فرشته مرد؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرشته مرد؟

سلام
نماز و روزه تون قبول باشه ان شاء الله
نمیدونم دقیقا" کجای قرآن ولی یه جاهای از قرآن اشاره کرد که بعضی ها فکر می کنند فرشته ها مونث هستند!
میخواستم بدونم اون افراد چه کسایی هستند؟ یا قوم خاصی بودند؟
آیا فرشته مذکر هم داریم؟
اصلا" جنسیت در فرشته ها مطرحه؟
هدف قرآن از ذکر این نکته چی بوده؟
با تشکر

با نام الله





کارشناس بحث: استاد پیام

أَ فَأَصْفاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنينَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِكَةِ إِناثاً إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلاً عَظيماً
آيا پروردگارتان براى شما پسران برگزيد و خود فرشتگان را به دخترى اختيار كرد؟ حقا كه سخنى است بزرگ كه بر زبان مى‏آوريد. (40اسراء )
سخنى كه با هيچ منطقى سازگار نيست و از چندين جهت بى‏پايه است زيرا.
1- اعتقاد به وجود فرزند براى خدا اهانت عظيمى به ساحت مقدس او است، چرا كه نه او جسم است نه عوارض جسمانى دارد، نه نياز به بقاء نسل، بنا بر اين اعتقاد به فرزند براى او صرفا از عدم شناخت صفات پاكش سرچشمه مى‏گيرد.
2- چگونه شما فرزندان خدا را همه دختر مى‏دانيد؟ در حالى كه براى دختر پائينترين منزلت را قائليد اين اعتقاد سفيهانه اهانت ديگرى از نظر پندارهاى شما به خدا است.
3- از همه گذشته اين عقيده اهانتى به مقام فرشتگان الهى است كه فرمانبران حقند و مقربان درگاه او شما از شنيدن نام دختر، وحشت داريد ولى اين مقربان الهى را همه دختر مى‏دانيد.
آرى با توجه به اين امور به خوبى روشن مى‏شود كه اين سخن، سخن بسيار عظيم و بزرگى است، بزرگ از نظر انحراف از واقعيات، بزرگ از نظر گناه و كيفر و بالآخره بزرگ از نظر عرف و عادت خودتان، همان عرف و عادت زشتى كه دختران معصوم را تحقير مى‏كرد و احترام آنها را مى‏ كاست.

آيا فرشتگان الهي مذكر هستند يا مونث؟


مذکر و مؤنث بودن در حوزه ماديات و جسماني بودن موجودات مطرح است و بنا بر روايات از آنجا که ملائکه موجودات مجرد مي باشند و به هيچ وجه جسماني نيستند، مذکر و مؤنث بودن مطرح نمي باشد (الميزان، ج17، ص 9 و 10).
براساس آيات قرآني، ملائکه موجوداتي هستند که نسبت به خدا عصيان نمي کنند. از عبادت خسته و سير نمي شوند و پيوسته خدا را تسبيح و تقديس مي نمايند نيز مأموران خداوند هستند همه ملائکه در يک سطح نيستند و برخي رتبه هاي والاتري دارند افعالي هم که در قرآن به آنان نسبت داده مي شود، افعال گوناگوني است که حاکي از انواع مختلف فرشتگان بوده و يا مربوط به مراتب مختلف وجود آنهاست (در اين خصوص نگا: معارف قرآن، صص 283 - 295).
امام صادق(ع) در روايتي مي فرمايد: حقيقت آن است که ملائکه نمي خواند و نمي آشامند و ازدواج نمي کنند، بلکه آنان به نسيم عرش زندگي مي کنند (ميزان الحکمه، ج 9، ح 18711).
گفتني اين که، ملائکه که موجودات جسماني نيستند گاه به صورت هيأت بشري براي انبياء و اولياء تمثل مي يابند نه آن که آنان جسماني و در قالب شکل مادي مي باشند. به بيان ديگر، ملائکه در ظرف مشاهده و ادراک انبياء و اوصياء به صورت جسماني ظهور و بروز مي کند ولي در واقع آنان هيئت و شاکله جسماني و انساني ندارند (الميزان، همانجا).


از آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام استفاده می شود که ملائکه ی الهی به انواعی تقسیم می شوند هر کدام، مأموریت و وظیفه ای دارند چنانکه در سوره ی صافات آیه 164 از قول فرشتگان الهی می فرماید:



« وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ » «1»
و هیچ یک از ما فرشتگان نیست مگر اینکه برای او مقامی معین است. »

از دعای سوم صحیفه ی سجادیه و با استفاده از آیات قرآن کریم و روایات هفت نوع از ملائکه ی الهی در عالم موجود است :

1- فرشتگان رحمت:
از آیات و روایات استفاده می شود که اگر فرشتگان،‌ با عنایت و رحمت الهی،‌ از انسان پشتیبانی نکنند، زندگی آدمی از نا امنی و اضطراب در امان نیست:

«وَ نَبّئْهُمْ عَن ضَیْفِ إِبْرَ هِیمَ* إِذْ دَخَلُواْ عَلَیْهِ فَقَالُواْ سَلمًا قَالَ إِنَّا مِنکُمْ وَجِلُونَ* قَالُواْ لَاتَوْجَلْ إِنَّا نُبَشّرُکَ بِغُلمٍ عَلِیمٍ* قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِى عَلَى‏ أَن مَّسَّنِىَ الْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشّرُونَ* قَالُواْ بَشَّرْنکَ بِالْحَقّ فَلَا تَکُن مّنَ الْقنِطِینَ» «2»
و نیز آنان را از مهمانان ابراهیم خبر ده.* هنگامى که بر او وارد شدند، پس سلام گفتند. [ابراهیم‏] گفت: ما از شما ترسانیم.* گفتند: نترس که ما تو را به پسرى دانا مژده مى‏ دهیم.* گفت: آیا با آن که پیرى به من رسید، مژده ‏ام مى‏ دهید؟ به چه مژده مى ‏دهید؟* گفتند: تو را به بشارتى درست و به حق [که واقع‏ شدنى است‏] مژده دادیم؛ بنابراین از ناامیدان مباش. )

2- فرشتگان بلا و عذاب :
قرآن کریم در آیاتی از خود، از فرشتگانی نام می برد که برای عذاب اقوامی از پیشینیان که اهل معصیت و ظلم بودند از طرف خداوند، فرستاده شدند:

«وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَى‏ قَالُوا إِنَّا مُهْلِکُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ إِنَّ أَهْلَهَا کَانُوا ظَالِمِینَ» «3»
و زمانى که فرستادگان ما با بشارت [ولادت اسحاق‏] نزد ابراهیم آمدند، گفتند: ما یقیناً اهل شهر را نابود مى‏ کنیم؛ زیرا اهل آن ستمکارند.

و در آیه ی دیگر می فرماید:

« وَلَمَّا أَن جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطاً سِی‏ءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَقَالُوا لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوکَ وَأَهْلَکَ إِلَّا امْرَأَتَکَ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ »
«4»
و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند به سبب [حضور] آنان [به صورت جوانانى آراسته‏] بدحال و بى ‏طاقت شد، و گفتند: مترس و غمگین مباش، قطعاً ما نجات دهنده تو و خانواده ‏ات هستیم، مگر همسرت را که از باقى ‏ماندگان خواهد بود.

و در آیه ی بعد می فرماید:

« إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَى‏ أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ »
«5»
ما بر اهل این شهر به علت کار بسیار زشتى که مرتکب مى ‏شوند، عذاب سختى از آسمان نازل خواهیم کرد. )

3- فرشتگان پیام آور:
در سوره ی مبارکه ی عبس می فرماید:

« کَلَّا إِنَّهَا تَذْکِرَةٌ* فَمَن شَاءَ ذَکَرَهُ* فِی صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ* مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ* بِأَیْدِی سَفَرَةٍ* کِرَامٍ بَرَرَةٍ»
«6»
اینچنین [برخوردى شایسته‏] نیست، بى ‏تردید این آیات قرآن مایه پند است. * پس هرکه خواست از آن پند گیرد،* در صحیفه ‏هایى است ارزشمند* بلند مرتبه و پاکیزه* در دست سفیرانى* بزرگوار و نیکوکار. »

4- فرشتگان نگهبان و کاتب اعمال‏
خداوند فرشتگانی بر انسان گماشته که نگهبان و نویسنده ی اعمال اویند:

« وَإنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ* کِراماً کاتِبینَ* یَعْلَمُونَ مَاتَفْعَلُونَ » «7»
و بى ‏تردید بر شما نگهبانانى گماشته‏ اند* بزرگوارانى نویسنده* که آنچه را [از خیر و شر] انجام مى ‏دهید، مى ‏دانند [و ضبط مى ‏کنند.]

خداوند بر اعمال همه شاهد و ناظر است و برای اینکه انسان،‌ بیشتر احساس مسئولیت کند این مراقبین را هم بر انسان قرار داده.

و در آیه ی دیگر می فرماید:

« إذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ* مایَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إلّا لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ »
«8»
[یاد کن‏] دو فرشته ‏اى را که همواره از ناحیه خیر و از ناحیه شر، ملازم انسان هستند و همه اعمالش را دریافت کرده و ضبط مى ‏کنند.* هیچ سخنى را به‏ زبان نمى ‏گوید جز این که نزد آن [براى نوشتن و حفظش‏] نگهبانى آماده است.

از امام موسى بن جعفر علیه السلام سؤال شد: دو فرشته‏ اى که مأمور ثبت اعمال انسانند، آیا از اراده و تصمیم باطنى او به هنگام گناه یا کار نیک نیز با خبر مى ‏شوند؟

حضرت فرمود: آیا بوى چاه فاضلاب و عطر یکى است؟ راوى گفت: نه! امام فرمود: هنگامى که انسان نیّت کار خوب کند نفسش خوشبو مى ‏شود. فرشته ‏اى که در سمت راست است به فرشته سمت چپ مى ‏گوید: برخیز که او اراده کار نیک کرده است. و هنگامى که آن را انجام داد، زبان آن انسان، قلم فرشته و آب دهانش مرکّب او مى ‏شود و آن را ثبت مى ‏کند.

امّا هنگامى که اراده گناهى مى‏ کند نفسش بدبو مى ‏شود. فرشته طرف چپ به فرشته سمت راست مى ‏گوید: برخیز که او اراده معصیت کرده. و هنگامى که آن را انجام مى ‏دهد زبانش قلم آن فرشته و آب دهانش مرکّب اوست و آن را مى ‏نویسد. «9»

5- فرشتگان مرگ‏

خداوند در آیه ی 42 سوره ی زمر توفّی ( گرفتن روح انسان در موقع مرگ) را به خود نسبت داده و فرموده:

« اللّهُ یَتَوَفَّى الْأنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَ الَّتِى لَمْ تَمُتْ فِى مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِى قَضَى‏ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرَى‏ إِلَى‏ أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ فِى ذَ لِکَ لَأَیتٍ لّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ »
«10»
و خداست که روح [مردم‏] را هنگام مرگشان به طور کامل مى‏ گیرد، و روحى ‏را که [صاحبش‏] نمرده است نیز به هنگام خوابش [مى ‏گیرد]، پس روح کسى که مرگ را بر او حکم کرده نگه مى‏ دارد، [و به بدن باز نمى‏ گرداند] و دیگر روح را تا سرآمدى معین باز مى ‏فرستد؛ مسلماً در این [واقعیت‏] براى مردمى که مى‏ اندیشند، نشانه ‏هایى [بر قدرت خدا] ست.

اما در آیه ای دیگر آن را به ملک الموت نسبت داده و فرموده:

« قُلْ یَتَوَفّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذى وُکِّلَ بِکُمْ » «11»
بگو: فرشته مرگ که بر شما گماشته شده است [روح‏] شما را مى‏ گیرد، سپس به سوى پروردگارتان باز گردانده مى ‏شوید.

و در دیگر آیه، توفّی را به ملائکه ی فرستاده شده منسوب می دارد و می فرماید:

« حَتّى إذا جاءَ أحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَهُمْ لایُفَرِّطُونَ » «12»
و اوست که بر بندگانش چیره و غالب است، و همواره نگهبانانى [از فرشتگان‏] براى [حفاظتِ‏] شما [از حوادث و بلاها] مى ‏فرستد تا هنگامى که یکى از شما را مرگ در رسد [در این وقت‏] فرستادگان ما جانش را مى ‏گیرند؛ و آنان [در مأموریت خود] کوتاهى نمى ‏کنند.

البته در اصل، این خداوند است که کار گرفتن ارواح را انجام می دهد و اما خداوند این کار را توسط ملک الموت و ملائکه ی دیگر هم انجام می دهد.

6- فرشتگان باز پرس در قبر

خداوند در آیه ای مى ‏فرماید:

« یُثَبّتُ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِى الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ فِى الْأَخِرَةِ وَ یُضِلُّ اللَّهُ الظلِمِینَ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَآءُ » «13»
خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد و ایمانشان در زندگى دنیا و آخرت ثابت قدم و پابرجا مى ‏دارد، و خدا ستمکاران [به آیاتش‏] را [به علت لجاجت و عنادشان‏] گمراه مى‏ کند، و خدا هر چه بخواهد [بر اساس حکمتش‏] انجام مى‏ دهد.

از رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره « قول ثابت » در آیه شریفه پرسیده شد؟

فرمود: مراد سؤال از مردگان در قبر است. «14» پرسش فرشتگان حق است و ایمان آوردن به آن از ضروریات و مسلّمات دین است.

رومان فتّان‏: فرشته ‏اى است که قبل از نکیر و منکر به قبر میت وارد مى ‏شود و اعمال دنیایى انسان را به او یادآورى مى‏ کنند که به او مُنّبه هم گفته مى ‏شود.
(فتّان‏: مبالغه در فتنه است و اصل فتنه در مورد آزمودن نقره با آتش است تا ناخالصى آن مشخص شود. و مقصود از فتّان القبور، صاحب قبر را آزمایش مى ‏کند تا تکلیف او را براى مراحل بعدى روشن کند. ) « 15»

7- فرشتگان مأمور بهشت و دوزخ

‏قرآن حکیم در مورد مأمور دوزخ مى ‏فرماید:

« وَ نَادَوْاْ یملِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنَا رَبُّکَ قَالَ إِنَّکُم مکِثُونَ » «16»
و فریاد مى ‏زنند: اى مالکِ [دوزخ! بگو:] پروردگارت ما را بمیراند [تا از این عذاب نجات یابیم‏]. [مالک‏] مى ‏گوید: یقیناً شما ماندنى هستید.

و در جای دیگر مأموران دوزخ را نوزده نفر معرفی می فرماید:

عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ * وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِکَةً «17»
نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شده ‏اند! * ماءموران دوزخ را جز فرشتگان (عذاب) قرار ندادیم

امام علی علیه السلام نیز در این باره می فرماید:
اعَلِمْتُمْ انَّ مالِکاً اذا غَضِبَ عَلَى النَّارِ حَطَمَ بَعْضُها بَعْضاً لِغَضَبِهِ، وَ اذا زَجَرَها تَوَثَّبَتْ بَیْنَ ابْوابِها جَزَعاً مِنْ زَجْرَتِهِ. «18»

آیا مى ‏دانید وقتى مالک دوزخ بر آتش خشم گیرد آتشها به روى هم غلتیده و یکدیگر را به سختى مى ‏کوبند، و هرگاه به آتش بانگ زند آتش دوزخ بى ‏تابانه از نهیب او در میان درهاى جهنّم برجهد؟!.

و در مورد نگهبانان بهشت می فرماید:

« وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى‏ إِذَا جَآءُوهَا وَ فُتِحَتْ أَبْوَ بُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلمٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خلِدِینَ »
«19»
و کسانى که از پروردگارشان پروا کردند گروه گروه به بهشت رانده مى ‏شوند، چون به آن رسند در حالى که درهایش از پیش گشوده شده است، نگهبانانش به آنان گویند: سلام بر شما، پاکیزه و نیکو شدید، پس وارد آن شوید که [در آن‏] جاودانه ‏اید.

---------------------------------------
پی نوشتها:

1- سوره صافات آیه 164
2- سوره حجر آیه 51
3- سوره عنکبوت آیه31
4- سوره عنکبوت آیه33
5- سوره عنکبوت آیه34
6- سوره عبس آیات 16 - 11
7- سوره انفطار آیات 12 - 10
8- سوره ق آیات 18 - 17
9- اصول کافى: ج2 ص429، حدیث 3
10-
سوره زمر آیه42
11- سوره سجده آیه11
12- سوره انعام آیه61
13- سوره ابراهیم آیه27
14- بحار الأنوار: 6/ 228، باب 8، حدیث 29.
15- ( برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به: دعای سوم از صحیفه ی سجادیه و «الکافى» باب سؤال و جواب قبر 3/ 239، و «بحار الانوار» جلد 6، باب احوال برزخ و قبر، و کتاب‏ «علم الیقین» فیض کاشانى، 2/ 879 )
16- سوره زخرف آیه77
17-
سوره مدثر آیات 31 - 30
18- نهج البلاغه: خطبه 182.
19-
سوره زمر آیه73

با استفاده از:
(تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، ج‏3
« استاد حسین انصاریان
»)

وَ يجَْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَنَاتِ سُبْحَانَهُ وَ لَهُم مَّا يَشْتهَُونَ(57نحل )
براى خدا دختران قائل مى‏ شوند- او منزه است- و براى خود هر چه دوست دارند


چرا فرشتگان را دختران خدا مى‏دانستند؟

در آيات متعددى از قرآن مى‏خوانيم كه مشركان عرب، فرشتگان را، دختران خدا مى‏پنداشتند، يا بدون ذكر انتساب به خداوند آنها را از جنس زن مى‏دانستند، در سوره زخرف آيه 19 مى‏خوانيم وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً:" فرشتگان را كه بندگان خدا هستند زن مى‏پنداشتند" و در سوره اسراء آيه 40 مى‏فرمايد أَ فَأَصْفاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِكَةِ إِناثاً:" آيا خداوند به شما پسرانى داده و از فرشتگان، دخترانى انتخاب كرده است".
اين پندار ممكن است بقاياى خرافاتى باشد كه از اقوام گذشته به عرب جاهلى رسيده بود، و نيز ممكن است به خاطر اين بوده كه فرشتگان از نظرها مستورند و اين صفت بيشتر در زنان وجود داشت، و لذا به گفته بعضى اينكه عرب، شمس (خورشيد) را مؤنث مجازى و قمر (ماه) را مذكر مجازى مى‏گويد به خاطر اين است كه قرص آفتاب در ميان نور خيره كننده‏اش آن چنان پوشيده‏است كه نگاه كردن به آن آسان نيست در حالى كه قرص ماه كاملا نمايان است.
اين احتمال نيز وجود دارد كه لطافت وجود فرشتگان، سبب اين توهم شده بود چرا كه زن نسبت به مرد جنس لطيفترى است.
و به هر حال اين يك خرافه و پندار غلط قديمى است كه متاسفانه هنوز رسوبات آن در اعماق فكرى بعضى ديده مى‏شود و حتى در ادبيات زبانهاى مختلف نيز وجود دارد، از جمله اينكه هنگامى كه يك زن خوب را مى‏خواهند توصيف كنند فرشته‏اش مى‏گويند، و عكسهايى كه از فرشتگان مى‏اندازند غالبا به صورت زن است در حالى كه فرشتگان اصولا جسم مادى ندارند كه مرد و زن و مذكر و مؤنث داشته باشند

موضوع قفل شده است