مفهوم حدیث « قیمة کلّ امرءٍ ما یحسنه » چیست؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مفهوم حدیث « قیمة کلّ امرءٍ ما یحسنه » چیست؟

سلام
به گفته ی سید رضی ، حدیث منقول از امام علی (ع): :Gol:قیمَةُ کُلُّ امرءٍ مَا یُحسِنُهُ :Gol:جمله ای بی بدیل است که حکمتی هم سنگ و همتای آن نیست و نمی توان برای آن بهایی تعیین کرد. معمولاً این حدیث را اینگونه ترجمه می کنند: ارزش هر انسانی وابسته به آن چیزی است که انجام می دهد.
حال از شما دوستان میخواهم که مفهوم واقعی نهفته در این حدیث را رمزگشایی کنید. ​

با نام الله





کارشناس بحث: استاد مجید

tahoora67;361848 نوشت:
سلام
به گفته ی سید رضی ، حدیث منقول از امام علی (ع): قیمَةُ کُلُّ امرءٍ مَا یُحسِنُهُ جمله ای بی بدیل است که حکمتی هم سنگ و همتای آن نیست و نمی توان برای آن بهایی تعیین کرد. معمولاً این حدیث را اینگونه ترجمه می کنند: ارزش هر انسانی وابسته به آن چیزی است که انجام می دهد.
حال از شما دوستان میخواهم که مفهوم واقعی نهفته در این حدیث را رمزگشایی کنید. ​

-----------------------------------------------------------------------------------------
با صلوات بر محمدوآل محمد
در شرح ابن میثم ذیل این حکمت (81)این گونه آمده است:«امام (ع) فرمود: قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ ؛ ارزش هر كسى به چيزى است كه آن را خوب مى ‏داند».
شرح
هدف از اين سخن، تشويق در حد اعلاى آن به كسب كمالات نفسانى و فراگيرى صنعت ها و نظاير آنهاست.
ارزش شخص، مقام وى در نظر ارباب خرد، و جايگاه او در دل آنان و شايسته بودن به تعظيم و بزرگداشت و يا تحقير و ناقص شمردن اوست. بديهى است كه تمام اين ها در گرو چيزى است كه خوب مى‏ شمارد و كمالات نامبرده‏اى است كه به دست آورده بنا بر اين پرارزش ترين و والاترين افراد در نزد مردم با كمال ترين آنان، و فرومايه‏ ترين آن ها كسانى هستند كه پست‏ ترين حرفه و شغل را دارند، و تمام اين ها بر حسب ارزشى است كه عقل مردم براى كمالات و لوازم كمالات قائلند.«1»

___________________________________________

1)ترجمه ‏شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج 5، صفحه‏ ى‏477

با صلوات بر محمد وآل محمد
در کتاب «جلوه‏ تاريخ‏ درشرح‏ نهج‏ البلاغه‏ ابن‏ ابى‏ الحديد؛حكمت (78) آمده است:
قيمة كل امرئ ما يحسنه. قال الرضى رحمه الله تعالى: و هذه الكلمة الّتى لا تصاب لها قيمة. و لا توزن بها حكمه، و لا تقرن اليها كلمة. «ارزش هر مرد آن چيزى است كه آن را خوب بداند.» سيد رضى كه خداى متعال او را رحمت كناد گفته است: اين كلمه ‏اى است كه قيمتى براى آن نمى‏ توان تعيين كرد و هيچ حكمتى هم سنگ آن نيست، و هيچ سخنى همتاى آن نمى‏ شود.
سخنان بسنده در فضيلت علم در گذشته بيان داشته‏ ايم و اينك نكته‏ هاى ديگرى مى‏ آوريم.
گفته مى‏ شود: از جمله سخنان اردشير بابكان در رساله او كه براى شاهزادگان نوشته، اين است كه براى شما بهترين دليل در مورد فضيلت علم اين است كه با همه زبان ها آن را ستوده‏ اند و كسانى كه علم ندارند مدعى عالم بودن مى‏ شوند و خود را با آن مى‏ آرايند و بهترين دليل براى عيب جهل كه شما را بسنده است، اين كه همه كس آن را از خود دفع مى‏ كند و اگر او را جاهل بنامند، خشمگين مى‏ شود. به انوشروان گفته شد: شما را چه مى‏ شود كه هر چه از علم چيزى مى‏ آموزيد باز هم بر آموزش آن كوشاتر مى‏ شويد گفت: بدين سبب كه هر چه از آن مى‏ آموزيم بر عزت و بلندى رتبت ما افزوده مى‏ شود. گفتندش چرا از آموختن از هيچ كس خود دارى نمى‏ كنيد گفت: چون مى‏ دانيم علم از هر كجا گرفته شود، سود بخش است.
به بزرگمهر گفته شد: به اين همه دانش كه فرا گرفته‏ اى چگونه رسيده‏ اى گفت: به‏ سحر خيزى، چون سحر خيزى كلاغ و آزى چون آزمندى خوك و صبرى چون صبر خر.
و به بزرگمهر گفته شد: علم بهتر است يا مال گفت: علم. گفتند: پس به چه سبب اهل علم را بر در خانه توانگران بيشتر مى‏ بينيم تا توانگران را بر در خانه عالمان گفت: اين هم به علم و جهل بر مى‏ گردد و آن چنان كه مى‏ بينيد بدين سبب است كه عالمان به نياز به مال آگاه هستند و توانگران از فضيلت علم آگاه نيستند.
شاعر گفته است: «بياموز كه آدمى عالم آفريده نشده است و قرين علم و دانش قابل مقايسه و هم چون جاهل نيست، سالخورده و بزرگ قوم اگر دانش نداشته باشد به هنگام حضور در انجمن ها كوچك و خردسال خواهد بود.» (1)

_________________________________
1)جلوه‏ تاريخ‏ درشرح‏ نهج‏ البلاغه‏ ابن‏ ابى‏ الحديد، ج 7، صفحه‏ ى 298

باصلوات بر محمد وآل محمد
در کتاب ترجمه‏ شرح‏ صدكلمه‏ اميرالمؤمنين‏ عليه‏ السلام آمده است:«قوله (ع) قيمة كل امرء ما يحسنه؛قيمت هر مردى آن چيزى است كه آن را نيكو بداند.»
مى‏ گويم: قيمت بر حسب حقيقت بر چيزى گفته مى‏ شود كه جانشين چيزى شود و عوض آن قرار گيرد كه همان بها مى‏ باشد. و مجازا به امورى گفته مى‏ شود كه نفس آدمى آن را از حالات و كيفيّات چون دانش و اخلاق پسنديده و مخالف آن ها به دست مى‏ آورد.
مناسبت مجاز اين است كه قيمت چيزى همان طورى كه بر حسب ذات كالا از نظر خوبى و بدى، برترى، و پستى و نظير قيمت گذاران و ميل طالبان متفاوت مى‏ باشد. همين طور اين تفاوت در آن چه آدمى از اين صورت ها به دست مى‏ آورد و آن را نيكو مى‏ داند مانند عقيده‏ هاى گوناگون، نيز حاصل مى‏ شود.
بعضى از آن صورت ها كه كسب كرده است دانش هايى است كه آدمى را به خوشبختى ابدى مى‏ رساند. و بعضى از آنها اعتقاداتى است كه موجب بدبختى دائمى مى‏ شود، و ميان آن دو مرحله درجاتى وجود دارد، و وضع در بقيّه كارهايى كه انسان به دست مى‏ آورد يا در طبيعت و سرشت اوست بدين منوال مى‏ باشد.
محقّقا اين تفاوت دلالت مى كند بر اين كه هر كس به يكى از اين صفات متّصف باشد هر گونه باشد، مستلزم آن است كه درجات استدلال كردن بر حالات او ذاتا متفاوت مى‏ باشد و كمال و كاستى آن درجات بر حسب متفاوت بودن آنها در ذات است. پس به حق فرموده است كه: قيمت هر مردى آن چيزى است كه نيكو بداند. (چيزى است كه بداند و به كار بندد).
بدان كه در اين سخن با آن كه اختصار و راستى و رسايى را در بر دارد تشويق در به دست آوردن بهترين انواع بهاى ياد شده است كه عبارت از كمالات نظرى و عملى و كسب بزرگواري هاست. چون هر گاه شخص خردمند اين كلام را بشنود و بر راز آن آگاه شود با توجّه به محبّتى كه در نفسش وجود دارد كه برترين فرزندان نوع انسان باشد، ناگزير بايد در جستجوى آخرين درجات شرافت تلاش و كوشش كند و در به دست آوردن كامل ترين قيمت تلاش كند تا چون آن را به دست آورد، دليل بر بزرگى ذات و كمال نفسانيش باشد چنان كه بها و قيمت هر چيزى به شرافت و ارزشمندى آن است.
بدان كه در اين جا احتمال مى‏ رود قيمت، چنين تفسير شود يعنى ارزشى كه بعضى آدميان براى بعضى در نظر دارند و تقدير آن اين است كه آنان آدمى را با ترازوى خرد مى‏ سنجند و تنها به ذات او نمى‏ نگرند بلكه به خوبي هاى او مى‏ نگرند در نتيجه ذاتا ارج نهادن آنها تابع ارزش حالاتى است كه به دست آورده و كارهايى است كه انجام داده است. در نظر آنان برترى انسان و صفا و كمال و كاستى و بزرگوارى و پستى او كه در حقيقت بهاى اوست، تابع بزرگوارى حالات و كارهاى او مى‏ باشد. و نيز آن چه موجب حسن و نيكويى او مى‏ شود عبارت از صنايعى است كه سبب كمال و نقص مى‏ شود. و نظر اول روشن‏ تر است. و توفيق از خداست. «1»

________________________________________________
1)ترجمه‏ شرح‏ صدكلمه‏ اميرالمؤمنين‏ عليه‏ السلام، صفحه‏ ى 110

tahoora67;361848 نوشت:
سلام
به گفته ی سید رضی ، حدیث منقول از امام علی (ع): قیمَةُ کُلُّ امرءٍ مَا یُحسِنُهُ جمله ای بی بدیل است که حکمتی هم سنگ و همتای آن نیست و نمی توان برای آن بهایی تعیین کرد. معمولاً این حدیث را اینگونه ترجمه می کنند: ارزش هر انسانی وابسته به آن چیزی است که انجام می دهد.
حال از شما دوستان میخواهم که مفهوم واقعی نهفته در این حدیث را رمزگشایی کنید. ​

سلام
به نظر حقیر معنای این جمله گرانقدر مولا علی علیه السلام این است :
ارزش هر انسان به چیزی است که او را نیکو ساخته است
اگر دین انسان را نیکو ساخت ارزش او به اندزه ارزش دین است و اگر دنیا دنیا و اگر علم علم و اگر ثروت ثروت
والله الموفق

از دوستانی که در این بحث شرکت کردند تشکر می کنم. یک راهنماییتون می کنم که مطمئناً براتون مثمرثمر واقع میشه و بنوعی کلید دستیابی به فهم حدیث است. برای اینکه بهتر بتونین به مقصود اصلی گوینده این حدیث و سخنان دیگه معصومین پی ببرین به دو نکته زیر دقت کنین:
1- استفاده از خانواده حدیث، خانواده حدیث عبارتست از احادیث هم مضمون و مرتبط با هم.
2- توجه به ریشه های واژه های کلیدی حدیث. مثلاً در اینجا کلید واژه حدیث فوق « یُحسنه » است که بسیاری از مترجمین در معنای این واژه و توجه به خانواده این حدیث دقت نکرده و نتوانسته اند مفهوم نهفته در حدیث رو کشف کنند. با توجه به این دو نکته پی خواهیم برد که این حدیث چقدر معنای زیبا و ژرف و کاربردی دارد.
و من الله التوفیق


سلام
گفتم که در ترجمه حدیث قِيمَةِ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُه ممکن است که ابتدائاً حدیث را اینگونه معنا کنیم:
ارزش هر کسی به نیکی اوست.
ارزش هر کسی به آشکارشدن نیکی اوست.
بهای هر شخصی به اندازه ی اعمال نیک اوست.
و یا ترجمه هایی که بعضی از مترجمین نهج البلاغه و یا دیگر کتب حدیثی بعلت عدم فهم صحیح حدیث، ناقص و یا ابتر معنا کرده اند. برای رسیدن به معنای اصلی روایت و یا مقصود اصلی گوینده کلام، باید مراجعه ای داشت به احادیث مشابه و هم خانواده اون حدیث. با استفاده از کتب کشف الحدیثی و یا مرورگر گوگل و یا از همه بهتر استفاده از نرم افزار بسیار خوب « جامع الاحادیث» جستجویی می کنیم به احادیث هم خانواده حدیث فوق الذکر. عبارتی که باید مورد جستجو باشد:Gol: « قیمة کل امرء» :Gol:می تواند باشد. در اولین نتایج به روایات زیر دست می یابیم:
1- ألا لا يستحيينّ من لا يعلم ان يتعلّم فانّ قيمة كلّ‏ امرء ما يعلم. (شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم، ج‏2، ص: 342)
بدانيد بايد كه شرم نكند كسى كه نمى‏داند از اين كه تعليم گيرد و بياموزد،پس بدرستى كه قيمت و بهاى هر مردى آنست كه ميداند يعنى قيمت هر مردى بقدر دانش اوست پس شرم نكند و تعليم گيرد آنچه را نمى‏داند تا بقدر آن قيمت او در ميزان اعتبار زياد گردد.
2- يُنْبِئُ عَنْ قِيمَةِ كُلِّ امْرِئٍ عِلْمُهُ وَ عَقْلُهُ (476/ 6). ( تصنيف غرر الحكم و درر الكلم – الفصل الأول أهمية المعرفة ص 41)
علم و عقل هرکس از ارزشش خبر می دهد.
3- قِيمَةُ كُلِ‏ امْرِئٍ‏ مَا يَعْلَمُ (502/ 4).( تصنيف غرر الحكم و درر الكلم – الفصل الأول أهمية المعرفة ص 41)
4- إِنِّي نَظَرْتُ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَوَجَدْتُ فِي الْكِتَابِ أَنَّ قِيمَةَ كُلِ‏ امْرِئٍ وَ قَدْرَهُ مَعْرِفَتُهُ؛ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُحَاسِبُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي دَارِ الدُّنْيَا. (معاني الأخبار- النص ص2 الباب الذي من أجله سمينا هذا الكتاب)
ا ز مقایسه این روایات می توان چنین نتیجه گرفت که منظور امام از ما یحسنُ، معنای ما یعلمُ بوده است. یعنی مفهوم نیکویی در اینجا نهفته در علم و دانش و عقل و شناخت هر شخصی است.
اما آیا تمام منظور امام همین بوده ؟! فحص و کنکاش خود را ادامه می دهیم. به نتایج جالب توجه دیگری دست می یابیم:
در کتاب « نزهة الناظر و تنبيه الخاطر ص52 - لمع من كلام مولانا أمير المؤمنين عليه السلام» این دو بیت را مشاهده می کنیم:
5-وَ قَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: النَّاسُ‏ عَالِمٌ‏ وَ مُتَعَلِّمٌ، وَ أَنْشَدَ مُتَمَثِّلًا بِهَذَيْنِ الْبَيْتَيْنِ:
فَكَمْ مِنْ بَهِيٍّ قَدْ يَرُوقُ رَوَاحُهُ وَ يَهْجُرُ فِي النَّادِي إِذَا مَا تَكَلَّمَا
فَقِيمَةُ هَذَا الْمَرْءِ مَا هُوَ مُحْسِنٌ فَكُنْ عَالِماً إِنْ شِئْتَ أَوْ مُتَعَلِّماً
امام علی (علیه السلام) فرمود: مردم يا عالم‏اند يا متعلم، و سپس به اين دو بيت استشهاد کرد:
بسی صاحب دیوان بلند افراشته / که چون در جمع سخن گوید زشت شمرده می شود؛
بهای این انسان، چیزی است که نیک می داند/ پس یا عالم باش و یا متعلم.
این شعر بابهای دیگری در فهم بهتر حدیث را برای ما می گشاید. از این ابیات بخوبی می توان منظور و مقصود امام را فهمید. از بیت دوم فهمیده می شود که عالم و متعلم، دانشمند و دانشجو دو تا از مصادیق « ما یُحسنُ» هستند. یعنی اگر دانشمند یا دانشجو باشیم در زیر مجموعه « ما یُحسنُ » قرار می گیریم.
در میان روایات، به روایتی می رسیم که ما را به تتمیم و تکمیل مقصود امام رهنمون می کند:
6- النَّاسُ‏ أَبْنَاءُ مَا يُحْسِنُونَ وَ قَدْرُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُ فَتَكَلَّمُوا فِي الْعِلْمِ تَبَيَّنْ أَقْدَارُكُم‏.(تحف العقول النص ص 208 و روي عنه ع في قصار هذه المعاني ..... ص : 200)
مردم فرزندان آنچه نیک می دانند هستند و ارزش هر کس آنست که می داند؛ پس در باره ی علم سخن گویید تا ارزش و منزلت شما روشن شود.
امام در اینجا می گوید شما بیایید صحبت کنید ؛ بحث علمی کنید، گفتمان علمی داشته باشید تا ببینم ارزشتان چقدر است.
خليل فراهيدی، اولين معجم‌نگار دانش لغت در کتاب ارزشمند خود « العین » می‏گويد:
أَحَثُّ کَلِمَةٍ عَلی طَلَبِ الْعِلْمِ قَوْلُ عَلِیِّ بْنِ أبی‌طالِبٍ: «قيمَةُ کُلُّ امْرِئٍ ما يُحْسِنُ» ؛برانگیزاننده‌ترین سخن بر طلب علم، گفتۀ علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) است: ارزش هر کس آن چیزی است که می‌داند.
از جمع بندی احادیث فوق و حدیث ابتدایی (حدیث مورد بحث) به نتایج زیر می توان دست یافت:
1- تعبیر« مَا يُحْسِنُ » در این حدیث شامل معنای علم و عقل و معرفت می شود. بعبارتی منظور امام خاصتاً به مقوله علم و مشتقات و موضوعات مرتبط با آن بوده و نه چیز دیگر.
2- این « ما یُحسِنَ » تمامی مصادیق علم را در بر می گیرد.
3- « ما یُحسنُ » اعم از « ما یعلم » است. بعبارتی « ما یُحسنُ » همه علوم نظری و عملی و مهارتی و کاربردی را در بر می گیرد.
4- و اما مهمترین و ظریف ترین نکته ای که از این حدیث برداشت می شود و جدای از همه نکات توضیحی و تحلیلی بیان شده بعنوان عصاره و نتیجه مطلب قابل استفاده و مورد توجه است این است که :« ما یُحسنُ» یعنی « ما یَعلَمُ » با این تفاوت که حسنش نیز درونش باشد. به دیگر سخن ارزش هرکسی به آن کاری است که خوب بلد است. یک نجار لازم نیست آیت الله باشد، ارزش نجار و کار نجار به این است که نجاریش را خوب بلد باشد. یک معلم و یک استاد در هر حوزه ای وقتی در نگاه امام ارزشمند است که از تدریسش کم نگذارد. یک نانوا وقتی دانش نانواییش ارزشمند است و کارش قابل توجه که نان خوب دست مردم بدهد.
می بینیم که امیر اقلیم بیان چه ظرافت و لطافت و ژرف نگری در بیان این حدیث به خرج داده اند.
اینی که گفتند در آیات و احادیث و روایات تدبر و تعمق کنین اینگونه است. اینی که معصومین گفتند اگه محاسن و زیباییها و معانی عمیق و مقاصد والای کلام ما به مردم گفته بشه بسیاری از ناهنجاریها و معضلات اخلاقی رفع و رجوع میشه اینگونه برداشت و بیان کردنی است.از همه شما دوستان نازنین درخواست می کنم کمک و یاری کنین احادیث دیگه ای رو به همین روش و ترتیب رمزگشایی کنیم . این امر نیاز به مطالعه و فحص و بحث بیشتر و نگاه تیزبینانه تری نسبت به روایات داره. همونی که امام صادق (ع) به اون اشاره کردند:
حَدِيثٌ تَدْرِيهِ‏ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ حَدِيثٍ تَرْوِيهِ وَ لَا يَكُونُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ فَقِيهاً حَتَّى يَعْرِفَ مَعَارِيضَ كَلَامِنَا وَ إِنَّ الْكَلِمَةَ مِنْ كَلَامِنَا لَتَنْصَرِفُ عَلَى سَبْعِينَ وَجْهاً لَنَا مِنْ جَمِيعِهَا الْمَخْرَج‏. (معاني الأخبار، النص ص2،الباب الذي من أجله سمينا هذا الكتاب )
یک حدیث را خوب بفهمی ، بهتر از آنست که هزار حدیث نقل کنی و هیچ یک از شما بینای در دین نمی شود، مگر آنکه تعریضهای کلام ما را بشناسد. سخنی از سخنان ما گاه تا 70 تفسیر داردکه برای همه ی آنها پاسخی داریم.

سلام
حدیث بعدی که انتحاب کردم برای بررسی و تجزیه و تحلیل و از شما نازنینان میخوام تا به همون روش بالا در کشف معنا و مقصود معصوم از بیان این حدیث کمک کنین ، روایتی زیبا از گل سرسبد عالم آفرینش حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) است:
:Gol:إذا أرادَ اللّه‏ُ بأهلِ بيتٍ خَيرا أدخَلَ علَيهِم بابَ رِفقٍ .:Gol: (شرح نهج البلاغة : ج 6 ، ص 339 (ميزان الحكمة : ج 2 ، ص 1102)
هر گاه خداوند، خير خانواده‏اى را بخواهد، باب مدارا به روى آنها باز مى‏كند.
کلید واژه اصلی در این روایت « رفق » است.
منتظر مطالب و نظرات شما دوستان هستم.
:Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat:

پست جمع بندی موضوع

پرسش:
سلام
به گفته ی سید رضی ، حدیث منقول از امام علی(ع):« قیمَةُ کُلُّ امرءٍ مَا یُحسِنُهُ» جمله ای بی بدیل است که حکمتی هم سنگ و همتای آن نیست و نمی توان برای آن بهایی تعیین کرد. معمولاً این حدیث را اینگونه ترجمه می کنند: ارزش هر انسانی وابسته به آن چیزی است که انجام می دهد.
حال از شما دوستان میخواهم که مفهوم واقعی نهفته در این حدیث را رمزگشایی کنید.

پاسخ:
پرسشگر گرامی برای به دست آوردن معنای کلام معصوم از چند طریق می توان اقدام نمود:
1- مراجعه به شرح مفسران بزرگ
برای نمونه در شرح ابن میثم ذیل این حکمت (81) این گونه آمده است:«امام )ع) فرمود: قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ ؛ ارزش هر كسى به چيزى است كه آن را خوب مى ‏داند»
شرح
هدف از اين سخن، تشويق در حد اعلاى آن به كسب كمالات نفسانى و فراگيرى صنعت ها و نظاير آن هاست.
ارزش شخص، مقام وى در نظر ارباب خرد، و جايگاه او در دل آنان و شايسته بودن به تعظيم و بزرگداشت و يا تحقير و ناقص شمردن اوست. بديهى است كه تمام اين ها در گرو چيزى است كه خوب مى‏ شمارد و كمالات نامبرده‏اى است كه به دست آورده بنا بر اين پرارزش ترين و والاترين افراد در نزد مردم با كمال ترين آنان، و فرومايه‏ ترين آن ها كسانى هستند كه پست‏ ترين حرفه و شغل را دارند، و تمام اين ها بر حسب ارزشى است كه عقل مردم براى كمالات و لوازم كمالات قائلند.(1 (
2- بررسی واژگان کلیدی حدیث
و قال عليه السّلام: قيمة كلّ امرئ ما يحسنه. فقيمته: محلّه عند الناس، و الكلمة ظاهرة. و غرضها الترغيب فى أعلى ما يكتسب من الكمالات.(2) پس معنای قیمت: جايگاه او نزد مردم است.
و قيمة المرء ما قد كان يحسنه و الجاهلون لأهل العلم أعداء(3)
ارزش انسان، چیزی است که می داند ونادانان با دانایان دشمن اند
قيمت بر حسب حقيقت بر چيزى گفته مى‏ شود كه جانشين چيزى شود و عوض آن قرار گيرد كه همان بها مى‏ باشد. و مجازا به امورى گفته مى‏ شود كه نفس آدمى آن را از حالات و كيفيّات چون دانش و اخلاق پسنديده و مخالف آنها به دست مى‏ آورد.
مناسبت مجاز اين است كه قيمت چيزى همان طورى كه بر حسب ذات كالا از نظر خوبى و بدى، برترى، و پستى و نظير قيمت گذاران و ميل طالبان متفاوت مى‏ باشد. همين طور اين تفاوت در آن چه آدمى از اين صورت ها به دست مى‏ آورد و آن را نيكو مى‏ داند مانند عقيده‏ هاى گوناگون، نيز حاصل مى‏ شود.
بعضى از آن صورت ها كه كسب كرده است دانش هايى است كه آدمى را به خوشبختى ابدى مى‏رساند. و بعضى از آنها اعتقاداتى است كه موجب بدبختى دائمى مى‏ شود، و ميان آن دو مرحله درجاتى وجود دارد، و وضع در بقيّه كارهايى كه انسان به دست مى‏آورد يا در طبيعت و سرشت اوست بدين منوال مى‏باشد.(4)
3- تشکیل خانواده حدیث
در این زمینه نیز می توانید به کتاب « روش فهم حدیث» استاد عبد الهادی مسعودی ص 175 به بعد مراجعه فرمایید که ایشان در این زمینه مفصل بحث نموده اند.

پی نوشت:
1) ترجمه ‏شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج 5، صفحه‏ ى‏477.
2) اختيارمصباح ‏السالكين، صفحه‏ى 597.
3) الأمثال‏ و الحكم‏ المستخرجة من‏ نهج‏ البلاغة، صفحه‏ ى 520.
4) ترجمه‏ شرح‏ صد كلمه‏ اميرالمؤمنين‏ عليه‏ السلام، صفحه‏ ى 110.

موضوع قفل شده است