درخواست راهنمایی در خصوص احساس عدم استقلال(تنبلي- كمال‌زدگي)

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درخواست راهنمایی در خصوص احساس عدم استقلال(تنبلي- كمال‌زدگي)

سلام .

من یه پسر 20 ساله هستم .چندتا مشکل دارم که برای حلشون کمک می خوام .

1) احساس می کنم به خانواده وابسته هستم : تا وقتی که بهم کاری را نگویند ، نمی کنم . احساس می کنم برای کسی اهمیت ندارم . یه جورایی دنبال توجه هستم .

2) نمی تونم نظر بدم . روابط عمومی نسبتا خوبی دارم اما از اظهار نظر میترسم .

3) در موقع قبول مسئولیت خیلی پیشتازم اما وقتی زمان عمل کردن میرسه ، می خوام از زیرمسئولیتی که قبول کردم فرار کنم . باید حتما یه کسی بهم بگه برو تا برم .

4) خیلی تنبلی می کنم . کاری را می خوام انجام بدم اما با وجود اینکه علمش را دارم ، برای فراهم کردن شرایط هیچ قدمی بر نمیدارم . صبر می کنم تا اینکه یه کسی بهم بگه .
چند تا پکیج آموزشی خریدم . اما فقط خریدم . هیچ استفاده ای نکردم .

5) خیلی تنبلی می کنم : علم دارم ، توانایی دارم ، شرایط را دارم اما وقتی موقع عمل میشه یا اصلا دست به کار نمیشم یا نیمه کاره رهاش می کنم .

6) کارهای زنانه را خوب بلدم و با وجود اینکه استعداد تقریبا همه چیز را دارم ، از انجام کارهای مردونه ترس دارم . از انجام کارهای فنی ترس دارم اما خیلی به انجامشون علاقه دارم.

لطفا کمکم کنید.
با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد امیدوار

گناهکارم;372615 نوشت:
سلام .

من یه پسر 20 ساله هستم .چندتا مشکل دارم که برای حلشون کمک می خوام .

1) احساس می کنم به خانواده وابسته هستم : تا وقتی که بهم کاری را نگویند ، نمی کنم . احساس می کنم برای کسی اهمیت ندارم . یه جورایی دنبال توجه هستم .

2) نمی تونم نظر بدم . روابط عمومی نسبتا خوبی دارم اما از اظهار نظر میترسم .

3) در موقع قبول مسئولیت خیلی پیشتازم اما وقتی زمان عمل کردن میرسه ، می خوام از زیرمسئولیتی که قبول کردم فرار کنم . باید حتما یه کسی بهم بگه برو تا برم .

4) خیلی تنبلی می کنم . کاری را می خوام انجام بدم اما با وجود اینکه علمش را دارم ، برای فراهم کردن شرایط هیچ قدمی بر نمیدارم . صبر می کنم تا اینکه یه کسی بهم بگه .
چند تا پکیج آموزشی خریدم . اما فقط خریدم . هیچ استفاده ای نکردم .

5) خیلی تنبلی می کنم : علم دارم ، توانایی دارم ، شرایط را دارم اما وقتی موقع عمل میشه یا اصلا دست به کار نمیشم یا نیمه کاره رهاش می کنم .

6) کارهای زنانه را خوب بلدم و با وجود اینکه استعداد تقریبا همه چیز را دارم ، از انجام کارهای مردونه ترس دارم . از انجام کارهای فنی ترس دارم اما خیلی به انجامشون علاقه دارم.

لطفا کمکم کنید.
با تشکر

بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت محضر شما برادر گرامي
در راستاي مطالب حضرتعالي، نكات زير را تقديم مي‌كنم :
1)ميان احساس تا واقعيت فرسنگها فاصله است. براي شكستن چنين احساسي همه شواهد و دلائلي كه ديگران شما را دوست دارند را بنويسيد و مرور كنيد، خواهيد ديد اين احساس شما تنها يك احساس است! و نه يك واقعيت.
از مجموع فرمايشات شما و همچنين عنوان پروفايل (گنهكار) بر مي‌آيد كه شما فردي كمال‌زده، ايده‌ال‌گرا و جزيي نگر هستيد. كمال زدگي آفت هر پيشرفتي است، پس از آن اجتناب كنيد.
اينكه شما خود را فردي گنهكار بدانيد يا گنهكار معرفي كنيد، تنها در فرض ديالوگ، مناجات و به طور كلي در ارتباط با خداي بزرگ و توبه معنا پيدا مي‌كند و نه در تعاملات بين فردي! طبعا شما ديگر قضاوتهاي منفي اينچنيني ديگري هم نسبت خود در سطح تعاملات بين فردي داريد، آنها را حذف و اصلاح كنيد.
از تفكر دوقطبي و سياه سياه و يا سفيد سفيد ديدن مسائل اجتناب كنيد و سعي كنيد بيش از اندازه از خود و ديگران توقع و انتظار نداشته باشيد. واقعيات را مبني بر نقص خود و ديگر افراد و همچنين نقص كارها، مرور كنيد و خود را به پذيرش واقعيت و دوري از ايده‌ال و سخت گيري نزديك كنيد.
براي خروج از كمال‌زدگي روشهايي از جمله ناقص دادن تعمدي كارها وجود دارد. از بكار بردن چنين روشي غفلت نكنيد. مثلا سعي كنيد يك كتاب را به هنگام مطالعه به صورت ناقص مطالعه كنيد به اين نحو كه از هر صفحه يك پاراگراف را تعمدا جا بگذاريد و براي خواندن آن برنگرديد. يا از قرار دادن دقيق هر چيزي سر جاي خودش خودداري كنيد و... در مجموع از جزيي نگري و دقت فاصله بگيريد و دنبال انجام كارها به صورت كامل و صد در صد نباشيد.

2) ريشه اين موضوع هم در كمال زدگي است. دنبال صحبت و اظهار نظر بدون نقص نباشيد و از مخالفت احتمالي ديگران فاجعه نسازيد.
با خود بگوييد بر فرض كه آنطور كه بايد صحبت كنم، اظهار نظر نكنم؛ خب چه اتفاقي مي‌افتد؟ چه چيزي از من كم مي‌‌شود؟
ضمن اينكه لازم است، انچه را كه به ذهنتان رسيد بدون ارزيابي، بازگو كنيد و از تبعات آن بيم نداشته باشيد.
سعي كنيد در جمعهاي كوچكتر صحبت كردن و تمرين را آغاز كنيد.
با بدست آوردن توانايي ها و مهارت هاي جديد كلامي و غير كلامي ( شعر، ضرب المثل، ايات و روايات ...ورزش، و...) و البته با لحاظ و مرور توانايي‌هاي بالفعل خود، سطح اعتماد خود را افزايش دهيد.

3) در قبول مسوليت هيجاني تصميم گيري نكنيد بلكه با لحاظ واقعيتها تصميم گيري كنيد. و به منظور افزايش انگيزه به هدف و چرايي آن پذيرش آن مسوليت پاسخ دهيد. البته اين موضوع نبايد بهانه‌اي براي شانه خالي كردن شما از پذيرش مسوليتها شود.

4) علت اين كار نيز كمال‌زدگي است. از اينكه حتما بايد كاري را كامل انجام دهيد (سفيد سفيد ديدن موضوعات) و يا اينكه آن را فاقد ارزش بدانيد( سياه سياه ديدن امور) اجتناب كنيد.
سعي كنيد كارها را گام به گام و همچنين جزء به جزء انجام دهيد. با كوچك كردن كارها رغبت شما براي آنجام آن بيشتر مي‌شود.
سعي كنيد موقعيتهاي مناسبي را براي انجام كارها انتخاب كنيد.
سعي كنيد براي انجام يك كار محدود، مدت زمان مشخص و البته محدودي مثلا 20 دقيقه را اختصاص دهيد و در اين مدت تنها به انجام آن كار بپردازيد، و از ديگر فعاليتها اجتناب كنيد و سعي كنيد آن كار را در مدت مقرر به اتمام برسانيد.

5) همان نكات شماره 4

6)كاري را كه دوست داريد انجام دهيد و از تحميل به خود خودداري كنيد. كاري را كه علاقه داريد به آن ورود پيدا كنيد و به نتيجه نينديشيد. مطمئن باشيد پيروزي شما در شكست شما است. پس از شكست نترسيد و به تعبير حضرت مولي علي عليه‌السلام كاري را كه از آن مي‌ترسي خود را در آن بفكن!

به خداي بزرگ توكل داشته باش و ضمن ياري طلبيدن از حضرتش، هر آنچه غير اوست را ناقص و ناكامل بدان. معناي سبحان الله چيزي جز اين نيست. پس سعي كنيد بر اين ذكر نوراني مداومت داشته باشيد.

در پناه خداي بزرگ موفق باشيد
و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين

سلام یکی این کتابو معرفی کرد به من گفتش روزی یک فصل بخونم منم هنوز تمومش نکردم ولی اولش خوبه راستی اگه دانلود کردی روزی فقط یه فصل بخونیا:ok:

http://www.4shared.com/rar/X9F2Imyq/tasalot.html

راستی اگه لینک جواب نداد اسم کتاب اینه : یاد بگیریم چگونه بر خود مسلط شویم اثر پروفسور اسپرینگر تو اینترنت بسرچ دانلود کن
راستی فک نکن فقط خودت اینجوری هستی خیلی ها مثل تو ان. یه آدم موفق با سواد هست که اسمش یادم نیست میگه (اگه کسی تو یه گوشه از جهان تونست کاری رو انجام بده تو هم میتونی فقط کافیه رفتار اونو تکرار کنی) تو دنیا آدمایی هستن که خیلی موفق اند بگرد پیداشون کن مثل اونا رفتار کن و موفق شو در ضمن تنبلی یک نوع بیماری هست که میشه درمانش کرد اما نه با قرص بلکه با عمل پس پیش به سمت سلامتی

اردی بهشت;374301 نوشت:
سلام یکی این کتابو معرفی کرد به من گفتش روزی یک فصل بخونم منم هنوز تمومش نکردم ولی اولش خوبه راستی اگه دانلود کردی روزی فقط یه فصل بخونیا:ok:

http://www.4shared.com/rar/X9F2Imyq/tasalot.html

راستی اگه لینک جواب نداد اسم کتاب اینه : یاد بگیریم چگونه بر خود مسلط شویم اثر پروفسور اسپرینگر تو اینترنت بسرچ دانلود کن
راستی فک نکن فقط خودت اینجوری هستی خیلی ها مثل تو ان. یه آدم موفق با سواد هست که اسمش یادم نیست میگه (اگه کسی تو یه گوشه از جهان تونست کاری رو انجام بده تو هم میتونی فقط کافیه رفتار اونو تکرار کنی) تو دنیا آدمایی هستن که خیلی موفق اند بگرد پیداشون کن مثل اونا رفتار کن و موفق شو در ضمن تنبلی یک نوع بیماری هست که میشه درمانش کرد اما نه با قرص بلکه با عمل پس پیش به سمت سلامتی

سلام ...
منم این کتاب رو خوندم ... راستش شاید جزو 10 کتاب خوبی باشه که خوندم . کتاب 64 صفحه ای هست که به نظر من باید هر خطش رو بارها و بارها آدم پیش خودش تکرار کنه ... حتما کتاب رو مطالعه کنید ... میتونه براتون خیلی ارزشمند باشه .

منم مشکلات مشابهی دارم.
خوشحال میشم این تاپیک ادامه پیدا کنه.

سلام .
ببخشید استاد امیدوار عزیز . من ذهن سه بعدی خیلی عالی دارم و سعی می کنم که همه چیز توی واقعیت را با تصورات و تخیلات خودم منطبق ( مرتبط ) کنم .
مثلا ، وقتی دارم راه می روم سعی می کنم اشکال هندسی را در راه رفتنم اجرا کنم یا در طول مسیری که پیاده روی می کنم به یک روش راه بروم مثلا توی حیاط سعی می کنم که روی موزاییک ها با الگویی خاص راه بروم . البته خیلی سعی می کنم اینکار را نکنم . با تخیلات زیاد سر و کار دارم .
چطور می توانم از تخیلات بیهوده خلاص بشوم ؟

" اردی بهشت " عزیز . چرا تاکید کردی که روزی فقط یک فصل از کتاب را بخونم ؟

گناهکارم;374786 نوشت:
سلام .
ببخشید استاد امیدوار عزیز . من ذهن سه بعدی خیلی عالی دارم و سعی می کنم که همه چیز توی واقعیت را با تصورات و تخیلات خودم منطبق ( مرتبط ) کنم .
مثلا ، وقتی دارم راه می روم سعی می کنم اشکال هندسی را در راه رفتنم اجرا کنم یا در طول مسیری که پیاده روی می کنم به یک روش راه بروم مثلا توی حیاط سعی می کنم که روی موزاییک ها با الگویی خاص راه بروم . البته خیلی سعی می کنم اینکار را نکنم . با تخیلات زیاد سر و کار دارم .
چطور می توانم از تخیلات بیهوده خلاص بشوم ؟

بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت محضر شما دوست مومن و گرامي
اين فرمايشات شما تشخيص بنده را مبني بر كمال‌زدگي تاييد مي‌كند، چرا كه ملزم دانستن خود به الگوي خاصي در راه رفتن و شمارش موزاييك و... از مصاديق وسواس عملي است كه ريشه در اضطراب دارد كه اضطراب هم متاثر از كمال‌زدگي و جزيي نگري است.
لذا با رعايت نكات پيش گفته، لازم است در قدم اول با فراگيري فنون كاهش اضطراب كه در ديگر تاپيكها مورد اشاره واقع شده است ( مانند تغيير سبك زندگي، توجه به تغذيه، خواب، ورزش، تنفس عميق، ريلكسيشن و...)، اضطراب خود را كاهش داده و آن را مديريت كنيد.
در قدم بعدي سعي كنيد با موقعيت مواجه شويد ولي از پاسخ امتناع نماييد. براي مقابله با وسواس يكي از بهترين تكنيكها استفاده از روش مواجه بدون پاسخ است. به اين منظور سعي كنيد در حين راه رفتن بر روي موزاييكها (مواجه)، از پاسخ ( تبعيت از الگوي خاص) خودداري كنيد. در صورتيكه براي مدتي مواجه بدون پاسخ بماند، چنين رفتاري تكرار نخواهد شد انشاءالله.
در اين مسير از خداي متعال كمك بگيريد.
در پناه خداي سبحان موق باشيد

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين

سلام استاد امیدوار عزیز .
من ، همون طور که اشاره کردید ، اضطراب خیلی بالایی دارم . حتی امتحانات نهایی سال سوم دبیرستان را خراب کردم . همه ی سوالات را جابه جا جواب دادم .
سراغ مدیتیشن هم رفتم و تا حدی جواب گرفتم . اما مثل اینکه غیر از روانم ، جسمم هم ناآرام هست . مثلا موقع مدیتیشن احساس ضعف می کنم .

یه خواهشی داشتم : اگر ممکنه یه تعریف قابل درک از " کمال زدگی و تنبلی " برای من بنویسید که راحت تر بتونم باهاش کنار بیام و از بین ببرمش .

خیلی سپاس گزارم .

استاد امیدوار عزیز .
من به تاپیک " http://www.askdin.com/thread2447.html " مراجعه کردم و می خواستم بگم که من فقط " قادر به تحمل اشتباهات " هستم و تا جایی که بتونم سعی در برطرف کردن اشتباهات دارم .
یعنی من در کل یه شخصیت ناسالم دارم . :Ghamgin:

ببخشید . من به تاپیک " http://www.askdin.com/thread3822.html " هم مراجعه کردم و خیلی جذاب و جالب و خواندنی توضیح داده شده .
فقط اینکه موقع عمل ، کسالت دارم و تنبلی می کنم .

دوستای گلم . استاد امیدوار عزیز زحمت کشیدند یه توضیحاتی درباره روان ناآرام دادند . من خیلی به این موضع فکر کردم و به دنبال درمان بودم اما وارد دنیای ماوراءالطبیعه شدم . الان دیگه به ماورا کاری ندارم و به شما می گم که اگر تا حالا وارد این دنیای عجیب و غریب نشدید ، بهتره که واردش نشید . کسی وارد این دنیا میشه که بالای 30 سال درس اخلاق خونده باشه و توی رفتار و اعمالش این اخلاق را نشون بده .
اگر می خواهید که روانتون آرام بشه به نظر من تاپیک " http://www.askdin.com/thread2302.html " را بخونید . البته اگر استاد امیدوار عزیز موافق باشند .


به امید او که زندگی را براساس امید بنا کرد

دوستای گلم . استاد امیدوار عزیز زحمت کشیدند یه توضیحاتی درباره روان ناآرام دادند . من خیلی به این موضع فکر کردم و به دنبال درمان بودم اما وارد دنیای ماوراءالطبیعه شدم . الان دیگه به ماورا کاری ندارم و به شما می گم که اگر تا حالا وارد این دنیای عجیب و غریب نشدید ، بهتره که واردش نشید . کسی وارد این دنیا میشه که بالای 30 سال درس اخلاق خونده باشه و توی رفتار و اعمالش این اخلاق را نشون بده .
اگر می خواهید که روانتون آرام بشه به نظر من تاپیک " http://www.askdin.com/thread2302.html " را بخونید . البته اگر استاد امیدوار عزیز موافق باشند .


به امید او که زندگی را براساس امید بنا کرد

گناهکارم عزیز ببخشید دیر جواب دادم یک فصل بخون چون کوتاهه و بهتر یادت میمونه و قطعا باعث ایجاد انگیزه برای قدم های بعدی میشه به من که اینجوری گفتن:Nishkhand:

گناهکارم;375058 نوشت:
استاد امیدوار عزیز .
من به تاپیک " http://www.askdin.com/thread2447.html " مراجعه کردم و می خواستم بگم که من فقط " قادر به تحمل اشتباهات " هستم و تا جایی که بتونم سعی در برطرف کردن اشتباهات دارم .
یعنی من در کل یه شخصیت ناسالم دارم . :Ghamgin:

بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت
شخصيت سالم داراي مراتب است و طيف گسترده‌اي را شامل مي‌شود، بنابراين مي‌توان گفت شخصيت سالم ضرورتا داراي همه اين ويژگيها نيست.

گناهکارم;375054 نوشت:
یه خواهشی داشتم : اگر ممکنه یه تعریف قابل درک از " کمال زدگی و تنبلی " برای من بنویسید که راحت تر بتونم باهاش کنار بیام و از بین ببرمش .

سلام جناب امیدوار
امکانش هست لطف کنید پاسخ این قسمت از پست دوستمون رو با بیانی ساده و صریح بدهید
با تشکر

سلام.
استاد امیدوار عزیز . امکان داره که تلقین به نفس ( تلقین کردن به خود ) موجب کمال زدگی بشه ؟

سلام جناب گناهکارم. چقدر دلم میخواست بهتون بگم اسمتونو عوض کنید چون تقریبا همه ی ما کم و بیش گناهکاریم... یه چندتا سوال و راهکار براتون داشتم چون خودم هم تجربه ی احساس هاتون داشتم. آیا شما از اون دسته از آدمها هستید که شب دیر میخوابید و مدت زمان زیادی رو با رایانه و تلوزیون سر و کار دارید؟ آیا میدونیستید اکثر آدم های موفق سحر خیزند؟! و در مورد وسایل من وقتی مدت زیادی رو تو این سایت یا اینترنت هستم یا تلوزیون زیاد تماشا میکنم حالت کرختی و تنبلی بهم دست میده.شماهم اینطوری هستین ؟ در عوض میتونید کتاب بخونید هر که با کتاب آرامش یابد هیچ آر امشی را از دست نداده است. امام علی (ع)چقدر ورزش می کنید من از اون آدمام که ورزش نمی کنم و از این نظر آسیب دیدم و با خودم قرار گذاشتم ان شاء الله بعد رمضون صبح ها ورزش کنم. برای رفع احساس گناه و ایجاد حس فوق العاده ی نزدیک بودن به خدا خوندن نماز شب فوق العادس یه چد شب امتحان کنید و میبینید به امتحانش خیلی می ارزه میتونید یکم زودتر برای نماز صبح بیدار شید و این کار انجام بدین و مارو هم از دعای خیرتون محروم نکنید. خلاصه اینکه شما بدونید هر موجودی در این دنیا منحصر به فرده شما با تمام خصوصیات روحی و جسمیتون موجودی یگانه هستین خودتنو همین طوری که هستین دوست داشته باشین با خودتون شرط نکنید که اگه فلان موفقیت رو کسب کردم آن موقع خودم رو دوست خواهم داشت... جلوی آینه وایسید و اسم خودتونو بگید و بگین مثلا.... تو رو هینطوری که هستی دوست دارم به خودتون احترام بگذارین و هنگام مناجات با خدا اقرار به گناه کنید چون همونطوری که میدونید اعتراف به گناه نزد بندگان گناه دیگریست! سعی کنید کم کم تنبلی رو از خودتون دور کنید با کارهای ساده شروع کنید و کارهاتون رو به بعد موکول نکنید یه آیه با این مضمون خوندم که کارتون رو به بعد موکول نکنید مگر اینکه ان شاء الله بگین و اینو به خاطر دشته باشین شما عظیم تر از آنی هستید که می اندیشید به افرادی نگاه کنید که مشکلات خیلی بزرگتر داشتن ولی با اراده و توکل بر خدا موفق به حل اون شدن مشکل خوتونو با اونا مقایسه کنید....مشکل شما با یه تجدید نظر تو رفتارها ونوع تفکرتون ان شاء الله حل میشه. یه سری رنج ها هستن که ما آدما برای خودمون درست میکنیم برای خودتون رنج های بیهوده نسازید. خوشحال میشم نظرتون رو درباره ی نوشته هام بدونم. موفق باشید....:Gol::Gol::Gol:

سلام عزیز دلم . چه خوب به همه چیز اشاره کردید . واقعا خوشحال شدم . چشم . به روی چشم . کارهایی را که گفتید سعی می کنم انجام بدم . سپاس از ان خدایی که بندگانش را این چنین دوست دارد . سپاس:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
12 گل برای شما . که همیشه یاد امام زمانمون باشید .

خادم ابالفضل(ع);375541 نوشت:
سلام جناب امیدوار
امکانش هست لطف کنید پاسخ این قسمت از پست دوستمون رو با بیانی ساده و صریح بدهید
با تشکر

بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت محضر حضرتعالي

كمال‌زدگي خصيصه‌اي است كه معمولا در بسياري از مسائل و مشكلات رواني رد پاي آن مشاهده مي‌شود. و به اين معناست كه فرد به چيزي كمتر از نهايت راضي نمي‌شود. اين افراد براي جزيي ترين كارها مثل خريد، راه رفتن و ... دنبال يك دليل موجه مي‌گردند. و تفكر انها گرفتار قاعده غلط " همه يا هيچ" است! يا موضوعات را سياه سياه مي‌بينند و يا سفيد سفيد. البته سفيد ديدن موضوعات براي ايشان امري بعيد است چرا كه همانطور كه گفته شد يا بايد چيزي صد در صد كامل باشد و يا در غير اينصورت مساوي با صفر است و بي ارزش!
از اينرو كسي كه گرفتار كمال‌زدگي باشد معمولا در تصميم گيري دچار مشكل است، زودرنج است، در زندگي سختگير است و... و در يك كلام از زندگي خود لذت نمي‌برد چرا كه آنچه در جهان خارج در حال تحقق است با آنچه كه وي در ذهن خود مي‌پروراند، متفاوت است!

درمان كمال‌زدگي بسته به ميزان و شدت آن با مداخله يك روانشناس، گاهي سالها به طول مي انجامد! اما در موارد سطحي‌تر استفاده از اين تكنيك پيشنهاد مي‌شود:
ناقص سازي: فعاليتها را عمدا و بر خلاف رويه گذشته كامل انجام ندهيد. مثلا به هنگام مطالعه يك كتاب عمدا از هر صفحه يك پراگراف را جا بياندازيد و هرگز براي مطالعه آن باز نگرديد. و يا در مهماني‌ها وقتي مهمان دعوت مي‌كنيد، سفره را ناقص بچينيد مثلا به جاي دو خورشت يك خورشت به جاي نوشابه، آب خالي و به جاي چيني در بشقاب ملامين غذا بكشيد. يا به هنگام شستن خودروي خود، وقتي شيشه هاي آن را پاك مي كنيد، عمدا نصف شيشه را در حالي كه كثيف است رها كنيد. يا و قتي براي خريد ميرويد، دقت چندان به خرج ندهيد، لباس معمولي، خوراكي يا ميوه چيدن بدون دقت ووو

يادآوري: در اصطلاحات روانشناسي واژه "perfectionism " به "كمالگرايي" ترجمه شده است، البته برخي نيز آن را به "تماميت‌خواهي" ترجمه نموده‌اند. اما بنده با اجازه اساتيد فن و با قدري مسامحه بخاطر اينكه كمالگرايي بار معنايي مثبت دارد و تماميت خواهي نيز گوياي منظور نيست واژه كمال‌زدگي را ترجيح مي‌دهم.

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين

تولد دوباره;376724 نوشت:
سلام.
استاد امیدوار عزیز . امکان داره که تلقین به نفس ( تلقین کردن به خود ) موجب کمال زدگی بشه ؟

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت و عرض پوزش بابت تاخیر
کمال زدگی ارتباط مستقیمی با تحریفات شناختی و سبک تفکر فرد دارد. و به نظر می رسد تلقین منفی نیز در این موضوع بدون تاثیر نیست.

در پناه خدای متعال موفق باشید

تولد دوباره;372615 نوشت:
1) احساس می کنم به خانواده وابسته هستم : تا وقتی که بهم کاری را نگویند ، نمی کنم . احساس می کنم برای کسی اهمیت ندارم . یه جورایی دنبال توجه هستم .

تولد دوباره;374786 نوشت:
سلام .
ببخشید استاد امیدوار عزیز . من ذهن سه بعدی خیلی عالی دارم و سعی می کنم که همه چیز توی واقعیت را با تصورات و تخیلات خودم منطبق ( مرتبط ) کنم .
مثلا ، وقتی دارم راه می روم سعی می کنم اشکال هندسی را در راه رفتنم اجرا کنم یا در طول مسیری که پیاده روی می کنم به یک روش راه بروم مثلا توی حیاط سعی می کنم که روی موزاییک ها با الگویی خاص راه بروم . البته خیلی سعی می کنم اینکار را نکنم . با تخیلات زیاد سر و کار دارم .
چطور می توانم از تخیلات بیهوده خلاص بشوم ؟

منم همینطورم:Gig:البته بیشتروقتهاتوذهنم دارم عددمیشمرم:Nishkhand:

تولد دوباره;372615 نوشت:
2) نمی تونم نظر بدم . روابط عمومی نسبتا خوبی دارم اما از اظهار نظر میترسم .

این موردشماره2من خودم دچارش بودم تاحدودی حلش کردم تازه بدتربودم روابط عمومیم هم بالانبودتمام این علتاش درکم روییم بودواینکه زیاداجتماعی نبودم واینکه میترسیدم بگم کسی مسخرم کنه امااول روابط عمومیموبردم بالاوادم اجتماعی ای شدم بعدشم به خودم جسارت دادم که نظراتموتاجایی که میدونم درسته وشرایطش فراهمه بیان کنم دیگه ترس ازاین ندارم که بقیه چی میخوان بگن:ok:البته ممکنه این موردی که بیان کردین علتش درافرادمختلف تفاوت داشته باشه

تولد دوباره;372615 نوشت:
3) در موقع قبول مسئولیت خیلی پیشتازم اما وقتی زمان عمل کردن میرسه ، می خوام از زیرمسئولیتی که قبول کردم فرار کنم . باید حتما یه کسی بهم بگه برو تا برم .

اخ اخ این موردسوم من که تندتندمسئولیت قبول میکنم اماموقع عمل میشه یاتنبل میشم یاناامیداماخودم به این نتیجه رسیدم که حتمابایدکارموتااخرپیش ببرم حتی اگه طول بکشه اماخوب بعضی وقتانمیشه دیگه:khandeh!:

تولد دوباره;372615 نوشت:
4) خیلی تنبلی می کنم . کاری را می خوام انجام بدم اما با وجود اینکه علمش را دارم ، برای فراهم کردن شرایط هیچ قدمی بر نمیدارم . صبر می کنم تا اینکه یه کسی بهم بگه .

خوب من تنبل هستم درست مثل مورد4که بهش اشاره کردین بازوضع من بدتره اگه هم بخوام کاری روانجام بدم علمشوندارم:Ghamgin:

تولد دوباره;372615 نوشت:
6) کارهای زنانه را خوب بلدم و با وجود اینکه استعداد تقریبا همه چیز را دارم ، از انجام کارهای مردونه ترس دارم . از انجام کارهای فنی ترس دارم اما خیلی به انجامشون علاقه دارم.

بازخوبه شمااستعدادشودارین خداروشکرمن که به اینم جرات ندارم بگم استعدادشودارم البته برعکس شماکارهای مردونه وفنی وروخیلی دوست دارم :Gig:
پس به این نتیجه میرسیم که خیلی ازافرادمثل ماهستندویاممکنه بدترباشه وضعیتشون
تمام مشکل ما دراینه که تنبلیم وبایدباتوکل برخداتلاش کنیم این حرف جالبیه کارامروزوبه فردامیندازبایدبگیم کارالانوبه یه ساعت دیگه نینداز:Nishkhand:
من شعارنمیدمامن تمام تلاشمودارم میکنم اقدام کنم وتنبل نباشم بایدحتمابخوایدنه اینکه صبرکنین یکی به شمابگه:ok:

سلام
تقریباً همه ی موارد تئوریک گفته شده . وچه زیبا موشکافیهای نظری انجام گرفت و این حقیر هم اتفاقاً فیض بردم . اما من تجربه ی همه ی آنچه فرمودید را دارم . اما بعد شدم کسی که احساس می کردم در حیطه ی مدیریتم انگار بیشتر از بقیه می فهمم . و نتیجه ی کارهایم را رفته رفته از زبان تمجید دیگران میدیدم و امیدوارتر می شدم .
تنها چیزی که توانست مرا به این مرحله بکشاند ، اعتماد به نفس قوی بود . نگرشم به موضوع این نبود که در اولین گامها خطا نمی کنم و حتی امکان خراب کردن هم نداشته باشم . بر عکس با این رویکرد خود را به دریا میزدم که انتظارداشتم برای نجات خود بلاها را هم متحمل شوم . اما چیزی مرا امید میداد و آن این بود که در انجام کاری جدید به «انجام شدن کار قبلی » قلبم را قانع می ساختم . رفته رفته با این نگرش برایم همه چیز مثل آب خوردن شد . تا آنجا که اگر مسئولیتی را نمی پذیرفتم و بهانه ام نتوانستن بود تعجب همگان را بر می انگیخت و با سوابق من در انجام بهینه آن سازگار نمی دیدند .
به غیر از این روش با هیچ پند و اندرزی نخواهی توانست اعضا و جوارح خود را قانع سازی تا در تو حرکت ایجاد سازند .
ملاحظه بفرما اگر از آب بترسی و بخواهی نم نم آن را لمس کنی هیچگاه با آن واهمه های تکراری نخواهی توانست شناگر شوی باید خود را در آب انداخت و بی واهمه در پی آموختن باشی .امتحان کن .

اردی بهشت;374301 نوشت:
سلام یکی این کتابو معرفی کرد به من گفتش روزی یک فصل بخونم منم هنوز تمومش نکردم ولی اولش خوبه راستی اگه دانلود کردی روزی فقط یه فصل بخونیا:ok:

http://www.4shared.com/rar/X9F2Imyq/tasalot.html

راستی اگه لینک جواب نداد اسم کتاب اینه : یاد بگیریم چگونه بر خود مسلط شویم اثر پروفسور اسپرینگر تو اینترنت بسرچ دانلود کن
راستی فک نکن فقط خودت اینجوری هستی خیلی ها مثل تو ان. یه آدم موفق با سواد هست که اسمش یادم نیست میگه (اگه کسی تو یه گوشه از جهان تونست کاری رو انجام بده تو هم میتونی فقط کافیه رفتار اونو تکرار کنی) تو دنیا آدمایی هستن که خیلی موفق اند بگرد پیداشون کن مثل اونا رفتار کن و موفق شو در ضمن تنبلی یک نوع بیماری هست که میشه درمانش کرد اما نه با قرص بلکه با عمل پس پیش به سمت سلامتی

سلام
ضمن تشکر از معرفی این کتاب یک نکته را لازم میدانم خدمت دوستان یادآوری کنم.
- کتابهای روانشناسان غربی با توجه به فرهنگ و محیط غرب نوشته شده است. البته چون براساس مشاهدات تجربی است قابل استفاده می باشد ولی باید به
توصیه های آن را باتوجه به فرهنگ بومی و اسلامی عمل نمود. به عنوان مثال در بعضی از آنها توصیه‌هایی برای برخورد با والدین یا یک فقیر شده است که با آیات قرآن مغایرت دارد.
- برای نتیجه گیری بهتر همراه با رفع هر مشکلی به ما توصیه شده است که خدا را معلم خود بگیرید تا سریعتر به نتیجه برسید. (اتقوالله یعلمکم الله)
- مسلما تلاش مجاهدانه لازمه‌ی به مطلوب رسیدن است. ( والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا)
- راههایی که خداوند با تلاش ما برایمان فراهم می‌سازد بسیار است. یک راه نیز خواندن این کتاب است به شرطی که توصیه های آنرا با تقوا و آموزه‌های اسلامی بررسی کنیم.
موفق باشید

موضوع قفل شده است