جمع بندی ازدواج با همکار ؛ معایب و مزایا؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج با همکار ؛ معایب و مزایا؟

با سلام

ازدواج با یک همکار چه معایب و مزایایی داره؟ آیا باعث خستگی و دلزدگی ناشی از زیاد با هم بودن میشه؟
در این مورد به من مشورت بدین.

اما ویژگی های ایشان:

خوب من که هنوز وارد مذاکره نشدم اما یک سری ویژگی هایی که الان برام مشخصه:

1- وقت اذان دیگه سر جاشون نیستن.
2- یک چادر ملی که به نظر ظاهری نیست و همیشه کاملا پوشیده هستن.
3- به نظر آدم معتدلی هستن وقتی سوال براشون پیش میاد اول از خانوم های با تجربه میپرسن و بعد به سراغ آقایان.
ما در شرکت هفته ای یک روز ورزش همگانی داریم ایشون میان ولی یک سری حرکات مخالف با حیاشون رو انجام نمیدن از طرفی یکسری که تازه میز پینگ پنگ خریده بود شرکت ، اومدن بازی چادشون رو دراوردن و تقریبا حرفه ای بازی کردن(به نظرم منطبق بر شرایط عمل می کنند دراین موردم اگر نظری دارد بگید)
4- تخصص ما الکترونیک هست و ایشون هم در دانشگاه سراسری تحصیل کرده اند و دانشجوی اخر کارشناسی اند و منم دانشجوی ارشد(حدود یک یا دوسال اختلاف سنی)
5- فضای شرکت کاملا حرفه ای و بچه هایی با فرهنگ و سنگین کار میکنند( منظورم این هست که محیطش خوبه حتی برای خانوم ها)

خودم:
1- به دنبال یک خانوم معتدل ، اسلام گرا ، مطالعه گر ، دوستدار مطالعه اسلامی و برخورد با منش روشن فکری دینی هستم.
2- دوست ندارم سن خانومم خیلی کمتر از خودم باشه چون معتقدم می خوام با یک نفر مکمل خودم ازدواج کنم نه اینکه یک بچه بخرم ازش یک مکمل بسازم از طرفی نظر اسلام رو در مورد اختلاف سنی قبول دارم ولی بین دو تا سه سال البته این معیار جزء اولویت اولیه نیست.

الان ترسم اینه که خوب نباشه ادم هم همکار باشه و هم همسر یعنی از نظر تجربی و مشاوره ای آیا باعث سردی نمیشه؟
از نظر کاری مشکلی ندارم همسرم کار کنه ولی با این شرط که وظایف خودش رو بشناسه و از طرفی حتی اگر وظایفشم اوکی باشه زیاد از حد به خودش فشار نیاره این موضوع رو هم به خودش میسپارم فقط بهش میگم که خودش حواسش باشه فکر میکنم خانوما اینطوری بهتر عمل می کنند.


با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

hassan.hamidi;364098 نوشت:
با سلام

ازدواج با یک همکار چه معایب و مزایایی داره؟ آیا باعث خستگی و دلزدگی ناشی از زیاد با هم بودن میشه؟
در این مورد به من مشورت بدین.

اما ویژگی های ایشان:

خوب من که هنوز وارد مذاکره نشدم اما یک سری ویژگی هایی که الان برام مشخصه:

1- وقت اذان دیگه سر جاشون نیستن.
2- یک چادر ملی که به نظر ظاهری نیست و همیشه کاملا پوشیده هستن.
3- به نظر آدم معتدلی هستن وقتی سوال براشون پیش میاد اول از خانوم های با تجربه میپرسن و بعد به سراغ آقایان.
ما در شرکت هفته ای یک روز ورزش همگانی داریم ایشون میان ولی یک سری حرکات مخالف با حیاشون رو انجام نمیدن از طرفی یکسری که تازه میز پینگ پنگ خریده بود شرکت ، اومدن بازی چادشون رو دراوردن و تقریبا حرفه ای بازی کردن(به نظرم منطبق بر شرایط عمل می کنند دراین موردم اگر نظری دارد بگید)
4- تخصص ما الکترونیک هست و ایشون هم در دانشگاه سراسری تحصیل کرده اند و دانشجوی اخر کارشناسی اند و منم دانشجوی ارشد(حدود یک یا دوسال اختلاف سنی)
5- فضای شرکت کاملا حرفه ای و بچه هایی با فرهنگ و سنگین کار میکنند( منظورم این هست که محیطش خوبه حتی برای خانوم ها)

خودم:
1- به دنبال یک خانوم معتدل ، اسلام گرا ، مطالعه گر ، دوستدار مطالعه اسلامی و برخورد با منش روشن فکری دینی هستم.
2- دوست ندارم سن خانومم خیلی کمتر از خودم باشه چون معتقدم می خوام با یک نفر مکمل خودم ازدواج کنم نه اینکه یک بچه بخرم ازش یک مکمل بسازم از طرفی نظر اسلام رو در مورد اختلاف سنی قبول دارم ولی بین دو تا سه سال البته این معیار جزء اولویت اولیه نیست.

الان ترسم اینه که خوب نباشه ادم هم همکار باشه و هم همسر یعنی از نظر تجربی و مشاوره ای آیا باعث سردی نمیشه؟
از نظر کاری مشکلی ندارم همسرم کار کنه ولی با این شرط که وظایف خودش رو بشناسه و از طرفی حتی اگر وظایفشم اوکی باشه زیاد از حد به خودش فشار نیاره این موضوع رو هم به خودش میسپارم فقط بهش میگم که خودش حواسش باشه فکر میکنم خانوما اینطوری بهتر عمل می کنند.

بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت
در ابتدا بايد توجه داشت كه ويژگي همكار بودن همسر آينده نمي‌تواند از شاخص و معيارهاي اصلي ازدواج باشد بلكه لازم است به اين ويژگي به عنوان ويژگي ثانوي و تابعي از معيارهاي درجه اول نگريسته شود. آنچه در ازدواج مهم است صفات شخصيتي فرد مقابل در كنار ويژگيهاي فرهنگي، خانوادگي، اعتقادي و...است. در صورتيكه نسبت به معيارهاي درجه اول انتخابي آگاهانه صورت بگيرد، انتظار مي‌رود كه در مواجهه با معيارهاي درجه دوم با چالشي مواجه نشويم.

اما به صورت كلي و قطع نظر از شرايط اختصاصي و منحصر به فرد اشخاص مي‌توان مزايا و معايب احتمالي زير را به عنوان لوازم ازدواج با همكار در نظر گرفت:

امتيازات احتمالي
1- بستر مناسب براي شناخت بيشتر ويژگيهاي يكديگر. البته در اين خصوص نبايد به بهانه اينكه مدت قابل توجهي با فرد آشنايي دارد، از تحقيق و بررسي درباره وي كوتاهي كند. زيرا آنچنانكه ما لزوما همان فردي نيستيم كه ديگران در محل كار مي‌بينند( ممكن است خارج از فضاي كار رفتار ديگري داشته باشيم) خود واقعي طرف مقابل نيز ممكن است غير از خود ظاهري وي باشد!

2- همكار بودن مي‌تواند نشان از اين داشته باشد كه طرفين از لحاظ تحليل ديدگاه و علاقمنديها نزديك به يكديگر هستند.

3- از مشكلات كاري يكديگر اطلاع دارند و در مشكلات روزمره بهتر يكديگر را درك مي‌كنند

4- زمينه اعتماد و آسودگي خاطر را نسبت به همسر فراهم مي‌آورد ( هرچند كه در برخي مواقع عكس اين قضيه اتفاق مي‌افتد و از اين منظر در زمره معايب قرار مي‌گيرد)

معايب احتمالي
1- تداخل اختلافات خانوادگي با اختلافات كاري و بالعكس

2- تعارض ميان نقش همسري و همكار بودن

3- اختلافات مالي ناشي از ميزان درآمد

4- اينكه زن و مرد حق دارند موضوعات شخصي و مكتوم خود را داشته باشند، كه با ارتباط فراوان ممكن است چنين فضايي كمتر رقم بخورد

به هر حال همانگونه كه اشاره شد اين مزايا و معايب اموري احتمالي هستند و افزايش يا كاهش ضريب احتمال هريك تماما به شخصيت و معيارهاي درجه اول برمي‌گردد.

در پناه خداي بزرگ موفق باشيد

hassan.hamidi;364098 نوشت:
بچه بخرم

مگه همسر خریدنیه که بچه خریدنی باشه ؟
مزایای اینکه همسر همکار هم باشه اینه که کنار همدیگه کار میکنید و همدیگه رو درک میکنید
اما دوستای من که با شوهرانشون همکار هستن راضی نیستن ..........هم اقا هم خانوم
خانوم ایراد میگیره که فلان کار و اشتباه انجام دادید
و اقا شاکی میشن که خانوم دارن توی کارشون دخالت میکنن
و خانوم هم راضی نیستن
چون مدام زیر ذره بین اقا هستن .......اقا میگن با فلانی بد صحبت کردید ....اگه من نباشم کارهات و خراب میکنی و غیره
خلاصه چون مدام در تماس هستن ...بحث هاشون هم بیشتره
خانوم هم چون پا به پای اقا دارن کار میکنن در منزل توقع دارن اقا هم توی کار های خونه پا به پاشون کار کنن
که اقا شون شونه خالی میکنه

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
به نظر من بدی همکار بودن زن و شوهر با هم اینه که حتی اگه تو مسائل کاری با هم تفاهم داشته باشند و یا اصلا در دو قسمت جدا از هم و با دو کار متفاوت فعالیت بکنند اما در خانه اکثر صحبتهایشان ختم به مسائلی که در محل کارشان طی روز رخ داده یا رخ خواهد داد در آینده میشه:ajab:

با سلام و تشکر از همه بابت پاسخ

حقیقت اینه که من در یک دو راهی هستم که اصلا نمیدونم چه باید کنم!!(لطفا به کارشناس محترم نیز ارسال شود)
شرح 2 راهی:

اول اینه که خوب دانشجوی ارشد الکترونیک شریف در مقطع ارشد هستم و فقط خلاصه میخوام بگم که اصلا آدم ساده ای نیستم و مسائل رو خیلی بررسی می کنم و برام مهمه که همسر آینده ام هم یک همفکر خوب باشه که بهم کمک کنه و باهم راه درست رو پیدا کنیم معتقدم باید یک همسر متعادل و خوش فکر با تحصیلات در حد خودم (البته نه الزاما همین رشته)یا کمی پایین تر بیابم تا به اهداف برسیم و واقعا تو این دشواری های زندگی کمک حالهم باشیم.

اما ظاهرم اینطور نیست! یعنی ظاهرم 3 تا 5 سال کوچکتر از باطنم هست باطن و حقیقت سن 23 ولی ظاهر کمتر از 20!(چون در کل قوما صاحب ریش نیستیم) این مسئله ای هست که منو اذیت میکنه چون وقتی تصمیم میگیرم یک خانوم هم سن و یا یکی دو سال کوچکتر و مومن و معتقد پیدا کنم این حقیقت میاد جلوی ذهنم که ، بیچاره حداقل تا دوستان و اقوامش بفهمن که من ظاهرم اینطوری و باطنم نیست خیلی اذیت میشه و از طرفی میدونم واسه خانوما این امر مهمه و خیلی دوست ندارم طرف به زور و با ایثار منو بپذیره!
از طرفی که قضیه پیچیده تر میشه! خوشبختانه دخترای فامیل ما به رسم سنت زود ازدواج میکنند ولی بدبختانه تو کل قوممون دختر نتونستن هنوز بهم معرفی کنند که بالای 16 باشه و اون تا بخواد کنکور بده بیاد کارشناسی بخونه!!! من اصلا نمیتونم تصور کنم به خاطر اینکه فکر میکنم این تصور که آدم دختر کوچیک بگیره بعد یه چندسالی باهاش بسازه به جاش مطابق میل خودش بارش میاره رو اصلا قبول ندارم و فکر میکنم دختر باید خودش باشه و بزرگ شده باشه و صاحب فکر باشه و به عنوان یک مکمل وارد زندگی بشه(تو خانواده ما دخترا معمولا زود ازدواج کرده و شوهراشونم کمسواد هستن و معمولا ادامه تحصیل نمیدن! حالا اگر منم یک شاگرد اولشم بگیرم بازم کلی مسئله هست که با منش من نمیسازه حالا خوب یا بد خدا خودش ببخشه)
خود خانواده هم میگن به نظر ما خودت بگرد و انتخاب کن! منم که هیچ وقت فکر نمیکردم که چنین چیزی لازم باشه اصلا ادم انتخاب کردن نیستم حالا شما کار به انتخاب کردن نداشته باشید(خدا هست:yes:) بگید نظرتون درمورد اینکه سطح تحصیلات طرف چی باشه و اختلاف سنیش چقدر باشه چه هست؟

hassan.hamidi;365243 نوشت:
با سلام و تشکر از همه بابت پاسخ

حقیقت اینه که من در یک دو راهی هستم که اصلا نمیدونم چه باید کنم!!(لطفا به کارشناس محترم نیز ارسال شود)
شرح 2 راهی:

اول اینه که خوب دانشجوی ارشد الکترونیک شریف در مقطع ارشد هستم و فقط خلاصه میخوام بگم که اصلا آدم ساده ای نیستم و مسائل رو خیلی بررسی می کنم و برام مهمه که همسر آینده ام هم یک همفکر خوب باشه که بهم کمک کنه و باهم راه درست رو پیدا کنیم معتقدم باید یک همسر متعادل و خوش فکر با تحصیلات در حد خودم (البته نه الزاما همین رشته)یا کمی پایین تر بیابم تا به اهداف برسیم و واقعا تو این دشواری های زندگی کمک حالهم باشیم.

اما ظاهرم اینطور نیست! یعنی ظاهرم 3 تا 5 سال کوچکتر از باطنم هست باطن و حقیقت سن 23 ولی ظاهر کمتر از 20!(چون در کل قوما صاحب ریش نیستیم) این مسئله ای هست که منو اذیت میکنه چون وقتی تصمیم میگیرم یک خانوم هم سن و یا یکی دو سال کوچکتر و مومن و معتقد پیدا کنم این حقیقت میاد جلوی ذهنم که ، بیچاره حداقل تا دوستان و اقوامش بفهمن که من ظاهرم اینطوری و باطنم نیست خیلی اذیت میشه و از طرفی میدونم واسه خانوما این امر مهمه و خیلی دوست ندارم طرف به زور و با ایثار منو بپذیره!
از طرفی که قضیه پیچیده تر میشه! خوشبختانه دخترای فامیل ما به رسم سنت زود ازدواج میکنند ولی بدبختانه تو کل قوممون دختر نتونستن هنوز بهم معرفی کنند که بالای 16 باشه و اون تا بخواد کنکور بده بیاد کارشناسی بخونه!!! من اصلا نمیتونم تصور کنم به خاطر اینکه فکر میکنم این تصور که آدم دختر کوچیک بگیره بعد یه چندسالی باهاش بسازه به جاش مطابق میل خودش بارش میاره رو اصلا قبول ندارم و فکر میکنم دختر باید خودش باشه و بزرگ شده باشه و صاحب فکر باشه و به عنوان یک مکمل وارد زندگی بشه(تو خانواده ما دخترا معمولا زود ازدواج کرده و شوهراشونم کمسواد هستن و معمولا ادامه تحصیل نمیدن! حالا اگر منم یک شاگرد اولشم بگیرم بازم کلی مسئله هست که با منش من نمیسازه حالا خوب یا بد خدا خودش ببخشه)
خود خانواده هم میگن به نظر ما خودت بگرد و انتخاب کن! منم که هیچ وقت فکر نمیکردم که چنین چیزی لازم باشه اصلا ادم انتخاب کردن نیستم حالا شما کار به انتخاب کردن نداشته باشید(خدا هست:yes:) بگید نظرتون درمورد اینکه سطح تحصیلات طرف چی باشه و اختلاف سنیش چقدر باشه چه هست؟

بسمه‌تعالي
دوست و برادر ارجمند سلام عليكم
بنده هم با فرمايشات شما موافقم و اتفاقا بنده مثل شما فكر مي‌كنم اين باور كه زن رو بيار بعد اونجوري كه دلت ميخواد بارش بيار، باور غلط و آسيب زايي است. دليلش رو ذكر نمي‌كنم چون حضرتعالي به اين امر واقف هستيد.
اما در كنار موافقت با كليت فرمايشاتتون، با تو.جه به موفقيتهاي ارزنده حضرتعالي كه در واقع الطاف الهي هستند، از شما توقع اينه كه سطح خودپذيري خويش رو بالاتر ببريد. اينكه شما تفاوت ظاهر با سن واقعي رو مانعي براي ازدواج بدونيد نشان از عدم خودپذيري دارد.
طبعا وقتي كه شخص مقابل حضرتعالي را مي‌پذيرد و شما نيز وي را، معناي آن اين است كه طرفين طرف مقابل خود را همانگونه كه هست پذيرفته است و اگر جز اين باشد، وقوع چالشهاي احتمالي زياد است.
البته در دوره نوجواني تمركز به اندام و حساسيت نسبت به قضاوت ديگران امري طبيعي است اما با توجه به اينكه شما در انتهاي اين دوره و يا ورود به دوره جواني هستيد چنين نگرشي مي‌تواند حاكي از عدم پذيرش خود باشد. جنابعالي چه داراي ريش باشيد و يا نباشيد داراي يك اصالت و شخصيت منحصر به فرد براي خويش هستيد كه نبايد آن را فراموش كنيد.
لذا بنده معتقدم خواسته خود مبني بر فاصله سني 2 سال را دنبال كنيد و با توكل به خدا و اعتماد به نفس به بهانه مذكور بي اعتنا باشيد.
و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين

سوال
[QUOTE=hassan.hamidi;364098]با سلام

ازدواج با یک همکار چه معایب و مزایایی داره؟ آیا باعث خستگی و دلزدگی ناشی از زیاد با هم بودن میشه؟
در این مورد به من مشورت بدین.

پاسخ:
بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت
در ابتدا بايد توجه داشت كه ويژگي همكار بودن همسر آينده نمي‌تواند از شاخص و معيارهاي اصلي ازدواج باشد بلكه لازم است به اين ويژگي به عنوان ويژگي ثانوي و تابعي از معيارهاي درجه اول نگريسته شود. آنچه در ازدواج مهم است صفات شخصيتي فرد مقابل در كنار ويژگيهاي فرهنگي، خانوادگي، اعتقادي و...است. در صورتيكه نسبت به معيارهاي درجه اول انتخابي آگاهانه صورت بگيرد، انتظار مي‌رود كه در مواجهه با معيارهاي درجه دوم با چالشي مواجه نشويم.

اما به صورت كلي و قطع نظر از شرايط اختصاصي و منحصر به فرد اشخاص مي‌توان مزايا و معايب احتمالي زير را به عنوان لوازم ازدواج با همكار در نظر گرفت:

امتيازات احتمالي
1- بستر مناسب براي شناخت بيشتر ويژگيهاي يكديگر. البته در اين خصوص نبايد به بهانه اينكه مدت قابل توجهي با فرد آشنايي دارد، از تحقيق و بررسي درباره وي كوتاهي كند. زيرا آنچنانكه ما لزوما همان فردي نيستيم كه ديگران در محل كار مي‌بينند( ممكن است خارج از فضاي كار رفتار ديگري داشته باشيم) خود واقعي طرف مقابل نيز ممكن است غير از خود ظاهري وي باشد!

2- همكار بودن مي‌تواند نشان از اين داشته باشد كه طرفين از لحاظ تحليل ديدگاه و علاقمنديها نزديك به يكديگر هستند.

3- از مشكلات كاري يكديگر اطلاع دارند و در مشكلات روزمره بهتر يكديگر را درك مي‌كنند

4- زمينه اعتماد و آسودگي خاطر را نسبت به همسر فراهم مي‌آورد ( هرچند كه در برخي مواقع عكس اين قضيه اتفاق مي‌افتد و از اين منظر در زمره معايب قرار مي‌گيرد)

معايب احتمالي
1- تداخل اختلافات خانوادگي با اختلافات كاري و بالعكس

2- تعارض ميان نقش همسري و همكار بودن

3- اختلافات مالي ناشي از ميزان درآمد

4- اينكه زن و مرد حق دارند موضوعات شخصي و مكتوم خود را داشته باشند، كه با ارتباط فراوان ممكن است چنين فضايي كمتر رقم بخورد

به هر حال همانگونه كه اشاره شد اين مزايا و معايب اموري احتمالي هستند و افزايش يا كاهش ضريب احتمال هريك تماما به شخصيت و معيارهاي درجه اول برمي‌گردد.

در پناه خداي بزرگ موفق باشيد

موضوع قفل شده است