آیا قمه زنی حرام است؟

تب‌های اولیه

56 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا قمه زنی حرام است؟

عزیزان من تاپیکهای مربوطه را گشتم اما جواب خود را نیافتم، آیا قمه زنی حرام است؟ لطفا نظر مراجع عظام را درین مورد آورید تشکر


با نام الله





کارشناس بحث: استاد اسراء

CELLAR;360797 نوشت:
عزیزان من تاپیکهای مربوطه را گشتم اما جواب خود را نیافتم، آیا قمه زنی حرام است؟ لطفا نظر مراجع عظام را درین مورد آورید تشکر

ضمن عرض سلام و ادب
بفتوای اکثر قریب به اتفاق مراجعی که شبهه ی اعلمیت دارند قمه زنی حرام است و جایز نیست .
قمه زنی در زمان حاضر بیشتر وسیله ای است که دشمنان شیعه و تشیع از ان برای تخریب شیعه در مجامع رسانه ای و بین المللی بهره می گیرند . جای تعجب ندارد که کشورهای همسو با استکبار جهانی و دشمن قسم خورده ی تشیع مانند عربستان سعودی که هر گونه عزاداری برای حضرت سید الشهدا علیه السلام را ممنوع اعلام نموده اند این نوع عزاداری را (که از ان استفاده ی تبلیغاتی علیه تشیع و مکتب حضرت ابا عبدالله علیه السلام میکنند)استثنا کرده و ان را مجاز بدانند. برای راهنمایی بیشتر میتوانید به تاپیکهای زیرنیز در این انجمن مراجعه کنید :

http://www.askdin.com/thread2327.html
http://www.askdin.com/thread9535.html

فتوای آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله:
آیا قمه زنی در روز عاشورا و همچنین سایر شهادت ها حلال است یا حرام؟
قمه زنى جايز بلکه مستحب و از شعائر حسينى مى*باشد و مواسات با رسول خدا و حضرت صديقه کبرى فاطمه زهرا و مولا امير مؤمنان و اهل بيت سلام الله عليهم اجمعين مى*باشد.

فتوای آیت الله العظمی سید محمد صادق روحانی دام ظله:
در عزاداري امام حسين (ع) حکم لطمه زدن به صورت و قمه زدن چیست؟
تمام آنچه ذكر كرده ايد جايز و مستحسن است

فتوای آیت الله العظمی شیخ حسین الوحید خراسانی دام ظله:
حکم قمه زنی در روز عاشورا چیست؟
اگر در روز عاشورا، قمه زدن موجب ضرر مهم بدن نباشد اشکال ندارد

فتوای آیت الله العظمی صافی گلپایگانی دام ظله:
نظر مبارک حضرت آیت الله العظمی صافی در مورد قمه زنی چیست؟
قمه زنی به خودی خود اشکال نداردواگر ضرر متعد و تبعات منفی نداشته باشد نه تنها حلال بلکه جایز است.

فتوای آیت الله سید علی میلانی دام ظله:
آیا قمه زدن جایز است؟
قمه زدن با نیت قربت جائز بلکه مستحب است.

فتوای آیت الله العظمی سید محمد حسینی شیرازی رحمت الله علیه:
قمه زنی از شعایر حسینی است و عزاداری به هر گونه برای اباعبدالله الحسین علیه السلام جایز است.

فتوای آیت الله العظمی محمد تقی بهجت فومنی رحمت الله علیه:
آیا قمه زدن در ماه محرم جایز است یانه؟
قمه زدن اگر موجب ضرر نشود جایز است.

antiuwamism;362065 نوشت:
فتوای آیت الله العظمی محمد تقی بهجت فومنی رحمت الله علیه:
آیا قمه زدن در ماه محرم جایز است یانه؟
قمه زدن اگر موجب ضرر نشود جایز است.

تدین شما واعتقادتان به مراجع معظم تقلید جای تقدیر دارد ولی تدین بدون بصیرت میشود همان چیزی که شیعیان کوفه را رودر روی سیدالشهدا و ابن ملجم های نماز شب خوان را رو در روی علی ابن ابیطالب قرار داد،بصیرت لازمه ی دینداری است . در بین مراجعی که شما ذکر فرمودید فقط ایت الله بهجت و صافی گلپایگانی شبهه ی اعلمیت داشتند و بقیه حتی شبهه ی اعلمیت را هم ندارند.
پس بحث را در باره ی فتاوای همین دو بزرگوار مطرح میکنیم : به فتوای ایت الله بهجت که در سایت ایشان امده توجه کنید
:http://www.bahjat.org/index.php/ahkam-2/esteftahat/32-5-----------------.html
قمه زنى

1830. نظر مباركتان را در مورد قمه زنى بيان فرماييد.
ج. حكمش به عنوان اوّلى عدم ضرر رساندن به خود يا ديگرى است، به حدّى كه حرام باشد؛ پس اگر مضرّ نباشد و مفسده اى هم بر آن مترتب نباشد فى نفسه اشكال ندارد.

توجه دارید که فرمودند :اگر مفسده ای بر ان مترتب نباشد اشکال ندارد ،به گزاره های زیر توجه فرمایید:
حتما میدانید که موج شیعه گرایی جوانان و دانشجویان دانشگاههای انگلیس از وقتی که رسانه های انگلیس تشیع را با عنوان و عمل قمه زنی به دنیا معرفی کرده اند بشدت افول کرده و کم رنگ شده است این گزارشی است که مسوولین انجمن اسلامی دانشگاههای لندن داده اند.
میدانید که کسانی که از عزاداری برای سیدالشهدا منع میکنند قمه زنی را مجاز میدانند؟ به این خاطره که مقام معظم رهبری نقل کرده اند توجه بفرمایید:

كسى كه با مسائل كشور شوروى سابق و اين بخشى كه شيعه‏ نشين است - جمهورى آذربايجان - آشنا بود، مى‏گفت: آن وقتى كه كمونيستها بر منطقۀ آذربايجان شوروى سابق مسلط شدند، همۀ آثار اسلامى را از آن‏جا محو كردند؛ مثلاً مساجد را به انبار تبديل كردند؛ سالنهاى دينى و حسينيه‏ها را به چيزهاى ديگرى تبديل كردند و هيچ نشانه‌ايى از اسلام و دين و تشيع باقى نگذاشتند؛ فقط يك چيز را اجازه دادند و آن «قمه زدن» بود! دستورالعمل رؤساى كمونيستى به زيردستان خودشان اين بود كه مسلمانان حق ندارند نماز بخوانند؛ نماز جماعت برگزار كنند؛ قرآن بخوانند؛ عزادارى كنند؛ هيچکار دينى نبايد بكنند؛ اما اجازه دارند كه قمه بزنند! چرا؟ چون خود قمه زدن، براى آنها يك وسيلۀ تبليغ بر ضد دين و بر ضد تشيع بود! بنابراين، گاهى دشمن از بعضى چيزها اين‏گونه عليه دين استفاده می‌کند.
دقیقا همین داستان در عربستان سعودی هم واقع شده است .
ایا از این جریان و جریانات عدیده ای که نقل میشود یقین به این مساله پیدا نکرده اید که اکنون قمه زنی برای اسلام مفسده دارد ؟
ایا به سایتهای وهابیون که با تصاویر قمه زنی چگونه سنگ هراج به ابروی شیعه میزنند نگاه کرده اید و چگونه شیعه را با قمه زنی معرفی میکنند تا انها را بی عقل و وحشی و.... معرفی کنند ؟ایا اکنون که از قمه زنی علیه مکتب حضرت حسین استفاده میشود هم هنوز میارزد با قمه زدن برای ایشان عزاداری کنیم ؟ و ایا قمه زنی چقدر ارزش دارد که بخاطرش از ابروی تشیع هم دست بر میداریم؟چقدر جا دارد خرج قمه کنیم؟اسلام و ابروی اسلام را خرج قمه کنیم یا قمه را خرج اسلام ،ایا قمه زدن از از ارکان اسلام است ؟ و اصلا قمه زدن چقدر پشتوانه و استحکام دارد تا ابروی اسلام ناب را فدای ان کنیم؟بله عزاداری برای سیدالشهدا لازم است و هرگز از ان دست بر نمی داریم و اصلا اسلام با همین شور ونشاط میگیرد ولی عزاداری فقط یعنی قمه زنی ؟
اگر به همین فتوا نگاه کنیدمی بینید که حضرت ایت الله بهجت نیز مساله ی هتک اسلام را در نظر داشته اند
و چنانچه خودتان نقل فرمودید ایت الله صافی هم دقیقا به این نکته اشاره فرموده اند که:"واگر ضرر متعد و تبعات منفی نداشته باشد نه تنها حلال بلکه جایز است."و گمان نمیکنم که این قید را هیچ مرجع تقلیدی باشد که قبول نداشته باشد یعین اگر قمه زنی مصداق هتک سلام یا موجب هتک اسلام باشد و مفسده یا تبعات منفی برای اسلام داشته باشد ان را باز جایز بدانند .بله اگر مرجع تقلید معظمی ان را جایز دانسته بعلت بحث مصداقی بوده یعنی یقین به مفسده و تبعات منفی قمه زدن پیدا نکرده اند و الا هرکس به این یقین برسد بلوازم ان ملتزم خواهد بود.پس شما بزرگوار که مطلع از این تبعات شدید و مفاسد ان (وهن تشیع و...) ایا باز ان را مستحب یا جایز میدانید؟
و اینجاست که بصیرت دینی بکار می اید
.....
در خانه اگر کس است یک حرف بس است و الحمدلله

فتوای آیه الله جوادی آملی درباره قمه زنی

1) نظر حضرتعالي در مورد قمه زني و شرح آيه 32 سوره حج در ادله مراجعي كه قمه زني را باتوجه به آيه شريفه آيه32 سوره حج از شعاير ديني جايز و مستحب دانسته اند، همچنين با توجه به احاديثي ديگر و به بعضي از احاديث
جواب:بسم الله الرحمن الرحيم
.قمه زدن ترك شود.

کارشناس اسرا شما بمنزله استاد من هستید و حقیر از شما خیلی چیزا یادگرفتم اما سه نکته ی ضروری و من منتظر جواب شما بزرگوار هستم: 1 چه کسی شبهه اعلمیت را تعیین میکند؟ شما یا جامعه مدرسین؟؟ واقعا شرم آور است که نام حضرت آقا وحید رو از قلم انداختید. عناد با مراجع خطرناکست. 2 چرا نظر حضرت آقا صافی رو نگذاشتید؟ درحالی که جای تردیدی در اینکه ایشان از اعلم های زمان است، وجود ندارد و ایشان بسیار قوی از قمه زنی این شعیره حسینی دفاع کرده اند. 3 هرچیزی که منجر به مفسده یا صدمه شدید جسمی شود حرام است، حتی خوردن بیش از حد تربت کربلای معلی، در همه چیز باید اعتدال را رعایت کرد. میگوییم خاک کم باید خورد نه اینکه بگوییم خوردن خاک حرام است! 4 آیا شما تابحال با یه سنی یا کافر بحث کردید؟ که این حرفهارو بمن میزنید؟ گرامی دقت کنید که حقیر بیش از دوسال است که تقریبا درتمام سایتهای جمعی امریکایی و فروم های سنی اکانت دارم، والله قسم همه جور اتهام و ایراد از اسلام گرفته اند ولی بین آنها قمه زنی دیده نمیشود. برای روشنتر شدن بحث میگویم عزیز. در کتاب الطهاره امام خمینی آمده "و اما باقی گروه های ناصبی... مانند عایشه و زبیر و... موجب نجاست ظاهری نخواهد شد، اگرچه اینها از سگ و خوک نیز خبیث تر هستند. کتاب الطهاره ج3 ص 457" این بزرگترین ایراد سنی ها از ماست که چرا توهین میکنیم به ام المومنین. حالا میدونید کفار از چیه ما ایراد میگیرن؟؟ به متعه یا صیغه ما میگن: Prostitution Marriage که معنیش نمیکنم! یا چیزی بعنوان تفخیذ با نوزاد شیرخواره در استفتائات امام خمینی شنیدید؟ این چماقهاییست که کفار و سنی بر سر ما میکوبند... که قمه زنی بین اینها خیلی ریز هست.

antiuwamism;362065 نوشت:
فتوای آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله:
آیا قمه زنی در روز عاشورا و همچنین سایر شهادت ها حلال است یا حرام؟
-------------------------------------------------
آیا قمه زدن در ماه محرم جایز است یانه؟
قمه زدن اگر موجب ضرر نشود جایز است.

در صورتیکه با جمع بندی فتوای حضرات نتیجه ای مثل حرام دانستن خود زنی و اسیب رساندن به جسم و روح و ذهن حاصلتان نشد
بهتره که دلایل روشن و برداشت خود از دستورات را بیان کنید ؟

قمه زنی و شمشیر زنی همانند قمه زدن و شمشیر زدن جماعت ریش سفید بطور نمادین و بدون ضرر بوده و هست
که متاسفانه روشهای خودزنی از فرقه های منحرف حتی مسیحی به مرام بعضی از عزیزان عزادار وارد شده
و بدون هیچ پیش زمینه ای انجام میشه

ثواب اذان گفتن و درست اذان گفتن و نماز خواندن و حفظ طهارت در این روز خیلی بیشتر از اینطور اعمال بوده و هست .

امام حسینی جهاد کنیم !
که اقا خودزنی در کارشون نبوده
ولی ما اینطور راه رو به روی شیطان باز میکنیم
فکرشو بکنید تو اون دسته که شما قمه میزنید یک نفر خودزنی یا خود کشی میکنه
و راه جولان دشمن انسان و اسلام رو به مقدس ترین لحظات اسلام باز میکنه ...
یکی از یاد اقا در میاد و با دیدن چنین صحنه ای از حال میره و ...
یکی ...

در اسلام و بهشت خوب هست و خوب تر
دوستی که به خیالش کار خوبی میکنه اگر نذرش از خوب به خوب تر تغییر کنه
هیچی از هیچکس کم نمیشه که هیچ
بیشتر هم میشه ...

محمد آقا برادرم آیا قبول دارید که هرکسی اعتقادش محترمه؟

عقیده ما زینبی است: برخی میگویند که قمه زنی حرام شد بدلیل وهن مذهب، من میپرسم از شما واقعا عاقلانه جواب دهید: خاک خوردن وهن مذهب نیست؟ دست مالیدن به تیکه آهن بنام ضریح وهن مذهب نیست؟ لعن کل صحابه پیامبر ص جز کسانی به تعداد انگشت یک دست وهن مذهب نیست؟ بیشمار صیغه ای داشتن و صیغه کردن وهن مذهب نیست؟ کتک زدن زنان وهن مذهب نیست؟ واقعا همه ی اینها وهن دین نیست؟ ولی همه ی اینان از موثقات دین ماست و از شعائر حقه، پس بیاییم همه را تحریم کنیم؟ زینب س وقتی سر برادر رو بالای نیزه دید چرا سر به کجاوه زد؟ آیا این مراجع بزرگ تشیع در دفاع از قمه زنی این شعیره مقدسه ناب کم کسانی اند: میرزای نائینی، محمدحسین کاشف الغطاء، سید محسن حکیم، ابوالقاسم خویی، سید عبدالله شیرازی، شهاب‌الدین مرعشی نجفی، محمدعلی اراکی، مرتضی حائری یزدی، میرزا هاشم آملی، حسین وحید خراسانی، جواد تبریزی، سید محمد شیرازی، سید صادق شیرازی، سید صادق روحانی، سید محمد شاهرودی، سید محمد وحیدی، سید تقی قمی، سید حسن قمی، سید رضا صدر، سید مصطفی خوانساری و سید محمد حجت آیات عظام وحید خراسانی و صافی گلپایگانی از بزرگترین مراجع حال حاضر جهان تشیع حکم بر استحباب این امر مقدسه داده اند. امروزه حضرات آیات عظام میلانی و روحانی و شیرازی برمبنای این سخن "از جزع نهی شده جز بر عزاداری سید الشهدا ع" حکم بر حلیت بلکه استحباب این امر شریفه داده اند. بلکه حضرت آیت الله شیرازی در دفتر خود هر ساله این مراسم شریف را بپا میکند. ___________________________________________________________________________________________ ثم إن ام كلثوم أطلعت رأسها من المحمل، وقالت لهم: صه يا أهل الكوفة تقتلنا رجالكم، وتبكينا نساؤكم ؟ فالحاكم بيننا وبينكم الله يوم فصل القضاء فبينما هي تخاطبهن إذا بضجة قد ارتفعت، فاذاهم أتوا بالرؤوس يقدمهم رأس الحسين عليه السلام وهو رأس زهري قمري أشبه الخلق برسول الله صلى الله عليه وآله ولحيته كسواد السبج قدانتصل منها لخضاب، ووجهه دارة قمر طالع والرمح تلعب بها يمينا وشمالا فالتفتت زينب فرأت رأس أخيها فنطحت جبينها بمقدم المحمل، حتى رأينا الدم يخرج من تحت قناعها وأومأت إليه بخرقة وجعلت تقول: ياهلالا لما استتم كمالا * غاله خسفه فأبدا غروبا ما توهمت يا شقيق فؤادي * كان هذا مقدرا مكتوبا يا أخي فاطم الصغيرة كلمها * فقد كاد قلبها أن يذوبا يا أخي قلبك الشفيق علينا * ماله قد قسى وصار صليبا ؟ يا أخي لو ترى عليا لدى الاسر * مع اليتم لا يطيق وجوبا كلما أوجعوه بالضرب نادا * ك بذل يغيض دمعا سكوبا يا أخي ضمه إليك وقربه * وسكن فؤاده المرعوبا ما أذل اليتيم حين ينادي * بأبيه ولا يراه مجيبا ثم قال السيد: ثم إن ابن زياد جلس في القصر للناس، وأذن إذنا عاما وجبئ برأس الحسين عليه السلام فوضع بين يديه وادخل - نساء الحسين وصبيانه إليه، فجلست زينب بنت علي عليه السلام متنكرة فسأل عنها فقيل: هذه زينب بنت علي، فأقبل عليها فقالت: الحمدلله الذي فضحكم وأكذب أحدوثتكم، فقالت: إنما يفتضح الفاسق ويكذب الفاجر، وهو غيرنا، فقال ابن زياد: كيف رأيت صنع الله بأخيك وأهل بيتك ؟ بحار الأنوار جلد : 45 صفحه : 115 هنگامى كه كاروان اسرا را به كوفه وارد كردند، مردم كوفه به تماشا آمده بودند و زنانشان گريه مى‌كردند، امّ كلثوم سر از محمل بيرون آورد و به ايشان فرمود: بس كنيد اهل كوفه! مردانتان ما را مى‌كشند و زنانتان بر ما مى‌گريند! داور ما و شما خداوند در روز قيامت باشد. در اين هنگام، ناگهان سرهاى شهدا و پيشا پيش آنها سرمبارك سيد الشهداء را كه بر نيزه كرده بودند، وارد كردند، ناگاه چشم حضرت زينب (س) به سر بريده برادرش افتاد كه بر نيزه بود و نيزه دار آن را به راست و چپ حركت مى‌داد، حضرت زينب (س) كه اين صحنه را ديد، سرش را به جلوى محمل كوبيدند و خون از زير موهايش جارى شد، بعد پارچه‌اى را روى آن گذاشته و اين اشعار را در رثاى برادر زمزمه كرد: اى هلال من زمانى كه تو كامل شدى‌ خسوفى رخ داد و تو به تدريج غروب كردى. اى پاره دلم هيچ گاه گمان نمى‌كردم‌ اين سرنوشت براى تو رقم خورده باشد. اى برادرم با فاطمه كوچكت سخن بگو‌ چرا كه قلب كوچكش نزديك است ذوب شود. علاوه برین حدیث ثقه: ۱-قال الصادق علیه السلام : ولقد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیات علی الحسین بن علی علیه السلام و علی مثله تلطم الخدود وتشق الجیوب.امام صادق علیه السلام میفرمایند:همانا گریبان دریدند وبر گونه ها لطمه زدند فاطمیات(دختران زهرا علیها السلام)بر حسین بن علی علیه السلام وبر مثل چنین بزرگمردی باید لطمه زد و گریبان درید. (تهذیب الاحکام جلد ۸ صفحه ۳۲۵ و بحار الانوار ج82 ص 106 و عوالی اللالی ج3 ص 409) ۱_ فى زیارة الناحیة:فَلَمَّا رَأَیْنَ النِّسَاءُ جَوَادَکَ مَخْزِیّاً وَ أَبْصَرْنَ سَرْجَکَ مَلْوِیّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ لِلشُّعُورِ نَاشِرَاتٍ وَ لِلْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ وَ لِلْوُجُوهِ سَافِرَاتٍ وَ بِالْعَوِیلِ دَاعِیَات ترجمه محتوایی:وقتی که زنان آل الله اسب امام حسین علیه السلام را دیدند در حالیکه زین واژگون بود از خیمه ها بیرون دویدند در حالیکه به سر و صورت میزدند... زیارت ناحیه مقدسه از لسان مبارک امام زمان (عج) دلیل بر جواز لطمه زدن علاوه بر حدیث بالا فرموده حضرت بقیه الله (عج) است که در زیارت معروفه از حال زن های معظمات فاطمیات و مجللات علویات حکایتی فرموده : ((لاطمات الوجوه)) بحار الانوار ج101 ص 322 و نیز در همان زیارت فرمودند: (( و اقیمت لک الماتم فی علیین و لطمت علیک الحور عین)) بحار الانوار ج 98 ص 322 و مورد تایید است فرمایش جناب سکینه خاتون(س)،خواب خود را که دیده بود و آن را برای یزید پلید نقل نمود . از جمله آن حکایت لطمه زدن حضرت زهرا (سلام علیها) بوده که : ((فلطمت علی وجهها و نادت وا ولداه )) لهوف ص198 بحار الانوار ج 45 ص 147 عَلِيُّ بنُ عِيسَى فِي كِتَابِ كَشفِ الغُمَّةِ نَقلًا مِن كِتَابِ الدَّلَائِلِ لِعَبدِ اللّٰه بنِ جَعفَرٍ الحِميَرِيِّ عَن أَبِى هَاشِمٍ الجَعفَرِيِّ قَالَ: خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ (ع) فِي جَنَازَةِ أَبِي الحَسَنِ (ع) وَ قَمِيصُهُ مَشقُوقٌ فَكَتَبَ إِلَيهِ ابنُ عَونٍ: مَن رَأَيتَ أَو بَلَغَكَ مِنَ الائِمَّةِ شَقَّ قَمِيصَهُ فِى مِثلِ هَذَا؟! فَكَتَبَ إِلَيهِ أَبُو مُحَمَّدٍ (ع): يَا أَحمَقُ وَ مَا يُدرِيكَ مَا هَذَا؟! قَد شَقَّ مُوسَى عَلَى هَارُونَ وسائل‌الشيعه، ج 3، ص 274، باب كراهة الصياح على الميّت،ح 5 ابى هاشم جعفرى نقل مى‌كند كه امام حسن عسكرى در حالى براى تشييع جنازه پدرش از خانه خارج شد كه پيراهنش شكافته شده بود. ابن عون به امام نامه نوشت كه چه كسى را ديدى و يا از چه كسى شنيدى كه ائمه قبل از تو لباسشان را پاره كرده باشند. امام در مقابل اين گستاخى در پاسخ نوشتند: اى احمق تو چه مى‌دانى كه اين چيست! موسى در عزاى هارون لباس خود را شكاف داده بود. قال الصادق علیه السلام:کل الجزع والبکاء مکروه سوی الجزع و البکاء علی الحسین علیه السلام حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:هر گونه جزع و گریه کردن مکروه است مگر جزع و بی تابی برای حسین علیه السلام. در معنای جزع: جابرعَنْ أَبِی جَعْفَرٍعلیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا الْجَزَعُ قَالَ أَشَدُّ الْجَزَعِ الصُّرَاخُ بِالْوَیْلِ وَ الْعَوِیلِ وَ لَطْمُ الْوَجْهِ وَ الصَّدْرِ وَ جَزُّ الشَّعْرِ مِن النَّوَاصِی روایت شده از جابر که گوید به امام باقرعلیه السلام گفتم :جزع یعنی چه؟حضرت فرمودند:شدید ترین جزع فریاد زدن بویل و بلند گریه کردن و فریاد زدن و بر سر و صورت زدن و کندن موهای پیشانی است. وسائل الشیعه ج‏3ص‏282و بحار الأنوار، ج‏98، ص: ۲۴۰ الکافی، ج‏3، ص: ۲۲۳

antiuwamism;362650 نوشت:
کارشناس اسرا شما بمنزله استاد من هستید و حقیر از شما خیلی چیزا یادگرفتم اما سه نکته ی ضروری و من منتظر جواب شما بزرگوار هستم: 1 چه کسی شبهه اعلمیت را تعیین میکند؟ شما یا جامعه مدرسین؟؟ واقعا شرم آور است که نام حضرت آقا وحید رو از قلم انداختید. عناد با مراجع خطرناکست. 2 چرا نظر حضرت آقا صافی رو نگذاشتید؟ درحالی که جای تردیدی در اینکه ایشان از اعلم های زمان است، وجود ندارد و ایشان بسیار قوی از قمه زنی این شعیره حسینی دفاع کرده اند. 3 هرچیزی که منجر به مفسده یا صدمه شدید جسمی شود حرام است، حتی خوردن بیش از حد تربت کربلای معلی، در همه چیز باید اعتدال را رعایت کرد. میگوییم خاک کم باید خورد نه اینکه بگوییم خوردن خاک حرام است! 4 آیا شما تابحال با یه سنی یا کافر بحث کردید؟ که این حرفهارو بمن میزنید؟ گرامی دقت کنید که حقیر بیش از دوسال است که تقریبا درتمام سایتهای جمعی امریکایی و فروم های سنی اکانت دارم، والله قسم همه جور اتهام و ایراد از اسلام گرفته اند ولی بین آنها قمه زنی دیده نمیشود. برای روشنتر شدن بحث میگویم عزیز. در کتاب الطهاره امام خمینی آمده "و اما باقی گروه های ناصبی... مانند عایشه و زبیر و... موجب نجاست ظاهری نخواهد شد، اگرچه اینها از سگ و خوک نیز خبیث تر هستند. کتاب الطهاره ج3 ص 457" این بزرگترین ایراد سنی ها از ماست که چرا توهین میکنیم به ام المومنین. حالا میدونید کفار از چیه ما ایراد میگیرن؟؟ به متعه یا صیغه ما میگن: Prostitution Marriage که معنیش نمیکنم! یا چیزی بعنوان تفخیذ با نوزاد شیرخواره در استفتائات امام خمینی شنیدید؟ این چماقهاییست که کفار و سنی بر سر ما میکوبند... که قمه زنی بین اینها خیلی ریز هست.

بله اونا از سیگاری شدن و کراکی و تریاکی شدن جوونای ایرانی هم گله ای ندارند و چیزی نمیگن !
چون یا عاملش هستند یا خواهانه له شدنه شیعه ...

من من کردن جایز نیست اما
منم حضوری با سنی ها بحث داشتم و خدا شاهده که تا جایی که گفتن جونت در خطره پیش رفتم و مدت ها موندم بطوریکه ملاشون
تو گرفتاری از منه هیچ و پوچ التماس دعا میکرد ..

ولی با جوونای شیعه و ایرانی قمه زن و محب هم بحث داشتم و در جمعشون بودم و وضیعت روحی روانی اونها رو هم دیدم
طرف نمیتونه زمان قمه زنی خودشو کنترل کنه یا نمیتونه زیره الم اقا بره نره ! به خدا ابرسانی یا مردم داری تو اون روز هم ثواب داره
دیگه دوپینگ و کراک و شیشه برای چیه ؟ برای چهار تا عکس و 1 ربع فیلم یادگاری از نحوه عزاداری اقا ؟ ...

اگر از بین هزار تا عاشق شیعه یکی اینجوری در بیاد
مثال یک میوه ی خرابه توی جعبه میوه های بهشتی ....

که باعث خوشحالیه دشمن اسلام و شیعه اس
سنی وضعیت اش مشخصه
شیعه نباید الوده بشه .

هوالعالم

باید ببخشید که من بیشتر از ارایش کلام به پالایش کلام اهمیت میدم .

نقل قول:
عاقلانه جواب دهید: خاک خوردن وهن مذهب نیست؟ دست مالیدن به تیکه آهن بنام ضریح وهن مذهب نیست؟



عاقلانه و عاشقانه که میشه عادلانه
شما ببین دیندار و عالم فلان دین و مذهب چه نظری داره
ما میگیم تبرکه !
یهودی میگه طلاست
مسیحی میگه مقدسه ! تقدیس شده اس !
بودایی میگه انرژی نابه یا انرژی خوب داره ...

و در کل متبرک به نور و نیروی ملائکه اس
فقط زیاده روی و طمع درش درست نیست .


نقل قول:
لعن کل صحابه پیامبر ص جز کسانی به تعداد انگشت یک دست وهن مذهب نیست؟


لعن از جانب حقه
اگر صاحب دعا صاحب نفس حق بوده باشه
یعنی همون لعن از جانب خدا ...

نقل قول:
بیشمار صیغه ای داشتن و صیغه کردن وهن مذهب نیست؟


شما چه میدونی توی دل زن بیوه یا بی مرد یا حتی دختر محروم از پدر چی میگذره ؟
اونم دلی که باید دریای مهر و عاطفه باشه ... ؟ یا قبلا بوده و حالا خالی شده !
یا بدلایلی نفرت از مرد پیدا کرده و این نفرت داره دل و دنیای شخص رو سیاه میکنه !

اضافه میکنم
که از نظر منم مساله
سونیت و سو استفاده و خودخواهی از معقوله کمک رسانی و تکامل بخشیدن جداست
و مستحق برخورد و عذاب که دیر یا زود بهش رسیدگی میشه .

محمد آقا من با این چیزهایی که احتجاج کردم(مثل خاک خوردن و صیغه و...) مخالم که نیستم داداش اینارو گفتم بدونید اونا به چیه ما ایراد میگیرن. و مقایسه شما با معتادان واقعا توجیح ناپذیر و بی ربطه. من میگم حدیث دارم حضرت زینب س سر مبارک رو به کجاوه کوفت چراکه جزع برای سید الشهدا ع مانعی ندارد.

antiuwamism;362735 نوشت:
محمد آقا من با این چیزهایی که احتجاج کردم(مثل خاک خوردن و صیغه و...) مخالم که نیستم داداش اینارو گفتم بدونید اونا به چیه ما ایراد میگیرن. و مقایسه شما با معتادان واقعا توجیح ناپذیر و بی ربطه. من میگم حدیث دارم حضرت زینب س سر مبارک رو به کجاوه کوفت چراکه جزع برای سید الشهدا ع مانعی ندارد.
درسته عزیز
جبهه ی منم در مقابل اونهاست
منم میگم اونا نادون هستن. مشکل ما نیست
و اگر چنین برداشتهایی دارند یا باید توجیه بشند یا مورد کم توجهی موجود عزیزی چون شما قرار بگیرند.
من میگم ما نمیتونیم بگیم که خانم به قصد و نیت خود زنی چنین کاری کردند
که این روا نیست .

مگر ندیدیم وقتی مادر یا یا خانم مهربانی اهی میکشه ! به سینه اش میزنه ! دست به قلبش یا به سرش میذاره
یا به ارامی سر به سینه ی پشتوانه اش یا تکیه گاهش میکوبه ؟
حالا مادر نه یه بچه ی به اصطلاح معصوم ؟

برداشت های ما باید به سمت خیر و خدا و خدایی باشه

هر چند قمه زدن خودش میتونه نشانی از خط و نشان محبان برای کافران و دشمنان ائمه باشه
اما دین محمد و راه حضرت یعنی دعوت
که دعوت با خشونت و ترس دعواست و نتیجه بخش نیست .

اقا امام حسین مظلوم بودن ...
معصوم بودن ...
ما که نمیتونیم آقای اقاها باشیم لااقل رهرو خوبی باشیم .

زینب س برترین رهروی خط حسین ع بود که سر به کجاوه کوفت و از سرش خون پاشید

antiuwamism;362657 نوشت:
محمد آقا برادرم آیا قبول دارید که هرکسی اعتقادش محترمه؟

ببخشید من بحث را داشتم دنبال میکردم ،منظور این جمله ی شما رو نفهمیدم :قبول دارید که....،میشه بیشتر توضیح بدید؟
متشکرم

جناب عالم عزیز، بعضا کسانی پیدا میشوند که توهین هایی نسبت به قمه زنان آل الله روا میدارند درحالی که این اعتقاد آنان هست و باید به عقائد دیگران احترام گذاشت.

antiuwamism;362808 نوشت:
زینب س برترین رهروی خط حسین ع بود که سر به کجاوه کوفت و از سرش خون پاشید

تا آن جا که من می دانم برترین رهروی راه حسین امام سجاد بود.آیا امام سجاد چنین کاری را کرد؟؟ آیا به خود آسیب زد یا بر مصیبت صبر داشت؟؟ آیا شما در زمانی که شخص معصوم وجود دارد او را رها کرده و عمل غیر معصوم را حجت می دانید؟؟

منبع این جمله شما که حضرت زینب سر به کجاوه کوفت و از سرش خون پاشید را لطفا قرار دهید تا آن را بررسی کنم.

antiuwamism;362650 نوشت:
کارشناس اسرا شما بمنزله استاد من هستید و حقیر از شما خیلی چیزا یادگرفتم اما سه نکته ی ضروری و من منتظر جواب شما بزرگوار هستم: 1 چه کسی شبهه اعلمیت را تعیین میکند؟ شما یا جامعه مدرسین؟؟ واقعا شرم آور است که نام حضرت آقا وحید رو از قلم انداختید. عناد با مراجع خطرناکست. 2 چرا نظر حضرت آقا صافی رو نگذاشتید؟ درحالی که جای تردیدی در اینکه ایشان از اعلم های زمان است، وجود ندارد و ایشان بسیار قوی از قمه زنی این شعیره حسینی دفاع کرده اند. 3 هرچیزی که منجر به مفسده یا صدمه شدید جسمی شود حرام است، حتی خوردن بیش از حد تربت کربلای معلی، در همه چیز باید اعتدال را رعایت کرد. میگوییم خاک کم باید خورد نه اینکه بگوییم خوردن خاک حرام است! 4 آیا شما تابحال با یه سنی یا کافر بحث کردید؟ که این حرفهارو بمن میزنید؟ گرامی دقت کنید که حقیر بیش از دوسال است که تقریبا درتمام سایتهای جمعی امریکایی و فروم های سنی اکانت دارم، والله قسم همه جور اتهام و ایراد از اسلام گرفته اند ولی بین آنها قمه زنی دیده نمیشود. برای روشنتر شدن بحث میگویم عزیز. در کتاب الطهاره امام خمینی آمده "و اما باقی گروه های ناصبی... مانند عایشه و زبیر و... موجب نجاست ظاهری نخواهد شد، اگرچه اینها از سگ و خوک نیز خبیث تر هستند. کتاب الطهاره ج3 ص 457" این بزرگترین ایراد سنی ها از ماست که چرا توهین میکنیم به ام المومنین. حالا میدونید کفار از چیه ما ایراد میگیرن؟؟ به متعه یا صیغه ما میگن: Prostitution Marriage که معنیش نمیکنم! یا چیزی بعنوان تفخیذ با نوزاد شیرخواره در استفتائات امام خمینی شنیدید؟ این چماقهاییست که کفار و سنی بر سر ما میکوبند... که قمه زنی بین اینها خیلی ریز هست.

عرض سلام و ادب محضر کاربر عزیز و محترم
خوشحالم که احترام به مراجع دغدغه ی شماست زیرا دقیقا در این مطلب با هم همفکریم و شما را در این خصیصه ی مهم تحسین میکنم اما اگر گمان فرمودید که این کمترین خدای ناکرده قصد توهین بمرجعی داشته باشم ابدا اینگونه نیست،
توضیح بیشتر انکه :

در مورد ایت الله صافی فرمودید

;362650 نوشت:
چرا نظر حضرت آقا صافی رو نگذاشتید؟ درحالی که جای تردیدی در اینکه ایشان از اعلم های زمان است، وجود ندارد و ایشان بسیار قوی از قمه زنی این شعیره حسینی دفاع کرده اند.

در حالی که ظاهرا به عبارت حقیر که در ضمن نقل ذیل و قسمت پایانی فتوای ایت الله صافی حفظه الله ستدلال کردم توجه نفرمودید:
اسراء;362612 نوشت:
و چنانچه خودتان نقل فرمودید ایت الله صافی هم دقیقا به این نکته اشاره فرموده اند که:"واگر ضرر متعد و تبعات منفی نداشته باشد نه تنها حلال بلکه جایز است."

اما اینکه سخنی در باره ی حضرت ایت الله وحید حفظه الله نیاوردم :
(هرچندبهتر بود در این باره به حدیث و دستور عملی ال الله که فرمودند احمل فعل اخیک علی احسنه :کار برادرت را بر بهترین شکل ممکن حمل کن عمل، میفرمودید و حقیر را بعنوان برادر کوچکتر خود از چنین بی ادبی بساحت مراجع عظام بری ء میدانستید و)
اما ترک سخن از این مرجع تقلید بزرگوار بخاطر این بود که تردید داشتم در اینکه این فتوایی که حضرتعالی نقل فرمودید از ایشان است یا نه لذا سکوت کردم و امروز که به سایت ایشان مراجعه نمودم این فتوا را نیافتم که بضمیه جمله ای که بر سر در سایت ایشان دیده میشود و مقداری نقل شما را تضعیف میکند( هر گونه جواب استفتاء و مطلبي كه در سايت ها و مجلات و كتاب ها و روزنامه ها، یا از طریق پیامک و ...از معظم له يا دفتر ايشان نقل شود، در صورتيكه در پايگاه اطلاع رساني ايشان موجود نباشد و یا مورد تاييد دفتر معظم له نباشد اعتبار ندارد.)
علاوه بر اینکه در کلیپی مشاهده کردم که مدیر وقت حوزه های علمیه ایت الله مقتدایی نقل میکند که به دیدار ایت الله وحید رفتیم از ایشان در باره ی قمه زنی پرسیدیم ایشان فرمودند ما گفتیم اگر در عزاداری برای امام حسین خون جاری شود اشکالی ندارد ولی حرفی از قمه نزدیم سخنان من تحریف شده است.اینهم ادرس کلیپ سخنرانی خود ایت الله وحیدو ادرس خبر از سایت تبیان هردو در ذیل تقدیم میشود:
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=65242&Keyword=%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA+%D8%A2%DB%8C%D8%A9+%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87+%D9%88%D8%AD%DB%8C%D8%AF+%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C+%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87+%D8%A8%D8%B1%D8%AE%DB%8C+%D8%B3%D9%88%D8%A1%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7

http://www.aparat.com/v/KRTuh

اما اینکه فرمودید اصلا دشمنان اسلام بهیچ وجه اعتنایی بقمه زنی نمیکنند ادعایی بسیار عجیب بود که خودتان یا هر شخص دیگر باجستجوی کلمه ی قمه زنی در فضای نت و نگاه بسایتهای عرب زبان یا انگلیسی زبان نمی از یم ان را میتواند ببیند و روشنتر از خورشید است و نیاز به توضیح در ان نمیبینم
و در پایان:4نکته :
1)ملاک اعلمیت ،نظر خبرگان هر عصری است و یا شیاع ،پس اعلمیت با یکی از این دو روشن میشود و بجز این سه بزرگوار (ایات عظام وحید بهجت و صافی) این شبهه درباره دیگرانی که از انها نقلفتوا فرمودید نیست و این را حقیر که سالهای سال در حوزه قم مشغول هستم با تمام وجود یافته ام.
2)عرض حقیر خارج از فضای استفتا هم بود و بیشتر بحث بصیرت را بر پایه ی اخبار واضح در اینکه قمه موجب وهن تشیع است طرح نمودم که باکمال تعجب دیدم شما اصل ان اخبار را متاسفانه منکر شدید .
3)این نقل که حضرت زینب کبری سلام الله علیها سر بر کجاوه کوفتند و خون جاری شد سند محکم تاریخی ندارد و در تواریخ قدیم نیست و از قرن 7ببعد ظاهرا در کتب دیده شده و قبل از ان نبوده که البته این را بیشتر باید به کارشناسان تاریخ مراجعه فرمایید.
4)ما بهیچ وجه منکر گریه و لطم و عزاداری و صرخه و شیون حقیقی در عزای سالار شهیدان نیستیم که شما ادله ی روایی درباره ان اوردید، بلکه طرفدار ان هم هستیم انچه مخالفیم قمه زنی است و هرگونه و نوع عزاداری که موجب وهن مکتب حضرت حسین علیه السلام باشد :
و در پایان دست شما و همه ی دوستداران و عاشقان حسین را میبوسم و فریاد میزنیم که خاک کف پای زائران و عزادارن حسین علیه السلام سرمه ی چشمان ماست و گوشه چشم نظرش کیمیای سعادت ما
ان ارید الا الاصلاح مااستطعت و ماتوفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب.
والحمدلله

antiuwamism;362823 نوشت:
جناب عالم عزیز، بعضا کسانی پیدا میشوند که توهین هایی نسبت به قمه زنان آل الله روا میدارند درحالی که این اعتقاد آنان هست و باید به عقائد دیگران احترام گذاشت

یعنی شما هم قبول دارید که هرکسی اعتقادش محترمه و باید بهش احترام بزاریم؟منظورتون دقیقا اینه؟
متشکرم

ask;362834 نوشت:
آیا به خود آسیب زد یا بر مصیبت صبر داشت؟؟

با سلام
من هیچ تخصیصی توی این زمینه ندارم وشاید پست گذاشتنم توی این تاپیک کار درستی نباشه
من نه موافق این کارم نه مخالف وهیچ نظری ندارم
اما خواستم یاد آور بشم قمه زنی اگه با اصولش باشه هیچ اسیب به بدن نمیرسه بلکه یک نوع حجامت از سر محسوب میشه.حالا به شکل دیگه ای تکرار حجامت باعث این میشه که فرد عادت کنه.دقیقا توی قمه زنی هم این اتفاق میفته (البته کسایی که هر سال این کار رو انجام میدن)من نه مخالفم نه موافق

sabea;362849 نوشت:
با سلام
من هیچ تخصیصی توی این زمینه ندارم وشاید پست گذاشتنم توی این تاپیک کار درستی نباشه
من نه موافق این کارم نه مخالف وهیچ نظری ندارم
اما خواستم یاد آور بشم قمه زنی اگه با اصولش باشه هیچ اسیب به بدن نمیرسه بلکه یک نوع حجامت از سر محسوب میشه.حالا به شکل دیگه ای تکرار حجامت باعث این میشه که فرد عادت کنه.دقیقا توی قمه زنی هم این اتفاق میفته (البته کسایی که هر سال این کار رو انجام میدن)من نه مخالفم نه موافق

بابا این اقای اسرا تلاش کرد بگه بحث سر اینه که قمه وهن دین و باعث بی ابرویی تشیع و خراب کردن اسلام و تشیعه اونوخت شما تازه میگید ضرر نداره؟مگه کسی حرف از ضررش زد بابا بحث سر چیز دیگه ایه:ok:

به نام خدا
سلام

لطف کنید روایت یا حدیثی بیاورید که این عمل را تایید کند.در غیر اینصورت عمل شما بدعت محض است و خدا بدعتگزار در دین را لعنت کند.

با تشکر

عالم;362850 نوشت:
؟مگه کسی حرف از ضررش زد بابا بحث سر چیز دیگه ایه

سلام
بله میدونم بحث سر چیز دیگه است.یکی از کاربران حرف از اسیب زدندپست من در جواب به ایشون بود.

برادران و خواهران بعنوان شروع کننده بحث عرض میکنم:

بحث سر اینست مراجعی این عمل را نامشروع و از طرفی دیگر مراجع این عمل را شرعی دانسته اند، پس این یک عمل متشابه است نه محکم. لذا باید رفتار این عمل محتاطانه باشد. عرض من اینست که باتمام احترام به نظر همه مراجع هرکسی به فتوی مرجعش عمل کند و کسی به شخص دیگری توهین نکند.

ضمنا آقایون اگر بخوایم استدلالی بحث کنیم:
قمه زنی را حرام کرده اند طبق دو مورد:
1 صدمه به بدن
که موجه نیست، زیرا خاک خوردن هم صدمه به بدن محسوب میشود. درحالی که خوردن تربت کربلا سفارش شده اما میزان قمه زنی و خوردن خاک بحث دیگریست.
2 وهن مذهب
اگر بخواهیم واسه وهن مذهب عملی رو حرام کنیم قبل قمه زنی خیلی چیزهارو باید اول حکم تفخیذ(ملاعبه جنسی) با نوزاد شیرخواره را که از استفتائات امام ره است را حرام کنیم چراکه کل رسانه های غربی عربی این عمل رو محکوم و شنیع اعلام کرده اند. اگر کسی بخواد میتونم آدرس بدم برید چک کنید. یا اینکه صیغه ی یک ساعته کردن رو هدف قرار داده اند. حال ما بیاییم این ها رو حرام کنیم؟

sabea;362849 نوشت:
اما خواستم یاد آور بشم قمه زنی اگه با اصولش باشه هیچ اسیب به بدن نمیرسه بلکه یک نوع حجامت از سر محسوب میشه.

سلام

تطبیر(قمه زنی) هیچ سابقه‏اى در عصر ائمه(عليهم‌السلام) و زمانهاى بعد از آن ندارد و تأييدى هم به شکل خاص يا عام از معصوم(عليه‌السلام) در مورد آن نرسيده است.
۱
روایاتی که می توان از آن حلیّت تطبیر را استنباط کرد، این روایت منقول است که حضرت رسول(ص)فرمود:"الْحِجَامَةُ فِي الرَّأْسِ‏ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاء حجامت سر درمان هر دردی است"
۲
همچنین امام صادق(ع) می فرماید:"الْحِجَامَةُ فِي الرَّأْسِ هِيَ الْمُغِيثَةُ تَنْفَعُ مِنْ كُلِّ دَاءٍ إِلَّا السَّامَ وَ شَبَرَ مِنَ الْحَاجِبَيْنِ إِلَى حَيْثُ بَلَغَ إِبْهَامُهُ ثُمَّ قَالَ هَاهُنَا. حجامت‏ كردن در سر- مغيثه- (يعنى فريادرس از دردها) است كه (انسان را) از هر دردى سود بخشد جز مرگ (سپس براى نشان دادن جاى حجامت‏) وجب كرد از ابروها تا بجائى كه انگشت بزرگ دستش رسيد و فرمود: اينجاى سر."
۳
ولی(فقط سؤال است، رد نیست) آیا می توان گفت که حجامت سر همان قمه زنی است؟ با وجود اینکه
جایی که قمه زنی می کنند(جلوی پیشانی)
آن محلی نیست که با ابروها یک وجب فاصله دارد.(توجه داشته باشید که این فقط یک سؤال است و به معنی رد نیست)

من سگ زینبم،

ثم إن ام كلثوم أطلعت رأسها من المحمل، وقالت لهم: صه يا أهل الكوفة تقتلنا رجالكم، وتبكينا نساؤكم ؟ فالحاكم بيننا وبينكم الله يوم فصل القضاء فبينما هي تخاطبهن إذا بضجة قد ارتفعت، فاذاهم أتوا بالرؤوس يقدمهم رأس الحسين عليه السلام وهو رأس زهري قمري أشبه الخلق برسول الله صلى الله عليه وآله ولحيته كسواد السبج قدانتصل منها لخضاب، ووجهه دارة قمر طالع والرمح تلعب بها يمينا وشمالا فالتفتت زينب فرأت رأس أخيها فنطحت جبينها بمقدم المحمل، حتى رأينا الدم يخرج من تحت قناعها وأومأت إليه بخرقة وجعلت تقول: ياهلالا لما استتم كمالا * غاله خسفه فأبدا غروبا ما توهمت يا شقيق فؤادي * كان هذا مقدرا مكتوبا يا أخي فاطم الصغيرة كلمها * فقد كاد قلبها أن يذوبا يا أخي قلبك الشفيق علينا * ماله قد قسى وصار صليبا ؟ يا أخي لو ترى عليا لدى الاسر * مع اليتم لا يطيق وجوبا كلما أوجعوه بالضرب نادا * ك بذل يغيض دمعا سكوبا يا أخي ضمه إليك وقربه * وسكن فؤاده المرعوبا ما أذل اليتيم حين ينادي * بأبيه ولا يراه مجيبا ثم قال السيد: ثم إن ابن زياد جلس في القصر للناس، وأذن إذنا عاما وجبئ برأس الحسين عليه السلام فوضع بين يديه وادخل - نساء الحسين وصبيانه إليه، فجلست زينب بنت علي عليه السلام متنكرة فسأل عنها فقيل: هذه زينب بنت علي، فأقبل عليها فقالت: الحمدلله الذي فضحكم وأكذب أحدوثتكم، فقالت: إنما يفتضح الفاسق ويكذب الفاجر، وهو غيرنا، فقال ابن زياد: كيف رأيت صنع الله بأخيك وأهل بيتك ؟

بحار الأنوار جلد : 45 صفحه : 115

هنگامى كه كاروان اسرا را به كوفه وارد كردند، مردم كوفه به تماشا آمده بودند و زنانشان گريه مى‌كردند، امّ كلثوم سر از محمل بيرون آورد و به ايشان فرمود: بس كنيد اهل كوفه! مردانتان ما را مى‌كشند و زنانتان بر ما مى‌گريند! داور ما و شما خداوند در روز قيامت باشد. در اين هنگام، ناگهان سرهاى شهدا و پيشا پيش آنها سرمبارك سيد الشهداء را كه بر نيزه كرده بودند، وارد كردند، ناگاه چشم حضرت زينب (س) به سر بريده برادرش افتاد كه بر نيزه بود و نيزه دار آن را به راست و چپ حركت مى‌داد، حضرت زينب (س) كه اين صحنه را ديد، سرش را به جلوى محمل كوبيدند و خون از زير موهايش جارى شد، بعد پارچه‌اى را روى آن گذاشته و اين اشعار را در رثاى برادر زمزمه كرد:
اى هلال من زمانى كه تو كامل شدى‌ خسوفى رخ داد و تو به تدريج غروب كردى.
اى پاره دلم هيچ گاه گمان نمى‌كردم‌ اين سرنوشت براى تو رقم خورده باشد.
اى برادرم با فاطمه كوچكت سخن بگو‌ چرا كه قلب كوچكش نزديك است ذوب شود.

علاوه برین حدیث ثقه:

۱-قال الصادق علیه السلام : ولقد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیات علی الحسین بن علی علیه السلام و علی مثله تلطم الخدود وتشق الجیوب.امام صادق علیه السلام میفرمایند:همانا گریبان دریدند وبر گونه ها لطمه زدند فاطمیات(دختران زهرا علیها السلام)بر حسین بن علی علیه السلام وبر مثل چنین بزرگمردی باید لطمه زد و گریبان درید. (تهذیب الاحکام جلد ۸ صفحه ۳۲۵ و بحار الانوار ج82 ص 106 و عوالی اللالی ج3 ص 409)

۱_ فى زیارة الناحیة:فَلَمَّا رَأَیْنَ النِّسَاءُ جَوَادَکَ مَخْزِیّاً وَ أَبْصَرْنَ سَرْجَکَ مَلْوِیّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ لِلشُّعُورِ نَاشِرَاتٍ وَ لِلْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ وَ لِلْوُجُوهِ سَافِرَاتٍ وَ بِالْعَوِیلِ دَاعِیَات
ترجمه محتوایی:وقتی که زنان آل الله اسب امام حسین علیه السلام را دیدند در حالیکه زین واژگون بود از خیمه ها بیرون دویدند در حالیکه به سر و صورت میزدند...

زیارت ناحیه مقدسه از لسان مبارک امام زمان (عج)

دلیل بر جواز لطمه زدن علاوه بر حدیث بالا فرموده حضرت بقیه الله (عج) است که در زیارت معروفه از حال زن های معظمات فاطمیات و مجللات علویات حکایتی فرموده : ((لاطمات الوجوه)) بحار الانوار ج101 ص 322 و نیز در همان زیارت فرمودند: (( و اقیمت لک الماتم فی علیین و لطمت علیک الحور عین)) بحار الانوار ج 98 ص 322

و مورد تایید است فرمایش جناب سکینه خاتون(س)،خواب خود را که دیده بود و آن را برای یزید پلید نقل نمود . از جمله آن حکایت لطمه زدن حضرت زهرا (سلام علیها) بوده که : ((فلطمت علی وجهها و نادت وا ولداه )) لهوف ص198 بحار الانوار ج 45 ص 147

عَلِيُّ بنُ عِيسَى فِي كِتَابِ كَشفِ الغُمَّةِ نَقلًا مِن كِتَابِ الدَّلَائِلِ لِعَبدِ اللّٰه بنِ جَعفَرٍ الحِميَرِيِّ عَن أَبِى هَاشِمٍ الجَعفَرِيِّ قَالَ:
خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ (ع) فِي جَنَازَةِ أَبِي الحَسَنِ (ع) وَ قَمِيصُهُ مَشقُوقٌ فَكَتَبَ إِلَيهِ ابنُ عَونٍ: مَن رَأَيتَ أَو بَلَغَكَ مِنَ الائِمَّةِ شَقَّ قَمِيصَهُ فِى مِثلِ هَذَا؟! فَكَتَبَ إِلَيهِ أَبُو مُحَمَّدٍ (ع): يَا أَحمَقُ وَ مَا يُدرِيكَ مَا هَذَا؟! قَد شَقَّ مُوسَى عَلَى هَارُونَ
وسائل‌الشيعه، ج 3، ص 274، باب كراهة الصياح على الميّت،ح 5

ابى هاشم جعفرى نقل مى‌كند كه امام حسن عسكرى در حالى براى تشييع جنازه پدرش از خانه خارج شد كه پيراهنش شكافته شده بود. ابن عون به امام نامه نوشت كه چه كسى را ديدى و يا از چه كسى شنيدى كه ائمه قبل از تو لباسشان را پاره كرده باشند. امام در مقابل اين گستاخى در پاسخ نوشتند: اى احمق تو چه مى‌دانى كه اين چيست! موسى در عزاى هارون لباس خود را شكاف داده بود.

قال الصادق علیه السلام:کل الجزع والبکاء مکروه سوی الجزع و البکاء علی الحسین علیه السلام
حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:هر گونه جزع و گریه کردن مکروه است مگر جزع و بی تابی برای حسین علیه السلام.
در معنای جزع: جابرعَنْ أَبِی جَعْفَرٍعلیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا الْجَزَعُ قَالَ أَشَدُّ الْجَزَعِ الصُّرَاخُ بِالْوَیْلِ وَ الْعَوِیلِ وَ لَطْمُ الْوَجْهِ وَ الصَّدْرِ وَ جَزُّ الشَّعْرِ مِن النَّوَاصِی
روایت شده از جابر که گوید به امام باقرعلیه السلام گفتم :جزع یعنی چه؟حضرت فرمودند:شدید ترین جزع فریاد زدن بویل و بلند گریه کردن و فریاد زدن و بر سر و صورت زدن و کندن موهای پیشانی است.
وسائل الشیعه ج‏3ص‏282و بحار الأنوار، ج‏98، ص: ۲۴۰ الکافی، ج‏3، ص: ۲۲۳

کاربر اسک

آیا ساخت ضریح با این مقدار طلا زمان ائمه س بوده؟

عزیزم واقعا استنتاجهای غلطی داری، دقت کن ائمه س فرموده اند جزع و خون ریختن تنها بهر سید الشهدا ع جائز است و این جزو آداب قمه زنی است. همانطور که ایشان فرموده اند به مقبره های ما ارج بنهید ازینرو ما برایشان مقبره طلا ساخته ایم. دقت کنید

واقعا من از نگرش برخی نسبت به قمه زنی شاکی هستم، حکم به تحریم قمه زنی یک چیز است و مبارزه شدید با آن چیز دیگریست. اگر کمی هم تعقل کنیم خواهیم دید که این امر اگر از محکمات تشیع نباشد از متشابهات آن است و نباید بر خلاف چنین متشابهاتی پرچم علم کرد.

برخی میگویند که قمه زنی حرام شد بدلیل وهن مذهب، من میپرسم از شما واقعا عاقلانه جواب دهید:
خاک خوردن وهن مذهب نیست؟
دست مالیدن به تیکه آهن بنام ضریح وهن مذهب نیست؟
لعن کل صحابه پیامبر ص جز کسانی به تعداد انگشت یک دست وهن مذهب نیست؟
بیشمار صیغه ای داشتن و صیغه کردن وهن مذهب نیست؟
کتک زدن زنان وهن مذهب نیست؟

واقعا همه ی اینها وهن دین نیست؟ ولی همه ی اینان از موثقات دین ماست و از شعائر حقه، پس بیاییم همه را تحریم کنیم؟

زینب س وقتی سر برادر رو بالای نیزه دید چرا سر به کجاوه زد؟

آیا این مراجع بزرگ تشیع در دفاع از قمه زنی این شعیره مقدسه ناب کم کسانی اند:
میرزای نائینی، محمدحسین کاشف الغطاء، سید محسن حکیم، ابوالقاسم خویی، سید عبدالله شیرازی، شهاب‌الدین مرعشی نجفی، محمدعلی اراکی، مرتضی حائری یزدی، میرزا هاشم آملی، حسین وحید خراسانی، جواد تبریزی، سید محمد شیرازی، سید صادق شیرازی، سید صادق روحانی، سید محمد شاهرودی، سید محمد وحیدی، سید تقی قمی، سید حسن قمی، سید رضا صدر، سید مصطفی خوانساری و سید محمد حجت

آیات عظام وحید خراسانی و صافی گلپایگانی از بزرگترین مراجع حال حاضر جهان تشیع حکم بر استحباب این امر مقدسه داده اند.

امروزه حضرات آیات عظام میلانی و روحانی و شیرازی برمبنای این سخن "از جزع نهی شده جز بر عزاداری سید الشهدا ع" حکم بر حلیت بلکه استحباب این امر شریفه داده اند.

بلکه حضرت آیت الله شیرازی در دفتر خود هر ساله این مراسم شریف را بپا میکند.

antiuwamism;362650 نوشت:
کتاب الطهاره ج3 ص 457" این بزرگترین ایراد سنی ها از ماست که چرا توهین میکنیم به ام المومنین. حالا میدونید کفار از چیه ما ایراد میگیرن؟؟ به متعه یا صیغه ما میگن: Prostitution Marriage که معنیش نمیکنم! یا چیزی بعنوان تفخیذ با نوزاد شیرخواره در استفتائات امام خمینی شنیدید؟ این چماقهاییست که کفار و سنی بر سر ما میکوبند... که قمه زنی بین اینها خیلی ریز هست.

ضمنا ایرادی که به حضرت امام گرفته شد را لازم میدانم پاسخ دهم
امام فرموده اند کسانی که بر امام زمانشان خروج کرده و رو در روی او ایستاده اند و مثلا بخاطر متاع ناچیز دنیا امام زمان خود را و ولی عصر خود را بی حرمتی کردند از سگ و خوک پست ترند. این اعتقاد تشیع است و فقط نظر حضرت امام نیست و گمان نمیکنم مرجعی باشد که این را قبول نداشته باشد
(زیرا طبق ایات و روایات سگ و خوک ها هم مطیع خدای خود هستند و ولایت را پذیرفته اند ولی کسی که ولایت ندارد از انها پایین تر است )و اصلا این را قران هم فرموده : اولئک کالانعام بل هم اضل معنایش همین است . و مگر معنای تبری چیزی جز همین معناست؟
عین عبارت حضرت امام:کتاب الهاره ج3 ص457
[=Traditional Arabic] فلو خرج سلطان على‏ أمير المؤمنين (عليه السّلام) لا بعنوان التديّن، بل للمعارضة في الملك، أو غرض آخر، كعائشة و الزبير و طلحة و معاوية و أشباههم، أو نصب أحد عداوة له أو لأحد من الأئمّة (عليهم السّلام) لا بعنوان التديّن، بل لعداوة قريش، أو بني هاشم، أو العرب، أو لأجل كونه قاتل ولده أو أبيه، أو غير ذلك، لا يوجب ظاهراً شي‏ءٌ منها نجاسة ظاهرية و إن كانوا أخبث من الكلاب و الخنازير؛ لعدم دليل من إجماع أو أخبار عليه.

[=Traditional Arabic]

ask;362856 نوشت:
ولی(فقط سؤال است، رد نیست) آیا می توان گفت که حجامت سر همان قمه زنی است؟ با وجود اینکه
جایی که قمه زنی می کنند(جلوی پیشانی)
آن محلی نیست که با ابروها یک وجب فاصله دارد.(توجه داشته باشید که این فقط یک سؤال است و به معنی رد نیست)

حجامت انواع مختلفی دارد
اما اینکه میگید قمه زنی جلوی پیشانی ایست رو من تاجایی که میدونم از وسط سر قمه زده میشه.

من عاشق امام ره هستم. سو تفاهم نشه.

اسراء;362863 نوشت:
عائشة
شما دقت کن. اسم عایشه آمده و سپس گفته اینها از سگ و خوک پست ترند.

شما حرفی از یک مرجع بیاور که اسم ببرد عایشه و... از سگ و خوک پست تر است. اسم عایشه صراحتا ذکر شده این مهمه

به نام خدا
سلام
هیچ کدام از روایاتی که مطرح کردید با فرض این که همگی درست باشند،به معنای این نیست که چیزی مثل قمه بر سر بزنیم.کندن مو،سینه زدن،دست بر سر زدن،گریه و ... با کاری که در هنگام قمه زدن انجام می شود بسیار فاصله دارد.
اما کسی که می گوید "من سگ زینبم" یعنی خود را سگ می داند نه انسان.پس به نعمتی انسان بودن که خداوند به او داده کفر ورزیده و کفر نعمت کرده.

CELLAR;362860 نوشت:
آیا ساخت ضریح با این مقدار طلا زمان ائمه س بوده؟

عزیزم واقعا استنتاجهای غلطی داری، دقت کن ائمه س فرموده اند جزع و خون ریختن تنها بهر سید الشهدا ع جائز است و این جزو آداب قمه زنی است. همانطور که ایشان فرموده اند به مقبره های ما ارج بنهید ازینرو ما برایشان مقبره طلا ساخته ایم. دقت کنید


از نشانه های ظهور است که به طلاکاری مکان های مقدس بپردازند.باز هم بدعتی دیگر.این طلا ها را می توان صرف فقرا کرد.همانطور که ائمه بخش قابل توجهی از زندگی خود را صرف کمک به آن ها می کردند.

مقام معظم رهبری:
من حقیقتاً هر چه فکر کردم دیدم نمی‌توانم این مطلب را که قطعاً یک خلاف و یک بدعت است به اطلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضی نیستم. اگر کسی تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند من قلباً از اوناراضی‌ام. این را من جدا عرض می‌کنم. یک وقت بود در گوشه و کنار چند نفر دور هم جمع می‌شدند و دور از انظار عمومی مبادرت به قمه‌زنی می‌کردند و کارشان تظاهر، به این معنا که امروز هست، نبود. کسی هم به خوب و بد عملشان کار نداشت؛ چرا که در دایره محدودی انجام می‌شد. اما یک وقت بناست که چندهزار نفر ناگهان در خیابانی از خیابان‌های تهران یا قم یا شهرهای آذربایجان و یا شهرهای خراسان ظاهر شوند و با قمه و شمشیر برسر خودشان ضربه واردکنند. این کار قطعاً خلاف است. امام حسین (علیه السلام) به این معنا راضی نیست. من نمی‌دانم کدام سلیقه‌هایی و از کجا این بدعتهای عجیب و خلاف را وارد جوامع اسلامی و جامعه انقلابی ما می‌کنند.

شهید مطهری:
قمه زنی و بلند کردن طبل و شیپور از ارتودکس‌های قفقاز به ایران سرایت کرد و چون روحیه مردم برای پذیرش آن آمادگی داشت همچون برق در همه جا دوید.

خدا بدعتگزار را لعنت کند.این بدعگزاران در مقابل امام زمانشان هنگام ظهور خواهند ایستاد.

: حكم اولى قمه زنى و مانند آن روايات موجود در اين زمينه به سه بخش اصلى تقسيم مى شوند:
الف. رواياتى كه دلالت بر ثواب گريه كردن دارند و گريه كردن را توصيه كرده اند.
ب. رواياتى كه دلالت بر تحريم اين گونه اعمال دارند.
ج. رواياتى كه دلالت بر جواز برخى از اعمال مشابه در خصوص معصومين(ع)دارند.
بخش اول: رواياتى كه به گريه كردن تشويق كرده اند. اين دسته از روايات كه متواتر هستند، در تمام منابع حديثى به وفور يافت مى شوند كه اينك به برخى از آنها اشاره مى كنيم.
عن ابراهيم بن ابي محمود، قال: قال الرضا(ع): ان المحرم شهر كان اهل الجاهلي ة يحرمون فيه القتال فاستحلت فيه دماؤنا و هتكت فيه حرمتنا و سبي فيه ذرارينا و نساؤناواضرمت النيران في مضاربنا و انتهب ما فيها من ثقلنا و لم ترع لرسول اللّه حرمة فى امرنا. ان يوم الحسين اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اذل عزيزنا بارض كرب و بلاءاورثتنا الكرب و البلاء الى يوم الانقضاء فعلى مثل الحسين فليبك الباكون فان البكاء عليه يحط الذنوب العظام. ثم قال(ع): كان ابي(ع) اذا دخل شهر المحرم لا يرى ضاحكاوكانت الك آبة تغلب عليه حتى تمضي عشرة اي ام، فاذا كان يوم العاشر كان ذلك اليوم يوم مصيبته و حزنه و بكائه و يقول: هو اليوم الذى قتل فيه الحسين(ع)،((387)) امام رضا(ع) فرمودند: محرم ماهى بود كه اعراب جاهلى حرمت آن را نگه مى داشتندو جنگ نمى كردند. اما در اين ماه بود كه خون ما را حلال شمردند و حرمت ما راشكستند و فرزندان و زنانمان را به اسيرى بردند و خيمه هايمان را به آتش كشيدند ودارايى هايمان را غارت كردند و حرمت رسول خدا را در مورد ما نگه نداشتند. هماناروز حسين(عاشوراء) مژه هاى ما را از شدت گريستن مجروح ساخت و اشكهايمان را جارى كرد و عزيز ما را در سرزمين گرفتارى و بلا ذليل كرد و ما را ميراث دارگرفتارى و بلا تا روز انقضاء(مرگ) نمود، پس بر مثل حسين، گريه كنندگان بايد گريه كنند، چرا كه گريه بر او گناهان كبيره را از بين مى برد. سپس فرمود:
زمانى كه محرم وارد مى شد، پدرم ديگر نمى خنديد و پيوسته محزون بود تا اينكه ده روز سپرى مى شد. زمانى كه روز دهم مى رسيد، آن روز، روز مصيبت و حزن و گريه اش بود ومى فرمود: اين همان روزى است كه حسين(ع) در آن كشته شده است.اين روايت با اينكه در مقام بيان شدت تاثر امام كاظم(ع) است، اما اشاره به عملى غيراز گريه و حزن و ماتم نكرده است.
در هيچ يك از فرمايش معصومين(ع) پيرامون فضيلت عزادارى براى امام حسين(ع) به امرى غير از گريه كردن توصيه نشده است. اگر رواياتى كه در ثواب و پاداش تعزيه برسالار شهيدان وارد شده است، مطالعه شود، هيچ توصيه اى غير از گريستن و زيارت كردن قبر مطهرشان، ديده نخواهد شد.مؤيد اين مطلب برخى از فقرات زيارت ناحيه مقدسه است:
سلام من لو كان معك بالطفوف لوقاك بنفسه حد السيوف و بذل حشاشته دونك للحتوف و جاهد بين يديك و نصرك على من بغى عليك و فداك بروحه وج سده و ماله و ولده و روحه لروحك فداء و اهله لاهلك وقاء فلئن اخرتني الدهور وع اقني عن نصرك المقدور و لم اكن لمن حاربك محاربا و لمن نصب لك العداوة من اصبافلاندبنك صباحا و مساء و لابكين لك بدل الدموع دما حسرة عليك وت اسفا على مادهاك و تلهفا حتى اموت بلوعة المصاب و غصة الاكتياب((388))، سلام بر تو از كسى كه اگر در كربلا با تو بود، با جان خودش تو را از برش شمشيرهاحفظ مى كرد و تمام همتش را براى حفظ تو به كار مى بست و پيشاپيش تو مجاهده مى نمود و تو را در مبارزه با كسانى كه بر تو شوريده بودند، يارى مى داد و روح وجسد و مال و فرزندش را فداى تو مى ساخت. آرى روحش را فداى روح تو و اهلش را سپر اهل تو مى كرد. اگر روزگار مرا به تاخير انداخت و مرا از يارى تو محروم ساخت و من با كسانى كه با تو به جنگ برخاستند، نجنگيدم و در مقابل دشمنانت نايستادم. پس لا اقل صبح و شام بر تو به جاى اشك خون گريه مى كنم، گريه حسرت و تاسف بر مصيبتى كه تو را فرا گرفت، تا روزى كه از درد مصيبت تو و غم و اندوهت بميرم.
در اين روايت امام(ع) خطاب به حضرت سيدالشهداء(ع) عاشقانه ترين سخنان را به زبان جارى ساخته است. او علاوه بر اظهار آمادگى براى شهادت در برابر جدشريفشان به غم و اندوه خود اشاره مى كند، اما غير از گريستن، نوع ديگرى ازسوگوارى را ياد آور نمى شود.
بخش دوم: رواياتى كه از اعمال نا متعارف نهى كرده اند.آنچه كه اسلام را از ساير مكاتب متمايز مى سازد، اعتدال آن در همه عرصه هاى زندگى است. دين ما با عواطف و احساسات مبارزه نكرده است، بلكه آن را به عنوان بخشى از وجود انسان پذيرفته است. زمانى كه ابراهيم فرزند خردسال پيامبر اسلام ازدنيا رفت، ايشان از سر ترحم گريستند، اما اجازه زياده روى ندادند و چون مردم خورشيد گرفتگى را به مرگ فرزند ايشان مرتبط ساختند، ايشان نه تنها تاييد نكرد،بلكه به صراحت فرمود كه هستى كار خود را تحت تدبير خدا انجام مى دهد و به مرگ فرزند من ربط ى ندارد. بنابراين اصل عزادارى و سوگوارى، بخشى از زندگى ما ونيازى از نيازهاى عاطفى ماست و نمى توان آن را نديده گرفت، اما سخن در اعتدال آن است. دين ما اگر چه با سوگوارى مبارزه نكرده است، اما اجازه زياده روى نيز نداده است. به همين جهت است كه در روايات فراوان از تند روى در سوگوارى نهى شده است و حتى در برخى از موارد، كفاراتى چون كفاره شكستن روزه ماه رمضان ومشابه آن قرار داده شده است.
خداوند متعال در آيات بسيارى گرفتارى ها و مصيبت هاى مختلف را به عنوان بخشى از زندگى انسان معرفى مى كند و به او متذكر مى شود كه در ميان سختى ها آفريده شده است(لقد خلقنا الانسان في كبد) ياد آورى مى كند كه سختى ها و خوشى ها دردنيا هم آغوش همند و در اين دنيا به همزيستى رسيده اند(فان مع العسر يسرا).خداوند متعال نظر به سختى ها و مصائب پيامبر بزرگوار اسلام، بارها او را به صبر وشكيبايى دعوت مى كند و از او مى خواهد تا تحمل خود را از دست ندهد:
و لنبلونكم بشي ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات وبشرالصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا للّه و انا اليه راجعون اولئك عليهم صلوات م ن ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون،((389)) قطعا همه شما را با ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ثمرات، آزمايش مى كنيم و بشارت ده به بردباران! آنها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مى رسد، مى گويند: مااز آن خداييم و به سوى او بازمى گرديم. بر اينها باد درود و رحمت پروردگارشان وآنها هستند هدايت يافتگان.
در اين آيه بى هيچ پرده پوشى به طبيعى بودن گرفتارى هاى دنيا اعم از ترس وگرسنگى و ضرر و زيان مالى و جانى و امثال آن تصريح شده است و صابران در اين بلايا ستوده شده اند.اين مطلب در روايات فراوان تاييد شده است، مانند:
عن ابي اسامة زيد عن ابي عبد اللّه(ع)، قال: قال رسول اللّه(ص): من لم يتعز بعزاء اللّهتقطعت نفسه حسرات على الدنيا((390))... ، كسى كه در گرفتارى هايى كه از جانب خدا مى رسد، صبر نكند، روح و روانش درحسرت دنيا از هم مى پاشد.
با در نظر گرفتن ده ها آيه و صدها روايت، به اين نتيجه خواهيم رسيد كه راه اسلام درگرفتارى ها، صبر و مقاومت است، نه جزع و فزع و بى تابى كردن.علاوه بر آنچه ذكر شد، روايات فراوانى وارد شده است كه از زياده روى درسوگوارى نهى كرده است. در اين بخش برخى از آنها را ذكر مى كنيم و علاقه مندان رابه مطالعه منابع روايى ارجاع مى دهيم:
1. عن ابن مسعود، قال قال رسول اللّه (ص): ليس منا من ضرب الخدود و شق الجيوب، ((391)) رسول خدا(ص) فرمود: كسى كه بر گونه هايش بزند و يقه اش را پاره كند از مانيست.
2. عن جابر عن ابي جعفر (ع)، قال: قلت له: ما الجزع؟ قال:
اشد الجزع الصراخ بالويل و العو يل و لطم الوجه و الصدر و جز الشعر من النواصي و من اقام النواحة فقدترك الص بر و اخذ في غير طريقه الحديث،((392)) از امام باقر(ع) سؤال كردم كه جزع چيست؟ ايشان فرمودند:
بدترين نوع جزع داد وفرياد كردن و واويلا گفتن و ضربه زدن به صورت و سينه و كندن موهاى پيشانى است.كسى كه نوحه سرايى كند صبر را ترك كرده است و در غير روش اسلام قدم برداشته است.
3. قال: و قال رسول اللّه(ص) لفاطمة حين قتل جعفر بن ابي طالب: لاتدعي بذل ولاثكل و لا حزن و ما قلت فيه فقد صدقت،((393)) زمانى كه جعفر بن ابى طالب به شهادت رسيد، حضرت رسول(ص)به دخترشان فاطمه(س) فرمودند: در عزاى جعفر با خوارى و مانند مادران فرزند از دست داده و بااندوه، نوحه سرايى مكن و هر آنچه كه در حال عزادارى مى گويى، راست باشد.
در اين روايت از زياده روى در عزادارى حتى در مورد بزرگانى چون جعفر نهى شده است.
4. ان رسول اللّه (ص) قال لفاطمة (ع): اذا انا مت فلا تخمشي علي وجها و لا ترخي علي شعرا و لا تنادي بالويل و لا تقيمن علي نائحة... ،((394)) رسول خدا به فاطمه (س) فرمودند: زمانى كه من وفات كردم، به صورتت چنگ مزن و موهايت را پريشان مكن و صدايت را به واويلا گفتن بلند مكن و بر من نوحه مخوان.
در اين روايت از زياده روى در عزادارى در مورد بهترين بندگان خدا نيز نهى شده است. ايشان با اينكه مى دانستند كه مصيبتشان بر دخترشان فاطمه(س) بسيار گران است، با اين حال آن حضرت را از اعمالى كه در عصر جاهليت مرسوم بوده است،نهى كردند و از ايشان خواستند تا مراعات متانت را حتى در مرگ پدرى چون رسول خدا(ص) بنمايد.
5. عن جراح المدائني، عن ابي عبد اللّه (ع) قال: لايصلح الصياح على الميت و لاينبغي، و لكن الناس لايعرفونه و الصبر خير،((395)) امام صادق(ع) فرمود: داد و فرياد كردن بر ميت سزاوار نيست، اما مردم نمى دانند، وحال آنكه صبر بهتر است.
6. قال علي بن الحسين(ع) اني جالس في تلك الليلة التي قتل ابي في صبيحتها وعندى ع متى زينب تمرضنى اذا اعتزل ابى فى خباء له و عنده فلان مولى ابي ذر الغفاري وهويع الج سيفه و يصلحه و ابي يقول:
يا دهر اف لك من خليل / كم لك بالاشراق و الاصيل من صاحب و طالب قتيل / و الدهر لا يقنع بالبديل و انما الامر الى الجليل / و كل حي سالك سبيلي فاعادها مرتين او ثلاثا حتى فهمتها و علمت ما اراد فخنقتني العبرة، فرددتها ولزمت السكوت و علمت ان البلا قد نزل، و اما عمتى فلما سمعت ما سمعت و هي امراة و من شان النساء الرقة و الجزع فلم تملك نفسها ان وثبت تجر ثوبها و هي حاسرة حتى انتهت اليه و قالت: وا ثكلاه ليت الموت اعدمني الحياة، اليوم ماتت امي فاطمة وابي علي و اخي الحسن يا خليفة الماضي و ثمال الباقي، فنظر اليها الحسين(ع) و قال لها: يا اخته لا يذهبن حلمك الشيطان، و ترقرقت عيناه بالدموع، و قال: لو ترك القطا[ليلا] لنام. فقالت: يا ويلتاه افتغتصب نفسك اغتصابا؟ فذلك اقرح لقلبى و اشد على نفسي، ثم لطمت وجهها و هوت الى جيبها و شقته و خرت مغشي ة عليها. فقام اليهاالحسين(ع) فصب على وجهها الماء و قال لها: يا اختاه اتقي اللّه و تعزي بعزاء اللّه واعلمي ان اهل الارض يموتون و اهل السماء لا يبقون، و ان كل شي ء هالك الا وجه اللّهتعالى الذي خلق الخلق بقدرته و يبعث الخلق و يعودون و هو فرد وحده و ابي خيرمني، وامى خير مني و اخى خير منى و لي و لكل مسلم برسول اللّه اسوة، فعزاها بهذاونحوه و قال لها: يا اختاه اني اقسمت عليك فابرى قسمى لا تشقى علي جيبا ولاتخمشي علي وجها و لا تدعي علي بالويل والثبور اذا انا هلكت ثم جاء بها حتى اجلسها عندي.
ثم خرج الى اصحابه...،((396)) امام سجاد(ع) نقل مى كنند كه شب عاشورا، همان شبى كه پدرم در صبح آن به شهادت رسيدند من در خيمه بودم و عمه ام زينب از من پرستارى مى كرد. پدرم درخيمه خود نشسته بودند و غلام ابوذر هم شمشير ايشان را آماده مى كرد.
در اين حال پدرم با خود اين شعر را مى خواند:
اى روزگار اف بر تو باد چه طلوعها و غروبهايى بر تو شده است و تو چقدر از همراهان و طالبانت را كشتى آرى روزگار به كسى راضى نمى شود و تمام امور به سوى خدا باز مى گردد و هر زنده اى راه مرا خواهد پيمود ايشان اين ابيات را دو يا سه بار خواندند، من با شنيدن آنها فهميدم كه مقصودشان چيست. چشمانم پر از اشك شد، اما جلوى خودم را گرفتم و يقين كردم كه بلا نازل شده است. اما عمه ام كه اين اشعار را شنيد، به اقتضاى طبيعت زنانه كه دل نازك و بى تابى دارند، نتوانست جلوى خودش را بگيرد و از جايش جهيد و در حالى كه سرش برهنه بود و لباس خودش را مى كشيد، به سوى خيمه برادرش كه در كنار خيمه ما بود،دويد. زمانى كه خدمت امام رسيد، عرض كرد: واويلا اى كاش مرگ من امروز فرامى رسيد. مادرم فاطمه، پدرم على، برادرم حسن، همه مردند. اى يادگار گذشتگان من و اى بهترين ماندگان من. امام حسين(ع) به ايشان نگاه كرد و فرمود: خواهرم، مباداشيطان بر تو چيره شود و بردبارى را از تو بگيرد. چشمان امام پر اشك شد و فرمود:خواهرم اگر مرغ صحرا رها مى شد، در لانه خود مى خوابيد. عمه ام گفت: آيا توخودت را به گرفتارى مى اندازى؟! گرفتارى تو قلب مرا بيش از هر چيزى مجروح ساخته است و تحمل آن از هر چيزى سخت تر است. اين را گفت و به صورتش زد.دستش را در گريبان كرده و يقه اش را پاره كرد و غش كرد و بر زمين افتاد. پدرم بلندشد و آب به صورت خواهرش زد و گفت: خواهر عزيزم از خدا بترس و در گرفتارى كه خدا برايمان پيش آورده است، صبور باش و بدان كه همه اهل زمين خواهند مرد واهل آسمان نيز باقى نخواهند ماند. همه چيز غير از خدا از بين خواهد رفت. همان خدايى كه تمام مخلوقات را با قدرتش آفريد و آنها را برانگيخت و آنها دوباره به سوى او باز مى گردند و او تنهاست.
پدرم بهتر از من بود، مادرم بهتر از من بود، برادرم بهتر از من بود و براى من و براى هر مسلمانى رسول خدا سرمشق پسنديده اى است. امام با اين تعبيرات عمه ام راتسلى داد و گفت: خواهر تو را قسم مى دهم و از تو مى خواهم كه قسمم را ناديده نگيرى، زمانى كه من به شهادت رسيدم براى من گريبان چاك مكن، به صورتت چنگ مزن، صدايت را به واويلا بلند مكن. سپس عمه را آورد و در كنار من نشاند و خود به نزد اصحابش رفت... .
اين روايت از جهاتى با تمام روايات سابق تمايز دارد، زيرا در مورد سوگوارى براى حساس ترين شخصيت ها وارد شده است.
به نظر مى رسد كه اين روايت و روايت چهارم جواب كاملى است براى همه شبهاتى كه در اين باب مطرح مى شود و روشن مى كند كه حتى در عزاى امام حسين(ع) نيزنبايد اعمال منافى با متانت انجام داد و صرف اينكه زنان حاضر در كربلا، اقدام به لطم وامثال آن كرده اند، دليل بر جواز نمى شود، زيرا اين عمل نتيجه شرايط بسيار دشوارى بوده است كه بر آنها تحميل شده بود و آنها نيز طبق طبيعت زنانه خودشان بى تابى كرده اند. در اين روايت، امام حسين(ع) خواهرش را قسم مى دهد و از او مى خواهد كه قسمش را نشكند و به آن عمل كند. از او مى خواهد كه گريبان پاره نكند، به سر وصورت خود نزند، صدايش را بلند نكند و صبور باشد.
امام (ع) مى فرمايد: «خواهرم مراقب باش كه شيطان حلمت را از تو نگيرد»، يعنى اين اعمال زمانى از انسان ظاهر مى شود كه شيطان بر انسان مسلط شود. بنابراين بى پايه بودن بهترين دليل قائلين به جواز كه عملكرد حضرت زينب و زنان كربلا است، روشن مى شود. جالب آن است كه امام سجاد(ع) اگر چه عمه اش را ملامت نمى كند، اماعملكرد ايشان را تاييد هم نمى كند، بلكه مى فرمايد: «من خودم را نگه داشتم، ولى چون زنها رقيق القلب هستند، عمه ام با شنيدن سخنان پدرم بى تاب شد و به سوى ايشان دويد». البته آنچه حجت است فقط قول و عمل معصوم است.
با اين بيان روشن مى شود كه مقتضاى حكم اوليه در مورد قمه زنى و هر نوع عمل نامتعارف در عزادارى ها حرمت است. با اين حال به جهت اينكه برخى از علماادله اى را در تاييد و تاكيد استحباب قمه زنى و لطم و ساير مصاديق خودزنى ارائه كرده اند((397))، لازم است به نقد و بررسى آنها بنشينيم.

بخش سوم: رواياتى كه دلالت بر جواز مى كنند.
به فقراتى از اين زيارت كه از ناحيه مقدسه امام معصوم(ع) صادر شده است براى تاييد لطم استفاده شده است، از اين رو به بررسى اين فقرات مى پردازيم: مقدمتا بايد دانست كه اگر چه اين زيارت سند روشنى ندارد، اما از مضمون بسيار بلندو شگرفى برخوردار است كه همه ترديدهاى سندى را از بين مى برد و اطمينان به صدور از امام را به خوبى تقويت مى نمايد. در اين زيارت، امام(ع) مى فرمايد:
حتى نكسوك عن جوادك فهويت الى الارض جريحا تطئوك الخيول بحوافرها اوتعلوك الطغاة ببواترها قد رشح للموت جبينك و اختلفت بالانقباض و الانبساطش مالك و يمينك تدير طرفا خفيا الى رحلك و بيتك و قد شغلت بنفسك عن ولدك واهاليك و اسرع فرسك شاردا الى خيامك قاصدا محمحما باكيا فلما راين النساءجوادك مخزيا و نظرن سرجك عليه ملويا برزن من الخ دور ناشرات الشعورعلى الخدودلاطمات للوجوه سافرات و بالعويل داعيات و بعد العز مذللات و الى مصرعك مبادرات و الشمر جالس على صدرك.((398)) تا اينكه تو را از مركبت انداختند و تو با تنى مجروح بر زمين افتادى. اسبها با سم هايشان تو را زير دست و پا له كردند و طاغيان و فاسقان بى ارزش بالاى سر توايستادند. پيشانيت براى مرگ عرق كرده بود و راست و چپ تنت - از شدت درد-منقبض و منبسط مى شدند. چشمانت را به آرامى چرخاندى و به سوى خيمه گاه نگاه كردى در حالى كه فكر تو از جانب آنها پريشان شده بود. اسبت با سرعت به سوى خيمه ها فرار كرد در حالى كه شيهه مى كشيد و گريه مى كرد. هنگامى كه زنان اسب تورا در آن حال پريشان يافتند و زين آن را عارى از تو ديدند، از خيمه ها بيرون ريختنددر حالى كه موهاى خود را پريشان كرده بودند، با دست بر صورتشان مى زدند،روبندهايشان افتاده بود و صدايشان به واويلا بلند شده بود. بعد از عزت به ذلت افتادندو به سوى مقتل تو مى دويدند. در همان حال شمر روى سينه تو نشسته بود....
فقرات اخير دلالت مى كند كه زنان حرم بعد از شهادت حضرت امام حسين(ع)موهايشان را پريشان كردند و بر صورت خود لطمه زدند و اين گوياى جواز اين اعمال در عزادارى براى آن حضرت است. سر شكستن حضرت زينب(س) مورد ديگرى كه برخى به آن استدلال كرده اند، سر شكستن حضرت زينب (س)است كه حكايت آن از اين قرار است:
هنگامى كه كاروان اسرا را به كوفه وارد كردند، مردم كوفه به تماشا آمده بودند وزنانشان گريه مى كردند، ام كلثوم سر از محمل بيرون آورد و به ايشان فرمود: بس كنيداهل كوفه! مردانتان ما را مى كشند و زنانتان بر ما مى گريند! داور ما و شما خداوند درروز قيامت باشد. در اين هنگام، ناگهان سرهاى شهدا و پيشا پيش آنها سرمبارك سيدالشهداء را كه بر نيزه كرده بودند، وارد كردند، ناگاه چشم حضرت زينب(س) به سربريده برادرش افتاد كه بر نيزه بود و نيزه دار آن را به راست و چپ حركت مى داد،حضرت زينب(س) كه اين صحنه را ديد، سرش را به جلوى محمل كوبيدند و خون از زير موهايش جارى شد، بعد پارچه اى را روى آن گذاشته و اين اشعار را در رثاى برادر زمزمه كرد:
اى هلال من زمانى كه تو كامل شدى خسوفى رخ داد و تو به تدريج غروب كردى. اى پاره دلم هيچ گاه گمان نمى كردم اين سرنوشت براى تو رقم خورده باشد.
اى برادرم با فاطمه كوچكت سخن بگو چرا كه قلب كوچكش نزديك است ذوب شود... .((399)) همان طور كه گذشت، حضرات معصومين از چنين اعمالى نهى كرده بودند. اماسؤالى كه در اينجا مطرح است اين است كه اگر امام حسين(ع) خواهرشان را قسم دادند و حتى تذكر دادند كه مبادا شيطان را بر خود چيره سازى، با اين فرض چراحضرت زينب(س) اقدام به لطم وپريشان كردن مو و شكستن سر خود كردند، آياتذكر امام حسين در شب عاشورا را فراموش كرد؟ به يقين حضرت زينب(س) ازاولياى خاص خدا بودند و از علم لدنى بى بهره نبوده اند، از اين رو ممكن نيست برخلاف تذكر امام(ع) چنين اعمالى را مرتكب شده باشند. پس بايد در تفسير روايات بيشتر دقت كرد تا روشن شود كه ميان اين روايات و روايات بخش قبلى هيچ نوع معارضه اى وجود ندارد و اين روايات بر جواز اين اعمال دلالت نمى كند.
اولا، نقل حوادث عاشورا توسط امام معصوم(ع) در زيارت ناحيه مقدسه دليل بر تاييدآن حوادث نيست، امام در حال مرثيه سرايى است و مى خواهد اوج مظلوميت سيدالشهداء را بيان كند، نه اين كه حكم فقهى كيفيت عزادارى زنان حرم را بگويد.
ثانيا، عملكرد زنان شهدا حجت شرعى نيست، خصوصا در فضاى آشفته اى كه در آن لحظات پيش آمده بود. همزمان با به زمين افتادن امام(ع) لشكر كوفه به خيمه ها حمله كردند و خيمه ها را به آتش كشيدند روسرى را از سر زنان كشيدند و زنان رامى زدند، بعضى از ايشان با سر و پاهاى برهنه به هر سو مى دويدند. كار به جايى رسيده بود كه حتى برخى از افراد غيور در لشكر عمر سعد نتوانستند آن وضع راتحمل كنند و از آن ممانعت كردند. آيا مى توان در آن فضاى تيره و آشفته از عملكردزنان حرم حكم شرعى استنباط كرد؟ آنان در مقام اضطرار بودند، تمام فشار دنيا دريك لحظه به قلب ايشان وارد شده بود، تصور كنيد زنان بى دفاعى را كه همه عزيزانشان در يك نيمه روز كشته شدند و اينك خود مورد هجوم لشكر قرار گرفته ودر معرض اسارت و سرنوشتى، نامعلوم بودند. اگر فقيهى بخواهد از اين صحنه حكم شرعى استنباط كند نهايتا حكم استنباط شده مختص چنان وضع و حالى خواهد بود،يعنى كه اگر كسى در چنان وضعى قرار گرفت مى تواند همان كارها را انجام دهد، امانمى توان عملكرد او را مجوزى براى انجام همان كارها در وضعيت طبيعى و عادى قرار داد.
ثالثا، دليلى وجود ندارد كه نشان دهد حضرت زينب(س) نيز مانند بقيه زنها به سر وصورت خود زده باشد، در مقاتل نيز ننوشته اند كه شخص حضرت زينب چنين كارى كرده باشد، بلكه در زيارت ناحيه و در مقاتل به صورت كلى آمده است كه زنان حرم اين كار را كردند.
رابعا، در مورد اخير كه آن حضرت سرشان را به محمل زدند و سرشان شكست،بايد گفت: آن حضرت در آن وضعيت بحرانى كه براى اولين بار سر برادرش را برنيزه ها ديد سر خود را به محمل زد و اين حاكى از شدت تاثر و اندوه آن حضرت است و هيچ معلوم نيست كه ايشان به قصد سر شكستن اين كار را كرده باشند، حتى اگر چنين عملى را هم به اين قصد انجام داده باشند، دليلى بر جواز اين كار در شرايط عادى نيست، بلكه تنها مى توان در شرايط مشابه آن را تجويز كرد.مؤيد اين مطلب آن است كه نه در مورد حضرت زينب و نه در مورد ساير زنان حرم نقل نشده كه هميشه در سالگرد عاشورا موهايشان را پريشان كرده و به سر و صورت خود زده باشند.
عجيب است كه اينها رفتار زنان داغدار را دليل جواز مى دانند، اما به رفتار امام على بن الحسين كه در لحظه لحظه عاشورا حضور داشت، تمسك نمى كنند. در مورد ايشان هيچ يك از اين مسائل نقل نشده است. در روايات بسيارى به گريه كردن و عزادارى ايشان اشاره شده است، گاه ايشان به صحرا مى رفتند و سرشان را روى سنگى مى گذاشتند و ساعت ها گريه مى كردند و سنگ را با اشك خود خيس مى كردند، امادر يك روايت هم نيامده است كه ايشان لطم بكنند و به سر و صورت بزنند.
برخى مى گويند: امام سجاد(ع) در كنار زنان حرم بود، اگر كار آنها اشتباه بود، آنان رانهى مى كرد! به راستى در آن لحظات آشوب و اضطراب سهمگين از امام كه رنجورو در گوشه اى افتاده بود چه انتظارى مى توان داشت؟ علاوه بر اين كه اساسا رفتار زنان حرم در آن شرايط رفتار بدى نبود تا امام از آن جلوگيرى كند.
امام معصوم و پاره كردن لباس يكى از بهترين ادله اى كه مى تواند دليل حليت رفتارهاى نامتعارف در عزادارى باشد،رواياتى است كه دلالت مى كند كه امام حسن عسكرى(ع) در عزاى پدر بزرگوارشان لباس خود را از پشت و جلو پاره كردند:
محمد بن علي بن الحسين قال لما قبض علي بن محمد العسكري(ع) رئي الحسن بن علي(ع) و قدخرج من الدار و قد ش ق قميصه عن خلف و قدام،((400)) زمانى كه على بن محمد(ع) وفات كرد، امام حسن عسكرى(ع) ديده شد كه از خانه خارج مى شود در حالى كه پيراهنش از جلو و عقب پاره شده بود.
علي بن عيسى في كتاب كشف الغمة نقلا من كتاب الدلائل لعبد اللّه بن جعفرالحميري عن اب ي هاشم الجعفري قال:
خرج ابو محمد (ع) في جنازة ابي الحسن(ع) و قميصه مشق وق فكتب اليه ابن عون: من رايت او بلغك من الائمة شق قميصه فى مثل هذا؟! فكتب اليه ابو محمد (ع): يا احمق و ما يدريك ما هذا؟! قد شق موسى على هارون،((401)) ابى هاشم جعفرى نقل مى كند كه امام حسن عسكرى در حالى براى تشييع جنازه پدرش از خانه خارج شد كه پيراهنش شكافته شده بود. ابن عون به امام نامه نوشت كه چه كسى را ديدى و يا از چه كسى شنيدى كه ائمه قبل از تو لباسشان را پاره كرده باشند. امام در مقابل اين گستاخى در پاسخ نوشتند: اى احمق تو چه مى دانى كه اين چيست! موسى در عزاى هارون لباس خود را شكاف داده بود.
در صورتى كه ساير روايات را ملاحظه نماييم، خواهيم يافت كه اين عمل يعنى پاره كردن لباس در عزا نه تنها در مورد امام(ع)، بلكه در مورد ديگران نيز جايز است و تنهابرخى از موارد خاص آن استثناء شده است.
و ذكر احمد بن محمد بن داود القمي في نوادره، قال روى محمد بن عيسى عن اخيه جعفر بن عيسى عن خالد بن سدير، اخي حنان بن سدير، قال سالت اباعبداللّه(ع) عن رجل شق ثوبه على ابيه او على امه او على اخيه او على قريب له، فقال:لا باس بشق الجيوب قد شق موسى بن عمران جيبه على اخيه هارون و لا يشق الوالدعلى ولده و لا زوج على امراته و تشق المراة على زوجها و اذا شق زوج على امراته اووالد على ولده فكفارته حنث يمين، و لا صلاة لهما حتى يكفرا و يتوبا من ذلك و اذاخدشت المراة وجهها اوجزت شعرها او نتفته ففي جز الشعر عتق رقبة او صيام شهرين متتابعين او اطعام ستين مسكينا و في الخدش اذا دميت و فى النتف كفارة حنث يم ين و لا شي ءفي الل طم على الخدود سوى الاستغفار و التوبة...،((402)) ابن سدير نقل مى كند كه از امام صادق(ع) در مورد مردى سؤال كردم كه لباسش رابراى پدر و يا مادر و يا برادرش و يا يكى از نزديكانش پاره كرده است. آيا اين عمل اومجاز است؟ امام فرمودند: پاره كردن لباس اشكالى ندارد. موسى براى هارون پيراهن پاره كرد. البته پدر براى فرزند و مرد براى زنش نمى تواند پيراهن پاره كند. اما زن مى تواند در عزاى شوهرش لباسش را پاره كند و اگر پدر در مرگ فرزندش و مرد درمرگ همسرش چنين كرد كفاره آن كفاره شكستن قسم است و نماز اين دو مادامى كه كفاره را نداده باشند، پذيرفته نيست.
زمانى كه زن به صورت خود چنگ بزند و يا موهايش را ببرد و يا بكند در اين صورت براى بريدن مو بايد غلامى را آزاد كند، يا دو ماه پشت سر هم روزه بگيرد و يا شصت فقير را غذا بدهد. در صورتى كه صورتش را خراش بدهد و خون خارج شود و همين طور در كندن مو كفاره شكستن قسم است. اما اگر كسى لطم كند، بايد استغفار كند،اما كفاره اى ندارد.
بنابراين معلوم مى شود كه اين مسئله اختصاص به معصوم ندارد و در موارد ذكر شده فقط پاره كردن پيراهن اشكال ندارد، اين مسئله تعبدى است و نمى توان آن را به موارد ديگر سرايت داد كه خدش، لطم، كندن مو مطلقا حرام است و حتى در برخى از موارد موجب كفاره نيز مى شود. اكثر فقها به اين روايت فتوا داده اند.
تنها سؤالى كه در اين مورد خاص باقى مى ماند اين است كه چرا ائمه قبل از امام حسن عسكرى(ع) چنين كارى را نكرده بودند؟ به همين جهت عمل امام عسكرى(ع)موجب تعجب همگان شده بود.
آنچه به ذهن قاصر نگارنده مى رسد اين است كه اين عمل در آن حادثه ضرورتى يافته بود. احتمالا به همين جهت امام(ع) چنين عمل كرد، پس فعل امام(ع) اگر چه بر اباحه اين عمل دلالت دارد اما دليل بر استحباب آن نيست، زيرا اگر عمل مذكور مستحب بود ساير ائمه آن را ترك نمى كردند. از اين رو حتى با عمل امام حسن عسكرى نيزاستحباب آن ثابت نمى شود، زيرا برخى از اوقات ائمه كارهايى را انجام مى دادند تاتنها به ديگران بفهمانند كه اين عمل حرام نيست.
نكته اى كه نبايد از آن غفلت كرد آن است كه براساس روايات ياد شده امام حسن عسكرى تنها در همان سال وفات اين عمل را انجام دادند نه در سالگردهاى آن واقعه.
نكته دوم اين است كه پار ه كردن لباس به معناى جزع و فزع كردن نيست، بلكه پاره كردن لباس نمادى براى بيان شدت تاثر بوده است همان طور كه لباس سياه نماد عزااست. در همين روايت آمده است كه پيراهن امام هم از ناحيه پشت و هم از جلو پاره شده بود، يعنى امام قبل از اينكه لباس را به تن كنند، آن را پاره كرده اند. در هيچ يك از رواياتى كه اشاره به پارگى پيراهن امام شده است، كمترين اشاره اى به بى تابى و ياجزع و فزع امام نشده است. همه اينها دلالت بر آن دارد كه ايشان نه به جهت شدت هيجانات ناشى از مصيبت مرگ پدر اين كار را كرده باشند، بلكه تنها به عنوان نمادى براى ابراز عزا چنين كرده اند.
آخرين روايت يكى از مدعيان حقيقت مظلوم رواياتى را نقل مى كند با اين مضمون «فعلى مثل الحسين فلتلطم الخدود» اين روايت با وجود جستجوهاى فراوان به صورت نقل شده يافت نشد، بلكه رواياتى با تعبير «فعلى مثل الحسين فليبك الباكون » وجود دارد كه پيش تر به آن اشاره شد. تنها يك روايت در اين زمينه از امام صادق(ع) نقل شده كه درپايان آن آمده است:
و قد شققن الجيوب و لطمن الخدود الفاطمي ات على الحسين بن علي (ع) و على مثله تلطم الخدود و تشق الجيوب، و دختران فاطمه(ع) در سوگ حسين بن على(ع) پيراهن هاى خود را پاره كردند و برصورت خود لطمه زدند و البته در سوگ مثل حسين(ع) بر صورتها لطمه زده مى شودو گريبان ها پاره مى گردد.
استدلال به اين روايت از چند جهت مخدوش است:اولا: اين مطلب تنها در خلال يك روايت آمده است و نمى تواند در برابر روايات فراوانى كه ذكر شد و بر تحريم دلالت مى كنند، مقاومت كند.
ثانيا: مقصود امام آن است كه در وضعيت آشفته كربلا طبيعى بود كه زنها پيراهن پاره كنند و بر صورت خود لطمه بزنند.دليل اين تفسير آن است كه هيچ يك از زنان حرم بعد از واقعه عاشورا و يا در سالگرد آن، لباس پاره نكردند و به سر و صورت خودنزدند. ما از پذيرش اين تفسير ناگزير هستيم، زيرا در روايتى كه در بخش دوم گذشت، امام حسين(ع) اين گونه اعمال را تحريم كردند و از خواهرشان خواستند تا بر سر وصورت خود نزند.
گذشته از اين، بيان تحريم لطم در آغاز روايت و ذكر اين مسئله در پايان روايت به معناى بيان شدت فاجعه كربلاست كه برخى از محرمات را حلال كرد و تكليف را درآن شرايط بحرانى از دوش مصيبت ديدگان برداشت.از همه مهمتر اينكه اهل بيت به هيچ خيرى امر نمى كردند مگر اينكه خود قبل از همه و بيش از همه به آن عمل مى كردند. اگر واقعا مقصود امام آن است كه لطم استحباب دارد، در اين صورت چرا خودشان حتى يكبار هم اين كار را نكردند در حالى كه ايشان به گريه كردن براى آن حضرت امر مى كردند و خود بيش از همه گريه مى كردند. به زيارت قبر آن حضرت فرمان مى دادند و خود بيش از ديگران مقيد به زيارت حرم امام حسين(ع) بودند؟ اين ها همه ادله اى هستند كه ثابت مى كنند درفاجعه اى كه رخ داد چنان مصيبت سخت بود كه تكليف برداشته شد و عملى كه درچنان شرايط ى مباح شده باشد، نمى تواند براى همه احوال مجاز باشد.
بر همين اساس برخى از فقهاى معاصر فتوا به عدم جواز قمه زنى داده اند:((403)) قمه زنى علاوه بر آنكه از نظر عرف از مظاهر حزن واندوه محسوب نمى شود وسابقه اى در عصر ائمه(ع) و زمان هاى بعد از آن ندارد و تاييدى هم به شكل خاص ياعام از معصوم(ع) در مورد آن نرسيده است، در زمان حاضر موجب وهن و بد نام شدن مذهب مى شود، بنابراين در هيچ حالتى جايز نيست.
علامه سيد محسن امين عاملى مى گويد:
قمه زنى و اعمالى ديگر از اين قبيل در مراسم عزادارى حسينى به حكم عقل و شرع حرام است و زخمى ساختن سر، كه نه سود دنيوى دارد و نه اجر اخروى، ايذاى نفس است كه خود در شرع حرام است و در جهت اين عمل، شيعيان اهل بيت(ع)مورد تمسخر قرار مى گيرند و وحشى قلمداد مى شوند. شكى نيست كه اين اعمال ناشى از وسواس شياطين بوده و موجب رضايت خدا و پيامبر(ص) و اهل بيت(ع)نيست و البته تغيير نام اين اعمال در ماهيت و حكم شرعى آن كه حرمت است،تغييرى نخواهد داد.

[=arial, helvetica, sans-serif]- عِدّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ مُرْسَلًا قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَا تَتّخِذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِيجَةً فَلَا تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ فَإِنّ كُلّ سَبَبٍ وَ نَسَبٍ وَ قَرَابَةٍ وَ وَلِيجَةٍ وَ بِدْعَةٍ وَ شُبْهَةٍ مُنْقَطِعٌ إِلّا مَا أَثْبَتَهُ الْقُرْآنُ
**اصول كافى جلد 1 ص :76 رواية: 22 ***

[=arial, helvetica, sans-serif]

[=arial, helvetica, sans-serif]ترجمه :
امام باقر عليه السلام فرمود: غير خدا را براى خود تكيه گاه و محرم راز مگيريد كه مؤمن نباشيد زيرا هر وسيله و پيوند و خويشى و محرم راز و بدعت و شبهتى نزد خدا بريده و بى‏اثر است جز آنچه را كه قرآن اثبات كرده است .


[=arial, helvetica, sans-serif]«سمعت ابا عبدالله (ع) يقول قد ولدني رسول الله ص و انا اعلم كتاب الله و فيه بدء الخلق و ما هو كائن الي يوم القيامه و فيه خبر السماء و خبر الارض و خبر الجنه و خبر النار و خبر ما كان و خبر ما هو كائن اعلم ذلك كما انظر الي كفي ان الله يقول فيه تبيان كل شى ء»؛ «امام صادق عليه السلام فرمودند: من از اولاد رسول خدا (ص) هستم و من نسبت به كتاب خدا داناترينم و در آن شروع خلق است و آنچه تا روز قيامت مى باشد و در آن خبر آسمان و زمين و خبر بهشت و جهنم و خبر آنچه اتفاق افتاده و آنچه اتفاق مى افتد موجود است، من اين مطالب را (از قرآن) مى دانم همانطور كه به كف دستم نگاه مى كنم، بدرستيكه خدا مى فرمايد: در آن روشن كننده هر چيز است».


[=arial, helvetica, sans-serif]«قال ابو عبد الله(ع) ما من امر يختلف فيه اثنان الا و له اصل في كتاب الله عز و جل و لكن لا تبلغه عقول الرجال»؛ «امام صادق عليه السلام فرمودند: هيچ چيز نيست كه دو نفر در آن اختلاف كنند مگر آن كه براي آن در كتاب خدي عزوجل اصلي مى باشد ولي انديشه و عقل مردم بدان نمى رسد».اصول کافی ج۱ ص ۶۱


[=arial, helvetica, sans-serif]

[=arial, helvetica, sans-serif]

[=arial, helvetica, sans-serif]امام محمد باقر ( ع ) روايت مي کند که هنگامي که امام حسين ( ع ) در صدد کوچيدن از مدينه برآمد ، زنان بني عبدالمطلب آمدند و به نوحه سرايي پرداختند تا آن که امام حسين ( ع ) ميانشان رفت وگفت ، شما را بخدا سوگند مبادا که معصیت خدا و رسول باشد که از شما سر بزند...(کامل الزيارات ، ص 195 ، ح 275 ، باب 29)

[=arial, helvetica, sans-serif]

[=arial, helvetica, sans-serif]قال فعزاها الحسين وقال لها: " يا أختاه تعزي بعزاء الله فإن سكان السموات يفنون، وأهل الأرض كلهم يموتون، وجميع البرية يهلكون قال: يا أختاه يا أم كلثوم ! وأنت يا زينب ! وأنت يا رقية ! وأنت يا فاطمة ! وأنت يا رباب ! انظرن إذا أنا قتلت فلا تشققن علي جيبا ولا تخمشن علي وجها ولا تقلن علي هجرا ". وروي من طريق آخر، إن زينب لما سمعت مضمون الأبيات كانت في موضع آخر منفردة مع النساء والبنات خرجت حاسرة تجر ثوبها حتى وقفت عليه، وقالت واثكلاه ليت الموت أعدمني الحياة، أليوم ماتت أمي فاطمة، وأبي علي، وأخي الحسن، يا خليفة الماضين وثمال الباقين فنظر إليها الحسين ((عليه السلام)) فقال: يا أختاه. لا يذهبن بحلمك الشيطان.(لهوف سیدبن طاوس)

ask
لطفا کپی پیست نکنید. میتونید نظرات حقیر رو نقد فرمائید

دلايل قمه زني :
مدعيان قمه زني براي اثبات جواز قمه زني خود به دلايلي استدلال مي کنند که در اينجا به نقد بررسي اين دلايل پرداخته مي شود :
1) : افسانه سر به محمل کوبيدن ( تقرير معصوم )
قمه زنان به اين روايت دروغ استناد کرده و مي گويند : اگر قمه زني و سرشکافتن در عاشورا و عزاي سيد الشهداء جايز نيست پس چرا حضرت زينب ( س ) سرش را به چوب محمل کوفت و سر و صورت خود را آغشته به خون کرد . دو استدلال براي قمه زنان وجود دارد :
اول اينکه چون حضرت زينب پرورش يافته دامان وحي بوده و نافرماني خدا را انجام نمي دهد اگر کاري از او سر زده مي توان مجاز بودنش را استنباط کرد .
دوم اينکه مگر امام سجاد ( ع ) که امام معصوم بوده همراه حضرت زينب ( س ) نبود و اين اقدام عمه را نديد آيا سکوت امام معصوم در اينجا نمي تواند در تاٌييد و تقرير اين عمل باشد ؟ تقرير معصوم نيز حجت است .
اما اصل ماجرا چنين است که فردي بنام " مسلم جصاص(گچکار) " نقل مي کند : به هنگامي که در حال بازسازي دروازه اصلي شهر کوفه بوده هياهويي مي شنود و به سمت هياهو حرکت کرده و مي بيند که اسراي واقعه عاشورا در کجاوه بودندو در اين هنگام سر بريده امام حسين ( ع ) را بالاي نيزه بردند که حضرت زينب با مشاهده سر بريده برادر ، سر خود را از فرط ناراحتي به چوب محمل مي کوبد چنانچه خون از زير مقنعه اش جاري شد . و با چشم گريان اشعاري را قرائت کردند(ناسخ التواريخ ، ج 6 ، ص 54 و 55) .
اين مطلب برگرفته شده از کتابي بنام " نورالعين في مشهد الحسين " مي باشد که نويسنده آن مشخص نيست و تنها به ابراهيم بن محمد نيشابوري اسفرايني نسبت داده مي شود که شخصي اشعري مذهب و شافعي مسلک بود و بسياري از علما در بي اعتبار بودن آن صحه گذاشته اند . چنانچه محدث بزرگوار مرحوم شيخ عباس قمي صاحب مفــاتيح الجنـــــــان بيان مي کند که : نسبت سر شکستن به حضرت زينب بعيد است چون ايشان عقيله بني هاشم و صاحب مقام رضا و تسليم است(منتهي الآمال ، ج 1 ، ص 75 ) . وي سپس با استناد به کتابهاي معتبر مي نويسد که اصلاً محمل و هودجي در کار نبود تا آنحضرت سرش را به آن بکوبد .
همچنين عالم بزرگوار آيت اله حاج ميرزا محمد ارباب نيز در خصوص بي اعتبار بودن کتاب نورالعين و بي اساس بودن گفته هاي مسلم جصاص تاکيد دارد(الاربعين الحسينيه ، ميرزا محمد ارباب ، چاپ اسوه ، ص 232) .
به دلايل زير اين خبر اساس و پايه اي ندارد :
الف )- تنها در کتاب نورالعين نوشته شده که طبق آنچه گفته شد بي اعتبار است . و در ساير کتابهاي معتبر ديني اين مطلب گزارش نشده است .
ب ) - سند ندارد و به عبارت ديگر راويان آن در جايي ذکر نشده است .
ج ) - در اشعاري که به حضرت زينب نسبت داده اند مصرعي آمده که در آن حضرت خطاب به امام حسين ( ع ) مي فرمايند : " اگر با من حرف نمي زني لااقل با دختر صغير خود فاطمه سخن بگو " . در حالي که بنا به تصريح همه مورخان اسلامي ، فاطمه بنت الحسين که فاطمه کبري هم خوانده مي شود در آن زمان ( حادثه عاشورا ) زن بزرگ و شوهر داري بود که همسرشان حسن بن حسن ( ع ) معروف به حسن مثني بوده و در روز عاشورا پس از آنکه زخمهاي فراواني برداشته بودند از مرگ نجات يافت . و از دختر ديگري بنام فاطمه که صغير بوده ، در کاروان اسرا نام برده نشده است و آنکه در ميان روضه خوانان بنام فاطمه صغري معروف است به قول خود روضه خوانان به علت بيماري در مدينه مانده بود و در حماسه عاشورا شرکت نداشت .
د ) - در بيت ديگري از همان اشعار منتسب به حضرت زينب ، حضرت امام حسين به سنگدلي و قساوت قلب متهم شده که حتي با تمسک به صنايع ادبي ، مانند تجاهل عارف هم قابل توجيه نيست .
ه ) - با توجه به شخصيت معرفي شده حضرت زينب در متون اسلامي که ايشان را آدمي خويشتندار و رضا و تسليم معرفي کرده اند ، آنچه در اين کتاب گفته شده با آنچه در ساير متون معتبر اسلامي آمده متضاد است وچهره ديگري از حضرت زينب معرفي شده است .
علاوه بر آنچه گفته شد ، اگر بر فرض محال چنين گفته اي صحت داشته باشد که ندارد ، عمل قمه زنان با فعل حضرت زينب تفاوت آشکار دارد(تحريف شناسي عاشورا و تاريخ امام حسين ، محمد صحتي سردرودي ، ص 209 ) .
2) جزع براي امام حسين ( ع )
قمه زنان با استناد به اين موضوع ، قمه زني را از مصاديق جزع و عزاداري مي دانند چون جزع و عزاداري براي امام حسين از شعائر الهي است پس قمه زني نيز به تبع آن جايز و حتي مستحب است .
ولي بايد دانست که هر فعل و شيئي داراي تعريف و محدوده مشخصي مي باشد که اين تعريف يا از ناحيه شرع مقدس معين شده و يا عقل و عرف براي آن محدوه معين مي نمايد . در اينجا نيز بايد محدوده عزاداري توسط شرع يا عقل معين گردد . امام خميني (قدس سره) در اين باره چنين مي گويند :" در اينجا هم بايد در خصوص عزاداري ومجالسي که به نام امام حسين ( ع ) بر پا مي شود سخني بگويم . ما وهيچ يک از دينداران نمي گوييم که با اين مراسم ، هر کسي هر کاري مي کند خوب است . چه بسا علماي بزرگ و دانشمندان ، بسياري از اين کارها را ناروا دانسته و از آن جلوگيري کرده اند(کشف الاسرار ، ص 173) . "
اما در مورد قمه زني بايد گفت که هيچ دليل شرعي که بتوان با آن قمه زني يا اعمال شبيه به آن را به عنوان عزاداري و جزع بر شمارد موجود نمي باشد . از برخي روايات نيز مي توان اين موضوع را درک کرد . چنانچه جابر بن عبداله انصاري مي گويد از امام محمد باقر ( ع ) درباره جزع سئوال نمودم حضرت فرمودند : " شديدترين مرتبه جزع عبارتست از فرياد همراه واي گفتن ، زدن بصورت و سينه و چيدن مو از جلوي سر ، و هر کس نوحه گري بر پا کند به طور حتم صبر را رها کرده و در غير صبر قرار گرفته است . " (وسائل ، ج 2 ، ص 915 ، باب کراهه الصراخ بالويل و العويل)
که با اين بيان با قاطعيت مي توان گفت که از ديدگاه شرع ، قمه زني و اعمال شبيه آن را نمي توان به عنوان گونه اي عزاداري و جزع به حساب آورد . زيرا لطم بنا بر تصريح کليه اهل لغت به معناي زدن بصورت با کف دست است که معناي بسيار متفاوتي با قمه زني دارد . اما متاٌسفانه بعضي از طرفداران قمه زني براي اين که کار خود را توجيه نمايند و وجهه شرعي به آن بدهند دست به تحريفاتي در متون روايات نيز زده اند . مثلاً روايت (... لا شيي في الطلم علي الخدود سوي الاستغفار و التوبه ... و علي مثله تلطم الخدود و تشق الجيوب ) ؛ " چيزي در زدن بر صورت به جز استغفار و توبه نيست ... و براي مثل حسين ( ع ) لطمه به صورت زده شده و گريبان چاک زده شده است . " (تهذيب ، ج 8 ، ص 325 ) که امام صادق ( ع ) در بيان اين معنا مي باشند که لطمه زدن بصورت کفاره اي لازم نيست و چون عمل توسط زنان هاشمي و براي سروراني همچون امام حسين ( ع ) انجام شده فقط توبه و استغفار براي آن کافي است ، به اينگونه بيان شده : " و علي مثله فلتطلم الخدود و لتشق الجيوب " ؛ " و بر مثل حسين ( ع ) بايد بصورت زد و گريبان چاک داد . " که در آن نقل فعلهاي روايت بصورت امر درآمده است .
در مورد اين سند بايد گفت :
الف ) - سند اين روايت ضعيف است و بسياري از فقهاء به اين امر تصريح نموده ند :
شهيد ثاني در مسالک الافهام در اين باره مي گويد : " سند اين روايت ضعيف مي باشد ، زيرا خالد بن سدير که در سند آن است فردي غير موثق مي باشد . " (مسالک الافهام ، ج 10 ، ص 27 )
شيخ صدوق در مورد او گفته که روايات کتابش جعلي است .
محقق بزرگوار آقا رضا همداني در کتاب مصباح الفقيه مي نويسد : اين روايت به خاطر ضعف سندش و اعراض اصحاب از آن صلاحيت براي دليل واقع شدن را ندارد(مصباح الفقيه ، ج 1 ، ص 430) .
- آيت اله العظمي گلپايگاني نيز مي نويسد : بسيار بعيد است که جواز لطم به صورت و گريبان چاک دادن را به عزاداري امام حسين ( ع ) اختصاص دهيم زيرا وقتي که اين دو فعل در اسلام حرام باشد محققاً زنان فاطمي نيز آن را انجام نداده اند اگر چه اين اعمال براي امام حسين ( ع ) جايز باشد زيرا انجام اين اعمال موجب تنفر و بيزاري نفوس مردم از آن عمل ميشود(کتاب الطهاره الاول ، ص 218) .
ب ) - متن اين روايت داراي تناقضاتي است که بعضي فقها به آن اشاره نموده اند :
- آيت اله سيد احمد خوانساري در کتاب جامع المدارک مي نويسد : استفاده وجوب کفاره از اين
روايت به خاطر تناقضاتي که در آن است مشکل است زيرا در آن آمده است نماز کسي که گريبانش را در عزاي زوج يا فرزندش چاک دهد صحيح نيست تا اينکه کفاره بدهد و همچنين آمده است که چيزي در لطمه زدن بصورت غير از استغفار و توبه نيست ، پس چگونه ميتوان ملتزم شد که نماز شخص ، بدون کفاره دادن و توبه صحيح نباشد و همچنين چگونه مي توان ملتزم به وجوب استغفار و توبه در لطم بر صورت شد با وجود آنچه که در ذيل اين روايت آمده است که " و علي مثله تشق الجيوب " زيرا که استغفار و توبه فرع حرمت است(جامع المدارک ، ج 5 ، ص 14) .
ج ) - چنانچه گفته شد کلمه " لطم " به معناي زدن به صورت با کف دست مي باشد نه وارد کردن خراش بصورت ، تا بتوان با آن بر جواز قمه زني احتجاج نمود . که اين معني را مي توان از خود روايت هم فهميد زيرا در صدر روايت براي وارد کردن خراش بصورت کفاره قرار داده شده است . ولي در ادامه ، لطمه را از موارد وجوب کفاره خارج نموده و استغفار را براي آن کافي مي داند که اين عمل بيانگر آنست که لطمه چيزي غير از خراش است .
د ) - با وجود روايات متعددي که از پيامبر ( ص ) ، اهل بيت ( ع ) در نهي از آسيب رساندن به بدن در عزاداري رسيده است ، استدلال به اين خبر ضعيف و غير صحيح مي باشد . بر همين اساس است که گفته شده فتاوي که غالباً از علما و در مورد جواز قمه زني صادر مي شود به خاطر محبت شديد ايشان نسبت به امام حسين ( ع ) و خوف آنها از آسيب وارد شدن به عزاداري آن حضرت است و مبناي محکم فقهي ندارد .
ه ) - در صورت اثبات لطم توسط زنان فاطمي و همچنين اثبات اينکه امام سجاد ( ع ) بر اين اعمال سکوت نمودند نيز نمي توان حکم آنرا براي ديگران جاري نمود . چون ممکن است اين حکم فقط اختصاص به زنان فاطمي داشته باشد که در آن شرايط حضور داشتند و داراي رابطه خويشاوندي با آن حضرت بودند .
مرحوم آيت الله العظمي شيخ محمد حسن نجفي صاحب جواهر الکلام در اين باره مي نويسد : " استدلال به آنچه که در مورد فعل زنان فاطمي نقل شده است و در ذيل خبر خالد بن سدير از امام صادق ( ع ) نيز آمده ، متوقف بر آن است که عمل آنها بر غير پدر و برادرشان باشد و همچنين اينکه حضرت علي بن حسين ( ع ) بر عمل آنها علم داشته و در مقابل آن نيز سکوت نموده اند که اين سکوت هم بگونه اي باشد که نشانه اي از رضايت آن حضرت از آن عمل داشته باشد ، که چنگ زدن به خارهاي بيابان براي کندن خارهاي آن با دست از پذيرش اين گفته ها آسانتر است " .
در تعدادي از روايات امام حسين ( ع ) زنان فاطمي را از گريبان چاک زدن و وارد کردن خراش به صورت ، بعد از شهادتشان نهي فرمودند چنانچه در لهوف و ديگر مقاتل معتبر آمده است که امام حسين ( ع ) در شب عاشورا به زنان حرم چنين فرمودند: " اي خواهرم ام کلثوم ، و تو زينب و هم تو اي فاطمه و تو اي رباب توجه کنيد ! هر گاه کشته شدم ، گريبان چاک نزنيد و صورت نخراشيد و سخن ناروا بر زبان جاري نکنيد . " (اللهوف ، ص 141-140)
در کتاب کامل الزيارت نيز از امام محمد باقر ( ع ) روايت مي کند که هنگامي که امام حسين ( ع ) در صدد کوچيدن از مدينه برآمد ، زنان بني عبدالمطلب آمدند و به نوحه سرايي پرداختند تا آن که امام حسين ( ع ) ميانشان رفت و گفت ، شما را بخدا سوگند مبادا که نافرماني خدا و رسول باشد که از شما سر بزند(کامل الزيارات ، ص 195 ، ح 275 ، باب 29) . که مراد آن حضرت لااقل شق جيوب و خمش وجوه را شامل ميشود .
و ) - لطمه زدن هميشه عملي بوده که توسط زنان انجام مي گرفته و رواياتي هم که در نهي آن وارد شده همگي خطاب به جمعيت نساء است . پس در صورتي نيز که از روايت فوق جواز لطمه زني در مصيبت امام حسين ( ع ) برداشت شود بايد آن را اختصاص به همان قشر داد .
پس همانگونه که بررسي شد استدلال به اين روايت براي اثبات جواز قمه زني هم از حيث دلالت و هم از حيث سند آن بي مورد مي باشد .
از طرفي ديگر عقل هيچ گاه حکم نمي کند که قمه زني مصداق جزع و عزاداري باشد زيرا عزاداري يعني اظهار حزن و اندوه نسبت به امام حسين ( ع ) ، کسي که با کارد تيز به جان خودش مي افتد و به سر خودش مي کوبد حالت حزن و عزاداري است يا يک حالت وحشت و ترس خصوصاً براي بچه ها و افرادي که تحمل ديدن اين صحنه را ندارند . گذشته از اين عزاداري اگر به نحومتعارف خود باشد اثري که بر آن مترتب است بر جاي خواهد گذاشت ولي اگر به گونه هاي غير متعارف همچون قمه زني انجام شود نه تنها اثر وضعي خود را ندارد بلکه ممکن است نتايج بد و سويي بر جاي گذارد . به همين جهت بوده که اسلام اجازه نداده است که انسان هر روشي را جهت تحقق عمل خود انتخاب کند . بـــــراي بيـان اندوه ، روشهاي متمدن تري وجود دارد که بجاست به مدد انسانيت خود آنها را بشناسيم ، اندوه کنشي براي خودآزاري نيست بلکه راهي براي کمال بخشيدن به انسانيت است .
بر همين اساس است که روش هماهنگ با فکر و عقيده اينست که اندوه از راه قداست قهرمانان آن ، راهي براي هماهنگي با مصيبتي باشد که آنها داشته اند ، تا شهادت ، قداست اسلامي خود را حفظ کند و مصيبت در گامهاي رسالت ، موثر واقع شود . بنابراين بايد غم و اندوه آنان را به گونه اي مجسم کرد که رسالت را مجسم کنند و جنبه هاي انساني آن را آشکار سازد تا مردم بدانند که اين مصيبت ، مصيبت انساني تاريخي نبوده ، بلکه مصيبت انسانيت در تمام مراحل زندگي بوده است .
متأسفانه اين روشهاي نادرست چنان اهميتي پيدا کرده اند که اين فکر را بوجود آورده اند که ميان اينها و بقاء و استمرار دين يا علاقه مردم به اهل بيت رابطه است . بطوري که اگر کسي از جنبه هاي منفي اين روشها سخن گويد ، گويا دعوت به کفر و خروج از دين کرده است . کار بجايي رسيده است که بعضي مي ترسند که آنهايي که اين روشها را انکــار مي کنند از جانب اهل بيت گرفتار بلايي شوند يا ضربتي از آسمان بر سر آنها فرود آيد . زيرا در مقام دشمني با ائمه قرار گرفته اند .
حتي برخي از علماء ديني تصريح مي کنند که اگر درباره برخي از مسائل سخني بگويند از امام حسين ( ع ) بيمناکند گويا آن حضرت که در پيشگاه خداوند است همچون افراد معمولي در قيد و بند مسائل شخصي خويش است و در صدد انتقام گرفتن از مخالفين مي باشد

CELLAR;362871 نوشت:
لطفا کپی پیست نکنید. میتونید نظرات حقیر رو نقد فرمائید

اگر منظورتان افسانه سر به محمل کوبیدن است پاسخ داده شد

متن را کامل بخوانید اگر نقدی داشتید در خدمتم

کاربر آلبوس
چرا که بی دلیل نسبت ناروا میزنید البته جاش تو این تاپیک نیست و بحث رو مختل نکنید. حضرت آقا وحید در شعری میفرماید ما سگ علی ع هستیم. بعد توی بی مقدار همچین توهین ناروایی میزنید؟

کاربر اسک
عزیزم، من از دو جنبه تحریم قمه زنی آنرا باطل شمردم همانطور که گذشت و توجیه کردم که چه بزرگانی ازین امر مقدسه دفاع کرده اند و شماهم بدون دخالت در کار دیگران بمرجع خود رجوع کنید

): مواسات و همدردي با امام حسين ( ع )
دليل ديگرقمه زنان براي قمه زدن ، اين است که آنان عنوان مي دارند که عمل مانوعي مواسات و همدرديبا امام حسين ( ع ) است.
در جوابگفت :
ابتدا بايدتعريف و محدوده مشخصي براي مواسات مشخص کرد سپس حکم کرد که قمه زنيمصداق مواسات است يانه ؟ . مواسات در لغت به معناي آن است که از آنچه داريم به طرفمقابل خويش بدهيم تابا او مساوي شويم . پس اطلاق مواسات بر قمه زني از نظر معنايلغوي غلط است . در اينجا چيزي به امام حسين ( ع ) داده نشدهاست زيرا انجام ايناموريا بخاطر دنياي ايشان است که آنحضرت در دنيا نيستند و يا بخاطر آخرت آن حضرتاست که ايشان در آخرت، به اين کارها نيازي ندارند.
پس اگر سيدالشهداء به خاطر نبرد در راه خدا متألم ميشد ، همدردي ما اين است کهما هم بخاطر نبرد درراه خدا متألم شويم ، زيرا معناي مشارکت همين است که در جاي اوقرار گيريم .
4): احياي امر مذهب
مدافعانقمه زني ادعا مي کنند که با قمه زني پايه هاي دين را تقويت نموده وبدينوسيله تعداد علاقهمندان به مذهب تشيع را مي توان افزايش داد . استناد به ايندليل در منابع مختلف بصورتهاي گوناگون ديده مي شود . آقايسيد حسن شيرازي با حملهبهکساني که در پي حذف اين شعائر هستند اينگونه استدلال مي کند : " اگر بحثمبارزهبا محرماتو حفظ اسلام هست چرا با ديگر محرمات مبارزه نمي شود و اگر بحث مبارزه بااين شعائر است چرا ازروز اول با آنها مخالفت نشد و مجموع اينها از سالها قبل استکه اجرا گرديده است و مهمترين دلايل موافقت با قمه زني همينهاست . " (اشعائرالحسينيه، ص 25-26 و 128) و پس از نقل آنها نتيجه مي گيرد که قمه زني ذاتاً مباح وپيروي از امام است .
در جواب ازاين استدلال بايد گفت :
باطلبودن اين استدلال بسيار مشخص مي باشد زيرا اصلي ترين دليل حرمت قمه زنيموضوع مدهنو تضعيف مذهب بودن آن است بگونه اي که انجام آن چهره اي زشت و وحشيانهاز اسلامدر نظر غير مسلمانان و حتي بعضي از مسلمانان بر جاي مي گذارد .
دانشمندشيعي علامه سيد محسن امين ( ره ) در اين زمينه مي گويد : " چه لزوميدارد در انجام دادن کاريمثل قمه زني که اگر فرض شود آن عمل جزء قطعي دين اسلام استموجب نسبت داده شدن عار و ننگ به دين و اهل آن ميشود . ومردم را از دين متنفر ميکند. آيا تقوا و احتياط ايجاب نمي کند که بايد از قمه زني خودداري نمود . حتي اگرما قمه زني را مباح همبدانيم بايد آنرا ترک نمود چون از واجبات نمي باشد که با ترکآن ضرري به دين وارد کند . "
همچنينمرحوم آيت الله العظمي امام خميني ( ره ) در اين باره مي گويد : " شما ميخواهيد براي خدا کاريانجام دهيد . در شرايطي که کاري به ضرر اسلام تمام شود بهتراست که انجام نشود مثلاً قمه زني که موجب وهن اسلام مي شودشما تا مي توانيد دستجاتوسينه زني را با شکوهتر انجام دهيد . "( در سايه آفتاب ، محمدحسن رحيميان ، ص116)
5): استدلال به فرازي از زيارت ناحيه مقدسه
در قسمتياز زيارت منسوب به زيارتناحيهمقدسه آمده است : " من صبح و عصر بر توندبه مي کنم و به جاي اشکها بر تو خون مي گريم . "بعضي ها خواسته اند تا از اينعبارت جواز قمه زني و خونريزي را استفاده نموده و بگويندچون امام زمان ( عج ) حاضراستبراي جد بزرگوارش خون گريه کند پس ما نيز مي توانيم قمه زني و خونريزي کنيم .
اولاً بايدگفت : اينگونه استدلال ها يا از شدت تعصب آنهاست يا از روي قلت سواد . زيرا هر شخص غير مغرضي با شنيدن اين جملاتمتوجه ميشود که خون گريه کردن امرياست که عرفاً محال بوده و عملي نيست . پس اگر معناي کلام راآنگونه که قمه زنانمعنيمي کنند تصور کنيم لازم مي آيد که نعوذبالله امام زمان ( عج ) در اين کلماتدروغ گفته باشند .اينگونه استعمالات ادبي که براي بيان شدت احساسات فرد بکار ميروددر کلام فصحاء به وفوريافت ميشود و نبايد آن را در غير محل آن ، معني نمود .
ثانياً :بحث مربوط به اين روايت فقط در عنوان اولي حکم قمه زني وجود دارد و آناين است که آيا آسيبرساندن به بدن در عزاداري جايز است يا نه ؟ . اما بحث از عنوانثانوي قمه زني ، کهوهن مذهب بودن آن است همچنان به جاي خويش باقي است . به عبارتديگر قمه زني همچنانبه عنوان ثانوي حرام خواهد بود.
ادعاهاي نامشروع :
بسياري ازافرادي که به اينگونه اعمال دست مي زنند ادعا مي کنند که مصيبت امامحسين ( ع ) چنان درآنها ايجاد حزن و اندوه مي کند که عنان عقل خود را از کف داده واز خود بيخود مي شوندو بقول خود آنها ديوانه امام مي گردند . جاي تعجب است که بااين ادعاها بايد گفت که جايگاه اين افراد از ائمه اطهار همبالاتر است زيرا ائمه باآنکهبا علم الهي خويش هميشه ناظر آن وقايع بودند هيچ خبري از آنها بدست نيامده کهاينگونه حرکات و رفتاررا حتي در سطح کوچکتري انجام داده باشند . حتي امام حسين ( ع ) در شب عاشورا از حضرت زينب خواست تا پس از وي گريبان پارهنکند و صورت نخراشد وفريادنکشد(اللهوف ، ص 140-140).
اين افرادبايد بدانند که قيام عاشورا قيامي نيست که هدف آن تحويل دادن آدمديوانه به جامعه باشدبلکه هدفي بسيار بزرگتر و با ارزشتر در آن نهفته است و آنآزادگي و عزت براي زيستن و زندگي کردن است .

Albus;362866 نوشت:
به نام خدا
سلام
هیچ کدام از روایاتی که مطرح کردید با فرض این که همگی درست باشند،به معنای این نیست که چیزی مثل قمه بر سر بزنیم.کندن مو،سینه زدن،دست بر سر زدن،گریه و ... با کاری که در هنگام قمه زدن انجام می شود بسیار فاصله دارد.
اما کسی که می گوید "من سگ زینبم" یعنی خود را سگ می داند نه انسان.پس به نعمتی انسان بودن که خداوند به او داده کفر ورزیده و کفر نعمت کرده.


ضمن عرض سلام خدمت همه عزیزان ،

البته این روایات هیچ کدام صحیح نیستند و همگی ضعف سندی و عدم ثبوت دلالی دارند ، قویترین دلیل برای قمه زنی همان کوبیدن سر حضرت زینب به کجاوه است که البته روایت مرسل است و در کتابی نقل شده که اصلا نویسنده آن مشخص نیست . تفصیل بیشتر :

http://ahlebayt.porsemani.ir/content/كوبيدن-سر-حضرت-زينبس-به-محمل

آقای مسائلی هم در کتاب " قمه زنی ، سنت یا بدعت " مطالب مفیدی ارائه می دهند که توصیه می شود عزیزان مطالعه کنند . ایشان در آنجا ثابت می کنند که قمه زنی یک بدعت و فعل حرام می باشد و فتاوای 50 تن از مراجع عظام تقلید که این عمل را حرام یا ناروا دانسته اند می آورند ، حتی می توانید عکس متن فتاوای را هم ملاحظه کنید و بعد ببینید که جناب کیلار تا چه مقدار واقعیات را گفته اند ، دقیقا عکس فتاوایی که ایشان در اینجا به برخی مراجع نسبت می دهند ، در آن کتاب با عکس متن فتوای آمده است .

برای دانلود کتاب : http://shekhmahdi.persiangig.com/final.pdf

در ضمن اینکه بر آیت الله وحید خراسانی دروغ می بندید ، و فتوا از ایشان جعل می کنید ، خود ایشان در دیدار با طلاب این فتاوای ساختگی از زبانشان را تکذیب کرده اند و فرموده اند که من هیچ گاه در مورد جائز بودن قمه زنی سخن نگفته ام .

والسلام علی سلامه العقل.

به نام خدا
سلام

CELLAR;362876 نوشت:
چرا که بی دلیل نسبت ناروا میزنید البته جاش تو این تاپیک نیست و بحث رو مختل نکنید. حضرت آقا وحید در شعری میفرماید ما سگ علی ع هستیم. بعد توی بی مقدار همچین توهین ناروایی میزنید؟

این که من چقدر مقدار دارم را شما تعیین نمی کنید.خدا تعیین می کند.همینقدر حداقل مقدار دارم که مثل شما زود از کوره در نرم و به برادر مسلمانم فحش ندهم.
ثانیاً ایشان معصوم نیستند.بنابراین اشتباه کردنشان ممکن است.بنده قداستی در ایشان نمی بینم.قداست در ائمه،پیامبران و خداوند است.نه در یک عالم دینی.
در ضمن حتی اگر من نسبت ناروا زده باشم (که نزدم) شما از نظر شرعی حق ندارید با فحش جواب من را بدهید.اگر خودتان فکر می کنید بدعتگزارید بحثی نیست.من جمله خودم را کلی گفتم.شما می توانید ببینید که در آن صدق می کنید یا نه.

عبدالرسول

من افترا نبستم آنچه موجود بود عرض کردم و توقع دارم پس از جستجو علیه کسی صحبت کنید. ضمنا من مقلد حضرت آقا صافی ام که مانعی نمیبیند. والله العالم

تبيين دلائل حرمت قمه زني

1) بدعتبودن قمه زني

بدعت دارايدو معناي لغوي و اصطلاحي است که معناي لغوي آن ايجاد هر امر جديد وبي سابقه و در معنياصطلاحي به معناي افزودن مسأله وحکمي جديد و بي سابقه به ديناست مانند حلال کردن حرامي و يا حرام کردن حلالي . قمه زني نيزدر هر دو معني آنقرارگرفته و حکم به حرمت آن مي گردد.

از طريقمعناي لغوي :

هرگاهفعل و امر جديدي که جزء دين بودن آن ثابت نشده سبب وهن و تضعيف دين شود ،به يقينانجام آن فعل حرام بوده و بايد از انجام آن پرهيز شود . قمه زني نيز ازاموراختراعي مي باشد که هيچگونه سابقه اي در عصر ائمه ( ع ) و حتي قرون نزديک بهآن نداشتهاست . شهيد مطهري در اين رابطه مي گويد : " قمه زني و بلند کردن طبل وشيپور ازارتدوکسهاي قفقاز به ايران سرايت کردو چون روحيه مردم براي پذيرفتنآنهاآمادگيداشت همچون برق در همه جا دويد . "( جاذبه و دافعه علي ( ع ) ، ص 154) جالبتر آنکه طبق گفته شهيدمطهري تيغ زني ، زنجير زني ، حمل صليب (= حمل علم ) ،زدن طبل و شيپور و ... حتي هم اکنون نيز به همينشکل در لورد lourdes) )ساليانهدرسالروزشهادت مسيح ! برگزار ميشود .

از طريقمعناي اصطلاحي :

بطور کلياگر شخصي عملي را که دليلي بر وجوب يا استحباب آن ندارد به اعتقاداينکه آن عمل واجب يامستحب است انجام دهد به يقين ، انجام آن فعل با اين نيت حراممي باشد . امام خميني ( ره ) در اين مورد مي نويسد : "تشريع ، يعني به دين واردکردنچيزي که از دين نيست . اين مساوي با بدعت است . " (انوار الهدايه ، امامخمينيج 1 ، ص225)

افراد قمهزن نيز قمه زني را به نيت اينکه از اعمال عبادي و مطلوب است انجام ميدهند در حاليکه قمهزني هيچ ميانه اي با دين ندارد . علامه سيد محسن امين ( ره ) دراين رابطه مي نويسد :" بزرگترين گناهها اين است که انسان بدعت ها را به جاي مستحبگرفته و يا امورمستحبي را بدعت وانمود کند امور نهي شده ، که در عزاداريها فراواناتفاق مي افتد ، ازقرار زير است : 1)- کذب و دروغ گفتن . 2)- آزار نفس و اذيت کردنبدن ، که همان قمه زدنو ... حرام بودن اين امور ، عملاً و فعلاً ثابت است . 3)- جيغ زدن و فريادهاي بلند زنان ، که علاوه بر زشت بودنآن ، اصلاً گناه و معصيت است. 4)- دادو فرياد و نعره هاي وحشيانه با صداهاي نکره . 5)- غير از اينها آنچه بهنام دين در اينگونهمجالس ، موجب آبروريزي و هتک حرمت فوق العاده دين ميشود و حدمرزي نيز نمي توان بر آن شمرد . " (التنزيه ، ص 13)

بدعت دردين امر نکوهيده اي است که به هر نام و هدفي که باشد جز خسران و ضربه براصل دين حاصل ديگريندارد . غالباً آنهايي که اقدام به بدعت گذاري در دين مي کنند ،کساني هستند که ازراههاي معقول نتوانسته اند جايگاه مناسبي در بين دينداران برايخود پيدا کنند و ياافراد جاهل و غافلي هستند که به گمان خود از اين راه مي توانندخدمتي به دين کنند.اين دسته مصداق بارز افرادي هستند که امام صادق ( ع ) در حديثيآنها را چنين معرفي ميکنند : " دو نفر کمر مرا شکستند ؛ عالم پرده در نابکار وجاهل ناداني که فقط بهظاهر دستورات ديني توجه مي کنند ."( ميزان الحکمه ، ج 8 ، ص 4003)

پيامبراسلام ( ص ) فرمودند : " بدترين کارها آنست که نوپديد و بي سابقه باشد . بدانيد هر بدعتي گمراهي است و هر گمراهي فرجامش آتش است ." (امالي شيخ مفيد ، ص188 ، اصول کافي ج 1 ، ص 57)

حضرتاميرالمومنين(عليه السلام) نيز در نکوهش بدعت چنين مي فرمايند: " هيچ بدعتينهاده نشده مگر آنکهبدان سبب سنتي ترک شد . از بدعت ها بپرهيزيد و راه روشن را درپيش گيريد . بهترينکارها آن است که پيشينه داشته باشد و بدترين آنها آن است که نوپديد و بي سابقه باشد. " (ميزان الحکمه ، ج 1 ، ص 453).

2) : وهن وتضعيف مذهب

وهن در لغتبه معناي تضعيف و سست نمودن کسي يا چيزي است و منظور از آن در اينجااين است که اگر ديگراناين عمل را در عزاداري امام حسين ( ع ) ببينند مذهب شيعه رامتهم به خشونت ، توحش و خرافه گري مي کنند ، که در نتيجهمنجر به تضعيف و وهن تشيعميگردد . مهمترين دليلي که براي حرمت قمه زني ذکر شده وهن نسبت به مذهب است .

تا کنون درشبکه هاي تلويزيوني و رسانه هاي ضد اسلامي در جهان ، با استناد بهصحنه هاي قمه زني کهدر برخي ديگر از کشورهاي اسلامي نظير پاکستان و عراق هم معمولاست توليدات زيادي رابر عليه اسلام و مسلمين تهيه کرده اند که در آنها چهره اي خشنو زشت از اسلام معرفيشده است . نظير فيلم " شمشير اسلام " که توسط شبکه تلويزيونيبي بي سي تهيه شده ويا فيلم " ترور شيعي " که از تلويزيون آمريکا پخش شد که در آنشيعيان به گونه ايمعرفي شده بودند که به چيزي جز قتل و خونريزي فکر نمي کنند و درپايان نيز صحنه هاي ازقمه زني در روز عاشورا پخش گرديد(کيهان عربي 6/1/1415 ،شماره 3113).

اينکهاستعماراز تمامي ابزارهاي ممکن در جهت ضربه زدن به اسلام و مسلمين استفادهمي کند ، در طولتاريخ به اثبات رسيده است ، قمـــه زني نيز يکي از همينابزارهــــاست که مقــــام معظم رهبري در اين رابطه مطلبينقــــل کرده اند : " ... وقتيکمونيست ها بر منطقه آذربايجان شوروي سابق مسلط شدند همه آثار اسلامي را ازآنجا محو کردند مثلاًمساجد را به انبار تبديل کردند و ...و هيچ نشانه اي از اسلامو تشيع باقي نگذاشتند فقط يک چيز را اجازه دادند و آن قمهزدن بود . دستورالعملروسايکمونيستي به زير دستانشان اين بود که مسلمانان حق ندارند نماز جماعت برگزارکنند و يا قرآن بخواننداما اجازه دارند که قمه بزنند ، چون خود قمه زني براي آنهايک وسيله تبليغاتي بر ضد دين و تشيع بود ... " (نقلشده در ديدار عمومي با مردممشهددر اول فروردين 1376).

در سايتhttp://www.rahpouyan.com/ مقاله ايتحت عنوان " دفاع از حريم شيعه ، قسمت نهم " آمده است که در آن ذکر شدهدراسنادسفارت انگليس در تهران ، مدرکي پيدا شده با اين مضمون : در سال 1324 شمسيسفارت انگليس در ايرانتعداد 15000 قمه خريد و به هيئات مذهبي اهدا کرد !که خودتانرا بزنيد و کاري به کار ما نداشته باشيد .

3) : تبعات بهداشتي و رواني قمه زني

الف)- عوارض بهداشتي :

پيامدهاياين عمل ( قمه زني ) به اعتقاد کارشناسان و متخصصان امور بهداشتعبارتند از :

- خونريزي ،عفونت هاي موضعي ،قطع شدن عروق و اعصاب ، احتمال شيوع بيماريهايعفوني همچون هپاتيت b و مننژيت ، ايجاد جوشگاه ناهنجار ( محل ترميم زخم بد شکل ) ،احتمال بروز شوک ناشياز کم شدن حجم خون بدليل خونريزي ، احتمال بروز آنمي ( کمخوني ) ، احتمال بروز کزاز و در موارد نادر بيماري هاري ،خطر احتمال ابتلا بهعفونتهايپوست و استخوان ، تشکيل کانونهاي چرکي داخل نسج مغز و ايجاد آبسه در اثرقمه زدنهاي عمقي ،شکستگي استخوانهاي جمجمه و فرو رفتگي آن و مرگ سلولي .

ب)- اثرات زيانبار اصابت قمه بر مغز :

از ديدگاهدکتر عليرضا زالي جراح مغز و اعصاب و استاديار دانشکده پزشــکيدانشـــگاه عــلومپزشکي شهيد بهشتي ، اثرات وارده به مغز عبارتند از :

-آسيب ديدگيپوست و مو ، استخوان و نسج مغزي زير استخوان در اثر اصابت قمه

- لختگي ،پارگي ، و جراحت وريدي و خونريزي شديد در اثر اصابت قمه به سيستموريدي مغز مــوسوم بهسينوس " بلياژيتال"

- ايجادشکستگي فرو رفته در اثر شکسته شدن قطعات استخواني زيرين

- تشکيلکانونهاي عفونت در شکستگي فرو رفته

- کوفتگي ،خونريزي و دچار دمه شدن نسج مغز

- وارد شدنمو و اجسام خارجي به داخل و تشديد خطر عفونت

ج)- تأثير قمه زني بر کودکان :

قمه زني ميتواند تعادل رواني برخي از افراد حساس جامعه را نيز بر هم بزند . بنابه نظر متخصصانروانپزشکي قمه زني اثرات بسيار بدي را بر روي کودکان بر جاي ميگذارد که مهمترين آنهاعبارتند از :

- بوجود آمدنحالت رعب و و حشت و هراس و چندش در کودکان

- سست شدنباورهاي مذهبي کودکان بعلت مشکل بودن توجيه کودکان نسبت به عمل قمهزني

دکتر مهديبينا دانشيار رشته روانپزشکي معتقد است که عمل قمه زني شبه مذهب است وجنبه محدود نگري فکريدارد و بيشتر قمه زنان نمي دانند که به چه دليل دست به ايناقدام مي زنند . به اعتقاد وي در عرفان اسلامي اعضاء بدنمتعلق به انسان نيست و تکتکاعضاي بدن امانت الهي است و نبايد با امانت به اين صورت رفتار کرد(پيرامونقمه زني درعاشورا ، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي ، ص 11-14).

[=&quot]5-1) - [=&quot]سابقه حرمتقمه زني[=&quot]
[=&quot]بر خلافتصور، قبل از انقلاب نيز بسياري از فقهاي بزرگ ديني حرمت قمه ز ني را[=&quot] [=&quot]مطرح کرده اند .فقهايي همچون[=&quot] :[=&quot]
[=&quot]آيت الهالعظمي سيد محمد حسن شيرازي مشهور به ميرزاي شيرازي(تراجيد يا کربلا ، ص[=&quot] 449[=&quot]، پيرامون قمه زني در عاشورا ، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي ، ص 18 و مجله[=&quot] [=&quot]الموسم شماره 12 ، سل1991 ، ص 216[=&quot]).[=&quot]
[=&quot]حاج شيخعبدالکريم حائري يزدي موسس حوزه علميه قم(منتخب الاحکام ، ص 108 ، علماء[=&quot] [=&quot]و رژيم شاه ، ص 136 بهنقل از اطلاعات در يک ربع فرن ، ص 28[=&quot]).[=&quot]
[=&quot]آيت الهالعظمي سيد ابوالحسن اصفهاني .( دايره االمعارف تشيع ، ج 2 ، ص 531 و[=&quot] [=&quot]اعيان الشيعه ، ج 10 ،ص 378[=&quot])[=&quot]
[=&quot]آيت الهالعظمي سيد محسن حکيم(شعائر الحسينيه بين الوعي و الخرافه ، ص 137[=&quot]) .[=&quot]
[=&quot]آيت الهالعظمي سيد محسن امين عاملي[=&quot].[=&quot]
[=&quot]علامه شيخمحمد جواد مغنيه(الشيعه في الميزان ، ص 14 و 98[=&quot]) .[=&quot]
[=&quot]آيت الهالعظمي عبدالکريم جزائري[=&quot].[=&quot]
[=&quot]آيت الهمحمد باقر بيرجندي(کبريت احمر ، به کوشش اباذري ، ص 150[=&quot]) .[=&quot]
[=&quot]آيت الهالعظمي محمد مهدي قزويني[=&quot].[=&quot]
[=&quot]آيت الههبه الدين حسيني شهرستاني[=&quot].[=&quot]
[=&quot]آيت الهشيخ جعفر بديري(هکذا عرفتهم ، ج 1 ، ص 209[=&quot]) .[=&quot]
[=&quot]علامه شيخمحسن شراره(همان ، ج 3 ، ص 230[=&quot]).[=&quot]
[=&quot]آيت الهشيخ محمد خالصي[=&quot] .[=&quot]
[=&quot]شيخ عليقمي(همان ، ج 1 ، ص 209[=&quot]).[=&quot]
[=&quot]آيت الهشيخ غلامحسين تبريزي(گلشن ايرار ، ج 5 ، ص 395[=&quot]) .[=&quot]
[=&quot]امام خميني( ره )( استفتائات ، ج 3 ، سئوالات متفرقه ، ص 37[=&quot]) .[=&quot]
[=&quot]آيت الهشهيد مطهري(جاذبه و دافعه علي ( ع ) ، ص 154[=&quot]) .[=&quot]
[=&quot]آيت الهشهيد سيد محمد باقر صدر(تراجيد يا کربلا ، ابراهيم الحيدري ، ص 459[=&quot]) .[=&quot]
[=&quot]مرحوم سيدمحسن امين در کتاب " التنزيه الاعمال الشيعه " با استدلال و برهان[=&quot] [=&quot]ثابت مي کند قمه زني وبرخي ديگر ازخرافات رايج درعزاداري امام حسين ( ع ) نه تنها[=&quot] [=&quot]ثوابي ندارد بلکه از نظر شرع مقدس حرام و از کارهاي شيطاناست[=&quot] .[=&quot]
[=&quot]بدنبالانتشار اين کتاب ، بسياري از مردم ناآگاه به مخالفت با وي پرداخته و[=&quot] [=&quot]برخي از دوستانشخطر" انقلاب عوام"را به وي گوشزد کردند . اين تبليغات تا حدي بود[=&quot] [=&quot]که برخي از گويندگانمذهبي در مساجد به جهاد نامقدس عليه وي پرداختند . پس از مدتي[=&quot] [=&quot]آيت اله العظمي سيدابوالحسن اصفهاني که در آن زمان مقام رياست تامه مرجعيت عامه را[=&quot] [=&quot]داشتند به طرفداري ازامين عاملي و کتاب وي فتوا صادر کرد(دايره المعارف تشيع ، ج 2[=&quot] [=&quot]، ص 531 ، اعيان الشيعه ، ج 10 ، ص 378 و تاريخ سياسي عراق معاصر ،استاد حسن بشر ،[=&quot][=&quot]ج2 ، ص 340 ، هکــذا عرفتهم ، جعفر الخليلي ، ج 3 ، ص) . که خود اين فتوا نيز موج[=&quot] [=&quot]جديدي از اعتراضات رادر پي داشت . آيت اله سيد مهدي قزويني در بصره ، يکي ديگر از[=&quot] [=&quot]حمايت کنندگان امين عاملي بود . به اعتقاد وي استفاده ازآهن يعني زنجير و قمه در[=&quot][=&quot]مراسمعزاداري حدود يک ربع قرن قبل پديد آمده است(دوله الشجره الملعونه ، ص 136[=&quot]) .[=&quot]
[=&quot]کتابالتنزيه را نخستين بار جلال آل احمد با عنوان " عزاداريهاي نامشروع[=&quot] " [=&quot]ترجمه کرد . شيخ محمد گنجي نيز در سال 1347 قفتاوي علماء موافق با رساله التنزيه[=&quot] [=&quot]را در کتاب " کشف التمويه عن رساله التنزيه "گردآوري نمود و به جواب از اشکالات[=&quot] [=&quot]وارده بر آن پرداخت . در قم نيز مرحوم حاج شيخ عبدالکريمحائري يزدي که اين روش[=&quot][=&quot]عزاداريرا با پيام عاشورا ناسازگار مي ديد در فتوايي ، با تيغ زني به مخالفت[=&quot] [=&quot]برخواست (منتخب الاحکام، ص 108 ، علماء و رژيم شاه ، ص 136). که با توجه به اقتدار[=&quot] [=&quot]وي ، تا حدي در محافل تعزيه قم از رواج کارهاي نارواجلوگيري شد[=&quot] .[=&quot]
[=&quot]آيت الهبروجردي نيز در اين راه کوشش بسياري نمود که با مخالفت شديد بعضي از[=&quot] [=&quot]گردانندگان دستجاتروبرو گرديد . آنها مي گفتند ما دوازده ماه سال را از معظم له[=&quot] [=&quot]پيروي و تقليد مي کنيمولي دهه عاشورا آنچه که تشخيص خودمان است انجام مي دهيم[=&quot] .[=&quot]

[=&quot]پاسخ به بعضي شبهات در مورد حرمت قمه زني[=&quot] :[=&quot]
[=&quot]1) : [=&quot]تعيينموضوع ، شأن فقيه نيست[=&quot]
[=&quot]مدعيان قمهزني مي گويند آنچه بر عهده مجتهد است بيان حکم است و موضوع را بايد[=&quot] [=&quot]خود مکلف تشخيص بدهد وما تشخيص ميدهيم که قمه زني موجب وهن مذهب نمي باشد[=&quot] .[=&quot]
[=&quot]در جواب بهاين مدعيان بايد گفت[=&quot] :[=&quot]
[=&quot]که مسائلفقهي به دو دسته تقسيم مي شوند[=&quot]:[=&quot]
[=&quot]الف)- يکدسته از آنها احتياج به اجتهاد ندارد مانند تشخيص آب از شراب[=&quot] .[=&quot]
[=&quot]ب)- دستهدوم موضوعاتي هستند که احتياج به اجتهاد داشته و مکلف به تنهايي قادر[=&quot] [=&quot]به تشخيص آنها نيست وبايد علم و آگاهي کافي داشته و به مسائل زمان و مکان آشنايي[=&quot] [=&quot]کامل داشته باشد[=&quot].[=&quot]
[=&quot]پس تشخيصآن موضوعاتي بر عهده مکلف است که اولاً: در تشخيص آن احتياج به اجتهاد[=&quot] [=&quot]نباشد و ثانياً آنموضوع از موضوعات شخصيه بوده و از موضوعات عامه که سود و زيان آن[=&quot] [=&quot]به تمام جامعه اسلاميمي رسد ، نباشد[=&quot] .[=&quot]
[=&quot]2): [=&quot]جايز بودنقمه زني در گذشته[=&quot]
[=&quot]موافقانقمه زني بر اين باورند که بسياري از فقهاء در زمان گذشته حکم بر جواز[=&quot] [=&quot]قمه زني نموده اند وحال اگر ما قمه زني را جايز ندانيم بايد اعتقاد داشته باشيم که[=&quot] [=&quot]آنها از اين موضوع مهمغافل بوده و در اجتهاد خويش خطا نموده اند[=&quot] .[=&quot]
[=&quot]در جواببايد گفت[=&quot] :[=&quot]
[=&quot]موضوع حکميکه در گذشته وجود داشته تغيير نموده و موضوعي که در اين زمان مطرح مي[=&quot] [=&quot]باشد در گذشته مطرحنبوده است . ما تأثير زمان و مکان را در احکام قبول نداريم ولي[=&quot] [=&quot]در موضوعات قبول داريمکه زمان و مکان باعث تغيير موضوع ميشوند . زيرا اين عده از[=&quot] [=&quot]فقهاء در بررسي حکم قمه زني بر مبناي حکم اولي که وارد نشدنضرر به بدن است حکم به[=&quot][=&quot]جوازقمه زني تا زماني که موجب ضرر جدي بر بدن نشود مي نمودند . چون در آن زمان[=&quot] [=&quot]وسائل ارتباط جمعي بهاين شکل نبود بحث وهن مذهب که حکم ثانوي مي باشد نيز مطرح[=&quot] [=&quot]نبوده ، ولي در اين زمان بحث وهن مذهب بودن قمه زني تشديدشده و موضوع جديدي به[=&quot][=&quot]وجودآمده است[=&quot] .[=&quot]
[=&quot]3): [=&quot]مسخرهنمودن موجب حرمت اعمال نمي شود[=&quot]
[=&quot]از ديگرايرادات قمه زنان اين است که ملاک در حرمت يک فعل نبايد مسخره و استهزاء[=&quot] [=&quot]غير مسلمانان باشدزيرا آنها ديگر احکام اسلامي مانند حجاب را نيز مسخره مي کنند[=&quot] .[=&quot]
[=&quot]در جواب بهاين شبهه بايد گفت[=&quot] :[=&quot]
[=&quot]اولاً :قمه زني ذاتاً با مفاهيم اسلامي مغاير است و عملي است که به خودي خود[=&quot] [=&quot]مباح است[=&quot] .[=&quot]
[=&quot]ثانياً :ميان مسخره نمودن ذات اسلام يعني واجبات و محرمات با مسخره نمودن امور[=&quot] [=&quot]مباح متفاوت است . درواجبات و محرمات ضرورت ايجاب مي کند که بر موضع خود تأکيد[=&quot] [=&quot]کنيم و اصرار ورزيم ولي در امور مباح وضع فرق مي کند ، گاهيکه يک امر مباح مايع[=&quot][=&quot]دستاويزدشمنان براي تمسخر اسلام و مسلمين مي شود وظيفه هر فرد مسلماني است که از[=&quot] [=&quot]اينگونه اعمال کنارهگيري نمايد[=&quot] .[=&quot]
[=&quot]قرآن باصراحت براي جلوگيري از سوء استفاده دشمنان و مخالفان به مومنان توصيه مي[=&quot] [=&quot]کند که حتي از گفتن يککلمه مشترک که ممکن است دشمن از آن معني ديگري برداشت کند ،[=&quot] [=&quot]پرهيز کنند(تفسير نمونه ، ج 1 ، ص 385[=&quot]) .[=&quot]
[=&quot]ثالثاً :موضوع وهن قمه زني تنها به تمسخر کفار ختم نمي شود بلکه تأثيرات سوئي[=&quot] [=&quot]که بر افکار و عقايدمسلمانان و غير مسلمانان مي گذارد نيز شامل مي شود . اين عمل[=&quot] [=&quot]موجب پيدايش ديدي خرافي نسبت به اسلام از سوي غير مسلمانانو همچنين شک در تعاليم[=&quot][=&quot]اسلاميبراي برخي مسلمانان خواهد شد[=&quot].[=&quot]
[=&quot]رابعاً : وظيفهماست که از اسلام دفاع کنيم ، معيار سلامت و قداست هر عملي همين[=&quot] [=&quot]است . التزامي نيست کهدر زندگي خود با امور زائد و تحريف شده هماهنگ شويم چه رسد[=&quot] [=&quot]به اينکه بخواهيم از آنها دفاع کنيم . اگر بخواهيم دين ،تبديل به تقاليد و عادات[=&quot][=&quot]بيارزش نشود و ارزش فکري و عقلي خود را حفظ کند ، راه همين است (گامهاي در راه[=&quot] [=&quot]تبليغ ، ص 274[=&quot] ).[=&quot]
[=&quot]4): [=&quot]خوابها ومکاشفات[=&quot]
[=&quot]برخي ازعلماي بزرگ در مورد قمه زني نقل مي کنند که در عالم خواب يا شهود مي[=&quot] [=&quot]بينند که معصوم ( ع )به آنها مي گويد وقتي قمه مي زنيد ما از آب کوثر بر سر شما مي[=&quot] [=&quot]ريزيم تا زخم سرتانخوب شود و[=&quot] ...[=&quot]
[=&quot]در پاسخبايد گفت[=&quot] :[=&quot]
[=&quot]الف)- غالباين نقل قولها غير مستند هستند و از انتساب آنها به اسماء بزرگ توسط[=&quot] [=&quot]جاعلان به منظور منحرفکردن اذهان عامه صورت مي پذيرد[=&quot].[=&quot]
[=&quot]ب)- خواب ومکاشفه براي خود بيننده حجت نيست تا چه رسد به ديگران . مرحوم ميرزاي[=&quot] [=&quot]قمي در کتاب قوانينمسئله را طرح و حجيت آن را مردود دانسته است . ممکن است رويا[=&quot] [=&quot]صادقه باشد ولي حجت شرعي ندارد (چکامه هايي در شيوه هايعزاداري ، سيد احمد خاتمي ،[=&quot][=&quot]ص23[=&quot]).[=&quot]
[=&quot]ج)- ازآنجا که غالباً براي مهر تأييد زدن به صحت اين خوابها به اين موضوع تکيه[=&quot] [=&quot]مي شود که خواب يکي ازمعصومين ( ع ) را ديده اند و چون در روايات نيز آمده که[=&quot] [=&quot]شيطان به شکل معصوم ظاهر نخواهد شد ، پس اين خوابها صحيحاست . ولي بايد گفت که اين[=&quot][=&quot]افرادکه چهره معصوم را نديده اند که در خواب بشناسند و چه بسا که شيطان بشکل فرد[=&quot] [=&quot]ديگري به خواب شخصبيايد و همانگونه که ادعاي ربوبيت کرد ادعاي نبوت و امامت نيز[=&quot] [=&quot]بکند . آيت اله جواديآملي نيز به همين مطلب اشاره اي داشته است (توصيه ها پرسش ها[=&quot] [=&quot]و پاسخ ها در محضر آيت اله آملي ، ج 2 ، ص 69[=&quot]).[=&quot]
[=&quot]د)- کشف وشهود هم در بسياري از موارد از وهم و خيال شيطاني سرچشمه مي گيرد[=&quot] . [=&quot]گاهي اوقات اشتغال فراوان فکر به يک موضوع و تکرار آندر مغز کم کم صورت خارجي و[=&quot][=&quot]خيالشيطاني بخود مي گيرد . به اين معني که در برابر ديدگان فکر کننده مجسم ميشود[=&quot] [=&quot]که اين موضوع گاهي درخواب ، گاهي بين خواب وبيداري و گاهي در بيداري اتفاق مي افتد[=&quot] . [=&quot]مانند ديدن جن هاي سم دار که مردم در حمام ها و يا غولهايخيالي که به هنگام شب[=&quot][=&quot]دربيابانها ديده شده اند . با توجه به آيات مکرر قرآن شکي در وجود جن و اينکه از[=&quot] [=&quot]نظرها پنهان استنداريم ، اما آيا او همان است که مردم ديده اند(جلوه هاي حق ، آيت[=&quot] [=&quot]اله مکارم شيرازي ، ص146[=&quot]) .[=&quot]
[=&quot]ه)- در نقلنمودن يک خواب هرچند که فرد خواب ديده عادل و راستگو باشد نبايد خواب[=&quot] [=&quot]او با اصلي از اصولشناخته شده در روايات معصومان ناسازگار باشد در غير اينصورت بي[=&quot] [=&quot]گمان نقل آن حرام ودروغ بستن بر معصوم است که متأسفانه اين روزها نقل اينگونه[=&quot] [=&quot]خوابها در محافل و مجالس ديده مي شود[=&quot] .[=&quot]

قمه زني نوعي حجامت سر است
يکي ازشبهات قمه زنان اينست که قمه زني نوعي حجامت سر است و چون حجامت حرامنيست ، قمه زني نيزنبايد حرام باشد .
الف)- اگرکسي حجامت سر را ديده باشد متوجه مي شود که بين حجامت سر و قمه زنيتفاوت فاحشي وجود دارد، در حجامت سر پس از انجام مراحل اوليه با مکش پوست با تيغجراحي خراشهاي سطحي در سر ايجاد کرده و خون را خارج مي کنندولي در قمه زني ضربهآنقدرشديد است که به جمجمه هم آسيب مي رساند.
ب)- آنچهموجب عدم حرمت حجامت گرديده اثري است که در حجامت است و آن دفع امراض وبيماريهايي است که دربدن است که با رعايت نکات ايمني و بهداشتي مخصوص حجامت صورتمي گيرد که اگر اين نکات رعايت نشود بدليل آنکه حجامت همايذاء نفس و آسيب رساندنبهبدن است ، حرام است . در مورد قمه زني هم حتي اگر آن را حجامت هم بدانيم از نوعياست که نکات ايمني وبهداشتي مخصوص حجامت در آن رعايت نمي شود و حرام است .
ج)- اگرهدف قمه زن از قمه زدن حجامت است چرا آنرا در انظار مردم انجام ميدهد . مگر وقتي مي خواهند يک عمل جراحي روي بدن خود انجام دهند ،در کوچه و خيابان اينکاررامي کنند . به هر صورت ، وهن مذهب بودن عمل قمه زني به قوت خود باقي است زيرا قمهزن ، با انجام اين عملدر ديد عموم و نسبت دادن آن به دين ، موجب مي شود تا چهره ايخشن از دين بوجود آيد .
6) : قمه زني ازشعائر الهي است
امري را ميتوان از شعائر الهي دانست که حتماً از سوي شارع جزو شعائر تصريح شدهباشد . در کتاب "المسائل الشرعيه " آيت اله العظمي خويي در پاسخ به سئوالي دربارهخونين ساختن سر و ياعملي مشابه آن آمده است : " نصي در شعار بودن اين امر نيامده ،بنابراين امکان حکماستحباب آن وجود ندارد . " (المسائل الشرعيه ، دارالزهراء ،بيروت ، ج 2 ، ص 327)بنابراين تقوي و احتياط اقتضا مي نمايد که از انجـام اين امورخودداري نمائيم .چنانچه پيامبر بزرگوار ( ص ) مي فرمايند : " عمل اندکي که با سنتهمراه باشد بهتر استاز عمل بسيار که با بدعت . "( ميزان الحکمه ، ج 1 ، ص 453)

ضمنا از کاربران خواهشمندم واسه خودشون علامه نشن و صاحب نظر در مورد صحت روایات. صحت روایات را مراجع تعیین میکنند و اگر به رویه مراجع شیعه از قرن 1 تا کنون بنگریم شاهدیم که نسبت استحباب قمه زنی به تحریم آن از 100000 به 1 هم تجاوز میکند واین موج تحریم قمه زنی کمتر از 40 سال است که براه افتاده

CELLAR;362876 نوشت:
حضرت آقا وحید در شعری میفرماید ما سگ علی ع هستیم. بعد توی بی مقدار همچین توهین ناروایی میزنید؟

بالا تر از شعر آیت الله وحید ، سخن خداوند است :

و لقد کرمنا بني آدم و حملناهم في البّر والبحر ورزقناهم من الطّيبات و فضلناه علي کثير ممن خلقنا تفضيلاً

انسانی که کرامت داشته باشد ، خود را سگ کس دیگری نمی داند ، ولو آنکس پیغمبر باشد یا معصومین . کرامت داشته باشیم !

CELLAR;362886 نوشت:
ضمنا از کاربران خواهشمندم واسه خودشون علامه نشن و صاحب نظر در مورد صحت روایات

روایات سر به مهمل کوبیدن مرسل و سایر روایات ضعیف بودند اگر دلیلی بر صحیح بودن آن ها دارید ارایه دهید

CELLAR;362886 نوشت:
صحت روایات را مراجع تعیین میکنند و اگر به رویه مراجع شیعه از قرن 1 تا کنون بنگریم شاهدیم که نسبت استحباب قمه زنی به تحریم آن از 100000 به 1 هم تجاوز میکند واین موج تحریم قمه زنی کمتر از 40 سال است که براه افتاده

50 سال پیش بعضی مراجع بلندگو را حرام و نجس می دانستند!!!!!!!!!!! آیا شما از مراجع گذشته تقلید می کنید؟؟؟؟؟؟؟

موضوع قفل شده است