رازی که تا حالا گشوده نشده بود( اخاذی در مساجد)

تب‌های اولیه

104 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رازی که تا حالا گشوده نشده بود( اخاذی در مساجد)

نونت تو روغنه حاج آقا

حاج آقایی می گفت من یک دوست بسیار صمیمی دارم تو خیابون با هم دوست شدیم

اما داستان ما : تو خیابون هرچی از دهنش در آمد بار من کرد گوش دادم فحشش که تمام شد !دوباره شروع کرد گفتم هرچی داری بگو تو دلت نگه ندار سبک میشی بگو . بعد پیشش رفتم دستم را بالا بردم و گفتم:
خدایا شکر مشاور نیستم اما کمتر از روان شناس به من نقش ندادی به همین راضی هستم که بندگانت به من فحش بدهند کمی غم وغصه هاشون رو فرا موش کنند.
او می گفت از مردم انتظاری نداریم وقتی عموهای من که در مشکلات اقتصادی بارها سراغشون رفتم تو خانه من رفت و آمد دارند مشکلات من را از نزدیک می بینند. وقتی خودشون من و زن وبچه ام را بار ها و بارها سر خیابون ديدند كه از ایستگاه اتوبوس واحد سوار می شن و بعد تو حرف های خود میگن آخوند ها مفت خورند شما نونتون تو روغنه و....از مردم که هزار شایعه می شنوند چه انتظار دارم مردمی که برخی برای اولین بار تو زندگی شون با آخوند رفت و آمد هم نداشته اند

[=tahoma][=&quot]دلخوش سیری چند[/][/]


[=tahoma][=&quot]طلبه هندی[/][=&quot]: سال دوم حوزه است و خوش تیپ تر از سلمان خان.
[/]
[/]


[=tahoma][=&quot]شب‌ها خواب ندارد. گاهی نگران وضع خانواده و گاهی دلتنگ آنها می‌شود. اولین بارش است که از خانواده جدا می‌شود در خانواده کانون توجه و مهر بوده او تک فرزند است. 14 ماه است که نتوانسته خانواده اش را ببیند . پول تلفن او به شهرش زیاد شده. از او پرسیدم چرا برای دیدن آنها به کشورتان نمی روی طفر می رفت و من بیشتر گیر دادم او گفت وقتی طلبه ای از قم به هند می رود مردم به خانه او هجوم می‌آورند اندازه یک حج شما خانواده باید هزینه کنند مردم از ما سوغات می‌خواهند و حداقل آن نگین انگشتر و تسبیح و مهر است. من این جا پول خرید کتاب و لباس و خوراکی برای خودم را ندارم. چه برسد به....به یک سوپری رفت به من گفت چند دلار تو حوزه به تو میدن. این سئوال را تو تاکسی و جاهای دیگر هم از من می پرسند. به پیر به پیغمبر من شهریه ام 75 هزار تومان فارسی معادل با 750000ریال است.[/][/]

ضرب المثل رایج طلاب در مشاوره ها
توش خودمونو کشته بیرونش مردم را:Labkhand:
برق را در خرمن گندم تماشا کرده است انکه پندارد که حال مردم دنیا خوش است:Ealam:
یکی می مرد زد درد بی نوایی یکی میگفت زردک میخواهی
:Gig:
بر آن قوم باید گریست که دخلش بود نوزده و خرج بیست

صورت با سیلی سرخ کردن:Nishkhand:
هر گردی گردو نیست (یه آخوند پول دار دیدند فکر میکنن همه..:Sokhan:.)

حامی;10289 نوشت:
نونت تو روغنه حاج آقا حاج آقایی می گفت من یک دوست بسیار صمیمی دارم تو خیابون با هم دوست شدیم اما داستان ما : تو خیابون هرچی از دهنش در آمد بار من کرد گوش دادم فحشش که تمام شد !دوباره شروع کرد گفتم هرچی داری بگو تو دلت نگه ندار سبک میشی بگو . بعد پیشش رفتم دستم را بالا بردم و گفتم: خدایا شکر مشاور نیستم اما کمتر از روان شناس به من نقش ندادی به همین راضی هستم که بندگانت به من فحش بدهند کمی غم وغصه هاشون رو فرا موش کنند. او می گفت از مردم انتظاری نداریم وقتی عموهای من که در مشکلات اقتصادی بارها سراغشون رفتم تو خانه من رفت و آمد دارند مشکلات من را از نزدیک می بینند. وقتی خودشون من و زن وبچه ام را بار ها و بارها سر خیابون ديدند كه از ایستگاه اتوبوس واحد سوار می شن و بعد تو حرف های خود میگن آخوند ها مفت خورند شما نونتون تو روغنه و....از مردم که هزار شایعه می شنوند چه انتظار دارم مردمی که برخی برای اولین بار تو زندگی شون با آخوند رفت و آمد هم نداشته اند

جناب حامي

مردم مي دانند به كي بد و بيراه مي كويند و به كه احترام بگذارند خدا وكيلي چرا همه گناهها رو گردن مردم مي اندازين

مردم به اين كاري ندارند كه شما و اخوند ديگري چقدر مي گيريد مردم به مسئوليني كه اخونداند نگاه مي كنند و مي بينند تا ديروز هيچي نداشت ولي امروز صاحب چه و چه شده

هر چند عده شان كم است و در مقابل اخوند هاي خوب خيلي كم اند ولي همين بدها متاسفانه جلوي چشم اند

چه خوب بود اگر خود اخونها هم اسيب شناسي مي كردند و خودشان بدها را از خوب ها جدا مي كردند

همه مردم در محله و شهر خود اخوند دارند و مي دانند سطح رفاه خيلي هاشون از مردم كمتر نباشه بيشتر نيست ولي چه كنيم كه خشك هم به اتش تر مي سورد

ولي اي كاش يه جورايي اخوند هاي خوب از بدها جدا مي شدند نمي دونم چه جوري.

ولي اين را بدانيد كه مردم مي دانند كي خوب است وكي بد.

به چند تا فش و بد و بيراه هم دلگير نشين يه صنف و شغلي را--هر چند مي دانم اخوندي شغل نيست انجام وظيفه است--- بيارين كه مردم باهاشون درگير نباشن

[=&quot]به کشورت برگرد[/]



[=&quot]یکی از همکارانم که از بچه های شمالی باحال و از عتیقه های ایام جنگ است و مشاور و استاد طلاب خارجی است می‌گفت:« یکی می‌مرد زدرد بی نوایی یکی می‌گفت زردک میخواهی» جریان طلاب است . در برنامه خودم گاهی برای رفع مشکلات طلاب به خانه‌آنها سر می زنم . شبی به خانه یکی از طلاب رفتم اجاره نشین در منطقه ای محروم از قم. می گفت این جا احساس امنیت نمی کنم پر لات و ولگرد است گاهی تو کوچه به من میگند از کشورش آمده مفت خوری . من فوق لیسانس الکترونیک دارم در کشورم کاربرایم خیلی زیاد بود با خانواده ام که سنی متعصب بودند در افتادم چون هفت سال تمام همه کتاب های شیعه را در کتابخانه خواندم با الغدیر انس زیادی دارم و......به خاطر این که شیعه شدم اعلام کردنداین مرتد شده به پدر ومادرم ناسزا میگن و اعلام کردند کسی به او زن ندهد من تنها رفیقم الان حضرت معصومه(س) است بزرگ ترین پارتی من تو دنیا افتخار هم می کنم...[/]



[=&quot]مشکلات اقتصادی زیادی داشت گفتم چگونه زندگی می کنی گفت این فرش را می بینی .....چند شب پیش استاد اخلاق مدرسه به خانه ام آمده بود ما اول چندتا تکه موکت پهن کرده بودیم و تازه کل این جا هم فرش نشده بود استاد که به خانه من آمد وقتی وضع من رو دید زد زیر گریه از جا بلند شد بیچاره رفت بود یکی از فرش‌های زیر پا شو جمع کرده بود برای ما آورده بود.[/]


عجب!!!!!!!!!!!!!!
:geryan:

از نظر دوستان با کمال میل استفاده می کنم

[=&quot]من به همسرم حق میدم[/]

[=&quot]این مشاوره دقیقا 8ماه قبل انجام شد. از دادگاه ویژه روحانیت خانواده ای برای مشاوره ارجاع داده شده بود. با حاج آقا جداگانه صحبت کردم روحانی بسیار محترم و آبرو دار. گفت من به همسر و دو فرزندم حق می‌دهم و هر چی آنها بگویند حقم هست و حرفی ندارم. وقتی با خانم حاج آقا صحبت کردم حاج آقا فقط نگاه می کرد خانم او می گفت و او عرق شرم می ریخت. ماه ها میشه غذای درست و حسابی نخوردم گاهی با زور ایشان را به خانه پدرم می بردم . اما او به تدریج گفت من نمی آیم چقدر زحمت به آنها بدهیم مشکلات خودما ن کم بود که قوز بالا قوز هم شد من به بیماری ام اس مبتلا شد ه ام هزینه های آن خیلی بالا ست. ما نداریم من از حاج آقا شکایت دارم ایشان از دامادهای دیگرمان پرکارتر و فعال تر است آنها دیپلم هم ندارند ایشان فوق لیسانس فلسفه و درس خارج حوزه هستند. وضع پولی و خانه آنها با ما از زمین تا آسمان است حاج آقا بعد 20 سال تو حوزه ماهی دویست پنجاه هزارتومان هم درآمد ماهانهاش نیست تازه همین پول هم صد و بیست تومانش باید به جیب صاحب خانه برود. [/]

[=&quot]گاهی که به خانه پدرم می روم حاج آقا با دوستش برای بحث و تحقیق در خانه مشغول هستند اغلب اوقات ناهار آنها تخم مرغ و ماست یا نون و پنیر و چایی شیرین است. [/]

[=&quot] [/]

[=&quot]حرف من اینه پس فرزند من کی باید روی خوشی را ببیند من که آفتابم لب بومه. به او میگم از حوزه بیا بیرون بر سراغ یه کاری ......که نون و آب داشته باشه. [/]

خیلی جای تاسف داره !!!!
جناب حامی این مشاوره اخیر شما به کجا ختم شد؟
شما به این اقا چه نصیحتی کردید؟
یا اینکه خانم را راضی کردید که بسوزد و بسازد؟
ما منتظر ادامه صحبتهای شیرین شما هستیم.

گل نرگس;11026 نوشت:
خیلی جای تاسف داره !!!!
جناب حامی این مشاوره اخیر شما به کجا ختم شد؟
شما به این اقا چه نصیحتی کردید؟
یا اینکه خانم را راضی کردید که بسوزد و بسازد؟
ما منتظر ادامه صحبتهای شیرین شما هستیم.

سلام ببخشید دیر جواب میدم
از بحث فاصله می گیرم چون اینجا در مقام بین مشکلات آنها هستم.
باز مرا ببخشید
حامی

ضمن تشکر بابت روشنگری اذهان ، یک پرسش بنیادین در این زمینه دارم :

چه چیزی نظر بسیاری از مردم را نسبت به قشر شریف روحانی تغییر داده است ؟

آیا جز این است که عده ای در کسوت روحانیت با رفتارهای غیر روحانی مردم را بدبین کرده اند ؟

نسبت این طلاب زحمتکش فقیر ، با آن دوستانی که در .... حتی آسپیرین شان هم از خارج می آید چیست ؟

سلام
قسمت اول
به نظر من علل مختلفی در نگرش منفی به روحانیون اثر دارد.
- بسیاری از مردم حتی تحصیل کرده ها خبر ندارند روحانیون درس و سیستم خاصی دارند. یکی از روحانیون _به عنوان مشت نمونه خروار) می گفت مدتی تاخیر شد تا این که سفری به شهر خودمان داشتم. دوستان دوره دبیرستان به من گفتند خیلی این بار با تاخیر آمدی به آنها گفتم ایام امتحانات بودم فرصتی نداشتم صبر کردم تا با امتحانات را با موفقیت بدهیم و بعد بیاییم.
او می گوید یکی از دوستانم که نماز جماعتش ترک نمی شود با تعجب ابروها را بالا برد و گفت امتحان, مگه شما هم امتحان دارید؟
گفتم بله
گفت یعنی شما هم در امتحان نمره و مشروطی و قبولی دارید؟
گفتم چه فرقی داره. حوزه هم مانند آموزش و پروش و آموزش عالی است.
چرا برخی بعد از مدتی از حوزه بیرون آمده اند چون کشش دروس مشکل آن را نداشتند

واقعا برای خیلی از افراد این سئوال است که در حوزه چه خبر است
7-8 ماه قبل یک برنامه تلویزیونی داشت درباره حوزه بحث می کرد به نظرم داشت حوزه 40-50 سال قبل یا بیشتر را به عنوان حوزه امروز توضیح می داد با این برنامه خوب مردم حق دارند گمان کنند حوزه جوابگوی مسایل روز نیست.
افرادی که با دروس حوزه و دانشگاه (هردو )آشنایی دارند خوب می دانند که حوزه با همه نقد هایی که بر آن وارد است رشد علمی بسیار سریعی دارد.
امروزه در حوزه متخصصان مختلف در گرایش های متعدد وجود دارد
دکترای تاریخ
دکترای علوم تربیتی
دکترای روان شناسی بالینی و تربیتی
دکترای فلسفه
دکترای فقه و اصول
دکترای حدیث
دکترای علوم قرآنی
دکترای مهدویت
دکترای تفسیر
دکترای دین پژوهی
دکترای حقوق و...

یکی از طلاب اصفهانی می گفت ازدواج کردم مادر خانم یکی دو هفته آمده بود خونه ما ، به خانه که برگشتم مادر خانمم گفت خدا لعنت کنه اونایی که میگن آخوندا مفت خورن به خدا تو کمتر از دوتا داماد دیگه من می‌خوابی و بیشتر از او دوتا زحمت می‌کشی.

البته این اشکال جدی به سیستم حوزه وارد است چون اندازه یک صدم لینا نمکی درباره حوزه و رسالت حوزه و حوزویان تبلیغ نکرده است.

قسمت دوم
دوستان نادان و دشمنان آگاه
هل شاهدتم فیلم دلشکسته ؟ هذا الفیلم ینصرف الذهن الی ذلک المثل الرائع: مما تضحک به الثکلی
چیزی که مادر بچه مرده را به خنده وامیدارد.
در این فیلم استاد دانشگاهی مجتهد مسلم سردار و...می شود و روحانی ای رقاص.
البته این مجتهد مسلم فتوایی هم داد که از زمان رسول خدا تا به حال هیچ مجتهدی چنین فتوایی نداده و این یعنی فقه پویا ؛ پسر از خلوت با دختر نا محرم می ترسد ولی مجتهد مسلم و سردار سربلند به او می گوید به خودت اعتماد داشته باش به عبارة اخری لاتعتنی بحکم الرب جل و اعلاه لانه ای هذا الاستاذ افقه من الله تبارک و تعالی.
اگر از مردم درس ناخوانده بشنویم که بگویند چون فلان کاسب گران فروش است پس همه کاسب ها گران فروشند می گویم خوب درس نخوانده به همین دلیل تعمیم نادرست می دهد که با علم منطق سازگاری ندارد.
اما اگر فرد تحصیل کرده ای بگوید چون این روحانی اشتباه کرده پس همه مشکل دارن این حکم به علم منطق سازگاری ندارد.
می گویند فیلم دلشکسته می خواسته خدمت کند ان شاءالله خدا قبول کنه ( یقولون: مع هذا الصدیق لاتحتاج الی ای عدوّ معاند)

اشرافی گری آخوندها
منتظر باشید......

حامی;12847 نوشت:
قسمت دوم
دوستان نادان و دشمنان آگاه
هل شاهدتم فیلم دلشکسته ؟ هذا الفیلم ینصرف الذهن الی ذلک المثل الرائع: مما تضحک به الثکلی
چیزی که مادر بچه مرده را به خنده وامیدارد.
در این فیلم استاد دانشگاهی مجتهد مسلم سردار و...می شود و روحانی ای رقاص.
البته این مجتهد مسلم فتوایی هم داد که از زمان رسول خدا تا به حال هیچ مجتهدی چنین فتوایی نداده و این یعنی فقه پویا ؛ پسر از خلوت با دختر نا محرم می ترسد ولی مجتهد مسلم و سردار سربلند به او می گوید به خودت اعتماد داشته باش به عبارة اخری لاتعتنی بحکم الرب جل و اعلاه لانه ای هذا الاستاذ افقه من الله تبارک و تعالی.
اگر از مردم درس ناخوانده بشنویم که بگویند چون فلان کاسب گران فروش است پس همه کاسب ها گران فروشند می گویم خوب درس نخوانده به همین دلیل تعمیم نادرست می دهد که با علم منطق سازگاری ندارد.
اما اگر فرد تحصیل کرده ای بگوید چون این روحانی اشتباه کرده پس همه مشکل دارن این حکم به علم منطق سازگاری ندارد.
می گویند فیلم دلشکسته می خواسته خدمت کند ان شاءالله خدا قبول کنه ( یقولون: مع هذا الصدیق لاتحتاج الی ای عدوّ معاند)

نه آقا! این خبرها هم نیست! به خدا بچه طلبه ها دس میخونند! یعنی بعضی هاشون هم نمیخونند ولی اگه بخوان بخونن درس برای خوندن زیاد دارند!

فی الحقیقة إن یرد طالب أن یتعلم الدین و المباحث الاعتقادیة فعلیه أن یسهر اللیالی و یحاول فی النهار. هو یجتهد حقا و یدرس لیلا و نهارا لکننی اسألکم سؤال: هل هو یتعلم و یدرس فقط؟! ألیس الطالب الجامعي طالب؟ أ لا یوجد بین طالب الحوزة مفسد و فاسق؟! والله یوجد. و الإسلام یخسر من أهله أکثر من أعدائه.

اما جناب حامی یادتون نره اگه دل شکسته یه جورایی این قضیه را بد مطرحش کرد ولی خیلی خوب حق مطلب را در باب مخلصین ادا کرد. درسته که یه جاهایی لنگ زد اما نه اینقدر که بگیم دیگه نیاز به دشمن نداریم! البته ببخشیدها!

سلام
من نخواستم فيلم را نقد كنم وگرنه من منكر نكات مثبت فيلم نيستم.
ايها الصديق اني اعتقد ان پاسخي بكم قد مضي في سطور البالا آناً . انه ليس صحيح بان بگوييم چون فرد واحد من صنف خربان، فكل صنف دربداغونا.
. اليس كذالك بگذريم سريعا لان الوقت ضيق جدا.

حامی;12851 نوشت:
اشرافی گری آخوندها منتظر باشید......

سلام


انتظار تاكي؟؟؟

استاد حامي

اسم موضوع كه جالبه تا........... مطالبش.

همه منتظريم

سلام دوستان
قبل از ورود به بحث اجازه دهید معنی اشرافی گری را توضیح دهم
اشرافی در فرهنگ دهخدا به معنی بزرگی شرافت است اما در عرف به معنی رفاه به علاوه برخی صفات بد اخلاقی مثل غرور، تکبر و اسراف و بی توجهی به حال بد و شرایط سخت دیگران.

اشرافی بودن به معنی لغوی آن اگر همراه با کمالات اخلاقی باشد نه مذموم نیست. حضرت سلیمان با شرف ترین پادشاه و سرمایه دار در جهان بود.که قدرت او را قدرتمندان در خواب هم نمی دیدند.
همه می دانیم که دنیا میدان آزمایش است و یکی از موضوعات این آزمایش فقر - ثروت است. و در این میدان آزمایش است که ارزش واقعی ما مشخص می‌شود.
فقیر و ثروتمند به خودی خود ارزش اخلاقی مثبت یا منفی ندارند ولی اگر فقر و برخورداری با صفات اخلاقی بد ضمیمه شود فقیر بد و ثروتمند بد متولد می‌شود. در مقابل فقیر خوب و ثروتمند خوب هم به ضمیمه صفات اخلاقی خوب حاصل می شود. حضرت خدیجه ثروتمند خوب بود و ...

آخوندها از کجا تأمین می‌‌شوند؟
طلاب به دلیل تعهد به اشتغال به تحصیل تا سال‌های زیادی 7-8 سال نمی توانند در مرکزی مشغول شوند و یا رسما تبلیغ را از سوی مراکز تبلیغی شروع کنند بنابراین این مدت برای گذراندن زندگی فقط شهریه ناچیز طلبگی دریافت می‌کنند.
شهریه طلبگی (با قناعت طلبگی کم اما اما اما با برکت)
امروزه به دلیل توسعه علوم و رشد فکری مردم و شبهات زیاد و آمیخته شدن آیین ها با تبلیغات رسانه ای و... مسایل دینی هم گسترش پیدا کرده است به عنوان نمونه قبلا با خواندن یک دو کتاب فرد عالم در علم کلام (عقاید) می شد و واقعا از پس سئوالات ذهنی خود و دیگران بر می‌آمد ولی امروزه با طلاب لازم است علاوه بر خواندن کتب متعدد در حوزه برای تکمیل کردن اطلاعات خود مطالعات شخصی کند.

حاج آقاهای موتور سوار
اگر فردی تهران برود و به تعجب به آسمان خراش ها نگاه کند تیرونی ها میگن شهرستونیه.
وقتی فردی حاج آقایی را همراه با همسر خود سوار موتور و حتی موتور گازی در قم با تعجب نگاه کند قمی ها میگن، یارو مسافره. بله شهریه کم طلبگی و سنوات طولانی دروس حوزه و گران بودن کرایه ها و...برخی از طلاب را موتور سوار هم می‌کند. البته برخی هم کارهای خود را بدون لباس روحانی با دوچرخه هم انجام می‌دهند.
عجله نکنید حتما می پرسید ما با دو چشم خودمون دیدیم حاج آقایی 206- ماکسیما و...سوار بود بله به این مسایل هم می رسیم

آسمان خراش شایعه و آخوندها

فیلیتر های ذهنی را در مباحث روان شناسی حتما بخوانید
گاهی ذهن ما آغشته به فیلتر ذهنی اشت به همین دلیل دچار خطای شناختی می‌شود. از حرم حضرت معصومه بیرون آمدیم یکی از اقوامم که از نظر مالی بحمدالله وضع خوبی دارد گفت. آخوندها هم همگی وضع شان توپ است گفتم چه طور گفت در مسیر که می آمدیم همگی (همگی) ماشین های مدل بالا سوار بودند گفتم مطمئنی همگی گفت آره اغلب گفتم مطمئنی اغلب گفت بابا مثل روز روشنه چرا انکار می کنی؟ گفتم اشکال نداره با یک نمونه برداری تصادفی در دسترس چه طوری گفت چی گفتم نخودچی. یه دوری با هم می زنیم و می شماریم از حال تا زمانی که منزل می رسیم حاج آقا ها چه وضعی دارند.
قبول کرد. به ترتیب کثرت:
حاج آقا هایی که منتظر اتوبوس واحد بودند همراه با خانواده
حاج آقاهایی که منتظر تاکسی و سواری بودند
حاج آقا با موتور
حاج آقاهایی که خودشان ماشین داشتند و ماشین ها به ترتیب شامل ژیان، رنو ،پژوی آخوندی، پیکان، پراید، آردی و 206 .
آسمان خراش شایعه
اصفهان با یک مشاور ژنتیک صحبت می کردم نمی دانست که من قم زندگی می کنم گفت تو قم به آخوندها حسابی می رسند. گفتم چه طور گفت همه ماشین های آن چنانی و خانه های ...گفتم آقای دکتر واجب مؤکد و عینی شد برای من که کم برای شما شبهه زدایی کنم. مطالب را که برای او توضیح دادم خیلی تعجب کرد.
بله دشمن شایعات مالی آخوند ها را تو قم زیاد نمی تواند پخش کند چون می دانند که مردم می بینند که بسیاری از طلاب مستاجر آن هم در مناطق محروم هستند می بینند که بسیاری از روحانیون لباس معمولی می پوشند.
می دانند که بچه های محل هر روز باید ماشین قراضه برخی را هل بدهند تا روشن شود.
البته این نکاتی که بیان می شود نسبت به آمار کل طلاب است . این وضعیت
حاکی از وضعیت اغلب طلاب است.

آش نخورده و دهان سوخته( صیغه و حاج آقا ها)
البته وضع شایعات درباره آخوند ها فقط به مسایل مالی خلاصه نمی شود در داشتن زن هم به شرح ایضاً
شخصی تلفنی در مشاوره می گفت آخوندها (نمی دانست من طلبه ام) هر کدوم چندتا صیغه ای و یکی دو تا زن دارن گفتم آدم حسابی جوابت را ندهم زوره. گفتم اولاً کسی شرایطش را داشته باشه همون طوری که خدا گفته خوش و حلالش ثانیاً آش نخورده و دهن سوخته که میگن شرح حال حاج آقا ها است.

لازم است علم آمار به کمک طلاب بیایید
زنده باد دکتر گلزاری، چندین سال قبل دکتر گلزاری در جلسه کانون گفتمان دینی (رک: سایت اندیشه قم) فرمودند حوزه علمیه نیاز به یک مرکز آمار و سنجش برای انجام کارهای آمار - علمی در خود فیضه دارد. بله واقعا این حرف سنجیده و خوبی است.
طلبه ها میگن برای تحقق امری مقتضی باید موجود باشد و مانع مفقود. طلاب برای تبلیغ دین تلاش وافر دارند ولی کمتر به مانع زدایی توجه می شود که از موانع همین شبهات دلسوزانه و گاهی مغرضانه و..است.
فساد اخلاقی بچه های طلاب حرفی بس مفت، به مفتی شایعه پراکنندگان
دکتر گلزاری در تحقیقی علمی ثابت کردند که فرزندان طلاب نسبت به فرزند اقشار مختلف سلامت روانی و اخلاقی بالاتری دارند (رک: اندیشه قم کانون گفتمان دینی)

اشکال جدی به حوزه و مراکز تبلیغی
بله دفع نکردن این شبهات به شکل جدی و علمی - آماری از اشکالات اساسی حوزه علمیه و مراکز تبیلیغی است امید است برخی پایان نامه مبلغان و حوزویان به این امر در مباحث مختلف اختصاص یابد

شما روحانی بودید و مال پدری خوبی داشتید چه می‌کردید؟
فکّر ثم انطق رجاً
به نظرم قبل از این که به بررسی وضع مالی روحانیون( البته محدود نسب ت به کل) مرفه برسیم با شناختی که از خودمان داریم به سؤال زیر کم فکر کنیم و بعد پاسخ دهیم. اگر شما طلبه بودید و مال پدری خوبی داشتید چه می کردید؟
1- همه را انفاق می کردید
2- در عین برخورداری به مردم فقیر کمک می کردید
3- خوشگذرانی می کردم و عیاشی
به نظر من داستان به این راحتی هم که تصور می شود نیست. هرچند که مکانیزم دفاعی «الگربة لاتصل دسته الی گوشت چرب و نرم تقول پیف پیف یبو ای بو می‌دهد» اینجا فعال است.
به نظرم پاسخ بسیاری از شبهات در جواب دادن ما به سؤال بالا بر می‌گردد.

در آمد روحانیون از کجا است؟
درآمد طلاب نسبت به نوع فعالیت آنها و سطح مدرک تحصیلی آنها تعریف می‌شود.بنابراین می توان گفت طلاب در این امر چند دسته اند
1- طلاب محصل و دانش پژوه( در آمد شهریه اندک طلبگی)
2- طلاب استاد حوزه یا دانشگاه یا مراکز دیگر: ( حقوق متناسب با سطح مدرک و اشل آموزش عالی و حوزه . البته طلاب با همان مدرک وقتی در حوزه تدریس می کنند حقوق بسیار کمتری از حوزه دریافت می کنند)
3- مراکز پژوهشی مراکز تحقیقی حوزه و دانشگاه‌:که این امر هم متناسب با مدرک تحصیلی است. که فرقی بین طلبه و غیر طلبه نیست.
4- طلاب منبری ( نسبت به کل طلاب در نظر بگیریم اغلب طلاب از منبر خود درآمد بسیار ناچیزی دریافت می‌کنند کافی است از مراکز تبلیغی و هیات امنا مساجد به شکل آماری تحقیق شود) برخی تو بوق کرنا می کنند که فلان منبری یک ماه منبر رفت فلان مبلغ کلان را گرفت اولا ما نسبت به جمع طلاب چند نفر منبری معروف داریم دوما این در بین مردم متداول است که از افراد زبده دانشگاهی و حوزوی جایی دعوت می کنند و مقدار خودش می دهند و این نرخ را روحانی مشخص نمی کند. ثانیا اغلب روحانیون و منبریان موفق یک سر دارند هزار سودا. برای مراکز خیریه و... کمک می کنند . وقتی مداح معروفی را دعوت می کنند که یک صدم روحانی معلومات و تلاش علمی ندارد و بسیار بیشتر به او می دهند کسی چیزی نمی گوید.
در آخر این که افرادی که به این منبری ها پول می دهند یا آنها را خودشان دعوت می کنند اعتراضی ندارند و با جان ودل دعوت می کنند و هدیه ای به آنها می دهند بقیه که خود پولی نمی دهند اعتراض بیشتری دارند.
5- دستگاه های سیاسی: حقوق از دولت متناسب با تحصیلات و هم عرض غیر روحانیون درآمد دارند.
6. دستگاه قضایی: در این جا هم روحانیون متناسب با تحصیلات و اشل خاص آن جا در آمد دارند که فرقی بین طلبه و غیر طلبه نیست.
7- مال پدری و همسری: طلبه ها از آسمان به زمین نیامده اند آنها هم از همین مردم هستند. هر کسی مانند بقیه مردم ممکن است ارث و مال پدری یا همسری خاص خودش را داشته باشد.
8- کار اداری : برخی از روحانیون در حوزه و یا سازمان های دیگر کار اداری دارند. البته تعداد محدودند.
9- نویسنده: برخی روحانیون نویسنده متکی به خود و برخی از روحانیون نویسنده متکی به مرکز پژوهشی خاصی هستند. البته من بسیاری از روحانیون با ذوق و سلیقه را هم می شناسم که به دلیل نداشتن حمایت های مالی کتاب شعر، داستان ، رمان و کتب در موضوعات مختلف شان گرد غریبی می خورد.
10- کارهای جانبی: در آمد این قسمت با توجه به بازار همان صنف است و مانند بقیه مردم اند(پزشک، هنرمند، نقشه کش، طراح، مداح، متخصص در برنامه نویسی و کامپیوتر، مربی ورزش (شنا، رزمی، وزنه برداری ، کشتی و..)خطاطی، کشاورزی و....) که البته بسیاری از آنها در وقت های اضافی به این امور می پردازند.
همان گونه که دیدیم در حوزه از بخور بخور خبری نیست که نیست

با كسب اجازه از محضر جناب حامي
يكي از دوستان طلبه مون تعريف ميكرد يه روز مقابل مدرسه فيضيه ايستاده بودم كه خانم وآقايي جلو امدن وازم پرسيدن حاج آقا راسته كه آخوندها پول آب وبرق وگاز نميدن و دولت به جاي اونا قبض هاشون رو پرداخت ميكنه،دوستمون ميگفت از قضا من هم چند تا از قبضهايي كه آماده پرداخت كرده بودم از تو جيبم در اوردم و به اون خانم وآقا نشون دادم تا خيالشون راحت بشه كه ما طلبه ها هم مثل بقيه قبض آب وبرق وگاز رو خودمون پرداخت ميكنيم

چرا طلاب از امور مالی حرفی نمی زنند
اغلب قریب به اتفاق طلاب به دلیل این که رسالات الاهی دارند ترجیح می دهند از پول کمتر سخن به میان آورند و حتی نسب به وضعیت معیشت سخت خود اعتراض خاصی نداشته باشند.
پس چرا حامی پر رو شده؟
چون حامی می بینه که این حرف نزدن ها داره مانع و عایق مردم و حوزویان می شود.
تجربه دانشگاه و حوزه
بنده هم تجربه دانشگاه دارم و هم حوزه در حوزه ندیدم به دلیل بد بودن کیفیت ناهار که فقط به طلاب تحت پوشش مدارس هستند و حجره نشین هستند اعتراضی کنند ولی شاهد پاشیدن غذای دانشجویان در سلف سرویس بودم. دیده ام صنفی برای وضعیت مالی بد خود تحصن کنند ولی طلاب به احترام امام زمان و مراجع بزرگوار با همه سختی ها دم نمی زنند.
در دانشگاه ما می توانستیم غذای مناسب در سه وعده بخوریم اما در حوزه در مدارس فقط یک وعده ناهار.
دانشگاه پولش از دولت تامین می شود. و اغلب زمین های دانشگاه وسیع و بزرگ ولی مدارس حوزه علمیه نسبت به امکانات دانشگاه بسیار بسیار کم است.
یک تجربه
در مدرسه ای در قم درس می‌خوانید مدرسه نسبت به کل مدارس حوزه بزرگ تر بود و گزینش و شرایط خاص خودش برای پذیرش طلاب را داشت وضعیت مدرسه بسیار اسف ناک بود آب مدرسه قطع شده بود طلاب برای حمام بیرون از مدرسه می رفتند و گرمای قم بی داد می‌کرد. بنده نامه ای به مسئول مدرسه نوشتم و به عنوان اعتراض آن را از زیر درب داخل اتاقش انداختم.
در نامه آنها را بی توجه نسبت به مشکلات مدرسه خطاب کرده بودم و زیر آن را امضا کرده بودم. فردای آن روز بلند گوی مدرسه به صدا در آمد بله بلندگو من را می خواست به اتاق مسئول مدرسه رفتم با تبسم به استقبالم آمد( انتظار برخوردی بدی داشتم) با احترام گفت شما هم سن فرزند من هستی و تجربه کافی نداری من می توانم جواب سربالا به شما بدهم و بگویم تو یک جوجه طلبه ای به تو ربطی نداره ولی بگذار درد دلم را برایت بگویم ولی خواهش می کنم این را به بچه های مدرسه نگو. آب انبار مدرسه ترک برداشته داستگاه چیلر نیاز به تعویض داردو...هزینه های مدرسه بالا رفته مدت هاست که شورای مدیریت نتوانسته به مدرسه کمک کند. قبلا هم از این نوع مشکلات داشته ایم که به گوش برخی از افراد خیر تهران رسید و آنها مشکل را رفع کردند ولی الان مشکل جدی داریم. حوزه علمیه آبرو دارد از دولت هزینه ای دریافت نمی کند. بنابراین نمی توانیم به غیر از صبر و توسل کاری کنیم.
نه به داره نه به بار
ریئس جمهور برای کمک به حوزه علمیه ( البته نه شهریه طلاب )قول‌هایی داده است هنوز به قول مردم نه به داره نه به بار مردم میگن طلاب وضعشان خوب است. از دولت حقوق می گیرند.

بابام کمکشو قطع کرده(به آخوندا میرسن)
طلبه ای در مشاوره می‌گفت مشکلات مالی هم ایام امتحانی تمرکز ممرکز برام نگذاشته شایعات مالی برای طلاب آن قدر چاق و کلت و کلفت شده که بابای من هم باور شده است او که از مشکلاتم خبر داشت ماهانه کمی آذوقه م کمک مالی می کرد جدید به من گفت خب حال که وضع تان بهتر شده و به شما می رسند دیگه از کمک خبری نیست و با خنده گفت حالا تونستی تو زیر بال منو بگیر. من هم که تا حالا مانند بسیاری از طلاب با قناعت زندگی می کردم حتی حاضر نشدم توضیح بدهم که آش کی کشک کی؟

آخوند هم يک آدم است مثل همه‌ي آدم‌ها!



يکي از دوستان مي‌گفت: براي تبليغ به يکي از مناطق روستايي يکي از استان‌ها رفته بودم. وقتي رسيدم آنجا، با يکي از اهالي رفتيم به طرف خانه‌ي کسي که قرار بود در مدت دهه‌ي محرم ميزبانم باشد. بالاخره رسيديم. زنگ در بزرگ گاراژي خانه را زديم. پسر نوجواني در را باز و سلام کرد. همان وقت صداي بم مردانه‌اي از داخل خانه شنيديم که با فريادي که آخرين فرکانس‌هايش به ما مي‌رسيد از پسر پرسيد: کيه بابا؟ پسر گفت: يه آخونده با يه آدم!

بنابراين:

1. اگر ديديم آخوندي مشمّايي حاوي گوشت در دست، از مغازه‌ي قصّابي بيرون آمد، تعجب نکنيم. چون همان طور که ثابت شد، آخوند هم آدم است!

2. اگر ديديم آخوندي بچه‌‌اش را آورده پارک يا شهربازي تعجب نکنيم. چون بچه‌ي آخوند، آدم است نه آخوند!

3. اگر ديديم آخوندي با خانمش از يک بوتيک بيرون آمد تعجب نکنيم چون غالبا خانم آخوند هم آدم است!

4. اگر ديديم آخوندي مقابل يک اسباب فروشي ايستاده و دختر کوچولويي مو طلايي‌ کنارش ايستاده و با انگشت به نقطه‌اي از ويترين اشاره مي‌کند و پسر کوچولويي مو مشکي به نقطه‌اي ديگر، تعجب نکنيم. چون هيچ دختر يا پسر بچه‌اي آخوند نيست!

5. اگر عيد ديدني رفتيم خانه‌ي آخوندي و ديديم که آجيل و شيريني و پسته و گردو گذاشت جلوي ما، تعجب نکنيم. چون بالاخره ما که آدم هستيم نه آخوند!

خلاصه کنم؛ اگر هر کار مشروع و معقول و معروفي که هر آدمي ممکن است انجام بدهد، از آخوندي سر زد تعجب نکنيم چون بي‌چاره آخوند هم آدم است. البته قبول دارم بالاخره آخوند بايد سعي کند لااقل کمي هم شده، آدم‌تر از بقيه‌ باشد.

مغالطه رایج( درباره منبری ها)
فردی با من همکلاس بود در مدرسه راهنمایی از 12 تا درس 16 تای آن را تجدید می شد و بالاخره ترک تحصیل کرد می‌گفت حیف شد نرفتم طلبه بشوم یکی قاضی شده یکی تو دانشگاه تدریس می کنه و...فهم این افراد بسیار پایین است فقط باید یک گوش در باشد و گوش دیگر دروازه.
مغالطه رایج
می‌گویند به فلان منبری معروف فلان مبلغ پول می‌دهند باید می‌رفتیم آخوندو منبری می‌شدیم من می گویم عزیز دل انگیز
اولا همه طلاب منبری نیستند و منبری های معروف بسیار محدودند. و اغلب اگر چیزی دریافت می‌کنند در کارهای خیر خرج می‌کنند. و ثانیا خطابه یک فن مهم است که با تحصیل و مطالعه زیاد و استعداد و تلاش حاصل مي‌شود. این حکایت مثل این است که بگوییم فلان هنر پیشه در آمد خوبی دارد باید می رفتیم هنر پیشه می شدیم. مثل این که حوزه هنر مثل خمره رنگ رزی است شیرجه می زنی توش و تمام

وضع معیشتی طلاب در آینه پژوهش علمی
برای این که با وضع مادی و معیشتی طلاب بیشتر آشنا شویم بهتر است به جای حدسیات و شنیده های بی اساس به پژوهش علمی رجوع کنیم. در این زمینه می توانید به مصاحبه با 38 کارشناس حوزوی رجوع کنید

منبع:
روان شناسی و دین فصل نامه علمی - تخصصی سال دوم شماره 2 تابستان 1388ص 147.

تکرار مفید
شما روحانی بودید و مال پدری خوبی داشتید چه می‌کردید؟
فکّر ثم انطق رجاً
به نظرم قبل از این که به بررسی وضع مالی روحانیون( البته محدود نسب ت به کل) مرفه برسیم با شناختی که از خودمان داریم به سؤال زیر کم فکر کنیم و بعد پاسخ دهیم. اگر شما طلبه بودید و مال پدری خوبی داشتید چه می کردید؟
1- همه را انفاق می کردید
2- در عین برخورداری به مردم فقیر کمک می کردید
3- خوشگذرانی می کردم و عیاشی
به نظر من داستان به این راحتی هم که تصور می شود نیست. هرچند که مکانیزم دفاعی «الگربة لاتصل دسته الی گوشت چرب و نرم تقول پیف پیف یبو ای بو می‌دهد» اینجا فعال است.
به نظرم پاسخ بسیاری از شبهات در جواب دادن ما به سؤال بالا بر می‌گردد.

والا ما تا حالا آخوندي نديديم كه ماشين زير پاش كمتر از پرشيا باشه!!!
والا درآمد آخوندها فك كنم از شغل ما بيشتر باشه..شايدم رفتم ملا شدم
دوستان رو نمي دونم...

آراس;13228 نوشت:
والا ما تا حالا آخوندي نديديم كه ماشين زير پاش كمتر از پرشيا باشه!!!
والا درآمد آخوندها فك كنم از شغل ما بيشتر باشه..شايدم رفتم ملا شدم
دوستان رو نمي دونم...

اگر طاقت خوندن درسهای آنچنانی رو داری بسم الله :Gig:

آراس;13228 نوشت:
والا ما تا حالا آخوندي نديديم كه ماشين زير پاش كمتر از پرشيا باشه!!!
والا درآمد آخوندها فك كنم از شغل ما بيشتر باشه..شايدم رفتم ملا شدم
دوستان رو نمي دونم...

آخوند شاید ولی روحانی هایی هستند ماشین که چه عرض کنم موتور هم ندارند .

اولا اينكه خوندن درسهاي انچناني هيچ كاري نداره!!!آقايون تونستن 5 واحد عمران پاس كنن شما هم دايه ي مهربون تر از مادر شين!

با نظر آبي هم موافقم...ولي كو اون روحاني كه ميگيد؟؟؟21 سال عمر كردم ولي نديدم!!چطوره؟

مهندساي عمراني هم هستن كه موتورم ندارن.چه ربطي داره؟

آراس;13228 نوشت:
والا ما تا حالا آخوندي نديديم كه ماشين زير پاش كمتر از پرشيا باشه!!! والا درآمد آخوندها فك كنم از شغل ما بيشتر باشه..شايدم رفتم ملا شدم دوستان رو نمي دونم...

آراس جان سلام

اگه وقت كردين سري بزنين به قم تا باهم همراه استاد حامي بد تر از اينها را هم نشانتان بدهم

كسي دايه مهربانتر از مادر نيست ولي نمي شود گناه عده قليل و خدا را شاهد مي كيرم كه گناه عده قليل را نمي توان به پاي همه ريخت

از شما با اين سوالاتتان انتظار نداشتم ذهن تعميم دهنده را به جاي ذهن منطقي به كار گيريد---البته قصد قضاوت در مورد افكارتان را ندارم---

مردم عادي چون ذهنشان تعميم دهنده است و نه منطقي و حساب شده انتظار نيست ولي از عالماني چون شما كه به اين زيبايي بحث مي كنيد انتظار نبود

آراس;13249 نوشت:
مهندساي عمراني هم هستن كه موتورم ندارن.چه ربطي داره؟

در ادامه جوابتان را داديد در تمام رشته ها و شغل ها هستند كساني كه ابروي ديگران را با كارهاي بد خود مي برند پس نمي شود به همه شك كرد و تهمت زد.

----البته شما تهمت نزديد منظورم شما نيست---

منم نگفتم كه همه شون اينجورين عزيز

گفتم اونايي كه من ديدم...اخوند خوبم داريم...خود من هميشه عاشق حرفهاي آقاي نقويان و قرائتي هستم.

بچه هاي اين سايت اكثرا قم تشريف دارن؟

آراس;13270 نوشت:
بچه هاي اين سايت اكثرا قم تشريف دارن؟

با سلام

از خودشان بپرسيد برادر

شايد زياد با آخوند هاي خوب نشست و برخواست دارند

و شايد هم اخوند خوب زياد تو منطقه شون است

وشايد هم......

شما هم بهتره اونهايي را كه ديد و بد هستند به خوب ها تعميم ندهيد

البته ببخشيدها هرجور راحتيد
جسارت نشه

تعمیم افراطی درباره آخوندها
تعمیم افراطی در منطق نادرست و در روان شناسی منبع اضطراب و افسردگی است
مولوی قلمبه ای نمک بود خدا رحمتش کنه
تعمیم دوستان مرا به یاد جریان با مزه طوطی در داستان حضرت مولانا می کند
از قیاسش خنده آمد خلق را
خلاصه مطلب :
طوطی عطار دکان او را را به هم ریخته بود عطار او را زد و تنبیه کرد برخی از پر های سر و بدنش ریخت. روزی مرد طاسی(کچل) به مغازه عطار آمد طوطی به او گفت حتما شیشه های عطاری را شکسته ای و او تو را زده و مو هات ریخته.

بود بقالی و وی را طوطیی ..................... خوش نوایی سبز و گویا طوطیی

بر د کان بودی نگهبان دکان .................... نکــــــته گفتی با همه سوداگران

درخطاب آدمی ناطق بدی ...................... در نوای طوطـــــــــیان حاذق بدی

جست از دکان سو یی گریخت .................... شیشه های روغن گل را بریخت

از سوی خانه بیامد خواجه اش ................... بر دکان بنشت خواجـــــــــه وش

دید پر روغن دکان وجامه چرب .................... بر سرش زد ؛ گشت طوطی کل زضرب

روزکی چندی سخن کو تاه کرد ....................مرد بقال از نــدامت آه کرد

ر یش بر می کند می گفت ای دریغ ....................کافتاب نعمتم شــد زیر میـــــغ

دست من بشکسته بودی آن زمان .................... که زدم من بر سر آن خوش زبان

هد یه ها می داد هر درو یش را ....................تا بیابد نطــق مــــــرغ خویش را

بعد سه روز و سه شب حیران و زار .................... بر دکان بنشسته بد نومیدوار

می نمود آن مرغ را هر گون شگفت ................... تا که باشـــــد اندر آید او به گفت

جو لقیی سر برهنه می گذشت ....................با سر بی مو چو پشت طاس و طشت

آمد اندر گفت طوطی آن زمان ....................... بانگ بر درو یش زد که ای فلان

کز چه ای کل با کلان آمیختی ....................... تو مگر از شیشه روغن ریختی ؟

از قیاسش خنده آمد خلق را .................... کو چو خود پنداشت صاحب دلق را

کار پاکان را قیاس از خود مگیر .................... گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر

وقتی حامی آخوند گریز (نه ستیز) بود
آراس جان یه جورایی با هم همدردیم
من هم مثل شما بودم. نمی دانم شاید پر رنگ تر از شما رشته من هم تو دانشگاه
ساختمان های بتونی بود سال 1370 تا آن زمان با آخوند جماعت میانه خوبی نداشتم عمویم روحانی بود ولی حاضر نبودم دو دقیقه کنارش بنشینم. آن قدر شایعات درباره روحانیون به گوشم رسیده بود که حرف‌های آخوندها را قبول نداشتم. مثل این که تمام حرف مردم برام حجت بود مگر حرف روحانیون. در دانشگاه موقع نماز دانشجو ها حاضر بودند تو صف غذا بایستند تا نماز حاج آقا با چندتا نماز خونش تموم بشه. خدا قسمت کرد و من با مسایلی روبرو شدم و از همه مهم تر دوستی من با دانشجویی بود که پنجره ای به سوی روشنایی برایم گشود شاید اگر همین بحث ها را با روحانی ای داشتم قبول نمی کرد. از ان روز به بعد تو کلاس پکر بودم دیگه کلاس درس به من جون نمی داد تصمیم گرفتم طلبه بشوم وقتی به عموم که روحانی است گفتم داشت شاخ در می آورد و نمی دانم شاید هم درآورد. خیلی خندید با تعجب گفت تو گفتم مگه من شاخ دارم و....

دوست عزیرم آراس
من سال هفتاد آن همه شایعه درباره آخوندها شنیده بودم حاضر نبودم با آخوند جماعت بپرم الان من دوستان طلبه برای مان طبیعی است که خیلی ها به سخنانمان با تردید نگاه کنند. البته خواهم گفت دلیل آن چیه؟
آراس جون من امروز در آیینه کلامتان دیروز خودم را دیدم.خوب بود ببخشید
به خداوندی خدا اگه فحش های عالم را به ما بدهید بازم مگم دوستون دارم و از خدا میخوام دلمون به شما سرد نکنه.
----------
یاد دوست و هم اتاقی و دانشجوی من آقای افشاری بچه فریدن اصفهان به خیر همو که ازش سال‌هاست هیچ خبر و آدرسی ندارم همو در دانشگاه با هم نماز صبح و قرآن قاچاقی می خوندیم تا دوستانمان ما را امل نخوانند.(البته ضعف شناختی ما بوده)

با سلام

البته بنده زياد هم با حرف هاي جناب حامي موافق نيستم زياد هم به ما بد نگذشته

بنده و دوستان هم اين روزگار را گذرانديم و اصلا هم در مزيقه نبوديم بنده ودوستان انواع اقسام غذا ها را خورديم

-يه شب سيب زميني را پوست مي كنديم و سيب زميني را افقي خورد مي كرديم و سرخ مي كرديم و ميل مي فرموديم

-يه شب سيب زميني را پوست مي كنديم و سيب زميني راعمودي خورد مي كرديم و سرخ مي كرديم و ميل مي فرموديم

-يه شب سيب زميني را پوست مي كنديم و سيب زميني را ورق ور ق مي كرديم وسرخ مي كرديم و ميل مي فرموديم

يه شب سيب زميني را آب پز مي كرديم ميل مي كرديم

چند شب شد؟؟

چهار شب!!!! هميشه هم كه نبايد سيب زميني بخوريم يه شب هم نون و پنير

جمعه هم كه بي خيال يه چيزي مي خورديم

استاد حامي بنده از شما متعجبم كه با اين همه تنوع عذايي بازهم ميگين اخوند ها ندارن و......

البته نمي خواستم بگم خوب حالا شد ديگه......شما نشنيده بگيريد

از عمویم گفتم
او مردی بسیار صمیمی است کمتر می شود با کسی هم صحبت بشود و کسی در دام محبتش گیر نکند. این را من از اطرافیان و مردمی که با او بودند می شنیدم اما بازار شایعات آن قدر داغ بود که من قبولش نمی کردم.
عموی من در فامیل تنها کسی بود که از خود خانه نداشت با مشکلات مالی او همه آشنا بودند و به خانه و خانه های قدیمی اجاره ای او همه بارها و بارها دعوت شده بودند بماند که من از او فراری بودم.
عموی روحانی من تو آلبوم همه خاطرات یاد ماندنی داره.
- برای کمک فامیل لباس آخوندی خودش را در میآورد بنایی هم می کرد.
- همه آخوند ها را با نفوذ می دانند ولی تو روز روشن سال 1367 در اصفهان کنار مدرسه جلوی چشم مردم او تصادف کرد و پایش به شدت آسیب دید و نزدیک یک سال در خانه ماند (حتی شهریه او هم از حوزه قطع شد) و کرکی مسیر با رشوه عوض شد و راننده برای چند صباحی در این دنیا به خیال خودش رفت خوش باشد و از او بدتر آن پلیس که در لباس خود خیانت کرد. مغاز دارها خیلی ناراحت شدند وقتی دیدند تو روز روشن یک روحانی تصادف می کند و حق او خورده می شود.
- عمو یم با دستور امام موقع انقلاب از خدمت سرباز فرار کرد و مدت ها مخفی بود.
- پدرم می گفت عمو سنگ کار خوبی در اصفهان بود ولی وقتی آمد طلبه شد. به دلیل علاقه اش به درس حوزه سنگ کاری پر درآمدش را کنار گذاشت.
- او اولین کسی بود به به عیادت بیماران همسایه و فامیل می رفت و این را من در منزل خودمان شاهد بودم.
- تا سال 1365 موتور گازی داشت و با سه فزند وهمسرش جا به جا می شد به گونه ای که من از این کارش خجالت می کشیدم.
- به نظرم سال 1375 بود که توانست یک ژیان قسطی بخرد ژیانی که او را ضرب المثل کرده بود. مردم وقتی آدرس می دادند می گفتند همون روحانی ای که هر روز ژیانش خراب است و آن را هل می دهد.
- سال 1377 یک پیکان قراضه خرید (مقدار نقد مقداری قسطی) این پیکان را تا سال 1385 داشت و آن را فروخت یک میلیون و دویست هزار تومان و یک پراید دست دوم از یکی از فامیل باز هم مقداری نقد و قسطی خریده است و الان هم همان پراید را دارد الان که من هم طلبه ام با او بیشتر معاشرت دارم او الان هر جا بود باید باز نشسته می شد ولی با آن سنش برای بچه ها کلاس می گذارد . پای صحبت های افراد سالمند و پیری که حتی فرزندانشان آنها را به حال خود رها کرده اند می نشیند و.....

آراس جان
هر ننه قمری تو هر شغلی که باشه پس از سال‌ها سرمایه ای به هم می زنند (نه از دزدی از تلاش خودشان) مگر روحانی کسی که در کار و تلاش کمتر دیگران نیست نمی تواند رشد مالی متعارف داشته باشد.
مگر روحانی ای که در دانشگاه مانند بقیه اساتید تدریس داشته نمی تواند مانند همکاران خودش وضع اقتصادی داشته باشد مگر کسی که حوزه می آید تعهد می دهد که تا آخر عمر فقیر باشد.
گفتم باز هم تکرار می کنم
خوشبختنانه یا بد بختانه من خود پس از سال ها در حوزه وضع اقتصادی ام از همه همکلاسی های دوران دبیرستان بدتر است درصورتی که من در کلاس مان تنها کسی بودم که هر سال خرداد قبول می شدم و تنها کسی بودم که در کلاس مان به دانشگاه دولتی آن روز راه یافتم و ورود به دانشگاه آن روز مثل حالا نبود که هر کسی از ننه اش قهر کرده دانشجو شده.
وقتی از دانشگاه به حوزه آمدم همه گفتند حتما آن جا بیشتر به شما می رسند
اشل مادی زدن به همه چیز حالت تهوع به من دست می دهد.
امسال دو ماه قبل توفیقی شد پس از سال ها از دوستان دوره دبیرستانم دیدن کردم پس از سال ها اولین چیزی که می پرسیدند این بود خوب بگو ببینم چقدر برات می ماسه.
خدا هیچ کسی را تو این جور جاها گیر نینداز د نمی دانی جواب بدهی ندهی

معلمی علوم تدریس می کرد می گفت آخوندی هم شغل راحتی است. با تعجب گفتم شما یک کتاب علوم به بچه تدریس می کنی شب ها چند ساعت برای درس فردا ی خود مطالعه می کنی؟ یک استاد در حوزه برای درسی که تدرس می کند چندین شرح را مطالعه می کند و اقوال مختلفی را می بیند. در حوزه در هر رشته ای مثل فقه اصول ادبیات درایه تفسیر و...به دلیل وسیع بودن ابواب حتما لازم است قبل از تدریس ساعت ها مطالعه کند.

تمرین منبر درحوزه کیلویی چند
دروس حوزه آن قدر طولانی است که وقت کم می آید به همان ها رسیدگی شود. استادی در یکی از دروس حوزه می گفت دوستان دقت کنید این جا را با تفکر و ریز بینی باید ببینیم و گرنه متوجه نخواهید شد بسیاری از شارحان این جا زاییده اند و نتوانسته اند حق مطلب را ادا کنند.
تمرین منبر
مردم گمان می کنند آخوندها دور هم می نشینند و برای هم در کلاس لطیفه تعریف می کنند و مفاتیح ورق می زنند و تمرین منبر دارند در حالی که اگر بگویم اغلب منبری ها (مانند نقویان ، شیخ حسین، پناهیان ، قرائتی ،و... خود با مطالعه خود و شرکت در کلاس های فوق برنامه و تمرین با دوستان شان در کنار درس شان مهارت های بالا را کسب می کنند تعجب خواهید کرد.
برای آشنایی با دروس حوزه به سایت تبیان رجوع کنید.
البته امروز بسیاری از حوزویان دو ظرفیتی هستند علاوه بر درس عالی حوزه( فقه و اصول) در یکی از رشته های دیگر مانند تاریخ، تفسیر، قضاوت، جامعه شناسی، حقوق، علوم سیاسی، روان شناسی، و...تخصص می گیرند دیر شروع شده اما سرعت خوبی داره. و آینده نزدیک حوزه به دعای امام زمان و مومنان روشن و خوب است

شیخ حسن انصاریان
چند سال دارد؟
کی او دیپلم گرفته؟
او برای دانشگاه و حوزه مردد می شود. با بزرگی( به نظرم مرحوم الهی قمشه ای) مشورت می کند او را به حوزه دعوت می کند. او شاعر، نویسنده ، مترجم، استاد حوزه، خطیب توانا و آگاه به فلسفه است. چرا گمان می شود اگر به او هزینه ای برای منبرش بدهند پول برای یک ساعت سخنرانی می گیرد؟
به یکی از مشاوران روان شناس که میدان ونک تهران دفتر دارد گقتند چرا هزینه های مشاوره ات گران است گفت با مطبی که باید کرایه دهم با منشی ای که باید حقوقش را بدهم با سی سال ها تجربه به نظر شما زیاده؟
روزی برخی برادران سپاهی نامه ای به استاد انصاریان نوشتند و به او گفتند که پول پارو می کنی او که بنای سخنرانی داشت گفت امروز بحث خودم را مطرح نکنم و شبهه زدایی کنم. بعد گفت عده ای به زن و بچه من تماس می گیرند فحش می دهند تهمت مالی می زنند. چرا حرف دشمنان از زبان دوستان جاری می شود. مگر زن و بچه من چه گناهی دارند که به من تعلق دارند چرا باید ناسزای برای پولی که نمی گیرم بشنوند. از ترس ریا نمی خواستم حرفی از وضع مالی خودم بزنم اما امروز می بینم لازم است شبهه هایی را دفع کنم و خود را از موضع تهمت نجات دهم. دوستان قرآن به ما می گوید از گمان بپرهیز که گناه است امیدوارم بار خودتون را بی جهت و بی دلیل سنگین نکنید و گفت که با همین پول سخنرانی ها و کتاب هایش چه جهیزیه هایی تهیه شده و چه کارهای خیری انجام شده است.
سئوال من این است
افرادی که به روحانی و دین اعتقادی ندارند که محل بحث ما نیستند
اما افرادی که متدین هستند نباید خیلی تنگ نظر باشند پدری که از مال خودش عروسی فرزندش را تامین نمی کند. شوهری که از نفقه زنش کم می گذارد. فرزندی که به وضع مالی بد پدر و مادرش رسیدگی نمی کند. کسی که به برادرش قرض نمی دهد. چی شده این قدر راحت در مقام شعار می خواهند روحانی ای که سال ها در مقام استادی ، نویسندگی، تحصیل و...تلاش کرده مثل افراد فقیر زندگی کنند و همه حقوق خود را صرف دیگران کنند.
آیا افرادی که این توقع را دارند خودشان نسبت به امور مالی خودشان حاتم بخشی بی حصر دارند.
به نظر شما یه استادی که کتاب های زیادی نوشته سال ها پژوهش و تدریس کرده است و در هنر خطابه برجسته است. بناید مانند یک استاد دانشگاه موفق یا روان شناس موفق یا...زندگی کند

سید زشت ها را هم ببوسید
شخصی سید های خوشت تیپ را می بوسید به او گفتند کار خوبی نیست گفت به خاطر جدشان می بوسم. روزی سیدی بد گل آوردند و گفتند ببوس گفت همه کارهای خیر رامن انجام بدهم؟
برخی در مقام نقد اعتقاد دارند چون کسی آمد روحانی شده همه هستی خود را کنار بگذارند اما خودشان که متدین هم هستند برای پول خمس خود هزار دفتر تماس می گیرند دنبال هزار کلک شرعی می گردنند تا نکنه دیناری از پول های مبار کشان کم شود.
به نظرم نصیحیت به ساده زیستی برازنده امثال آیت الله بهجت است قهرمان و رکورد شکن در ورزش معنوی شهوت شکنی.

تنگ نظری ها در باره دانشمندان (حوزه و دانشگاه )و رسیدگی به آنها
تنگ نظری های مومنان و گسترش دید دشمنان روحانیون سبب شکار آیت الله بهشتی، باهنر، مفتح، مطهری ها شده است. شمایی که برای ماشین خود دزد گیر نصب می کنی چه طور نمی پسندی شیعیان و مؤمنان مغزهای متفکرشان را در میدان تروریست های شخصیت و شخص رها کنند.
حرف دشمنان را بلغور نکنیم
برای برخی از سخنان خود در قیامت باید پاسخگو باشیم . کسی که حفاظت از نخبگان را با ساده زیستی در تضاد می بیند می توان جواب خون عارف میکده شیراز شهید دستغیب را بدهد. او می تواند پاسخگویی خون شهید صیاد شیرازی باشد.
همه علوم از آن جا که می توانند در خدمت اسلام باشند اسلامی هستند و همه دانشمندان اسلامی نیاز به توجه ویژه دارند دوستان هموطنان با تنگ نظر بودن مانع خیر نشویم.
رجاً فکروا قلیلاً به هذا المثال
کدام باغبان عاقلی به باغش آب نمی دهد تا علف های هرز رشد نکنند همه فدای چی؟ اگر روحانی ای خراب از آب دراآمد باید حکم کلی کنیم اگر برادر یا خواهری در خانواده ای مشکل داشتند باید بگوییم همه خانواده را محکوم کرد اگر پسر نوح بد شد نوح هم بد است اگر فرعون بد بود زنش هم به نظر قرآن درس زندگی به من و شما می دهد.



اگر روحانی ای خوش تیپ باشد جرم است؟
جواب را در آینه روایت زیر بنگریم و العاقل الاشاره و الجاهل و المعاند لایکفیه المناره:
روزي امام صادق ـ عليه السلام ـ به حج مشرف شده بودند و در حال طواف، دو احرام قيمتي بر تن داشت، به ناگاه مردي گوشة احرامش را كشيد. حضرت متوجه شد و ديد كه آن شخص عباد بصري است. عباد عرض كرد:«اي ابوعبدالله در اينجا، اين احرام را مي پوشي، در حالي كه تو فرزند اميرالمومنين هستي و مي داني كه لباسش چگونه بود؟»
امام ـ عليه السلام ـ به او فرمود:« واي بر تو اي عباد، اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ در زماني كه بود، لباسش مناسب آن وقت بود ...»
منبع:
مجلسي، محمدباقر، [=&quot]حلية[/] المتقين، موسسه انتشارات هجرت، چاپ نهم، 1375، ص14.



با سلام و تشکر از مطالب خوب جناب حامی و بقیه ی دوستان
جناب حامی اگه میشه بخشی از بحث رو هم راجع به وضعیت تفکر در حوزه ، آزاداندیشی تو حوزه ها و تحمل سلیقه ها و نظرات متفاوت با سلیقه و قرائت رسمی ، وضعیت علمی حوزه ها و محتوای درسا و جایگاه درسای مختلف و ارتباط حوزه با حوزه های فرهنگی دیگه و چیزایی شبیه اینا صحبت کنین ، خود من از این منظر ها به حوزه انتقاد دارم ...

حرفهاي من اشتباه برداشت نشه ها!!!من نه با آخوند مخالفم نه حوزه و اينا!!!!

ميگم تا حالا هر چي آخوند ديدم جانماز آب كش بوده و رياكاري رفتار طبيعيش بوده.بخاطر همين ديد بدي پيدا كردم نسبت به اين قشر و گرنه نه پولدار بودن بده نه ماشين خوب سوار شدن گناه!!!
حرفهاي من اشتباه برداشت نشه ها!!!من نه با آخوند مخالفم نه حوزه و اينا!!!!
----

موضوع قفل شده است