم میگن ... اگر راه اشتباه بری جوابت سوسمارهای آتشین و گرزهای سنگین هست ...

بنده نظریات دیوید هیوم .برتراندراسل و نیچه و فویرباخ بیخدایان دیگر رو خوندم صحبتهای اینها یک مشت اراجیف است و شما میتوانید تک تک ادله های اینها در مورد عدم وجود خدا بگویید تا جواب داده بشه.بی خدایان توی این چند صد سال نه تنها نتوانستند وجود خدا را انکار کنند بلکه تنها حرفشان این است که تنها دلیل عدم وجود خدا همون دلایل وجود خداست:khaneh:.
علاوه بر اینکه در فلسفه اثبات وجود خدا امری کاملا بدیهی و مسلمه ازمنظر علم هم این اثبات شدست و پوزه افرادی مثل داروین و ریچارد داوکینگز رو به خاک مالوند.اگر مایل بودید بنده با شما در این مورد بحث خواهم کرد.
اما دیدن این کلیپ خالی از لطف نیست اونم اینکه علم وجود خدا رو اثبات کرده:

http://www.aparat.com/v/Yfbs2
http://www.aparat.com/v/3lhJg

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:

من دیگه تو زندگیم برای اثبات خدا نمیخوام سمت فلسفه برم ... یکی میگفت سر یه کلاس فلسفه یه موضوعی رو به بحث میزارن ... سعید میاد ثابتش میکنه ... وحید میاد نقضش میکنه ... دوباره سعید ثابتش میکنه ... دوباره وحید نقضش میکنه ... دوباره سعید ثابتش میکنه .... دوباره وحید نقضش میکنه .... و هزاران بار این مساله در تاریخ توسط سعیدهایی به اثبات میرسه و توسط وحید هایی نقض میشه ... آخر سر جفتشون خسته میشن و مساله رو ول میکنن ... الان تو این سایت اثبات خدا از طریق فلسفه شاید بدیهی به نظر برسه ... ولی در سطح جهانی گویا هنوز کسی نتونسته خدا رو اثبات کنه ..

یه جا دیدم درمورد برنامه نویسی نوشته بودید و اینکه رشته تان مرتبط با اینهاست

شما که ساختمان گسسته خوندید، چه نیازی به استدلال فلاسفه دارید؟؟!!؟(البته نه اینکه منظور توهین به آنها باشد، اما این دروس برای شما در حدی است که جواب این پاسختان را بدهد)

از منطق خودتان استفاده کنید، ببینید، سعید و وحید درست گفتن یا نه؟

به نظر حقیر این جور سبک بررسی موضوعها(مثل سعید و وحیدی که فرمویدد) به دنبال تقویت قدرت استدلال خود هست نه به دنبال یادگیری و کشف یک موضوع.

برای هر سوالی جوابی مشخص وجود دارد، نه اینکه دو جواب که گاهی این و گاهی آن.

حقیر خودم بعضی اشکلات هیوم و راسل ماسل و ... دیدم، فهمیدم خدا جلو چشمشون رو بسته بوده.
در پناه خدا.

سید حسین موسوی;376880 نوشت:
بنده نظریات دیوید هیوم .برتراندراسل و نیچه و فویرباخ بیخدایان دیگر رو خوندم صحبتهای اینها یک مشت اراجیف است و شما میتوانید تک تک ادله های اینها در مورد عدم وجود خدا بگویید تا جواب داده بشه.بی خدایان توی این چند صد سال نه تنها نتوانستند وجود خدا را انکار کنند بلکه تنها حرفشان این است که تنها دلیل عدم وجود خدا همون دلایل وجود خداست:khaneh:.
علاوه بر اینکه در فلسفه اثبات وجود خدا امری کاملا بدیهی و مسلمه ازمنظر علم هم این اثبات شدست و پوزه افرادی مثل داروین و ریچارد داوکینگز رو به خاک مالوند.اگر مایل بودید بنده با شما در این مورد بحث خواهم کرد.
اما دیدن این کلیپ خالی از لطف نیست اونم اینکه علم وجود خدا رو اثبات کرده:

http://www.aparat.com/v/Yfbs2
http://www.aparat.com/v/3lhJg

سلام ...
امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...
میتونید به من بگین چرا در کشور خودمون ... چاپ قرآن بدون رسم الخط عربی جرم محسوب میشه ...
چرا اگر قرآن فقط به صورت فارسی نوشته بشه و در دسترس مردم قرار بگیره جرم هست ...

خوب !!!
میشه بگین ... آزاد بودن برده داری ...
میشه بگین ... فرو ریختن ستارگان ...
میشه بگین ... وعده و وعید های الکی ...

و خیلی چیزهای دیگه ...چگونه متنی هستند ...

اگر جناب راسل میومدن و میگفتن برده داری چیزه خوبیه شما چجوری جبهه میگرفتین ... و حالا که تو قرآن برده داری رو جایز دونسته چجوری جبهه گرفتین .
اگر جناب راسل میومدن و تو حرفاشون میگفتن ستاره ها یه روزی به زمین میریختن ... شما چگونه در مقابل ایشون جبهه میگرفتین .
اگر جناب راسل میومدن و یه بد قولی میکردن و دروغ میگفتن ... شما چگونه استندلال هاتون رو در اون جهت محکم میکردین .

خوب شما میخواین با من بحث کنین ... مقبول ...
ولی مشگل اینه که هرچیزی رو میخواین تفسیرش کنین ... من دست رو هر مشگلی بزارم ... تفسیرش میکنین ... دست رو عدالت خدا بزارم تعریف عدالت رو عوض میکنین ... دست رو فرو ریختن ستاره ها بزارم ... تعریف ستاره رو عوض میکنین .... دست رو برده داری بزارم ... معنای برده داری رو عوض میکنین ... دست رو صادق الوعد بودن خدا بزارم ... تعریف صادق الوعد بودن رو عوض میکنین ... به همین راحتی ...

با سلام

به نظر حقیر
آدم اگه بخواهد یهو تمام مسایل رو با هم حل کنه،
نمیتواند، موفق هم نخواهد شد،(البته از کمک خدا نباید غافل بود که در این صورت ممکن است بتواند)

انسان باید سرنخ را بگیرد و یکی یکی مسایل را کشف کند،
هر کدام را هم که کشف کرد، از آنجایی که کشفی است، تبعاتی دارد
پس نباید انتظار داشت، یک سلسله مسایل که مثل زنجیر به هم ربط دارند
وقتی اولی را نپذیرفته و حل نکرده ایم، مابقی را هم حل کنیم.

این انتظار درست نیست.

موفق باشید.

عنکبوت سرخ;376730 نوشت:

سلام امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...
پست های زیاد و زیبایی از شما خوندم ...و از همگیشون هم لذت بردم ...
1- احتمالا در جریان هستید که یکی از اصول فلسفه ارسطو این بوده که هر جامدی بر روی مایع قرار میگیره ... چون چگالتر هست ... ( لابد ایشون چوب رو ندیده بودن !!!)
2- احتمالا در جریان هستید که ارسطو برای خودش علم پزشگی رو ابداع کرده بود ... که علت تب و سرما خوردن و .... رو به خیال خودش پیدا کرده بود ... و سعی در بهبود بیماران میکرد ... تا اندازه ای هم موفق بود ... ولی وقتی به بیماریهایی مانند وبا و سل و دیفتری میرسید و میخواست اونها رو با ترکیب داروهاش خوب کنه نمیتونست ... ( چون ابزارش رو نداشت میکروسکوپ !!!)
3- احتمالا در جریان هستید که تا 100 سال پیش فکر میکردن جایی که انسان فکر میکنه و منبع احساسات هست قلب هست نه مغز ... ( چون ابزارش موجود نبوده )
خوب ببین ...
ولی آیا فکر نمیکنین ... اگر یه روزی میکروسکوپی اختراع بشه ... و بشه باهاش ابعاد غیر مادی رو دید ... تمام فلسفه الان رو باید ریخت دور ...

با سلام به شما دوست عزیزم و تشکر از شرکت در بحث
خیلی خوشحال شدم که مطالبم مورد توجه شما قرار گرفته است.
اما در رابطه با سوال شما دو حال دارد یا مطلب مورد بررسی تجربی است یا غیر تجربی
مطالب تجربی اساسا ابطال پذیرند و پوپر می گوید اگر چیزی ابطال پذیر نبود بدانید تجربی نیست
لذا همیشه علوم تجربی قابل تغییر است و روز به روز کاملتر می شود
و عیبی هم ندارد چون خودشان هم به قطعیت علوم تجربی حکم نمی کنند.
اما مشکل فلسفی این است که مدعیانش حکم به قطعیت ان می کنند و از آن طرف این همه با هم اختلاف دارند.
این است که انسان را در تذبذب می رساند و به قول معروف ما را در آمپاس شدیدی قرار می دهد
و مجبور می شویم قائل به قرب به حقیقت بشویم نه رسیدن به حقیقت
اما این را بدانید که هیچ گاه امور ورا مادی نمی توانند زیر میکروسکوپ قرار بگیرند چون ذاتشان این اقتضا را ندارد.

عنکبوت سرخ;376730 نوشت:

در ضمن یه سوال هم از شما میخواستم بپرسم ...
1- اگر شما در قرآن بخوانید که " ای پیامبر همانا مردگان در قبرهایشان هستند و گوشهایشان نمیشنود"
2- شیعه به این اعتقاد داشته باشه که امامان حرف های ما رو میشنون و دعاهای ما رو استجابت میکنن ...
3- چند نفر رفته باشن مشهد و شفا گرفته باشن ...
4- و فلسفه ثابت کنه کسی که مرده قدرت اثر گذاری رو نداره ...
5- شیعه 40 ... 50 تا حدیث موثق در مورد امامت داشته باشه ...
6- سنی 40 ... 50 تا حدیث موثق در مورد عدم امامت داشته باشه ...
و ...
چجوری میخوای تفسیر کنی ... عقلت یه چیز میگه ... احساست یه چیز میگه ... چشمت یه چیز میگه ... فطرتت یه چیز میگه ... اصول عقلی که قبلا برای خودت ثابت کرده بودی یه چیز میگه ...
همشون هم میگن ... اگر راه اشتباه بری جوابت سوسمارهای آتشین و گرزهای سنگین هست ...

این تناقضها را با عقل باید خلاصه یه جوری تبیینشان کرد
با اصول خاصی
مثلا اگر اصل تقدم عقل بر نقل باشد
اگر فلسفه چیزی گفت و نقل چیز دیگر باید نقل را توجیه کرد
مثلا اگر فلسفه اثبات کرد مرده نمی شه اثر بگذارد باید نقل شیعه را تاویل برد و شفا گرفتن در مشهد را هم با قانون جذب یا تقارن اتفاقی شفا و خواستن از امام رضا یا قوانین طبیعی غیر مکشوفه تبیین کرد.
اما درباره حدیث و تاریخ من در تاپیک نقد صدق خبر متواتر مفصل آنها را نقد کرده اند
چون هر نقلی ظن اور است لذا تناقضش هم طبیعی است(البته من می گویم ظر را هم به زور می اورد )

سید حسین موسوی;376880 نوشت:
بنده نظریات دیوید هیوم .برتراندراسل و نیچه و فویرباخ بیخدایان دیگر رو خوندم صحبتهای اینها یک مشت اراجیف است و شما میتوانید تک تک ادله های اینها در مورد عدم وجود خدا بگویید تا جواب داده بشه.بی خدایان توی این چند صد سال نه تنها نتوانستند وجود خدا را انکار کنند بلکه تنها حرفشان این است که تنها دلیل عدم وجود خدا همون دلایل وجود خداست:khaneh:.
علاوه بر اینکه در فلسفه اثبات وجود خدا امری کاملا بدیهی و مسلمه ازمنظر علم هم این اثبات شدست و پوزه افرادی مثل داروین و ریچارد داوکینگز رو به خاک مالوند.اگر مایل بودید بنده با شما در این مورد بحث خواهم کرد.
اما دیدن این کلیپ خالی از لطف نیست اونم اینکه علم وجود خدا رو اثبات کرده:

http://www.aparat.com/v/Yfbs2
http://www.aparat.com/v/3lhJg

ما که خوندیم به چنین حرفای عجیب و قریبی که شما می گید نرسیدیم
شما می گویید در فلسفه وجود خدا بدیهی است
در حالی که به هر کی که این حرف را بزنید بهتون می خنده.
از اشکالان کوبنده کانت گرفته تا هیوم و جان مکی و...
البته حتی فلسفه اسلامی با این همه اهن و تلپ وجود خدا را بدیهی نمی دونه و نظری می دونه اونوقت همه یا اکثر فلاسفه غرب اون را بدیهی می دونن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

البته نحوه نگاهتان هم به فلسفه مهم است
برای حقیقت جویی خواندید یا برای این که نقدشان کنید تا دین گذشته خودتان مورد تذلذل واقع نشود؟؟؟؟:Box:
مثلا شما وقتی علت فلسفه خواندن اقای فیاضی را با استاد ملکیان می خواند می فهمد تفاوت از زمین تا اسمان است.
به قول شوپنهاور باور های ما تابع اراده ما است اما نا خوداگاه نه خود اگاه
اما انسان اخلاقی باید سعی کند ضمیر ناخوداگاه خود را در چنگال خوداگاه دراورد
مثلا شما چگونه می خواهید بحث نومن و فنومن کانت را حل کنید؟
چکگونه می خواهید بحث علیت هیوم را تبیین کنید
چگونه می خواهید اشکالات هیوم به برهان نظم و استقرا را حل کنید
چگونه می خواهید اشکالات هیوم و مور را به معجزه حل کنید؟
اشکالات معرفت شناسان نوظهور را در بی اعتباری تاریخ را چگونه می خواهید با اثبات دین تبیین کنید؟
تناقضهای اخلاق و حقوق بشر را با دستورات اسلام چگونه می خواهید تبیین کنید؟
بی اعتباری تعبد در نزد مدرنیته عقل گرا را چگونه می خواهید تبیین کنید؟
ووووووووووووووووو

محتویات این نظر یا برداشت خواننده از آن ممکن است با عقاید شخص منافات داشته باشد لطفا اگر خاطرتان مکدر میشودمطالعه نفرمایید

بزرگوار!
اشکال کار اینجاست که شما دنبال ضمانت میگردید!
حقیقت این است که وقتی کسی در فضای دین باوری قرار دارد، فقط این باورهای دینی است که میتواند نقش ضمانت نامه را ایفا کند. توجه کنید وقتی شما بی هیچ شک و شبهه ای معتقدید که ....آخرتی است و بهشتی هست و بعد از مرگ همه چیز روشن و مشخص و روبراه .....این باورها خودبخود آرامش بخش است. بسیار هم آرامش بخش است. ببینید دوستی به چه درستی فرموده اند:

آیا اگر خدایی نباشد، دلتان آرام میگیرد؟

شنیده اید میگویند کسی بر لب دریا نشسته بود و کاسه ای ماست میریخت تا یک دریا دوغ درست شود. اطرافیان گفتند مرد حسابی این همه آب که با کاسه ای ماست دوغ نمیشه! در جواب گفت : میدانم نمیشه ولی اگر بشه چیییییی میشه !

این باورهای آرامش بخش وقتی فاقد پشتوانه مدلل و منطقی میشوند و متذلل میشوند ....میدانید که دیگر دلتان آرام نمیگیرد .....ولی اگر بشه چی میشه!!

به تجربه شخصی و باور این مخلص: مقبول ترین دلیل دین باوران برای دین داری همان آرامش و ضمانت نامه است.(ضمنا باورمندان صادق تمامی ادیان و مذاهب مدنظر است وگرنه کسانی که دینشان دکانشان است دلایل منطقی دیگری دارند که بماند!!) آنچه این مخلص از مطالعات و بررسیها و مباحث و صحبتهای این افراد دریافتم، اینان یک تلاش ذهنی دارند تا این ارامش خدشه برندارد

و اما در زندگی بعضی ها، چون بنده حقیر و شما و شاید دوستانی چون عنکبوب سرخ و ولایت و .... ، دوره ای و زمانی فرامیرسد که دیگر فرد دلایل موجهی برای توجیه باورها نمی یابد و اندک اندک کفه باورهای عقلانی سنگین تر میشود... و سوالات اینچنین را با جسارت برای خودش مطرح میکند ..... دیگر آن آرامش خوب و مطمئن رخت برمیبندد... به تجربه شخصی هم عرض میکنم که دهشتناک هم هست....آن هم بسیار .
هرچند در این راه از سوی دین مداران و البته خودتان(مجادلات فکری و ذهنی خودتان) متهم به گمراه شدن یا ترسیدن از عذاب الهی! ....و مهم تر از همه ترس از دست رفتن آن آرامش قبلی عذابتان میدهد و بسیار از اندیشیدن میترسید ولی... شوربختانه یا خوشبختانه جریان آگاهی یک جریان یک سویه است . یعنی کسی که فهمید دیگر نمیتواند نفهمد!

اما بزرگوار! این ابتدای راه است. این رخداد فکری را باید به فال نیک بگیرید. زیرا زمانی که به نیروی خرد هر آنچه (نمیدانم ها و ندانستن های بشری است) را به رسمیت بشناسید و فارغ از جوابهای غیر منطقی به این ندانستن ها ، اندیشیدن عقلایی را شیوه افکارتان کنید به مدد خردورزی و حقیقت جویی به امور اصیلی چون اصالت انسانیت و اخلاق پی میبرید و این حقایق در شما متجلی و در افکار و اعمال شما متبلور میشود آنگاه به آرامشی حقیقی و اصیل هم میرسید که اصلا قابل مقایسه حتی نیست.....

سلام
اول تو یه ضمانت نامه بده به من که خدا وجود نداره, بعد من یک ضمانت نامه به تو میدم که خدا وجود داره
یک انسان عاقل 50 درصد احتمال میدهد خدا وجود دارد , 50 درصد یعنی نصف لیوان!

فیلسوف;377299 نوشت:
سلام
اول تو یه ضمانت نامه بده به من که خدا وجود نداره, بعد من یک ضمانت نامه به تو میدم که خدا وجود داره
یک انسان عاقل 50 درصد احتمال میدهد خدا وجود دارد , 50 درصد یعنی نصف لیوان!

سلام ...
شما حاضری 900 میلیون پول بدی به کسی ... تا یه سکه رو بندازه بالا اگر شیر اومد ... خونه رو صاحب بشی ... اگر خط اومد پولت رو از دست بدی ؟؟؟
شما حاضری از 80 سال عمرت بگذری ........... و به یک ایدیولوژی که 50 درصد احتمال درست بودنش هست ایمان داشته باشی ........ اگر درست بود بری بهشت ... و اگر غلط بود عمرت رو از دست داده باشی ...

عنکبوت سرخ;377306 نوشت:
سلام ...
شما حاضری 900 میلیون پول بدی به کسی ... تا یه سکه رو بندازه بالا اگر شیر اومد ... خونه رو صاحب بشی ... اگر خط اومد پولت رو از دست بدی ؟؟؟
شما حاضری از 80 سال عمرت بگذری ........... و به یک ایدیولوژی که 50 درصد احتمال درست بودنش هست ایمان داشته باشی ........ اگر درست بود بری بهشت ... و اگر غلط بود عمرت رو از دست داده باشی ...

درود بر شما
من که خدا رو قبول دارم عمرم رو از دست ندادم چون دارم از دنیا استفاده میکنم حتی به اندازه نصف پرتقال , نصف پرتقال هم به اندازه همه پرتقال خوشمزه است!
حالا اگه دوست داری سکه رو بنداز از بلاتکلیفی که بهتره

فیلسوف;377309 نوشت:
درود بر شما
من که خدا رو قبول دارم عمرم رو از دست ندادم چون دارم از دنیا استفاده میکنم حتی به اندازه نصف پرتقال , نصف پرتقال هم به اندازه همه پرتقال خوشمزه است!
حالا اگه دوست داری سکه رو بنداز از بلاتکلیفی که بهتره

چجوری داری از دنیا استفاده میکنی ... اینم زندگی شد ... کشورهای دیگه رو ببین چقدر راحت تر دارن زندگی میکنن ... چقدر خوشحال ترن ... چقدر راحت تر پول در میارن ... چقدر آرامشششون بیشتر هست ... چقدر راحت تر تفریح میکنن ... مطمین هستی نصفه پرتقال رو خوردی ؟؟؟ ببین چقدر به خودمون سخت میگیریم ...

فکر میکنم آخر سرش هم باید یه سکه بندازم بالا ...

عنکبوت سرخ;377312 نوشت:
چجوری داری از دنیا استفاده میکنی ... اینم زندگی شد ... کشورهای دیگه رو ببین چقدر راحت تر دارن زندگی میکنن ... چقدر خوشحال ترن ... چقدر راحت تر پول در میارن ... چقدر آرامشششون بیشتر هست ... چقدر راحت تر تفریح میکنن ... مطمین هستی نصفه پرتقال رو خوردی ؟؟؟ ببین چقدر به خودمون سخت میگیریم ...

فکر میکنم آخر سرش هم باید یه سکه بندازم بالا ...


بله باید اوضاع کشور بهتر بشه , فقر اقتصادی بیداد میکند
آخه تضمینی هم نیست که تو اگر دین رو بزاری کنار اوضاع زندگی بهتر بشه
بعضی از کشورهای آفریقایی و امریکای جنوبی که مسلمان نیستند و دین قبیله ای دارند زندگی راحتی ندارند و برخی کشورهای اسلامی مثل قطر و کویت پول پارو می کنند.

فیلسوف;377315 نوشت:
بله باید اوضاع کشور بهتر بشه , فقر اقتصادی بیداد میکند
آخه تضمینی هم نیست که تو اگر دین رو بزاری کنار اوضاع زندگی بهتر بشه
بعضی از کشورهای آفریقایی و امریکای جنوبی که مسلمان نیستند و دین قبیله ای دارند زندگی راحتی ندارند و برخی کشورهای اسلامی مثل قطر و کویت پول پارو می کنند.

بحث شرطیه پاسکال بحث مفصلی است که این جا جای بحثش نیست اما نظر شما را به نقد این برهان توسط بعضی از اساتید دانشگاه در مقالات مختلف جلب می کنم از جمله:

http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/889296?sta=%D9%BE%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D8%A7%D9%84

به نظر من هم دفع خطر محتمل دردی را دوا نمی کنه چون خدا ایمان می خواهد خدا عتقاد می خواهد(بنابر گفته ادیان) اما شرطیه پاسکال که اعتقاد به خدا نمی اورد فقط عمل می اورد و از نظر دین عمل منهای اعتقاد به مفت هم نمی ارزد مثل اعمال اهل سنت در نزد شیعه -شاید بگویید انسان می شود به خاطر نفعش اعتقادش را عوض کند ولی این محال است چون وجدان ما می گوید انسان نمی شود به خاطر فایده عقیده اش را عوض کند مانند اینکه من به شما یک میلیارد پول بدم بگم اعتقاد بورز الان شب(در حالی که در واقع روز است)
پس عملا با شرطیه پاسکال و عمل به آن هم از بهشت وعده داده شده خبری نیست.
اشکالات متعدد دیگری هم مطرح است که به برخی اش در مقاله مذکور اشاره شده و برخی دیگرش علاوه بر ان را دارم تحت مقاله ای جمع اروی می کنم .
باتشکر

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
من برای اعتقادم به خدا ... و مومن بودن ... و انجام دادن کارهای صالح به ضمانت نامه نیاز دارم ... آیا این حرفه بدی هست ...

واقعاً ضمانت نامه می خواید؟بقالی محله ما هم می تواند به شما ضمانت نامه دهد که خدا هست و باید مومنی باشی و ... .چون دو حالت داریم:
1-خدا باشد.در اینصورت به شما ضمانت صحیحی داده و برای این کارش پاداش دریافت می کند در آخرت.
2-خدا نباشد.این بعد از مرگ شما معلوم می شود که خدا نبوده،دیگر آن موقع نیستید که یقه ضمانت دهنده را بگیرید.
پس هر کسی می تواند این ضمانت را به شما بدهد.حال ضمانتی که هر کسی به شما می تواند بدهد،حتی خودتان به خودتان می توانید بدهید آیا یقینی است؟!طبق آن می توانید یقین کنید؟!این مسئله با مسئله نبوت زمین تا آسمان فرق می کند.

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
از وقتی که کوچیک بودم ... همیشه و همیشه با وعده و وعید هایی طرف بودم ... که خیلی هاشون عملی نشد . مثلا :

1- با مادرم میرفتیم بقالی و مامان برام بستنی نمیخرید ... میگفت این بستنی های ظاهری چیه ... تو خونه بستنی های بزرگتری منتظرمون هستن .
2- درس بخون تا خوشبخت باشی ... اگر مهندس بشی میتونی به هرجایی که میخوای برسی .
و من هم رام این نوع وعده و وعید ها میشدم ...


استقراء ناقص.قیاس مخلوق با خالق.فرض می کنیم خیلی ها به شما وعده داده باشند و سپس خلاف وعده عمل کرده اند.اولاً این ها مخلوقات بوده اند که معلوم نیست به وعده خود عمل می کنند یا نه.منتهی خدایی که ما از آن حرف می زنیم،حق و خلف وعده نمی کند.شما در اینجا خالق را با مخلوقات مقایسه کرده اید.
استقراء ناقص شما هم این است که از چند مشاهده ساده تا به حال،نتیجه گیری کلی می خواهید بکنید.می خواهید نتیجه بگیرید لابد خدا هم خلف وعده می کند.

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
من دیگه تو زندگیم برای اثبات خدا نمیخوام سمت فلسفه برم ... یکی میگفت سر یه کلاس فلسفه یه موضوعی رو به بحث میزارن ... سعید میاد ثابتش میکنه ... وحید میاد نقضش میکنه ... دوباره سعید ثابتش میکنه ... دوباره وحید نقضش میکنه ... دوباره سعید ثابتش میکنه .... دوباره وحید نقضش میکنه .... و هزاران بار این مساله در تاریخ توسط سعیدهایی به اثبات میرسه و توسط وحید هایی نقض میشه ... آخر سر جفتشون خسته میشن و مساله رو ول میکنن ...

حرف شما یک تفکر سوفیستانه است.حرف شما بیانگر این است که هیچ مسئله ثابتی نیست.هیچ اصلی نیست.هیچ چیز حقیقت ندارد.همه چیز می تواند نقض شود.حال اگر شما می گویید:"همه چیز می تواند نقض شود" به این سوال جواب بدهید که آیا جمله اخیر شما،یعنی "همه چیز می تواند نقض شود" نیز نقض می شود؟!
اگر بگویید آره،پس گزاره شما غلط بوده است.
اگر بگویید نه،پس چیزی داریم که در گزاره شما صدق نمی کند،پس باز گزاره شما باطل می شود.
دقیقاً سوفیست ها در یونان چون می توانستند هر چیزی را ثابت یا هر چیزی را نقض کنند (همانطور که در مثال شما وحید و سعید این کار ها را می کردند) نتیجه گرفتند که هیچ حقیقت و واقعیتی نیست.
این نقض ها و اثبات ها در همه علوم هستند.چه در فلسفه،چه در علوم تجربی.مثلاً اگر دکتری به شما بگوید فلان قرص را نخورد و دکتر دیگری بگوید نه اتفاقاً باید بخوری،شما چه نتیجه ای می گیرید؟!

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
الان تو این سایت اثبات خدا از طریق فلسفه شاید بدیهی به نظر برسه ... ولی در سطح جهانی گویا هنوز کسی نتونسته خدا رو اثبات کنه ...[
و گویا اثبات شده که ( هیچ راهی برای اثبات وجود یا عدم وجود خداوند برای ما انسانها وجود ندارد چون ما ابزار کافی برای این کار رو نداریم )
/quote]
خیلی ها در این سایت مسائل خودشان را درباره وجود خدا مطرح می کنند.بعضی هایشان جواب می گیرند،بعضی ها نمی گیرند.هر کس هم گفته که در سطح جهانی هنوز کسی نتوانسته خدا را اثبات کند،بی خود گفته.چون این گزاره مبتنی بر تجربه و استقراء ناقص است.ممکن است در جنگل های آمازون یک انسانی باشد که کسی او را نشناسد و وجود خدا را ثابت کرده باشد!
این حرف،حرف غربی ها و فلاسفه غرب است.حرف افرادی است که فقط به علوم تجربی اعتقاد دارند و عقل درست و حسابی ای ندارند.
اثبات محیر العقول درباره این که نمی شود وجود یا عدم وجود خدا را ثابت کرد،برای ما بیاورید.صرف ادعا،فایده ندارد.من هم می گویم ثابت شده که می توان عدم یا وجود خدا رو مشخص کرد.وقتی هم از من بپرسید دلیل،یا دلیلی نمی آورم و می گویم شنیده ام.گویا ثابت شده!یا این که می گویم فیزیک دانی مثل استیون هاوکینگ اینطور گفته و ... .که هیچ کدام از این حرف ها و استدلال ها،صحیح نیست.

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
به هر حال وقتی یه دانشمند مانند انیشتن ثابت میکنه e=mc^2 دیگه لازم نیست که من هم برم و اون رو اثبات کنم .... شاید اصلا عقلم نرسه ... میتونم از نتیجه این اثبات استفاده کنم

شما هم می توانید از نتیجه حرف های فلاسفه خداباور استفاده کنید.در رابطه با فرمول انیشتین هم چه بسا بعداً کسی بیاید و آن را نقض کند.

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
وقتی فلاسفه ارشد دنیا هنوز نتونستن به جواب قطعی در مورد وجود یا عدم وجود خدا برسن ... چه دلیلی داره که من بشینم و به حرفهای فلاسفه خودمون گوش بدم

شما متاسفانه مطالعات فلسفیتان بسیار کم است ظاهراً.ظاهراً هیچ آشنایی خاصی با نظام فلسفه اسلامی و فلسفه غرب ندارید.فلاسفه اسلامی از نظر بیان موضوعات به طور منطقی و مستدل،ده برابر فلاسفه غرب هستند.

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
شاید من نتونم دلیل قانع کننده ای بیارم ... ولی اگر اونا راست میگن برن با کسانی مانند برتراند راسل بحث کنن و ثابت کنن خدا وجود داره ... و جایزه نوبل بگیرن ...

پاسخ به اکثر شبهات راسل،بسیار آسان است.برای مثال راسل از عمد می آید برهان علیت را اینطور تقریر می کند:علیت یعنی این که هر چیزی علتی دارد.حال اگر هر چیزی علتی دارد،چون خدا هم یک چیز است،پس خدا هم علت دارد.لذا برهان علیت نقض شد!
این برای کسی که با فلسفه اسلامی آشنا باشد،در حد جوک است.

شما همان FTMH_Mohammadi سابق هستید یحتمل.شما از قبل ماه رمضان،شبهاتی را مطرح می کردید.چون اسلام آوردنتان ارثی بود.درباره موضوعات دینی زیاد فکر نکرده بودید.این مشکل خیلی هاست.خیلی ها فقط و فقط عادت کرده اند به این که خم و راست شوند و اسمش را می گذارند نماز.
منتهی الان بجای آن که تک تک شبهاتتان را مطرح کنید تا پاسخ داده شود،باز زدید به بن بست.می گویید یکی ضمانت نامه بدهد!به جای این کار ها مشکلات فکریتان را حل کنید.شما جوری قضایا را مطرح کرده اید در این پست که انگار تمامی چیز هایی که ناخداباوران و کفار و مشرکین و منافقین و ضد اسلام ها می گویند،درست است!بیایید بحث کنید،پاسختان را می گیرید.
جواب بقیه پست شما،انشاء الله بعداً.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

manmehdiam;377294 نوشت:
آیا اگر خدایی نباشد، دلتان آرام میگیرد؟

اگر کنایه به ما زدید،
علاوه بر دل راه استدلال باز است، برای کسی که بتواند
نه برای کسی که به دیگران بنگرد که چگونه عقایدشان را پذیرفته اند.
اینجانب هم توصیه های استدلالی به ایشون کردم و هم راه دل را نشان دادم.

عنکبوت سرخ;376721 نوشت:
جناب کریم اجازه بدین ازتون یه سوال بپرسم ... به نظر شما سیگار کشیدن قبیح تر هست ... یا کافر بودن به ذات الهی ... ( حتما پیش خودتون میگین چه ربطی داره ولی اجازه بدین توضیح بدم ) کسی که داره سیگار میکشه ... هر روز صحبت هزاران نفر در مورد ضرر و زیان های سیگار رو میشنوه ... صحبت دکترها تو تلویزیون روزنامه و ... رو میشنوه ... هر روز با عکس ریه ای خراب شده که بر روی جلد سیگار چاپ شده برخورد میکنه ... ضعیف شدن تنش رو میبینه ... خر خر کردنه سینه اش رو میشنوه .... ولی باز هم اون کار رو انجام میده ... ولی کسی که به خدا کافر شده ... کسی رو که نمیبینه رو منکر شده ... چیزی رو منکر شده که فلاسفه بزرگ دنیا و علم هنوز نتونسته اثباتش کنه ... تازه هر وقت هم خدا رو میزاره کنار تو زندگیش بهتر هم نتیجه میگیره ... خوب !!! کدومشون زشت تر ... قبیح تر هستند ... اصلا به فرض اینکه شما تونستین مثله روز ثابت کنین خدا وجود داره ( همونجور که مثله روز مشخصه سیگار ضرر داره ) با این حال خیلی ها ممکن هست باز هم کافر باشن ... همونجور که خیلی ها با اینکه ضرر و زیان سیگار رو میدونن سیگاری میمونن ...

با سلام دوباره خدمت شما
دوست عزیز ما انسانها آنقدر به امورمادی وتجربی عادت کردیم وانس گرفتیم که خیلی وقتها دانسته ویا ندانسته تنها واقعیت موجود را این امور می دانیم اما دلایل زیادی وجود دارد که غلط بودن این مسئله را به ما نشان می دهد وجود عجایب موجود خلقت، پدیده های مختلف که بشر امروز هنوز هم از درک خیلی از آنها عاجز وناتوان است وهنوز هم بر سر آنها مطالعه می کند خود گواههای متعددی بر وجود عالمی غیر از عالم ماده وقدرتی مافوق قوای مادی است. بنده توصیه می کنم شما کتاب نشانه هایی از او که نوشته مرحوم رضا صدر است را مطالعه کنید تا بیشتر با این مساله آشنا شوید.
اگر ما به خود اجازه می دادیم که از مادیات کمی فاصله گرفته وجنبه معنویی خود را تقویت می کردیم آنوقت خیلی از اموری که برای ما عجیب وغریب جلوه می کنند به راحتی حل می شدند.
به نظر شما آیا افسردگی رایج در دنیای امروز ضررش از سیگار کمتر است؟ به اذعان همین دانشمندانی که شما نیز به آنها اشاره می کنید بزرگترین درد امروز افسردگی است که ضررش از سیگار صدها مرتبه بیشتر است. شما بفرمایید منشا این افسردگی چیست؟ چرا دنیای امروز وجامعه غربی با این همه پیشرفت مادی برای مشکل افسردگی دارویی پیدا نمی کنند؟ چرا گرایش به دین وایمان به خدا بعداز این همه پیشرفت زیاد شده است بطوری که مستکبران از ترس گسترش اسلام دست به اسلام زدایی وآزار واذیت مسلمانان زده اند؟
اینها همه شواهدی زنده از روشن بودن مضرات بی دینی است چون این امراض روحی بیشتر در بین کسانی که ایمان ندارند یا ایمانشان ضعیف است رواج دارد.

عنکبوت سرخ;376721 نوشت:
یه حدیث در مورد امام علی (ع) فرمودید ... که دقیقا مشگل من هم همین هست ... صبح ها که از خواب بیدار میشم ... میزنه به سرم و میگم هر کاری دلم میخواد میکنم ... شب ها که میشه ... یه موحد تمام عیار میشم ... تقریبا هر روز و هر شب کارم همین شده .

شما با این سخن خو د تایید می کنید که همه چیز دست ما نیست وعلم همه کاره نیست وبه وجود آمدن این حالات از نظر علمی که نمی تواند اتفاقی باشد پس خبری هست.

عنکبوت سرخ;376721 نوشت:
مثلا همون طور که براتون گفتم تو یکی از این سایت های معاند کسی ادعا کرده بود که تونسته یه آیه مثله قرآن بیاره ... { و همانا "ماه" را از جنس پنیر آفریدیم و ... } یکی گفت دانشمند ها رفتن به ماه و دیدن ماه از جنس خاک هست این چه حرفی هست که تو میزنی .... و ایشون هم در جواب ادعا کرده بود که ... این آیه تفسیر داره ... همونجور که از "شیر" ... "پنیر" تهیه میشه ... منظور این آیه هم این بوده که نوری که از ماه به ما میرسه از خورشید هست ... و معنی و تفسیر پنیر بودن ... همون برگرفته شدن از چیزی دیگر است ...

بنده بالاتر از این برای شما عرض کنم که آیه سهل است قرآن نیز با سوره های مختلف درست کرده اند ولی هر سخنی که دلیلی بر نقض نیست خداوند فرموده است : ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسورةمن مثله (بقره/23) اگر می توانید سوره ای همانند قرآن بیاورید که از نظر بلاغت وفصاحت با قرآن برابری کند. وتا به حال چنین اتفاقی رخ نداده است وچیزهایی که درست کرده اند آنقدر خنده دار بوده است که خود نیز از تبلیغ واشاعه دادن آن در مجامع علمی خودداری کرده اند تا آبرویشان نرود ودر فضاهایی مثل اینرنت مطرح کرده اند که خیلی علم قرآنی ندارند ونسبت به فصاحت وبلاغت وزبان عربی آشنایی لازم را ندارند تا به نوعی ذهن آنها را مشوش کنند. پس دقت کنید که هر گفته ای دلیل بر اینکه همانند قرآن است نمی باشد. ما باید این سخنان را با سوره های قرآنی بسنجیم وببینیم که تفاوت از کجا تا به کجاست وآنهم توسط وزیر نظر کسی که در این رابطه تخصص دارد.

عنکبوت سرخ;376721 نوشت:
یا اینکه چند وقت پیش داشتم با یه بهایی صحبت میکردم ... ( بهایی ها اعتقاد دارن در زمان قاجار امام زمان قیام کرده ) ایشون برای خودش دلیل داشت ... ایشون میگفت امیرکبیر زمانی که دستور میده اون شخص ( شخصی که ادعای امام زمان بودن رو کرده ) رو دار بزنن ... طناب دار پاره میشه ... و آنچنانکه در اسلام داریم باید شخص مورد نظر رو آزاد کنند ... که امیر کبیر دستور میده اون رو با شمشیر بکشن ... و اینکه اعتقاد دارن که همکنون روز به روز داره به عدالت و دوستی در درون دنیا بیشتر و بیشتر میشه ... سئوال من از شما ( چرا طناب دار پاره شد ... خدا داره با ما بازی میکنه ؟؟؟ ) و الان اینجور که خودشون ادعا میکنن نزدیک 2 میلیون نفر عقیده شون به همچین چیزیه ...
و خوب خیلی چیزهای دیگه ...

دوست عزیز کاش به اندازه ای که حرف یکی بهایی را به این راحتی قبول کرده وبیان می کنید وبنده خدا امیر کبیر را محکوم می کنید این همه سخنان خدا را که در قرآن بیان شده وسرتاسر اعتراف به وجود خدا ودلایل وجود اوست قبول می کردید.
ماجرا به شکلی که بهایی برای شما نقل کرده نیست. محمد علی باب را چند مرتبه به خاطر ادعای بابیت وامام زمان بودن مجازات می کنند که با دیدن تازیانه به سرعت از ادعاهای خود دست بر می دارد ودر نهایت با فتوای علماء به ارتداد وکفر او محکوم به اعدام می شود که او را از طناب آویزان می کنند وچند سرباز به سمت او نشانه گیری می کنند که بعد از خوابیدن دود وخام صحنه می بینند خبری از باب نیست واین منشا شبهه در حق بودن او می شود ولی بعد از جستجو مشخص می شود جناب باب که در نهایت ادعای خدایی می کرد در سربازخانه مخفی شده اند ومشخص می شود که موقع تیر اندازی یکی از گلوله ها به طناب خورده وپاره شده است لذا دوباره به دار آویخته می شود. این فرمایش شما در مورد آزاد کردن زمانی است که طناب خود به خود پاره شود که در اینجا به این شکل نبوده است.

عنکبوت سرخ;376721 نوشت:
بعدش ... راستش رو بخواین من نسبت به کسایی مانند آیت الله بهجت شاکی هستم ... به نظر من ایشون به بشریت خیانت کردند ... وقتی یه کسی مانند انیشتن میاد و به یک علمی دسترسی پیدا میکنه ... اون رو برای همه عنوان میکنه ... راه رو نشون میده ... اگر بارها پرسیده شد بارها جواب میدن ... کسی مانند نیوتن میاد و فرمول ها رو در اختیار هم کیشانش قرار میده ... بارها توضیح میده ... بارها و بارها ... تا مساله جا بیوفته ... مثلا من جاهای زیادی خوندم که ایشون میتونستن "طی طریق" کنن و ... خوب اگر ایشون میومد و راهش رو ثابت میکرد چه اتفاقی میوفتاد ... اگر میومد و میگفت اگر شما هم مثله من 40 سال مومن باشین و نیکوکار باشین به این علوم دسترسی پیدا میکردین چه اتفاقی میوفتاد ... حداقل راه رو ثابت میکرد ... من میدونستم راه درست هست .... همش میخوان بگن ما هیچ کس نیستیم ... نمیدونم این چه وضعشه .... مثلا انیشتن ... یا نیوتن ... نباید فرمول هاشون رو در اختیار دیگران قرار میدادن ... چون "ریا" میشد ... و انیشتن چون آدم خوش اخلاقی بود نباد خودش رو بروز میداد ... باید یه تسبیح دستشون میگرفتن و یه میلیون دفعه میگفتن "یا ستار"

دوست عزیز انیشتن وغیر او که در میدانها وفلکه های آمریکا کلاس نمی گذاشتند بلکه در آکادمی ها و دانشگاه تدریس می کردند آیةالله بهجت هم در مسجئ کلاس داشتند وصدها نفر در درس ایشان شرکت می کردند ودر زمینه های مختلف اعم از فهی وعرفانی شاگردانی همچون آیةالله مصباح یزدی ،محفوظی و...تربیت کردند وخودشان را هم از مردم دور نمی کردند وبرای هر کسی که ارداه می کرد امکان دیدن ایشان در مسجد در وعده های نماز میسر بود.
از طرف دیگر شما بفرمایید چه کسی برای کسب علم ودانش به ایشان مراجعه کرده وایشان قبول نکرده واو را رانده اند. ببخشید مباحث علمی سنگین را نمی شود که در تلویزیون ورادیو مطرح کرده بلکه هر چیزی جای خود را دارد وایشان هم در حد توان خود علم وتجربیات خود را به شاگردانش انتقال داد. وایشان بارها به افراد مختلف این توصیه را کردند که اگر به آنچه علم دارید عمل کنید خداوند آنچه را هم که نمی دانید به شما یاد می دهد. پس لطف کنید علماء وبزرگان را به این راحتی محکوم نکنید. اول تحقی کنید وبنید چه کارهایی کرده اند بعد قضاوت کنید. حضرتعالی چند مورد از کتابهایی که آیةالله بهجت نگاشته اند ویا در مورد ایشان نوشته شده را مطالعه کرده اید؟ دوست عزیز آیةالله بهجت تا 94سالگی وآخرین لحظات عمرشان تدریس علوم دینی را ترک نکردند واز حضور در مسجد وجمع مردم خودداری نکردند.
در مورد دانشمندان هم بدانید که اکثر آنها مانند انیشتن معتقد ومومن به خدا هستند که می توانید در این رابطه کتابی به نام مصاحبه با دانشمندان دنیا را که آقای جواد محدثی نگاشته اند مطالعه کنید وببینید که همین داشمندان بزرگ غربی چطور از لابلای قواعد علمی به وجود خدا پی برده اند وچه اعتقاد محکمی به او دارند.
همچنین کتابی به مضمون اثبات خدا از زبان 40دانشمند نوشته شده که باز برای مطالعه خوب است.

velayat;377321 نوشت:
بحث شرطیه پاسکال بحث مفصلی است که این جا جای بحثش نیست اما نظر شما را به نقد این برهان توسط بعضی از اساتید دانشگاه در مقالات مختلف جلب می کنم از جمله:

http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/889296?sta=%D9%BE%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D8%A7%D9%84

به نظر من هم دفع خطر محتمل دردی را دوا نمی کنه چون خدا ایمان می خواهد خدا عتقاد می خواهد(بنابر گفته ادیان) اما شرطیه پاسکال که اعتقاد به خدا نمی اورد فقط عمل می اورد و از نظر دین عمل منهای اعتقاد به مفت هم نمی ارزد مثل اعمال اهل سنت در نزد شیعه -شاید بگویید انسان می شود به خاطر نفعش اعتقادش را عوض کند ولی این محال است چون وجدان ما می گوید انسان نمی شود به خاطر فایده عقیده اش را عوض کند مانند اینکه من به شما یک میلیارد پول بدم بگم اعتقاد بورز الان شب(در حالی که در واقع روز است)
پس عملا با شرطیه پاسکال و عمل به آن هم از بهشت وعده داده شده خبری نیست.
اشکالات متعدد دیگری هم مطرح است که به برخی اش در مقاله مذکور اشاره شده و برخی دیگرش علاوه بر ان را دارم تحت مقاله ای جمع اروی می کنم .
باتشکر


به نظر من دفع خطر احتمالی منطقی است
منطق میگوید برای عبور از خیابان از پل عابر استفاده کنیم حالا اگه ما از زیر پل عبور کنیم شاید به سلامت برسیم اما این حرکت ما غیرمنطقی است.

خدا در قرآن از قبل اعلام خطر کرده و از جهنم و عذاب های آن سخن گفته

این یعنی دفع خطر احتمالی
حالا اگر کسی فقط به دلیل ترس از خدا مسلمان شود وارد بهشت خواهد شد هرچند در رده های همتراز با پیامبران قرار نمیگیرد اما به هر حال بهشتی است , مثل دانش آموزی که فقط به علت ترس از معلم درس میخواند و نمره 10 میگیرد , هر چند معلم ترجیح میدهد دانش آموز به دلیل ارزش بالای علم درس بخواند اما نمره 10 این دانش آموز رو قبول میکند

نمیدونم ربط داشت یا نه!؟

کریم;377362 نوشت:
دوست عزیز کاش به اندازه ای که حرف یکی بهایی را به این راحتی قبول کرده وبیان می کنید وبنده خدا امیر کبیر را محکوم می کنید این همه سخنان خدا را که در قرآن بیان شده وسرتاسر اعتراف به وجود خدا ودلایل وجود اوست قبول می کردید.
ماجرا به شکلی که بهایی برای شما نقل کرده نیست. محمد علی باب را چند مرتبه به خاطر ادعای بابیت وامام زمان بودن مجازات می کنند که با دیدن تازیانه به سرعت از ادعاهای خود دست بر می دارد ودر نهایت با فتوای علماء به ارتداد وکفر او محکوم به اعدام می شود که او را از طناب آویزان می کنند وچند سرباز به سمت او نشانه گیری می کنند که بعد از خوابیدن دود وخام صحنه می بینند خبری از باب نیست واین منشا شبهه در حق بودن او می شود ولی بعد از جستجو مشخص می شود جناب باب که در نهایت ادعای خدایی می کرد در سربازخانه مخفی شده اند ومشخص می شود که موقع تیر اندازی یکی از گلوله ها به طناب خورده وپاره شده است لذا دوباره به دار آویخته می شود. این فرمایش شما در مورد آزاد کردن زمانی است که طناب خود به خود پاره شود که در اینجا به این شکل نبوده است.

سلام جناب کریم ... امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشین ...
قبل از اینکه بخوام جلوتر برم ... بگم که انگلیسی بودن بهائیت برای من بدیهی هست ... و اینکه خودشون رو به اسلام میچسبونن ( با ادعای امام زمانی باب) و چسبوندن خودشون به اسراییل و صهیونیست ... خیلی خیلی مزحکشون کرده ... و من "امیرکبیر" رو محکومش نکردم که چرا "محمد علی باب" رو کشته ... اتفاقا خوش نام تر از امیرکبیر تو تاریخ سراغ ندارم . اما مثلا در همین مورد دین بهائیت ...

1- اونجور که من در جریان هستم ... یا کسی رو دار میزنند ... یا تیر بارانش میکنند ... و به نظر من غیر منطقی هست ... کسی رو به دار بکشند .... و زمانیکه داره دست و پا میزنه بخوان اون رو تیر باران کنند .
2- وقتی میخوان کسی رو تیر باران کنند ... حداقل 5 تا 10 تفنگ به سمت شخص خاطی نشونه میره ... فاصله هم کمتر از 30 متر هست ... معمولا تمام تیرها هم اصابت میکنه ... چطور در مورد ایشون حتی یک تیر هم اصابت نمیکنه ... بجاش به طناب اصابت میکنه و ...

سوال من اینه ...
چرا یافتن حقیقت باید اینقدر سخت باشه ... الان نزدیک 2 میلیون نفر بر اثر دین موروثی به چنین چیزهایی اعتقاد دارن ... اگر مرگ ایشون عادی اتفاق میوفتاد و توش هیچ حرف و حدیثی نبود چی میشد ... مشگل من راهی هست که خدا جلوی من گذاشته ... نمیدونم ... چرا خدا مرگ ایشون رو اینجوری رقم زد ... که 2 میلیون نفر و آدمهای بعد از این که تو این کیش به دنیا میان... بابتش تو آتیش جهنم بسوزند ... احساس میکنم خدا میخواد قایم بشه و ما بریم یداش کنیم ... احساس میکنم خدا میخواد برگه های تغلبی درست کنه و ما مانند یه کاراگاه باید یه ذره بین دستمون بگیریم و تشخیص بدیم چی غلطه و چی درسته ... این مساله میتونست قشنگ باشه ... در صورتیکه ما ابزارش رو داشتیم ... ولی ما ها انسانیم و در جبر احساسات و خانواده و چیزهایی که از کوچیکی باهاشون بزرگ شدیم قرار داریم ...

از طرفی دین خودم رو درست و صحیح میدونم ... ولی وقتی جلو میرم ... میبینم ما هم مشگل داریم ( به نظر خودم ) ... همونجور که اونا مشگلاتشون رو تفسیر میکنن ... ما هم مشگلاتمون رو تفسیر میکنیم ... در حقیقت فرق یه مسلمون با یه مسیحی اینه که ما تفسیر های اونا رو قبول نداریم و اونا هم تفسیر های ما رو ...

از طرفی دیگر ... ( من تقریبا عقل و احساسم اینه که دینم ( اسلام) درست هست ) ولی مثلا تو شیعه و سنی بودنش مشگل دارم ... و به نظر من هم سنی ها درست میگن و هم شیعه ها ... موندم چی کار کنم ...

و با اینکه اسلام رو درست و صحیح میدونم ... ولی نمیتونم سختی های زندگی و مشگلات رو فقط با یک اعتقاد حلش کنم ... من انتظار دارم اعتقاداتم تو زندگی بهم کمک کنه ... ایمانم بهم کمک کنه ... ولی بجز آرامش چیزی ازش ندیدم ... وقتی من به خدای صحیح اعتقاد دارم ... وقتی من در راه اون گام بر میدارم باید دستم رو بگیره ... ولی میبینم اروپایی ها که اصلا به خدا فکر نمیکنند ... یا ایمانشون به خدایی اشتباه هست بهتر هم دارن نتیجه میگیرن .... چرا ...

به قول سرباز رایان ... اگر خدا با ماست ... پس کی با اوناست ؟؟؟

عنکبوت سرخ;377680 نوشت:
- اونجور که من در جریان هستم ... یا کسی رو دار میزنند ... یا تیر بارانش میکنند ... و به نظر من غیر منطقی هست ... کسی رو به دار بکشند .... و زمانیکه داره دست و پا میزنه بخوان اون رو تیر باران کنند .
2- وقتی میخوان کسی رو تیر باران کنند ... حداقل 5 تا 10 تفنگ به سمت شخص خاطی نشونه میره ... فاصله هم کمتر از 30 متر هست ... معمولا تمام تیرها هم اصابت میکنه ... چطور در مورد ایشون حتی یک تیر هم اصابت نمیکنه ... بجاش به طناب اصابت میکنه و ...

البته دوست عزیز بنده از جزئیات ونحوه اعدام ایشان به طور کامل خبر ندارم ومطالعه ای که داشتم بیان کردم وخوب است که دوستان بخش تاریخ واحکام در مورد این سوالات نظر دهند ولی آنچه مسلم است محمد علی باب ادعاهای غلط وفاحشی بر خلاف معارف اسلامی داشت تا جایی که ادعای خدایی نیز کرد وکشتن او امری لازم بود والبته اعدام او به خاطر کشتن کسی ویا فساد اقتصادی وغیره نبود بلکه ادعای خدایی کردن وقبل او پیامبری کردن بود که بقای چنین انسانی خطر بزرگی برای دین و امنیت دینی مردم بود.

عنکبوت سرخ;377680 نوشت:
چرا یافتن حقیقت باید اینقدر سخت باشه ... الان نزدیک 2 میلیون نفر بر اثر دین موروثی به چنین چیزهایی اعتقاد دارن ... اگر مرگ ایشون عادی اتفاق میوفتاد و توش هیچ حرف و حدیثی نبود چی میشد ... مشگل من راهی هست که خدا جلوی من گذاشته ... نمیدونم ... چرا خدا مرگ ایشون رو اینجوری رقم زد ... که 2 میلیون نفر و آدمهای بعد از این که تو این کیش به دنیا میان... بابتش تو آتیش جهنم بسوزند ... احساس میکنم خدا میخواد قایم بشه و ما بریم یداش کنیم ... احساس میکنم خدا میخواد برگه های تغلبی درست کنه و ما مانند یه کاراگاه باید یه ذره بین دستمون بگیریم و تشخیص بدیم چی غلطه و چی درسته ... این مساله میتونست قشنگ باشه ... در صورتیکه ما ابزارش رو داشتیم ... ولی ما ها انسانیم و در جبر احساسات و خانواده و چیزهایی که از کوچیکی باهاشون بزرگ شدیم قرار داریم[/
quote]
گمراهی مردم از جایی شروع می شود که به حرف خدا گوش نکرده ومسیری که بیان کرده است در اثر جهالت طی نمی کنند ولذا در دام شیادهایی مانند محمد علی باب می افتند. محل اخذ دین قرآن وسنت وسیره پیامبر واهل بیت اوست واز طرف دیگر تقلید در اصول دین واعتقادت صحیح نیست ولذا کسی که از روی تعصب از دینی به خاطر موروثی بودن وغیر پیروی می کند ودر مقام تحقیق بر نمی آید معذور یست وباید پاسخگو باشد ونسبت به کسی هم فرق نمی کند و یک مسلمان وشیعه نیز باید عقاید خود را با دلیل وبرهان بپذیرد.
خداوند می فرماید: انا هدیناه السبیل اما شاکرا واما کفورا، ما انسان را به راه راست هدایت کردیم حال می خواهد بنده شاکری باشد وره هدایت را انتخاب کند ویا کفران نعمت کرده ودر ضلالت بیفتد.
از جانب خداوند در نشان دادن راه مشکلی نیست چون خداوند به انسان عقل داده وپیامبران وامامانی فرستاده تا مسیر درست را نشان دهند ودر عصر غیبت نیز علمای ربانی نقش هدایت مردم را به عهده دارند.

عنکبوت سرخ;377680 نوشت:
و با اینکه اسلام رو درست و صحیح میدونم ... ولی نمیتونم سختی های زندگی و مشگلات رو فقط با یک اعتقاد حلش کنم ... من انتظار دارم اعتقاداتم تو زندگی بهم کمک کنه ... ایمانم بهم کمک کنه ... ولی بجز آرامش چیزی ازش ندیدم ... وقتی من به خدای صحیح اعتقاد دارم ... وقتی من در راه اون گام بر میدارم باید دستم رو بگیره ... ولی میبینم اروپایی ها که اصلا به خدا فکر نمیکنند ... یا ایمانشون به خدایی اشتباه هست بهتر هم دارن نتیجه میگیرن .... چرا ...

شما در قبال این کاستی ها آیا نعمتهایی را هم که خدا داده حساب کرده اید ویا فقط جنبه خالی لیوان را می ببینید شما انتظار دارید نان اعتقادتان را بدون تلاش بخورید یعنی دارید معامله می کنید وآنهم برای لذایذ ونعمتهای زود گذر این دنیا. همان دینی که بهش اعتقاد دارید می فرماید: ما عندکم ینفد وما عندالله باق، آنچه نزد خدا است همیشگی است وخدا نعمت دائمی را برای بنده خوب خود می پسندد تا زودگذر این دنیا را چون رحمان است برای مومنان وکافران در این دنیا ولی رحیم ومهربان است برای مومنان فقط که در خاطر تفضلش را نشان خواهد داد.
نکته دیگر اینکه سستی مسلمانان در طی کردن مسیر پیشرفت وعدم تلاش را بای به حساب خدا بگذاریم مگر همین مسلمانها هشت قرن سرور وآقای دنیا و پیشرفته ترین مردم دنیا در عرصه های مختلف نبودند؟
آنچه بر سر مسلمانان از ضعف وعب افتادگی آمد به خاطر کوتاهی خودشان بود.

فیلسوف;377584 نوشت:
به نظر من دفع خطر احتمالی منطقی است
منطق میگوید برای عبور از خیابان از پل عابر استفاده کنیم حالا اگه ما از زیر پل عبور کنیم شاید به سلامت برسیم اما این حرکت ما غیرمنطقی است.

خدا در قرآن از قبل اعلام خطر کرده و از جهنم و عذاب های آن سخن گفته

این یعنی دفع خطر احتمالی
حالا اگر کسی فقط به دلیل ترس از خدا مسلمان شود وارد بهشت خواهد شد هرچند در رده های همتراز با پیامبران قرار نمیگیرد اما به هر حال بهشتی است , مثل دانش آموزی که فقط به علت ترس از معلم درس میخواند و نمره 10 میگیرد , هر چند معلم ترجیح میدهد دانش آموز به دلیل ارزش بالای علم درس بخواند اما نمره 10 این دانش آموز رو قبول میکند

نمیدونم ربط داشت یا نه!؟


ربطی نداشت.
من درم بحث نیاز یقین را در ایمان می کنیم
ایمان یعنی یقین به ...
نه ظن به...
لذا خدا در ایه ای می گوید :
ان الظن لا یغنی من الحق شیئا

سلام جناب ولایت ...

نمیدونم پست های منو خوندین یا نه ... من در یکی از پست ها استدلالی که برای مسلمون بودنم عنوان کردم اینا بودن ...

الف) اینکه خداوند قسم خورده به "روز" هنگامی که چهره بر میگشاید و "شب" هنگامی که پشت میکند ... ( پشت کردن شب و چهره گشودن در هنگام صبح هیچ تعبیری نمیتونسته تو زمان حضرت محمد داشته باشه ولی با گرد بودن زمین میشه این تعبیر رو داشت)
ب) اینکه خداوند عذاب جهنمیان را به سوختن پوستهایشان و دوباره روییدن پوست ها در بدن دونسته (چون ثابت شده سنسورهای حرارتی بدن در درون پوست ها قرار دارند و اگر پوست بسوزد و از بین برود دیگر احساس سوزشی نخواهد بود )
ج) اینکه خداوند گفته هنگامی که زازله های قیامت فرا برسند کوه ها تبدیل به کاه شده و در هوا پخش میشوند ( این حرف برای من همیشه سوال بود ... تا زمانیکه زلزله سیستان و بلوچستان اومد و یه گزارشگر اعلام کرد یکی از کوههای اطراف سیستان از شدت زلزله پودر شده ... )

میخواستم بدونم یه کسی مثله شما در این مورد چجوری فکر میکنه ... آیا میتونسته اینا هم اتفاقی بوده باشه ... آیا اینا از نظر شما یقین آور نیستن ؟؟؟

عنکبوت سرخ;378485 نوشت:
سلام جناب ولایت ...

نمیدونم پست های منو خوندین یا نه ... من در یکی از پست ها استدلالی که برای مسلمون بودنم عنوان کردم اینا بودن ...

الف) اینکه خداوند قسم خورده به "روز" هنگامی که چهره بر میگشاید و "شب" هنگامی که پشت میکند ... ( پشت کردن شب و چهره گشودن در هنگام صبح هیچ تعبیری نمیتونسته تو زمان حضرت محمد داشته باشه ولی با گرد بودن زمین میشه این تعبیر رو داشت)
ب) اینکه خداوند عذاب جهنمیان را به سوختن پوستهایشان و دوباره روییدن پوست ها در بدن دونسته (چون ثابت شده سنسورهای حرارتی بدن در درون پوست ها قرار دارند و اگر پوست بسوزد و از بین برود دیگر احساس سوزشی نخواهد بود )
ج) اینکه خداوند گفته هنگامی که زازله های قیامت فرا برسند کوه ها تبدیل به کاه شده و در هوا پخش میشوند ( این حرف برای من همیشه سوال بود ... تا زمانیکه زلزله سیستان و بلوچستان اومد و یه گزارشگر اعلام کرد یکی از کوههای اطراف سیستان از شدت زلزله پودر شده ... )

میخواستم بدونم یه کسی مثله شما در این مورد چجوری فکر میکنه ... آیا میتونسته اینا هم اتفاقی بوده باشه ... آیا اینا از نظر شما یقین آور نیستن ؟؟؟


سلام
واقعا شماره 2 که مسخره است چون این به ذهن من هم می رسد که پوست می سوزد اما به هر حال یا رو پوست می سوزد یا زیر پوست و حالت سومی ندارد
فلذا توجه داشته باشید وقتی به پیش گویی می شود گفت کار عجیب که حالات متصور خیلی زیاد باشند نه دو حالت یا سه حالت انند مثال بالا مثلا اینکه یا استقلال می بره یا پرسپولیس و پیش بینی آن کاری ندارد و خیلی اسان می تواند قبول کرد اتفاقی بودن آن را
شماره 3 هم صرفا تبیین آیه قران است و چیز مهمی در ایه بیان نشده است و وجهی هم برای اعجازش نیست
مورد 1 هم به همین منوال آیه و النهار اذا جلاها و الیل اذا یغشاها
کاملا می تواند یک عبارت وصفی و ادبی باشد بدون توجه به کروی بودن زمین
در ضمن اصلا از ظاهر این عبارت چنین امری در نمی اید:
روز هنگامی که چهره می گشاید یعنی چهره اش اشکار می شود
و شب هنگامی که پشت می کند.
ظاهر عبارت چیست؟
روز خودش اشکار می شود و شب هم خودش پشت می کند
ایا اساسا شب پشت می کند یا کره زمین ؟؟؟ تازه کره زمین پشت می کند به خورشید؟
شب که چیزی عدمیست و معنا ندارد چنین کاری را بکند.
خلاصه شما دارید معنا را از ظاهر حمل بر تاویل می کنید تا اعجاز قران را اثبات کنید که امری بس شگرف است .
در ضمن اگر این طور باشد که شما می گویید آیه والارض اذا سطحت هم مخالف کروی بودن زمین است یا بحث جنین که مخالف علوم تجربی است یا آیه اذا انفطرت السما در حالی که معنا ندارد آسمان شکافته شود و ...
در ضمن بر فرض خارق العاده بودن قران خیلی بحثهای مهمتر و ریشه ای تری مطرح است مثل خبر متواتر که بدون ان نمی تواند اثبات نبوت حضرت محمد را کرد یا اینکه به چه دلیلی معجزه دل بر صدق نبی است که خیلی مهم است و من در این باره نیز مقاله ای نوشته و به نقد آن پرداخته ام.
ولی چون مفصل است(90 صفحه)باید آن را خلاصه کرده و در سایت قرار دهم که هنوز وقت نکرده ام
در ضمن در مورد اعجاز قران و عدم مثل اوری آن بحثهایی در گذشته کرده ام از جمله:
http://www.askdin.com/thread17221.html
http://www.askdin.com/thread17218.html
در مورد علم غیب هم:
http://www.askdin.com/thread17217.html

velayat;378623 نوشت:
سلام
واقعا شماره 2 که مسخره است چون این به ذهن من هم می رسد که پوست می سوزد اما به هر حال یا رو پوست می سوزد یا زیر پوست و حالت سومی ندارد
فلذا توجه داشته باشید وقتی به پیش گویی می شود گفت کار عجیب که حالات متصور خیلی زیاد باشند نه دو حالت یا سه حالت انند مثال بالا مثلا اینکه یا استقلال می بره یا پرسپولیس و پیش بینی آن کاری ندارد و خیلی اسان می تواند قبول کرد اتفاقی بودن آن را
شماره 3 هم صرفا تبیین آیه قران است و چیز مهمی در ایه بیان نشده است و وجهی هم برای اعجازش نیست
مورد 1 هم به همین منوال آیه و النهار اذا جلاها و الیل اذا یغشاها
کاملا می تواند یک عبارت وصفی و ادبی باشد بدون توجه به کروی بودن زمین
در ضمن اصلا از ظاهر این عبارت چنین امری در نمی اید:
روز هنگامی که چهره می گشاید یعنی چهره اش اشکار می شود
و شب هنگامی که پشت می کند.
ظاهر عبارت چیست؟
روز خودش اشکار می شود و شب هم خودش پشت می کند
ایا اساسا شب پشت می کند یا کره زمین ؟؟؟ تازه کره زمین پشت می کند به خورشید؟
شب که چیزی عدمیست و معنا ندارد چنین کاری را بکند.
خلاصه شما دارید معنا را از ظاهر حمل بر تاویل می کنید تا اعجاز قران را اثبات کنید که امری بس شگرف است .
در ضمن اگر این طور باشد که شما می گویید آیه والارض اذا سطحت هم مخالف کروی بودن زمین است یا بحث جنین که مخالف علوم تجربی است یا آیه اذا انفطرت السما در حالی که معنا ندارد آسمان شکافته شود و ...
در ضمن بر فرض خارق العاده بودن قران خیلی بحثهای مهمتر و ریشه ای تری مطرح است مثل خبر متواتر که بدون ان نمی تواند اثبات نبوت حضرت محمد را کرد یا اینکه به چه دلیلی معجزه دل بر صدق نبی است که خیلی مهم است و من در این باره نیز مقاله ای نوشته و به نقد آن پرداخته ام.
ولی چون مفصل است(90 صفحه)باید آن را خلاصه کرده و در سایت قرار دهم که هنوز وقت نکرده ام
در ضمن در مورد اعجاز قران و عدم مثل اوری آن بحثهایی در گذشته کرده ام از جمله:
http://www.askdin.com/thread17221.html
http://www.askdin.com/thread17218.html
در مورد علم غیب هم:
http://www.askdin.com/thread17217.html

سلام جناب ولایت ...
واقعا پستاتون برام جالب هست ... دگراندیشی که در درون پست های شما وجود داره برای من خیلی خیلی جذاب هست ...

الف) در مورد اینکه احساس سوزش برای وجود سنسورهای حرارتی پوست است ... راستش این مساله برای من بدیهی نبوده ... فرض کنید پوست شما بر اثر حادثه ای از بین برود ... آیا شما با علمتان میدونستید که اگر آن نقطه رو زیر آتش بگیرید احساس سوزش نمیکنید ... ثانیا قرآن وقتی خواسته در مورد این موضوع حرف بزنه ... مثله کسی نبوده که میخواسته چیزی رو اثبات کنه .... یا بخواد در این مورد صحبت کنه ... یه دفعه از دهنش پریده ... نمیدونم چقدر تو روابط اجتماعیت با این موضوع برخورد کردی ... یه کسی داره همینجوری حرف میزنه ... یه دفعه یه چیزی از دهنش میپره که بعدش تو از روی همون نکته خیلی چیزها رو میفهمی ... این قضیه هم همینجوری بوده ... خدا هی داشته میگفته پدرتون رو درمیارم ... بدبختتون میکنم ... بیچارتون میکنم .... تو آتیش جهنم میندازمتون تا بسوزید و اگر احساس دردتان تمام شد دوباره پوستی جدید بهتون میدم تا احساس درد بکنید ... در این مورد خدا میتونست خیلی راحت بگه آتیشتون میزنم ... شما در پاسخی که به من دادین به این مساله اشاره کردین که (یا استقلال میبره یا پرسپولیس) و این مساله نمیتونسته اعجاز باشه ... خوب اگر فردا مسابقه فوتبال باشه و شما بگین یا استقلال میبره یا پرسپولیس ... میتونم قبول کنم که این کار معجزه نبوده ... ولی اگر کسی از 100 سال پیش بیاد و بگه در چنین روزی فوتبالی برگزار میشه ... که نام یکی از تیم ها استقلال است و نام دیگری پرسپولیس و تو اون بازی استقلال میبره ... اون رو من میتونم به نوعی معجزه بدونم . تازه قرآن این حرف از دهنش پریده ... نه اینکه در اون لحظه میخواسته چیزی رو به رخ بکشه .

ب) در مورد اینکه کوه ها تبدیل به گرد میشوند و در هوا پراکنده میشوند ( نشانه های قیامت ) راستش من هیچ وقت نمیتونستم تصور کنم کوهی با چنان عظمتی از بین برود ... ولی من زنده باشم و شاهد آن باشم که کوه نابود شده در درون هوا پراکنده شود .

ج) در مورد پشت کردن شب و چهره بر گشودن قبول دارم حرفتون رو به صورت کامل ... ولی میدونی من چجوری فکر میکنم ... فکر میکنم خدا به نوعی نامحدود هست و نمیشه اثباتش کرد ... ولی یه جورایی خواسته یه نشونی هایی بده ... مثلا اشاره به اثر انگشت ... یا اشاره به ساختن وسایلی برای حمل و نقل و یا ...

د) در مورد قسمت آخر که شما نمونه هایی آوردین که در درون قرآن وجود دارد و هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد ... منم باهاتون صد در صد موافقم ....

و ...

مفاهیم بالا فقط نوع برداشت خودم بود ...

جناب ولایت از شما یه سوال میخواستم بپرسم ...
طرز فکر شما چجوری هست ... راستش میخوام بدونم ... مثلا من اگر بخوام به اینصورتی که شما جلو میرین ... جلو برم ... شاید 50 ساله دیگه بتونم ثابت کنم خدا وجود داره ... یا بتونم ثابت کنم خدا وجود نداره ... (شاید اثباتی درست و شاید اثباتی غلط باشه) خوب ... اگر 50 سال دیگه من تونستم ثابت کنم خدا وجود داره ... با این زندگی که از دست دادم ... با این فرصت هایی که میتونستم عبادت خدا رو بکنم و اونا رو از دست دادم چی کار کنم ... مثلا ما تو ادعیه داریم که اگر کسی فلان کار یا بهمان کار رو بکنه ... میتونه روح خودش رو Upgrade کنه و به مقامات برسه ... شما در اون سن دیگه توانی برای این کارها نخواهید داشت ... دیگه نمیتونید در اون دنیا مثله فرشته ها پرواز کنید و ...

راستش من خودم یه روزی یه نظریه داده بودم ...
1- همونجور که انسانها خیار میکارن ... گوجه فرنگی میکارن ... شاید موجودات فضایی باشن که اومدن و ما رو توی زمین کاشتن و از میوه عبادت ما میخوان استفاده کنن ... اونها راکتورهایی ساختن که سوخت اون نماز ها و روزه های ماست ... و ...
2- یا اینکه اصلا خدای واقعی ممکن هست ما براش هیچ ارزشی نداشته باشیم ... خدای واقعی موجودات مختاری رو خلق کرده باشه .... و اون موجودات برای بازی کردن و لهو و لعب ما انسانها رو بوجود آورده باشن و با ما دارن تفریح میکنن ... مثله اختراع کامپیوتر توسط انسان که برای خدا هیچ ارزش نداره .

ولی خوب !!!
چی کار میشه کرد ... به نظرتون بهتر نیست ... با همین نشونه ها ... ایمان بیاریم .... میترسم فرصتی رو از دست بدم و در آینده قبطه از دست دادنش رو بخورم ...

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
- قرآن ... که با اینکه حرف های درست توش زیاد هست ... اما مطالب غیر علمی هم به نظرم توش هست ...

منظورتون از مطالب غیر علمی مطالب در تناقض با علم هست؟

میشه چند تا از اون مطالب رو بگید؟

لا اله الا الله;378814 نوشت:
منظورتون از مطالب غیر علمی مطالب در تناقض با علم هست؟

میشه چند تا از اون مطالب رو بگید؟

مثلا فروریختن ستارگان . تشویق به برده داری . مسطح بودن زمین . اشاره به زوج بودن تمام مخلوقات . و ...

عنکبوت سرخ;378817 نوشت:
مثلا فروریختن ستارگان . تشویق به برده داری . مسطح بودن زمین . اشاره به زوج بودن تمام مخلوقات . و ...

میشه آیه ی هر کدوم رو بیارید و مطلب علمی که غلط بودنشون رو ثابت کرده رو هم بیارید؟

عنکبوت سرخ;378775 نوشت:
جناب ولایت از شما یه سوال میخواستم بپرسم ...
طرز فکر شما چجوری هست ... راستش میخوام بدونم ... مثلا من اگر بخوام به اینصورتی که شما جلو میرین ... جلو برم ... شاید 50 ساله دیگه بتونم ثابت کنم خدا وجود داره ... یا بتونم ثابت کنم خدا وجود نداره ... (شاید اثباتی درست و شاید اثباتی غلط باشه) خوب ... اگر 50 سال دیگه من تونستم ثابت کنم خدا وجود داره ... با این زندگی که از دست دادم ... با این فرصت هایی که میتونستم عبادت خدا رو بکنم و اونا رو از دست دادم چی کار کنم ... مثلا ما تو ادعیه داریم که اگر کسی فلان کار یا بهمان کار رو بکنه ... میتونه روح خودش رو Upgrade کنه و به مقامات برسه ... شما در اون سن دیگه توانی برای این کارها نخواهید داشت ... دیگه نمیتونید در اون دنیا مثله فرشته ها پرواز کنید و ...

راستش من خودم یه روزی یه نظریه داده بودم ...
1- همونجور که انسانها خیار میکارن ... گوجه فرنگی میکارن ... شاید موجودات فضایی باشن که اومدن و ما رو توی زمین کاشتن و از میوه عبادت ما میخوان استفاده کنن ... اونها راکتورهایی ساختن که سوخت اون نماز ها و روزه های ماست ... و ...
2- یا اینکه اصلا خدای واقعی ممکن هست ما براش هیچ ارزشی نداشته باشیم ... خدای واقعی موجودات مختاری رو خلق کرده باشه .... و اون موجودات برای بازی کردن و لهو و لعب ما انسانها رو بوجود آورده باشن و با ما دارن تفریح میکنن ... مثله اختراع کامپیوتر توسط انسان که برای خدا هیچ ارزش نداره .

ولی خوب !!!
چی کار میشه کرد ... به نظرتون بهتر نیست ... با همین نشونه ها ... ایمان بیاریم .... میترسم فرصتی رو از دست بدم و در آینده قبطه از دست دادنش رو بخورم ...


با سلام
مگر عبادت به چه کارتان می اید؟
چه خلأی از شما پر می کند که اگر شما در بازه زمانی ای حقیقت جویی کردید و به همین خاطر به درست بودن ان نرسیدید ضرر کرده باشید
اگر عقل قرار باشد بگوید عبادت کن قبلش گفته است حقیق جویی کن و راه حقیقت جویی اینه...
اگر خدایی که متدینان تعریف می کنن وجود داشته باشد هیچ وقت تکلیف ما لا یطاق نمی کند و موافق عقل حکم می کند (کل ما حکم به العقل حکم به الشرع) عقل هم می گوید حقیقت جویی کن تا به یقین برسی.
همان طور که معروف است زنی در لحظه آخر عمرش مسلمان شد و حتی یک رکعت هم نماز نخواند اما پیامبر گفت بهشتی هستی.

به نظرم خدا باید آنهایی را عذاب کند که بدون دلیل و مخالف عقل به چیزی باور می اورند نه انایی که این همه زحمت می کشند برای رسیدن به حقیقت(اگر باشد و عادل باشد) به قول ایت الله جوادی همانطور که وحی ما انزله الله است عقل هم ما الهمه الله است و اکثریت مومنان دارند از ما الهمه الله که مهمتر از ما انزله الله است(چون اعتبار انو متوقف بر تأیید ما الهمه الله است) تبعیت نمی کنند.
وفکر می کنن در ته بهشتند
البته طلبه ها می گن ته بهشتند ولی وجدانا چنین نیست
اگر هم منظورتان شرطیه پاسکال است که نقدهای فراوانی به ان است که یکی اش را قبلا گفتم
اما من یک دلیل با استفاده از شرطیه پاسکال اثبات کرده ام که لا ادری گری بهترین راه است که فردا در پست خصوصی برایتان می فرستم.
باتشکر

Ftmh Mohammadi;374838 نوشت:
من ضمانت نامه از یه شخص زنده که بتونه به من ثابت کنه از طرف خدا اومده لازم دارم ... آیا حرف من مشگل داره ؟؟؟

سلام.

حرفتون از نظر تئوری مشکلی نداره چون اگه همچین ضمانتی باشه خیلی خوبه. اما از نظر عملی نشدنی هست.

به نظر من دینداری برای کسی که دلیل کافی براش نداره شبیه یه جور قماره. ما تو علوم مهندسی مبحثی بنام آنالیز ریسک داریم. تو آنالیز ریسک هرچقدر احتمال رخدادی در وزنش (بزرگی تبعات ریسکش) بیشتر باشه عقلاً باید بهش توجه کرد. فرض کنیم یک درصد احتمال میدیم که آخرتی باشه و دینی از طرف خدا اعلام شده باشه. در این صورت بی توجهی محض خلاف عقلانیت هست و به نظرم انسان هرچه باهوش تر باشه بیشتر به این مسائل فکر می کنه (مثل ما که داریم اینجا بحث می کنیم!).

پس ضمانت محکمی نیست. بلکه احتمال قابل توجه هست چون به سعادت ما مرتبطه.

موفق باشید.

من به عنوان یک مسلمان این اطمینان را دارم که اگر بر فرض محال خدا وجود نداشته باشد، بعد از مرگ افسوس نخواهم خورد چون متوجه اشتباهم نخواهم شد.

مؤمن;379281 نوشت:

سلام.

حرفتون از نظر تئوری مشکلی نداره چون اگه همچین ضمانتی باشه خیلی خوبه. اما از نظر عملی نشدنی هست.

به نظر من دینداری برای کسی که دلیل کافی براش نداره شبیه یه جور قماره. ما تو علوم مهندسی مبحثی بنام آنالیز ریسک داریم. تو آنالیز ریسک هرچقدر احتمال رخدادی در وزنش (بزرگی تبعات ریسکش) بیشتر باشه عقلاً باید بهش توجه کرد. فرض کنیم یک درصد احتمال میدیم که آخرتی باشه و دینی از طرف خدا اعلام شده باشه. در این صورت بی توجهی محض خلاف عقلانیت هست و به نظرم انسان هرچه باهوش تر باشه بیشتر به این مسائل فکر می کنه (مثل ما که داریم اینجا بحث می کنیم!).

پس ضمانت محکمی نیست. بلکه احتمال قابل توجه هست چون به سعادت ما مرتبطه.

موفق باشید.

سلام جناب مومن ...
من ftmh هستم ...
جناب مومن ... اینم که اسمش ایمان نمیشه ... احتمال وجود خدا که اسمش ایمان نیست .
وگرنه من فکر میکنم خود جناب ولایت هم بیشتر از 1 درصد احتمال بدن خدا وجود داشته باشه ...

اسعدی;379329 نوشت:
من به عنوان یک مسلمان این اطمینان را دارم که اگر بر فرض محال خدا وجود نداشته باشد، بعد از مرگ افسوس نخواهم خورد چون متوجه اشتباهم نخواهم شد.

چرا مطمین هستید افسوس نخواهید خورد ...

آیا احتمال این رو میدید که رویداد زیر اتفاق نیوفته ...

فرض کنیم شما (مومن حقیقی) و جناب ولایت ( با تئوری نمیدانم) ... تا آخر عمرتون همینجوری جلو رفتین ... شما صبح تا شب نماز و روزه و قرآن خوندین و از اونطرف هم کسی مثله جناب ولایت صبح تا شب تحقیق کرد تا بتونه پورتی صحیح برای اثبات وجود یا عدم وجود خدا پیدا کنه ولی نتونست ... حالا جفتتون رفتین اون دنیا ...

خدا میاد و میگه ...
من بینهایت برگه تقلبی درست کردم و فرستادم ... تو هر دینی یه مشگلی گذاشتم ... قرآن رو فرستادم تا باهاش بعضی ها رو محک بزنم ... توش برده داری رو گذاشتم ... بعضی ها عقلشون رو تعطیل کردنو گفتن حرف درستیه ... بعضی ها هم گفتن این این ایراد داره ... و دستوری که از سمت خدا اومده باید 100 درصد درست باشه ... توش گفتم هر کی تحقیق کرد و نظرش روعوض کرد بگیرین و اعدامش کنید . انجیل رو فرستادم تا احساسات خیلی ها رو تحریک کنم ... تورات رو فرستادم تا باهاش خر مذهبی درست کنم ...

ولی من دنبال کسایی مانند ولایت بودم ... قرآن رو خوند گفت بعضی جاهاش علمی نیست ... انجیل رو خوند گفت داره با احساساتم بازی میکنه ... تورات رو خوند گفت داره با عقلانیت من بازی میکنه ...

من هر چقدر رفتم و قایم شدم ... سعی خودش رو کرد که منو پیدا کنه ... پشت هر دری که قایم شدم ... دنبالم گشت تا منو پیدا کنه ... چشماش رو بستم ... با چشمای بسته به دنبالم گشت ...

مطمین هستی خدا با ما نمیخواد این بازی رو بکنه ؟؟؟

ما احتمال رو بر موضوعی قرار میدهم که بیشتر احتمال دارد
حرف شما هم احتمال دارد اما احتمالش کمتر است.

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

عنکبوت سرخ;379353 نوشت:
فرض کنیم شما (مومن حقیقی) و جناب ولایت ( با تئوری نمیدانم) ... تا آخر عمرتون همینجوری جلو رفتین ... شما صبح تا شب نماز و روزه و قرآن خوندین و از اونطرف هم کسی مثله جناب ولایت صبح تا شب تحقیق کرد تا بتونه پورتی صحیح برای اثبات وجود یا عدم وجود خدا پیدا کنه ولی نتونست ... حالا جفتتون رفتین اون دنیا ...

فقط ولایت شما صبح تا شب تحقیق کرده(البته ما برای ایشون که اهل تحقیق باشند احترام قائلیم)
شما از کجا میدونی، شاید این جناب مومن از چه چیزها که نگذشته باشد به خاطر یافتن حقیقت؟

عنکبوت سرخ;379353 نوشت:
من بینهایت برگه تقلبی درست کردم و فرستادم .

سبحان الله، خدا کسی نیست که دروغ بگوید
خودش در کتابش گفته، «یهدی للتی هی اقوم»

اینها از خودبزرگ بینی است،
مگه انسان چیه که خدا بخواهد با دروغ او را محک بزند؟
ما خودمون رو اینقدر گنده میبینیم که خدا بیاد عمداً برگه تقلبی بفرسته؟
بابا خودمون رو در سطح دنیا معرفی کنیم،
حیف والا شناسایی نشیم!

هر کسی به هر اندازه ای که تشخیص داده است که درست است،
به همان اندازه از او بازخواست میشود.
و به همان اندازه انتظار عمل از او میرود.

در پناه خدا.

اسعدی;379371 نوشت:
ما احتمال رو بر موضوعی قرار میدهم که بیشتر احتمال دارد
حرف شما هم احتمال دارد اما احتمالش کمتر است.

چرا احتمالش کمه؟ چون مشهور نیست؟...
من یک ملاقاتی با استاد قراملکی داشتم که در مورد مقاله معجزه ام با ایشان مشورت کنم و بگویم که اشکالاتش را بگیرند(چون ایشان نویسنده بهترین کتاب در باب معجزه یعنی کتاب معجزه در قلمرو عقل و دین می باشند)بحث به تاریخ و صدق متواترات کشید گفتم شما چرا در باب این مسئله به این مهمی کتابی نمی نویسید یا هیچ خبری از مقالاتی در این باره نیست؟ایشان گفتند چون کسی به طور جدی این نوع سوال را مطرح نکرده است!!
در حالی که اشکال اشکال است نظر نظر است خواه کسی بگوید خواه کسی نگوید خواه کس مهمی مثل ملاصدرا و ابن سینا این اشکال را مطرح کنند خواه کسی مثل هیوم و من (البته هیوم این سؤال را به طور جدی مطرح نکرده است و در ضمن مقاله معجزه اش به این مسئله اشاره کرده است)

به نظرم اگر قرار باشه خدا عادل باشه باید این کار را بکند و اگر نگیم 100 درصد لا اقل 70 ،80 درصد است.(البته بر فرض وجود خدای عادل)
البته صحبت قبلی شما یه تنه هم به شرطیه پاسکال می زند که نقدش مفصل است و در آینده در سایت قرار می دهم آن نقدها را(شاید به طور جمعی شاید هم دانه دانه)

البته جناب عنکبوت سرخ منظورشان یک شخص آرمانی بود ما که آرزویمان هست که مانند ولایتی شویم که جناب عنکبوت سرخ تصویر کرده اند اما به نظرم همه باید تمام تلاشمان را بکنم که به آن انسان آرمانی نزدیکتر شوم.
باتشکر

سلمان14;379437 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سبحان الله، خدا کسی نیست که دروغ بگوید
خودش در کتابش گفته، «یهدی للتی هی اقوم»

اینها از خودبزرگ بینی است،
مگه انسان چیه که خدا بخواهد با دروغ او را محک بزند؟
ما خودمون رو اینقدر گنده میبینیم که خدا بیاد عمداً برگه تقلبی بفرسته؟
بابا خودمون رو در سطح دنیا معرفی کنیم،
حیف والا شناسایی نشیم!
هر کسی به هر اندازه ای که تشخیص داده است که درست است،
به همان اندازه از او بازخواست میشود.
و به همان اندازه انتظار عمل از او میرود.
در پناه خدا.


سلام
دروغ مصلحتی را که قبول دارید کار بدی نیست؟
چه مصلحتی بزرگتر از امتحان بشریت؟

سلام

سید حسین موسوی;376880 نوشت:
بنده نظریات دیوید هیوم .برتراندراسل و نیچه و فویرباخ بیخدایان دیگر رو خوندم صحبتهای اینها یک مشت اراجیف است و شما میتوانید تک تک ادله های اینها در مورد عدم وجود خدا بگویید تا جواب داده بشه.بی خدایان توی این چند صد سال نه تنها نتوانستند وجود خدا را انکار کنند بلکه تنها حرفشان این است که تنها دلیل عدم وجود خدا همون دلایل وجود خداست

بنده نیز با بعضی از گفته های فلاسفه غرب موافق نیستم اما این دلیل نمی شود که آنها را یک مشت اراجیف بخوانم

بن موسی;377325 نوشت:
خیلی ها در این سایت مسائل خودشان را درباره وجود خدا مطرح می کنند.بعضی هایشان جواب می گیرند،بعضی ها نمی گیرند.هر کس هم گفته که در سطح جهانی هنوز کسی نتوانسته خدا را اثبات کند،بی خود گفته.چون این گزاره مبتنی بر تجربه و استقراء ناقص است.ممکن است در جنگل های آمازون یک انسانی باشد که کسی او را نشناسد و وجود خدا را ثابت کرده باشد!
این حرف،حرف غربی ها و فلاسفه غرب است.حرف افرادی است که فقط به علوم تجربی اعتقاد دارند و عقل درست و حسابی ای ندارند.

از شما دعوت می کنم برهانی را که در آن خدا اثبات شده است به جهانیان معرفی کنید
گرچه باید بگویم اگر اثباتی بی خدشه همانند قضایای هندسی اقلیدس (تا به حال کسی را ندیده ام که پس از اثبات یک قضیه ی هندسی آن را نپذیرد) ارائه دهید مورد پذیرش همه قرار خواهد گرفت

بن موسی;377325 نوشت:
شما متاسفانه مطالعات فلسفیتان بسیار کم است ظاهراً.ظاهراً هیچ آشنایی خاصی با نظام فلسفه اسلامی و فلسفه غرب ندارید.فلاسفه اسلامی از نظر بیان موضوعات به طور منطقی و مستدل،ده برابر فلاسفه غرب هستند.

امیدوارم با کمک شما بتوانیم تاریخچه علم منطق را بررسی کنیم و ردپایی از فیلسوفان مسلمان در آن پیدا کنیم.

بن موسی;377325 نوشت:
پاسخ به اکثر شبهات راسل،بسیار آسان است.برای مثال راسل از عمد می آید برهان علیت را اینطور تقریر می کند:علیت یعنی این که هر چیزی علتی دارد.حال اگر هر چیزی علتی دارد،چون خدا هم یک چیز است،پس خدا هم علت دارد.لذا برهان علیت نقض شد!
این برای کسی که با فلسفه اسلامی آشنا باشد،در حد جوک است.

امیدوارم قسمت طنز آن را برای من هم بازگو کنید تا با هم بخندیم

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

velayat;379444 نوشت:
دروغ مصلحتی را که قبول دارید کار بدی نیست؟
چه مصلحتی بزرگتر از امتحان بشریت؟

1- گفتم بشر کوچکتر از این حرفهاست که خدا بخواد با دروغ (به هر نحوی) امتحانش کنه،
اصولاً اگر دقت میکردید، دروغ برای امتحان دروغ مصلحتی است، نیاز به تکرار این جملات نبود

2- یعنی تمام آنهایی که جستجو کرده اند و آن را درست یافته اند، اشتباه کرده اند
فقط حضرت شما حقیقت جو هستید؟!!!!!!!!!!!!!!!

موضوع قفل شده است