شمایل اهل بیت از کجا امده و با چه هدفی؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شمایل اهل بیت از کجا امده و با چه هدفی؟

شمایل اهل بیت از کجا امده و با چه هدفی؟

گمنام;10031 نوشت:
شمایل اهل بیت از کجا امده و با چه هدفی؟

با سلام

شمایل‌نگاری ائمه اطهار(ع) یکی از شاخه‌های نقاشی ایران است که از گذشته‌های دور مورد توجه هنرمندان ایرانی بوده و آنان با خلوص و اعتقاد باطنی به آفرینش آثاری در این زمینه با رعایت شأن و منزلت اهل بیت (ع) (شمایلی با صورت بند) پرداخته‌اند.

اما همان‌طور که هر رشته‌ای در خطر تحریف و دور شدن از اهداف اولیه است، شمایل‌نگاری کنونی ایران نیز دچار انحرافات جدی شده و عمدۀ تصاویر موجود، برگرفته از توهم و خیال نقاشانی است که بدون رعایت تقدس و شأن و منزلت اهل بیت (ع) و نیز بدون توجه به عواقب ناگوار و نتایج بدی که از جهت معنوی بجای خواهد گذاشت تنها به خلق اثری ظاهری می اندیشند، که بعضاً با توجه به عشق و محبت مردم به خاندان عصمت و طهارت (ع) بدنبال استفاده از احساسات پاک مردم بوده و به منفعت های مالی که از این طریق عاید و واصلشان می شود می اندیشند.

به گونه‌ای که طی سال‌های اخیر توزیع شمایل‌های کاذب، در سطح گسترده سبب شد تا مسئولان فرهنگ جامعه به اقداماتی علیه این آثار دست زده و رسانه‌ها نیز هر یک به نوبه خود خطر ترویج این گونه شمایل‌ها را به مردم گوشزد کنند.



موفق باشید ...

کشیدن تصاویر و نقاشی های ائمه و بزرگان دینی ،اگر از کتابهای شمایل نگاری تاثیر پذیرفته باشد و اثر نقاشی شده تا حد زیادی مطابق آنچیزی باشد که در کتب شمایل نگاری آمده است ، می توان آن را نوعی ذوق هنری دانست . اما ترسیم تصاویر ائمه و بزرگان مذهبی ، بی محابا و بدون سندهای قابل توجه و مورد اتقان ، امری ناپسند و دارای شائبه اقتصادی یا تخریبی بودن است . گاهی خلاق یک تصویر ،به گونه ای تصویر را پردازش می کند که هر چند خلاف واقع باشد ، اما برای عده ای می تواند حقیقت تصور شود . و این مناسب نیست .مثلا شخصی تصویری از سر بریده امام حسین را هر ساله فقط در روز عاشورا به نمایش می گذارد و تصویر به گونه ای است که به نظر می آید حقیقت چهره اما محسین همین باشد در حالی که با حداقل های نقل شده در کتابهای شمایل نگاری ناسازگار است. از سوی دیگر شخص نقاش در مواردی تنها ذوق هنری خود را مبنای نقاشی از چهره یک شخص قرار می دهد که تصویر کشیده شده ، برایند ذهن نقاش است .مثلا درنقاشی از یوسف پیامبر ، یک نقاش به گونه ای چهره را نقاشی می کند که خودش دوست دارد .در حالی که آنچه که او کشیده و به تصویر در آورده فقط تصویری است که او بر مبنای ذهنیات خودش از یک فرد زیبا یا در نهایت زیبایی تصور کرده اما یوسف علیه السلام که پروردگار به زیبایی او تصریح کرده حتما در حسن جمال فوق العاده بوده است . این خوش سیمایی ،را نقاش چگونه می تواند انعکاس دهد ؟ تنها کاری که می تواند انجام دهد که ذوق خلاق خودرا به کار بیاندازد و سعی کند زیبا ترین چهره را ترسیم کند ،در حالی که هرگز نخواهد توانست شخصی مانند یوسف که در اوج زیبایی بود را به تصویر درآورد .چرا که زیبایی که پروردگار به چیزی می بخشد با زیبایی که یک انسان هنرمند آن را به قلم می آراید ، واقعا متفاوت است . همین طور است که ما نمی توانیم تصویر درستی از بهشت داشته باشیم با آنکه مشخصات بهشت را به مقدار کافی می دانیم . اما تصویر بهشت چیزی غیر از آن است که ذهن ما تصور می کند .درشمایل نگاری ها هم تصویری که از پیامبر ارائه می شود ، با آن حقیقتی که داشته بسیار متفاوت است .

موضوع قفل شده است