▐ 493 فتوای جدید رهبر معظم انقلاب ▐

تب‌های اولیه

49 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
▐ 493 فتوای جدید رهبر معظم انقلاب ▐

به نام خدا



به گزارش مشرق،تازه‌ترین فتواهای آیت الله العظمی خامنه‌ای مقام معظم رهبری مرجع تقلید شیعیان جهان که حاوی مهمترین مسائل مبتلابه روز مردم و موضوعاتی همچون استفاده از ماهواره، تجارت الکترونیکی، معامله با شرکت‌هاى صهیونیستى، بهائیت، احضار روح، زمین مصادره‌ای، اضافه‌کاری، موسیقی و... و همچنین موضوعات سنتی می‌باشد، منتشر شد. این فتاوی اخیراً به‌صورت پراکنده در سایت مقام معظم رهبری منتشر شده که تسنیم آن را یک‌جا تقدیم خوانندگان عزیز کرده است.

تمام فتوا ها به صورت یک فایل پی دی اف در پیوست قرار داده شده است. هر بار ، بخش هایی از فتوا ها در تاپیک قرار میگیرد.





[=arial]

احکام تقليد



يادگيرى احکام

1. اگر شخصى بر اثر نياموختن احكام، مرتكب حرام يا ترك واجب شود، گناهكار است.

اعمال عامى بدون تقليد

2. اگر اعمال شخصى که اهل تقليد نبوده است موافق احتياط يا مطابق واقع يا فتواى مجتهدى باشد كه وظيفه‌اش تقليد از او مى‌‌باشد، محكوم به صحّت است.

جاهل قاصر و مقصّر

3. جاهل مقصّر کسى است که متوجه جهل خود بوده و راه رفع آن را نيز مى‌‏داند، ولى در آموختن احکام کوتاهى ‏کند. و جاهل قاصر کسى است که متوجه جهل خود نبوده و يا راهى براى رفع آن ندارد.

معيار تعيين موضوعات احکام

4. معيار در تعيين موضوعات احکام، تشخيص خود مکلّف و يا اقامه دليل شرعى بر آن، براى او مى‌باشد.

تكليف مقلدين مقام معظم رهبرى(دام ظله)

5. كتاب اجوبة الاستفتائات (احكامِ عبادات و معاملات به صورت پرسش و پاسخ)، مناسک حجّ و جزوه‌ راهنماى فتاوا (برخى از مواردى ‏‏‏كه نظر مقام معظم رهبرى(دام‌ظله) با فتاواى حضرت امام خمينى(ره) تفاوت دارد) چاپ شده و در دسترس همگان ‏‏مى‌‏باشد؛ و در مسائلى كه علم به اختلاف فتوا نداريد، مى‌توانيد به رساله حضرت امام(قدّس‌سرّه) مراجعه نموده يا به صورت كتبى يا ‏‏شفاهى ‏و يا از طريق اينترنت استفتا نماييد.‏

تصدى بيان فتوا

6. كسى كه در نقل فتوا گرفتار خطا و اشتباه مى‌‌شود، جايز نيست متصدى اين كار شود.

تقليد اعلم

7. در صورت تعدد فقهاى جامع‌الشرايط و اختلاف آنان در فتوا، بنا بر احتياط واجب بايد از اعلم تقليد شود.

تعريف عادل

8. عادل کسى است که پرهيزگارى او به حدى رسيده باشد که از روى عمد مرتکب گناه نشود.

عدول به مرجع ديگر

9. عدول از مجتهد زنده، به ديگرى بنابر احتياط واجب جايز نيست، مگر اينكه اعلم يا محتمل‌الاعلميه باشد.

تبعيض در تقليد

10. در صورت وجود چند مجتهد مساوى‌، تبعيض در تقليد مانع ندارد.

تقليد ابتدايى از ميت

11. تقليد ابتدايى از مجتهد ميّت يا بقاء‏ بر تقليد او بايد بر اساس تقليد از مجتهد زنده و به احتياط واجب اعلم باشد.
12. بنابر احتياط واجب تقليد ابتدائى از مجتهد متوفّى جايز نيست.

بقاء بر تقليد ميّت

13. بقاء بر تقليد ميت حتى در مسائلى كه تاكنون مكلف به آنها عمل نكرده، جايز و مجزى است.

عدول از مجتهد زنده به ميّت

14. بقاء‏ بر تقليد ميّت تا وقتى که در مسأله‌اى به مجتهد زنده عدول نشده جايز است، ولى پس از عدول، رجوع مجدد به ميّت بنابر احتياط واجب در آن مسأله جايز نيست.


احکام ولايت فقيه


ولايت فقيه

15. ولايت فقيه به معناى حاكميّت مجتهد جامع‌الشرايط در عصر غيبت است و شعبه‌اى است از ولايت ائمه‌ى اطهار (عليهم السلام) كه همان ولايت رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) مى‌باشد.

اطاعت از ولىّ فقيه

16. در مسائل مربوط به اداره کشور اسلامى و امورى که به عموم مسلمين ارتباط دارد، نظر ولىّ امر مسلمين بايد اطاعت شود. ولى در مسائل فردى محض، هر مکلفى بايد از مرجع تقليد خودش پيروى نمايد.

عدم اعتقاد به ولايت فقيه

17. عدم اعتقاد به ولايت مطلقه فقيه، اعم از اين که بر اثر اجتهاد باشد يا تقليد، موجب ارتداد و خروج از اسلام نيست.

اجراى حدود در زمان غيبت

18. اجراى حدود در زمان غيبت واجب است، و ولايت بر آن مختص ولىّ امر مسلمين مى‌‌باشد.

احکام طهارت


تطهير فرش با آب لوله‌كشى‌

19. در تطهير فرش با آب لوله کشى، جدا شدن آب غساله از آن لازم نيست، بلکه بعد از برطرف شدن عين نجاست، به مجرد رسيدن آب به محل نجس و حرکت غساله از جاى خود به وسيله کشيدن دست يا چيز ديگرى بر فرش در هنگام اتصال آب، طهارت حاصل مى‏شود.

تطهير توسط زمين

20. كسى كه بر اثر راه رفتن روى زمين، كف پا يا كفش او با نجاستى تماس يافته و نجس شده است، هرگاه تقريباً به قدر 10 قدم روى زمين خشك و پاك راه برود كف پا يا ته كفشى كه نجس شده است پاك مى‌شود، مشروط به اينكه عين نجاست برطرف شده باشد.

مطهر نبودن آسفالت

21. زمين‌ آسفالت و يا آغشته به قير، پاک کننده کف پا يا ته کفش نيست.

تطهير توسط آفتاب

22. تابيدن آفتاب باعث طهارت زمين و همه اشياء غير منقول از قبيل ساختمان و چيزهايى که در آن بکار رفته مانند چوب، در، پنجره و مانند آن مى‏شود، به شرطى که عين نجاست قبلاً از آنها زائل شده باشد و در موقع تابش آفتاب، ‏تر باشند و به وسيله آفتاب خشک شوند.

داروى الكل‌دار

23. اگر انسان بداند الکلى که در دارو به‌کار رفته است از نوع خوراکى بوده و در اصل مايع و مسکر بوده است، بنابر احتياط آن دارو نجس است و اگر نمى‌‌داند، پاک است.

بقاء رنگ خون

24. اگر بعد از شستن لباس آلوده به خون، عين خون نباشد و فقط رنگ آن باقى مانده باشد، پاک است.

خون تخم‌مرغ

25. لكه خون در تخم‌مرغ پاك است، ولى خوردنش حرام است.

خون منجمد شده در دهان

26. غذايى كه با خون منجمد شده در لثه تماس يافته، پاك است و خوردنش اشکال ندارد.

پوستهاى كوچك

27. به طور كلّى پوست‌هاى كوچك بدن كه موقع افتادنشان رسيده، اگرچه آنها را بكنند پاك است ولى بنابر احتياط واجب بايد از پوستى كه وقت افتادنش نرسيده و آن را كنده‌اند اجتناب كنند.

فضله پرندگان

28. فضله پرندگان ـ چه حلال گوشت باشند و چه حرام گوشت ـ پاك است.

اهل كتاب

29. اهل كتاب ذاتاً پاك هستند.

گوشت‌هاى وارداتى از کشورهاى غيراسلامى

30. گوشتى كه از كشورهاى غيراسلامى وارد مى‌‌شود اگر تذكيه شرعى آن احراز نشود، خوردن آن حرام است ولى از نظر طهارت، اگر يقين به عدم تذكيه آن نباشد، پاك است.

اطلاع دادن از نجس

31. اگر مهمان يكى از اثاثيه‌هاى ميزبانش را نجس كند اطلاع دادن به او در غير از خوردنى و آشاميدنى و ظرف‌هاى غذا لازم نيست.

افتادن اشياء مقدس در چاه توالت

32. اگر مثلاً آياتى از قرآن يا حرزى که محتوى قرآن است در چاه توالت افتاد فقط براى کسى که برايش شرعاً ثابت شده است، رفتن به آن دستشويى جايز نيست و بايد صبر کند تا يقين کند حرز پوسيده شده و از بين رفته است و اما براى آنان که نمى‌دانند، تکليفى نيست و کسى که حرز را انداخته لازم نيست به ديگران بگويد و اگر عسر و حرج است لازم نيست چاه را تخليه کنند.

وسواس

33. از نظر شرع مقدس، در طهارت و نجاست اصل بر طهارت و پاكى اشياء است؛ يعنى در هر موردى كه ‏كمترين ترديدى در نجس شدن ‏چيزى حاصل شد، حكم به عدم نجاست مى‌شود.‏
كسانى كه داراى حساسيت نفسانى شديدى در مورد نجاست هستند (به اين افراد در اصطلاح فقهى وسواسى ‏گفته مى‌شود) حتى اگر گاهى ‏يقين به نجاست هم پيدا كردند بايد حكم به عدم نجاست كنند، مگر در مواردى كه ‏نجس شدن يك شىء را با چشمان خود ببينند به طورى كه ‏اگر فرد ديگرى هم آن را ببيند يقين به سرايت ‏نجاست كند فقط در اين موارد بايد حكم به نجاست كنند. استمرار اجراى اين حكم در مورد ‏افراد مزبور تا ‏زمانى است كه اين حساسيت به طور كلى از بين برود.‏‏

احکام وضو


دفعات شستن اعضاى وضو

34. شستن صورت و دست‌ها بار اول واجب است و بار دوم جايز و بيش از آن غيرمشروع است. تعيين كننده‌ى بار اول يا دوم يا بيشتر، قصد وضو گيرنده است، يعنى مى‌تواند به قصد بار اول، چند مرتبه آب به روى صورت بريزد.

وضوى ارتماسى

35. در وضوى ارتماسى در مورد دست‌ها بايد قصد شستن وضوئى آنها هنگام خارج کردن آنها از آب باشد، تا بتوان از اين طريق، مسح را با آب وضو انجام داد.

مسح سر

36. مسح سر بنا بر احتياط بايد با دست راست انجام شود، ولى کشيدن مسح از بالا به پايين لازم نيست.

مسح بر موى مصنوعى

37. اگر موى كاشته شده، قابل برداشتن نبوده و يا ازاله‌ى آن مستلزم حرج و مشقّت باشد و با وجود موها، امكان مسح بر پوست سر نباشد، مسح روى همان موها، كافى است.

جهل نسبت به مقدار مسح پا

38. شخصى كه بر اثر جهل به مسأله، مسح پا را تا برآمدگى روى پا مى‌‌كشيده، اعمالش نسبت به گذشته محکوم به صحّت است ولى بعد از اين تا مفصل ساق، مسح نمايد.

زخم محل مسح

39. شخصى كه محل مسح او زخم است اگر نتواند دستِ تر بر آن بکشد بايد تيمم کند. ولى اگر بتواند پارچه‏اى روى زخم قرار دهد و بر آن دست بکشد، احتياط آن است که علاوه بر تيمم، وضو نيز با چنين مسحى انجام دهد.

مانعيّت چربى بدن

40. چربى‌‌هاى طبيعى در پوست صورت و موها مانع وضو نيست، مگر به قدرى زياد باشد که مانع رسيدن آب به پوست و مو گردد.

مانع نبودن اثر خالكوبى‌

41. اگر خالکوبى مجرد رنگ باشد و يا در زير پوست بوده و بر ظاهر پوست چيزى که مانع از رسيدن آب بر آن شود، وجود نداشته باشد، وضو و غسل و نماز صحيح است.

حرج در رفع حاجب

42. براى غسل و وضو اگر رفع حاجب حرجى باشد، حكم جبيره مترتب است.

وضو قبل از وقت نماز

43. وضو گرفتن براى نماز واجب، اگر نزديک داخل شدن وقت نماز باشد، اشکال ندارد.

قدرت نداشتن بر حفظ وضو

44. كسى كه پى در پى از او باد خارج مى‌‌شود، در صورتى كه نتواند وضوى خود را تا آخر نماز حفظ کند و تجديد وضو در اثناء نماز برايش خيلى دشوار باشد، كافى است براى هر نماز يک وضو بگيرد.

وضو با آب‌هاى خنك داخل مسجدالحرام

45. صحت وضو با آب‌هاى خنك مسجدالحرام و اطراف آن كه به آشاميدن اختصاص داده‌اند، با شك در اباحه آن براى وضو محل اشكال بلكه منع است.

نوشتن كلمات مقدسه بدون طهارت

46. براى نوشتن آيات شريفه و اسامى مقدسه طهارت لازم نيست، ولى براى مسّ آنها طهارت لازم است.

مسّ خط بريل

47. اگر قرآن كريم و اسماء طاهره با خط بريل نوشته شود چنانچه نقاط برجسته، علامت حروف باشد، مسّ آنها بدون طهارت جايز است، ولى اگر در نظر عرف آگاه، نوعى خط محسوب شود در مسّ آنها رعايت احتياط لازم است.

مسّ «بسمه تعالى»

48. مسّ «بسمه تعالى» حكم مسّ لفظ جلاله را ندارد.

مسّ همزه و چند نقطه (ا...)

49. مسّ همزه و چند نقطه (ا...) كه به جاى لفظ جلاله نوشته مى‌شود حكم مسّ لفظ جلاله را ندارد.

مسّ آرم جمهورى اسلامى

50. اگر آرم جمهورى اسلامى در نظر عرف، اسم جلاله محسوب شود، مسّ آن بدون طهارت جايز نيست.


احکام غسل


جنابت زن بدون مقاربت

51. اگر زن بدون مقاربت به اوج لذّت برسد و در آن حال از او رطوبتى خارج شود آن رطوبت منى بوده و موجب جنابت مى‌گردد ولى ساير ترشحات پاك مى‌باشد و در صورت شك نيز حكم جنابت را ندارد.

رطوبت مشکوک در مردان

52. رطوبتى كه در خواب يا بيدارى از مرد خارج مى‌‌شود اگر همراه با شهوت و جستن و سست شدن بدن باشد، حكم منى را دارد ولى اگر حتى يكى از اين علائم را نداشته باشد و يا مورد شك باشد، حكم منى را ندارد مگر آنكه از راه ديگرى يقين به منى بودن آن پيدا كند.

خواندن سوره‌هاى عزائم در حالت جنابت

53. خواندن آياتى كه سجده واجب دارند، بر جنب حرام است ولى خواندن ساير آيات از اين سوره‏ها اشکال ندارد.

عبادت با غسل باطل

54. كسى كه غسل را مدتى باطل انجام مى‌‌داده مثلاً رعايت ترتيب را نمى‌‌كرده تمام نمازهايى كه در حال حدث اكبر خوانده بايد قضا كند ولى چنانچه معتقد بوده كه غسلش صحيح است روزه‌هايش محكوم به صحّت مى‌‌باشد.

حدث اصغر در اثناء غسل

55. حدث اصغر در اثناى غسل به صحّت‏ غسل ضرر نمى‏رساند و لازم نيست که غسل را از نو شروع کند، ولى چنين غسلى کفايت از وضو براى نماز و ساير اعمال مشروط به طهارت از حدث اصغر نمى‏کند.

شستن موها در غسل

56. بنا بر احتياط واجب هنگام غسل بايد تمام موها شسته شود.

كفايت يك غسل از چند غسل

57. کسى که غسلهاى متعددى اعم از واجب يا مستحب بر ذمّه او باشد، اگر به نيت همه آنها يک غسل بجا آورد، کافى است؛ و نيز اگر در بين آنها غسل جنابت باشد و به نيت آن غسل کند، از بقيه غسلها کفايت مى‏کند. اگر چه احتياط اين است که همه آنها را نيّت نمايد.

جهل به وجوب غسل

58. كسى كه به خاطر جهل به وجوب غسل، مدتى در حالت جنابت بوده است قضاى نمازهايى كه در حال جنابت خوانده است بر او واجب مى‌‌باشد و نيز قضاى روزه هم در صورتى كه مى‌‌دانسته جنب است ولى جاهل به وجوب غسل براى روزه گرفتن بوده است، بر او واجب است.



احکام بانوان


خون قبل از نُه سالگى دختر

59. خونى که دختر قبل از نُه سالگى ببيند علامت شرعى بلوغ دختر نيست و حکم حيض را ندارد هرچند صفات آن را داشته باشد.

خون زن با برداشتن رحم

60. اگر رحم زنى را در اثر بيمارى و عمل جراحى برداشتند و خون ببيند اگر خون جراحت باشد مثل ساير خون‌هايى است که از جراحت مى‌باشد و در غير اين صورت ممکن است خون حيض و يا استحاضه باشد.

غسل جنابت در زمان حيض

61. صحّت‏ غسل جنابت در حال حيض مورد اشکال است.

استحباب برخى از عبادات در موقع نماز براى حائض

62. مستحب است زن حائض در وقت نماز، خود را از خون پاک نمايد و پنبه و دستمال را عوض کند و وضو بگيرد و در جاى نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذکر و دعا و صلوات و تلاوت قرآن شود و در اين وقت تلاوت قرآن مکروه نيست.

.:MOBAREZ:.;377060 نوشت:
. صحّت‏ غسل جنابت در حال حيض مورد اشکال است.

سلام
این یعنی چی؟! میشه کارشناس محترم توضیح بدن؟

باغ بهشت;377064 نوشت:
سلام
این یعنی چی؟! میشه کارشناس محترم توضیح بدن؟

باسلام و عرض ادب

یعنی اگر کسی درحال حیض جنب شود(البته دخول و نزدیکی درحال حیض حرام است و مثلا اگر بدون دخول یا حتی بادخول و با حرام جنب شود) به نظر مقام معظم رهبری باید صبرکند وقتی از حیض پاک شد غسل حیض و جنابت را نیت کرده و یکبار عمل غسل را انجام دهد و بنابر احتیاط واجب،نمی تواند درهمان حال حیض غسل جنابت را انجام دهد و غسل جنابتش درحال حیض صحیح نیست.

آیه الله خامنه ای،اجوبه الاستفتائات،احکام غسل

.:MOBAREZ:.;377060 نوشت:
مستحب است زن حائض در وقت نماز، خود را از خون پاک نمايد و پنبه و دستمال را عوض کند و وضو بگيرد و در جاى نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذکر و دعا و صلوات و تلاوت قرآن شود و در اين وقت تلاوت قرآن مکروه نيست

ایا ذکر و دعای خاصی در ین ایام توصیه شده و یا هر چه شد؟

hoorshid;377828 نوشت:
ایا ذکر و دعای خاصی در ین ایام توصیه شده و یا هر چه شد؟

باسلام وعرض ادب

هرذکری بگوید کافی است.

استفتا از دفتر آیه الله خامنه ای در قم


احکام تيمّم


مقدار واجب مسح در تيمم

63. در مسح پيشانى هنگام تيمم بايد کف دست تا سر انگشتان بر پيشانى كشيده شود و نيز نسبت به پشت دست، بايد مسح دست تا سر انگشتان باشد.

طهارت اعضاء تيمم

64. بعيد نيست که طهارت اعضاء تيمم شرط نباشد، ولى احتياط اين است كه در صورت امكان پيشانى و پشت دست‌ها پاك باشد.

اشيايى كه تيمم بر آنها صحيح است

65. تيمم بر آنچه از زمين محسوب شود مانند سنگ گچ و سنگ آهک، صحيح است. و بعيد نيست كه تيمم بر گچ و آهک پخته و آجر و امثال آنها نيز صحيح باشد.

شك در كفايت وقت براى غسل يا وضو

66. اگر انسان نداند فرصتى كه از وقت نماز باقى مانده است به اندازه نماز با غسل يا وضو هست يا نه، بايد تيمم كند و نمازش را بخواند.

تكرار تيمم بدل از غسل

67. شخص جنبى كه از غسل کردن معذور است، پس از آن که تيمم بدل از غسل جنابت کرد اگر حدث اصغرى از او سر بزند، تا زمانى که عذر شرعى مجوز تيمم باقى است بنا بر احتياط واجب بايد براى اعمال مشروط به طهارت، تيمم بدل از غسل نمايد و وضو هم بگيرد، و اگر معذور از وضو باشد بايد تيمم ديگرى بدل از وضو نمايد.

معذور از وضو و تيمم

68. كسى كه نه وضو برايش ممكن است و نه تيمم، بنا بر احتياط واجب بايد نماز را در وقت بدون وضو و تيمم بخواند و بعد از وقت با وضو يا تيمم قضا کند.


احکام نماز


حضور قلب در نماز

69. به كتب مربوطه از جمله اسرار الصلوة حضرت امام «قدس سره» مراجعه شود.

وقت نماز


دخول وقت

70. هر زمان كه انسان اطمينان به دخول وقت پيدا كرد مى‌تواند نماز بخواند.

اعلام اوقات شرعى از طريق جدول‌ها و رسانه‌ها

71. اگر از زمان اعلامى توسط جدول‌ها و رسانه‌هاى گروهى اطمينان به دخول اوقات شرعى پيدا شود كافى است، در غير اين صورت بايد صبر شود تا اطمينان حاصل گردد.

شب‌هاى مهتابى

72. فرقى بين شبهاى مهتابى و غير مهتابى در طلوع فجر، وقت فريضه صبح و وجوب امساک براى روزه گرفتن نيست، هرچند احتياط در اين زمينه خوب است.

وقت نماز عصر

73. وقت نماز عصر تا غروب آفتاب است.

خواندن نماز برخلاف ترتيب

74. شخصى كه نماز عصر را پيش از نماز ظهر و يا نماز عشا را پيش از نماز مغرب خوانده چنانچه بر اثر اشتباه و غفلت بوده و بعد از تمام شدن نماز متوجه شود، نمازش صحيح است و اگر عمداً بوده، باطل است.


قبله


تشخيص قبله

75. نمازگزار، بايد علم به جهت قبله داشته باشد و شهادت دو فرد عادل كه از روى نشانه‌هاى حسّى شهادت دهند نيز كفايت مى‌كند و اگر اين دو ممكن نبود، تمام تلاش خود را به كار برده و طبق گمانى كه به دست مى‌آورد عمل مى‌كند، حال اگر از طريق معتبرى، جهت قبله را تعيين و به آن سمت نماز خواند و بعد فهميد اشتباه كرده، در صورتى كه انحراف او تا 90 درجه باشد، نمازش صحيح است و اگر بيشتر از اين مقدار باشد در صورتى كه وقت نماز نگذشته، بايد اعاده كند و اگر وقت گذشته، قضا ندارد.

تشخيص قبله از راه قواعد علمى

76. اگر از قواعد علمى اطمينان به جهت قبله حاصل شود كافى ‌است.

اعتماد به قبله‌نما و محراب مساجد و قبور مسلمين

77. اعتماد به قبله‌نما در صورتى که موجب اطمينان براى مکلّف شود، صحيح است و بايد طبق آن عمل گردد، و در غير اين صورت مى‏‌توان بر اساس محراب مساجد و قبور مسلمين جهت قبله را تشخيص داد.

مکان نمازگزار


فاصله زن و مرد

78. بنا بر احتياط واجب لازم است بين زن و مرد در حال نماز، حداقل يک وجب فاصله باشد كه در اين صورت اگر زن محاذى مرد يا جلوتر از مرد باشد، نماز هر دو صحيح است. رعايت اين احتياط در مسجدالحرام لازم نيست.

سجاده و مهر منقش

79. نماز روى سجاده منقش و سجده بر مهر منقش فى ‌نفسه اشکال ندارد، ولى اگر به گونه‏اى باشد که بهانه به دست کسانى دهد که تهمت به شيعه مى‏‌زنند، توليد آن و نماز خواندن بر آن جايز نيست. و نيز اگر موجب تفرق حواس و از بين رفتن حضور قلب در نماز شود، کراهت دارد.

نماز در مكانى که موسيقى پخش مى‌شود

80. در مكانى كه موسيقى حرام پخش مى‌‌شود اگر نماز خواندن مستلزم گوش‌دادن به موسيقى باشد، توقف در آنجا جايز نيست، ولى نماز محکوم به صحّت‏ است.

احکام مسجد


تعريف مسجد جامع

81. مسجد جامع مسجدى است كه در شهر براى اجتماع همه اهل شهر بنا شده و اختصاص به گروه خاصى ندارد.

نجس کردن مسجد محو شده

82. مسجدى كه به كلى محو شده يا به جاى آن بناى ديگرى ساخته شده و اميدى هم به بازسازى آن نيست، معلوم نيست كه نجس كردنش حرام باشد گرچه احتياط در نجس نكردن آن است.

اجراء سرود همراه با موسيقى در مسجد و امثال آن

83. اجراى سرودهاى انقلابى و مانند آن همراه با نغمه‏هاى موسيقى در مکان مقدس و در مناسبتهايى که آن را اقتضا مى‏کند، اشکال ندارد مشروط به اينکه با احترام آن مکان منافات نداشته باشد و در مکانهايى مثل مسجد مزاحم نمازگزاران نباشد، ولى پخش موسيقى لهوى مضلّ عن سبيل الله به طور مطلق جايز نيست.

پخش موسيقى از مسجد

84. مسجد جايگاه خاصى دارد و اگر پخش موسيقى در آن منافى با حرمت مسجد باشد، حرام است، حتى اگر موسيقى غيرحرام باشد.

انجام ورزش و امثال آن در مسجد

85. از انجام ورزش و هر كارى كه با قداست و شئون مسجد منافات دارد اجتناب شود.

اطعام عروسى در مسجد

86. غذا دادن به دعوت شدگان در مسجد فى‌نفسه اشکال ندارد.

ورود كفار به مساجد

87. ورود كفار به مسجد الحرام شرعاً ممنوع است و در ساير مساجد نيز اگر هتک و بى‏‌احترامى مسجد شمرده شود، جايز نيست، بلکه در ساير مساجد نيز مطلقاً وارد نشوند.

تخريب مسجد

88. تبديل و تخريب مسجد جايز نيست، مگر اينكه ضرورت غير قابل چشم‌پوشى در بين باشد.

لباس و بدن نمازگزار


نماز در لباس يا مكان متعلق خمس

89. شخصى كه در لباسى يا مكانى كه خمس به آنها تعلق گرفته و خمسش داده نشده نماز خوانده اگر جاهل به تعلق خمس بوده و يا جاهل به حكم تصرف در آن مال بوده، نمازهايى كه خوانده صحيح است.

نماز با كمربند چرمى وارداتى از کشورهاى غير اسلامى

90. كمربندهاى چرمى كه از كشورهاى غيراسلامى وارد مى‌‌شود اگر انسان نداند كه چرم طبيعى است يا مصنوعى، پاك است و نماز با آن اشکال ندارد، ولى اگر طبيعى بودن آن احراز شود و شك در اين باشد كه آيا از حيوانى است که تذکيه شرعى شده يا نه، نجس نيست، ولى نماز با آن باطل است، و در صورتى كه نمازهاى قبلى را در حال جهل به مسأله خوانده است، قضاى آنها واجب نيست.

همراه داشتن پَر پرندگان در نماز

91. پر تمام پرندگان پاک است، ولى در صورتى كه پر، از پرندگان حرام گوشت باشد، همراه داشتن آن در نماز موجب بطلان است.

ظاهر شدن موى زن در نماز

92. در صورتى كه هنگام نماز، موى زن سهواً ظاهر شود و به مجرّد اطلاع آن را بپوشاند، نمازش صحيح است.

پوشش پاى زن در نماز

93. زن بايد در حضور نامحرم تمام پاى خود را در نماز بپوشاند ولى اگر نامحرم نباشد پوشاندن پا تا مفصل ساق لازم نيست.

پوشاندن موهاى مصنوعى در نماز و غيره

94. براى زنان پوشاندن موهاى مصنوعى در نماز واجب نيست، ولى در برابر نامحرم (چه در حال نماز و چه غير نماز) بنا بر احتياط واجب بايد آن را بپوشانند.

نماز با حلقه طلا براى مردان

95. به دست کردن حلقه و انگشتر طلا براى مردان حرام است و بنا بر احتياط واجب نماز با آن باطل است.

طلاى سفيد براى مردان

96. اگر جنس طلاى سفيد، طلا باشد كه بر اثر مخلوط كردن ماده‌اى رنگ آن سفيد شده است استفاده از آن براى مردان حرام است ولى اگر جنس آن پلاتين است يا عنصر طلا در آن به قدرى كم است كه عرفاً به آن طلا نمى‌گويند، مانع ندارد.

روکش طلا براى دندان مردان

97. گذاشتن روکش طلا يا پلاتين روى دندان براى مردان اشکالى ندارد، ولى پوشاندن دندانهاى جلو با طلا اگر به قصد زينت باشد، خالى از اشکال نيست.

لباس شهرت

98. لباس شهرت لباسى است كه پوشيدن آن براى شخص به خاطر رنگ يا كيفيت دوخت يا مندرس بودن آن و يا علل ديگر مناسب نيست به‌طورى كه اگر آن را در برابر مردم بپوشد توجه آنان را به خود جلب نموده و انگشت‌نما مى‌شود پوشيدن چنين لباسى بنابر احتياط واجب جايز نيست، ولى نماز خواندن با آن اشكال ندارد.


اذان و اقامه


شهادت ثالثه

99. گفتن «أشهد أنّ علياً ولي الله» در اذان و اقامه به عنوان شعار تشيع خوب و مهم است و بايد به قصد قربت مطلقه گفته شود، ولى جزو اذان و اقامه نيست.

پخش اذان از بلندگوى مسجد و غير آن

100. پخش اذان، به نحو متعارف، براى اعلام وقت نماز، به وسيله‌ى بلندگو، اشكال ندارد ولى پخش آيات قرآنى و دعا و غير آن اگر موجب اذيّت همسايگان شود، جايز نيست.

واجبات نماز


کيفيت خواندن قرائت نمازهاى جهريه براى زنان

101. زن‌ها مى‌توانند حمد و سوره نمازهاى صبح، مغرب و عشاء را بلند يا آهسته بخوانند، ولى اگر نامحرم صدايشان را بشنود بهتر است آهسته بخوانند.

غلط در نماز

102. شخصى كه كلمه يا اعراب يا حركتى را در نماز غلط مى‌‌خواند اگر عامد يا جاهل مقصر باشد، نماز باطل است، و الا صحيح است. البته اگر نمازهاى گذشته را با اعتقاد به صحّت‏، به‌صورت مذکور خوانده باشد، در هر صورت قضاى آنها واجب نيست.

مقصود از ذكر

103. هر عبارتى که متضمّن ذکر خداوند عزّ وجلّ باشد، ذکر محسوب مى‌‌شود و صلوات بر محمّد وآل محمّد (عليهم افضل صلوات الله) از بهترين ذکرهاست.

قصد سوره معيّن هنگام گفتن بسم الله

104. در نماز لازم نيست بسم الله الرحمن الرحيم به نيت سوره معينى گفته شود.

سجده و تيمم بر سيمان و موزائيك

105. سجده و تيمم بر سيمان و موزائيک اشکال ندارد، گرچه احوط ترک تيمم بر آنها است.

سجده بر دستمال كاغذى

106. اگر دستمال كاغذى از چوب يا گياه ـ غير از پنبه و کتان ـ ساخته شده، سجده بر آن مانع ندارد.

سجده بر فرش در مساجد اهل سنّت

107. در مساجد مكه و مدينه اگر با فريضه تقيّه منافات نداشته باشد بايد بر چيزى که سجده بر آن صحيح است سجده کرد.

مانعيّت چرك روى مهر

108. اگر چرک روى مهر به قدرى باشد که بين پيشانى و مهر حائل باشد، سجده و نماز باطل است.

زياد كردن سجود

109. شخصى كه متوجه شده پيشانى‌اش به‌طور كامل روى مهر نيست و سر را بلند كرده و دوباره روى مهر گذاشته اگر اين عمل در اثر جهل يا فراموشى و فقط در يکى از دو سجده يک رکعت بوده، نمازش صحيح است ولى اگر با علم و عمد بوده و يا در دو سجده يک رکعت بوده، نمازش باطل است.

برخورد مكرّر پيشانى به مهر

110. اگر موقع سجده، پيشانى بدون اختيار دو مرتبه به مهر برخورد كند، يک سجده محسوب مى‌شود.

شنيدن آيه سجده از راديو و امثال آن

111. با شنيدن آيه سجده از ضبط صوت يا صدا و سيما، سجده واجب مى‌‌شود.

مبطلات نماز


خنده در نماز

112. خنده با صدا (قهقهه) در صورتى که عمداً باشد، نماز را باطل مى‌‌كند.

کم و زياد کردن جاهلانه اجزاى نماز

113. اگر شخصى به واسطه ندانستن مسأله چيزى از اجزاء نماز را كم يا زياد كند اگر آن جزء ركن نباشد و او در يادگيرى مسأله كوتاهى نكرده باشد نمازش صحيح است و اگر در يادگيرى مسأله كوتاهى كرده، بنابر احتياط واجب نماز باطل است.

دعاى غير عربى در نماز

114. دعا به زبان فارسى و يا هر زبان ديگر در نماز مانعى ندارد، خواه نماز واجب باشد يا مستحب و خواه در قنوت باشد يا غير قنوت.

نماز قضا


ترتيب در قضاى نماز

115. در نماز قضا رعايت ترتيب لازم نيست، آرى ترتيب بين ظهر و عصر و نيز بين مغرب و عشاء از يك روز بايد رعايت شود.

شك در مقدار نماز و روزه قضا

116. قضاى نمازها و روزه‌هايى که انسان يقين دارد پس از رسيدن به سن بلوغ شرعى نخوانده است، واجب است و نسبت به مقدار مشکوک وظيفه‌اى ندارد.

نماز قضاى پدر و مادر

117. قضاى نماز و روزه پدر بر پسر بزرگ واجب است و نيز بنا بر احتياط واجب قضاى نماز و روزه مادر بر او واجب است.

118. در صورتى که پسر بزرگ، قبل از اينکه قضاى نماز و روزه پدر و مادر فوت شده‌‌ خود را انجام دهد بميرد، قضاى مذکور بر پسر يا برادر او واجب نمى‌‌شود.

119. منظور از پسر بزرگ، پسر بزرگى است كه هنگام وفات پدر زنده باشد هر چند او ـ به علت اينكه پسر اول قبل از پدر فوت كرده است ـ پسر اول پدر نباشد.

120. اگر ترک نماز پدر يا مادر بر اثر طغيان باشد، قضاى آنها بر پسر بزرگ واجب نيست. ولى احتياط در انجام قضاى آنها ترک نشود.

با سپاس:Gol:

نماز جماعت




نماز فرادا هنگام جماعت

121. اگر هنگام برپايى نماز جماعت‌، خواندن نماز فرادا موجب تضعيف نماز جماعت و اهانت و بى‌احترامى‏ به امام جماعتى که مردم اعتماد به عدالت او دارند، محسوب شود، جايز نيست.

طريق احراز عدالت امام جماعت

122. از هر راهى كه اطمينان به عدالت امام جماعت حاصل شود، اگر چه با اقتداى عدّه‌اى از اهل بصيرت و صلاح باشد، كافى است بلكه حُسْن ظاهر نيز كفايت مى‌كند و در صورتى كه عدالت محرز بوده، شك و ترديد فعلى مانع اقتدا نيست.

امامت شخصى كه خود را عادل نمى‌‌داند

123. امامت شخصى كه خود را عادل نمى‌‌داند براى كسانى كه او را عادل مى‌‌دانند، اشكال ندارد و جماعت صحيح است و مى‌‌تواند قصد امامت نكند و در اين صورت نيز هم نماز او صحيح است و هم نماز مأمومين.

امامت کسى که نمى‌‌تواند غسل کند

124. شخصى كه از غسل معذور است، مى‏تواند با تيمم بدل از غسل امام جماعت شود و اقتدا به او اشکالى ندارد.

امامت ناقص‌العضو

125. اگر دست يا پاى شخصى به طور كامل قطع يا فلج شده باشد، امام جماعت شدن او محل اشکال است ولى قطع بعض انگشتان دست يا پا حتى انگشت شست، مضرّ به امامت جماعت نيست.

امامت زن

126. امامت زن در نماز جماعت فقط براى زنان جايز است.

اقتدا به غير روحانى

127. با دسترسى به روحانى به غير روحانى اقتدا نكنند و در صورت عدم دسترسى، اقتدا به غير روحانى واجد شرايط اشكال ندارد.

اقتدا به امام جماعتى كه صحت قرائت او مشكوك است

128. در نماز رعايت نكات و محسنات تجويدى لازم نيست، همين كه قرائت امام جماعت نزد اهل لسان صحيح باشد اقتدا به او جايز است و در صورت شك نيز اقتدا صحيح است.

اقتدا به اهل سنت

129. اقتدا به نماز جماعت اهل سنّت براى حفظ وحدت اسلامى جايز و صحيح است.

وظيفه مأموم موقع قرائت امام

130. در ركعت اول و دوم نمازهاى اخفاتيه واجب است مأموم ساكت باشد و قرائت را ترك كند و مستحب است ذکر بگويد، و در نمازهاى جهريه اگر صوت امام ولو همهمه او را مىشنود واجب است گوش كند وگرنه مستحب است حمد و سوره را بخواند.

جا افتادن سهوى آيه از قرائت امام جماعت

131. اگر امام جماعت آيه‌اى از سوره را نخواند مأموم به نحوى ـ هر چند با گفتن ذكر يا خواندن آيه ـ او را متوجه كند و در غير اين صورت بايد نمازش را فرادا كند و سوره را بخواند.

نماز جماعت در ادارات

132. با توجه به اهميّت خاص نمازهاى يوميه و تأکيد زيادى که بر اقامه نماز در اول وقت شده است و با توجه به ‏فضيلت بسيار زياد نماز جماعت، مناسب است کارمندان روشى را اتخاذ کنند که بتوانند در خلال ساعات کار ادارى، نماز ‏واجب را به صورت جماعت در اول وقت و در کمترين زمان بخوانند، ولى بايد به گونه‏‌اى مقدمات اين کار را فراهم ‏کنند که نماز جماعت در اول وقت وسيله‏‌اى براى به تأخير انداختن کارهاى مراجعه‌کنندگان نشود.‏

بيان احكام و معارف هنگام اقامه نماز در ادارات

133. بيان احكام و معارف و امثال آن در هنگام اجتماع براى نماز در خصوص ماه مبارك رمضان و ساير ايام‌الله مانع ندارد، مشروط به اينكه حقوق مراجعين تضييع نشود.

نماز جماعت دور كعبه

134. در نماز جماعت دور کعبه، نماز کسانى که پشت سر يا دو طرف امام ايستاده‌اند، صحيح است لکن نماز افرادى که روبروى امام قرار دارند، صحيح نيست.

نماز جمعه

وقت نماز جمعه

135. وقت نماز جمعه از اول زوال خورشيد شروع مى‌‏شود و احوط آن است كه از اوايل عرفى زوال (حدود يكى دو ساعت بعد از زوال) نماز جمعه به تأخير نيفتد.

نماز جمعه مسافر

136. نماز جمعه از مأموم مسافر صحيح و مجزى از نماز ظهر است.

اقتدا نماز ديگر به نماز جمعه

137. اقتداء غير از نماز جمعه به نماز جمعه مورد اشکال است.

درك قسمتى از نماز جمعه

138. اگر مأموم حتى رکوع آخر نماز جمعه را درک کند صحيح و مجزى است.

نماز استيجارى

ترتيب در نماز استيجارى‌

139. در نماز استيجارى‌، خواندن چند ماه نماز صبح و سپس چند ماه نماز ظهر و عصر و پس از آن چند ماه نماز مغرب و عشاء مانع ندارد مگر آن که در اجاره ترتيب خاصى معيّن شده باشد.

نماز آيات


وجوب نماز آيات

140. وجوب نماز آيات مختص کسانى است که در شهر وقوع حادثه و يا شهر متصل به آن ـ به‌طورى که عرفاً يک شهر محسوب شوند ـ زندگى مى‌‌كنند.

پس‌لرزه

141. هر زلزله‌‏اى، چه شديد و چه خفيف، اگر زلزله مستقلى محسوب شود، نماز آيات جداگانه‌اى دارد.

نماز مستحبى

شك در رکعات نماز نافله

142. به شك در رکعات نماز نافله اعتنا نمى‌‌شود يعنى مختار است که بناء‌ را بر اقلّ يا اکثر بگذارد مگر اينکه بناء بر اکثر مفسد نماز باشد که در اين صورت بناء را بر اقلّ مى‌گذارد.

نماز مسافر




ابتدا و انتهاى مسافت شرعى

143. مسافت شرعى از آخر شهر مبدأ، تا اول شهر مقصد محاسبه مى‌‌شود.

معيارِ آخر شهر

144. تعيين آخر شهر موکول به نظر عرف است. اگر در نظر عرف کارخانه‌‏ها و شهرک‌هاى پراکنده اطراف شهر جزو شهر نباشد، مسافت را از آخر خانه‏‌هاى شهر بايد حساب نمود.

حدّ ترخص

145. بنا بر احتياط، معيار حدّ ترخّص جايى است كه هم صداى اذان شهر به آنجا نرسد و هم ديوارهاى شهر ديده نشود، ولى بعيد نيست كه شنيده نشدن اذان براى تعيين حدّ ترخص كافى باشد.

تفاوت طريق رفت و برگشت

146. اگر رفتن کمتر از چهار فرسخ باشد و مسير بازگشت هم به مقدار مسافت شرعى نباشد، نماز تمام و روزه صحيح است، اگرچه مجموع رفتن و برگشتن به اندازه هشت فرسخ شرعى باشد.

وطن

147. به طور كلّى شخصى كه در محلى به دنيا آمده و در آنجا رشد و نموّ كرده است آنجا وطن او محسوب مى‌شود و تا وقتى كه از آن مكان اعراض ننموده حكم وطن باقى است و همچنين کسى که به جايى غير از وطن اصلى خود رفته و قصد زندگى دائمى هر چند براى بخشى از سال در آنجا نموده و با اين قصد، مدّتى که عرفاً آن محل را وطن او بدانند، در آن مکان زندگى کرده، آنجا وطن او محسوب مى‌شود و نيز اگر بدون قصد آن قدر بماند که عرف، آنجا را وطن او بداند، حکم وطن، مترتّب مى‌شود. همچنين اگر کسى بنا دارد به مدّت مثلاً هفت هشت سال بطور دائم در جايى به قصد زندگى بماند، آنجا نيز وطن او محسوب مى‌شود.

وطن اصلى و وطن دوم

148. وطن اصلى جايى است که انسان در آن متولد شده و مدتى در آن بوده و رشد و نمو پيدا کرده است. وطن دوم هم جايى است که مکلّف آن را براى سکونت دائم، ولو براى چند ماه در هر سال، برگزيده است و يا بناى زندگى در آنجا به مدت هفت، هشت سال داشته باشد.

مدت اقامت براى تحقق وطن جديد

149. كسى كه جايى را به عنوان وطن انتخاب مى‌‌كند، اگر به مقدارى که عرفاً صدق کند آنجا را به عنوان وطن اتخاذ كرده است در آنجا بماند، ـ مثلاً دو سه ماه يا کمتر به نحوى که عرفاً اهل آنجا محسوب شود ـ آن محل براى او وطن مى‌‌شود.

اعراض از وطن

150. شخصى كه قصد مراجعت به وطن اصلى و زندگى در آنجا را ندارد، بلکه قصد عدم مراجعت دارد از وطن اعراض كرده و آنجا برايش حكم وطن را ندارد.

تبعيت فرزند از والدين در وطن

151. در صورتى كه فرزند در اراده و زندگى تابع پدر باشد، وطنِ پدر، وطن او محسوب مى‌شود و اگر با مادر زندگى مىكند و تابع اوست وطن مادر، وطن او محسوب مى‌شود چه فرزند صغير باشد يا كبير.

تبعيت از پدر و شوهر در وطن جديد

152. زن مى‏تواند وطن جديد شوهرش را وطن خود قرار ندهد، ولى فرزندان اگر صغير باشند و در تصميم‏گيرى مستقل نباشند و يا در اين مسأله تابع اراده پدر باشند، وطن جديد پدر، وطن آنها هم محسوب مى‏شود.

قصد اقامت ده روز و رفت و آمد تا كمتر از مسافت

153. پس از قصد اقامت ده روز و خواندن يك نماز چهار ركعتى رفت و آمد تا كمتر از مسافت شرعى (5/ 22 كيلومتر) اشكال ندارد لكن اگر از ابتدا تصميم به رفت و آمد بيش از حدّ ترخّص باشد خروج تا كمتر از مسافت شرعى به ميزان 6 يا 7 ساعت در مجموع ده روز مانع ندارد.

سفر شغلى

154. اگر در خلال هر ده روز حداقل يك بار براى شغل، سفر انجام شود و اين تردّد شغلى حداقل دو سه ماه ادامه داشته باشد، نماز در سفرهاى شغلى ـ غير از سفر اول و دوم در ابتداى شغل ـ در مبدأ، مقصد و بين راه تمام و روزه صحيح است و در سفرهاى شخصى حكم مسافر را دارد، و اگر ده روز يا بيشتر در يك محلّ اقامت شود، در سفر اول شغلى نماز شكسته و بعد از آن تمام است.

مأمور به تحصيل

155. شخصى كه از طرف محل كارش مأمور به تحصيل است و هر هفته در اين رابطه سفر مى‌‌كند، نمازش تمام و روزه‌اش صحيح است.

وطن بودن محل تحصيل

156. محل تحصيل يا کار، حکم وطن را ندارد مگر آن‌که آنقدر آنجا بماند که عرفاً وطن او محسوب شود.

عدول در مسأله سفر تحصيلى

157. عدول به مجتهد جامع الشرايطى كه سفر براى تحصيل را سفر براى شغل مى‌داند و نماز و روزه را تمام و صحيح مىداند اشكال ندارد ولى تبعيض در اين مسأله بين نماز و روزه درست نيست.


احکام روزه


نيّت روزه

158. وقت نيت براى روزه ماه رمضان و نذر معيّن، از اول شب تا اذان صبح و براى روزه غير معين (مانند روزه قضا و نذر مطلق)، از اول شب تا ظهر روز بعد است و وقت نيت روزه مستحبى، از اول شب شروع شده و تمام روز ـ تا موقعى كه به اندازه نيت كردن به مغرب وقت مانده باشد ـ ادامه دارد.

159. اگر شب اول ماه رمضان نيت كند كه يك ماه را روزه بگيرد، كافى است؛ ولى بهتر است در هر شب روزه فرداى آن را نيت كند.

عسر و حرج

160. اگر روزه را تا حدى ادامه دهد که روزه بر اثر تشنگى و گرسنگى براى او حرجى شود و در نتيجه آن را افطار نمايد، فقط قضا بر او واجب است و کفّاره‏اى ندارد و در مورد تشنگى احتياط واجب آن است که در بقيه روز امساک نمايد.

خوف ضرر

161. زنى كه بترسد روزه براى خودش و يا براى جنينش و يا براى طفل شيرخواره‌اش به دليل كم شدن شير ضرر داشته باشد و خوفش از ضرر، منشأ عقلايى داشته باشد، واجب است روزه را بخورد و اگر بگيرد هم صحيح نيست.

قول پزشك

162. اگر شخصى از گفته پزشک اطمينان پيدا كند كه روزه براى او ضرر دارد يا خوف ضرر داشته باشد، روزه گرفتن براى او واجب نيست.



مبطلات روزه




خون لثه

163. اگر خون لثه در آب دهان مستهلک شود پاك است و خوردنش مبطل روزه نيست.

نماز و روزه در حال جنابت

164. نمازهايى را كه انسان در حال جنابت خوانده بايد قضا نمايد و روزه‌ها در صورتى كه جاهل به اصل جنابت بوده واصلاً نمى‌فهميده جنابت چيست، صحيح است ولى اگر جنابت را مى‌دانسته و جاهل به وجوب غسل بوده بايد قضاى روزه‌ها را به‌جا آورد ولى کفاره بر او واجب نيست.

نسيان غسل جنابت

165. شخصى كه در روزه ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كرده و با حال جنابت صبح كرده، روزه‏اش باطل است و قضاى روزه ماه رمضان نيز بنا بر احتياط همين حكم را دارد، ولى در ساير روزه‏‌ها، روزه بر اثر آن باطل نمى‏شود.

خروج منى بر اثر ملاعبه

166. اگر روزه‌دار بدون قصد بيرون آمدن منى با خود يا ديگرى بازى و شوخى كند در صورتى كه عادت نداشته باشد كه در اثر بازى و شوخى منى از او خارج شود ـ اگر چه اتفاقاً منى بيرون آيد ـ روزه او صحيح است ولى اگر شوخى را ادامه دهد تا آنجا كه نزديك است منى خارج شود و خوددارى نكند تا خارج گردد روزه‌اش باطل است.

حيض شدن در اثناى روزه نذرى

167. اگر زنى در اثناى روزه نذرى معين حائض شود روزه‌اش باطل مى‌‌شود و قضاى آن بعد از طهارت واجب است.

غرغره روزه‌دار

168. اگر هنگام غرغره، آب از حلق به پايين رود، روزه باطل مى‏‌شود.

فرو بردن خلط

169. فرو بردن خلط تا به فضاى دهان نرسيده اشكال ندارد و اگر به فضاى دهان رسيده بنابر احتياط واجب نبايد فرو ببرد و اگر عمداً فرو برد بنابر احتياط قضا و كفّاره بر او واجب مى‌شود.

دخانيات

170. روزه‌دار به احتياط واجب بايد از انواع دخانيات خوددارى كند و در صورت اضطرار، وجوب روزه ساقط نيست.

تزريق آمپول

171. احتياط واجب آن است كه روزه‏دار از استعمال آمپول‌هاى مقوى يا مغذى يا آمپول‌هايى كه به رگ تزريق مى‏شود و نيز انواع سرم‌ها و تزريق خون خوددارى كند ولى آمپول‌هاى دارويى كه در عضله تزريق مى‌شود و نيز تزريق آمپول براى بى‌حس كردن اشكال ندارد.

غسل ارتماسى بر اثر فراموشى يا غفلت

172. اگر شخصى بر اثر فراموشى و غفلت از روزه‌دار بودن غسل ارتماسى كند، غسل و روزه او صحيح است.

افطار قبل از وقت به خاطر تقيه

173. تبعيت از ديگران در افطار روزه قبل از احراز وقت جايز نيست، و اگر از موارد تقيه باشد افطار جايز است، ولى روزه آن روز قضا دارد.

افطار قبل از حدّ ترخص

174. مسافرى كه به خاطر جهل به مسأله، قبل از رسيدن به حدّ ترخص افطار كرده روزه‌اش باطل، و قضائ آن واجب است ولى اگر از حكم مسأله غافل بوده، كفّاره ندارد.

جاهل به مفطر

175. شخصى كه نمى‌‌دانسته چيزى مثل خوردن دارو روزه را باطل مى‌‌كند و آن را انجام داده، قضاى روزه بر او واجب است ولى كفاره ندارد.



روزه قضا



قضاى روزه پدر

176. اگر پسر بزرگ بداند كه پدرش روزه قضا داشته و نداند انجام داده يا نه، بايد انجام دهد.

177. شخصى كه هم خودش روزه قضا دارد و هم قضاى پدر بر اوست، هر كدام را بخواهد مى‌‌تواند اول انجام دهد.

نذر روزه گرفتن با داشتن روزه قضا

178. شخصى كه قضاء رمضان دارد مى‌‌تواند نذر روزه كند به شرط آن که قصدش اين باشد كه روزه نذرى را بعد از قضاء رمضان بگيرد.

تأخير قضاى رمضان

179. اگر قضاى روزه ماه رمضان را به علت استمرار عذرى غير از مريضى که مانع روزه گرفتن است، تا ماه رمضان سال آينده به تأخير انداخته باشد، گرفتن قضاى روزه کافى است اگر چه احتياط در جمع بين قضا و دادن فديه (يك مدّ طعام) مى‌‌باشد، ولى اگر عذر، مريضى باشد قضا ساقط است ولى فديه واجب است.


کفاره روزه


افطار با حرام

180. شخصى كه با چيز حرام روزه‌اش را باطل كرده، كفاره‌اش شصت روز روزه و يا اطعام شصت مسکين است و احتياط مستحب انجام هر دو است.

كفّاره افطار عمدى در ماه رمضان

181. فردى كه در ماه مبارك رمضان از روى علم و عمد روزه‌ى خود را نگرفته يا آن را باطل نموده بايد 60 روز روزه بگيرد (كه 31 روز آن پى در پى باشد) و يا 60 فقير را اطعام نمايد.

ناتوانى در اداى كفّاره افطار عمدى

182. شخصى که کفاره به عهده اوست اگر هيچ يك از وظايفى را كه مخيّر ميان آنهاست نتواند انجام دهد بايد به هر تعداد فقير كه قادر است غذا بدهد و احتياط آن است كه استغفار نيز بنمايد و اگر به هيچ وجه قادر بر دادن غذا به فقرا نيست فقط كافى است كه استغفار كند يعنى با دل و زبان بگويد: استغفر الله (از خداوند بخشايش مى‌طلبم)

قدرت يافتن بعد از عجز از پرداخت کفاره

183. شخصى كه قادر به كفاره روزه نبوده و به استغفار اكتفا كرده ولى بعداً قدرت پيدا مى‌‌كند كفاره بر او واجب نيست ولى احتياط مستحب در انجام دادن کفاره است.

دادن كفاره روزه به سيّد

184. دادن كفاره روزه به سيّد مانع ندارد ولى بهتر (احتياط مستحب) است كه داده نشود.



راه ثابت شدن اول ماه




رويت هلال با چشم مسلح

185. ديدن هلال با چشم مسلح كافى است.

اتحاد افق

186. مقصود از اتحاد افق شهرهايى است که از جهت احتمال رؤيت هلال و عدم احتمال آن يکسان باشند و اتحاد افق در رؤيت هلال شرط است.

روزه مسافر


روزه مستحبى در سفر

187. روزه مستحبى در سفر جايز نيست؛ مگر در مدينه طيبه كه مى‌‏تواند براى برآمدن حاجت سه روز، روزه مستحبى بگيرد و بنا بر احتياط لازم است چهارشنبه و پنج شنبه و جمعه باشد.


احکام اعتكاف


مکان اعتكاف

188. اعتكاف در مسجد جامع و غير جامع رجائاً اشکال ندارد.


احکام خمس


سال خمسى و کيفيت محاسبه خمس

189. سال خمسى، قراردادى نيست بلكه يك امر قهرى و واقعى است يعنى تاريخ دريافتِ اولين درآمد، ابتداى سال خمسى هر مکلفى است و در هر سال همان روز سر سال خمسى او مى‌‌باشد و آنچه از درآمدِ بين سال در زندگى مورد نياز بوده و در حدّ شأن صرف شده خمس ندارد و آنچه تا سر سال خمسى باقى مانده، به اضافه جنس‌هاى مصرفى (از قبيل برنج، نخود و امثال آن) كه تا آخر سال مصرف نشده و چيزهاى خريدارى شده كه مورد نياز نبوده يا بيش از حدّ شأن بوده، متعلّق خمس هستند و سر سال خمسى تا مكلّف خمس خود را پرداخت نكرده حق تصرّف در مال متعلَّق خمس را ندارد. البته مهريه، ارث، هديه، عيدى و پاداش، خمس ندارد. با اين وجود اگر در محاسبه‌ى خمس مشكلى وجود داشته باشد، مى‌‌توان به دفتر يا يكى از نمايندگان مجاز مقام معظم رهبرى(دام ظلّه) در امر وجوهات مراجعه و محاسبه کرد.

سال شمسى يا قمرى

190. مکلّف مخيّر است كه سال خمسى خود را شمسى يا قمرى قرار دهد.

تغيير سال خمسى

191. تقديم و تأخير سال خمسى جايز نيست مگر با اجازه ولىّ امر خمس و بعد از حساب مدّت گذشته و مشروط است به اينکه موجب وارد شدن ضرر به صاحبان خمس نشود.

سال خمسى درآمد زن و شوهر

192. بر زن و شوهرى كه حقوق خود را به طور مشترك در زندگى خرج مى‌‌كنند، واجب است هر کدام سال خمسى مستقلى داشته باشند و خمس باقى‌مانده حقوق خود را بپردازد.

شخصى كه چند سال خمس نپرداخته

193. شخصى که چند سال است که خمس درآمد سالانه خود را نداده است، بايد خمس اموالى را كه مى‌‌داند متعلق خمس شده بپردازد و در موارد مشکوک با ولىّ امر خمس يا وکيل او مصالحه كند.

حقوق‌هاى معوقه

194. حقوق معوقه از درآمد سال دريافت آن محسوب مى‌‏شود و در مقدار زائد بر مخارج آن سال، خمس واجب است.

حق سنوات يا پاداش پايان خدمت

195. پولى كه پايان خدمت به افراد داده مى‌‌شود اگر قسمتى از حقوق زمان خدمت نباشد، هبه است و خمس ندارد.

بازخريد

196. وجوه دريافتى بابت بازخريد، خمس ندارد.

حقوق بازنشستگى

197. حقوق بازنشستگى كه به كارمند پرداخت مى‌شود جزو درآمد سال وصول است كه اگر تا سر سال خمسى صَرف در مؤونه نشود، خمس دارد.

درآمد كودكان

198. بنا بر احتياط بر كودكان بعد از رسيدن به سن بلوغ واجب است كه خمس منفعت کسب خود را که قبل از بلوغ به دست آورده‏اند و تا زمان بلوغ بر ملک ايشان باقى مانده است، بپردازند.

سپرده حج

199. اصل سپرده اگر از درآمد كسب بوده و خمس آن داده نشده، خمس دارد اما سود حاصله اگر پيش از سال عزيمت به سفر حج قابل وصول نبوده، جزو درآمد سال وصول محسوب مى‌شود كه اگر در همان سال، هزينه سفر حج شود، خمس ندارد.

حقوق دريافتى نزديک سال خمسى

200. اگر كارمندى چند روز زودتر از سال خمسى حقوق خود را دريافت كند و تا سر سال خمسى باقى بماند، خمس آن واجب است.

سرمايه

201. اگر سرمايه به‌قدرى است که با پرداخت خمس آن، درآمد کسب با بقيه آن وافى به هزينه زندگى او نباشد و يا كسب با بقيّه آن کسب مناسب شأن عرفى او نباشد، خمس ندارد.

كالايى كه افزايش قيمت پيدا كرده و فروخته نشده

202. کالايى که افزايش قيمت پيدا كرده ولى چون مشترى براى خريدش پيدا نشده تا سال خمسى مانده، در اين زمان پرداخت خمس افزايش قيمت واجب نيست، ولى اگر مشترى در اثناء سال بوده و مالك به اميد سود بيشتر نفروخته تا سال خمسى رسيده، بايد سر سال خمسى‌، خمس افزايش قيمت را بپردازد.

لوازم منزل

203. معيار در عدم تعلق خمس به لوازم منزل، صدق عنوان نياز به آن مطابق با شأن عرفى مناسب با انسان است، هر چند در طول سال از آن استفاده نشود.

لوازم التحرير و مواد آرايشى

204. باقى‌مانده از لوازم‌التحرير و لوازم آرايشى و عطر و ادكلن در صورتى كه از درآمد سال تهيه شده باشد و عرفاً ماليت داشته باشد، خمس دارد.

داروهاى اضافى

205. اگر خريد داروها جهت استفاده از آن در مواقع نياز باشد و در معرض احتياج هم باشد در صورتى که تا سر سال خمسى باقى بماند، خمس ندارد.

خريد وسايل براى آينده

206. اگر تهيه لوازم زندگى براى آينده، عرفاً جزو مؤونه حساب شود، خمس ندارد.

پس‌انداز براى مخارج ضرورى

207. اگر خريد مايحتاج ضرورى زندگى برحسب وضع مالى شخص متوقّف بر پس‌انداز درآمد سال باشد، و بنا دارد در آينده نزديک (تا چند روز بعد از سال خمسى‌) آن را صرف خريد اشياء ضرورى كند، در اين صورت پرداخت خمس پس‌انداز واجب نيست.

کيفيت محاسبه خمس مغازه

208. شخصى كه سال خمسى نداشته و مغازه‌اى را براى كسب و كار خريده كافى است خمس قيمت خريد را بپردازد.

وام

209. وام خمس ندارد، مگر به مقدارى كه اقساط آن از درآمد بين سال پرداخت شده و سر سال خمسى موجود يا تبديل به سرمايه شده باشد.

پول قرض داده شده

210. پرداخت خمس پولى كه از درآمد بين سال انسان به ديگرى قرض داده است، در صورتى كه سر سال خمسى قابل وصول نباشد واجب نيست، بلکه هنگام وصول واجب مى‏‌شود.

پول موجود در صندوق صدقات منازل

211. سر سال خمسى بايد خمس پولى كه اهل منزل در صندوق صدقات منزل گذاشته‌اند، پرداخت شود مگر آنكه صندوق از مؤسسه‌اى باشد و با صاحب منزل به نحوى قرارداد شده باشد كه قراردادن پول در صندوق براى آن مؤسسه قبض، محسوب شود.

زمين و مصالح ساختمان

212. زمين و يا مصالح ساختمان كه انسان براى مسکن مورد نياز خريده و سال بر آن مى‌‌گذرد اگر صَرف در ساخت مسکن شود، خمس ندارد.

ترقى قيمت زمين

213. شخصى كه زمينى خريده و قيمتش زياد شده، خمس قيمت خريد را ضامن است و با فرض تفاوت چشمگير نسبت به قيمت فعلى، احوط مصالحه در مقدار تفاوت قيمت است و در صورتى که زمين را به قصد تجارت خريده باشد و هم اکنون مشترى داشته باشد بايد خمس قيمت فعلى آن را بپردازد.

دادن خمس سال‌هاى گذشته از درآمد سال جديد

214. شخصى كه مى‌‌خواهد خمس سال‌هاى گذشته را از درآمد امسال بپردازد، بايد خمس اين درآمد را نيز بپردازد.

خمس و بدهكارى

215. اگر بدهکارى انسان به هزينه‌هاى زندگى سال خمسى او مربوط باشد از درآمد همان سال کسر مى‌شود.

مال خارج شده از مؤونه

216. مالى که از مؤونه خارج شده اگر سرمايه کسب و تجارت شود ترقى قيمت آن پس از فروش، متعلق خمس است، ولى اگر قصد تجارت با آن ندارد تا وقتى آن را نفروخته است خمس ندارد و اگر فروخت احتياط آن است که خمس آن را بدهد اگرچه بعيد نيست عدم وجوب خمس.

هبه و عيدى

217. خمس هبه و عيدى واجب نيست هر چند احوط اين است که اگر از مخارج سال زياد بيايد، خمس آن پرداخت شود.

ارث

218. ارث خمس ندارد، مگر يقين حاصل شود كه خمس به آن تعلّق گرفته و پرداخت نشده است.

اعطائى بنياد شهيد

219. پول يا چيزى که بنياد شهيد به خانواده‏‌هاى شهدا هديه مى‏‌کند، خمس ندارد.

حقوق جانبازى

220. آنچه كه بنياد امور ايثارگران به جانبازان عزيز هديه مى‌كند اگر در مقابل كار نباشد، خمس ندارد و اگر در مقابل كار باشد چنانچه از مخارج سال اضافه آيد خمس دارد و حقوقى كه جهت پرستارى به همسر ايشان مى‌دهند اگر در قبال كار پرستارى باشد (كه اگر پرستارى نكند نمى‌دهند) چنانچه از مخارج سال اضافه آيد خمس دارد و در غير اين صورت خمس ندارد.

كمك هزينه تحصيلى

221. كمك هزينه تحصيلى خمس ندارد، مگر اينكه شخص، استخدام شده و در قبال تحصيل، حقوق دريافت نمايد.

ترقى قيمت ارث و هبه

222. ارث و هبه و پول فروش آنها خمس ندارد، هرچند قيمت آنها افزايش يافته باشد، مگر اينکه نگهدارى آنها به قصد تجارت و زياد شدن قيمت باشد، که در اين صورت پس از فروش بنا بر احتياط واجب بايد خمس ارزش افزوده آن پرداخت شود.

مالى که انسان به ديگرى مى‌‌بخشد

223. مالى كه انسان به ديگرى مى‌‌بخشد اگر به مقدارى باشد که عرفاً مناسب شأن او و افرادى مثل اوست و نيز بخشش صورى و به قصد فرار از خمس نباشد، خمس ندارد.

معدن

224. معادنى كه دولت استخراج مى‌‌كند خمس ندارد، ولى معادنى كه شخصى يا اشخاصى با مشاركت استخراج مى‌‌كنند، بعد از كم كردن مخارج، سهم هر كدام كه به مقدار بيست دينار طلا و يا دويست درهم نقره يا معادل قيمت يکى از آن دو باشد، خمس آن واجب است.

يافتن گنج

225. گنجى كه شخصى در زمينى كه مالك آن است پيدا مى‌‌كند، حكمش تابع مقررات نظام جمهورى اسلامى است.

استفاده از اموال پدرى که وجوهات نمى‌‌دهد يا ربا مى‌‌خورد

226. تا وقتى فرزند يقين به حرمت چيزى كه مصرف مى‌‌كند ندارد، استفاده‌اش اشکالى ندارد و تحقيق لازم نيست، ولى اگر يقين به حرمت پيدا كند تصرفش در آن مال جايز نيست مگر اينکه جدايى از خانواده و قطع رابطه با آنان براى او حرجى باشد که در اين صورت تصرف و استفاده جايز است ولى ضامن زکات و يا مال ديگران که در اموال مورد مصرف او وجود دارد، مى‌‌باشد.

تصرف در اموال كسى كه وجوهات نمى‌دهد

227. تا يقين به وجود خمس و زكات در عين اموال مورد ابتلا نباشد، تصرّف در آن اشكال ندارد.

تصرف در اموال ميت قبل از پرداخت خمس

228. اگر ميّت وصيت به پرداخت خمس كند و يا ورثه يقين دارند كه ميت مقدارى خمس بدهکار است، تا خمس او پرداخت نشود، تصرف در اموال او غاصبانه و حرام است و موجب ضمان است.

مصرف خمس در ساخت مسجد و...

229. در حال حاضر، سهمين مباركين(خمس) براى اداره حوزه‌هاى علميّه مورد نياز است؛ براى اين‌گونه امور، از وجوه برّيّه و كمك‌هاى مؤمنين استفاده شود.

ارجاع در امر خمس

230. مقلدين مقام معظم رهبرى‌(دام‌ظله) براى روشن‌شدن وضعيّت خمس اموالشان به دفتر مقام معظم رهبرى(دام‌ظله) يا يكى از وكلاى مجاز معظم‌له در امر وجوه شرعيه مراجعه نمايند.

استمهال

231. اگر براى فردى پرداخت خمس به صورت يکجا امکان ندارد، مى‌تواند به دفتر مقام معظم رهبرى(دام‌ظله) يا يکى از نمايندگان مجاز ايشان در وجوه شرعيه مراجعه کند و پس از کسب اجازه، خمس خود را به تدريج بپردازد.

بخشش سهمين

232. سهمين مباركين قابل بخشش نيست.

اجازه براى پرداخت حقوق شرعى‌

233. در زكات خود انسان مى‌‌تواند آن را به فقراى متدين و عفيف بدهد و پرداخت مظالم بنا بر احتياط محتاج اذن از حاکم شرع است و در خمس ـ اعم از سهم مبارک امام(عليه‌السلام) و سهم سادات كرام ـ واجب است آن را به دفتر مقام معظم رهبرى‌(دام ظله) و يا به يكى از وكلاى مجاز معظم‌له تحويل دهد و يا در پرداخت آن به مستحقين اجازه بگيرد.

ملاک سيادت

234. اگر چه منتسبين به پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) از طرف مادر هم از اولاد آن حضرت محسوب مى‌شوند، ولى ملاك ترتّب آثار و احكام شرعىِ سيادت، انتساب از طرف پدر است.

.:MOBAREZ:.;373988 نوشت:
این فتاوی اخیراً به‌صورت پراکنده در سایت مقام معظم رهبری منتشر شده که تسنیم آن را یک‌جا تقدیم خوانندگان عزیز کرده است.

تمام فتوا ها به صورت یک فایل پی دی اف در پیوست قرار داده شده است. هر بار ، بخش هایی از فتوا ها در تاپیک قرار میگیرد.

داداش تسنیم الکی نوشته در سایت رهبر پراکنده هست و خودش جمع کرده، همون روزی که این خبر رو خبرگزاری ها نوشتند و همه هم منبعشون تسنیم بود من سایت دفتر آقای خامنه ای رو چک کردم در سمت راست صفحه با عنوان پرسش های متداول همه این فتاوا هست

.:MOBAREZ:.;383953 نوشت:
البته مهريه، ارث، هديه، عيدى و پاداش، خمس ندارد.

سلام
پس جهیزیه چی؟! :Gig:

حضرت آیة الله خامنه ای:
اگر پدر پولی را از درآمد در حد شان به دختر ببخشد و دراختیار او قرار دهد خمس آن واجب نیست و اجناس جهیزیه خمس ندارد.

حضرت آیة الله بهجت: چیزهایی که در زندگی به آن احتیاج دارد، مانند خانه، اثاثیه و جهیزیه دختر. اگر نمی تواند یک دفعه آن را تهیه نماید ولی می تواند تدریجا در طول چند سال آنها را تهیه نماید خمس ندارد. به شرحی که درمسئله 1391 رساله آمده است

ادامه در

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=183455

باغ بهشت;384091 نوشت:
سلام
پس جهیزیه چی؟!

با سلام و عرض ادب

س:جهيزيه عروس که دختر هنگام ازدواج به خانه شوهر مى‏ برد، اگر در منطقه‏اى رسم براين باشد که خانواده داماد اقدام به تهيه و تأمين اثاثيه و لوازم خانه کنند و به مرور زمان و به تدريج به تهيه آن لوازم بپردازند و سال بر آنها بگذرد، چه حکمى دارد؟

ج: اگر تهيه اثاث و لوازم زندگى براى آينده، عرفاً جزء مؤونه محسوب شود، خمس ندارد.

آیه الله خامنه ای،اجوبه الاستفتائات،س906


احکام زکات




ريختن صدقات واجب و مستحب در صندوق کميته امداد

235. صدقات مستحبّى بهتر است به فقير عفيف و متديّن داده شود و نيز مى‌‌توان آنها را در صندوق صدقات ريخت، ولى صدقات واجب بايد توسط خود شخص و يا به وسيله وکيل او به فقرايى که مستحق هستند داده شود و در صورتى که انسان بداند که مسئولين کميته امداد پول‌هاى صندوق‏‌ها را جمع آورى کرده و به فقراى مستحق مى‏دهند، ريختن آن در صندوق‏‌هاى صدقات اشکال ندارد.

جنس زكات فطره

236. لازم نيست زكات فطره از قوت غالب داده شود بلكه اگر از گندم، جو، خرما، برنج و مانند اينها داده شود، كفايت مى‏‌كند.

فطره زن ناشزه

237. فطره زن ناشزه به عهده شوهر است مگر آنكه نان‌خور شخص ديگرى باشد.

فطره ميهمان

238. ميهمانى كه فقط شب عيد فطر به خانه كسى مى‌‌رود، فطره‌اش به عهده صاحب‌خانه نيست.

239. ميهمانى كه نان‌خور ميزبان محسوب مى‌‌شود اگر زكات فطره خود را با اجازه ميزبان و از طرف او بپردازد، از عهده ميزبان ساقط مى‏‌شود.

دادن فطره به واجب‌النفقه

240. اگر فرزندان فقير باشند، پدر و مادر بايد مخارج واجب آنان را بپردازند و نمى‌توان چيزى از زكات فطره را بابت مخارج زندگى به آنها داد ولى براى اداى دين و يا مايحتاجى كه تأمين آن بر پدر واجب نيست اشكال ندارد.

مصرف زكات فطره

241. مصرف زكات فطره، همان مصرف زكات مال است ولى احتياط آن است كه با وجود فقير در محل، به مصارف ديگر نرسد.

احکام معاملات


لزوم معامله معاطاتى

242. بين معامله عقدى و معامله معاطاتى در لزوم، تفاوتى وجود ندارد.

تأخير در پرداخت ثمن

243. در صورتى كه در معامله، مشترى ثمن را به موقع پرداخت نكند، فروشنده حق مطالبه مبلغى بيشتر از قيمت معيّن شده مبيع در معامله را ندارد، ولى در صورتى که بر اثر کوتاهى خريدار در پرداخت پول، قدرت خريد فروشنده و ارزش پول پايين بيايد و وى متضرر شود، احوط اين است که با مشترى در مقدار مابه‏التفاوت مصالحه کند.

گرفتن غرامت به خاطر انصراف از معامله

244. شرط پرداخت مبلغى در صورت انصراف از معامله، اگر در ضمن عقد لازم باشد و يا عقد مبتنى بر آن منعقد شود اشکال ندارد. ولى بايد براى اين قبيل شرطها که در قيمت مبيع مؤثّر هستند مدّت معيّنى ذکر شود و الا باطل است.

تقلب با غير مسلمان در معاملات

245. دروغ و فريب و تقلّب در معاملات جايز نيست، هرچند طرف مقابل غيرمسلمان باشد.

خيار عيب در صورت ممنوعيت انتقال رسمى

246. اگر بعد از معامله آشکار شود که انتقال رسمى مبيع به ديگرى ممنوع است، با فرض اين که اين امر عرفاً عيب محسوب مى‌‏شود، موجب ثبوت خيار براى خريدار مى‏گردد.

بيع نسيه

247. بايد در بيع نسيه، مهلت پرداخت ثمن معيّن شود، بنا بر اين اگر بدون معيّن کردن مهلت اقساط ثمن، بيع نسيه صورت بگيرد از اساس باطل است، و اگر زمان پرداخت معيّن شود و مشترى پرداخت آن را از موعد مقرّر به تأخير بيندازد، معامله صحيح است و مجرّد اين تأخير موجب ثبوت خيار براى فروشنده نمى‏شود.

بيع سلم

248. در بيع سلم، ثمن بايد هنگام عقد بيع، نقد باشد و الا بيع از اساس باطل است.

فروش آپارتمان به صورت سلم

249. فروش آپارتمانى كه بالفعل موجود نيست به صورت بيع سلم در صورتى كه فروشنده صفات آن را به‌گونه‌اى بيان كند كه رافع غرر باشد اشكالى ندارد. البته بايد شرايط بيع سلم رعايت شود. و اگر فروشنده سر موعد معيّن، توان تحويل دادن را ندارد مشترى حق دارد يا معامله را فسخ نمايد و يا صبر نمايد تا زمانى كه فروشنده آپارتمان را تحويل دهد.

خريد و فروش اسکناس

250. فروش اسکناس به مقدار بيشتر از مبلغ آن اگر به قصد جدّى و با غرض عقلايى باشد مثل اين که اسکناس‌‏ها از نظر کهنه و نو بودن با يکديگر فرق داشته و يا داراى علامت‏‌هاى مخصوص بوده و يا نرخ آنها با يکديگر، تفاوت داشته باشد، اشکال ندارد ولى اگر معامله، صورى و براى فرار از ربا بوده و در واقع براى دستيابى به سود پول باشد، شرعاً حرام و باطل است.

تجارت الکترونيکى

251. معامله شرعى حلال با مراعات همه شرايط صحت آن از طريق وسايل الکترونيکى جايز است.

فروش چک

252. فروش چک به مبلغ کم‏تر به فرد ثالث جايز نيست لکن به شخصى که مبلغ چک در ذمّه او است، اشکال ندارد.

خريد کالاهاى شانسى

254. اگر در خريد کالاهاى شانسى مثل لُپ لُپ، کالا را به حساب خود کالا مى‌خرد اشکال ندارد اگرچه به اميد يافتن جايزه باشد.

معاملات پنتاگونا، گلدكوئيست، الماس و مشابه آن

255. اين عمل صورت شرعى ندارد و اكل مال به باطل است و جايز نيست.

خريد از شرکت تجارى که اموال آن مخلوط به حرام است

256. خريد کردن از شرکتى که اجمالاً برخى از اموال آن حرام است در صورتى که همه اموال شرکت مورد ابتلاى خريدار نباشد، اشکالى ندارد.

استفاده از اموال کسى که مالش مخلوط به حرام است

257. تا يقين به وجود حرام در اموال مورد ابتلا نباشد، تصرّف در آن اشكال ندارد.

خريد اجناس غربى

258. اگر خريد کالاهاى وارداتى از کشورهاى غيراسلامى و استفاده از آنها باعث تقويت دولتهاى کافر و استعمارگر که دشمن اسلام و مسلمين هستند، شود و يا قدرت مالى آنها را براى هجوم به سرزمين‌هاى اسلامى يا مسلمين در سرتاسر عالم، تقويت نمايد، واجب است که مسلمانان از خريد و بکارگيرى و استفاده از آنها اجتناب کنند.

معامله با شرکت‌هاى صهيونيستى

259. خريد و فروش هرگونه كالاى وارداتى از دولت غاصب اسرائيل حرام است و همچنين خريد و فروش هرگونه كالايى از شركت‌هاى صهيونيستى و يا شركت‌هايى كه از سود حاصله كمك به دولت غاصب اسرائيل مى‌كنند حرام است.


مشاغل


معاشرت با بهائيت

260. از هرگونه معاشرت با اين فرقه‌ى ضالّه‌ى مضلّه، اجتناب شود.

حقوق گرفتن در مقابل تدريس واجب کفايى

261. وجوب تدريس چيزى که ياد دادن آن واجب کفايى است، مانع گرفتن حقوق در برابر تدريس آن نيست، به‌خصوص اگر دريافت حقوق به خاطر حضور در محل مرکز آموزشى و اداره کلاس باشد.

اجرت گرفتن براى ياد دادن مسائل شرعى‌

262. هرچند اجمالاً آموزش مسائل حلال و حرام فى‏‌نفسه واجب است و اجرت گرفتن در برابر آن جايز نيست ولى گرفتن اجرت براى مقدماتى که اصل آموزش احکام متوقف بر آنها نيست و شرعاً هم بر انسان واجب نيستند مانند حضور در مکان خاص، اشکال ندارد.

دريافت اجرت براى اقامه نماز جماعت

263. گرفتن اجرت در برابر رفت و آمد يا ارائه خدماتى که انجام آنها بر مکلّف واجب نيست، اشکال ندارد.

کار در مؤسساتى که سود آنها به دولت کافر مى‌‌رسد

264. کسب درآمد با کارهاى مشروع فى‏‌نفسه اشکال ندارد هرچند از امورى باشد که درآمد آن به دولت غيراسلامى مى‏‌رسد، مگر زمانى که آن دولت در حال جنگ با اسلام و مسلمين باشد و از نتيجه کار مسلمانان در اين جنگ استفاده کند.

كار كردن براى كافر

265. كار كردن براى كافر فى‌‌نفسه اشكال ندارد مشروط به اينكه كار حرام و يا خلاف مصالح عمومى اسلام و مسلمانان نباشد.

استعمال، توليد و خريد و فروش مواد مخدّر

266. استعمال مواد مخدّر و استفاده از آنها با توجه با آثار سوء‌شان از قبيل ضررهاى شخصى و اجتماعى قابل ملاحظه‌اى كه بر استعمال آنها مترتّب مى‌شود حرام است و به همين دليل كسب درآمد با آنها از طريق توليد، حمل و نقل، نگهدارى، خريد و فروش و غير آن هم حرام است.

خريد و فروش گوشت خوك

268. خريد و فروش گوشت خوک براى استفاده‌‏هاى غذايى انسان جايز نيست هرچند خريدار مسلمان نباشد، ولى اگر داراى منفعت عقلايى حلال و قابل توجهى مانند استفاده از آن براى تغذيه حيوانات و يا بکارگيرى چربى آن در صنعت صابون‏‌سازى و مانند آن باشد، خريد و فروش آن اشکال ندارد.

حمل گوشت تذکيه نشده

269. حمل گوشت تذکيه نشده براى کسى که قصد خوردن آن را دارد، جايز نيست اگر چه مشترى آن را حلال بداند.

ساخت و خريد و فروش مواد منفجره

270. ساخت و خريد و فروش و استفاده از ترقه و مواد منفجره در صورتى که موجب آزار ديگران باشد و يا تبذير مال محسوب شود و يا خلاف قانون و مقرّرات نظام جمهورى اسلامى باشد، جايز نيست.

خريد و فروش آرد

271. اگر نانوا از طرف دولت مجاز در فروش آرد نباشد، جايز نيست آن را بفروشد و خريد آن هم توسط مردم جايز نمى‏‌باشد.

پولى که مأمور خريد دريافت مى‌‌کند

272. پرداخت مال توسط فروشنده به مأمور خريد جايز نيست و براى مأمور هم دريافت آن جايز نيست و آنچه را دريافت مى‏‌کند بايد به اداره يا شرکتى که مأمور خريدِ آن است، تسليم کند.

اجرت دلال منزل

273. دلاّل حق دارد در برابر راهنمايى و همراهى کردن مشترى براى نشان دادن منزلى که در معرض فروش گذاشته شده، مطالبه اجرت کند، ولى در صورتى که واسطه در انجام معامله نباشد و در اين ارتباط نقشى نداشته باشد، حق مطالبه اجرت در برابر تحقّق معامله بين فروشنده و خريدار را ندارد و اگر در اين زمينه قانون ومقرّراتى وجود داشته باشد بايد مراعات گردد.

آرايشگرى‌

274. آرايش کردن زنان فى‌‏نفسه و اجرت گرفتن در برابر آن به شرطى که به منظور نشان دادن به نامحرم نباشد، اشکال ندارد.

سحر و جادوگرى

275. علم سحر و يادگرفتن آن حرام است مگر آنکه به منظور غرض عقلايى و مشروع باشد.

فالگيرى

276. فالگيرى و گرفتن پول در مقابل آن صورت شرعى ندارد.

دعا نويسى

277. دعا نويسى اگر بر مبناى دعاهاى وارده از معصومين (عليهم السلام) باشد و همچنين اخذ وجه در مقابل آن اشكال ندارد.

هيپنوتيزم

278. اگر به منظور غرض عقلائى و با رضايت طرف مقابل و خالى از ضرر قابل توجه بوده و همراه با كار حرام نباشد، اشكال ندارد.

احضار روح و جنّ

279. احضار روح و جنّ اگر براى غرض عقلائى بوده و همراه با امر حرام يا مستلزم آن نباشد اشكال ندارد.

صلح


لزوم صلح

280. اگر صلح به نحو صحيح محقق شود، نسبت به مصالح هم لازم است و اگر براى خودش حق فسخ قرار نداده، حق رجوع از آن را ندارد.

صلح اموال به شرط داشتن حق تصرف

281. اگر شخصى همه دارايى خود را به فرد ديگرى صلح کند به اين شرط که تا خودش زنده است در آنها اختيار تصرف داشته باشد، صلح مذکور با اين شرط محکوم به صحّت و نفوذ است، بنا بر اين فرد صلح‌كننده نه حق فسخ دارد و نه حق انتقال اموال به فرد ثالثى‌، بلكه فقط مى‌‌تواند از اموال استفاده كند.

هبه


هديه نسبت به کفار

282. گرفتن يا دادن هديه به کفّار فى‌نفسه مانعى ندارد.

مضاربه


شرايط مضاربه

283. عقد مضاربه مختصّ به‌کارگيرى سرمايه در تجارت است و در اين عقد شرط است که سهم صاحب سرمايه و عامل، از سود، به صورت کسر مشاع مانند نصف و ثلث و غيره باشد. بلى اگر هر ماه، عامل مبلغى را به عنوان على‌الحساب به صاحب سرمايه در ازاى سهم سود او بپردازد و در پايان مدّت مضاربه نسبت به سود حاصله با يکديگر مصالحه نمايند، اشکال ندارد و نيز اگر شرط كنند كه در صورت بروز خسارت به سرمايه، عامل ضامن باشد، اشكال ندارد.

مضاربه با اسکناس و کالا

284. مضاربه با اسکناسى که امروزه رايج است، اشکال ندارد، ولى مضاربه با کالا صحيح نيست.

مضاربه در کارهاى توليدى و خدماتى‌

285. عقد مضاربه فقط مختص به‌کارگيرى سرمايه در تجارت از طريق خريد و فروش است، و استفاده از آن به عنوان مضاربه در زمينه‏‌هاى توليد و توزيع و خدمات و مانند آن، صحيح نيست. لکن مانعى ندارد که اين امور را تحت عنوان عقود شرعى ديگر مثل جعاله و صلح و غيرذلک انجام دهند.

مضاربه با بانک‌ها

286. تا زمانى که احراز نشود مضاربه‏‌اى که بانک به عنوان وکيل سپرده‏‌گذاران ادعاى انجام آن را دارد، صورى و به سببى باطل است، آن مضاربه محکوم به صحّت‏ مى‏‌باشد و سودهاى حاصل از آن که به صاحبان اموال مى‏دهد، براى آنان حلال است.

مضاربه فاسده

287. در مضاربه فاسده پس از اينکه صاحب سرمايه معامله را اجازه داد تمام سود مال اوست و عامل هيچ چيزى حتى اجرة‌المثل را حق ندارد مگر آنکه جاهل به فساد باشد که مى‌‌تواند اجرت‌المثل را بگيرد.


رهن


اجرت رهن

288. مرتهن نمى‌‌تواند براى انباردارى و يا حفظ مالى که به عنوان رهن طلب خود از راهن گرفته، اجرت بگيرد، علاوه بر آنکه اين کار حيله‌اى براى گرفتن ربا مى‌‌باشد که آن حرام است.

رهن گذاشتن ملک ديگرى

289. اگر مديون، ‌ملک ديگرى را با اذن و اجازه صاحبش بابت دين خود نزد طلبکار رهن بگذارد، اشکال ندارد.

اجاره منزل به شرط قرض

290. رهن کامل منزل جايز نيست، ولى اگر منزل اجاره داده شود و در ضمن عقد اجاره، شرط شود که مستأجر مبلغى را به صاحب منزل قرض دهد، اشکالى ندارد.



دين و قرض


تقاصّ دين

291. اگر بدهکار بدهى خود را انکار کند و يا بدون عذر در پرداخت آن کوتاهى نمايد، طلبکار مى‏‌تواند از اموال او تقاص نمايد. البته اگر در اين زمينه قانونى وجود داشته باشد بايد مراعات گردد.

تعريف رباى قرضى و رباى معاملى

292. رباى قرضى‌، مقدار اضافه بر مبلغ قرض است که شرط مى‌‌شود قرض‌گيرنده به خاطر قرضى که مى‌‌گيرد به قرض‌دهنده بدهد. و رباى در معامله عبارت است از فروش کالايى که مکيل و موزون باشد در برابر کالاى همجنس آن به مقدار زيادتر.

قرض ربوى

293. قرض ربوى حرمت تکليفى دارد ولى اصل قرض صحيح است و در موارد اضطرار مى‌‌تواند براى اجتناب از انجام حرام، هنگام قرض كردن، پرداخت ربا را قصد نكند، اگر چه مى‌‌داند كه ربا را از او خواهند گرفت.

معامله صورى‌

294. اگر شخصى ملك خود را به مشترى بفروشد به شرط اينكه دوباره آن را از او به قيمت بيشتر بخرد، اين معامله ـ چون صورى و وسيله‌اى براى دستيابى به قرض ربوى است ـ حرام و باطل است، البته اگر ملک خود را به طور جدّى و به نحو صحيح شرعى و بدون شرط خريد مجدّد بفروشد و سپس اقدام به خريد نقدى يا نسيه آن به همان قيمت يا بيشتر از مشترى نمايد، اشکال ندارد.

کارپردازى براى قرض ربوى

295. هر کارى که به نحوى در عقد قرض ربوى يا در انجام و تکميل آن و يا در تحصيل و دريافت از قرض‌گيرنده دخيل باشد (مثل کاتب و حاسب و بازرس و...)، شرعاً حرام است و انجام دهنده آن کار مستحق دريافت اجرت نيست.



احکام افراد نابالغ و عقب‌‌افتاده ذهني



ملاک مميز بودن

296. مميّز كسى است كه آنچه را عرف، خوب يا بد مى‌‌داند تشخيص دهد و بايد در اين رابطه، شرايط زندگى کودک و عادات و آداب و سنت‏هاى محلى هم ملاحظه شود و امّا سن تمييز، به تبع اختلاف اشخاص در استعداد و درک و هوش، مختلف است.

تکليف داشتن شخص عقب‌مانده

297. معيار توجه تکاليف شرعى به انسان اين است که او شرعاً بالغ و از نظر عرف عاقل باشد، ولى درجات درک و هوش معتبر نيست و دراين رابطه تأثيرى ندارد.

علائم بلوغ

298. علائم بلوغ عبارتند از:
1ـ روييدن موى خشن بر شرمگاه
2ـ خروج منى
3ـ كامل شدن 15 سال قمرى در پسر (تقريباً معادل 14 سال و 6 ماه و 17 روز شمسى)، و 9 سال قمرى در دختر (تقريباً معادل 8 سال و 8 ماه و 22 روز شمسى).

ولايت و حضانت صغير

299. ولايت شرعى بر صغيرى كه پدرش مرده است با جدّ پدرى اوست، ولى حق حضانتش با مادر او مى‌‌باشد.

تصرف ولى طفل در هداياى او

300. جايز است ولىّ طفل در لباس يا چيزهايى ديگر مثل اسباب‌بازى که به طفل هديه داده شده با رعايت غبطه و مصلحت او هرگونه که صلاح مى‏داند تصرّف کند.


احکام حقوق


شكستن قفل سى‌‌دى و خريد و فروش آن

301. شكستن قفل سى دى و تكثير آن بدون اجازه ناشر اصلى بنا بر احتياط واجب جايز نيست و نيز استفاده و خريد و فروش سى دى تكثير شده بدون اجازه ناشر اصلى جايز نيست.

تجديد چاپ کتاب

302. مسأله تجديد چاپ کتابهايى که در خارج از جمهورى اسلامى منتشر شده‌‏اند و يا تصويربردارى به طريق افست از آنها، تابع قراردادهايى است که راجع به آنها بين جمهورى اسلامى ايران و آن دولتها منعقد گشته است. و امّا کتاب‌هايى که در داخل چاپ مى‏‌شوند، احوط اين است که حق ناشر با کسب اجازه از او نسبت به تکرار و تجديد چاپ کتاب رعايت شود.

تکثير نوار

303. احوط ترک نسخه ‏بردارى از نوار بدون اجازه صاحب آن است، ولى اگر بدون اجازه مبادرت به اين کار کرد، محو کردن محتواى نوار کافى است.

تصرف پدر در اموال فرزند بالغ خود

304. براى پدر جايز نيست در اموال فرزند بالغ و عاقل خود تصرّف کند مگر با اجازه و رضايت او، و تصرّف بدون رضايت او حرام و موجب ضمان است مگر در مواردى که استنثا شده است.

بخشش همه اموال به يکى از فرزندان خود

305. اگر بخشش همه اموال به يکى از فرزندان و محروم کردن بقيه آنها، موجب برانگيخته شدن فتنه و اختلاف بين فرزندان شود، جايز نيست.

اطاعت از والدين

306. اطاعت از والدين واجب نيست لكن ايذاء ايشان حرام است، مگر در انجام واجبات و ترك محرّمات.

مسئوليت مراقبت از پدر و مادر بيمار

307. مسئوليت مراقبت از شخص بيمار (پدر و مادر) در صورتى که قادر به استخدام پرستار از مال خودش نباشد، به‌طور مساوى بر عهده همه فرزندان او كه توانايى مراقبت از او را دارند، مى‌‌باشد.

تأديب کودک

308. تأديب کودک از ناحيه پدر مثلاً و يا معلّمِ مجاز از طرف ولىِ طفل، مشروط به آن است که موجب ديه نشود و اگر سياه يا کبود و يا قرمز شود، ديه لازم مى‌شود.

جبران تصرّفات غاصبانه در اموال مردم

309. با صرف نمودن مبلغ مذكور در راه خير، ذمّه‌ى او برى نشده و بايد آن را به خودش و يا ورثه‌ى او پرداخت نمايد و لازم نيست واقعيت را به آنان بگويد و يا خودش به صورت مستقيم به ايشان بپردازد، بلكه به هر عنوان كه پول به آنان رسانده شود، هر چند كه در قالب هديه، عيدى يا غير آن باشد و يا توسط فرد ثالثى انجام گيرد، كافى است و در صورتى كه به هيچ وجه به صاحب آن يا ورثه‌ى او دسترسى ندارد از طرف ايشان به فقير صدقه دهد و تنزل ارزش پول را نيز به حساب آورد.

زياده‌روى در مصرف برق

310. شکى نيست که استفاده و مصرف هر چيز از جمله نيروى برق و نور چراغ، بيشتر از مقدار نياز، اسراف محسوب مى‌‏شود.

كشتن حشرات و حيوانات موذى

311. اگر حشرات و حيواناتى موذى باشند و يا وجود آنها موجب آلودگى محل زندگى گردد، کشتن آنها اشكال ندارد.

قوانين دولتى و بيت‌المال


زمين هاى اصلاحات اراضى

312. امر زمين‌هاى اصلاحات ارضى تابع قانون مجلس شوراى اسلامى و مجمع تشخيص مصلحت نظام است.

زمين مصادره‌اى‌

313. اگر ملکى به حکم حاکم شرع يا با استناد به قانون جارى دولت اسلامى از مالک قبلى آن گرفته شده باشد و يا سابقه مالكيت شرعى براى مدّعى آن ثابت نباشد تصرّف در آن متوقف بر اجازه مالک قبلى آن نيست.

اشتغال به کار غيرادارى در زمان کار

314. شخصى که موظّف است در وقت معيّنى کارى انجام دهد، حتى در وقت بيکارى هم نبايد وقت خود را صَرف در کارهايى که مربوط به آنجا نيست بکند، مگر با اذن مسئولى که شرعاً و قانوناً حق اذن دادن داشته باشد.

رشوه و هديه در محيط کار

315. پرداخت پول يا اموال ديگر از طرف فرد مراجعه‌كننده به كارمندان ادارات كه مكلّف به ارائه‌ى خدمات ادارى به مردم هستند و حتماً منجر به فساد ادارات خواهد شد، عملى است كه از نظر شرعى حرام محسوب مى‌شود و توهّم اضطرار، مجوّز انجام اين كار نيست.

316. بر کارمندان محترم واجب است که رابطه آنان با همه مراجعه‏‌کنندگان براساس قوانين و مقرّرات و ضوابط خاص اداره باشد و قبول هر گونه هديه‏‌اى از مراجعه‏‌کنندگان به هر عنوانى که باشد براى آنان جايز نيست زيرا باعث فساد و سوءظن به آنان و تشويق و تحريک افراد طمع‌کار به عمل نکردن به قانون و تضييع حقوق ديگران مى‏‌شود. البته در يك صورت، دريافت هديه جايز است و آن، اين است كه هديه‌دهنده بعد از انجام كار و بدون مذاكره و حتى توقع قبلى‌، با اصرار زياد و با امتناع كارمند از قبول، آن را اهداء كند. اما رشوه، مسلم است که براى گيرنده و دهنده آن، حرام است و واجب است کسى که آن را دريافت کرده به صاحبش برگرداند و حق تصرّف در آن را ندارد.

تقلّب و استخدام با مدرك تقلبى

317. تقلّب حرام است ولى اگر شخصى که تقلب کرده است تخصص و مهارت لازم را براى كارى كه براى آن استخدام شده دارد و مقرّرات استخدام رعايت شده، استخدام و دريافت حقوق اشكال ندارد.

اضافه‌کارى‌

318. نوشتن گزارش‌هاى غيرواقعى و دريافت پول در برابر ساعات اضافه‏‌اى که کارى در آنها انجام نشده جايز نيست و واجب است پول‌هاى اضافه‏‌اى که کارمند مستحق دريافت آنها نبوده، بازگردانده شود، ولى اگر قانونى وجود داشته باشد که به مسئول اداره اجازه دهد تا ساعات اضافه کارى کارمندى را که اضافه کارى انجام داده، دو برابر نمايد جايز است اين کار را انجام دهد و در اين صورت دريافت اجرت توسط کارمند طبق گزارشى که مسئول اداره از ساعات اضافه کارى او نوشته، جايز است.

استفاده شخصى از امكانات دولتى و اموال عمومى

319. استفاده شخصى از امكانات دولتى و اموال عمومى بايد طبق قوانين و مقرّرات مربوطه باشد و برخلاف آن جايز نيست.

مالکيت دولت‌ها

320. اموال دولت هرچند دولت غيراسلامى باشد، شرعاً ملک دولت محسوب مى‏‌شوند و با آن‌ها مانند ملکى که مالک آن معلوم است رفتار مى‏‌شود و جواز تصرّف در آن‌ها هم متوقف بر اذن فرد مسئولى است که حق تصرّف در اين اموال را دارد.

استفاده از آب و برق بدون اجازه و نصب کنتور

321. استفاده از آب و برق سازمان آب و شرکت برق بدون اجازه و نصب کنتور انشعاب از طرف سازمان‌هاى مربوطه حکم غصب را دارد که حرام و انجام اعمال عبادى با چنين آبى باطل است و در صورتى كه خود شخص استفاده‌كننده، غاصب نبوده و نيز از موضوع غصب اطلاع نداشته است، اعمال گذشته او محكوم به صحّت مى‌‌باشد، ولى ضامن هزينه آب و برقى مصرفى مى‌‌باشد.

پمپ آب

322. استفاده از پمپ فشار آب به‌گونه‌اى که آب بيشترى در لوله‌هاى ساختمان بيايد بدون اجازه از سازمان مربوطه جايز نيست، و وضو و غسل با آبى که به وسيله پمپ به دست مى‌آيد، محل اشکال است.

قوانين بانکى


عمليات بانكى

323. عمليات بانكى كه مطابق قوانين مصوّب مجلس شوراى اسلامى و مورد تأييد شوراى محترم نگهبان، انجام گيرد، بى‌اشكال است.

سپرده‌گذارى براى گرفتن وام

324. دادن پول به صندوق به اين عنوان که آن پول براى مدتى نزد صندوق به‌صورت قرض بماند، به اين شرط که صندوق هم بعد از آن مدت، وامى دراختيار او قرار دهد و يا وام دادن صندوق مشروط به اين شرط باشد که او قبلاً مبلغى را در صندوق گذاشته باشد، اين شرط در حکم ربا بوده و شرعاً حرام و باطل است، ولى اصل قرض نسبت به هر دو طرف صحيح مى‌‏باشد.

325. اگر بانک براى تشويق مردم به سپرده‌گذارى وعده بدهد که هر کسى تا شش ماه از حسابش برداشت نکند از طرف بانک به او تسهيلات بانكى داده خواهد شد، دادن اين وعده و اعطاى تسهيلات توسط بانک اشکال ندارد.

وام‌هاى بانک مسکن

326. پول‌هايى که بانک مسکن به منظور خريد يا ساخت خانه، مى‏دهد، عنوان قرض ندارد بلکه آن را طبق يکى از عقود صحيح شرعى مانند شرکت يا جعاله يا اجاره و امثال آن پرداخت مى‏‌کنند که اگر شرايط شرعى آن عقود را رعايت نمايند، اشکالى در صحّت‏ آن نيست.

تغيير در مصرف تسهيلات بانكى

327. پول‌هايى كه بانك‌ها مى‌پردازند غالباً وام (قرض) نيست، بلكه تحت عنوان يكى از عقود اسلامى از قبيل جعاله، مشاركت، مضاربه و امثال آن مى‌باشد. بنابراين، گيرنده پول فقط طبق همان قراردادى كه منعقد كرده حق تصرّف دارد وگرنه تصرّف غاصبانه و موجب ضمان است و در صورت تحقق عملى برخلاف قرارداد بايد به بانک مراجعه شود تا طبق مقررات اقدام شود.

واگذارى تسهيلات بانكى

328. بانك اگر پولى را تحت يكى از عقود اسلامى به شخصى بپردازد, گيرنده حق واگذارى آن را به ديگرى ندارد و تمام تصرفات نفر سوم فضولى است و موقوف به اجازه‌ى بانکِ پرداخت كننده‌ى وجه است.

مصرف وام قرض‌الحسنه

329. اگر بانک به شخصى پولى را به عنوان قرض‌الحسنه بدهد به شرط اينکه در مورد خاصى مصرف کند، اين پول ملک قرض‌گيرنده مى‌‌شود و در هر موردى مصرف کند، صحيح است، اگر چه از نظر حکم تکليفى واجب است به شرط عمل کند.

فروش وام بانكى

330. اگر بر اساس مقرّرات بانك، امتياز دريافت وام يا تسهيلات بانكى قابل واگذارى به غير باشد، در اين صورت واگذارى امتياز، با مراعات مقرّرات مربوطه، در برابر دريافت وجه، مانع ندارد.

کارمزد

331. پرداخت دستمزد به بانك و يا صندوق قرض‌الحسنه براى اخذ وام اگر به عنوان اجرت عمل قرض دادن از قبيل ثبت در دفتر و ثبت سند و ساير مخارج صندوق مانند آب و برق و غيره باشد و به سود وام بازگشت نکند، دادن و گرفتن آن و همچنين دريافت وام اشکال ندارد.

332. كارمزد، به عنوان مخارج صندوق گرفته مى‌شود. لذا مسئولين محترم صندوق بايد طورى محاسبه كنند كه كارمزد به مقدار هزينه‌هاى جارىِ صندوق مانند آب و برق و حقوق كارمندان و امثال آن باشد. حال اگر اين محاسبه صورت گرفته و احياناً مبلغى اضافه آمد، مصرف آن بستگى به نظر مسئولين صندوق دارد.

جريمه ديركرد

333. جريمه دير كرد اشكال دارد.

گرفتن سود از بانک‌هاى غير اسلامى

334. گرفتن سود از بانك‌هاى دولت‌هاى غير اسلامى ـ چه صاحب بانك اهل كتاب باشد يا مشرك ـ جايز است حتى اگر شرط دريافت سود كرده باشد.



احکام ازدواج و طلاق



اذن ولىّ نسبت به ازدواج دختر باكره

335. ازدواج دختر باكره بنابر احتياط واجب بايد با اجازه پدر يا جدّ پدرى او باشد.

اذن پدر سنى نسبت به باکره

336. اگرچه ازدواج دختر سنى با پسر شيعه و بالعکس مادامى که خوف انحراف در مذهب نباشد جايز است، ولى بنا بر احتياط واجب در هر صورت اذن پدر در ازدواج دختر باکره شرط است.

سقوط اذن پدر

337. اگر دختر نياز به ازدواج دارد و خواستگار هم، كفو شرعى و عرفى او مى‌باشد و در حال حاضر، خواستگار ديگرى كه واجد شرايط باشد وجود ندارد، اذن پدر ساقط است.

اذن ولى نسبت به دخترى که بکارتش به غير ازدواج زايل شده

338. کسى که بکارتش از راه زنا يا وطى به شبهه از بين رفته باشد لازم نيست همانند باکره از پدر خود در امر ازدواج اذن بگيرد، لکن احتياط در اذن گرفتن ترك نشود و اگر به علت ديگرى غير از وطى بکارت او زائل شده باشد بنا بر احتياط واجب اذن پدر در ازدواج لازم است.

ميزان مهريه

339. ميزان مهريه بستگى به توافق طرفين دارد و در شرع مقدس اسلام سفارش به تقليل آن شده و مهرالسنة مستحب است.

مهريه

340. در صورتى كه مهريه زن به صورت پول باشد، شوهر نسبت به همان مقدارى كه عقد بر اساس آن خوانده شده است به همسرش بدهكار است، ولى اگر بر اثر طول زمان، قدرت خريد مبلغ مهريه به اندازه چشمگيرى كاهش يافته باشد در مقدار تفاوت، احتياط در مصالحه است.

تدليس در ازدواج

341. اگر وجود صفت كمال يا سلامت از عيوب و نقائص، در ضمن عقد، شرط يا دختر توصيف به آن شده باشد و يا قبل از عقد، ذكر گرديده و عقد مبنى بر آن واقع شده باشد و سپس خلاف آن ثابت شود، زوج حق فسخ عقد را دارد و اگر دخول شده و مُدَلِّس (فريب دهنده) زوجه بوده استحقاق مهر را ندارد و اگر مُدَلِّس غير زوجه بوده، مهرالمسمّى (مهريه‌اى كه هنگام عقد مشخص شده) را استحقاق دارد و زوج بعد از پرداخت مهر به زوجه، مى‌تواند به مُدَلِّس رجوع و از او أخذ نمايد.

روابط زن و شوهر در دوران عقد

342. پس از خوانده شدن عقد نکاح، هرگونه استمتاع بين زن و شوهر جايز است مگر آنکه با توافق طرفين يک نوع استمتاع خاص ممنوع و موکول به شب زفاف شده باشد که در اين صورت مرد بايد به شرط خود پايبند باشد.

نفقه همسر

343. زوجه از باب نفقه بيش از مسكن و لباس و غذاى متعارف و متناسب با شأن خودش و هزينه درمان‌هاى متعارف، حق مطالبه چيزى از شوهر ندارد.

خروج زوجه از خانه بدون اجازه شوهر

345. تا وقتى دختر در خانه پدر زندگى مى‌‌كند خروج او از خانه پدر منوط به اجازه شوهر نيست.

ازدواج با مجهول المذهب

346. اگر کسى بخواهد با زنى ازدواج کند و نمى‌‌داند چه دينى دارد چنانچه ظاهر حال و قرائن شهادت مى‌‌دهد که از کسانى است که ازدواج با او جايز است، سؤال کردن واجب نيست و در غير اين صورت سؤال کردن واجب است.

ولدالزنا

347. ولدالزنا حق حيات و حق تربيت و نفقه تا رسيدن به حدّ خودكفايى دارد و در عين حال احكام خاص ولد حلال درباره او مترتب نيست.

محرم‌شدن فرزند خوانده

348. انسان مى‌تواند در صورت وجود مصلحت با اذن حاکم شرع، دخترى را که به عنوان فرزند خوانده قبول کرده است به عقد موقت (مثلاً دو ساعته) پدر خود درآورد، که در اين صورت اين دختر براى هميشه به او محرم خواهد شد.

طلاق زن‌هاى بلاتكليف

349. اگر زوج، غائب است يا بين زن و شوهر اختلاف وجود دارد و شوهر، راضى به طلاق نيست و ادامه‌ى اين زندگى موجب عسر و حرج و مضيقه است و زن نمى‌‏تواند اين شرايط را تحمّل نمايد، مى‌تواند به محاکم قضايى مراجعه کند تا پس از بررسى و احراز موضوع، صيغه طلاق را جارى نمايند.

ميزان عدّه زنى که در زمان عدّه عقد موقت مجدداً صيغه شود

350. زنى كه صيغه موقت مردى شد مى‌‌تواند در ايام عدّه دوباره صيغه او شود، ولى در پايان مدت صيغه دوم ـ اگرچه دخولى صورت نگرفته باشد ـ بايد به خاطر دخول در زمان صيغه اول، مجدداً يك عدّه كامل نگه دارد و آن مقدار از عدّه كه قبل از صيغه دوم سپرى شده است محاسبه نمى‌‌شود.



احکام نگاه، پوشش و معاشرت با نامحرم


نگاه به زن نامحرم

351. نگاه به زن نامحرم جايز نيست مگر به صورت و دست‌ها تا مچ در صورتى كه زينت و آرايش نشده باشد، بدون قصد لذّت و ريبه.

نگاه زن به مرد نامحرم

352. نگاه به سر و صورت و گردن و دست‌ها تا جايى كه معمولاً نمى‌پوشانند بدون قصد لذت و ريبه اشكال ندارد.

نگاه زن به بچه مميّز و پوشش در مقابل او

353. اگر بچه‌ى مميّز، به مرحله‌اى رسيده كه نگاه كردن به او يا نگاه او به زن، موجب تهييج شهوت مى‌شود، نگاه زن به بدن او جايز نيست و بايد خود را نزد او بپوشاند.

نگاه به فيلم و عكس نامحرم

354. نگاه به فيلم و عكس نامحرم به قصد لذّت و ريبه حرام است و بدون قصد لذّت اگر ايشان را نشناسد و مستلزم مفسده‏اى نباشد اشكال ندارد.

مقدار مجاز نگاه كردن در ازدواج

355. كسى كه مى‌خواهد با زنى ازدواج نمايد براى اطلاع و آگاهى از او مى‌تواند به صورت، دست، مو و محاسن او بدون قصد لذّت نگاه ‏كند ـ اگر چه قهراً لذّت حاصل شود ـ مشروط بر اينكه اولاً اطلاع و آگاهى قبلى نداشته باشد و ثانياً علم نداشته باشد كه به او جواب ردّ ‏مى‌دهند.

ديدن تصوير برهنه

356. نگاه‌‏ کردن به فيلم‏‌ها و تصاوير، حکم نگاه‏‌ کردن به اجنبى را ندارد و در صورتى که از روى شهوت و ريبه نباشد و مفسده‏اى هم بر آن مترتب نشود، شرعاً اشکال ندارد، ولى با توجه به اينکه ديدن تصوير برهنه‏‌اى که شهوت برانگيز است، غالباً از روى شهوت بوده و به همين دليل مقدمه ارتکاب گناه مى‏‌باشد، حرام است.

مشاهده کشتى مردان توسط زنان

357. مشاهده كشتى مردان توسط زنان اگر به صورت حضورى در ميدان كشتى باشد و يا آن را به‌طور زنده و مستقيم از تلويزيون ببينند (بنا بر احتياط واجب) و يا به قصد لذت و ريبه بوده و يا در آن خوف ارتکاب گناه و فساد وجود داشته باشد، جايز نيست و در غير اين صورت اشکال ندارد.

نگاه به فيلم و تصوير اعضاى بدن

358. نگاه‌کردن به فيلم‏ و تصوير اعضاى بدن انسان فى‏ نفسه اشکال ندارد به شرط اينکه به قصد لذت نبوده و خوف ارتکاب حرام هم وجود نداشته باشد. ولى نگاه به فيلم يا عکس عورت ديگران خالى از اشکال نيست.

تخيّل شهوت‌انگيز

359. تخيّل همسر به قصد تحريك شهوت اگر حرامى مانند انزال بر آن مترتّب نشود، مانعى ندارد ولى احتياط در ترك تخيّل زن اجنبى به قصد مذكور مى‌‌باشد.

خلوت با نامحرم

360. اگر مرد و زن نامحرم در محل خلوتى باشند كه كسى در آنجا نباشد و ديگرى هم نمى‌تواند وارد شود، چنانچه بترسند كه به حرام بيفتند بايد از آنجا بيرون بروند.

تحصيل در دانشگاه مختلط

361. وارد شدن به مراکز آموزشى مختلط براى تعليم و تعلّم اشکال ندارد، ولى بر زنان و دختران حفظ حجاب واجب است و بر مردان هم واجب است از نگاه حرام خوددارى نموده و همچنين از اختلاطى که موجب خوف فتنه و فساد است، اجتناب شود.

آموختن رانندگى زنان با راهنمايى مردان

362. آموختن رانندگى با کمک و راهنمايى مرد اجنبى در صورتى که با مواظبت بر حجاب و عفاف و اطمينان به عدم وقوع در مفاسد همراه باشد، اشکال ندارد، ولى درعين حال شايسته است که يکى از محارم وى همراه او باشد، بلکه اولى اين است که آموزش رانندگى به کمک مربّى زن يا يکى از محارم صورت بگيرد.

حجاب زن

363. زنان بايد تمام سر و بدن خود را به جز صورت و دست‌ها تا مچ که زينت و آرايش نشده باشد با لباسى که توجه نامحرم را جلب نکند، بپوشانند.

364. پوشيدن چيزى که از جهت رنگ يا شکل و يا نحوه پوشيدن باعث جلب توجه اجنبى شود و موجب فساد و ارتکاب حرام گردد، جايز نيست.

حجاب با كلاه‌گيس

365. استفاده از كلاه‌گيس براى حجاب مجزى نيست.

زينت بانوان

366. استفاده زنان از زيورآلات و زينت و آرايش نمودن خود، اشكال ندارد، لكن بايد از نامحرم پوشانده شود.

پوشاندن زينت و آرايش بانوان

367. زينت و زيور زنان مثل حلقه نامزدى يا آرايش معمولى ابروها، در صورتى كه عرفاً زينت محسوب شود بايد از نگاه نامحرم پوشانيده شود.

پوشش مردان

368. بر مردان پوشاندن سر و گردن و صورت و دست‌ها تا جايى كه معمولاً نمى‌پوشانند لازم نيست.

369. بر مرد پوشاندن بيش از عورتين واجب نيست ليكن اگر بداند كه زنان نامحرم به بدن او نگاه مى‌كنند، احتياط واجب در پوشاندن ماسواى مقدار متعارف كه پوشاندن آن بين مردان لازم نيست، مى‌باشد.

پوشيدن لباس آستين کوتاه

370. پوشيدن لباس آستين کوتاه براى مرد اگر مستلزم مفسده باشد، جايز نيست.

استفاده زن و مرد از لباس يكديگر

371. استفاده زن و مرد از لباس، كفش و دمپايى يكديگر اگر مختص جنس خاص باشد، بنابر احتياط واجب جايز نيست، ولى استفاده‌هاى محدود به نحوى كه آن را زىّ خود قرار ندهند، اشكال ندارد.

.:MOBAREZ:.;395742 نوشت:
جريمه دير كرد اشكال دارد.

سلام و عرض ادب و تشکر از دوست گرامی جناب مبارز
این قسمت قرمز نوشته شده یعنی مهم است!
کارشناس محترم میشه درباره این قسمت توضیح دهید یعنی چی؟! :Gig:



احکام پزشکى


استفاده از عورت مصنوعى در آموزش پزشکى‌

372. آلت و عورت مصنوعى حکم عورت واقعى را ندارد و نگاه‌ کردن و لمس آنها اشکال ندارد مگر آنکه به قصد ريبه بوده و يا موجب تحريک شهوت گردد.

لمس و نگاه حرام در حين آموزش پزشكى

373. تحصيل و فراگيرى علم پزشكى از طريق معايناتى كه فى نفسه حرام هستند در مواردى كه ياد گرفتن اين علم و شناخت راههاى درمان بيماريها متوقف بر آن باشد، اشكال ندارد مشروط به اينكه دانشجو اطمينان داشته باشد كه توانائى نجات جان انسانها در آينده متوقف بر اطلاعاتى است كه از اين طريق به دست مى‌آيد و همچنين مطمئن باشد كه در آينده در معرض مراجعه بيماران بوده و مسؤليت جان آنان را بر عهده خواهد داشت.

374. مجّرد اين که معاينه پزشکى نامحرم، از برنامه‏‌هاى آموزشى و يا از تکاليف استاد به دانشجو است، مجوّز شرعى براى ارتکاب امر خلاف شرع نمى‌‏شود، بلکه ملاک جواز، فقط نياز آموزشى براى نجات جان انسان و يا اقتضاء ضرورت مى‏‌باشد.

رجوع به پزشك غير همجنس

375. اگر معالجه مستلزم لمس و نگاه حرام باشد با امكان رجوع به پزشك همجنس، رجوع به غير همجنس جايز نيست.

جراحى زيبايى

376. جراحى زيبايى فى‏ نفسه اشکال ندارد.

پوشاندن بينى بعد از جراحى زيبايى

377. کسى که عمل زيبايى روى بينى انجام داده پوشاندن آن واجب نيست.

تاتو کردن ابرو

378. تاتو کردن ابرو براى زنان مانع ندارد، ولى اگر در نظر عرف زينت محسوب مى‌شود بايد از نامحرم بپوشانند.

جلوگيرى از بچه‌دار شدن

379. جلوگيرى از بچه‌دار شدن فى نفسه منعى ندارد و در زنان بايد با اجازه شوهر باشد، لكن از لمس و نگاه حرام بايد اجتناب شود.

جلوگيرى دائمى از باردار شدن

380. جلوگيرى دائمى از باردارى براى زنى که از خطر باردارى خوف دارد جايز است بلکه اگر حاملگى براى حيات مادر خطر داشته باشد، باردار شدن به طور اختيارى جايز نيست. و نيز اگر جلوگيرى دائمى با يك غرض عقلايى ـ مثل اينكه زنى است كه زمينه مساعدى براى به دنيا آوردن فرزند معيوب دارد ـ صورت بگيرد و ضرر قابل توجهى هم نداشته باشد و با اجازه شوهر باشد، اشكال ندارد.

بستن لوله‌هاى منى مرد

381. اگر بستن لوله‌هاى منى مرد با يک غرض عقلايى صورت بگيرد و ضرر قابل ملاحظه‏‌اى هم نداشته باشد، فى‏ نفسه اشکال ندارد.

سقط جنين

382. سقط جنين شرعاً حرام است مگر آنکه استمرار حاملگى براى حيات مادر خطرناک باشد که در اين صورت سقط جنين قبل از ولوج روح، اشکال ندارد، ولى بعد از دميدن روح جايز نيست حتّى اگر ادامه حاملگى براى حيات مادر خطرناک باشد، البته اگر استمرار باردارى، حيات مادر و جنين هر دو را تهديد کند و نجات زندگى طفل به هيچ وجه ممکن نباشد ولى نجات زندگى مادر به تنهايى با سقط جنين امکان داشته باشد، سقط جنين جايز است.

سقط جنينى که بيمارى‌‌هاى خطرناک دارد

383. اگر تشخيص بيمارى‌هاى خطرناك در جنين قطعى است و داشتن و نگهداشتن چنين فرزندى موجب حرج مى‏باشد، در اين صورت جايز است قبل از دميده شدن روح، جنين را اسقاط کنند ولى بنا بر احتياط، ديه آن بايد پرداخت شود.

تشريح جسد ميت

384. اگر نجات نفس محترمى يا کشف مطالب جديد علم پزشکى که موردنياز جامعه است و يا دستيابى به اطلاعاتى راجع به بيمارى‌‌هايى‌ که زندگى مردم را تهديد مى‏کند، منوط به تشريح جسد ميّت باشد، اين عمل اشکال ندارد، ولى واجب است تا حد امکان از جسد ميّت مسلمان استفاده نشود، و اجزائى هم كه از جسد فرد مسلمان جدا مى‌‌شوند در صورتى كه دفن آنها با جسد، حرج يا محذورى نداشته باشد واجب است با خود جسد دفن شود در غير اين صورت دفن آنها به‌طور جداگانه يا همراه با ميّت ديگر جايز است.

تلقيح مصنوعى

385. تلقيح آزمايشگاهى اسپرم و تخمك زن و شوهر فى نفسه اشكالى ندارد، و كودك نيز ملحق به آنها مى‌‌باشد، ولى واجب است از مقدمات حرام مانند لمس و نظر اجتناب شود.

386. تلقيح زن از طريق نطفه مرد اجنبى فى‏‌نفسه اشکال ندارد ولى بايد از مقدمات حرام از قبيل نگاه و لمس حرام و غير آنها اجتناب شود و به هر حال در صورتى که با اين روش کودکى به دنيا بيايد، ملحق به شوهر آن زن نمى‌‏شود بلکه ملحق به صاحب نطفه و به زنى است که صاحب رحم و تخمک است.

387. اگر اسپرم غيرشوهر با تخمک غيرزوجه در رحم زوجه قرار گيرد جنين پديد آمده به صاحب اسپرم و تخمك تعلق دارد و فرزند نسبى اين زن و شوهر نيست و از آنان ارث نمى‌‌برد و از نظر محرم و نامحرمى بايد احتياط كنند، ولى اگر پس از وضع حمل از صاحب رحم شير بخورد ـ با شرايط رضاع ـ‏ به او محرم مى‌‌شود.

388. اگر مردى‌، همسرش قدرت تخمك‌گذارى ندارد، جايز است اسپرم خود را با تخمك زن اجنبى در خارج از رحم تلقيح مصنوعى كند و سپس نطفه لقاح يافته را به رحم همسر خود منتقل كند به شرط اينكه از مقدمات حرام اجتناب شود، و كودكى كه از اين راه متولد مى‌‌شود ملحق به صاحب اسپرم و تخمك مى‌‌باشد و الحاق آن به صاحب رحم مشکل مى‌‌باشد لذا بايد نسبت به احکام شرعى مربوط به نسب، احتياط رعايت شود.

پيوند اعضاى حيوان به بدن انسان

389. پيوند اعضاى حيوان به بدن انسان مانع ندارد ولى نماز خواندن با آن اشکال دارد مگر اينکه از قبيل چيزهايى باشد که داراى حيات است که با پيوند آن به بدن انسان حيات پيدا کند و جزو بدن انسان گردد و يا از حيوان حلال گوشت مذکى استفاده شده باشد.

فروش خون

390. فروش خون اگر به قصد عقلايى مشروع باشد، اشکال ندارد.

فروش اعضاى بدن

391. اگر برداشتن اعضاى بدن موجب ضرر معتنابه نباشد، فروش آنها اشكال ندارد به خصوص اگر نجات نفس محترمى متوقف بر آن باشد.

تداوى با محرّمات

392. اگر به گفته‌ى طبيب حاذقِ ثقه، معالجه متوقّف بر استفاده از محرمات باشد، اشكال ندارد.

تداوى با خمر

393. معالجه با شراب و ساير مُسكرات در صورتى كه يقين داشته باشد بيمارى قابل علاج بوده و علاج هم منحصر در استعمال آن است و عدم استعمال منجر به مرگ يا چيزى نزديك آن مى‌شود، به مقدار رفع ضرورت جايز است.

استمنا براى آزمايش و معالجه

394. عمل استمنا در مقام معالجه، در صورتى که درمان، متوقف بر آن باشد و استمنا به وسيله همسر ممکن نباشد، اشکال ندارد، ولى براى تشخيص قدرت بر بچه‌دار شدن استمنا جايز نيست مگر ضرورتى ايجاب کند.

احکام ذبح و صيد


ذبيحه اهل تسنن

395. ذبيحه سنى اگرچه بعضى از فقهاى آنان رو به قبله بودن را شرط نمى‌‌دانند حلال است و اخلال به استقبال ذبيحه از روى جهل، مضرّ به حليّت نيست.

ذبح حيوانات با دستگاه‌هاى جديد

396. در ذبح حيوانات علاوه بر لزوم مراعات شرايط ذبح اسلامى‌، شرط است ذبح به ذابح مستند باشد به اين‌گونه که او حيوان را آماده کند براى سر بريدن و کارد ماشينى را به گلوى حيوان بکشد، اما اگر به اين‌گونه باشد که حيوان را به تدريج از مقابل کارد ماشينى مى‌‌گذراند، کفايت نمى‌‌کند.

تکرار «بسم ا...» هنگام ذبح مرغ با دستگاه‌

397. براى آن دسته از مرغ‌ها كه بعد از گفتن «بسم ا...» توسط دستگاه، با هم ذبح مى‌شوند گفتن يك «بسم ا...» كفايت مى‌كند و براى دسته بعدى كه فرصت گفتن «بسم ا...» مى‌باشد بايد «بسم ا...» تكرار شود.

تخليه آب استخر به نيّت صيد ماهى‌

398. اگر به نيّت صيد، دريچه استخر پرورش ماهى را باز کنند تا آب آن كاملاً تخليه شود و در همان حال ماهى‌‌ها جان بدهند، صيد محسوب نشده و ماهى‌‌ها تذکيه نشده‌اند.

ماهى مرده در شكم ماهى صيد شده

399. اگر از شكم ماهى صيد شده ماهى‌‌هاى مرده خارج ‌شود و ندانيم كه آيا موقع صيد در شكم ماهى زنده بوده‌اند يا اينكه قبلاً مرده‌اند بايد از خوردن آنها اجتناب كرد.

خوردن ماهى زنده

400. اگر ماهى از نوع حلال آن باشد، خوردن زنده آن اشكال ندارد.

تشخيص فلس‌دار بودن ماهى و شک در فلس

401. تشخيص فلس‌دار بودن ماهى با خود مكلّف است. و اطمينان حاصل از گفته كارشناس نيز كفايت مى‌كند و در مورد شك در فلس‌دار بودن، خوردن آن مانع ندارد.

اعضاء حلال و حرام ماهى‌

402. از ماهى آنچه كه بنا بر احتياط حرام است خون و كثافات آن است و بقيه اعضاى آن حلال است.

احکام خوردنى‌ها و آشاميدنى‌ها


قرص‌هاى مخمّر آبجو

403. مصرف قرص مخمر آبجو اگر مسکر نباشد، مانع ندارد.

حقّ‌المارّه

404. اگر فردى در مسير خود به درخت ميوه‌اى در جادّه برخورد كند و يا شاخه‌هاى درخت از باغى بيرون آمده باشد، مى‌تواند از ميوه‌هاى مذكور استفاده كند مشروط به اينكه: اولاً به قصد استفاده از ميوه به آن مسير نرفته باشد و ثانياً به درخت آسيب نرسانده و شاخه‌هاى آن را نشكند و ثالثاً همانجا ميوه را خورده و با خود همراه نبرد.

ژلاتين از کشور غير مسلمان

405. خوردن غذا و خوراكى كه حاوى ماده ژلاتين است جايز است به شرطى كه احراز شود اين ماده از استخوان گاو و يا حيوان حلال گوشت ديگرى گرفته شده است.

ژلاتين مشکوک

406. تبديل مواد حيوانى حلال گوشت يا حرام گوشت به ژلاتين، استحاله نيست، ولى اگر ژلاتين داراى قسم حلال و حرام باشد و انسان نداند از کدام قسم است، محکوم به حليت است.



احکام وقف و حبس


وقف معاطاتى‌

407. انشاء لفظى در وقف، شرط نيست زيرا تحقق آن به معاطات هم ممکن است و همچنين در انشاء وقف به لفظ، عربى بودن صيغه آن شرط نيست.

موقوفه غير مسلمان

408. در مواردى که وقف از مسلمان صحيح است از غير مسلمان ـ اعم از کتابى و غير کتابى ـ هم صحيح است، لذا عمل به شرايط واقف بر متولّى موقوفه واجب است.

حبس غيردائم

409. اگر شخصى زمين خود را طبق موازين شرعى براى مدّت معيّنى حبس کرده باشد، حبس محکوم به صحّت‏ است و آثار شرعى آن بر زمين مترتّب مى‌‏شود و ملک بعد از انقضاء مدّت حبس به حبس ‏کننده برمى‌‏گردد و مانند ساير املاک اوست.

کيفيت وقف مسجد

410. مجرّد ساختن ساختمان به نيّت مسجد، بدون انشاء صيغه وقف و بدون تحويل آن به نمازگزاران براى خواندن نماز، براى تحقّق وقف و تماميّت آن کافى نيست، بلکه در ملک مالک باقى مى‌‏ماند و او حق دارد هر تصرّفى که مى‏‌خواهد در آن بکند.

کيفيت وقف لوازم حسينيه

411. مجرّد جمع‌آورى مال براى خريد لوازم براى حسينيه، وقف محسوب نمى‌‏شود، ولى بعد از خريدن لوازم حسينيه با آن اموال و قراردادن آن‌ها در حسينيه براى استفاده، وقف معاطاتى محقق مى‌‏شود و نيازى به اجراى صيغه وقف ندارد.

استفاده از امكانات مسجد در مجالس

412. جواز استفاده از امکانات مسجد در مجالس فاتحه و امثال آن منوط به کيفيت وقف و نذر آن امکانات براى مسجد است.

استفاده شخصى از آب و برق مسجد

413. استفاده از برق مسجد براى کارهاى شخصى جايز نيست اگرچه مصرف كنندگان، پول مصرف برق و حتى بيشتر از آن را به مسئولين مسجد بپردازند و نيز براى مسئولين مسجد هم جايز نيست اجازه‏ چنين استفاده‌هايى را بدهند.

فروش اموال وقفى مسجد

414. اگر استفاده از اموال وقفى مسجدى در همان مسجد به هيچ وجه امكان ندارد، در مسجد ديگر بهره‌بردارى كنند و اگر آن هم امكان ندارد، در مصالح عامّه از آن استفاده نمايند و اگر بهره‌بردارى از آن ممكن نيست مگر به فروش آن، مى‌توانند بفروشند و پول آن را به همان نحو و ترتيب كه گفته شد مصرف كنند.

مصرف پول مسجد

415. موارد آن مختلف است، اگر منظور از پول مسجد كمك‌هاى مردمى است بايد اين پول در همان راهى كه براى آن پرداخت شده مصرف شود و صرف آن در موارد ديگر بستگى به رضايت اهدا كنندگان دارد كه اگر احراز شود آنان راضى به اين مخارج هستند اشكال ندارد. و اگر منظور از درآمد مسجد، درآمد موقوفات است بايد در همان امورى كه در وقف‌نامه آمده مصرف گردد.

تغيير وقف

416. وقف، قابل خريد و فروش و تغيير و تبديل نيست جز در موارد خاص و از موقوفه بايد در همان جهت وقف استفاده شود.

اجرت متولى وقف

417. متولّى وقف اعم از اين‌که از طرف واقف نصب شده باشد و يا از طرف حاکم، در صورتى که اجرت خاصى از طرف واقف براى او در برابر اداره امور وقف معيّن نشده باشد، مى‌‏تواند اجرت‌المثل را از درآمدهاى وقف براى خودش بردارد.

استمرار ولايت متولى وقف

418. اگر شخصى از طرف مرجعى به عنوان متولى بر وقفى گمارده شد پس از فوت آن مرجع بر توليت خود باقى است، ولى اگر تنها به عنوان وکيلِ مرجع يا وکيلِ وکيل مرجع، مسئول اداره شئونات وقف بوده، پس از فوت مرجع و يا عزل وکيل اول، وکالت او باطل مى‌‌شود.


احکام نذر، عهد و قسم


نذر روزه در سفر

419. بنا بر احتياط واجب انسان نمى‌‌تواند در حال سفر نذر روزه کند، ولى مى‌‌تواند قبل از مسافرت نذر کند که در سفر روزه بگيرد.

انحلال نذر

420. اگر نذر کند در صورت سيگار کشيدن براى هر نخ سيگار چهار رکعت نماز بخواند نذرش منحل مى‌‌شود به نذورات عديده به عدد دفعات سيگار کشيدن و با مخالفت اول نذر منحل نمى‌شود بلکه به قوت خود براى دفعات بعدى باقى است.

وصيت و احکام بعد از مرگ


غسل جبيره ميّت

421. درباره ميت غسل جبيره نيست و اگر نشود او را غسل معمولى داد بايد به جاى غسل، تيمم داده شود.

تصرف در اموال ميّت نسبت به سهم صغير

422. جواز تصرف در اموال ميت نسبت به سهم ورثه صغير، متوقف بر اذن قيّم شرعى آنها مى‌‌باشد.

تجهيز ميّت در خانهاش با وجود وارث صغير

423. تصرّفات مورد نياز از قبيل غسل و کفن و دفن به مقدار متعارف در خانه ميتى که وارث صغير دارد، مانع ندارد و نياز به اذن ولى صغير نيست.

وصيت كردن

424. اگر وديعه‏‌ها و امانت‏هاى ديگران نزد شخصى باشد و نيز اگر حق‌‏الناس يا حق‏‌اللّه تعالى بر عهده او باشد و در دوران حيات توانايى اداى آن را نداشته باشد، بر وى واجب است در مورد آن‌ها وصيت کند. و در غير اين صورت وصيت كردن واجب نيست.

خريد قبر

425. اگر مکان قبر، ملک شرعى ديگرى باشد خريدن آن اشکال ندارد ولى اگر جزيى از زمينى باشد که وقف براى دفن اموات مؤمنين است، خريد و نگهدارى آن براى خود انسان، صحيح نيست.

ساخت مسجد در قبرستان متروکه

426. ساختن مسجد در قبرستان متروکه‌اى که زمين آن وقفى نباشد و ملک خصوصى کسى نبوده و همچنين از مکان‌هاى عمومى و مورد نياز و استفاده اهالى در مناسبت‌ها نيز نباشد و ساخت مسجد هم در آن موجب هتک يا نبش قبرهاى مسلمانان نشود، اشکال ندارد.

تغيير قبرستان

427. تغيير و تبديل قبرستان مسلمين که براى دفن اموات مسلمين وقف شده در صورتى که قابل استفاده در جهت وقف باشد، جايز نيست.

دفن استخوان ميت

428. استخوان ميّت مسلمان که به جهت كندن نهر و امثال آن از زمين خارج شده، واجب است مجدداً دفن شود.


مسائل فرهنگى و اجتماعى


تعريف غيبت

429. غيبت آن است كه پشت سر مسلمان عيب مستور او (امرى که مستور عرفى است) گفته شود، مشروط به اينكه به قصد تنقيص باشد، يا در نزد عرف تنقيص به‌حساب آيد.

اذن غيبت شونده به غيبت از او

430. اذن غيبت‌شونده در غيبت کردن او اعتبارى ندارد و در اين صورت نيز غيبت او جايز نيست.

ذکر ظلم بعضى از مسئولين

431. گزارش دادن ظلم مسئولين به مراکز و مراجع مسئول براى پيگيرى و تعقيب، بعد از تحقيق و اطمينان نسبت به آن اشکال ندارد و حتّى اگر از مقدمات نهى از منکر محسوب شود واجب مى‌‏گردد، ولى بيان آن در برابر مردم وجهى ندارد، بلکه اگر موجب فتنه و فساد و تضعيف دولت اسلامى‏ شود حرام است.

قطع رحم

432. قطع رحم، حرام است ولى صله‌ى رحم منحصر در ديد و بازديد نيست بلكه از طرق ديگر مانند تلفن، نامه و امثال آن نيز محقّق مى‌شود.

قطع رحم با خويشاوند معصيت‌كار

433. قطع رحم با خويشاوند معصيت‌كار جايز نيست مگر اينکه احتمال داده شود که ترک معاشرت با او موقتاً موجب خوددارى او از گناه مى‌‌شود که در اين صورت به عنوان نهى از منکر، قطع رحم واجب مى‌‌گردد.

كمك به متكدّيان

434. اگر کمک به متکديان، ترويج دروغ، بيكارى و تكدّى‌‌‌‌گرى و تخلف از قانون باشد بايد از آن اجتناب شود. انسان مى‌تواند به مؤسسات مورد اطمينانى كه در اين زمينه فعال هستند كمك كند.

سيگار كشيدن

435. حکم قليان يا سيگار کشيدن تابع ميزان ضرر آن است. اگر داراى ضرر قابل ملاحظه‌اى باشد يا موجب اذيّت و آزار ديگران گردد يا خلاف قانون باشد، جايز نيست.

امر و نهى زبانى

436. با وجود شرايط و حفظ مراتب، وظيفه همگانى امر به معروف و نهى منكرِ زبانى مى‌باشد. و مراتب بالاتر از آن موكول است به مسئولين مربوطه.

امر و نهى با احتمال ضرر

437. هر جا خوف آن باشد كه در اثر امر به معروف يا نهى از منکر ضرر قابل ملاحظه‌اى متوجه انسان شود، انجام آن واجب نيست.

جواب سلام

438. جواب سلام اشخاص بالغ و کودکانِ مميّز واجب است.

عيدالزهراء

439. هرگونه گفتار يا كردار و رفتارى كه در زمان حاضر سوژه و بهانه به دست دشمن بدهد و يا موجب اختلاف و تفرقه بين مسلمين شود شرعاً حرام مؤکد است.

کف زدن در مجالس مذهبى

440. به‌طور كلى کف‏زدن فى‌‏نفسه به نحو متعارف در جشن‌هاى اعياد يا براى تشويق و تأييد و مانند آن اشکال ندارد، ولى بهتر است فضاى مجالس دينى به‌خصوص مراسمى که در مساجد و حسينيه‌‏ها و نمازخانه‏‌ها برگزار مى‌‏شود، به ذکر صلوات و تکبير معطّر گردد تا انسان به ثواب آنها برسد.

عيد نوروز

441. هرچند نصّ معتبرى مبنى بر اينکه عيد نوروز از اعياد دينى يا ايام مبارک شرعى‏ باشد، وارد نشده است، ولى جشن گرفتن و ديد و بازديد در آن روز، اشکال ندارد، بلکه از اين جهت که صله رحم مى‌‌باشد مستحسن است.

عزادارى

442. عزادارى به شيوه مرسوم و سنتى اشكال ندارد بلكه مُستحسن است، لكن از هرگونه كارى كه موجب وَهْن مذهب باشد پرهيز شود.

تعزيه و شبيه‌خوانى

443. تعزيه و شبيه‌خوانى اگر مشتمل بر دروغ و وَهْن مذهب نباشد، اشكال ندارد لكن بهتر است به جاى آن مجالس وعظ و خطابه برپا شود.

پوشيدن لباس مشكى در عزاى اهل بيت (عليهم السلام)

444. كراهت آن ثابت نيست، بلكه اگر براى تعظيم شعائر باشد داراى اجر و ثواب نيز خواهد بود.

ابزار موسيقى در عزا

445. استفاده از آلات موسيقى، مناسب با عزادارى سالار شهيدان (عليه السلام) نيست و شايسته است مراسم عزادارى، به همان صورت متعارفى كه از قديم متداول بوده، برگزار شود. البته استفاده از طبل و سنج به نحو متعارف، اشكال ندارد.

استفاده از علم در عزادارى‌

446. استفاده از علم در عزادارى سيدالشهداء (عليه السلام) فى‌نفسه اشکال ندارد ولى نبايد اين امور جزء دين شمرده شوند.

قمه‌زنى

447. الف) قمه زنى مطلقاً جايز نيست.
ب) قمه‌زنى علاوه بر اينكه از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمى‌شود و سابقه‌اى در عصر ائمه(عليهم السلام) و زمان‌هاى بعد از آن ندارد و تأييدى هم به شكل خاص يا عام از معصومين(عليهم السلام) در مورد آن نرسيده است، در زمان حاضر موجب وَهْن و بدنام شدن مذهب مى‌شود، بنابراين در هيچ حالتى جايز نيست.

نقل مطالب بى‌‌مأخذ در عزادارى‌

448. نقل مطالب و وقايع در عزادارى‌‌ها بدون اينکه مستند به روايتى باشد و يا در تاريخ ثابت شده باشد، وجه شرعى ندارد مگر آنکه نقل آن به عنوان بيان حال به حسب برداشت متکلّم بوده و علم به خلاف بودن آن، نداشته باشد.

غلوّ در مداحى

449. گفتن جملات غلوآميز جايز نيست و بايد از ترويج مداحانى که اهل غلو هستند و نيز جلسات آنها پرهيز شود.

استفاده از روزنامه‌هاى حاوى اسماء متبركه

450. استفاده از روزنامه‌هايى كه داراى آيات قرآنى و كلمات مقدسه است در امورى مثل سفره قرار دادن و نشستن بر آنها و يا انداختن در سطل زباله در صورتى كه از نظر عرف، بى‌‌احترامى شمرده شود، جايز نيست.

راه‌هاى محو اسماء متبركه

451. دفن اسماء مبارك و آيات قرآنى يا تبديل آنها به خمير به وسيله آب، هنگام نياز اشكال ندارد، ولى جواز سوزاندن آنها مشکل است و اگر بى‌احترامى محسوب شود، جايز نيست، و نيز تقطيع آنها اگر بى‌‌احترامى محسوب شود، جايز نيست و در غير اين صورت نيز اگر تقطيع، موجب محو نوشته جلاله و آيات قرآنى نشود، كافى نيست.

تمثال معصومين (عليهم السلام)

452. انتساب اين عكسها به حضرات معصومين (عليهم السلام) ثابت نيست، اگر چه هتك حرمت هم جايز نيست.

تراشيدن ريش

453. تراشيدن ريش و ماشين‌كردنى كه مانند تراشيدن باشد، بنابر احتياط واجب جايز نيست.

ريش پرفسورى

454. تراشيدن مقدارى از ريش حکم تراشيدن تمام آن را دارد و بنا بر احتياط حرام است.

اجرت تراشيدن ريش‌

455. بنا بر احتياط، گرفتن اجرت در برابر تراشيدن ريش، حرام است.

تعريف موسيقى و غناء حرام

456. هر نوع خوانندگى و نوازندگى كه انسان را از خداوند متعال و معنويات و فضائل اخلاقى دور نموده و به سمت بى‌بندوبارى، بيهودگى و گناه و شهوترانى سوق دهد لهوى مضل عن سبيل الله بوده و حرام مى‌باشد.

ملاک حرمت موسيقى‌

457. هر موسيقى که به حسب طبيعت خود از نوع موسيقى لهوى مضلّ عن سبيل الله باشد، حرام است اعم از اينکه مهيّج باشد يا نباشد و موجب ايجاد حزن و اندوه و حالات ديگر در شنونده بشود يا نشود، و در صورتى که موسيقى مناسب با مجالس لهو و گناه نباشد و مفسده‏اى هم بر آن مترتّب نگردد، دليلى بر حرمت آن وجود ندارد.

غنا در شب زفاف

458. در غنا و موسيقى حرام (كه عبارت است از آواز لهوى مضلّ عن سبيل الله) فرقى بين عروسى و غير آن نيست.

مارش نظامى و سرود ملى

459. موسيقى ارتشى (مارش نظامى‌) و موسيقى سرود ميهنى و امثال آن از مناسبات ميهنى و اجرت گرفتن براى آن اشکال ندارد.

گوش دادن به موسيقى بدون اختيار

460. اگر در جائى موسيقى حرام پخش شود، در صورتى که ترك آن محل يا آن مجلس ممكن نباشد و يا موجب مشقّت باشد انسان بايد به آن اعتنا و توجه نكند، اگرچه بى‌اختيار به گوش او برسد.

دف

461. حكم دف، بستگى به چگونگى استفاده از آن دارد، كه اگر به نحو لهوى مناسب مجالس عيش و نوش و گناه زده شود، دف زدن حرام است.
و در مجالس و مناسبت‌هاى مذهبى در هر صورت بايد قداست و مقام اهل بيت (عليهم السلام) مراعات شود.

آلات موسيقى

462. استفاده از آلات موسيقى فى‏نفسه براى اجراى سرودهاى انقلابى و برنامه‏‌هاى دينى و فعاليت‏هاى فرهنگى و تربيتى مفيد، اشکال ندارد و نيز خريد و فروش آلات نوازندگى و ياد دادن و فراگيرى موسيقى براى استفاده در امور مذکور اشکال ندارد.

463. خريد و فروش آلات مشترک براى نواختن موسيقى غير لهوى اشکال ندارد.

ترويج موسيقى

464. بطور كلّى، ترويج موسيقى و تدريس آن و تشكيل كلاس‌هاى موسيقى، هر چند موسيقى حلال باشد، با اهداف عاليه‌ى نظام مقدس جمهورى اسلامى سازگار نيست و بهتر است جوانان عزيز وقت با ارزش خود را صَرف يادگيرى علوم و فنون لازم و مفيد نموده و اوقات فراغت خود را با ورزش و تفريحات سالم، پر نمايند.

موسيقى براى معالجه

465. اگر طبق نظر پزشک متخصص و امين، معالجه بيمارى متوقف بر استفاده از موسيقى است، به مقدارى که معالجه بيمار اقتضا مى‏کند اشکال ندارد.

شنيدن غنا و صداى زن

466. در حرمت شنيدن غنا فرقى بين غناى مرد و غناى زن نيست ولى شنيدن صداى زن اگر غنا نباشد، حرمت شرعى ندارد مگر آن که به قصد ريبه و يا موجب ترتّب مفسده باشد ولى شنيدن خوانندگى زن که غالباً مشتمل بر مفسده است جايز نيست.

گوش دادن به غناى همسر

467. گوش‌دادن به غناى حرام، مطلقاً حرام است حتى اگر غناى همسر باشد.

مداحى بانوان

468. مداحى زن، در جايى كه مى‌داند نامحرم صداى او را مى‌شنود اگر موجب جلب توجه و تهييج نامحرم و يا مفسده ديگرى‌ گردد، جايز نيست.

تبديل صداى مرد به صداى زن

469. اگر مردى صداى خود را تبديل به صداى زن کند و يا صداى مردى را توسط دستگاهى شبيه صداى زن كنند خالى از اشكال نيست.

رقص

470. رقص مرد بنا بر احتياط واجب حرام است و رقص زن براى زنان اگر عنوان لهو بر آن صدق كند مثل اين‌كه جلسه زنانه تبديل به مجلس رقص شود، احتياط واجب در ترك آن است؛ در غير اين‌صورت هم اگر به‌گونه‏اى باشد كه باعث تحريك شهوت شده و يا مفسده‏‌اى بر آن مترتب شود و يا همراه با فعل حرام (مانند موسيقى و آواز حرام) باشد يا مرد نامحرمى حضور داشته باشد، حرام است. و در حكم فوق تفاوتى بين مجلس عروسى و غير آن نيست.

شرکت در مجلس رقص

471. شرکت در مجلس رقص اگر به عنوان تأييد کار حرام ديگران محسوب شود و يا مستلزم کار حرامى باشد، جايز نيست و در غير اين صورت اشکال ندارد و در صورتى که ترک آن مجلس به عنوان اعتراض بر کار حرام، مصداق نهى از منکر محسوب شود، بايد از آنجا خارج شود.

رقص زن براى شوهر

472. اگر رقص زن براى شوهر همراه ارتکاب حرامى [مانند موسيقى و آواز حرام] نباشد، اشکال ندارد.

ايجاد مراکز آموزش رقص

473. ايجاد مراکز تعليم و ترويج رقص با اهداف نظام اسلامى منافات دارد و به احتياط واجب جايز نيست.

حضور در مجلس گناه

474. اگر حضور در مجلس گناه موجب ارتكاب گناه و يا تأييد آن باشد يا نهى از منكر متوقف بر خروج از آن مجلس يا شركت نكردن در آن باشد، بايد انسان در آن مجلس شرکت نکند و اگر در آن حضور دارد، آنجا را ترک کند.

شركت در مراسم خانقاه

475. از زمان بعثت پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) و عصر ائمه‌ى اطهار (عليهم السلام) تا زمان حاضر، هميشه مسجد پايگاه اقامه‌ى نماز و شعائر دينى و تبليغ معارف اسلامى بوده و خانقاه، اساس و جايگاهى نداشته است. بنابراين، بايد از شركت در اين‌گونه جلسات و هرگونه عملى كه باعث ترويج اين‌گونه مراكز شود، اجتناب گردد.

حضور در مجلس شراب

476. حضور در مجلسى که در آن شراب خورده مى‏شود جايز نيست و در صورت اضطرار واجب است به مقدار ضرورت اکتفا شود.

پوشيدن لباس جنس مخالف و تقليد صداى او در نمايش

477. پوشيدن لباس جنس مخالف و تقليد صداى او هنگام بازيگرى و بيان خصوصيات شخص حقيقى، اگر سبب فساد نگردد، اشكال ندارد.

كراوات

478. الف: ترويج فرهنگ اجانب، جايز نيست.
ب: به‌طور كلّى، پوشيدن كراوات و ديگر لباس‌هايى كه پوشش و لباس غير مسلمانان محسوب مى‌شوند به‌طورى كه پوشيدن آنها، منجر به ترويج فرهنگ منحطّ غربى شود، جايز نيست.

ترويج فرهنگ بيگانه در پوشش و آرايش

479. پوشيدن لباسهايى که از نظر دوخت يا رنگ يا غير آن تقليد و ترويج فرهنگ مهاجمِ غير مسلمان باشد، جايز نيست. و همين‌طور استفاده از زيورآلاتى که استعمال آن تقليد از فرهنگ دشمنان اسلام و مسلمين محسوب شود، جايز نيست.

ابرو برداشتن و آرايش مردان

480. در صورتى که ابرو برداشتن يا آرايش کردن مردان تشبّه مرد به زن محسوب شود و يا مفسده‌انگيز باشد و يا ترويج فرهنگ مبتذل غرب به حساب آيد، جايز نيست.

خالکوبى

481. خالکوبى اگر ضرر معتنابهى نداشته باشد حرام نيست.

مشاهده فيلم‌هاى توهين‌كننده به مقدّسات جمهورى‌

482. واجب است از مشاهده فيلم‌هايى که به مقدسات جمهورى اسلامى اهانت مى‌‌کنند، اجتناب شود.

فيلم و كتاب محرك شهوت

483. خواندن كتاب‌ها و ديدن فيلم‌هايى که محرك شهوت باشد جايز نيست.

ديدن فيلم مبتذل

484. ديدن فيلم‌هاى مستهجن و حاوى منکرات، موجب تقويت هواهاى شيطانى نفس، تضعيف اراده و ايمان و زمينه‌ساز ترتّب مفاسد و گناهان بوده و به هيچ وجه جايز نيست.

تحريك شهوت با ديدن فيلم‌هاى جنسى

485. برانگيختن شهوت توسط ديدن فيلم‌هاى جنسى جايز نيست، حتى براى زن و شوهر.

معيار حرمت قمار

486. به‌طور كلى بازى با هر چيزى كه مكلف تشخيص دهد از آلات قمار است و يا در آن شرط بندى شود به هيچ وجه جايز نيست، و بازى با هر وسيله‌اى كه جزء آلات قمار به حساب نيايد بدون شرط بندى‌، اشكال ندارد.

پاسور

487. بازى با ابزار قمار از جمله پاسور، حتى بدون برد و باخت هم حرام است.

شطرنج

488. اگر به تشخيص مكلّف، امروزه شطرنج از آلت قمار بودن خارج شده باشد، بازى با آن بدون برد و باخت اشكال ندارد.

بيليارد

489. بازى با بيليارد اگر با برد و باخت همراه بوده و يا موجب ترتب مفاسد اخلاقى يا اجتماعى و يا همراه با محرّمى از محرّمات الهى باشد، جايز نيست.

بازديد از سايتهاى تبليغاتى و دريافت پول

490. اگر بازديد از سايت‌هاى تبليغاتى، ترويج فساد از قبيل نشر اكاذيب و ارائه مطالب باطله نباشد و مبلغ دريافتى بعنوان هديه باشد، بازديد از آنها و دريافت مبلغ مذكور اشكال ندارد.

استفاده از ماهواره

491. آنتن‌هاى ماهواره‌اى اگرچه حکم آلات مشترک را دارد ولى چون اين وسيله براى کسى که آن را در اختيار دارد زمينه دريافت برنامه‏‌هاى حرام را کاملاً فراهم مى‏‌کند و گاهى نگهدارى آن مفاسد ديگرى را نيز در بر دارد، خريد و نگهدارى آن جايز نيست مگر براى کسى که به خودش مطمئن است که استفاده حرام از آن نمى‌‏کند و بر تهيه و نگهدارى آن در خانه‏اش مفسده‏‌اى هم مترتّب نمى‏‌شود. لکن اگر در اين مورد قانونى وجود داشته باشد بايد مراعات گردد.

نصب و تعمير آنتن‌هاى ماهواره‌اى‌

492. اگر از آنتن ماهواره‌اى براى امور حرام استفاده شود که غالباً همين‌طور است و يا تعمير کننده و يا نصب کننده علم داشته باشد به اينکه کسى که قصد تهيه آنتن ماهواره‏اى را دارد، براى امور حرام از آن استفاده مى‌‏کند، خريد و فروش و نصب قطعات و راه‏‌اندازى و تعمير و فروش قطعات آن جايز نيست.

سرويس‌دهى کافى‌‌نت به مشتريان

493. اگر کسى‌‌کافى‌‌نت داشته باشد با علم به اينكه مشترى از ابزارى كه در اختيار او قرار داده مى‌شود استفاده حرام مى‌کند، جايز نيست آن را در اختيار آنها قرار دهد و كسب درآمد از اين طريق نيز اشكال دارد ولى در صورت شک در اينکه مشترى از آن بصورت حرام استفاده مى‌کند، اشكال ندارد.

موضوع قفل شده است