جمع بندی شبهه در مورد کشتن کافران در قرآن

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهه در مورد کشتن کافران در قرآن

بعضی جاها اشاره ای به کشتن شده که تا حدی برام سوال شده.
مثلا خدا در سوره نسا آیه 89 میفرمایند :

  • دوست دارند همچنان که خود به راه کفر می روند شما نيز کافر شويد تا، برابر گرديد پس با هيچ يک از آنان دوستی مکنيد تا آنگاه که در راه خدا مهاجرت کنند و اگر سر باز زدند در هر جا که آنها را بيابيد بگيريد و بکشيد و هيچ يک از آنها را به دوستی و ياری برمگزينيد

بنده انسان هایی رو سراغ دارم که به خدا اعتقاد ندارن و نه به هیچ پیغمبر دیگر و هر کاری در این دنیا بخوان میکنن.
باید او را به قتل برسانم؟
آخه خوده خدا گفته در این آیه.

یا مثلا در سوره توبه آیه 5 :

  • و چون ماههای حرام به پايان رسيد ، هر جا که مشرکان را يافتيد بکشيد و، بگيريد و به حبس افکنيد و در همه جا به کمينشان نشينيد اما اگر توبه کردند و نماز خواندند و زکات دادند ، از آنها دست برداريد ، زيرا خدا آمرزنده و مهربان است.
اینجا هم دوباره خدا گفته هر جا مشرک گیر آوردید بکشید!
ما باید چکار کنیم؟
آیا این ها اجبار نیست؟
اینکه اگر کسی ایمان نیاره را باید کشت؟
خب این چه اختیاریه؟
پس چطور است که خدا به حضرت محمد میگه تو فقط هشدار بده و هیچ اجباری بر آنان برای قبول این مطالب نیست؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد میقات

reza_i7;370761 نوشت:
بعضی جاها اشاره ای به کشتن شده که تا حدی برام سوال شده.
مثلا خدا در سوره نسا آیه 89 میفرمایند :

  • دوست دارند همچنان که خود به راه کفر می روند شما نيز کافر شويد تا، برابر گرديد پس با هيچ يک از آنان دوستی مکنيد تا آنگاه که در راه خدا مهاجرت کنند و اگر سر باز زدند در هر جا که آنها را بيابيد بگيريد و بکشيد و هيچ يک از آنها را به دوستی و ياری برمگزينيد

بنده انسان هایی رو سراغ دارم که به خدا اعتقاد ندارن و نه به هیچ پیغمبر دیگر و هر کاری در این دنیا بخوان میکنن.
باید او را به قتل برسانم؟
آخه خوده خدا گفته در این آیه.

یا مثلا در سوره توبه آیه 5 :

  • و چون ماههای حرام به پايان رسيد ، هر جا که مشرکان را يافتيد بکشيد و، بگيريد و به حبس افکنيد و در همه جا به کمينشان نشينيد اما اگر توبه کردند و نماز خواندند و زکات دادند ، از آنها دست برداريد ، زيرا خدا آمرزنده و مهربان است.
اینجا هم دوباره خدا گفته هر جا مشرک گیر آوردید بکشید!
ما باید چکار کنیم؟
آیا این ها اجبار نیست؟
اینکه اگر کسی ایمان نیاره را باید کشت؟
خب این چه اختیاریه؟
پس چطور است که خدا به حضرت محمد میگه تو فقط هشدار بده و هیچ اجباری بر آنان برای قبول این مطالب نیست؟

«وَدُّواْ لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُواْ فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُواْ مِنهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتىَ‏ يهَاجِرُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَ لَا تَتَّخِذُواْ مِنهُمْ وَلِيًّا وَ لَا نَصِيرًا»
آنان آرزو مى‏ كنند كه شما هم مانند ايشان كافر شويد، و مساوى يكديگر باشيد. بنا بر اين، از آنها دوستانى انتخاب نكنيد، مگر اينكه (توبه كنند، و) در راه خدا هجرت نمايند. هر گاه از اين كار سر باز زنند، (و به اقدام بر ضدّ شما ادامه دهند،) هر جا آنها را يافتيد، اسير كنيد! و (در صورت احساس خطر) به قتل برسانيد! و از ميان آنها، دوست و يار و ياورى اختيار نكنيد!. (نساء، 89)

«فَإِذَا انسَلَخَ الْأَشهُرُ الحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتَوُاْ الزَّكَوةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»
(امّا) وقتى ماه‏ هاى حرام پايان گرفت، مشركان را هر جا يافتيد به قتل برسانيد و آنها را اسير سازيد و محاصره كنيد و در هر كمينگاه، بر سر راه آنها بنشينيد! هر گاه توبه كنند، و نماز را برپا دارند، و زكات را بپردازند، آنها را رها سازيد زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است! (توبه، 5)

با سلام و درود

در این زمینه چند نکته عرض می شود:

1. حکم قتال و جنگ با مشرکان به خاطر عقیده آنها نبوده بلکه به خاطر نقض صلحنامه حدیبیه و تبدیل حالت صلح به حالت جنگی بوده است. لذا این با آزادی عقیده منافاتی ندارد.

2. با توجه به آیات ابتدایی سوره توبه، روشن می شود که تا آیه 13 این سوره، مربوط به نقض عهد و پیمان شکنی مشرکان است.

3. کسی که حجت بر او تمام است و عقیده باطل دارد محکوم است، ولی این دلیل نمی شود که ما با او وارد جنگ شویم.

4. چنین ادعایی که آیات جهاد و قتال، در مورد همه مشرکان و در همه زمان ها است و دستور جنگ و کشتار با دیگران را به صورت کلی و عمومی داده، ادعایی ناصحیح است.

شأن نزول، نوع بیان و شواهد موجود در خود آیات، قرائن خارجی، سیره معصومین علیهم السلام و ... نیز شاهد بر این مطلب است.

5. اگر کسی اسلام را قبول ندارد، اسلام با او جنگ و دشمنی ندارد مگر این که او اقدام به دشمنی و جنگ بر علیه مسلمانان نماید.

6. اسلام با آزادی عقیده مشکلی ندارد کما این که پیامبر صلی الله علیه وآله، با مشرکان مکه پیمان صلح حدیبیه را بستند.

7. با مطالعه تاریخ زندگانی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و نیز سیره معصومین علیهم السلام، روشن می شود که اصلا این گونه نبوده که تا با مشرکی برخورد کردند حکم قتل یا جنگ با او را بدهند. هیچ فقیهی هم چنین حکمی نمی دهد.

لذا چنین نسبت دادنی به قرآن و اسلام، بی اساس است و جایی ندارد.

بنابر این:

حکم قتال و جنگ، با مشرکانی بوده که نقض عهد و پیمان نموده وکمر به دشمنی و نابودی اسلام بسته و در این زمینه از هیچ اقدامی فرو گذار نمی کردند.

خیلی ممنون بابت پاسخ ...

میقات;372176 نوشت:
«وَدُّواْ لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُواْ فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُواْ مِنهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتىَ‏ يهَاجِرُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَ لَا تَتَّخِذُواْ مِنهُمْ وَلِيًّا وَ لَا نَصِيرًا»
آنان آرزو مى‏ كنند كه شما هم مانند ايشان كافر شويد، و مساوى يكديگر باشيد. بنا بر اين، از آنها دوستانى انتخاب نكنيد، مگر اينكه (توبه كنند، و) در راه خدا هجرت نمايند. هر گاه از اين كار سر باز زنند، (و به اقدام بر ضدّ شما ادامه دهند،) هر جا آنها را يافتيد، اسير كنيد! و (در صورت احساس خطر) به قتل برسانيد! و از ميان آنها، دوست و يار و ياورى اختيار نكنيد!. (نساء، 89)

این جملات درون پرانتز را از کجا آوردید؟
میشه راجع به پیمان شکنی کافران و مشرکان بیشتر بگید تا کامل متوجه بشوم؟

[="Tahoma"]

reza_i7;372193 نوشت:

این جملات درون پرانتز را از کجا آوردید؟

با سلام و درود

بابت تاخیر عذرخواهی می کنم

این جملات به نوعی توضیح و شرح است که مفسر برای این که حوزه بیشتری از مطالب را به مخاطب انتقال دهد، در بین ترجمه می آورد.

معمولا ترجمه هایی که به نوعی تفسیری هستند و فقط به ترجمه تحت الفظی اکتفا نمی شود، چنین هستند.

این ترجمه قرآن کریم از آیت الله مکارم شیرازی است.

نقل قول:

میشه راجع به پیمان شکنی کافران و مشرکان بیشتر بگید تا کامل متوجه بشوم؟

آن چه مربوط به آیات ابتدایی سوره توبه و حکم مبارزه و جهاد با مشرکان است را عرض می کنم:

صلح حدیبیه، صلح بسیار مهمی است، از این جهت که این صلح نه تنها مشکله حدیبیه را حل کرد، بلکه نزاع اساسی دائر در میان قریش و مسلمین را که از ابتداء دعوت اسلامی شروع شده بود پایان داد، زیرا یکی از مهمترین مواد پیمان صلح برقرار شدن آتش بس میان دو طرف، و پایان دادن حالت جنگ برای مدت ده سال بود.

در همان زمان، دو قبیله خزاعه و بنی بکر که همیشه با هم دشمنی داشتند، هر کدام هم پیمان یکی از طرفین صلح شدند یعنی قبیله خزاعه با مسلمانان متحد شد و قبیله بنی بکر با مشرکان.

در همان زمان صلح، قبیله بنی بکر ـ که با مشرکان متحد بوده ـ با پشتیبانی و همکاری مشرکان (پخش اسلحه و ابزار جنگ)، به قبیله خزاعه شبیخون زده و بیش از 20 نفر از آنها را کشتند.

قبیله خزاعه هم که متحد و هم پیمان مسلمانان بوده و این اتحاد در زمان صلح حدیبیه برقرار شده و همه از آن مطلع و آگاه بودند.

لذا این نقض پیمان از طرف مشرکان بوده و خود آنها هم می دانستند که نقض پیمان محسوب می شود ولی دیگر نتوانستند دخالت خود را مخفی کنند.

نکته:

شروع جنگ های صدر اسلام، با نقض پیمان و یا شروع جنگ از طرف مقابل و یا توطئه اهل کتاب با مشرکان و منافقان، بر علیه مسلمانان بوده است.

reza_i7;370761 نوشت:
و چون ماههای حرام به پايان رسيد ، هر جا که مشرکان را يافتيد بکشيد و، بگيريد و به حبس افکنيد و در همه جا به کمينشان نشينيد اما اگر توبه کردند و نماز خواندند و زکات دادند ، از آنها دست برداريد ، زيرا خدا آمرزنده و مهربان است.

اینجا هم دوباره خدا گفته هر جا مشرک گیر آوردید بکشید!
ما باید چکار کنیم؟
آیا این ها اجبار نیست؟
اینکه اگر کسی ایمان نیاره را باید کشت؟
خب این چه اختیاریه؟
پس چطور است که خدا به حضرت محمد میگه تو فقط هشدار بده و هیچ اجباری بر آنان برای قبول این مطالب نیست؟


سلام
این مساله از امور اجتماعی است و در حوزه اختیارات حاکم و ولی است
والله الموفق

reza_i7;372193 نوشت:
«وَدُّواْ لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُواْ فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُواْ مِنهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتىَ‏ يهَاجِرُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَ لَا تَتَّخِذُواْ مِنهُمْ وَلِيًّا وَ لَا نَصِيرًا»
آنان آرزو مى‏ كنند كه شما هم مانند ايشان كافر شويد، و مساوى يكديگر باشيد. بنا بر اين، از آنها دوستانى انتخاب نكنيد، مگر اينكه (توبه كنند، و) در راه خدا هجرت نمايند. هر گاه از اين كار سر باز زنند، (و به اقدام بر ضدّ شما ادامه دهند،) هر جا آنها را يافتيد، اسير كنيد! و (در صورت احساس خطر) به قتل برسانيد! و از ميان آنها، دوست و يار و ياورى اختيار نكنيد!. (نساء، 89)

در سوره نسا آیه 89 اونجا که میگه از میان کافران دوست انتخاب نکنیم ولی اگر توبه کردند بعد میتونیم به عنوان دوست انتخابشون کنیم و اگر این کار رو نکردند هر یافتیمشون باید کشتشون!یعنی کسی که توبه نکنه باید تو همین دنیا مجازاتش کنیم؟!
بنده هیچ وقت اینکار رو نمیکنم و میدونم چه میگویید ولی راجع به این آیه (نسا آیه 89) یکم بیشتر توضیح دهید!
تا قدرت پاسخ دهی خوب به افراد منتقد رو داشته باشم :Gol:

چرا لازم است که اون جملات درون پرانتز را در میان ترجمه بیاوریم؟
چگونه این رو برای دیگران توجیح کنم؟

بابت پاسخ ها خیلی ممنون

دوستان جوابم رو پیدا کردم(در مورد آیه 89 سوره نسا) فهمیدم که منظورش از کافرین همان کسانی است که طرفداری از دشمنان اسلام کرده اند...
گفتم شاید کسی جوابش رو خواست میزارمش این جا :

(آيه 88)
شأن نزول-
مطابق نقل جمعى از مفسران از ابن عباس، عده‏اى از مردم مكه ظاهرا مسلمان شده بودند، ولى در واقع در صف منافقان قرار داشتند، به همين دليل حاضر به مهاجرت به مدينه نشدند، اما سر انجام مجبور شدند از مكه خارج شوند (و شايد هم به خاطر موقعيت ويژه‏اى كه داشتند براى هدف جاسوسى اين عمل را انجام دادند).
مسلمانان از جريان آگاه شدند، ولى به زودى در باره چگونگى برخورد با اين جمع در ميان مسلمين اختلاف افتاد، عده‏اى معتقد بودند كه بايد اين عده را طرد كرد، زيرا در واقع پشتيبان دشمنان اسلامند، ولى بعضى از افراد ظاهربين و ساده دل با اين طرح مخالفت كردند و گفتند: عجبا! ما چگونه با كسانى كه گواهى به توحيد و نبوت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله داده‏اند بجنگيم؟ برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 432
آيه نازل شد و دسته دوم را در برابر اين اشتباه ملامت و سپس راهنمايى كرد.
تفسير:
با توجه به شأن نزول بالا پيوند اين آيه و آيات بعد از آن با آياتى كه قبلا در باره منافقان بود كاملا روشن است.
در آغاز آيه مى‏فرمايد: «چرا در مورد منافقان دو دسته شده‏ايد و هر كدام طورى قضاوت مى‏كنيد» (فَما لَكُمْ فِي الْمُنافِقِينَ فِئَتَيْنِ).
سپس مى‏فرمايد: «اين عده از منافقان به خاطر اعمال زشت و ننگينى كه انجام داده‏اند خداوند توفيق و حمايت خويش را از آنها برداشته و افكارشان را به كلى واژگونه كرده، همانند كسى كه به جاى ايستادن به روى پا، با سر بايستد» (وَ اللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِما كَسَبُوا).
و در پايان آيه خطاب به افراد ساده‏دلى كه حمايت از اين دسته منافقان مى‏نمودند كرده، مى‏فرمايد: «آيا شما مى‏خواهيد كسانى را كه خدا بر اثر اعمال زشتشان از هدايت محروم ساخته هدايت كنيد در حالى كه هر كس را خداوند گمراه كند راهى براى او نخواهى يافت» (أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا).
زيرا، اين يك سنت فناناپذير الهى است كه اثر اعمال هيچ كس از او جدا نمى‏شود چگونه مى‏توانيد انتظار داشته باشيد افرادى كه فكرشان آلوده و قلبشان مملوّ از نفاق و عملشان حمايت از دشمنان خداست مشمول هدايت شوند؟ اين يك انتظار بى‏دليل و نابجاست!
(آيه 89)- در تعقيب آيه قبل در باره منافقانى كه بعضى از مسلمانان ساده‏دل به حمايت از آنها برخاسته و از آنها شفاعت مى‏كردند و قرآن بيگانگى آنها را از اسلام بيان داشت در اين آيه مى‏فرمايد: تاريكى درون آنها به قدرى است كه نه تنها خودشان كافرند، بلكه «دوست مى‏دارند كه شما هم همانند آنان كافر شويد و مساوى يكديگر گرديد» (وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءً).
بنابراين، آنها از كافران عادى نيز بدترند زيرا كفار معمولى دزد و غارتگر عقايد ديگران نيستند اما اينها هستند، و فعاليتهاى پى‏گيرى براى تخريب عقايد ديگران دارند. برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 433
اكنون كه آنها چنين هستند «هرگز نبايد شما مسلمانان، دوستانى از ميان آنها انتخاب كنيد» (فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ).
«مگر اين كه (در كار خود تجديد نظر كنند و دست از نفاق و تخريب بردارند و نشانه آن اين است كه از مركز كفر و نفاق به مركز اسلام) در راه خدا مهاجرت نمايند» (حَتَّى يُهاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ).
«اما اگر آنها حاضر به مهاجرت نشدند (بدانيد كه دست از كفر و نفاق خود برنداشته‏اند و اظهار اسلام آنها فقط به خاطر اغراض جاسوسى و تخريبى است) و در اين صورت مى‏توانيد هر جا بر آنها دست يافتيد، آنها را اسير كنيد و يا در صورت لزوم به قتل برسانيد» (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ).
و در پايان آيه بار ديگر تأكيد مى‏كند كه «هيچ گاه دوست و يار و ياورى از ميان آنها انتخاب نكنيد» (وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً).
نجات يك جامعه زنده كه در مسير يك انقلاب اصلاحى گام بر مى‏دارد، از چنگال دشمنان دوست‏نما و جاسوسان خطرناك، راهى جز اين شدت عمل ندارد.
(آيه 90)
شأن نزول:
از روايات مختلفى كه در شأن نزول آيه وارد شده چنين استفاده مى‏شود كه: دو قبيله در ميان قبايل عرب به نام «بنى ضمره» و «اشجع» وجود داشتند كه قبيله اول با مسلمانان پيمان ترك تعرض بسته بودند و طايفه اشجع نيز با بنى ضمره هم پيمان بودند.
بعضى از مسلمانان از قدرت طايفه بنى ضمره و پيمان شكنى آنها بيمناك بودند، لذا به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله پيشنهاد كردند كه پيش از آن كه آنها حمله را آغاز كنند مسلمانان به آنها حمله‏ور شوند.
پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «نه، هرگز چنين كارى نكنيد، زيرا آنها در ميان تمام طوايف عرب نسبت به پدر و مادر خود نيكوكارترند، و از همه نسبت به اقوام و بستگان مهربانتر، و به عهد و پيمان خود از همه پايبندترند»! پس از مدتى مسلمانان باخبر شدند كه طايفه اشجع به سركردگى «مسعود بن رجيله» كه هفتصد نفر بودند به نزديكى مدينه آمده‏اند، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نمايندگانى نزد برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 434
آنها فرستاد تا از هدف مسافرتشان مطلع گردد، آنها اظهار داشتند: ما از يك طرف توانايى مبارزه با دشمنان شما را نداريم، چون عدد ما كم است، و نه قدرت و تمايل به مبارزه با شما داريم، زيرا محل ما به شما نزديك است لذا آمده‏ايم با شما پيمان ترك تعرّض ببنديم.
در اين هنگام آيه نازل شد و دستورهاى لازم را در اين زمينه به مسلمانان داد.
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/nesa-51-100.aspx

[="Tahoma"]

reza_i7;373677 نوشت:
در سوره نسا آیه 89 اونجا که میگه از میان کافران دوست انتخاب نکنیم ولی اگر توبه کردند بعد میتونیم به عنوان دوست انتخابشون کنیم و اگر این کار رو نکردند هر یافتیمشون باید کشتشون!یعنی کسی که توبه نکنه باید تو همین دنیا مجازاتش کنیم؟!
بنده هیچ وقت اینکار رو نمیکنم و میدونم چه میگویید ولی راجع به این آیه (نسا آیه 89) یکم بیشتر توضیح دهید!
تا قدرت پاسخ دهی خوب به افراد منتقد رو داشته باشم :Gol:

چرا لازم است که اون جملات درون پرانتز را در میان ترجمه بیاوریم؟
چگونه این رو برای دیگران توجیح کنم؟

بابت پاسخ ها خیلی ممنون

با سلام و درود

1. همان طور که عرض کردم، آن عبارات را مترجم که مفسر هم هست، داخل ترجمه و در پرانتز قرار می دهد تا مشخص باشد که از متن اصلی جدا است، و در عین حال بتواند مفهوم بهتر و بیشتری از آیه را به مخاطب انتقال دهد.

2. هیچ کس اجازه ندارد با دیدن مشرک و کافر ـ ولو توبه نکرده باشد ـ او را بکشد و یا تعرضی به او داشته باشد.

اسلام هیچگاه چنین اجازه ای نداده است.

این آیات ناظر به مشرکان خاص و در زمان خاصی بوده و اگر بخواهیم از آن ها قانون کلی استخراج کنیم باید از طرف معصوم چنین بیانی آمده باشد، در حالی که چنین چیزی نداریم.

لذا نمی توان از این آیه قانونی کلی برداشت کرد و هر جا مشرکی را دید، متعرض او شد.

توجه داشته باشید که کافر اقسامی دارد و اسلام فقط با کافر حربی می جنگد یعنی کسی که کمر به دشمنی با اسلام بسته و دست به اسلحه برده و می خواهد با مسلمانان بجنگد و یا اقدام نموده است.

لذا اسلام با کافران دیگر مانند کافر ذمی و کافر معاهد، هیچ مشکلی ندارد و تعرض به آن ها جایز نیست.

بنابر این:

آیه ناظر به مشرکان خاصی بوده و نمی توان از این آیه یک قانون کلی استخراج کرد. قانونی و همیشگی کردن این آیات، نیاز به اجازه معصوم دارد، که معصوم چنین اجازه ای نفرموده است.

گفته نشود که پس آیه دیگر کارایی ندارد و به همان زمان خاص اختصاص داشته است، خیر؛ امام زمان علیه السلام می توانند طبق این آیه، قانون کلی و عمومی وضع کنند در مبارزه همیشگی با کفار، لذا آیه کارایی خود را دارد، ولی ما بدون پشتوانه و بدون اجازه معصوم، چنین اجازه ای نداریم.

[="Tahoma"]

saeedsaeedi1;373723 نوشت:

و چه قصاب خانه‌یی است این دنیای بشریت

با سلام و درود

سخن در باره آیات قرآن و حکم اسلام در برخورد با مشرکان است.

لذا نوع رفتار و برخورد انسان ها با دیگران ـ ولو از مسلمانان ـ مد نظر نیست و نمی توان آن را به دین و قرآن نسبت داد.

سخن بر روی حکم خداوند و دستور اسلام است. لذا این رفتارها را نمی توان به حساب اسلام و دین الهی نوشت.

دامان قرآن و اسلام، مبرّای از این ها است.

میقات;373876 نوشت:

با سلام و درود

سخن در باره آیات قرآن و حکم اسلام در برخورد با مشرکان است.

لذا نوع رفتار و برخورد انسان ها با دیگران ـ ولو از مسلمانان ـ مد نظر نیست و نمی توان آن را به دین و قرآن نسبت داد.

سخن بر روی حکم خداوند و دستور اسلام است. لذا این رفتارها را نمی توان به حساب اسلام و دین الهی نوشت.

دامان قرآن و اسلام، مبرّای از این ها است.

پس چرا حکم ارتداد داده شده؟ اصلا چرا کسی که مسلمانی را دیگه قبول ندارد باید او را بکشند؟

[="Tahoma"]

saeedsaeedi1;374085 نوشت:
پس چرا حکم ارتداد داده شده؟ اصلا چرا کسی که مسلمانی را دیگه قبول ندارد باید او را بکشند؟

کسانی که چنین جنایتهایی انجام می دهند، استنادشان به حکم مرتد نیست بلکه اغراض دیگری دارند.

هر مرتدی حکمش اعدام نیست.

هر اعدامی به معنای جواز خونریزی و قتل افراد بی گناه نیست.

لذا از حکم مرتد نمی توان تعرض به دیگران ـ ولو مشرکان ـ را ثابت کرد.

حکم مرتد، فلسفه خودش را دارد که در جای خود باید پیگیری شود.

میقات;373875 نوشت:

با سلام و درود

1. همان طور که عرض کردم، آن عبارات را مترجم که مفسر هم هست، داخل ترجمه و در پرانتز قرار می دهد تا مشخص باشد که از متن اصلی جدا است، و در عین حال بتواند مفهوم بهتر و بیشتری از آیه را به مخاطب انتقال دهد.

2. هیچ کس اجازه ندارد با دیدن مشرک و کافر ـ ولو توبه نکرده باشد ـ او را بکشد و یا تعرضی به او داشته باشد.

اسلام هیچگاه چنین اجازه ای نداده است.

این آیات ناظر به مشرکان خاص و در زمان خاصی بوده و اگر بخواهیم از آن ها قانون کلی استخراج کنیم باید از طرف معصوم چنین بیانی آمده باشد، در حالی که چنین چیزی نداریم.

لذا نمی توان از این آیه قانونی کلی برداشت کرد و هر جا مشرکی را دید، متعرض او شد.

توجه داشته باشید که کافر اقسامی دارد و اسلام فقط با کافر حربی می جنگد یعنی کسی که کمر به دشمنی با اسلام بسته و دست به اسلحه برده و می خواهد با مسلمانان بجنگد و یا اقدام نموده است.

لذا اسلام با کافران دیگر مانند کافر ذمی و کافر معاهد، هیچ مشکلی ندارد و تعرض به آن ها جایز نیست.

بنابر این:

آیه ناظر به مشرکان خاصی بوده و نمی توان از این آیه یک قانون کلی استخراج کرد. قانونی و همیشگی کردن این آیات، نیاز به اجازه معصوم دارد، که معصوم چنین اجازه ای نفرموده است.

گفته نشود که پس آیه دیگر کارایی ندارد و به همان زمان خاص اختصاص داشته است، خیر؛ امام زمان علیه السلام می توانند طبق این آیه، قانون کلی و عمومی وضع کنند در مبارزه همیشگی با کفار، لذا آیه کارایی خود را دارد، ولی ما بدون پشتوانه و بدون اجازه معصوم، چنین اجازه ای نداریم.

ایه صریح قران که میگه :
و چون ماههای حرام به پايان رسيد ، هر جا که مشرکان را يافتيد بکشيد .
حالا شما میگید که مختص به زمان حال نیست؟
اون موقع هم مشرک بوده الان هم مشرک هست
بعدش هم شما میگید که قران متناسب با همه زمان هاست ... !؟
شما میگید باید امام زمان دستور بدن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
قران گفته فلان کار رو کنید بعد شما میگید باید امام زمان دستور بدن !! فکرنمیکنید یه خورده....؟
اولا خدا رو زیر سوال می برید چون اگه نیاز به دستور امام زمان داشت خدا میگفت
کافران رو با اجازه صاحبان امر بکشید مثلا !!!!
خدا خودش هیچی نگفته بعد شما اومدید تفسیرررررر میکنید که نیاز به دستور امام زمان دارههههههه ?
بعدش من تقسیم بندی کافر حربی و غیرحربی رو هیچ جای قران ندیدم مییشه بفرمایید این تقسیم بندی از کجا اومده ؟
و ملاکش چیه ؟!!!!!!

reza_i7;370761 نوشت:
بعضی جاها اشاره ای به کشتن شده که تا حدی برام سوال شده.
مثلا خدا در سوره نسا آیه 89 میفرمایند :

  • دوست دارند همچنان که خود به راه کفر می روند شما نيز کافر شويد تا، برابر گرديد پس با هيچ يک از آنان دوستی مکنيد تا آنگاه که در راه خدا مهاجرت کنند و اگر سر باز زدند در هر جا که آنها را بيابيد بگيريد و بکشيد و هيچ يک از آنها را به دوستی و ياری برمگزينيد

بنده انسان هایی رو سراغ دارم که به خدا اعتقاد ندارن و نه به هیچ پیغمبر دیگر و هر کاری در این دنیا بخوان میکنن.
باید او را به قتل برسانم؟
آخه خوده خدا گفته در این آیه.

یا مثلا در سوره توبه آیه 5 :

  • و چون ماههای حرام به پايان رسيد ، هر جا که مشرکان را يافتيد بکشيد و، بگيريد و به حبس افکنيد و در همه جا به کمينشان نشينيد اما اگر توبه کردند و نماز خواندند و زکات دادند ، از آنها دست برداريد ، زيرا خدا آمرزنده و مهربان است.
اینجا هم دوباره خدا گفته هر جا مشرک گیر آوردید بکشید!
ما باید چکار کنیم؟
آیا این ها اجبار نیست؟
اینکه اگر کسی ایمان نیاره را باید کشت؟
خب این چه اختیاریه؟
پس چطور است که خدا به حضرت محمد میگه تو فقط هشدار بده و هیچ اجباری بر آنان برای قبول این مطالب نیست؟

[="#006400"]هوالعالم

همونطور كه كارشناس محترم راهنمايي فرمودند و دوستان هم اشاره داشتند
در ايه 89 سوره نسا كه ادامه كلام از ايه 88 هست حرف از خائنيني بوده كه در ظاهر اسلام دارند و در باطن ضد اسلام و خدا عمل ميكنند و پيمان شكن ! در ايه دومي كه در نقل اوردين باز اشاره به دشمنان خدا بوده كه در ايه هاي قبل به وضوح مشخص شده

منافق يعني موجودي كه در ظاهر ديندار و از شماست ولي در باطن بر ضد دين و ديندار عمل ميكنه

دشمن بيمارتر خطرناكتر ازين ؟؟[/]

mihan90;374447 نوشت:
ایه صریح قران که میگه : و چون ماههای حرام به پايان رسيد ، هر جا که مشرکان را يافتيد بکشيد . حالا شما میگید که مختص به زمان حال نیست؟ اون موقع هم مشرک بوده الان هم مشرک هست بعدش هم شما میگید که قران متناسب با همه زمان هاست ... !؟ شما میگید باید امام زمان دستور بدن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! قران گفته فلان کار رو کنید بعد شما میگید باید امام زمان دستور بدن !! فکرنمیکنید یه خورده....؟ اولا خدا رو زیر سوال می برید چون اگه نیاز به دستور امام زمان داشت خدا میگفت کافران رو با اجازه صاحبان امر بکشید مثلا !!!! خدا خودش هیچی نگفته بعد شما اومدید تفسیرررررر میکنید که نیاز به دستور امام زمان دارههههههه ? بعدش من تقسیم بندی کافر حربی و غیرحربی رو هیچ جای قران ندیدم مییشه بفرمایید این تقسیم بندی از کجا اومده ؟ و ملاکش چیه ؟!!!!!!
"فَقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ تُکَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَکَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَسَی اللّهُ أَن یَکُفَّ بَأْسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَاللّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنکِیلاً" قرآن خیلی حرفهای دیگر هم زده که باید در کنار هم قرار داده شوند و فردی که نتیجه می گیرد باید توانایی این کار را داشته باشد. طبق قرآن، افراد بدون حکم ولی نمی توانند به قتال اقدام کنند.

saeedsaeedi1;374085 نوشت:
پس چرا حکم ارتداد داده شده؟ اصلا چرا کسی که مسلمانی را دیگه قبول ندارد باید او را بکشند؟

سلام.اتفاقا بنده در این خصوص مطلبی با عنوان " ارتداد، آزادی بیان و استقلال تفکر در اسلام "حتما بخوانید.

mihan90;374447 نوشت:
ایه صریح قران که میگه :
و چون ماههای حرام به پايان رسيد ، هر جا که مشرکان را يافتيد بکشيد .
حالا شما میگید که مختص به زمان حال نیست؟
اون موقع هم مشرک بوده الان هم مشرک هست
بعدش هم شما میگید که قران متناسب با همه زمان هاست ... !؟
شما میگید باید امام زمان دستور بدن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
قران گفته فلان کار رو کنید بعد شما میگید باید امام زمان دستور بدن !! فکرنمیکنید یه خورده....؟
اولا خدا رو زیر سوال می برید چون اگه نیاز به دستور امام زمان داشت خدا میگفت
کافران رو با اجازه صاحبان امر بکشید مثلا !!!!
خدا خودش هیچی نگفته بعد شما اومدید تفسیرررررر میکنید که نیاز به دستور امام زمان دارههههههه ?
بعدش من تقسیم بندی کافر حربی و غیرحربی رو هیچ جای قران ندیدم مییشه بفرمایید این تقسیم بندی از کجا اومده ؟
و ملاکش چیه ؟!!!!!!

اتفاقا این آیه جواب منطقی دارد اگر سوره را کامل بخوانید.به خصوص آیه 4 و 13

mihan90;374447 نوشت:
ایه صریح قران که میگه :
و چون ماههای حرام به پايان رسيد ، هر جا که مشرکان را يافتيد بکشيد .
حالا شما میگید که مختص به زمان حال نیست؟
اون موقع هم مشرک بوده الان هم مشرک هست
بعدش هم شما میگید که قران متناسب با همه زمان هاست ... !؟
شما میگید باید امام زمان دستور بدن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
قران گفته فلان کار رو کنید بعد شما میگید باید امام زمان دستور بدن !! فکرنمیکنید یه خورده....؟
اولا خدا رو زیر سوال می برید چون اگه نیاز به دستور امام زمان داشت خدا میگفت
کافران رو با اجازه صاحبان امر بکشید مثلا !!!!
خدا خودش هیچی نگفته بعد شما اومدید تفسیرررررر میکنید که نیاز به دستور امام زمان دارههههههه ?
بعدش من تقسیم بندی کافر حربی و غیرحربی رو هیچ جای قران ندیدم مییشه بفرمایید این تقسیم بندی از کجا اومده ؟
و ملاکش چیه ؟!!!!!!

با سلام و درود

در این زمینه چند نکته عرض می شود:

1. نمی توان آیات قرآن را بدون توجه به آیات دیگر و ... تفسیر کرد.

در آیه ذیل، جنگ و قتال را با کسانی که به جنگ با مسلمانان اقدام می کنند، محدود ساخته:

«وَ قاتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ»
و در راه خدا، با كسانى كه با شما مى ‏جنگند، نبرد كنيد! و از حدّ تجاوز نكنيد، كه خدا تعدّى ‏كنندگان را دوست نمى‏ دارد! (بقره، 190)

2. با مراجعه به آیات ابتدایی سوره «توبه» روشن می شود که تا آیه 13 این سوره، مربوط به نقض عهد و پیمان شکنی مشرکان است.

لذا برداشت قانونمند از این آیات و عمومیت دادن و حکم کلی صادر نمودن (این که هر زمانی هر جایی مشرکی را دیدید بکشید) نیاز به مراجعه به معصوم دارد و ما نمی توانیم از طرف خود چنین عمومیتی بدهیم و قانونی کلی درست کنیم.

3. با مطالعه تاریخ و سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، و نیز ائمه معصومین علیهم السلام، چنین چیزی وجود ندارد که هر جا مشرکی را دیده باشند حکم جنگ و قتل او را داده باشند، یعنی آن ها هم از این آیات، این برداشت قانونی و عمومی را نداشته اند.

حتی آمده که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، با مردم "هجر" و "بحرين" و "ايله" و "دومة الجندل" پيمان صلح بستند، و هيچ كدام را تا پايان عمر به هم نزدند و پس از نزول آیات سوره توبه، هم با آنان جنگ نكردند، و آنها تا زمانى كه آن حضرت از دنيا رفتند برکفر خود باقی بودند‏. (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏5، ص 9)

4. برای نسبت دادن چیزی به دین و شریعت الهی، باید دلیل داشت و تا دلیلی قطعی نباشد نمی توان چیزی را به خداوند و دین نسبت داد.

با توجه به آیات قرآن، شأن نزول آیاتی که حکم قتال با مشرکان را داده، و نیز سیره معصومین علیهم السلام، چنین حکمی که هر جا مشرکی را دیدید بکشید، قطعا بی اساس و باطل است. هیچ مفسر و فقیهی هم تاکنون چنین برداشتی نداشته است.

5. قرار نیست برای هر چیزی آیه ای صریح در قرآن باشد.

با مراجعه به کتب فقهی ـ استدلالی، می بینیم که فقیهان با توجه به آیات قرآن و روایات معصومین، برای کفر تقسیماتی قائلند و این گونه نیست که همه کافران همیشه یک حکم داشته باشند.

همه اینهایی که شما میگین و توضیحاتتون به توجیه بیشتر شبیه هستش و این حکم ارتداد یک حکم ضد انسانی و ضد بشری هستش چون که بچه ای که در خانواده ای مذهبی به دنیا میاد معمولا ناچار هستش که از اون خانواده تبعیت بکنه و به همین دلیل ناخواسته مسلمان میشه شما بروید تحقیق بکنید ببینید که چند درصد از مردم از روی تحقیق و بررسی مسلمان شده اند؟ چرا باید کسی که تا سن بلوغ مسلمان بوده و بعد از این که عقلش کامل شد و به این نتیجه رسید که نمیتونه اسلام رو قبول بکنه اعدام بشه؟ من به شخصه اسلام رو اصلا دیگه قبول ندارم چرا من باید اعدام بشم؟

[="Tahoma"]

saeedsaeedi1;377808 نوشت:
همه اینهایی که شما میگین و توضیحاتتون به توجیه بیشتر شبیه هستش و این حکم ارتداد یک حکم ضد انسانی و ضد بشری هستش چون که بچه ای که در خانواده ای مذهبی به دنیا میاد معمولا ناچار هستش که از اون خانواده تبعیت بکنه و به همین دلیل ناخواسته مسلمان میشه شما بروید تحقیق بکنید ببینید که چند درصد از مردم از روی تحقیق و بررسی مسلمان شده اند؟ چرا باید کسی که تا سن بلوغ مسلمان بوده و بعد از این که عقلش کامل شد و به این نتیجه رسید که نمیتونه اسلام رو قبول بکنه اعدام بشه؟ من به شخصه اسلام رو اصلا دیگه قبول ندارم چرا من باید اعدام بشم؟

با سلام و درود

پرداختن به موضوع ارتداد موجب خروج از موضوع تاپیک است لذا قصد ادامه گفتگو در این زمینه را ندارم. بلکه به احترام شما، بطور مختصر و گذرا عر ض می کنم:

1. هر مخالفتی را نمی توان ارتداد دانست، و هر ارتدادی هم حکمش قتل نیست.

2. دین اسلام دین کاملی است و اگر کسی تحقیق منصفانه و عالمانه داشته باشد به این حقیقت می رسد. کسی که نرسیده بداند تحت تاثیر شبهات قرار داشته و یا از مجاری صحیح به دنبال پاسخ صحیح نبوده است. بسیاری از این شبهات مظلب جدیدی نیست بلکه از قدیم هم مطرح بوده و توسط عالمان دینی پاسخ داده شده است.

3. همه جوامع به نوعی برای خروج از آنچه آن را تمام هویت خود می دانند سخت می گیرند. مثلا امروزه ملیت، معیار هویت مهمی برای جوامع است. تابعیت یك شخص نسبت به یك ملیت اجباری نیست، ولی اگر كسی پس از قبول تابعیت آن را انكار كرد و تابعیت دیگری را پذیرفت، مورد نفرت آحاد آن ملت واقع می شود، و گاه برای آن مجازات هم وضع می كنند. علت آن هم این است كه تغییر تابعیت به نوعی توهین به ملیت سابق و موجب تضعیف روحیه ملی است. بر همین اساس، اسلام هم در مورد هویت خود با احتیاط عمل می كند و نسبت به هتك آن سخت گیر است.

4. کسی که در خانواده مسلمان به دنیا آمده، امکان آشنایی با تعالیم ارزشمند دین اسلام برای او بیشتر بوده است لذا حکمش نسبت به کسی که این شرائط و امکانات را نداشته سخت تر است.

پرسش:
در قرآن بعضی جاها اشاره ای به کشتن شده که تا حدی برایم سوال شده، مثلا سوره نسا آیه 89 یا مثلا در سوره توبه آیه 5.
بنده انسان هایی رو سراغ دارم که به خدا اعتقاد ندارند و نه به هیچ پیغمبر دیگر، و هر کاری بخواهند انجام می دهند.
آیا باید او را به قتل برسانم؟ آیا این ها اجبار نیست؟ اگر کسی ایمان نیاورد را باید کشت؟ پس چطور است که خدا به حضرت محمد میگوید تو فقط هشدار بده و هیچ اجباری بر آنان برای قبول این مطالب نیست؟

پاسخ:
«وَدُّواْ لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُواْ فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُواْ مِنهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتىَ‏ يهَاجِرُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَ لَا تَتَّخِذُواْ مِنهُمْ وَلِيًّا وَ لَا نَصِيرًا»؛ آنان آرزو مى‏ كنند كه شما هم مانند ايشان كافر شويد، و مساوى يكديگر باشيد. بنا بر اين، از آنها دوستانى انتخاب نكنيد، مگر اينكه (توبه كنند، و) در راه خدا هجرت نمايند. هر گاه از اين كار سر باز زنند، (و به اقدام بر ضدّ شما ادامه دهند،) هر جا آنها را يافتيد، اسير كنيد! و (در صورت احساس خطر) به قتل برسانيد! و از ميان آنها، دوست و يار و ياورى اختيار نكنيد!.(1)

«فَإِذَا انسَلَخَ الْأَشهُرُ الحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتَوُاْ الزَّكَوةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»؛ (امّا) وقتى ماه‏ هاى حرام پايان گرفت، مشركان را هر جا يافتيد به قتل برسانيد و آنها را اسير سازيد و محاصره كنيد و در هر كمينگاه، بر سر راه آنها بنشينيد! هر گاه توبه كنند، و نماز را برپا دارند، و زكات را بپردازند، آنها را رها سازيد زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است!(2)
با سلام و درود
در این زمینه چند نکته عرض می شود:
1. حکم قتال و جنگ با مشرکان به خاطر عقیده آنها نبوده بلکه به خاطر نقض صلحنامه حدیبیه و تبدیل حالت صلح به حالت جنگی بوده است. لذا این با آزادی عقیده منافاتی ندارد.
2. با توجه به آیات ابتدایی سوره توبه، روشن می شود که تا آیه 13 این سوره، مربوط به نقض عهد و پیمان شکنی مشرکان است.
3. کسی که حجت بر او تمام است و عقیده باطل دارد محکوم است، ولی این دلیل نمی شود که ما با او وارد جنگ شویم.
4. چنین ادعایی که آیات جهاد و قتال، در مورد همه مشرکان و در همه زمان ها است و دستور جنگ و کشتار با دیگران را به صورت کلی و عمومی داده، ادعایی ناصحیح است.
شأن نزول، نوع بیان و شواهد موجود در خود آیات، قرائن خارجی، سیره معصومین علیهم السلام و ... نیز شاهد بر این مطلب است.
5. اگر کسی اسلام را قبول ندارد، اسلام با او جنگ و دشمنی ندارد مگر این که او اقدام به دشمنی و جنگ بر علیه مسلمانان نماید.
6. اسلام با آزادی عقیده مشکلی ندارد کما این که پیامبر (صلی الله علیه وآله)، با مشرکان مکه پیمان صلح حدیبیه را بستند.
7. با مطالعه تاریخ زندگانی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و نیز سیره معصومین (علیهم السلام)، روشن می شود که اصلا این گونه نبوده که تا با مشرکی برخورد کردند حکم قتل یا جنگ با او را بدهند. هیچ فقیهی هم چنین حکمی نمی دهد.
لذا چنین نسبت دادنی به قرآن و اسلام، بی اساس است و جایی ندارد.
بنابر این:حکم قتال و جنگ، با مشرکانی بوده که نقض عهد و پیمان نموده و کمر به دشمنی و نابودی اسلام و مسلمین بسته و در این زمینه از هیچ اقدامی فرو گذار نمی کردند.

پیمان شکنی کافران و مشرکان چگونه بود؟
آن چه مربوط به آیات ابتدایی سوره توبه و حکم مبارزه و جهاد با مشرکان است را عرض می کنم:
صلح حدیبیه، صلح بسیار مهمی است، از این جهت که این صلح نه تنها مشکل حدیبیه را حل کرد، بلکه نزاع اساسی دائر در میان قریش و مسلمین را که از ابتداء دعوت اسلامی شروع شده بود پایان داد، زیرا یکی از مهمترین مواد پیمان صلح برقرار شدن آتش بس میان دو طرف، و پایان دادن حالت جنگ برای مدت ده سال بود.
در همان زمان، دو قبیله خزاعه و بنی بکر که همیشه با هم دشمنی داشتند، هر کدام هم پیمان یکی از طرفین صلح شدند یعنی قبیله خزاعه با مسلمانان متحد شد و قبیله بنی بکر با مشرکان.
در همان زمان صلح، قبیله بنی بکر ـ که با مشرکان متحد بوده ـ با پشتیبانی و همکاری مشرکان (پخش اسلحه و ابزار جنگ)، به قبیله خزاعه شبیخون زده و بیش از 20 نفر از آنها را کشتند.
قبیله خزاعه هم که متحد و هم پیمان مسلمانان بوده و این اتحاد در زمان صلح حدیبیه برقرار شده و همه از آن مطلع و آگاه بودند.
لذا این نقض پیمان از طرف مشرکان بوده و خود آنها هم می دانستند که نقض پیمان محسوب می شود ولی دیگر نتوانستند دخالت خود را مخفی کنند.
نکته: شروع جنگ های صدر اسلام، با نقض پیمان و یا شروع جنگ از طرف مقابل و یا توطئه اهل کتاب با مشرکان و منافقان، بر علیه مسلمانان بوده است.

اگر سوال شود:
در سوره نسا آیه 89 که میگوید از میان کافران دوست انتخاب نکنیم ولی اگر توبه کردند بعد می توانیم به عنوان دوست انتخابشان کنیم و اگر این کار رو نکردند هر جا آنها را یافتیم باید کشت! یعنی کسی که توبه نکند باید در همین دنیا مجازاتش کنیم؟!

در پاسخ میگوئیم:
هیچ کس اجازه ندارد با دیدن مشرک و کافر ـ ولو توبه نکرده باشد ـ او را بکشد و یا تعرضی به او دادشته باشد.
اسلام هیچگاه چنین اجازه ای نداده است.
این آیات ناظر به مشرکان خاص و در زمان خاصی بوده و اگر بخواهیم از آن ها قانون کلی استخراج کنیم باید از طرف معصوم چنین بیانی آمده باشد، در حالی که چنین چیزی نداریم.
لذا نمی توان از این آیه قانونی کلی برداشت کرد و هر جا مشرکی را دید، متعرض او شد.
توجه داشته باشید که کافر اقسامی دارد و اسلام فقط با کافر حربی می جنگد یعنی کسی که کمر به دشمنی با اسلام بسته و دست به اسلحه برده و می خواهد با مسلمانان بجنگد و یا اقدام نموده است.
لذا اسلام با کافران دیگر مانند کافر ذمی و کافر معاهد، هیچ مشکلی ندارد و تعرض به آن ها جایز نیست.
بنابر این: آیه ناظر به مشرکان خاصی بوده و نمی توان از این آیه یک قانون کلی استخراج کرد. قانونی و همیشگی کردن این آیات، نیاز به اجازه معصوم دارد، که معصوم چنین اجازه ای نفرموده است.
گفته نشود که پس آیه دیگر کارایی ندارد و به همان زمان خاص اختصاص داشته است، خیر؛ امام زمان علیه السلام می توانند طبق این آیه، قانون کلی و عمومی وضع کنند در مبارزه همیشگی با کفار، لذا آیه کارایی خود را دارد، ولی ما بدون پشتوانه و بدون اجازه معصوم، چنین اجازه ای نداریم.

اگر سوال شود:
قرآن با صراحت می گوید: و چون ماههای حرام به پايان رسيد، هر جا که مشرکان را يافتيد بکشيد.
حالا شما می گویید که مختص به زمان حال نیست؟ آن موقع هم مشرک بوده الان هم مشرک هست.
قرآن گفته فلان کار رو کنید بعد شما می گویید باید امام زمان دستور بدهند! فکرنمی کنید اولا خدا رو زیر سوال می برید چون اگر نیاز به دستور امام زمان داشت خدا می گفت کافران را با اجازه صاحبان امر بکشید.
از طرفی من تقسیم بندی کافر حربی و غیرحربی را هیچ جای قرآن ندیدم. می شود بفرمایید این تقسیم بندی از کجا آمده و ملاکش چیست؟

پاسخ:
در این زمینه چند نکته عرض می شود:
1. نمی توان آیات قرآن را بدون توجه به آیات دیگر و ... تفسیر کرد. در آیه ذیل، جنگ و قتال را با کسانی که به جنگ با مسلمانان اقدام می کنند، محدود ساخته: «وَ قاتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ»؛ و در راه خدا، با كسانى كه با شما مى ‏جنگند، نبرد كنيد! و از حدّ تجاوز نكنيد، كه خدا تعدّى ‏كنندگان را دوست نمى‏ دارد!(3)
2. با مراجعه به آیات ابتدایی سوره «توبه» روشن می شود که تا آیه 13 این سوره، مربوط به نقض عهد و پیمان شکنی مشرکان است.
لذا برداشت قانونمند از این آیات و عمومیت دادن و حکم کلی صادر نمودن (این که هر زمانی هر جایی مشرکی را دیدید بکشید) نیاز به مراجعه به معصوم دارد و ما نمی توانیم از طرف خود چنین عمومیتی بدهیم و قانونی کلی درست کنیم.
3. با مطالعه تاریخ و سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، و نیز ائمه معصومین علیهم السلام، چنین چیزی وجود ندارد که هر جا مشرکی را دیده باشند حکم جنگ و قتل او را داده باشند، یعنی آن ها هم از این آیات، این برداشت قانونی و عمومی را نداشته اند.
حتی آمده که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، با مردم "هجر" و "بحرين" و "ايله" و "دومة الجندل" پيمان صلح بستند، و هيچ كدام را تا پايان عمر به هم نزدند و پس از نزول آیات سوره توبه، هم با آنان جنگ نكردند، و آنها تا زمانى كه آن حضرت از دنيا رفتند برکفر خود باقی بودند‏.(4)
4. برای نسبت دادن چیزی به دین و شریعت الهی، باید دلیل داشت و تا دلیلی قطعی نباشد نمی توان چیزی را به خداوند و دین نسبت داد.
با توجه به آیات قرآن، شأن نزول آیاتی که حکم قتال با مشرکان را داده، و نیز سیره معصومین علیهم السلام، چنین حکمی که هر جا مشرکی را دیدید بکشید، قطعا بی اساس و باطل است. هیچ مفسر و فقیهی هم تاکنون چنین برداشتی نداشته است.
5. قرار نیست برای هر چیزی آیه ای صریح در قرآن باشد.
با مراجعه به کتب فقهی ـ استدلالی، می بینیم که فقیهان با توجه به آیات قرآن و روایات معصومین، برای کفر تقسیماتی قائلند و این گونه نیست که همه کافران همیشه یک حکم داشته باشند.

______________

  1. نساء، 89.
  2. توبه، 5.
  3. بقره، 190.
  4. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏5، ص 9.
موضوع قفل شده است