نگاهی اجمالی به مراحل تاریخی عرفان عملی

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نگاهی اجمالی به مراحل تاریخی عرفان عملی

باسمه تعالی
باسلام:
دقت در سیر تاریخی عرفان اسلامی ،روشن می سازد که عرفان عملی یا بعد عملی در عرفان اسلامی ،دارای چهار دوره و مرحله است:
1-مراحل ریشه ها
2-شکل گیری
3-پختگی و کمال
4-مرحله تکمیل

اما مرحله اول یا همان مرحله ریشه ها

همچنان که عرفان نظری یا بعد معرفتی عرفان اسلامی از دل عرفان عملی و بعد عملی عرفان اسلامی بیرون آمده،عرفان عملی نیز در شریعت ریشه داشته و از درون دین زاییده شده است.بنابراین مایه های اولیه عرفان عملی و یا مرحله ریشه ها را در دین بایست جست و جو کرد.

در معارف دینی به طور تقریبی همه مولفه هایی که بعدا در عرفان عملی می یابیم ،دیده می شود،اعم از زهد ورزی اسلامی که در شکل گیری کلیت عرفان میان مسلمانان سهم بسزایی داشته است .

و یا عبدت ،ریاضت،تهذیب،تزکیه نفس و مبارزه با خواهش ها و تمایلات نفسانی که در روایات با عنوان جهاد اکبر مطرح شده است و یا محبت الهی ،شوق به کمال ،وصال حق،لقاء الله و تقرب به خدای متعال و حتی حالت سیری و ترتیب بین مقامات که از بنیادی ترین و یژگی های عرفان عملی و سیر و سلوک عرفانی است،همگی در دین به روشنی وجود دارد.

درجات سه گانه اسلام،ایمان،احسان، و یا درجات ده گانه ایمان یا مراتب سه گانه یقین از علم الیقین ،عین الیقین،حق الیقین، و مانند این گونه مراتب و درجات و تنظیم و ترتیب کمال های روحی انسان که در آیات و روایات وجود دارند،دارای اهمیت بسیارند.

بنابراین می توان گفت:
در شریعت اسلامی،هم مسائل عرفان عملی،هم ترتیب مقامات و حالت سیری و هم بیان هدف و مقصد نهایی ارائه شده است.

این همه، به ضمیمه روحیه خرد ورزی و تولید علمی که شریعت خود بدان تشویق نموده و با بیان آنکه،انما علینا ان نلقی علیکم الاصول و علیکم ان تفرعوا[1]آن را در میان مسلمین ترویج نموده است،به تدریج منشا پیدایش علم عرفان عملی شده است.

به بیان دیگر وقتی علم نحو و ادبیات عرب با القای چند اصل کلی از سوی امیر المومنین علیه السلام به ابی الاسود دئلی [2] و تشویق او به تحقیق و پژوهش در این زمینه شکل می گیرد و امروزه ما با مجموعه های عظیمی از علوم ادبی روبه رو هستیم،به طور کامل طبیعی و معقول است که با وجود گستره عظیمی از آیات و روایات در زمینه های عرفان نظری و عملی و مقوله های دیگر ،این علوم در حوزه مسلمین شکل گرفته،رشد و تکامل یابند،همچنان که فقه،کلام و تفسیر این چنین هستند.

ادامه دارد.....
پی نوشت:
1-بحار الانوار/ج2/ص245
2-جعفر کاشف الغطاء،کشف الغطاء،ج1،ص14

در مورد چگونگی تاثیر گذاری دین در شکل گیری عرفان عملی،ما با دو نوع پشتیبانی و تایید رو به رو هستیم:

الف)پشتیبانی و تایید محتوایی(تایید عام)
همچنان که گفته شد ،اگر مسائل عرفان عملی را در اصول و پایه ها با دین مورد مقایسه قرار دهیم،ریشه داشتن عرفان عملی در موافه های دینی روشن می شود و هم موضوعات و مباحث عرفان عملی مورد تایید قرار گرفته،از نظر شریعت،مهر قبولی خواهد خورد.

ب)تایید و پذیرش روش سالکانه و منش عارفانه(تایید خاص)
علاوه بر آنکه اصول و مبانی اساسی عرفان عملی از نظر محتوایی مورد تایید،پذیرش و پشتیبانی دین اسلام قرار دارد،روش های ویژه سلوک،همانند:ذکرهای خاص با تعداد معین،ضرورت کم خوابی،کم خوری با برنامه معین.

ضرورت انجام مستحب ها مانند نماز شب که در میان عرفا معمول است و ضرورت آن در شریعت نیامده است نیز با برخی روش ها و دیدگاه ها که در پی خواهد آمدفمورد تایید ویژه و خاص شریعت واقع شده و دین بر آن صحه گذاشته است.

خدای متعال در سوره حدید می فرماید :
پیروان حضرت مسیح علیه السلام روش خاصی از زندگی را با نام رهبانیت از پیش خو و بدون آنکه ما تشریع نموده و بر آنها تکلیف کرده باشیم ،برای تحصیل رضایت خداوند متعال از خود پدید آوردند،اما در پی این،خود در عمل به آن نوع از برنامه ،دو دسته شدند؛ عده ای بدان ملتزم مانده و عده ای دیگر از آن سر پیچی کردند و به درستی آن را رعایت نکردند.

حق تعالی در قرآن کریم می فرماید:

(ثم قفینا علی آثارهم برسلنا و قفینا بعیسی ابن مریم و آتیناه الانجیل و جعلنا فی قلوب الذین اتبعوه رافة و رحمة و رهبانیة ابتدعوها ما کتبنا ها علیهم الا ابتغاء رضوان الله فما رعوها حق رعایتها فاتینا الذین آمنوا منهم اجرهم و کثیر منهم فاسقون)

و از پی نوح و ابراهیم علیهم السلام باز رسولان دیگر و سپس عیسی بن مریم علیه السلام را فرستادیم و به او انجیل را عطا کردیم و در دل ها ی پیروانش مهربانی،رحمت و رهبانیتی قرار دادیم که ما بر ایشان ننوشته و واجب نکرده بودیم ،اما خود برای تحصیل رضایت و خشنودی خداوند ،از پیش خود ابداع کردند،اما به طور شایسته آن را رعایت نکردند و ما نیز آنان را که ایمان آورده [و رهبانیت و برنامه ابداعی میان خود را عمل کردند]پاداش عنایت کردیم و حال آنکه بسیاری از ایشان [به آنها عمل نکرده و]فاسق شدند[1]

علامه طباطبایی (ره)در تفسیر این آیه می فرماید:
رهبانیت از رهبت که به معنای خشیت است،اشتقاق یافته است،اما درعرف بر بریدن انسان از مردم برای عبادت خدا که از ترس و خوف او ناشی می شود،اطلاع می گردد.

ابتداع،آوردن چیزی است که در دینی یا سنتی و یا صنعتی سابقه نداشته است....بنابراین،معنای آیه آن خواهد بود که پیروان حضرت مسیح علیه السلام از پیش خود و بدون آنکه ما بر ایشان تشریع کرده باشیم [و در دین سابقه داشته باشد]رهبانیت [و روش خاص زندگی که همراه ریاضت،عبادت و دوری از مردم بود]را پدید آوردند.

پس از این بیان،علامه طباطبایی ،به تایید رهبانیت از سوی خدای متعال اشاره فرموده و می گویند:
در این سخن خداوند به آن اشاره است که رهبانیت در پیشگاه الهی مورد پسند و رضایت است،هر چند خود آن را تشریع نکرده و از راه انبیا ابلاغ ننموده باشد[2]

این تایید و رضایت از جهات مختلفی در آیه شریفه اشکار است؛زیرا
اول آنکه رهبانیت را د رکنار رافت و رحمت ؛از جمله اموری می داند که خداوند آنها را در دل پیروان حضرت مسیح علیه السلام افکنده است

دوم آنکه اندیشه و انگیزه پدید آوردن رهبانیت را فقط رضایت خداوند می شمارد

سوم و از همه مهم تر آنکه،از عدم رعایت کامل رهبانیت اظهار عدم نارضایتی و نا خشنودی کرده و به واسطه آن،ایشان را به دو دسته مومن و فاسق تقسیم کرده است و به کسانی که رهبانیت را به درستی عمل نمایند،مومن اطلاق می کند و در برابر عملشان ثواب الهی در نظر می گیرد و آنها که رهبانیت را عمل نکردند،فاسق و گناهکار می شمارد.

پی نوشت:
(1)حدید،27
(2)المیزان،ج19،ص 173

روایت ها و حدیث های ائمه معصومین علیهم السلام که ذیل آیه 27 سوره حدید آمده است نیز به طور عموم بر تایید رهبانیت و روش خاص عرفانی دلالت دارد و هر چند ملاحظاتی نیز اعمال می شود که در پی خواهد آمد،اما در مجموع با دید مثبت بدان پرداخته اند.

ما در میان این روایت ها ،تنها یک روایت را که مرحوم طبرسی در مجمع البیان روایت کرده است نقل می کنیم.روایت از این قرار است که عبد الله بن مسعود می گوید:
من پشت سر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم با آن حضرت بر الاغی سوار بودیم.حضرت به من فرمودند:

فلانی؛آیا می دانی بنی اسرائیل چگونه و از کجا رهبانیت را پدید آوردند؟به حضرت عرضه داشتم :خدا و رسولش داناترند،پس فرمود:پس از عیسی علیه السلام حاکمان ستمگری در بنی اسرائیل ظهور کرده و حاکم شدند که معصیت خدا می کردند،از این جهت اهل ایمان به غضب در آمده و خشمگین شدند و با آنها به جنگ پرداختند،اما تا سه مرتبه شکست خوردند و از ایشان جز اندکی باقی نماندند.

پس از آن با خود گفتند :اگر دوباره به جنگ برخیزیم ،همه ما را از بین برده و دیگر برای دین خدا کسی باقی نمی ماند که مردم را بدان دعوت کند.پس بیایید در زمین متفرق شویم تا آن زمان که خداوند پیامبری را که عیسی علیه السلام ما را بدو وعده داد[و مرادشان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بود] بر انگیزاند.پس از این تصمیم گیری پراکنده شده و به غارهایی که میان کوه ها بود،پناه بردند و رهبانیت را پدید آوردند[که عبارت بود از دوری از مردم،خلوت،عبادت،ریاضت،پرورش روح واتصال به عالم بالا]

در ادامه سخن،پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم به ابن مسعود می فرماید:

فمنهم من تمسک بدینه و منهم من کفر [اما همه آنها به عهد و پیمان خود ملتزم نماندند،بلکه ]عده ای از ایشان به دین خود تمسک جسته و عده ای از آنها کافر شدند.

ابن مسعود می گوید:
پس از این سخن ،حضرت آیه 27 سوره حدید را تا آخر تلاوت فرمودند.

نکته ا ی که در این قسمت باید بدان توجه کرد ،آن است که مراد حضرت از دین در کلام اخیرشان ،دین الهی ؛یعنی آیین عیسوی نبوده است که همگان بدان ایمان داشته و کسی کفر نورزیده بود،بلکه مراد همان برنامه ای بود که خود احداث کرده بودن و بر آن عهد و پیمان بسته بودند.

به بیان دیگر ،مراد رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم از دین در این سخن ،همان رهبانیت است که برخی بدان ملتزم مانده و به تعبیر قرآن مومن بودند،اما برخی از آن سر پیچیده و فسق ورزیدند و به تعبیر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم کافر شدند.

ابن مسعود می گوید :
در ادامه حضرت از من پرسید :اتدری ما رهبانیة امتی؟آیا می دانی رهبانیت امت من و مسلمان ها چیست؟عر ض کردم:خدا و رسولش آگاه ترند.پس فرمود:الهجرة و الجهاد و الصلوة و الصوم و الحج و العمرة

این بخش از سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بسیار مهم و کلیدی است .در این سخن،حضرت،رهبانیت اسلامی را معرفی می کند و جهت درست عرفانی را تبیین کرده و می فرمایند در رهبانیت و عرفان اسلامی ،نماز ،روزه،حج،عمره،عبادات و ریاضات درکنار هجرت و جهاد قرار دارد.

با این سخن،حضرت در تشخیص عرفان صحیح اسلامی که مورد نظرشان بوده است ،ملاک اساسی و محکی بنیادین را ارائه کرده اند که خود سازی و سلوک باید در متن اجتماع و همراه آن باشد و اگر عزلت ،خلوت و مانند آن هم در برنامه سلوکی در نظر گرفته شود-که باید هم باشد و تهذیب و سلوک در غالب اوقات بر آن متوقف است-موقتی بوده و اصالت ندارد.

و حتی پیروان حضرت مسیح نیز این گونه نبودند ؛زیرا همه آنها اهل مبارزه و جهاد بودند و ترک مبارزه را برای مدتی و به صورت یک تاکتیک برگزیدند،هر چند ممکن است پس از گذشت زمان،اصل ماجرا به فراموشی سپرده شده و خود ریاضت و گوشه گیری ، مطلوب راهبان مسیحی شده باشد،پس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم با این سخن آن را مورد نقد قرار داده و روش درست رهبانیت را پیش روی مسلمین قرار می دهند.

بنابر آنچه گفته شد ،باید پذیرفت که عرفان عملی و بعد عملی عرفان اسلامی در شریعت اسلامی ریشه داشته و مایه های اساسی خود را همانند عرفان نظری از دین اخذ نموده است

2 -مرحله شکل گیری
پس از قرن اول که مرحله ریشه های علم عرفان عملی را باید در آن جست و جو کرد،وارد مرحله دیگری در تکامل علم عرفان عملی خواهیم شد که از آن با عنوان مرحله شکل گیری یاد می کنیم.این مرحله از قرن دوم آغاز و تا نیمه اول قرن چهارم ادامه می یابد.

در این مرحله همه مقدمه های لازم برای بروز و ظهور کامل عرفان عملی در مرحله پسین فراهم شده است.بسیاری از مقام ها همچون:سکر،صحو،اخلاص،محو و....به

طور کامل شناخته شده و مورد تحلیل و بر رسی قرار گرفتند و هر یک از مشایخ،خود در یک مقام از مقامات سلوکی جلوه ای وبژه یافتند

و در هر مقام یا چند مقام رساله هایی نوشته شد و از همه مهم تر ،ترتیب بین مقامات مورد توجه قرار گرفت.

مطابق تحقیقاتی که از سوی محققان صورت گرفته است ،اولین نفری که به مقامات حالت سیری داده است،شقیق بلخی (م194ق)است

و پس از وی دارانی(م125ق)،

ذوالنون(م245ق)،

بایزید(م261ق)،

جنید(م297ق)

خراز(م279ق)

و نفّری(م حدود 340ق)که هریک در این زمینه گام هایی برداشتند.

3-مرحله پختگی و کمال
این مرحله از نیمه دوم قرن چهارم شروع و تا نیمه اول قرن هفتم ادامه می یابد.در این برهه عرفان اسلامی در بعد عملی و سلوک به اوج خود رسیده و پختگی و کمال لازم

برای یک علم مستقل را فراهم می یابد،به صورتی که نه تنها همه منازل و مقامات مورد شناسایی قرار گرفتند و دقایق و ظرایف آنها کشف و تبیین شدند،بلکه ترتیب بین آنها و

نظم لازم در شکل گیری حالت سیری نیز مشخص شد و اکثر تالیفات مهم در زمینه علم عرفان عملی نیز در همین مرحله عرضه شد
آنچه در این قسمت از گفتار اهمیت می یابد،معرفی و گزارشی اجمالی از آثار و تالیفات مهمی است که در طول این چهار قرن تالیف یافته اند.این گزارش در واقع دقتی گذرا از

مراحل تکامل علم عرفان عملی در مرحله سوم است.

مهم ترین کتب عرفان عملی
مهم ترین آثاری که در دوره سوم ارائه شده است،با حفظ ترتیب تاریخی به قرار زیر می باشد:
ا-الّلمع
این کتاب نوشته ابو نصر سرّاج طوسی(م 378ق)است.اهمیت این اثر از آن جهت است که تقریبا همه میراث عرفای پیش از خود را گزارش می کند و در عرفان اسلامی اولین

دایرة المعارف محسوب می شود و اکثر کتب بعد،از این کتاب متاثر هستند.
کتاب اللمع مشتمل بر چند بخش با عنوان ((کتاب)) است و در بخشی با عنوان ((کتاب المقامات و الاحوال)) به مسائل عرفان عملی و بیان مقامات می پردازد و به هفده مقام

و حال اشاره می کند که عبارتند از: مقام توبه،ورع،زهد،فقر،صبر،توکل و رضا.و حال مراقبه،قرب،محبت،خوف،رجا،شوق،انس،طمانینه،مشاهده،و یقین
2-التعرّف
این اثر،نوشته ابوبکر محمد کلاباذی (م380ق)است.در این اثر پس از تبیین اعتقادات عرفا از باب سی و پنجم به طور رسمی وارد مراتب ،مراحل و مقامات می شود که به طور

کلاسیک و متون درسی عرفان عملی ،پس از شرح مقام توبه ،مقامات زهد،صبر،فقر،تواضع،خوف،تقوا،اخلاص،سکر،توکل،رضا،یقین،ذکر،انس،قرب،اتصال،محبت،تجرید،تفرید،

وجد،غلبه،سکر،غیبت،شهود،جمع،تفرقه،تجلی،استتار،فنا،بقا،حقایق معرفت و در نهایت توحید را توضیح می دهد و در چند باب آخر نیز در عرفان عملی مباحثی مختلف،ارائه می کند.

3-قوت القلوب فی معاملة المحبوب
این اثر،تالیف ابوطالب محمد بن علی مکی(م386ق)است که برخلاف بیشتر کتاب های دیگر که حالت دایرة المعارفی دارند،به طور عمده در عرفان عملی است و به صورت

کامل دقایق و ظرایف منازل،مقامات و احوال سلوک را بررسی می کند و در تطبیق آنها با سنت و شریعت تلاش
گسترده ای انچام می دهد.
جامی در نفحات الانس ص 724،از برخی عرفا –که به عقیده بعضی ،عین القضاة همدانی است –نقل می کندکه (لم یصنف فی الاسلام مثله فی دقائق الطریقة) و خودش در ص122 در وصف این اثر می گوید:قوت القلوب مجمع اسرار طریقت است.
4-الاشارات و التنبیهات
این اثر که نوشته فیلسوف شهیر اسلامی،ابن سینا (م428ق)است،در ده نهج،پیرامون مسائل منطقی و ده نمط پیرامون مباحث طبیعی،الهی،و عرفانی تنظیم شده

است.ابن سینا در نمط نهم این کتاب از مقامات عارفان سخن می گوید.وی پس از آنکه عارف را از زاهد و عابدد جدا کرده است و حقیقت عرفان و عارف ا به زیبایی معنا می

کند،منازل سیر را در یازده مرحله ارائه می کند که عبارتند از :

اراده،ریاضت،وقت،توغل،استیفاز،انقلاب،تغلغل،مشیت،تعریج،تردد،وصول.

تقریر بو علی از این مقامات ،تقریری منحصر به فرد است و بیشتر اصطلاحات به کار رفته ،ابتکاری است و همه اینها از مسائل ویژه ای خبر می دهد که برای تاریخ نویسان

فلسه و ابن سینا شناسان اهمیت زیادی دارد.

این قسمت از اشارات،به خاطر زیبایی زیاد و دقت هایی که در آن اعمال شده است و همچنین به جهت مختصر بودن ،مورد توجه بسیاری از اندیشمندان معاصر،همانند

شهید مطهری قرار گرفته و در شرح عرفان عملی به طور عمده از این اثر استفاده می کنند،اما باید دانست نمط نهم اشارات،به خاطر به کار رفتن اصطلاحات خاص و عدم

تبیین بسیاری از مقامات و منازل رایج و اصطلاحات آنها،نمی تواند روشن کننده اصطلاحات و ساختار عرفان عملی اسلامی باشد.

5-رساله قشیریه
این کتاب که تالیف ابو القاسم قشیری(م465ق)است،از بهترین کتب عرفانی بوده و از آثار درجه اول محسوب می شود که مورد استناد و توجه عرفا می باشد.

در این کتاب پس از ارائه یک سری مقدمات،مشایخ عرفانی را معرفی می کند و در باب دوم ،به شرح اصطلاحات عرفانی که به طور عمده در عرفان عملی است،می پردازد و در

ادامه همین باب ،بیش لز چهل و دو مقام را از توبه تا توحید تبیین می کند.

موضوع قفل شده است