جمع بندی آیا شب اول قبر دروغی بیش نیست؟

تب‌های اولیه

32 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا شب اول قبر دروغی بیش نیست؟

سلام.
من درباره شب اول قبر که جستجو میکردم این مطلب رو در یک وبی دیدم که شب اول قبر رو به کلی کذب میداند
میخوام بدونم واقعیت چیست؟

در ميان برخي مسلمانان و از جمله مذهب شيعه‌ي دوازده امامي (اماميه) و برخي فرقه‌هاي آن اعتقادي وجود دارد مبني بر اينكه فرد متوفي پس از دفن بدن‌ دنيايي‌اش (در قبرستان) مجدداً روحش به اين بدن وارد مي‌گردد تا مورد پرسش‌هايي قرار گيرد؟! اصولاً بايد دانست موضوع شب اول قبل و نكير و منكر ازطريق رواياتي غلط در دين زردشت بوده كه اول بار وارد اعتقادات اين گروه از مسلمانان شده است و ما در بخش اعتقادات زردشتيان در دين اهورامزدا اين موضوع را بررسي كرده‌ايم و از ساختگي بودن و موهوم بودن آن در تعاليم دين زردشت را نيز به اثبات رسانده‌ايم (به موضوع پيامبري حضرت زردشت در داستان پيامبري ايشان در بخش تاريخ اديان الهي كه بعد از اتمام اين قسمت از درآمدي بر فلسفه‌ي الهي است مراجعه شود)
بايد دانست موضوع عود (بازگشت) ارواح مردگان در تاريخ بشر چيز تازه‌اي نيست و ريشه‌ي اين تفكر انحرافي در اين حقيقت قرار دارد كه در تمامي اديان الهي موضوع روح و برزخ و همچنين قبرهاي عالم برزخ كه محل نگهداري ارواح بدكاران است بارها گوشزد شده است ولي پاره‌اي افراد به دليل خرابكاريهايي كه در اصل اين تعاليم از سوي سوءاستفاده‌چيان مذهبي و خصوصاً آن دسته از رهبران منحرف كه در همه‌ي ملل از مزاحمان و مخالفان جدي حقايق ديني بوده و هستند اين تذكر عالي تحريف و يا سوء تعبير شده و به صورت موهومات مذكور درآمده‌اند و ما اين داستان را بصورت تناسخ در ميان ملل شرق آسيا و هند مشاهده مي‌كنيم كه چگونه رهبران منحرف و سوءاستفاده‌چي در مذاهب آنان نظير برهمن‌ها در ميان چيني‌ها و هندي‌ها نيز هندوئيزم كه مذهبي سرتا پا انحراف و براي مقابله با تعاليم صحيح ديني بودا (ع) و ديگر انبياء اين ناحيه ايجاد شده است و براي كم كردن تأثير مسئله‌ي زندگي پس از مرگ و حسابرسي اعمال افراد بدكار و روز قيامت و دوزخ ساخته و پرداخته شده توسط رهبران منحرف مذهبي‌شان ارايه و تبليغ مي‌گردد و از طريق آن اينگونه شهرت داده‌اند كه پس از مرگ افراد گنهكار كه از روي اراده به اعمال بد دست زده‌اند طي ادواري چند در زندگي‌هاي دنيايي روحشان مجدداً شركت خواهد كرد تا هر بار پس از عود روح به بدن‌هاي دنيايي و درك موت و ادامه‌ي آن (تناسخ) سرانجام موجبات سعادت اخروي وي مي‌گردد. در اين فلسفه تناسخ به معناي حلول و خروج‌هاي متعدد به شكل تولدها و مرگ‌هايي است كه روح فرد مذكور بعد از ديدن سختي‌هاي دنيايي در زندگي‌هاي مختلف عاقبت پاك شده به آرامش ابدي كه نيكوكاران حقيقي به آن دست يافته‌اند مي‌رسند!! و بايد دانست نتيجه‌ي اين تفكر درميان اقوام پست‌تر و بَدَوي نظير قبايل آفريقايي و يا آمريكاي جنوبي (سرخ پوستان) و جزاير پولينزي در اقيانوس آرام و همچنين پيگمي‌ها در استراليا منجر به باورهايي گرديده است كه جامعه‌شناسان و مردم شناسان و ديگر محققان علوم انساني به آن مذاهب انيميسم و فشيتيزم و مفاهيمي مانند توتم پرستي مي‌گويند براي اطلاع بيشتر خوانندگان محترم اين سطور را به مقالات دنبال‌دار بعدي كه بررسي اديان الهي است ارجاع مي‌دهيم.

سوؤال:
اگر عود روح به بدن دورن قبر حقيقت ندارد و نكير و منكر دروغي بيش نيست پس استناد معتقدان مذكور به آياتي از قرآن مانند آيه‌ي 28 سوره‌ي بقره و آيات 10 و 11 سوره‌ي غافر چه مي‌باشد؟!!

در پاسخ بهتر است ضمن توجه به متن آيات مذكور به بررسي آنها بپردازيم:
كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (آيه‌ي 28 سوره‌ي بقره)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنَادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِن مَّقْتِكُمْ أَنفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمَانِ فَتَكْفُرُونَ﴿10﴾ قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ﴿11﴾ (سوره‌ي غافر)

ترجمه و تفسير:
شما كفران كنندگان پيغام‌هاي الله چگونه راهنمايي‌هاي او را كفران مي‌كنيد با اينكه مرده‌اي بوديد و او شما را زنده كرد (همه‌ي انسانهاي زنده‌ي امروزي كه از تركيب جسم و روح ايجاد شده‌اند و از خود نيز آثار زندگي نشان مي‌دهند قبل از پيدايش در شكم مادر به صورت غير زنده و جامد و تجزيه‌ي جسم و روحشان وجود داشتند «در سلولهاي جنسي پدر و مادر كه هم شامل جسم سلولي و نيز روح سلولي اما جدا از هم و در بدن پدر و مادر خود» و تمامي انسانها و حيوانات قبل از ايجاد آفرينش در روي زمين مرده بصورت اجزاء و عناصر زمين بودند و اراده‌ي خالق حكيم و قدرتي از او بود كه بصورت روح‌هايي «انرژي‌هاي» جهشهايي را بوجود آورد و روي قانون تكامل موجودات از جمادات و عناصر تك سلول‌هاي اوليه و بنيادي به نباتات و حيوات و در ادامه‌ي آن انسان را بصورت زنده‌هايي ايجاد كرد)

ادامه‌ي آيه: پس از مدتي كه زنده‌ايد شما را مي‌ميراند (مرگي كه بدن دنيايي شان را به اصل خود يعني خاك و طبيعت برمي‌گرداند) و پس از مدتي بار ديگر شما را زنده مي‌كند (در عالم برزخ و زندگي مخصوصي كه از جزئيات آن بي‌خبريم) و سپس به سوي زندگي آخرتي در نزد الله برمي‌گرديد

در سياره‌اي بس بزرگ كه طبق آيه‌ي 133 از سوره‌ي آل عمران و آيه‌ي 21 از سوره‌ي حديد وسعت بهشت آن به اندازه‌ي وسعت مجموع هفت سياره‌ي داراي قمر منظومه‌ي شمسي يعني زمين تا پلوتون است و در سوره‌ي حديد آن را هم اندازه وسعت فضاي اوليه‌ي منظومه‌ي شمسي پيش از شكل‌گيري سيارات و آسمانهاي آن عنوان گرديده است و اين نشاني قرآن از زمين آخرت مي‌رساند كه سياره‌ي مذكور بسيار عظيم‌تر از اجرامي است كه تاكنون بشر آن را رصد كرده است زيرا اين وسعت ذكر شده كه تنها براي بهشت است مي‌رساند آن سياره‌ي بس بزرگ مي‌بايست حداقل سه برابر وسعت گفته شده جرم داشته باشد زيرا در آن جا جهنم و مكان محشر نيز قرار دارد البته به شرطي كه اندازه‌ي اين دو بخش را هم اندازه‌ي بهشت گفته شده فرض كنيم وگرنه الله مي‌داند اگر وسعت اين دو بزرگتر از بخش بهشتي آن باشد چه اندازه است!

و در آيه‌ي 10 و 11 سوره‌ي غافر نيز فرموده:
به يقين كساني كه كفران چنين راهنمايي را كردند در زندگي دوباره‌ي خود كه در آخرت برايشان خواهد آمد صدايي مي‌شنوند كه آيا خشم الله بزرگتر است يا آن حالت خشمي كه در دنيا شما به مؤمنان نشان مي‌داديد در حالي كه آنان شما را به سوي آن ايمان صحيح مي‌خواندند و شما آنان را كفران مي‌كرديد؟(10) پاسخ خواهند داد اي پروردگار ما، حال كه ديديم تو ما را دوبار مي‌راندي و دوبار زنده كردي به گناهان خود معترفيم آيا ممكن است راهي براي خروج ما از اين وضعي كه گرفتارش شده‌ايم باشد؟(11)

انساني كه كفران كننده‌ي پيغام الله تعالي است دوبار مي‌ميرد و دوباره زنده مي‌شود، دوبار مرگ او، اول مرگ معمولي است كه در زندگي چند دهه‌ي دنيايي دچارش مي‌شود و از پس آن در عالم برزخ به يك زندگي بسيار محدود روحي زنده مي‌گردد در لباس و بدني غيرجسماني دنياي مادي تؤام با عذاب‌هاي گوناگون تا كره‌ي زمين كه در جاذبه‌ي آن قرار دارد و محل زندگي موقتي‌اش است متلاشي گردد (توسط حوادث گفته شده در قرآن) و چون در اين حال ديگر مكاني براي ادامه‌ي اين نوع زندگي مخصوص نيست دچار مرگ دوم خواهد شد و آن با حالتي بس عذاب گونه و شديد است كه طي آن بصورت يك بيهوشي چهل و نه هزار ساله طبق آيات سوره‌هاي ديگر توسط مأموران روحي و غيبي الله و قوانين طبيعي او آن ارواح به زمين آخرت برده شده و مانند ملخ و پروانه‌هايي از حفره‌هايي بصورت زنده‌هايي جديد متناسب با آب و خاك آن سياره خودنمايي خواهند كرد به شكلي كه هم خاطرات دنيايي و برزخي‌شان را همراه دارند و حتي از نظر ظواهر و قيافه بتوانند يكديگر را شناسايي كنند و مطابق پرونده‌ي روحي‌شان اعمال دنيايي خود را به ياد داشته باشند تا مطابق آن به كار و زندگي پرعذاب دوزخي مشغول گردند.

مرحوم دكتر صادق تقوي در اين باره مي‌نويسد:
عبارت الموته الاولي خلاصه شده‌ي موتة الحيوة الاولي مي‌باشد كه به معناي آن مرگي است كه بعد از زندگي اول مي‌باشد كه در آيه‌ي 35 و 56 از سوره‌ي دخان و آيه‌ي 59 از سوره‌ي صافات آمده است و اشاره به مردن پس از مرگ دنياست كه كفران‌كنندگان راهنمايي‌هاي الله غير از اين مرگ كه بعد از آن در عالم برزخ زنده مي‌شوند دوباره در موقع متلاشي شدن كره زمين چون در اطراف كره زمين روحشان در بدن برزخي زنده بود دچار عذاب سخت و كشنده‌اي مي‌شوند بطوري كه بعد از آن چهل و نه هزار سال در حال بيهوشي خواهند ماند تا آنان را از زمين آخرت به صورت زنده‌ي آخرتي بيرون آرند
هرگاه اين آيات را با آيه‌ي 28 از سوره‌ي بقره كه مربوط به دو مرگ قبل و بعد زندگي دنياست مقايسه نماييد متوجه مي‌شويد انسان بدكار داراي سه مرگ و سه زندگي است و انسان نيكوكار داراي دو مرگ و سه زندگي است: اول مرگ او كه مرگ غيرمعروف و مشهود است قبل از قرار گرفتن نطفه در رحم مادر است كه مرگ قبل از زندگي دنيا مي‌باشد يعني موقعي كه جرم مادي او و همچنين نطفه‌ي روحي او در فضا و پدرانش از هم جدا بودند و با هم يك حالت زنده‌ي مستقل نداشتند مرگ دوم همان مرگ معروف و مشهود است كه بعد از زندگي دنيا پيش مي‌آيد و روح را از بدن جدا مي‌كند تا بعد از چند روز روح او در بدن برزخي قرار گيرد و داخل زندگي محدود برزخي گردد و مرگ سوم زمان انتهاي زندگي برزخي است كه درمطالب بالا گفته شد و سه زندگي عبارتند از زندگي دنيايي و زندگي عالم برزخ و زندگي در زمين آخرت در دوزخ
(نگاه كنيد فرهنگ لغات مشكله قرآن مجيد صفحه‌ي 86 ذيل همان واژه)

همچنين ايشان درباره‌ي زندگي بعد از مرگ دنياي افراد نيكوكار مي‌نويسد:
«... پس از مرگ، ارواح به نسبت كارهايي كه در دنيا بدان عادت كرده بودند به سه دسته مهم تقسيم مي‌گردند:
1- دسته‌اي كه در راه اطاعت الله جانفشاني كرده‌اند.
2- دسته‌اي كه با دستورات الله مخالفت كرده و ستمكار بوده‌اند.
3- دسته‌اي كه حد وسط ميان اين دو هستند كه خود به دسته‌هاي كوچكتري از خوبان و بدان تقسيم مي‌شوند، اين سه دسته در سوره‌ي الحمد و بسياري از سوره‌هاي ديگر قرآن تعيين شده است.
دسته‌ي اول پس از قطعي شدن مرگ دنيايي‌شان دوباره زنده مي‌شوند يعني روح ايشان به طرز مخصوصي بيدار و دانا و بينا مي‌گردد و به سرعت آنان را به سوي بهشت و ملكوت الله مي‌برند و جزو مقربين درگاه خالق عالم در زمين آخرت مي‌شوند البته اينان در تقرب يكسان نيستند و درجاتي دارند. مطلب فوق از آيات 163 و 169 و 170 بدست مي‌آيد.

منبع

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]

amirhasan.king;986318 نوشت:
در ميان برخي مسلمانان و از جمله مذهب شيعه‌ي دوازده امامي (اماميه) و برخي فرقه‌هاي آن اعتقادي وجود دارد مبني بر اينكه فرد متوفي پس از دفن بدن‌ دنيايي‌اش (در قبرستان) مجدداً روحش به اين بدن وارد مي‌گردد تا مورد پرسش‌هايي قرار گيرد؟!

با سلام و درود

بنابر نظر مشهور اندیشمندان و صاحب نظران اسلامی، پس از مرگ و جدایی روح از بدن مادی و قرار دادن آن در قبر، روح به آن بدن بر نمی گردد، بلکه در قالب بدن مثالی، جای می گیرد و سؤال و جواب و... هم با همان است.

«روح انسان بعد از پايان زندگى دنيا در جسم لطيفى قرار مى ‏گيرد كه از بسيارى از عوارض جسم مادّى بر كنار است، ولى از آن نظر كه شبيه اين جسم مادى عنصرى است به آن "بدن مثالى" يا "قالب مثالى" گويند كه نه كاملًا مجرّد است و نه مادى محض، بلكه داراى يک نوع "تجرّد برزخى" است.(مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 5، ص 369)

لذا نسبتی که در این مقاله به عالمان اسلامی و شیعه دوازده امامی داده شده است، نادرست است.

[="Tahoma"]

amirhasan.king;986318 نوشت:
اصولاً بايد دانست موضوع شب اول قبل و نكير و منكر ازطريق رواياتي غلط در دين زردشت بوده كه اول بار وارد اعتقادات اين گروه از مسلمانان شده است

این ادعا نیز بی اساس و نادرست است، زیرا از معصومین (علیهم السلام) در باره نکیر و منکر (یا با عنوان ناکر و نکیر) و نیز سؤال شب اول قبر و...، روایات متعددی داریم.(کافی، ط ـ اسلامیه، ج 2، ص 633 و ج 8، ص 73؛ بحار الانوار، ط ـ بیروت، ج 6، ص 245 و 280، و ج 56، ص 212، و...)

لذا ارتباط دادن روایات قبر و برزخ، با زرتشت و... باطل و بی اساس است.

amirhasan.king;986318 نوشت:
بايد دانست موضوع عود (بازگشت) ارواح مردگان در تاريخ بشر چيز تازه‌اي نيست و ريشه‌ي اين تفكر انحرافي در اين حقيقت قرار دارد كه در تمامي اديان الهي موضوع روح و برزخ و همچنين قبرهاي عالم برزخ كه محل نگهداري ارواح بدكاران است بارها گوشزد شده است ولي پاره‌اي افراد به دليل خرابكاريهايي كه در اصل اين تعاليم از سوي سوءاستفاده‌چيان مذهبي و خصوصاً آن دسته از رهبران منحرف كه در همه‌ي ملل از مزاحمان و مخالفان جدي حقايق ديني بوده و هستند اين تذكر عالي تحريف و يا سوء تعبير شده و به صورت موهومات مذكور درآمده‌اند و ما اين داستان را بصورت تناسخ در ميان ملل شرق آسيا و هند مشاهده مي‌كنيم كه چگونه رهبران منحرف و سوءاستفاده‌چي در مذاهب آنان نظير برهمن‌ها در ميان چيني‌ها و هندي‌ها نيز هندوئيزم كه مذهبي سرتا پا انحراف و براي مقابله با تعاليم صحيح ديني بودا (ع) و ديگر انبياء اين ناحيه ايجاد شده است و براي كم كردن تأثير مسئله‌ي زندگي پس از مرگ و حسابرسي اعمال افراد بدكار و روز قيامت و دوزخ ساخته و پرداخته شده توسط رهبران منحرف مذهبي‌شان ارايه و تبليغ مي‌گردد و از طريق آن اينگونه شهرت داده‌اند كه پس از مرگ افراد گنهكار كه از روي اراده به اعمال بد دست زده‌اند طي ادواري چند در زندگي‌هاي دنيايي روحشان مجدداً شركت خواهد كرد تا هر بار پس از عود روح به بدن‌هاي دنيايي و درك موت و ادامه‌ي آن (تناسخ) سرانجام موجبات سعادت اخروي وي مي‌گردد. در اين فلسفه تناسخ به معناي حلول و خروج‌هاي متعدد به شكل تولدها و مرگ‌هايي است كه روح فرد مذكور بعد از ديدن سختي‌هاي دنيايي در زندگي‌هاي مختلف عاقبت پاك شده به آرامش ابدي كه نيكوكاران حقيقي به آن دست يافته‌اند مي‌رسند!! و بايد دانست نتيجه‌ي اين تفكر درميان اقوام پست‌تر و بَدَوي نظير قبايل آفريقايي و يا آمريكاي جنوبي (سرخ پوستان) و جزاير پولينزي در اقيانوس آرام و همچنين پيگمي‌ها در استراليا منجر به باورهايي گرديده است كه جامعه‌شناسان و مردم شناسان و ديگر محققان علوم انساني به آن مذاهب انيميسم و فشيتيزم و مفاهيمي مانند توتم پرستي مي‌گويند براي اطلاع بيشتر خوانندگان محترم اين سطور را به مقالات دنبال‌دار بعدي كه بررسي اديان الهي است ارجاع مي‌دهيم.

اسلام، تناسخ را باطل و مردود می داند؛ لذا این بخش از مقاله، اصلا ارتباطی با دین اسلام ندارد.

در قرآن آمده که خداوند ارواح انسان ها را پس از مرگشان، نگه می دارد:

«اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَ الَّتي‏ لَمْ تَمُتْ في‏ مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتي‏ قَضى‏ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى‏ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»؛ خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى ‏كند، و ارواحى را كه نمرده ‏اند نيز به هنگام خواب مى ‏گيرد سپس ارواح كسانى كه فرمان مرگشان را صادر كرده نگه مى‏ دارد و ارواح ديگرى را (كه بايد زنده بمانند) باز مى ‏گرداند تا سرآمدى معيّن در اين امر نشانه ‏هاى روشنى است براى كسانى كه انديشه مى ‏كنند. (زمر: 39/ 42)

به این آیه توجه فرمایید:

«قَالُواْ رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَينْ‏ِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَينْ‏ِ فَاعْترَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلىَ‏ خُرُوجٍ مِّن سَبِيل‏»؛ آنها مى ‏گويند: «پروردگارا! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى اكنون به گناهان خود معترفيم آيا راهى براى خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟»(غافر: 40/ 11)

اگر گفته شود این آیه تناسخ را نتیجه می دهد؛ در جواب باید گفت؛ خیر، چنین نیست.

از این آیه نمی توان بر تناسخ استفاده کرد؛ چرا که قائلین به تناسخ، به مرگ و حیات های متوالی و متعدد معتقد هستند؛ ولی در آیه شریفه فقط بر دو بار حیات و مرگ اشاره شده است؛ پس نمی توان از آن برای اثبات تناسخ استفاده کرد.(ر.ک: تفسير نمونه، ج ‏20، ص 45)

افزون بر این که بایستی این آیه شریفه را در کنار دیگر آیات، تفسیر کرد.

در آیات قرآن بازگشت به زندگی دنیا برای جبران گذشته، نفی شده است:

«حَتّٰى إِذٰا جٰاءَ أَحَدَهُمُ اَلْمَوْتُ قٰالَ رَبِّ اِرْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صٰالِحاً فِيمٰا تَرَكْتُ كَلاّٰ إِنَّهٰا كَلِمَةٌ هُوَ قٰائِلُهٰا وَ مِنْ وَرٰائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ»
تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرارسد، می ‌گوید: «پروردگار من! مرا بازگردانید! شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!» (ولی به او می ‌گویند:) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می ‌گوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند.(مؤمنون: 23/ 99 و 100)

بنابر این:
تناسخ از نظر اسلام باطل و مردود است و این بخش از مقاله، ارتباط با دین اسلام ندارد.

[="Tahoma"]

amirhasan.king;986318 نوشت:
قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ﴿11﴾ (سوره‌ي غافر)

و اما آیه شریفه:

«قٰالُوا رَبَّنٰا أَمَتَّنَا اِثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اِثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنٰا بِذُنُوبِنٰا فَهَلْ إِلىٰ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ»
آنها می ‌گویند: «پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی؛ اکنون به گناهان خود معترفیم؛ آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟»(غافر: 40/ 11)

با توجه به سه عالَم: دنیا، برزخ و آخرت، می توان گفت:

دو «اماته» و میراندن، یعنی: میراندن بعد از زندگی دنیوی (همین مرگ معروف و مشهور)، و نیز میراندن در انتهای زندگی برزخی.

دو إحیاء و زنده کردن نیز به زنده شدن در برزخ و زنده شدن در قیامت اشاره دارد.

در این زمینه اقوال دیگری نیز مطرح است ولی مشهور اقوال همین است و بسیاری از جمله علامه طباطبایی(ره) و نویسندگان تفسیر نمونه، این قول را انتخاب کرده اند.(ترجمه تفسير الميزان، ج ‏17، ص 475؛ تفسير نمونه، ج ‏20، ص 43)

amirhasan.king;986318 نوشت:
اول مرگ او كه مرگ غيرمعروف و مشهود است قبل از قرار گرفتن نطفه در رحم مادر است كه مرگ قبل از زندگي دنيا مي‌باشد يعني موقعي كه جرم مادي او و همچنين نطفه‌ي روحي او در فضا و پدرانش از هم جدا بودند و با هم يك حالت زنده‌ي مستقل نداشتند

«إماته» به معنای میراندن، با «موت» به معنای مرگ، فرق دارد.

كلمه «اماته» بر حالت نطفگى آدمى، يعنى حالت قبل از دميده شدن روح در آن، صدق نمى‏ كند، چون اماته وقتى صادق است كه قبلا حياتى باشد.(ترجمه المیزان، ج 17، ص 476)

amirhasan.king;986318 نوشت:
هرگاه اين آيات را با آيه‌ي 28 از سوره‌ي بقره كه مربوط به دو مرگ قبل و بعد زندگي دنياست مقايسه نماييد

آیه 28 سوره بقره با آیه 11 سوره غافر، با هم تفاوت دارند لذا نمی توان آن دو را با هم مقایسه نمود؛ زیرا آيه 11 سوره غافر، از دو «اماته» (ميراندن) سخن مى ‏گويد، در حالى كه در آيه 28 سوره بقره يک "موت" است و يک «اماته».


amirhasan.king;986318 نوشت:
مرحوم دكتر صادق تقوي در اين باره مي‌نويسد:

amirhasan.king;986318 نوشت:
از پس آن در عالم برزخ به يك زندگي بسيار محدود روحي زنده مي‌گردد

amirhasan.king;986318 نوشت:
بعد از آن در عالم برزخ زنده مي‌شوند

amirhasan.king;986318 نوشت:
روحشان در بدن برزخي زنده بود

amirhasan.king;986318 نوشت:
مرگ دوم همان مرگ معروف و مشهود است كه بعد از زندگي دنيا پيش مي‌آيد و روح را از بدن جدا مي‌كند تا بعد از چند روز روح او در بدن برزخي قرار گيرد و داخل زندگي محدود برزخي گردد

amirhasan.king;986318 نوشت:
و زندگي عالم برزخ

در قسمت دوم این مقاله، مطلب خاصی در خصوص شب اول قبر و یا انکار آن نیامده است و نویسنده نیز قائل به برزخ است و اصل برزخ را قبول دارد.

توجه داشته باشید که عالم قبر، همان عالم برزخ است که با مرگ انسان در این دنیا، آغاز می شود و سؤال شب اول قبر هم جزیی از این زندگی برزخی است.

لذا در این مقاله، مطلبی ندیدم که بخواهد زندگی برزخی را انکار کند و نویسنده، عالَم برزخ و زندگی برزخی را قبول دارد.

[="Tahoma"][="Navy"]

amirhasan.king;986318 نوشت:
سلام.
من درباره شب اول قبر که جستجو میکردم این مطلب رو در یک وبی دیدم که شب اول قبر رو به کلی کذب میداند
میخوام بدونم واقعیت چیست؟

در ميان برخي مسلمانان و از جمله مذهب شيعه‌ي دوازده امامي (اماميه) و برخي فرقه‌هاي آن اعتقادي وجود دارد مبني بر اينكه فرد متوفي پس از دفن بدن‌ دنيايي‌اش (در قبرستان) مجدداً روحش به اين بدن وارد مي‌گردد تا مورد پرسش‌هايي قرار گيرد؟! اصولاً بايد دانست موضوع شب اول قبل و نكير و منكر ازطريق رواياتي غلط در دين زردشت بوده كه اول بار وارد اعتقادات اين گروه از مسلمانان شده است و ما در بخش اعتقادات زردشتيان در دين اهورامزدا اين موضوع را بررسي كرده‌ايم و از ساختگي بودن و موهوم بودن آن در تعاليم دين زردشت را نيز به اثبات رسانده‌ايم (به موضوع پيامبري حضرت زردشت در داستان پيامبري ايشان در بخش تاريخ اديان الهي كه بعد از اتمام اين قسمت از درآمدي بر فلسفه‌ي الهي است مراجعه شود)


سلام
مساله شب اول قبر از مسلمات مذهب شیعه است و آدابی هم برای آن ذکر شده است. اما مساله این است که مصداق الفاظ مربوط به حقایق ماورائی الزاما شبیه به آنچه ما می شناسیم نیست. طبق تجربیات کسانی که مرگ موقت را تجربه کرده اند روح انسان پس از مردن در یک فضای تاریک بسیار بزرگ قرار می گیرد یا اگر بسیار گنهکار باشد در فضای تاریک جهنمی وارد می شود چه بسا عنوان شب در تعابیر دینی مربوط به این عالم تاریک باشد و به همین خاطر است که به بازماندگان و مومنین سفارش شده که برای شب اول قبر میت که همان ظلمت عالم برزخ اوست نماز بخوانند و هدیه کنند تا از این تاریکی خارج شده و به نور عالم بالا و رحمت الهی برسد. دقت و تامل بفرمایید
یا علیم[/]

محی الدین;986817 نوشت:
طبق تجربیات کسانی که مرگ موقت را تجربه کرده اند روح انسان پس از مردن در یک فضای تاریک بسیار بزرگ قرار می گیرد یا اگر بسیار گنهکار باشد در فضای تاریک جهنمی وارد می شود چه بسا عنوان شب در تعابیر دینی مربوط به این عالم تاریک باشد

درود بر شما
مرگ موقت یعنی چه؟ آیا واقعا کسی پس از مرگ میتواند دوباره زنده شود و به این دنیا باز گردد؟ تصور بنده این است که مطالبی که تحت عناوین مرگ موقت، nde و امثال آن ارائه میشود، همگی مربوط به اتفاقاتی است که در اثر فعل و انفعالات درون مغز در زمانی که هنوز حیات دنیوی وجود دارد رخ می دهد و هیچکدام از این موارد مربوط به بعد از مرگ واقعی نیست و نمیتوان مطالب نقل شده در این رابطه را به مقطع پس از مرگ نسبت داد.

چالشگر;987251 نوشت:
درود بر شما
مرگ موقت یعنی چه؟ آیا واقعا کسی پس از مرگ میتواند دوباره زنده شود و به این دنیا باز گردد؟ تصور بنده این است که مطالبی که تحت عناوین مرگ موقت، nde و امثال آن ارائه میشود، همگی مربوط به اتفاقاتی است که در اثر فعل و انفعالات درون مغز در زمانی که هنوز حیات دنیوی وجود دارد رخ می دهد و هیچکدام از این موارد مربوط به بعد از مرگ واقعی نیست و نمیتوان مطالب نقل شده در این رابطه را به مقطع پس از مرگ نسبت داد.

با سلام و عرض ادب

در قران از خواب هم با عنوان مرگ یاد شده

و حدیثی داریم با این مضمون که مرگی که پس از لخته شدن خون انسان رخ می ده مثل خوابی می مونه که زمان بیداری از اون روز قیامت هست

و عالم برزخ هم چیزی مثل رویاهای درون خواب هست و مادی نیست

شروحیل;987257 نوشت:
در قران از خواب هم با عنوان مرگ یاد شده

با درود بر شما
بین خواب و مرگ تفاوت های زیادی است. اگر ممکن است نکات تشابه خواب و مرگ را بفرمایید. علاوه بر این متوجه نشدم که آیا منظور شما تایید فرمایشات جناب محی الدین است یا خیر؟

سلام بین خواب و مرگ فرقهاست ادم درخواب قبض روح نمیشه و طعم مرگ رو نمیچشه و روح از بدن به صورت ناخود اگاه جدامیشه و در بعدهای دیگه سفر میکنه ،جسم هم همینطور درد لحظه های مرگ رو نمیچشه قیض روح بده انشالله اون لحظه همتون فرشته هدایتگر ب بهشت بیاد سراغتون برا قبض روح نه فرشته های مامور عذاب

چالشگر;987322 نوشت:
با درود بر شما
بین خواب و مرگ تفاوت های زیادی است. اگر ممکن است نکات تشابه خواب و مرگ را بفرمایید. علاوه بر این متوجه نشدم که آیا منظور شما تایید فرمایشات جناب محی الدین است یا خیر؟

[=samim]در مرگ دیگر روح به بدن باز نمى گردد
و دستگاه مغز آدمى تعطیل مى شود،
ولى در خواب، فقط بخشى از دستگاه مغز تعطیل مى شود
و روح دوباره به بدن باز گردانده مى شود:

اللَّهُ یَتَوَفَّى الاَْنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَ الَّتِى لَمْ تَمُتْ فِى مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِى قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الاُْخْرَى إِلَى أَجَل مُّسَمًّى

[=samim] خداوند جان ها را به هنگام مرگ به تمامى باز مى ستاند و جان کسانی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب مى گیرد;

سپس جان کسانى را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده، نگه مى دارد
و آن ها که باید زنده بمانند تا وقت معیّنى باز مى گرداند.

به این ترتیب، روشن مى شود که خواب برادر مرگ و شکل ضعیفى از آن است.

از امام جواد(علیه السلام) سؤال شد مرگ چیست؟
فرمود:
مرگ همان خوابى است که هر شب به سراغ شما مى آید،
جز این که مدّتش طولانى است
و انسان از آن بیدار نمى شود تا روز قیامت.

[="Tahoma"][="Navy"]

چالشگر;987251 نوشت:
درود بر شما
مرگ موقت یعنی چه؟ آیا واقعا کسی پس از مرگ میتواند دوباره زنده شود و به این دنیا باز گردد؟ تصور بنده این است که مطالبی که تحت عناوین مرگ موقت، nde و امثال آن ارائه میشود، همگی مربوط به اتفاقاتی است که در اثر فعل و انفعالات درون مغز در زمانی که هنوز حیات دنیوی وجود دارد رخ می دهد و هیچکدام از این موارد مربوط به بعد از مرگ واقعی نیست و نمیتوان مطالب نقل شده در این رابطه را به مقطع پس از مرگ نسبت داد.

سلام
لطفا کتابی که در امضای بنده معرفی شده مطالعه فرمایید.
یا علیم[/]

چالشگر;987251 نوشت:
درود بر شما
مرگ موقت یعنی چه؟ آیا واقعا کسی پس از مرگ میتواند دوباره زنده شود و به این دنیا باز گردد؟ تصور بنده این است که مطالبی که تحت عناوین مرگ موقت، nde و امثال آن ارائه میشود، همگی مربوط به اتفاقاتی است که در اثر فعل و انفعالات درون مغز در زمانی که هنوز حیات دنیوی وجود دارد رخ می دهد و هیچکدام از این موارد مربوط به بعد از مرگ واقعی نیست و نمیتوان مطالب نقل شده در این رابطه را به مقطع پس از مرگ نسبت داد.

با سلام

یکی از این مطالب رو از سایت click.ir نقل میکنم که این رو بصورت کوانتومی بررسی کرده .

فراسوی زمان و مکان

نقل قول:
لانزا یک متخصص طب ترمیمی و مدیر علمی شرکت فناوری سلولی پیشرفته است. پیش از اینکه برای تحقیقات گسترده خود در زمینه سلول های بنیادی شناخته شده باشد، برای چندین آزمایش موفقیت آمیز شبیه سازی جانوران در معرض خطر، مشهور است.

چندی پیش این دانشمند درگیر فیزیک، مکانیک کوانتومی و اخترفیزیک شد. این مخلوط عجیب منجر به خلق نظریه زیست محوری شد. نظریه زیست محوری می گوید که زندگی و آگاهی از پایه های اساسی جهان هستند. این آگاهی است که باعث ایجاد جهان مادی می شود نه چیز دیگر.

لانزا اشاره می کند ساختار جهان، قوانینش، نیروها و پایداری جهان برای زندگی است و دلالت بر وجود هوش پیش از ماده را دارد. او هم چنین ادعا می کند که فضا و زمان، شی یا چیز نیستند بلکه بیشتر ابزاری برای درک حیوانی ما هستند. لانزا می گوید ما فضا و زمان را با خود حمل می کنیم “مانند لاک‌پشت که خانه اش را حمل می کند”. یعنی حتی با بیرون آمدن پوسته(فضا و زمان) ما همچنان وجود خواهیم داشت.

این نظریه می گوید که مرگ آگاهی به راحتی اتفاق نمی افتد. تنها به صورت یک فکر وجود دارد زیرا مردم تصور می‌کنند تنها یک بدن هستند. آن‌ها فکر می‌کنند که بدن دیر یا زود متلاشی شده و آگاهی آن ها نیز از بین می رود. اگر بدن آگاهی را ایجاد کند، سپس با مرگ بدن، اگاهی نیز از بین می رود. اما اگر بدن آگاهی را به همان روشی در یافت کند که تلویزیون امواج ماهواره را دریافت می‌کند، سپس آگاهی با از بین رفتن بدن، پایان نمی‌یابد. در واقع آگاهی خارج از محدودیت زمان و فضا قرار دارد. می تواند به هر جایی برود: در بدن انسان و خارج از آن. به عبارت دیگر مانند اشیای کوانتومی، غیر محلی است.

لانزا معتقد است جهان های متعددی می توانند هم زمان وجود داشته باشند. در یک جهان، ممکن است بدن بمیرد و در جهان دیگر همچنان وجود داشته باشد و آگاهی را جذب کند. این یعنی فردی که می میرد از طریق تونل به بهشت یا جهنم نمی رسد، بلکه به جهانی مشابه جهان قبلی رسیده و زندگی می کند. به همین ترتیب تا ابدیت ادامه پیدا می‌کند. این امر تقریبا چیزی شبیه یک ماتروشکای روسی نامتناهی است.

[HL]روح و تجربه نزدیک مرگ[/HL]

نقل قول:
طبق نظریه زیست محوری جدید، مکان ها و جهان های بسیاری وجود دارد که روح ما پس از مرگ می تواند به آنجا برود. اما آیا روح وجود دارد؟
هیچ نظریه علمی در مورد آگاهی می‌تواند
چنین ادعایی بکند؟ طبق گفته های دکتر استوارت همروف، یک تجربه نزدیک به مرگ زمانی رخ می دهد که اطلاعات کوانتومی که در سیستم عصبی قرار دارند،
بدن را ترک کرده و در جهان پراکنده می شوند. دکتر همروف توضیح می دهد بر خلاف محاسبات مادی از آگاهی، یک توضیح جایگزین
از آگاهی وجود دارد که شاید برای هر دو قشر علمی و عامی قابل توجیه به نظر برسد.
طبق گفته های همروف و فیزیک دان انگلیسی، راجر پنروز، میکروتوبول(ریز لوله) سلول های مغز
محل اصلی پردازش فرایندهای کوانتومی هستند. پس از مرگ این اطلاعات از بدن آزاد شده و آگاهی فرد به همراه ان می رود. آن ها استدلال می کنند که تجربه ما از آگاهی در نتیجه تاثیرات جاذبه کوانتومی در این میکروتوبول ها است.
آگاهی، یا پیش آگاهی توسط آن‌ها به عنوان یک ویژگی اصلی جهان مطرح شده است. ارواح ما در حقیقت از اجزای اولیه جهان ساخته شده اند،
و ممکن است از زمان آغاز آن وجود داشته باشند. مغز ما تنها گیرنده و تقویت کننده پیش آگاهی است که در بافت زمان ـ فضا وجود دارد. بنابراین بخشی از آگاهی شما غیرمادی بوده و پس از مرگ شما به حیات ادامه می‌دهد؟
دکتر همروف می گوید “بیایید فرض کنیم قلب از تپش می ایستد، جریان خون متوقف می شود و میکروتوبول ها حالت کوانتومی خود را از دست می دهند.
اطلاعات کوانتومی در این میکروتوبول ها از بین نمی رود، زیرا نمی تواند از بین برود،
صرفا در مقیاس بزرگی در جهان پراکنده می شود.”
در اینجا رابرت لانزا می افزاید که این آگاهی نه تنها در جهان وجود دارد، بلکه شاید در جهان های دیگر نیز وجود داشته باشد. اگر بیمار احیا شود، این اطلاعات کوانتومی می توانند به میکروتوبول باز گردند و بیمار می گوید تجربه ای نزدیک به مرگ داشته است. وی اضافه می کند “اگر بیمار احیا نشده و بمیرد، ممکن است اطلاعات کوانتومی وی خارج از بدنش به حیات ادامه داده و شاید بتوان از آن به عنوان روح یاد کرد.

جهان های چندگانه

نقل قول:
این نظریه امیدوارانه و شدیدا بحث انگیز لانزا نه تنها طرفداران عامی بسیاری دارد که به دنبال زندگی ابدی هستند، بلکه چند دانشمند شناخته شده نیز وی را همراهی می کنند. این افراد فیزیکدانان و اختر فیزیکدانانی هستند که به نظریه جهان های موازی معتقد بوده و احتمال وجود جهان ها چندگانه را تایید می کنند. آن ها بر این باورند هیچ قانون فیزیکی وجود ندارد که وجود جهان های موازی را نفی کند.

اولین آن‌ها نویسنده داستان های علمی تخیلی، اچ. جی ولز بود که در سال ۱۸۹۵ در داستان “دری در دیوار” این ادعا را مطرح کرد. پس از ۶۲ سال این ادعا توسط دکتر هیو اورت در پایان نامه خود برای دانشگاه پرینستون مطرح کرد. این‌طور فرض می شود که هر لحظه ای در جهان به بی شمار لحظه تقسیم می شود. و لحظه بعدی نیز به همان روش تقسیم می شود. در برخی از این جهان ها ممکن است زمان حال باشد: در حال مطالعه این مطلب درمورد جهان و یا در حال تماشای تلویزیون در جهانی دیگر.

اورت می گوید عامل این فرایند چندجهانی، اعمال ما هستند. هر تصمیمی که ما می گیریم، فورا یک جهان تقسیم به نسخه با دو نتیجه متفاوت می شود. در دهه ۱۹۸۰، آندره لینده دانشمند فیزیک دان، تئوری جهان های چندگانه را گسترش داد. وی اکنون استاد دانشگاه استنفورد است. لینده می گوید: فضا شامل حوزه های متورم زیادی است که باعث ایجاد حوزه های مشابه می شوند، و این ها به نوبه خود باعث ایجاد بخش های دیگری می شوند که تا بینهایت ادامه پیدا می کند. در دنیا، آن ها از هم جدا بوده و از وجود هم آگاه نیستند.

[="Tahoma"]با سلام و درود

مثال زدن خواب برای مرگ، برای تشبیه و نزدیک شدن به ذهن است.

در خواب، همان طور که انسان بدون صرف زمان، به مکان های مختلف یا دور می رود و راحتی و سختی، خوشی و ناخوشی و... را نیز درک می کند، بدون این که از این بدن مادی استفاده کرده باشد؛ می تواند تشبیهی باشد برای بدن مثالی که روح در برزخ در آن قالب و بدن قرار می گیرد.

با مرگ، روح از این بدن و قالب جسمی و مادی، خارج می شود؛ جسم و بدن مادی، در قبر از بین می رود ولی روح باقی است و در قالب بدن مثالی قرار دارد و جزا و پاداش برزخی را نیز توسط این بدن مثالی، درک می کند.

تا این جا می تواند مرتبط با موضوع تاپیک باشد؛ بقیه مطالب، به نوعی خارج از موضوع تاپیک است.

لطفا موضوع تاپیک رعایت شود.

شروحیل;987376 نوشت:
در مرگ دیگر روح به بدن باز نمى گردد
و دستگاه مغز آدمى تعطیل مى شود،
ولى در خواب، فقط بخشى از دستگاه مغز تعطیل مى شود
و روح دوباره به بدن باز گردانده مى شود:

اللَّهُ یَتَوَفَّى الاَْنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَ الَّتِى لَمْ تَمُتْ فِى مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِى قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الاُْخْرَى إِلَى أَجَل مُّسَمًّى

خداوند جان ها را به هنگام مرگ به تمامى باز مى ستاند و جان کسانی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب مى گیرد;

سپس جان کسانى را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده، نگه مى دارد
و آن ها که باید زنده بمانند تا وقت معیّنى باز مى گرداند.

به این ترتیب، روشن مى شود که خواب برادر مرگ و شکل ضعیفى از آن است.

از امام جواد(علیه السلام) سؤال شد مرگ چیست؟
فرمود:
مرگ همان خوابى است که هر شب به سراغ شما مى آید،
جز این که مدّتش طولانى است
و انسان از آن بیدار نمى شود تا روز قیامت.


درود بر شما. خواهش من این است که به صورت تیتر وار تشابهات خواب و مرگ را بفرمایید.

چالشگر;987474 نوشت:
درود بر شما. خواهش من این است که به صورت تیتر وار تشابهات خواب و مرگ را بفرمایید.

سلام و عرض ادب

1 - در هنگام خواب و مرگ آگاهی شما یا همون نفس شما دیگه محصور در مکان - زمان نیست

البته می تونه همراه بدن باشه ولی این همراهی صرفا به معنای محصور بودن نیست

احتمالا تجربه این رو داشتید که چیزی رو در خواب ببینید که در آینده برای شما اتفاق می افته

این حالت برای خواب تا زمان بیدار شدن هست و برای مرگ تا روز قیامت اول یا آخر

2 -در این حالت (مرگ یا خواب) انسان از حالت خودآگاه ، وارد حالت ناخودآگاه می شه

3 - در این حالت شخص دیگه نیازی به بدن مادی نداره

در واقع بدن مثل یه ابزار برای نفس انسان می مونه که کمک می کنه تا انسان به آگاهی برسه

وقتی این آگاهی وارد ضمیر ناخودآگاه انسان می شه دیگه نفس نیازی به ابزار مادی نخواهد داشت

نفس انسان مثل یه هاله انرژی می مونه که اطلاعات ضمیر ناخود آگاه در اون ذخیره شده
مثل همین اطلاعات اینترنت وای فای که در هوا در حال حرکت هستند
و اگر فرستنده و گیرنده هم نباشه(بدن مادی) باز هم وجود دارن !!!!

ابوالفضل;987408 نوشت:
یکی از این مطالب رو از سایت click.ir نقل میکنم که این رو بصورت کوانتومی بررسی کرده .

با درود بر شما
مطالب بسیار تامل برانگیزی بود. ممنون. نمیدانم اینجا جای مناسبی برای ادامه بحث در این رابطه هست یا نه اما سوالی که برایم پس از مطالعه این مطالب ایجاد شده را عرض می کنم:
با پیش فرض اینکه آگاهی با مرگ جسم نمی میرد و به صورت کوانتمی در جهان یا جهان هایی منتشر می شود و اینکه بدن ما تنها به صورت دریافت کننده آگاهی از جهان عمل میکند، باید به نوعی هر انسانی که پا به عرصه حیات می گذارد، چکیده ای از آگاهی های قبل از خود را دریافت کند ولی این اتفاق نمی افتد. شما نظری در این مورد دارید؟

چالشگر;987483 نوشت:
با درود بر شما
مطالب بسیار تامل برانگیزی بود. ممنون. نمیدانم اینجا جای مناسبی برای ادامه بحث در این رابطه هست یا نه اما سوالی که برایم پس از مطالعه این مطالب ایجاد شده را عرض می کنم:
با پیش فرض اینکه آگاهی با مرگ جسم نمی میرد و به صورت کوانتمی در جهان یا جهان هایی منتشر می شود و اینکه بدن ما تنها به صورت دریافت کننده آگاهی از جهان عمل میکند، باید به نوعی هر انسانی که پا به عرصه حیات می گذارد، چکیده ای از آگاهی های قبل از خود را دریافت کند ولی این اتفاق نمی افتد. شما نظری در این مورد دارید؟

سلام و عرض ادب

غریزه نمونه ای از این پیش اگاهی هاست

با درود بر شما
ممنون از پاسخ مشروح شما. نکته کوچکی که وجود دارد این است که وقتی ما میخواهیم تشابه دو چیز را بررسی کنیم باید از هر دو موضوع آکاهی مشابهی داشته باشیم. ما در واقع در مورد خواب و خواب دیدن تا حدودی آگاهی تجربی داریم ولی در مورد مرگ هیچگونه آگاهی تجربی نداریم و هر آنچه در مورد مرگ و پس از مرگ گفته میشود، صرفا مطالبی است که به ما منتقل میشود. بنا بر این اساسا شاید پیدا کردن تشابه بین خواب و مرگ غیر ممکن باشد و بیشتر نسبت دادن حالاتی از خواب به مرگ و پس از مرگ، برای درک شرایط پس از مرگ است که ما در باره آن صحبت می کنیم. بر این اساس،

شروحیل;987478 نوشت:
1 - در هنگام خواب و مرگ آگاهی شما یا همون نفس شما دیگه محصور در مکان - زمان نیست

البته می تونه همراه بدن باشه ولی این همراهی صرفا به معنای محصور بودن نیست

احتمالا تجربه این رو داشتید که چیزی رو در خواب ببینید که در آینده برای شما اتفاق می افته

این حالت برای خواب تا زمان بیدار شدن هست و برای مرگ تا روز قیامت اول یا آخر


این حالت در مورد خواب میتواند صادق باشد. در مورد مرگ فقط نوعی گمانه بر اساس مطالبی است که به ما منتقل شده.
شروحیل;987478 نوشت:

2 -در این حالت (مرگ یا خواب) انسان از حالت خودآگاه ، وارد حالت ناخودآگاه می شه

در مورد خواب این مطلب به صورت تجربی فابل بررسی و اثبات است ولی در مورد مرگ نه.
شروحیل;987478 نوشت:

3 - در این حالت شخص دیگه نیازی به بدن مادی نداره

در واقع بدن مثل یه ابزار برای نفس انسان می مونه که کمک می کنه تا انسان به آگاهی برسه

وقتی این آگاهی وارد ضمیر ناخودآگاه انسان می شه دیگه نفس نیازی به ابزار مادی نخواهد داشت


این مطلب هم نه تنها چه برای خواب و چه برای مرگ قابل اثبات نیست، که حتی به نوعی خلاف آن را می توان اثبات کرد:
خواب دیدن در زمانی انجام میشود که حداقل شرایط لازم برای آن توسط بدن مادی فراهم شده باشد. اگر شما فردی را بیهوش کنید و سطح فعالیت مغز او را از حد معمول در زمان خوابیدن پایین تر ببرید دیگر حتی این فرد زنده هم خواب نمی بیند! توهمات، کابوس ها و خوابهایی که فرد بیهوش می بیند همگی مربوط به زمانی است که در حال خارج شدن از بیهوشی است و مغر او در حال آغاز کردن فعالیت های معمول خود است. پس ملاحظه می کنید خواب دیدن رخدادی است که در مغز مادی انجام می شود.

چالشگر;987494 نوشت:
با درود بر شما
ممنون از پاسخ مشروح شما. نکته کوچکی که وجود دارد این است که وقتی ما میخواهیم تشابه دو چیز را بررسی کنیم باید از هر دو موضوع آکاهی مشابهی داشته باشیم. ما در واقع در مورد خواب و خواب دیدن تا حدودی آگاهی تجربی داریم ولی در مورد مرگ هیچگونه آگاهی تجربی نداریم و هر آنچه در مورد مرگ و پس از مرگ گفته میشود، صرفا مطالبی است که به ما منتقل میشود. بنا بر این اساسا شاید پیدا کردن تشابه بین خواب و مرگ غیر ممکن باشد و بیشتر نسبت دادن حالاتی از خواب به مرگ و پس از مرگ، برای درک شرایط پس از مرگ است که ما در باره آن صحبت می کنیم. بر این اساس،

این حالت در مورد خواب میتواند صادق باشد. در مورد مرگ فقط نوعی گمانه بر اساس مطالبی است که به ما منتقل شده.

در مورد خواب این مطلب به صورت تجربی فابل بررسی و اثبات است ولی در مورد مرگ نه.

این مطلب هم نه تنها چه برای خواب و چه برای مرگ قابل اثبات نیست، که حتی به نوعی خلاف آن را می توان اثبات کرد:
خواب دیدن در زمانی انجام میشود که حداقل شرایط لازم برای آن توسط بدن مادی فراهم شده باشد. اگر شما فردی را بیهوش کنید و سطح فعالیت مغز او را از حد معمول در زمان خوابیدن پایین تر ببرید دیگر حتی این فرد زنده هم خواب نمی بیند! توهمات، کابوس ها و خوابهایی که فرد بیهوش می بیند همگی مربوط به زمانی است که در حال خارج شدن از بیهوشی است و مغر او در حال آغاز کردن فعالیت های معمول خود است. پس ملاحظه می کنید خواب دیدن رخدادی است که در مغز مادی انجام می شود.

سلام و عرض ادب

پس از نظر شما کلا غیرمادیات چیزی وجود نداره

خب اگر این طور باشه پس انرژی هم وجود نداره

چون نه کسی انرژی رو دیده و نه لمسش کرده

تمام موضوعات مربوط به انرژی هم فقط فرضیه محسوب می شه

حالا آیا شما قبول می کنید که انرژی وجود نداره ؟

شما چطور توقع دارید یه موجود مادی یه مساله فرامادی رو تجربه کنه ؟؟؟؟

همین تفکرات و تعلقاتتون رو که این گفتارتون ازش نشات می گیره رو می تونید به من نشون بدید؟؟؟

خوابی که از نظر شما درون مغز هست رو چطور؟؟؟

می تونید نشون بدید و اثبات کنید که درون مغز هست؟؟؟

واقعا خیلی مسخره هست که برای اثبات یه موضوع فرامادی اثبات تجربی مادی خواسته باشید!!!

[="Tahoma"]توجه!

دوستان گرامی مستحضر باشند که تاپیک قرآنی است لذا اگر از این زاویه مطلبی هست، بیان فرمایند؛ مطالب مربوط به کلام و... بایستی در انجمن مربوطه پیگیری شود.

مطالب خارج از موضوع تاپیک، حذف می شوند.

با درود بر شما

شروحیل;987486 نوشت:
غریزه نمونه ای از این پیش اگاهی هاست

تحقیقات زیادی در مورد غریزه انجام شده و یکی از نتایج بدست آمده حاکی از انتقال غرایز توسط دی ان ای میباشد. البته این میتواند درسنت باشد یا نباشد ولی حتی درست نبودن آن اثباتی برای دریافت کوانتمی غرایز نیست. البته لطفا توجه داشته باشید بنده قصد مخالفت با انتقال کوانتمی غرایز را ندارم و خیلی هم خوشحال میشوم اگر این مبحث اثبات بشود.

شروحیل;987504 نوشت:
پس از نظر شما کلا غیرمادیات چیزی وجود نداره

خب اگر این طور باشه پس انرژی هم وجود نداره

چون نه کسی انرژی رو دیده و نه لمسش کرده

تمام موضوعات مربوط به انرژی هم فقط فرضیه محسوب می شه


نه من چنین چیزی نگفتم.
شروحیل;987504 نوشت:
حالا آیا شما قبول می کنید که انرژی وجود نداره ؟

شما چطور توقع دارید یه موجود مادی یه مساله فرامادی رو تجربه کنه ؟؟؟؟

همین تفکرات و تعلقاتتون رو که این گفتارتون ازش نشات می گیره رو می تونید به من نشون بدید؟؟؟

خوابی که از نظر شما درون مغز هست رو چطور؟؟؟

می تونید نشون بدید و اثبات کنید که درون مغز هست؟؟؟

واقعا خیلی مسخره هست که برای اثبات یه موضوع فرامادی اثبات تجربی مادی خواسته باشید!!!


انرژی وجود دارد و شما آثار اشکال مختلف آن را بعنوان قابلیت انجام امور مادی تجربه می کنید. در ضمن احتمالا انرژی را یکی از پدیده های مخلوق خداوند میدانید نه خود خدا. ما انواع مختلف انرژی را تعریف می کنیم، انرژی را واحد گذاری می کنیم و روشهایی برای تبدیل انرژی ها به هم ابداع می کنیم. تعریف انرژی این امکان را به ما میدهد که تاثیرات انرژی را بر روی ماده بتوانیم اندازه گیری و پیش بینی کنیم. تمام اینها فصول مشترک انرژی و ماده هستند که تجربه بکارگیری انرژی غیر مادی در فضای مادی را به ما میدهد. اینها هنوز برای اثبات انرژی بعنوان فراماده کافی نیست و هنوز از نظر شما مسخره است؟

محی الدین;987251 نوشت:
طبق تجربیات کسانی که مرگ موقت را تجربه کرده اند روح انسان پس از مردن در یک فضای تاریک بسیار بزرگ قرار می گیرد یا اگر بسیار گنهکار باشد در فضای تاریک جهنمی وارد می شود چه بسا عنوان شب در تعابیر دینی مربوط به این عالم تاریک باشد

درود

این بدلیل کم شدن موقتی میزان اکسیژن مغز است . مرگ موقت معنی ندارد .

بگذارید یک نمونه بزنم

تا حالا خود تجربه کرده اید یا از کسی از نزدیکان شنیده اید که پس از دندان کشیدن یا یکباره از حالت نشسته پا شدن یا پس از آمپول زدن جلوی چشم سیاهی میره و جهان در نظر فرد چند ثانیه تاریک می شه و می افته ( غش) ؟

که پاها را بالا می گیرند تا خون و اکسیژن بیشتر به مغز برسد و مشکل برطرف

این مشکل بدلیل شل شدن ناگهانی رگها است که فشار خون یکباره می افتد و خون و اکسیژن کمی به مغز می رسد

پس آن که شما می فرمایید مرگ موقت نیست و نمی توان مرگ موقت نامید یک پیامد گذرا و کمتر از یک دقیقه ای مغزی در برابر کم شدن میزان اکسیژنرسانی به مغز است

[="Tahoma"][="Navy"]

دکترنادرنوری;987875 نوشت:
درود

این بدلیل کم شدن موقتی میزان اکسیژن مغز است . مرگ موقت معنی ندارد .

بگذارید یک نمونه بزنم

تا حالا خود تجربه کرده اید یا از کسی از نزدیکان شنیده اید که پس از دندان کشیدن یا یکباره از حالت نشسته پا شدن یا پس از آمپول زدن جلوی چشم سیاهی میره و جهان در نظر فرد چند ثانیه تاریک می شه و می افته ( غش) ؟

که پاها را بالا می گیرند تا خون و اکسیژن بیشتر به مغز برسد و مشکل برطرف

این مشکل بدلیل شل شدن ناگهانی رگها است که فشار خون یکباره می افتد و خون و اکسیژن کمی به مغز می رسد

پس آن که شما می فرمایید مرگ موقت نیست و نمی توان مرگ موقت نامید یک پیامد گذرا و کمتر از یک دقیقه ای مغزی در برابر کم شدن میزان اکسیژنرسانی به مغز است


سلام
ظاهرا شما از مرگ موقت یا همان تجربیات نزدیک به مرگ اطلاعی ندارید. پیشنهاد می کنم کتابی که در امضاء بنده معرفی شده بخوانید سپس در این مورد اظهار نظر بفرمایید.
یا علیم[/]

محی الدین;987965 نوشت:
ظاهرا شما از مرگ موقت یا همان تجربیات نزدیک به مرگ اطلاعی ندارید.

درود

اطلاع دارم عزیزجان خیلی هم خوب میدونم جوان . چه خوب شد که احتیاط کردین گفتین ظاهرن =d>

دقت کنید اون چیزی که خودتون هم نوشتین تجربیات نزدیک به مرگ نه خود مرگ این به این می ماند که کسی را از طناب دار آویزان کنند ولی چند لحظه پیش از مرگ او را نجات دهند

محی الدین;987965 نوشت:
کتاب "رهاورد تجربیات نزدیک به مرگ"

ولی مرگ موقت اصلن نداریم کسی که این اصطلاح رو بکار می بره از تعریف مرگ غافله یا اینکه داره برای اثبات ذهنیات خودش مغلطه می کنه

مرگ پدیده ای غیر قابل بر گشته و کسی که از دیدگاه دانش پزشکی مرده باشه دیگه بر گشت ناپذیره مگر اینکه تشخیص مرگ از آغاز اشتباه بر فرد گذاشته شده باشد

مرگ نسیه و نقد که نداره happy
مگر مرگه نیستی و نابودی

ابی که ریخت که جمع نمیشه دیگه

نمی شه گفت موقت آب رو بریزیم بعدش جمعش کنیم گل

[="Tahoma"][="Navy"]

دکترنادرنوری;988067 نوشت:
درود

اطلاع دارم عزیزجان خیلی هم خوب میدونم جوان . چه خوب شد که احتیاط کردین گفتین ظاهرن

دقت کنید اون چیزی که خودتون هم نوشتین تجربیات نزدیک به مرگ نه خود مرگ این به این می ماند که کسی را از طناب دار آویزان کنند ولی چند لحظه پیش از مرگ او را نجات دهند


سلام
اصطلاح تجربیات نزدیک به مرگ برای اولین بار توسط دکتر ریموند مودی بکار برده شده و ظاهرا علت این نوع نامگذاری دوری وقایع این تجربیات از ذهن جامعه علم زده آمریکا بوده است که برای انسان در ورای مرگ وجود و آگاهی قائل نیستند. بنده در این مورد در کتابم توضیحاتی داده ام. لازم به ذکر است که جریان مرگ تقریبی یا موقت به درازای تاریخ سابقه دارد و قرآن کریم نیز مواردی از آنرا ذکر کرده است.

دکترنادرنوری;988067 نوشت:
ولی مرگ موقت اصلن نداریم کسی که این اصطلاح رو بکار می بره از تعریف مرگ غافله یا اینکه داره برای اثبات ذهنیات خودش مغلطه می کنه

مرگ پدیده ای غیر قابل بر گشته و کسی که از دیدگاه دانش پزشکی مرده باشه دیگه بر گشت ناپذیره مگر اینکه تشخیص مرگ از آغاز اشتباه بر فرد گذاشته شده باشد

مرگ نسیه و نقد که نداره
مگر مرگه نیستی و نابودی

ابی که ریخت که جمع نمیشه دیگه

نمی شه گفت موقت آب رو بریزیم بعدش جمعش کنیم


جناب دکتر خوب است بدانید خیلی از محققین این عرصه همکاران آمریکایی شما هستند
برخی از آنها متخصص مغز و اعصابند مانند دکتر ابن الکساندر که بنده ارتباطاتی با ایشان داشته و دارم
دکتر الکساندر نیز مانند شما از منکرین مرگ موقت بوده اما در جریان یک بیماری مغزی خودش آنرا تجربه کرده و با بررسی اسناد پزشکی خود به این نتیجه رسیده که امکان مشاهده وقایعی که از سر گذرانده با وضعیت مغز او وجود نداشته است.
خلاصه این داستان دامنه داری است. بهتر است خود را اسیر یافته و دانسته های محدودمان نکنیم. این جهان پر از شگفتی است.
بازم پیشنهاد می کنم کتاب بنده را بخوانید.
یا علیم[/]

با درود بر شما.

محی الدین;988069 نوشت:
این داستان دامنه داری است. بهتر است خود را اسیر یافته و دانسته های محدودمان نکنیم.

قطعا همینطور است که می فرمایید. با توجه به تلاشی که شما در شناخت و معرفی این مطلب داشته اید من یک سوال دارم:
ما در عالم واقع معمولا با دو نوع تغییر مواجه هستیم: تغییرات پیوسته که به آن آنالوگ میگوئیم و تغییرات آنی که به آن تغییر لاجیک یا دیجیتال می گوئیم. برای مثال اگر بنا باشد از سطح صفر به سطح یک صعود کنیم، در حالت آنالوگ، مقادیر متغیر ما از صفر رفته رفته افزایش یافته، مقادیری چون 0.1، 0.2، 0.21،و... را به خود می گیرد تا به 1 برسد. اما در حالت دیجیتال متفیر ما به صورت آنی از صفر به 1 جهش می یابد. حالا این سوال پیش میاید که اگر دو حالت حیات و مرگ واقعی را مانند دو حالت مثالی خود صفر و یک در نظر بگیریم، تغییر وضعیت از حیات به مرگ آنی است یا پیوسته؟ پاسخ به این سوال ممکن است بتواند کمکی در تایید یا رد تجربه نزدیک به مرگ باشد.
با سپاس

[="Tahoma"]با سلام و درود

با توجه به چندین تذکری که خدمت دوستان گرامی عرض شد، مبنی بر رعایت موضوع تاپیک و عدم خروج از آن؛ باز هم بزرگواران، خارج از موضوع تاپیک، مطلب می زنند.

این تاپیک بسته می شود. لطفا بزرگواران مطالبشان را در تاپیک مستقل و در انجمن مربوطه پیگیری فرمایند.

با تشکر

[="Tahoma"]پرسش:
من درباره شب اول قبر، مقاله ای دیدم که شب اول قبر رو به کلی کذب می داند. می خواهم بدانم واقعیت چیست؟ متن مقاله....

پاسخ:
در خصوص مطالب این مقاله، نکاتی عرض می شود:

1. بنابر نظر مشهور اندیشمندان و صاحب نظران اسلامی، پس از مرگ و جدایی روح از بدن مادی و قرار دادن آن در قبر، روح به آن بدن بر نمی گردد، بلکه در قالب بدن مثالی، جای می گیرد و سؤال و جواب و... هم با همان است.
«روح انسان بعد از پايان زندگى دنيا در جسم لطيفى قرار مى ‏گيرد كه از بسيارى از عوارض جسم مادّى بر كنار است، ولى از آن نظر كه شبيه اين جسم مادى عنصرى است به آن "بدن مثالى" يا "قالب مثالى" گويند كه نه كاملًا مجرّد است و نه مادى محض، بلكه داراى يک نوع "تجرّد برزخى" است.(1)
لذا نسبتی که در این مقاله به عالمان اسلامی و شیعه دوازده امامی داده شده است، نادرست است.

2. در این مقاله ادعا شده که موضوع شب اول قبر و نکیر و منکر، از دین زرتشت وارد اسلام شده است؛ که در جواب باید گفت این ادعا نیز بی اساس و نادرست است، زیرا از معصومین (علیهم السلام) در باره نکیر و منکر (یا با عنوان ناکر و نکیر) و نیز سؤال شب اول قبر و...، روایات متعددی داریم.(2)
لذا ارتباط دادن آن با زرتشت و... باطل و بی اساس است.

3. هم چنین بخشی از استدلال این مقاله بر پایه ادعای تناسخ است که در برخی ادیان ساختگی و غیرالهی، مطرح شده است؛ که در جواب این نیز باید گفت اسلام، تناسخ را باطل و مردود می داند؛ لذا این بخش از مقاله، اصلا ارتباطی با دین اسلام ندارد.
در قرآن آمده که خداوند ارواح انسان ها را پس از مرگشان، نگه می دارد:
«اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَ الَّتي‏ لَمْ تَمُتْ في‏ مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتي‏ قَضى‏ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى‏ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»؛ خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى ‏كند، و ارواحى را كه نمرده ‏اند نيز به هنگام خواب مى ‏گيرد سپس ارواح كسانى كه فرمان مرگشان را صادر كرده نگه مى‏ دارد و ارواح ديگرى را (كه بايد زنده بمانند) باز مى ‏گرداند تا سرآمدى معيّن در اين امر نشانه ‏هاى روشنى است براى كسانى كه انديشه مى ‏كنند.(3)
به این آیه توجه فرمایید:
«قَالُواْ رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَينْ‏ِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَينْ‏ِ فَاعْترَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلىَ‏ خُرُوجٍ مِّن سَبِيل‏»؛ آنها مى ‏گويند: «پروردگارا! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى اكنون به گناهان خود معترفيم آيا راهى براى خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟»(4)
اگر گفته شود این آیه تناسخ را نتیجه می دهد؛ در جواب باید گفت؛ خیر، چنین نیست.
از این آیه نمی توان بر تناسخ استفاده کرد؛ چرا که قائلین به تناسخ، به مرگ و حیات های متوالی و متعدد معتقد هستند؛ ولی در آیه شریفه فقط بر دو بار حیات و مرگ اشاره شده است؛ پس نمی توان از آن برای اثبات تناسخ استفاده کرد.(5)
افزون بر این که بایستی این آیه شریفه را در کنار دیگر آیات، تفسیر کرد.
در آیات قرآن بازگشت به زندگی دنیا برای جبران گذشته، نفی شده است:
«حَتّٰى إِذٰا جٰاءَ أَحَدَهُمُ اَلْمَوْتُ قٰالَ رَبِّ اِرْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صٰالِحاً فِيمٰا تَرَكْتُ كَلاّٰ إِنَّهٰا كَلِمَةٌ هُوَ قٰائِلُهٰا وَ مِنْ وَرٰائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ»؛ تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرارسد، می ‌گوید: «پروردگار من! مرا بازگردانید! شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!» (ولی به او می ‌گویند:) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می ‌گوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند.(6)
بنابر این: چون تناسخ از نظر اسلام باطل و مردود است؛ پس چنین استدلالی هم که بر پایه قول به تناسخ برپا شده، باطل است و اصلا ارتباطی با اسلام ندارد، لذا این بخش از ایراد نیز وارد نیست.

4. و اما آیه شریفه:
«قٰالُوا رَبَّنٰا أَمَتَّنَا اِثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اِثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنٰا بِذُنُوبِنٰا فَهَلْ إِلىٰ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ»؛ آنها می ‌گویند: «پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی؛ اکنون به گناهان خود معترفیم؛ آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟»(7)
با توجه به سه عالَم: دنیا، برزخ و آخرت، می توان گفت:
دو «اماته» و میراندن، عبارتند از: میراندن بعد از زندگی دنیوی (همین مرگ معروف و مشهور)، و نیز میراندن در انتهای زندگی برزخی.
دو إحیاء و زنده کردن نیز به زنده شدن در برزخ و زنده شدن در قیامت اشاره دارد.
در این زمینه اقوال دیگری نیز مطرح است ولی مشهور اقوال همین است و بسیاری از جمله علامه طباطبایی(ره) و نویسندگان تفسیر نمونه، این قول را انتخاب کرده اند.(8)

اما ایرادی که بر نویسنده مقاله وارد است، این است که «إماته» به معنای میراندن، با «موت» به معنای مرگ، فرق دارد.
كلمه «اماته» بر حالت نطفگى آدمى، يعنى حالت قبل از دميده شدن روح در آن، صدق نمى‏ كند، چون اماته وقتى صادق است كه قبلا حياتى باشد.(9)
از اینرو باید گفت آیه 28 سوره بقره با آیه 11 سوره غافر، با هم تفاوت دارند لذا نمی توان آیه 28 بقره را با آیه 11 غافر، مقایسه نمود؛ زیرا آيه 11 سوره غافر، از دو «اماته» (ميراندن) سخن مى ‏گويد، در حالى كه در آيه 28 سوره بقره يک "موت" است و يک «اماته».
بنابر این، مقایسه ای که نویسنده این مقاله بین این دو آیه انجام داده است، مقایسه ای نادرست و غیرعلمی است.

نکته مهم:
در قسمت دوم این مقاله که بر خلاف قسمت اول آن، بیانی علمی دارد، مطلب خاصی در خصوص شب اول قبر و یا انکار آن نیامده است و مطلبی که از قول برخی مفسران نقل شده نیز اصلا انکار شب اول قبر نیست و حتی آن مفسر، قائل به برزخ است و اصل برزخ را قبول دارد.
توجه داشته باشید که عالَم قبر، همان عالَم برزخ است که با مرگ انسان در این دنیا، آغاز می شود و سؤال شب اول قبر هم جزیی از این زندگی برزخی است.
لذا در این مقاله (بخش علمی مقاله)، مطلبی ندیدم که بخواهد زندگی برزخی را انکار کند و نویسنده، عالَم برزخ و زندگی برزخی را قبول دارد.

بله، به نظر می رسد فرد دیگری که می خواسته در موضوع شب اول قبر و عالم برزخ، به خیال خودش شبهه ایجاد کند، آمده و همراه ادعاهای نادرست خودش، اختلاف نظر برخی از مفسران در باره آیات مربوط به برزخ را بیان کرده و گمان کرده که با این کار، می تواند وجود شب اول قبر را نفی و انکار کند؛ غافل از این که شناخت و آگاهی درستی از مطالب علمی و تفسیری نداشته و استناد به اقوالی کرده که خودشان قائل به برزخ هستند و شب اول قبر هم جزء عالم برزخ است. لذا در گفته این مفسران، انکار شب اول قبر دیده نمی شود.

پی نوشت ها:
1. مکارم شیرازی، پیام قرآن، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج 5، ص 369.
2. کلینی، کافی، ط ـ اسلامیه، ج 2، ص 633 و ج 8، ص 73؛ مجلسی، بحار الانوار، ط ـ بیروت، ج 6، ص 245 و 280، و ج 56، ص 212 و... .
3. زمر: 39/ 42.
4. غافر: 40/ 11.
5. ر.ک: مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج ‏20، ص 45.
6. مؤمنون: 23/ 99 و 100.
7. غافر: 40/ 11.
8. طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج ‏17، ص 475؛ تفسير نمونه، ج ‏20، ص 43.
9. ترجمه المیزان، ج 17، ص 476.

موضوع قفل شده است