هویت دینی انقلاب اسلامی

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
هویت دینی انقلاب اسلامی

هویت دینی انقلاب اسلامی یكی از رخداد های بی نظیر قرن بیستم در صحنه تحولات سیاسی و اجتماعی، وقوع بی نظیر انقلاب اسلامی بود. تفاوت این انقلاب با انقلاب های بزرگ دنیا، تفاوت در هویت دینی مستقل بود. در انقلاب دینی، انقلاب از هویت دینی بر می خیزد و انقلاب ها به ندایی كه از درون می شنوند، پاسخ می دهند و با خون خود درخت انقلاب را آبیاری می نمایند.
هویت دینی در انقلاب اسلامی انسان ها را به ارزش های اخلاقی و قوانین الهی پای بند ساخت و انقلاب و مردم انقلابی را به ستم زدایی و عدالت خواهی سوق داد. اكنون برنامه ریزان فرهنگ غربی، پیوسته می كوشند كه هویت دینی انقلاب اسلامی ما را تضعیف كنند تا بدین وسیله دیواری بلند بین دو نسل جدید و قدیم پدید آورند تا در سایه باور سوزی، سیاست شوم خود را بر این ملت عزیز تحمیل كنند و همگان را به صورت ابزاری در آوردند كه در خدمت غرب باشند.

در هویت دینی انقلاب اسلامی، انسان های معتقد به وحی الهی، هر نوع سازش با ابر قدرتها را بر خلاف ارزش های مسلم انقلاب دانسته و آن را رد كرده و سلطه پذیری استكبار را عار و ننگی ابدی برای خود تلقی می كنند. بنابر عقیده صاحب نظران اسلامی مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی كه آن را از دیگر حركت های انقلابی متمایز می سازد، هویت دینی و رسالت فرهنگی آن است. این انقلاب عظیم مردمی و الهی، كه برای پیشبرد اهداف و رسالت های خود بر ایمان و اعتقاد راسخ و قلبی توده های مومن و متدین تكیه دارد، با ارایه الگویی عینی و عملی از یك نظام سیاسی و اجتماعی مبتنی بر ارزش های الهی و انسانی، از یك سو بسیاری از مدعیان دروغین اندیشه و فرهنگ را به چالش فراخواند و از سوی دیگر، چون بارقه ای امید بخش در ظلمتكده بی هویتی ولاقیدی شیفتگان فضیلت و پارسایی را نوید آزادی و رهایی داد. بدین ترتیب یكبار دیگر رویارویی همیشگی حق و باطل در نقطه ای از تاریخ به اوج خود رسید و در نبردی نابرابر، گل به مصاف گلوله رفت، خون در برابر شمشیر با صلابت و اقتدار ایستاد و ایمان و اعتقاد مخوف ترین تجهیزات نظامی و كشتار جمعی را به هیچ انگاشت تا جهانیان بزرگترین معجزه قرن را در «انفجار نور» با شگفتی و حیرت به نظارت بنشینند. آری، انقلاب اسلامی در چنین شرایطی به پیروزی رسید و استكبار جهانی به سركردگی آمریكا و همراهی ناجوانمردانه و رذیلانه داخلی خود از نخستین روزهای پیروزی انقلاب به مخالفت و مقابله با این پدیده شگفت انگیز دهه های پایانی قرن بیستم برخاست و برای نابودی آن از هیچ كوششی فرو گذار نكرد.

رمز پیدایی و پایایی انقلاب اسلامی همان شاخص های روشن و بی بدیل فرهنگی و دینی است كه چون سدی آهنین و نفوذ ناپذیر، تمامی توطئه ها و ترفند های ویران گر و شیطانی آن ها را با شكست مواجه ساخته است. بنابر این دریافتند تنها راه مبارزه با نظام نوپا، اما پویای اسلامی، مبارزه فرهنگی و اتخاذ استراتژی فرهنگی است. این استراتژی با ایجاد تردید های فرهنگی، معبرهای امن و بی خطر نفوذ فرهنگی را به روی مهاجمان سرتا پا مسلح فرهنگی می گشاید، تا در یك هجوم گسترده و شبیخون فرهنگی، هویت دینی و اصالت فرهنگی انقلاب را به كلی تغییر دهد. طرح نظریه هایی از قبیل دهكده جهانی ارتباطات، جهانی سازی و جنگ تمدنها توسط «هانتینگتون» در راستای همین استراتژی، قابل بررسی است و در این استراتژی دیگر تنها انقلاب اسلامی و خاستگاه جغرافیایی و فرهنگی آن، هدف تهاجم نمی باشد، ‌بلكه همه تمدن ها و فرهنگ ها و همه ملت ها با همه آرمان هایشان در مذبح نوین جهانی و با توجیه جهانی سازی امور و با تكیه بر استیلای همه جانبه امپراتوری مخوف تكنولوژی، سرمایه و اطلاعات با بی رحمی تمام قربانی می شوند. ملت ها، هویت خود را از دست می دهند و فرهنگ ها صرفاً به عنوان میراث نیاكان به آرشیو های باستان شناسی سپرده می شوند تا با حصول انقطاع فرهنگی بین نسل های جدید و نسل های پیشین، زمینه جایگزینی فرهنگ جدید، فراهم شود. با این همه، ‌چالش اصلی منادیان نظم نوین جهانی با اسلام انقلاب و انقلاب اسلامی مقوله دیگری است، زیرا اینان به خوبی دریافته اند تنها فرهنگ اصیل و غنای فرهنگی اسلام ناب محمدی ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ است كه می تواند با قدرت و اقتدار، همه بافته های ذهن آنان را از هم باز كند و امید های واهی آنان را به ناامیدی مبدل سازد. به این ترتیب آن ها می خواهند با این تبلیغات، اسلام را نیز در كنار سایر ادیان به شكلی محدود و با رسالتی محدود بنمایانند تا دینداران مسلمان، جاودانگی احكام و رسالت جهانی اسلام را به كلی فراموش كنند و سرانجام به راحتی بتوانند با نسخه تسامح و تساهل با همسایگان مختلف در دهكده جهانی با مماشات و بی تفاوتی فارغ از هر نوع تعصب و غیرت دینی و فرهنگی مدنیت نوین را در تمدن مطلقاً مادی غرب تجربه كنند.

تنها راه مقابله با این گونه شگردهای دشمن، باز گشت به خویشتن و هویت دینی ـ فرهنگی است. باید خود را و فرهنگ اصیل خودمان را بشناسیم. جرج جرداق نویسنده معروف لبنانی می گوید:
من سال ها است نگران از بین رفتن ارزش های ملی كشور های با هویت بوده ام. به اعتقاد من اگر بخواهیم مرض بی هویتی را، كه مثل سرطان، پیكره جوامع شرقی را در بر می گیرد معالجه كنیم باید از خودمان شروع كنیم و از تبلیغات خودی،‌ دریچه ای به دلهای ملتهامان بگشاییم، تا از آن منظر، روح رشادت و اراده مستحكم ملی را به پیكره جوامع تزریق كنیم و فرزندانمان را با هویت خودشان آشنا سازیم. من اعتقاد دارم اگر ما بتوانیم فرزندان خود را با تمدن و میراث فرهنگی خود آشنا سازیم و هویت فرهنگی شرقی را به آن ها بفهمانیم، هرگز از فرهنگ غرب با تمام ابزارهایش متاثر نخواهیم شد.
[1] بنابر این باید آگاهی های فرهنگی و باور های دینی مردم، بویژه نسل جوان، عمیق تر و گسترده تر شود آنان باید بدانند در فضایی با سنت دینی كاملاً فرهنگی زندگی می كنند و منتسب به دینی هستند كه بیش ترین سهم را در فرهنگ آفرینی داشته است و آن چه بیش از همه، هویت فرهنگی و ملی ما را تشكیل می دهد، اعتقادات اسلامی و به خصوص مذهب تشیع است كه وجه بارز روح و بنیان های اجتماعی را متشكل و شاخص می سازد.

پس باید به خود آییم و به خود و تاریخ و شناسنامه و نسبت تاریخی خود، افتخار كنیم و ندای بازگشت به فرهنگ اصیل اسلامی را نه تنها در جامعه، بلكه در سراسر كشور های اسلامی طنین انداز كنیم و كلام امام عارفان را آویزه گوشمان قرار دهیم، كه فرمود: امروز، جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ است و بحمد الله از بركت انقلاب اسلامی ایران، دریچه های نور امید به روی مسلمانان جهان باز شده است.[2]
امروزه صاحبان فن آوری، با ابداع فرهنگ های مهاجم، در صدد مقابله با هویت دینی انسان ها بر آمده اند و هر گونه ارتباط قدسی را در عالم انكار می كنند، در حالی كه بشر، به بركت ارتباط های روحانی و معنوی هزاران سال زندگی خویش را جلوه الهی بخشیده است. از این رو، نخستین رسالت مسوولان و دست اندركاران مسایل فرهنگی جامعه، پیشگیری از كم رنگ شدن این ارتباط و در نتیجه از بین رفتن هویت دینی، در میان همه اقشار اجتماع، بویژه نسل جوان است.

انقلاب اسلامی با احیای فرهنگ، تفكر و هویت دینی، شخصیت مردم بویژه نسل جدید و حضور فعال آنان را در صحنه های مختلف اجتماعی تثبیت و تضمین نمود. بدیهی است این دستاورد انقلاب هرگز دلخواه دشمنان و بیگانگان نبود و آنان در صدد ضربه زدن به انقلاب اسلامی برآمدند. امام خمینی ـ رحمه الله ـ در این باره می فرماید: نكته مهمی كه همه ما باید به آن توجه كنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم، این است كه دشمنان ما و جهان خواران تا كی و تا كجا ما را تحمل می كنند؟ و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند؟ به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند... ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریكا و شوروی در تعقیب مان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مكتبی مان را لكه دار نمایند.[3]

هر چند گسترش فرهنگ دینی انقلاب هیچ گونه منافاتی با تمدن غرب نداشت، اما تضاد ذاتی بین فرهنگ مادی غرب و فرهنگ اسلامی، سیاستگذاران غرب را بر آن داشت تا به مقابله با فرهنگ اسلامی بر خیزند. آخرین روش غرب در این رویارویی، استحاله فرهنگی جوانان و بی هویت ساختن آنان است. آگاهی دادن به جوانان و نوجوانان و ترغیب آنان به شناخت هویت دینی خویش، بهترین راه در امان ماندن از ضربات سخت و مهلك این تهاجم است. نوجوانان و جوانان با رو آوردن به معنویت و تثبیت هویت دینی در روح و روان خود، نه تنها از آسیب های فرهنگی مصون خواهند ماند، بلكه جامعه بزرگ اسلامی را نیز در فرهنگ سازی دینی، یاری خواهند كرد. پیروزی انقلاب اسلامی، به رهبری امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ و برپایی نظام جمهوری اسلامی‌ـ كه نوید احیای هویت دینی را به همراه داشت ـ مرهون بلند نظری های آن عبد صالح خدا بود، رهبری كه با همت والای خود به همگان ثابت كرد امتی بدون سلاح نیز می تواند با ایمان به خدای بزرگ بر طاغوتیان پیروز شود.


[/HR][1]. هویت دینی و انقطاع فرهنگی، حمید نگارش, ص17.
[2]. صحیفه نور، ج20، ص 235 و 237.
[3]. صحیفه نور، ج20، ص 237.

هویت دینی انقلاب اسلامی

یكی از مولفه های مهم اخلاقی در هویت دینی انقلاب اسلامی، مردم داری یا به عبارتی مردم سالاری است. مردم سالاری و اهمیت دادن به مردم در عرصه های گوناگون، مهم ترین عامل تداوم انقلاب است، چنان كه توجه نداشتن به جایگاه واقعی و ارزش قایل نشدن برای آنان آشكار ترین اصل در فروپاشی و شكست انقلاب ها است. حضرت امام خمینی ـ رحمه الله ـ در این باره می فرماید: جمعیت یا ملتی اگر بخواهند موفق باشند علاوه بر این كه برای خدا باید كار كنند و از دیگران چشم داشتی نداشته باشند، باید با مردم باشند، بدون مردم نمی شود كار كرد و موفقیت حاصل نمی شود.[1]

از شاخصه های مهم سیاسی در هویت دینی، دشمن شناسی است. بی تردید اولین گام در مبارزه و مقابله با دشمنان قسم خورده، شناسایی آنها می باشد. بی تردید انقلاب بزرگی، همچون انقلاب اسلامی ایران كه ریشه های حاكمیت طاغوت را از بیخ و بن بركند، برای حفظ و تداوم حركت خود باید دشمنان خود را به خوبی بشناسد تا بتواند در برابر حملات و شگردهای خاص آنان ایستادگی كند. مقام معظم رهبری می فرماید:
از پیروزی انقلاب تا امروز همه تلاش امام عزیزمان ـ رحمه الله ـ و دیگر كسانی كه در راه آن بزرگوار حركت می كردند بر حسب امكان و توانایی و بینش، این بوده است كه معلوم شود در دنیای امروز برای مسلمان های دنیا و جامعه اسلامی ایران و پایه های عدل و حق، چه تهدیدی از همه بالاتر و چه دشمنی از همه خطرناك تر است... نباید در شناخت دشمن اشتباه كرد نباید تصور كرد كه دشمن از دشمنی با اسلام و مسلمین، دست برداشته است.[2]

با غلبه انقلاب اسلامی بر حاكمیت طاغوت، دشمنی آمریكا با توجه به از دست دادن منافع خود در منطقه چنان گسترش یافت كه به عنوان دشمن اصلی انقلاب قلمداد گردید. امام خمینی ـ رحمه الله ـ می فرماید:
«همه ملت ما، دشمن شماره یك خودش را امروز آمریكا می داند و آمریكا دشمن شماره یك مردم محروم و مستضعف جهان می باشد»[3]
مقام معظم رهبری می فرماید:
... در راس این خصومت، دولت متجبره و متجاوز آمریكا و پشت سر او قدرتهای كوچك و بزرگی هستند.[4]
كوتاه سخن آن كه آگاهی و شناخت دشمن از مهم ترین عوامل تداوم مبارزه پیروزمندانه محسوب می شود. امام خمینی ـ رحمه الله ـ و مقام معظم رهبری در طول نهضت همواره بر این نكته اساسی تاكید می ورزیدند و معتقد بودند چنان كه شناخت و آگاهی، پیروزی را در پی دارد، غفلت و نداشتن شناخت نسبت به دشمن نیز زمینه استعمار را فراهم می كند.

از دیگر شاخصه های هویت دینی، سازش ناپذیری است. بی تردید سیاست «نه شرقی، نه غربی» انقلاب اسلامی ـ كه به ابتكار امام ـ رحمه الله ـ در كشور اجرا گردید ـ باعث به وجود آمدن روحیه سازش ناپذیری ملت گردید، روحیه ای كه به واسطه آن امت اسلامی حاضر شد. برای حفظ و حراست آرمان ها و اهداف متعالی نظام مقدس اسلامی از همه چیز حتی جان خود بگذرد.
دفاع از كیان اسلامی و انقلاب اسلامی و ارزشهای آن را سرلوحه اهداف خود قرار دهیم.
گفتنی است از منظر امام ـ رحمه الله ـ:
این نزاعی كه الان هست، بین ما و آمریكا نمی باشد،‌ بین اسلام و كفر است. اگر خدای نخواسته آمریكا غلبه كند، ‌غلبه بر اسلام و مسلمین و بر مقدرات كشور های اسلامی است.
[5]
با این نگرش اصولاً هیچ گونه مصالحه بین امت اسلامی و دشمن اصلی یعنی آمریكا میسر نخواهد بود. به قول امام ـ رحمه الله ـ رابطه آمریكا با ما، رابطه گرگ و میش است.
[6] و باید از آن اجتناب كرد.


[/HR][1]. صحیفه نور، ج 7/ ص 15.
[2]. پاسدار اسلام، ش 129، ص 16.
[3]. آمریكا از دیدگاه امام ـ رحمه الله علیه ـ، ص 321.
[4]. پاسدار اسلام، شماره 129، ص 16.
[5]. صحیفه نور، ج10، ص 224.
[6]. همان، ص 58.
منبع انيشه قم
موضوع قفل شده است