جمع بندی بررسی روایت «من رآنی في المنام فقد رآني حقا»

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی روایت «من رآنی في المنام فقد رآني حقا»

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ


با عرض سلام و ادب و احترام :


روایتی صحیح السند وجود دارد با این مضمون :


قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ و آله وَسَلَّمَ: «مَنْ رَآنِي فِي الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِي إِنَّ الشَّيْطَانَ لَا يَتَمَثَّلُ بِي»

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : " هر کس مرا در خواب ببیند ، قطعا خود مرا دیده است ، چرا که شیطان به شکل من در نمی آید . "

صحیح مسلم ، دار إحياء التراث العربي ، ج 4 ، ص 1775 ، رقم 2266


می توان گفت که اکثر کتب حدیثی در قرون اولیه حدیث نگاری این روایت را آورده اند و در صحت آن شکی نیست . بخاری و مسلم در کتب خود بابی را به این موضوع اختصاص داده اند. مسلم می نویسد : "بَابُ قَوْلِ النَّبِيِّ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ مَنْ رَآنِي فِي الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِي" و بخاری دارد : " بَابُ مَنْ رَأَى النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي المَنَامِ "

این روایت را علامه مجلسی در 5 جای بحار الانوار آورده است ( ج 30 ص 132 - ج 45 ص 393 - ج 58 ص 235 و 241 و 244 )

حال که سند روایت بررسی شد از کارشناسان محترم و سایر عزیزان درخواست دارم که با پاسخ به سوالات زیر متن روایت را نیز بررسی کنند :

1) آیا این روایت مربوط به همه افراد است یا فقط گروه خاصی را شامل می شود ؟

مثلا سیوطی در شرح بر صحیح مسلم چنین می گوید :

قَالَ النَّوَوِيّ فِيهِ أَقْوَال أَحدهَا المُرَاد بِهِ أهل عصره وَمَعْنَاهُ أَن من رَآهُ فِي النّوم وَلم يكن هَاجر يوفقه الله سُبْحَانَهُ تَعَالَى لِلْهِجْرَةِ ورؤيته صلى الله عَلَيْهِ وَسلم فِي الْيَقَظَة عيَانًا

نووی گفته : برای این حدیث اقوال ( و تفاسیری ) وارد شده است . یکی از آنها این است که مراد مردم زمان خود پیامبر هستند و این یعنی کسانی که او ( پیامبر ) را در خواب دیده اند و هجرت نکرده اند . پس ( هرکس پیامبر را در خواب ببیند به برکت آن خواب ) خداوند متعال به او توفیق هجرت و دیدار آشکار پیامبر صلی الله علیه ( و آله ) و سلم و همراه فطن و معرفت می دهد .

الديباج على صحيح مسلم بن الحجاج ، دار ابن عفان للنشر والتوزيع - المملكة العربية السعودية ، ج 5 ص 286

2) دیدن پیامبر در خواب به چه صورتی است ؟

مثلا بخاری می گوید : قَالَ ابْنُ سِيرِينَ: «إِذَا رَآهُ فِي صُورَتِهِ» ( صحیح بخاری - دار طوق النجاه - ج 9 ص 33 )

اگر این قول صحیح است به چه صورتی و در جه شکلی ؟

3) فرض کنیم شخصی پیامبر را در خواب دیده است . از کجا باید بفهمیم که این رویت صحیح است و نه اضغاث احلام ؟

با توجه به عبارت پایانی حدیث نمی توان گفت که قطعا هر کس پیامبر را در خواب ببیند رویای صادقه است و نه پریشانی و کابوس ؟

4) با توجه به تعریفی که بخاری از صحابه بودن دارد و مفهوم این حدیث آیا اگر یک مسلمان قرن 21 پیامبر را در خواب ببیند ، از صحابه آن حضرت محسوب می شود ؟

با تشکر

با نام و یاد دوست





عبدالرسول;354974 نوشت:

روایتی صحیح السند وجود دارد با این مضمون :

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ و آله وَسَلَّمَ: «مَنْ رَآنِي فِي الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِي إِنَّ الشَّيْطَانَ لَا يَتَمَثَّلُ بِي»

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : " هر کس مرا در خواب ببیند ، قطعا خود مرا دیده است ، چرا که شیطان به شکل من در نمی آید . "

صحیح مسلم ، دار إحياء التراث العربي ، ج 4 ، ص 1775 ، رقم 2266

می توان گفت که اکثر کتب حدیثی در قرون اولیه حدیث نگاری این روایت را آورده اند و در صحت آن شکی نیست . بخاری و مسلم در کتب خود بابی را به این موضوع اختصاص داده اند. مسلم می نویسد : "بَابُ قَوْلِ النَّبِيِّ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ مَنْ رَآنِي فِي الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِي" و بخاری دارد : " بَابُ مَنْ رَأَى النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي المَنَامِ "

1) آیا این روایت مربوط به همه افراد است یا فقط گروه خاصی را شامل می شود ؟

مثلا سیوطی در شرح بر صحیح مسلم چنین می گوید :

قَالَ النَّوَوِيّ فِيهِ أَقْوَال أَحدهَا المُرَاد بِهِ أهل عصره وَمَعْنَاهُ أَن من رَآهُ فِي النّوم وَلم يكن هَاجر يوفقه الله سُبْحَانَهُ تَعَالَى لِلْهِجْرَةِ ورؤيته صلى الله عَلَيْهِ وَسلم فِي الْيَقَظَة عيَانًا

نووی گفته : برای این حدیث اقوال ( و تفاسیری ) وارد شده است . یکی از آنها این است که مراد مردم زمان خود پیامبر هستند و این یعنی کسانی که او ( پیامبر ) را در خواب دیده اند و هجرت نکرده اند . پس ( هرکس پیامبر را در خواب ببیند به برکت آن خواب ) خداوند متعال به او توفیق هجرت و دیدار آشکار پیامبر صلی الله علیه ( و آله ) و سلم و همراه فطن و معرفت می دهد .

2) دیدن پیامبر در خواب به چه صورتی است ؟

مثلا بخاری می گوید : قَالَ ابْنُ سِيرِينَ: «إِذَا رَآهُ فِي صُورَتِهِ» ( صحیح بخاری - دار طوق النجاه - ج 9 ص 33 )

اگر این قول صحیح است به چه صورتی و در جه شکلی ؟

3) فرض کنیم شخصی پیامبر را در خواب دیده است . از کجا باید بفهمیم که این رویت صحیح است و نه اضغاث احلام ؟

با توجه به عبارت پایانی حدیث نمی توان گفت که قطعا هر کس پیامبر را در خواب ببیند رویای صادقه است و نه پریشانی و کابوس ؟


با سلام و عرض ادب

مقدمه:

1) تطبیق در خواب متفرع بر دیدن در خارج است و چنین امری هم برای کسانی که آنحضرت را ندیده اند مشكل است؛ لذا تصویری را شخص بیننده در خواب می بیند به معنای تطبیق حقیقی نخواهد بود؛ بلکه تطبیق صورت دیده شده بر مصداق مورد نظر خواهد بود، که گاهی با قرائن حاصل می گردد، اما به هر حال باید دانست ولو اینکه چنین قرائنی نیز وجود داشته باشد الزاما صورت دیده شده در خواب منطبق با مصداق خارجی آن نخواهد بود و چنین امری نیز علم آور نخواهد بود.

2)خواب ولو اینکه رویای صادقه نیز باشد، برای غیر معصومین حجیت شرعی نخواهد داشت؛ ووظیفه ای شرعی بر عهده بیننده آن قرار نمی دهد و در این مساله تفاوتی بین آرای علمای شیعه و سنی وجود ندارد.

علامه مجلسی(ره) در رابطه با عدم حجیت خواب می فرمایند:

در حجیت چنین خوابهایی(خواب دیدن معصومین) اشکال است؛ زیرا به سندهای مختلف از امام صادق علیه السلام روایت شده است که آن حضرت فرمودند: «أَنَّ دِينَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعَزُّ مِنْ أَنْ يُرَى فِي النَّوْمِ»‏؛ دين‏ خدا تبارك و تعالى عزيزتر از آن است كه در خواب ديده شود.

ایشان در ادامه می فرمایند:
سيد مهنا بن سنان از علامه حلى(ره)سؤال نمود: نظرتان در مورد کسی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یا یکی از ائمه علیهم السلام را در خواب دیده باشد در حالی که آنحضرت در خواب او را نسبت به چیزی امر یا نهی نمایند؟ آیا اطاعت آنها در این حال واجب است یا خیر؟ در حالی که به سند صحیح به دست ما رسیده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هر كس من را در خواب بيند البته مرا ديده و شيطان به صورت من دیده نمی شود؟و چه می فرمائيد اگر امر و نهى آنها در خواب مخالف ظاهر احكام شرع باشد و ميان اين دو حال فرقى هست يا نه، تقاضاى جواب روشن داريم، خدا هر مشكل تو را حل كند.

علامه در جواب این سوال فرمودند: آنچه مخالف ظاهر شرع است كه نمي توان پذيرفت و آنچه موافق است بهتر پيروى است نه اينكه واجب باشد، زيرا خواب دیدن پیامبر صلی الله علیه و آله وجوب تبعیت نمی آورد.[1]

عدم حجیت خواب از منظر علمای اهل سنت:

در احادیثی که در منابع معتبر اهل سنت آمده می خوانیمعن أبي هريرة : ...ومن رآني في المنام فقد رآني حقا فإن الشيطان لا يتمثل في صورتي ...»؛[2] هر کس مرا در خواب دید، همانا مرا دیده است زیرا شیطان نمی تواند خودش را به صورت من درآورد.

اهل سنت در رابطه با این حدیث توضیحاتی داده اند که خلاصه آن این است که کسی که خواب پیامبر صلی الله علیه و آله را ببیند خوابی به حق دیده و خواب او پرت و پلا و شیطانی نمی باشد.[3] منتهی بحث بر سر این است که آیا ادعای هر کسی مبنی بر رأیت آنحضرت در خواب قابل پذیرش است؟

جواب منفی است، لذا می بینیم که علمای اهل سنت این رؤیت را مختص معاصرین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دانسته اند، که سخن نووی و سیوطی دلالت بر همین امر دارد.

ابن حجر عسقلانی(در کتاب فتح الباری که شرح کتاب صحیح بخاری است)، در توضیح دیدن آنحضرت در خواب، ودرستی یا نادرستی آن روایتی را از حاکم نیشابوری بیان می دارد که:

فأخرج الحاكم من طريق عاصم بن كليب حدثني أبي قال قلت لابن عباس رأيت النبي صلى الله عليه وسلم في المنام قال صفه لي قال ذكرت الحسن بن علي فشبهته به قال قد رأيته.[4]عاصم بن کلیب می گوید: پدرم به من خبر داد که به ابن عباس گفتم پیامبر صلی الله علیه وآله را در خواب دیدم.
ابن عباس گفت او را برای من توصیف نما، من حسن بن علی علیه السلام و شباهت او را با آن چهره بیان نمودم. ابن عباس گفت به تحقیق او را دیده ای.

البته

باید توجه نمود که حتی درصورت تحقق چنین امری مفاد خواب در منظر اهل سنت نیز الزام آور نمی باشد، [5] هرچند که در میان اهل سنت نقل چنین خوابهایی زیاد است، مخصوصا در میان افرادی که گرایش به تصوف در آنها نمود بیشتری دارد؛ لذا در واکنش به این خوابها برخی از اهل علم اهل سنت گفته اند:

باید بر حذر بود از آنچه که برای برخی از مردم اتفاق می افتند و او پیامبر صلی الله علیه و آله را در خواب می بیند که آنحضرت او را به چیزی امر می کند و یا از چیزی نهی می نماید و او بیدار می شود و اقدام بر انجام یا ترک آن کار می نماید بدون اینکه آن عمل را به کتاب و سنت ارجاع دهد...وعلمای ما گفته اند هر چند به خواب دیدن آنحضرت حق است اما باید دانست که خداوند متعال آنها را به آنچه در خواب دیده اند مکلف نمی سازد ؛ زیرا در روایت نبوی صلی الله علیه و آله وارد شده است که فرمودند تکلیف از سه گروه ساقط است که یکی از آنها شخص خواب است تا زمانی که ازخواب بیدار شود.[6]



[/HR][1]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏58، ص 238.
[2]. صحییح البخاری، باب اثم من کذب علی النبیء، ح110.
[3]. عمدة القاری، العینی،ج35، ص36، باب من رای النبی فی المنام. فقد رآني قيل معناه أن رؤياه صحيحة لا تكون أضغاثا ولا من تشبيهات الشيطان.
[4].فتح الباری، ابن حجر، ج13، ص338.

[5]. فقد قال الإمام النووي في شرح قول مسلم في "الكشف عن معايب رواة الحديث" من "صحيحه " (1/115):(لا يجوز إثبات حكم شرعي به - أي بالرؤيا المناميه - لأن حالة النوم ليست حالة ضبط وتحقيق لما يسمعه الرائي وقد اتفقوا على أن من شرط من تقبل روايته وشهادته أن يكون متيقظاً لا مغفلاً، ولا سيئ الحفظ ولا كثير الخطأ ولا مختل الضبط والنائم ليس بهذه الصفة فلم تقبل روايته لاختلال ضبطه.[6]. الجامع فی المولد، مجموعة من المؤلفین، ج9،ص41.

عبدالرسول;354974 نوشت:

1) آیا این روایت مربوط به همه افراد است یا فقط گروه خاصی را شامل می شود ؟

2) دیدن پیامبر در خواب به چه صورتی است ؟

3) فرض کنیم شخصی پیامبر را در خواب دیده است . از کجا باید بفهمیم که این رویت صحیح است و نه اضغاث احلام ؟

4) با توجه به تعریفی که بخاری از صحابه بودن دارد و مفهوم این حدیث آیا اگر یک مسلمان قرن 21 پیامبر را در خواب ببیند ، از صحابه آن حضرت محسوب می شود ؟

با حفظ این مقدمه در پاسخ سؤال اول شما می گوئیم:

همچنان که بیان نمودید نووی در بیان احتمالات این روایت سه احتمال را بیان می دارد که البته بر هیچکدام دلیلی وجود ندارد:
أحدها المراد به أهل عصره ومعناه أن من رآه في النوم ولم يكن هاجر يفقه الله تعالى للهجرة ورؤيته صلى الله عليه وسلم في اليقظة عيانا.
احتمال اول: مراد از این روایت معاصرین آنحضرت می باشند و معنای آن این است که هر کس که پیامبر صلی الله علیه وآله را در خواب ببیند، درحالی که تا بحال موفق به هجرت به مدینه و دیدار آنحضرت نشده خداوند متعال به او توفیق هجرت و دیدار آنحضرت را در بیداری به شخص مرحمت می نماید؟!

والثاني معناه أنه يرى تصديق تلك الرؤيا في اليقظة في الدار الآخرة لأنه يراه في الآخرة جميع أمته من رآه في الدنيا ومن لم يره .
احتمال دوم: بیننده ی خواب تصدیق رؤیای خود را در دار آخرت خواهد دید؛ زیرا که در آن دنیا جمیع امت پیامبر صلی الله علیه وآله آنحضرت را خواهند دید.(چه کسانی که در دنیا آنحضرت را دیدند و چه کسانی که آنحضرت را ندیدند).

والثالث يراه في الآخرة رؤية خاصه في القرب منه وحصول شفاعته ونحو ذلك والله أعلم قوله.
احتمال سوم:بیننده ی خواب در آخرت به صورت خاصی آنحضرت را خواهد دید، در حالی که مشمول شفاعت آنحضرت شده و در قرب ایشان قرار دارد. و امثال این احتمالات. و خدا عالمتر است به گفته ی ایشان.

در پاسخ سؤال دوم شما عرض می شود:

در توضیح روایت گفته اند اگر بیننده پیامبر صلی الله علیه وآله را به شکل خودش ببیند؛ لذا ابن عباس در روایتی که گذشت و ابن سیرین به هنگام بیان این خوابها از صورت دیده شده در خواب می پرسیدند اگر با اوصاف آنحضرت منطبق بود می گفتند که خوابت صادق است و الا خیر.
«كان محمد يعني ابن سيرين إذا قص عليه رجل أنه رأى النبي قال : صف الذي رأيته ، فإن وصف له بصفة لا يعرفها قال : لم يره».[1] .

در پاسخ به سؤال سوم می گوئیم:

هیچ دلیلی بر قبول آن نداریم.

ودر پاسخ به سؤال چهارم می گوئیم:

چنین تعریفی در جایی نیامده و کسی نیز صحابی را اینگونه معرفی ننموده است.

موفق باشید.


[/HR]
[1].عمدة القاری، ج24،ص140.

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

ضمن تشکر از کارشناس محترم : بحث بنده در اینجا صرف رویت پیامبر ( ص ) در منام است و بنده بحث حجیت و وظیفه شرعی را مطرح نکردم . پیامبر می فرمایند دیدن من در خواب مثل دیدن من در حقیقت ( در بعضی جاها در حال فطن و یظقه آمده است ) می باشد . و اینکه شما می فرمائید :

صدرا;356252 نوشت:
الزاما صورت دیده شده در خواب منطبق با مصداق خارجی آن نخواهد بود و چنین امری نیز علم آور نخواهد بود.

مخالف با نص صریح روایت است . چرا که اگر دیدن صورت در خواب علم آور نبود پیامبر آنرا مصداق و معادل رویت در عالم خارج ( از خواب ) نمی دانست . مگر اینکه این سخن شما مربوط به دادن حکم یا وظیفه ای شرعی باشد . وگرنه در مورد دیدن صرف ، این مطلب با حدیث نمی سازد.

صدرا;356252 نوشت:
آیا ادعای هر کسی مبنی بر رأیت آنحضرت در خواب قابل پذیرش است؟
جواب منفی است، لذا می بینیم که علمای اهل سنت این رؤیت را مختص معاصرین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دانسته اند، که سخن نووی و سیوطی دلالت بر همین امر دارد.

خود جنابعالی تصریح کردید که این علما دلیلی بر گفته های خود ندارند و در آخر نیز نووی با گفتن والله اعلم باب تحقیق و افزودن نظر را باز می گذارد . کلمه " مَنْ " در حدیث اسم شرط است و مفهوم عام دارد و بنابر همین استدلال می توان گفت که حدیث همه افراد را در هر زمان و مکان شامل می شود . و اگر قرار بود مردمانی خاص ( مثلا صحابه زمان خود پیامبر ) را شامل شود حتما پیامبر تخصیص می داد.

صدرا;356252 نوشت:
در پاسخ سؤال اول شما می گوئیم:


متشکرم که نظرات سه گانه نووی را آوردید . اما در آخر نفرمودید کدام یک از این اقوال صحیح است ؟ ما به کدام یک احتجاج کنیم ؟

لطف کرده و بهترین نظری که در این مورد وجود دارد را بیان کنید . نظری که با متن روایت نیز هماهنگ باشد .

صدرا;356252 نوشت:
در توضیح روایت گفته اند اگر بیننده پیامبر صلی الله علیه وآله را به شکل خودش ببیند؛ لذا ابن عباس در روایتی که گذشت و ابن سیرین به هنگام بیان این خوابها از صورت دیده شده در خواب می پرسیدند اگر با اوصاف آنحضرت منطبق بود می گفتند که خوابت صادق است و الا خیر.

اگر چنین است پس چرا پیامبر ( ص ) با یک معنای عام سخن می گویند ؟به نظر بنده باید افرادی که این روایت شامل حال آنها می شود را دقیقا مشخص نمود . ظاهر روایت که همه افراد را می گوید . حال ببینیم نظر شما چیست ؟

صدرا;356252 نوشت:
چنین تعریفی در جایی نیامده و کسی نیز صحابی را اینگونه معرفی ننموده است.

عرض کردم طبق تعریف بخاری . در صحیح بخاری ابتدای باب فضائل الصحابه ( ج 5 ص 2 ) در تعریف صحابه می گوید : " مَنْ صَحِبَ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، أَوْ رَآهُ مِنَ المُسْلِمِينَ، فَهُوَ مِنْ أَصْحَابِهِ " . در حقیقت بنده با دو داده ورودی این خروجی را گرفتم :

[=courier new]مَنْ رَآنِي فِي الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِي >>>>>>>>>>>>>>> [=courier new]مَنْ صَحِبَ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، أَوْ رَآهُ مِنَ المُسْلِمِينَ، فَهُوَ مِنْ أَصْحَابِهِ

پس یک مسلمان امروزی با دیدن پیامبر در خواب می تواند از اصحاب آن حضرت باشد طبق تعریف آقای بخاری .

و اما جنابعالی یک مسئله دیگر را نیز مطرح کردید که جای بحث دارد :

كليب بن شهاب از کبار تابعین بوده است و طبق روایت صحیح السند ( از دید حاکم و ذهبی و ابن حجر ) پیامبر را در خواب دیده است . وقتی هم که چهره رویت شده را به ابن عباس ارائه می دهد تایید می شود . طبق سخنان شما که نظر ابن سیرین را نیز آوردید این خواب صادق و صحیح است . حال بازهم این سوال ( بر مبنای تعریف بخاری از صحابه ) پیش می آید که کلیب پیامبر را دیده است و حتما مسلمان هم بوده. حال آیا این تابعی حکم صحابی پیدا نمی کند ؟ ( با توجه به اینکه عده ای نظیر ابن ابی خثیمه ، بغوی ، ابن عبد البر ، و احتمالا ابن حبان او را جز صحابه ها می دانند . آیا همین رویت در خواب دلیلی بر این کار نیست ؟ )

با تشکر فراوان

با سلام و عرض ادب
1) بحث سراین است که چگونه بفهمیم صورت دیده شده، صورت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است؛ لذا این امر همچنان که گفته شد متفرع بر دیدار ظاهری آن حضرت و یا لااقل انطباق اوصاف چهره ی دیده شده با پیامبر اکرم صلی الله علیه واله است.

سخن حدیث این است که هر کس مرا در خواب دید؛ به تحقیق مرا دیده است. یعنی اول باید انطباق چهره حاصل شود و بعد از تحقق چنین امری می گوئیم شیطان به چهره ی پیامبر صلی الله علیه وآله در نمی آید. اما کسی که آنحضرت را ندیده از کجا قطع دارد که این صورت همان صورت پیامبر صلی الله علیه وآله بود؟که توضیح آن در پست اول آمد.

2) اما در خصوص اینکه بر فرض کسی پیامبر صلی الله علیه وآله را در خواب ببیند و خواب او نیز حق باشد احدی نگفته که وی جزو صحابی و یا اینکه حکم صحابه بر او می شود و چنین سخنی ارزش علمی نخواهد داشت.

موفق باشید.

سلام علیکم

کارشناس بزرگوار ! انتظار داشتم که اندکی علمی تر به موضوع نگاه کنید . بنده کلی سوال مطرح کردم و شما بدون جواب دادن به آنها مطالبی دیگر بیان فرمودید .

صدرا;356361 نوشت:
بحث سراین است که چگونه بفهمیم صورت دیده شده، صورت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است؛ لذا این امر همچنان که گفته شد متفرع بر دیدار ظاهری آن حضرت و یا لااقل انطباق اوصاف چهره ی دیده شده با پیامبر اکرم صلی الله علیه واله است.
سخن حدیث این است که هر کس مرا در خواب دید؛ به تحقیق مرا دیده است. یعنی اول باید انطباق چهره حاصل شود و بعد از تحقق چنین امری می گوئیم شیطان به چهره ی پیامبر صلی الله علیه وآله در نمی آید. اما کسی که آنحضرت را ندیده از کجا قطع دارد که این صورت همان صورت پیامبر صلی الله علیه وآله بود؟که توضیح آن در پست اول آمد.


در پست قبل هم عرض شد که بنابر استدلال بنده این حدیث همه افراد را شامل می شود . حال بند اول صحبت شما شمولیت افراد غیر صحابی را رد می کند و این یعنی مخالفت با اصل حدیث . و در حقیقت شما باید به سوالی که در آخر سخنتان در بند دوم اشاره کردید پاسخ دهید . اگر باید چهره منطبق باشد پس چرا پیامبر عمومیت به حدیث داده ؟

این کلام شما یعنی این حدیث فقط برای افراد صدر اسلام و نهایت کبار تابعین کاربرد دارد و شامل باقی افراد نمی شود . اگر این را بپذیریم باید اعتراف کنیم که پیامبر چیزی را گفته که به کار ما نمی آید ( چون حقیقتا دانستن این حدیث سودی نمی رساند که نداستن آن عامل ضرر باشد . ) . حال که چنین است شما بفرمائید که آمدن چنین حدیث بی فایده ای در متون روایی شیعه و سنی چه ضرورتی داشته و دارد ؟ ( البته این را بگویم که این پاراگراف بر اساس نوشته های شما نگارش شده است . )

و اضافه خود شما فرمودید که دلیلی برای این نظرتان وجود ندارد . چرا حضرتعالی به یک سخن بی دلیل استناد می کنید ؟

صدرا;356361 نوشت:
اما در خصوص اینکه بر فرض کسی پیامبر صلی الله علیه وآله را در خواب ببیند و خواب او نیز حق باشد احدی نگفته که وی جزو صحابی و یا اینکه حکم صحابه بر او می شود و چنین سخنی ارزش علمی نخواهد داشت.

اولا فرض نه یقینا چنین اتفاقی افتاده . طبق همان روایت صحیح السندی که خودتان نیز به آن استدلال کردید .

ثانیا بنده تعریف بخاری را ننوشتم یا حضرتعالی مشاهده نکردید ؟!

تا آنجا که فکر می کنم استدلال های بنده غیر علمی نبوده است . مگر اینکه شما خلافش را ثابت کنید . مبنای حداقل بخاری برای پذیرفتن یا نپذیرفتن یک قرد به عنوان صحابه رویت پیامبر در حال مسلمانی است . با این استدلال فردی چون اویس قرنی صحابی محسوب نمی شود چون فقط پیامبر را ندیده است . و از طرفی شخصی چون معاویه صحابه است چون فقط پیامبر را دیده است . فکر کنم لازم نیست بازهم ورودی هایی که در بالا نگارش کردم را دوباره بنویسم . لطف کنید علمی بررسی کنید . عقل سالم نمی پذیرد که بدون دلیل یک نتیجه گیری رد شود مگر اینکه جنابعالی هم بفرمائید : " يشهد قلبی أنه باطل " .

برادر بزرگوار ! خیلی از سخنان شیعه هم تا قرن هفتم و هشتم نزد مجامع اسلامی ارزش علمی نداشت . بعدها با کنار هم گذاشتن روایات و مسلمات تاریخی نتیجه گیری هایی می شد . شما می فرمائید این سخن ارزش علمی ندارد بنده می گویم طبق این دلیل و آن دلیل و این نتیجه گیری و آن داده ها این سخن کاملا علمی است .

لطف کنید به این مطالب نیز پاسخ دهید :

عبدالرسول;356361 نوشت:
اگر دیدن صورت در خواب علم آور نبود پیامبر آنرا مصداق و معادل رویت در عالم خارج ( از خواب ) نمی دانست . مگر اینکه این سخن شما مربوط به دادن حکم یا وظیفه ای شرعی باشد . وگرنه در مورد دیدن صرف ، این مطلب با حدیث نمی سازد.

عبدالرسول;356361 نوشت:
کلمه " مَنْ " در حدیث اسم شرط است و مفهوم عام دارد و بنابر همین استدلال می توان گفت که حدیث همه افراد را در هر زمان و مکان شامل می شود . و اگر قرار بود مردمانی خاص ( مثلا صحابه زمان خود پیامبر ) را شامل شود حتما پیامبر تخصیص می داد.


و مورد بعد اینکه چرا فردی همچون کلیب که از تابعین است در نظر عده ای نظیر ابن اثیر صحابی می باشد ؟


با تشکر

با سلام و عرض ادب

1) در پست اول گفته شد که این روایت از طریق عامه نقل گردیده؛ و دلیلی هم بر پذیرش وجوه گفته شده از سوی علمای اهل سنت نداریم.
مرحوم سید مرتضی در رابطه با روایت مذکور می فرمایند:
هذا خبر واحد ضعيف من أضعف أخبار الآحاد ، ولا معول على مثل ذلك...(رسائل مرتضی، ج2،ص13).

2)
بنا بر پذیرش روایت حضرت می فرماید هر کس مرا در خواب دید به تحقیق دیده است؛ مفاد این سخن قضیه ای شرطیه است، که حق بودن رؤیت متوقف بر دیدن آن حضرت است. حال سؤال این است که از کجا متوجه شویم صورت دیده شده همان صورت پیامبر صلی الله علیه وآله است. از اینجاست که برخی شارحین اهل سنت گفته اند که سخن آنحضرت مربوط به حاضرین زمان خود بوده و شامل کسانی که آنحضرت را ندیده اند نمی شود.

البته باید به این نکته توجه داشت که در این نوع خوابها محتوای خواب از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ لذا در پست اول گفته شد که مفاد این خوابها حجت نمی باشد. ودر ناحیه ی محتوا نیز بر فرض پذیرش این روایت می گوئیم: روایت حضرت صادق علیه السلام که فرمودند: «أَنَّ دِينَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعَزُّ مِنْ أَنْ يُرَى فِي النَّوْمِ»‏؛ دين‏ خدا تبارك و تعالى عزيزتر از آن است كه در خواب ديده شود. حاکم بر روایت اول خواهد بود.

3) اما اینکه به صرف دیدن یک خواب کسی صحابه شود( صحابه ای که احکام خاصی بر آن مترتب می گردد)، عرض شد که چنین گفته ای هیچ پایه ی علمی ای ندارد، واینکه بخاری در تعریف صحابی مسامحه می کند ودر تعریف صحابی می گوید:«ومن صحب النبي صلى الله عليه وسلمأو رآه من المسلمين فهو من أصحابه»؛ مراد رویت متعارف است؛ رؤیتی که با چشم ظاهر باشد نه اینکه در خواب صورت بپذیرد.

4) در مورد کلیب نام او را کامل بیان دارید تا علت ان گفته شود.

موفق باشید.

سلام علیکم

خدمت شما عرض می شود که بنده از طریق اهل سنت سخن گفته ام . روایت از اهل سنت است ، تعریف از اهل سنت است و نتیجه گیری هم بر خود اهل سنت .

اما اینکه می فرمائید قضیه شرطی است ، این از سخنان خودتان است و حدیث چنین چیزی ندارد . و ثانیا خود شما فرمودید که نظرات ثلاثه نووی بدون دلیل است و ساخته های ذهن خودش است .

مورد بعد اینکه بحث در اینجا مفاد خواب نیست . بنده از دستور و مفهوم خواب سوال نکردم . حرف اصلی من رویت صرف است . حالا هر ماجرایی هم در خواب اتفاق افتاده باشد. لذا دقت کنید .

در مورد نداشتن پایه علمی : استاد بزرگوار ! من یک بار دیگر فرضیات و نتیجه گیری را می نویسم هر کجا اشکال داشت جنابعالی تصحیح کنید :

1 ) هر کس ( عمومیت را دقت کنید ) پیامبر را در خواب ببیند ، قطعا خود پیامبر را دیده است . این حدیث .

2 ) هر کس در حال مسلمانی پیامبر را ببیند صحابه او محسوب می شود . تعریف بخاری .

نتیجه : هر کس چهره پیامبر را در خواب ببیند گویی خود او را دیده و اگر چنین فردی مسلمان باشد صحابی محسوب می شود .

حالا ما فرض می کنیم که این حدیث فقط مربوط به کسانی باشد که چهره پیامبر را می شناسند ( حال یا مستقیم پیامبر را دیده اند و یا توصیفات او را دقیقا شنیده اند ) . باز چه کار کنیم ؟

شما به این نکته توجه کنید که طبق سخن خود پیامبر دیدن ایشان در خواب مثل دیدن ایشان در عالم واقعی است . با این توضیحات هرجا اشکال دارد را با دلیل تصحیح کنید .

اما در مورد کلیب :

هو كليب بن شهاب بن المجنون الجرمى الكوفى والد عاصم بن کلیب من کبار التابعین .

شکرا جزیلا

با سلام و عرض ادب

الف) در مورد ملاک صحبت عرض می شود: حتی بنابرتعریف بخاری که در تعریف صحابی مسامحه نمود و هر مسلمانی که آنحضرت را دیده باشد را صحابی دانست ، مراد از رؤیت رؤیت ظاهری و به دو چشم سر در حال بیداری می باشد ؛ لذا روایت خواب دیدن که گذشت تخصصا از موضوع صحابی خارج است؛ بنابراین(طبق تعریف بخاری) هر مسلمانی که در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله زیسته باشد و توفیق دیدار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را داشته باشد، صحابی آن حضرت محسوب می گردد که آثار خاصی برآن مترتب می گردد از جمله اینکه چنین فردی دارای توثیق است و چیزی عدالت او را خدشه دار نمی سازد.

والا اگر مراد از رویت رویت در خواب بوده باشد؟!، کم نیستند از اهل سنت کسانی که در خواب مشرف به دیدار حضرت حق شده اند؛ چه رسد به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله که در این صورت همه مسلمانان صحابی می شدند زیرا کم است کسی که گمان نکند در خواب پیامبر صلی الله علیه وآله را به گمان خویش ندیده باشد.

ب) در مورد کلیب بن شهاب عرض می شود:
«عاصم بن کلیب،م:137ـ»[1] فرزند:«کلیب بن شهاب»[2] فرزند«شهاب بن المجنون»[3]، فرزند «کلیب یا شتیر» می باشد.

در مورد کلیب میان علمای رجال اختلاف است که آیا از تابعین به شمار می رود یا جزو صحابه محسوب می گردد؛ البته این امر تنها منحصر به وی نمی باشد ؛ لذا ابن اثیر در مقدمه ی کتاب :«الاسد الغابة» می نویسد: ما در این کتاب(که موضوع آن معرفی صحابه است) در مورد افرادی نیز که مورد اختلاف می باشند نیز صحبت می کنیم:« فمنهم من جعله بعض العلماء من الصحابة ومنهم من لم يجعله فيهم ومعرفتهم ومعرفة أمورهم وأحوالهم وأنسابهم وسيرتهم مهم في الدين». که البته علت اصلی این اختلافات به خاطر عدم علم به تاریخ دقیق حیات (تولد؛ وفات)این افراد و اختلاف در لقا و صحبت و یا عدم آنها می باشد. لذا ابن حجر در کتاب :«الاصابة فی تمییز الصحابة» در مورد وی می گوید: «كليب بن شهاب الجرمي والد عاصم قال أبو عمر له ولأبيه صحبة»؛[4] و در ادامه می گوید:«وجزم أبو حاتم الرازي والبخاري وغير واحد بان كليبا تابعي وكذا ذكره أبو زرعة وابن سعد وابن حبان في ثقات التابعين».

موفق باشید.


[/HR][1].تقریب التهذیب:«عاصم بن كليب بن شهاب بن المجنون الجرمي الكوفي صدوق رمي بالإرجاء من الخامسة مات سنة بضع وثلاثين»؛ أرخ وفاته سنة سبع وثلاثين ومائة وكذا أرخه خليفة وقال ابن شاهين في الثقات قال أحمد بن صالح المصري يعد من وجوه الكوفيين الثقات وفي موضع آخر هو ثقة مأمون وقال ابن المديني لا يحتج به إذا انفرد وقال ابن سعد كان ثقة يحتج به وليس بكثير الحديث توفي في أول خلافة أبي جعفر . عاصم بن کلیب راوی این روایت می باشد:«روى عاصم بن كليب عن أبيه عن جده قال : دخلت المسجد والنبي صلى الله عليه و سلم جالس في الصلاة واضعا يده اليمنى على فخذه اليمنى رافعا السبابة يقول : " يا مقلب القلوب ثبت قلبي على دينك».

[2]. کلیب بن شهاب:« 1)ابن حجر:كليب بن شهاب بن المجنون الجرمي الكوفي والد عاصم بن كليب وفي نسبه خلاف قد ذكرناه في ترجمة شهاب بن المجنون روى عن سعد بن أبي وقاص وأبيه شهاب بن المجنون ؛ 2)معرفة الصحابة:« كليب بن شهاب بن المجنون الجرمي أبو عاصم ، حديثه عند ابنه عاصم ، له في الصحابة ذكر»؛ 3)اسدالغابة:« كليب بن شهاب : كليب بن شهاب الجرمي أبو عاصم . ذكر في الصحابة . روى سفيان الثوري عن عاصم بن كليب عن أبيه : أنه خرج مع جنازة شهدها رسول الله صلى الله عليه و سلم قال : وأنا غلام أفهم وأعقل - فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم : " إن الله يحب من العامل إذا عمل شيئا أن يحسن " أخرجه الثلاثة قال أبو عمر : له - يعني لكليب - ولأبيه شهاب صحبة».4) الاستیعاب، ابن عبد البر، ترجمه ی : 2214 كليب بن شهاب الجرمي والد عاصم بن كليب له ولأبيه شهاب صحبة.

[3]. 1) شهاب بن المجنون: « الاصابة، ابن حجر،ترجمه ی:3938:« شهاب بن المجنون الجرمي يقال إنه جد عاصم بن كليب قال بن حبان البغوي شهاب الجرمي جد عاصم بن كليب له صحبة وقال بن السكن شهاب الجرمي حديثه في الكوفيين يقال له صحبة وليس بمشهور في الصحابة وقال الطبراني يقال اسمه شهاب ويقال شبيب ويقال شتير وقال أبو عمر له ولأبيه صحبة...»؛ 2)تقریب التهذیب:شهاب بن المجنون يقال اسم أبيه كليب أو شتير وهو جد عاصم بن كليب مذكور في الصحابة؛ 3)الاستیعاب،ابن عبد البر،شهاب بن المجنون الجرمي جد عاصم بن كليب. له ولأبيه صحبة وسماع ورواية؛ 4)ابن اثیر در کتاب «اسدالغابة»:«شهاب بن المجنون الجرمي من جرم بن ريان جد عاصم بن كليب له ولابنه كليب صحبة وسماع ورواية وقد اختلف في اسمه فقيل : كليب وقيل : شبيب وقيل : شتير وذكره بعضهم شهاب بن كليب ابن شهاب الجرمي وليس بشيء وعداده في أهل الكوفة؛5) معرفة الصحابة، ابی نعیم اصفهانی:«شهاب بن مجنون الجرمي جد عاصم بن كليب ، مختلف في اسمه ، فقيل : شهاب ، وقيل : شبيب ، وقيل : شتير ذكر بعض المتأخرين أنه : شهاب بن كليب بن شهاب الجرمي ، ولم يأت عليه فيه تبيان عداده في الكوفيين».

[4].الاصابة، ابن حجر، ترجمه ی : 7534. ج5، ص495.

صدرا;357807 نوشت:
هر مسلمانی که در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله زیسته باشد و توفیق دیدار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را داشته باشد، صحابی آن حضرت محسوب می گردد

سلام علیکم

جنابعالی تفاوت (( أو )) و (( وَ)) در زبان را بهتر از بنده می دانید. سخن شما از وقوع همزمان صحبت و رویت می گوید ، در حالی که بخاری می گوید : (( صحبت داشته باشد و یا ببیند )) . هر کدام اجرا شود کافی است .

البته دیگر فکر کنم بحث به جائی نرسد . پیامبر صریحا رویت خودشان را در خواب معادل روئیتشان در حال بیداری و زیرکی می دانند . خب این یعنی چه ؟ واقعا این سخن به چه معناست ؟ اگر بخواهیم به زبان ساده بگوئیم : کپی برابر اصل است . حکم دادگاه هم دارد : دادگاه سخن پیامبر .

واضافه من سوال پرسیدم که طبق استدلالات شما چه ضرورتی داشته این حدیث با این سند های قوی که عملا بی فایده بوده در کتب بیاید ؟ من مسلمان با دانستن آن چه سودی می برم که اگر ندانم ضرر کرده ام ؟

و مورد بعد ، بالاخره شما یک ترجمه مبتنی بر قواعد زبان عربی ارائه نداید و حتی سخنان من را هم نقد نکردید . بلکه یک مطلب بدون دلیل ( به اقرار خودتان ) در جواب بنده از نووی نقل کردید .

کارشناس بزرگوار ! اینگونه نمی توان پاسخگوئی کرد . شما یا کاملا علمی ( و البته با دلیل ) بحث بفرمائید و یا یک کلام بگوئید که اصلا بحث در مورد این حدیث به من ربطی ندارد . کما اینکه با تضعیف روایت در پست قبلی چنین زمینه سازی نیز کردید.

موفق باشید.

عبدالرسول;357824 نوشت:
سلام علیکم

جنابعالی تفاوت (( أو )) و (( وَ)) در زبان را بهتر از بنده می دانید. سخن شما از وقوع همزمان صحبت و رویت می گوید ، در حالی که بخاری می گوید : (( صحبت داشته باشد و یا ببیند )) . هر کدام اجرا شود کافی است .

با سلام و عرض ادب

الف) توضیحاتی راجع به اصطلاح صحابی:

صحابى از ماده‏ى صَحَبَ به معنى همراه و همنشين به كار مى ‏رود و چون به كاربرد مشتقات اين لفظ درقرآن بنگريم، در مى ‏يابيم آنگونه همراهى مقصود مى باشد كه به درازا انجاميده و صرف گردآمدن و برخورد دو نفر را مصاحبت نگويند. [1]

در كاربرد تاريخى اين لفظ صحابه عبارتند از نسل نخستين مسلمانان كه دوران حيات پيامبر را درك كرده اند و در محضر آنحضرت به دلخواه اسلام آورده اند ولى در اينكه چه ميزان همراهى و ملازمت در تحقق مفهوم صحابى لازم است، ديدگاه هاى متفاوت بروز كرده است.

سعيد بن مسيّب تابعى صحابه را كسى مى داند كه يك يا دوسال با پيامبر همراهى كرده و در يك يا دو جنگ با ايشان شركت جسته باشد.[2]

ابوبكر باقلانى از متكلمان اشاعره گويد: «عرف خاصى براى امت تحقق يافته كه ايشان عنوان صحابى را درباره ى كسى به كار مى برند كه همراهى او به درازا انجاميده باشد نه كسى كه ساعتى با پيامبر ديدار كرده و يا گامى زند و حديثى بشنود».[3]

برخى ديگر در تعريف صحابى بسيار آسان گرفته اند. به طور مثال احمد بن حنبل صحابى رسول خدا را كسى مى داند که در حال اسلام پیامبر صلی الله علیه وآله را دیده باشد و لو اینکه این دیدن لحظه ای بیش نبوده باشد:«فأما الصحابي فكل مسلم رأى رسول الله صلى الله عليه وسلم ولو لحظة».[4]

محمد بن اسماعيل بخارى و شیخ او «علی بن المدینی» نیز بر اين عقيده اند كه هر مسلمانی که پيامبر صلی الله علیه وآله را همراهى كرده يا ايشان را ديده باشد در زمره ى صحابه قرار خواهد گرفت.«ومن صحب النبي صلى الله عليه وسلم أو رآه من المسلمين فهو من أصحابه».

احمد بن حجر عسقلانى در مقدمه «الاصابة» مى نويسد: «صحابى شخصى است كه پيامبر خدا را در حالت اسلام ديدار كرده و مسلمان از دنيا برود خواه همراهى او با پيامبر به طول انجامد يا كوتاه گردد، از آن حضرت حديث روايت كند يا روايت نكند به همراه ايشان به جنگ رفته يا نرفته باشد. حتى آنكه ايشان را فقط لحظه اى ديده و همنشينى نكرده باشد و يا به خاطر عارضه ‏اى همچون نابينايى نديده باشد.»[5]

ب) آیا با رؤیت در خواب کسی جزو صحابی پیامبر صلی الله علیه وآله محسوب می گردد؟

ابن حجر در پاسخ این سؤال می گوید: مراد از رؤیت دیدار در حال بیداری است اما کسی که در عالم خواب آنحضرت را دیده باشد؛ هر چند که دیدار او بحق بوده است اما این دیدار امری است که مر بوط به امور معنوی می گردد(دیدار در خواب امری اخروی است)، و ارتباطی با احکام دنیوی نخواهد داشت، بواسطه ی چنین امری این شخص صحابی نامیده نخواهد شد و همچنین بر وی واجب نیست به آنچه در عالم خواب به او امر شده است عمل نماید.والله اعلم.[6]

همچنین علمای اهل سنت توضیح داده اند که مراد از رؤیت منحصر به رؤیت در زمان حیات دنیوی آن حضرت می باشد، والا اگر شخصی بعد از رحلت آنحضرت ایشان را رؤیت نماید؛ همچون «ابو ذویب الهذلی» وی جزو صحابی به شمار نخواهد آمد.
[7]

همچنین کسانی که به واسطه ی مکاشفه آنحضرت را ببینند باز عنوان صحابی (که اصطلاحی خاص است) بر آنها مترتب نخواهد شد.[8]

ج) راههای شناخت صحابی[9]

1) تواتر : همچون خلفای اربعة.
2) استفاضه و شهرت.
3) یکی از صحابه شهادت بر این امر دهد.
4) یکی از تابعین بگوید فلانی صحابی است.
5) خودش ادعای صحبت نماید به دو شرط:
الف) شخص عادل باشد.
ب) امکان صحبت وجود دشته باشد؛ به اینکه مثلا قبل از سال 100 هجری این شخص زیسته باشد(آخرین فرد از صحابی ابو الطفیل است که وفات وی سال 100 یا 110 می باشد)؛ لذا افرادی که بعد از این تاریخ ادعای صحبت داشته باشند پذیرفته نمی گردد.

موفق باشید.
[=Times New Roman]


[/HR][1]. در مفردات القرآن آمده: مصاحبت ديرپايى را اقتضا مى كند. هر مصاحبتى گردآمدن بوده ولى هر گردآمدنى مصاحبت نيست. انّ المصاحبة تقتضى طول لبثه فكلّ اصطحاب اجتماعٌ و ليس كلُّ اجتماع اصطحاباً. راغب اصفهانى، مفردات القرآن الكريم ص 275، دفتر نشر الكتاب.

[2]. به نقل از سبحانى، بحوث فى الملل و النحل ج 1، ص 191.

[3]. شرح مسلم، النووی، ج1،ص36.

[4].همان.

[5]. عسقلانى، الاصابة فى تميز الصحابة ج 1، ص 8، و 9. «أصح ما وقفت عليه من ذلك أن الصحابي - من لقى النبي صلى الله عليه وآله مؤمنا به ومات على الإسلام ، فيدخل فيمن لقيه ومن طالت مجالسته له ، أو قصرت ، ومن روى عنه ، أو لم يرو ، ومن غزا معه ، أو لم يغز ، ومن رآه رؤية ولو لم يجالسه ، ومن لم يره لعارض كالعمى».

[6]. فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ابن حجر، ج7،ص3.وكذلك المراد بهذه الرؤية من اتفقت له ممن تقدم شرحه وهو يقظان اما من رآه في المنام وإن كان قد رآه حقا فذلك مما يرجع إلى الأمور المعنوية لا الاحكام الدنيوية فلذلك لا يعد صحابيا ولا يجب عليه ان يعمل بما امره به في تلك الحالة والله أعلم».

[7]. الاصابة، ابن حجر، ج1،ص9.وأما من رآه بعد موته قبل دفنه صلى الله عليه وسلم فلا يكون صحابيا كأبي وذؤيب الهذلي الشاعر فإنه رآه قبل دفنه[8]. فتح الباری، ابن حجر، ج7،ص3:اما من رآه بعد موته وقبل دفنه فالراجح انه ليس بصحابي والا لعد من اتفق ان يرى جسده المكرم وهو في قبره المعظم ولو في هذه الاعصار وكذلك من كشف له عنه من الأولياء فرآه كذلك على طريق الكرامة.

[9]. الفیة السیوطی فی علم الحدیث، ج1،ص42؛ مقدمة ابن الصلاح، ج1،ص171.

سلام علیکم

در اینجا بنده می خواهم یک پرانتزی باز کنم و یک سوال دیگر از شما بپرسم ، انشاءالله پاسخ به این سوال قدری مباحث را روشن تر کند.

چرا باید چنین حدیثی که طبق سخنان شما برای افراد امروزی کاربردی ندارد ، در متون اسلامی وجود داشته باشد ؟ فلسفه وجودی این حدیث در کتب امروزی چیست ؟

آیا دانستن این حدیث سودی دارد که ندانستنش ضرری برساند ؟

با تشکر .

صدرا;359309 نوشت:
به هر حال در این خوابها آنچه مهم است محتوای آنها می باشد و این حدیث نیز بیشتر ناظر به آن است همچنان که در پست اول توضیح آن داده شد.

سلام علیکم

خب همین قسمت از سخنان حضرتعالی را داشته باشیم . جنابعالی در چند جای همین تاپیک بیان کردید که :

صدرا;357415 نوشت:
البته باید به این نکته توجه داشت که در این نوع خوابها محتوای خواب از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ لذا در پست اول گفته شد که مفاد این خوابها حجت نمی باشد. ودر ناحیه ی محتوا نیز بر فرض پذیرش این روایت می گوئیم: روایت حضرت صادق علیه السلام که فرمودند: «أَنَّ دِينَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعَزُّ مِنْ أَنْ يُرَى فِي النَّوْمِ»‏؛ دين‏ خدا تبارك و تعالى عزيزتر از آن است كه در خواب ديده شود. حاکم بر روایت اول خواهد بود.

اگر واقعا مفاد خواب ها حجت نیست و جنابعالی هم در پست های ابتدایی خود در اثبات عدم حجیت این خوابها کوشیدید پس در حقیقت این حدیث معنا و مفهومی ندارد و معلوم نیست که به چه دلیلی تا این مدت در منابع بوده است و تا کنون حذف نشده است . حتی کار به جایی می رسد که یک شخصی مثل علامه مجلسی باید در مورد آن تاویل کند و چه بسا افراد زیادی در قرون معاصر و حتی همین امروز نیز در شرح این حدیث نوشته اند .

سخن کنونی من اینست که چرا باید علمای اسلامی تا این حد وقت خود را تلف کنند و به شرح حدیثی بپردازند که نه ارزش علمی دارد و نه عملی شدن آن حجیتی ؟ آیا نباید یک پاکسازی مفید و مناسب از متون روایی و حدیثی صورت گیرد تا واقعا آنچه که به نفع مسلمانان است باقی بماند ؟ یک نمونه را خدمت شما عرض می کنم : حدیث غدیر خم از متواترات می باشد به گونه ای که بر تواتر آن قریب 20 - 25 نفر از علمای اهل سنت شهادت داده اند ، ما می بینیم که یک چنین حدیث بی محتوایی ( من رانی فی المنام ... الخ) در چند جای بخاری می آید و حتی بابی از کتاب به آن اختصاص می یابد ، اما حدیث به آن مهمی و تواتر حتی به کنایه هم وارد نمی شود !

لطفا نظر خود را در این مورد بیان کنید .

البته این پست با برخی از نظرات بنده مخالف است ، لیکن برای رسیدن به پاسخ مطلوب تر فعلا با فرض شما وارد می شوم .

با تشکر.

سلام و عرض ادب و احترام

حقیقتا در مورد این موضوع بنده قانع نشدم .

استاد گرامی ، شما دقت بفرمایید [HL]بنده فقط درمورد تعریف محمد بن اسماعیل البخاری[/HL] از صحابی از شما سوال پرسیدم .

بخاری می گوید : هرکس پیامبر را ببیند و در حال مسلمانی باشد ، صحابه است .

از طرفی یک مسلمان صورتی را در خواب می بیند ، با توجه به اینکه دیدن پیامبر در خواب حکم دیدن ایشان در بیداری را دارد و شیطان نیز به شکل ایشان در نمی آید ، اگر در آن خواب محرز شود که صورت دیده شده همان محمد بن عبدالله علیه السلام است ، آیا نمی توان گفت : طبق تعریف بخاری از صحابی ، آن مسلمان صحابی می باشد ؟

البته نکته ای مطرح شد که تشخیص صورت مبارک پیامبر در خواب ، لازمه اش این است که شخص صورت ایشان را در بیداری دیده باشد .

در پاسخ می توان گفت : اگر کسی در خواب ببیند که پیامبر را رویت کرده ( و رویت شده مشخص شود که پیامبر است ، حال یا خودش بگوید و یا از جایی دیگر به دست آید ) ، مثل اینست که صورت پیامبر را در عالم بیداری دیده است . با این اوصاف جز کسانی قرار می گیرد که پیامبر را دیده اند ( یعنی جز آنها که بخاری می گوید : من رای ) . و وقتی تاریخ می گوید که یک فردی مثل اویس قرنی ( به علت ندیدن پیامبر ) صحابه نیست و شخصی مثل معاویه به علت دیدن پیامبر صحابه است ، می توان نتیجه گرفت که آن مسلمان که در خواب چهره ای دیده که برایش محرز شده پیامبر است ، نیز داخل در صحابه می شود !!!

سؤال :
صحابی در تعریف علمای اهل سنت بر چه کسانی اطلاق می گردد؟
آیا با رؤیت در خواب کسی جزو صحابی پیامبر(صلی الله علیه وآله) محسوب می گردد؟
آیا ادعای دیدن پیامبر(صلی الله علیه و آله) در خواب قابل قبول است و چنین خوابی حجیت دارد؟

پاسخ:
صحابى از ماده‏ صَحَبَ به معنى همراه و همنشين به كار مى ‏رود و چون به كاربرد مشتقات اين لفظ درقرآن بنگريم، در مى ‏يابيم آنگونه همراهى مقصود مى باشد كه به درازا انجاميده و صرف گردآمدن و برخورد دو نفر را مصاحبت نگويند. [1]

در كاربرد تاريخى اين لفظ صحابه عبارتند از نسل نخستين مسلمانان كه دوران حيات پيامبر را درك كرده اند و در محضر آن حضرت به دلخواه اسلام آورده اند ولى در اينكه چه ميزان همراهى و ملازمت در تحقق مفهوم صحابى لازم است، ديدگاه هاى متفاوت بروز كرده است.

سعيد بن مسيّب تابعى صحابه را كسى مى داند كه يك يا دوسال با پيامبر همراهى كرده و در يك يا دو جنگ با ايشان شركت جسته باشد.[2]

ابوبكر باقلانى از متكلمان اشاعره گويد: «عرف خاصى براى امت تحقق يافته كه ايشان عنوان صحابى را درباره ى كسى به كار مى برند كه همراهى او به درازا انجاميده باشد نه كسى كه ساعتى با پيامبر ديدار كرده و يا گامى زند و حديثى بشنود».[3]

برخى ديگر در تعريف صحابى بسيار آسان گرفته اند. به طور مثال احمد بن حنبل صحابى رسول خدا را كسى مى داند که در حال اسلام پیامبر(صلی الله علیه وآله) را دیده باشد و لو اینکه این دیدن لحظه ای بیش نبوده باشد:«فأما الصحابي فكل مسلم رأى رسول الله صلى الله عليه وسلم ولو لحظة».[4]

محمد بن اسماعيل بخارى و شیخ او «علی بن المدینی» نیز بر اين عقيده اند كه هر مسلمانی که پيامبر (صلی الله علیه وآله) را همراهى كرده يا ايشان را ديده باشد در زمره ى صحابه قرار خواهد گرفت.«ومن صحب النبي صلى الله عليه وسلم أو رآه من المسلمين فهو من أصحابه».

احمد بن حجر عسقلانى در مقدمه «الاصابة» مى نويسد: «صحابى شخصى است كه پيامبر خدا را در حالت اسلام ديدار كرده و مسلمان از دنيا برود خواه همراهى او با پيامبر به طول انجامد يا كوتاه گردد، از آن حضرت حديث روايت كند يا روايت نكند به همراه ايشان به جنگ رفته يا نرفته باشد. حتى آنكه ايشان را فقط لحظه اى ديده و همنشينى نكرده باشد و يا به خاطر عارضه‏ اى همچون نابينايى نديده باشد.»[5]

سؤال دوم: آیا با رؤیت در خواب کسی جزو صحابی پیامبر (صلی الله علیه وآله) محسوب می گردد؟
جواب:
ابن حجر عسقلانی(متوفی:852) در پاسخ این سؤال می گوید: مراد از رؤیت دیدار در حال بیداری است اما کسی که در عالم خواب آن حضرت را دیده باشد؛ هر چند که دیدار او بحق بوده است اما این دیدار امری است که مربوط به امور معنوی می گردد(دیدار در خواب امری اخروی است)، و ارتباطی با احکام دنیوی نخواهد داشت، بواسطه ی چنین امری این شخص صحابی نامیده نخواهد شد و همچنین بر وی واجب نیست به آنچه در عالم خواب به او امر شده است عمل نماید.والله اعلم.[6]

همچنین علمای اهل سنت توضیح داده اند که مراد از رؤیت منحصر به رؤیت در زمان حیات دنیوی آنحضرت می باشد، والا اگر شخصی بعد از رحلت آنحضرت ایشان را رؤیت نماید؛ همچون «ابو ذویب الهذلی» وی جزو صحابی به شمار نخواهد آمد.[7]

همچنین کسانی که به واسطه ی مکاشفه آنحضرت را ببینند باز عنوان صحابی (که اصطلاحی خاص است) بر آنها مترتب نخواهد شد.[8]

سؤال سوم: آیا ادعای دیدن پیامبر صلی الله علیه و آله در خواب قابل قبول است و چنین خوابی حجیت دارد؟ آیا در این زمینه نظر علمای شیعه و سنی با یکدیگر متفاوت است؟
جواب:
باید توجه داشت که تطبیق در خواب متفرع بر دیدن در خارج است و چنین امری هم برای کسانی که آنحضرت را ندیده اند مشكل می باشد؛ لذا تصویری را شخص بیننده در خواب می بیند به معنای تطبیق حقیقی نخواهد بود؛ بلکه تطبیق صورت دیده شده بر مصداق مورد نظر خواهد بود، که گاهی با قرائن حاصل می گردد، اما به هر حال باید دانست ولو اینکه چنین قرائنی نیز وجود داشته باشد الزاما صورت دیده شده در خواب منطبق با مصداق خارجی آن نخواهد بود و چنین امری نیز علم آور نخواهد بود. بنابراین خواب ولو اینکه رویای صادقه نیز باشد، برای غیر معصومین حجیت شرعی نخواهد داشت؛ ووظیفه ای شرعی بر عهده بیننده آن قرار نمی دهد و در این مساله تفاوتی بین آرای علمای شیعه و سنی وجود ندارد.

علامه مجلسی(ره) در رابطه با عدم حجیت خواب می فرمایند:

در حجیت چنین خوابهایی(خواب دیدن معصومین) اشکال است؛ زیرا به سندهای مختلف از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که آن حضرت فرمودند: «أَنَّ دِينَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعَزُّ مِنْ أَنْ يُرَى فِي النَّوْمِ»‏؛ دين‏ خدا تبارك و تعالى عزيزتر از آن است كه در خواب ديده شود.

ایشان در ادامه می فرمایند: سيد مهنا بن سنان از علامه حلى(ره)سؤال نمود: نظرتان در مورد کسی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) یا یکی از ائمه (علیهم السلام) را در خواب دیده باشد در حالی که آن حضرت در خواب او را نسبت به چیزی امر یا نهی نمایند؟ آیا اطاعت آنها در این حال واجب است یا خیر؟ در حالی که به سند صحیح به دست ما رسیده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: هر كس من را در خواب بيند البته مرا ديده و شيطان به صورت من دیده نمی شود؟ و چه می فرمائيد اگر امر و نهى آنها در خواب مخالف ظاهر احكام شرع باشد و ميان اين دو حال فرقى هست يا نه، تقاضاى جواب روشن داريم، خدا هر مشكل تو را حل كند.

علامه در جواب این سوال فرمودند: آنچه مخالف ظاهر شرع است كه نمي توان پذيرفت و آنچه موافق است بهتر پيروى است نه اينكه واجب باشد، زيرا خواب دیدن پیامبر (صلی الله علیه و آله) وجوب تبعیت نمی آورد.[9]

سؤال چهارم: آیا دیدن پیامبر (صلی الله علیه وآله) در خواب از منظر اهل سنت حجت می باشد؟


جواب:
در احادیثی که در منابع معتبر اهل سنت آمده می خوانیم:«عن أبي هريرة : ...ومن رآني في المنام فقد رآني حقا فإن الشيطان لا يتمثل في صورتي ...»؛[10] هر کس مرا در خواب دید، همانا مرا دیده است زیرا شیطان نمی تواند خودش را به صورت من درآورد. اهل سنت در رابطه با این حدیث توضیحاتی داده اند که خلاصه آن این است که کسی که خواب پیامبر (صلی الله علیه و آله) را ببیند خوابی به حق دیده و خواب او پرت و پلا و شیطانی نمی باشد.[11] منتهی بحث بر سر این است که آیا ادعای هر کسی مبنی بر رأیت آنحضرت در خواب قابل پذیرش است؟ جواب منفی است، لذا می بینیم که علمای اهل سنت این رؤیت را مختص معاصرین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دانسته اند.

ابن حجر در کتاب فتح الباری که شرح کتاب صحیح بخاری است در توضیح روایت رؤیت آنحضرت روایتی را از حاکم نیشابوری بیان می دارد که: فأخرج الحاكم من طريق عاصم بن كليب حدثني أبي قال قلت لابن عباس رأيت النبي صلى الله عليه وسلم في المنام قال صفه لي قال ذكرت الحسن بن علي فشبهته به قال قد رأيته.[12] عاصم بن کلیب می گوید: پدرم به من خبر داد که به ابن عباس گفتم پیامبر (صلی الله علیه وآله) را در خواب دیدم. ابن عباس گفت او را برای من توصیف نما، من حسن بن علی علیه السلام و شباهت او را با آن چهره بیان نمودم. ابن عباس گفت به تحقیق او را دیده ای. البته باید توجه نمود که حتی درصورتی که کسی در خواب پیامبر (صلی الله علیه وآله) رادر خواب ببیند که آنحضرت او را به چیزی امر و یا از چیزی نهی نماید در نزد اهل سنت نیز وجود اطاعت نخواهد داشت. [13] هرچند در میان اهل سنت نقل چنین خوابهایی زیاد است، مخصوصا در میان افرادی که گرایش به تصوف در آنها نمود بیشتری دارد؛ لذا در واکنش به این خوابها برخی از اهل علم اهل سنت گفته اند:

باید بر حذر بود از آنچه که برای برخی از مردم اتفاق می افتند و او پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در خواب می بیند که آن حضرت او را به چیزی امر می کند و یا از چیزی نهی می نماید و او بیدار می شود و اقدام بر انجام یا ترک آن کار می نماید بدون اینکه آن عمل را به کتاب و سنت ارجاع دهد...وعلمای ما گفته اند هر چند به خواب دیدن آن حضرت حق است اما باید دانست که خداوند متعال آنها را به آنچه در خواب دیده اند مکلف نمی سازد ؛ زیرا در روایت نبوی (صلی الله علیه و آله) وارد شده است که فرمودند تکلیف از سه گروه ساقط است که یکی از آنها شخص خواب است تا زمانی که ازخواب بیدار شود.[14]

سؤال پنجم: توجیه نووی در رابطه با حدیثمن رآني في المنام فقد رآني حقا فإن الشيطان لا يتمثل في صورتي ؛ هر کس مرا در خواب دید، همانا مرا دیده است زیرا شیطان نمی تواند خودش را به صورت من درآورد.»؛[15] چگونه است؟
جواب:
نووی در بیان احتمالات این روایت سه احتمال را بیان می دارد که البته بر هیچکدام دلیلی وجود ندارد:
أحدها المراد به أهل عصره ومعناه أن من رآه في النوم ولم يكن هاجر يفقه الله تعالى للهجرة ورؤيته صلى الله عليه وسلم في اليقظة عيانا.
احتمال اول: مراد از این روایت معاصرین آنحضرت می باشند و معنای آن این است که هر کس که پیامبر صلی الله علیه وآله را در خواب ببیند، درحالی که تا بحال موفق به هجرت به مدینه و دیدار آنحضرت نشده خداوند متعال به او توفیق هجرت و دیدار آنحضرت را در بیداری به شخص مرحمت می نماید؟!

والثاني معناه أنه يرى تصديق تلك الرؤيا في اليقظة في الدار الآخرة لأنه يراه في الآخرة جميع أمته من رآه في الدنيا ومن لم يره .
احتمال دوم: بیننده ی خواب تصدیق رؤیای خود را در دار آخرت خواهد دید؛ زیرا که در آن دنیا جمیع امت پیامبر صلی الله علیه وآله آنحضرت را خواهند دید.(چه کسانی که در دنیا آنحضرت را دیدند و چه کسانی که آنحضرت را ندیدند).

والثالث يراه في الآخرة رؤية خاصه في القرب منه وحصول شفاعته ونحو ذلك والله أعلم قوله.
احتمال سوم:بیننده ی خواب در آخرت به صورت خاصی آنحضرت را خواهد دید، در حالی که مشمول شفاعت آنحضرت شده و در قرب ایشان قرار دارد. و امثال این احتمالات. و خدا عالمتر است به گفته ی ایشان.[16]


[/HR] [1]. در مفردات القرآن آمده: مصاحبت ديرپايى را اقتضا مى كند. هر مصاحبتى گردآمدن بوده ولى هر گردآمدنى مصاحبت نيست. انّ المصاحبة تقتضى طول لبثه فكلّ اصطحاب اجتماعٌ و ليس كلُّ اجتماع اصطحاباً. راغب اصفهانى، مفردات القرآن الكريم ص 275، دفتر نشر الكتاب.

[2]. به نقل از سبحانى، بحوث فى الملل و النحل ج 1، ص 191.

[3]. شرح صحیح مسلم، النووی، ج1،ص36.

[4].همان.

[5]. الاصابة فى تميز الصحابة، العسقلانی، ج 1، ص 8، و 9. «أصح ما وقفت عليه من ذلك أن الصحابي - من لقى النبي صلى الله عليه وآله مؤمنا به ومات على الإسلام ، فيدخل فيمن لقيه ومن طالت مجالسته له ، أو قصرت ، ومن روى عنه ، أو لم يرو ، ومن غزا معه ، أو لم يغز ، ومن رآه رؤية ولو لم يجالسه ، ومن لم يره لعارض كالعمى».

[6]. فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ابن حجر، ج7،ص3. وكذلك المراد بهذه الرؤية من اتفقت له ممن تقدم شرحه وهو يقظان اما من رآه في المنام وإن كان قد رآه حقا فذلك مما يرجع إلى الأمور المعنوية لا الاحكام الدنيوية فلذلك لا يعد صحابيا ولا يجب عليه ان يعمل بما امره به في تلك الحالة والله أعلم».

[7]. الاصابة، ابن حجر، ج1،ص9. وأما من رآه بعد موته قبل دفنه صلى الله عليه وسلم فلا يكون صحابيا كأبي وذؤيب الهذلي الشاعر فإنه رآه قبل دفنه.

[8]. فتح الباری، ابن حجر، ج7،ص3:اما من رآه بعد موته وقبل دفنه فالراجح انه ليس بصحابي والا لعد من اتفق ان يرى جسده المكرم وهو في قبره المعظم ولو في هذه الاعصار وكذلك من كشف له عنه من الأولياء فرآه كذلك على طريق الكرامة.

[9]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏58، ص 238.

[10]. صحییح البخاری، باب اثم من کذب علی النبیء، ح110.

[11]. عمدة القاری، العینی،ج35، ص36، باب من رای النبی فی المنام. فقد رآني قيل معناه أن رؤياه صحيحة لا تكون أضغاثا ولا من تشبيهات الشيطان.

[12].فتح الباری، ابن حجر، ج13، ص338.



[13]. فقد قال الإمام النووي في شرح قول مسلم في "الكشف عن معايب رواة الحديث" من "صحيحه " (1/115):(لا يجوز إثبات حكم شرعي به - أي بالرؤيا المناميه - لأن حالة النوم ليست حالة ضبط وتحقيق لما يسمعه الرائي وقد اتفقوا على أن من شرط من تقبل روايته وشهادته أن يكون متيقظاً لا مغفلاً، ولا سيئ الحفظ ولا كثير الخطأ ولا مختل الضبط والنائم ليس بهذه الصفة فلم تقبل روايته لاختلال ضبطه.

[14]. الجامع فی المولد، مجموعة من المؤلفین، ج9،ص41.

[15]. صحییح البخاری، باب اثم من کذب علی النبیء، ح110.

[16]. شرح صحیح مسلم، النووی، ج15،ص26.

[=inherit !important][=X-LocaleSpecific]

[/]

موضوع قفل شده است