مطهري شهيد از انقلاب ايران مي گويد:

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مطهري شهيد از انقلاب ايران مي گويد:

[=arial][=&quot]مطهري شهيد به عنوان تئوريسين انقلاب اسلامي از انقلاب اسلامي مي گويد:[/][/]


[=arial][=&quot] ماهيت اسلامى انقلاب ايران
[/]
[/]
[=arial][=&quot]
[/]
[/]
[=arial][=&quot]
[/]
[/]
[=arial][=&quot]اين نهضت ماهيت صد در صد اسلامى پيدا كرده و در تمام اقشار جامعه ما نفوذ كرده است، آنهم چه نفوذى![/][/]
[=arial][=&quot]
[/]
[/]
[=arial][=&quot] وقتى كه مثلا يك دعوت به تعطيلى، دعوت به اعتصابى از ناحيه رهبران و بالخصوص رهبر بزرگ صادر مى‏شود، در تمام اقشار اين مملكت طنين مى‏افكند، در شهر همان مقدار طنين دارد كه در روستا، در ميان با سواد همان مقدار طنين دارد كه در ميان بى‏سواد، در ميان كارگر همان مقدار طنين دارد كه در ميان كارمند و در ميان كشاورز و در ميان معلم و در ميان طلبه و دانشجو، چون سر و كارش با يك نوع آگاهى ديگرى است كه نامش خدا آگاهى است.[/][/]
[=arial][=&quot]
[/]
[/]
[=arial][=&quot] تذكرات، تذكرات پيامبرانه است؛ همه هدفها را با نورافكن خودآگاهى خدايى مى‏بيند.
[/]
[/]
[=arial][=&quot]
[/]
[/]
[=arial][=&quot]ما هيچ نهضتى از نهضتهاى صدساله اخير و نيز قبلش را و هدفهاى هيچ مصلحى و هيچ قيامى (چه اسلامى و چه غير اسلامى) را نمى‏شناسيم كه بتوانيم نهضت موجود و هدفهايش را با آن مقايسه[/][=&quot]كنيم.[/][/]
[=arial][=&quot]
[/]
[/]
[=arial][=&quot] تنها نهضتى كه شايد بشود اين نهضت را با آن مقايسه كرد و در واقع نهضت ما بچه و خلف صالح آن نهضت است، نهضت صدر اسلام است مادام كه در تحت رهبرى رسول اكرم يا اميرالمؤمنين على عليه السلام بود[/][/]
[=arial][=&quot]
[/]
[/]
[=arial][=&quot] و يا در دوره‏اى كه همان رهبرى تا حد زيادى حكومت مى‏كرد.
[/]
[/]





[=arial][=&quot]مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى /ج‏24/ص 110 [/][/]


[=arial][=&quot] هدفهاى اسلامى در بيان على (ع)[/][=&quot]
[/]
[/]
[=arial][=&quot]
[/]
[/]

[=arial][=&quot]1. [/][=&quot]بازگشت به اسلام راستين‏[/][/]


[=arial][=&quot]مى‏گويد هدف اول ما اين است: لِنَرُدَّ الْمَعالِمَ مِنْ دينِكَ. سيد جمال مى‏گفت بازگشت به اسلام راستين كه در واقع ترجمه فارسى همين جمله است.[/][/]
[=arial][=&quot]
[/]
[/]
[=arial][=&quot] سنتهاى اسلامى هر كدام نشانه ‏هاى راه سعادت است، معالم دين است، علامتهاى راه رستگارى است كه با اين علامتها بايد راه سعادت و تكامل را پيمود.[/][/]
[=arial][=&quot]
[/]
[/]
[=arial][=&quot]خدايا! ما مى‏خواهيم اين نشانه‏ها را كه به زمين افتاده و رهروانْ راه را پيدا نمى‏كنند، اسلامِ فراموش‏شده را باز گردانيم[/][=&quot]
[/]
[/]
[=arial][=&quot]
[/]
[/]

[=arial][=&quot]2. [/][=&quot]اصلاح چشمگير در شهرها[/][/]


[=arial][=&quot]وَ نُظْهِرَ الْاصْلاحَ فى بِلادِكَ. خيلى جمله عجيبى است! «نُظْهِرَ» يعنى آشكار كنيم[/][=&quot].[/][/]

[=arial][=&quot]
[/]
[/]
[=arial][=&quot]اصلاح نمايان و چشمگير، اصلاحى كه روشن باشد، در شهرهايت به عمل آوريم[/][=&quot].[/][/]

[=arial][=&quot]آنقدر اين اصلاح، اساسى باشد كه [تشخيص آن‏] احتياج به فكر و مطالعه نداشته باشد، علائمش از در و ديوار پيداست؛[/][/]
[=arial][=&quot]
[/]
[/]
[=arial][=&quot] به عبارت ديگر[/][/]
[=arial][=&quot]
[/]
[/]
[=arial][=&quot]-سامان به زندگى مخلوقات تو دادن
[/]
[/]
[=arial][=&quot]- شكمها را سير كردن،[/][/]
[=arial][=&quot] -تن‏ها را پوشانيدن،
[/]
[/]
[=arial][=&quot]-بيماريها را معالجه كردن،[/][/]
[=arial][=&quot] -جهلها را از ميان بردن،[/][/]
[=arial][=&quot] -اقدام براى بهبود زندگى مادى مردم،[/][/]
[=arial][=&quot] -زندگى مادى مردم را سامان دادن.[/][/]



ادامه دارد.....

[=&quot]ادامه پست قبلي

[/]

[=&quot]-3[/][=&quot]نجات مظلومان‏[/]


[=&quot] فَيَأْمَنَ الْمَظْلومونَ مِنْ عِبادِكَ. آنجا كه رابطه انسان با انسان رابطه ظالم و[/]

[=&quot]مظلوم است، رابطه غارتگر و غارت‏شده است، رابطه كسى است كه از ديگرى امنيت و آزادى را سلب كرده است، هدف ما اين است كه مظلومان از شر ظالمان نجات پيدا كنند.
[/]

[=&quot]در آن فرمانى كه به مالك اشتر نوشته است، جمله‏اى دارد كه عين آن در اصول كافى هم هست،
[/]

[=&quot]به او مى‏فرمايد:
[/]

[=&quot]مالك! تو بايد به گونه‏اى حكومت كنى كه مردم تو را به معنى واقعى تأمين ‏كننده امنيت شان و نگهدار هستى و مالشان و دوست عزيز خودشان بدانند نه يك موجودى كه خودش را به صورت يك ابوالهول درآورده و هميشه مى‏خواهد مردم را از خودش بترساند، با عامل ترس مى‏خواهد حكومت كند.[/]
[=&quot]
[/]
[=&quot]بعد فرمود: من اين جمله را از پيغمبر «غَيرَ مَرَّةٍ» (يعنى نه يك بار بلكه مكرر) شنيدم كه: لَنْ تُقَدَّسَ امَّةٌ حَتّى‏ يُؤْخَذَ لِلضَّعيفِ حَقُّهُ مِنَ الْقَوِىِّ غَيْرَ مُتَعْتَعٍ
[/]

[=&quot] [/][=&quot]پيغمبر فرمود:[/]
[=&quot] هرگز امتى و جامعه‏اى به مقام قداست (مقامى كه قابل تقديس و تمجيد باشد كه بشود گفت اين جامعه جامعه انسانى است) نمى‏رسد مگر آن وقت كه وضع به اين منوال باشد كه ضعيف حقش را از قوى بدون لكنت كلمه بگيرد؛ وقتى ضعيف در مقابل قوى مى‏ايستد لكنتى در بيانش وجود نداشته باشد[/][=&quot].[/]

[=&quot]
[/]

[=&quot]اين جمله شامل دو مطلب است:[/]
[=&quot]
[/]
[=&quot]يكى اين كه مردم به طور كلى روحيه ضعف و زبونى را از خود دور كنند و در مقابل قوى (هر اندازه قوى باشد) شجاعانه بايستند، لكنت به زبانشان نيفتد، ترس نداشته باشند- كه ترس از جنود ابليس است-
[/]

[=&quot]
[/]
[=&quot]و ديگر اين كه اصلا نظامات اجتماعى بايد طورى باشد كه در مقابل قانون، قوى و ضعيفى وجود نداشته باشد.[/]
[=&quot]
[/]
[=&quot]پس على عليه السلام مى‏گويد در برنامه حكومت اسلامى ما «فَيَأْمَنَ الْمَظْلومونَ مِنْ عِبادِكَ» خدايا بندگان ستمديده تو در امنيت قرار گيرند، چنگال ستمگر را قطع كنيم[/][=&quot].[/]



[=&quot]ادامه دارد...
[/]
موضوع قفل شده است