۞۞ هر روز با قرآن (آیه با تفسیر روان) ۞۞
تبهای اولیه
سلام بر شما
موضوعی با عنوان هر روز یک حدیث ساخته شده و هر روز با قرآن (یا هر روز با یک آیه) هم لازم بود .
هر کاربری که (زودتراز بقیه) آیه را قرار می دهد به این نکات توجه کند :
1- تفسیر روان و قابل فهم برای عموم باشد .
از تفاسیری مانند تفسیر نور یا تفسیر نمونه یا نکته های تفسیر المیزان و ... استفاده شود .
2- از اندازه فونت بزرگ برای نوشتن استفاده شود . (یعنی به راحتی خوانده شود)
3- از رنگ ها هم (برای خوانایی بهتر) استفاده شود . (مانند اینکه با یک نگاه موضوع از متن و متن از منبع و ... جدا شود یعنی رنگ ها متفاوت باشند و همه یکدست نباشد)
ترجیحا یک آیه باشد .
با تشکر از ...
ترجمه :
به نام خداوند بخشندهى مهربان
نکته ها :
«بسماللَّه الرّحمن الرّحیم» سر آغاز كتاب الهى است. «بسماللَّه» نه تنها در ابتداى قرآن، بلكه در آغاز تمام كتابهاى آسمانى بوده است. در سر لوحهى كار و عمل همهى انبیا «بسماللَّه» قرار داشت. وقتى كشتى حضرت نوح در میان امواج طوفان به راه افتاد، نوح علیه السلام به یاران خود گفت: سوار شوید كه «بسماللَّه مجراها و مرساها» یعنى حركت و توقّف این كشتى با نام خداست. حضرت سلیمانعلیه السلام نیز وقتى ملكه سبا را به ایمان فراخواند، دعوتنامه خود را با جملهى «بسماللَّه الرّحمن الرّحیم» آغاز نمود.
بر زبان آوردن «بسماللَّه» در شروع هر كارى سفارش شده است؛ در خوردن و خوابیدن ونوشتن، سوارشدن بر مركب ومسافرت وبسیارى كارهاى دیگر. حتّى اگر حیوانى بدون نام خدا ذبح شود، مصرف گوشت آن حرام است و این رمز آن است كه خوراك انسانهاى هدفدار و موحّد نیز باید جهت الهى داشته باشد.
در حدیث مىخوانیم: «بسماللَّه» را فراموش نكن، حتّى در نوشتن یك بیت شعر. و روایاتى در پاداش كسى كه اوّلین بار «بسماللَّه» را به كودك یاد بدهد، وارد شده است.
سؤال: چرا در شروع هر كارى «بسماللَّه» سفارش شده است؟
پاسخ: «بسماللَّه» آرم ونشانهى مسلمانى است وباید همه كارهاى او رنگ الهى داشته باشد. همان گونه كه محصولات و كالاهاى ساخت یك كارخانه، آرم و علامت آن كارخانه را دارد؛ خواه به صورت جزیى باشد یا كلّى. مثلاً یك كارخانه چینى سازى، علامت خود را روى تمام ظروف مىزند، خواه ظرفهاى بزرگ باشد یا ظرفهاى كوچك. یا اینكه پرچم هر كشورى هم بر فراز ادارات و مدارس و پادگانهاى آن كشور است و هم بر فراز كشتىهاى آن كشور در دریاها، و هم بر روى میز ادارى كارمندان.
پیام ها :
«بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم» در آغاز سوره، رمز آن است كه مطالب سوره، از مبدأ حقّ و مظهر رحمت نازل شده است.
شاید آوردن كلمه رحمان و رحیم در آغاز كتاب، نشانه این باشد كه قرآن جلوهاى از رحمت الهى است، همان گونه كه اصل آفرینش و بعثت جلوه لطف ورحمت اوست. «الرّحمن الرّحیم»
رفتن صفحه اصلی برای مشاهده کل متن
آنگاه كه (برادران او) گفتند: همانا یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدرمان از ما كه گروهى نیرومند هستیم محبوبترند. همانا پدرمان (در این علاقه به آن دو) در گمراهى روشنى است.
افرادى در جامعه، به جاى آنكه خود را بالا ببرند، بزرگان را پایین مىآورند. چون خود محبوب نیستند، محبوبها را مىشكنند.
گاهى علاقه زیاد، سبب دردسر مىشود؛ یعقوب، یوسف را خیلى دوست داشت و همین امر موجب حسادت برادران و افكندن یوسف در چاه شد. چنانكه علاقه زلیخا به یوسف، به زندانى شدن یوسف انجامید.
1- حسادت موجب مىگردد افراد بزرگسال سن و شخصیّت خود را فراموش كرده و با كودكان كینه توزى كنند. (با توجّه به اینكه یوسف كوچكتر بود، بزرگترها به او حسادت ورزیدند) «لیوسف... احبّ الى ابینا»*
2- اگر فرزندان احساس تبعیض كنند، آتش حسادت در میان آنان شعلهور مىشود. «احبّ الى ابینا منّا»
3- عشق وعلاقه به محبوب شدن، در نهاد هر انسانى وجود دارد. انسانها از كمتوجّهى و بىمهرى به خود، رنج مىبرند. «احبّ الى ابینا»
4- حضرت یعقوب به همه فرزندان محبّت داشت. «احبّ الى ابینا منّا» (برادران مىگفتند: یوسف محبوبتر است، یعنى ما نیز محبوب هستیم)*
5- زور وقدرت، محبّت نمىآورد.(برادران قدرت داشتند، ولى محبوب نبودند) «لیوسف... احبّ... و نحن عصبة»
6- گروهگرایى، اگر بدون رهبرى صحیح و خداپسندانه باشد، عوامل سقوط را سریعتر فراهم مىكند. («و نحن عصبة» نشان انسجام است، ولى انسجامى رها وبدون رهبرى صحیح)*
7-انسان براى ارتكاب خطا و گناه، اوّل خود را توجیه و كار خود را تئوریزه مىكند. (برادران هم خود را متّحد و قوى مىدانند، «و نحن عصبة» و هم پدر را منحرف، «انّ ابانا لفى ضلال» و با این دلیل، حسادت خود را توجیه مىكنند.)*
8-جوانان نوعاً خود را عقل كل دانسته و به نظرات پدران كمتر اهمیّت مىدهند. «نحن عصبة انّ ابانا لفى ضلال مبین»*
9- احساس قدرت و نیرومندى، عقل را كور مىكند. «نحن عصبة انّ ابانا لفى ضلال مبین»*
10- خودخواهان عوامل ناكامى را به جاى آن كه در خود جستجو كنند به دیگران نسبت مىدهند. «انّ ابانا لفى ضلال مبین» (به جاى آنكه بگویند ما حسودیم، گفتند: پدر ما منحرف است)*
11- حسادت، مرز نبوّت واُبوّت (پیامبرى وپدرى) را نیز مىشكند و فرزندان به پیامبرى كه پدرشان است، نسبت انحراف و بىعدالتى مىدهند. «انّ ابانا لفى ضلال مبین»
برای خواندن کامل پیام های زیبای این آیه اینجا کلیک نمایید .
ترجمه :
(برادران به یكدیگر گفتند) یوسف را بكشید یا او را به سرزمینى دور بیافكنید تا توجّه پدرتان مخصوص شما شود و پس از انجام طرح (با توبه) گروهى شایسته باشید.
نکته ها :
انسان در برخورد با نعمت، چهار حالت دارد: حسادت، بُخل، ایثار، غبطه. اگر پیش خود گفت: حال كه ما فلان نعمت را نداریم، دیگران هم نداشته باشند، حسادت است. اگر گفت: فقط ما برخوردار از این نعمت باشیم ولى دیگران نه، این بُخل است. اگر گفت: دیگران از نعمت برخوردار باشند، اگر چه به قیمتى كه ما محروم باشیم، این ایثار است. اگر گفت: حالا كه دیگران از نعمت برخوردارند، اى كاش ما هم بهرهمند مىشدیم، این غبطه است.
امام باقرعلیه السّلام فرمودند: من گاهى به بعضى از فرزندانم محبّت مىكنم و آنها را روى زانوانم مىنشانم در حالى كه استحقاق این همه محبّت را ندارند، تا مبادا علیه سایر فرزندانم حسادت بورزند و ماجراى یوسف تكرار شود.
1- فكر خطرناك، انسان را به كار خطرناك مىكشاند. «لیوسف... احبّ... اقتلوا»
2-احساس تبعیض در محبّت از طرف فرزندان، آنها را تا حدّ برادركشى سوق مىدهد. (گرچه شدّت علاقهى پدر به یوسف بى دلیل نبود، بلكه به خاطر كمالات او بود، ولى برادران احساس تبعیض كردند و خیال كردند علاقهى بىدلیل است و همین احساس، آنان را به توطئه وادار كرد) «احبّ الى ابینا... اقتلوا»*
3- از منظر كوته نظران، حذف فیزیكى رقیب بهترین راه است. «اقتلوا یوسف»*
4- حسودان گمان مىكنند كه: از دل برود هر آنچه از دیده برفت. «اقتلوا یوسف... یخل لكم وجه ابیكم» (برادران گمان مىكردند اگر پدر یوسف را نبیند، از فكر یوسف بیرون خواهد رفت و تمام فكرش در ما متمركز خواهد شد)*
5- حسود خیال مىكند با نابود كردن دیگران، نعمتها براى او مىشود. «اقتلوا ... یخل لكم وجه ابیكم »
6- شیطان با وعدهى توبه در آینده، راه گناهامروز را باز مىكند. «و تكونوا من بعده قوماً صالحین »
7-علم وآگاهى، همیشه عامل دورى از انحراف نیست. برادران با آنكه قتل یا تبعید یوسف را بد مىدانستند؛ «تكونوا من بعده قوماً صالحین» امّا اقدام كردند.
8- سخن ازتوبه قبل از انجام گناه، فریب دادن وجدان و گشودن راه گناه است. (برادران به یكدیگر مىگفتند: شما یوسف را نابود كنید بعد با توبه از افراد صالح مىشویم) «تكونوا من بعده قوماً صالحین»*
9- انسان، خواهان محبوبیّت است و كمبود محبّت مایهى بزرگترین خطرات و انحرافات است. «یخل لكم وجه ابیكم»