جمع بندی کتک خوردن از شوهر برای مسائل زناشویی

تب‌های اولیه

108 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کتک خوردن از شوهر برای مسائل زناشویی

بسم الله

:khaneh:

اول معذرت میخوام از عنوان تایپیک اینجوری نوشتم که همه جذب بشن و تو بحث شرکت کنن و بعد اینکه اینجا +18 هست و ببخشید که من کمی رک حرف زدم
یک عدد سوال برای من پیش اومده!

من همه مسایل احکامی و ...شرطو شروط مسئله کتک خوردن زن در عوض تمکین خاص نکردن رو میدونم اما اینجاشو نمیفهمم که
چرا آقایون که میتونن 5 زن دائم و شونصدتا زن صیغه داشته باشن میتونن با کتک زن بیچاره رو وادار به رابطه کنند(که مسایل روحی و روانی و جسمانی بدی هم برای زن داره) اما زن بیچاره که فقط و فقط و فقط یه شوهر تو طول زندگیش میتونه داشته باشه نمیتونه مردشو وادار به رابطه کنه؟
اونوقت اگه برن خدایی نکرده زنا کنند مجازات هردوشون یکی هست!؟!!:Moteajeb!:

احتملا الان مسائله محصن ومحصنه رو مطرح میکنید جالب اینجاست که برای تعریف محصنه توی فقه شهیدین گفته شده محصن مردی که زنی داره که دائما پیشش هست و میتونه هر وقت بخواد صبح و شب رابطه داشته باشه و برای زن گفته زنی که مردی دائما پیششه و میتونه صبح وشب با زنش رابطه برقرارکنه

میبینید عجب تفاوت تعریفی!!!!!!!!!! هردوش به نفع مرد تعریف شده:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

نگید که خدا تعیین تکلیف زن رو به حاکم شرعی داده یعنی کسی قدرتمند تر از خودش و حتی مرد! آخه این زن به فرض امروز نیاز داره با همسرش باشه بیاد بره دادگاه یکی و ماه دیگه مردو الزام کنن....این زن اصلا دیگه میلی داره؟بدتر متنفرمیشه هرچند حیای زن ها از این قضیه و از مطرح کردنش جلوگیری میکنه هرچند شنیدم برخی خانوما با صراحت از این حقشون دفاع کردند

حالا لطفا پاسخ بدید!:Gol:


با نام الله

کارشناس بحث: استاد یاسین

پرسش
با این که آقایان می توانند تا 4 زن دائم، و بی نهایت همسر صیغه ای داشته باشند چرا اجازه دارند همسرشان را برای وادار کردن به رابطه جنسی کتک بزنند؟ اما خانم ها که اجازه چند همسری ندارند نمی توانند مردشان را وادار به رابطه کنند؟


پاسخ

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:

یکی از حکمت های اختلاف زن و مرد در خصوص حق ارتباط جنسی به تفاوت­های فیزیولوژی و همچنین روان آنها برمی گردد، زن و مرد اگرچه هر دو نیاز جنسی و عاطفی دارند اما تقدم و تأخر این نیازها در ایشان فرق می کند.
نیاز جنسی مرد مقدم بر نیاز عاطفی اوست، و نیاز عاطفی زن مقدم بر نیاز جنسی او(1) به همین خاطر زنان بر خلاف مردان، از کسی که نسبت به او محبت نداشته باشند لذتی نمی برند و آن را تجاوز به حساب می آورند، اما مرد می تواند حتی از زنی که هیچ حس محبتی نسبت به او ندارد لذت ببرد.

خالق زن و مرد با توجه به اگاهی از این تفاوت حقوق و وظائیف تعیین نموده است، لذا اسلام هرگاه می­خواهد به مردان در خصوص زنانشان سفارش کند عمدتا سفارش­های او عاطفی و اخلاقی است، اما وقتی می­خواهد به زنان در خصوص مردانشان سفارش کند، سفارش های او عمدتا جنسیتی است.

این نشان میدهد سنخ رابطه جنسی برای مرد و زن متفاوت است، سنخ نیاز جنسی در مرد بسیار متفاوت است، تهاجمی است، در گرو محبت نیست، این نیاز اگر ارضاء نشود هم با کج خُلقی خانواده را جهنم میکند، و هم در جامعه منشأ فساد و مانند آن میشود.
شما کمتر می بینید که زنی به مردی تجاوز کرده و او را به قتل رسانده باشد! اما احساس نیاز جنسی در مرد به قدری قوی است که برای ارضاء مرد را به تجاوز و قتل زن وامیدارد، در حالی که میداند حکم او اعدام است! همین برای فهم تفاوت زن و مرد در نیاز جنسی کفایت می کند.

نکته دوم
:
آنچه که در ازدواج به عنوان حقوق متقابل در برابر هم قرار گرفته است صرفا حق رابطه جنسی مرد در برابر حق رابطه جنسی زن نیست! چون جنسیت در مرد از نیازهای جدی تر به شمار می رود بر خلاف زن که نیازهای عاطفی، آرامش، امنیت و مانند آن نیازهای جدی او به شمار رفته و نیاز رابطه جنسی بعد از ارضاء نیاز عاطفی است، وگرنه خود زن هم طالب آن نخواهد بود.

لذا در ازدواج در وهله اول تأمین جنسی مرد از وظائف زن است، اسلام حتی کار خانه را بر زن واجب نکرده است بلکه فقط تأمین نیاز جنسی مرد را از او خواسته است، از آن طرف تأمین تمام نیازهای عاطفی، اقتصادی و امنیتی زن را بر عهده مرد گذاشته است، طبیعتا همانطور که مرد حتی نمی تواند یک روز نیازهای زن در این خصوص را عقب بیندازد زن هم حق ندارد حتی یک روز نیاز جنسی مرد را غقب بیندازد.
اگر مردی حتی به خاطر فقر نتواند از پس مخارج همسرش را برآید اگر بخواهد زنش را نگه دارد دادگاه او را به تأمین نیازهای همسرش اجبار می کند، ولو برای یک روز! و هرگز فقر مرد را به عنوان توجیه نمیپذیرد.

از آن طرف اگر مردی نیازهای همسرش را تأمین نکرد نمیتوان توصیه کرد که زن با مرد قهر کند یا او را کتک بزند! چون مرد مانند زن در گرو عاطفه نیست تا به خاطر قهر و کمبود محبت به مسیر درست بازگردد! و از آن طرف زن معمولا زورش به مرد نمیرسد و نیز رابطه جنسی بدون خواست قلبی مرد ممکن نیست بر خلاف زن که حتی با اجبار می توان با او رابطه داشت، بنابراین توصیه به کتک زدن مرد راهکار منطقی و شدنی ای نیست!

نکته سوم:

باید توجه کنید که اسلام اگرچه حق مرد برای ارتباط جنسی را به رسمیت می شناسد اما هیچ وجوب یا حتی استحبابی در خصوص رابطه در جایی که زن راضی نیست وجود ندارد، بلکه از نظر اسلام بسیار مطلوب است که مرد در انتخاب زمان و شرایط ارتباط جنسی، حال همسرش را مراعات کرده و نظر او را دخالت دهد.
اسلام بدنبال این نیست که با این حقوق برای زن و مرد نسخه لازم الاجرا بپیچد، بلکه در وهله اول به دنبال این است که زن و شوهر آنچنان صمیمی باشد که بحث رابطه جنسی و تمکین، اجازه خروج از خانه و بحث نفقه و مهریه و مانند آن اصلا بین آنها مطرح نباشد، این احکام در حقیقت خط قرمزی است که اسلام برای زن و شوهرهای ناسازگار تعیین کرده است، یعنی کف کار است، خط قرمزهای حداقلی است.

نکته چهارم:

این ضرورت تمکین زن نسبت به شوهر در جایی است که عذری در کار نباشد، وگرنه زن اگر بیمار است یا مشکل قابل توجهی مانند آن دارد هرگز اسلام اجازه بداخلاقی با او هم نمی دهد چه برسد اجازه تنبیه بدنی! قطعا تنبیه زنی که برای عدم تمکین عذر موجهی دارد حرام است، چون مصداق ظلم به شمار می رود.

نکته پنجم:

اینکه اسلام می فرماید با تنبیهاتی زن را وادار به اطاعت کنید در حقیقت به خاطر همان است که مرد نیازش در خانه تأمین شده، و برای رفع نیازش به دنبال صیغه کردن زنان در جامعه یا روابط خارج از چارچوب نیفتد! این نگاه که بگوییم مرد که می تواند صیغه کند چرا همسرش را وادار به اطاعت کند در حقیقت نگاه کردن برعکس به قضیه است!

در برخی روایات هم از صیغه کردن از روی تنوع طلبی و زمانی که ضرورتی ندارد و همسر انسان نیازهای او را برطرف می کند نهی شده:
«كَتَبَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِلَى بَعْضِ مَوَالِيهِ لَا تُلِحُّوا عَلَى الْمُتْعَةِ إِنَّمَا عَلَيْكُمْ إِقَامَةُ السُّنَّةِ فَلَا تَشْتَغِلُوا بِهَا عَنْ فُرُشِكُمْ وَ حَرَائِرِكُمْ فَيَكْفُرْنَ وَ يَتَبَرَّيْنَ وَ يَدْعِينَ عَلَى الْآمِرِ بِذَلِكَ وَ يَلْعَنُونَا»؛ امام کاظم(علیه السلام) به برخى از شیعیانش نوشت: اصرارى بر متعه گرفتن نورزید، و خود را به اشتغال به آن از خانواده و زن و فرزند خود باز ندارید تا سبب آن شود كه زنان دائمى شما بكفر گرایند و از حقّ بیزارى جویند، و به آن كس را كه به متعه ‏فرمان داد نفرین و ما را لعن كنند. (2)

بنابراین خود این حکم در حقیقت کلیدی برای کاهش تنوع طلبی در مردان است، مرد باید با چشم و دل سیر وارد جامعه بشود.
در خصوص چند همسری هم اولا این مسئله برای هر مردی امکان آن را ندارد، چرا که در گرو شرایط اقتصادی و توان برقراری عدالت است؛ و ثانیا خود خانم ها از این مسئله ابا دارند، وگرنه واقعا اگر زنی نمی تواند نیازهای مردش را تأمین کند خب میتواند اظهار رضایت کرده و پیشنهاد تعدد همسر به شوهرش بدهد، کمتر مردی است که قبول نکرده و همچنان بر تمکین همسسرش پافشاری کند.

نکته ششم:

قرآن کریم در جایی که زن بدون عذر و بهانه از تمکین خودداری می کند ابتدا توصیه به موعظه میکند، موعظه به معنای اینکه صرفا بنشیند و زنش را نصیحت کند نیست! بلکه یعنی از طریق گفتاری به دنبال حل مسئله باشد، علت امر را جویا شود، مشکلی اگر هست برطرف کند، اگر زن از نظر افسردگی یا طبع سرد دچار سرد مزاجی شده است آن را برطرف کند و اموری از این قبیل.

در مرحله دوم قرآن کریم میفرماید در بستر از آنها رو بگردانید! خیلی جالب است قرآن نمی فرماید بسترتان را عوض کنید، بلکه می فرماید:«وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِع‏» (3) این یعنی در همان بستر از آنها رو بگردانید، نه اینکه بسترتان را عوض کنید.(4)

اگر این دو راه فایده ای نداشت در مرحله سوم قرآن کریم می فرماید: «وَ اضْرِبُوهُن‏»؛ آنها را بزنید(5)
منظور از زدن چیست؟ آیا منظور تنبیه بدنی است؟!
طبق روایات این زدن، هرگز نباید حتی منجر به کبوی شود، بلکه باید زدنی رقیق و نرم با چیزی شبیه چوب مسواک باشد، همانطور که امام رضا(علیه السلام) می فرمایند:
«الضَّرْبُ بِالسِّوَاكِ وَ شِبْهِهِ ضَرْباً رَفِيقا»؛ زدنی نرم با مسواک و مانند آن(6)

روشن است که کسی با چوب مسواک آن هم به گونه­ای که حتی کبود نشود دردش نمی گیرد، بنابراین این «ضرب» در حقیقت نوعی اعلان تنفر است، نه تنبیه بدنی! یعنی بیشتر از آنکه درد بدنی مدّ نظر اسلام باشد، درد عاطفی ناشی از آن مدّ نظر اسلام است.
چرا که همانطور که گذشت فعلیت یافتن قوه جنسی زن در گرو تحریک عاطفی است، وگرنه هرگز نمیشود با تنبیه بدنی زن را وادار به رابطه جنسی کرد، همانطور که خود پیامبر(صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
«أَيَضْرِبُ أَحَدُكُمُ الْمَرْأَةَ ثُمَّ يَظَلُّ مُعَانِقَهَا»؛ آیا احدی از شما همسرش را کتک می زند و شب او را در آغوش می گیرد؟!(7)

پی نوشت ها:
1. حسین لطف آبادی، روان شناسی رشد،(2) نوجوانی، جوانی و بزرگسالی، تهران، سمت، چاپ چهارم، 1381ش، ص95.
2. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج5، ص453.
3. نساء:34/4.
4. الفرقان فی تفسیر القرآن، انتشارات فرهنگ اسلامى‏، قم، چاپ دوم، 1365ش، ج7، ص50.
5. نساء:34/4.
6. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج101، ص58.
7. الکافی، ج5، ص509.

یاس...;355225 نوشت:
بسم الله

نگید که خدا تعیین تکلیف زن رو به حاکم شرعی داده یعنی کسی قدرتمند تر از خودش و حتی مرد! آخه این زن به فرض امروز نیاز داره با همسرش باشه بیاد بره دادگاه یکی و ماه دیگه مردو الزام کنن....این زن اصلا دیگه میلی داره؟بدتر متنفر میشه هرچند حیای زن ها از این قضیه و از مطرح کردنش جلوگیری میکنه هرچند شنیدم برخی خانوما با صراحت از این حقشون دفاع کردند
حالا لطفا پاسخ بدید!:Gol:

باسلام

بنده در لینکهای زیر گفتم که این یک مسئله جدید است و بهتر است فقها و مراجع جوابی برای آن جدای از توصیه ی مراجعه به حاکم شرع داشته باشند! مثلا بر مرد واجب است اگر مشکل جنسی یا کمبود میل جنسی دارد به پزشک مراجعه کند و...

تو طب سنتی دستوراتی از ائمه و بزرگان برای افزایش میل جنسی هست! و میتوان به طریقی میل جنسی شوهر را افزایش داد که لینک زیر توضیح دادم

http://www.askdin.com/thread24827-2.html#post301621

http://www.askdin.com/thread24827.html

یاس...;355225 نوشت:
چرا آقایون که میتونن 5 زن دائم و شونصدتا زن صیغه داشته باشن میتونن با کتک زن بیچاره رو وادار به رابطه کنند

سلام
دین به چنین چیزی که شما می فرمایید هیچوقت توصیه نمیکنه ( کتک زدن )
برای اون مردی هم که برای این امور دستشو بلند میکنه باید متاسف بود
چون :
اولا این رابطه اساسش عاطفه است وای به مردی که میخواد با کتک عاطفه جذب کنه
ثانیا حتما خرج کتک زدن کمتر از گرفتن یک زن دیگه است وگرنه مرده میرفت یه زن دیگه میگرفت
:khaneh:
والله الموفق

[="Black"]خیلی سربسته میگم :
اگر مرد میلی به زنی نداشته باشه به هیچ طریقی حتی از راه کتک زدن هم نمیشه اونو وادار کرد که با زن رابطه برقرار کنه! چون اساس شروع یک رابطه ی جنسی به میزان تحریک شدن مرد گره خورده است نه خواستن و نخواستن مرد! و حتی اگر فرض کنیم مردی رو خیلی کتک بزنن که خود مرد از شدت کتک واقعا بخواد اینکارو بکنه اما چون میلی نداره و زوری است و تحریک نشده است رابطه بوجود نمیاید و زن هم ابدا از همچین وضعی لذت نمیبرد!
و فکر میکنم اگر اینطور بود زن ها هم میتوانستند پسرها را بدزدند و به آنها تجاوز کنند!
اما برعکسش کاملا امکان پذیر است! اگر مردی تحریک شده باشد و میل به رابطه داشته باشد ربطی به زنه ندارد و میتواند به اوج لذت جنسی اش برسد (چه زن راضی باشد چه زوری باشد) و فکر میکنم اگر این امر وجود نداشت این همه دزدیده شدن دختران و تجاوز به انها هم وجود نداشت!
[/]

همچین +18 نبود
ولی اگر بخوایین در بین عام خیلی رک و بی پرده حرف بزنید .
مشکلات و عذاب جانبی اون با عذر خواهی از مخاطب بر طرف نمیشه ...

در این امور
چه پرهیز بیش از حد و چه خواهش زیادی زن و مرد
یا از سن بالاست
یا از بیماری که مطعنا راه درمان داره ...

یکی از دلایل نهی ازدواج با تفاوت سنی بالا همین مسئله اس
که ممکنه به آفت زندگی تبدیل بشه .

کتک زدن زن یا تنبیه ناموس مومنه
در بین اعراب جاهل مرسوم بوده و ربطی به منه ایرانی نداشته و نخواهد داشت .
البته شرایط تنبیه مثل تنبیه کودک در زمانی ممکنه ناخواسته رخ بده یا رفتار طرف و حفظ ابرو ایجاب کنه
که اینجا میگن طرف دست خودش نیست یا نبود و زد ...

نمیگم نیست هست
اما
وضیعت کشورای دیگه خیلی بدتر از ایران اسلامی ماست .
حتی توی همون المانی که حقوق زن رو در بوق و کرنا میکنند !!
ولی ما کمتر تحقیق میکنیم و بیشتر مقالات و ایده های اونها رو ترجمه میکنیم و به خودمون ربط میدیم .

ببخشید جناب یاسین من نفهمیدم جواب شما به سوال من چه ربطی داشت:Gig:

عزیز علیه ما عنتم;362099 نوشت:
تو طب سنتی دستوراتی از ائمه و بزرگان برای افزایش میل جنسی هست!

منظور من میل جنسی نیست....منظورم از نظر حقوقیه که خداوند داده یا نداده

حامد;362103 نوشت:
دین به چنین چیزی که شما می فرمایید هیچوقت توصیه نمیکنه ( کتک زدن )

اما فکر نمکنم بقیه آقایون چنین نظری داشته باشند..همونطور که گاها در اطرافمون میبینیم....

حامد;362103 نوشت:
ثانیا حتما خرج کتک زدن کمتر از گرفتن یک زن دیگه است وگرنه مرده میرفت یه زن دیگه میگرفت

کسی که قائل به کتک زدن باشه دیگه به خرج دیه و.....اهمیتی نمیده

asad;362105 نوشت:
اگر مرد میلی به زنی نداشته باشه به هیچ طریقی حتی از راه کتک زدن هم نمیشه اونو وادار کرد که با زن رابطه برقرار کنه!

جواب شمارو به صورت خصوصی دادم...این یه مسائله اختلافی بین علما و البته حقوق دانان هست که اجبارو اکراه رو میشه به مرد هم نسبت داد...و اساسا مرد میتونه به رابطه جنسی مکرَه کرد؟

[SPOILER]

asad;362105 نوشت:
چون اساس شروع یک رابطه ی جنسی به میزان تحریک شدن مرد گره خورده است نه خواستن و نخواستن مرد!

خب بحث سر اینه ....مردنمیخواد ولی اگه پا پیش بگذاره از رابطه اش لذت میبره....مگه میشه یه مرد وقتی نوبت به مساله لذت بخش زندگیش میرسه تحریک نشه؟عمرا!!

برخیا با یه صحنه ساده بله!چه برسه بخوان رسما رابطه ای داشته باشن!!
من واقعا سختمه اینجوری حرف بزنم....:please::khejalati:[/SPOILER]

سلام به یاس... عزیز

این از اون مسئله هاییه که منم هیچوقت نفهمیدم اسلام درموردش چه تدبیری کرده
خانمی رو می شناسم که همسرش در طول 4 سال زندگی مشترک، حتی به تعداد انگشتان دست باهاش رابطه نداشته! چرا؟ چون این خانم، در آقا هیچ احساسی برنمی انگیخته! درحالی که نه از نظر زیبایی صورت مشکلی داشت نه از نظر اندام و ...... .
آقا هم در این مدت ظاهرا مشکلش با احتلام تا حدی برطرف میشده! یعنی مشکلی از این نظر نداشته ولی نمیدونم به چه دلیلی به همسرخودش هیچ تمایلی نداشته!
عاقبت هم زندگیشون به طلاق انجامید که البته برای خانمه خیلی بهتر شد! حداقل میتونه دوباره ازدواج کنه و صاحب فرزند بشه و زندگی عادی داشته باشه

خب این خانوم در این مدت چیکار میتونسته بکنه جز اینکه درخواست طلاق بده؟! که اونم چون درخواست از طرف زن بوده باید دلیلش رو برای دادگاه شرح میداده و بعدشم حتما تو خانواده و فامیل می پیچیده و ...
به نظر من همه اهمیت این مسئله رو برای یک زن درک نمی کنن! اگه مرد از این نظر کمبود داشته باشه همه بهش حق میدن که زنش رو طلاق بده یا یه زن دیگه بگیره! اما اگه زن با این مسئله مشکل داشته باشه چه بسا، خیلی ها فکر می کنن عجب زن هوس بازی که به خاطر این مسائل رفته درخواست طلاق داده!!!

منفی نگا میکنی :khaneh:

چطور؟توضیح بدید مثبتش میکنیم؟؟

با سلام
من فکر میکنم اولا شما دارید در مورد احکام اسلام کمی اشتباه میکنید
کی گفته وقتی زن ادم راضی به رتبطه نشد کتکش بزن؟
در مواردی که زن برای مدت قابل توجهی خود داری میکنه و بی دلیل مرد رو اذیت میکنه
گفتن خشونت
که اخرین راهش زدنه
که اونم همه گفتن مثلا با برگ ریحان که انگار داری طرفو قلقلک میدی
حالا اینکه مردای ایرانی با کمربند میوفتن به جون همسرشون چه ربطی به اسلام داره

دوما خود زن هم باید نگاه کنه ببینه چی شده که نمیتونه مردش رو بهوجد بیاره

یا اشکال از خود زنه
یا بخاطر فعالیت و خستگی بیش از حد مرده
یا اینکه بحث خیانت همسر و زن دوم و سوم و...

خلاصه کمی زیادی بزرگش کردین

البته متاسفانه تو ازدواجا چیزی که اهمیت بهش نیمدن
بحث مزاج هست

یکی گرم مزاجه و رابطه زیاد میخواد ولی یکی سرده و چند وقت یه بار شاید نیاز پیدا کنه
اینا مناسب هم نیستن و...

خیلی عوامل دخیلن خلاصه...

حامد;362103 نوشت:
سلام
دین به چنین چیزی که شما می فرمایید هیچوقت توصیه نمیکنه ( کتک زدن )
برای اون مردی هم که برای این امور دستشو بلند میکنه باید متاسف بود
چون :
اولا این رابطه اساسش عاطفه است وای به مردی که میخواد با کتک عاطفه جذب کنه
ثانیا حتما خرج کتک زدن کمتر از گرفتن یک زن دیگه است وگرنه مرده میرفت یه زن دیگه میگرفت
والله الموفق

سلام

ولی این حرف شما خلاف یکی از ایات قران هست که می گه
زن اگه تمکین نکرد بزنینش
حال ایشو الان حضور ذهن ندارم بنویسم

در ضمن کتک زدن زن که در قران امده به هردلیلی و برای هر موضوعی
از نظر من یکی از نقاط ضعف قران هست که همیشه مثل یک مانع بزرگ
در حقانیت قران پدیدار میشه

بی نظیر;366791 نوشت:
سلام

ولی این حرف شما خلاف یکی از ایات قران هست که می گه
زن اگه تمکین نکرد بزنینش
حال ایشو الان حضور ذهن ندارم بنویسم

در ضمن کتک زدن زن که در قران امده به هردلیلی و برای هر موضوعی
از نظر من یکی از نقاط ضعف قران هست که همیشه مثل یک مانع بزرگ
در حقانیت قران پدیدار میشه


به هر دلیلی و هر موضوعی؟
یعنی اگر مثلا زن داشت بچه خودشو با چاقو تیکه تیکه میکرد((مثل اتفاقاتی که تو حوادث مینویسن)) باید بهش گفت بفرمایید ادامه بدین
بچه خودتونه
یا اینکه با چک و لگد پرتش کرد اونور؟
خواهشا حواستون باشه کی هستید و چه سوادی دارید و میخواید از چی ایراد بگیرید؟
چندین ساله کسی نتونسته ایراد منطقی به قران بگیره
اونوقت شما...

حامد;362103 نوشت:
دین به چنین چیزی که شما می فرمایید هیچوقت توصیه نمیکنه ( کتک زدن )

سلام
أَلرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِماحَفِظَ اللهُ وَ اللّاتي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللهَ كانَ عَلِيّاً كَبيراً (004 | نساء - 34)
مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتريهايى كه خداوند(از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است، و بخاطر هزينه هايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مى كنند. و زنان شايسته، زنانى هستند كه متواضعند، و در غياب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقى كه خدا براى آنان قرار داده، حفظ مى كنند.و زنانى را كه از سركشى و مخالفتشان بيم داريد، پند و اندرز دهيد; و در بستر از آنها دورى نماييد; و آنها را کتک بزنید. اگر از شما پيروى كردند، راهى براى تعدّى بر آنها نجوييد. (بدانيد) خداوند، بلند مرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترين قدرتهاست).

و جالبه یکی از توجیه هایی که تفسیر نمونه کرده به قرار زیر است:
روانكاوان امروز، معتقدند جمعى از زنان داراى حالتى به نام «مازوشيسم» (آزار طلبى) هستند، كه گاه اين حالت در آنها تشديد مى شود، تنها راه آرامش آنان تنبيه مختصر بدنى است.

حامد;362103 نوشت:
برای اون مردی هم که برای این امور دستشو بلند میکنه باید متاسف بود


بله واقعا متاسفیم

حامد;362103 نوشت:
ثانیا حتما خرج کتک زدن کمتر از گرفتن یک زن دیگه است وگرنه مرده میرفت یه زن دیگه میگرفت

خرج کتک زدن چقدر است؟ خرج زن دیگر گرفتن چقدر؟

حامد;362103 نوشت:
والله الموفق

​و الله الهادی

behrooz_313;366798 نوشت:
به هر دلیلی و هر موضوعی؟
یعنی اگر مثلا زن داشت بچه خودشو با چاقو تیکه تیکه میکرد((مثل اتفاقاتی که تو حوادث مینویسن)) باید بهش گفت بفرمایید ادامه بدین
بچه خودتونه
یا اینکه با چک و لگد پرتش کرد اونور؟
خواهشا حواستون باشه کی هستید و چه سوادی دارید و میخواید از چی ایراد بگیرید؟
چندین ساله کسی نتونسته ایراد منطقی به قران بگیره
اونوقت شما...

اول ایه در باره مسایل جنسی گفته که واقعا جای سواله

در ضمن اون زنی که بچشو با چاقو تیکه تیکه کنه حتما دیوونست
و بحث دیوانه ها جداست
همانطوری که اگر مردی بچشو تیکه تیکه کنه باید پرتش کرد اونور

شما به جای اینکه اینقدر اهانت کنین یک جواب منطقی می دادین بهتر نبود ؟

behrooz_313;366798 نوشت:
یعنی اگر مثلا زن داشت بچه خودشو با چاقو تیکه تیکه میکرد((مثل اتفاقاتی که تو حوادث مینویسن)) باید بهش گفت بفرمایید ادامه بدین
بچه خودتونه

ولی اگر مرد این کار را کرد یعنی می خواست با چاقو تیکه تیکه کنه بچش رو بهش می گیم ولیش خودتی هر کار خواستی بکن! اگر هم بکشیش اعدام نمیشی و اختیارش را هم داری چون تو مردی! برترین مخلوق!!! درسته؟

behrooz_313;366798 نوشت:
یا اینکه با چک و لگد پرتش کرد اونور؟

:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!: !!!!!!!

بی نظیر;366805 نوشت:

شما به جای اینکه اینقدر اهانت کنین یک جواب منطقی می دادین بهتر نبود ؟


بهتر نبود قبل از تخریب قران برید و تفسیر اون آیه رو بخونید؟

behrooz_313;366747 نوشت:
که اونم همه گفتن مثلا با برگ ریحان که انگار داری طرفو قلقلک میدی

behrooz_313;366747 نوشت:
گفتن خشونت که اخرین راهش زدنه

سلام

از کی تا حالا قلقلک شده خشونت و زدن؟!! از یک طرف می گی خشونت و زدن و از طرف دیگر می گی برگ ریحان!!!!!

و الله الهادی

behrooz_313;366808 نوشت:
هتر نبود قبل از تخریب قران برید و تفسیر اون آیه رو بخونید؟

من هزار بار تفسیر اون ایه رو خوندم بزرگوار
کلا با لفظ و کلمه کتک زدن مخالفم و اونو نقصی برای قران می دونم

ask;366807 نوشت:

ولی اگر مرد این کار را کرد یعنی می خواست با چاقو تیکه تیکه کنه بچش رو بهش می گیم ولیش خودتی هر کار خواستی بکن! اگر هم بکشیش اعدام نمیشی و اختیارش را هم داری چون تو مردی! برترین مخلوق!!! درسته؟


خیر
اگر مردی هم بچه خودشو داشت تیکه تیکه میکرد باید اونم با چک و لگدی که فرمولشو خدمتتون عرض کردم
شوتش کنید اونور...

بحث من نوع برخورد نیست
بحث من اینه که ایشو.ن گفتن به هیچ دلیل و هیچ موضوعی نباید کسی رو زد
حالا چه زن چه مرد....
تازه زمان قدیم بود که مردا کتک میزدن
الان تا جایی که من میشنوم و میبینم زنه مرد رو میزنه
چون پشتوانه ای به اسم مهریه و قانون و برادرای گرد کلفت و پارتی و...
گذشت زمانه ستایش و اوشین و...

behrooz_313;366808 نوشت:
بهتر نبود قبل از تخریب قران برید و تفسیر اون آیه رو بخونید؟

سلام
به قدری متن قرآن واضح است که دیگر نیازی به توجیه و تفسیر ندارد آن هم از اینگونه توجیه ها:

و جالبه یکی از توجیه هایی که تفسیر نمونه کرده به قرار زیر است:
روانكاوان امروز، معتقدند جمعى از زنان داراى حالتى به نام «مازوشيسم» (آزار طلبى) هستند، كه گاه اين حالت در آنها تشديد مى شود،

تنهاراه آرامش آنان تنبيه مختصر بدنى است.

وَ اللّاتي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ
و زنانى را كه از سركشى و مخالفتشان بيم داريد، پند و اندرز دهيد; و در بستر از آنها دورى نماييد; و آنها را کتک بزنید.


ask;366809 نوشت:

سلام

از کی تا حالا قلقلک شده خشونت و زدن؟!! از یک طرف می گی خشونت و زدن و از طرف دیگر می گی برگ ریحان!!!!!

و الله الهادی

در تمامی کردار و اعمال شرعی می بایست به هدف و مقصد خداوند (که حکم می نهد) توجه کرد، از جمله در مورد تنبیه بدنی با شرایطی که برشمردیم و پس از نتیجه نگرفتن از مراحل پیشین (پند و نصیحت کردن، قهر کردن و همبستر نشدن با زن) نوبت به تنبیه بدنی می رسد اما چنان که در آیه بعد می خوانیم به دنبال هیچ راهی برای سرزنش و توبیخ آنان نمی باید بود و بهانة بیخود نمی شود گرفت! نشوز به معنای سرکشی در برابر مسئول خانواده است و از نظر برخی اسلام شناسان کتک زدن می باید با پارچه بهم تنیده و یا با دست باشد، نه با تازیانه و عصا.(12)
در آیه 44 سوره ص آمده است: «و خذ بیدک ضغثاً و لا تَحنَث؛ به ایوب گفتیم: بسته ای از ساقه های گندم ( یا مانند آن مثل شاخة نازک خرما) را برگیر و با آن ( همسرت را ) بزن و سوگند خود را مشکن».

از امام صادق می پرسند که چجوری زنان را تنبیه کنیم به مصداق اینکه در قرآن آمده . گفته است با با برگ ریحان

ask;366812 نوشت:

سلام
به قدری متن قرآن واضح است که دیگر نیازی به توجیه ندارد آن هم از اینگونه توجیه ها:

و جالبه یکی از توجیه هایی که تفسیر نمونه کرده به قرار زیر است:
روانكاوان امروز، معتقدند جمعى از زنان داراى حالتى به نام «مازوشيسم» (آزار طلبى) هستند، كه گاه اين حالت در آنها تشديد مى شود،

تنهاراه آرامش آنان تنبيه مختصر بدنى است.

)پیش از شرح و توضیح آیاتی که درباره تنبیه بدنی بانوان است، و پذیرش یا نپذیرفتن این موضوع ، بیان پیشگفتار لازم است:
تنبیه بدنی زن از پدیده های اجتماعی، بدون محدودیت زمانی و مکانی است و در تمامی جوامع و فرهنگ ها وجود دارد. چنان که ویژه روستائیان نبوده، حتی در پیشرفته ترین جامعه ها دیده می شود، تا بدان حد که اکنون در اروپا « جمعیت زنان کتک خورده » تأسیس شده، به دفاع و چاره جویی می پردازند. در فرانسه دو میلیون زن از شوهران خود کتک خورده اند ، یعنی یک چهارم شمار زنان.(2)
از این رو شماره تلفنی در اختیار بانوان قرار گرفته تا به طور رسمی از آنان حمایت کند.
تبارشناسی
تنبیه بدنی بانوان ، ریشة بشری داشته، در شمار بیماری های اجتماعی و ناهنجاری های روانی است و برای درمان آن مشارکت و همفکری جامعه شناسان و روان شناسان و رهبران مذهبی لازم است. بنابراین می باید آیه 34 سوره نساء را در فضای مردم شناسانه و روانی و مذهبی بازخوانی کنیم.
توجه به شرایط زمان و مکان
تحلیل تاریخی، و روان شناسانة این حکم برای پی بردن به معنای درست آیه، نیز حکمت و هدف دستور الهی لازم است. بنابر برخی تفسیرها از آیه ، تنبیه زن توسط شوهر روا است اما برخی از قرآن پژوهان و مفسران، این برداشت را نپذیرفته ، توجه به شرایط زمان و مکان حکم را ضروری می دانند. در پاسخ ، نظر کسانی که تنبیه بدنی را نمی پذیرند، به همراه دلیل های آنان آمده ، معنای مورد قبولشان گزارش شده است.
محل نزول
این آیه در مدینه نازل شد.(3) پیشتر و در مکه، زنان کتک می خوردند و شکایتی نداشتند و آن را توهین به خود و خارج از عرف و فرهنگ مردمان نمی دانستند. چگونه توهین شمرده می شد، در صورتی که دختران را زنده به گور می کردند؟! نیز نذر می کردند پسران را قربانی خدایان کنند!(4)
اما در مدینه جنبشی به پا خاست که زن گرایانه بود و بر ضد فرهنگ مکه به شمار می آمد.
اوضاع مدینه، سه سال پیش از نزول آیه
بنابر اسناد تاریخی، زنان مدینه شهرنشین بودند و از آزادی افزون تری نسبت به زنان مکه برخوردار بودند.
اینان بر مردان چیره بودند و اگر توسط شوهران تنبیه بدنی می شدند، به دستور و اجازه پیامبر (ص) اجازه قصاص داشتند ، یعنی می توانستند در عوض، شوهران خود را تنبیه کنند.(5) پیامبر مایل بود فرهنگ زنان مکه را همچون فرهنگ بانوان مدینه کند و تنبیه بدنی توسط شوهران را از میان بردارد، از این رو مردان را از کتک زدن زنان منع می کرد (6) و می فرمود: «اینان را کتک نزنید».(7)
نیز درباره مردانی که همسران خود را می زدند، می فرمود: «این مردان، نیکان نیستند».(8)
حتی پیامبر فرمان قصاص برای مردانی صادر می کرد که زنان خود را کتک می زدند.
اما به رغم دستور پیامبر ، همچنان فرهنگ تنبیه بدنی بانوان ادامه داشت. بنابر روایتی آخرین موردی که پیامبر به نفع زنان دستور به قصاص و کتک زدن شوهران داد، حبیبه دختر زید یا خوله دختر محمد بن مسلمه (همسر سعد بن ربیع) بود اما این بار دستور پیامبر اجرا نشد، زیرا آیه 34 سوره نسا فرود آمد و حکم قصاص مردان لغو شد.
آیا به راستی در قرآن حکم به تنبیه شده است؟
چگونه در قرآن حکم به تنبیه بدنی زن داده شده، در حالی که خداوند آیات را «شفا و رحمت» قرار داده است و رابطه دو زوج را از آیات الهی و نشان رحمت و مودت می داند و عفو و گذشت را سرمایه بزرگ انسان دانسته و فرمان می دهد که حتی بدی را به نیکی پاسخ دهید: «ادفع بالحسنة السیئة» نیز به مردان فرمان می دهد که با زنان خود به نیکی رفتار نمائید: «و عاشروهن بالمعروف». روایات بسیار از پیامبر اسلام در مورد مهربانی و عطوفت به زنان وارد شده و مردان را از زدن زنان باز داشته ، مانند این روایت که پیامبر فرمود : «ایضرب‌ احدکم‌ المرأة‌ ثم‌ یظل‌ معانقها(9) آیا زن‌ را کتک‌ می‌زنید، سپس‌ می‌خواهید با او همآغوش‌ باشید؟!»
حتی در احکام فقهی برای زدن زنان که منجر به آسیب مانند کبودی بدن شود، دیه تعیین شده است.
دین اسلام زندگی خشونت بار و وضع نکبت بار زنان را در زمان جاهلیت دگرگون کرد و اینان را از زنده به گور شدن یا محرومیت از حقوق اجتماعی و مالی رهایی بخشید ، نیز میان زن و مرد تبعیض (نه تفاوت) ننهاد، یعنی براساس عرف و فرهنگ زمانه، امتیازات را عادلانه میان زن و مرد تقسیم کرد. مثلاً اگر در ارث، مردان بر زنان ، به ظاهر برتری دارند، از آن روست که سرپرست زنان بوده، افزون بر پرداخت نفقه ، می باید مهریه بانوان را بدهند، چنان که زحمات زنان در سال های زناشویی، بی اجر و مزد نمی ماند، بنابراین زیادت و برتری یک طرف (مردان) در برابر حقوق طرف دیگر (زنان) قرار می‌گیرد و گویا برتری در میان نیست.(10)
گفتیم فرهنگ زنان مدینه متفاوت از زنان مکه بود، از این رو زنان بر ضد شوهران می شوریدند و نافرمانی می‌کردند. این وضع جامعة مسلمانان را دچار نابسامانی کرده بود. تا سه سال (پیش از نزول آیه) پیامبر می کوشید به سود زن و بر پایة مساوات حکم کند و خداوند بدین وضع راضی بود اما بر اثر وضع بحرانی جامعه، حکم عوض شد، مبادا از آزادی سوء استفاده شده، جامعه به تنش زایی و انفجار برسد!
نزول آیه به هنگام جنگ اُحد
دگرگونی حکم در شب اُحد پیش آمد که شبی بسیار سخت بر مسلمانان بود. اینان در دشوارترین برهة زمانی بوده، گرفتار ترس و بحران بودند. بیم آن می رفت اسلام توسط مشرکان از بین رفته، مسلمانان نابود شوند. یهودیان و منافقان در داخل مدینه و مشرکان، بیرون از آن شهر، در کمین مسلمانان بودند. در چنین وضعی، کنار گذاشتن اختلافات داخلی میان مسلمانان و اتحاد زن و مرد بسیار لازم بود. خداوند به منظور وحدت و سلامت امت، آیه 34 و 35 نساء را فرود فرستاد. قرار بود همان مردانی به جهاد بروند و دین و دینداران را حفظ و حمایت کنند که مهاجر و اهل مکه، با همان فرهنگ نسبتاً زن ستیز بودند، پس خداوند بدین مصلحت بسیار مهم (واقعیت و شرایط زمانه) حکم را عوض کرد، و از پاشیدگی و گسست امت (با توجه به تهدیدات داخلی و خارجی) جلوگیری به عمل آورد اما دگرگونی حکم بدان معنا نبود که بر زنان ، ستم و جفایی شود، بلکه زن فقط در برابر تعهدی که با ازدواج ، آن را پذیرفته، بازخواست می شود، یعنی اعمال زناشویی ، نه خانه و بچه داری.( این مسئله در پایان به طور تفصیلی بیان می شود).
مقصد شریعت
بنابر آنچه گفتیم روا شمردن تنبیه بدنی زنان ( آن هم پس از مراحلی و با شرایطی) فقط به سبب اوضاع دشوار اجتماعی است. مقصد و هدف شریعت (دین) از وضع هر حکمی، مصالح و منافع جمعی (امت) است، از این رو در قضاوت در مورد هر حکمی می باید مصلحت جمعی را در نظر گرفته، به منافع صنف و گروهی بسنده نکرد.
تأثیر احکام فقهی قرن دوم و سوم در روند حرکت بر ضد زن
فقه اسلامی در سده های دوم و سوم شکل گرفت و بر همان منوال و شیوة قرن نخست ادامه یافت. روایات به زنان حکم می کرد در برابر مرد فروتن بوده ، در صورت سرپیچی از درخواست مرد در مورد همبستر شدن و اعمال زناشویی تنبیه گردند. این احکام طبق فهم و بینش اجتماعی و مردم شناسانه شکل می گرفت، و این فرایند ، همان است که در آغازبحث اشاره کردیم که در صدور هر حکمی، اوضاع جامعه شناسانه و روان شناسانه تأثیر دارد.
به رغم آن که فقیهان ( با توجه به فهم و فرهنگ مردم و جامعه) حکم به تنبیه بدنی همسر کردند اما آن را مقید ساختند که «خون آلود» نباشد و «عضوی را نشکند و اثری به جا نگذارد».(11) تنبیه نمی بایست خشن و دردآور باشد و نمی باید لطمه بزند.
در تمامی کردار و اعمال شرعی می بایست به هدف و مقصد خداوند (که حکم می نهد) توجه کرد، از جمله در مورد تنبیه بدنی با شرایطی که برشمردیم و پس از نتیجه نگرفتن از مراحل پیشین (پند و نصیحت کردن، قهر کردن و همبستر نشدن با زن) نوبت به تنبیه بدنی می رسد اما چنان که در آیه بعد می خوانیم به دنبال هیچ راهی برای سرزنش و توبیخ آنان نمی باید بود و بهانة بیخود نمی شود گرفت! نشوز به معنای سرکشی در برابر مسئول خانواده است و از نظر برخی اسلام شناسان کتک زدن می باید با پارچه بهم تنیده و یا با دست باشد، نه با تازیانه و عصا.(12)
در آیه 44 سوره ص آمده است: «و خذ بیدک ضغثاً و لا تَحنَث؛ به ایوب گفتیم: بسته ای از ساقه های گندم ( یا مانند آن مثل شاخة نازک خرما) را برگیر و با آن ( همسرت را ) بزن و سوگند خود را مشکن».
زدن همسر توسط حضرت ایوب ، خطا و جرمی بر ضد زن شمرده نمی شد چون اذیت و آزاری ندید و تحقیر نشد، گرچه همسرش کارناپسندی انجام داده بود. از این رو اگر در جامعه ای ، زدن اهانت و آزار به شمار آید و فرهنگ مردمان آن را نپذیرد، نباید صورت گیرد.
خداوند در پایان آیه، شوهران را از همین مقدار اندک نیز باز می دارد و می فرماید: «ان الله کان علیّاً کبیراً؛ خدا والای بزرگ است» یعنی شوهران را نسبت به ستم بر زنان تهدید می کند، که اگر زنان نمی توانند ستم را از خود بردارند و از خویش دفاع کنند، اما خدای بلند مرتبه و بزرگ به جای زنان قصاص و حق خواهی خواهد کرد.(13)
نپذیرفتن تنبیه بدنی
شایان ذکر است برخی اسلام پژوهان تنبیه را روا نمی دانند و آن را انکار کرده اند.(14) قاضی ابوبکر درباره آیه می گوید: «زن را کتک نزند و اگر به وی امر و نهی کرد، ولی او اطاعت نکرد، فقط بر او خشم گیرد».(15) یعنی معتقد است از نظر خداوند، ضرب (زدن) مباحی ناخوشایند است، نه اینکه باید به کار گرفته شود. زدن امری خطرناک است و تعیین حدودش دشوار می باشد، افزون بر آن که قانون شرع اجازه نمی دهد کسی به نفع خود حکم و داوری کند. نیز زدن نمی باید اهانت و ضرر تلقی شود. از این رو دولت اسلامی اگر پی برد شوهران کیفر شرعی را درست و به جا اجرا نمی کنند و بر حدود آن آگاه نیستند، می باید آنان را از به کارگیری این کیفرمنع کند و متخلفان را مجازات کند، تا آزار رساندن به همسران خطر ساز نشود، به ویژه آن جا که انگیزه و بهانة تنبیه بدنی، سست و بی پایه باشد.(16)
این گروه از اسلام پژوهان ضرب مورد اشاره در آیه را به معنای زدن نمی دانند، بلکه می گویند: به معنای جدایی شوهر و ترک خانه و دوری از زن و خانواده است، چنان که وقتی میان پیامبر و همسرانش اختلاف پیش آمد و اینان به نصیحت رسول خدا عمل نکردند، پیامبر برای یک ماه از آنان جدا شد و به مکانی به نام «مشربه» رفت و از زن و خانه دوری گزید. پیامبر هیچ گونه آزار جسمانی به آنان نرسانده، کتک شان نزد و تحقیر و سرزنش شان نکرد. اگر زدن و آزار جسمی و روحی خواستة خدا و راه حلی ثمربخش بود، پیامبر نخستین کسی بود که به دستور خدا عمل می کرد اما کسی را نزد و بدان اجازه یا دستور نداد. افزون بر آن که هر گاه قرآن خواست «زدن» را تجویز کند، تعبیر به «ضرب » نکرده ، بلکه «جَلد» آورده ، مانند : «الزانیة و الزانی فاجلدوا کلَّ واحد...» (17)
آیا جواز تنبیه برای همه زمان ها و مکان ها ست؟
حال با صرف نظر از این تفسیر،اگر تنبیه بدنی از آیه فهمیده شود، سؤال این است آیا انسان ها که در فهم مقصود و منظور خداوند در قرآن دچار خطا می شوند می توانند این حکم را جاری کنند، تا روز قیامت ، در تمامی اقشار اجتماع، شرق و غرب، بر هر زنی با هر سطح فرهنگی؟ آیا نمی باید شرایط اجتماعی ، سیاسی و مردم شناسانه را که بر آیه چیره بود و سبب صدور چنین حکمی شد، در نظر گرفت؟ آیا این حکم به سبب آن نبود که جلوی فتنه ها و بحران ها ( با توجه به فرهنگ و ظرفیت فکری مردمان) گرفته شود؟!
اگر بپذیریم روا دانستن تنبیه بدنی آن هم پس از مراحل و با شرایطی – که در آیه بیان شده – برای برهه و اوضاع خاصی بود، مثلاً در شرایط زمانی و فرهنگی که توهین به زن محسوب نمی شود پس می توان نتیجه گرفت: هر گاه این وضع از بین رود، حکم نیز از میان خواهد رفت! چنین برداشتی نه از ارزش آیه می کاهد و نه تفسیری فراتر از اهداف سازنده و مثبت و بشر دوستانة قرآن است.
این فهم از آیه اگر چه مطابق با ظاهر آیه قرآن نیست، اما با آیاتی که فرمان به برخورد نیک با همسر می دهد و پیوند بین زن و مرد را مودّت و دوستی و رحمت می داند، سازگارتر می نماید.
سخن پایانی: حکم تنبیه بدنی با صرف نظر از شأن نزول آیات و تفسیرهای مختلفی که در مورد آیه 34 سوره نساء آمده است، باید صرفاً به عنوان یک حکم حقوقی مورد لحاظ قرار گیرد از این جهت که هر کس حق دارد از راه قانونی برای دستیابی حق خود اقدام نماید . اگر بخواهیم از نگاه ارزش های اخلاقی به آن نگاه کنیم، با توجه به آیات قرآن می توان استنباط نمود که گذشت و اغماض بهتر و شایسته تر است، اما گذشت از حقوق نمی تواند یک قاعده و قانون کلی قرار گیرد.در ادامه پاسخ ، تنبیه زن را از جایگاه حقوقی، به تفصیل بررسی می‌کنیم (البته بنابر این باور که از قرآن، تنبیه برداشت ‌شود).
تنها مورد تنبیه، نشوز است.
نشوز آن است که زن در مقابل تکلیف اختصاصى‏اش نسبت به شوهر بدون هیچ عذر موجهى سرپیچى نماید.
جالب این است که اگر زنى از انجام کارهاى خانه، بچه‏دارى و... سرباز زند شارع مقدس هیچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده و لذا مرد نمى‏تواند در این موارد واکنش نشان دهد.
بنابراین آیه فوق در مورد با بسیارى از مسائل اختلافى زوجین ساکت است و هیچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده جز در موردی که زن با پیمان ازدواج، تعهد به آن را ملتزم شده است.
نشوز امرى برخلاف حقوق مرد است و براى رویارویی با آن بهترین راه این است که پیش از مراجعه به دیگران، مشکل را در داخل خانه حل نمود، ولى اگر چنین چیزى میسر نبود آنگاه نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن دیگران مى‏رسد که در آیه بعد سالم ترین راه آن عنوان شده است.
حل مسأله نشوز در داخل خانه نیز به اشکال مختلفى انجام پذیر است و جالب این است که خداوند از ملایمترین راه‏ها شروع نموده و در صورت تأثیر گذارى آن مراتب بالاتر را اجازه نداده است. از این رو در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز نموده است.
چنین روشى حکیمانه‏ترین شیوه در حل مشکلات زوجین است.
لیکن اگر زنى در برابر اندرزها و نصایح شوهر سر تسلیم فرود نیاورد و همچنان بر سرپیچی از حقوق زوج پایدارى ورزید چه باید کرد؟
در اینجا نیز خداوند راه دومى را پیشنهاد نموده است که از حد برخورد منفى عاطفى بالاتر نمى‏رود و آن خوددارى از همبستر شدن با وى مى‏باشد.
در اینجا نیز اگر مشکل حل شد دیگر کسى حق پیمودن راه سوم را ندارد، امّا اگر زن در چنین وضعیتى نیز سرسختى نشان داده و حاضر به تأمین حقوق طرف مقابل نگردید چه باید کرد؟
در اینجا چند راه قابل تصور است: أ) در مقابل نشوز زن به کلی ساکت بود یعنی مرد حقوق خود را نادیده انگارد هر چند سالیان دراز این برنامه ادامه یابد.
چنین چیزى براساس هیچ منطقى قابل الزام نیست و اختصاص به مرد هم ندارد، یعنى در هیچیک از نظام‌هاى حقوقى جهان نمى‏توان صاحب حقى را مجبور کرد در برابر حقوق خود ساکت شود و دم نزند، یعنى از نظر اخلاقى، آن هم در موارد خاصى مى‏توان چنین توصیه‏اى نمود ولى نباید بین مسأله حقوقى و اخلاقى خلط کرد.
از طرف دیگر نشوز زن اقسامى دارد که برخى از آنها مسلّماً به زیان خود او هم تمام مى‏شود و بر مرد لازم است که به عنوان مدیر کانون خانواده، کنترل هدایتگرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد..
ب) راه دیگر آن است که مرد از هر طریق ممکن حقوق خود را به دست آورد. چنین چیزى را هرگز شارع اجازه نمى‏دهد و براى گرفتن حق، روش‌هاى معیّنى وضع نموده ، زیرا در غیر این صورت ممکن است به زن ستم شود و انواع مفاسد و مظالم دیگر به بار آید.
ج) راه دیگر آن است که مرد با مراجعه به دیگران اعم از مراجع قضایى یا افراد ذى‏نفوذ دیگر حقوق خود را بگیرد.
چنین چیزى اگر چه ممکن است حق مرد را تأمین کند ولى هنوز با امکان حل مشکل در داخل خانه بهتر است چالش به بیرون کشیده نشود، زیرا فاش کردن مسائل داخل خانه آسیب‏هاى فراوانى براى خانواده به بار مى‏آورد که در اینجا جاى ذکر آن نیست، لذا خداوند حکیم راه ممکن را پیشنهاد مى‏نماید.
د) راه دیگر آن است که مرد اندکى قاطعانه‏تر از برخورد منفى عاطفى برخورد نماید. از این رو قرآن مجید به عنوان آخرین راه حل ممکن در داخل خانه مسأله «ضرب» را مطرح نموده است.
البته این مسأله نیز حدودى دارد که هرگز با آنچه در اذهان عمومى یا تبلیغات مسموم مطرح مى‏شود، سازگارى ندارد.
درباره حدّ و چگونگى زدن، علامه مجلسى (ره) در بحار الانوار، ج 104، ص 58 روایتى از فقه‏الرضا (ع) نقل نموده است که «والضرب بالسواک و شهبه ضرباً رفیقاً؛ زدن باید با وسایلى مانند چوب مسواک و امثال آن باشد آن‌ هم با مدارا و ملایمت.» ظاهر روایت فوق به خوبى نشان مى‏دهد که «ضرب» باید در پایین‏ترین حد ممکن باشد و هرگز نباید اندک آسیبى بر بدن وارد کند. وسیله‏اى که در این روایت اشاره شده چوبى بسیار نازک مانند چوب سیگار، سبک و کم ضربه است.
نکته دیگرى که از آیه به دست می‌آید این است که دستور فوق جنبه موقت و گذرا دارد و نباید به آن مداومت بخشید، زیرا به دنبال این عمل دو واکنش احتمال مى‏رود:
یکى آن که زن به حقوق مرد وفادار شود، در این صورت قرآن مى‏فرماید: «فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلا؛اگر به اطاعت درآمدند بر آنها ستم روا مدارید.» یعنى، اگر زن در برابر حقوقى که بر آن پیمان بسته است تسلیم شد دیگر مقابله با وى ظلم و تجاوز است.
واکنش دیگر آن است که همچنان سرسختى نشان دهد و کانون خانواده را گرفتار تزلزل و بى‏ثباتى نماید، در این‌ باره در آیه بعد فرموده است: «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُرِیدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اَللَّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اَللَّهَ کانَ عَلِیماً خَبِیراً؛ اگر خوف گسست در بین آن دو یافتید، پس از ناحیه مرد و داوری از بستگان زن برگزینید، اگر از پى آن خواستار صلاح باشند خداوند بین آنان وفاق ایجاد خواهد کرد، همانا خداوند دانا و آگاه است.»
قرآن مجید در آخرین مرحله، گشودن گره را به دست نزدیکان و بستگان قرار مى‏دهد تا مسئله با سلامت هر چه بیشتر روال خود را طى کند و براى اینکه حقى از هیچ‌ یک از طرفین زایل نشود و تبعیضى رخ ننماید فرموده است که از هر جانب داوری برگزیده شود و با رعایت حقوق و مصالح طرفین، مشکل را برطرف نمایند.
خلاصه در این حکم شرایط زیر دیده مى‏شود:
1 - اختصاص به مورد سرپیچى زن از تکلیف خود و حقوق مسلّم مرد دارد؛ حقوقى که با پیمان ازدواج، زن وفادارى خود نسبت به آن را متعهد شده است؛
2 - در راستاى حل مشکل در داخل خانه و خوددارى از بروز آن در خارج از منزل وضع شده؛
3 - سومین مرحله حل اختلاف در خانه است و بدون گذر از مراحل پیشین روا نیست.
4- حد آن نازل‌ترین مرتبه ضرب است و نباید موجب کمترین آسیبى بر بدن زن شود؛
5-موقتى است و چه داراى نتیجه مثبت و چه منفى باشد باید به زودى از آن دست کشید.
دیدگاه شارع نسبت به زدن همسر، نگرشى منفى است و نصوص زیادى در نهى از این عمل وارد شده است. این روایات همه در زمانى بیان شده که خشونت علیه زنان از توهین و فحاشى تا ضرب و جرح و حتى قتل را شامل مى‏شد، و اسلام آنها را تحریم کرد و مستوجب مجازات فقهى و قضایى در دنیا و عذاب آخرت دانست.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها :
1 – برداشتی آزاد از دو مقاله نشریه پیام زن، شماره های 136 و 160 با اجازه سردبیری.
2 – کانال دوم تلویزیون فرانسه، به نقل از مجله پیام زن، شماره 160.
3 – تاریخ یعقوبی ، ج1، ص 250.
4 – ابوالأعلی مودودی، روح المعانی، ج5، ص 25.
5 – التحریر و التنویر ، ج5، ص 42؛ التفسیر الکبیر، ج10، ص 90، البته برخی این گزارش را نمی پذیرند.
6 – المنار، ج5، ص 76؛ روح المعانی، ج5، ص 25.
7 – تفسیر ابن کثیر، ج1، ص 504.
8 – همان؛ المنار، ج5، ص 76.
9- وسائل الشیعه ، ج14 ، ص119
10 – فخررازی، التفسیر الکبیر، ج10، ص 82.
11– تفسیر ابن کثیر، ج1، ص 504.
12 – تفسیر الکبیر، ج10، ص 87.
13 –همان، ص 91.
14 – التحریر و التنویر، ج5، ص 43. اینان می گویند ضرب به معنای دوری و ترک زن برای مدتی محدود است.
15 – احکام القرآن، ابن عربی ، ج1، ص 420.
16 – التحریرو التنویر، ج5، ص 43.
17 - نور (24) آیه

در برخی از روایات سخن از زدن با برگ های لطیف و نرم ریحان است که نوعی شوخی و نوازش عاشقانه تلقی می شود. چنان که همه فقیهان از زدنی که باعث کبودی و خدش شود بر حذر می دارند و آن را موجب ارش و دیه می شمارند.

احکام و باید و نباید اسلام ، اصلش در قرآن امده ، جزئیات و کیفیتش توسط معصوم روشن می شود. در این مورد هم اصل آمده که تنبیه کنید و بزنید. حالا حدود و کیفیت تنبیه و زدن را باید معصوم روشن کند.
[=arial]معصوم می گوید زدن باید طوری باشد ، جایش سُرخ نشود ، سیاه نشود ، نشکند ، و اگر هر یک از اینها بشود ، دیه دارد و زننده باید دیه بدهد. طبق قاعده ی لاضرر. و گفتند مثلا با برگ ریحان یا چوب سواک که البته اینها مثال است یعنی با چیز ظریفی که منظور زدن نیست بلکه نوعی عتاب و اعلام ناراحتی شدید است.
[=arial]مثل نماز که اصلش در قران امده ، ولی نحوه ی خواندن و تعداد رکعت را معصوم فروده است. اینجا هم اصلش را قرآن گفته که زنی که چنین ظلم بزرگی می خواهد بکند ، لجاجت هم می کند و دو مرحله جواب نداده ، نوعی تنبیه شدید تر کنید مثل زدن. شرایطش را مثل جزئیات نماز معصوم می گوید که گفتیم. و آن زدن گویی اصلا زدن نیست منظور نوعی ابراز ناراحتی شدید است.

behrooz_313;366817 نوشت:
در برخی از روایات سخن از زدن با برگ های لطیف و نرم ریحان است که نوعی شوخی و نوازش عاشقانه تلقی می شود

خوب با این کار تنبیه می شود و دیگر مخالفت نمی کند؟؟؟
چون این آخرین مرحله از اولین مرحله که بهتر و رمانتیک تر شد!!!!
:khaneh::khaneh::khaneh:

یکدفعه بگویید قرآن گفته فاضربوهن گفته به آن ها پاداش دهید و ضرب از ریشه جیز! یعنی جایزه دادن است!!! هههه

ask;366822 نوشت:

خوب با این کار تنبیه می شود و دیگر مخالفت نمی کند؟؟؟
چون این آخرین مرحله از اولین مرحله که بهتر و رمانتیک تر شد!!!!
:khaneh::khaneh::khaneh:

یکدفعه بگویید قرآن گفته فاضربوهن گفته به آن ها پاداش دهید و ضرب از ریشه جیز! یعنی جایزه دادن است!!! هههه


همه ایات قرانو باید با هم دید
نه اینکه یه ایه خاص رو برداری و از روی ظاهر بخوای برداشت سطحی داشته باشی
زدنی که کبودی و اثر از خودش باقی بزاره مجاز نیست
و دیه داره
حالا شما برو ببین چه روشهایی هست که جا نندازه
مثلا بترسونش برق وصل کن چه میدونم
تو گوگل بزن روشهای زن ازاری برات میاره

ولی از شوخی گذشته اسلام دین زدن و کتک و خشک بودن و..نیست

خب مرد زن گرفته که دیگه به گناه نیوفته
زن نگرفته که فقط خرجشو بده
امکانات در اختیارش قرار بده و...
وگرنه کم داره مگه زن بگیره و این همه خرج کنه سر هیچ
زنی که در اختیار شوهرش نباشه یعنی نه مهر محبت حالیشه نه عشق
البته شاید دو طرفه باشه
ولی اونی که بی دلیل از رابطه امتناع میکنه واقعا کتک هم کمشه...
طرف میبینه شوهرش مثلا کمی سرما خورده دست از پا نمیشناسه و غصه میخوره
حالا یه زنی میدونه مردش سر نداشتن رابطه ....حالش خرابه و بی تفاوت باشه؟
این زندگی چیزی به نام عشق داره؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

یاس...;355225 نوشت:
چرا آقایون که میتونن 5 زن دائم و شونصدتا زن صیغه داشته باشن

چیزی که می فرمایید صحیح نیست.آقایان 4 زن دائم می توانند داشته باشند.برای صیغه هم محدودیتی نیست.

یاس...;355225 نوشت:
میتونن با کتک زن بیچاره رو وادار به رابطه کنند(که مسایل روحی و روانی و جسمانی بدی هم برای زن داره)

بنده اگر با مشت توی دماغ یکی از دوستانم بزنم،اسمش کتک است.اگر هم با کف دستم با شدت کمی بر روی شانه اش بزنم،اسمش کتک است.اما کیفیت و شدت این دو کتک زمین تا آسمان فرق می کند.شما باید ببینید کیفیت این کتک زدن چگونه است.
ما اگر بخواهیم فقط با خواندن آیه راجع به همه چیز قضاوت کنیم،احکاممان می شود مثل عربستان صعودی و وهابی ها.فی المثل درباره دزد،حکمی وجود دارد که باید دستش قطع شود.در عربستان هم دست طرف را قطع می کنند.ولی ائمه به ما یاد داده اند که برای اجرای این حکم فقط قطع انگشت دست کافی است.به همین دلیل قرآن نیازمند تفسیر است و بهترین مفسران قرآن معصومین هستند.
درباره زدن زن هم همینطور است.قرار نیست مرد و زن با هم جنگ کنند!این مانند قضیه امر به معروف است که مراتبی دارد.در مرتبه آخر فرد به زور متوصل می شود.اینجا هم همینطور است.استاد قرائتی درباره این مسئله گفته بودند مرد باید این کار را آرام انجام دهد.یعنی آرام زنش را بزند.

یاس...;355225 نوشت:
اما زن بیچاره که فقط و فقط و فقط یه شوهر تو طول زندگیش میتونه داشته باشه نمیتونه مردشو وادار به رابطه کنه؟

دلیل این حکم اول آیه آورده شده است:الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء:مردان سرپرست زنانند.به حکم سرپرستی مرد چنین اجازه ای دارد.

یاس...;355225 نوشت:
اونوقت اگه برن خدایی نکرده زنا کنند مجازات هردوشون یکی هست!؟!!

احتملا الان مسائله محصن ومحصنه رو مطرح میکنید جالب اینجاست که برای تعریف محصنه توی فقه شهیدین گفته شده محصن مردی که زنی داره که دائما پیشش هست و میتونه هر وقت بخواد صبح و شب رابطه داشته باشه و برای زن گفته زنی که مردی دائما پیششه و میتونه صبح وشب با زنش رابطه برقرارکنه

میبینید عجب تفاوت تعریفی!!!!!!!!!! هردوش به نفع مرد تعریف شده


اصل مشکل از اینجاست.شما می گویید باید بین زنی که نمی توانسته با مردش رابطه برقرار کند و به این دلیل زنا کرده،با مردی که می تواند 4 همسر داشته باشد و صیغه کند و زنا می کند،تفاوتی در مجازاتشان باشد.
در پاسخ به شما باید گفت که،زنا،زنا است.همانطور که دروغ،دروغ است.ربطی ندارد من در چه شرایطی زنا کرده ام،در چه شرایطی دروغ گفته ام.گناه،گناه است.علت ارتکاب به گناه،سبب نمی شود که مجازات فرق کند.چون هر گناهی اختیاری است.
من یک مثال می زنم تا قضیه روشنتر شود.ما می توانیم این حرف را جور دیگه ای بزنیم.به این صورت که پسری که ازدواج نکرده،چون ازدواج نکرده،زنا می کند.زنی هم داریم که ازدواج کرده،شوهرش هم با او رابطه برقرار می کند،ولی زن باز زنا می کند.حال طبق برداشت شما از قضیه،مجازات زنای پسر و زنای زن نباید یکی باشد.چون زن رابطه داشته،در عین حال زنا کرده،ولی پسر نه.پس اگر مجازات یکسانی برای آن ها در نظر گرفته شود،به نفع زن است و حق پسر خورده شده است!
پس از نظر منطقی،طبق تفسیر شما،این قضیه هم به نفع مرد تمام می شود و هم به نفع زن و این یعنی جمع ضدین که ممتنع است.پس فرض خلف که تفسیر شماست،صحیح نیست.

دلیل این قضیه را هم بنده گفتم.علت ارتکاب به گناه،ربطی به مجازات ندارد.هر گناهی اختیاری است.این با منطق اسلام سازگار نیست که چون دو نفر،هر دو یک گناه را انجام داده اند،ولی یکی به دلیل فلان،یکی به دلیل بهمان،مجازات گناهشان متفاوت باشد.مجازات فقط مربوط به گناه است که گناه این دو در اینجا یکی است.مجازات مربوط به گناه + دلیل ارتکاب به گناه نیست.همین را می توانیم راجع به قتل بگوییم.یکی قتل عمد کرده برای پول،یکی قتل عمد کرده برای فرزندش.ولی حکم هر دو یکی است.چون ربطی به دلیل ارتکاب به گناه ندارد.فقط مربوط است به خود گناه.

ضمناً،عده ای از مترجمین اخیراً سعی می کنند بگویند منظور قرآن از اضْرِبُوهُنَّ زدن نیست.بلکه ترک کردن است که البته تفاوتی در قضیه ایجاد نمی کند.در هر صورت هیچ مشکلی نیست.خواهشاً نقص علم خودمان را به پای نقص قرآن نذاریم و استغفار کنیم از این حرکت.استغفر الله.

نقد سایر پست های قابل نقد تاپیک،انشاء الله فردا.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

Albus;366834 نوشت:
چیزی که می فرمایید صحیح نیست.آقایان 4 زن دائم می توانند داشته باشند.برای صیغه هم محدودیتی نیست.

Albus;366834 نوشت:
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء:مردان سرپرست زنانند.به حکم سرپرستی مرد چنین اجازه ای دارد.

Albus;366834 نوشت:
ضمناً،عده ای از مترجمین اخیراً سعی می کنند بگویند منظور قرآن از اضْرِبُوهُنَّ زدن نیست.بلکه ترک کردن است که البته تفاوتی در قضیه ایجاد نمی کند.

وجود ایاتی نظیر این در قران بیانگر این مطلب است که بعضی ایات قران برای ان دوره و طبق فرهنگ رایج ان زمان بوده است
که با فرهنگ زمان ما اصلا همخوانی ندارد
حال همه بخاطر نپذیرفتن این مساله با هزار جور سفسطه سعی در بیان درستی ان دارند
از جمله ایات قران که بیانگر ایم مطلب هست بعضی ایات قران مطابق با علم و فرهنگ ان زمان بوده است
ایه ای است که اشاره به این دارد که هیچ کس به غیر از خدا نمی داند در رحمها پسر است یا دختر
اما این ایه در شرایط زمان ما کلا درست نیست و همه براحتی می توانند از جنسیت فرزند اطلاع پیدا کنند

سلام

نقل قول:
من یک مثال می زنم تا قضیه روشنتر شود.ما می توانیم این حرف را جور دیگه ای بزنیم.به این صورت که پسری که ازدواج نکرده،چون ازدواج نکرده،زنا می کند.زنی هم داریم که ازدواج کرده،شوهرش هم با او رابطه برقرار می کند،ولی زن باز زنا می کند.حال طبق برداشت شما از قضیه،مجازات زنای پسر و زنای زن نباید یکی باشد.چون زن رابطه داشته،در عین حال زنا کرده،ولی پسر نه.پس اگر مجازات یکسانی برای آن ها در نظر گرفته شود،به نفع زن است و حق پسر خورده شده است!

نقل قول:
.علت ارتکاب به گناه،ربطی به مجازات ندارد.هر گناهی اختیاری است.این با منطق اسلام سازگار نیست که چون دو نفر،هر دو یک گناه را انجام داده اند،ولی یکی به دلیل فلان،یکی به دلیل بهمان،مجازات گناهشان متفاوت باشد.

دوست گرامی اتفاقا در مواردی من جمله مثالی که شما زدید مجازات دو نفر در یک جرم , متفاوته در این مثالتون هم, حکم زن سنگساره ولی به پسر مجرد , صد ضربه شلاق زده میشود !
عادلانه هم نبوده و نیست که مجازات هر دو یکسان باشد و خداروشکر اینگونه هم نیست !

[="DarkSlateBlue"]

Albus;366834 نوشت:
این با منطق اسلام سازگار نیست که چون دو نفر،هر دو یک گناه را انجام داده اند،ولی یکی به دلیل فلان،یکی به دلیل بهمان،مجازات گناهشان متفاوت باشد.

چرا اتفاقا علت گناه کردن خیلی در مجازاتش تاثیر داره!
چطور فکر میکنید با این خدای عادلی که داریم فرق نگذاره بین کسی که از روی فقر و گرسنگی و ناچاری دزدی کرده است با کسی که مثلا از روی لجبازی با دوستش یا روی خوشگذرانی و تفریح و مردم آزاری دزدی کرده است؟
حتما بین مجازات این دو در ان دنیا فرق است!
حتما ملاک شما این دنیا است ! اگر منظورتان این دنیا است و دادگاههای این دنیا با شما تا حدودی (نه کاملا) موافقم ! اما اگر منظورتان اخرت است هرگز اینطور که شما میگید نیست!
حتما خدا به علت گناه هم نگاه میکند!
ممکن است یک نفر به قول شما از روی فشار زیاد و نداشتن همسر مرتکب گناه زنا شود و ممکن است شخص دیگری با وجود همسر و چندین زن صیغه ای باز هم مرتکب گناه شود
فرد اول از روی فشار و ناچاری و فرد دوم از روی هوس بازی و عیش و نوش
آیا مجازاتشان یکسان است؟[/]

Albus;366834 نوشت:
در پاسخ به شما باید گفت که،زنا،زنا است.همانطور که دروغ،دروغ است.ربطی ندارد من در چه شرایطی زنا کرده ام،در چه شرایطی دروغ گفته ام.گناه،گناه است.علت ارتکاب به گناه،سبب نمی شود که مجازات فرق کند.چون هر گناهی اختیاری است.

سلام

بزرگوار شما نقش نیت و صفر در نظر گرفتید
و این خلاف اموزه های اسلام هست که برای نیت نقش مهمی قایل است

behrooz_313;366815 نوشت:
راه دیگر آن است که مرد با مراجعه به دیگران اعم از مراجع قضایى یا افراد ذى‏نفوذ دیگر حقوق خود را بگیرد.
چنین چیزى اگر چه ممکن است حق مرد را تأمین کند ولى هنوز با امکان حل مشکل در داخل خانه بهتر است چالش به بیرون کشیده نشود، زیرا فاش کردن مسائل داخل خانه آسیب‏هاى فراوانى براى خانواده به بار مى‏آورد که در اینجا جاى ذکر آن نیست، لذا خداوند حکیم راه ممکن را پیشنهاد مى‏نماید.

خب همچین چیزی برای زن هم صدق میکنه نه؟

Albus;366834 نوشت:
بنده اگر با مشت توی دماغ یکی از دوستانم بزنم،اسمش کتک است.اگر هم با کف دستم با شدت کمی بر روی شانه اش بزنم،اسمش کتک است.

بله اسمش کتک هست اما شما باید به اولی دیه هم بدید اما برای دومی شاید فقط تعزیر بشید...حتما از عوامل رافع مسئولیت کیفری هم خبر دارید عواملی که براساس حدیث "رفع" امده اند همین تفاوت ها رو ذکر کردند...عواملی مثل اضطرار و...

از همه مباحث ممنون اما مبحث کمی داره از موضوع اصلی منحرف میشه...به فرض که ضرب توی آیه به معنی زدن بده حتی با چوب سواک...چرا چنین حقی برای زن قائل نشده خدا؟

Albus;366834 نوشت:
دلیل این حکم اول آیه آورده شده است:الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء:مردان سرپرست زنانند.به حکم سرپرستی مرد چنین اجازه ای دارد.

این اصلا جواب من نیست...اگر اینطوره پس چرا برای زن غریزه آفریده شده....شما با این جواب که بیشتر شبیه سو استفاده یا شاید فهم نامطلب از این آیه هست به زن در حد برده ای که حق حتی کمترین نیازش که برآورده نشدنشمیتونه بنیان خانواده رو بهم بریزه ندادید چرا؟چون مردا بر زنان سرپرستند...اتفاقا چون سرپرستند مسئولیت دارن مراقب روح جسم زنان باشند...

Albus;366834 نوشت:
خواهشاً نقص علم خودمان را به پای نقص قرآن نذاریم و استغفار کنیم از این حرکت.استغفر الله.

سوال میکنیم تا نقص علمیمان برطرف بشه...کاری به قرآن و زیر سوال بردن اون نداریم....پس خودتون بگید استغفرالله:khandeh!:

یاس...;366904 نوشت:
از همه مباحث ممنون اما مبحث کمی داره از موضوع اصلی منحرف میشه...به فرض که ضرب توی آیه به معنی زدن بده حتی با چوب سواک...چرا چنین حقی برای زن قائل نشده خدا؟
براتون یه بخشی از بحث تفسیری ایت الله جوادی رو میزارم اگر کامل بخونید فکر میکنم جواب سوالتونو بگیرید:

.....حالا اگر زني آمد و به اصول خانوادگي احترام نگذاشت، اينجا چه كار بايد كرد. يك وقت است كه مرد هم اين‌چنين است كه هر دو گرفتار ناسازگاري‌اند، آن مسئله شقاق است كه در آيه بعد مطرح است. يك وقت است كه تمرد، يك جانبه است نه دوجانبه؛ مرد برابر وظيفه‌اش حركت مي‌كند، زن ناسازگاري دارد، اينجا مسئله نشوز است. نشوز ناسازگاري زن است، شقاق ناسازگاري طرفين. اصل نشوز، آن برجستگي است يعني مثلاً تل و تپه را مي‌گويند «ناشز» كسي هم كه دارد برمي‌خيزد مي‌گويند «ينشز» در اوايل اسلام خب، مجلس رسول اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) خالي بود، اواخر يا اواسط، كم كم جمعيت طوري شد كه براي افراد تازه وارد جا نبود. در سورهٴ «مجادله» فرمود وقتي كسي تازه به مجلس شما آمد، شما كه چهار زانو نشستيد دو زانو بنشينيد، جمع‌تر بنشينيد، جا بدهيد به تازه وارد. اگر اين هم كافي نبود ﴿وَ إِذا قيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا﴾[13]؛ اگر به شما گفتند شما بلند شويد، حالا كه شما گوش داديد، كسي كه تازه وارد شده است او گوش بدهد، شما بلند شويد. اين برخاستن را مي‌گويند «نشوز» اين كسي كه پرخاش مي‌كند، برجستگي نشان مي‌دهد، تمكين نمي‌كند، خضوع در برابر قانون نمي‌كند نشوز دارد، اين حالت را مي‌گويند حالت نشوز. فرمود كه اگر شما نشانه‌هاي نشوز و ناسازگاري را ديديد، اين نشانه‌هاي معصيت است، براي اينكه مرد برابر ﴿وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾[14] دارد به وظيفه عمل مي‌كند و زن به وظيفه عمل نمي‌كند، بيگانه بيايد اينجا امر به معروف و نهي از منكر بكند يا خود شوهر. اين كار حرام را چه كسي بايد جلوگيري بكند، شخص ثالث بيايد يا شايسته‌ترين فرد براي امر به معروف و نهي از منكر خود شوهر است. فرمود وقتي ديديد او دارد خلاف شرع مي‌كند، علايم‌اش كه پيدا شد، موعظه كنيد: ﴿وَ اللاّتي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ﴾؛ موعظه كنيد. اگر ديديد نه، اين موعظه اثر نكرد و آنچه را كه مي‌ترسيديد، كم كم دارد عملي مي‌شود
[SPOILER]﴿وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ﴾؛ خوابگاهتان را جدا كنيد، قهر كنيد به اصطلاح كه با اين آزموده بشود كه آيا او واقعاً به ديگري دل‌ بسته است يا به شما دل بسته است. اگر به شما دل بسته است، مضجعتان را رها نمي‌كند. حالا در يك مضجع است، طبق بيان حضرت امام باقر(سلام الله عليه) كه فرمود: «ان يحول ظَهرَه اليها»2؛ در يك مضجع پشت كند به او يا در دو مضجع بخوابند، در يك اتاق يا در دو اتاق بخوابند، به هر تقدير از او فاصله مي‌گيرد. اگر ديد نه، آنچه را كه مي‌ترسيد، عملي شد و علني؛ نه موعظه اثر كرد، نه قهر كردن اثر كرد اين گناه، علني شد، آن‌گاه نوبت زدن است. زدن است نه براي اينكه چرا مهمان را پذيرايي نكردي يا چرا جارو نكردي يا چرا رختخوابها را جمع نكردي؟ اينها كه به عهده زن نيست اصلاً، اگر مرد اين كارها را بكند كه خلاف شرع كرده است، چه توقعي دارد كه او برايش آشپزي كند، او برايش جارو كند و در برابر همه اينها حق اجرت المثل دارد ديگر. من مهمان داشتم چرا غذا را دير حاضر كردي يا چرا غذا حاضر نكردي، اصلاً براي زن واجب نيست.
لزوم حفظ مراتب در اجراي حكم نشوز
در آن احكامي كه امتثال‌اش بر زن واجب است، حالا اگر زن بخواهد معصيت كند، ديگري بيايد او را نهي از منكر كند يا نه، شوهرش نهي از منكر بكند. اين به آن معنا نيست كه در غير اموري كه امتثال آن امور بر زن واجب است، مرد حق دارد او را تنبيه بكند. گرچه «واو» براي مطلق جمع است؛ نفرمود «عظوهن فاهجروهن فاضربوهن يا ثم اضربوهن» ولي تناسب حكم و موضوع، نشان مي‌دهد كه اين ترتيب ذكري، ترتيب واقعي است؛ از خفيف به ثقيل و از ثقيل به اثقل، براي اينكه اين خلاف شرع بايد برطرف بشود. پس ﴿وَ اللاّتي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ﴾ وقتي كه مي‌ترسيد خوف عقلايي هست، نشانه‌هاي معصيت هست، او را موعظه كنيد كه اولين راه نهي از منكر است. حالا ﴿فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ﴾ اگر در همان بار اول اطاعت كردند، ديگر به نوبت دوم نمي‌رسد و مرحله دوم اطاعت كردند، نوبت به مرحله سوم نمي‌رسد. در مرحله سوم با زدن، اطاعت كردند، ديگر به رخ آنها نكشيد كه سوابق كذايي داشتي ﴿فَإنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً﴾ چرا؟ چون خدا علي كبير است. خدايي كه علي كبير است با شما چه رفتاري مي‌كند، شما اگر بد كرديد خدا موعظه كرد و شما هدايت شديد، ديگر كاري به شما ندارد. يا خيلي تعدي كرديد خدا تنبيهتان كرد بعد متنبه شديد، بعد ديگر كاري به شما ندارد. اگر خداي علي كبير با شما اين‌گونه حسن رفتار را دارد با همه قدرتي كه دارد، شما با همه ضعفي كه داريد نبايد نسبت به زيردستتان بيش از اين باشيد. خب، بنابراين مسئله، مسئله زن و شوهر است، نه زن و مرد اين (يك) و قيموميت هم معلل است به دو علت، نه يك امر تعبدي محض باشد. صرف اينكه اين شخص مذكر است، قيّم باشد، در حالي كه هزينه منزل را آن همسرش يا از ارث خود يا از كسب خود يا از حقوق كارگري خود تأمين مي‌كند. يا اينكه مديريت آن زن خيلي قوي‌تر از مديريت اين مرد است، صرف اينكه مذكر است قيّم باشد، اين‌چنين نيست. اگر زن دارد معصيت كند، خب شايسته‌ترين شخص براي امر به معروف و نهي از منكر در اجراي مراحل سه‌گانه، همان شوهر است ديگر.[/SPOILER]پرسش:...
پاسخ: اينكه كمال نيست. كمال، در اين نيست كه كسي قدرت بازوهاي او بيشتر باشد. اگر بتواند خب بر او هم جايز است، بلكه واجب است، نهي از منكر اين‌چنين نيست كه زن نتواند نسبت به مرد نهي از منكر بكند، اين‌هم است. حالا چون غالباً اين زورمندتر است، عمل به دست اوست وگرنه حكم شرعي و مسئله شرعي كه روشن است. حالا اگر مرد دارد خلاف شرع مي‌كند، زن چون زن است، حق نهي از منكر ندارد؟
پرسش:...
پاسخ: بله ديگر، هر جايي كه ديگران دارند اينها هم دارند، منتها بخش سوم نهي از منكر، چون جنبه حكومتي او قوي‌تر است، او را دادند به دست حكومت وگرنه جنبه موعظه، آنهايي هم كه مي‌گويند نهي از منكر تا مرحله ضرب و شتم‌ در اختيار توده مردم است، در اينجا فرقي بين زن و مرد نيست؛ گفتند همين كه زن است نمي‌تواند نهي از منكر بكند، اين‌چنين نيست.

منبع:http://portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=MTA0OQ%3d%3d-ULfWG8sUyEo%3d
[SPOILER]نظر شخصی بنده اینه:
اگر دقت کرده باشید اینجا طبق تفسیر ایشون اصلا مسئله ی نیاز مردو...نیست.خدا اجازه نمیدهد کسی به خاطر نیاز خودش دیگری رو تنبیه کنه!اینجا مسئله ی حد شرعی هست.همون طور که به شراب خوار حد زده میشه اینجا هم برای این گناه حدی در نظر گرفته شده و بعضی از حدود هستند (مثل این مورد) که گفته شده شوهر میتونه اونهارو اجرا کنه!همین!مسئله ی نهی از منکر است.در مورد برعکسش که سوال شماست نهی از منکر به حاکم شرع داده شده.چون قدرت بدنی زن کمتر است و زن هم روحیه لطیف تری دارد.و البته اینور هم بهتر است چون همونطور که زن بدون محبت زندگیرو نمیتونه تحمل کنه مرد بدون احترام نمیتونه .مردی که حرمتش اینطور شکسته بشه زندگی براش قابل تحمل نیست ولی زنی که در چنین موقعیتی باشه با محبت و مهربانی مرد دوباره میتونه برگردد و البته مرد سرپرست هم هست در خانواده...[/SPOILER]

hoorshid;366916 نوشت:
در مورد برعکسش که سوال شماست نهی از منکر به حاکم شرع داده شده.چون قدرت بدنی زن کمتر است و زن هم روحیه لطیف تری دارد.

یاس...;355225 نوشت:
نگید که خدا تعیین تکلیف زن رو به حاکم شرعی داده یعنی کسی قدرتمند تر از خودش و حتی مرد! آخه این زن به فرض امروز نیاز داره با همسرش باشه بیاد بره دادگاه یکی و ماه دیگه مردو الزام کنن....این زن اصلا دیگه میلی داره؟بدتر متنفرمیشه هرچند حیای زن ها از این قضیه و از مطرح کردنش جلوگیری میکنه

:khandeh!:

دوست عزیز دقت نکردید
عرض کردم این مسئله ی زدن برای رفع نیازو...نیست!یکی از مراحل نهی از منکره!مرحله ی اخر نهی از منکر که برخورد فیزیکی است به طور کل به عهده حاکم است ولی این مورد استثنا شده(باز هم هست موارد استثنا که اجرای حدودی که برای زن جاری میشه رو گفتن شوهر میتونه اجرا کنه.این برای خود زن بهتره که تو پست قبل توضیح داده شده) بعد هم یه سری توضیحات دیگه دادم تو پاراگراف اخر پست قبل...
از طرفی یه زن با درست کردن ظاهرو ارایشو...معمولا میتونه خواستشو عملی کنه.اگر نشه میشه مثل موردی که تو این پست گفته شد:http://www.askdin.com/thread28255.html#post366721 که دیگه مسئله راهش همون جدایی است و موارد استثناست که نمیشه کاریش کرد(یه جورایی مرد مشکل داره)قانون رو برای کل میگن.
و یا نهایتا میشه شقاق که موضوع ایه بعد است

behrooz_313;366831 نوشت:
زدنی که کبودی و اثر از خودش باقی بزاره مجاز نیست
و دیه داره

سلام
بله درست است

behrooz_313;366831 نوشت:
حالا شما برو ببین چه روشهایی هست که جا نندازه
مثلا بترسونش برق وصل کن چه میدونم
تو گوگل بزن روشهای زن ازاری برات میاره

:khaneh::khaneh::khaneh:

behrooz_313;366831 نوشت:
ولی از شوخی گذشته اسلام دین زدن و کتک و خشک بودن و..نیست

این سخن تا حدی مورد قبول است
بله
اساس زندگی مشترک مودت و رحمت است
وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذالِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (030 | روم - 21)
و از نشانه هاى او اين كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان محبت و رحمت قرار داد; به يقين در اين نشانه هايى است براى گروهى كه تفكّر مى كنند.

اما جاهایی به کتک زدن هم می رسد

:khaneh:
اللّاتي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ

behrooz_313;366831 نوشت:
ولی اونی که بی دلیل از رابطه امتناع میکنه واقعا کتک هم کمشه...

خوب این شد همون چیزی که من از اول گفتم که قرآن میگه!!! :khaneh:

واااا این چه حرفیه؟یعنی زن امتناع کنه اونوقت کتک بخوره؟جل الخالق!!!! از اون حرفا بودا

أَلرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِماحَفِظَ اللهُ وَ اللّاتي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللهَ كانَ عَلِيّاً كَبيراً (004 | نساء - 34)
مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتريهايى كه خداوند(از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است، و بخاطر هزينه هايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مى كنند. و زنان شايسته، زنانى هستند كه متواضعند، و در غياب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقى كه خدا براى آنان قرار داده، حفظ مى كنند.و زنانى را كه از سركشى و مخالفتشان بيم داريد، پند و اندرز دهيد; و (اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دورى نماييد; و آنها را بزنید. اگر از شما پيروى كردند، راهى براى تعدّى بر آنها نجوييد. (بدانيد) خداوند، بلند مرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترين قدرتهاست).

شان نزول آیه:
ابن ابى حاتم از طريق اشعث بن عبد الملك از حسن روايت كرده كه گفت: زنى نزد رسول خدا (ص) آمد، و از شوهرش شكايت كرد كه به وى سيلى زده است، رسول خدا (ص) فرمود: بايد قصاص شود ليكن چيزى نگذشت كه آيه: شريفه:"أَلرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِماحَفِظَ اللهُ وَ اللّاتي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللهَ كانَ عَلِيّاً كَبيراً " نازل شد، و زن بدون قصاص شوهرش برگشت.
الدر المنثور ج 2 ص 151

تفاسیر این آیه از دو کتاب تفسیر نمونه و تفسیر المیزان:

تفسير نمونه، ج‏3، ص: 373
وَ اضْرِبُوهُنَّ در صورتى كه سركشى و پشت‏پازدن به وظائف و مسئوليتها از حد بگذرد و هم چنان در راه قانون شكنى با لجاجت و سرسختى گام بردارند، نه اندرزها تاثير كند، و نه جدا شدن در بستر و كم اعتنايى نفعى ببخشد و راهى جز" شدت عمل" باقى نماند، براى وادار كردن آنها به انجام تعهدها و مسئوليتهاى خود چاره منحصر به- خشونت و شدت عمل گردد، در اينجا اجازه داده شده كه از طريق" تنبيه بدنى" آنها را به انجام وظائف خويش وادار كنند.
اولا آيه، مسئله تنبيه بدنى را در مورد افراد وظيفه‏نشناسى مجاز شمرده كه هيچ وسيله ديگرى در باره آنان مفيد واقع نشود، و اتفاقا اين موضوع تازه‏اى نيست كه منحصر به اسلام باشد، در تمام قوانين دنيا هنگامى كه طرق مسالمت‏آميز براى وادار كردن افراد به انجام وظيفه، مؤثر واقع نشود، متوسل به خشونت مى‏شوند، نه تنها از طريق ضرب بلكه گاهى در موارد خاصى مجازات‏هايى شديدتر از آن نيز قائل مى‏شوند كه تا سرحد اعدام پيش مى‏رود.
ثانيا" تنبيه بدنى" در اينجا- همانطور كه در كتب فقهى نيز آمده است- بايد ملايم و خفيف باشد بطورى كه نه موجب شكستگى و نه مجروح شدن گردد و نه باعث كمبودى بدن.
ثالثا روانكاوان امروز معتقدند كه جمعى از زنان داراى حالتى بنام " مازوشيسم" (آزارطلبى) هستند و گاه كه اين حالت در آنها تشديد مى‏شود تنها راه آرامش آنان تنبيه مختصر بدنى است، بنا بر اين ممكن است ناظر به چنين افرادى باشد كه تنبيه خفيف بدنى در موارد آنان جنبه آرام بخشى دارد و يك نوع درمان روانى است.:khaneh:

ترجمه الميزان، ج‏4، ص: 546
" فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ" بر آن دلالت مى‏كند، و گو اين كه اين راه‏هاى علاج با حرف و او به يكديگر عطف شده، و حرف واو دلالتى بر ترتيب ندارد، ولى از معناى آيه مى‏دانيم كه بين اين سه علاج ترتيب هست، و مى‏خواهد بفرمايد اول او را موعظه كنيد، اگر موعظه اثر نگذاشت با او قهر كنيد، و رختخوابتان را جدا سازيد، و اگر اين نيز مفيد واقع نشد، او را بزنيد دليل بر اين كه رعايت تدريج و ترتيب لازم است اين است كه ترتيب نامبرده به حسب طبع نيز وسايل گوناگونى از كيفر دادن است، هر كس بخواهد كسى را كيفر كند طبيعتا اول از درجه ضعيف آن شروع مى‏كند، و سپس به تدريج كيفر را شديد و شديدتر مى‏سازد، بنا بر اين ترتيبى كه از آيه فهميده مى‏شود از سياق آن به دست مى‏آيد، نه از حرف واو.

:khaneh::khaneh::khaneh:

behrooz_313;366814 نوشت:
از امام صادق می پرسند که چجوری زنان را تنبیه کنیم به مصداق اینکه در قرآن آمده . گفته است با با برگ ریحان

سلام
اگر ممکنه منبع این جمله که گفته با برگ ریحان را به من بدهید!!!

نکند منظورتان از برگ ریحان همان چوبی است که در روایات آمده!!:khaneh::khaneh:

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

بی نظیر;366858 نوشت:
وجود ایاتی نظیر این در قران بیانگر این مطلب است که بعضی ایات قران برای ان دوره و طبق فرهنگ رایج ان زمان بوده است
که با فرهنگ زمان ما اصلا همخوانی ندارد
حال همه بخاطر نپذیرفتن این مساله با هزار جور سفسطه سعی در بیان درستی ان دارند

نیازی نیست معنی سفسطه را به بنده یاد بدهید.شما اگر روزه داشته باشید،با این کارتان که اظهار نظر درباره قرآن است،آن هم به اینصورت که قرآن اشکال دارد و نقص دارد و ... که در پست های قبلیتان هم گفتید (استغفر الله) کار صحیحی نمی کنید و تکلیف روزه شما معلوم است.این یک گناه است که انسان به خدا چیزی نسبت دهد که نمی داند.

بی نظیر;366858 نوشت:
از جمله ایات قران که بیانگر ایم مطلب هست بعضی ایات قران مطابق با علم و فرهنگ ان زمان بوده است
ایه ای است که اشاره به این دارد که هیچ کس به غیر از خدا نمی داند در رحمها پسر است یا دختر
اما این ایه در شرایط زمان ما کلا درست نیست و همه براحتی می توانند از جنسیت فرزند اطلاع پیدا کنند

پس از نظر شما احکام و مثال های قرآن نقض می شود و خداوند نمی توانسته مثالی بیاورد که در همه زمان ها قابل بررسی باشد؟!این چه منطقی است؟!
درباره چیزی هم که مطرح کردید،آیه هنوز درست است و درست خواهد ماند.شما از یک زمانی به بعد می توانید جنسیت را مشخص کنید.تا قبل از آن را فقط خدا می داند.ضمن این که خیلی وقت ها درست تشخیص نمی دهند.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

تنـــــها و دلتنگ;366863 نوشت:
دوست گرامی اتفاقا در مواردی من جمله مثالی که شما زدید مجازات دو نفر در یک جرم , متفاوته در این مثالتون هم, حکم زن سنگساره ولی به پسر مجرد , صد ضربه شلاق زده میشود !
عادلانه هم نبوده و نیست که مجازات هر دو یکسان باشد و خداروشکر اینگونه هم نیست !

جناب،من نمی دونم در این تاپیک ها هم باید با افراد سر اصول منطقی بحث کنیم،هم سر اصل بحث؟!
این یک فرض خلف بود طبق تفسیر شروع کننده تاپیک.

asad;366881 نوشت:
چرا اتفاقا علت گناه کردن خیلی در مجازاتش تاثیر داره!

مجازات قتل عمد برای مال با قتل عمد برای فرزند چه تفاوتی داره؟

asad;366881 نوشت:
چطور فکر میکنید با این خدای عادلی که داریم فرق نگذاره بین کسی که از روی فقر و گرسنگی و ناچاری دزدی کرده است با کسی که مثلا از روی لجبازی با دوستش یا روی خوشگذرانی و تفریح و مردم آزاری دزدی کرده است؟
حتما بین مجازات این دو در ان دنیا فرق است!

طبق گفته خود شما،مربوط به این دنیا نیست چیز هایی که فرمودید.مربوط به آن دنیاست.

asad;366881 نوشت:
حتما ملاک شما این دنیا است ! اگر منظورتان این دنیا است و دادگاههای این دنیا با شما تا حدودی (نه کاملا) موافقم ! اما اگر منظورتان اخرت است هرگز اینطور که شما میگید نیست!
حتما خدا به علت گناه هم نگاه میکند!
ممکن است یک نفر به قول شما از روی فشار زیاد و نداشتن همسر مرتکب گناه زنا شود و ممکن است شخص دیگری با وجود همسر و چندین زن صیغه ای باز هم مرتکب گناه شود
فرد اول از روی فشار و ناچاری و فرد دوم از روی هوس بازی و عیش و نوش
آیا مجازاتشان یکسان است؟

بنده هم تکیه م فقط و فقط به مجازات در این دنیا بود.در این دنیا آن قاضی که می خواهد حکم بدهد به قصاص،لزومی ندارد نیت واقعی فرد مقابلش را بداند.ضمن این که من موضوع رو تحدید و حدود بندی کردم.یعنی گفتم قتل عمد و منظورم برای مثال جنگ در راه خدا نبود.چیزی که امروز عرف است منظورم بود.

بی نظیر;366887 نوشت:
بزرگوار شما نقش نیت و صفر در نظر گرفتید
و این خلاف اموزه های اسلام هست که برای نیت نقش مهمی قایل است

بررسی نیت در گناه مربوط به این دنیا نیست.دقت کنید دارم می گویم نیت در گناه.کسی که گناه قتل عمد کرده،فرقی نمی کند نیت او چه بوده باشد.

یاس...;366904 نوشت:
بله اسمش کتک هست اما شما باید به اولی دیه هم بدید اما برای دومی شاید فقط تعزیر بشید...حتما از عوامل رافع مسئولیت کیفری هم خبر دارید عواملی که براساس حدیث "رفع" امده اند همین تفاوت ها رو ذکر کردند...عواملی مثل اضطرار و...

از همه مباحث ممنون اما مبحث کمی داره از موضوع اصلی منحرف میشه...به فرض که ضرب توی آیه به معنی زدن بده حتی با چوب سواک...چرا چنین حقی برای زن قائل نشده خدا؟


من فکر کردم بحث شما بر سر همان قضیه تفاوت مجازات هاست.به همین دلیل تکیه من بر آنجا بود.
اما شما می پرسید که چرا چنین حقی برای زن قائل نشده است؟بهتر است بپرسیم چرا حقوق زن و مرد متفاوت است تا سوال کلی تر باشد.عدل به معنی یکسان بودن نیست.این عدل کمونیستی است که همه حقوق باید برابر باشد.اگر موافقید که به جای سوال اول،سوال دوم را بررسی کنیم،بحث جامعتر می شود.

یاس...;366904 نوشت:
این اصلا جواب من نیست...اگر اینطوره پس چرا برای زن غریزه آفریده شده....شما با این جواب که بیشتر شبیه سو استفاده یا شاید فهم نامطلب از این آیه هست به زن در حد برده ای که حق حتی کمترین نیازش که برآورده نشدنشمیتونه بنیان خانواده رو بهم بریزه ندادید چرا؟چون مردا بر زنان سرپرستند...اتفاقا چون سرپرستند مسئولیت دارن مراقب روح جسم زنان باشند...

در آیه هم اول شرایط دیگری گفته شده.مثلاً پند و موعظه و نصیحت.همان روالی که امر به معروف و نهی از منکر دارد.پس باید این سلسله رعایت شود.یعنی اول باید مرد همه روش های قبلی را به کار گیرد،در نهایت از روش آخر که اعمال زور است استفاده کند.این کاملاً فرق می کند با بردگی زن.کسی که برده دیگری باشد،صاحبش به راحتی فقط با اعمال زور او را مطیع می کند.

یاس...;366904 نوشت:
سوال میکنیم تا نقص علمیمان برطرف بشه...کاری به قرآن و زیر سوال بردن اون نداریم....پس خودتون بگید استغفرالله

اولاً بنده گفتم خودمان.یعنی خودم را هم جزو این مجموعه حساب کردم.ثانیاً در این تاپیک کسی بوده که گفته فلان مطلب از نواقص قرآن است.به همین دلیل من این مطلب را گفتم.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

بی نظیر;366791 نوشت:
سلام

ولی این حرف شما خلاف یکی از ایات قران هست که می گه
زن اگه تمکین نکرد بزنینش
حال ایشو الان حضور ذهن ندارم بنویسم

در ضمن کتک زدن زن که در قران امده به هردلیلی و برای هر موضوعی
از نظر من یکی از نقاط ضعف قران هست که همیشه مثل یک مانع بزرگ
در حقانیت قران پدیدار میشه


جالب اینجاست که یکی هم صلوات فرستاده به خاطر حرف شما!
این که قرآن نقطه ضعف دارد.متاسفانه شما عقل خودتان را معیار قرار می دهید و طبق آن می خواهید قرآن را بررسی کنید.در صورتی که برای یک بچه شیعه باید بر عکس باشد.قرآن معیار باشد و هر نقصی که هست از عقل ماست نه از قرآن.این هم دفعه اول نیست که این تفاسیر شما از قرآن را می بینم.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

سلام

جناب Albus شما برای اینکه این منطقو رد کنید که میزان مجازات باید مطابق با در نظر گرفتن شرایط باشد یعنی سوال دوست عزیز سرکار یاس

یاس...;355225 نوشت:

چرا آقایون که میتونن 5 زن دائم و شونصدتا زن صیغه داشته باشن میتونن با کتک زن بیچاره رو وادار به رابطه کنند(که مسایل روحی و روانی و جسمانی بدی هم برای زن داره) اما زن بیچاره که فقط و فقط و فقط یه شوهر تو طول زندگیش میتونه داشته باشه نمیتونه مردشو وادار به رابطه کنه؟
اونوقت اگه برن خدایی نکرده زنا کنند مجازات هردوشون یکی هست!؟!!:Moteajeb!:

:Gol:

در پاسخ فرمودید

Albus;366834 نوشت:

در پاسخ به شما باید گفت که،زنا،زنا است.همانطور که دروغ،دروغ است.

دلیل این قضیه را هم بنده گفتم.علت ارتکاب به گناه،ربطی به مجازات ندارد.

و برای اثبات حرفتون مثالی آوردید که حرف خودتونو رد میکنه !

اگر زنا زناست پس چرا در مثل خود شما , پسری مجرد مجازات زنایش شلاق است ولی مردیکه همسر دارد یا زنی که شما در مثال فرمودید مجازاتش سنگسار است ؟!

اتفاقا در همین دنیا و در فقه و قوانین اسلامی نیت ها و شرایط در شدت مجازات ها تاثیر دارند .
بله در همه قوانین و احکام نه ولی نمیشه به عنوان قانون کلی از این مساله استفاده کرد که گناه با هر نیتی باشد و جرم در هر شرایطی! مجازات یکیست.

در همین مساله زنا حتی امکان رجوع زن به مرد و اینکه مرد در کنار همسر نباشه و یا شرایط دیگه در میزارن مجازات برای زن موثر است .پس نمیتوانید بگویید زنا زناست ! چون ماهیت یکیست حتما مجازت هم باید یکی باشد !

پست بنده تنها برای این بود که شما بدونید از مثالی که حرف خودتو رد میکنه نمیتونید برای اثبات علت یکسات بودن مجازات زن و مردی که پرسشگر مطرح کردند استفاده کنید!
فقط در امر زنا هم نیست در احکام دیگری مانند قطع ید سارق و .. هم این شرایط و نیت وجود دارد و نمیشود گفت دزدی دزدیست پس مجازاتش در هر صورت یکسان!

اگر میخواهید علت یکسان بودن مجازات زن و مرد متاهل را در زنا ثابت کنید باید به مواردی استناد کنید که مثال خودتون نقض حرفتون نباشه!

موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

تنـــــها و دلتنگ;367077 نوشت:
و برای اثبات حرفتون مثالی آوردید که حرف خودتونو رد میکنه !

اگر زنا زناست پس چرا در مثل خود شما , پسری مجرد مجازات زنایش شلاق است ولی مردیکه همسر دارد یا زنی که شما در مثال فرمودید مجازاتش سنگسار است ؟!


خانم یا آقای تنها و دلتنگ.در منطق روشی وجود دارد به نام برهان خلف!در آن فرض می کنیم حکمی که می خواهیم ثابت کنیم نادرست است.بعد از آن به تناقض می رسیم.پس فرض خلف باطل و حکم ثابت است.
بنده هم مثالی که آوردم،فرض خلف بود.نه مثال برای این که درستی حرف خودم را نشان دهم.در پایان مثال هم به فرض خلف بودن آن اشاره کردم.شما برید مطالعه کنین فرض خلف یعنی چه.بعدش قطعاً متوجه خواهید شد که بنده این مثال رو برای چی آوردم.

تنـــــها و دلتنگ;367077 نوشت:
اتفاقا در همین دنیا و در فقه و قوانین اسلامی نیت ها و شرایط در شدت مجازات ها تاثیر دارند .
بله در همه قوانین و احکام نه ولی نمیشه به عنوان قانون کلی از این مساله استفاده کرد که گناه با هر نیتی باشد و جرم در هر شرایطی! مجازات یکیست.

کسی که به خاطر بی پولی دزدی می کند با کسی که با وجود پولداری دزدی می کند،حکمشان یکی است؟!همینطور راجع به قتل و ... .

تنـــــها و دلتنگ;367077 نوشت:
در همین مساله زنا حتی امکان رجوع زن به مرد و اینکه مرد در کنار همسر نباشه و یا شرایط دیگه در میزارن مجازات برای زن موثر است .پس نمیتوانید بگویید زنا زناست ! چون ماهیت یکیست حتما مجازت هم باید یکی باشد !

گاهی ماهیت یکی نیست.به همین دلیل مجازات متفاوت می شود.اما نه به علت نیت گناه.در ضمن،از نظر منطق ،زنا،زنا است و کسی که بگوید زنا،زنا نیست تناقضی را بیان کرده.

تنـــــها و دلتنگ;367077 نوشت:
پست بنده تنها برای این بود که شما بدونید از مثالی که حرف خودتو رد میکنه نمیتونید برای اثبات علت یکسات بودن مجازات زن و مردی که پرسشگر مطرح کردند استفاده کنید!
فقط در امر زنا هم نیست در احکام دیگری مانند قطع ید سارق و .. هم این شرایط و نیت وجود دارد و نمیشود گفت دزدی دزدیست پس مجازاتش در هر صورت یکسان!

اگر میخواهید علت یکسان بودن مجازات زن و مرد متاهل را در زنا ثابت کنید باید به مواردی استناد کنید که مثال خودتون نقض حرفتون نباشه!


درباره مثال توضیح دادم.این که شما احیاناً نمی دونین فرض خلف یعنی چه،به من مربوط نیست و چون نمی دونین، تصور می کنین مثال من ناقض پست منه.

--------------------------------------------
در پایان به تمامی خانم ها توصیه می کنم خطبه 80 نهج البلاغه رو اگر نخوندین،بخونین.می خوام ببینم بعد از اون افرادی که دین رو معیار قرار ندادن و عقل رو معیار قرار دادن،راجع به شیعه چی می گین.شدیداً شما رو به خوندن این خطبه توصیه می کنم.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

یعنی جناب اسک شما میگید زنان را به خاطر عدم تمکین در مسائل زناشویی باید زد؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دوستدار علی;367087 نوشت:
یعنی جناب اسک شما میگید زنان را به خاطر عدم تمکین در مسائل زناشویی باید زد؟

«الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا»
وَاضْرِبُوهُنَّ می تواند معنی زدن بدهد.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

[="Tahoma"]

یاس...;355225 نوشت:
بسم الله

:khaneh:

اول معذرت میخوام از عنوان تایپیک اینجوری نوشتم که همه جذب بشن و تو بحث شرکت کنن و بعد اینکه اینجا +18 هست و ببخشید که من کمی رک حرف زدم
یک عدد سوال برای من پیش اومده!

من همه مسایل احکامی و ...شرطو شروط مسئله کتک خوردن زن در عوض تمکین خاص نکردن رو میدونم اما اینجاشو نمیفهمم که
چرا آقایون که میتونن 5 زن دائم و شونصدتا زن صیغه داشته باشن میتونن با کتک زن بیچاره رو وادار به رابطه کنند(که مسایل روحی و روانی و جسمانی بدی هم برای زن داره) اما زن بیچاره که فقط و فقط و فقط یه شوهر تو طول زندگیش میتونه داشته باشه نمیتونه مردشو وادار به رابطه کنه؟
اونوقت اگه برن خدایی نکرده زنا کنند مجازات هردوشون یکی هست!؟!!:Moteajeb!:

احتملا الان مسائله محصن ومحصنه رو مطرح میکنید جالب اینجاست که برای تعریف محصنه توی فقه شهیدین گفته شده محصن مردی که زنی داره که دائما پیشش هست و میتونه هر وقت بخواد صبح و شب رابطه داشته باشه و برای زن گفته زنی که مردی دائما پیششه و میتونه صبح وشب با زنش رابطه برقرارکنه

میبینید عجب تفاوت تعریفی!!!!!!!!!! هردوش به نفع مرد تعریف شده:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

نگید که خدا تعیین تکلیف زن رو به حاکم شرعی داده یعنی کسی قدرتمند تر از خودش و حتی مرد! آخه این زن به فرض امروز نیاز داره با همسرش باشه بیاد بره دادگاه یکی و ماه دیگه مردو الزام کنن....این زن اصلا دیگه میلی داره؟بدتر متنفرمیشه هرچند حیای زن ها از این قضیه و از مطرح کردنش جلوگیری میکنه هرچند شنیدم برخی خانوما با صراحت از این حقشون دفاع کردند

حالا لطفا پاسخ بدید!:Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

اول.مقایسه زن و مرد اشتباه است.در ضمن چهار زن.

دوم.التزام شوهر به تمکین همسرش نیز تاکید شده.تا جایی که در احادیثی ذکر شده،هر چهار شب نزدیکی مستحب است و آمده اگر مردی با همسرش نزدیکی کند و همسرش را راضی نکند(خودتان متوجه بشید)اگر زن زنا کند گناهش بر شوهر است و همچنین پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز فرموده اند به شیوه پرندگان با همسرتان نزدیکی نکنید و همچنین از معصومین نقل شده(دقیق به خاطر ندارم،اما احتمالا امام صادق(ع))که تمکین زن تاکید شده.

در ضمن آنچه از احادیث بر می آید برای مردی که همسر دایم دارد،صیغه پسندیده نیست.همچنانکه در حدیثی از امام رضا(ع) آمده.

در ضمن در زندگی زناشویی زن هم میتواند درخواست کند و منعی نداشته.

همچنین در مستدرک الوسایل،محدث نوری،ج14،ص250 آمده

اگر زنی شوهرش را به نزدیکی طلبید مستحب است به تقاضای او پاسخ مثبت دهد و حداقل هر چهار شب یک شب پیش او بخوابد.

همچنین زدن زنان بسیار کراهت دارد.

پیامبر اکرم(ص):هر مردی که بیش از سه بار همسرش را بزند،خداوند روز قیامت چنان پیش خلایق رسوایش کند که همه اهل محشر رسوایی اش را ببینند...همچین در حدیث دیگری آمده همسرانتان را با چوب نرنید چون در دنیا و آخرت قصاص آن دامن شما را خواهد گرفت . . . و چنانچه خواستید آن ها را ادب کنید از خوراک و پوشاکشان کم بگذارید . . . و در حدیثی دیگر فرمودند:برادرم جبرییل دایما سفارش زنان را به من می کرد،تا حدی که گمان بردم،مرد حق ندارد به همسرش "اف" بگوید . . .

و از این نکات زیاد است،پس اسلام به زن و حق زن رسیده منتها بیشتر افراد آگاهی ندارند.

والسلام

[="Tahoma"]

بی نظیر;366858 نوشت:
وجود ایاتی نظیر این در قران بیانگر این مطلب است که بعضی ایات قران برای ان دوره و طبق فرهنگ رایج ان زمان بوده است
که با فرهنگ زمان ما اصلا همخوانی ندارد
حال همه بخاطر نپذیرفتن این مساله با هزار جور سفسطه سعی در بیان درستی ان دارند
از جمله ایات قران که بیانگر ایم مطلب هست بعضی ایات قران مطابق با علم و فرهنگ ان زمان بوده است
ایه ای است که اشاره به این دارد که هیچ کس به غیر از خدا نمی داند در رحمها پسر است یا دختر
اما این ایه در شرایط زمان ما کلا درست نیست و همه براحتی می توانند از جنسیت فرزند اطلاع پیدا کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

این آیه هم اکنون نیز صحیح است زیرا زودترین موعد فهمیدن جنسیت با تکنولوژی امروز سه تا چهار ماهگی است.آیا شما هفته بعد از نزدیکی یا ماه اول بارداری جنسیت فرزندتان را می فهمید؟قرآن برای همه زمان هاست.

سلام

دوست گرامی سوالی از خدمت شما دارم

نقل قول:
در پاسخ به شما باید گفت که،زنا،زنا است.همانطور که دروغ،دروغ است.

دلیل این قضیه را هم بنده گفتم.

علت ارتکاب به گناه،ربطی به مجازات ندارد.

نقل قول:
بنده هم تکیه م فقط و فقط به مجازات در این دنیا بود.در این دنیا آن قاضی که می خواهد حکم بدهد به قصاص،لزومی ندارد نیت واقعی فرد مقابلش را بداند.


آیا اعتقاد شما این نیست که علت و شرایط گناه(شرایط گناه مساله مهمی بود که شروع کننده تاپیک هم مطرح کردند) تاثیری در مجازات ندارد ؟

دوستان بحث نیت را مطح کردند و شما جواب اونارو دادید ولی بحث اصلی شرایط است نه نیت .

شما فرمودید زنا زناست بله درسته ولی شما از این جمله استفاده کردید برای اینکه بفرمایید چون ماهیت زنا یکیست مجازاتشم یکی است!

حتما ایشون هم معتقدند زنا چه در مردی که میتواند چند زن در اختیار داشته باشد و .. و زنای زن در ماهیت زنا فرقی نیست ایشون بحث تفاوت شرایط این دو نفر رو مطرح کردند .

بحث شرایط در ارتکاب گناه است .

بله در مورد دزدی هم به صورت کلی دزدی فقیر و پولدار شاید فرقی نکنه ولی در قطع ید سارق ! که اگر به خاطر اضطرار باشد مجازات تفاوت دارد با زمانی که اضطراری نیست و فرد تمکن مالی داره .

در مثال های مورد بحث ماهیت تغییر نکرده که فرمودید گاهی ماهیت یکی نیست برای همین مجازات تفاوت پیدا میکند! ماهیت زنا و دزدی یکی است بلکه بقیه موارد, به عنوان شرایط مرتکب شونده جرم مورد بررسی قرار میگیره و باعث تغییر در مجازات ها میشه و علت تغییر مجازات و تخفیف اونها این نیتس که گفته شود اون زن چون همسرش در دسترس نبوده زنایش , زنا نبوده, یا دزدی که در اضطرار بوده کارش دزدی نبوده!

انشاءالله کارشناسان محترم پاسخ مستدلی راجع به علت اصلی عدم تفاوت مجازات زن و مرد که شروع کننده تاپیک مطرح کردند بیان میکنند .

بله این امر دلیل دارد ولی نه این توضیحاتی که شما فرمودید!

موفق باشید

موضوع قفل شده است