اثبات علم و مقام امام(ع) توسط قرآن

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اثبات علم و مقام امام(ع) توسط قرآن

با سلام .
در این بخش من سوالی در رابطه با علم امام(ع) دارم در واقع این سوال من نیست و سوال شخص دیگریست اما بد نیست جوابی داده بشه تا در مباحثات بشه ازش استفاده کرد .
سوال من این است :
اول اینکه در روایات زیادی همچنین در برخی تفاسیر مثل تفسیر جامع در رابطه به علم امام اشاراتی هست که عالم به علوم گذشته و آینده هستند و در واقع گنجینه های علم خداوند بعد از پیامبر اکرم(ص) ،امامان(ع) میباشند . در رابطه با قرآن چگونه این امر ثابت میشود که پیامبر(ص) و امام(ع) داراری علم غیب اند ؟ آیه 50 سوره انعام پیامبر داشتن علم غیب را نفی میکنند
آیات انعام 59 هود 31 و یونس 20 هم به این مسئله اشاره دارد که پیامبر علم غیب ندارند ؟ آیا این با روایات درباره علم امام(ع) در تضاد نیست ؟

همچنین چگونه میتوان در آیات قران اثبات نمود که امامت بالاتر از نبوت است ؟ در واقع اعقاد شیعه بر مبنای روایات این است که پیامبر بر تمام رسولان و انبیا و امامان برتری دارد و امام بعد از پیامبر بر بقیه انبیا دارای برتری است حتی روایتی هست که میفرماید از 73 اسم اعظم خداوند 72 تای نزد پیامبر و امامان است و یکیش نزد خداست و مثلا اگر اشتباه نکنم 7 اسم اعظم هم حضرت ابراهیم میدانست که این نشانگر بالا بودن مقام امامت است .
ممکن است برخی متوسل به آیه 124 سوره بقره شوند که همین طور که از روایات برمیآید خداوند قبل از انکه ابراهیم(ع) به پیغمبری منصوب کند او را بنده خود گردانید و بعد او را پیغمبر نمود پیش از انکه بمقام رسالت برگزیند و پس از آن قبل از ترفیع بمقام خلت رسولش کرد و پیش از انکه به امامت برسد رتبه خلیلی به او عنایت فرمودو پس از انکه عطایای مشروحه را به او مرحمت فرمود با بیان (انی جاعلک للناس اماما) منصب امامت را به او کرامت فرمود(به نقل از تفسیر جامع)
خب طبق این روایت برمیاد که مقام امامت از نبوت و رسالت بالاتره و شکی نیست که امام مقامش از همه انبیا و رسولان بالاتره(به جز حضرت محمد(ص))
با این حساب حضرت ابراهیم چند مرحله را پشت سر گذاشت(بندگی،نبی،رسول،خلت،امامت) تا به امامت رسید اما امامان(ع) که پیامبر نبودند و به ایشان وحی نمیشد پس چگونه میتوانیم از قرآن ثابت کنیم که مقام امام غیر پیامبر از پیامبر(مثل حضرت ابراهیم) بالاتره؟(البته این بیشتر سوال افرادیه که 80 درصد قرآنو مبنا قرار میدن و روایات با سنجیدن به قران بررسی میکنن و خیلی از روایات رو قبول ندارن اما گفتم شاید جوابی براش باشه)

با تشکر

[=impact]
با نام الله


[=impact]
کارشناس بحث: استاد هدی

به نام خدا
با سلام خدمت شما كاربر محترم
سوالاتي كه مطرح فرموديد تقريبا ميان رشته اي است و برخي در حوزه ي علم كلام قابل بحث و پيگيري هستند .از ميان سوالت فوق بنده آن بخش از پرسشها را كه در حوزه ي قرآني است پاسخگو هستم و از ورود به مباحث كلامي معذورم .

ُSajjad.M;364853 نوشت:
در رابطه به علم امام اشاراتی هست که عالم به علوم گذشته و آینده هستند و در واقع گنجینه های علم خداوند بعد از پیامبر اکرم(ص) ،امامان(ع) میباشند . در رابطه با قرآن چگونه این امر ثابت میشود که پیامبر(ص) و امام(ع) داراری علم غیب اند ؟ آیه 50 سوره انعام پیامبر داشتن علم غیب را نفی میکنند
آیات انعام 59 هود 31 و یونس 20 هم به این مسئله اشاره دارد که پیامبر علم غیب ندارند ؟ آیا این با روایات درباره علم امام(ع) در تضاد نیست ؟

در آيه 50 سوره مباركه انعام آمده است :
قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاّ ما يُوحي إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي اْلأَعْمي وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ
در جريان نفي رسالت نبي اكرم صلي الله عليه و آله توسط مشركين حجاز ، آنها معتقد بودند كه رسول الهي بايد فرشته باشد و زماني كه فرشته شد ، هم علم فراواني دارد و هم قدرت فراواني .
خداوند در مقام تصحيح اين اعتقاد و دليل اشتباه به رسول گرامي اش مي فرمايد به آنها بگو فرشته بودن ملازم رسالت الهي نيست و هيچ كس چه بشر چه فرشته ذاتا مالك قدرت و علم الهي نيست .
استاد جوادي آملي اين استدلال را ذيل آيه 50 سوره مباركه اسزراء چنين بيان مي كنند:
"ذات اقدس الهي به صورت قياس استثنايي برهان اقامه مي‌كند مي‌فرمايد: ﴿قُلْ لَوْ كانَ فِي اْلأَرْضِ مَلائِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنا عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ مَلَكًا رَسُولاً﴾ اگر در زمين فرشته‌ها زندگي مي‌كردند ما براي آنها رسولي از سنخ آنها مي‌فرستاديم چون در زمين فرشته زندگي نمي‌كند انسان زندگي مي‌كند بايد رسولي از سنخ آنها اعزام بكنيم...آنها فرشته بودن را شرط رسالت مي‌دانستند و يا بشر بودن را مانع رسالت مي‌پنداشتند مي‌گفتند نحوه وجود رسول بايد فرشته باشد اگر فرشته شد معتقد بودند كه فرشته‌ها قدرت‌هاي فراواني دارند علم غيب دارند ذات اقدس الهي در پاسخ اين توهمات يا خواسته‌ها آن تلازم را اولاً نفي كرد فرمود به اينكه هيچ تلازمي بين رسالت و فرشته بودن نيست نه فرشته بودن شرط است و نه بشر بودن مانع پس يك بشر مي‌تواند به مقام رسالت برسد و هيچ موجودي چه بشر و چه فرشته مالك خزائن الهي نيست و هيچ موجودي چه بشر و چه فرشته ذاتاً عالم غيب نيست حالا برفرض فرشته رسول شد و رسول شما فرشته شد مگر فرشتگان ذاتاً خزائن الهي به دست آنهاست مگر فرشته‌ها ذاتاً عالم به غيب‌اند...لازمهٴ رسالت فرشته بودن نيست انسان مي‌تواند رسول بشود درباره قدرت و همچنين درباره علم آنكه رسول است در بحثهاي قدرتي تابع خداست و در بحثهاي علم غيب هم تابع خداست اگر وحيي آمده است برابر وحي بتواند كاري را انجام بدهد مي‌كند چه اينكه از اين كارهاي قدرتمندانه زياد كردند و اگر مطلب علمي از راه وحي به اينها تعليم شده است عالم مي‌شوند پس در بخش سنخي وجود و نحوهٴ وجود انسان‌اند و در مسئله قدرت و علم تابع وحي‌اند هيچ مطلبي را نمي‌انديشند مگر به وحي هيچ كاري را نمي‌كنند مگر به وحي..."(1)
بنابراين آنچه در قرآن كريم از لسان انبياء عليهم السلام و نبي اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بيان شده است كه من غيب نمي دانم ، علم ذاتي و استقلالي نسبت به غيب است بلكه انبياء عليهم السلام آنچه به وحي به ايشان مي رسد را مي دانند و غيب دان ذاتي و مستقل نيستند مگر به خواست خداوند و وحي الهي.
ادامه ....

(1)- ر.ك: بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، سوره مباركه انعام ، جلسه 42

ُSajjad.M;364853 نوشت:
همچنین چگونه میتوان در آیات قران اثبات نمود که امامت بالاتر از نبوت است ؟

بله همانطور كه خودتان هم فرموديد اثبات فضيلت مقام امامت نسبت به مقام نبوت ، از آيه 124 سوره مباركه بقره مستفاد مي شود يعني اثبات فضيلت مقام امامت بر نبوت با استفاده از آيات قرآن قابل اثبات است اما اثبات فضيلت ائمه عليهم السلام بر ساير انبياء عليهم السلام از روايات قابل اثبات است و ظاهرا در قرآن كريم ايه اي كه به صراحت يا اشاره در اين خصوص باشد وجود ندارد .

ُSajjad.M;364853 نوشت:
اما امامان(ع) که پیامبر نبودند و به ایشان وحی نمیشد پس چگونه میتوانیم از قرآن ثابت کنیم که مقام امام غیر پیامبر از پیامبر(مثل حضرت ابراهیم) بالاتره؟

دليل فضيلت ائمه (ع) بر انبياي پيشين از نظر ولايت و مانند آن اين است كه ائمه(ع) از نظر جلوه، وجود ختمي مرتبت اند و چون ختمي مرتبت بر همه ما سوي الله از جمله انبيا فضيلت دارد، اين فضيلت بعد از او نصيب معصوم شده است.
مقام ولایت با مقام نبوت فرق­ های بسیاری دارد و از جهت رتبه بالاتر از مقام نبوت است.
ممکن است ولی­ ای را فضل نبوت نباشد، اما بحسب ولایتش اعلم و افضل از انبی­اء باشد . مانند حضرت خضر كه به جهت ولايت تكويني افضل از حضرت موسي بود و او را راهنمايي و مورد عتاب قرار داد و نيز حضرت مهدي (عج) كه در روايات داريم كه حضرت عيسي عليه السلام كه از انبياء اولوالعزم هستند به ايشان اقتدا مي كنند زيرا مقام ولايت تكويني حضرت صاحب الامر عجل الله تعالي فرجه الشريف ، از ايشان بالا تر است .
بهر حال اثبات اصل افضليت مقام امامت نسبت به نبوت از طريق آيات قرآن ممكن است اما اثبات افضليت ائمه عليهم السلام بر انبياء عليهم السلام از طريق روايات ممكن است .

هدی;365207 نوشت:
بله همانطور كه خودتان هم فرموديد اثبات فضيلت مقام امامت نسبت به مقام نبوت ، از آيه 124 سوره مباركه بقره مستفاد مي شود يعني اثبات فضيلت مقام امامت بر نبوت با استفاده از آيات قرآن قابل اثبات است اما اثبات فضيلت ائمه عليهم السلام بر ساير انبياء عليهم السلام از روايات قابل اثبات است و ظاهرا در قرآن كريم ايه اي كه به صراحت يا اشاره در اين خصوص باشد وجود ندارد .

بله درست میفرمایید .
در واقع این سوال بسیاری از افرادیه که بیشتر قرآنو مبنا قرار میدن ولی خب گفتم شاید دلیل قرانی هم داشته باشه حتی این افراد عقیده های متفاوت تری هم دارند از جمله اینکه شهادت بر محمد(ص) و همچنین بر علی(ع) رو در اذان و شهادت به محمد(ص) و سلام فرستادن بر ایشان رو در تشهد نماز و سلام نماز جزو بدعت میدونن

با عرض سلام خدمت شما

ُSajjad.M;365350 نوشت:
بله درست میفرمایید .
در واقع این سوال بسیاری از افرادیه که بیشتر قرآنو مبنا قرار میدن ولی خب گفتم شاید دلیل قرانی هم داشته باشه حتی این افراد عقیده های متفاوت تری هم دارند از جمله اینکه شهادت بر محمد(ص) و همچنین بر علی(ع) رو در اذان و شهادت به محمد(ص) و سلام فرستادن بر ایشان رو در تشهد نماز و سلام نماز جزو بدعت میدونن

بله متاسفانه برخي افراد تصور مي كنند هر چيز كه در قرآن بيان نشده بود پايه و مايه صحيحي ندارد در حالي كه در خود قرآن كريم ، خداوند مسلمانان را در تبينن قرآن به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ارجاع داده است :
بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (1)
[زيرا آنان را] با دلايل آشكار و نوشته‏ ها [فرستاديم] و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى و اميد كه آنان بينديشند
و نيز مردم را به اطاعت از امر و نهي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مكلف نموده :
...وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا... (2)
و آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت بازايستيد

اگر بنابود كه قرآن به تنهايي تمامي امور را بيان نمايد و مسلمانان نيز به تنهايي بتوانند تمامي احكام و وظايف و معارفشان را با خواندن قرآن دريابند ديگر چه نيازي به تبيين رسول (ص)بود ؟
چه حاجتي به گوش فرادادن به امر پيامبر اكرم (ص) يا اجتناب از نهي ايشان بود ؟
اينها دستورات صريح و نص قرآن كريم است فلذا در تبيين معارف و مطالب و احكام قرآن بايد گوش به فرمان پيامبر (ص) و تبيينات ايشان (ص) بود .

(1)- نحل/44
(2)- حشر/7

موضوع قفل شده است