تکثر محبوبها و معشوقها چگونه ؟؟؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تکثر محبوبها و معشوقها چگونه ؟؟؟

سلام
والذین آمنوا اشد حبا لله ( بقره 165)
و کسانی که ایمان آوردند خدا را بیشتر دوست دارند
این آیه شریفه را با توجه به جمله ماقبلش به دو نحو می توان ترجمه :
"و من الناس من یتخذ من دون الله اندادا یحبونهم کحب الله والذین آمنوا اشد حبا لله"
1- برخی از مردم ( در عبادت) شریکانی غیر از خدا می گیرند و آنها را دوست دارند در حالی که مومنان بیشتر ( از علاقه آنها به خدایانشان) خدا را دوست دارند
2- برخی از مردم ( در محبت ) غیر از خدا بر می گزینند و آنها را مانند خدا دوست دارند در حالی که مومنان خدا بیشتر دوست دارند ( وکسی را در ردیف حب خدا قرار نمی دهند )
در ترجمه اول به نوعی تکثر در محبت رد شده است و صرفا قیاسی است بین دوستی مشرکان نسبت به خدایانشان و دوستی اهل ایمان نسبت به خدای یکتا
اما در ترجمه دوم یکسان قرار دادن محبت کسی با محبت الهی مورد رد قرار گرفته است که میتواند
معنایش پذیرش محبتهای دیگر در طول این محبت بیشتر باشد
حال اگر ترجمه دوم را بپذیریم سوال این است که چگونه میتوان محبتهای متکثر طولی را تصور یا عینیت بخشید ؟
والله الموفق

سلام
سوال اساسی این است
آیا دین دوست داشتن غیر خدا را پذیرفته است یا خیر ؟ دلیل جواب چیست ؟
پاسخ این سوال پاسخ به نگاههای درست یا غلطی است که در مورد محبت الهی وجود دارد
والله الموفق

سلام
سوال اساسی این است
آیا دین دوست داشتن غیر خدا را پذیرفته است یا خیر ؟ دلیل جواب چیست ؟
پاسخ این سوال پاسخ به نگاههای درست یا غلطی است که در مورد محبت الهی وجود دارد
والله الموفق

حامد;355236 نوشت:
آیا دین دوست داشتن غیر خدا را پذیرفته است یا خیر ؟ دلیل جواب چیست ؟

بله !!!
سند:
"قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله..."
بگو اگر(خدا) را دوست دارید پس از من(پیغمبر اطاعت کنید)
در این آیه خدا دوست داشتن خودش رو منوط به اطاعت از پیغمبرش دونسته و این یعنی پیغمبر نقش محب را در این آیه دارد و خدا نقش محبوب!!!دوست داشتن خدا برابر است با دوست داشتن و پیروی از پیغمبر!!!

باغ بهشت;355250 نوشت:
بله !!!
سند:
"قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله..."
بگو اگر(خدا) را دوست دارید پس از من(پیغمبر اطاعت کنید)
در این آیه خدا دوست داشتن خودش رو منوط به اطاعت از پیغمبرش دونسته و این یعنی پیغمبر نقش محب را در این آیه دارد و خدا نقش محبوب!!!دوست داشتن خدا برابر است با دوست داشتن و پیروی از پیغمبر!!!

سلام
به نظر حقیر این آیه نفیا و اثباتا چیزی درباره دوست داشتن غیر خدا و کیفیت او نداره
بلکه فقط شرط محبوب شدن نزد خدا رو بیان کرده است
در تبعیت هم محبت شرط نیست هرچند اگر باشه خوبه اما عقلا منوط نیست
والله الموفق

سلام
در قرآن از دوستی و محبت کسی نهی نشده است مگر نهی از دوستی کفار البته به شرطی که ولایت را در خصوص کفار به دوستی معنا کنیم و نه سرپرستی
برخی آیات هم که به دوستی دیگری دعوت می کند مانند دوستی ذوی القربای پیامبر صلی الله علیه و آله
پس نتیجه اینکه خدای متعال در عین علم به انواع و اقسام دوستیهایی که در زندگی مومنان است جز از موارد خاص نهی نکرده است
پس
خدای متعال تکثر در محبت را پذیرفته است
اما اگر آیه را بر معنای دوم مستقر بدانیم باید بگوییم او تعالی همه این دوستیهای متکثر را در تحت یک دوستی قرار داده است
"والذین آمنوا اشد حبا لله"
یعنی محبتی که باید محور و مدار همه دوستیها باشد دوستی خداست به همین خاطر است که خدای متعال از دوستی کفار منع کرد
چرا چون آنها دشمنان خدایند
اما معنای دقیقتر تکثر محبتها چیست ؟
آیا دوست داشتن پدر و مادر با همان ویژگی تکوینی و غیر ارادی بودن برای یک فرزند می تواند دوستی الهی باشد یا اینکه قابل تغییر ماهیت است ؟
آیا تغییر ماهیتش لازم است یا خیر ؟
والله الموفق

سلام
در فطرت الهی انسان به سمت و سوی مصالح و سعادتهایش میل و رغبتی درونی نهاده شده است که در مقامی بنام
دل ظهور می کند .
انسان والدین خود را دوست دارد اما نمی داند چرا ؟
این دوست داشتن علاوه بر اینکه بر اموری تکوینی و سنخیتهای وجودی بنا نهاده شده تسهیل کننده روابط بین والدین و فرزند است روابطی که بطور معمول به تعالی و تکامل انسان و نزدیک شدنش به مقصود خلقت کمک می کند
آنگاه که فرزند به مراقبت و محبت ویژه نیاز دارد مادر بی دریغ به او محبت می کند و وقتی که مادر به احسان و نیکوکاری فرزندش محتاج می شود ، دوستی خدمت فرزند را به او آسانتر می سازد
می بینیم که محبت های غریزی و فطری کارکردهای ارزشمندی در حیات انسانی دارند که قابل رد و انکار نیست
لذا این محبتها به خودی خود الهی است به این معنا که جعل و تکوین خدایی است و آثار ارزشمندی را در حیات انسان برجا می گذارند
اما
الهی بودن چیزی به معنای عدم امکان تعالی آن نیست
اگر انسان نسبت به هستی و راوبط حقایق آن نگاه متعالی تری پیدا کند می تواند از آن نگاه هم متاثر گردد بلکه حقیقت برای او از آن جلوه گاه چنان آشکار می شود که بی دریغ تاثیراتی را می پذیرد
وقتی انسان تمام حقایق هستی را در ارتباط با حقیقه الحقایق می یابد نمی تواند آنها را از این جهت که دارای چنین ارتباط با شکوهی با اصل خویش اند دوست ندارد
و
هرچه این ارتباط عمیقتر پاکتر و زلال تر باشد انسان بیشتر شیفته آن می شود
وقتی انسان می بیند خدای متعال با دست مادر اورا نوازش داد و با مهر او پروراند نمی تواند مادر را که اینجا سببی مهربان بوده است بیشتر از پیش دوست ندارد
وقتی می یابد که اولیاء الهی برای هدایت دل و جان او به حقیقت هستی ، جان خود را به او تقدیم کردند تا از نهانی ترین جایگاه سببیت ، دلها را به خدا رهنمون شوند نمی تواند از فروریختن اشکی که نشان از محبت به انان است جلو گیری کند
بلکه وقتی انسان می بیند هرچیزی جلوه ای از حق تعالی است نمی تواند جلوه گاه های حق را دوست ندارد
آنگاه که دل به شبیخون محبت حق تصرف گشت و خونین شد
والله الموفق

سلام
خلق را از دوجهت می توان در نظر گرفت و از دوجهت دوست داشت
اول از آن جهت که حق در ارتباط با آنهاست و آنها مظهر و آفریده اویند
از این جهت همه یکسان اند در محبت چه اینکه نسبت او به همگان یکسان است
و همه خوبند چون رابطه الهی خدا با آفریدگانش هیچگاه بد نمی شود
همه مظهر و مجلای اویند و همه در سلک بندگان اویند
دوم از آن جهت که آنها در ارتباط با حق اند و بندگیش می کنند به آداب بندگی خاص
از این جهت برخی خوب و برخی بدند چه اینکه برخی مودب به آداب و برخی اهل اسائه ادبند
و اگر چنین نبود ( ارتباطها یکسان بود ) چگونه حق از خلق شناخته می شد
والله الموفق

سلام
پس دانسته شد که
همه محبتهای فطری ریشه ای در الهی بودن دارند و قابل ارتقاء و تعالی هستند
لذا همه انها در تحت "اشد حبا لله" قرار می گیرند و
این تکثر به جهت تفاوت در مراتب یک حقیقت است و نه تباین
به عبارت دیگر دوست داشتن فطری مرتبه ای نازل از دوست داشتن الهی است و نه مغایر با آن لذا هیچگاه خدای متعال از این دوستیهای فطری منع نمی کند و اگر جایی هم منع کند ( مثل دوست داشتن نزدیکان کافر یا منافق ) برای جلوگیری از آثار آن یعنی میل به ایشان است و از آن جهت که گرایش آن افراد ضد طریق محبت الهی است
و از این جمله است
محبت به همسر بخصوص که خود این محبت را جعل فرمود :
"و جعل بینکم موده و رحمه"
لذا هیچ شکی نیست که این محبت قابلیت ارتقاء یافتن به یک محبت متعالی الهی را دارد
البته
نگاه دور از واقع نهادینه شده در میان اهل دیانت که امثال این امور را دنیوی و پست می شمارند در پذیرفتن چنین حقایقی دچار مشکل می شود
اما با کمی تامل و تفکر شاید بتوان راهی بدان گشود
والله الموفق

موضوع قفل شده است