انقلاب اسلامی، بارقه ای الهی

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انقلاب اسلامی، بارقه ای الهی

انقلاب اسلامی، بارقه ای الهی انقلاب اسلامی پس از ظلمت جهل و تیرگی فساد، از افق اسلام طلوع نمود و با پرتو افشانی معنوی خویش مردم را به آگاهی، بیداری، فداكاری، عزت، استقلال واقعی و پاسداری از حریم اعتقادات رسانید و در ضمن به همه نشان داد كه با آشكار گردیدن فجر صادق دیگر شب پرستان كوردل و خفّاشان متنفّر از نور و فرورفتگان در ظلمت نمی توانند جای پایی و پروازی داشته باشند. انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی به جهانیان ثابت كرد كه ریشه های دیانت با طراوت و صلابت بوده و قادرند به شكوفایی برسند و با عطر افشانی و صفای معنوی، هرگونه بیداد، تهاجم و سلطه گری را نفی نموده و امن و امان را برای جوامع اسلامی نوید دهند. قرآن كریم می فرماید: «ما یفتح اللّه للناس من رحمهٍ فلا ممسك لها؛[1] یعنی دری كه خداوند از رحمت بر روی مردمی گشاید هیچ كس قادر به بستن آن نخواهد بود.

[=microsoft sans serif]بزرگترین ویژگی این نهضت بزرگ مكتبی بودن و اسلامی بودن آن است، انقلاب از ارزش هایی سرچشمه می گرفت كه فرستادگان الهی برای تحقّق آنها قیام نمودند و ائمه هدی - علیه السلام - با تمامی توان برای صیانت از آن ها و گسترش ارزشها اهتمام ورزیدند. امام خمینی آن را بارقه ای الهی می داند كه در اعماق قلوب مردمان تحت ستم انفجاری شگرف بوجود آورد.[2] مقام معظم رهبری حضرت آیه اللّه العظمی خامنه ای نیز خصوصیت برجسته انقلاب اسلامی را كه رمز ماندگاری آن است این می دانند كه مبنای آن ارزش های دینی، اخلاقی و معنوی بود.[3] شهید مظلوم آیه اللّه دكتر بهشتی هم تأكید می نماید: انقلاب اسلامی، انقلاب ارزش ها بود، باید این معیارها را شناخت و برمحور آنها حركت كرد و مخلصانه در دفاع از چنین بنیان های استواری كوشید، منزلت افراد و كارنامه آنان با این محك مشخص می گردد.[4]

[=microsoft sans serif]از آنجا كه مردم با اخلاص و ایمان فریاد زدند ما اسلام را می خواهیم و دنبال ارزشها هستیم عنایت خداوند متوجّه جامعه گردید و دگرگونی معنوی را چون رودی خروشان جاری ساخت، تحولی كه بشر قادر نبود آن را سامان دهد بلكه الهی بود و تنها مقلّب القلوب می توانست دل ها را از هراس و وحشت بیرون آورد و شجاعت، پایداری و عدم نگرانی را جانشین آن نماید، آن نیروی محرّكه ای كه انقلاب را به پیروزی رسانید، این بود كه مردم با هدایت رهبری فرزانه و عالیقدر و با اعتقادی عمیق و باوری قوی وارد میدان شدند. آن چه را همه محال تصور می كنند، عملی ساختند. امام خمینی (ره) فرموده اند: «انقلابی كه در ایران حاصل شد پیروزیش در اثر دو مطلب بود. یك مطلب مهمش كه از همه مطالب بالاتر بود، این بود كه مردم با اسلام پیش رفتند، یعنی سرتاسر ایران فریادشان این بود كه ما اسلام را می خواهیم امر دوّمی این بود كه همه قشرها در این مسئله متحد بودند، این دو مطلب اساس پیروزی بود...»[5]

[=microsoft sans serif]امام طی سخنانی در قم خاطرنشان ساختند: «این قیام، قیام ملی نیست، قرآنی است، اسلامی است.
یك ملت ضعیفی كه هیچ نداشت در مقابل ابرقدرتها و در مقابل این قدرت شیطانی كه همه چیز داشتند و تا دندان مسلّح بودند و به قوه ملّیت نمی توان غلبه كرد...این اسلام است كه غلبه كرد بر ابرقدرت ها. این قوّه ایمان است كه سرتاسر ایران را بسیج كرد...قدرت ایمان، قوّه اسلام، قدرت معنوی ملّت، این پیروزی را به ما ارزانی داشت...»
[6] عبداللّه قصید نماینده حزب اللّه در مجلس لبنان، گفت: انقلاب اسلامی امید به پیروزی الهی را در مردم بوجود آورده این كه حتی در شرایط دشوار و نداشتن حمایت جهانی خداوند ملّت های ایثارگر را پیروز می كند.[7]
«سایروس برام»، محقّق و نویسنده ایرلندی از اعتصاب ها و راهپیمایی های مردم ایران در جهت مبارزه با استبداد و ابرقدرت ها به عنوان برنامه ای شگفت آور سخن می گوید و می افزاید: نباید تردید كرد كه نیروی اعتقاد و ایمان اسلامی از مایه های اصلی قوت، توان، استقامت و وحدت این نهضت انقلابی است همچنین اگر هدایت آن را سیاستمداران سست ایمان یابی ایمان بر عهده گرفته بودند، بی گمان نه این انقلاب چنین فراگیر و تزلزل ناپذیر می شد و نه امید چندانی به رستگاری و آینده آن بود. به اعتقاد وی از علل عمده تقابل مردم با نظام طاغوتی آن بود كه كارگزاران استبداد انحطاط معنوی را ترویج می كردند و بر این اساس فساد و تباهی و بی غیرتی جای فضیلت ها را گرفته و امور مادی و دنیایی معیار ارزش ها شده بود، از آثار دیگر این سقوط روحانی دون پروری و شریف آزاری و سپردن كارهای بزرگ به افراد پست و كارهای دون به مردان سترگ می باشد و عمّال ساواك رسماً و عملاً دیوان سالار بودند، بی عفت ترین زنان از حقوق بانوان و آزادی این صنف سخن می گفتند، بی غیرت ترین مردان از مردانگی و غیوری دم می زدند. در چنین شرایط آشفته ای كه با خفقان و فشار سیاسی توأم بود اكثریت مسلمان جز مذهب و دیانت پناهگاه دیگری بدست نیاوردند، این امّت محروم و مظلوم و رانده شده از همه جا به مسجد و حسینیه پناه آوردند و در هر جایی كه اثری از معنویت و روحانیت داشت اجتماع می نمودند این تحصّن معنوی و خلوت نشین اگرچه بوی عرفانی و اشراقی داشت اما جهت گیری مبارزه را روشن می ساخت و می خواستند به استكبار جهانی و اعوان و انصارش ثابت كنند از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست، این پناهگاه پرتوان معنوی، مردمان با ایمان و دارای شكیبایی و استقامت را از بند استبداد رهانید البته راهنمایی های روحانیان، نویسندگان و سنگرداران فكر و اندیشه در این راستا بسیار مؤثر بود؛ او متذكّر می شود ایمان رهبری قیام و اعتقادات مردمان ایران سلاح معنوی را كار ساز ساخت و این حربه فراموش شده چنان به كار گرفته شد كه بساط استبداد و استكبار را درهم كوبید و شرق و غرب را بهت زده ساخت. از بركت همین ایمان است كه همه با هم یكدل و یك زبان بپاخاستند و خشم و خروش و فریاد را توأم ساختند و با فریاد اللّه اكبر و طنین ناپیدای آن در وهله اول دل ها را بهم پیوند زدند و در مرحله بعد بر توپ و تانك و سلاح های مدرن غلبه یافتند.
[8]

[=microsoft sans serif]خروش مردم، خواست خدا بود

[=microsoft sans serif]وقتی امّتی تصمیم گرفت بر اساس باورهای عمیق خود تلاشی انجام دهد، خداوند به امداد او رو می آورد و برای رسیدن به هدفی عالی و مقصدی مقدس هدایتش می نماید. امام خمینی می فرمایند: «چراغ را خود خدای تبارك و تعالی جلو گرفته و تاریكی ها را روشن كرد و هیچ وقت نگذاشت كه ملت سست شود. این برای آن بود كه ملت راهش را پیدا كرد و به صراط مستقیم رسید.»[9] امام در جای دیگر یادآور شده اند: «خداوند خواست كه به داد این مملكت برسد و این یك قدرت مافوق طبیعت بود و هیچ قدرتی نمی تواند چنین كاری را كه در ظرف پنجاه و چند سال این مملكت را طور دیگر درست كرده بودند، در ظرف یك سال یا بیشتر چنین تحولی روی دهد... این را خدا خواست كه هیچ اعتنایی به آن حكومت نظامی نكنند و این كار هم الهی بود و هیچ كار بشر نبود...»[10]

[=microsoft sans serif]اگر بخواهیم برای امور انقلاب و جنبه های مبارزاتی مردم، موازین مادی و طبیعی را در نظر بگیریم مبارزین با یورش نظامیان و نیروهای انتظامی رژیم طاغوت، در مراحل اولیه یا از بین می رفتند و یا عقب نشینی می كردند امّا چون قدرت ایمان و پشتیبانی خداوند در كار بود، پیروزی بدست آمد. امام چنین تذكر داده اند: «گمان نكنید كه قدرت مادّی این كار را كرد، روی حساب دنیایی نباید شما غلبه كنید، آنها باید با یك یورش شما را از بین ببرند لكن همه حسابهایی كه می كردند باطل شد. البته (این كه) یك جمعیت فاقد همه چیز بر ابرقدرت هایی كه همه چیز داشتند، غلبه كرد، حساب معنوی است...»[11] تلاش های بشری قادر است شهر یا منطقه ای را از یوغ استبداد و استكبار آزاد كند امّا نمی تواند اجتماعی را چنان به حركت وادارد كه با دست خالی، حكومت سلطنتی با سابقه 2500 ساله را واژگون نماید، كار الهی بود كه مردم ریشه جنایت و فساد را از بیخ و بن برانداختند و انقلاب با پشتیبانی خدای بزرگ پیروز شد همچنین اگر این انقلاب همچون سایر انقلاب ها به گروه و حزبی مربوط بود و یا عده ای می خواستند برای رسیدن به اهداف گروهی كودتا كنند و نظام را به دست گیرند امكان نداشت مردم از آن حمایت نمایند، بنابراین انقلاب مستند به اسلام و لطف الهی است و ما باید قدر این نعمتی كه خداوند به ما ارزانی داشته است را بدانیم، چون مردم برای خدا و طلب رضایت حق بپاخاسته بودند از این غم نداشتند كه حالا چه اتفاقی روی خواهد داد، ملّت اسلامی با چنین اتكالی و با پشتوانه ای آسمانی، نظامی را روی كار آورد كه مقصدش اجرای احكام و مقررات اسلامی بود، مردمی كه به خیابان ها ریختند و فریاد اللّه اكبر و مرگ بر استبداد سر دادند، همچون قیام های دیگر در برخی كشورهای جهان طالب زندگی مرفه و برآوردن نیازهای مادی و سامان یافتن زندگی معمولی نبودند بلكه به فرمایش امام خمینی (ره): «نهضت ایران نهضتی بود كه خدای تبارك و تعالی در آن نقش داشت و مردم به عنوان اسلام و احكام اسلامی در خیابان ها ریختند و همه گفتند ما این رژیم را نمی خواهیم و حكومت جمهوری اسلامی می خواهیم.»[12] اصولاً رمز پیروزی این نهضت در آن نهفته است كه به جنبه های معنوی توجه داشت، نسل جوان با اشتیاق درونی همچون مسلمانان صدر اسلام از شهادت استقبال می نمود و در عین حالی كه با تانك ها و مسلسل ها روبرو بودند نه تنها بیمی نداشتند بلكه مشت بر این سلاح های مجهز غلبه یافت.

[=microsoft sans serif]انقلاب اسلامی، بارقه ای الهی اصولاً رهبری قیام با دیدی الهی به آینده مبارزه با شاه می نگریستند و اوضاعی امید بخش برای ایشان بخوبی روشن بود.[1] امام تأكید نموده اند: «من این (پیروزی) را مستند به شخص نمی دانم، مستند به ملّت نمی دانم، یك تحوّلی در این ملت پیدا شد با دست خدای تبارك و تعالی، آن تحوّل روحی بود، ملتی كه از سایه پاسبان می ترسید در خیابان ریخت و گفت: مرگ بر شاه. این تحول الهی بود نه انسانی، انسان نمی توانست یك همچو كاری بكند.هر كس خیال كند كه فلان (شخص) این كار را انجام داد صحیح نیست. خدا این كار را انجام داد. این ید غیبی بود كه بر سر این ملّت سایه افكند...و بر قدرت های بزرگ موفق كرد...»[2] هیچ بشری چنان قدرتی ندارد كه این گونه مردم را بیدار كند و تمامی عوامل و شواهد مؤید آن است كه حركت كاملاً غیر عادی است و منبعث از لطف خداوند می باشد.[3] امام كه رهبری این انقلاب را در تمامی ابعاد عهده دار بود تأكید می نمایند اگر تصور نمائید تمامی قوای انسانی جمع شوند و بتوانند در قلبی دگرگونی ایجاد كنند، هرگز نمی توانند این خداوند است كه در برهه ای از تاریخ دل ها را متحوّل ساخت و ملّتی را در مقابل تمامی قدرت های شیطانی به مقاوت و پایداری واداشت و دست همه اجانب را از ایران كوتاه ساخت، امام اصرار دارند كه حتی این پیروزی را به شخص ایشان ارتباط ندهند بلكه به لطف خداوند متعال اتصال داشت،[4] امام این پیروزی را هدیه ای غیبی می دانند و می افزایند از آغاز نهضت تا مراحل بعد چنین نشانه های غیبی كاملاً قابل مشاهده بود و حتی خاطرنشان می نمایند همانگونه كه جنود غیبی در آغاز نشر اسلام، حامی لشكریان اسلام بود در ماجرای انقلاب اسلامی چنین نیروهای ناپیدایی همگام و همراه امّت مسلمان گردید و پیروزی را برای آنان به ارمغان آورد البته چنین حمایتی وقتی محقق می گردد كه مردم برای خدا قیام كنند، به پروردگار خویش توكّل نمایند، به عهدی كه با قرآن و اسلام بسته اند عمل كنند. امام انقلاب را اعجازی دانسته اند كه همه را برای فتح و ظفر بسیج ساخت و قدرت های بزرگ را تهدید نمود.[5]

[=microsoft sans serif]محورهای شگفتی قیام

[=microsoft sans serif]1- اساس انقلاب اسلامی بر این اصل استوار گردید كه مردم بر حسب اعتقادات و باورها و نیت های خالصانه جلو آمدند و مبارزه را آغاز كردند و چون در همه ایمان و رضایت حق ریشه داشت، با یكدیگر متحد شدند قطره های جدا از هم، اجتماع نمودند و به صورت سیلی بنیان كن، بنیان بیداد و دست های بیگانه را از بن قطع نمودند، آنها بدون توجه به گرفتاریهای فردی همصدا شدند و در پرتو وحدت كلمه و پناه قدرت اسلام پیروزی پرمایه ای را تحصیل نمودند، انسجام ملت به جایی رسید كه اجانب احساس نمودند، قادر نخواهند بود چنین بنیان مرصوصی را در هم بشكنند ناگزیر تسلیم گردیدند. تمامی اختلاف های قومی، گروهی، جغرافیایی، فردی و اجتماعی كنار نهاده شد و همه فریاد می زدند اللّه اكبر، این ویژگی سبب شد كه پیروزی اعجاز آوری كه تصورش از طریق مجاری طبیعی و مادی امكان نداشت حاصل گردد، همه می گفتند ما رژیمی را كه به ترویج فساد، ابتذال و جفا روی آورده است نمی خواهیم، اخوّت ایمانی قیام آنان را چنان با ابهت ساخت كه چرثومه های رذالت در مقابل آن مقاومت نكرده و نابود گشت، البته این تحوّل روحی كه آحاد جامعه را به هم متصل ساخت، از جانب خدا بود، اوست كه قلب ها را بهم پیوند داد و دشمنان از چنین قدرت و اراده ای خبر نداشتند و نمی توانستند آن را درك و فهم كنند.

[=microsoft sans serif]جالب این است كه تمامی اقشار در این نهضت حضوری فعال داشتند و یك زبان نابودی باطل را خواستار شدند حتی آنهایی كه بعدها به مخالفت برخاستند در هنگام مبارزه با استبداد به اقیانوس خروشان ملّت پیوستند، كودكان همان شعاری را می دادند كه بزرگسالان تحقق آن را می خواستند، شهری و روستایی، بازاری، كارگر، كشاورز، دانشگاهی و حتی برخی نیروهای نظامی درون تشكیلات رژیم پهلوی هم زبان شدند، شعور دینی همه را به تحرك و تحول و جنبش وادار نمود. و امام خمینی ضمن اشاره به این نكته مهم فرموده اند: «هیچ دستی نمی تواند اینطور وحدت كلمه درست كند الّا دست خدا، خدا این كار را كرد این وحدت كلمه ای كه بین همه اقشار پیدا شد...نمی تواند یك آدم درست كند از اوّل كه دیدم یك همچو وحدتی پیدا شده است(متوجه گردیدم) باید یك غیب در كار باشد. من امیدوار شدم لهذا هیچ وقت سستی در كارم نبود برای این كه امید داشتم كه خدا این كار را انجام می دهد...»[6] امام در جمع گروهی از دانشگاهیان كشور در تاریخ 28 بهمن 1358 فرمودند: «...من نمی توانم تصور بكنم كه بشر بتواند یك ملت... را در مدت كوتاهی هم زبان بكند، هم قلب بكند كه بچّه دو سه ساله زبان باز می كند و همین مسایل را می گوید. آن پیرمرد هشتاد ساله هم همین را می گوید. زن و مرد و صغیر و كبیر همه یك روال حركت كردند. جز اراده الهی نمی شود باشد و من هم از اوّل این معنا را چون احساس كرده بودم امیدوار شده بودم به (پیروزی) این نهضت، نهضتی كه ملّت به خواست خدا وحدت پیدا كرده است، پیروز خواهد شد...»[7]

[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]2- مردم با دست خالی و بدون خوف و هراس به ستیز با عوامل جور و كارگزاران ستم به مبارزه ای بی امان، مداوم روی آوردند. طبیعی است ملّتی كه با ایمان به خدای خویش و توكل به خالق هستی به سوی هدفی پاك گام برمی دارد خداوند در قلب و اعماق وجودش آرامشی معنوی می افكند و این موضوع، حقیقتی قرآنی است: «هو الّذی انزل السكینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایماناً و للّه جنود السموات و الارض و كان اللّه علیماً حكیما؛[8] (اوست كه بر دل های مؤمنان آرامش فرستاد تا به ایمانشان پیوسته بیفزاید و از آن خداست لشكرهای آسمانی و زمین و خداست دانا و حكیم) قرآن تأكید می فرماید: «فانزل السكینه علیهم و اثابهم فتحاً قریباً؛[9] پس آرامش بر آنها فرو فرستاد و به فتحی نزدیك پاداششان داد. این بدان جهت بود كه خدا از ایمان آنان آگاه بود و چنین باوری را محبوبشان ساخت و در دل های آنان بیاراست و كفر و نافرمانی را در نظرشان مكروه گردانید: «حبّب الیكم الایمان و زیّنه فی قلوبكم و كرّه الیكم الكفرو الفسوق و العصیان؛[10] در آیه بعدی خداوند این نكته را نیز فضل و نعمت الهی می داند: «فضلاً من اللّه و نعمهً و اللّه علیم حكیم؛[11] جهان اسلام و تمامی انسان ها مشاهده كردند كه ملت غیور ایران به بركت ایمان و پارسایی با دست تهی از ساز و برگ نظامی ابرقدرت ها را به زانو درآورد، انقلاب شكوهمند اسلامی را با همه مشكلاتی كه در پیش روی داشت، برق آسا به ثمر رسانید و نقشه های جنایتكاران تاریخ و نیز توطئه های ابرقدرت ها و گروهك های چپ گرا و راست گرا با قلبی مشحون از ایمان یكی پس از دیگری بی اثر ساخت، امام خمینی (ره) می فرمایند: «و خدا خواست كه با قدرت الهی، این تحول پیدا بشود، تحول معجزه آسا، یك تحولی كه زن و مرد و بچه و بزرگ در مقابل توپ و تانك بایستند و بگویند دیگر مسلسل اثر ندارد، مسلسل می كشت آنها را، لكن قدرت روحی این طور شده بود كه مشت شان را گره می كردند و می گفتند اثر ندارد...خدا بود كه قلب های ما را جوری كرد كه دیگر نترسیم از آن هیاهو و (دیگر) نتوانند آنها را به ما تحمیل كنند».[12]

[=microsoft sans serif]جوان ها از شهادت هراسی نداشتند بلكه كشته شدن در راه خدا را یك زندگی جاویدان تلقی می كردند و این شجاعت و شهامت در جامعه ای بوجود آمد كه از پاسبان می ترسید.


[=microsoft sans serif]امام خمینی در جمع پزشكان قم در 16 اسفند 1357 فرمودند: «همین جهت كه دیروز از یك ستاره دار (درجه دار نظامی) آن طور خوف و وحشت می كرد مشتش را گره كرد، مقابل همه ایستاد و همه را بیرون كرد، این غیر از تقدیر الهی نیست، ایمان است، ایمان به خدا این كار را كرد.»[13] قلب های ضعیف، قوی شدند و از شهادت، فداكاری و مقاومت در برابر تهاجم نظامیان استقبال كردند، در فرازی از بیانات امام خمینی در 19 اردیبهشت 1358 آمده است: «اراده خدا طوری می كند كه یك ملت ضعیفی كه هیچ دستش نیست قیام می كند، اللّه اكبر می گوید و كم كم قشرها به او متصل می شوند، رودخانه های عظیم هی به آن متصل می شود ارتش (و) ژاندارمری به آن متصل می شود، یك اجتماع مركب از این چیزهایی كه با هم بد بودند، همه با هم خوب شدند و ارتش برای ملت، ملت برای ارتش و همه برای اسلام، این كاری بود كه خدا كرد.»[14]

[=microsoft sans serif]حاكمیت بی چون و چرای اختناق آمیز نقطه امنی باقی نگذاشته بود، همه جا، لب ها را می دوختند و حنجره ها را می بریدند، دست را می بستند، پاها را می شكستند، حتی در كنج خانه ها فراغت و امنیتی احساس نمی گردید شیطان تیره گی خود را در همه جا گسترانیده بود اما در قلب مؤمنان جایی نداشت، در آن فضای پر وحشت امّتی مسلمان و مؤمن به رهبری مردی خدایی از تبار ابراهیم و از نسل رسول اكرم(ص) و اهل بیت او در برابر چنین فضای رعب آوری قیام كرد و سخن از حق گفت تا آن كه پیروزی را در آغوش كشید.

[=microsoft sans serif]3- این حركت الهی دشمنان را دچار هراس ساخت، نیروهای مسلّح رژیم قادر بودند با امكانات نظامی پیشرفته از طریق هوا و زمین مردم تظاهر كننده را از بین ببرند و تمامی شهرهای ایران را بمباران كنند امّا خداوند رعبی در دل آنان افكند كه از چنین جنایتی منصرف شدند و حتی آنان به صف مردمی كه اللّه اكبر می گفتند پیوستند.

[=microsoft sans serif]انقلاب اسلامی، بارقه ای الهی امام خمینی (ره) می فرمایند: «اگر چنانچه تأییدات غیبی نبود، در یك شب می توانستند ایران را خراب كنند، شاه مخلوع هم گفته بود اگر بنا باشد بروم یك خرابه ای می گذارم و می روم. لكن خدای تبارك و تعالی آن چنان رعبی، آن چنان ترسی دردل اینها انداخت كه دیگر مجال این كه خرابكاری بزرگی بكنند پیدا نكردند. اذهان آن ها را خدا منصرف كرد از این كه آن طور خیانت بزرگ را بكنند...»[1] تمامی توطئه ها و كودتاهایی كه در بحبوحه انقلاب و پس از آن برای درهم شكستن این قیام، تدارك دیدند خنثی گردید. دولت های سلطه گر پیش خود محاسباتی كرده بودند كه بر اساس آن ها انقلاب به پیروزی نمی رسد، تصور نمی كردند امّتی كه چیزی ندارد، به فتح و ظفر دست می یابد، به نظرشان قطع كردن دست قدرت های بزرگ با این شیوه غیر معقول است امّا حسابهایشان باطل گشت. زیرا مسایل مادی را در نظر می گرفتند و از معنویات غافل بودند همه تحلیل گران غربی تصدیق كردند و تأیید نمودند كه این نهضت با حساب های مادی و دنیایی پیش نرفت بلكه اموری خارق العاده در روند آن قابل مشاهده بود از این جهت به انقلاب و مردم ایران با نظری كوچك نگاه نكردند و خاطرنشان ساختند ایرانیان ملّتی قوی هستند، نهضتی با عظمت را ترتیب دادند و بر دشمنان داخلی و خارجی فائق آمدند. البته آنان نقشه های گوناگونی به اجرا گذاشتند تا شاید نیروی محرّكه انقلاب را از توان بیاندازند، از جمله رهبری انقلاب را در فشار و سختی قرار دادند و با وجود ادعای دموكراسی، فشار سیاسی و اختناق را توسط رژیم پهلوی افزایش دادند، حتی مانع شدند كه امام به ایران بیاید امام به این نكته اشاره دارند: «آن وقت هم كه در سختی بودم و هجوم از اطراف و تهدید از آمریكا بود، می خواستند مانع شوند از این كه من بیایم به ایران و آن نقشه ها را كشیدند و بحمداللّه آن نقشه ها نقش بر آب شد من از آن وقت مطمئن (شدم)»[2]

[=microsoft sans serif]


[=microsoft sans serif]4- مردم به یك نوع بیداری و آگاهی رسیدند و ناگهان احساس كردند چقدر در غفلت بسر می برده اند در واقع انقلاب آن زنجیرهای اسارت فكری و فرهنگی را از روح، ذهن و فكرشان برافكند «و یضع عنهم اصرهم و الاغلال الّتی كانت علیهم»[3]. بارقه ای از جانب خداوند تبارك و تعالی همه اقشار را از خواب گرانی كه ابرقدرتها و عوامل استبداد، زمینه های آن را فراهم ساخته بودند، بیدار نمود این كه مردم فریاد می كردند ما اسلام می خواهیم باید كفر، نفاق و ستم نابود شوند و برای رسیدن به چنین منظوری جان خود را در طبق اخلاص نهادند و جوان ها و سایر طبقات با اشتیاق به میدان نبرد با دشمنان آمدند نمونه هایی از آن باران بیداری است كه امور محال و نشدنی را ممكن ساخت، این تحول روحی ناگهانی كه دل و ذهن و گرایش های همه را دگرگون ساخت و آنان را به سوی ارزش ها، فضایل و خوبی ها سوق داد از فساد و تباهی منزجر ساخت، همان برخاستن از خواب غفلت می باشد.

[=microsoft sans serif]عوامل رژیم می كوشیدند مردم را به سوی باتلاق ضلالت سوق دهند امّا بر خلاف حیله های آنان مردم متحول شدند و از رشدی ایمانی و اخلاقی برخوردار گردیدند، افرادی كه تمام توجه آنها به عیاشی و خوشگذرانی و رفاه طلبی بود ناگهان به اصل خویش بازگشتند، خود را كه فراموش كرده بودند باز یافتند و فهمیدند چه توانایی های روحی و معنوی دارند ولی از آنها استفاده نمی كنند، این خود آگاهی انرژی زیادی را آزاد كرد كه تمام تشكیلات وابسته به ابرقدرت ها را درهم شكست. قدرت غیبی گوهرهایی را از لابلای لجن های ابتذال بیرون كشید كه با ایثار و حماسه آفرینی خود، به پرتو افشانی پرداختند، جوان به این كه در مسیر حق گام نهاده و برای امحای باطل خون خود را تقدیم می كند شادمان می گشت و والدین به چنین فرزندان رشید و تزكیه شده افتخار می كردند. مردم حاضر بودند جان و مال خود را تقدیم كنند كه اسلام باقی بماند و ستم و جهالت و منكرات از بین بروند آنان در این مسیر به حماسه آفرینان عاشورا اقتدا كردند و صحنه های پرشوری از فداكاری های صدر اسلام را در اذهان زنده نمودند. امام خمینی می فرمایند: «پیروزی انقلاب مرهون اسلامی بودن... و توجه مردم به اسلام و تحول روحی عظیمی است كه خداوند در این ملت، معجزه آسا ایجاد فرمود. از آن جمله این جوانان بسیار عزیز در سطح كشورند كه ناگهان و با یك جهش برق آسای معنوی و روحی با دست رحمت حق تعالی از منجلابی كه برای آنان تهیه دیده بودند نجات یافته و یك شبه ره صد ساله را پیمودند و آنچه عارفان در سالیان دراز آرزوی آن را می كردند، ناگهان بدست آوردند و عشق به لقاء اللّه را از حدّ شعار به عمل رسانیده و آرزوی شهادت را در دفاع از اسلام عزیز به ثبت رسانیدند و این تحول عظیم معنوی با این سرعت بی سابقه را جز (با) عنایت پروردگار مهربان و عاشق پرور نتوان توجیه كرد...»[4]

[=microsoft sans serif]
5 - زنان در دوران طاغوت بیش از اقشار دیگر مورد ستم و اجحاف قرار گرفتند و به رغم این كه برخی حقوق ظاهری و مصنوعی برایش در نظر گرفته بودند ولی به دلیل فضای فاسد و نا امن موجود، بسیاری از بانوان از مشاركت در فعالیت های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی محروم بودند اما بین سالهای 1356 و 1357 با حوادثی كه منجر به پیروزی انقلاب اسلامی گردید، در نگرش زنان تحولی جدّی پدید آمد و همین دگرگونی موجب گردید كه زنان در صحنه های انقلابی حضوری فعال و مشاركتی گسترده داشته باشند، امام خمینی كه به دلیل اوضاع آشفته رژیم منحط پهلوی نسبت به حضور زنان در تلاش های اجتماعی ابراز تردید و نگرانی می نمودند، در این ایام خود مشوّق ورود زنان به متن جامعه و بدست گرفتن مقدرات خود می شوند و بر این باور بودند كه زنان باید در مقدرات اساسی كشور دخالت نمایند و هر موقع كه اقتضا كند، قیام نمایند، امام اعتقاد داشتند اگر این انقلاب اسلامی هیچ نداشت به غیر از تحولی كه در بانوان مشاهده شد، همین برای ما كافی بود، حتی ایشان تحول ایجاد شده در زن ها را در جریان نهضت اسلامی بیش از تحول پیدا شده در مردان دانسته اند.[5] ایشان می فرمایند: «خواهران (در این انقلاب) حظّ وافر داشتند چون بانوان كه بیرون می آمدند مردم مهیّج می شدند و جمعیت ده مقابل یا صد مقابل می شد»[6] و در جای دیگر فرموده اند: «شما بانوان اثبات كردید كه در صف جلو(مبارزه) هستید، شما اثبات كردید كه مقدّم بر مردها هستید، مردها از شما الهام گرفتند.»[7]

[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]6- معمولاً انقلاب هایی كه در جهان انجام گرفته اند، اوضاع سیاسی واجتماعی را بهم ریخته اند امنیت روانی و اجتماعی را تهدید می كنند و از شهروندان آرامش و آسایش را سلب می نمایند امّا انقلاب اسلامی با همه قیام های دیگر كه در اعصار گذشته یا دهه های اخیر رخ داده، تفاوت بارزی دارد زیرا در سال های اول پیروزی به رغم برخی حركات منفی گروههای چپ و منافقین در مجموع نظام اسلام مستقر گردید و مردم كمتر مواجه با نگرانی و آشفتگی هایی كه معمولاً از عوارض تغییر رژیم است، گردیدند به تعبیر امام خمینی همه چیز بهتر از اوّل شد.[8] ایشان می فرمایند: «بحمداللّه آشفتگی هایی كه در انقلاب ایران شد، وقتی با دیگر انقلاب ها مقایسه شود، بسیار كم است (با وجود این كه) رژیم گذشته خرابكاری های زیادی كرد و اقتصاد ما را ورشكسته كرد.»[9] و در پیامی تلویزیونی تأكید می نمایند: «مردم ایران باید بدانند كه این انقلاب با سایر انقلاباتی كه در دنیا واقع شده است، فرق دارد. این انقلاب از باب این كه انقلابی اسلامی، انسانی بود ضایعات كمی به بار آورد و ما بحمد اللّه با كمی ضایعات به پیروزی بزرگی نایل شدیم.»[10] اگر واقعاً انقلاب، ریشه ای اسلامی و حامی غیبی نداشت به این سرعت كارهایش انجام نمی گرفت، قدرت معنوی امور آن را پیش می برد. امام خمینی متذكر گردیده اند: «درظرف یك سال و چند ماه تمام چیزهایی كه یك حكومت لازم دارد ملت ما بر آن رأی دادند و محقق كردند شما بدانید كه در بعضی از ممالك كه انقلاب كرده اند، انقلاب شیطانی، بعد از بیست سال بعد از سی سال باز قانون اساسی ندارند. این عراق كه حكومت جابر دارد و یك حكومت جابر یك حكومت جابر دیگر را از بین برده است با این كه با تمام قدرت دارد سركوب می كند ملت خودش را، نتوانسته تا حالا یك قانون اساسی برای خودش درست كند.»[11]

[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]7- تأثیر شگفت انقلاب اسلامی بر ملل كشورهای دیگر، این حركت ضمن این كه به مردمان جهان كمك كرد، خود را بازیابند و تحت تأثیر مثبت قدرت و ارزش های انقلابی برای مبارزه با استكبار و سلطه ابر قدرت ها مصمم تر گردیدند و مبارزات خویش را تشدید نمودند، آنان ضمن احساس نزدیكی با این حركت اسلامی، حمایت خویش را از انقلاب اسلامی به طرق گوناگون نشان دادند. مسلمانانی كه بینش ارزشی عمیق نداشتند توانستند مجدداً هویت ارزشی خود را كشف نمایند و با اسلام به عنوان دینی پویا، زنده و انقلابی آشنا شوند، نوعی هم بستگی بین مسلمانان جهان آشكار گردید و اختلافات جزئی فرقه ای را كنار نهاده و با احساس وحدت، برادری و هم دلی برای رهایی از یوغ قدرت های بزرگ می كوشند. تأثیر انقلاب اسلامی بر ژئوپلیتیك جهان سبب شده است كه امپریالیسم جهانی در استراتژی خود تجدید نظر كند و از تأثیر وسیع این خورشید فروزان بر بخش های تحت سیطره خود جلوگیری نماید همچنین انقلاب چهره های ارتجاعی و دست نشاندگی برخی رژیم های حاكم بر كشورهای اسلامی را افشا نمود و به همین دلیل آنان احساس خطر نموده و برای تضعیف انقلاب اسلامی از هیچ كوششی فروگذاری نمی كنند.[12]

[=microsoft sans serif]انقلاب اسلامی، بارقه ای الهی


[=microsoft sans serif]شكر گزار این نعمت باشیم


[=microsoft sans serif]در مقابل این همه بركت و نعمت كه انقلاب اسلامی برایمان به ارمغان آورده است باید شكر گذاری و سپاس خویش را نشان دهیم و این ویژگی را در عمل و رفتار پیاده كنیم، همه اعم از اقشار جامعه و كارگزاران و مسؤولین باید به تكلیف شرعی و اسلامی خود عمل كنند، این صبغه الهی را حفظ كنند، برای رضای خدا در میدان های علم، فرهنگ و اقتصاد گام نهند تا خدا آنها را هدایت، اعانت و همراهی كند، تمام آحاد جامعه به تربیت، تزكیه و خودسازی درونی نیاز دارند و اگر به این مقصد روی آورند شیاطین در قلوب آنان لانه نمی كنند.


[=microsoft sans serif]به كمال و معنویت نزدیك می شوند، آنهایی كه مقامی دارند باید بیشتر مراقب باشند و آن گرایش های نفسانی را اگر از وجود خود پالایش نكنند به وضع ناگواری مبتلا می شوند زیرا سقوط آنهایی كه بر قله ها و ارتفاعات قرار گرفته اند از آنهایی كه بر زمین هموار فرو می افتند بسیار بدتر و خطرناك تر است، وقتی نظامی ادعای اسلامی بودن دارد باید بكوشد مفاسد و نواهی از جامعه رخت بربندد و با امكانات و تجهیزاتی كه در اختیار می باشد لازم است اصل استوار امر به معروف و نهی از منكر زنده و جاری و ساری باشد و در میان مردم چون بوستانی عطر افشانی كند و نه آن كه خدای ناكرده مردم مؤمن، شهید داده، جانبازان، بسیجیان وارسته و رزمندگان دلاور از باتلاق های گناه، ابتذال و برنامه ها و حركت های ضد ارزشی و نشریات مخرّب و وهن انگیز شكوه و گلایه كنند و برخی كارگزاران را برای زمینه سازی چنین اموری مورد انتقاد قرار دهند و از این بابت نگران و آشفته باشند.

[=microsoft sans serif]همه باید همّت خویش را در این راستا بكار گیرند كه عدالت و قسط اسلامی در جامعه اقامه گردد، فاصله بین اقشار جامعه به لحاظ امكانات رفاهی و برخی تسهیلات كاهش یابد، محرومین صالح به حقوق واقعی خود برسند و بدانند عدالت و توزیع مناسب در متن اسلام وجود دارد و از اصول مهم انقلاب اسلامی بوده و هست،

پس عملی نمودن آن را با شتاب افزون تر در برنامه كار خود قرار دهند. امام خمینی می فرمایند: «شكرگزاری در این نعمت بزرگ این است كه اولاً تقوا را پیشه خود كنیم و خدای تبارك و تعالی را در تمام امور حاضر و ناظر ببینیم...همه عالم محضر خداست، هرچه واقع می شود در حضور خداست...»

[1]

[=microsoft sans serif]عمّال اجانب در صدد آن هستند كه در میان مردم بروند و آنان را به جان هم بیندازند و در صفوف استوار آنان سستی ایجاد كنند و زمینه فراموشی حركتی انقلابی و ارزشی را تدارك ببینند، باید مراقب این افراد كه در مواقعی برخی جاهلان هم در بین آنان دیده می شوند، باشیم. این قلم های مسمومی كه با نوشته های خود می كوشند انقلاب را از خاصیت خود خالی كنند، نباید در برابر كارشكنی آنان بی تفاوت بود، ارگانهای ذیربط باید حساسیت افزون تری نشان دهند، اگر خطبا، مبلغان، مربیان و سایر افراد دلسوز كنار بروند و این ها با قلم و افكار انحرافی پیش بروند، نیروی محرّكه نظام صدمه می بیند و گرفتاری های زیادی برای همه بوجود می آید. امام خمینی می فرمایند: «یك كشور وقتی آسیب می بیند كه ملتش بی تفاوت باشد راجع به آسیب ها»[2] یأس و افكندن بذر ناامیدی در بین مردم كار پیروان شیطان است، آنان كه به ملّت اسلامی تزریق می كنند كه نمی توانید و عاجز می باشید، باید تابع اراده دیگران باشیم باید كنار زده شوند، در عوض باید به مردم امید داد، نویسندگان، روزنامه نگاران، گویندگان، رسانه های گروهی باید این واقعیت را در مردم زنده نگه دارند كه توانا هستند، استعدادهای خلّاقی در بین آنان وجود دارد چنانچه هر روز شاهد شكوفایی های علمی و فكری و اختراعات و اكتشافات هستیم، ایجاد اطمینان و استقلال روحی در جامعه آرامش و امنیت و توسعه علمی و فرهنگی را تقویت می كند.

[=microsoft sans serif]اهانت توطئه است و حساب انتقاد كنندگان باافرادی كه همه چیز را تخطئه می كنند كاملاً جداست این كه القاء می نمایند مردم آن شور مذهبی را از دست داده اند خود نوعی سمپاشی است البته امكان دارد افرادی از افكار و باورهای انقلابی فاصله گرفته باشند ولی خوشبختانه نشاط مذهبی، حرارت ارزشی همچنان با حضور خود جامعه را عطر آگین می سازد، برخی كه برخاسته اند و قلم بر دست گرفته و مدام نق می زنند و به خرده گیری و اشكال تراشی می پردازند و می خواهند اوضاع را آشفته، خراب و ناامید كننده جلوه دهند گویا از حقایق تاریخی، واقعیت های اجتماعی و برخی حقایق غافلند یا می دانند و نمی خواهند بیان نمایند. بدیهی است در شكل اجرایی برخی امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نارسایی ها و سوء مدیریت هایی دیده می شود ولی ضمن تذكرات برای اصلاح این امور باید از موفقیت ها و تلاش های امیدوار كننده هم سخن گفت.

[=microsoft sans serif]در سال 1357 حدود 6 میلیون بشكه نفت از مخازن ایران برداشت می گردید و عمده اش صادر می شد اما در چند سال اخیر 5/3 میلیون بشكه نفت برداشت شده كه نیمی از انرژی تولید شده در كشور مصرف و بقیه صادر می گردد. در آن زمان صرفاً 5 شهر از نعمت گاز برخوردار بودند و در سال جاری 400 شهر گاز دارند، مشترك گاز در سال 1357، 46000 نفر بود ولی حالا 5 میلیون نفرند. خطوط لوله گاز در سال 1357 حدود 2000 كلیومتر بود ولی اكنون قریب به هفتاد هزار كیلومتر است، در رژیم گذشته 13 سد ساخته شد اما پس از انقلاب ضمن این كه دهها سد در حال مطالعه و طراحی است یكصد و پنجاه سد احداث شده است. در سال 1357 صرفاً هفت هزار مگاوات برق داشتیم و امروزه حدود 33000 مگاوات برق نصیب كشور شده است. در سال 1357 3 میلیون مشترك برق داشتیم و اكنون میزان مشتركین به 18 میلیون نفر رسیده است.در سال 1357، آب بهداشتی و سالم آشامیدنی در روستاها نبود ولی پس از انقلاب تمامی روستاها از آب شُرب برخوردار گردیدند، در سال 1357، كشور سیستم فاضلاب نداشت امّا اكنون در اكثر شهرهای ایران این خطوط یا احداث شده و یا در حال انجام است.[3] در حالی كه میانگین جهانی نرخ امید به زندگی 63 سال است این نرخ برای ایران به حدود 75 سال رسیده است. تعداد خانه های بهداشت در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی 2536 واحد بود ولی این میزان در سال 1381 به 16000 واحد رسید. تعداد پزشكان عمومی در سال 1357،14725 نفر بود ولی در سال 1381 به حدود 70000 نفر رسیده اند، در هنگام پیروزی انقلاب، از هر صد هزار تولد زنده 255 مادر جان خود را از دست می دادند، در حال حاضر این رقم به كمتر از 35 نفر رسیده است، 93% روستاها و صد در صد شهرها به خدمات اولیه بهداشتی دسترستی دارند كه از متوسط برخی كشورها بالاتر است.[4]

[=microsoft sans serif]آنان كه در روزنامه ها می كاوند تا خبری بیابند مبنی بر این كه فردی از گرسنگی مرده است و این را در كتاب خود به عنوان كارنامه منفی نظام بیاورند، فكر نمی كنند كه اولاً مشخص نشده آن فرد بر اثر چه عاملی جان خویش را از دست داده است. ثانیاً موارد جزئی و نادر نمی تواند شاخص كلّی باشد. ثالثاً چرا این همه موفقیت بدست آمده برای محروم زدایی را درج نمی كنند تلاش هایی كه كمیته امداد امام خمینی، سازمان بهزیستی، تأمین اجتماعی و جهاد كشاورزی برای رسیدن به یك زندگی عاری از فقر و ناداری و خودكفایی رسیدن به عدالت اجتماعی انجام داده اند از نظر این آقایان دورمانده است امید آن كه آنان اندیشه و خرد خویش را بكار گیرند و واقعیت ها را بنگارند و ضمن انتقاد اصولی موفقیت ها و پیروزی ها را هم از یاد نبرند و برای خوش آمد این و آن حقایق را كتمان نكنند. خاتمه نوشتار را با فرازهایی از بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیه اللّه العظمی خامنه ای معطّر می سازم: «آیا روشنفكر نمایانی كه در سایه آزادی اسلامی فرصت و امكان آن را یافته اند كه صفحاتی را به داعیه روشنفكری از سخنانی خوشایند بیگانگان پر كنند، شهامت آن را دارند كه به صراحت اقرار كنند كه داغ و غصه آنان نه برای علم و آزادی بلكه به خاطر جمع شدن سفره فساد و كوتاه شدن دست مروّجان فرهنگ غربی است و دشمنی آنان با نظام نه به دلیل وجود عیب و نقیصه ای در آن بلكه به انگیزه بازگشت به همان دنیای شرم آوری است كه بیگانگان برای آنان بوجود آورده و از خود آنان در راه آن كمك گرفته بودند و از مسخ شدگان فرهنگ استعماری غرب هیچ انتظاری نیست. امید و انتظار از روشنفكران صادق و دلسوزی است كه تعالی و عزت و پیشرفت معنوی و مادی كشور خود را می جویند. شایسته است كه اینان نظام اسلامی را قدر بدانند.»[5]


[/HR][1] . سوره فاطر، آیه دوم.
[2] . درجستوی راه از كلام امام، دفتر دهم، ص 114.
[3] . مجله نگهبان، شماره 56، ص 9.
[4] . پیرامون انقلاب اسلامی، شهید دكتر بهشتی، ص 54 - 53.
[5] . در جستجوی راه از كلام امام، همان دفتر، ص 147.
[6] . همان، ص 167.
[7] . روزنامه اطلاعات، شماره 22131.
[8] . انقلاب ایران و مبانی رهبری امام خمینی، سایروس برآم، ترجمه پ شیرازی، ص 3، 10، 18، 76.
[9] . صبح امید(ویژه نامه روزنامه اطلاعات)، شماره 22122، ص 3.
[10] . در جستجوی راه از كلام امام، دفتر 10، ص 146.
[11] . همان، ص 125.
[12] . همان، ص 172.
[/HR][1] . بیانات آیه اللّه لنكرانی، سرگذشت‏های ویژه از زندگی امام خمینی، ج 6، ص 115.
[2] . صبح امید، ص 3.
[3] . نك: ندای حق، ص 118.
[4] . صبح امید، ص 3.
[5] . نك در جستجوی راه از كلام امام، دفتر دهم، ص 136، 148، نیز دفتر 22، ص 235.
[6] . صحیفه نور، ج سوم، ص 352.
[7] . همان، ص 300.
[8] . سوره فتح، آیه 4.
[9] . سوره فتح، آیه 18.
[10] . سوره حجرات، آیه 7.
[11] . همان، آیه 19.
[12] . صحیفه نور، ج 4، ص 131 - 130.
[13] . در جستجوی راه از كلام امام، دفتر 10، ص 128.
[14] . صبح امید، ص 3.
[/HR][1] . صحیفه نور، ج 7، ص 468.
[2] . در جستجوی راه از كلام امام، دفتر 10، ص 126.
[3] . سوره اسری، آیه 36.
[4] . روزنامه اطلاعات 24 بهمن 1361.
[5] . تأملی بر جایگاه زن، جلد اول، ص 255 - 254.
[6] . در جستجوی راه از كلام امام، دفتر ده، ص 143.
[7] . حدیث ولایت، ج 4، ص 367 - 366.
[8] . سیمای زن، در كلام امام خمینی، ص 96.
[9] . روزنامه جمهوری اسلامی، 23 خرداد، 1361.
[10] . صحیفه نور، ج 5، ص 137.
[11] . همان، ج سوم، ص 279.
[12] . همان،ج 7، ص 469.

[/HR][1] . اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی، دكتر ابوالفضل عزتی، ص‏436.
[2] . صبح امید، ص 3.
[3] . در جستجوی راه از كلام امام، دفتر 22، ص 191.
[4] . روزنامه اطلاعات، شماره 23111، ص 2.
[5] . مروری كوتاه بر دستاوردهای بهداشتی درمانی پس از انقلاب، دكتر علی اكبر سیاری، جام جم، شماره 802، سال سوم، ص‏12.

منبع:انديشه قم