سوالاتی پیرامون حوادث پیش از ظهور

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالاتی پیرامون حوادث پیش از ظهور

با سلام خدمت کارشناسان امر مهدویت و آخر الزمان چون متاسفانه بیشتر تاپیکها بسته شده بودن من سوالاتم را در اینجا مطرح کردم که دیگر میدران عزیز میتونن در قسمت مربوطه انتقال بدن
چند سوال در مورد علائم پیش از ظهور از خدمتتون داشتم که امیدوارم با سند و محکم جواب بدین؟
1. قیس کیست
2.مسجد شهر دمشق دقیقا کجاست (روایات داریم خراب شدن قسمتی از مسجد دمشق)
3.روستا جابیه و حرستا در کجای سوریه هستش؟ آیا خراب شدن یا هنوز سالم هستش
4.قبیله بنی کلب در کجای هستند؟اگر در سوریه هستند دقیقا کجای سوریه؟


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مقداد



delete;356998 نوشت:
با سلام خدمت کارشناسان امر مهدویت و آخر الزمان چون متاسفانه بیشتر تاپیکها بسته شده بودن من سوالاتم را در اینجا مطرح کردم که دیگر میدران عزیز میتونن در قسمت مربوطه انتقال بدن
چند سوال در مورد علائم پیش از ظهور از خدمتتون داشتم که امیدوارم با سند و محکم جواب بدین؟
1. قیس کیست؟

با عرض سلام و ادب

قبل از هر چیز بابت تأخیر طولانی مدتی مه بخاطر عدم دسترسی بنده به اینترنت،در پاسخگویی به سوالات شما بوجود آمده است،پوزش می طلبم.

در رابطه با قیس مطالبی عرض می کنم،امیدوارم مفید واقع گردد:

در روایات مهدوی سخن از حرکت قیس و پرچم های قیس آمده است. در روایتی آمده است: پیش از قیام قائم (ع) حرکت حرب و قیس است. [1] منظور از قیس، مغرب است که مقرّ قیس در شمال آفریقاست. [2] و در جای دیگر آمده است: هنگامی که پرچم های قیس در مصر نصب شود. [3] رسول اکرم (ص) درباره خروج سفیانی می فرماید: مردی از دل دمشق خروج می کند که به او سفیانی می گویند... به قدری خون می ریزد که نوبت به شکافتن شکم زنان و سر بریدن کودکان می رسد. تیره قیس در برابرش قیام می کنند و همه آن ها را طعمه شمشیر می سازد و کسی نمی تواند از خودش دفاع کند. [4] در حدیث دیگری تصریح دارد که منظور از قیس، تیره ای از مصریان است. [5] و در حدیثی پیرامون جنگ قرقیسیان می خوانیم: در این حادثه قیس (مصری و مغربی) کشته می شود. [6] بنابر آن چه گذشت، قیس گروه و قبیله ای از مصریان هستند که در رویارویی با سپاه سفیانی، مغلوب می شوند.

پی نوشتها:
[1] غیبه نعمانی، ص 148؛ بحارالانوار، ج 52، ص 245

[2] روزگار رهایی، ج 2، ص 999

[3] ارشاد مفید، ص 340؛ غیبه طوسی، ص 272

[4] بحارالانوار، ج 52، ص 186؛ منتخب الاثر، ص 458

[5] منتخب الاثر، ص 465

[6] بشاره الاسلام، ص 103؛ روزگار رهایی، ج 2، ص 1109

delete;356998 نوشت:

3.روستا جابیه و حرستا در کجای سوریه هستش؟ آیا خراب شدن یا هنوز سالم هستش

در کتابی خوندم که روستا حرستا در راه دمشق به حمص قرار دارد و مقام حجر بن عدی در آنجا قرار دارد
پس معلوم می شود که روستای حرستا که در روایت آمده و حدود یک ماه پیش که قبر حجر بن عدی را تخریب کردند ، روستا تخریب شده و روایت معصوم به وقوع پیوسته

مقداد;364835 نوشت:
با عرض سلام و ادب

قبل از هر چیز بابت تأخیر طولانی مدتی مه بخاطر عدم دسترسی بنده به اینترنت،در پاسخگویی به سوالات شما بوجود آمده است،پوزش می طلبم.

در رابطه با قیس مطالبی عرض می کنم،امیدوارم مفید واقع گردد:

در روایات مهدوی سخن از حرکت قیس و پرچم های قیس آمده است. در روایتی آمده است: پیش از قیام قائم (ع) حرکت حرب و قیس است. [1] منظور از قیس، مغرب است که مقرّ قیس در شمال آفریقاست. [2] و در جای دیگر آمده است: هنگامی که پرچم های قیس در مصر نصب شود. [3] رسول اکرم (ص) درباره خروج سفیانی می فرماید: مردی از دل دمشق خروج می کند که به او سفیانی می گویند... به قدری خون می ریزد که نوبت به شکافتن شکم زنان و سر بریدن کودکان می رسد. تیره قیس در برابرش قیام می کنند و همه آن ها را طعمه شمشیر می سازد و کسی نمی تواند از خودش دفاع کند. [4] در حدیث دیگری تصریح دارد که منظور از قیس، تیره ای از مصریان است. [5] و در حدیثی پیرامون جنگ قرقیسیان می خوانیم: در این حادثه قیس (مصری و مغربی) کشته می شود. [6] بنابر آن چه گذشت، قیس گروه و قبیله ای از مصریان هستند که در رویارویی با سپاه سفیانی، مغلوب می شوند.

سلام با تشکر از شما برادر مقداد
ولی دیگر سوالات بی پاسخ موند ، البته یکی از سوالات رو پاسخشو پیدا کردم

3.مسجد شهر دمشق دقیقا کجاست (روایات داریم خراب شدن قسمتی از مسجد دمشق)
4.قبیله بنی کلب در کجای هستند؟اگر در سوریه هستند دقیقا کجای سوریه؟

2 سوال دیگر
1.احتمال دارد که سفیانی خروج کرده باشد و ما خبر دار نشده باشیم؟(آیا خروج با ظهور فرق دارد)
در روایات داریم در حوادث مصر ، مردی از قریش به نام اخنس در مصر قدرت را به دست خواهد گرفت و سپس بر او پیروز می شوند و قدرت از او گرفته می شود ؟ اخنس کیست؟آیا احتما دارد محمد مرسی یا رئیس جدید مصر باشد؟
3. صنعاء کجاست؟در روایت داریم از سفیانی سخن گفته شد ، امام صادق فرمودند:او چگونه خروج کند در حالی که مرد چشم شکسته در صنعاء هنوز خروج نکرده (بحار 245/51)

delete;356998 نوشت:
با سلام خدمت کارشناسان امر مهدویت و آخر الزمان چون متاسفانه بیشتر تاپیکها بسته شده بودن من سوالاتم را در اینجا مطرح کردم که دیگر میدران عزیز میتونن در قسمت مربوطه انتقال بدن
چند سوال در مورد علائم پیش از ظهور از خدمتتون داشتم که امیدوارم با سند و محکم جواب بدین؟

4.قبیله بنی کلب در کجای هستند؟اگر در سوریه هستند دقیقا کجای سوریه؟

با عرض سلام و ادب

در باب حوادث آخرالزمان، در بین احادیث به احادیثی برمی خوریم که در آنها از قبیله ای به نام «بنی کلب» صحبت شده و وقایع مهمی به این قبیله نسبت داده شده است. قبیلة بنی کلب که در روایات از اعضای آن به عنوان «داییان سفیانی» نیز سخن به میان آمده است، نقش مهمی در وقایع آخرالزمان و زمان نزدیک به ظهور بازی می کنند.

مطابق روایات، بنی کلب گروهی از اشرار آخرالزمان هستند که سفیانی (یکی از دشمنان بزرگ حضرت مهدی(ع)) را در نبرد با حضرت قائم(ع) یاری می نماید.(1) روایات بسیاری هستند که خبر از بیعت و همکاری تعداد زیادی از افراد قبیلة «بنی کلب» با سفیانی ملعون می دهند. در زیر به چند نمونه از این روایات و احادیث اشاره می گردد:

پیامبراکرم(ص) فرمودند: سفیانی با 360 سوار شورش می کند تا اینکه به دمشق می رسد و در ماه رمضان هم 30000 نفر از قبیله بنی کَلب با او بیعت می کنند.(2)

امیرمؤمنان(ع) ضمن روایتی طولانی نقل شده است: «و آن را نشانه ها و علامت هایی است و خروج سفیانی با درفش سرخ همراه است و فرمانده آن مردی از قبیله بنی کلب است.(3)

بنی کلب قبیله ای بودند که در عصر معاویه نصرانی بوده و بعدها ظاهراً به یکی از فرق اسلامی گرویدند. معاویه با زنی از این قبیله وصلت کرد که حاصل این ازدواج، تولد یزید ـ علیه اللعن ـ بود. این طایفه، قرن ها بعد از ازدواج معاویه با مادر یزید، به فرقة «دروزی» گرویدند.(4) گرچه این فرقه ادعا می کند که یکی از فرق اسلامی است، امّا عقایدی کاملاً انحرافی دارد. افراد این فرقه، پیرو شخصی به نام «درزی» هستند و عنوان طریقت خود را موحّدون نامیده اند که اساس عقیدةشان بر حلول و تناسخ روح است. (مسئله ای که از نظر اسلام کاملاً مطرود است.)(5)

این طایفه مدت زمانی پیرو خلفای فاطمی مصر بودند تا اینکه در ایام خلیفة ششم فاطمی به دعوت «نشتگین دروزی» به باطنیه ملحق شدند. «دروزیه» در اعتقاد خود به «الحاکم بامر الله» (که به عقیدة دیگران کشته شده است)، متوقف گشته و می گویند که وی غیبت کرده و به آسمان بالا رفته و دوباره به میان مردم باز خواهد گشت.(6)

عمدة طوایف دروزی که اکثراً منتسب به قبیلة بنی کلب هستند، در منطقة رمله (بیابان شرقی فلسطین)، بیابان غربی اردن، جنوب غربی سوریه و بخش هایی از لبنان سکنا گزیده اند.(7) البته تعداد زیادی از دروزی ها نیز به کشورهای اروپایی، آمریکا و استرالیا مهاجرت کرده اند. به طور کلی تخمین زده می شود که حدود یک میلیون دروزی در سراسر جهان زندگی می کنند؛(8)

امّا هستة اصلی این طایفه در مناطق مرزی مابین چهار کشور اردن، سوریه، لبنان و فلسطین اشغالی می باشد. لازم به ذکر است که تعداد دروزی های کشورهای سوریه و لبنان بیش از بقیة مناطق است.

با توجه به این مطلب، به طور خلاصه می توان گفت که افرادی که امروزه با نام دروزی ها شناخته می شوند، همان کسانی هستند که در روایات از آنها با عنوان بنی کلب یاد شده است.

بنابراین روایاتی که دربارة تحرکات بنی کلب یا داییان سفیانی در آخرالزمان بیان شده است، مربوط به احوال قوم دروز می باشد. نکتة دیگر اینکه علت انتساب عبارت داییان سفیانی به بنی کلب، این است که سفیانی ملعون از نسل یزید بن معاویه می باشد، به صورت تلویحی بنی کلب یا دروزی های کنونی، داییان سفیانی هستند؛ زیرا جدة سفیانی از قبیلة بنی کلب می باشد.(9)

پی نوشت ها:

1. مجتبی السادة، شش ماه پایانی، ترجمه محمود مطهری نیا، صص 123-124؛ محمد فقیه، سفیانی و نشانه های ظهور، ترجمه سید شاهپور حسینی، ص 62.

2. یوم الخلاص، ص 671؛ بیان الائمه، ج 2، ص 586.

3. علی کورانی عاملی، عصر ظهور، ترجمة مهدی حقی، ص 116.

4. شش ماه پایانی، ص 192.

5. همان.

6. همان

7. همان.

8. همان.

9. همان.

سلام

فقط یک سوال ؟
این اتفاقاتی که در سوریه و مصر در حال وقوع هست ممکنه همان وقایع قبل ظهور باشد یا نه هنوز باید حوادث دیگری رخ بدهد تا مطمئن شد؟

بعد یک سوال دیگر اینکه پیامبر گفتن از نشانه های بسیار مهم اخرالزمان فرود یا ظهور دابه هست!...دابه چیه؟ (اینو حایی خوندم سندش یادم نیست!)

عزرائیل;366528 نوشت:
سلام

فقط یک سوال ؟
این اتفاقاتی که در سوریه و مصر در حال وقوع هست ممکنه همان وقایع قبل ظهور باشد یا نه هنوز باید حوادث دیگری رخ بدهد تا مطمئن شد؟

بعد یک سوال دیگر اینکه پیامبر گفتن از نشانه های بسیار مهم اخرالزمان فرود یا ظهور دابه هست!...دابه چیه؟ (اینو حایی خوندم سندش یادم نیست!)

با عرض سلام و ادب

هر چند در روایات به حوادث مربوط به مصر و سوریه در آستانه ظهور فراوان اشاره شده است و برخی از این حوادث هم قابل تطبیق با مطالب مطرح شده در روایات است،ولی با این حال اظهار نظر قطعی و تطبیق صددرصدی این حوادث با حوادث مطرح شده در روایات کار آسانی نیست.

در روایات خروج دابة الارض بعنوان یکی از علائم نزدیکی قیامت مطرح شده و در اینکه دابة الارض چه اوصاف و ویژگی هایی دارد،اختلافی است.دابّـة الأرض يكي از نشانه‌هاي الهي است كه خداوند آن را در آخرالزّمان پديدار مي‌سازد و «قرآن كريم» در اين آيه بدان اشاره كرده است:
«وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ؛1
و چون قول [عذاب] بر ايشان واجب گردد، جنبنده‏اي را از زمين براي آنان بيرون مي‏آوريم كه با ايشان سخن گويد كه مردم [چنان كه بايد] به نشانه‏هاي ما يقين نداشتند.»

خداوند آن را از جمله نشانه‌ها و علامت‌هاي بيانگر نزديكي روز قيامت قرار داده است.2

مسلمانان همگي اتّفاق نظر دارند كه دابّـة الأرض در آخرالزّمان خروج مي‌كند و اقدام به جداسازي مؤمنان و كافران مي‌نمايد. دابّـة الأرض اين كار را از طريق نشانه‌گذاري هر يك از دو گروه و مُهر زدن بر آنها با انگشتر حضرت سليمان(ع) و عصاي حضرت موسي(ع) انجام مي‌دهد.

مسلمانان، چه شيعه چه اهل سنّت، همگي بر خروج «دابّـة الأرض» در آخرالزّمان اتّفاق نظر دارند، امّا آنها در مورد مشخّص كردن مصداق؛ يعني ماهيّت آن دابّـة ، اختلاف نظر دارند. اهل سنّت قائل به اين است كه دابّـة الأرض، جنبنده‌اي از جنبندگان زمين است، امّا شيعيان بر اين باورند كه دابّـة الأرض، يك مرد معيّن است

برخی از روایات اشاره به اين دارند كه دابّـة الأرض يك انسان است و از اين روايات اين‌گونه برمي‌آيد كه ائمة معصومان(ع) مي‌خواسته‌اند ماهيّت آن دابّـة را براي يارانشان توضيح دهند و بگويند كه آن دابّه‌، بشري از بني‌آدم است و از جمله حيوانات نيست، هر چند ائمه(ع) به صورت صريح و آشكار، واژة انسان را در مورد آن به كار نبرده‌اند، امّا انسان بودن آن را مي‌توان با بيانات ائمه در مورد كارها و رفتارهاي آن دابّـة متوجّه شد.

از اباطفيل نقل شده كه او از امام علي(ع) در مورد دابّـة الأرض، سؤال كرد و گفت: با توجّه به اين آيه كه مي‌فرمايد:
«وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ؛
و چون قول [عذاب] بر ايشان واجب گردد، جنبنده‏اي را از زمين براي آنان بيرون مي‏آوريم كه با ايشان سخن گويد كه مردم [چنان‌كه بايد] به نشانه‏هاي ما يقين نداشتند.»

دابّـة چيست؟ امام علي(ع) فرمودند: «اي اباطفيل، از اين صرف‌نظر كن.» عرض كردم: اي اميرمؤمنان(ع) قربانت گردم، به من بگوييد آن چيست؟ فرمودند: «آن دابّه‌اي (جنبنده‌اي) است كه غذا مي‌خورد و در بازارها راه مي‌رود و با زنان پيمان زناشويي مي‌بندد.»

در روايت ديگري از عمران بن ميثم از عبايه آمده است، مردي نزد امام علي(ع) آمد و در مورد «دابّـة » از ايشان سؤال كرد: گفت: در مورد دابّـة براي من سخن بگو، امام فرمود: «چه از آن مي‌خواهي؟» گفت: مي‌خواهم بدانم آن چيست؟ فرمود: «آن دابّه‌اي (جنبنده‌اي) مؤمن است كه قرآن مي‌خواند و به رحمان (خداوند) ايمان دارد و غذا مي‌خورد و در بازارها راه مي‌رود.»(ماهنامه موعود شماره 118)

نیز طبق برخی از روایات مراد از «دابة الارض» رجعت امام علی(ع) است:

امام باقر (ع) از حضرت علی (ع) نقل می کنند که فرمود: «من تقسیم کننده بهشت و دوزخم، کسی وارد آن ها نمی شود جز براساس تقسیم من. من فاروق اکبرم. من پیشوای آیندگانم، من گزارشگر گذشتگانم، جز رسول اکرم (ص) کسی بر من پیشی نمی گیرد. او و من در یک صراط هستیم، جز این که این صراط به نام اوست. به من شش فضیلت داده شده: 1. علم منایا و بلایا و وصایا به من داده شد. 2. سخن فصل (جدا کننده حق و باطل) به من عطا شد. 3. من صاحب رجعت ها هستم. 4. فرمانروائی کل به من عطا شده. 5. من صاحب عصا و میسم هستم. 6. من (دابه الارض) هستم که با مردم سخن خواهم گفت. [3]

امام صادق (ع) می فرماید: روزی رسول اکرم (ص) وارد مسجد و مشاهده کردند که امیر مؤمنان (ع) شن های مسجد را زیر سرش بالش کرده و خوابیده است. با پای مبارکشان او را حرکت دادند و فرمودند: «ای دابه الارض! برخیز» یکی از اصحاب گفت: ای رسول گرامی! آیا ما همدیگر را با این نام بخوانیم؟ فرمود: نه، به خدا سوگند که این نام به او اختصاص دارد. او همان «دابه الارض» است که خدا تبارک و تعالی در کتابش فرموده: «چون سخن بر آن ها فرود اید جنبنده ای را از زمین بیرون می آوریم و برای مردم سخن می گوید که مردم به آیات ما باور نمی کردند.» سپس خطاب به علی (ع) فرمود: «ای علی! چون آخرالزمان فرا رسد خداوند تو را در زیباترین صورتی ظاهر می سازد و در دست تو میسمی (آهنی) هست که دشمنانت را با آن علامت می گذاری». [4]

رسول اکرم (ص) در وصف «دابه الارض» فرمود: «تیز پائی به او نمی رسد، فرار کننده ای از او فوت نمی شود. مؤمن را نشان مؤمن، و کافر را نشان کافر می زند. عصای حضرت موسی و انگشتر حضرت سلیمان با اوست.»[5]

امام صادق (ع) از رسول اکرم (ص) نقل می کند که در شب معراج گفته شد: «ای محمد! علی اول است، زیرا او نخستین امامی است که پیمان مرا پذیرفته است. علی آخر است، زیرا او آخرین امامی است که روحش را قبض می کنم. او همان دابه است که با مردم سخن می گوید.» [6]

پي‌نوشت‌ها:
[1]. سوره نمل (27)، آيـه 82.

[2]. بحارالأنوار، ج 9، ص 204؛ منتخب الأثر، ص 444.

[3] تفسیر برهان، ج 3، ص 209؛ نورالثقلین، ج 4، ص 97؛ تفسیر صافی، ج 4، ص 75

[4] بحارالانوار، ج 39، ص 243؛ تفسیر قمی، ص 479؛ تفسیر صافی، ج 4، ص 74، نورالثقلین، ج 4، ص 98، تفسیر برهان، ج 3، ص 209

[5] بحارالانوار، ج 6، ص 300؛ مجمع البیان، ج 7، ص 234؛ نورالثقلین، ج 4، ص 98؛ تفسیر صافی، ج 4، ص 75

[6] بحارالانوار، ج 40، ص 38 و بصائر الدرجات، ص 150.

delete;365645 نوشت:
در کتابی خوندم که روستا حرستا در راه دمشق به حمص قرار دارد و مقام حجر بن عدی در آنجا قرار دارد
پس معلوم می شود که روستای حرستا که در روایت آمده و حدود یک ماه پیش که قبر حجر بن عدی را تخریب کردند ، روستا تخریب شده و روایت معصوم به وقوع پیوسته

سلام
ظاهرا روایت در مورد فقط تخریب نیست بلکه در مورد خسف حرستاست (فرو رفتن زمین)

با تشکر از برادر مقداد توضیحات قبیله بنی کلب کامل بود و اگر یکم سریعتر به سوالات دیگر پاسخ بدن ممنون میشم

یه سوال دیگر که خیلی ذهنم را مشفول کرده اینه که:

1 - در (کتاب الغیبة نعمانی) محمد بن مسلم گفت از امام باقر شنیدم که سفیانی از جمله نشانه ها است ، با وجود آنکه این فاسق خروج می کند و شما یک یا 2 ماه پس از خروجش درنگ می کنید و دست به کاری نمیزنید با این همه ایراد بر شما وارد نیست تا آنکه او مردمان زیادی را غیر از شما بکشد ؟!!! (یعنی احتمالا سفیانی ملعون در ماه رجب به صورت مخفی خروج کرده و همدستانش با او دست بیعت دادند ولی مردم از این خروج اطلاعی پیدا نکردند) والله اعلم

2- در( کتاب الغیبة )سندی معتبر از عیسی ابن اعین از ابا عبدالله شنیدم که فرمود : سفیانی از امور حتمی است و او در ماه رجب خروج کی کند در زمان خروجش از ابتدا تا انتها (15 ماه) به درازا می کشد او (6ماه) ماه به جنگ می پردازد و وقتی بر مناطق پنج گانه تسلط یابد دقیقا (9ماه) بر آن حکومت می کند

3- در( کتاب الغیبة ) طوسی در سندی معتبر از الفضل از ابی عمیر از ابن اذنیه از محمد بن مسلم گفت از ابا عبدالله شنیدم که فرمود: سفیانی به اندازه یک زن (9 ماه) بر مناطق پنج گانه حکومت می کند

از این 2 روایت معتبر پس می توان اینگونه نتیجه گرفت که سفیانی یه خروج دارد (که ما از خروجش اطلاع پیدا نمیکنیم) و یه ظهور دارد که خروجش همزمان با جنگ است که 6 ماه طول می کشد و پس از غلبه بر آن 5 منطقه 9 ماه حکومت می کند . والله اعلم

اللهم عجل لولیک الفرج
حی علی المهدی (عج)

عزرائیل;366528 نوشت:
سلام

فقط یک سوال ؟
این اتفاقاتی که در سوریه و مصر در حال وقوع هست ممکنه همان وقایع قبل ظهور باشد یا نه هنوز باید حوادث دیگری رخ بدهد تا مطمئن شد؟

با عرض سلام و ادب

نشانه ها و علائم ظهور متعددند و از جمله این علائم و نشانه ها طبق آنچه در روایات بیان شده است،مربوط به دو کشور مصر و سوریه می باشد.که اتفاقاً برخی از این حوادث با آنچه در روایات نقل شده است نیز قابل تطبیق است.اما با این حال نمی توان در این رابطه اظهار نظر قطعی کرد.

برای مطالعه بیشتر به لینک های زیر مراجعه فرمایید:

--- خروج سفیانی و اوضاع کشور سوریه ---

[h=1]رابطه قیام اعراب و ظهور امام زمان (عج)...[/h]


عزرائیل;366528 نوشت:
سلام

فقط یک سوال ؟

بعد یک سوال دیگر اینکه پیامبر گفتن از نشانه های بسیار مهم اخرالزمان فرود یا ظهور دابه هست!...دابه چیه؟ (اینو حایی خوندم سندش یادم نیست!)

با عرض سلام و ادب

از نشانه هایی که برای نزدیکی قیامت برشمرده اند خروج دابة الارض است.
دابة در لغت عرب به هر جنبنده ای که راه برود اطلاق می شود و طبق آیه ی شریفه ی 82 سوره نمل، این جنبنده از زمین خارج می شود.
آیه مذکور می فرماید: " واذا وقع القول علیهم اخرجنا لهم دابة من الارض تکلمهم ان الناس کانوا بـایـتنا لا یوقنون؛ و چون فرمان و سخن الهی در باره کفار محقق و جاری شود جانورى را از زمین براى آن ها بیرون آریم تا با آن ها سخن بگوید، چرا که این مردم آیه هاى ما را باور نمى کرده اند." سوره ی نمل، آیه ی 82.

صاحب کتاب المیزان با توجه به آیات قبل، این آیه را بیانگر برخی حوادث پایان جهان و نزدیکی قیامت می دانند؛ ایشان درمورد اینکه این موجود چرا و در چه زمانی از زمین خارج می شود می فرماید: از سیاق آیات قبل و بعد و با توجه به آیات دیگر بر می آید که در زمانی که مردم از نشانه های آسمانی، زمینی و انفسی رویگردان شده و به آن ها بی توجهی کنند خداوند نشانه ای خارق العاده و عحیب برای آن ها می فرستد تا دیگر راهی برای انکار نداشته باشند. و جمله پایانی آیه را نیز تعلیل برای این امر می دانند یعنی علت این که خداوند چنین نشانه ای را برای مردم می آورد همین ایمان نیاوردن و بی توجهی آن ها به آیات و نشانه های موجود است.[1]
بنابر این دابة الارض، موجود شگفتى است که در آستانه قیامت از زمین خروج مى کند و با مردم سخن می گوید.

در رابطه با حقیقت این موجود و این که پس از خروج چه می کند بین مفسرین اختلاف است و در این زمینه روایات بسیاری وارد شده و شاید یکی از عوامل تعدد اقوال در این زمینه همین اختلاف روایات باشد.

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «آگاه باشید! قسم به خداوند که دابه الارض، انسان است.» [2] این واژه، متخذ از آیه مبارکه «و اذا وقع القول علیهم اخرجنا لهم دابه من الارض...» [3] می باشد. این آیه و سه آیه بعد از آن، از واقعه هولناکی که در آینده به وقوع می پیوندد خبر می دهند. معنی ظاهر آیه این است: هنگامی که مردم مستوجب عذاب شدند (و دوران مهلت پایان پذیرفت)، جانوری (جنبنده ای) را از زمین بیرون می آوریم که با آن ها سخن می گوید که مردم به آیات ما یقین نمی آورند. مشهور میان شراح حدیث و اغلب مفسران، این است که دابه الارض از علامات قیامت است، یا نخستین علامت است که کوه صفا منشق می شود. در اخبار شیعه، مکرر آمده که «دابه الارض» از نشانه های قیامت است و امیرالمؤمنین علی (ع) است. در بیشتر کتب حدیث اهل سنت آمده که دابه الارض، همان صاحب عصا و میسم (آلت نشان گذار) است. [4]

منظور از عصا، عصای حضرت موسی (ع) است که در دست آن حضرت خواهد بود، و «میسم» به معنای چیزی است که به وسیله آن بر پیشانی چارپایان داغ می زنند و نشان دار می کنند، چنان که در آخرت، امیرمؤمنان قسیم الجنه و النار هستند، در رجعت نیز دوست و دشمن را از یکدیگر جدا می کنند و بر روی بینی دشمنان مُهر باطله می زنند. [5]

در حدیثی آمده که در روز سوم ورود حضرت مهدی (ع) به بیت المقدس، دابه الارض خارج می شود. [6]

از نظر روایات اهلبیت عصمت و طهارت منظور از دابه الارض رجعت وجود مقدس حضرت علی بن ابی طالب (ع) می باشد که احادیث فراوانی در این زمینه به دست ما رسیده است. که به برخی از آن ها اشاره می کنیم: امام باقر (ع) از حضرت علی (ع) نقل می کنند که فرمود: «من تقسیم کننده بهشت و دوزخم، کسی وارد آن ها نمی شود جز براساس تقسیم من. من فاروق اکبرم. من پیشوای آیندگانم، من گزارشگر گذشتگانم، جز رسول اکرم (ص) کسی بر من پیشی نمی گیرد. او و من در یک صراط هستیم، جز این که این صراط به نام اوست. به من شش فضیلت داده شده: 1. علم منایا و بلایا و وصایا به من داده شد. 2. سخن فصل (جدا کننده حق و باطل) به من عطا شد. 3. من صاحب رجعت ها هستم. 4. فرمانروائی کل به من عطا شده. 5. من صاحب عصا و میسم هستم. 6. من (دابه الارض) هستم که با مردم سخن خواهم گفت. [7]

امام صادق (ع) می فرماید: روزی رسول اکرم (ص) وارد مسجد و مشاهده کردند که امیر مؤمنان (ع) شن های مسجد را زیر سرش بالش کرده و خوابیده است. با پای مبارکشان او را حرکت دادند و فرمودند: «ای دابه الارض! برخیز» یکی از اصحاب گفت: ای رسول گرامی! آیا ما همدیگر را با این نام بخوانیم؟ فرمود: نه، به خدا سوگند که این نام به او اختصاص دارد. او همان «دابه الارض» است که خدا تبارک و تعالی در کتابش فرموده: «چون سخن بر آن ها فرود اید جنبنده ای را از زمین بیرون می آوریم و برای مردم سخن می گوید که مردم به آیات ما باور نمی کردند.» سپس خطاب به علی (ع) فرمود: «ای علی! چون آخرالزمان فرا رسد خداوند تو را در زیباترین صورتی ظاهر می سازد و در دست تو میسمی (آهنی) هست که دشمنانت را با آن علامت می گذاری». [8]

رسول اکرم (ص) در وصف «دابه الارض» فرمود: «تیز پائی به او نمی رسد، فرار کننده ای از او فوت نمی شود. مؤمن را نشان مؤمن، و کافر را نشان کافر می زند. عصای حضرت موسی و انگشتر حضرت سلیمان با اوست.»[9]

امام صادق (ع) از رسول اکرم (ص) نقل می کند که در شب معراج گفته شد: «ای محمد! علی اول است، زیرا او نخستین امامی است که پیمان مرا پذیرفته است. علی آخر است، زیرا او آخرین امامی است که روحش را قبض می کنم. او همان دابه است که با مردم سخن می گوید.» [10]

رسول اکرم (ص) در ضمن حدیث مفصلی می فرماید که «دابه الارض» سه بار ظاهر می شود و هر سه را بیان می فرماید. [11] از محضر امیرمؤمنان در مورد «دابه الارض» پرسیدند، فرمود: «به خدا سوگند، آن جنبنده ای نیست که دم داشته باشد، بلکه جنبنده ای است که ریش دارد.» [12]

امیرمؤمنان در ضمن خطبه مفصلی که در مورد «دجال» ایراد فرموده است، بعد از شرح کشته شدن دجال می فرماید: «پس از آن (طامه کبری) است» اصحاب پرسیدند: «طامه کبری» چیست؟ فرمود: «خروج دابه الارض است که در نزدیکی (صفا) ظاهر می شود. انگشتر حضرت سلیمان و عصای حضرت موسی در دست اوست... هنگامی که سرش را بلند می کند همه کسانی که در میان مشرق و مغرب هستند به قدرت الهی او را می بینند. و آن پس از طلوع خورشید از مغرب است که در آن هنگام در توبه بسته می شود.» [13]

از برسی روایات اهل سنت استفاده می شود که از نظر آن ها نیز، روایات بسیار مشابه روایات شیعه است، جز این که به رجعت و به نام مقدس حضرت علی (ع) تصریح نکرده اند، ولی غالب نشانه ها یکی است. اینک فهرست نشانه هائی که در احادیث اهل سنت در مورد «دابه الارض» آمده است:
1. برای دابه الارض سه خروج است.[14]
2. اولین نشانه، طلوع خورشید از مغرب و خروج دابه الارض. [15]
3. خروج دابه الارض از مسجد الحرام است. [16]
4. خروج دابه الارض از نزدیکی صفا است. [17]
5. انگشتر حضرت سلیمان و عصای حضرت موسی در دست اوست. [18]
6. سه بار بانگ بر می آورد و همه مردم مشرق و مغرب آن را می شنوند. [19]
7. چون دابه الارض خارج شد در توبه بسته می شود. [20]
8. دابه الارض مؤمن و کافر را نشان می گذارد که برای همه شناخته می شوند. [21]
9. طلوع خورشید از مغرب ملازم خروج دابه الارض است، هر کدام از آن دور جلوتر واقع شود، آن دیگری به دنبال آن واقع می شود.
10. خروج دابه الارض یکی از اشراط ساعه دهگانه ای است که پیش از قیامت بدون تردید تحقق خواهند یافت. از بررسی احادیث، به این نتیجه می رسیم که روایات اهل سنت در مورد «دابه الارض» دقیقاً با روایات شیعه منطبق است جز این که تصریح نکرده اند که منظور از آن مولای متقیان امیر مؤمنان (ع) می باشد. [22]

پی نوشت:
[1]. ترجمه المیزان، ج 15، ص: 566.

[2] نجم الثاقب، باب دوم

[3] سوره نمل، 82

[4] معارف و معاریف، ج 5، ص 315

[5] بحارالانوار، ج 53، ص 127

[6] بحارالانوار، ج 52، ص 275؛ الزام الناصب، ص 177 و 180

[7] تفسیر برهان، ج 3، ص 209؛ نورالثقلین، ج 4، ص 97؛ تفسیر صافی، ج 4، ص 75

[8] بحارالانوار، ج 39، ص 243؛ تفسیر قمی، ص 479؛ تفسیر صافی، ج 4، ص 74، نورالثقلین، ج 4، ص 98، تفسیر برهان، ج 3، ص 209

[9] بحارالانوار، ج 6، ص 300؛ مجمع البیان، ج 7، ص 234؛ نورالثقلین، ج 4، ص 98؛ تفسیر صافی، ج 4، ص 75

[10] بحارالانوار، ج 40، ص 38 و بصائر الدرجات، ص 150

[11] نورالثقلین، ج 4، ص 99؛ مجمع البیان، ج 7، ص 234 و بحارالانوار، ج 6، ص 300

[12] تفسیر تبیان، ج 8، ص 119، ص و نورالثقلین، ج 4، ص 98

[13] بحارالانوار، ج 52، ص 194؛ تفسیر صافی، ج 4، ص 75 و کمال الدین، ج 2، ص 527

[14] تفسیر کشاف، ج 3، ص 374؛ عقدالدرر، ص 313 و تفسیر الدر المنثور، ج 5، ص 116

[15] عقدالدرر، ص 313 و سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1353

[16] مستدرک حاکم، ج 4، ص 484؛ عقدالدرر، ص 314، و کشاف ج 3، ص 384

[17] الدر المنثور، ج 5، ص 115؛ عقدالدرر، ص 315، و کشاف ج 3، ص 384

[18] کشاف، ج 3، ص 384؛ الدر المنثور، ج 5، ص 116؛ عقدالدرر، ص 316 و سنن ترمذی، ج 5، ص 340

[19] عقدالدرر، ص 315 و الدر المنثور، ج 5، ص 117

[20] کنز العمال، ج 14، ص 258؛ صحیح مسلم، ج 1، ص 138 و عقدالدرر، ص 322

[21] عقدالدرر، ص 318؛ تفسیر کشاف، ج 3، ص 384 و الدر المنثور، ج 5، ص 116

[22] رجعت، محمد خادمی شیرازی، ص 65

منبع:

موعودنامه(فرهنگ الفبایی مهدویت)/مجتبی تونه ای/ص310

سلام.جایی شنیدم که بعداز ظهور حضرت ورجعت ائمه وحکومت ائمه دوره ای شروع میشود واشخاصی بانام مهدی پیشوا هستند.آیا حقیقت دارد؟

ممنون از مطالب ارزنده شما

YA MOHAMMAD;369825 نوشت:
سلام.جایی شنیدم که بعداز ظهور حضرت ورجعت ائمه وحکومت ائمه دوره ای شروع میشود واشخاصی بانام مهدی پیشوا هستند.آیا حقیقت دارد؟

با عرض سلام و ادب

چندين روايت در رابطه با آمدن مهدی هایی بعد از امام زمان(عج)در منابع روايي ما آمده است:

* شیخ حسن بن سلیمان ( متوفای ۸۰۲ ) در کتاب مختصر بصائر الدّرجات ( سعد بن عبدالله اشعری ) آورده است:

عن الإمام الصادق (ع) قال:إن منا بعد القائم (ع) اثنى عشر مهديا من ولد الحسين (عليه السلام):همانا از ما بعد از قائم(ع) دوازده مهدى از فرزندان حسین(ع) می باشند .(1)

شیخ طوسی در کتاب الغیبة آورده است :
« محمد بن عبدالله بن جعفر الحمیریّ عن ابیه ، عن محمد بن عبدالحمید ومحمّد بن عیسی ، عن محمّد بن الفضیل ، عن أبی حمزة ، عن أبی عبدالله (ع) فی حدیث طویل ـ « أنه قال : یا أبا حمزة إنّ منّا بعد القائم أحد عشر مهدیّاً من ولد الحسین » .(2)

نكته قابل توجه در مورد اين روايات اين است كه همه آنها از لحاظ سند ضعيفند:

سند حدیث منقول از امام صادق(ع)معلوم نیست . زیرا مؤلف مختصر البصائر آن را از سیّد علی بن عبدالحمید متوفای ۷۶۰ ﻫ به اسنادی که آن سید نقل کرده ، روایت نموده است . اسناد مذکور که در دسترس ما نیست ، تا بدانیم همه آن ها ثقه هستند یا غیر ثقه . بنابراین سخن قطعی درباره سند حدیث ممکن نیست .

حديثي كه شيخ طوسي آورده است هم نیز از نظر سند ضعیف است . زیرا برخی از راویان آن از نظر علمای رجال از این قرار است : محمد بن عبدالحمید مجهول است . محمد بن عیسی مشترک بین ثقه و مجهول و تشخیص آن دو مشکل است . محمد بن فضیل هم مجهول است.
ابن حمزه مشترک بین ابی حمزه ثمالی که ثقه ، وابی حمزه بطائنی که ضعیف وکذّاب وفتنه گر می باشد.

از نظر دلالت هم بر این معنی دلالت می کند ، که بعد از امام زمان (عج) یازده انسان هدایت یافته ( مهدی ) که همگی از فرزندان امام حسین (ع) می باشند ، می آیند . این حدیث با حدیث قبلی از نظر تعداد آن ها تعارض دارد . زیرا حدیث اول بر دوازده نفر ، اما این یکی بر یازده نفر تأکید دارد .

بررسی کلّی همه احادیث مزبور
احادیث مزبور ، صرف نظر از وضعیت سندی آن ها که نوعاً ضعیف وغیر معتبر است ، از جهت دلالت به عنوان احادیثی شاذ و غیر قابل قبول تلقّی می شود . زیرا بنا بر احادیث مشهور ، بعد از شهادت امام زمان (عج) زمانی برای حکومت معمولی و متعارف صالحان نمی ماند .

طبق احادیث مسلّم شیعه ، بعد از شهادت امام زمان (عج) دوره رجعت است . پس از آن قیامت کبری اتفاق می افتد . لذا برخی از علمای شیعه احادیث مزبور را بر فرض صحّت بر دوران رجعت حمل نموده‌اند . پس مقصود از دوازده یا یازده مهدی همان ائمه هدی(عليهم السلام)می‌باشد ، که بعد از ظهور امام زمان و شهادت آن حضرت ، جهت انتقام گرفتن از قاتلانشان ، آن هم به مدت کوتاه ( چهل روز ) قیام می کنند.

شیخ مفید در آخر کتاب الارشاد ، پیرامون احادیث مذکور می فرماید :

« ولیس بعد دولة القائم (عج) لأحد دولة إلّا ما جاءت به الروایة من قیام ولده إن شاء الله ذلک ، ولم یرد به علی القطع والثبات ، واکثر الروایات انّه لن یمضی مهدی الأمة الّا قبل القیامة بأربعین یوماً ، یکون فیها الفرج ( الهرج ) و علامات خروج الاموات وقیام السّاعة للحساب والجزاء :

بعد از دولت حضرت قائم (عج) برای کسی دولتی تشکیل نمی شود . مگر آن چه این روایت بر آن دلالت می کند ، که فرزند ( فرزندان ) او اگر خدا بخواهد قیام می کند . البته این روایت به صورت قطعی ثابت نیست».

اکثر روایات بر این معنی دلالت می کند ، که حضرت مهدی (عج) نمی رود ، مگر چهل روز قبل از قیام قیامت که در آن فرج ( و بنا بر روایت بحار هرج ومرج ) صورت می گیرد ، و علائم خروج اموات وقیام قیامت برای حساب وکتاب آشکار می شود.(2)

علّامه مجلسی پس از نقل اخبار مذکور در بحار الانوار ، « باب خلفاء المهدی و اولاده » ، درباره دلالت وتأویل آن احادیث می نویسد: هذه الاخبار مخالفة للمشهور . وطریق التأویل(توجيه) أحد وجهین:

راه اوّل: این که مراد از دوازده مهدی « هدایت شده » همان پیامبر اکرم(ص)وسایر امامان به استثنای امام زمان(عج) است . به این معنی که ملک آن ها ( در هنگام رجعت ) بعد از امام زمان خواهد بود . قبل از این گذشت ، که جناب حسن بن سلیمان ( مؤلف مختصر البصائر ) آن حدیث را به همه ائمه ( دوازده گانه ) تأویل نموده وقائل به رجعت امام زمان بعد از وفات شده است . با این تأویل می توان بین برخی از اخبار مختلف که درباره مدّت ملک آن حضرت وارد شده است ، جمع کرد.

راه دوم : این است که آن دوازده مهدی از اوصیاء امام زمان (عج) ، هدایت گران خلق در زمان ائمه:در هنگامه رجعتند . زیرا زمان نمی تواند خالی از حجّت باشد ، اگر چه اوصیاء انبیاء :نیز حجج هستند والله اعلم ».(4)

پي نوشتها:
1- مختصر بصائر الدرجات ص49 . بحار الأنوار ج 53 ص 148 . منتخب الانوار المضیئة ص 353
2- بحار الأنوار ، ج‏53، ص: 145.
3- ارشاد شيخ مفيد،دفتر نشر فرهنگ اسلامي،ج2ص529.
4- بحارالانوار،ج53،ص148.

ممنون از پاسختون.یه سوال دیگه داشتم.چه مدت فاصله بین ظهوروقیامت است؟
واینکه اصل ظهور چه هدفی رو دنبال میکنه؟جدا از عدالت وامنیت ازبین رفتن شر,این اتفاقات بیافتد تات تنها انسان راحت باشدیادلیل دیگری هم دارد؟

YA MOHAMMAD;370301 نوشت:
ممنون از پاسختون.یه سوال دیگه داشتم.چه مدت فاصله بین ظهوروقیامت است؟
واینکه اصل ظهور چه هدفی رو دنبال میکنه؟جدا از عدالت وامنیت ازبین رفتن شر,این اتفاقات بیافتد تات تنها انسان راحت باشدیادلیل دیگری هم دارد؟

با عرض سلام و ادب

در مورد بعد از ظهور حضرت مهدي(عج)؛ يعني مدتي كه حضرت مهدي (عج) حكومت مي‏كند، نيز بعد از آن دوره تا برپايي قيامت، نمي‏توان پاسخ قاطع و روشني از روايات به دست آورد، چرا كه در لابلاي روايات مدت حكومت حضرت مهدي(عج) نوزده سال و چند ماه،(1) هفتاد سال،(2) سيصد و نه سال،(3) آمده است.
در روايتي ذكر شده كه بعد از حضرت مهدي(عج) فردي از اهل بيت سيصد و نه سال حكومت خواهد كرد.(4) و بعد قيامت برپا خواهد شد، يا يكايك امامان(ع) رجعت و حكومت مي‏كنند و سپس قيامت بر پا خواهد شد(5) و...
برخي از پژوهشگران اسلامي بيان داشته‏اند: در مورد مدت حكومت حضرت مهدي(عج) اگر چه برخي روايات حد معيّني را بيان كرده‏اند و دوران حكومت حضرت را به هفت يا نه سال محدود نموده‏اند، ليكن اين گونه روايات در منابع اهل سنّت ذكر شده، امّا عده‏اي بدون تحقيق اين گونه روايات را در كتاب‏هاي شيعي وارد نموده‏اند. هيچ روايت صحيح السندي از امامان(ع) نرسيده است كه دوران حكومت حضرت مهدي(عج) را محدود كرده باشد. اين گونه روايات علاوه بر ضعف سند، با روح آيات و محتواي روايات متواتري (كه وعده داده‏اند با ظهور و قيامت حضرت، زحمات انبيا به ثمر مي‏رسد: و جهان پر از عدل مي‏گردد) منافات دارد.(6)

پي نوشت‏ها:
(1). محمد بن ابراهيم نعماني، كتاب الغيبة، ص 331.
(2). مهدي موعود، ص 767.
(3). همان، ص 767.
(4). نعماني، همان، ص 332.
(5). مهدي موعود، ص 851 به بعد.
(6). گفتمان مهدويّت، ص 126.

مقداد;370467 نوشت:
اصل ظهور چه هدفی رو دنبال میکنه؟جدا از عدالت وامنیت ازبین رفتن شر,این اتفاقات بیافتد تات تنها انسان راحت باشدیادلیل دیگری هم دارد؟
ببخشید اگه میشه به این سوالم پاسخ بدید ممنون؟

YA MOHAMMAD;370301 نوشت:
ممنون از پاسختون.یه سوال دیگه داشتم.چه مدت فاصله بین ظهوروقیامت است؟
واینکه اصل ظهور چه هدفی رو دنبال میکنه؟جدا از عدالت وامنیت ازبین رفتن شر,این اتفاقات بیافتد تات تنها انسان راحت باشدیادلیل دیگری هم دارد؟

با عرض سلام و ادب

امام زمان(ع) در هنگام ظهور سیاست‏ها و اهداف مهمی را ارائه مى‏ دهد که جهت رعایت اختصار به برخى از آن‏ها اشاره مى ‏شود:

1 - تشکیل حکومت جهانى.
یکى از استراتژى ‏هاى مهم امام(ع) تشکیل حکومت جهانى این است که در آن سعادت دنیاو آخرت بشر تأمین مى ‏شود. مورخان و سیره نگاران باور دارند که بعد از فراگیرى ستم حکومت‏هاى حاکم بر جهان، مردم آماده پذیرش حکومت عدالت گرا مى‏ شوند، گر چه برخى با تشکیل حکومت امام زمان(ع) مخالفت مى‏ کنند؛ ولى اکثر مردم آماده حکومت امام(ع) مى ‏شوند.

2 - بیعت گرفتن.
براى تشکیل حکومت جهانى و قانونى، نیاز به پایگاه مردمى است، از این رو امام زمان(ع) از مردم بیعت مى‏ گیرند:
«مهدى(ع) سپاهیان خود را جهت گرفتن بیعت به اطراف جهان خواهد فرستاد. مردمان ظالم و ستمگر از بین خواهند رفت و اهل شهرها از براى مهدى تسلیم خواهند شد».(1)

البته برخى مردم با حکومت جهانى امام زمان(ع) مخالفت کرده و بیعت نمى‏ کنند، ولى امام با قاطعیت با آنان برخورد مى ‏کند.

3 - مبارزه با دجال.
در برخى از روایات تصریح شده است که امام(ع) در هنگام ظهور با دجال مى ‏جنگند. در این که دجال چیست و حضرت چگونه با او جنگ مى ‏کند ،اختلاف نظر وجود دارد؛ ولى یکى از سیاست‏هاى امام زمان(ع) مبارزه با دجال است. در کتاب الفتن از زُهرى آمده است: «اذا التقى السفیانى و المهدى(ع) القتال یومئذ یسمعون من السماء صوتا ألا إنّ اولیاء الله من اصحاب فلان یعنى المهدى(ع)».(2)

4 - آموزش و تعلیم قرآن.

واقعیت آن است که مسلمانان از معارف بلند قرآن فاصله گرفته ‏اند که در قرآن از آن به عنوان مهجوریت قرآن یاد شده است.(3) یکى از برنامه‏ هاى امام زمان(ع) در هنگام ظهور، آموزش قرآن است، تا هم قرآن از مهجوریت رهایى یافته و هم مردم با معارف بلند آن آشنا شوند. امام باقر (ع) فرمود:
«هرگاه قائم آل محمد(ص) قیام کند، خیمه ‏هایى نصب مى ‏کند براى کسانى که قرآن را همان طور که نازل شده، به مردم تعلیم دهند».(4)

5 - مبارزه با خرافات و بدعت زدایى.

یکى از برنامه‏ هاى مهم امام زمان(ع) مبارزه با خرافات و بدعت‏ها است. این سیاست از آن جا نشأت مى ‏گیرد که قبل از ظهور امام(ع) دینى جدید تلقى مى‏ شود؛ از این رو برخى تصور مى‏ کنند امام دین جدید آورده است. امام باقر(ع) فرمود: «آن چه از آثار بدعت و گمراهى قبل از وى بوده است، منهدم مى ‏کند چنان که پیغمبر(ص) اساس جاهلیت را منهدم کرد. آن گاه از نو اسلام را از سر مى ‏گیرد».(5)

6 - اجراى قوانین اسلام و حاکمیت دین بر جهان.
یکى از برنامه‏ هاى مهم امام (ع) اجراى قوانین اسلام و حاکمیت دین بر جهان است. در قرآن تصریح شده است: «لیظهره على الدین کلّه و لو کره المشرکون».(6)
مفسران و پژوهشگران قرآنى این آیه را در خصوص حاکمیت اسلام در زمان ظهور امام زمان(ع) دانسته ‏اند، زیرا هنوز اسلام حاکمیت بر تمام جهان نداشته است.

عیاشى در تفسیر خود از رفاعة بن موسى نقل کرده: از حضرت صادق(ع) شنیدم که در تفسیر آیه: «و له أسلم من فى السموات و الارض طوعاً و کرهاً» فرمود: «هنگامى که قائم ما قیام کرد، جایى روى زمین باقى نمى ‏ماند، مگر این که در آن جا صداى «أشهد ان لا اله الا اللَّه و أشهد ان محمدا رسول الله» بلند شود».(7)

7 - گسترش عدالت و از بین بردن فساد.

یکى از ویژگى ‏هاى حکومت امام(ع) گسترش عدالت و از بین بردن ناهنجارى ‏ها و فساد است.
پیامبر اسلام(ص) فرمود: «فیملأ الارض عدلا و قسطا کما ملئت جوراً و ظلماً»؛(8) امام زمان(ع) زمین را پر از عدل و داد کند، چنان که پر از جور و ستم شده باشد».
امام زمان(ع) برنامه‏ هاى دیگرى مانند برخورد با دشمنان دین و آبادانى شهرها و روستاها دارد.

پی نوشت ها:
1 - محمد جواد نجفى، ستارگان درخشان، ج 14، ص 65.
2 - صافى گلپایگانى، منتخب الاثر، ص 1121.
3 - فرقان، آیه 30.
4 - مهدى موعود(ع)، ص 1121.
5 - مهدى موعود(ع)، ص 1123.
6 – صف (61) آیه9
7 - مهدى موعود(ع)، ص 1121 - 1122.
8 - همان، ص 1125.

مقداد;370706 نوشت:
امام زمان(ع) در هنگام ظهور سیاست‏ها و اهداف مهمی را ارائه مى‏ دهد که جهت رعایت اختصار به برخى از آن‏ها اشاره مى ‏شود:

1 - تشکیل حکومت جهانى.
یکى از استراتژى ‏هاى مهم امام(ع) تشکیل حکومت جهانى این است که در آن سعادت دنیاو آخرت بشر تأمین مى ‏شود. مورخان و سیره نگاران باور دارند که بعد از فراگیرى ستم حکومت‏هاى حاکم بر جهان، مردم آماده پذیرش حکومت عدالت گرا مى‏ شوند، گر چه برخى با تشکیل حکومت امام زمان(ع) مخالفت مى‏ کنند؛ ولى اکثر مردم آماده حکومت امام(ع) مى ‏شوند.

2 - بیعت گرفتن.
براى تشکیل حکومت جهانى و قانونى، نیاز به پایگاه مردمى است، از این رو امام زمان(ع) از مردم بیعت مى‏ گیرند:
«مهدى(ع) سپاهیان خود را جهت گرفتن بیعت به اطراف جهان خواهد فرستاد. مردمان ظالم و ستمگر از بین خواهند رفت و اهل شهرها از براى مهدى تسلیم خواهند شد».(1)

البته برخى مردم با حکومت جهانى امام زمان(ع) مخالفت کرده و بیعت نمى‏ کنند، ولى امام با قاطعیت با آنان برخورد مى ‏کند.

3 - مبارزه با دجال.
در برخى از روایات تصریح شده است که امام(ع) در هنگام ظهور با دجال مى ‏جنگند. در این که دجال چیست و حضرت چگونه با او جنگ مى ‏کند ،اختلاف نظر وجود دارد؛ ولى یکى از سیاست‏هاى امام زمان(ع) مبارزه با دجال است. در کتاب الفتن از زُهرى آمده است: «اذا التقى السفیانى و المهدى(ع) القتال یومئذ یسمعون من السماء صوتا ألا إنّ اولیاء الله من اصحاب فلان یعنى المهدى(ع)».(2)

4 - آموزش و تعلیم قرآن.
واقعیت آن است که مسلمانان از معارف بلند قرآن فاصله گرفته ‏اند که در قرآن از آن به عنوان مهجوریت قرآن یاد شده است.(3) یکى از برنامه‏ هاى امام زمان(ع) در هنگام ظهور، آموزش قرآن است، تا هم قرآن از مهجوریت رهایى یافته و هم مردم با معارف بلند آن آشنا شوند. امام باقر (ع) فرمود:
«هرگاه قائم آل محمد(ص) قیام کند، خیمه ‏هایى نصب مى ‏کند براى کسانى که قرآن را همان طور که نازل شده، به مردم تعلیم دهند».(4)

5 - مبارزه با خرافات و بدعت زدایى.
یکى از برنامه‏ هاى مهم امام زمان(ع) مبارزه با خرافات و بدعت‏ها است. این سیاست از آن جا نشأت مى ‏گیرد که قبل از ظهور امام(ع) دینى جدید تلقى مى‏ شود؛ از این رو برخى تصور مى‏ کنند امام دین جدید آورده است. امام باقر(ع) فرمود: «آن چه از آثار بدعت و گمراهى قبل از وى بوده است، منهدم مى ‏کند چنان که پیغمبر(ص) اساس جاهلیت را منهدم کرد. آن گاه از نو اسلام را از سر مى ‏گیرد».(5)

6 - اجراى قوانین اسلام و حاکمیت دین بر جهان.
یکى از برنامه‏ هاى مهم امام (ع) اجراى قوانین اسلام و حاکمیت دین بر جهان است. در قرآن تصریح شده است: «لیظهره على الدین کلّه و لو کره المشرکون».(6)
مفسران و پژوهشگران قرآنى این آیه را در خصوص حاکمیت اسلام در زمان ظهور امام زمان(ع) دانسته ‏اند، زیرا هنوز اسلام حاکمیت بر تمام جهان نداشته است.

عیاشى در تفسیر خود از رفاعة بن موسى نقل کرده: از حضرت صادق(ع) شنیدم که در تفسیر آیه: «و له أسلم من فى السموات و الارض طوعاً و کرهاً» فرمود: «هنگامى که قائم ما قیام کرد، جایى روى زمین باقى نمى ‏ماند، مگر این که در آن جا صداى «أشهد ان لا اله الا اللَّه و أشهد ان محمدا رسول الله» بلند شود».(7)

7 - گسترش عدالت و از بین بردن فساد.
یکى از ویژگى ‏هاى حکومت امام(ع) گسترش عدالت و از بین بردن ناهنجارى ‏ها و فساد است.
پیامبر اسلام(ص) فرمود: «فیملأ الارض عدلا و قسطا کما ملئت جوراً و ظلماً»؛(8) امام زمان(ع) زمین را پر از عدل و داد کند، چنان که پر از جور و ستم شده باشد».
امام زمان(ع) برنامه‏ هاى دیگرى مانند برخورد با دشمنان دین و آبادانى شهرها و روستاها دارد.

سلام.ممنونم.شاید سوالم بیمعنا باشه اما منظورم این بود که این اتفاقات خوب بیافته تا انسانی که مدت ها گناه کرده روی زمین به خوشی برسه؟
راستی یه سوال دیگه وقتی امام خوبیها ظهور کنن تکلیف شیطان رجیم چیه؟یعنی ازبین میبره چون شر از بین میره؟

delete;367232 نوشت:
با تشکر از برادر مقداد توضیحات قبیله بنی کلب کامل بود و اگر یکم سریعتر به سوالات دیگر پاسخ بدن ممنون میشم

یه سوال دیگر که خیلی ذهنم را مشفول کرده اینه که:

1 - در (کتاب الغیبة نعمانی) محمد بن مسلم گفت از امام باقر شنیدم که سفیانی از جمله نشانه ها است ، با وجود آنکه این فاسق خروج می کند و شما یک یا 2 ماه پس از خروجش درنگ می کنید و دست به کاری نمیزنید با این همه ایراد بر شما وارد نیست تا آنکه او مردمان زیادی را غیر از شما بکشد ؟!!! (یعنی احتمالا سفیانی ملعون در ماه رجب به صورت مخفی خروج کرده و همدستانش با او دست بیعت دادند ولی مردم از این خروج اطلاعی پیدا نکردند) والله اعلم

2- در( کتاب الغیبة )سندی معتبر از عیسی ابن اعین از ابا عبدالله شنیدم که فرمود : سفیانی از امور حتمی است و او در ماه رجب خروج کی کند در زمان خروجش از ابتدا تا انتها (15 ماه) به درازا می کشد او (6ماه) ماه به جنگ می پردازد و وقتی بر مناطق پنج گانه تسلط یابد دقیقا (9ماه) بر آن حکومت می کند

3- در( کتاب الغیبة ) طوسی در سندی معتبر از الفضل از ابی عمیر از ابن اذنیه از محمد بن مسلم گفت از ابا عبدالله شنیدم که فرمود: سفیانی به اندازه یک زن (9 ماه) بر مناطق پنج گانه حکومت می کند

از این 2 روایت معتبر پس می توان اینگونه نتیجه گرفت که سفیانی یه خروج دارد (که ما از خروجش اطلاع پیدا نمیکنیم) و یه ظهور دارد که خروجش همزمان با جنگ است که 6 ماه طول می کشد و پس از غلبه بر آن 5 منطقه 9 ماه حکومت می کند . والله اعلم

اللهم عجل لولیک الفرج
حی علی المهدی (عج)

با عرض سلام و ادب

اصل خروج سفیانی، صرف نظر از ویژگی ها و قضایای جزئی، امری مسلم است، ولی این که سفلیانی کیست و چه ویژگی هایی دارد و چگونه شورش می کند، چندان روشن نیست. در برخی از روایات، از امام علی (ع) در مورد نام سفیانی پرسیده شده و آن حضرت، از بیان آن خودداری کرده اند. [1] حال آن که اگر نام وی مشخص بود، دلیلی نداشت که از بردن نام وی، خودداری کند.

به نظر می رسد، سفیانی فرد مشخصی نیست، بلکه فردی است با ویژگی های ابوسفیان، که در آستانه ظهور مهدی (ع) به طرفداری از باطل، خروج می کند و مسلمانان را به انحراف می کشاند. امام سجاد (ع) می فرماید: «ظهور قائم (ع) از ناحیه خداوند، قطعی و خروج سفیانی نیز، قطعی است. در برابر هر قیام کننده و مصلحی، یک سفیانی وجود دارد.» [2] و یا امام صادق (ع) می فرماید: «ما و خاندان ابوسفیان، دو خاندانی هستیم که بر سر دین خدا با هم دشمنی داریم. ما سخن خداوند را تصدیق کردیم و آنان تکذیب کردند. ابو سفیان، با پیامبر (ص) مبارزه کرد و معاویه با علی (ع) و یزید با حسین بن علی (ع) به مخالفت برخاستند و سفیانی نیز با قائم (ع) خواهد جنگید.» [3]

براساس این روایات، سفیانی جریان باطل در بستر تاریخ است و رو در رویی بین حق و باطل در این دو خانواده، نمونه بارزی از جریان این دو خط است. پس بر فرض که سفیانی را از نسل ابوسفیان هم بدانیم، آخرین مهره این زنجیره، همان سفیانی است که در آستانه ظهور قائم (ع) خروج می کند. این که همزمان با خروج سفیانی از منطقه شام، یمانی و خراسانی به طرفداری از حق در ناحیه خراسان و یمن، قیام می کنند، نیز مؤید این نظر می تواند باشد.» [4]

ابوسفیان، به عنوان سردمدار شرک و بت پرستی و سرمایه داری طاغوتی، هر نوع حرکت و جنبشی را که دم از عدالتف برادری و آزادی می زد، دشمن خود می دانست و با قدرت تمام در برابر آن به مبارزه بر می خاست. سفیانی، فردی است با این ویژگی ها که در برابر انقلاب بزرگ جهانی حضرت مهدی (ع) خروج می کند. بر این اساس، در حقیقت سفیانی یک جریان است، نه یک شخص. [5]

پی نوشتها:
[1]. غیبه طوسی، ص 273؛ بحارالانوار، ج 52، ص 206

[2] بحارالانوار، ج 52، ص 182

[3] همان

[4] بحارالانوار، ج 52، ص 210-217

[5] چشم به راه مهدی، جمعی از نویسندگان مجله حوزه، ص 275

YA MOHAMMAD;370711 نوشت:
سلام.ممنونم.شاید سوالم بیمعنا باشه اما منظورم این بود که این اتفاقات خوب بیافته تا انسانی که مدت ها گناه کرده روی زمین به خوشی برسه؟
راستی یه سوال دیگه وقتی امام خوبیها ظهور کنن تکلیف شیطان رجیم چیه؟یعنی ازبین میبره چون شر از بین میره؟

با عرض سلام و ادب

شاید بتوان مهمترین هدف و فلسفه ظهور انسانی کامل در آینده را نجات دادن انسان ها از گرداب گناه و معصیت دانست که با گسترش عدالت و از بین بردن ناهنجارى ‏ها و فساد میسر خواهد شد.

اما در مورد سرنوشت شیطان بعد از ظهور امام زمان(عج) باید عرض کنم:

شيطان با ابليس تفاوت دارد. "شيطان‌" اسم عام و جنس است و به هر موجود موذي‌، منحرف كننده‌، طاغي و سركش كه از راه راست بركنار بوده و درصدد آزار ديگران است و مي‌خواهد ميان مردم دو دستگي و فساد به راه اندازد، گفته مي‌شود، خواه انساني باشد يا غير انساني‌. وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِي عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يفْتَرُونَ(1)
اينچنين در برابر هر پيامبري، دشمني از شياطين انس و جن قرار داديم؛ آنها بطور سري (و درگوشي) سخنان فريبنده و بي‌اساس (براي اغفال مردم) به يکديگر مي‌گفتند؛ و اگر پروردگارت مي‌خواست، چنين نمي‌کردند؛ (و مي‌توانست جلو آنها را بگيرد؛ ولي اجبار سودي ندارد.) بنابر اين، آنها و تهمتهايشان را به حال خود واگذار!

حتّي در روايات به ميكروب هم شيطان گفته شده است‌.

"ابليس‌" اسم خاص و عَلم است و يكي از مصاديق شيطان است‌.
شيطان به معناي عام آن‌، تا پايان دنيا خواهد بود.

ابليس‌، همان كه از دستور خداوند به سجده بر آدم سرپيچي كرد، با سرپيچي از سجده‌، مورد لعن خداوند قرار گرفت و مطرود خداوند شد. پس از اين از خداوند درخواست كرد: قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يوْمِ يبْعَثُونَ: گفت پروردگارا، پس مرا تا روزي كه برانگيخته خواهد شد مهلت ده‌..."

خداوند در پاسخ او فرمود: قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ
فرمود: «تو از مهلت يافتگاني!

إِلَى يوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ(2)
(اما نه تا روز رستاخيز، بلکه) تا روز وقت معيني.»

در اين كه "وقت معلوم‌" چه روزي است‌، ميان مفسران اختلاف نظر است و روايات در اين مورد بيان‌هاي متفاوتي دارند.
نظر ابن عباس و مشهور مفسران اين است كه مراد از "وقت معلوم‌" پايان دورة تكليف و نفخة نخستين است‌; يعني نخستين باري كه اسرافيل در صور مي‌دمد كه با دميدن آن‌، همة مخلوقات جاندار مي‌ميرند، با نفخة دوم و دومين باري كه اسرافيل در صور مي‌دمد، همه زنده مي‌شوند. ميان صور اول و دوم چهل يا چهارصد سال (بنا بر اختلاف روايات‌) فاصله است‌. با دميدن صور دوم قيامت آغاز مي‌شود. ابليس از خدا خواست تا دميده شدن صور دوم كه روز بعث و برانگيختن است‌، زنده باشد. خدا به او فرمود، تا وقت معلوم يعني تا دميده شدن صور اول زنده خواهي بود; پس در فاصلة زماني ميان صور اول و دوم زنده نخواهد بود.

امام صادق‌مي‌فرمايد: وقت معلوم روزي است كه نخستين بار در صور دميده مي‌شود، در اين هنگام ابليس مي‌ميرد و در فاصلة زماني ميان صور اول و دوم ابليس زنده نيست‌.(3)

نظر ديگر اين است كه "وقت معلوم‌" را فقط خدا مي‌داند و براي ابليس مبهم است‌; زيرا اگر براي او مبهم نبود به معصيت تشويق مي‌شد. در برخي روايات آمده است‌: وقت معلوم‌، روز قيام امام زمان‌(عج) است‌. و در برخي روايات گفته شده است‌: وقت معلوم پس از رجعت پيامبراسلام‌است‌. و ابليس بر صخره‌اي كه در بيت‌المقدس است به دست پيامبراسلام‌كشته خواهد شد.(4)

علامة طباطبايي مفسّر كبير قرآن در مورد وقت معلوم مي‌فرمايد: روز وقت معلوم كه سرآمد مهلت ابليس است‌، روزي است كه مجتمع بشري از گناه و شر رهايي يافته و به خير و صلاح خالص رسيده است‌. به طوري كه در روي زمين جز خدا پرستش نمي‌شود و بساط كفر و فسق و نفاق برچيده شده است‌، نه روز نفخة اول كه روز مرگ عمومي بشر است‌.(5)

با توجه به اختلاف مفسران و تفاوت روايات‌، نمي‌توان به صورت قطعي در سرنوشت ابليس پس از ظهور امام زمان‌(عج) اظهار نظر كرد. بنابر برخي روايات‌، ابليس پس از ظهور يا در زمان رجعت كشته مي‌شود و بنابر برخي روايات و نظر مشهور مفسران‌، ابليس پس از ظهور نيز زنده خواهد بود و با دميده شدن صور نخست‌، خواهد مرد.(6)

بنابر مطالبي كه عرض كردم،رواياتي كه مي گويند شيطان بدست امام زمان(عج) كشته مي شودند،در مقابل رواياتي كه مي گويند مرگ شيطان در نفخ صور اول يا بين نفخ صور اول و دوم است،از اعتبار و پذيرش كمتري بر خوردارند،ولي با اين حال مي توان آن روايات را اينگونه توجيه كرد كه :

منظور از كشتن شيطان اين است كه ريشه هاى فساد و عوامل انحراف و ظلم و جور در عصر درخشان حكومت مهدى (عج ) نابود مى گردد و بجاى آن عقل و ايمان حكومت مى كند.

چنانكه در حديثى ديگر نيز مى خوانيم :
«در صحف ادريس پيامبر عليه السلام آمده : تو اى شيطان تا زمانى كه مقدر كرده ام كه زمين را در آن زمان از كفر و شرك و گناه پاك سازم، مهلت داده خواهى شد، ولى در اين زمان (بجاى تو) بندگان خالص و پاكدل و با ايمان روى كار آيند آنها را خليفه و حاكم زمين مى كنم و دينشان را استوار مى سازم ، كه آنها تنها مرا مى پرستند و هيچ چيز را شريك من قرار نمى دهند در آن روز است كه تو (شيطان ) و همه لشكريانت از پياده و سواره را نابود مى نمايم ».(7)

به اين ترتيب مى فهميم در آن زمان ديگر حناى شيطان و بچه هايش رنگ ندارد، و در برابر بندگان مخلص خدا به رهبرى حضرت حجت (عج ) همچون خفاشهائى در برابر خورشيد تابناك عالمند.

آنچه كه مي تواند بعنوان مؤيدي بر اين توجيه باشد رواياتي است كه به كامل شدن عقل ها بعد از ظهور امام زمان(عج) اشاره دارند، كه مضمون آن روايات اينگونه است كه :

در زمان ظهور حضرت مهدى با آفت زدايى از درخت عقل و خرد و ايجاد بستر و زمينه مناسب براى رشد و شكوفايى عقول مردم، رحمت و نعمت خداوند بر مردم نازل مى ‏شود و همه آنان هدايت مى ‏يابند و به سر منزل مقصود (كمال) مى ‏رسند.

پی نوشتها:

(1). سوره انعام،آیه 112

(2). سوره الحجر،آیه36-38.

(3). ر.ك‌: بحارالانوار، علامه مجلسي‌;، ج 11، ص 108، مؤسسة الوفأ، بيروت‌.

(4). ر.ك‌: بحار، همان، ج 11، ص 154 و 405.

(5). ر.ك‌: الميزان‌، ج 12، ص 160 و 161، دفتر انتشارات اسلامي‌.

(6). ر.ك‌: مجمع البيان‌، امين الاسلام طبرسي‌، داراحيأ التراث العربي‌، ج 3، ص 337 / تبيان‌، شيخ طوسي‌، ج 6، ص 335، مكتب الاعلام الاسلامي / تفسير نمونه‌، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 1، ص 192 و ج 11، ص 71 و 72، دارالكتب الاسلامية‌.

(7). بحار، ج 52، ص 384 .

delete;365648 نوشت:
سلام با تشکر از شما برادر مقداد
ولی دیگر سوالات بی پاسخ موند ، البته یکی از سوالات رو پاسخشو پیدا کردم

3.مسجد شهر دمشق دقیقا کجاست (روایات داریم خراب شدن قسمتی از مسجد دمشق)
4.قبیله بنی کلب در کجای هستند؟اگر در سوریه هستند دقیقا کجای سوریه؟

2 سوال دیگر
1.احتمال دارد که سفیانی خروج کرده باشد و ما خبر دار نشده باشیم؟(آیا خروج با ظهور فرق دارد)
در روایات داریم در حوادث مصر ، مردی از قریش به نام اخنس در مصر قدرت را به دست خواهد گرفت و سپس بر او پیروز می شوند و قدرت از او گرفته می شود ؟ اخنس کیست؟آیا احتما دارد محمد مرسی یا رئیس جدید مصر باشد؟
3. صنعاء کجاست؟در روایت داریم از سفیانی سخن گفته شد ، امام صادق فرمودند:او چگونه خروج کند در حالی که مرد چشم شکسته در صنعاء هنوز خروج نکرده (بحار 245/51)

در مورد سوال اول :
باید دید خود دمشق کجاست و اینکه در زمان صدور این روایت چنین مسجدی وجود داشته یا نه اگر وجود داشته خوب این همان است و امروز هم باید دایر باشد و اگر دایر نباشد شاید قبل از ظهور (که وقتش الان نیست) دایر شود یا این که بداء شده و قضیه چیز دیگری هست.
قبیله بنی کلب هم قبیله‌ای بوده که در زمان صدور اون روایت وجود داشته و البته الان نفراتشون صد در صد بسیار شده و دقیق معلوم نیست که اینا کیا هستند (ممکنه مثلا برخی تکفیریها از اونها باشند و الله اعلم)
اما سوال اول از دو سوال دوم :
سفیانی پیش از ظهور امام زمان خروج می‌کنه و همزمان با یمانی و خراسانی خروج می‌کنه (به نظر شما یمانی و خراسانی خروج کرده‌اند یا دیگر نشانه‌های پیش از سفیانی تحقق پیدا کرده ؟)
بعدش اینطور باید پرسید که سفیانی الان هست یا نیست (دنیا اومده یا هنوز تو جهنمه!) و برای این باید در موردش تحقیق کرد و دوستانی که تحقیق کرده‌اند (با دلیل و سند!) احتمال داده‌اند که سفیانی شتر! همین ملک عبدالله دوم پادشاه عربستان هست (در مورد هر چیزی که گفتم در گوگل سرچ کنید)
اما خروج او همزمان با خروج و به لغت زیباتر ظهور امام زمان (عج) هست و چون امام زمان هنوز ظهور نکرده‌اند پس سفیانی هم خروج نکرده و همینطور یمانی و خراسانی (طبق حدیث معروف)
اما در مورد اءخنس, من معنی این کلمه رو نمی‌دونم همچنان که معنی "مرسی" رو هم نمی‌دونم (همه فکر می‌کردم مِرسی هست!) و یکی از تطابق‌هایی که می‌شه کرد معنی اینهاست (دوستان اینکاره در این مورد تحقیق کنند!)
ببینید باید همه نشانه‌های اءخنس بر مرسی کاملا مو به مو مطابقت پیدا کنه و گرنه او نیست (یا شاید ما نتونستیم درست تشخصی بدیم که احتمالش کمه چون منتظرین واقعی ظهور از همه مردم باهوش‌تر هستند طبق فرموده روایات)
از قریش هست و می‌دونیم که قریش امروز افراد زیادی رو شامل می‌شه از جمله سادات هاشمی از جمله بنی‌عباس (می‌دونستید بنی‌عباس همین ال سعود هستند ؟) و می‌شه گفت که قریشیان بیشتر اعراب هستند (به ویژه اونهایی که در مکه و مدینه هستند)
مرسی عرب هست و هیچ بعید نیست که قریشی هم باشه
بعد قدرت رو به دست میاره و دوباره ازش پس می‌گیرند دقیقا وصف حال آقای مرسی هست! و این مورد کاملا منطبق هست
این سه مورد
در مورد او گفته شده که وقتی عزل می‌شه به (غرب یا روم, دقیقا یادم نیست) فرار می‌کنه و سپس با لشکر روم (یا غرب) که همین اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها باشند بر علیه مسلمانان حمله می‌کنه و با اونها می‌جنگه
مورد آخری هنوز اتفاق نیافتاده و باید منتظر بود که مرسی به آمریکا یا کشورهای اروپایی فرار می‌کنه (پناهنده می‌شه) بعد اونها هم به بهانه همیشگی (دموکراسی و آزادی) به مصر و از اونجا به عراق و البته سوریه یورش می‌برند! (مثل خر هار!)
بعدش این رو هم بگم که دجال همین آمریکا هست که قراره بیاد باهاش بجنگیم (یعنی همراه با امام زمان باهاش بجنگیم)

اما صنعاء, یک شهری هست در یمن, باید دید که یمنی که در روایات منظور هست کجاست, آیا همین یمن کوچولوی خودمون هست یا نه در گذشته یمن (سرزمین بلقیس که همان صبا هست) یک سرزمین وسیع و بزرگی بوده!
من در روایتی می‌خوندم (کتاب اثبات وصایه) بلقیس به دستور سلیمان با یکی از مردان حاکم سرزمین خودش ازدواج می‌کنه و می‌دونید این مرد اهل کجا بوده ؟ همدان! به بیانی دیگر سرزمین یمن باستان (یا همان سرزمین صبا) شامل بخش‌های غربی ایران هم می‌شده (شاید هم بیشتر!))
پس سرزمین صنعاء ممکن هست اساسا در یمن فعلی نباشد و شهر صنعایی که در یمن هست (احتمالا) صرفا نامی از آن سرزمین باشد که امروز اسمش عوض شده و مثلا مثلا شاید همین همدان یا بخشی از آن همان صنعای مورد اشاره روایت باشد (شاید)

به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
دابه الارض (جنبنده زمین یا جاندار زمین) حضرت امیرالمومنین هست که به دنیا رجعت می‌کنند
و این بعد از ظهور امام زمان هست و در اون وقت توبه برداشته می‌شه (من فکر می‌کردم با ظهور امام زمان توبه برداشته می‌شه یکی نیست به من بگه مگه امام زمان رحمت الهی نیست !؟)
اما در مورد این جمله‌ای که مقداد عزیز بیان کردند : "خروج دابه الارض یکی از اشراط ساعه دهگانه ای است که پیش از قیامت بدون تردید تحقق خواهند یافت"
بعد این رو خدمتتون عرض کنم که ساعة در قرآن کریم امام زمان (عج) هست و دابة بعد از ساعة خروج می‌کنه و برام عجیبه که جزء اشراط ساعة آوردنش!
بعدش در پاسخ به روایات 12 مهدی
ببینید اینکه سند روایتی دلیل بر دروغ بودن روایت یا موضوعی که مطرح می‌کنه نیست
چون بررسی سند علم الرجال می‌خواد و علم الرجال هم ممکن هست اشتباه بکنه و علم الرجال هم تنها یکی از راه‌های تشخصی حدیث جعلی هست
آقای حسینی طباطبایی در یکی از کتاب‌هاشون "هشت" مورد راه برای رد یا تایید حدیث عنوان کرده‌اند (از قبیل عقل و قرآن کریم و احادیث دیگر و علم الرجال و ...) یعنی نمی‌شه کامل رد کرد که متاسفانه برخی روحانیون این کار رو می‌کنند
اما ان قلت‌هایی که برای اثبات احادیث دوازده مهدی من می‌اورم
اولا اینکه دوازده امام, از حضرت علی (ع) تا حضرت حجت (من نام ایشون رو نمی‌برم) همه دوازده مهدی هستند.
بعدش دوازده مهدی بعد از حضرت مهدی هستند که یا فرزند مهدی اول (یعنی مهدی بعد از دوازدهمین مهدی آل محمد (ص)!)
یا مهدی‌های دیگری هستند که طبق فرموده روایات مردم رو به اهل بیت (دوازده امام از اهل بیت فرستاده خدا (ص) هدایت می‌کنند)
اما اینکه در روایت -1- گفته شده که از ما دوازده مهدی هستند, شاید این دوازده مهدی که از نسل امام حسین هستند, دوازده مهدی غیر از دوازده مهدی از اهل بیت که اولینشان حضرت علی و آخرینشان حضرت حجت بن حسن عسکری (ص) هست, هستند!
ممکن هست دوازده مهدی از نسل حضرت امام حسین (ص) بعد از رجعتشان از فرزندان خود ایشان به دنیا بی‌ایند .
در واقع می‌شود گفت که سه عدد دوازده مهدی وجود دارد! یکی اهل بیت پیامبر (ص) دیگری فرزندان امام حسین بعد از رجعتشان, و دسته سوم 12 مهدی متفرق یا از فرزندان مهدی اول! ( و ممکن هم هست که دسته‌های دیگری هم باشند و الله اعلم!)
بعد دولت قائم بعد از درگذشت ایشان هم ادامه دارد تا روز قیامت.
بعد مهدی که گفته شده چهل روز پیش از قیامت وفات می‌کنه (و جهان به هرج و مرج کشیده می‌شه) شاید آخرین مهدی باشه (که یکی از اون سه دسته هست) یا اینکه خود امام زمان باشند که دوباره به دنیا بازگشته‌اند (امام زمان هم رجعت دارند!)
اینها روایاتی هستند که از آینده می‌گویند و درکش خیلی سخت هست مگر اینکه در آینده باشیم یا با تدبر و تعمق و تفقه و تجهد و تعقل وتعلم و ... بتونیم به نور الهی به برخی از اسرارشون پی ببریم.

بعدش فاصله ظهور تا قیامت رو مسیحی‌ها می‌گویند هزار سال هست!
ولی یک دروغ محض هست
بعد از ظهور امام زمان خود امام زمان (ص) حکومت کرده و از دنیا خواهند رفت بعد امام حسین با هفتاد یارش رجعت خواهند کرد و حکومت خواهند کرد, و مدتی هم ایشان حکومت کرده و از دنیا خواهند رفت و شاید باز هم رجعت کنند
و ائمه رجعت کرده (و حتی پیامبر گرامی ما) و حکومت خواهند کرد و همچنین یاران امام زمان و فرزندانشان و یاران امام حسین و فرزندانشان و پیامبران و اوصیاء اونها و مومنان و همه کسانی که در دنیا پرهیزکاری کرده و منتظر وعده خدا (قیامت یا ظهور امام زمان) بوده‌اند
اینها تا زمان درگذشت مهدی (گفتم که این مهدی یا خود امام زمان هست که بازگشت کرده یا یک مهدی دیگر هست) حکومت خواهند کرد
مسئله ظهور مثل قیامت هست!
در قیامت همه مردم زنده شده و تا ابد حکومت و زندگی خواهند کرد (یا به جهنم رفته برای ابد یا هر زمان که خدا بخواهد) عذاب خواهند کشید.
ولی در دنیا فقط آدم‌های نیکوکار (پیامبران و اوصیاء و مومنین) زنده شده و حکومت خواهند کرد و طبق روایتی آدم‌های پلید مثل یزید و اون دو تا بزمجه, افراد شرور بازگشته و مثل زامبی کشته خواهند شد یعنی ازشون انتقام گرفته می‌شه! (البته انتقامی مثل قصاص نه اینکه گناهان و جنایاتشون آمرزیده بشه!)
پس شما توجه کنید که چه زمانی ممکن هست طول بکشد اگر 124 هزار پیامبر و اوصیاء آن‌ها و مومنین (که تعدادشان مشخص) نیست بیایند و خود و یاران و فرزندانشان تا هر گاه که خدا بخواهند حکومت کنند!
به هیچ وجه نمی‌شه محدودیتی براش تعیین کرد و اینی هم که گفته‌اند مثلا امام زمان (ص) یا امام حسین (ص) فلان مدت حکومت می‌کنند در واقع مدت حکومت آن‌ها صرفا بخشی از کل فاصله زمانی ظهور امام زمان (ص) تا چهل روز پیش از قیامت هست (مرگ آخرین مهدی)
حالا شما با توجه به مطلبی که گفتم فکر کنید که ظهور امام زمان (عج) چه فلسفه‌ای داره و چه هدفی رو دنبال می‌کنه ؟ البته یکی از اهدافش آسایش و آزادی انسان (که باید مومن شود!) و عبادت خدای یکتا هست.
البته من برای چیزهایی که گفتم آیه و حدیث نیاوردم چون وقت تنگ هست, ولی به من اطمینان داشته باشید.
اما در مورد شیطان !
شیطان توسط امام زمان گردن زده می‌شه یعنی امام زمان از پیشانی او (که همان شاخ‌هایش هست!) گرفته و مثل بز (به اعتقاد فراماسون‌ها شیطان بز هست!) او رو می‌کشه! (خود شیطان هم راضی هست!)
بعد در روایات هست شیاطین نمی‌میرند مگر اینکه خود ابلیس بمیره و در روایاتی هست که در گذشته خداوند شیاطینی رو به وسیله جبرئیل (در یک روایت اینطور هست) کشته است
در روایتی هست که به اندازه هر انسان دو شیطان هست.
بعدش اینکه خوشبختی بشر و گناه نکردن و اطاعت کردن او چقدر به شیطان بستگی دارد این سوال مهمی هست
ببینید در روایت هست که ماه مبارک رمضان شیطان به زنجیر کشده می‌شه و من دقیق مطمئن نیستم که منظور از شیطان خود ابلیس هست یا هر شیطانی, چون اگر می‌دونستم (یا دوستان دیگر می‌دونستند) شاید می‌تونستیم معنی دقیق وسوسه (سوسه آمدن شیطان!) رو درک کنیم و ببینیم افکار غلط ما ناشی از وسوسه و پارازیت‌اندازی شیاطین هست یا نه
خود ماه رمضان که عزیزترین ماه خداوند یکتا هست (ماهی که همه کتاب‌های آسمانی در آن نازل شده‌اند) محکی برای این موضوع هست که اگر یک ماه شیطان نباشد اسنان چه حالی دارد! منتها دقیق مشخص نیست که همه شیاطین غل و زنجیر می‌شوند (دهانشان هم بسته می‌شود البته!) یا فقط خود ابلیس که مغز متفکر و پدر و پادشاه همه آن میکروب‌ها هست؟
اگر فرض خود شیطان (ابلیسی که سجده نکرد) باشد که خوب حالمان در ماه رمضان بسیار خوب هست و آرامش و معنویت زیادی داریم!
البته اینکه بگوییم شیطان (و شیاطین) همان شر هستند درست نیست.
چون پرسیده می‌شود که شیطان را چه کسی وسوسه کرد !؟
پاسخ این هست که نیروهای شر درونی, در روایت هست که عقل و جهل لشکریانی دارند که فرمانده لشکر عقل خیر و فرمانده لشکر جهل شر هست.
و اینکه روایت دیگری هست که جهل بزرگترین گناه هست.
نتیجه می‌گیرم شیطان هم خودش از جهل خودش فریب خورده و سپس به شرارت و لشکریان زیر دست او رسیده و در نهایت که همه اینها رو پاس کرده شده همین ... که می‌شناسیم یعنی شده مظهر شرارت !
و چون گرفتار همین شرارت‌هاست و خون خلق خدا زیر پاش هست و فروتن نیست و قلبش رو کرم خورده برای همین محکوم به نابودی هست و با همه علاقه‌مندیش به رحمت خدا (چطور به دیگران رحم نمی‌کنه ولی از خدا انتظار رحمت داره!؟) و پنج تن آل عبا باز هم عذاب می‌شه تا ابد!
اما چون حضرت مهدی (ص) ظهور می‌کنند و اشرار آدم‌نشو رو به قتل می‌رسونند و خودشون و یارانشون باقی مردم رو با علم و حکمت کامل به خدا دعوت می‌کنند و خداوند عقل مردم رو کامل می‌کنه و بوسیله امام زمان 25 حرف از 27 حرف علم رو به مردم ارائه می‌کنه و این پول لحن رو از بین می‌بره و بهشت رو به اهلش نزدیک می‌کنند و جهنم رو هم به اهلش و بسیاری چیزها پس طرف باید کلا تعطیل باشه که بخواد باز هم شرارت کنه و نتیجه اینکه شرارت تقریبا کامل از بین میره !
بعد انسان گناهکار بعد از ظهور (قبل از خروج دابة الارض (ع) !) می‌تونه توبه کنه یا می‌تونه کشته بشه!

"در (کتاب الغیبة نعمانی) محمد بن مسلم گفت از امام باقر شنیدم که سفیانی از جمله نشانه ها است ، با وجود آنکه این فاسق خروج می کند و شما یک یا 2 ماه پس از خروجش درنگ می کنید و دست به کاری نمیزنید با این همه ایراد بر شما وارد نیست تا آنکه او مردمان زیادی را غیر از شما بکشد ؟!!! "
خروج سفیانی مثل توپ صدا می‌ده! می‌دونید چرا ؟ چون امام زمان هم ظهور می‌کنند! و می‌دونید قبل از امام زمان ندای آسمانی و خسف و اینجور نشانه‌های واضح هست ؟ و می‌دونید بعد از خروج سفیانی (که همزمان با ظهور امام زمان هست) امام زمان با وزیر خود (که حضرت عیسی نیست!) به مکه فرار می‌کنند و در اونجا یارانشون بهشون مثل ابرهای بهار می‌پیوندند و باقی قضایا
"شما یک یا 2 ماه پس از خروجش درنگ می کنید"
این اشاره به این هست که بعد از ظهور امام زمان (عج) که همزمان با فوران سفیانی ملعون هست هنوز شیعیان به امام زمان نپیوسته‌اند که بخواهند با سفیانی ملعون جنگ کنند و اگر این شیطان فاسق, مردم رو بکشه (طبق همین روایت شیعیان رو نمی‌کشه! الحمدالله) گناهی بر شیعیان دست و پا بسته نیست!
و این می‌رسونه که شیعیان چه مسئولیت بزرگی در دفاع از مردم دارند ولی در این یکی دو ماه که هنوز قدرت نگرفته‌اند مردم زیادی توسط سفیانی قتل عام خواهند شد (که امیدواریم زمان کمتری طول بکشد تا این فاسق لعین رو به درک واصل کنیم و مردم کمتری کشته شوند)
"سفیانی به اندازه یک زن" منظور بارداری زنان هست ! که در روایتی از امام صادق که ایشان می‌گویند سفیانی نه ماه به اندازی بارداری یک زن حکومت می‌کنند و در همون روایت خود امام صادق استغفار کرده و می‌گویند به اندازه بارداری یک شتر! (برای همین سفیانی مثل یک شتر حکومت می‌کند چون اساسا ایشان یک شتر سرکش هستند! یک شتر غرب‌زده!)
پس خروج سفیانی رو همزمان با ظهور امام زمان بدونید که نشانه‌های آشکاری پیش از اون هست و اینکه وقفه‌ای رو پس از ظهور امام زمان رو هم مدنظر بگیرید که در این مدت سفیانی خیلی به خودش مغرور می‌شود! (مثل فرعون که فکر کرد دریا به عظمت و جلال او از هم شکافته شد! طرف یه خالی بسته خودش هم باور کرده (تو بنی‌اسرائیل ما این ضرب المثل رو می‌گفتیم!!!!))

سوالاتی پیرامون حوادث پیش از ظهور

جمع بندی:

پرسش:

در زمینه حوادث پیش از ظهور با نام قیس مواجه می شویم،قیس کیست؟

پاسخ:

با عرض سلام و ادب
در روایات مهدوی سخن از حرکت قیس و پرچم های قیس آمده است. در روایتی آمده است: پیش از قیام قائم (ع) حرکت حرب و قیس است. [1] منظور از قیس، مغرب است که مقرّ قیس در شمال آفریقاست. [2] و در جای دیگر آمده است: هنگامی که پرچم های قیس در مصر نصب شود. [3] رسول اکرم (ص) درباره خروج سفیانی می فرماید: مردی از دل دمشق خروج می کند که به او سفیانی می گویند... به قدری خون می ریزد که نوبت به شکافتن شکم زنان و سر بریدن کودکان می رسد. تیره قیس در برابرش قیام می کنند و همه آن ها را طعمه شمشیر می سازد و کسی نمی تواند از خودش دفاع کند. [4] در حدیث دیگری تصریح دارد که منظور از قیس، تیره ای از مصریان است. [5] و در حدیثی پیرامون جنگ قرقیسیان می خوانیم: در این حادثه قیس (مصری و مغربی) کشته می شود. [6] بنابر آن چه گذشت، قیس گروه و قبیله ای از مصریان هستند که در رویارویی با سپاه سفیانی، مغلوب می شوند.

پرسش:

در حوادث پیش از ظهور با نام قبیله بنی کلب مواجه می شویم،قبیله بنی کلب چه کسانی هستند و در کجا هستند؟

پاسخ:

با عرض سلام و ادب

در باب حوادث آخرالزمان، در بین احادیث به احادیثی برمی خوریم که در آنها از قبیله ای به نام «بنی کلب» صحبت شده و وقایع مهمی به این قبیله نسبت داده شده است. قبیلة بنی کلب که در روایات از اعضای آن به عنوان «داییان سفیانی» نیز سخن به میان آمده است، نقش مهمی در وقایع آخرالزمان و زمان نزدیک به ظهور بازی می کنند.

مطابق روایات، بنی کلب گروهی از اشرار آخرالزمان هستند که سفیانی (یکی از دشمنان بزرگ حضرت مهدی(ع)) را در نبرد با حضرت قائم(ع) یاری می نماید.[7] روایات بسیاری هستند که خبر از بیعت و همکاری تعداد زیادی از افراد قبیلة «بنی کلب» با سفیانی ملعون می دهند. در زیر به چند نمونه از این روایات و احادیث اشاره می گردد:

پیامبراکرم(ص) فرمودند: سفیانی با 360 سوار شورش می کند تا اینکه به دمشق می رسد و در ماه رمضان هم 30000 نفر از قبیله بنی کَلب با او بیعت می کنند.[8]

امیرمؤمنان(ع) ضمن روایتی طولانی نقل شده است: «و آن را نشانه ها و علامت هایی است و خروج سفیانی با درفش سرخ همراه است و فرمانده آن مردی از قبیله بنی کلب است.[9]

بنی کلب قبیله ای بودند که در عصر معاویه نصرانی بوده و بعدها ظاهراً به یکی از فرق اسلامی گرویدند. معاویه با زنی از این قبیله وصلت کرد که حاصل این ازدواج، تولد یزید ـ علیه اللعن ـ بود. این طایفه، قرن ها بعد از ازدواج معاویه با مادر یزید، به فرقة «دروزی» گرویدند.[10] گرچه این فرقه ادعا می کند که یکی از فرق اسلامی است، امّا عقایدی کاملاً انحرافی دارد. افراد این فرقه، پیرو شخصی به نام «درزی» هستند و عنوان طریقت خود را موحّدون نامیده اند که اساس عقیدةشان بر حلول و تناسخ روح است. (مسئله ای که از نظر اسلام کاملاً مطرود است.)[11]

این طایفه مدت زمانی پیرو خلفای فاطمی مصر بودند تا اینکه در ایام خلیفة ششم فاطمی به دعوت «نشتگین دروزی» به باطنیه ملحق شدند. «دروزیه» در اعتقاد خود به «الحاکم بامر الله» (که به عقیدة دیگران کشته شده است)، متوقف گشته و می گویند که وی غیبت کرده و به آسمان بالا رفته و دوباره به میان مردم باز خواهد گشت.[12]

عمدة طوایف دروزی که اکثراً منتسب به قبیلة بنی کلب هستند، در منطقة رمله (بیابان شرقی فلسطین)، بیابان غربی اردن، جنوب غربی سوریه و بخش هایی از لبنان سکنا گزیده اند.[13]
البته تعداد زیادی از دروزی ها نیز به کشورهای اروپایی، آمریکا و استرالیا مهاجرت کرده اند. به طور کلی تخمین زده می شود که حدود یک میلیون دروزی در سراسر جهان زندگی می کنند[14].

امّا هستة اصلی این طایفه در مناطق مرزی مابین چهار کشور اردن، سوریه، لبنان و فلسطین اشغالی می باشد. لازم به ذکر است که تعداد دروزی های کشورهای سوریه و لبنان بیش از بقیة مناطق است.

با توجه به این مطلب، به طور خلاصه می توان گفت که افرادی که امروزه با نام دروزی ها شناخته می شوند، همان کسانی هستند که در روایات از آنها با عنوان بنی کلب یاد شده است.

بنابراین روایاتی که دربارة تحرکات بنی کلب یا داییان سفیانی در آخرالزمان بیان شده است، مربوط به احوال قوم دروز می باشد. نکتة دیگر اینکه علت انتساب عبارت داییان سفیانی به بنی کلب، این است که سفیانی ملعون از نسل یزید بن معاویه می باشد، به صورت تلویحی بنی کلب یا دروزی های کنونی، داییان سفیانی هستند؛ زیرا جدة سفیانی از قبیلة بنی کلب می باشد.[15]

پرسش:

اینکه پیامبر(ص)فرمودند از نشانه های بسیار مهم آخرالزمان فرود یا ظهور دابه هست!...دابه چیست؟

پاسخ:

در روایات خروج دابة الارض بعنوان یکی از علائم نزدیکی قیامت مطرح شده و در اینکه دابة الارض چه اوصاف و ویژگی هایی دارد،اختلافی است.دابّـة الأرض يكي از نشانه‌هاي الهي است كه خداوند آن را در آخرالزّمان پديدار مي‌سازد و «قرآن كريم» در اين آيه بدان اشاره كرده است:
«وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ؛[16]
و چون قول [عذاب] بر ايشان واجب گردد، جنبنده‏اي را از زمين براي آنان بيرون مي‏آوريم كه با ايشان سخن گويد كه مردم [چنان كه بايد] به نشانه‏هاي ما يقين نداشتند.»

خداوند آن را از جمله نشانه‌ها و علامت‌هاي بيانگر نزديكي روز قيامت قرار داده است.[17]

مسلمانان همگي اتّفاق نظر دارند كه دابّـة الأرض در آخرالزّمان خروج مي‌كند و اقدام به جداسازي مؤمنان و كافران مي‌نمايد. دابّـة الأرض اين كار را از طريق نشانه‌گذاري هر يك از دو گروه و مُهر زدن بر آنها با انگشتر حضرت سليمان(ع) و عصاي حضرت موسي(ع) انجام مي‌دهد.

مسلمانان، چه شيعه چه اهل سنّت، همگي بر خروج «دابّـة الأرض» در آخرالزّمان اتّفاق نظر دارند، امّا آنها در مورد مشخّص كردن مصداق؛ يعني ماهيّت آن دابّـة ، اختلاف نظر دارند. اهل سنّت قائل به اين است كه دابّـة الأرض، جنبنده‌اي از جنبندگان زمين است، امّا شيعيان بر اين باورند كه دابّـة الأرض، يك مرد معيّن است

برخی از روایات اشاره به اين دارند كه دابّـة الأرض يك انسان است و از اين روايات اين‌گونه برمي‌آيد كه ائمة معصومان(ع) مي‌خواسته‌اند ماهيّت آن دابّـة را براي يارانشان توضيح دهند و بگويند كه آن دابّه‌، بشري از بني‌آدم است و از جمله حيوانات نيست، هر چند ائمه(ع) به صورت صريح و آشكار، واژة انسان را در مورد آن به كار نبرده‌اند، امّا انسان بودن آن را مي‌توان با بيانات ائمه در مورد كارها و رفتارهاي آن دابّـة متوجّه شد.

از اباطفيل نقل شده كه او از امام علي(ع) در مورد دابّـة الأرض، سؤال كرد و گفت: با توجّه به اين آيه كه مي‌فرمايد:
«وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ؛
و چون قول [عذاب] بر ايشان واجب گردد، جنبنده‏اي را از زمين براي آنان بيرون مي‏آوريم كه با ايشان سخن گويد كه مردم [چنان‌كه بايد] به نشانه‏هاي ما يقين نداشتند.»

دابّـة چيست؟ امام علي(ع) فرمودند: «اي اباطفيل، از اين صرف‌نظر كن.» عرض كردم: اي اميرمؤمنان(ع) قربانت گردم، به من بگوييد آن چيست؟ فرمودند: «آن دابّه‌اي (جنبنده‌اي) است كه غذا مي‌خورد و در بازارها راه مي‌رود و با زنان پيمان زناشويي مي‌بندد.»

در روايت ديگري از عمران بن ميثم از عبايه آمده است، مردي نزد امام علي(ع) آمد و در مورد «دابّـة » از ايشان سؤال كرد: گفت: در مورد دابّـة براي من سخن بگو، امام فرمود: «چه از آن مي‌خواهي؟» گفت: مي‌خواهم بدانم آن چيست؟ فرمود: «آن دابّه‌اي (جنبنده‌اي) مؤمن است كه قرآن مي‌خواند و به رحمان (خداوند) ايمان دارد و غذا مي‌خورد و در بازارها راه مي‌رود.»(ماهنامه موعود شماره 118)

نیز طبق برخی از روایات مراد از «دابة الارض» رجعت امام علی(ع) است:

امام باقر (ع) از حضرت علی (ع) نقل می کنند که فرمود: «من تقسیم کننده بهشت و دوزخم، کسی وارد آن ها نمی شود جز براساس تقسیم من. من فاروق اکبرم. من پیشوای آیندگانم، من گزارشگر گذشتگانم، جز رسول اکرم (ص) کسی بر من پیشی نمی گیرد. او و من در یک صراط هستیم، جز این که این صراط به نام اوست. به من شش فضیلت داده شده: 1. علم منایا و بلایا و وصایا به من داده شد. 2. سخن فصل (جدا کننده حق و باطل) به من عطا شد. 3. من صاحب رجعت ها هستم. 4. فرمانروائی کل به من عطا شده. 5. من صاحب عصا و میسم هستم. 6. من (دابه الارض) هستم که با مردم سخن خواهم گفت. [18]

امام صادق (ع) می فرماید: روزی رسول اکرم (ص) وارد مسجد و مشاهده کردند که امیر مؤمنان (ع) شن های مسجد را زیر سرش بالش کرده و خوابیده است. با پای مبارکشان او را حرکت دادند و فرمودند: «ای دابه الارض! برخیز» یکی از اصحاب گفت: ای رسول گرامی! آیا ما همدیگر را با این نام بخوانیم؟ فرمود: نه، به خدا سوگند که این نام به او اختصاص دارد. او همان «دابه الارض» است که خدا تبارک و تعالی در کتابش فرموده: «چون سخن بر آن ها فرود اید جنبنده ای را از زمین بیرون می آوریم و برای مردم سخن می گوید که مردم به آیات ما باور نمی کردند.» سپس خطاب به علی (ع) فرمود: «ای علی! چون آخرالزمان فرا رسد خداوند تو را در زیباترین صورتی ظاهر می سازد و در دست تو میسمی (آهنی) هست که دشمنانت را با آن علامت می گذاری». [19]

رسول اکرم (ص) در وصف «دابه الارض» فرمود: «تیز پائی به او نمی رسد، فرار کننده ای از او فوت نمی شود. مؤمن را نشان مؤمن، و کافر را نشان کافر می زند. عصای حضرت موسی و انگشتر حضرت سلیمان با اوست.»[20]

امام صادق (ع) از رسول اکرم (ص) نقل می کند که در شب معراج گفته شد: «ای محمد! علی اول است، زیرا او نخستین امامی است که پیمان مرا پذیرفته است. علی آخر است، زیرا او آخرین امامی است که روحش را قبض می کنم. او همان دابه است که با مردم سخن می گوید.» [21]

پرسش:

جایی شنیدم که بعد از ظهور حضرت و رجعت ائمه و حکومت ائمه دوره ای شروع میشود و اشخاصی با نام مهدی پیشوا هستند.آیا حقیقت دارد؟

پاسخ:

با عرض سلام و ادب

چندين روايت در رابطه با آمدن مهدی هایی بعد از امام زمان(عج)در منابع روايي ما آمده است:

* شیخ حسن بن سلیمان ( متوفای ۸۰۲ ) در کتاب مختصر بصائر الدّرجات ( سعد بن عبدالله اشعری ) آورده است:

عن الإمام الصادق (ع) قال:إن منا بعد القائم (ع) اثنى عشر مهديا من ولد الحسين (عليه السلام):همانا از ما بعد از قائم(ع) دوازده مهدى از فرزندان حسین(ع) می باشند .[22]

شیخ طوسی در کتاب الغیبة آورده است :
« محمد بن عبدالله بن جعفر الحمیریّ عن ابیه ، عن محمد بن عبدالحمید ومحمّد بن عیسی ، عن محمّد بن الفضیل ، عن أبی حمزة ، عن أبی عبدالله (ع) فی حدیث طویل ـ « أنه قال : یا أبا حمزة إنّ منّا بعد القائم أحد عشر مهدیّاً من ولد الحسین » .[23]

نكته قابل توجه در مورد اين روايات اين است كه همه آنها از لحاظ سند ضعيفند:

سند حدیث منقول از امام صادق(ع)معلوم نیست . زیرا مؤلف مختصر البصائر آن را از سیّد علی بن عبدالحمید متوفای ۷۶۰ ﻫ به اسنادی که آن سید نقل کرده ، روایت نموده است . اسناد مذکور که در دسترس ما نیست ، تا بدانیم همه آن ها ثقه هستند یا غیر ثقه . بنابراین سخن قطعی درباره سند حدیث ممکن نیست .

حديثي كه شيخ طوسي آورده است هم نیز از نظر سند ضعیف است . زیرا برخی از راویان آن از نظر علمای رجال از این قرار است : محمد بن عبدالحمید مجهول است . محمد بن عیسی مشترک بین ثقه و مجهول و تشخیص آن دو مشکل است . محمد بن فضیل هم مجهول است.
ابن حمزه مشترک بین ابی حمزه ثمالی که ثقه ، وابی حمزه بطائنی که ضعیف وکذّاب وفتنه گر می باشد.

از نظر دلالت هم بر این معنی دلالت می کند ، که بعد از امام زمان (عج) یازده انسان هدایت یافته ( مهدی ) که همگی از فرزندان امام حسین (ع) می باشند ، می آیند . این حدیث با حدیث قبلی از نظر تعداد آن ها تعارض دارد . زیرا حدیث اول بر دوازده نفر ، اما این یکی بر یازده نفر تأکید دارد .

بررسی کلّی همه احادیث مزبور
احادیث مزبور ، صرف نظر از وضعیت سندی آن ها که نوعاً ضعیف وغیر معتبر است ، از جهت دلالت به عنوان احادیثی شاذ و غیر قابل قبول تلقّی می شود . زیرا بنا بر احادیث مشهور ، بعد از شهادت امام زمان (عج) زمانی برای حکومت معمولی و متعارف صالحان نمی ماند .

طبق احادیث مسلّم شیعه ، بعد از شهادت امام زمان (عج) دوره رجعت است . پس از آن قیامت کبری اتفاق می افتد . لذا برخی از علمای شیعه احادیث مزبور را بر فرض صحّت بر دوران رجعت حمل نموده‌اند . پس مقصود از دوازده یا یازده مهدی همان ائمه هدی(عليهم السلام)می‌باشد ، که بعد از ظهور امام زمان و شهادت آن حضرت ، جهت انتقام گرفتن از قاتلانشان ، آن هم به مدت کوتاه ( چهل روز ) قیام می کنند.

شیخ مفید در آخر کتاب الارشاد ، پیرامون احادیث مذکور می فرماید :

« ولیس بعد دولة القائم (عج) لأحد دولة إلّا ما جاءت به الروایة من قیام ولده إن شاء الله ذلک ، ولم یرد به علی القطع والثبات ، واکثر الروایات انّه لن یمضی مهدی الأمة الّا قبل القیامة بأربعین یوماً ، یکون فیها الفرج ( الهرج ) و علامات خروج الاموات وقیام السّاعة للحساب والجزاء :

بعد از دولت حضرت قائم (عج) برای کسی دولتی تشکیل نمی شود . مگر آن چه این روایت بر آن دلالت می کند ، که فرزند ( فرزندان ) او اگر خدا بخواهد قیام می کند . البته این روایت به صورت قطعی ثابت نیست».

اکثر روایات بر این معنی دلالت می کند ، که حضرت مهدی (عج) نمی رود ، مگر چهل روز قبل از قیام قیامت که در آن فرج ( و بنا بر روایت بحار هرج ومرج ) صورت می گیرد ، و علائم خروج اموات وقیام قیامت برای حساب وکتاب آشکار می شود.[24]

علّامه مجلسی پس از نقل اخبار مذکور در بحار الانوار ، « باب خلفاء المهدی و اولاده » ، درباره دلالت وتأویل آن احادیث می نویسد: هذه الاخبار مخالفة للمشهور . وطریق التأویل(توجيه) أحد وجهین:

راه اوّل: این که مراد از دوازده مهدی « هدایت شده » همان پیامبر اکرم(ص)وسایر امامان به استثنای امام زمان(عج) است . به این معنی که ملک آن ها ( در هنگام رجعت ) بعد از امام زمان خواهد بود . قبل از این گذشت ، که جناب حسن بن سلیمان ( مؤلف مختصر البصائر ) آن حدیث را به همه ائمه ( دوازده گانه ) تأویل نموده وقائل به رجعت امام زمان بعد از وفات شده است . با این تأویل می توان بین برخی از اخبار مختلف که درباره مدّت ملک آن حضرت وارد شده است ، جمع کرد.

راه دوم : این است که آن دوازده مهدی از اوصیاء امام زمان (عج) ، هدایت گران خلق در زمان ائمه:در هنگامه رجعتند . زیرا زمان نمی تواند خالی از حجّت باشد ، اگر چه اوصیاء انبیاء :نیز حجج هستند والله اعلم ».[25]

پرسش:

چه مدت فاصله بین ظهور و قیامت است؟

پاسخ:

با عرض سلام و ادب

در مورد بعد از ظهور حضرت مهدي(عج)؛ يعني مدتي كه حضرت مهدي (عج) حكومت مي‏كند، نيز بعد از آن دوره تا برپايي قيامت، نمي‏توان پاسخ قاطع و روشني از روايات به دست آورد، چرا كه در لابلاي روايات مدت حكومت حضرت مهدي(عج) نوزده سال و چند ماه،[26] هفتاد سال،[27] سيصد و نه سال،[28] آمده است.
در روايتي ذكر شده كه بعد از حضرت مهدي(عج) فردي از اهل بيت سيصد و نه سال حكومت خواهد كرد.[29] و بعد قيامت برپا خواهد شد، يا يكايك امامان(ع) رجعت و حكومت مي‏كنند و سپس قيامت بر پا خواهد شد[30] و...
برخي از پژوهشگران اسلامي بيان داشته‏اند: در مورد مدت حكومت حضرت مهدي(عج) اگر چه برخي روايات حد معيّني را بيان كرده‏اند و دوران حكومت حضرت را به هفت يا نه سال محدود نموده‏اند، ليكن اين گونه روايات در منابع اهل سنّت ذكر شده، امّا عده‏اي بدون تحقيق اين گونه روايات را در كتاب‏هاي شيعي وارد نموده‏اند. هيچ روايت صحيح السندي از امامان(ع) نرسيده است كه دوران حكومت حضرت مهدي(عج) را محدود كرده باشد. اين گونه روايات علاوه بر ضعف سند، با روح آيات و محتواي روايات متواتري (كه وعده داده‏اند با ظهور و قيامت حضرت، زحمات انبيا به ثمر مي‏رسد: و جهان پر از عدل مي‏گردد) منافات دارد.[31]

پرسش:

اصل ظهور چه هدفی رو دنبال میکند؟جدا از عدالت و امنیت از بین رفتن شر,این اتفاقات بیافتد تا تنها انسان راحت باشد یا دلیل دیگری هم دارد؟

پاسخ:

با عرض سلام و ادب

امام زمان(ع) در هنگام ظهور سیاست‏ها و اهداف مهمی را ارائه مى‏ دهد که جهت رعایت اختصار به برخى از آن‏ها اشاره مى ‏شود:

1 - تشکیل حکومت جهانى.
یکى از استراتژى ‏هاى مهم امام(ع) تشکیل حکومت جهانى این است که در آن سعادت دنیاو آخرت بشر تأمین مى ‏شود. مورخان و سیره نگاران باور دارند که بعد از فراگیرى ستم حکومت‏هاى حاکم بر جهان، مردم آماده پذیرش حکومت عدالت گرا مى‏ شوند، گر چه برخى با تشکیل حکومت امام زمان(ع) مخالفت مى‏ کنند؛ ولى اکثر مردم آماده حکومت امام(ع) مى ‏شوند.

2 - بیعت گرفتن.
براى تشکیل حکومت جهانى و قانونى، نیاز به پایگاه مردمى است، از این رو امام زمان(ع) از مردم بیعت مى‏ گیرند:
«مهدى(ع) سپاهیان خود را جهت گرفتن بیعت به اطراف جهان خواهد فرستاد. مردمان ظالم و ستمگر از بین خواهند رفت و اهل شهرها از براى مهدى تسلیم خواهند شد».[32]

البته برخى مردم با حکومت جهانى امام زمان(ع) مخالفت کرده و بیعت نمى‏ کنند، ولى امام با قاطعیت با آنان برخورد مى ‏کند.

3 - مبارزه با دجال.
در برخى از روایات تصریح شده است که امام(ع) در هنگام ظهور با دجال مى ‏جنگند. در این که دجال چیست و حضرت چگونه با او جنگ مى ‏کند ،اختلاف نظر وجود دارد؛ ولى یکى از سیاست‏هاى امام زمان(ع) مبارزه با دجال است. در کتاب الفتن از زُهرى آمده است: «اذا التقى السفیانى و المهدى(ع) القتال یومئذ یسمعون من السماء صوتا ألا إنّ اولیاء الله من اصحاب فلان یعنى المهدى(ع)».[33]

4 - آموزش و تعلیم قرآن.
واقعیت آن است که مسلمانان از معارف بلند قرآن فاصله گرفته ‏اند که در قرآن از آن به عنوان مهجوریت قرآن یاد شده است.[34] یکى از برنامه‏ هاى امام زمان(ع) در هنگام ظهور، آموزش قرآن است، تا هم قرآن از مهجوریت رهایى یافته و هم مردم با معارف بلند آن آشنا شوند. امام باقر (ع) فرمود:
«هرگاه قائم آل محمد(ص) قیام کند، خیمه ‏هایى نصب مى ‏کند براى کسانى که قرآن را همان طور که نازل شده، به مردم تعلیم دهند».[35]

5 - مبارزه با خرافات و بدعت زدایى.
یکى از برنامه‏ هاى مهم امام زمان(ع) مبارزه با خرافات و بدعت‏ها است. این سیاست از آن جا نشأت مى ‏گیرد که قبل از ظهور امام(ع) دینى جدید تلقى مى‏ شود؛ از این رو برخى تصور مى‏ کنند امام دین جدید آورده است. امام باقر(ع) فرمود: «آن چه از آثار بدعت و گمراهى قبل از وى بوده است، منهدم مى ‏کند چنان که پیغمبر(ص) اساس جاهلیت را منهدم کرد. آن گاه از نو اسلام را از سر مى ‏گیرد».[36]

6 - اجراى قوانین اسلام و حاکمیت دین بر جهان.
یکى از برنامه‏ هاى مهم امام (ع) اجراى قوانین اسلام و حاکمیت دین بر جهان است. در قرآن تصریح شده است: «لیظهره على الدین کلّه و لو کره المشرکون».[37]
مفسران و پژوهشگران قرآنى این آیه را در خصوص حاکمیت اسلام در زمان ظهور امام زمان(ع) دانسته ‏اند، زیرا هنوز اسلام حاکمیت بر تمام جهان نداشته است.

عیاشى در تفسیر خود از رفاعة بن موسى نقل کرده: از حضرت صادق(ع) شنیدم که در تفسیر آیه: «و له أسلم من فى السموات و الارض طوعاً و کرهاً» فرمود: «هنگامى که قائم ما قیام کرد، جایى روى زمین باقى نمى ‏ماند، مگر این که در آن جا صداى «أشهد ان لا اله الا اللَّه و أشهد ان محمدا رسول الله» بلند شود».[38]

7 - گسترش عدالت و از بین بردن فساد.
یکى از ویژگى ‏هاى حکومت امام(ع) گسترش عدالت و از بین بردن ناهنجارى ‏ها و فساد است.
پیامبر اسلام(ص) فرمود: «فیملأ الارض عدلا و قسطا کما ملئت جوراً و ظلماً»؛[39] امام زمان(ع) زمین را پر از عدل و داد کند، چنان که پر از جور و ستم شده باشد».
امام زمان(ع) برنامه‏ هاى دیگرى مانند برخورد با دشمنان دین و آبادانى شهرها و روستاها دارد.

پرسش:

در صورت امکان در مورد سفیانی و خروجش در آستانه ظهور توضیحاتی بفرمایید؟

پاسخ:

با عرض سلام و ادب

اصل خروج سفیانی، صرف نظر از ویژگی ها و قضایای جزئی، امری مسلم است، ولی این که سفلیانی کیست و چه ویژگی هایی دارد و چگونه شورش می کند، چندان روشن نیست. در برخی از روایات، از امام علی (ع) در مورد نام سفیانی پرسیده شده و آن حضرت، از بیان آن خودداری کرده اند. [40] حال آن که اگر نام وی مشخص بود، دلیلی نداشت که از بردن نام وی، خودداری کند.

به نظر می رسد، سفیانی فرد مشخصی نیست، بلکه فردی است با ویژگی های ابوسفیان، که در آستانه ظهور مهدی (ع) به طرفداری از باطل، خروج می کند و مسلمانان را به انحراف می کشاند. امام سجاد (ع) می فرماید: «ظهور قائم (ع) از ناحیه خداوند، قطعی و خروج سفیانی نیز، قطعی است. در برابر هر قیام کننده و مصلحی، یک سفیانی وجود دارد.» [41] و یا امام صادق (ع) می فرماید: «ما و خاندان ابوسفیان، دو خاندانی هستیم که بر سر دین خدا با هم دشمنی داریم. ما سخن خداوند را تصدیق کردیم و آنان تکذیب کردند. ابو سفیان، با پیامبر (ص) مبارزه کرد و معاویه با علی (ع) و یزید با حسین بن علی (ع) به مخالفت برخاستند و سفیانی نیز با قائم (ع) خواهد جنگید.» [42]

براساس این روایات، سفیانی جریان باطل در بستر تاریخ است و رو در رویی بین حق و باطل در این دو خانواده، نمونه بارزی از جریان این دو خط است. پس بر فرض که سفیانی را از نسل ابوسفیان هم بدانیم، آخرین مهره این زنجیره، همان سفیانی است که در آستانه ظهور قائم (ع) خروج می کند. این که همزمان با خروج سفیانی از منطقه شام، یمانی و خراسانی به طرفداری از حق در ناحیه خراسان و یمن، قیام می کنند، نیز مؤید این نظر می تواند باشد.» [43]

ابوسفیان، به عنوان سردمدار شرک و بت پرستی و سرمایه داری طاغوتی، هر نوع حرکت و جنبشی را که دم از عدالتف برادری و آزادی می زد، دشمن خود می دانست و با قدرت تمام در برابر آن به مبارزه بر می خاست. سفیانی، فردی است با این ویژگی ها که در برابر انقلاب بزرگ جهانی حضرت مهدی (ع) خروج می کند. بر این اساس، در حقیقت سفیانی یک جریان است، نه یک شخص. [44]

پرسش:

وقتی امام خوبیها ظهور کنن تکلیف شیطان رجیم چه می شود؟آیا از بین می رود چون شر از بین میرود؟

پاسخ:

در مورد سرنوشت شیطان بعد از ظهور امام زمان(عج) باید عرض کنم:

شيطان با ابليس تفاوت دارد. "شيطان‌" اسم عام و جنس است و به هر موجود موذي‌، منحرف كننده‌، طاغي و سركش كه از راه راست بركنار بوده و درصدد آزار ديگران است و مي‌خواهد ميان مردم دو دستگي و فساد به راه اندازد، گفته مي‌شود، خواه انساني باشد يا غير انساني‌. وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِي عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يفْتَرُونَ[45]
اينچنين در برابر هر پيامبري، دشمني از شياطين انس و جن قرار داديم؛ آنها بطور سري (و درگوشي) سخنان فريبنده و بي‌اساس (براي اغفال مردم) به يکديگر مي‌گفتند؛ و اگر پروردگارت مي‌خواست، چنين نمي‌کردند؛ (و مي‌توانست جلو آنها را بگيرد؛ ولي اجبار سودي ندارد.) بنابر اين، آنها و تهمتهايشان را به حال خود واگذار!

حتّي در روايات به ميكروب هم شيطان گفته شده است‌.

"ابليس‌" اسم خاص و عَلم است و يكي از مصاديق شيطان است‌.
شيطان به معناي عام آن‌، تا پايان دنيا خواهد بود.

ابليس‌، همان كه از دستور خداوند به سجده بر آدم سرپيچي كرد، با سرپيچي از سجده‌، مورد لعن خداوند قرار گرفت و مطرود خداوند شد. پس از اين از خداوند درخواست كرد: قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يوْمِ يبْعَثُونَ: گفت پروردگارا، پس مرا تا روزي كه برانگيخته خواهد شد مهلت ده‌..."

خداوند در پاسخ او فرمود: قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ
فرمود: «تو از مهلت يافتگاني!

إِلَى يوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ[46]
(اما نه تا روز رستاخيز، بلکه) تا روز وقت معيني.»

در اين كه "وقت معلوم‌" چه روزي است‌، ميان مفسران اختلاف نظر است و روايات در اين مورد بيان‌هاي متفاوتي دارند.
نظر ابن عباس و مشهور مفسران اين است كه مراد از "وقت معلوم‌" پايان دورة تكليف و نفخة نخستين است‌; يعني نخستين باري كه اسرافيل در صور مي‌دمد كه با دميدن آن‌، همة مخلوقات جاندار مي‌ميرند، با نفخة دوم و دومين باري كه اسرافيل در صور مي‌دمد، همه زنده مي‌شوند. ميان صور اول و دوم چهل يا چهارصد سال (بنا بر اختلاف روايات‌) فاصله است‌. با دميدن صور دوم قيامت آغاز مي‌شود. ابليس از خدا خواست تا دميده شدن صور دوم كه روز بعث و برانگيختن است‌، زنده باشد. خدا به او فرمود، تا وقت معلوم يعني تا دميده شدن صور اول زنده خواهي بود; پس در فاصلة زماني ميان صور اول و دوم زنده نخواهد بود.

امام صادق‌مي‌فرمايد: وقت معلوم روزي است كه نخستين بار در صور دميده مي‌شود، در اين هنگام ابليس مي‌ميرد و در فاصلة زماني ميان صور اول و دوم ابليس زنده نيست‌.[47]

نظر ديگر اين است كه "وقت معلوم‌" را فقط خدا مي‌داند و براي ابليس مبهم است‌; زيرا اگر براي او مبهم نبود به معصيت تشويق مي‌شد. در برخي روايات آمده است‌: وقت معلوم‌، روز قيام امام زمان‌(عج) است‌. و در برخي روايات گفته شده است‌: وقت معلوم پس از رجعت پيامبراسلام‌است‌. و ابليس بر صخره‌اي كه در بيت‌المقدس است به دست پيامبراسلام‌كشته خواهد شد.[48]

علامة طباطبايي مفسّر كبير قرآن در مورد وقت معلوم مي‌فرمايد: روز وقت معلوم كه سرآمد مهلت ابليس است‌، روزي است كه مجتمع بشري از گناه و شر رهايي يافته و به خير و صلاح خالص رسيده است‌. به طوري كه در روي زمين جز خدا پرستش نمي‌شود و بساط كفر و فسق و نفاق برچيده شده است‌، نه روز نفخة اول كه روز مرگ عمومي بشر است‌.[49]

با توجه به اختلاف مفسران و تفاوت روايات‌، نمي‌توان به صورت قطعي در سرنوشت ابليس پس از ظهور امام زمان‌(عج) اظهار نظر كرد. بنابر برخي روايات‌، ابليس پس از ظهور يا در زمان رجعت كشته مي‌شود و بنابر برخي روايات و نظر مشهور مفسران‌، ابليس پس از ظهور نيز زنده خواهد بود و با دميده شدن صور نخست‌، خواهد مرد.[50]

بنابر مطالبي كه عرض كردم،رواياتي كه مي گويند شيطان بدست امام زمان(عج) كشته مي شودند،در مقابل رواياتي كه مي گويند مرگ شيطان در نفخ صور اول يا بين نفخ صور اول و دوم است،از اعتبار و پذيرش كمتري بر خوردارند،ولي با اين حال مي توان آن روايات را اينگونه توجيه كرد كه :

منظور از كشتن شيطان اين است كه ريشه هاى فساد و عوامل انحراف و ظلم و جور در عصر درخشان حكومت مهدى (عج ) نابود مى گردد و بجاى آن عقل و ايمان حكومت مى كند.

چنانكه در حديثى ديگر نيز مى خوانيم :
«در صحف ادريس پيامبر عليه السلام آمده : تو اى شيطان تا زمانى كه مقدر كرده ام كه زمين را در آن زمان از كفر و شرك و گناه پاك سازم، مهلت داده خواهى شد، ولى در اين زمان (بجاى تو) بندگان خالص و پاكدل و با ايمان روى كار آيند آنها را خليفه و حاكم زمين مى كنم و دينشان را استوار مى سازم ، كه آنها تنها مرا مى پرستند و هيچ چيز را شريك من قرار نمى دهند در آن روز است كه تو (شيطان ) و همه لشكريانت از پياده و سواره را نابود مى نمايم ».[51]

به اين ترتيب مى فهميم در آن زمان ديگر حناى شيطان و بچه هايش رنگ ندارد، و در برابر بندگان مخلص خدا به رهبرى حضرت حجت (عج ) همچون خفاشهائى در برابر خورشيد تابناك عالمند.

آنچه كه مي تواند بعنوان مؤيدي بر اين توجيه باشد رواياتي است كه به كامل شدن عقل ها بعد از ظهور امام زمان(عج) اشاره دارند، كه مضمون آن روايات اينگونه است كه :

در زمان ظهور حضرت مهدى با آفت زدايى از درخت عقل و خرد و ايجاد بستر و زمينه مناسب براى رشد و شكوفايى عقول مردم، رحمت و نعمت خداوند بر مردم نازل مى ‏شود و همه آنان هدايت مى ‏يابند و به سر منزل مقصود (كمال) مى ‏رسند.

پی نوشتها:
[1] غیبه نعمانی، ص 148؛ بحارالانوار، ج 52، ص 245

[2] روزگار رهایی، ج 2، ص 999

[3] ارشاد مفید، ص 340؛ غیبه طوسی، ص 272

[4] بحارالانوار، ج 52، ص 186؛ منتخب الاثر، ص 458

[5] منتخب الاثر، ص 465

[6] بشاره الاسلام، ص 103؛ روزگار رهایی، ج 2، ص 1109

[7]. مجتبی السادة، شش ماه پایانی، ترجمه محمود مطهری نیا، صص 123-124؛ محمد فقیه، سفیانی و نشانه های ظهور، ترجمه سید شاهپور حسینی، ص 62.

[8]. یوم الخلاص، ص 671؛ بیان الائمه، ج 2، ص 586.

[9]. علی کورانی عاملی، عصر ظهور، ترجمة مهدی حقی، ص 116.

[10]. شش ماه پایانی، ص 192.

[11]. همان.

[12]. همان

[13]. همان.

[14]. همان.

[15]. همان.

[16]. سوره نمل (27)، آيـه 82.

[17]. بحارالأنوار، ج 9، ص 204؛ منتخب الأثر، ص 444.

[18] تفسیر برهان، ج 3، ص 209؛ نورالثقلین، ج 4، ص 97؛ تفسیر صافی، ج 4، ص 75

[19] بحارالانوار، ج 39، ص 243؛ تفسیر قمی، ص 479؛ تفسیر صافی، ج 4، ص 74، نورالثقلین، ج 4، ص 98، تفسیر برهان، ج 3، ص 209

[20] بحارالانوار، ج 6، ص 300؛ مجمع البیان، ج 7، ص 234؛ نورالثقلین، ج 4، ص 98؛ تفسیر صافی، ج 4، ص 75

[21]. بحارالانوار، ج 40، ص 38 و بصائر الدرجات، ص 150.

[22]. مختصر بصائر الدرجات ص49 . بحار الأنوار ج 53 ص 148 . منتخب الانوار المضیئة ص 353
[23]. بحار الأنوار ، ج‏53، ص: 145.
[24]. ارشاد شيخ مفيد،دفتر نشر فرهنگ اسلامي،ج2ص529.
[25]. بحارالانوار،ج53،ص148.
[26]. محمد بن ابراهيم نعماني، كتاب الغيبة، ص 331.
[27]. مهدي موعود، ص 767.
[28]. همان، ص 767.
[29]. نعماني، همان، ص 332.
[30]. مهدي موعود، ص 851 به بعد.
[31]. گفتمان مهدويّت، ص 126.
[32]. محمد جواد نجفى، ستارگان درخشان، ج 14، ص 65.
[33]. صافى گلپایگانى، منتخب الاثر، ص 1121.
[34]. فرقان، آیه 30.
[35]. مهدى موعود(ع)، ص 1121.
[36]. مهدى موعود(ع)، ص 1123.
[37]. صف (61) آیه9
[38]. مهدى موعود(ع)، ص 1121 - 1122.
[39]. همان، ص 1125.
[40]. غیبه طوسی، ص 273؛ بحارالانوار، ج 52، ص 206

[41] بحارالانوار، ج 52، ص 182

[42] همان

[43] بحارالانوار، ج 52، ص 210-217

[44] چشم به راه مهدی، جمعی از نویسندگان مجله حوزه، ص 275.

[45]. سوره انعام،آیه 112

[46]. سوره الحجر،آیه36-38.

[47]. ر.ك‌: بحارالانوار، علامه مجلسي‌;، ج 11، ص 108، مؤسسة الوفأ، بيروت‌.

[48]. ر.ك‌: بحار، همان، ج 11، ص 154 و 405.

[49]. ر.ك‌: الميزان‌، ج 12، ص 160 و 161، دفتر انتشارات اسلامي‌.

[50]. ر.ك‌: مجمع البيان‌، امين الاسلام طبرسي‌، داراحيأ التراث العربي‌، ج 3، ص 337 / تبيان‌، شيخ طوسي‌، ج 6، ص 335، مكتب الاعلام الاسلامي / تفسير نمونه‌، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 1، ص 192 و ج 11، ص 71 و 72، دارالكتب الاسلامية‌.

[51]. بحار، ج 52، ص 384 .

موضوع قفل شده است