سیره پیامبر و الگوی انقلاب اسلامی

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سیره پیامبر و الگوی انقلاب اسلامی

سیره پیامبر و الگوی انقلاب اسلامی
بدون شك، شناخت انقلاب اسلامی به عنوان یك پدیده اجتماعی ضرورت اساسی دارد، باید این موهبت الهی را به خوبی بشناسیم، تنها در پرتو این شناسایی است كه امكان تداوم بخشیدن به انقلاب و حفظ آن فراهم می‌گردد. قبل از هر چیزی باید بدانیم انقلاب یعنی چه؟

همانگونه كه می‌دانید، انقلاب در لغت به معنای تغییر و تبدیل و تغییر ماهیت[1] است. امّا در اصطلاح نیز تعریف‌های گوناگونی از آن شده است، ما به دلیل اختصار به تعریفی كه شهید مطهری (ره) از انقلاب ارائه نموده است، اكتفا می‌كنیم، ایشان می‌گوید:

«انقلاب عبارت است از طغیان و عصیان مردم یك ناحیه و یا یك سرزمین، علیه نظم حاكم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب»[2] و مفهوم اجتماعی انقلاب عبارت خواهد بود از وضعی را با اراده خود خراب كردن برای رسیدن به وضعی بهتر، واژگون كردن وضع حاكم برای برقراری نظمی متعالی‌تر»[3]

بر این اساس می‌توان گفت: «ریشه هر انقلاب دو چیز است یكی نارضایی و خشم از وضع موجود و دیگری آرمان یك وضع مطلوب، شناختن یك انقلاب یعنی شناخت نارضایی و آرمان مردم (انقلابیون).» [

[=microsoft sans serif]نكته دیگری كه دراین جا لازم به آن اشاره نمائیم، تحلیلی از ماهیت این انقلاب ـ هر چند به طور اجمال ـ است.

[=microsoft sans serif]در تفسیر و تحلیل این انقلاب، دو دیدگاه قابل طرح است: یك نظر معتقد به تفسیر تك عاملی است با این باور كه تنها یك عامل در ایجاد این انقلاب دخیل بوده است یا عامل اقتصادی و یا عامل آزادی‌خواهی و یا عامل اعتقادی و معنوی، امّا به اعتقاد ما، این انقلاب اسلامی است، یعنی انقلابی است كه از همه جهات مادی و معنوی، سیاسی و عقیدتی روح و هویت اسلامی دارد.[4] چنانكه بنیانگذار آن فرمود: «بنابراین شك نباید كرد كه انقلاب اسلامی ایران از همه انقلاب‌ها جداست هم در پیدایش و هم در كیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام، و تردید نیست كه این یك تحفه الهی و هدیه غیبی بوده كه از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارت زده عنایت شده است.»[5] یعنی این انقلاب، الگوی الهی و دینی دارد، و ادامه دهنده خط و حركت الهی پیامبران است شهید مطهری (ره) با تأكید بر این واقعیت كه منظور از اسلامی بودن انقلاب، تنها معنویت محض آنگونه كه غربیها درباره مذهب می اندیشند، نیست؛ایشان چنین اظهار می‌داد كه این حقیقت نه تنها درباره انقلاب فعلی بلكه در مورد انقلاب صدر اسلام نیز صادق است.

[=microsoft sans serif]انقلاب صدر اسلام در همان حالی كه انقلابی مذهبی و اسلامی بود در همان حال انقلابی سیاسی نیز بود و در همان حال كه انقلابی معنوی و سیاسی نیز بود، انقلابی اقتصادی و مادی نیز بود یعنی حریت و آزادگی، عدالت، نبودن تبعیضهای اجتماعی و شكاف‌های طبقاتی در متن تعلیمات اسلامی است در واقع هیچ یك از ابعادی كه در بالا به آن اشاره كردیم، بیرون از اسلام نیستند، راز موفقیت نهضت ما نیز در این بوده است كه نه تنها به عامل معنویت تكیه داشته، بلكه آن دو عامل دیگر ـ مادی و سیاسی ـ را نیز با اسلامی كردن محتوای آن‌ها در خود قرار داده است.[6] كه این دو عامل در ثمره و برآیند انقلاب یعنی جمهوری اسلامی تجلی یافت.[7]

[=microsoft sans serif]به بیان دیگر، عامل اصلی توفیق انقلاب اسلامی ما الگو‌پذیری و الهام گیری از انقلاب اسلامی صدر اسلام است چون به اعتقاد ما، اسلام حركتی نیست كه مسلمانان آن را ابداع كرده باشند، بلكه حركتی است الهی كه از سوی خداوند برای هدایت انسانها نازل شده و در بستر تاریخ همگام با حركت و پیشرفت انسان به طور مستمر توسعه یافته است، انبیای الهی و آخرین آن‌ها حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ این رسالت را به كمال رسانید. انقلاب اسلامی در صدر اسلام به همت والای پیامبر گرامی اسلام برای اولین بار با اصول و معیار‌های نوین پدید آمد و بنای نظام قبلی را فرو پاشید. مسلمانان در پرتو این حركت الهی تبدیل به قدرتی ممتاز در آن دوران گردید. كه اصطلاحاً به یك چنین نهضتی، انقلاب آغازین نیز گفته‌اند.[8]

[=microsoft sans serif]از آن پس این حركت اسلامی، به پیروی از آن الگوی كامل،[9] و تحقق نتیجه آن یعنی تأسیس حكومت اسلامی تلاش نموده است. منتهی در یك دوره‌ای نسبتاً طولانی مسلمانان ـ بخصوص حاكمان جهان اسلام ـ از مسیر و شیوه این حركت پویا غافل ماندند كه نتیجه آن پیدایش اسلام تسلیم پذیر و سازشكار بود. روند كار به گونه‌ای پیش رفت كه به فرموده امام علی ـ علیه‌السّلام ـ: «لبس الاسلام لبس الفرو مقلوباً»[10] اسلام مانند پوستینی كه وارونه به تن كنند، پوشیده شد.»

[=microsoft sans serif]در چنین موقعیتی است كه حضرت امیر ـ علیه‌السّلام ـ وقتی به خلافت می‌رسند، می‌‌فرمایند: «وضع حالت جاهلیت در هنگام بعثت برگشته و امكان این‌كه با تذكر و نصحیت و حركت‌های آرام كار به سامان برسد وجود ندارد و تنها با یك حركت قوی و بنیادی كه انحراف را از جامعه ریشه‌كن سازد و اوضاع را دگرگونه كند یعنی «حركت انقلابی» می‌تواند جامعه را به دوران اسلام پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بازگرداند.»[11]امام حسین ـ علیه‌السّلام ـ نیز «انقلاب عاشورا» را به راه می‌اندازد، و با شیوه خون در برابر شمشیر بنیان ستم و یافته‌های انحرافی را به جهان معرفی می‌‌نماید.[12]

[=microsoft sans serif]این انقلابها، انقلاب ابتدایی و آغازین نیستند كه نظم نو و تازه‌ای با خود بیاورند، بلكه هدف آن‌ها برگردانیدن جامعه به اصالت الهی و انقلاب اسلامی صدر اسلام است.

[=microsoft sans serif]انقلاب حضرت مهدی (عج) نیز همین گونه است، در هنگامه ظهور آن حضرت، آنچنان اسلام ناب محمدی دچار تحریفها و زنگارها می‌شود كه تصور می‌شود، امری جدیدی است، وقتی ایشان احكام الهی را بیان می‌كند، تعدادی به نام محافظان دین در برابر ایشان قیام می‌كند،‌ مأموریت اصلی امام زمان (عج) نیز زدودن زنگارها از چهره واقعی دین است.

[=microsoft sans serif]بنابراین ظهور اسلام توسط پیامبر یك انقلاب آغازین است، ولی پس از آن تا قیام قیامت هر حركتی انقلابی در جامعه اسلامی، بازگشت انقلابی به اصول اسلامی و دین خالص الهی است كه هدف آن برقرار حاكمیت الهی، به دور از افكار و زنگارهای جاهلی و تحریفها و انحرافها است.[13] انقلاب اسلامی ایران نیز انقلابی است كه هدف آن تلاش برای استقرار حاكمیت الهی در ایران جهان و به دور ریختن همه تحریفهای برخاسته از نظام ستمشاهی و افكار منحط شرقی و غربی و...[14]

[=microsoft sans serif]البته این انقلابها كه پس از دوران رسالت اتفاق افتاده یا رخ خواهد نمود كاملاً بر اساس قرآن و الگو وسیره پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بوده و خواهد بود. بنابراین در یك جمع‌بندی مختصر می‌توان گفت: انقلاب اسلامی ایران با الگو‌پذیری از انقلاب اسلامی صدر اسلام به همت والای روحانیت و مردم مسلمان ایران به وجود آمد، رهبری آن را مردی به عهده داشت كه همانند پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در هیچ شرایطی تعهد خود را در قبال اسلام و مسلمانان و مستضعفان جهان نادیده نگرفت. همین طور این انقلاب برخاسته از انقلاب عاشورا و آن‌هم به نوبه خود ریشه در انقلاب علی ـ علیه‌السّلام ـ دارد كه آرمان والای انقلاب اسلامی را چنین به تصویر می‌كشد: «اللهم انك تعلم انّه لم یكن الذی كان منّا منافسه فی سلطان ولا التماس شیء من فضول الحطام، و لكن لنّرد المعالم من دینك و نظهر الاصلاح فی بلادك فیأمن المظلون من عبادك و تقام المعّطله من حدودك.[15]؛ خدایا تو می‌دانی كه جنگ و مبارزه با علی برای بدست آوردن قدرت و حكومت و دنیا و ثروت نبود، بلكه می‌خواستیم نشانه‌های حق و دین تو را به جایگاه خویش باز گردانیم، و در سرزمین‌های اصلاح را ظاهر كنیم، تا بندگان ستمدیده‌ات در امنیت زندگی كنند، و قوانین و مقررات فراموش شده تو بار دیگر اجرا گردد.»

[=microsoft sans serif]این است الگو و آرمان انقلاب اسلامی كه در نهایت بایستی به انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) متصل گردد. «اللهم انا نرغب الیك فی دولهٍ كریمه تعزّبها الاسلام و اهله و تذّل بها النفاق و اهله و...».


[/HR][1] . علی اكبر دهخدا، لغت نامه، زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی، (تهران، دانشگاه تهران، 1372)، ج 3، ص 3074.
[2] . مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، قم، انتشارات اسلامی، 1361، ص 23.
[3] . همان، ص 100.
[4] . . همان، ص 31 به بعد.
[5] . امام خمینی (ره) صحیفه امام، تهران، انتشارات سپاه پاسداران، 1368، ص 10.
[6] . مرتضی مطهری، پیشین، ص 32.
[7] . ر. ك: امام خمینی (ره) صحیفه نور، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1378، ج 6، ص 16 ـ 17، ج 4، ص 460.
[8] . اسداله بادامچیان، شناخت انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد جنوب تهران، چاپ 3، 1374، ص 45.
[9] . احزاب(33) آیه 21، ترجمه محمد دشتی، (قم، آل طه، 1379) ص 202، فراز 17، خطبه 108.
[10] . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، (قم، آل طه، 1379) ص 202، فراز 17، خطبه 108.
[11] . نهج البلاغه، پیشین، خطبه 16.
[12] . فرهنگ جامع امام حسین ترجمه «موسوعه كلمات الامام الحسین ـ علیه‌السّلام ـ »، (قم مشیرتن، 1379) ص 329 ـ 330 «وصیتنامه امام حسین ـ‌علیه‌السّلام‌ـ».
[13] . اسداله بادامچیان، ص 47.
[14] . همان
[15] . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، (قم، آل طه، 1379)، خ 131، فراز 3.، ص 248.