نقش اسلام در تكوین و پیروزی انقلاب ایران

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نقش اسلام در تكوین و پیروزی انقلاب ایران

نقش اسلام در تكوین و پیروزی انقلاب ایران مقدمه

تحقق انقلاب ایران در سال (1979 م/ 1357 ش) از تحوّلات شگرف محسوب می شود. وقوع این حادثه در سال های پایانی قرن بیستم، بسیاری از نظریه پردازان انقلاب را شگفت زده كرد. اكنون علی رغم گذشت دو دهه، هنوز بسیاری از ابعاد آن برای مردم جهان و حتی مسلمانان این مرز و بوم ناشناخته است.

آنچه در این مقام حایز اهمیت بوده و این نبشتار در صدد پاسخ و تبیین آن است پاسخ به این سؤال می باشد كه عامل اصلی پیروزی انقلاب در سال 1357 چیست؟ به عبارت دیگر، آیا در میان عواملی كه برای تبیین انقلاب اسلامی بیان می شود، اسلام نقش تعیین كننده ای داشته است؟

در پاسخ به این سؤال، با توجه به آثار مكتوب در این زمینه، فرضیه های متعددی می توان ذكر كرد. اما فرضیه ای كه نگارنده در این مقال در صدد بررسی و بیان آن می باشد این است كه «اسلام در شكل گیری و تكوین انقلاب نقش اساسی و تعیین كننده داشته است.» منظور از «اسلام» در این مقاله «مكتب تشیع» است كه مذهب رسمی جامعه ایران قلمداد می شود و مشتمل بر جهان بینی و نظام فقهی، حقوقی، سیاسی و اخلاقی خاص خود می باشد. مقصود از «انقلاب» نیز تعریفی است كه استاد شهید مرتضی مطهری؛ از این واژه ارائه می دهند. ایشان در تعریف انقلاب آن را «طغیان و عصیان مردم یك ناحیه و یا یك سرزمین علیه نظام حاكم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب» معرفی می كنند.[1]

[=arial narrow]با توجه به آنچه گفته شد، به منظور تبیین فرضیه فوق، بحث را در محورهای ذیل پی می گیریم:

[=arial narrow]الف) سرشت دین و انقلاب

[=arial narrow]گفتگو پیرامون موضوع این نوشتار مبتنی بر یك سلسله فرض هاست؛ از جمله پذیرش این مطلب كه اسلام با سیاست آمیخته است و این دو یكی هستند. مسأله دیگر بحث قلمرو دین است. بحث در این است كه سرشت و ماهیت دین نسبت به تغییرات اجتماعی و انقلاب چیست؟ به دیگر سخن، آیا قلمرو و گستره دین شامل پدیده هایی چون انقلاب نیز می شود؟ و آیا دین مانع انقلاب است یا برانگیزاننده آن؟

[=arial narrow]دیدگاه های متعددی پیرامون این مسأله وجود دارد. برخی مذهب را صرفاً برای پاسخگویی به نیازهای روحی و فردی قلمداد می كنند. بر اساس این پندار، دین یك سلسله تعالیم اخلاقی و پند و اندرز است. در این رویكرد، دین نظامی از باورها و ایده های مجزّا و فارغ از موقعیت های اجتماعی و سیاسی جامعه است. این تلقّی بیشتر با آیین تحریف شده مسیحیت و تحوّلات پس از رنسانس، كه منجر به جدایی دین از سیاست شد، منطبق است. اسلام با این نگرش به شدت مخالف می باشد.

[=arial narrow]دیدگاه دیگر تحلیل ماركسیستی از دین در این چارچوب قابل ارزیابی است. بر اساس این رویكرد، دین تنها در خدمت برخی از اقشار جامعه می باشد. یكی دیگر از دیدگاه ها نگرش مثبت و خلاّق نسبت به دین است.[2]

[=arial narrow]بر اساس این رهیافت، دین كاركردهای مؤثری از خود در عرصه اجتماع باقی می گذارد و دربردارنده راهبردهایی به منظور تأثیرگذاری بر همبستگی و یكپارچگی اجتماعی و تنظیم زندگی انسان در عرصه اجتماع است. بر اساس این دیدگاه، مذهب می تواند میزان خشونت در جریان انقلاب را افزایش دهد. انقلاب فرانسه با هدف جدایی دین از سیاست صورت گرفت. لذا، در تكوین این انقلاب، آیین مسیحیت نقشی نداشت و رهبران این انقلاب نه تنها دخالت مذهب را در امور سیاسی منع می كردند، بلكه بر اساس فرهنگ منتج از تحوّلات پس از عصر نوزایی، مذهب را صرفاً در قلمرو مسائل شخصی قلمداد كردند.[3]

[=arial narrow]همچنین در صدد تبیین این مسأله هستیم كه انقلاب اسلامی نقطه مقابل انقلاب فرانسه است. ریشه این انقلاب از اسلام است و با هدف احیای دین و حاكمیت ارزش های دینی در عرصه اجتماع شكل گرفت.

[=arial narrow]ب) خطوط كلی اسلام و انقلاب اسلامی

[=arial narrow]اسلام مبتنی بر یك نظام ارزشی است. در این نظام ارزشی، ویژگی ها و مشخصه های جامعه سیاسی آرمانی عرضه شده است. رهبران دینی بر اساس نظام ارزشی، شیوه ها و راهكارهای عملی دگرگون سازی جامعه در جهت دستیابی به جامعه آرمانی را ارائه می دهند. اسلام در كارپردازی روش ها و شیوه ها، در مقایسه با سایر مكاتب، ملاك ها و معیارهای ویژه ای دارد كه با آنچه امروزه در جهان متداول است، متفاوت می باشد. حركت در چارچوب اسلام و حاكمیت اخلاق و اینكه اسلام استفاده از هر وسیله در جهت دستیابی به هدف را مجاز نمی شمرد، از خطوط كلی حاكم بر این شیوه هاست.

[=arial narrow]قرآن كریم بسیاری از ابعاد نظام آرمانی اسلام را مشخص كرده است. تاریخ سراسر مبارزه شیعه نیز الهام بخش جامعه ایرانی در خلق انقلاب اسلامی بود. ارائه درك صحیح، دقیق و سازنده از تاریخ اسلام و تحوّل، موجب دگرگونی فكر و اندیشه مردم است. به اعتقاد برخی از محققان، محرّك اصلی ایجاد انقلاب در ایران روح حاكم بر تفكر و جهان بینی اسلامی بود. پیش از ایجاد انقلاب جمعی در عرصه اجتماع، انقلاب فردی در درون رخ می دهد.[4] قرآن كریم می فرماید: مردم و جامعه تغییر نمی كنند، مگر آنكه خود افراد یكایك تغییر و تحوّل یابند.[5] از آنجا كه در جهت ایجاد انقلاب در اندیشه، باید در جهان بینی و وضعیت روحی جامعه تحوّل ایجاد شود، از رسالت های مهم پیامبران و رهبران الهی: دگرگونی فكر و اندیشه است.

[=arial narrow]نظام اعتقادی اسلام نقش مهمی در موضع گیری انسان در عرصه اجتماع دارد. هر چه اعتقادات و باورهای جامعه از استحكام منطقی بیشتری برخوردار باشد نقش فعّال تری در مواجهه با مشكلات و مصایب ایفا می كند، روح حقیقی توحید نفی فراعنه و طواغیت را در پی دارد و در رویارویی و مبارزه با شرك و ظلم قدرت مقاومت و پایداری می دهد. یكی از نویسندگان معتقد است كه عقاید تشیع به گونه ای است كه عناصر مبارزاتی و نیروی انقلابی به نحو چشمگیری در آن وجود دارد و مقاومت علیه مقتدرترین ظالم ها را توجیه می كند.[6]

[=arial narrow]اعتقاد به حیات اخروی، الهام بخش مبارزه در چارچوب آرمان شهادت طلبی و رسیدن به فوز عظیم و یا پیروزی و اجرای حدود الهی در جهان است. نبوّت و امامت نیز گویای سیره رفتاری و گفتاری رهبران دینی به عنوان اسوه و راهنمای مردم به شمار می رود. زندگی سراسر مبارزه و جهاد ائمّه اطهار: در تاریخ پرافتخار تشیع، درس بزرگی برای پیروان آنان در طول تاریخ است. از این رو، تحوّلات انقلاب در طول تاریخ پس از عصر غیبت ریشه در قیام عاشورا و موضع گیری سیاسی مبارزاتی ائمّه: دارد.

[=arial narrow]نظام حقوقی اسلام، ضرورت حاكمیت الهی در جامعه و ایجاد حكومت، عنصر اجتهاد و نهاد مرجعیت، ابوابی چون جهاد، امر به معروف و نهی از منكر نقش مهمی در اتخاذ روش های انقلابی در مواجهه با حكّام غیردینی دارد. در نظام تربیتی اسلام نیز عناصر مهمی برای مواجهه با طواغیت وجود دارد. استاد شهید مطهری؛ معتقد است كه نفی روحیه تمكین و سازش و در مقابل، واجد روحیه پرخاشگری بودن، طرد و انكار از زمینه های مهم عصیان و مقاومت علیه رژیم های ضد دینی به شمار می رود.[7] شعارهای آرمانی اسلام از قبیل آزادی، برابری، برادری و عدالت خواهی از ملاك های مهم نظام تربیتی اسلام است كه با اهداف مشخص، افراد جامعه را در گسستن زنجیرهای اسارت و بردگی یاری می دهد.

[=arial narrow]در یك نگرش كلّی كاركردهای مهم ایدئولوژیك دین از سویی، به چالش طلبیدن وضع موجود جامعه و از سوی دیگر، ترسیم آینده ای مطلوب و آرمانی و ارائه راهكارهایی برای حركت از وضع موجود به وضع مطلوب است.

[=arial narrow]ج) اسلام زدایی رژیم گذشتهوواكنش نیروهای مذهبی

[=arial narrow]در روند شكل گیری انقلاب در ایران، اسلام زدایی رژیم گذشته به مثابه یكی از شاخص های متمایز كننده آن به شمار می رود. بر اساس اندیشه شیعی، حكّام سیاسی، فاقد مشروعیت حكمرانی می باشند. با شكل گیری جنبش ها و نهضت های اصلاح و احیای دینی، طی صد سال اخیر، اسلام از موانع عمده در مقابله با استعمار و استبداد به شمار می رفته است. در عصر حاكمیت پهلوی، این رژیم، كه با مساعدت استعمارگر انگلیس روی كار آمده بود، اسلام زدایی و سنّت ستیزی از اصول ثابت سیاسی اش محسوب می شد. محورهای عمده اسلام زدایی رژیم گذشته را می توان در موضوع های ذیل برشمرد:

[=arial narrow]1ـ ملی گرایی

[=arial narrow]از آنجا كه دین در جامعه عامل همبستگی به شمار می رفت و با امیال رژیم گذشته سازگار نبود، لذا، درصدد برآمد با تأكید بر ملی گرایی (ناسیونالیسم)، آرمان دیگری را كه در همبستگی ملی، كاركردهایی مشابه دین اسلام ایفا می كند جایگزین آن نماید. از این رو، فلسفه سیاسی آن رژیم بر اساس ملی گرایی استوار گردسده بود. ملی گرایی دارای دو جنبه داشت: از سویی، اسلام زدایی را وجهه همت خود قرار می داد و از سوی دیگر، به تبلیغ باستان گرایی می پرداخت. محورهای مهم باستان گرایی، كه در جهت اسلام ستیزی مطرح شده است، بر سیاست های ذیل استوار بود:

[=arial narrow]1) اسطوره سازی ملی: تكیه بر پیشینه تاریخی، راهی در جهت كسب مشروعیت رژیم تلقی می شد و شاه به عنوان مظهر وحدت ملی و حافظ ایران زمین معرفی می گردید.[8]

[=arial narrow]2) برگزاری جشن ها و یادبودهای واهی: در عصر پهلوی اول، یادبود هزاره فردوسی با هدف تأكید بر زبان فارسی، ملیّت ایرانی و آیین زرتشتی و شاهنشاهی در مقابل دیانت اسلام مورد تأكید قرار گرفت و در عصر پهلوی دوم، جشن های 2500 ساله با تبلیغات فراوان داخلی و خارجی و با هزینه هنگفت در تخت جمشید برگزار شد كه منجر به واكنش شدید حضرت امام خمینی؛ و مجامع و محافل مذهبی در داخل و خارج گردید.[9]

[=arial narrow]نقش اسلام در تكوین و پیروزی انقلاب ایران

[=arial narrow]3) بازنویسی تاریخ باستان: رژیم گذشته در جهت فراموشی و تحقیر فرهنگ و تمدن اسلامی، به بازنویسی آثار تاریخ باستان اقدام كرد و كوشید تاریخ 2500 ساله به گونه ای نوشته شود كه دوره اسلامی كمرنگ، حقیر و عامل عقب ماندگی جامعه قلمداد گردد.

[=arial narrow]4) تأكید بر زبان فارسی و حذف واژه های عربی: یكی از ابعاد باستان گرایی احیای زبان فارسی كهن و حذف واژه های عربی بود. هدف از این اقدام، انقطاع فرهنگی جامعه با پیشینه دینی آن بود. این سیاست در بسیاری از كشورهای اسلامی و از جمله تركیه اعمال شد، اما در ایران با مقاومت اندیشمندان دینی و مردم مواجه گردید و به شكست انجامید.

[=arial narrow]2ـ تخریب عقاید و تضعیف ایمان مردم

[=arial narrow]القای شبهه با هدف تضعیف فرهنگ دینی یكی از اقدامات رژیم گذشته بود. رژیم با استخدام نویسندگان، احكام دینی را در قالب مكتوباتی چون رمان و داستان به استهزا می گرفت و با انتشار كتاب هایی، كه توسط مستشرقان و غربزدگان نوشته می شد، در القای بی دینی، پوچ گرایی و شبهه تلاش داشت. از دیگر اقدامات رژیم، تضعیف اندیشمندان دینی و مراجع بود. نگارش مقاله «رشیدی مطلق» در حمله به رهبر انقلاب در سال 1351 از جمله این اقدامات می باشد. نگارش این مقاله موجب واكنش مردمی و رخداد قیام 19 دی و شتاب گرفتن انقلاب در ایران گشت.

[=arial narrow]جایگزینی قوانین عرفی به جای قوانین اسلامی در محاكم قضایی، از دیگر اقدامات رژیم در جهت اسلام زدایی بود كه از سال 1305 آغاز گردید و تا پیروزی انقلاب تداوم و تعمیق یافت.[1] دامن زدن به فساد و فحشا از دیگر اقدامات رژیم قبل در این جهت بود كه با هدف بی تفاوت سازی و انفعال نسل جوان جامعه شكل می گرفت.[2] تقویت ادیان ساختگی و تحریك اقلیت های دینی از دیگر مظاهر اسلام زدایی آن رژیم به شمار می رفت. گسترش روابط با اسرائیل و حمایت از بهاییان نیز از سیاست های مهم آن رژیم بود كه موجب اعتراض شدید حضرت امام خمینی (ره) قرار گرفت.

[=arial narrow]

[=arial narrow]3ـ وابستگی و غربزدگی

[=arial narrow]در حالی كه در منابع دینی بر نفی سلطه كفار بر مسلمانان تأكید شده است و در قرآن كریم، مسلمانان از روابطی كه منجر به نفوذ و استیلای كفار بر جوامع اسلامی باشد برحذر داشته شده اند،[3] رژیم پیشین با حمایت دولت های استعماری روی كار آمد. از این رو، به آنها وابسته بود و فرهنگ غرب را در ایران رواج می داد. تصویب قانون كاپیتولاسیون در سال 1343، كه موجب اعتراض گسترده امام خمینی؛ و مردم شد، از نمونه های مهم این امر به شمار می رود.

[=arial narrow]د) رهبری

[=arial narrow]رهبری از دیگر شاخص های اسلام در انقلاب ایران محسوب می شود. رهبری این انقلاب در شخصیت امام خمینی؛ تبلور یافته بود. رهبری در حركت انقلابی، نقش هماهنگ كننده اصلی نیروهای درگیر را ایفا می كند. در رویكرد نظری، درباره نقش رهبری در انقلاب ها دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. برخی آن را از جنبه روان شناختی مورد ارزیابی قرار می دهند كه متأثر از روانكاوی فروید است.

[=arial narrow]ریمون آرون مردم جامعه را از نظر فكری به سه دسته كلی تقسیم می كند:

[=arial narrow]دسته اول: تولیدكنندگان اندیشه و نظریه پردازان انقلابی؛

[=arial narrow]دسته دوم: انتشاردهندگان آن و كسانی كه به اشاعه، ترویج و توزیع اندیشه های دیگران می پردازند.

[=arial narrow]دسته سوم: مصرف كنندگان آن.

[=arial narrow]رهبر، نظریه پرداز انقلاب است و ویژگی های شخصیتی او، قدرت ونفوذ كلامش از عوامل مهم جلب وفاداری مردم میباشد. [4]

[=arial narrow]ضرورت وجود رهبری در مبانی اندیشه سیاسی اسلام، امری انكارناپذیر است. حكومت و پیشوا، هر دو، از ضروریاتی اند كه صرف نظر كردن از آن ممكن نیست. از بین بردن موانع استفاده از شیوه های مشروع (نه تحمیلی و قهری) و پیشبرد مبارزات در قالب مفاهیم اسلامی برای افراد جامعه قابل درك است.[5]

[=arial narrow]از ویژگی های رهبری انقلاب ایران آن بود كه مبارزه و انقلابش بر پایه دین و معنویت بود و عمل به وظیفه به عنوان یك اصل حاكم اصالت داشت. قدرت رهبری بر اتّكال به خداوند و پذیرش عمیق مردمی استوار بود. پایان دادن به افسانه «جدایی دین از سیاست» از دیگر ویژگی های رهبری بود كه مبارزه را به كانون اصلی یعنی شاه معطوف كرد. مخاطبان رهبری، توده های مسلمان انقلابی بودند، نه احزاب و گروه های خاص. امام خمینی (ره) از روزهای آغازین انقلاب در سال 1342، آمریكا و اسرائیل را اساس بدبختی های جامعه برشمردند و تا پایان نهضت بر آن پافشاری نمودند. در مقایسه با نهضت های پیش از انقلاب، از جمله مشروطه و ملی شدن نفت، امتیاز انقلاب سال 1357 آن بود كه از موضع فقاهت و مرجعیت برخوردار بود.

[=arial narrow]رهبر انقلاب و شاگردان فكری ایشان با ترسیم تصویری واقعی از دین، نقش مهمی در احیای فكر دینی و انقلاب ایجاد كردند. رهبری در جهت ایجاد انقلاب، در جهان بینی و نظام ارزشی حاكم تأثیر مهمی از خود بر جای گذاشت. بسیاری از مفاهیم دینی، كه مورد سوء استفاده رژیم واقع می شد وجهه ای از دین كه پاسخگوی مشكلات عصر و از جامعیت برخوردار بود مورد بازنگری واقع گردید و تلقّی صحیح و جدیدی از آن ارائه شد. از سوی دیگر، از میان بردن موانع احتمالی، كه ممكن است در پیشبرد حركت انقلابی ایجاد سد كند، از سوی رهبری كنار زده شد. در این راستا، تمسّك به «تقیّه» برای كند كردن حركت انقلابی در سال های آغاز نهضت تحریم گردید. از دیگر كارهای ویژه رهبری دمیدن روح اعتماد به نفس و مقابله با خودباختگی در مردم بود.

[=arial narrow]با ارتباطی كه رهبری انقلاب ایران با روحانیت داشت، شبكه وسیعی از نیروهایی كه مروّج و بیان كننده اندیشه و فكر رهبری در نقاط گوناگون كشورند، شكل گرفت و به مثابه یك حزب سیاسی در ایران عمل كرد، در حالی كه ویژگی های ظاهری حزب را نداشت. تجربه تاریخی یكصد سال گذشته ایران نیز نشانگر نقش اندیشمندان دینی و روحانیت در تحوّلات اجتماعی است. پیام های رهبری در قالب مفاهیم اسلامی نقش مهمی در بسیج مردمی در طول شكل گیری انقلاب داشته است. تحلیل محتوای این پیام ها و موجی كه توسط آن در بین مردم ایجاد می شد بیانگر ماهیت و محتوای فكری این انقلاب است. مهم ترین هدفی كه رهبری در بسیاری از اعلامیه ها بدان پای می فشرد اعتلای كلمه حق و استحكام مبانی دینی بود كه رژیم گذشته در صدد محو و نابودی آنها می كوشید.[6]

[=arial narrow]با نگاهی به مواضع رهبری در روند شكل گیری نهضت، مشاهده می كنیم كه نخستین مخالفت ها از سوی امام خمینی (ره)، كه در آن قید اسلام و سوگند به قرآن كریم حذف شده بود، در اعتراض به لایحه «انجمن های ایالتی و ولایتی» آغاز شد. در جریان همه پرسی آن نیز اعتراضات وسیعی از سوی رهبری آغاز شد كه منجر به اعتراضات وسیع مردم درشهرهای گوناگون گردید.

[=arial narrow]فاجعه كشتار مدرسه فیضیه در سال 1342 و قیام 15 خرداد، كه منجر به شهادت صدها تن شد، نتیجه واكنش رهبری در قبال سیاست های ضد اسلامی رژیم بود. شهادت فرزند امام راحل؛ در سال 1356 و اعتراض رهبر انقلاب به شاه در همان سال از نقاط عطف حوادثی به شمار می رود كه در نهایت، منجر به سقوط رژیم شاه در سال 1357 گردید.

[=arial narrow]هـ) نقش مساجد

[=arial narrow]نقشی كه مساجد در جریان انقلاب ایفا كردند یكی دیگر از مشخصه های اسلام در تكوین انقلاب به شمار می رود. مساجد یكی از كانون های مهم تجمّع و تبادل پیام های انقلاب و تعمیق جریان انقلاب محسوب می شدند. در رویكرد نظری، سازماندهی و تشكّل از عناصری است كه برخی از نظریه پردازان انقلاب بر آن تأكید كرده اند. از منظر اینان، بدون یك چارچوب سازمانی برای مبارزه، گروه های انقلابی در نوعی سرگشتگی وتحیّر بهسرخواهند برد. چارلز تیلی، از جمله نظریه پردازان انقلاب، معتقد است كه انقلاب ها بر اساس گسیختگی اجتماعی به وجود نیامده اند. وی برنقش سازماندهی در ایجاد انقلاب تأكید بسیاری دارد.[7]

[=arial narrow]سازمان باید قادر باشد كه ارتباط منظمی میان انقلابیان با یكدیگر، انقلابیان با توده مردم و این دو با رهبری ایجاد كند. رسالت دیگرِ سازمان، اطلاع رسانی و ابلاغ پیام هایی است كه دسترسی بهنگام به آنها، نقش مهمی در برنامه ریزی و هدایت توده مردم دارد. به هر میزان كه رهبر از كمیّت و كیفیت نیروهای انقلابی و وسعت و دامنه اقدامات آنان و از بازتاب رژیم نیز اطلاعات كافی داشته باشد، دقیق تر عمل خواهد كرد و ضریب خطای كمتری خواهد داشت.

[=arial narrow]در تكوین انقلاب اسلامی، نهادهایی چون مساجد نقش سازماندهی نیروهای درگیر با رژیم را ایفا می كردند. مساجد، كه یكی از تجلیّات فرهنگ اسلامی محسوب می شوند، در بقای اولیه آنها در صدر اسلام نیز، علاوه بر آنكه به مثابه كانونی برای عبادات محسوب می شدند، مركز فعالیت های اجتماعی نیز به حساب می آمدند. از سوی دیگر، در حملات دشمنان به جهان اسلام نیز مساجد از اولین كانون هایی بوده اند كه مورد تخریب و هتك حرمت قرار گرفته اند.[8] مسجد در طول تاریخ اسلام از همان آغاز، كانون عبادت، آموزش، پایگاه قضایی و داوری منازعات، كانونی برای ارتباط جمعی و تبادل اخبار و پایگاه جهاد و حركت های انقلابی بوده است.

[=arial narrow]با رواج خرافه ها و تغییر در مفاهیم دینی و به دنبال افول تمدن اسلامی، كاركردهای مسجد نیز دچار دگرگونی شد. البته تحوّلات فرهنگی پس از عصر نوزایی در غرب نیز منجر به دین ستیزی در عرصه اجتماع گردید.

[=arial narrow]نقش اسلام در تكوین و پیروزی انقلاب ایران مسجد در چند قرن اخیر، صرفاً كانونی در جهت عبادت تلقی می شده است. نهضت احیاگری حضرت امام خمینی؛، كه موجب احیای مفاهیم، نمادها و تحلیل های اسلامی بود، موجب تحوّل در كاركرد دین و ایفای همان نقش های اولیه ای گردید كه مسجد داشت. امام راحل1 در این زمینه فرمودند: «مسجد در صدر اسلام همیشه مركز جنبش حركت های اسلامی بوده است. از مسجد تبلیغات اسلامی شروع می شده است و از مسجد قوای اسلامی برای سركوبی كفار و وارد كردن آنها در زیر بیرق اسلام (حركت می كرده است) و همیشه در صدر اسلام، مسجد مركز حركات و مركز جنبش ها بوده است.»[1]

[=arial narrow]از دیدگاه رهبری، مساجد به منزله سنگرند كه باید از آنجا به دشمن شبیخون زد،[2] محلی برای انقلاب فردی؛ یعنی تهذیب اخلاق و خودسازی،[3] مركز تجمعی برای نمازهای جماعت، كه نمایشی از وحدت و همدلی مؤمنان است،[4] و محلی برای تبادل اخبار جامعه و تعمیق بینش سیاسی فرهنگی و مذهبی مردم. امام امت؛ در این زمینه در سال 1357 در پیامی اعلام می كنند كه گویندگان در مساجد وظیفه دارند مصایب رژیم را در طول پنجاه سال سلطنت پهلوی به اطلاع مردم برسانند و آنها را آگاه كنند.[5]

[=arial narrow]امروزه در جهان اسلام مساجد محل تجمع انقلابیان است. از این رو، رژیم های حاكم بر كشورهایی نظیر مصر، الجزایر و سایر كشورها می كوشند مساجد را تحت كنترل خود درآورند و سخنرانان مساجد را از طریق دولت منصوب نمایند. نتیجه آن كه نقشی كه مساجد در شعلهور ساختن و گرم نگه داشتن انقلاب تا پیروزی آن به عهده داشتند و تعرّضی كه رژیم به برخی مساجد داشت، كه منجر به تعطیلی و بستن برخی حسینیه ها و مساجد و آتش زدن بعضی از آنها گردید، نشان دهنده ماهیت انقلاب و به عبارت دیگر، نقش اسلام در تكوین و شكل گیری انقلاب است. در سال های پیش از انقلاب، برخی از مساجد به دلیل برخورداری از سخنرانان انقلابی و حضور انقلابیان در آنها، از شهرت ویژه ای برخوردار بودند. در شهرها و مراكز استان ها مساجد خاصی كانون اصلی و مركز تجمع انقلابیان بود و مساجد كوچك تر نقش پایگاه های نیمه فعّال را ایفا می كرد.

[=arial narrow]و)نمادهای اسلامی

[=arial narrow]نمادهای اسلامی نشانه همبستگی جامعه محسوب می شوند. تاسوعا، عاشورا و اعیاد اسلامی از جمله این نمادها هستند. رژیم پیشین می خواست روزهایی چون جشن تاجگذاری را به عنوان جایگزین معرفی كند و این نمادها را، كه ریشه در اسلام و فرهنگ ایران داشت، كمرنگ جلوه دهد و از بین ببرد. نمادهای اسلامی از دیگر شاخص هایی است كه بیانگر نقش اسلام در تكوین انقلاب است. بزرگترین اعتراضات مردمی در طول انقلاب در تاسوعا و عاشورای حسینی شكل گرفته است. قیام 15 خرداد نیز مصادف با ایام عاشورا بود. در سال 1357، بیش از دو میلیون نفر در تهران در راهپیمایی این روز شركت كردند كه موجب شگفتی ناظران خارجی شد.[6]

[=arial narrow]برگزاری مراسم یادبود برای شهدا از دیگر نمادهای دینی است كه موجب تداوم حركت انقلاب شد. این كار از سال 1356 شروع گردید. یك نویسنده خارجی در این زمینه می نویسد: «برگزاری مراسم چهلم از بهترین نمونه های استفاده از سنّت های شیعی در جهت اهداف سیاسی بود.»[7]

[=arial narrow]حضرت امام خمینی؛ با توجه به نقشی كه محرّم و صفر در تكوین و تداوم انقلاب داشت، بر حفظ سنّت های آن تأكید فراوانی داشتند و آن را ضامن حفظ و تداوم انقلاب می شمردند.[8] حمید عنایت نیز در این زمینه می نویسد: «امام خمینی شاید بیش از هر متألّه شیعه، كه دارای منزلتی قابل قیاس با وی باشد، خاطره كربلا را با احساس جاری از ضرورت سیاسی به كار گرفت.»[9]

[=arial narrow]به این ترتیب، می توان نتیجه گرفت كه نقطه آغاز انقلاب، موقعیت ها و ایّامی بود كه در آن انقلاب شتاب فزاینده ای به خود می گرفت. ایّام و موقعیت های مذهبی متعلق به اسلام نظیر تاسوعا، عاشورا و اربعین امام حسین(ع) از این قبیل بود.

[=arial narrow]ح) روحیه شهادت طلبی و ایثار

[=arial narrow]اسلام در مواجهه با ظلم و دفاع از حق و حقیقت، پیروان خود را به جهاد با جان و مال دعوت می كند. پایداری در جهاد گاه منجر به پیروزی و گاه منجر به مرگ می گردد كه در فرهنگ اسلامی، از آن به «شهادت» تعبیر می شود. تاریخ اسلام سرشار از قیام شیعیان در جهت حاكمیت خود و دفاع از آن بوده است. در سایه مكتب حیات بخش اسلام، مرگ و كشته شدن، كه همواره امری دردناك تلقی می شد، رهیافتی خوشایند گردید و شهادت فوزی عظیم تلقّی گردید.

[=arial narrow]در طول جریان انقلاب، آثار مهمی درباره «جهاد» و «شهید» به منصّه ظهور رسید؛ از جمله آنها می توان از كتاب شهید مطهری؛ در این باره یاد كرد، در حالی كه پیش از این، در این زمینه كمتر اثری می توان یافت. این امر نشانگر تأثیر نهضت احیاگر امام خمینی؛ و دیگر اندیشمندان اسلامی است. انقلاب اسلامی ترجمان بسیاری از آیات و روایات، بخصوص در زمینه «شهادت» و «جهاد»، است. از سوی دیگر، تحلیل محتوای پیام های رهبری درباره شهید و شهادت طلبی، خود، انگیزه و محرّك تداوم حركت انقلابی است. وصیت نامه شهدای انقلاب و دعوت آنان از مردم برای حفظ تداوم انقلاب نیز از عوامل مؤثر در حركت زایی و تداوم انقلاب بود. این وصیت نامه ها، كه زبان قلب و روح شهدای انقلاب بودند، از اسلام مایه می گرفت؛ از شهادتین آغاز می شد و مؤمنان را به ثبات عقیده و پیروی از رهبری در جهت احیای اسلام دعوت می كرد.

[=arial narrow]به لحاظ تاریخی، نمونه بارز شهادت طلبی را می توان در زندگی و شهادت مظلومانه امام حسین(ع)، پیشوای سوم شیعیان، یافت. بسیاری از حركت های انقلابی و جنبش ها و نهضت های اسلامی ملهم از قیام عاشوراست. در طول انقلاب، شهادت برخی از انقلابیان موجی از تحرّك و قیام ایجاد می كرد. شهادت فرزند امام خمینی؛ در سال 1356 یكی از همین موارد است. یكی از كارگزاران رژیم پیشین نیز در تحلیل انقلاب اسلامی به عنصر شهادت طلبی اشاره كرده است. وی می نویسد: «توجه به آمیخته ای كه از مذهب و نیروی جوانان در ایران به وجود آمده سرّ اصلی سقوط شاه را مكشوف می كند. در این میان، اگر كسی به اهمیت نقش شهادت طلبی در مذهب شیعه نیز آگاهی داشته باشد حتماً به خوبی می داند كه در این مذهب، اگر كسی كشته شود قدرتش از كسی كه او را كشته است به مراتب افزون تر خواهد بود.»[10]

[=arial narrow]روند حوادث سال های انقلاب نشان می دهد كه رهبری انقلاب در مواضع متعدد بر شهادت، صبر، استقامت تأكید می كنند. بر اساس اصل انجام تكلیف الهی، امام امّت؛ اعلام كردند كه ما تكلیف الهی خود را ادا می كنیم و به احدی الحسنیین نایل خواهیم شد.

[=arial narrow]ط) شعارهای انقلاب

[=arial narrow]شعارها همواره برخاسته از باورها و آرمان های والای جامعه است. در یك جمع بندی و تجزیه و تحلیل، می توان گفت: شعارهایی كه در طول درگیری با رژیم ارائه می شد حكایت از ماهیت فكری انقلاب داشت. انقلابیان با شعار نان، مسکن و رفاه به میدان نیامدند، بلكه دل نگرانی و دل مشغولی آنان فرهنگ دین اسلام بود. قریب به اتفاق شعارهای انقلابیان طی سال های شكل گیری انقلاب برخاسته از اسلام و مهم ترین خواسته آنها ایجاد حكومت اسلامی و احیای دین بود.

[=arial narrow]یك تحلیل آماری كه از دیوار نوشته های سال 1357 تهیه شده است، نشان می دهد كه از مجموع 1077 مورد، بیش از 90 درصد شعارها در حمله به رژیم پیشین و كارگزاران آن، حمایت از امام، تأیید اسلام، حكومت اسلامی، شهدای اسلام و تلاش در جهت وحدت مردم برای تداوم مبارزه است. از 10 درصد بقیه، 8/5 درصد شعارهای متفرقه است كه محور خاصی ندارد و با این وصف، از سویی، در جهت تخریب رژیم است.[11]

[=arial narrow]نتیجه گیری

[=arial narrow]انقلاب ایران از دیدگاه های متفاوتی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این مقاله، درصدد تبیین نقش اسلام و فرهنگ دینی برآمدیم. یكی از مسائل مهم در شكل گیری انقلاب ایران آن است كه انقلاب ایران بر اساس اراده ملت مسلمان كه دل نگران فرهنگ اسلام بودند، ایجاد شد. به قول یكی از نظریه پردازان انقلاب، انقلاب ایران ساخته شد، چنین نبود كه برخی القا می كنند كه انقلاب ایران همچون سایر انقلاب ها حركتی بود كه در یك مقطع تاریخی به سراغ جامعه آمد و در این رهگذر، شعار صدور انقلاب امری پوچ و بی معنی است و اصولاً به عنوان یك الگو قابل توصیه به دیگر ملل مسلمان نیست. البته این سخن ناشی از حاكمیتِ نگرش ساختارگرایی جامعه شناختی است كه بر برخی نظریه پردازان مسلط است. بر اساس این نگرش و به قول یكی از آنان، انقلاب ها می آیند و می روند.(28) انقلاب اسلامی استثنایی بر این قاعده است، چنانچه نویسنده مزبور نیز اعتراف می كند كه در ایران، انقلاب به گونه ای بی نظیر ساخته شد. اینكه ماهیت این انقلاب فرهنگی است و اسلام در آن نقش تعیین كننده دارد موجب نفی عوامل دیگر نمی شود، ولی فرهنگ دینی عاملی اساسی بود و عوامل دیگر ضمیمه ای، حاشیه ای و فرعی. برای تبیین این نظریه شش شاخص مطرح ساختیم: اسلام زدایی، رهبری، نقش مساجد، نمادهای دینی، روحیه ایثار و شهادت طلبی و شعارهای انقلاب كه هر یك با توجه به داده های تاریخی، نشانگر نقش اسلام در ایجاد این تحوّل تاریخی است.

[=arial narrow]اینك جای این شبهه وجود دارد كه اگر اسلام عامل انقلاب است چرا با وجود نورافشانی آن، در طی چهارده قرن گذشته در ایران، انقلابی صورت نپذیرفته است؟ پاسخ این سؤال را به گونه های مختلفی می توان بیان كرد: از سویی، پس از زوال تمدن اسلامی، شاهد نضج جنبش اصلاح دینی هستیم.

[=arial narrow]نقش اسلام در تكوین و پیروزی انقلاب ایران در ایران، طی دهه های سی به بعد، اسلام تجدید حیات یافت. جامعه ایرانی پس از محك زدن حركت های انقلابی در دهه های پیش و آشنایی عمیق با ملی گرایی غربی و اجتماع گرایی (سوسیالیسم) شرقی به هویت اصلی خود بازگشت. در این راستا، فرهیختگانی در جامعه ایران ظهور كردند؛ از جمله مرحوم علاّمه طباطبائی؛ و پس از وی، شاگردان ایشان و حضرت امام خمینی؛ كه نقاب از چهره فرهنگ رایج در جامعه برگرفتند. تحلیل های نادرست از مفاهیم دینی طرد شد و بر جنبه هایی از اسلام تأكید گردید كه تحرّك آفرین و انقلاب زا بود. بنابراین، جامعه پس از پشت سر گذاشتن یك دوره تعارض فرهنگی، كه حاصل برخورد با فرهنگ غرب و غربزدگان بود، منتهی به بحران «هویت» گردید. ارائه چهره صحیح اسلام موجب شد كه این بحران منتهی به بازگشت به فرهنگ دینی گردد و این فرهنگ دینی عصاره اصلی ایجاد حركت در ایران شد.

[=arial narrow]نكته دیگری كه در ایجاد انقلاب نباید از آن غفلت كرد این است كه جامعه دینی ایران به دنبال حضور استعمار غرب و استبداد داخلی، طی سده اخیر، هرگاه فرصت یافته و زمینه را مهیّا دیده به صحنه آمده است؛ جنگ های ایران و روسیه در عصر قاجاریه تا قضیه گریبایدوف، نهضت تنباكو، نهضت مشروطیت، نهضت جنگل، قیام خیابانی، واقعه مسجد گوهرشاد، نهضت ملی شدن نفت و قیام سال 1342 همه نشانگر نقش دین در حركت آفرینی اجتماعی است.

[=arial narrow]نكته پایانی این كه در تكوین هر انقلاب، مجموعه عواملی به طور منظم دخیل اند كه فقدان یكی از آنها علی رغم وجود عوامل دیگر، منتهی به عدم شكل گیری و یا شكست انقلاب می گردد. این عوامل را در این مقاله بر مبنای نظری، چهار عنصر برشمردیم: ایدئولوژی یا دین اسلام، رهبری، سازماندهی و توده های مردم. فقدان یكی از این عوامل، كه در این نبشتار با خمیرمایه اسلام مورد بررسی قرار گرفت، ممكن بود منجر به عدم شكل گیری و یا شكست انقلاب گردد.


[/HR][1] . مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، قم، صدرا، بی تا، ص 29
[2] . ر. ك. به: پروس لینكلن، مذهب و انقلاب، ترجمه حمید عضدانلو، «اطلاعات سیاسی اقتصادی»، ش 87ـ88 (دی وبهمن 1374)، ص23
[3] . ر. ك. به: م. محمدی، انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلابهای روسیه و فرانسه، تهران، سعید، بی تا، ص 327
[4]. ر. ك. به: سید محمدباقر صدر، سنّت های تاریخی در قرآن/ جلال الدّین فارسی، فلسفه انقلاب اسلامی، تهران، امیركبیر، 1368، ص 350/ محمدتقی مصباح، جامعه و تاریخ، سازمان تبلیغات اسلامی، 1372، ص 242
[5] . «اِنَّ اللّهَ لاَیُغَیِّرُ مَا بِقِوم حَتّی یُغَیِّرُوا مَا بِاَنْفُسِهِم» (رعد: 11)
[6] . ، vol. 11، 1982، pp. 265revolution، theory and society
[7] . مرتضی مطهری، همان، ص 55
[8] . حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، 1368، ص 57 و ص72
[9] . سید حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، تهران، راه امام، 1365، ص 18
[/HR][1] . ر. ك. به: محمدحسن رجبی، زندگی سیاسی امام خمینی، تهران، قبله، 1374، ج 4، ص 36
[2] . برای آگاهی بیشتر ر. ك. به: فخر روحانی، اهرمها، سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1370، ص؛137
[3] . در این زمینه آیات بسیاری در قرآن كریم وجود دارد؛ از جمله، آیه نفی سبیل (لَنْ یَجعَلَ اللّهُ لِلكَافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلاً)
[4] . شجاع احمدوند، فرایند بسیج سیاسی در انقلاب اسلامی، «انقلاب اسلامی و ریشه؛های آن» (مجموعه مقالات)، تهران، نهاد نمایندگی ولی فقیه، 1374، ص72
[5] . استاد محمدتقی مصباح، 1370
[6] . سید حمید روحانی، همان، ج 1، ص 417
[7] . شجاع احمدوند، همان، ص 75
[8] . عباس سعید رضوانی، بینش اسلامی و پدیده؛های جغرافیایی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1368، ص 35
[/HR][1] . حضرت امام خمینی (ره)، صحیفه نور، ج 18، ص 276
[2] . پیشین، ج 1، ص 148، ص 190 و ج 15، ص 158
[3] . پیشین، ج 12، ص 217
[4] . پیشین، ج 12، ص 149 و ج 9، ص 136
[5] . پیشین، ج 2، ص 84
[6] . كلر برید و پیر بلانشر، ایران: انقلاب به نام خدا، ترجمه قاسم صنعوی، تهران، سحاب، 1358، ص 41
[7] . نیكی. ار. كدی. ریشه های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرّحیم گواهی، تهران، قلم، 1369، ص 243
[8] . حضرت امام خمینی(ره)، پیشین، ج 15، ص 204
[9] . حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، تهران، خوارزمی، 1361، ص 245
[10] . فریدون هویدا، اسرار سقوط شاه، ترجمه مهران، تهران، اطلاعات، 1371، ج 1، ص 110
[11] . مهدی محسنیان راد، بررسی دیوارنوشته های دوران انقلاب، «فصلنامه رسانه»، ش 4 (زمستان 1369)، ص 24.