جمع بندی شبهه ای جدید در مورد تاریخ قمری و ماه رمضان و روزه

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهه ای جدید در مورد تاریخ قمری و ماه رمضان و روزه

باسمه تعالی
سلام
جدیدا این شبهه در محیط اینترنت و شبکه اجتماعی و احتمالا مخصوص ماه رمضان پخش شده که درخواست جواب دارم. البته خواهشمندم غیر از جواب های روایی و قرآنی، به صورت تاریخی و عقلی هم پاسخ بدهید:

-انشاالله که در انجمن درستی مطرح کرده باشم. در غیر این صورت غذر می خواهم.-
"
همیشه برام سوال بود که چرا از بین دوازده ماه قمری، ماه رمضان به عنوان ماه روزه داری انتخاب شده؟ آیا دلیل خاصی داشته؟ تقویم هجری قمری که ماههای اون در سالهای مختلف جابجا میشن و مثلا یکسال محرم در تابستون هست و چند سال دیگه در زمستون به چه دردی میخوره؟ و چراهای دیگر! بنابراین شروع به تحقیق درباره این نوع تقویم کردم و به نتایج جالبی رسیدم. برای وارد شدن به این بحث باید ابتدا اطلاعاتی درباره تقویم شمسی و قمری و تاریخچه اونها داشته باشیم که ممکنه کمی طولانی به نظر برسه اما نتایجش واقعا قابل توجهه.

بیشترین استفاده تقویم ها در تمدنهای قدیمی مثل ایران و مصر برای کشاورزی بوده که مثلا بدونن چه موقع شروع کاشت محصولاتشون هست یا کی بارندگی ها یا طغیان رودها و … شروع میشه. در کنار اون اعیاد و مراسم مذهبی هم روزهای ثابتی در طول سال بودن. این تقویم ها بر اساس گردش یکبار زمین به دور خورشید و به اصطلاح تقویم شمسی بودند و بنابراین در سالهای مختلف ماهها در طول سال جابجا نمی شدند. دقت کار منجمان هم اونقدر در این زمینه ها زیاد بود که پیش بینی تغییرات اندک در تقویم رو هم می کردن و جلوی خطاهای احتمالی گرفته می شد. اما سال قمری ارتباطی با گردش زمین به دور خورشید نداره و تنها تعداد ماههاش با سال شمسی در عدد 12 برابر هست. از اونجا که مدت گردش ماه به دور زمین ملاک محاسبه طول یک ماه قمری هست و این مدت در ماههای مختلف 29 یا 30 روز میشه بنابراین در مجموع هر سال قمری 10 یا 11 روز از سال شمسی کمتره ( تفاوت بین 10 یا 11 روز هم در اینه که اون سال شمسی کبیسه باشه یا نه). این امر باعث میشه که مثلا بعد از 10 سال، تقویم قمری حدود 100 روز که تقریبا برابر با یک فصل سه ماهه میشه از تقویم شمسی عقب بیفته و اون ماههای تقویم قمری که مثلا 10 سال قبل در فصل بهار بودن به فصل زمستون منتقل بشن! اتفاقی که الان هم رخ میده!

بعضی از محققین بر این عقیده اند که از اونجا که هر شب با مشاهده ماه در آسمان میشه حدس زد که چندمین روز از ماه هست این تقویم رایج شده تا حساب روزهای ماه راحتتر باشه چون شما هر روز با دیدن شکل خورشید نمی تونید بگید چندمین روز از اون ماهه اما شکل ماه در هر روز متفاوت از روزهای دیگه هست و با تقریب خوبی میشه حساب روزهای اون ماه رو بدون نوشتن داشت.

خوب تا اینجا یک مزیت مهم استفاده از ماه در تقوم به جای خورشید دیده میشه اما هنوز عیب بزرگش که ثابت نبودن ماهها در سالهای مختلف هست پابرجاست. یعنی منجمهایی که در زمینه تقویم قمری فعالیت میکردن به عقلشون نمیرسید که این تقویم متغیر به درد کشاورزی یا سایر کارهایی که به فصول سال ارتباط دارند نمی خوره؟

نکته ای که در اینجا وجود داره و کمتر بهش پرداخته شده اینه که عربها هم اینو میدونستن و برای جلوگیری از این اتفاق راهکاری داشتن: هر از دو یا سه سال یک ماه اضافی در سال بعد در نظر میگرفتند که اسمش الان دیگه در تقویم قمری نیست: ماه نسی یا ماه فراموش شده. این کار یعنی هر از چند سال 13 ماهه شدن یکی از سالها باعث میشد که تقویم قمری در سال جابجا نشه. البته این کار پیچیدگیهای خاص خودش رو هم داشت که نشان از دقت اون منجم ها داره:

«یک سال قمری ۳۵۴ روز و ۸ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۶۶ ثانیه خواهد بود و از سال شمسی که حدود ۳۶۵ روز و ۶ ساعت است، ۱۰ روز و ۲۱ ساعت و ۱۱ دقیقه و ۱۸ ثانیه کوتاه‌تر است و این تفاوت موجب گردش ماه‌های قمری نسبت به سال شمسی می‌شود. این تقویم قمری از دوره‌ های ۱۹ ساله تشکیل شده است. علت انتخاب عدد ۱۹ آن است که هر دوره نوزده ساله که ۱۲ سال آن سال‌های معمولی و ۷ سال آن کبیسه باشد دقیقا برابر با زمان ۱۹ سال شمسی خواهد بود (دوره نوزده ساله فقط کمی بیش از یک ساعت از مجموع زمان ۱۹ سال شمسی بیشتر خواهد بود که به حساب نمی‌آید). در نتیجه در این دوره، ماهها قمری و همه سال‌ها شمسی خواهند بود
با دانستن زمان حلول هر دوره ۱۹ ساله و اضافه کردن زمان ۲ روز و ۱۶ ساعت و ۱۰۸۰/۵۹۵ میتوان به راحتی و با دقت زمان حلول دوره بعدی ۱۹ ساله را محاسبه نمود.
سالهای کبیسه (۱۳ماهه) در هر دوره عبارتند از، سال سوم، ششم، هشتم، یازدهم، چهاردهم، هفدهم و نوزدهم.» (منبع: تقویم عبری انجمن کلیمیان ایران)

این روش محاسبه در واقع ابداع یهودیانی بود که آنها هم بر اساس تقویم قمری کار می کردند و حدود 1600 سال پیش یعنی دویست سال قبل از اسلام پایه گذاری شد و در جزیرةالعرب هم از آن استفاده می شد. (رجوع به آثار الباقیه و حاشیه ٔ التفهیم بیرونی از جلال همائی ص 225 شود.) اما چه بلایی بر سر این تقویم در صدر اسلام آمد؟! در سال دهم هجری آیه ای نازل شد که این روش محاسبه تقویم را کار کفار دانسته و دستور داد که همه سالها بایستی فقط 12 ماه داشته باشند. آیات 36 و 37 سوره توبه:

إِنَّ عِدَّةَ الشهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشرَ شهْراً في كتَبِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السمَوَتِ وَ الأَرْض مِنهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌذَلِك الدِّينُ الْقَيِّمُفَلا تَظلِمُوا فِيهِنَّ أَنفُسكمْوَ قَتِلُوا الْمُشرِكينَ كافَّةً كمَا يُقَتِلُونَكُمْ كافَّةًوَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ(36) إِنَّمَا النَّسيءُ زِيَادَةٌ في الْكفْرِيُضلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يحِلُّونَهُ عَاماً وَ يحَرِّمُونَهُ عَاماً لِّيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُزُيِّنَ لَهُمْ سوءُ أَعْمَلِهِمْوَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكفِرِينَ(37)

ترجمه آيات: بدرستي كه عدد ماهها نزد خدا دوازده ماه است ، در همان روزي كه آسمانها و زمين را آفريد در كتاب او چنين بوده ، از اين دوازده ماه چهار ماه حرام است ، و اين است آن دين قويم ، پس در آن چهار ماه به يكديگر ظلم مكنيد ، و با همه مشركين كارزار كنيد همانطور كه ايشان با همه شما سر جنگ دارند و بدانيد كه خدا با پرهيزكاران است ( 36) .

نسيء گناهي است علاوه بر كفر ، و كساني كه كافر شدند بوسيله آن گمراه ميشوند ، يكسال آن ماهها را حرام ميكنند و يكسال را حلال ، تا با عده ماههائي كه خدا حرام كرده مطابق شود ، پس ( اين عمل باعث ميشود كه ) حلال كنند چيزي را كه خدا حرام كرده ، ( آري ) اعمال بدشان در نظرشان جلوه كرده و خداوند مردمان كافر را هدايت نميكند (

خدایی که محاسبه سالهای کبیسه برایش مشکل بود و نمی دانست با حذف آن تقویم قمری را به چه روزی می اندازد! البته توجیه مفسرین حاضر این است که اعراب با استفاده از ماه نسی ماهها حرام را جابجا میکردند! 4 ماه به عنوان ماه حرام مشخص شده که اعرب در آن ماهها نمی جنگیدند: ذي القعده ، ذي الحجه ، محرم و رجب. اگر کسی ماه نسی ر ا در سالهای کبیسه وارد نمی کرد این ماهها نسبت به تقویم کبیسه متفاوت می شدند. اعراب بادیه نشین بعد از اسلام آن تقویم دقیق یهودیان را رعایت نکرده و به آنها تهمت جابجا کردن ماههای حرام را می زدند! در حالی که تقویم قمری یهودی حساب دقیق سالها را حفظ می کرد و این مسلمانان بودند که با عدم رعایت کبیسه ها ماهها را جابجا می کردند!

اما شاید قوی ترین دلیلی که می توان برای این کار مسلمانان یافت خارج شدن آنان از سلطه تقویم یهودی بود، همانند جریان تغییر قبله. از آنجا که محاسبه دقیق این سالهای سیزده ماهه برای مردم عادی مشکل بود، اعلام سال کبیسه در ابتدا توسط مجمع عالی روحانیون یهود و به صورت مشورتی انجام می‌گرفت. همان گونه که شروع ماه‌هایی که اعیاد مهم در آنها قرار داشت، با رویت حلول ماه توسط همین مجمع و ارسال پیک به مناطق یهودی نشین اعلام می‌شد. علما و دانشمندان یهود برای تنظیم و تثبیت تقویم عبری تلاش بسیار نمودند و در حدود سال ۴۱۱۰ عبری (۱۶۵۰ سال پیش) شکل نهایی و امروزی تقویم عبری توسط دانشمندی به نام «هیلل دوم» تدوین شد. انجام مناسک دینی مسلمانان بر اساس تقویم یهودیان امری بود که برای آنان قابل قبول نبود!

اما این بحث ها چه ارتباطی با روزه داره؟ در حال حاضر اولین ماه قمری محرم هست اما این مبنا در دوره خلافت عمر و به توصیه علی انتخاب شد. (اقبال آشتیانی، عباس. تاریخ ایران پس از اسلام. تهران: انتشارات نگاه، ۱۳۸۸. صفحه ۳۲۴.) تا قبل از اون ماه اول قمری ربیع الاول بود و از اونجا که با رعایت ماه نسی تقویم قمری ثابت بود، این ماه معادل با فروردین ماه و آغاز سال شمسی می شد (ربیع الاول هم به معنی بهار اول هست و دلیل نامگذاری این ماه همین همزمانی با شروع فصل بهار بوده). اگر ماههای قمری را بر این اساس در کنار ماههای شمسی قرار بدیم به نتیجه جالبی میرسیم:

با نگاهی به این جدول به این نتایج میرسیم:(معانی ماهها از سایت تبیان گرفته شده)

در ماههای ربیع الاول و ربیع الثانی که معادل با فروردین و اردیبهشت هستن هوا بهاری بوده و به دلیل بارندگیهای زمستانی محصولات کشاورزی و احشام در وضعیت خوبی بودند و غذا به وفور یافت می شده. این ماهها پس از پائیز و باران زمستان آغاز می شده و جلگه ها سر سبز می گشته و قبیله ها گله های خود را در دشتها پراکنده می نمودند و شترها دهمین ماه بارداری خود را می گذراندند

ماههای جمادی الاول و جمادی الثانی معادل با خرداد و تیر هوا شروع به گرم شدن کرده و آذوقه ها رو به کاستی میگذاره. نام این دو ماه با کلمهً جمادی شروع می شوند و معنی سخت شدن زمین و محصولات کشاورزی را می دهند.

ماه رجب معادل تیرماه را می توان از ریشهً سامی آرامی ریزبا(علی الاصول رِجبا، خورشید، تابستان) یا از سامی غربی رشپ(ایزد آتش) گرفت. یعنی در مجموع معلوم می شود ماه رجب در اصل به معنی ماه فصل گرما و تابستان بوده است.

نام ماه رمضان (معادل مهرماه) نیز علی الاصول به تلخیص از نام رمثانه عبری یعنی ماه شدت گرما حادث شده و با کلمه معادل و شناخته شدهً عربی رمضان (سوزان) جایگزین گردیده است.

بر همین اساس نام ماه شوال(معادل آبان) علی القاعده از تحریف و تلخیص نام ماه هشتم سامی مندایی شُمبلت (ماه کاسته شدن گرما) یعنی آغاز و مقدمهً زمستان پدید آمده است.

ماه ذیحجه هم که مناسک حج در اون انجام می گرفت برای راحتی بیشتر در ماه خنک سال قرار گرفته بود.

بنابراین رمضان آخرین ماه قبل از کاهش گرما و شروع دوباره فصل بارندگی ها بوده و اوج کمبود غذا و احشام و گیاهان. اعراب بادیه نشین سخت ترین روزها را در این ماه می گذراندند و عملا چیزی برای خوردن تا شروع ماه شوال نداشتند و با روزه داری و امساک از خوردن آن را سپری می کردند! اسلام هم با گنجاندن این روزه داری در بین مناسک مذهبی خود به آن رنگ و بوی دینی و مذهبی داد و آن را امری مقدس شمرد! با حذف ماه نسی و سالهای کبیسه این ترتیب ماهها به هم خورد. مسلمانان هم با حمله به کشورهای اطراف دیگر بادیه نشینان فقیری نبودند که آخر تابستان از گرسنگی تلف بشن اما این رسم امساک و روزه داری در ماه رمضان هر سال، در بین اعراب مساله جا افتاده ای بود و برای همیشه به عنوان جزئی جدایی ناپذیر از اسلام باقی ماند."

پیشاپیش از پاسخ دهی تشکر می کنم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عماد

smhoma;368470 نوشت:
همیشه برام سوال بود که چرا از بین دوازده ماه قمری، ماه رمضان به عنوان ماه روزه داری انتخاب شده؟ آیا دلیل خاصی داشته؟ تقویم هجری قمری که ماههای اون در سالهای مختلف جابجا میشن و مثلا یکسال محرم در تابستون هست و چند سال دیگه در زمستون به چه دردی میخوره؟ و چراهای دیگر!

سلام علیکم
طاعات و عبادات شما قبول باشه

اشکال این پراگراف این است که معیار را فصول سال شمسی قرار داده و چون ماههای قمری بر فصول تطبیق ندارد، پس حتما نادرست است ولی چنین نیست ، دو مبنا برای تقویم وجود دارد که به هم ارتباط ندارد از هم مجزا هستند
یکی تقویم شمسی و دیگر تقویم قمری ، این دو از هم جدا هستند هر کدام مبنای جداگانه ای دارند
تقویم قمری بر اساس گردش ماه به دور زمین می باشد و تقویم شمسی بر اساس گردش زمین به دور خورشید(اگر چه این مطلب بعدا اثبات شد ولی درزمان قدیم نیز از جای قرار گرفتن خورشید درآسمان وعلائم دیگر محاسبه سال شمسی را می کردند)
سوره أنعام آیه 96 خداوند در قران در ایه 96 این مطلب را بیان نموده و آورده اند که
فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ
اوست كه‏ شكافنده صبح است، و شب را براى آرامش و خورشيد و ماه را وسيله حساب قرار داده. اين اندازه‏ گيرىِ آن تواناى داناست.
در این آیه بیان می شود که هردو خورشید و ماه وسائل زمان قرار داده شده اند.

مثلا در باره اجسام ما دو روش اندازه گیری داریم ، وزن و حجم ، با دو مبنای مختلف ،نمی شود کسی اشکال کند که چرا این شی وزنش فلان قدر است و حجمش فلان قدر و با هم تطابق ندارند ، خوب جوابش روشن است دو روش اندازه گیری هستند با منبای متفاوت بنا نیست با هم تطابق داشته باشند
همین طور است سال قمری و شمسی ، وقتی مبنای متفاوت دارند بنا نیست با هم تطبیق داشته باشند ،و کسی که بخواهد اینها بر هم تطبیق دهد کار غیر علمی است
مثال دیگر در خود سال شمسی یا قمری ما دو نوع محاسبه داریم ، هفته و ماه
این دو یکی مبنایشان سی روز و دیگری مبنایش هفت روز و دیگری در حدود سی روز است ، نمی شود اشکال کرد که چرا شنبه همیشه سوم ماه نیست و در گردش است، خب مبنا متفاوت است و اگر کسی هفته از اول ماه حساب کند وقتی آخر ماه دو روز اضافه آورد بگوید هفته آخر ماه نه روز است ، این حرف چقدر غیر علمی و مضحک است
همین طور است تطبیق ماه قمری و شمسی بر هم
یک ماه

smhoma;368470 نوشت:
بیشترین استفاده تقویم ها در تمدنهای قدیمی مثل ایران و مصر برای کشاورزی بوده که مثلا بدونن چه موقع شروع کاشت محصولاتشون هست یا کی بارندگی ها یا طغیان رودها و … شروع میشه.

این مطلب بدون مدرک است واگر مدرک هم ارائه شود کلیت ندارد ، در بسیاری از اقوام ماه برای تشخیص اعمال واعیاد مذهبی هم بوده است
ماه قمری از زمان حضرت ابراهیم بوده و همین دوازده ماه بوده برای تشخیص امور مذهبی مذهبی

مثلا طبق بعضی از روایات حرام بودن جنگ در چهارماه حرام علاوه بر آيين ابراهيم در آيين يهود و مسيح و ساير آيين هاي آسماني نيز بوده است (1)

1. تاريخ اسلام، علي دواني، ص 39.

smhoma;368470 نوشت:
این تقویم ها بر اساس گردش یکبار زمین به دور خورشید و به اصطلاح تقویم شمسی بودند و بنابراین در سالهای مختلف ماهها در طول سال جابجا نمی شدند. دقت کار منجمان هم اونقدر در این زمینه ها زیاد بود که پیش بینی تغییرات اندک در تقویم رو هم می کردن و جلوی خطاهای احتمالی گرفته می شد.

smhoma;368470 نوشت:
اما سال قمری ارتباطی با گردش زمین به دور خورشید نداره

مگر آنوقت گردش زمین به دور خورشید اثبات شده بود ؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!

smhoma;368470 نوشت:
در ماههای مختلف 29 یا 30 روز میشه بنابراین در مجموع هر سال قمری 10 یا 11 روز از سال شمسی کمتره ( تفاوت بین 10 یا 11 روز هم در اینه که اون سال شمسی کبیسه باشه یا نه). این امر باعث میشه که مثلا بعد از 10 سال، تقویم قمری حدود 100 روز که تقریبا برابر با یک فصل سه ماهه میشه از تقویم شمسی عقب بیفته و اون ماههای تقویم قمری که مثلا 10 سال قبل در فصل بهار بودن به فصل زمستون منتقل بشن! اتفاقی که الان هم رخ میده!

در پست اول خدمتتان عرض کردم که این ماههای قمری و شمسی دو مبنای جدای از هم دارند و مقایسه آنها با هم درست نیست ، وقتی مبنای ماه قمری فصول و خورشید نیست ، خوب هر صد روز یک فصل تغییر کند چه اشکال دارد ، وقتی مبنای هفته و ماه با هم متفاوت است خوب شنبه یک ماه اول و یک ماه پنجم و یک ماه سی ام ماه بیفتند چه اشکال دارد

smhoma;368470 نوشت:
بعضی از محققین بر این عقیده اند که از اونجا که هر شب با مشاهده ماه در آسمان میشه حدس زد که چندمین روز از ماه هست این تقویم رایج شده تا حساب روزهای ماه راحتتر باشه چون شما هر روز با دیدن شکل خورشید نمی تونید بگید چندمین روز از اون ماهه اما شکل ماه در هر روز متفاوت از روزهای دیگه هست و با تقریب خوبی میشه حساب روزهای اون ماه رو بدون نوشتن داشت.

خوب تا اینجا یک مزیت مهم استفاده از ماه در تقوم به جای خورشید دیده میشه اما هنوز عیب بزرگش که ثابت نبودن ماهها در سالهای مختلف هست پابرجاست. یعنی منجمهایی که در زمینه تقویم قمری فعالیت میکردن به عقلشون نمیرسید که این تقویم متغیر به درد کشاورزی یا سایر کارهایی که به فصول سال ارتباط دارند نمی خوره؟

همین مزیتی که در ماه قمری گفته شد ، ماه شمسی ندارد ، ماه شمسی هم مزیتی دارد که ماه قمری ندارد
نمی شود به سال شمسی اشکال گرفت که این سال خوب نیست چون برای همه محاسبه آن آسان نیست ، هرکدام مزیتی دارد و استفاه ای که در جای خودش خوب است و دیگری ندارد
شاید مزیت دیگرماه قمری این باشد که حالات مختلفی که بر انسان عارض می شود ( مانند سستی ، قوت ، شادی ، حزن و... ) مثلاً انسان در فصل بهار حالتهایی را دارد که در فصل تابستان ندارد و در زمستان از نظر حالات خود بگونه دیگر است و الخ...با توجه به این موضوع ضروری است در هر سال جا به جایی در زمان فصلی اعمال(روزه گرفتن،حج،و...) بوجود آید تا شخص بتواند در حالات مختلف جسمی و روحی تکالیف شرعی را انجام دهد . ( چرا که بهره و حظ معنوی در هر حالتی برای انسان با حالت دیگر فرق دارد

در جای دیگر این شبهه آمده
(عربها هم اینو میدونستن و برای جلوگیری از این اتفاق راهکاری داشتن: هر از دو یا سه سال یک ماه اضافی در سال بعد در نظر میگرفتند که اسمش الان دیگه در تقویم قمری نیست: ماه نسی یا ماه فراموش شده.)
اما چرا عربها چنین کاری کردند

عرب ها ماه هاي قمري راملاك دوران سال خود قرار داده بودند و حج ّخانهء خدا در ماه ذي الحجّة واقع مي شد, همان طوري كه حضرت ابراهيم 7دهم ذي الحجة را براي اعمال حج قرارداده بود. آنان خواستند كه اين اعمال هميشه در فصل برداشت غلاّت و ميوه ها و هواي مطلوب يعني اوائل پاييز واقع شود, تا اين كه بر مسافران سخن نگذرد و انجام مناسك حجّ برايشان آسان باشد. از طرفي هر سال قمره ده روز به جلو مي آيد(1)
در تفسير صافي و مجمع البيان , اين طور بيان كرده اند كه در مكه و اطراف آن كه جايگاه ابراهيم واسماعيل و فرزندان آنان بود و به مرور زمان طوائف و قبائل فراواني در آن مناطق زندگي مي كردند و جنگ وجدال هاي فراواني بين آنان واقع مي شد, بزرگان فرزندان اسماعيل (ع)چهار ماه از دوازده ماه سال را, ماه هاي حرام اعلام كردند كه در آن چهار ماه جنگ كردن حرام باشد. آن چهار ماه عبارت بود از: رجب و ذوالقعده و ذوالحجةو محرم . در اين چهار ماه جنگ و قتل و غارت ممنوع بود, اما گاهي درگيري و جنگ قبل از ماه حرام شروع مي شد وّف ادامه پيدا مي كرد و به ماه حرام مي رسيد و چون نمي خواستند جنگ را نيمه تمام بگذارند, بزرگي از آنان فرياد مي زدكه مثلاً ماه رجب كه ماه حرام است , آن را تأخير انداختم و امسال در اين ماه جنگ مي كنيم و در عوض سال ديگريك ماه حرام اضافه مي كنيم , تا جبران آن ماه حرام كه جنگ در آن واقع شده است بشود.
قرآن اين رسم غلط را برانداخت و فرمود: همان چهار ماه حرام , در سال حرام است , و تأخير در ماه هاي حرام جائز نيست و باعث زيادهء كفر مي شود, و آن سنّت بد را از بين برد(2)

پس اینکه در شبهه ادعا شده نیاز به لااقل مدرک دارد و همین طور نمی توان ادعایی بدون سند کرد
1.بحارالانوار, ج 58 ص 345 مروج الذهب , ج 2 ص 204

2. مجمع البيان , ج 5 ص 45 صافي ج 2 ص 341

در جای دیگر شبهه آمده
(اما چه بلایی بر سر این تقویم در صدر اسلام آمد؟! در سال دهم هجری آیه ای نازل شد که این روش محاسبه تقویم را کار کفار دانسته و دستور داد که همه سالها بایستی فقط 12 ماه داشته باشند.)

عجیب ترین جای شبهه اینجاست که خود شبهه کننده ابتدا قبول کرده که ماههای قمری 12عدد بوده و بعد به قول خودش یهودیان و بعد مشرکین مکه با تبعیت از یهودیان یک ماه در سه سال زیاد می کردند
حال، اسلام دستور داده این کار را نکنند و به اصلش برگردانند ،آیا این دستور به معنای بلا آمدن بر سر ماههای قمری است یا کسانی که ابتدا تغییر داده بودند بلا بر سر ماه های قمری آورده بودند
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در مدت اقامت در مدينه انتظار مى‏ كشيد، تا براى حج در حجة الوداع رهسپار شد، و براى مردم خطبه خواند و گفت: الا و ان الزمان قد استدار كهيئته يوم خلق الله السموات و الارض، و منظور آن حضرت اين بود كه ماههاى قمرى اينك به مواضع خود بازگشت كرده‏اند، و آن كار نسى‏ء عرب از بين رفت و به همين جهت آن حج را كه حجة الوداع بود، حج اقوم نام نهادند، و پس از آن اين عمل حرام شد، و بكلى از بين رفت(1)
و در جاى ديگر گويد: روز نوزدهم ماه رمضان، روز فتح مكه است، و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم هيچ اقامه حج ننمودند. زيرا كه ماههاى عربى بواسطه نسى‏ء از جاهاى خود تغيير كرده و از بين رفته بود، و حضرت انتظار كشيدند تا به جاى خود برگشت، آنگاه حج‏ حجة الوداع را به جاى آوردند و نسى‏ء را در آن حج تحريم نمودند(2)
خدواند جهان می گوید ماههای قمری 12عدد بوده ، همه هم قبول دارد که اول دوازده عدد بوده ، یهود تغییر داده اند ، مشرکین هم از آن تبعیت کرده اند ، قران به اصلش برگردانده (3)
عجیب است که بگوییم اسلام چه بلایی بر سر ماههای قمری آورده است؟!!!

1.ـ الآثار الباقية‌ ص‌ 62 و ص‌ 63.
2.الآثار الباقية‌ ص‌ 332.
3. آیه 36 و 37 سوره توبه

در جای دیگر شبهه گر بی شرمانه می گوید :
خدایی که محاسبه سالهای کبیسه برایش مشکل بود و نمی دانست با حذف آن تقویم قمری را به چه روزی می اندازد! البته توجیه مفسرین حاضر این است که اعراب با استفاده از ماه نسی ماهها حرام را جابجا میکردند!

اولا : برای خدا مشکل نبود این از نادانی شبهه گر است ، خداوند عالم به امور دنیا است و می داند سال قمری برای چه چیزی خوب است و سال شمسی برای چه چیزی
ثانیا : مفسرین توجیه نکرده اند مفسرین عین تاریخ را گفته اند ، اگر کسی می گوید دلیل تغییر ماههای قمری و ماجرای نسی به خاطر مقابله با یهودیا نبوده باید یک سند تاریخی ارائه کند نه اینکه بی سند حرفی را بزند


در جای دیگر شبهه آورده شده

اما شاید قوی ترین دلیلی که می توان برای این کار مسلمانان یافت خارج شدن آنان از سلطه تقویم یهودی بود، همانند جریان تغییر قبله. از آنجا که محاسبه دقیق این سالهای سیزده ماهه برای مردم عادی مشکل بود، اعلام سال کبیسه در ابتدا توسط مجمع عالی روحانیون یهود و به صورت مشورتی انجام می‌گرفت. همان گونه که شروع ماه‌هایی که اعیاد مهم در آنها قرار داشت، با رویت حلول ماه توسط همین مجمع و ارسال پیک به مناطق یهودی نشین اعلام می‌شد. علما و دانشمندان یهود برای تنظیم و تثبیت تقویم عبری تلاش بسیار نمودند و در حدود سال ۴۱۱۰ عبری (۱۶۵۰ سال پیش) شکل نهایی و امروزی تقویم عبری توسط دانشمندی به نام «هیلل دوم» تدوین شد. انجام مناسک دینی مسلمانان بر اساس تقویم یهودیان امری بود که برای آنان قابل قبول نبود!

جواب ، اتفاقا برعکس شاید سست ترین جای شبهه همین جا باشد که شبهه کننده اطلاع ندارد درگیری های مسلمانان با یهودیان از سال دوم شروع شده و تقریبا سال ششم به اتمام رسید ، جریان تغییر قبل مسلمانان متعلق به سال دوم هجری است ، اما جریان نسی و ماههای قمری در سوره توبه آمده و سوره توبه بعد از فتح مکه است یعنی سال هشتم به بعد (اکثر مفسرین می گویند در سال نهم نازل شده است 1)(1)که دیگر در آنجا درگیری بین مسلمانان و یهودیان نبوده است ، در گری های یهودیان با مسلمانان تا قبل از مکه تمام شده بود و اگر بنا بود مسلمانان در مقابل یهودیان می خواستند این کار را کنند جا داشت در زمان درگیری می کردند نه وقتی که یهودیان یثرب تقریبا از بین رفته بودند
1. ترجمه مجمع البیان ، ج 11ص 3

اشباه فاحش دیگری اینکه می گوید:
اما این بحث ها چه ارتباطی با روزه داره؟ در حال حاضر اولین ماه قمری محرم هست اما این مبنا در دوره خلافت عمر و به توصیه علی انتخاب شد. (اقبال آشتیانی، عباس. تاریخ ایران پس از اسلام. تهران: انتشارات نگاه، ۱۳۸۸. صفحه ۳۲۴.)

آنچه بعضی درباره توصیه حضرت علی علیه السلام به عمر گفته اند مربوط به مبنای سال قمری است نه شروع سال قمری یا تغییر آن از ربیع به محرم
بعضی گفته اند : عمر قصد داشت مبنایی برای تاریخ اسلام قرار دهد ، یکی عام الفیل را پیشنهاد داد، شخص دیگری بعثت را و هر کس چیزی گفت ، حضرت علی علیه السلام هجرت را پیشنهاد داد ، این برای شروع سال نبوده بلکه برای ابتدای مبنای تاریخ بوده است ، والا شروع همان محرم بوده و بعد از آن نیز ادامه پیدا کرده است
منابع آمده که شروع سال قمری حتی در زمان جاهلیت همان محرم بوده است نه ربیع
ابوریحان در آثار الباقیه شعری از صاحب ، اسماعیل بن عباد آورده که می گوید
اردت شهور العرب فی جاهلیه فخذها علی سرر محرم ...
اگر خواستی ماههای عرب جاهلی را شروعش از محرم است ...(1)

البته درباره پیشنهاد حضرت علی علیه السلام به عمر نیز حرف وحدیث هایی است که بعضی مبنای سال قمری را از زمان خود پیامبر می دانند که در پستهای بعدی می آوریم
1. آثار الباقیه ص 60الی 62

پرسش:
با توجه به ثابت نبودن ماه های قمری در فصول سال، چرا اسلام به جای سال شمسی، سال قمری را معیار قرار داده است؟ می گویند: حتی عربهای جاهلی نیز به این نتیجه رسیدند که سال قمری، قابل استفاده نیست و با اضافه کردن یک ماه در سه سال آن را عملا به سال شمسی تبدیل کردند اما اسلام دوباره، کار آنها را تخطئه کرده و دوباره سال قمری را ترجیج داد، آیا این مسئله صحیح است؟ آیا اعراب جاهلی از یهودیان این مسئله را گرفته بودند و مسلمان به دلیل خارج شدن از سلطه تقویم یهودی به تغییر دست زدند؟

پاسخ:
در سال دهم هجری آیه ای نازل شد که این روش محاسبه تقویم را کار کفار دانسته و دستور داد که همه سالها بایستی فقط 12 ماه داشته باشند. آیات 36 و 37 سوره توبه:
إِنَّ عِدَّةَ الشهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشرَ شهْراً في كتَبِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السمَوَتِ وَ الأَرْض مِنهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِك الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظلِمُوا فِيهِنَّ أَنفُسكمْ وَ قَتِلُوا الْمُشرِكينَ كافَّةً كمَا يُقَتِلُونَكُمْ كافَّةًوَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ* إِنَّمَا النَّسيءُ زِيَادَةٌ في الْكفْرِ يُضلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يحِلُّونَهُ عَاماً وَ يحَرِّمُونَهُ عَاماً لِّيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سوءُ أَعْمَلِهِمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكفِرِينَ.

ترجمه آيات: بدرستي كه عدد ماهها نزد خدا دوازده ماه است ، در همان روزي كه آسمانها و زمين را آفريد در كتاب او چنين بوده ، از اين دوازده ماه چهار ماه حرام است ، و اين است آن دين قويم ، پس در آن چهار ماه به يكديگر ظلم مكنيد ، و با همه مشركين كارزار كنيد همانطور كه ايشان با همه شما سر جنگ دارند و بدانيد كه خدا با پرهيزكاران است.
توضیح اینکه: نسيء گناهي است علاوه بر كفر ، و كساني كه كافر شدند بوسيله آن گمراه مي شوند ، يك سال آن ماهها را حرام مي كنند و يك سال را حلال ، تا با عده ماههائي كه خدا حرام كرده مطابق شود ، پس ( اين عمل باعث ميشود كه ) حلال كنند چيزي را كه خدا حرام كرده ، ( آري ) اعمال بدشان در نظرشان جلوه كرده و خداوند مردمان كافر را هدايت نميكند)

در پاسخ به این سوال توضیح چند نکته ضروری است:
نکته اول: با توجه به آیه فوق از ابتدای عالم سال قمری معیار بوده و سپس سال شمسی معیار قرار گرفته است. بنابر تصریح روایات و گزارشها در آئین ابرهیم علیه السلام بر مبنای سال قمری عمل می شد.(1)
نکته دوم: عرب ها به دلیل دور زدن تحریم جنگ در ماه های حرام و نیز فروش کالاهای فصلی خود اقدام به اضافه کردن یک در سه سال کردند. چون در فصولی که هوای مکه اجازه می داد مردم برای زیارت در ماه ذی الحجه به مکه می آمدند اما ماه زیارت در ذی الحجه ای که هر سال با سال قبل ده روز متفاوت بود باعث می شد در برخی سالها، کالاهای تابستانی و بهاری آنها که عمده فروش آنها بود در دستشان باقی بماند(2) بدین صورت که هر سال 12 ماه بود اما سال سوم، 13 ماه داشتند تا جبران کمبود سه ساله ماه قمری از ماه شمسی را داشته باشند.
اما پاسخ اصلی اینکه ماه قمری و شمسی دو معیار جداگانه دارند.نمی توان گفت چون ماههای قمری بر فصول تطبیق ندارد، پس حتما نادرست است بلکه چنین نیست و دو مبنا برای تقویم وجود دارد که به هم ارتباط ندارد و از هم مجزا هستند

یکی تقویم شمسی و دیگر تقویم قمری ، این دو از هم جدا هستند هر کدام مبنای جداگانه ای دارند
تقویم قمری بر اساس گردش ماه به دور زمین می باشد و تقویم شمسی بر اساس گردش زمین به دور خورشید(اگر چه این مطلب بعدا اثبات شد ولی در زمان قدیم نیز از جای قرار گرفتن خورشید در آسمان و علائم دیگر محاسبه سال شمسی را می کردند)
سوره أنعام آیه 96 خداوند در قران در آیه 96 این مطلب را بیان نموده و آورده اند که
فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ
اوست كه‏ شكافنده صبح است، و شب را براى آرامش و خورشيد و ماه را وسيله حساب قرار داده. اين اندازه‏ گيرىِ آن تواناى داناست.
در این آیه بیان می شود که هردو خورشید و ماه وسائل زمان قرار داده شده اند.
مثلا در باره اجسام ما دو روش اندازه گیری داریم ، وزن و حجم ، با دو مبنای مختلف ،نمی شود کسی اشکال کند که چرا این شی وزنش فلان قدر است و حجمش فلان قدر و با هم تطابق ندارند ، خوب جوابش روشن است دو روش اندازه گیری هستند با مبنای متفاوت بنا نیست با هم تطابق داشته باشند
همین طور است سال قمری و شمسی ، وقتی مبنای متفاوت دارند بنا نیست با هم تطبیق داشته باشند ،و کسی که بخواهد اینها بر هم تطبیق دهد کار غیر علمی است.

مثال دیگر در خود سال شمسی یا قمری ما دو نوع محاسبه داریم ، هفته و ماه
این دو یکی مبنایشان سی روز و دیگری مبنایش هفت روز و دیگری در حدود سی روز است ، نمی شود اشکال کرد که چرا شنبه همیشه سوم ماه نیست و در گردش است، خب مبنا متفاوت است و اگر کسی هفته از اول ماه حساب کند وقتی آخر ماه دو روز اضافه آورد بگوید هفته آخر ماه نه روز است ، این حرف چقدر غیر علمی و مضحک است
همین طور است تطبیق ماه قمری و شمسی بر هم .
بنابراین هر کدام معیار خاص خود را داند و هر کدام مزیتی جداگانه.

یک مزیت مهم استفاده از ماه در تقوم به جای خورشید دیده می شود این است که هر کسی هر شب با مشاهده ماه در آسمان می تواند حدس بزند که چندمین روز از ماه هست این تقویم رایج شده تا حساب روزهای ماه راحتتر باشد چون شما هر روز با دیدن شکل خورشید نمی توانید آن را تشخیص دهید اما شکل ماه در هر روز متفاوت از روزهای دیگه هست و با تقریب خوبی میشود حساب روزهای آن ماه رو بدون نوشتن داشت.
شاید مزیت دیگر ماه قمری این باشد که حالات مختلفی که بر انسان عارض می شود ( مانند سستی ، قوت ، شادی ، حزن و... ) مثلاً انسان در فصل بهار حالتهایی را دارد که در فصل تابستان ندارد و در زمستان از نظر حالات خود بگونه دیگر است و الخ...با توجه به این موضوع ضروری است در هر سال جا به جایی در زمان فصلی اعمال(روزه گرفتن،حج،و...) به وجود آید تا شخص بتواند در حالات مختلف جسمی و روحی تکالیف شرعی را انجام دهد . ( چرا که بهره و حظ معنوی در هر حالتی برای انسان با حالت دیگر فرق دارد.

بنابراین، از ابتدای خلقت ماه های قمری معیار بود. انسانها برای امور کشاورزی و ... ماه های شمسی را ابداع کردند. اما یهودیان به جای این کار در ماه های قمری دست برده و تغییراتی در آن ایجاد نمودند، اعراب جاهلی نیز از آنها الگو گرفتند.(3) اسلام برای امور شرعی ماه های قمری را به جای اولش بر گرداند. این مطلب نه به خاطر دشمنی با یهود بود بلکه برای برگرداندن امور شرعی به مجرای اصلی آن بود.

منابع:
1. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مصحح رسولی محلاتی ویزدی طباطبائی، ناصر خسرو، تهران، 1372ش، چاپ سوم، ج5، ص45
2. طهرانی، سید محمد حسین، رساله نوین، انتشارات علامه طباطبائی، مشهد، 1426ق، چاپ سوم، ص45
3. همان،ص63

موضوع قفل شده است