ارتداد سلمان رشدی

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ارتداد سلمان رشدی

عزیزان کارشناس میشه از کتاب خود سلمان رشدی کفر اونو اثبات کنید.

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد عمار

[=arial]با سلام و ادب
ذکر عین مطالب این کتاب در اینجا مسلما کار درستی نیست,بخاطر اهانت و زشتی مطالب که هر کسی را رنجیده خاطر می کتد.
اما مطالب این کتاب به صورت کلی بر همه مشخص است و کسی در آن شکی ندارد.
کتاب آيات شيطاني برخلاف آنچه گفته مي شود، يک کتاب علمي و نظري نيست، بلکه داستاني است بلند در 9 فصل که شخصيت هاي آن را حضرت رسول اکرم(ص)، همسرانش و صحابي شناخته شده اش و حضرت جبرئيل (فرشته وحي) تشکيل مي دهند. در طول اين رمان تمامي اين شخصيت ها، العياذ بالله افرادي فاسد و گرفتار انحرافات اخلاقي معرفي مي شوند و انواع تحقير و اهانت هاي عجيب و غريب نسبت به آنان انجام مي يگرد.
در مورد سلمان رشدی دو اتهام به عنوان اتهامات عمده وی مطرح شده است :
· ارتداد
· ساب النبی
ارتداد : با توجه به مطالبی که در پاسخ به سوال اول ذکر شد و نیز مطالبی که سلمان رشدی صریحا در کتب و مصاحبه هایش در زمینه ارتدادش مطرح کرده است شکی در ارتداد وی نیست . بنابر این باید به حکم ارتداد از نظر اسلام نگاهی بیافکنیم .
ساب النبی : عنوان ساب النبی اگر چه در مورد دشنام به پیامبر اسلام است اما عنوانی است که بر هر گونه اهانتی به پیامبر و مقدسات دین اسلام مربوط می شود . براساس روايات متعددي كه از ناحيه معصومين(ع) وارد شده است و مورد توافق تمامي علماي اسلامي، اعم از شيعه و سني مي‏باشد؛ شخصي كه به خداوند متعال، يا رسول اكرم(ص) يا ائمه معصومين(ع) (مورد اخير از اختصاصات شيعه مي‏باشد) توهين و هتاكي كند، كافر و مرتد گرديده و كشتن گوينده ناسزا واجب است. امام صادق(ع) در پاسخ سؤالي در مورد كسي كه حضرت رسول اكرم(ص) را ناسزا گفته است مي‏فرمايند: «.. يقتله الادني فالادني قبل ان يرفع الي الامام»، (ر.ك: وسائل‏الشيعه، ج 18، ابواب حد المرتد، ص 555 - جواهرالكلام، ج 43، ابواب الحدود - آيت‏الله‏گلپايگاني، مجمع‏المسائل، ج 3، ص 201 و..). از آنجا كه در كتاب آيات شيطاني مسأله رسالت پيامبر اكرم(ص) و نزول آيات الهي به صورتي بسيار توهين‏آميز و مسخره‏وار طرح گرديده و نهايتا نزول آيات الهي را امري وابسته به تلقينات شيطاني معرفي كرده و اصلي‏ترين ضروريات دين مبين اسلام را انكار نموده است مشمول حكم فوق مي‏گردد و حضرت امام با تكيه بر اين مباني، اين حكم را صادر نموده و فرمودند.

[=arial]در این لینک هم مطالب خوبی نوشته شده که حتما مطالعه بفرمایید:[=arial]
دلیل صدور حکم اعدام سلمان رشدی توسط امام خمینی چه بود؟

[=arial]

[=arial]با سلام و تشکر از استاد عمار
بنده هم چند کلامی عرض کنم.
حکم ارتداد و وجوب قتل سلمان رشدی از سوی امام (ره) بر اساس مبانی شرعی و فقهی صورت گرفته است وايشان به عنوان يک فقيه و مجتهد جامع الشرايط از يک سو و به عنوان ولی فقيه و حاکم نظام اسلامی از سوی ديگر حکم ارتداد وی را صادر نمودند . و در اين خصوص نيازی به برگزاری دادگاه و امثال آن نمی باشد و با احراز ارتداد فرد يا گروهی در نزد مجتهد جامع الشرايط که با مبانی و اصول اسلام آشنايی کامل دارد , حکم وی با رعايت شرايط و ضوابط شرعی صادر می گردد . براساس آموزه های دينی اجرای حکم ارتداد از شئون پيامبر اسلام و امامان معصوم عليهم السلام بوده و در عصر غيبت از شئون نواب عام امام يعنی مجتهدان جامع الشرايط می باشد .به عنوان نمونه امام صادق عليه السلام فرمودند:« اقامه الحدود الی من اليه الحکم» اقامه حکم بر عهده کسی است که حکم و داوری به نزد او آورده می شود.(حر عاملی , محمد بن حسن , وسائل الشيعه , تهران, دار الکتب الاسلاميه ,ج18, ص220) اما م (ره) در اين باره می فرمايند:« فی عصر الغيبه ولی الامر وسلطان العصرعجل الله فرجه الشريف يقوم نوابه العامه - و هم الفقهاء الجامعون لشرائط الفتوی و القضاء - مقامه فی اجراء السياسات و سائر ما للامام عليه السلام الا البدأه بالجهاد »« در زمان غيبت ولی امر و سلطان عصر (عج) جانشين آن حضرت در اجرای سياسات( حدود و تعزيرات) و تمام آنچه برای امام عليه السلام می باشد , مگر جهاد ابتدايی , نواب عام حضرتش می باشند که فقهای جامع شرايط فتوا وقضا هستند.»( امام خمينی (ره) ترجمه تحرير الوسيله , قم, انتشارات اسلامی , ج 2, ص 322)
نکته ای که در مورد کتاب آيات شيطانی و اقدام وقيحانه سلمان رشدی مرتد قابل توجه و تأمل است , اين است که به اين مسأله نبايد تنها به عنوان يک قضيه شخصی و موردی توجه داشت بلکه اين اقدام , يکی از حلقه های توطئه استکبار جهانی بر عليه اسلام و تضعيف باورهای دينی در اذهان عمومی محسوب می شد که بوسيله آن كانون اعتقاد واقتدار مسلمانان نشانه رفته بود. اين كتاب صرفاً يك رمان نبود كه يك نفر مسلمان (تبعه‏بريتانيا) نوشته باشد. تأليف اين كتاب تهاجمى آگاهانه به ايران و مسلمانان جهان به طورعموم بود و هدف از آن خوار كردن، به تمسخر گرفتن و تضعيف فرهنگ اسلامى بود. و اين اقدام هوشمندانه و قاطعانه اما (ره) موجب شد تا سياست تهاجم بر عليه مقدسات اسلام و تضعيف آن با شکست مواجه شده و کسی قادر نباشد مقدسات مسلمانان را زير سؤال ببرد . اما م ره در اين باره فرمودند:
«مسأله كتاب آيات شيطانى، كارى حساب شده براى زدودن ريشه دين و ديندارى ‏و در رأس آن اسلام و روحانيت است. يقيناً اگر جهانخواران مى‏توانستند ريشه ونام روحانيت را مى‏سوختند ولى خداوند حافظ و نگهبان اين مشعل مقدس بوده‏است و ان شأ الله از اين پس نيز خواهد بود، به شرط اين كه حيله و مكر و فريب‏جهانخواران را بشناسيم.») صحیفه امام ، ج‏21، ص‏277)
همچنين فرمودند:«راستى به چه علت است كه در پى حكم اعدام شرعى و اسلامىِ مورد اتفاقِ همه علما درمورد يك مزدور بيگانه، جهانخواران تا اين حد برافروخته شدند و سران كفر و بازار مشترك ‏و امثال آنان به تكاپو و تلاش مذبوحانه افتادند؟! غير از اين نيست كه سران استكبار از قدرت‏برخورد علمى مسلمانان در شناخت و مبارزه با توطئه‏هاى شوم آنان به هراس افتاده‏اند واسلام امروز مسلمانان را يك مكتب بالنده، متحرك و پرحماسه مى‏دانند.» ( صحيفه نور، ج‏12، ص‏290)

عمار;362061 نوشت:
مسأله رسالت پيامبر اكرم(ص) و نزول آيات الهي به صورتي بسيار توهين‏آميز و مسخره‏وار طرح گرديده و نهايتا نزول آيات الهي را امري وابسته به تلقينات شيطاني معرفي كرده و اصلي‏ترين ضروريات دين مبين اسلام را انكار نموده است
سلام. جناب عمار من مشخصا مطالبی زیبا از شما یادگرفته ام و حقی برگردنم دارید.

اما بیاییم رئال و واقعنگر باشیم. الان یه آمریکایی اومده این سوالو ازم پرسیده و گفته که امام ره الکی یه نفر رو مرتد اعلام کرده. و من هیچ جوابی از کتاب سلمان رشدی نداشتم و از شما پرسیدم و شما میگی:

عمار;362061 نوشت:
ذکر عین مطالب این کتاب در اینجا مسلما کار درستی نیست

برادر جان من برم بهش بگم: اوردنش کار بدیه؟؟؟

خواهش میکنم متن از کتابش بذارید یا اگر مایلید خصوصی مطرح کنید. یا حد اقل کلی بفرمایید و آدرس دهی کنید. برادر جان برای رد این کتاب اتفاقا ثواب هم داره. ضمن اینکه میشه بفرمائید آیا علمای سنی هم بوی حکم ارتداد دادند؟ میتونید با منبع نام ایشان رو ذکر فرمائید.

اجرکم الله

[=arial]سلام و ادب
بله این کار شما بسیار خوب و پسنیده می باشد که جای شک نیست.
بنده سفارش میکنم که شما وارد سایت پاسخگو(pasokhgoo.ir) بشید و سوالتون رو از اونجا ارسال کنید که با سند و مکتوب به ایمیل شما جواب رو ارسال کنند.
بنده به صورت کلی عرض کردم و جناب شیخ هادی هم اشاره ای کردند اما ریز شدن در مطالب کتاب مسلما جاش اینجا نیست.
موفق باشید

تشکر، لااقل بفرمائید آیا از علمای سنی هم بوی حکم ارتداد دادند؟ میتونید با منبع نام ایشان رو ذکر فرمائید؟

[=arial]با سلام
بنده جستجویی که کردم چیزی از آنها در تایید ندیدم.اما اعتراض از علمای آنها به این حکم بوده.

یعنی هیچ عالمی چه سنی چه شیعه جز امام ره، سلمان رشدی رو مرتد اعلام نکرده؟

چرا مسلمان زاده، كه هيچ اختياري در انتخاب دين نداشته است، اگر اسلام را نپذيرد، مرتد محسوب شده و حكم آن اعدام است؟

پاسخ :

در ابتدا لازم است به چند نكته اشاره شود:
1. بدون شك آزادي اراده، اساس آفرينش انسان و دعوت همه انبيا است. بدون اختيار انسان حتي يك گام در مسير تكامل (انساني و معنوي) نمي‎تواند بردارد. به همين دليل در آيات متعدد قرآن تأكيد شده كه اگر خداوند مي‎خواست همه را به اجبار هدايت مي‎كرد، امّا چنين نخواست[1] حكمت خداوند و رسالت انبيا دعوت به حق و نشان دادن راه است: انّ علينا للهدي[2] «بر ما نشان دادن راه است»، «هر كس بخواهد راهي به سوي پروردگارش بر مي‎گزيند»[3]، «ما راه را به انسان نشان داديم، خواه پذيرا شود و شكرگزار باشد، يا مخالفت كند و كفران نمايد».[4]
فلسفه اختيار انسان اين است كه خداوند وي را موجود مسئول آفريده، لازمه مسئوليت شعور و آزادي اراده است، اصولاً انسانيت انسان در پرتو اين دو وديعه الهي شكوفا مي‎گردد. او بر اساس اختيار مي‎تواند انتخاب كند يا اجتناب؛ به دليل مسئول بودن مورد تشويق يا بازخواست قرار مي‎گيرد. لازمه اين دو نيروي تكويني، آزادي تشريعي و اجتماعي انسان است اين اصل در همه جا محفوظ است و كسي نمي‎تواند آن را از كسي بگيرد.
2. حقيقت ارتداد كفر بعد از ايمان است،[5] مرتد يعني كسي كه از اسلام خارج شده و كفر را برگزيند. مرتد بر دو نوع است: 1. مرتد فطري، كسي كه از پدر و يا مادر مسلمان تولد يافته و يا به قول بعضي در حالي كه نطفه او منعقد شده پدر و مادرش مسلمان بوده‎اند، سپس او اسلام را پذيرفته و بعد از آن برگشته است. و مرتد ملي، كسي كه از پدر و مادر مسلمان تولد نيافته بلكه خود بعد از بلوغ اسلام را پذيرفته و سپس از آن بازگشته است.[6]
پس اسلامي در اين جا ملاك است كه مسلمان زاده، خودش آن را پذيرفته سپس از آن عدول كند، لذا حضرت امام خميني (ره) در تحرير الوسيله بيان مي دارند: من كان احد ابويه مسلماً حال انعقاد نطفته ثم اظهر اسلام بعد بلوغه ثم خرج عنه.[7] كسي كه يكي از والدينش در حال انعقاد نطفه‎اش مسلمان باشد، ‌و او در حين بلوغ اظهار اسلام كند، سپس از آن خارج شود مرتد فطري است. پس تنها اسلام پدر و مادر كفايت نمي‎كند، اظهار حين بلوغ نيز شرط است. در جاي ديگر مي‎فرمايد: و كذا ولد المسلم اذا بلغ و اختار الكفر قبل اظهار الاسلام فالظاهر عدم اجراء حكم المرتد فطرياً...[8]
بنابراين بچه مسلمان، اگر در حين بلوغ، پيش از اظهار اسلام، كفر را برگزيند، ظاهر اين است كه حكم مرتد فطري درباره او اجرا نمي‎شود، بلكه توبه داده مي‎شود و اگر توبه نكند، كشته مي‎شود. امّا اگر پس از اظهار اسلام، كافر شود، توبه‎اش هم پذيرفته نيست.
بدين ترتيب، انتخاب ارادي اول براي مسلمان‌زاده، كه بدان اشاره كرده‎ايد، در اين مسأله تأثيرش به اين اندازه است كه فرصت توبه كردن دارد و اگر توبه كند حكم ارتداد بر او جاري نمي‎شود، در حالي كه اگر اظهار اسلام كرده باشد و بعد برگردد، توبه‎اش هم اثري ندارد.
4. افزون بر اين، لازمه احترام به اراده انسان، احترام به هر نوع عقيده نيست، بلكه عقيده‎اي محترم است كه بر اصول و مباني عقلي صحيح استوار باشد از جمله آن كه:
1. عقيده بايد از حقايق نهفته در جهان هستي الهام گرفته و براساس واقعيت‎ها استوار باشد؛
2. در راستاي تعالي و رشد كرامت انساني باشد؛
3. وسيله انهدام افكار و انديشه عالي انسان نباشد؛
4. غايتمندانه بوده و فلسفه روشني براي زيستن متعالي انسان فراهم كند؛
تقليد كوركورانه، ظن و گمان، و تشخيص فردي نمي‎تواند مبناي عقيده صحيح باشد، و چنين اعتقادي خود مانعي در راه رشد و تعالي انسان است. براي همين، قرآن چنين سفارش مي‎كند:
فَبَشِّرْ عِبادِي الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ[9] «به بندگان من بشارت ده آناني كه سخنان را مي‎شنوند و بهترين را بر مي‎گزينند.» و خود مصداق «احسن» را مشخص مي‎كند: وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ[10]... «چه كسي خوش گفتارتر است از آن كه مردم را به سوي خدا مي‎خواند». آيا تشخيص خداوند بهترين است يا تشخيص كسي كه تازه به سن بلوغ رسيده است؟ اگر گفتار خداوند حجت باشد، او راه را به ما نمايانده و پيامبراني را فرستاده است. آخرين آنها پيامبر گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‎فرمايد: «ايها النّاس انتم كالمرضي و رب العالمين كالطبيب فصلاح المرضي فيما يعلمه الطبيب لا فيما يشتهيه المريض»[11] «اي مردم! شما همانند بيماران، و پروردگار عالميان همانند پزشك است، پس مصلحت بيمار در تشخيص پزشك است، نه تمايلات و خواسته‎هاي بيمار». چون چنين است أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي[12] «من و پيروانم با بصيرت كامل، مردم را به سوي خدا دعوت مي‎كنيم». پيامبر به عنوان راهنما و الگوي حسنه مردم را به اسلام مي‎خواند و آن را كامل‎ترين دين آسماني معرفي مي‎كند. بيائيد به او اقتدا كنيم تا به تشخيص خود.
بنابراين خداوند به مصالح واقعي بشر دانا و آگاه است، احكام الهي بر مصالح واقعي مبتني است تشخيص راه حق و مصالح برتر وظيفه هر كسي نيست، براي همين هر عقيده‎اي و هر انتخابي صرف به دليل آزادي ارده، قابل احترام نمي‎باشد. احكام اسلامي تابع خواسته فرد يا افراد نيست، بلكه مجموع به طور كلي ملاك قانونگذاري است. اين اصل يك اصل عقلايي است. آزادي در پذيرش و انكار دين نمي‎تواند بدون ضابطه و نظارت باشد، چون پيآمدهاي ناگواري دارد، و ارتداد نه تنها اهانت به دين بلكه مايه تزلزل در باورهاي متدينان، و تجاوز آشكار به حقوق آنان است. و اسلام چنين چيزي را بر نمي‎تابد. افزون بر اين، ارتداد اغلب افراد از روي تحقيق و حسن نيست نيست. اسلام با وضع احكام ارتداد در صدد آن است كه حصار ايمان اسلامي را حفظ كند. و نگذارد تا عده اي مغرضانه و يا حتي جاهلانه به بهانه آزادي در انتخاب با انگار و عقايد نا صواب و باطل خود اعتقادات و باورهاي مردم را در معرض خطر قرار دهند و وجود چنين احكام سختگيرانه اي در امر اعتقادات نشان از اهميت و امر سلامت اعتقادي و ايمان جامعه مسلمين دارد كه كوچكترين راه نفوذ شرك و كفر را براي سرايت به سايرين مي بندد و به شدت با آن مقابله مي كند و اين امر از تدابير بسيار ارزشمند و حكيمانه شريعت اسلام است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. عيسي دلايي، ارتداد در اسلام، تهران، نشر ني، 1380.
2. سيف الله صرامي، احكام مرتد از ديدگاه اسلام و حقوق بشر، مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري، 1376.
3. تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ 31، 1378، ج 2، ص 651 ـ 650.
تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ 18، 1378، ج 11، ص 427 ـ 426.


[/HR][1] . يونس/99: وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لامَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً، و اگر پروردگار تو مي خواست قطعاً هر كه در زمين است يكسره ايان مي آورد. نيز فصلت/29.
[2] . ليل/12.
[3] . نبأ/39، انسان/29.
[4] . انسان/3، كهف/29.
[5] . علم الهدي، سيد مرتضي، در السلسلة ينابيع الفقهيه، بيروت، مؤسسه فقه الشيعه، 1413 ق، ج 23، ص 22.
[6] . موسوي خميني، سيد روح الله، تحرير الوسيله، قم، انتشارت اسلامي، بي‎تا، ج 2، ص 329، مسأله 10 «موانع الأرث» و مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ سي و يكم، 1378، ج 2، ص 650.
[7] . موسوي خميني، سيد روح الله، پيشين، ج 12، ص 329، مسأله 10 «موانع الأرث».
[8] . همان، ص 446، مسئلة 4، باب ارتداد.
[9] . زمر/18.
[10] . فصلت/33.
[11] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلاميه، 1406 ق، ج 4، ص 107.
[12] . يوسف/ 108.

بر گرفته از سایت اندیشه قم

برای بنده هم سوال است.
با آیات قرآن هم چندان سازگاری ندارد. مانند "فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم"(بقره، ۱۹۴)
همچنین با نهج البلاغه:
[=B Yekan][=inherit]امام علی (ع) – نهج البلاغه – حکمت ۴۲۰
[=B Yekan]وَ رُوِیَ أَنَّهُ ع کَانَ جَالِساً فِی أَصْحَابِهِ فَمَرَّتْ بِهِمُ اِمْرَأَةٌ جَمِیلَةٌ فَرَمَقَهَا اَلْقَوْمُ بِأَبْصَارِهِمْ فَقَالَ ع إِنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ اَلْفُحُولِ طَوَامِحُ وَ إِنَّ ذَلِکَ سَبَبُ هِبَابِهَا فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُکُمْ إِلَى اِمْرَأَةٍ تُعْجِبُهُ فَلْیُلاَمِسْ أَهْلَهُ فَإِنَّمَا هِیَ اِمْرَأَةٌ کَامْرَأَتِهِ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ اَلْخَوَارِجِ قَاتَلَهُ اَللَّهُ کَافِراً مَا أَفْقَهَهُ فَوَثَبَ اَلْقَوْمُ لِیَقْتُلُوهُ فَقَالَ ع رُوَیْداً إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْبٍ
و درود خدا بر او، فرمود: اصحاب امام پیرامونش نشسته بودند که زنى زیبا از آنجا گذشت، حاضران دیده به آن زن دوختند. امام فرمود: همانا دیدگان این مردان به منظره شهوت آمیز دوخته شده و به هیجان آمده‏اند، هر گاه کسى از شما با نگاه به زنى به شگفتى آید، با همسرش بیامیزد که او نیز زنى چون زن وى باشد. مردى از خوارج گفت: خدا این کافر را بکشد چقدر فقه مى‏داند مردم براى کشتن او برخاستند، امام فرمود آرام باشید، دشنام(سب) را با دشنام(سب) باید پاسخ داد یا بخشیدن از گناه.

موضوع قفل شده است