جمع بندی چطور میشه روابط دختر و پسر رو خراب کرد؟!

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چطور میشه روابط دختر و پسر رو خراب کرد؟!

سلام
من دختر دانشجوام که خوب حجابم رو هم رعایت میکنم و تا حالا درگیر دوستی های که بین دو جنس اتفاق می افتد نشدم ولی تو دانشگاه (همونجوری که میدونید حتما) روابط بین بچه ها خیلی عادی است یعنی شاید به جز عده ی خیلی کمی که کلا با هیچ کس رابطه خوبی ندارند(چه دختر و چه پسر!!) بقیه با هم راحتند و راحت اسم کوچیک همو صدا میکننو....خب من هم شامل همین مسئله شدم!البته واقعا در همین حد است یعنی همین به اسم کوچیک صدا کردنو... به هیچ وجه محتوی حرفا چیزهایی نیست که مشکلزا باشه یا به هیچ وجه برخورد فیزیکیو....نیست یعنی یه سری حریمها هست!و من هم مدتها با خودم میگفتم که چون همه اینطورین و مشکلی هم از نظر احساسی برای هیچ کس نیست خب عیبی ندارد و ین کاملا عادی است.
بعد راستش داشتم با خودم فکر میکردم یه مدت پیش دیدم اگر جلو امام زمان یکی از پسرای کلاس منو به اسم گوچیک صدا کنه من کلی خجالت میکشم!!..خب اونجا فهمیدم کارم درست نیست و دارم خودمو گول میزنم ! ولی الان دیگه کاریش نمیتونم بکنم!2-3سال روابط همین جوری بوده و با هم راحت بودیم (مخصوصا که این بین دو نفر هم نیست همه همین طورند) و مثلا من اگه بگم به یکیشون منو از این به بعد با فامیلیم صدا کن و... مسخرم میکنن یا خودم این کارو بکنم!اصلا فایده ای ندارد!..
چی کار کنم؟

یه سوال دیگه هم داشتم اگه روابط این جوری واقعا همه جا تو جامعه عادی بود بازم اشکال داشت یعنی همه مردم دوستانه با هم حرف میزدن چه غریبه چه اشنا؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حامی

سلام خدمت شما خواهر محترم
و تشکر از اعتمادتون
دغدغه شما ستودنی است قبول دارم نفوذ اجتماعی مثل رودخانه پر آب و پرفشار انسان را به سمت جهت آب می کشاند و برخلاف حرکت جمعی، مثل شنا بر خلاف جهت آب سخت.
وقتی در یک داستان یا فیلم سینمایی می بینم که شخصیت اول فیلم دست به کارهای بزرگ می زند و موضوع حول او دور می زند از او خوش مان می آید گاهی دوست داریم خودمان را جای او بگذاریم و مثل او باشیم که در مشکلات نبریم و کارستانی بکنیم. حقیقت این است که به تعداد انسان ها خداوند علی اعلی نقش اول به آنها داده است. و باید هر کس نقش اول را بازی کند تا وقتی تماشاچیان ملکوت (انبیاء و فرشتگان و ائمه) می بینند او را تحسین و تشویق کنند. اولین مشوق خود خداوند است که پیش فرشتگانش به بنده اش می بالند می نازد و می گوید ببینید بینید بنده من «به خاطر من» از لذت گناه چشم پوشی کرده است.
دستورات دین کارش خیلی شبیه علم پزشکی است: در پزشکی از یک طرف برای سلامتی دستوراتی می دهد و از سویی هم توصیه هایی برای پرهیز می دهد یعنی اگر ما توصیه ها را عمل کنیم ولی از چیزهایی که باید اجتناب کنیم، پرهیز نکنیم فایده ای ندارد. نیز اگر فقط پرهیز کنیم ولی توصیه های سلامتی و داروها را نخوریم باز هم فایده ندارد.
از دید دین اسلام انسان سالم دو کار می کند: اجتناب از کارهای غیر شرعی + انجام توصیه های لازم شرعی.
بنابراین دستورات دین را مردم نمی توانند برنامه ریزی کنند چون به قول جوان ها گفتنی در اون حد نیستند. چه کسی مصالح و خیر و صلاح ما را به خوبی خالق قادر و مهربان مان می داند؟ اگر همه جمع شوندو چیزی را که خدا گفته به صلاح تون نیست راحت انجام دهند موضوع تغییر نمی کند. باز هم گناه به سلامت روحی ما ضرر می زند.
اگر کمی واقع بین شویم و اسلام تشریفاتی نداشته باشیم بهتر می توانیم تصمیم بگیریم
اسلام تشریفاتی چیه؟
اسلامی است که فکر می کنیم اگر دستورات خدا را انجام دهیم برای خدا کاری کرده ایم. برای مراجع کاری کرده ایم
حقیقت این است که گناه مثل تیغ می برد چه ما بدانیم و چه ندانیم. اگر ما ندانیم و تیغ را بر بدن بکشیم چه اتفاقی می افتد. اگر همه جمع شوند و بگویند تیغ نمی برد چه اتفاقی می افتد. خاصیت تکوینی گناه سم بودن و بردن و تیره کردن قلب است.
در روابط اجتماعی رائج چه کنیم؟
اجازه بدهید سخن آیت الله میانجی استاد اخلاق را بگویم: همیشه می فرمود: با بزرگان بنشینید تا بزرگ شوید آثار بزرگان را بخوانید تا بزرگ شوید.
این حرف دقیقی است. تا وقتی با افراد کوچک حشر و نشر داشته باشیم کوچک می مانیم چند روزی که با دیگران روزه می گیریم احساس قدرت می کنیم. وقتی زیارتگاهی می رویم می بینم که خدا چه مشتریانی دارد از مسلمان بودن خودمان شرممان میاد. با خودمون می گویم آیا ما در میان این جمع پاکان دیده می شویم. وقتی کوچک بودیم در بین جمع روی نوک انگشتان می ایستادیم تا بلندتر به نظر آییم و دیده شویم.
الان باید چه کار کنیم که در جمع پاکان دیده شویم: حضرت آیت الله بهجت فرمودند : به آن چه می دانید عمل کنید خدا آن چه را نمی دانید یادتان می دهد. نیز فرمودند: با افرادی بنشید که به علم شما بیفزایند، دیدنشان شما را به یاد خدا بینداز و رفتارشان شما را به یاد آخرت بینداز.
وقتی این طوری شد جامعه و داشگاه با آن همه عظمت جلوی تصمیم بزرگ ما کوچک می شود. روحانیون برای راهی که انتخاب کرده اند دقیقا این سختی ها را تحمل می کنند لباسی می پوشند که خیلی ها خوششان نمی آید سخنان خدا را می گویند که برای دیگران تلخ است اما مگر پزشک وقتی بیمار بگوید دارو تلخ است از دارو صرف نظر می کند؟

خب همه سخنان بالا درست الان چه باید بکنم؟
بله سخنان درست را باید همیشه بخوانیم تا اعتماد به نفس ما پر باد باشد و پنچر نشود تا خود مان را که بهای مان بهشت است دست کم نگیریم. زندگی امثال شهید بابایی ، کتاب پایی که جا ماند، دا و...به ما قدرت می دهد.
- به دیگران رسما اعلام کنید که من از این رفتار خوشم نمی آید چون شرعی نیست تا حالا اطلاع نداشتم از این به بعد که می دانم نمی خواهم اشتباه عمل کنم(مثل همان شخصیت نقش اول)
- برای حرکت در این مسیر همفکر انتخاب کنید.
- در جمع و گپ، گفتگوهای غیر ضروری وارد نشوید. در برابر خانم های معنوی شناخته شده نه نامطمئن در فپدنیای بیرون و فضای مجازی مثل همین سایت برای خودتان گزینش کنید تا بیشتر زندگی تان را با این افراد باشید و دانشکاه قسمتی از ذهن تان را مشغول کند
- بهتر است برای فاصله گرفتن از این افراد کمی سرعت تان را کند یا تند کنید. اگر برای تان مثلا مقدور است واحد بیشتر یا ترم تابستانی بگیرید وگرنه یک ترم مرخصی بگیرید تا اون راحت بودن با افراد کلاس را مدیریت کنید.
- پوشش، وضع ظاهری، نمادهای مذهبی (مثل قرآن داشتن و.. ) نوع دوستان، واکنش به رفتار دیگران در کلام و رفتار (سکوت، حالات نگاه، نوع ایستادن، نوع گوش دادن، لبخند، و...) در مدیریت ارتباط خیلی مؤثر است.
- مدیریت «ارتباط شرعی» یا «رابطه نامشروع» دختر و پسر بیش از آن که به دست پسر باشد به دست دختر است(مهم)
- از ائمه، دعا، تلاوت قرآن، نماز اول وقت، صدقه دادن، ذکر گفتن برای آرامش و حل مشکلات کمک بگیرید.

تو دانشگاه ما اصلا اینطوری نبود....ما به زور به هم سلام میکردیم...!!

البته یکی ازدوستانم کلاس زبان میره میگه همه اونجا همینطورن و تازه کنار هم دیگه هم میشینن!!کاری هم به سن و سال نیست مثلا آقای 35 ساله :khoshgel:میاد میشینه کناردست دختر 25 ساله:fekr: یا به اسم کوچیک صداش میزنه یا شمارشو میگره....:ajab!::god::khobam:
من که واقعا حالم بهم میخوره.....
بهش میگم اجازه نده
میگه چی میگی تو؟؟؟؟همه اونجا همینطورن..اصلا فامیل هم دیگه رو نمیدونن!

موتاسفانه جمع دانشگاه ماهم همینطوره!دو دسته شدن بچه ها،یه اقلیت که همونطور که جناب حامی گفتن سعی کردن دانشگاه بخش کوچیک زندگیشون باشه و اینطوری درگیر نشن و یه اکثریت که....!

یاس...;369889 نوشت:
کناردست دختر 25 ساله یا به اسم کوچیک صداش میزنه یا شمارشو میگره....
من که واقعا حالم بهم میخوره.....
بهش میگم اجازه نده
میگه چی میگی تو؟؟؟؟همه اونجا همینطورن..اصلا فامیل هم دیگه رو نمیدونن!
فک کنم تو همچین جمعهایی اصلا ادم نباید اجازه بده(تا جایی که ممکنه البته) کسی (اقایون) اسمشو صدا کنه چه اسم کوچیک چه فامیلی!و الا...!(منظورم اینه که اگه واقعا دیگه ناممکن بود و مجبور بود ارتباط برقرار کنه معمولا افراد پر رو(!!!!!) کم اند که تو اولین برخورد پسرخاله میشن باقی اینطوری نیستن.با کم کردن برخوردا و البته رفتار دست میشه رابطه رو میریت کرد.ینی هم کیفیت هم کمیت.)

حامی;369803 نوشت:
سلام خدمت شما خواهر محترم
و تشکر از اعتمادتون
دغدغه شما ستودنی است قبول دارم نفوذ اجتماعی مثل رودخانه پر آب و پرفشار انسان را به سمت جهت آب می کشاند و برخلاف حرکت جمعی، مثل شنا بر خلاف جهت آب سخت.
وقتی در یک داستان یا فیلم سینمایی می بینم که شخصیت اول فیلم دست به کارهای بزرگ می زند و موضوع حول او دور می زند از او خوش مان می آید گاهی دوست داریم خودمان را جای او بگذاریم و مثل او باشیم که در مشکلات نبریم و کارستانی بکنیم. حقیقت این است که به تعداد انسان ها خداوند علی اعلی نقش اول به آنها داده است. و باید هر کس نقش اول را بازی کند تا وقتی تماشاچیان ملکوت (انبیاء و فرشتگان و ائمه) می بینند او را تحسین و تشویق کنند. اولین مشوق خود خداوند است که پیش فرشتگانش به بنده اش می بالند می نازد و می گوید ببینید بینید بنده من «به خاطر من» از لذت گناه چشم پوشی کرده است.
دستورات دین کارش خیلی شبیه علم پزشکی است: در پزشکی از یک طرف برای سلامتی دستوراتی می دهد و از سویی هم توصیه هایی برای پرهیز می دهد یعنی اگر ما توصیه ها را عمل کنیم ولی از چیزهایی که باید اجتناب کنیم، پرهیز نکنیم فایده ای ندارد. نیز اگر فقط پرهیز کنیم ولی توصیه های سلامتی و داروها را نخوریم باز هم فایده ندارد.
از دید دین اسلام انسان سالم دو کار می کند: اجتناب از کارهای غیر شرعی + انجام توصیه های لازم شرعی.
بنابراین دستورات دین را مردم نمی توانند برنامه ریزی کنند چون به قول جوان ها گفتنی در اون حد نیستند. چه کسی مصالح و خیر و صلاح ما را به خوبی خالق قادر و مهربان مان می داند؟ اگر همه جمع شوندو چیزی را که خدا گفته به صلاح تون نیست راحت انجام دهند موضوع تغییر نمی کند. باز هم گناه به سلامت روحی ما ضرر می زند.
اگر کمی واقع بین شویم و اسلام تشریفاتی نداشته باشیم بهتر می توانیم تصمیم بگیریم
اسلام تشریفاتی چیه؟
اسلامی است که فکر می کنیم اگر دستورات خدا را انجام دهیم برای خدا کاری کرده ایم. برای مراجع کاری کرده ایم
حقیقت این است که گناه مثل تیغ می برد چه ما بدانیم و چه ندانیم. اگر ما ندانیم و تیغ را بر بدن بکشیم چه اتفاقی می افتد. اگر همه جمع شوند و بگویند تیغ نمی برد چه اتفاقی می افتد. خاصیت تکوینی گناه سم بودن و بردن و تیره کردن قلب است.
در روابط اجتماعی رائج چه کنیم؟
اجازه بدهید سخن آیت الله میانجی استاد اخلاق را بگویم: همیشه می فرمود: با بزرگان بنشینید تا بزرگ شوید آثار بزرگان را بخوانید تا بزرگ شوید.
این حرف دقیقی است. تا وقتی با افراد کوچک حشر و نشر داشته باشیم کوچک می مانیم چند روزی که با دیگران روزه می گیریم احساس قدرت می کنیم. وقتی زیارتگاهی می رویم می بینم که خدا چه مشتریانی دارد از مسلمان بودن خودمان شرممان میاد. با خودمون می گویم آیا ما در میان این جمع پاکان دیده می شویم. وقتی کوچک بودیم در بین جمع روی نوک انگشتان می ایستادیم تا بلندتر به نظر آییم و دیده شویم.
الان باید چه کار کنیم که در جمع پاکان دیده شویم: حضرت آیت الله بهجت فرمودند : به آن چه می دانید عمل کنید خدا آن چه را نمی دانید یادتان می دهد. نیز فرمودند: با افرادی بنشید که به علم شما بیفزایند، دیدنشان شما را به یاد خدا بینداز و رفتارشان شما را به یاد آخرت بینداز.
وقتی این طوری شد جامعه و داشگاه با آن همه عظمت جلوی تصمیم بزرگ ما کوچک می شود. روحانیون برای راهی که انتخاب کرده اند دقیقا این سختی ها را تحمل می کنند لباسی می پوشند که خیلی ها خوششان نمی آید سخنان خدا را می گویند که برای دیگران تلخ است اما مگر پزشک وقتی بیمار بگوید دارو تلخ است از دارو صرف نظر می کند؟

خب همه سخنان بالا درست الان چه باید بکنم؟
بله سخنان درست را باید همیشه بخوانیم تا اعتماد به نفس ما پر باد باشد و پنچر نشود تا خود مان را که بهای مان بهشت است دست کم نگیریم. زندگی امثال شهید بابایی ، کتاب پایی که جا ماند، دا و...به ما قدرت می دهد.
- به دیگران رسما اعلام کنید که من از این رفتار خوشم نمی آید چون شرعی نیست تا حالا اطلاع نداشتم از این به بعد که می دانم نمی خواهم اشتباه عمل کنم(مثل همان شخصیت نقش اول)
- برای حرکت در این مسیر همفکر انتخاب کنید.
- در جمع و گپ، گفتگوهای غیر ضروری وارد نشوید. در برابر خانم های معنوی شناخته شده نه نامطمئن در فپدنیای بیرون و فضای مجازی مثل همین سایت برای خودتان گزینش کنید تا بیشتر زندگی تان را با این افراد باشید و دانشکاه قسمتی از ذهن تان را مشغول کند
- بهتر است برای فاصله گرفتن از این افراد کمی سرعت تان را کند یا تند کنید. اگر برای تان مثلا مقدور است واحد بیشتر یا ترم تابستانی بگیرید وگرنه یک ترم مرخصی بگیرید تا اون راحت بودن با افراد کلاس را مدیریت کنید.
- پوشش، وضع ظاهری، نمادهای مذهبی (مثل قرآن داشتن و.. ) نوع دوستان، واکنش به رفتار دیگران در کلام و رفتار (سکوت، حالات نگاه، نوع ایستادن، نوع گوش دادن، لبخند، و...) در مدیریت ارتباط خیلی مؤثر است.
- مدیریت «ارتباط شرعی» یا «رابطه نامشروع» دختر و پسر بیش از آن که به دست پسر باشد به دست دختر است(مهم)
- از ائمه، دعا، تلاوت قرآن، نماز اول وقت، صدقه دادن، ذکر گفتن برای آرامش و حل مشکلات کمک بگیرید.


سلام
ممنون از شما
با اینکه من چیزی از کمبود اعتماد به نفس و ترس از تنهایی تو روابط اجتماعی نگفتم ولی شما توضیح دادین.متشکرم.
نهایت سعیمو میکنم ین مدتو جبران کنم گرچه عمری که رفته رفته لا اقل نباید بذارم تکرار شه و این وض ادامه پیدا کنه.
همه ی توصیه هاتون خوب و عالی بود.سعیمو میکنم... فقط انجام یکیش به خاطر جوی که هست خیلی سخته:به دیگران رسما اعلام کنید که من از این رفتار خوشم نمی آید چون شرعی نیست تا حالا اطلاع نداشتم از این به بعد که می دانم نمی خواهم اشتباه عمل کنم(مثل همان شخصیت نقش اول)
چون من کلا کم اعتماد به نفس هم هستم دیگه...

mona690;365967 نوشت:
بعد راستش داشتم با خودم فکر میکردم یه مدت پیش دیدم اگر جلو امام زمان یکی از پسرای کلاس منو به اسم گوچیک صدا کنه من کلی خجالت میکشم!!..خب اونجا فهمیدم کارم درست نیست و دارم خودمو گول میزنم ! ولی الان دیگه کاریش نمیتونم بکنم!2-3سال روابط همین جوری بوده و با هم راحت بودیم (مخصوصا که این بین دو نفر هم نیست همه همین طورند) و مثلا من اگه بگم به یکیشون منو از این به بعد با فامیلیم صدا کن و... مسخرم میکنن یا خودم این کارو بکنم!اصلا فایده ای ندارد!..
چی کار کنم؟

یه سوال دیگه هم داشتم اگه روابط این جوری واقعا همه جا تو جامعه عادی بود بازم اشکال داشت یعنی همه مردم دوستانه با هم حرف میزدن چه غریبه چه اشنا؟


سلام
به نظر بنده صرف صدا زدن کسی با عنوان خاص ( کوچک با بزرگ ) ربطی به حدود شرعی ندارد مگر اینکه نوعی صدازدن به معنای برداشته شدن حریمها باشه که البته برداشته شدن حریمها مشکل آفرین و مغایر میزانهای دینی است
به نظر بنده شما رویه رو عوض کنید
به کسی نگید منو اینطور صدا نکن اونطور صدا کن
بلکه خودتون در صدا زدن محترمانه با فامیل پیش قدم بشین
اگه کسی ایراد گرفت بگو اینطوری احساس احترام بیشتری نسبت به خودم و دیگران دارم . اینطوری بیشتر دوست دارم
خدا هم کمک خواهد کرد
و هوالله الموفق المعین

کار ها و حرف های زیادی بوده که بقیه به آدم میگن براشون انجام بده یا مثلا فلان پیشنهاد رو بهش میدن یا در جمعی قرار میگیره که مجبور میشه فلان کاری روکنه که حتی این کار درست نبوده (مثلا هر کاری که مورد تایید خدا و اون ارزش والای انسان نباشه)
حالا قرار گرفتن در این شرایط میتونه از دوستان باشه و یا میتونه از اقوام نزدیک
ولی وقتی آدم این وسط براش خدا مهمه دیگر براش فرقی نمیکنه طرف باباشه یا عموشه یا ... باشه
ایستادگی میکنه و بهشون میگه نه من اینکارو نمیکنم و یا به هر نحوی که بشه میپیچونتشون.
چون اگر بقیه از ما راضی نباشن بهتره تا خدا راضی نباشه...
اینو همیشه به خودم میگم و پیشنهاد میدم شما هم بخودتون بگید چون اگر ملکه ی ذهنتون بشه و مبنای زندگی شود دیگر غم ندارید...
رضای خدا از همه چی واجب تره.
دیگه فرقی نمیکنه فلانی مسخره ی شما کنه یا فلان حرفو بهتون بزنه یا در جمعی خجالت زده بشید چون به اون هدف رسیدید و اینا دیگه براتون اهمیت نداره
:Gol:

منم یه دانشجوی پسرم که شاهد رابطه های اینچنینی بودم . این مطلبو بیشتر برای خانوما مینویسم.تجربه ی من این بوده که اون دسته از پسرایی که سعی می کنند با خانوما خیلی راحت و صمیمی حرف بزنن و خودشونو یه جنتلمن نشون بدن ،معمولا فکرهای آلوده ای دارن (البته نه همه، حداقل اونایی که من از نزدیک میشناسم) . اجازه بدین از یکی دو تا از همکلاسی های پسر کلاس خودمون وصف خیلی کوتاهی داشته باشم تا مساله یه کم روشن بشه.

یکی از اینا که با بعضی خانومای کلاس خیلی راحته و بگو بخند و شوخی داره وقتی از جمع خانوما مییاد بیرون توی جمع پسرهای کلاس شخصیتش کلا عوض میشه و حرف های تنفر آمیزی در مورد خانوما میزنه که حالم ازش به هم می خوره. خیلی عذر میخوام که می خوام این جمله رو بگم ولی یه بار این آقا تو جمع بگیه پسرها گفت که وقتی داشتم با فلان دختر حرف میزدم ارضای جنسی شدم.
البته از حرف های من بد برداشت نکنید نمیگم همه ی افراد اینطورین . اما وقتی به دخترهای معصومی فکر می کنم به چنین گرگهایی اعتماد می کنند خیلی ناراحت میشم که نمی تونم براشون کاری بکنم .(آخه برم بهشون چی بگم) به نظر من بعضی از این ها از کسی که به یه دختری صرفا برای هوا و هوس پیشنهاد دوستی می دن خیلی خیلی پست ترن !

[="#006400"]معمولا عامل سبک کردن وضعیت و شخصیت گروه
اشخاصی هستند که توان یا امید به پیشرفت چندانی ندارند

یا خیلی شور میشن یا خیلی بی نمک !
چون استعداد یا قابلیت لازم برای سبقت ندارند برای همین
روی سرعت پیشرفت ما کار میکنن و تاثیر منفی میذارن تا تنها نمونند !!!

اونها با بهانه ی بیخودی به ما نزدیک میشن
ما هم باید با بهانه از اونها دور بشیم ![/]

ali H;369985 نوشت:
منم یه دانشجوی پسرم که شاهد رابطه های اینچنینی بودم . این مطلبو بیشتر برای خانوما مینویسم.تجربه ی من این بوده که اون دسته از پسرایی که سعی می کنند با خانوما خیلی راحت و صمیمی حرف بزنن و خودشونو یه جنتلمن نشون بدن ،معمولا فکرهای آلوده ای دارن (البته نه همه، حداقل اونایی که من از نزدیک میشناسم) . اجازه بدین از یکی دو تا از همکلاسی های پسر کلاس خودمون وصف خیلی کوتاهی داشته باشم تا مساله یه کم روشن بشه.
یکی از اینا که با بعضی خانومای کلاس خیلی راحته و بگو بخند و شوخی داره وقتی از جمع خانوما مییاد بیرون توی جمع پسرهای کلاس شخصیتش کلا عوض میشه و حرف های تنفر آمیزی در مورد خانوما میزنه که حالم ازش به هم می خوره. خیلی عذر میخوام که می خوام این جمله رو بگم ولی یه بار این آقا تو جمع بگیه پسرها گفت که وقتی داشتم با فلان دختر حرف میزدم ارضای جنسی شدم.
البته از حرف های من بد برداشت نکنید نمیگم همه ی افراد اینطورین . اما وقتی به دخترهای معصومی فکر می کنم به چنین گرگهایی اعتماد می کنند خیلی ناراحت میشم که نمی تونم براشون کاری بکنم .(آخه برم بهشون چی بگم) به نظر من بعضی از این ها از کسی که به یه دختری صرفا برای هوا و هوس پیشنهاد دوستی می دن خیلی خیلی پست ترن !

واقعا؟!؟!:Moteajeb!:یعنی همهشون همینن؟با یه حرف زدن فقط...؟!...

یاس...;369889 نوشت:
تو دانشگاه ما اصلا اینطوری نبود....ما به زور به هم سلام میکردیم...!!

البته یکی ازدوستانم کلاس زبان میره میگه همه اونجا همینطورن و تازه کنار هم دیگه هم میشینن!!کاری هم به سن و سال نیست مثلا آقای 35 ساله :khoshgel:میاد میشینه کناردست دختر 25 ساله:fekr: یا به اسم کوچیک صداش میزنه یا شمارشو میگره....:ajab!::god::khobam:
من که واقعا حالم بهم میخوره.....
بهش میگم اجازه نده
میگه چی میگی تو؟؟؟؟همه اونجا همینطورن..اصلا فامیل هم دیگه رو نمیدونن!


دوستتون راست میگه منم کلاس زبان میرفتم همینطوری بودمنم اوایل ازبقیه بچه هافاصله میگرفتم حتی پسراروتحویل نمیگرفتم که بخوان به خودشون جرات بدن منوصداکنن یاباهام حرف بزنن امااخرارابطم باچن تاازدخترای کلاس بهترشدواوناکه همش باپسراخوش وبش داشتن باعث شدیخورده ازاین رفتارم کم بشه امادیگه خداروشکرالان کلاس زبانوول کردم دانشگاه هم همینجوری بودامامن تاحدممکن سعی میکردم ازاین کارهاورفتارهاجلوگیری کنم دوستانوجوهست که مهمه وخیلی روادم تاثیرمیذاره وبایداراده قوی داشته باشی ومهمترازاون حفظشه!تودانشگاه که شدیدتره این اوضاع الان کلاس کامپیوترمیرم دخترپسراجدان راحتیم بخداای کاش همه جاهمینطوربود

سلام من تو روابطم اون طوری هستم که درسته مثلا کسی رو به اسم کوچک صدا نمی کنم یا بخوام خنده های الکی تو کلاس داشته باشم به خاطر همین در محیطی که هستم تنها با من با احترام حرف می زنن چون این افراد هستن که احترام خودشونو نگه می دارن به نظرم متین بودن نوعی احترام به خود هست

من هم دقیقا این مشکل رو دارم کلاس زبان ! البته خدا رو شکر تا اینجا فقط به فامیل صدام زدن چون با فامیل صداشون میزنم ! ولی واقعا حرکات بچه ها خیلی آزار دهنده است ................ با اینکه من سن دبیرستان هستم و بقیه همه دانشجو ولی نمیدونم چرا اینقد رفتار بچه ها سبکه ! ساعت کلاسمون هم که 9 تا 10:30 شبه موقع افطار وقتی من به ساعتش برای اذان اعتراض کردم همه یه جوری نگام کردن انگار اولین بار بود اسم روزه رو میشنیدن ! کلاسم رو هم نمیتونم تغییر بدم دیگه هیچ اموزشکایی سطحی رو که میرم تشکیل نمیده ! خیلی فضای جامعه افتضاح شده من سعی میکنم اصلا بهش فکر نکنم چون واقعا دیوانه کننده است !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:Ghamgin:

mona690;365967 نوشت:
سلام
من دختر دانشجوام که خوب حجابم رو هم رعایت میکنم و تا حالا درگیر دوستی های که بین دو جنس اتفاق می افتد نشدم ولی تو دانشگاه (همونجوری که میدونید حتما) روابط بین بچه ها خیلی عادی است یعنی شاید به جز عده ی خیلی کمی که کلا با هیچ کس رابطه خوبی ندارند(چه دختر و چه پسر!!) بقیه با هم راحتند و راحت اسم کوچیک همو صدا میکننو....خب من هم شامل همین مسئله شدم!البته واقعا در همین حد است یعنی همین به اسم کوچیک صدا کردنو... به هیچ وجه محتوی حرفا چیزهایی نیست که مشکلزا باشه یا به هیچ وجه برخورد فیزیکیو....نیست یعنی یه سری حریمها هست!و من هم مدتها با خودم میگفتم که چون همه اینطورین و مشکلی هم از نظر احساسی برای هیچ کس نیست خب عیبی ندارد و ین کاملا عادی است.
بعد راستش داشتم با خودم فکر میکردم یه مدت پیش دیدم اگر جلو امام زمان یکی از پسرای کلاس منو به اسم گوچیک صدا کنه من کلی خجالت میکشم!!..خب اونجا فهمیدم کارم درست نیست و دارم خودمو گول میزنم ! ولی الان دیگه کاریش نمیتونم بکنم!2-3سال روابط همین جوری بوده و با هم راحت بودیم (مخصوصا که این بین دو نفر هم نیست همه همین طورند) و مثلا من اگه بگم به یکیشون منو از این به بعد با فامیلیم صدا کن و... مسخرم میکنن یا خودم این کارو بکنم!اصلا فایده ای ندارد!..
چی کار کنم؟
سلام.این موضوع دقیقا به رفتار خودتون برمیگرده,باهاشون سنگین باشید,توجمع هاشونم اصلا شرکت نکنید,خندیدن هم خیلی مهمه اگه خنده دارتترین جک جهانم گفتن نخندین.پسرای کلاسمون جرات ندارن به من سلام کنن,چه برسه به اینکه صدام بزنن

پارمین;370043 نوشت:
دوستتون راست میگه منم کلاس زبان میرفتم همینطوری بودمنم اوایل ازبقیه بچه هافاصله میگرفتم حتی پسراروتحویل نمیگرفتم که بخوان به خودشون جرات بدن منوصداکنن یاباهام حرف بزنن امااخرارابطم باچن تاازدخترای کلاس بهترشدواوناکه همش باپسراخوش وبش داشتن باعث شدیخورده ازاین رفتارم کم بشه امادیگه خداروشکرالان کلاس زبانوول کردم دانشگاه هم همینجوری بودامامن تاحدممکن سعی میکردم ازاین کارهاورفتارهاجلوگیری کنم دوستانوجوهست که مهمه وخیلی روادم تاثیرمیذاره وبایداراده قوی داشته باشی ومهمترازاون حفظشه!تودانشگاه که شدیدتره این اوضاع الان کلاس کامپیوترمیرم دخترپسراجدان راحتیم بخداای کاش همه جاهمینطوربود

آره درسته هر چقدر هم محکم و ... باشی باز ی آدم سبک با رفتار .... پیدا میشه
ولی اینکه آدم مراقب باشه این اتفاق نمی افته من قبول ندارم !!!!!!! من دانشجوی ارشدم! کلاسمون غیر از من دختر دیگه ای نیست (بقیه پذیرش پسر هستن ) شماره تلفن همدیگه را داریم و چون دانشگاه دور از شهر هست و ماشین و ... نیست با بچه ها تا ترمینال یا مسیری که بشه راحت سوار ماشین شد می رم
نه اسم کوچیک هست و نه حتی صمیمی شدنی که بگو و بخند باشه همه اش درس هست
ی روز که از دانشگاه بر می گشتم متوجه شدم ی احمقی به دوست پسرش امار رفت و آمد من را به آقا پسر داده و ایشون هم که حالا من پسندیده !!!! روزی که ا زامتحان بر می گشتم ساعت 3 بود (جنوب ساعت 3 و 4 ... تا نزدیک شب از نصفه شبم خلوت تر هست خلاصه موقع برگشت این پسر احمق با ی نفر دیگه داخل ماشین خارجی کاملا همه شیشه ها دودی سر خیابون منتظر بود مردم تا خوابگاه رسیدم خدا بهم رحم کرد چون هیچی از نیت انها نمی دونستم
و اصلا در جریان نبودم
چقد زجر آور هست ادم تو مخمصه ای گیر کنه که فکرشم نمی کنه تازه فکر نکنید پوشش درستی نداشتم من بدون آرایش (ی کرم ضد آفتاب ) چادر، مانتو و مقنعه و ...
ولی ادم مریض همه جا هست بچه ها خیلی مراقب خودتون باشید من که خانم فاطمه زهرا ان روز به دادم رسید بعد فهمیدم چه اتفاق های تو آن شهر افتاده ی هفته مریض شدم از ترس :Ghamgin::Ghamgin:
من که قید آن رشته دانشگاه را زدم و حاضرم ی گرایش پایین تر ی شهر بهتر بخونم ( شهر خودمون نداره ) فقط دعا کنید انتقالی ایم جوربشه

به نظر من هم خودتون وقتی خیلی محترمانه برخوردکنیدواسمشون روصدانزنید برخوردشون تغییرمیکنه

موضوع قفل شده است