جمع بندی شطرنج؟! چرا؟

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شطرنج؟! چرا؟

سلام
این احادیث مربوط به شطرنج را ترجمه کنید لطفا:
چرا اینقدر الفاظ تند هستند؟؟



مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏13، ص: 222

81- بَابُ تَحْرِيمِ اللَّعْبِ بِالشِّطْرَنْجِ وَ نَحْوِهِ‏

15186-[1] دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع: أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ[2] فَقَالَ الرِّجْسُ مِنَ الْأَوْثَانِ الشِّطْرَنْجُ وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ.

15187-[3] زَيْدٌ النَّرْسِيُّ فِي أَصْلِهِ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ فِي حَدِيثٍ: وَ أَمَّا الشِّطْرَنْجُ فَهُوَ الَّذِي قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ‏[4] الْخَبَرَ.

15188-[5] الصَّدُوقُ فِي الْمُقْنِعِ، وَ فِي التَّفْسِيرِ، عَنِ الصَّادِقِ ع:[6] أَنَّ الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ الشِّطْرَنْجُ.

15189-[7] جَامِعُ الْأَخْبَارِ، رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص مَرَّ بِقَوْمٍ يَلْعَبُونَ بِالشِّطْرَنْجِ قَالَ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ:.

عَوَالِي اللآَّلِي، عَنْهُ ص: مِثْلَهُ.[8]
15190-[1] الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِيُّ فِي لُبِّ اللُّبَابِ، عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: مَلْعُونٌ مَنْ جَرَّ اللَّعْبَ بالإِسْتِرِيقِ يَعْنِي الشِّطْرَنْجَ.

15191-[2] الشَّيْخُ أَبُو الْفُتُوحِ فِي تَفْسِيرِهِ، عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع: أَنَّهُ مَرَّ بِقَوْمٍ يَلْعَبُونَ بِالشِّطْرَنْجِ فَقَالَ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ وَ أَخَذَ قَدْراً مِنَ التُّرَابِ وَ طَرَحَهُ فِيهِ قَالَ الشَّيْخُ يَقُولُ الَّذِينَ يَتَعَاطَوْنَ لَعْبَ الشِّطْرَنْجِ إِنَّهُ كُلَّمَا بَسَطَ نَطْعَهُ وَجَدَ فِيهِ شَيْئاً مِنَ التُّرَابِ.

[3] 82- بَابُ تَحْرِيمِ الْحُضُورِ عِنْدَ اللَّاعِبِ بِالشِّطْرَنْجِ وَ السَّلَامِ عَلَيْهِ وَ بَيْعِهِ وَ شِرَائِهِ وَ أَكْلِ ثَمَنِهِ وَ اتِّخَاذِهِ وَ النَّظَرِ إِلَيْهِ وَ تَقْلِيبِهِ وَ أَنَّ مَنْ قَلَّبَهُ يَنْبَغِي أَنْ يَغْسِلَ يَدَهُ قَبْلَ أَنْ يُصَلِّيَ‏

15192-[4] الشَّيْخُ أَبُو الْفُتُوحِ فِي تَفْسِيرِهِ، عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: مَلْعُونٌ مَنْ لَعِبَ بِالْإِسْتِرِيقِ يَعْنِي الشِّطْرَنْجَ وَ النَّاظِرُ إِلَيْهِ كَآكِلِ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ:.

جَامِعُ الْأَخْبَارِ، عَنْهُ ص: مِثْلَهُ‏[5]

وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ: النَّاظِرُ إِلَيْهِ كَالنَّاظِرِ إِلَى فَرْجِ أُمِّهِ.

[6]

15193-[7] فِقْهُ الرِّضَا، ع: فَأَمَّا الشِّطْرَنْجُ‏ فَإِنَّ اتِّخَاذَهَا كُفْرٌ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَ اللَّعْبُ بِهَا شِرْكٌ وَ تَقَلُّبُهَا كَبِيرَةٌ مُوبِقَةٌ وَ السَّلَامُ عَلَى اللَّاهِي بِهَا كُفْرٌ وَ مُقَلِّبُهَا كَالنَّاظِرِ إِلَى فَرْجِ‏ أُمِّهِ.

15194-[8] عَوَالِي اللآَّلِي، قَالَ الصَّادِقُ ع: اللَّاعِبُ بِالشِّطْرَنْج‏ مُشْرِكٌ وَ السَّلَامُ عَلَى اللَّاهِي بِهِ مَعْصِيَةٌ.






[/HR][1] ( 5)- لب اللباب: مخطوط.

[2] ( 6)- تفسير أبي الفتوح الرازيّ ج 1 ص 365.

[3] الباب 82.

[4] ( 1)- تفسير أبي الفتوح الرازيّ ج 1 ص 365.

[5] ( 1، 2) جامع الأخبار ص 179.

[6] ( 1، 2) جامع الأخبار ص 179.

[7] ( 2)- فقه الرضا( عليه السلام) ص 38.

[8] ( 3)- عوالي اللآلي ج 2 ص 111 ح 306.



[/HR][1] 1- دعائم الإسلام ج 2 ص 210 ح 769.

[2] ( 1) الحجّ 22: 30.

[3] 2- أصل زيد النرسي ص 51.

[4] ( 1) الحجّ 22: 30.

[5] 3- المقنع ص 154.

[6] ( 1) ليس في المصدر.

[7] 4- جامع الأخبار ص 179.

[8] ( 1) عوالي اللآلي ج 1 ص 243 ح 166.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مجید

ask;365433 نوشت:
سلام
این احادیث مربوط به شطرنج را ترجمه کنید لطفا:

_____________________________________________
با صلوات بر محمد وآل محمد
سلام علیکم
دوست گرامی در حد ممکن چند روایت را خدمت شما کاربر گرامی ترجمه می نمایم ،ولی این مقدور نیست که همه ی روایات ترجمه شود. واز این بابت از شما عذر خواهی می کنم.
1-قال الصادق عليه السّلام:« الّلاعب بالشّطرنج مشرك و السّلام على اللّاهي به معصية؛امام صادق (ع) فرمود: كسى كه با شطرنج بازى مى ‏كند مشرك، و سلام كردن به او گناه است.»
2-- دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع: «أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ فَقَالَ الرِّجْسُ مِنَ الْأَوْثَانِ الشِّطْرَنْجُ وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ؛و امام صادق عليه السّلام را از اين آيه پرسيدند فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (از پليدى پرستيدن بتها دورى گزينيد و نيز از قول‏ زور (كه همان باطل و دروغ و شهادت ناحق و سخنان لهو و غنا باشد) اجتناب و دورى كنيد) (الحجّ: 30) فرمود: رجس از اوثان شطرنج‏ است، و قول زور آواز لهوى با ساز.
[=Traditional Arabic]
3-
الشَّيْخُ أَبُو الْفُتُوحِ فِي تَفْسِيرِهِ، عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: مَلْعُونٌ مَنْ لَعِبَ بِالْإِسْتِرِيقِ يَعْنِي الشِّطْرَنْجَ وَ النَّاظِرُ إِلَيْهِ كَآكِلِ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ:.
[=Traditional Arabic] و فرمود ملعون است هر كه بازى كند با ساريق يعنى با شطرنج و نظركننده بآن مثل خورنده گوشت خوك است .

[=Traditional Arabic]

من هم وقتی این روایات را در بحارالانوار دیدم خیلی تعجب کردم. تاحالا فکر می کردم حرمت شطرنج از این باب هست که زمانی آلت قمار محسوب می شده، ولی این روایات نشون میدن که اینطور نیست

ظاهرا حرمت بسیاری از بازی ها به خاطر دور کردن آدم از یاد خدا و اشتغال به لهو و لعب هست اما چرا یک بازی فکری مثل شطرنج لهو و لعب محسوب میشه؟
آیا دین اسلام مخالف بازی و سرگرمی است؟ تنها سرگرمی هایی که در اسلام به آنها سفارش شده اسب سواری و تیراندازی و شناست که آنهم از باب بازی و سرگرمی نیست....

نسیم رضوان;365848 نوشت:
ظاهرا حرمت بسیاری از بازی ها به خاطر دور کردن آدم از یاد خدا و اشتغال به لهو و لعب هست اما چرا یک بازی فکری مثل شطرنج لهو و لعب محسوب میشه؟
آیا دین اسلام مخالف بازی و سرگرمی است؟ تنها سرگرمی هایی که در اسلام به آنها سفارش شده اسب سواری و تیراندازی و شناست که آنهم از باب بازی و سرگرمی نیست....
باعرض سلام وخستته نباشید!من درباره این موضوع از یکی از اساتیدم سوال کردم,ایشون دکترای کامل دارن وشاگرد مکتب دکتر شریعتی بودند,حکم شرعیشو که همه میدونید,اما دلیل حرام بودنش باوجود بدون قمار بودن این هست که یک بازی هوشی ومربوط به آیکیو است,وکلا هر بازی که باعث حقیر شدن وپایین اومدن شان انسانی میشه حرامه.....

YA MOHAMMAD;365881 نوشت:
یک بازی هوشی ومربوط به آیکیو است,وکلا هر بازی که باعث حقیر شدن وپایین اومدن شان انسانی میشه حرامه.....

سلام. ممنون از جوابتون
اما چطور یک بازی هوشی باعث پایین اومدن شان انسانی میشه؟

نسیم رضوان;365903 نوشت:
سلام. ممنون از جوابتون
اما چطور یک بازی هوشی باعث پایین اومدن شان انسانی میشه؟[/ توی بازی این شکلی هوش یک نفر بردیگری برتری دارد که توانسته دیگری را شکست دهد.

YA MOHAMMAD;365909 نوشت:
توی بازی این شکلی هوش یک نفر بردیگری برتری دارد که توانسته دیگری را شکست دهد.

اینکه هوش انسانها با هم یکی نیست که یه امر بدیهیه. آیا شکست کسی به وسیله بالابودن هوش باعث تحقیر طرف مقابل میشه؟

اصلا اگر این قضیه باعث حرمتش بشه، چطور حالا که شطرنج از حالت قمار خارج شده حکم به حلال بودنش داده اند؟ ظاهرا این حکم فقط ناظر به آلت قمار بودن شطرنج هست و حالا که آلت قمار نیست پس بازی با آن حلاله

نسیم رضوان;365913 نوشت:
اصلا اگر این قضیه باعث حرمتش بشه، چطور حالا که شطرنج از حالت قمار خارج شده حکم به حلال بودنش داده اند؟ ظاهرا این حکم فقط ناظر به آلت قمار بودن شطرنج هست و حالا که آلت قمار نیست پس بازی با آن حلاله
البته باید درنظر بگیرید که بعضی از مراجع به خاطر مسایل مملکتی اون رو آزاد کردن مثل موسیقی هایی که در تلویزیون پخش میشه,اما درموردشطرنج آیت...سیستانی حتی بازی کامپیوتری اون رو هم حرام میدونن.

در مورد جایگاه بازی و سرگرمی در اسلام نظرتون چیه؟ چه سرگرمی هایی مورد تایید اسلامه؟

به نظر من هرچیزی که مصداق سرگرمی و بازیه به خاطر دورشدن از خدا، اگر حرام نباشه، مکروهه. این باعث نمیشه که اسلام دین غیرقابل انعطافی به نظر بیاد؟

والا نمیدونم اگه نظر منو خواستید اینکه چه بازیهایی داری تاییده دانششو ندارم,اماکلا فکر کنم هر بازی ویا هرچیزی باید درخدمت انسان باشه باعث پیشرفتش.فکر کنم کتاب معنا شناسی قرآن بتونه کمکتون کنه درباره حکم شطرنج...

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان ، سلام به همگی ، در شطرنج افراد یاد میگیرن چطور از مغزشون کار بکشن و با استراتژی و فکرشون طرف مقابل که یک رقیب است را شکست دهند . چنین چیزی در فوتبال و کل بازی های دیگه وجود دارد . یعنی با انجام این بازی باعث میشه آدم فکر کنه ، برای خودش راهی رو بیابه تا بتونه بر طرف مقابل غلبه کنه . خب اینجا حق به حق دار میرسه یعنی هر کسی که بیشتر بتونه از مغزش کار بگیره و راه حل و استراتژی بهتری بچینه ، برنده هست . حق به حقدار میرسه . حالا درباره ی بازی که شما میگین آدمرو از یاد خدا میبره ! خب هر بازی ، اصلا بازی نه هر کاری ، حتی نقاشی کردن یا حکاکی روی چوب یا کلا چیزی که آدم رو سرگرم بکنه ، آدمرو از یاد خودش هم میبره چه برسه به خدا ! چون تمامی فکرش متمرکز میشه بر روی کاری که داره میکنه تا موفق بشه . در چیزی که ادم بیشتر باید فکر کنه مثل شطرنج این حالت بسیار بیشتره در چیزی مثل آشپزی کمتره ! ولی در همه هست . خب این نشانه از تمرکز هست . ایرادش چیه ؟ این باعث میشه که افراد بیشتر از قدرت تفکرشون استفاده کنن و این اتفاقا چیز عالی ایه ! یکم عاقلانه به این قضایا فکر کنیم . صفحه شطرنج و مهره هاش چند تا شی هستن که از چیزای طبیعی مثل چوب و سنگ و ... ساخته شدن . ما هم با یه قوانینی که وضع میکنیم براشون بازی رو پیش میبریم . مثل تمامی کار های دیگری که وجود داره . بدون قانون نمیشه کاری کرد ! میشه ؟ پس کجای این کار ایراد داره ؟ تازه در صورتی که یک سرگرمی بیهوده هم نیست ، شطرنج باعث میشه آدما مغزشون رو به کار بندازن . نمیدونم که الآن که باز هم این وسیله برای قمار استفاده نمیشه ، باز هم با دلایلی غیر منطقی می گویید که حرامه !

باسلام و صلوات
یک مثال بزنم
فردی میگه از دو کاسه ای که کنارتون هست یکیش داخلش زهر هست!
چکار میکنید عقل میگه از هیچکدوم نخورید!
حالا فردی به عظمت امام جعفرصادق ع میفرماید نگه داشتن شطرنج در خانه هم کفر هست.
حالا برخی میان فتوا میدن و حلالش میکنند از شآن امام و معصومین چیزی کم نمیشه بلکه از شآن خودشون کم میشه.
آنهایی که دوست ارم اسلام واقعی ا درک کنند باید هر چی امام فرمود بگن سمعآ و طاعتآ
برخی چیزها ارزش تجربه نداره یکیش این شطرنجه.
ما که پاک شدیم آنها هم که دارن بندازند دور از خدا بخوان پاک شن
موفق باشید (موفق غلام حضرت امام رضا ع بوده)
غلام امام زمان خودمان باشیم:ok:

[="DarkSlateBlue"]سطح شطرنجی سیاه وسفید ٬ از زمان مصر باستان در معابد مورد استفاده قرار می گرفته و بیش از آنکه جنبه ی تزئینی داشته باشد٬ دارای مفهومی رمزآلود است.امروزه٬ این نوع کفپوش یکی از نمادهای مهم فراماسونری و مکانی برای اجرای مراسم فرقه ای در کلیه ی لژهای ماسونی به شمار می رود.تشریفات ویژه ی ورود به این سازمان می بایست بر روی این سطو ح٬ که کنایه از آمیختگی زندگی انسان با خیر و شر است ٬ انجام گیرد.

IMAGE(<a href="http://upload7.ir/" class="bb-url" rel="nofollow"><img src="http://upload7.ir/images/05583157631627428758.png" alt="" class="bb-image" /></a>)

“سنگفرش شطرنجی نمادی قدیمیست که با اجرای مراسم های اولیه در سده ی گذشته ارتباط دارد. این نماد اغلب با یک ستاره دنباله دار و حاشیه ی کنگره دار همرا ه می شود. به سادگی می توان مفهوم کاشی های همرنگ سیاه و سفید را به نمادی از خیر وشر در زندگی انسان تعبیر نمود.”

به گفته ی پژوهشگران٬ این عقیده که سطوح شطرنجی از دیرباز نشانگر “خانه و منشاء اسرار” هستند٬ به مصر باستان و نیز پرستش خدایگان دیونیزیاک (Dionysiac) در یونان قدیم بازمی گردد.

“ردپای معماران دیونیزیاک بر روی زمینه ی شطرنجی اطاق های لژ مدرن فراماسونی کاملا مشهود است. از زمانی که این تشکیلات مدرن صرفا به یک اتحادیه ی کارگری محدود نماند٬ این طرح قالب نمادین خود را که برگرفته از تعالیم متافیزیک جوامع باستانی بود٬ حفظ کرد.”

در سطح “کارآموز تازه وارد” این سنگفرش نمایانگر طبقه ی همکف معبد سلیمان است. به بیان کتاب مقدس٬ طبقه ی همکف معبد سلیمان از چوب کاج یا صنوبر ساخته شده بود.

با اینکه در اغلب لژها٬ این سنگفرش شطرنجی از دو رنگ سیاه و سفید تشکیل شده٬ ولی لزوما اینطور نیست. همچنین٬ الگوی این سطوح گاهی بجای شکل مربعی٬ لوزی شکل می باشد.

IMAGE(<a href="http://upload7.ir/" class="bb-url" rel="nofollow"><img src="http://upload7.ir/images/31029670500869129803.png" alt="" class="bb-image" /></a>)

IMAGE(<a href="http://upload7.ir/" class="bb-url" rel="nofollow"><img src="http://upload7.ir/images/33194351584500356484.png" alt="" class="bb-image" /></a>)

نمونه ی سنگفرش شطرنجی در کلیسای نوتردام پاریس .این کلیسا٬ توسط شوالیه های معبد(اجداد فراماسونهای امروزی) ساخته شده است.

IMAGE(<a href="http://upload7.ir/" class="bb-url" rel="nofollow"><img src="http://upload7.ir/images/86081434429086423131.png" alt="" class="bb-image" /></a>)

”لا پاپس” کارت شماره ۲ تاروت است. این شماره نماد دوگانگى می باشد. به نماد ینگ یانگ بر روی کتاب این راهبه که نشاندهنده ی همان اصول دوجزئی در سنگفرش شطرنجی است توجه کنید.

دوگانگی

--------------------------------------------------------------------------------

در کنار هم قرار گرفتن رنگ های متضاد بر روی سنگفرش شطرنجی ٬ نمایش عینی یک اصل مهم در فلسفه ی هرمسی است : دوگانگی .

“این سنگفرش که با استفاده ی متناوب از رنگهای سیاه وسفید تشکیل می شود٬ به شکلی هدفمند ویا کاملا اتفاقی٬ حاکی از اصالت خیر وشر در باورهای مصریان و ایرانیان باستان می باشد.این سطوح در واقع نماد میدان جنگ عناصر متضاد است: میخائیل(۱) و شیطان٬ نماد خدای حقیقی و دروغین٬ نور و تاریکی ٬ شب و روز ٬ آزادی و استبداد٬ آزادی انتخاب دین و عقاید تعصب آمیز کلیسا که بجای افراد فکر می کند و بر طبق این عقاید پاپ مصون از لغزش است.

کف یا زمینه ی لژ٬ زمینه ی شطرنجی سیاه و سفید یست که مفهوم کیفیت دوگانه ی هر موضوع مرتبط با دنیای مادی و مبنای فیزیکی طبیعت انسان از جمله جسم فانی٬ امیال و خواسته های وی را بیان می کند. به گفته ی شکسپیر”زندگی ما با رشته های به هم تنیده ی خوب و بد بافته شده است”. خیر وشر ٬ نور وتاریکی٬ شادی و غم ٬ مثبت و منفی٬ اجزای لاینفک هر چیزی را تشکیل می دهند. چیزی که به نظر من خوب است ممکن است به نظر دیگری بد باشد. لذت از رنج ایجاد و سرانجام آن نیز رنج است.چیزی که اکنون درست به نظر می رسد ممکن است در زمان دیگری اشتباه باشد. تعالی عقل به همان نسبت پریشانی و جهل را به دنبال دارد.

تقابل این عناصر ناظر بر همه ی اعمال ماست و تا زمانیکه -با آموختن و بکار بستن آموزه های این فلسفه- برای نیل به شرایطی که در آن٬ پی به موجودیت مفهوم پنهان در زمینه ی شطرنجی برده و بجای قائل شدن تضاد و تقابل برای مفاهیم متضاد٬ آنها را به عنوان یک جزء واحد یا همذات بپذیریم٬ آماده نشده باشیم٬ می بایست نفوذ و کنترل این دوگانگی ها را تحمل کنیم. برای درک وحدت یا همذاتی٬ ابتدا باید از سلامت قوه ی ادراک ٬که بر تجربیات برتری دارد٬برخوردار باشیم زیرا برای عقل تاریکی و نور هر دو مشابه بوده و فراتر از آن٬ مفاهیم خیر وشر٬ لذت و رنج٬ در ترکیب با یکدیگر به تعالی می رسند. این مرتبه ی رفیع بوسیله ی حاشیه ی کنگره دار نقشه ی شطرنجی سیاه وسفید نشان داده می شود؛درست مانند وجود و مشیت غیبی که جسم فانی ما را٬ که در ذات خود دربرگیرنده ی عناصر متضاد می باشد٬ در برگرفته است.”

از این گذشته٬ سنگفرش شطرنجی نماد زمین یا همان دنیای مادی بوده و در تقابل با سقف که نمایانگر آسمانها و عالم روحانی است٬ می باشد.

سقف لژ در تضاد کامل با کفپوش سیاه وسفید آن قرار داشته و بعنوان “سایبان آسمانی مخلوقات و حتی عالم غیب” توصیف می گردد.

اگر این کفپوش نماد ماهیت مادی و محسوس انسان باشد٬ آنگاه سقف نشان دهنده ی ماهیت روحانی و ویژگیهای موجود در آن است که این دو مفهوم در تقابل با یکدیگر قرار دارند. جسم مادی انسان٬ قابل رویت و مرکب از اجزای گوناگون است در حالیکه وجود روحانی او که جسم را احاطه کرده٬ بسیار لطیف و نامرئی است (تنها با چشم بصیرت می توان آن را دید) و در مقام تشبیه همچون عطر برای گل می باشد. وجود این بخش از انسان٬ توسط کسانی که منکر پدیده های غیر قابل شرح به لحاظ فیزیکی می باشند٬مورد تردید واقع گردید. ولی پیروان فرقه ی ماسونی بسیاری از این واقعیتها را پذیرفته و بکار می بندند (برخلاف ادعایشان) ٬بطوریکه چنین مسائلی از دید آنها تردیدناپذیر می باشد. ماسونها می بایست بازتاب دهنده ی این موضوع باشند که (۱) آنها در فرقه ای وارد شده اند که مدعی کشف ذات و ماهیت انسان است؛(۲) متعهد به یاری ایشان در جهت نیل به این آگاهی- با آموزش اموری که مسلما از آنها بی اطلاع هستند- بوده٬ که این آموزه ها و نمادها٬ توسط مربیان خردمند و با صلاحیت ایجاد می شوند؛ و در نهایت(۳) دانستن این مسأله که بهره مندی از یک گرایش فکری منعطف٬ پذیرا و فروتن در قبال نمادها و مفهوم آنها٬ به پیشرفت یک فرد بیش از تعصب و تفکر انتقادی یاری می رساند. “

جایگاه تشریفات

--------------------------------------------------------------------------------

سنگفرش مکانی رمز آلود را ایجاد می کند که محراب انجام تشریفات در آن قرار داشته و مرکز اجرای مراسم آئینیست. تشریفات درجه ی کارآموز بطور نمادین بر روی این مکان واقع می شود. برطبق دستورالعمل مراسم درجه ی سوم فراماسونری ٬ این سنگفرش مربعی برای راه رفتن کاهن اعظم ساخته شده است.

“علت اینکه سنگفرش شطرنجی چنین جایگاهی را در میان متعلقات لژ دارد چیست؟ پاسخ این سؤال را می توان در بیانیه ی تشریفات درجه ی سوم فراماسونری یافت: “این کفپوش مربعی برای راه رفتن کاهن اعظم ساخته شده است.” در اینجا منظور تنها کاهن اعظم یهود که قرنها پیش می زیسته نیست بلکه به هر عضو این فرقه اشاره دارد. هر ماسون در آرزوی رسیدن به مقام کهانت اعظم و ایجاد معبد مربوط به خود است تا آنجا را به مکانی برای پیوستن خود به خدا تبدیل نماید. بنابراین واقعیت که همه ی موجودات٬ فارغ از اینکه فراماسون هستند یا خیر٬ در دنیائی دوگانه بسر می برند٬ همگی در هر لحظه از حیات خود بر روی این سنگفرش قدم گذاشته و با خیر وشر رویارو می شوند.از این منظر٬ این کفپوش٬ نمادی از یک اصل اولیه ی فلسفی است که برای همه ی ما آشناست. ولی در اینجا “راه رفتن” مفهوم گسترده تری دارد:برای کسی که می خواهد خود سرنوشت خویش را رقم زده و ناخدای روح خود باشد٬ راه رفتن بر روی این عناصر متضاد با هدف پیشی جستن و غلبه بر آنها و نیز لگد مال کردن ماهیت جسمانی و پست و تحت کنترل درآوردن آن٬ صورت می گیرد.شخص باید قادر به عبور از مفاهیم در هم آمیخته ی خیر و شر ٬ برای رسیدن به مرحله ای فراتر باشد.وضعیتی که در آن٬ فراز و فرود تقدیر ٬ ترسها و امیال ناظر بر زندگی یک انسان معمولی و نیز پیچ و تاب افکار و رفتارهای بی هدف٬ برای وی بی اهمیت است. شکوفا کردن توانائی های معنوی٬ در صورتی که فرد در قید امیال و احساسات بی ثبات لذت و رنج باشد غیر ممکن است. رسیدن به این هدف از طریق تسلط بر امیال و رسیدن به آرامش و تعادل ذهنی تحت هر شرایط صورت می پذیرد. این همان زمانیست که یک ماسون واقعی بر روی سنگفرش شطرنجی هستی و امیال متضاد ماهیت مادی خویش” راه می رود”.

برخی اظهار می کنند که سنگفرش شطرنجی به عنوان یک “قلمروی جادوئی” برای سفر از میان ابعاد و برقراری ارتباط با موجوداتی نظیر جن یا ارواح ٬ بکار گرفته می شود. بنابراین٬ معنای عمیق تر آن پشت سر گذاشتن محدودیت های دنیای مادی می باشد.

IMAGE(<a href="http://upload7.ir/" class="bb-url" rel="nofollow"><img src="http://upload7.ir/images/61184351886905974909.png" alt="" class="bb-image" /></a>)

کلیشه ی فلزی ”زندگی پنهان فراماسونری” اثر چارلز دابلیو لدبیتر. در این شکل٬ ورود یک داوطلب به دنیای ارواح به تصویر در آمده است. این کار بر روی سنگفرش شطرنجی انجام می گیرد.

در فرهنگ عامه

--------------------------------------------------------------------------------

برای اهداف ماسونی ویا بعنوان یک واکنش کپی بردارانه٬ صحنه ها ی مراسم مذهبی وانتقال متافیزیکی٬ اغلب به شکل سنگفرشهای شطرنجی طراحی می شوند.

استفاده از الگوی سطوح شطرنجی دکتر پارناسیوس در نمایش “آینه ی جادوئی” برای القای آن بعنوان معبری بسوی عالم ارواح.

دایره سه بعدی.سنگفرش شطرنجی به دروازه ی متافیزیکی منتهی می شود.

مایکل جکسون لباس تشریفات به تن کرده.

--------------------------------------------------------------------------------

مطالب ذکر شده را میتوان مقدمه ای برای این بخش از مقاله دانست! در دیدگاه اسلام شراب خواری حرام است ولی نگاه کردن به آن اشکالی ندارد ولی اینکه چرا بازی شطرنج نه تنها حرام بلکه نگاه کردن به آن نیز حرام است؟ بدلایل ذکر شده سطح شطرنجی یک نماد الحادی و با کاربردهای ضد دینی است ضمن این که در بازی شطرنج با قرارگیری دو سپاه سفید و سایه ، وجه نمادین رویارویی خیر و شر آن عینیت میابد .

پاسخ آیت الله فاضل لنکرانی به این سوال "چرا شطرنج حرام است" :

حضرت آیت الله فاضل لنکرانی می فرمایند:بازی با آلات قمار مطلقاً حرام است . این حکم برگرفته از آیات و روایاتی است که نسبت به حرمت بازی با آلات قمار ولهو ولعب تصریح دارد‌، اما سؤال از اینکه چرا حرام است شاید بتوان گفت بخاطرضررهای فرهنگی ، مالی واجتماعی که دارد ، چه بسیارند افرادی که بخاطربازی باآلات قمار ، پرده سیاهی بر زندگانی خود کشیده و درمنجلاب گناه غرق شده اند.

همانطور که مشاهده میکنید دلیل دقیق و قطعی ای برای حرام اعلام شدن شطرنج در پاسخ ایشان ذکر نشده .[/]

M.javad;365953 نوشت:
یک مثال بزنم
فردی میگه از دو کاسه ای که کنارتون هست یکیش داخلش زهر هست!
چکار میکنید عقل میگه از هیچکدوم نخورید!
حالا فردی به عظمت امام جعفرصادق ع میفرماید نگه داشتن شطرنج در خانه هم کفر هست.
حالا برخی میان فتوا میدن و حلالش میکنند از شآن امام و معصومین چیزی کم نمیشه بلکه از شآن خودشون کم میشه.
آنهایی که دوست ارم اسلام واقعی ا درک کنند باید هر چی امام فرمود بگن سمعآ و طاعتآ

سلام
منم با نظر شما موافقم. کلا من در احکام موافق تعبدی عمل کردن هستم و معتقدم خیلی نباید به دنبال حکمت یه حکم باشم
اما طبیعیه که برام سوال پیش بیاد، که البته حتی اگر جوابش رو پیدا نکنم باز هم مطیع حکم خدا هستم

ولی روایاتی که در مذمت شطرنج اومده همونطور که شروع کننده تاپیک گفتن خیلی تنده! مثل روایتی که در آخر پست ذیل شماره 5 اومده بود! اینه که برام سوال پیش اومده که چرا؟ شطرنج چه اشکال عمده ای داره؟

با سلام

اشکال اصلی شطرنج چیست که چنین روایاتی درباره آن آمده؟ چرا شرک و ... خوانده شده؟؟

15192-

[4]
الشَّيْخُ أَبُو الْفُتُوحِ فِي تَفْسِيرِهِ، عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: مَلْعُونٌ مَنْ لَعِبَ بِالْإِسْتِرِيقِ يَعْنِي الشِّطْرَنْجَ وَ النَّاظِرُ إِلَيْهِ كَآكِلِ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ:.

جَامِعُ الْأَخْبَارِ، عَنْهُ ص: مِثْلَهُ‏


[5]

وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ:

النَّاظِرُ إِلَيْهِ كَالنَّاظِرِ إِلَى فَرْجِ أُمِّهِ.


[6]

15193-

[7]
فِقْهُ الرِّضَا، ع: فَأَمَّا الشِّطْرَنْجُ‏ فَإِنَّ اتِّخَاذَهَا كُفْرٌ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَ اللَّعْبُ بِهَا شِرْكٌ وَ تَقَلُّبُهَا كَبِيرَةٌ مُوبِقَةٌ وَ السَّلَامُ عَلَى اللَّاهِي بِهَا كُفْرٌ وَ مُقَلِّبُهَا كَالنَّاظِرِ إِلَى فَرْجِ‏ أُمِّهِ.

15194-


[8]
عَوَالِي اللآَّلِي، قَالَ الصَّادِقُ ع: اللَّاعِبُ بِالشِّطْرَنْج‏ مُشْرِكٌ وَ السَّلَامُ عَلَى اللَّاهِي بِهِ مَعْصِيَةٌ.

M.javad;365953 نوشت:
باسلام و صلوات
یک مثال بزنم
فردی میگه از دو کاسه ای که کنارتون هست یکیش داخلش زهر هست!
چکار میکنید عقل میگه از هیچکدوم نخورید!
حالا فردی به عظمت امام جعفرصادق ع میفرماید نگه داشتن شطرنج در خانه هم کفر هست.
حالا برخی میان فتوا میدن و حلالش میکنند از شآن امام و معصومین چیزی کم نمیشه بلکه از شآن خودشون کم میشه.
آنهایی که دوست ارم اسلام واقعی ا درک کنند باید هر چی امام فرمود بگن سمعآ و طاعتآ
برخی چیزها ارزش تجربه نداره یکیش این شطرنجه.
ما که پاک شدیم آنها هم که دارن بندازند دور از خدا بخوان پاک شن
موفق باشید (موفق غلام حضرت امام رضا ع بوده)
غلام امام زمان خودمان باشیم:ok:

سلام
ببخشید
یه مثلی هست: می گن
خوب وردی خوانده ای
لیک سوراخ دعا گم کرده ای
امام زمان علیه السلام
«واما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجت الله علیهم »
در حوادثی که پیش می آید، به کسانی مراجعه کنید که حدیث ما را نقل می کنند، بدرستیکه آنها حجت من برشما و من حجت خداوند بر آنها هستم.
دليل تغيير حكم برخي بازي ها بدان جهت است كه ممكن است در گذشته چيزي از آلات قمار محسوب شود ولي رفته رفته تغيير ماهيت داده ديگر در عرف متدينين از ابزار قمار محسوب نشود, بلكه به عنوان يك بازي تفريحي و سرگرمي يا يك بازي فكري درآيد (چنان كه برخي در مورد شطرنج اظهار مي دارند), در اين صورت حكم آن تغيير خواهد يافت زيرا حكم تابع موضوع است و اگر موضوع عوض شود, در واقع موضوع جديد, حكم جديد خواهد داشت بنابراين بهتر است به جاي عبارت »تغيير حكم « در اين گونه موارد به عنوان »تغيير موضوع « ياد كنيم تا افرادي كه دقت كافي به عمل نمي آورند نگويند اگر حلال و حرام پيغمبر(ص ) ابدي است پس چرا حكم خدا عوض مي شود و در يك زمان حرام است و در زماني ديگر حلال .

براي توضيح بيشتر درباره حكم شرعي در بازي با شطرنج , پاسور و... بايد به عنوان مقدمه نكاتي را متذكر شويم :
1- بازي ها به چهار گروه تقسيم مي شوند: - بازي با آلات قمار با شرط بندي - بازي با آلات قمار بدون شرط بندي - بازي با غير آلات قمار با شرط بندي - بازي با غيرآلات قمار, بدون شرطبندي
2- اگر چه درباره تعريف »قمار« ميان علمائ اختلاف نظر هست ولي بدون ترديد, قسم چهارم قمار نبوده و به هيچ وجه حرمتي ندارد. همان طور كه ترديدي در قمار بودن بازي قسم اول و حرام بودن آن نيست . بلكه قسم سوم نيز تقريبا محل اتفاق نظر علمائ ديني است كه حرام است و بسياري از فقهائ, اصلا ملاك قماربازي را توائم بودن آن با برد و باخت و شرط بندي مي دانند, خواه بازي با آلات قمار باشد و يا مانند فوتبال كه في نفسه حرام نيست اما اگر با شرطبندي و برد و باخت مالي همراه باشد, قمار محسوب شده و حرام مي گردد. پس شرطبندي در هرگونه بازي حرام است مگر در موارد استثنايي مانند شنا و تيراندازي
(ر.ك : انصاري , شيخ مرتضي , المكاسب , ذيل بحث قمار از مكاسب محرمه - شهيدي تبريزي , حاج ميرزا فتاح , هدايه الطالب الي اسرار المكاسب , قم , مكتبه آيت الله مرعشي النجفي , 1407, ص 95 - النجفي , محمد حسن , جواهرالكلام , ج 22, نجف , دارالكتب الاسلاميه , الطبعه السادسه , ص 109){
3. تنها مورد محل اختلاف , قسم دوم است ; يعني , بازي با آلات قمار بدون آن كه با برد و باخت و شرط بندي همراه باشد, لكن قبل از هر چيز بايد متذكر شد كه قماربازي با بازي با آلات قمار متفاوت است و چه اين كه همان طور كه گفته شد ممكن است قمار بازي صورت پذيرد بدون آن كه با آلات قمار همراه باشد, وانگهي حرمت بازي ها صرفا به خاطر قمار بودن نيست , بلكه بازي با آلات قمار نيز براساس روايات و نيز فتواي فقهائ حرام است . اما مقصود از آلت قمار اين است كه چيزي كه نوعا با آن قمار بازي مي كنند به عبارت ديگر در عرف متدينين و كساني كه تقيد شرعي دارند, آن وسيله را ابزار قماربازي بدانند ولو آن كه در برخي موارد خاص , چند نفر بدون برد و باخت و شرطبندي بلكه به قصد سرگرمي يا بازي فكري با آن بازي كنند, اين بازي با آلت قمار است و طبق روايات حرام است اگر چه قمار به حساب نياوريم . اما دليل تغيير حكم برخي بازي ها بدان جهت است كه ممكن است در گذشته چيزي از آلات قمار محسوب شود ولي رفته رفته تغيير ماهيت داده ديگر در عرف متدينين از ابزار قمار محسوب نشود, بلكه به عنوان يك بازي تفريحي و سرگرمي يا يك بازي فكري درآيد (چنان كه برخي در مورد شطرنج اظهار مي دارند), در اين صورت حكم آن تغيير خواهد يافت زيرا حكم تابع موضوع است و اگر موضوع عوض شود, در واقع موضوع جديد, حكم جديد خواهد داشت بنابراين بهتر است به جاي عبارت »تغيير حكم « در اين گونه موارد به عنوان »تغيير موضوع « ياد كنيم تا افرادي كه دقت كافي به عمل نمي آورند نگويند اگر حلال و حرام پيغمبر(ص ) ابدي است پس چرا حكم خدا عوض مي شود و در يك زمان حرام است و در زماني ديگر حلال .
4- گاهي مرجع تقليد به عنوان يك كارشناس امور ديني و با استفاده از آيات و روايات به طور كلي يك وسيله اي را از آلات و ابزار قمار مي داند. در اين صورت حكم به حرام بودن بازي با آن مي دهد ولي گاهي ممكن است در صدق اين عنوان شك داشته باشد, بنابراين فتواي هر مرجع تقليدي براي مقلدين ايشان اعتبار دارد همان طور كه به هر پزشكي اگر مراجعه كنيد با توجه به تخصص او به دستورات او عمل مي كنيد, لذا ممكن است يك مرجع تقليد مانند حضرت آيت الله سيستاني يا صافي گلپايگاني بازي با شطرنج را مطلقا حرام بدانند ولي برخي مراجع ديگر مانند امام خميني , مقام معظم رهبري , آيات عظام فاضل , مكارم و بهجت به عنوان آلت قمار بودن حرام مي دانند كه اگر از آلت قمار بودن خارج شود ديگر حرام نخواهد بود, بنابراين هرگونه بازي اگر همراه شرطبندي باشد و يا با آلات قمار باشد حرام است مانند تخته نرد و شرطبندي در فوتبال ولي در صورتي كه قبلا از آلت قمار بوده و اكنون شك داريم كه از آلات قمار است و يا در عرف جامعه اسلامي از آلات قمار خارج شده باشد بايد نسبت به حكم آن به مرجع تقليد خود مراجعه كنيم .
منابع:1 و 2

نسیم رضوان;365848 نوشت:
من هم وقتی این روایات را در بحارالانوار دیدم خیلی تعجب کردم. تاحالا فکر می کردم حرمت شطرنج از این باب هست که زمانی آلت قمار محسوب می شده، ولی این روایات نشون میدن که اینطور نیست

ظاهرا حرمت بسیاری از بازی ها به خاطر دور کردن آدم از یاد خدا و اشتغال به لهو و لعب هست اما چرا یک بازی فکری مثل شطرنج لهو و لعب محسوب میشه؟
آیا دین اسلام مخالف بازی و سرگرمی است؟ تنها سرگرمی هایی که در اسلام به آنها سفارش شده اسب سواری و تیراندازی و شناست که آنهم از باب بازی و سرگرمی نیست....

سلام
سوال ايشون براي من هم پيش آمده و من تا به حال چنين روايت هايي در مورد شطرنج نشنيده بودم.

من الان تقريبا به طور حرفه اي شطرنج بازي ميكنم، آيا بايد كامل كنار بگذارم؟؟!

منتظر پاسخ كارشناسان هستيم.....با تشكر:Gol:

Niyaz;366075 نوشت:
منتظر پاسخ كارشناسان هستيم.....با تشكر

با صلوات بر محمد وآل محمد
به طور كلى در اسلام قمار و نيز بازى با آلات قمار حرام است. درباره شطرنج يك ديدگاه اين است كه: به طور كلى امروزه در سطح جهان آن را آلت قمار به شمار نياورده، نوعى وسيله بازى فكرى مى‏ شناسند. بر اين اساس، شطرنج از نظر موضوع حكم شرعى تغيير ماهيت داده و به تبع آن حكمش نيز دگرگون شده است. چه اين‏كه هر موضوعى حكم مخصوص به خود دارد.
براى اطلاع بيش‏تر درباره قمار از ديدگاه آيات و روايات و سابقه تاريخى‏ اش در پيش از بعثت، مطالبي را در زير عنوان مى‏ نمايم.
خداوند متعال قمار را، در رديف مى گسارى و بت‏ پرستى، از كارهاى پليد شيطانى دانسته و به اجتناب از آن فرمان داده است:« يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»(1)اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد، بدانيد كه شراب، قمار، بت‏ ها و چوب‏ هاى مخصوص برد و باخت، پليد و ناپاك و از كارهاى شيطانى است، پس از اين كارها بپرهيزيد تا رستگار شويد.»
«ميسر »يعنى قمار. ريشه اين واژه« يسر » به معناى آسانى است. قمار را از آن جهت« ميسر»مى‏ خوانند كه سبب گرد آمدن آسان و بى‏ زحمت مال مى‏ گردد.(2)
امام رضا(ع)مى‏ فرمايد:« الميسر هوالقمار؛ ميسر همان قمار است.» (3) البته در روايات متعدد، بازى با آلات قمار نيز در رديف« ميسر »شمرده شده است. امام باقر) ع (فرمود: وقتى‏] آيه 90 سوره مائده [نازل شد، از پيامبر اكرم(ص)پرسيدند: يا رسول الله ميسر چيست؟ فرمود: هر آن چه كه با آن قمار بازى كنند حتى مانند قاب يا گردو.» (4)
خداوند متعال در آيه بعدى مى‏ فرمايد: شيطان همواره در صدد ايجاد دشمنى ميان شما اهل ايمان و نيز بازداشتن شما از ياد خدا و برپايى نماز است و قماربازى و مى گسارى ابزار شيطان در نيل به اين هدف شمرده مى‏ شود:« إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِى الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ .» (5)
خداوند متعال هم چنين مى گسارى و قماربازى را در يك رديف و از گناهان كبيره مى‏ داند. البتّه ممكن است قمار و مى منافعى نيز داشته باشد اما قطعاً آثار زيانبار آن از سودش بيش‏تر است:« يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ». (6)
آيه سوم سوره مائده« حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ. »نشان مى‏ دهد كه تقسيم با« ازلام »نوعى قمار و حرام است.
اعراب دوگونه« ازلام» تيرهاى مخصوص داشتند:« ازلام امر و نهى »و «ازلام قمار» ازلام قمار عبارت بود از :ده چوب تير به نام‏هاى (فذّ، توأم، مسبل، نافس، حلس، رقيب، معلّى، سفيح، منيح، و رغد.) هفت تاى اولى به ترتيب از يك تا هفت سهم داشتند و سه تاى اخير بى‏ سهم بودند. و كيفيت آن به گونه كه در تفسير مجمع ‏البيان آمده است( 8)چنان بود كه شترى را سربريده، 28 قسمت مى‏ كردند. آنگاه تيرها را مخلوط كرده، هر يك از ده قمار باز تيرى برمى‏ داشت. صاحب هر تير از سهمى خاص بهره ‏مند مى‏ شد و آنان كه سه تير« سفيح، منيح و رغد» را به دست مى ‏آوردند، بى آن كه بهره ‏اى از شتر ببرند، پول شتر را مى‏ پرداختند.
خداوند اين كار را فسق مى‏ داند يعنى قمار و بازى با آلات قمار كه همراه برد و باخت باشد، گناه بزرگ و خروج از طاعت خداوند سبحان است. (9 ) بى‏ ترديد نه تيرهاى قمار خصوصيتى در تحريم داشتند و نه حيوان و گوشت آن. بنابراين، اموال به دست آمده از هر نوع برد و باخت و قمار بازى حرام است( 10 )جز در مواردى مانند مسابقه شنا، تيراندازى و اسب‏ سوارى.
خلاصه اين كه بازى قمار و آميخته با برد و باخت مالى- با هر وسيله ‏اى كه انجام گيرد- حرام است. به دست آوردن مال به وسيله قمار، تصرف ناروا در مال ديگران است و بر اساس آيه« وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَ»( 11 )و روايات متعدد حرام شمرده مى ‏شود.
نكته مهم ديگر بازتاب روانى قمار است. قمارباز هميشه بازنده است چون اگر ببرد، حريص‏ تر مى‏ شود و در قمار فزون‏تر فرو مى‏ رود كه به معناى افزايش احتمال باخت است. او سرانجام همه آن چه را در دفعات قبل برده، خواهد باخت به ويژه آن كه چون ثروت باد آورده است، قدر نمى‏ داند و برنگهدارى آن پاى نمى‏ فشارد. بى‏ ترديد به دست آوردن اموال و زندگى و خانه آشنايان و فرو افكندن آنان در فقر، قساوت قلب بسيار نياز دارد. چنان كه در برخى روايات وارد شده است.( 12 )
قريشيان- همان طور كه امروزه نيز گاه به چشم مى‏ خورد- آن قدر به قماربازى ادامه مى‏ دادند كه حتّى زن و فرزند خود را نيز مى‏ فروختند. بازى با آلات قمار حتّى اگر بدون برد و باخت باشد، حرام شمرده شده است تا كسى به اين وادى خطرناك كه شبكه‏ اى شيطانى است، نزديك نشود.
آن‏كه مى‏ بازد نيز مى‏ كوشد براى جبران شكست روحى و مادى‏ اش به بازى ادامه دهد و چون اعصابش خرد شده است، چه بسا تمام زندگى‏ اش را مى‏ بازد و براى تسكين خويش به مواد مخدر و مشروبات الكلى پناه برده، در منجلاب مفاسد فرو مى‏ غلتد. شايد بدين جهت شراب و قمار با هم در اين آيات آمده است. در خصوص برخى بازى‏ ها، مانند شطرنج- هر چند از نظر فقهى اشكال آن برطرف شود- بايد دانست، فقه مرز نهايى ميان حرام و واجب را مشخص مى‏ سازد. امّا به آثار وضعى آن مانند پيامدهاى روانى، قساوت قلب و اتلاف عمر نمى‏ پردازد. برخى كارشناسان مانند( شانتال شوده )، قهرمان شطرنج فرانسوى، شطرنج را ورزشى خسته‏ كننده مى‏ دانند ورزشى كه پرداختن به آن ساير منابع ذهنى را از كار مى‏ اندازد و ديگر فعاليت‏ هاى ذهن را بيهوده و پوچ مى‏ نماياند. شطرنج مى‏ تواند به مفهوم نظريه پاسكالى با فشارى كه بر يك نقطه از بدن، مغز وارد مى‏ سازد، اختلال حواس ايجاد كند.
يكى ديگر از زيان‏ هاى شطرنج، كينه‏ اى است كه ميان بازيكنان پديد مى‏ آيد چنان كه( الخين) ، قهرمان شطرنج، مى‏ گويد:« براى برنده شدن در بازى شطرنج، بايد از حريف متنفر شد ». مهم‏تر از همه آن كه بازى با پاسور و شطرنج و عمر انسان را تلف، اعصابش را فرسوده و روانش را آشفته مى‏ سازد.

__________________________________
پى‏نوشت‏
(1) مائده (5): 90.
(2) قاموس قرآن، سيد على اكبر قرشى، ج 7، ص 263.
(3) وسائل‏ الشيعه، حر عاملى، ج 12، ص 119، ح 3.
(4) همان، ح 4.» قيل يا رسول اللّه ما الميسر؟ فقال (ص): كلّ ما تقومر به حتّى الكعاب و الجوز»
(5) مائده (5): 91.
(6) بقره (2): 219.
(7) مجمع البيان، طبرسى، ص 245- 244.
(8) همان.
(9) تفسير راهنما، على اكبر هاشمى رفسنجانى، ص 233.
(10) بقره (2): 188 نساء (4): 29.
(11) ر. ك: وسايل‏الشيعه، ج 12، ص 121- 119.
(12) در خصوص برخى بازى‏ها، مانند شطرنج- هر چند از نظر فقهى اشكال آن برطرف شود- بايد دانست «فقه» مرز نهايى ميان حرام و واجب را مشخص مى‏سازد. امّا به آثار وضعى آن مانند پيامدهاى روانى، قساوت قلب و اتلاف عمر نمى‏پردازد.

ضمن تشكر از پاسخ كارشناس گرامي؛
همانطور كه ديگر دوستان هم ذكر نمودند پيامدهايي كه ذكر فرموديد را نمي توان منحصر به بازي شطرنج دانست.... خصوصا قساوت قلب را!!!
حتي خيلي از بزرگان شطرنج آن را موجب افزايش هوش مي دانند!!

در هر صورت هرچند خوب قانع نشدم اما ممنون از پاسخگويي شما......:Gol:

صاحب بحارالانوار در تفسیر آیه «فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور » گفته است: هرچیزی که با آن قمار می شود به واسطه این آیه رجس است و بعضی از آنها شطرنج است که آلات آن مصور است مانند بت ها، و از آن جمله شاه و وزیر و رخ و فیل و سرباز و غیر آنها. پس دوری از شطرنج واجب است اگرچه در آن شرط بندی نباشد.

در قرب الاسناد آمده است: بکیر گفت از امام صادق علیه السلام درباره بازی شطرنج سؤال کردم، فرمود: مؤمن کاری غیر از بازی دارد.

امالی طوسی: امام رضا از پدرانش از امیرالمؤمنین علیهم السلام نقل می کند که فرمود: هرچه از یاد خدا بازدارد، میسر است.

جامع الاخبار: عبدالله بن مسعود روایت کرد که پیامبر صلی الله علیه و آله از گروهی گذشت که شطرنج بازی می کردند، فرمود: این مجسمه ها چیست که در آن غرق شده اید؟

این روایات نشون میدن که علت حرمت شطرنج، چیزی غیر از آلت قمار بودن اون هست. پس چطور حکم حرمت شطرنج، به واسطه اینکه از حالت قمار خارج شده، برداشته شده؟

سوالم از کارشناس محترم اینه که:
منابع مجتهد در صدور حکم ، کتاب، سنت، اجماع و عقل هست. مگر روایات مصداق سنت نیستند؟ چون موارد دیگه ای هم دیدم که حکم مجتهدین با روایات متفاوت هست...

نسیم رضوان;366200 نوشت:
سوالم از کارشناس محترم اینه که:
منابع مجتهد در صدور حکم ، کتاب، سنت، اجماع و عقل هست. مگر روایات مصداق سنت نیستند؟ چون موارد دیگه ای هم دیدم که حکم مجتهدین با روایات متفاوت هست...

با صلوات بر محمد وآل محمد
و با سلام به شما کاربر گرامی
مجتهد برای نیل به حکم الهی باید از ادله اربعه که همان «کتاب، سنت،اجماع و عقل» می باشد، استفاده کند ،اما این تمام مطلب نیست.بلکه برای پاسخ به اين سؤال ذكر چند مقدمه ‏ضروری می نماید:
1-مقدمه اول اين كه معناى اجتهاد و فقه پويا و مقتضيات و شرايط زمان و مكان و تأثير آن در اجتهاد فهميده شود.
اجتهاد در فقه شيعه به دست آوردن و استنباط احكام موضوعات مختلف از كتاب و سنت و عقل و اجماع و اصول عمليه‏ ى شرعى و عقلى است. در نتيجه اگر موضوعى مثل شراب، قمار، زنا، روزه ‏خوارى، قتل عمد، قتل خطا، غناء، موسيقى، مجسمه‏ سازى و هر موضوع ديگرى در منابع اجتهادى و دينى داراى حكم مشخصى باشند مجتهد وظيفه دارد طبق آيات قرآن و روايات اهل بيت همان حكم را بيان نمايد و تصور نشود كه اين مقدار نياز به اجتهاد ندارد و از افراد عادى هم برمى ‏آيد. زيرا مسئله چندان هم ساده نيست. چون براى برداشت حكم از ادلّه نياز به مقدمات فراوانى مى‏ باشد. به عنوان مثال تسلّط بر تمامى ادلّه براى آگاهى از وجود عدم دليل مخالف و معارض با دليل موجود و تسلط بر قواعد مختلف اصولى و فقهى در اين مسئله دخالت دارد.
در نتيجه هيچ گاه فقيه نمى‏ تواند به مجرد اين كه حكمى به ذهنش زيبا آمد يا مطابق ذوق و سليقه‏ ى مردم بود، بدان فتوى دهد. به عبارت واضح ‏تر او در صدد بيان حكم الله است، نه حكم شخص خود يا حكم سليقه‏ هاى مختلف و حجيت و دخالت عقل بشرى در احكام شرعى در حدّى است كه منافات با حكم شرع نداشته باشد و مسئله‏ ى پويايى فقه و اجتهاد در تشيع به همين است كه با حفظ اصول و مبانى و در نظر گرفتن متون دينى (كتاب و سنت) مجتهد اقدام به استنباط مى‏ نمايد و الا در روايت آمده: «حلال محمد حلال الى يوم القيمه و حرام محمد حرام الى يوم القيمه» پس حكم خداوند هيچ گاه تغيير نمى‏ كند. بله ممكن است موضوع تغيير يابد، مانندموضوع مورد بحث( حرمت شطرنج) كه برخى از فقيهان بزرگ قائلند كه موضوع حرمت شطرنج نفس اين وسيله نيست، بلكه موضوع حرمت، قمار است. در نتيجه اگر شطرنج از وسيله‏ ى برد و باخت خارج گردد حكم حرمت وجود نخواهد داشت. (پس حكم حرمت قمار عوض نشده بلكه موضوع حرمت شطرنج قمار بود و در آن اين موضوع منتفى است). پس زمان و مكان در تغيير موضوع مؤثر هستند، نه حكم الله و اين معناى پويايى فقه را به اثبات می رساند.
2-بعد از روشن شدن معناى اجتهاد و پويايى آن نوبت به مقدمه‏ ى دوم مى ‏رسد كه آيا علت و دليل احكام الهى كاملًا براى ما روشن است؟
پاسخ اين سؤال اين است كه احكام بر چند قسمند:
الف) احكامى كه خود شارع علت تشريع آن‏ها را بيان نموده.
ب) احكامى كه شارع علت تشريع آن را بيان ننموده، ولى با پيشرفت علم فهم و دسترسى به آن ممكن است، مثل غالب مستحبات و مكروهات.
ج) احكامى كه نه شارع علت تشريع آن را بيان نموده و نه با پيشرفت علم مى ‏شود به علت حكم پى برد، مثل دو ركعت خواندن نماز صبح كه صرفاً به جهت تعبّد مى ‏باشد.
در نتيجه در بسيارى از احكام ما نمى‏ توانيم اعمال نظر كنيم. زيرا يا صرفاً تعبدى هستند و با پذيرش علم و حكمت خداوند از روى دليل عقلى و تحقيقى ديگر سؤال از علت احكام وى غيرعقلايى مى ‏باشد يا علوم ما هنوز به حدّى نرسيده‏ اند كه قدرت نيل به علت احكام را پيدا كنيم.
بايد دانست ثبات احكام شرعى و تغيير آنها بر اساس ملاكات و مبنايى ويژه ‏اى است كه براى روشن‏ بينى در اين باره توجه شما را به چند نكته مهم جلب مى‏ كنيم.
1. احكام الهى بر اساس پيش نگاه و حتى پس نگاه واقع‏ بينانه و فراگير، انجام آن‏ها داراى مصالح و ترك آن‏ها موجب مفاسد مى ‏باشد. از اين رو بايد بيشترين تلاش را براى استنباط حكم الهى انجام داد و به آن پايبند بود.
2. از فوايد ثبات احكام، حفظ مصالح و دفع مفاسد است. به گونه ‏اى كه هويت فرهنگى و دينى جامعه محفوظ مى‏ ماند و از هنجارهاى جامعه و هجوم فرهنگ‏ هاى بيگانه جلوگيرى مى‏ شود. به طور مثال اگر ما حكم وجوب نفقه بر مردان و نصف بودن ارث زنان را ثابت نگه داريم مسؤوليت اجرائى مرد را در جامعه پر رنگ كرده‏ ايم. در نتيجه مشكل جايگزينى زنان در عرصه‏ هاى كارى مردان به حداقل مى‏ رسد و بحران اشتغال در جامعه به طور محسوسى كاهش مى‏ يابد. علاوه بر آن كه به سالم ماندن لطافت احساسات زنان كمك كرديم و آنان را از هضم شدن در زندگى ماشينى نجات داده‏ ايم.
3. با توجه به دو نكته فوق تغيير احكام به هيچ روى جايز نيست، مگر در دو صورت:
الف) هنگامى كه اجراى يكى از احكام با مصالح اهم اجتماعى تزاحم پيدا كند، به طور موقت، به حكم ولى فقيه و مجتهد جامع‏ الشرايط مى‏ توان مصلحت اهم را بر آن حكم مقدم داشت.
ب) هنگامى كه موضوع حكم با تمام جوانب آن براى كارشناسان و مجتهدان شناخته شده باشد و يقين به تغيير موضوع پيدا كنيم، مثلًا اگر به طور حتم كشف كرديم كه موضوع حرمت شراب، مستى‏ آور بودن آن است. در صورتى كه مايعى باشد كه مست‏ آور نباشد. حكم به حرمت نمى‏ دهيم و يا اگر به طور حتم دانستيم ملاك حرمت شطرنج، وسيله بازى قماربازان است. اگر زمانى يا جامعه از اين ويژگى خارج شد حكم به حرمت نمى‏ دهيم. امّا اگر ندانيم كه ملاك حرمت شطرنج تنها وسيله بازى قماربازان بودن است و احتمال بدهيم دلايل ديگرى نيز داشته و يا شك كنيم كه «موضوع» تغيير يافته هم‏ چنان بايد به حرمت آن پايبند باشيم.
يكى از نشانه‏ هاى ثبات و تغيير حكم آن است كه اگر در آيات قرآن و سيره پيامبر (ص) و امامان (ع) همگى به يك گونه حكم را بيان داشته‏ اند معلوم مى‏ شود آن حكم از احكام ثابت و حتى ضرورى اسلام است. امّا اگر بسته به اوضاع و شرايط حكم در حكم تغيير و تحول به وجود آمده معلوم مى‏ شود از احكام قابل تغيير است.
التماس دعا

مجید;366382 نوشت:
اگر به طور حتم دانستيم ملاك حرمت شطرنج، وسيله بازى قماربازان است. اگر زمانى يا جامعه از اين ويژگى خارج شد حكم به حرمت نمى‏ دهيم. امّا اگر ندانيم كه ملاك حرمت شطرنج تنها وسيله بازى قماربازان بودن است و احتمال بدهيم دلايل ديگرى نيز داشته و يا شك كنيم كه «موضوع» تغيير يافته هم‏ چنان بايد به حرمت آن پايبند باشيم.

پس دلیل تفاوت فتاوای مجتهدین درباره شطرنج این نکته است... یعنی تشخیص تغییر یافتن یا ثابت ماندن موضوع....

ممنون از اینکه پاسخ دادید...:Gol:

پرسش
با وجود اینکه شطرنج در روایات از رجس و پلیدی دانسته شده و کسی که به آن مشغول شود لعن شده ، و حتی از نگاه کردن به آن نهی شده است، چرا با این حال برخی مراجع آن را حلال اعلام کرده اند؟ چرا حکم مراجع با روایات تفاوت دارد؟

پاسخ

قطعا روایات یکی از منابع استنباط احکام بوده و هرگز مراجع نگاهی جز این به روایات ندارند، اما بحث اجتهاد و استنباط خیلی پیچیده تر از این است که انسان بخواهد با دیدن چند روایت حکم اسلام را استنباط کند.
در خصوص شطرنج دو دیدگاه رایج و مشهور وجود دارد: (1)
دیدگاه اول:برخی فقها معتقد هستند که شطرنج به صورت مستقل تحریم شده است، نه به عنوان قمار، یعنی خود شطرنج به خودیِ خود در روایات مورد نهی قرار گرفته است، چه قمار باشد و چه نباشد؛ طبیعتا اگر ما چنین دیدگاهی را بپذیریم شطرنج هرگز حلال نخواهد شد.

دیدگاه دوم:دیدگاه دوم معتقد است که شطرنج اگر در روایات تحریم شده است، به خودیِ خود نیست، آنچه که به خودیِ خود حرام شده «قمار» است، و شطرنج تا زمانی که از آلات قمار محسوب شود حرام خواهد ماند، اما اگر از تحت آلات قمار خارج شد دیگر حرام نخواهد بود.
اینطور نیست که این نظریه برای خودش دلیلی نداشته باشد، خب در روایات متعدد شطرنج را از آلات قمار برشمرده اند و از آن نهی کرده اند:

امام باقر(ع): «أَمَّا الْمَيْسِرُ فَالنَّرْدُ وَ الشِّطْرَنْجُ وَ كُلُّ قِمَارٍ مَيْسِر»؛ اما «میسر» پس نرد و شطرنج و هر قمار دیگری «میسر» است(2)
امام صادق(ع): «الشِّطْرَنْجُ مَيْسِرٌ وَ النَّرْدُ مَيْسِر»؛ شطرنج «میسر» است، و نرد «میسر» است.(3)
امام باقر(ع): «الشِّطْرَنْجُ وَ النَّرْدُ مَيْسِر»؛ شطرنج و نرد «میسر» هستند.(4)
«میسر» از «یسر»گرفته شده كه به معنى سهل و آسان است، و از آنجا كه" قمار" در نظر بعضى از مردم وسيله آسانى براى نيل به مال و ثروت است به آن ميسر گفته شده است(5)

طبق مدلول این روایات حرمت شطرنج، به خاطر قمار بودن آن است، و تمام روایاتی که شطرنج را رجس و پلیدی دانسته، و شطرنج باز را لعن کرده، و حتی از نگاه به آن نهی کرده اند، به عنوان یک آلت قمار به آن نگریسته اند و چنین فرموده اند، بنابراین با خروج شطرنج از دایره قمار، این روایات هم دیگر شامل شطرنج نخواهد بود، نه اینکه مراجع آن را نادیده گرفته باشند.

همه ی فقها معتقدند هرگز حکم خداوند تغییر نخواهد کرد، همانطور که در روایات آمده است:
«حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»؛ حلال محمد حلال است ابدا تا روز قیامت، و حرام او حرام است ابدا تا روز قیامت.(6)

بنابراین تغییر حکم شطرنج در نگاه این فقهاء، از باب تغییر حکم نیست، بلکه از باب تغییر موضوع است، یعنی حکم حرمت قمار تغییری نکرده، بلکه این شطرنج است که ماهیت خودش را عوض کرده، و از تحت عنوان «قمار» و حرمت آن خارج شده است.

________________________________
1. دیدگاه دیگری هم وجود دارد که با توجه به اینکه ذکر آن ضرورتی ندارد، و نیز به جهت اختصار از بیان دیدگاه و تبیین ادله اش چشم پوشی می کنیم.
2. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، مؤسسة آل البيت‏(ع)، چاپ اول، 1409ق، قم، ج17، ص321، ح12.
3. همان، ص321، ح14.
4. همان، ص322، ح15.
5. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، چاپ اول، 1374ش، تهران، ج2، ص118.
6. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407ق، تهران، ج1، ص58.

موضوع قفل شده است