همه چيز در پرتو انديشه!
تبهای اولیه
قال على عليه السلام:
«الا لا خَيْرَ فى عِلْمٍ لَيْسَ فيهِ تَفَهُّمٌ، الا لاخَيْرَ فى قِرائَةٍ لَيْسَ فيها تَدَبُّرٌ، الا لاخَيْرَ فى عِبادَةٍ لا فِقْهَ فيها»؛
«آگاه باشيد! علمى كه در آن فهم نباشد فايدهاى ندارد. بدانيد! قرائت قرآن اگر همراه با تدبّر و انديشه (در معانى آن) نباشد بىفايده است. آگاه باشيد! عبادتى كه در آن تفكّر و انديشه نباشد خيرى ندارد».[1]
سؤال: در جمله اوّل مىخوانيم: «علمى كه در آن فهم نباشد خيرى ندارد» مگر مىشود علم و دانشى بدون تفهّم حاصل گردد؟
پاسخ: بله، بسيار است علم و دانشهايى كه حاصل آن تنها ذخيره كردن مشتى دانستنىها و قواعد يا فورمولهاى خشك است كه صاحب آن، در آن تفكّر نمىكند و به نتيجه آن نمىانديشد. دانشمندى كه توانست هسته اتم را بشكافد و اين نيروى عظيم را آزاد كند، براى چه هدفى اين كار را كرد؟ آيا هدفش نابودى همه موجودات زنده و از بين بردن تمام آثار حيات و زندگى در شهر «ناكازاكى» و «هيروشيماى» ژاپن بود، كه هنوز هم بعد از دهها سال متأسّفانه آثار شوم آن موجود است!؟ يا منظورش توليد نيروگاههاى برق بود، تا به وسيله آن جهان را روشن كند و چرخهاى كارخانجات را به گردش درآورد و استفادههاى مثبت فراوان ديگر از آن بشود؟
متأسّفانه بسيارى از دانشمندان مادّى در علوم و دانشهاى خويش تفهّم ندارند، بدين جهت دنيا تبديل به ظلمتكدهاى مىگردد. دنيايى كه دانشمندان آن هدفى جز لذّات مادّى ندارند و براى آنها تفاوتى نمىكند كه با اختراعات و اكتشافات آنها كارخانجات داروسازى فعّال شود يا كارخانجات بمبسازى، بلكه هر كدام درآمد بيشترى عايد آنها كند و دلارهاى فزونترى به جيب آنها سرازير نمايد، همان را ترجيح مىدهند! چنين دنيايى حقيقتاً ظلمتكده و چنان دانشى در حقيقت زيانبار است!
در جمله دوم مىخوانيم: «آگاه باشيد تلاوت قرآن اگر توأم با انديشه نباشد سودى ندارد» آرى، بسيارند كسانى كه قرآن تلاوت مىكنند، ولى مورد لعن قرآن هستند![2] زيرا به دستورات اين نسخه شفابخش آسمانى عمل نمىكنند؛ آنها هنگامى كه آيات مربوط به غيبت را مىخوانند، در حالى كه خود غيبت مىكنند مورد لعن اين آيات قرار مىگيرند! هنگامى كه آيات مربوط به ربا را قرائت مىكنند، در حالى كه آلوده به اين گناه بزرگ و كثيف هستند، مورد لعن آيات ربا واقع مىشوند! و همچنين در ساير آياتى كه به آن عمل نمىكنند.
«تدبّر» از ريشه «دَبْر» (بر وزن ابر) گرفته شده و به معناى عاقبتانديشى است، تلاوتكننده قرآن هنگام تلاوت آيات شريفه بايد به عاقبت كسانى كه آيات تلاوت شده در مورد آنها سخن مىگويد بينديشد كه قرائت يك آيه همراه با تدبّر از يك ختم قرآن بىتدبّر ارزشمندتر است!
در جمله سوم مىفرمايد: «عبادت بدون تفكّر هم فايدهاى ندارد». آيا هنگامى كه در مقابل پروردگار مىايستيم و آيات بلند و پرمحتواى سوره حمد را مىخوانيم، در معانى آن آيات تفكّر مىكنيم؟ وقتى به «ايَّاكَ نَعْبُدُ وَ ايَّاكَ نَسْتَعينُ» مىرسيم، نگاهى به قلب خويش كنيم و ببينيم آيا حقيقتاً فقط خدا را مىپرستيم و فقط از او كمك مىگيريم؟ يا هواىپرستى، مالپرستى، مقامپرستى در كُنج دل ما جايى براى پرستش خدا نگذارده است!؟ هنگامى كه به تشهّد مىرسيم و به يگانگى خداوند شهادت مىدهيم، سرى به قلب خويش بزنيم و ملاحظه كنيم كه آيا هيچ بتى در خانه قلب ما وجود ندارد، يا اين خانه خدا به اشغال انواع بتها در آمده است؟ آرى بايد عبادت همراه با تفكّر باشد، چرا كه يك عبادت همراه با تفكّر مىتواند سرنوشت ما را متحوّل و دگرگون نمايد.
[1] - اصول كافى، كتاب فضل العلم، باب صفة العلماء، حديث سوم.
[2] - ميزان الحكمة، باب 2311، حديث 16250،( جلد 8، صفحه 90).