چرا خداوند در قران گفته اون رو از تحریف حفظ میکنه؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا خداوند در قران گفته اون رو از تحریف حفظ میکنه؟

چرا خداوند در قران گفته اون رو از تحریف حفظ میکنه.از این نمیشود به عنوان یک استدلال استفاده کرد چون دور محسوب میشه پس اصلا فایده این سخن چیه؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد پیام

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (9حجر)
اين ماييم كه اين ذكر (قرآن) را نازل كرده‏ايم و ما آن را بطور قطع حفظ خواهيم كرد
حق اين است كه، خداوند طبق ظاهر آيه فوق وعده داده كه آن را از هر نظر حفظ و پاسدارى كند: محافظت از هر گونه تحريف و محافظت از فنا و نابودى و محافظت از سفسطه‏ هاى دشمنان وسوسه‏ گر.
اما اينكه بعضى از قدماى مفسرين احتمال داده‏اند كه منظور، محافظت شخص" پيامبر" است و ضمير" له" به پيامبر ص باز مى‏گردد، زيرا كلمه" ذكر" به شخص پيغمبر در بعضى از آيات قرآن (سوره طلاق آيه 10) اطلاق شده بسيار بعيد به نظر مى‏رسد.
زيرا در آيات قبل آيه مورد بحث كلمه" ذكر" صريحا به معنى" قرآن" آمده و اين آيه كه به دنبال آن آمده مسلما به همان معنى اشاره مى‏كند
سلام "اون همون ضمیر ه درله است پس چگونه ترجمه کنه وکاری به دور ونزدیک نداره

hoorshid;368798 نوشت:
چرا خداوند در قران گفته اون رو از تحریف حفظ میکنه.از این نمیشود به عنوان یک استدلال استفاده کرد چون دور محسوب میشه پس اصلا فایده این سخن چیه؟

سلام
در عربی هر ضمیری مرجعی دارد و مرجع ضمیر ه ( آن ) در این آیه همان الذکر است که قران کریم می باشد
والله الموفق

به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
دقیقا نفهمیدم منظور شما از دور چیه بره !؟

به نام یزدان بخشاینده بخشیاشگر

[TD][/TD]
[/TD]
[TD="width: 100%"]

لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ ۖ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ [٤١:٤٢]

باطل پیش و پس به آن نرسیده است, فروفرستاده شده است از فرزانه‌ی ستوده.

این ایه در مورد قرآن کریم
هست
معنی دور رو من نفهمیدم ولی گفتم این جمله در مورد کلام خدای فرزانه ستوده اصلا سخن درستی نیست
چون خداوند 10 میلیارد سال پیش هم حرفی رو بزنه سخنش جاودانه و همیشه موثر هست و قابل مقایسه با سخن انسان نیست
پس وقتی می‌گوید قرآن رو (یعنی ذکر و یادنامه یا پندنامه) رو برای مردم فرستاده و از اون محافظت می‌کنه و هیچ تحریفی نداره شما هم بگو خب و ان قلت هم نیار!
اینها وسوسه‌های شیاطین جن و انس هست که می‌گویند سخن خدا را چون دور هست نباید پذیرفت! در حالی که این قیاسی ظالمانه هست که سخن خدای عادل و فرزانه رو با سخن انسان ظالم و ابله, یکی کرد!
شما فکر کنید اگر قرآن کریم دست‌خورده و محافظت نشده از طرف خدا نبود, ما به چه کتابی برای شناخت خدا مراجعه می‌کردیم ؟
اصلا عدل خدا زیر سوال می‌رفت که چرا بشر رو هدایت نمی‌کنه و کتابی هم که فرستاده خیلی راحت تحریف شده است!
البته اصل قرآن همیشه هست و تفاسیر و ترجمه‌ها مورد تحریف واقع می‌شه.
اصلا ذهنتون رو درگیر این نکنید که قرآن تحریف شده است چون اگر به چنین چیزی فکر کنید و قبولش کنید ناچار باید گمراه شوید!

سلام

فکر میکنم منظور استارتر گرامی اینست که این سخن قرآن نوعی تعریف از خود و خودستایی است . به هر حال در اکثر موارد ما می خواهیم برای یک غیر مسلمان عدم تحریف قرآن را ثابت کنیم ، خب غیر مسلمان خود قرآن را قبول ندارد پس آیاتش را هم قبول ندارد ( البته تفاوت هایی هم وجود دارد ، بعضی الهی بودنش را قبول ندارند ، بعضی یک سری آیاتش را قبول ندارند و بعضی هم کلا از دم قبول ندارند ! ) . حال فایده ذکر این آیه چه بوده ؟ شاید اطمینان به مسلمانان ! شاید هم دفاع به سبک حمله به جلو ! لطفا کارشناسان پاسخ دهند .

البته اگر منظور hoorshid این نباشد ، من این سوال را به نمایندگی از ذهن خودم می پرسم !

سلام
ببخشید. سرکار hoorshid منظورتون از دور
دور متضاد نزدیک هست یا
دور به معنای حلقه.
بنده گیج شدم.

عبدالرسول;369720 نوشت:
فکر میکنم منظور استارتر گرامی اینست که این سخن قرآن نوعی تعریف از خود و خودستایی است . به هر حال در اکثر موارد ما می خواهیم برای یک غیر مسلمان عدم تحریف قرآن را ثابت کنیم ، خب غیر مسلمان خود قرآن را قبول ندارد پس آیاتش را هم قبول ندارد ( البته تفاوت هایی هم وجود دارد ، بعضی الهی بودنش را قبول ندارند ، بعضی یک سری آیاتش را قبول ندارند و بعضی هم کلا از دم قبول ندارند ! ) . حال فایده ذکر این آیه چه بوده ؟ شاید اطمینان به مسلمانان ! شاید هم دفاع به سبک حمله به جلو ! لطفا کارشناسان پاسخ دهند .

البته اگر منظور hoorshid این نباشد ، من این سوال را به نمایندگی از ذهن خودم می پرسم !


ممنون از شما.بله منظورم همین بود.البته خودستایی مشکلی ندارد ولی وقتی حجت قران به اثبات عدم تحریف است شهادت خود قران در مورد تحریف نشدنش بی معنی به نظر میرسه!...و برای این خودستایی قران دلیلی که اثباتش کنه صحت این خود ستایی رو نداریم.یعنی از شهادت خود قران برای اثبات این خودستایی نمیشه استفاده کرد.پس چرا خدا این رو در قران گفته؟

حق دوست;369724 نوشت:
ببخشید. سرکار hoorshid منظورتون از دور
دور متضاد نزدیک هست یا
دور به معنای حلقه.
بنده گیج شدم.
فکر میکنم با توضیحی که در این پست دادم متوجه شده باشید منظورمو..

hoorshid;369731 نوشت:
ممنون از شما.بله منظورم همین بود.البته خودستایی مشکلی ندارد ولی وقتی حجت قران به اثبات عدم تحریف است شهادت خود قران در مورد تحریف نشدنش بی معنی به نظر میرسه!...و برای این خودستایی قران دلیلی که اثباتش کنه صحت این خود ستایی رو نداریم.یعنی از شهادت خود قران برای اثبات این خودستایی نمیشه استفاده کرد.پس چرا خدا این رو در قران گفته؟

با سلام. حجیت قرآن از عدم تحریف آن ناشی نمی شود که دور بوجود بیاید. بلکه از گوینده آن که پیامبر اسلام است ناشی می شود. یعنی وقتی اثبات شد که او پیامبر است و از طرف خدا آمده و دروغ نمی گوید ثابت می شود که سخنش سخن خداست و خدا هم که دروغ نمی گوید و خود به خود حرفش که قرآن است حجت می شود. و چون قرآن حجت می شود عدم تحریف آن هم قابل قبول است. لذا همه چیز بستگی به قبول نبوت پیامبر دارد. حال اگر نبوت پیامبر هم از قرآن نتیجه بدهد آن وقت دور بوجود می آید. درست است؟

شریعت عقلانی;369880 نوشت:
با سلام. حجیت قرآن از عدم تحریف آن ناشی نمی شود که دور بوجود بیاید. بلکه از گوینده آن که پیامبر اسلام است ناشی می شود. یعنی وقتی اثبات شد که او پیامبر است و از طرف خدا آمده و دروغ نمی گوید ثابت می شود که سخنش سخن خداست و خدا هم که دروغ نمی گوید و خود به خود حرفش که قرآن است حجت می شود. و چون قرآن حجت می شود عدم تحریف آن هم قابل قبول است. لذا همه چیز بستگی به قبول نبوت پیامبر دارد. حال اگر نبوت پیامبر هم از قرآن نتیجه بدهد آن وقت دور بوجود می آید. درست است؟

منظور من این بود که ما باید اطمینان پیدا کنیم این قران همان قران نازل شده است و تغییری نکرده پس باید مطمئن باشیم تحریف نشده در این صورت حجیت دارد.حالا اینکه خود قران بیاد شهادت بده که تحریف نشده منطقی به نظر نمیاد

با تشکر :khaneh:


تحریف در لغت
تحریف از ریشه «حرف» به معنای كناره می باشد در سوره حج می خوانیم: «و من الناس من یعبد اللّه علی حرف فان اصابه خیر اطمان به و ان اصابته فتنه انقلب علی وجهه
[1]، و بعضی از مردم خدا را در كناره می پرستند (یعنی تنها با زبان نیایش می كنند و ایمان قلبیشان ضعیف است) پس اگر (دنیا به آنان رو كند و نفع و) خیری به آنان برسد بدان اطمینان می یابند، اما اگر ناگواری برای امتحان به آنان برسد، دگرگون می شوند (و به كفر رو می آورند) ».
زمخشری در تفسیر این آیه می گوید: «ای علی طرف من الدین لا فی وسطه وقلبه، اینان پیوسته بر كناره دین قرار دارند، نه در وسط و قلب دین این بر اثراضطراب و تزلزل آنان در دین است و بدین لحاظ هیچ گاه آرامش خاطر ندارند، همانند كسی كه بر كناره لشكر حركت می كند تا هرگاه پیروزی و غنیمت نصیب گردید، پابرجا و با دیگران سهیم باشد و اگر شكست فرا رسید پا به فرار گذارده، راه نجات خود را پی بگیرد».
[2]
تحریف كلام، كناره زدن از مسیر طبیعی آن است مسیر طبیعی الفاظ و عبارت هاهمان افاده معانی حقیقی و مراد واقعی آن هاست و در صورت انحراف از آن معانی، تحریف تحقق می یابد لذا تحریف كلام را چنین وصف نموده اند: «تفسیره علی غیروجهه، تفسیرنمودن آن بر خلاف آن چه ظاهر آن است» این گونه تفسیر نوعی تاویل نارواست، یعنی دگرگون ساختن كلام و برگرداندن آن به سوی دیگر است این گونه تحریف را تحریف معنوی گویند، زیرا در واقع، تحریف معنوی، دلالت لفظ رادگرگون می سازد و از مسیر خود منحرف می كند.
در قرآن هر كجا واژه تحریف آمده همین معنا (تحریف معنوی) اراده شده است طبرسی در تفسیرآیه «یحرفون الكلم عن مواضعه»
[3] می گوید: «ای یفسرونه علی غیر ما انزل و هو سؤ التاویل[4]، آن را بر خلاف آن چه خداونداراده كرده تفسیر می كنند و آن بد تاویل كردن است» زمخشری در تفسیر آیه می گوید: «ای یمیلونها عن مواضعها[5]، لفظ را از موضع خود منحرف ساخته اند»، زیرا اگر لفظ طبق معنای واقعی ـ كه ظاهر لفظ برآن دلالت دارد ـ تفسیر وتبیین نگردد، هرآینه از موضع اصلی خود منحرف شده است.
شعرانی ـ در حاشیه مجمع البیان ـ می گوید: «مواضع لفظ همان معانی لفظ است، زیرا هر لفظ برای معنایی خاص وضع شده و اگر از آن موضع زایل گردد و به معنای دیگر، كه خواسته لفظ نباشد، تفسیر شود، هرآینه آن لفظ از موضع خود منحرف شده است» زمخشری در این باره می گوید: «الفاظ مواضعی دارند كه شایسته آن هااست و آن عبارت است از معانی كه موضوع له الفاظ می باشد و سزاوار است الفاظدر همان معانی استعمال شوند، لذا اگر از آن معانی دور شوند، وامانده و غریب خواهند بود»
[6] از امام باقر(ع) روایت شده است كه فرمود: «آنان كه كتاب خدارا پشت سر انداخته كسانی هستند كه حروف و الفاظ آن را استوار داشته و حدود واحكام آن را تحریف كرده اند» [7]، یعنی به گونه دیگر تفسیر و تاویل نموده اند.
تحریف در اصطلاح
تحریف در اصطلاح به هفت معنا آمده است:
1. تحریف در دلالت كلام یعنی تفسیر و تاویل ناروا، به گونه ای كه لغت با تفسیرهم آهنگ نبوده و وضع و قرینه ای برآن دلالت نداشته، صرفا طبق دل خواه تفسیر وتاویل گردیده باشد این گونه تاویل غیر مستند را تاویل باطل و تفسیر به رای می شمرند پیامبر اكرم فرموده است: «من فسر القرآن برایه فلیتبوا مقعده من النار
[8]، هر كسی قرآن را به دل خواه خود تفسیر كند، باید جای گاه خود را درآتش مشخص سازد».
2. ثبت آیه یا سوره در مصحف برخلاف ترتیب نزول: درباره سوره ها این گونه جابه جایی صورت گرفته است، ولی در آیات احتمال آن بسیار ضعیف است.
3. اختلاف قرائت كه بر خلاف قرائت مشهور باشد: این كار از صدر اول تا قرن هاادامه داشته است و كسانی از قرا بر خلاف قرائت معروف قرائت می كرده اند.
4. اختلاف در لهجه: هر یك از قبایل عرب لهجه مخصوص به خود داشتند و برخلاف لهجه قریش قرآن را تلاوت می كردند، در حالی كه قرآن به لهجه قریش نازل شده بود، البته پیامبر اكرم این اختلاف لهجه ها را اجازه فرمود حدیث «نزل القرآن علی سبعه احرف» ناظر به اختلاف لهجه هاست.
5. تبدیل كلمات: یعنی لفظی را از قرآن برداشتن و مرادف آن را جای گزین كردن گویند عبداللّه بن مسعود تعویض كلمات را جایز می دانست به شرط آن كه به اصل معنا صدمه وارد نكند لذا كلمه های سخت و دشوار قرآن را به كلمات سهل وآسان تر مبدل می كرد.
6. افزودن بر قرآن: از ابن مسعود روایت شده است كه برخی كلمات را به عنوان تفسیر در خلال آیه می آورد تا مراد آیه را روشن تر سازد، چنان كه در آیه تبلیغ، جمله «ان علیا مولی المؤمنین» را زیاد نموده و آیه را چنین می خواند: «یا ایها الرسول بلغ ماانزل الیك من ربك ـ ان علیا مولی المؤمنین ـ و ان لم تفعل فما بلغت رسالته»
[9] ونیز عجارده (برخی از خوارج كه اتباع ابن عجردند) گمان داشتند كه سوره یوسف در قرآن افزوده شده است.[10]
7 كاستن از قرآن: برخی گمان برده اند قرآن بیش از اندازه موجود بوده است و ازروی سهو و اشتباه و یا عمدا از آن كاسته شده است بیش تر بحث پیرامون مساله تحریف در همین جاست آیا از قرآن چیزی كم شده است یا نه؟
به دلیل برخی روایات اهل سنت ـ كه «حشویه»
[11] آن را روایت كرده اند و نیز روایاتی ازشیعه ـ كه «اخباریون» [12] به آن دامن زده اند ـ مساله كاستن از قرآن مطرح شده است، ولی این موضوع مورد اجماع امت است كه هرگز بر قرآن چیزی افزوده نشده است.


[/HR][1]. حج22: 11.
[2]. الكشاف، ج 2، ص 142.
[3]. مائده5: 13 و نسا4: 46.
[4]. ر ك: تفسیر طبرسی، ج 2، ص 173.
[5]. الكشاف، ج 1، ص 516.
[6]. ر ك: محمدهادی معرفت، صیانه القرآن من التحریف، ص 15.
[7]. كافی، ج 8، ص 53، شماره 16.
[8]. غوالی اللئالی، ج 4، ص 104، شماره 154.
[9]. مائده5: 67.
[10]. عبدالكریم شهرستانی، الملل والنحل، ج 1، ص 128.
[11]. از این جهت حشویه نامیده شدند كه هرچه از احادیث به دست می آوردند در درون انبان های خودمی ریختند حشو یعنی درون ابن جوزی می گوید: «شیوه آنان چنین بود كه احادیث خود را رواج دهند گرچه انباشته از بیهوده ها باشد و این كار ایشان بسیار قبیح می نمود، زیرا پیامبر اكرم (ص) فرموده است: «هر كس حدیثی از من نقل كند كه می داند دروغ است، پس او خود یك دروغ پرداز است» (الموضوعات، ج 1، ص 240).
[12]. اخباریون در گذشته به كسانی گفته می شد كه بیش تر به جمع اخبار تاریخی می پرداختند، ولی از سده یازدهم تا كنون به آن دسته از محدثین گفته می شود كه در جمع روایات كمال تساهل را به خرج داده اند، رطب و یابس را در هم می ریزند و از هر كس هر چیزی را روایت می كنند (ر ك: صیانه القرآن من التحریف، ص 109و ص 157 به بعد).

hoorshid;369907 نوشت:

منظور من این بود که ما باید اطمینان پیدا کنیم این قران همان قران نازل شده است و تغییری نکرده پس باید مطمئن باشیم تحریف نشده در این صورت حجیت دارد.حالا اینکه خود قران بیاد شهادت بده که تحریف نشده منطقی به نظر نمیاد

با سلام.

من هم سخن شما رو قبول دارم، ولی اگه خداوند تو خود قرآن هم نمی گفت که قرآن تحریف نشده و از تحریف حفظ میشه، اونوقت ما از کجا باید ایمان و یقین حاصل میکردیم که این قرآن تحریف نشده، خب بالاخره باید یکجا بیان میشد، مثلا پیامبر (ص) خودش میگفت که این قرآن رو خدا از تحریف حفظ میکنه، خب در این صورت هم چیزی عوض نمیشد، چون باز ما میتونستیم فکر کنیم که این سخن پیامبر (ص) تحریف شده، پس این آیه با توجه به معجزات قرآن کریم، صحیحه و قرآن کریم در طول تاریخ حتی ذره ای هم تحریف نشده (به لطف پروردگار بزرگ).

در پناه حق.

موضوع قفل شده است