قتل عثمان

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قتل عثمان

سلام. این بحث بنظرم از مهمترین بحث های تاریخ اسلام هست. از کارشناسان گرامی میخوام از اول اول تا آخر آخر ماجرای عثمان رو بطور خلاصه و مفید نه این که متون زیاد، برای ما توضیح دهند اجرکم عند الله


با نام الله




کارشناس بحث: استاد عماد





سلام علیکم
سوال شما بسیار خوب است ولی اگر بخواهیم بطور اجمال به این سوال جواب دهیم سه عامل بود که سبب قتل عثمان شد
1. واگذاری فرمانداری شهرها به افرادی از خاندان بنی امیه.
2.. بذل و بخششهای بی حساب خلیفه به افراد خاندان اموی.
3. آزار بعضی از اصحاب بزرگ رسول خدا مانند ابوذر و عماریاسر.

این سه عامل اصلی وبعضی عوامل فرعی دیگر باعث شد مردم از نقاط مختلف بر علیه وی شورش کنند
اما اگر بخواهیم کمی مفصل تر به بحث بپردازیم

درباره عامل اول باید گفت که ارتباط عثمان با خویشاوندانش آنچنان زیاد بود که حتی خلیفه دوم در جمع شورای خلافت بعد از خود ، که خود تشکیل داده بود با توجه به این پیشینه خطاب به عثمان گفت :
گویا می بینم که قریش تو را به حکومت برگزیده اند و تو بنی امیه و بنی ابی محیط را بر مردم مسلط کرد ه ای و بیت المال را در انحصار آن ها قرار داد های !(1)
عثمان پس از ماجرای شورا و رسیدن به خلافت بسیاری از بنی امیه را بر مردم شهرهای مختلف مسلط نمود گزاره های تاریخی حاکی از آن است که

حاکم مکه عدی بن ربیعه بن عبد الشمن
حاکم بصره عبدالله بن عامر بن کریز
حاکم کوفه ولید بن عقبه بن ابی معیط
حاکم مصر عبدالله بن سعد بن ابی سرح
حاکم شام معاویه بن ابی سفیان (2)

1. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج1، 186

2.ابن خیاط:تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق سهیل زکار، بیروت، دار الفکر، 1993 م.ص133


درباره عامل دوم
عثمان در هنگام خلافت دست بنی امیه را باز گذاشت به گونه ای که آنان از بیت المال هر چه می خواستند استفاده می کردند و حتی خود عثمان از بیت المال بصره هزار درهم به عبد اللّه بن عامر داد و از بیت المال مدینه عطایى زیاد به حکم بن ابى العاص داد که سبب رویارویى او با خزانه ‏دار مدینه شد.(1)
خمس فتح افریقیه را به مروان حکم، دادکه تاریخ نشان میدهد و اعتراض‏هایى به دنبال داشت.(2)
از این موارد در زمان عثمان بسیار است که باعث خروج مردم نسبت به او شد
1.یعقوبى؛احمد واضح:تاریخ الیعقوبى، بیروت، دار البیروت، بى‏تا.:2/168
2.یعقوبى:2/168

تشکر اجرتون باخدا، همینطور چکیده ادامه بدید تا آخر این اتفاقات و بعد از قتل عثمان. مزاحمتون نمیشم

با سلام

خواندن این سند هم خالی از لطف نیست

ابن سيرين مى گويد: سراغ ندارم كه على متّهم به قتل عثمان شده مگر زمانيكه با او براى خلافت بيعت كردند.

«ما علمتُ أنَّ علياً اتّهم في قتل عثمان حتى بويع».المصنف لابن ابى شيبة 15: 229

اما درباره عامل سوم
برخورد عثمان با صحابه پیامبر صلی الله علیه واله وسلم بود
یکی از این صحابه که از نظرشیعه وسنی دارای قداست است ابوذر است در دو عامل قبلی ابوذر كوشید تا عثمان را از اسراف پرهیز دهد. اما عثمان، او را به فتنه‌گری متهم كرده، گفت: «أنت رجلُ مُحبّ للفتنه».[1] عثمان ابوذر را از دادن فتوا نهی كرد. اما ابوذر گفت: حتی اگر تیغ بر گلویش بگذارند، از نقل آنچه از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ شنیده خودداری نخواهد كرد.
در پی این گفتگو سرانجام عثمان ابوذر را تبعید کرد و این تبعید آنچنان در آور بود که ب بعدها جاحظ نوشت: مردم به خاطر این كه عثمان ابوذر را تبعید كرد او را كشتند.(3)
علاوه بر اباذر افرادی چون مالك اشتر، زید و صَعْصَعه فرزندان صوحان، شُرَیح بن أوفی، حُرْقوص بن زُهَیر، جُندَب بن زُهیر، كعب بن عَبَده، عَدیّ بن حاتم، كِدام بن حَضری، مالك بن حبیب، قیس بن عُطارد، زیاد بن حَفْصه، یزید بن قیس و شماری دیگر نیز تبعید شدند و با آنان برخوردهای نامناسبی صورت گرفت (3)
عبدالله بن مسعود از دیگر معترضان بود. او در كوفه با ولید بن عقبه‌ی فاسق درگیر شد. ولید ضمن نامه‌ای عثمان را بر ضد وی تحریك كرد. عثمان نیز به او نوشت تا ابن مسعود را از كوفه به مدینه بفرستد. وقتی به مدینه آمد، سه سال او را از گرفتن حقش از بیت المال محروم كرد.(4)

همین برخوردها باعث شد مردم معترض شده و از شهرهای مختلف به سوی مدینه حرکت کرده و این اعتراضها به قتل عثمان انجامید

1.الفتوح،ابن اعثم کوفی ، ج2، ص158.
2. الحَیَوان، ج4، ص277.
3 . انساب الاشراف، ج4، صص43 ـ 39.
4.تاریخ المدینه المنوره ج3، ص1049.

سرانجام این کارها باعث شد تا كاسه صبر مسلمانان، لبريز شود و براي اتمام حجت با عثمان ، از شهرهاي مختلف اسلامي به سوي مدینه منوره رهسپار شده و اقدام به تحصن نمودند تا از اين راه، خليفه و عاملان وي را از كردار غيراسلامي و غيرانساني بازدارند وليكن چون با دسيسه‌هاي پنهان و فريبكاري‌هاي آشكار آنان روبرو گرديدند، اقدام به محاصره خانه او نمودند و قريب به دو ماه، خانه‌اش را در محاصره خويش گرفتند.

تقاضای اول محاصره کنندگان خانه عثمان استعفای وی از مقام خلافت بود ولي چون به خواسته خود نرسيدند و عثمان بر ادامه خلافت پافشاري مي‌نمود و اطرافيان او به ويژه برخي از افراد طائفه بني‌اميه نسبت به اعتراضات مردمي، بددهني كرده و با آنان مشاجره و حتي مقاتله مي‌كردند، تعدادي از معترضين در شب هجدهم ذی الحجه وارد قصر عثمان شده و وي را ناباورانه به قتل رساندند و در اين ميان يكي از انگشتان دست همسرش نائله بنت فرافصه، قطع گرديد.

اگر چه مهاجمان از شهرهای مختلف بودند ولی بيشتر آنان از اهالي مصر بوده و پس از قتل او مانع دفنش گرديدند. اما با وساطت اميرمؤمنان علي بن ابي‌طالب علیه‌السلام، بدنش را در حَش كوكب، كه در جوار گورستان يهوديان و پشت قبرستان بقیع بود دفن نمودند.(1)

در ماجرای قتل عثمان اطبق بعضی از نقلها 800 نفر از صحابه پیامبر در قتل عثمان بن عفان مشارکت داشتند .(2)

1. الفتوح ابن اعثم كوفي، از ص 277 تا 286
2.تاریخ مدینه منوره از ابن شبه نمیری 4/1175- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج3ص28

1 لطفا یک تاریخ مختصری از این رخداد هابگذارید. ممنون(رقم سالهایی که درآن قتل عثمان، خلافت مولانا علی ع، جنگهای مربوطه، محاکمه قاتلین عثمان در آن رخ داد.) 2 آیا معلوم شد چکسی عثمان را با دستور چه شخصیتی کشته؟ 3 حال جنگهای نهروان و جمل چه ربطی به قتل عثمان داشت؟

در ماجرای قتل عثمان علاوه بر صحابه می توان سر نخی از دخالت عایشه نیز پیدا کرد ، تا جائیکه مغيرة بن شعبه به عايشه گفت: تو بودى كه عثمان را كشتى.(1)

دلایل تحریک عایشه درقتل عثمان را می توان د رفتار ناشايست اقتصادى، سياسى، ادارى و قضايى دانست .(2)

عايشه ادعا كرد كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)عثمان را هم نام نعثل يهودى كرد، متن فتواى عايشه اين بود; نعثل را بكشيد كه كافر شده است.(3)

1. العقد الفريد، بي
روت، دار احياء التراث العربى، ج 4، ص 277.
2.انساب الاشراف، ج 5، ص 68.
3. تاريخ طبرى، شرح النهج، ص 77; الكامل فى التاريخ، ابن اثير، ج 3، ص 206.


جنگی برای محاکمه قاتلان عثمان رخ نداد بلکه قتل عثمان بهانه ای شد تا بعضی افراد با خلیفه بعد یعنی حضرت علی علیه السلام بیعت نکنند و محاکمه قاتلان عثمان را از آن حضرت مطالبه نمایند

جالب آنکه بعضی از آن افراد خود در ماجرای قتل عثمان دخالت داشتند

عایشه و طلحه و زبیر که هر سه به نحوی در ماجرای قتل عثمان دخیل بودند به بهانه خونخواهی و قصاص نمودن قاتلان عثمان بر حضرت علی عیله السلام خروج نمودند و جنگ جمل را را اندازی کردند

معاویه که در زمان عثمان می توانست جلو قتل عثمان را بگیرد مماشات کرد و بعد از قتل وی آن را بهانه ای قرار داد تا علیه حضرت علی علیه السلام جنگ صفین را به راه اندازد
شما اگر لطف بکنید سوالهای را یکی یکی بپرسید بنده برای جواب دادن راحتتر هستم

چشم عزیز واقعا تشکر. علل ایجاد سه جنگ نهروان و جمل و صفین انگیزه هایشان چه بود؟ چه ربطی به قتل عثمان داشتند؟

اگر اجازه دهید به ترتیب ابتدا علل جنگ جمل و بعد جنگ صفین و بعد جنگ نهراوان را مطرح می کنیم
جنگ جمل :

علت اصلی جنگ جمل را باید در عملکرد خلفای قبل از امیر المومنین مخصوصا خلیفه سوم یعنی عثمان جستجو کرد

اختلاف طبقاتی که پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه واله وسلم شروع شده بود با مخالفت حضرت علی علیه السلام روبرو شد از اينرو افرادی که در زمان خلفای قبلی از بیت المال استفاده های زیادی کرده بودند از جمله طلحه و زیبر در دوران خلفای قبلی ثروتی گزاف اندوخته بودند. به گونه­ای که وقتی طلحه مرد سیصد بار طلا و دو میلیون درم و دویست هزار دینار نقد از او به جا ماند و ارزش املاکش سی‌هزار هزار یعنی سی میلیون درم بود و زبیر هزار برده و چهل میلیون درم بجای گذاشت(1)
طلحه و زبير نتوانستند عدل حضرت را تحمل کنند اگر چه آن دو نخستین کسانی که با آن حضرت بیعت کردند،(2) اما بلافاصله از حضرت خواستند تا حکومت بصره و کوفه را به آنان واگذار کند(3)
ولی پاسخ منفى شنيدند از اينرو مكه را براى انجام مقاصد خود انتخاب كرده و در صدد شدند كه عازم آن شهر شوند لذا خدمت على عليه السلام آمده و اجازه خواستند كه براى بجا آوردن مراسم عمره بمكه روند!
على عليه السلام فرمود شما براى رفتن بهمه شهرها آزاديد ولى اين مسافرت شما بدون حيله و نيرنگ نيست،شما نقشه‏اى طرح كرده‏ ايد كه در مدينه نميتوانيد آنرا اجرا كنيد،ولى آندو نفر بظاهر سوگند خوردند كه از اين مسافرت مقصودى جز انجام عمره ندارند.على عليه السلام بآنان اجازه داد و آنها را از شكستن عهد و پيمان بر حذر نمود،بيعت خود را با آندو تجديد كرد (4)
آنها با عایشه دیدن کردند و عایشه را نیز با خود همراه نموده و راه بصره را در پيش گرفتند(5)
برای این جنگ آنان نیاز به بهانه داشتند و بهانه ای بهتر از خوانخواهی عثمان نبود لذا مردم را به خونخواهی عثمان دعوت کردند (6)
دراکثر خطبه‏ هایى که از عایشه و طلحه نقل شده است، قتل عثمان و خونخواهى او مهم ترین علت پیمان شکنى ذکر گردیده است
وقتى به امیرالمؤمنین (ع) خبر رسید که طلحه و زبیر براى خونخواهى عثمان قیام نموده‏ اند ایشان فرمودند: کسى جز خود ایشان عثمان را نکشت(7)
با همین بهانه مردم را به جنگ جمل فرا خواندند

پس جنگ جمل یک دلیل اصلی دارد و آن عدالت حضرت علی علیه السلام است که سران جنگ جمل نمی توانستند آن را تحمل کنند ولی چون نمی توانستند آن را بازگو کنند به خون عثمان پناه آورده و آن را بهانه قرار دادند

منابع :
1.پاینده، ابوالقاسم، علی ابر مرد تاریخ، انتشارات اساطیر، تهران، 1377، ص83-84.
2.ابن اثیر، عزّالدین، الکامل فی التاریخ، سید حسن روحانی، انتشارات اساطیر، بی‌جا، 1371ش، ج3، ص191.
3.احمد بن‌ یحیی‌ بلاذری‌، انساب‌ الاشراف‌، ج‌۲، ص‌۱۵۸، چاپ‌ محمود فردوس‌ العظم‌، دمشق‌ ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
4.محمد بن‌ محمد مفید، الجمل‌ و النصرة‌ لسیدالعترة‌ فی‌ حرب‌ البصرة، ج۱، ص۲۲۶، چاپ‌ علی‌ میرشریفی‌، قم‌ ۱۳۷۴ش‌. وطبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج‌۴، ص۴۴۴.
5. احمد بن‌ داوود دینوری‌، الاخبار الطوال‌، ج۱، ص‌۱۴۴، چاپ‌ عبدالمنعم‌ عامر، مصر) ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹ (، چاپ‌ افست‌ بغداد) بی‌تا

6.علی‌ بن‌ ابی‌طالب‌ (ع‌)، امام‌ اول‌، نهج‌البلاغه‌،خطبه۱۷۴، ترجمه‌ جعفر شهیدی‌، تهران‌ ۱۳۷۰ش‌.
7.مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۳۲، ص ۱۲۱، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ هـ ق و طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج‌۴، ص‌۴۴۰.

اما جنگ صفین

علت اصلی جنگ صفین نیز مانندجنگ جمل ، همان عدل علی علیه السلام بود، معاویه از کسانی بود که با توجه به انحرافات خلفای قبلی به حکومت رسیده بود ، و مخصوصا در زمان عثمان که بنی امیه قدرت زیادی پیدا کرده بودند ، معاویه ترفیع درجه پیدا کرده بود، تا جائیکه خود را برای خلافت آماده می کرد تا جایئکه عمر خطاب به شورای شش نفره گفت اگر تعلل کنید معاویه خلافت را می رباید(1) یعنی در زمان عمر خود را آماده خلافت کرده بود.

در زمان قتل عثمان نیز اگر چه می توانست به کمک عثمان بیاید اما نیامد تا بعدا بتواند آن را بهانه قرار داده و با خلیفه بعد بیعت نکند.

به همین بهانه ابتدا سعی کرد با تحریک طلحه وزیبر جنگ جمل را راه اندازی کند چون در جنگ جمل سه رقیب برای او بود ، علی علیه السلام و طلحه وزیبر هر کدام از این ها از بین می رفتند یکی از رقبای معاویه از بین رفته بود

پس از جنگ جمل، معاویه نیز همان بهانه قتل عثمان را مطرح نموده و با علی علیه السلام بیعت نکرد علی علیه السلام در نامه ای به معاویه فرمودند:

تو گمان کردی که با تهمت زدن قتل عثمان نسبت به من می توانى از بیعت من سر پیچى کنى و همه می دانند که او را من نکشته‏ ام تا قصاصى بر من لازم آید و ورثه عثمان در طلب خون او از تو سزاوارترند و تو خود از کسانى هستى که با او مخالفت کردى و در آن موقع که از تو کمک خواست وى را یارى نکردى تا کشته شد .(2)

حضرت علی علیه السلام شخصی بنام جریر را به عنوان نماینده به شام فرستادندو ضمن ارسال نامه خود به معاویه ، وی را از امارت شام بر کنار نمودند(4)
معاویه که نمی توانست این مطلب را تحمل کند و خود را موقعیت خود را نیز در حد حضرت علی علیه السلام نمی دید همان بهانه خون عثمان را مطرح نموده و جنگ طولانی صفین را به راه اندخت

منابع :
1.نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد اول ، صفحه 62
2.ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 3، ص 89، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، 1404 ق.
3.الامامة و السياسة، ج 1، ص 847؛ شرح نهج البلاغه ى ابن ابى الحديد، ج 3، ص 75؛ وقعه ى صفين، ص 28

در اینجا خوب است نظر حضرت علی علیه السلام را در قتل عثمان را نیز بیان کنیم چون بسیاری هم ناکثین و قاسطین جنگ جمل و جنگ صفین را به بهانه خون عثمان علیه حضرت علی به راه انداختند و بدیهی است که آنان به دروغ وانمود کرده بودند که حضرت علی علیه السلام در قتل عثمان نقش داشته است

اما نقش حضرت علی علیه السلام در ماجرای قتل عثمان

اگرچه امام علی(ع) خلافت عثمان را تأیید نمی کرد، و بر همه کارهاى خلاف و تعدّى ‏هایى که از سوى هیأت حاکمه سر مى ‏زد، کاملاً آگاهی داشت. با این حال، راه چاره را در این روش انفعالى نمى‏ دانست و علاج واقعه را بدین طریق مصلحت نمى‏ دید. حضرت علی(ع) در مورد عثمان فرمود:
«اگر به کشتن او فرمان داده بودم، قاتل محسوب مى ‏شدم، و اگر آنها را باز مى ‏داشتم از یاورانش به شمار مى‏ آمدم، اما کسى که او را یارى کرده نمى ‏تواند بگوید از کسانى که دست از یاریش برداشتند بهترم، و کسانى که دست از یاریش برداشتند نمى ‏توانند بگویند یاورانش از ما بهترند، من جریان عثمان را برایتان خلاصه مى‏کنم: استبداد ورزید، چه بد استبدادى، و شما ناراحت شدید و از حد گذراندید و خداوند در این مورد حکمى دارد که در بارۀ مستبدان و افراط گران جارى مى ‏شود (و هر کدام به واکنش اعمال نادرست خود گرفتار مى ‏شوند(1)

در این میان حضرت علی علیه السلام با بیان کارهای خلاف عثمان سعی در ممانعت از قتل وی داشتند و خودشان فرمودند:
به خدا سوگند آن قدر از او دفاع کردم که ترسیدم گناهکار باشم»،(2)

شهید مطهری در این باره می فرمایند : «على(ع) با روش عثمان مخالف است و در عین حال مخالف است که باب خلیفه کشى باز شود؛ نمى‏ خواهد خلیفه را بکشند که باب فتنه بر روى مسلمین باز گردد»(3)

امام بارها درباره قتل عثمان صحبت نمودند و در در جایی فرمودند فرمودند:
من نه كشته شدن عثمان را دوست داشتم و نه از آن كراهت داشتم(4)
و بار دیگر فرمودند: قتل عثمان نه مرا مسرور كرد و نه ناراحت(5)
امام در جای دیگر عثمان را «حمال الخطایا» خواندند(6)و زمانی كه از او پرسیدند:
آیا عثمان مظلوم كشته شده است یا نه؟ امام فرمود: او به صورت بسیاری بدی خود را فدای اهلبیت خود كرد و شما نیز به بد صورتی با او برخورد كردید(7)

پس دخالت حضرت علی عیله السلام در ماجرای قتل عثمان تهمتی بود که بنی امیه مطرح کردند تا بتوانند علیه حکومت عدل علی علیه السلام اغتشاش کنند

منابع:

1. لَوْ أَمَرْتُ بِهِ لَکُنْتُ قَاتِلًا أَوْ نَهَیتُ عَنْهُ لَکُنْتُ نَاصِراً غَیرَ أَنَّ مَنْ نَصَرَهُ لَا یسْتَطِیعُ أَنْ یقُولَ خَذَلَهُ مَنْ أَنَا خَیرٌ مِنْهُ وَ مَنْ خَذَلَهُ لَا یسْتَطِیعُ أَنْ یقُولَ نَصَرَهُ مَنْ هُوَ خَیرٌ مِنِّی وَ أَنَا جَامِعٌ لَکُمْ أَمْرَهُ اسْتَأْثَرَ فَأَسَاءَ الْأَثَرَةَ وَ جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ الْجَزَعَ وَ لِلَّهِ حُکْمٌ وَاقِعٌ فِی الْمُسْتَأْثِرِ وَ الْجَازِعِ»؛ سید رضی، نهج البلاغه، مصحح: عطاردی، عزیزالله، ص 39، بنیاد نهج البلاغه، بی جا، چاپ اول، 1372ش.
2. «وَ اللَّهِ لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّى خَشِیتُ أَنْ أَکُونَ آثِماً»؛ نهج البلاغه، ص 303.
3. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 16، ص 595، انتشارات صدرا، تهران، چاپ چهارم، 1380ش.
4.انساب الاشراف، ج5، ص101؛ طبقات الكبری، ج3، ص82.
5. الغدیر، ج9، ص29؛ تاریخ المدینه المنوره، ج3، ص1263 (ما امرت ولا نهیت و لا سرّنی و لاساءنی قتل عثمان).
6.الموفقیات، ج13؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج9، ص17.
7. نثر الدر، ج1، ص274؛ الاغانی، ج6، ص233؛ نهج البلاغه، عبده، خطبه‌ی 29.

عماد;367394 نوشت:
پس دخالت حضرت علی عیله السلام در ماجرای قتل عثمان تهمتی بود که بنی امیه مطرح کردند تا بتوانند علیه حکومت عدل علی علیه السلام اغتشاش کنند

جناب عمار لطف میکنید توضیح بدین چرا حضرت با وجود مخالفت پیگیر یافتن و قصاص قاتل عثمان نشدند؟با این کار حقه ی بنی امیه و ...هم برملا میشد و جنگ جمل و صفین هم شاید یا به راه نمی افتاد یا عده کمتری در ان شرکت میکردند.حضرت در این چهار سال هیچ وقت فرصتشو نداشتن؟
ویرایش:(اگر کشته شدن عثمان از نگاه حضرت نا حق بود پس مجازات قاتلانش واجب بود و اگر به حق بود چرا حضرت همراهی نکردند؟)

antiuwamism;362639 نوشت:
علل ایجاد سه جنگ نهروان و جمل و صفین انگیزه هایشان چه بود؟ چه ربطی به قتل عثمان داشتند؟

سلام عليكم

قتل عثمان بهانه اي بوده براي مخالفين با حكومت امير المومنين سيدنا علي بن ابي طالب ع كه اين مسئله را مستمسك براي گرفتن حكومت از حضرت قرار بدهند

براي تفهيم بيشتر موضوع توجه شما را به نامه 10 حضرت امير در نهج البلاغه را جلب مي كنم

َزَعَمْتَ أَنَّکَ جِئْتَ ثَائراً بِدَمِ عُثْمانَ، وَلَقَدْ عَلِمْتَ حَيْثُ وَقَعَ دَمُ عُثْمانَ فَاطْلُبْهُ مِنْ هُنَاکَ إِنْ کُنتَ طَالباً، فَکَأَنِّي قدْ رَأَيْتُکَ تَضِجُّ مِنَ الْحَرْبِ إِذَا عَضَّتْکَ ضَجِيجَ الْجِمَالِ بِالْأَثْقَالِ، وَکَأَنِّي بِجَمَاعَتِکَ تَدْعُونِي جَزَعاً مِنَ الضَّرْبِ الْمُتَتَابِعِ، وَالْقَضَاءِ الْوَاقِعِ، وَمَصَارِعَ بَعْدَ مَصَارِعَ، إِلَي کِتَابِ اللهِ، وَهِيَ کَافِرةٌ جَاحِدَهٌ، أَوْ مُبَايِعَةٌ حَائِدَةٌ.

پاسخ به خونخواهي دروغين معاويه: خيال کردي به خونخواهي عثمان آمده ‏اي؟ در حالي که مي‏داني خون او به دست چه کساني ريخته‏ شده، اگر راست مي‏گويي از آنها مطالبه کن، همانا من تو را در جنگ مي‏نگرم که چونان شتران زير بار سنگين مانده، فرياد و ناله سرمي‏دهي، و مي‏بينم که لشکريانت با بي‏صبري از ضربات پياپي شمشيرها، و بلاهاي سخت، و بر خاک افتادن مداوم تنها، مرا به کتاب خدا مي‏خوانند در حالي که لشکريان تو، کافرند و در انکار، از بيعت کنندگانند و پيمان‏شکن.

hoorshid;367408 نوشت:
جناب عمار لطف میکنید توضیح بدین چرا حضرت با وجود مخالفت پیگیر یافتن و قصاص قاتل عثمان نشدند؟با این کار حقه ی بنی امیه و ...هم برملا میشد و جنگ جمل و صفین هم شاید یا به راه نمی افتاد یا عده کمتری در ان شرکت میکردند.حضرت در این چهار سال هیچ وقت فرصتشو نداشتن؟

ومن کتاب له عليه السلام

إلي معاوية فَسُبْحَانَ اللهِ! مَا أَشَدَّ لُزُومَکَ لِلْأَهْوَاءِ الْمُبْتَدَعَةِ، وَالْحَيْرَةِ الْمُتَّبَعَةِ، مَعَ تَضْيِيعِ الْحَقَائِقِ وَاطِّرَاحِ الْوَثَائِقِ، الَّتِي هِيَ لِلَّهِ طِلْبَةٌ، وَعَلَي عِبَادِهِ حُجَّةٌ. فَأَمَّا إِکْثَارُکَ الْحِجَاجَ فِي عُثْمانَ وَقَتَلَتِهِ، فَإِنَّکَ إِنَّمَا نَصَرْتَ عُثْمانَ حَيْثُ کَانَ النَّصْرُ لَکَ، وَخَذَلْتَهُ حَيْثُ کَانَ النَّصْرُ لَهُ، وَالسَّلاَمُ

افشاي ادعاي دروغين معاويه پس خداي را سپاس! معاويه تو چه سخت به هوسهاي بدعتزا، و سرگرداني پايدار، وابسته‏اي؟ حقيقتها را تباه کرده، و پيمانها را شکسته‏اي، پيمانهايي که خواسته خدا و حجت خدا بر بندگان او بود. اما پرگويي تو نسبت به عثمان و کشندگان او را جواب آن است که: تو عثمان را هنگامي ياري دادي که انتظار پيروزي او را داشتي، و آنگاه که ياري تو به سود او بود او را خوار گذاشتي، با درود.


اين خطبه حضرت امير نيز نشان از عدم همراهي معاويه از عثمان است و اگر او به خون خواهي او قيام به سيف كرده بوده مي بايست در زمان كارزار نيز او او دفاع مي كرده كه اين چنين نبود در نيتجه به اين موضوع مي رسيدم اگر هم مولا چه به خونخواهي عثمان قيام مي كرد باز هم نمي توانست عامل به جلوگيري از فتنه صفين و جمل باشد بلكه بستر كشتار هاي بيشتر را فراهم مي نمود مضاف بر اينكه خود مولا در نامه 9 نهج البلاغه را دست يابي به قاتلين را به معاويه ارائه داد اما با توجه به اينكه هدف معاويه چيزي جز فتنه و نفاق و شكاف در حكومت نبود باز هم گوشش بده كار نبود و به جنگ با مولا آمد

وَأَمَّا مَا سَأَلْتَ مِنْ دَفْعِ قَتَلَةِ عُثْمانَ إِلَيْکَ، فَإِنِّي نَظَرْتُ فِي هذَا الْأَمْرِ، فَلَمْ أَرَهُ يَسَعُنِي دَفْعُهُمْ إِلَيْکَ وَلاَ إِلَي غَيْرِکَ، وَلَعَمْرِي لَئِنْ لَمْ تَنْزِعْ عَنْ غَيِّکَ وَشِقَاقِکَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ عَنْ قَلِيلٍ يَطْلُبُونَکَ، لاَ يُکَلِّفُونَکَ طَلَبَهُمْ فِي بَرٍّ وَلاَ بَحْرٍ، وَلاَ جَبَلٍ وَلاَ سَهْلٍ، إِلاَّ أَنَّهُ طَلَبٌ يَسُوءُکَ وِجْدَانُهُ، وَزَوْرٌ لاَ يَسُرُّکَ لُقْيَانُهُ، وَالسَّلاَمُ لِأَهْلِهِ.

افشاي ادعاي دروغين معاويه در خونخواهي عثمان اينکه از من خواستي تا قاتلان عثمان را به تو واگذارم، پيرامون آن فکر کردم و ديدم که توان سپردن آنها را به تو يا غير تو ندارم، سوگند بجان خودم! اگر دست از گمراهي و تفرقه برنداري، به زودي آنها را خواهي يافت که تو را مي‏جويند، بي آنکه تو را فرصت دهند تا در خشکي و دريا و کوه و صحرا زحمت پيدا کردنشان را بر خود هموار کني. و اگر در جستجوي آنان برآيي بدان که شادمان نخواهي شد، و زيارتشان تو را خوشحال نخواهد کرد، و درود بر اهل آن.

antiuwamism;362639 نوشت:
چشم عزیز واقعا تشکر. علل ایجاد سه جنگ نهروان و جمل و صفین انگیزه هایشان چه بود؟ چه ربطی به قتل عثمان داشتند؟

با سلام

دوست گرامي جواب پيغامتان را نميتوانم بدهم مشكل كجاست :

antiuwamism نوشت:
سلام. واقعا از حرفاتون بهره میبرم اجرتون باخدا. نمیدونم چرا لینکاتونو باز نمیکنه. ضمنا میشه این دو حدیث که کذاوکذا آورده دز بخاری و در مسلم اصلش آمده را بیاورید؟

با سلام

گفتيم كه دستهاي خائن ملعون هميشه حقايق را ناقص وكتمان كردند مثلا قبلا پرسيديد كه لعن وسب امام علي بدستور كي بود من گفتم معاويه وگفتم در صحيح مسلم اما در صحيح مسلم تحريف شده واگر شما به كتاب المصنف ابن ابي شيبه كه شيخ بخاري و مسلم است مراجعه كنيد ميبينيد كه معاويه ملعون سب ميكرده و سعد هم خشمگين شده :

حتي شارح صحيح مسلم گفته :

دکتر شيخ موسي شاهين از معاصرين کتابي نوشته به نام فتح المنعم في شرح صحيح مسلم مي گويد :
امر معاوية بن ابي سفيان سعدا المامور به محذوف
مأمور به و متعلق امر حذف شده است چرا ؟
لصيانة اللسان عنه
براي اينکه زبان ها از بدگويي به معاويه خودداري کنند

واما در مورد خائن وغادر واثم وكاذب در صحيح مسلم آمده :

4676 - وَحَدَّثَنِى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْمَاءَ الضُّبَعِىُّ حَدَّثَنَا جُوَيْرِيَةُ عَنْ مَالِكٍ عَنِ الزُّهْرِىِّ أَنَّ مَالِكَ بْنَ أَوْسٍ حَدَّثَهُ قَالَ أَرْسَلَ إِلَىَّ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فَجِئْتُهُ حِينَ تَعَالَى النَّهَارُ - قَالَ - فَوَجَدْتُهُ فِى بَيْتِهِ جَالِسًا عَلَى سَرِيرٍ مُفْضِيًا إِلَى رِمَالِهِ مُتَّكِئًا عَلَى وِسَادَةٍ مِنْ أَدَمٍ. فَقَالَ لِى يَا مَالُ إِنَّهُ قَدْ دَفَّ أَهْلُ أَبْيَاتٍ مِنْ قَوْمِكَ وَقَدْ أَمَرْتُ فِيهِمْ بِرَضْخٍ فَخُذْهُ فَاقْسِمْهُ بَيْنَهُمْ - قَالَ - قُلْتُ لَوْ أَمَرْتَ بِهَذَا غَيْرِى قَالَ خُذْهُ يَا مَالُ. قَالَ فَجَاءَ يَرْفَا فَقَالَ هَلْ لَكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فِى عُثْمَانَ وَعَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ وَالزُّبَيْرِ وَسَعْدٍ فَقَالَ عُمَرُ نَعَمْ. فَأَذِنَ لَهُمْ فَدَخَلُوا ثُمَّ جَاءَ. فَقَالَ هَلْ لَكَ فِى عَبَّاسٍ وَعَلِىٍّ قَالَ نَعَمْ. فَأَذِنَ لَهُمَا فَقَالَ عَبَّاسٌ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ اقْضِ بَيْنِى وَبَيْنَ هَذَا الْكَاذِبِ الآثِمِ الْغَادِرِ الْخَائِنِ. فَقَالَ الْقَوْمُ أَجَلْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَاقْضِ بَيْنَهُمْ وَأَرِحْهُمْ. فَقَالَ مَالِكُ بْنُ أَوْسٍ يُخَيَّلُ إِلَىَّ أَنَّهُمْ قَدْ كَانُوا قَدَّمُوهُمْ لِذَلِكَ - فَقَالَ عُمَرُ اتَّئِدَا أَنْشُدُكُمْ بِاللَّهِ الَّذِى بِإِذْنِهِ تَقُومُ السَّمَاءُ وَالأَرْضُ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ « لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ ». قَالُوا نَعَمْ. ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى الْعَبَّاسِ وَعَلِىٍّ فَقَالَ أَنْشُدُكُمَا بِاللَّهِ الَّذِى بِإِذْنِهِ تَقُومُ السَّمَاءُ وَالأَرْضُ أَتَعْلَمَانِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ « لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَاهُ صَدَقَةٌ ».
قَالاَ نَعَمْ. فَقَالَ عُمَرُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَعَزَّ كَانَ خَصَّ رَسُولَهُ -صلى الله عليه وسلم- بِخَاصَّةٍ لَمْ يُخَصِّصْ بِهَا أَحَدًا غَيْرَهُ قَالَ (مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ) مَا أَدْرِى هَلْ قَرَأَ الآيَةَ الَّتِى قَبْلَهَا أَمْ لاَ. قَالَ فَقَسَمَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- بَيْنَكُمْ أَمْوَالَ بَنِى النَّضِيرِ فَوَاللَّهِ مَا اسْتَأْثَرَ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَخَذَهَا دُونَكُمْ حَتَّى بَقِىَ هَذَا الْمَالُ فَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- يَأْخُذُ مِنْهُ نَفَقَةَ سَنَةٍ ثُمَّ يَجْعَلُ مَا بَقِىَ أُسْوَةَ الْمَالِ. ثُمَّ قَالَ أَنْشُدُكُمْ بِاللَّهِ الَّذِى بِإِذْنِهِ تَقُومُ السَّمَاءُ وَالأَرْضُ أَتَعْلَمُونَ ذَلِكَ قَالُوا نَعَمْ. ثُمَّ نَشَدَ عَبَّاسًا وَعَلِيًّا بِمِثْلِ مَا نَشَدَ بِهِ الْقَوْمَ أَتَعْلَمَانِ ذَلِكَ قَالاَ نَعَمْ. قَالَ فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنَ ابْنِ أَخِيكَ وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- « مَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- وَوَلِىُّ أَبِى بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِى كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنِّى لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ فَوَلِيتُهَا ثُمَّ جِئْتَنِى أَنْتَ وَهَذَا وَأَنْتُمَا جَمِيعٌ وَأَمْرُكُمَا وَاحِدٌ فَقُلْتُمَا ادْفَعْهَا إِلَيْنَا فَقُلْتُ إِنْ شِئْتُمْ دَفَعْتُهَا إِلَيْكُمَا عَلَى أَنَّ عَلَيْكُمَا عَهْدَ اللَّهِ أَنْ تَعْمَلاَ فِيهَا بِالَّذِى كَانَ يَعْمَلُ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- فَأَخَذْتُمَاهَا بِذَلِكَ قَالَ أَكَذَلِكَ قَالاَ نَعَمْ. قَالَ ثُمَّ جِئْتُمَانِى لأَقْضِىَ بَيْنَكُمَا وَلاَ وَاللَّهِ لاَ أَقْضِى بَيْنَكُمَا بِغَيْرِ ذَلِكَ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ فَإِنْ عَجَزْتُمَا عَنْهَا فَرُدَّاهَا إِلَىَّ.

ودر صحيح بخاري حذفش كردند وبجاي ان كذا گذاشتند تا حقيقت تحريف شود :

قَالَ اللَّهُ {مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ إِلَى قَوْلِهِ قَدِيرٌ} فَكَانَتْ هَذِهِ خَالِصَةً لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَاللَّهِ مَا احْتَازَهَا دُونَكُمْ وَلَا اسْتَأْثَرَ بِهَا عَلَيْكُمْ لَقَدْ أَعْطَاكُمُوهَا وَبَثَّهَا فِيكُمْ حَتَّى بَقِيَ مِنْهَا هَذَا الْمَالُ فَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُنْفِقُ عَلَى أَهْلِهِ نَفَقَةَ سَنَتِهِمْ مِنْ هَذَا الْمَالِ ثُمَّ يَأْخُذُ مَا بَقِيَ فَيَجْعَلُهُ مَجْعَلَ مَالِ اللَّهِ فَعَمِلَ بِذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَيَاتَهُ أَنْشُدُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ تَعْلَمُونَ ذَلِكَ قَالُوا نَعَمْ قَالَ لِعَلِيٍّ وَعَبَّاسٍ أَنْشُدُكُمَا بِاللَّهِ هَلْ تَعْلَمَانِ ذَلِكَ قَالَا نَعَمْ ثُمَّ تَوَفَّى اللَّهُ نَبِيَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ فَقَبَضَهَا أَبُو بَكْرٍ يَعْمَلُ فِيهَا بِمَا عَمِلَ بِهِ فِيهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنْتُمَا حِينَئِذٍ وَأَقْبَلَ عَلَى عَلِيٍّ وَعَبَّاسٍ تَزْعُمَانِ أَنَّ أَبَا بَكْرٍ كَذَا وَكَذَا وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَنَّهُ فِيهَا صَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تَوَفَّى اللَّهُ أَبَا بَكْرٍ فَقُلْتُ أَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَبِي بَكْرٍ فَقَبَضْتُهَا سَنَتَيْنِ أَعْمَلُ فِيهَا بِمَا عَمِلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَبُو بَكْرٍ ثُمَّ جِئْتُمَانِي وَكَلِمَتُكُمَا وَاحِدَةٌ وَأَمْرُكُمَا جَمِيعٌ جِئْتَنِي تَسْأَلُنِي نَصِيبَكَ مِنْ ابْنِ أَخِيكَ وَأَتَى هَذَا يَسْأَلُنِي نَصِيبَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقُلْتُ إِنْ شِئْتُمَا دَفَعْتُهُ إِلَيْكُمَا عَلَى أَنَّ عَلَيْكُمَا عَهْدَ اللَّهِ وَمِيثَاقَهُ لَتَعْمَلَانِ فِيهَا بِمَا عَمِلَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَبِمَا عَمِلَ بِهِ فِيهَا أَبُو بَكْرٍ وَبِمَا عَمِلْتُ بِهِ فِيهَا مُنْذُ وُلِّيتُهَا وَإِلَّا فَلَا تُكَلِّمَانِي فِيهَا فَقُلْتُمَا ادْفَعْهَا إِلَيْنَا بِذَلِكَ فَدَفَعْتُهَا إِلَيْكُمَا بِذَلِكَ أَنْشُدُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ دَفَعْتُهَا إِلَيْهِمَا بِذَلِكَ فَقَالَ الرَّهْطُ نَعَمْ قَالَ فَأَقْبَلَ عَلَى عَلِيٍّ وَعَبَّاسٍ فَقَالَ أَنْشُدُكُمَا بِاللَّهِ هَلْ دَفَعْتُهَا إِلَيْكُمَا بِذَلِكَ قَالَا نَعَمْ قَالَ أَفَتَلْتَمِسَانِ مِنِّي قَضَاءً غَيْرَ ذَلِكَ فَوَالَّذِي بِإِذْنِهِ تَقُومُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ لَا أَقْضِي فِيهَا قَضَاءً غَيْرَ ذَلِكَ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ فَإِنْ عَجَزْتُمَا عَنْهَا فَادْفَعَاهَا فَأَنَا أَكْفِيَكُمَاهَا


نوشته اصلی توسط antiuwamism
چشم عزیز واقعا تشکر. علل ایجاد سه جنگ نهروان و جمل و صفین انگیزه هایشان چه بود؟ چه ربطی به قتل عثمان داشتند؟


با سلام

براي درك درست و تجزيه وتحليل اين قبيل مسائل بايد به عقب برگشت و اساس انحراف را بررسي كرد اولا اينكه توسط چه كسي و چگونه عثمان خليفه شد ؟

اساس خلافت مشروع بود يا خير واگر مشروع بود چرا بزرگترين اصحاب مانند عمار ياسر وحذيفه با آن مخالفت كردند ؟!

نقش منافقين وشناخت آنها و يهود در تحريف اسلام وقران چگونه بود ....

ومسائل فوق العاده مهم در :


https://sites.google.com/site/hojjah/nefagh.zip

hoorshid;367408 نوشت:
جناب عمار لطف میکنید توضیح بدین چرا حضرت با وجود مخالفت پیگیر یافتن و قصاص قاتل عثمان نشدند؟با این کار حقه ی بنی امیه و ...هم برملا میشد و جنگ جمل و صفین هم شاید یا به راه نمی افتاد یا عده کمتری در ان شرکت میکردند.حضرت در این چهار سال هیچ وقت فرصتشو نداشتن؟
ویرایش:(اگر کشته شدن عثمان از نگاه حضرت نا حق بود پس مجازات قاتلانش واجب بود و اگر به حق بود چرا حضرت همراهی نکردند؟)

دلیل اینکه حضرت علی علیه السلام قاتلان عثمان را قصاص نکرد این است که عثمان توسط یک گروه عظیم کشته شده بود به تعبیر دیگر انقلابی رخ داد و انقلابیون عثمان را کشتند لذا امام علی(ع) نمی‌توانست ده‌ها هزار نفر را به جرم انقلابی مجازات کند که خود عثمان نیز در بروز آن بی‌تقصیر نبود ، حضرت به این موضوع در نهج البلاغه اشاره می کنند(1)
در تأیید این مطلب در کتاب وقعه صفین آمده است که:

ابو امامه باهلى و ابو درداء که نزد معاویه (در شام) بودند، بر او وارد شده و گفتند: اى معاویه، بر چه اساسی با این مرد «حضرت علی (ع)» جنگ مى‏کنى؟ به خدا سوگند که او در قبول اسلام از تو بسى پیشتر، و به امر حکومت از تو شایسته‏تر و به پیامبر خدا (ص) نزدیک‌تر است، پس بر چه اساس با او مى‏جنگى؟ معاویه گفت: بر پایه خونخواهى عثمان با او مى‏جنگم؛ چرا که او قاتلان عثمان را پناه داده است، به او بگویید دست ما را برای دست‌یابی به قاتلان عثمان بازگذارد و آنها را به ما نشان دهد، در آن صورت من نخستین کسى از ساکنان شام خواهم بود که با او بیعت می‌کنم. پس به سوى على (ع) روانه شدند و او را از گفته معاویه آگاه کردند. على (ع) گفت: (اگر قاتلان عثمان را مى‏جویید) اینها هستند که مى‏بینید. پس بیست هزار نفر یا بیشتر، کسانى که زره آهنین پوشیده بودند، به نحوی که بجز چشمانشان پیدا نبود در آن‌جا بودند که گفتند: ما همه قاتلان او هستیم، اگر بخواهند قصاص کنند باید همه ما را قصاص کنند. پس ابو امامه و ابو درداء برگشتند و در هیچ‌یک از معرکه‏ه اى جنگ شرکت نکردند و این جریان در ماه رجب بود(2)

بعضی می گوید قاتل عثمان شخصی از مردم مصر به نام «اسودان بن حمران» (يا سودان بن رومان يا اسود بن حمران) اشاره شده كه اهل تُجيب مصر بوده است.(3) به فرض كه قاتل شخصي به اين نام بوده باشد بعدها كه حكومت مصر در دست عمرو عاص كه عامل معاويه بود, افتاد وي چرا قاتل را قصاص ننمود. جالب تر آن كه علي رغم نامه نگاري هاي فراوان بين طالبان خون عثمان (به عنوان نمونه طلحه, زبير, عايشه و ازهمه مهمترمعاويه) و اميرالمومنين علي عليه السلام هرگز آنان اشاره اي به نام قاتلين نمي كنند! كه به عنوان مثال فلان شخص را تحويل ما بده!.
اما گروهی محمد بن ابابکر و مالک اشتر را قاتل عثمان می دانند، این تهمتی بیش نیست و نزدیکی مالك اشتر و محمد بن ابي بكر به اميرالمومنين علي عليه السلام و تنها به دليل حضورشان در خانه عثمان به هنگام كشته شدن وي, اين بزرگ مردان را متهم به شراكت در قتل نموده اند اما اسناد تاريخي موجود از نويسندگان خود اهل سنت دلالت بر اطاعت ايشان از اميرالمومنين علي عليه السلام در مخالفت با قتل عثمان دارد به عنوان نمونه نقل شده است كه:
مالك اشتر در جريان محاصره عثمان كوشيد تا با استفاده از هودج ام حبيبه (همسر پيامبر خدا), عثمان ار از گير محاصره كنندگان به در آورد اما محاصره كنندگان اجازه ورود به خانه را به او ندادند.(4)
بعضی از تحلیل گران بر آنند که گويا مالک در صدد بوده است تا پنهاني عثمان را از دست محاصره كنندگان خشمگين بيرون ببرد(5)

منابع:
1. نهج البلاغه خطبه 164و نامه 9
2.المنقرى، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص 191، تحقیق، عبد السلام محمد هارون، القاهرة، المؤسسة العربیة الحدیثة، الطبعة الثانیة، افست قم، منشورات مکتبة المرعشى النجفى، 1404 هـ. ق.
3. ابن قتيبه دينوري, الامامه و السياسه, ج1, ص54-55؛ ابن شبه نميري, تار يخ المدينه المنوره, ج3, ص1166.
4. ابن شبه نميري, تار يخ المدينه المنوره, ج3, ص1313.
5. رسول جعفريان, تاريخ خلفا, ص181-182.

موضوع قفل شده است