جمع بندی چگونه ولی فقیه غیر معصوم ، حق دارد بر خلاف شرع دستور دهد؟

تب‌های اولیه

68 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه ولی فقیه غیر معصوم ، حق دارد بر خلاف شرع دستور دهد؟


چگونه ولی فقیه غیر معصوم ، حق دارد بر خلاف شرع دستور بدهد؟

توضیح: این پست از موضوع زیر جدا شده است:

http://www.askdin.com/thread28037.html#post351566


با نام و یاد دوست


[RIGHT]

[CENTER]






[/CENTER]


[/RIGHT]


با سلام به شما دوست عزیز

a1ireza;354452 نوشت:
چگونه ولی فقیه غیر معصوم ، حق دارد بر خلاف شرع دستور بدهد؟

چند نکته:
اول
هر مسلمان دوازده امامی که مقلد یکی از مراجع تقلید بوده و رساله مرجع محترم تقلید را در خانه دارد، و به باید و نبایدهای آن گردن می نهد، در واقع امر و نهی او را امر و نهی خدا و رسول و امامان معصوم دانسته و بدون هیچگونه تبعیضی، همه آن را محترم و لازم الاتباع می شمرد، در واقع دانسته و ندانسته ولایت مرجع تقلید را ولایت رسول الله می داند، و این همان چیزی است که حضرت امام خمینی رحمة الله فرمودند که:

ولايت فقيه يك چيزى است كه خداى تبارك و تعالى درست كرده است. همان ولايت رسول اللَّه هست(1)

پس بی شک و تردید هرچه فقیه جامع الشرائط حکم کند حکم الله است.

دوم
یکی از تقسیم بندی های احکام شرعی، اولویت بندی و تقسیم آنها به مهم و غیر مهم است، مثلا تمام واجبات و محرمات فرعی (که در جای خود از اهمیت بالائی برخوردار است) در برابر اصول عالیه دین مبین اسلام، غیر مهم است، لذا اگر میان آنها و مصالح مسلمین و کشور اسلامی تعارض باشد، مصالح مسلمین و نظام اسلامی مقدم است، و این تشخیص فقط از عهده متخصص امر بر می آید، به مثال زیر دقت کنید:

استعمال دخانیات حلیت ابتدائی داشته و در علم اصول برای اصالة البرائة بعنوان مثال استفاده می شود، یعنی هرچیزی که نهی از شارع نرسیده باشد اصل برائت و حلال بودن درباره آن جاری است، مانند توتون که هیچ آیه و روایتی درباره حرمت آن وجود ندارد، اما وقتی مسئله مهمی پیش آید، مانند استثمار و استعمار جامعه مسلمین، مرجع تقلید آگاه به شرائط زمان، حلال بیّن و مسلّم را در حد محاربه با امام زمان بالا می برد.

میرزای بزرگ می فرماید:
الیوم استعمال توتون و تنباکو بای نحو کان حرام و مرتکب در حکم محارب با رسول خدا (ص)و امام زمان است.
فتوای فوق بر خلاف یک حکم خلاف شرع (غیر مهم=حلال بودن استعمال تنباکو) است به جهت رسیدن به یک هدف مهم تر و آن، خارج کردن جامعه اسلامی ایران از زیر بار استعمار انگلیس است.

براستی چه اتفاقی افتاده که کشیدن قلیان، در حد محاربه با رسول خداست؟!
می توان ادعا کرد اگر کسی صدها نفر را به قتل برساند چنین حکمی ندارد، اما کشیدن قلیان و سیگار محاربه با امام زمان باشد!!

ناگفته پیداست که امر مهمی پیش آمده است که منشأ چنین فتوای به ظاهر خلاف شرعی گشته است، لذا در همان زمان برخی از آخوندهای بی سواد و درباری، برای مبارزه با فتوای میرازی بزرگ، بر روی منبر قلیان کشیدند و به زعم باطل خویش، حلال بودنش را فریاد کردند.

در حالیکه میرزای بزرگ استعمار انگلیس را می دید و آنها یک مسئله ساده فقهی را، اما در مقابل امام خمینی درباره فتوای میرزا چنین فرمود:
آميرزا محمد تقى شيرازى- سلام اللَّه عليه- از توى حلقوم انگلستان بيرون كشيد؛ آخوند مرتجع است يا تو؟ آن نصف سطر ميرزاى شيرازى- رضوان اللَّه عليه- مملكت ما را از تو حلقوم خارجيها بيرون كشيد: «اليوم استعمال دخانيات حرام است، معارضه با امام زمان است». اين يك كلمه، يك ملت را وادار كرد كه مخالفت كند. چرا اين قدرت را مى‏شكنيد؟(2)

آیة الله خامنه ای اختیارات فقیه را در چهار چوب مسائل فرعی دین دانسته و حضرت امام رحمة الله پاسخ ایشان را چنین دادند:

جناب حجت الاسلام آقاى خامنه‏ اى، رئيس محترم جمهورى اسلامى- دامت افاضاته پس از اهداى سلام و تحيت، من ميل نداشتم كه در اين موقع حساس به مناقشات پرداخته شود. و عقيده دارم كه در اين مواقع سكوت بهترين طريقه است. و البته نبايد ماها گمان كنيم كه هر چه مى‏گوييم و مى‏كنيم كسى را حق اشكال نيست. اشكال، بلكه تخطئه، يك هديه الهى است براى رشد انسانها. لكن صحيح ندانستم كه جواب مرقوم شريف و تقاضايى كه در آن شده بود را به سكوت برگزار كنم. لهذا، آنچه را كه در نظر دارم به طور فشرده عرض مى‏كنم.

از بيانات جنابعالى در نماز جمعه اين طور ظاهر مى‏شود كه شما حكومت را كه به معناى ولايت مطلقه‏ اى كه از جانب خدا به نبى اكرم- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- واگذار شده و اهمّ احكام الهى است و بر جميع احكام شرعيه الهيه تقدم دارد، صحيح نمى‏دانيد. و تعبير به آنكه اين جانب گفته‏ ام حكومت در چهارچوب احكام الهى داراى اختيار است بكلى بر خلاف گفته‏ هاى اين جانب بود. اگر اختياراتِ حكومت در چهارچوب احكام فرعيه الهيه است، بايد عرضِ حكومت الهيه و ولايت مطلقه مفوضّه به نبى اسلام- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- يك پديده بى‏ معنا و محتوا باشد و اشاره مى‏كنم به پيامدهاى آن، كه هيچ كس نمى‏تواند ملتزم به آنها باشد: مثلًا خيابان كِشيها كه مستلزم تصرف در منزلى است يا حريم آن است در چهارچوب احكام فرعيه نيست. نظام وظيفه، و اعزام الزامى به جبهه ‏ها، و جلوگيرى از ورود و خروج ارز، و جلوگيرى از ورود يا خروج هر نحو كالا، و منع احتكار در غير دو- سه مورد، و گمركات و ماليات، و جلوگيرى از گرانفروشى، قيمت گذارى، و جلوگيرى از پخش مواد مخدره، و منع اعتياد به هر نحو غير از مشروبات الكلى، حمل اسلحه به هر نوع كه باشد، و صدها امثال آن، كه از اختيارات دولت است، بنا بر تفسير شما خارج است؛ و صدها امثال اينها.

بايد عرض كنم حكومت، كه شعبه‏ اى از ولايت مطلقه رسول اللَّه- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- است، يكى از احكام اوليه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احكام فرعيه، حتى نماز و روزه و حج است. حاكم مى‏تواند مسجد يا منزلى را كه در مسير خيابان است خراب كند و پول منزل را به صاحبش رد كند. حاكم مى‏ تواند مساجد را در موقع لزوم تعطيل كند؛ و مسجدى كه ضِرار باشد، در صورتى كه رفع بدون تخريب نشود، خراب كند. حكومت مى‏تواند قراردادهاى شرعى را كه خود با مردم بسته است، در موقعى كه آن قرارداد مخالف مصالح كشور و اسلام باشد، يكجانبه لغو كند. و مى‏تواند هر امرى را، چه عبادى و يا غير عبادى است كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامى كه چنين است جلوگيرى كند. حكومت مى‏تواند از حج، كه از فرايض مهم الهى است، در مواقعى كه مخالف صلاح كشور اسلامى دانست موقتاً جلوگيرى كند.

آنچه گفته شده است تا كنون، و يا گفته مى‏شود، ناشى از عدم شناخت ولايت مطلقه الهى است. آنچه گفته شده است كه شايع است، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختيارات از بين خواهد رفت، صريحاً عرض مى‏كنم كه فرضاً چنين باشد، اين از اختيارات حكومت است. و بالاتر از آن هم مسائلى است، كه مزاحمت نمى‏كنم.

ان شاء اللَّه تعالى خداوند امثال جنابعالى را، كه جز خدمت به اسلام نظرى نداريد، در پناه خود حفظ فرمايد.
16 دى 1366
روح اللَّه الموسوي الخمينى‏(3)

همانطور که ملاحظه شد، حضرت امام تماما در محدوده ولایت الهی، احکام را به اصلی و فرعی یا مهم و غیر مهم تقسیم بندی کرده اند و این تقسیم بندی فقط از متخصص امور دینی (فقیه جامع الشرائط) ساخته است.

حال اگر فقیهی در جائی به ظاهر و بر خلاف شرع فتوا یا حکمی صادر نماید،‌ یا موقت بوده و یا به خاطر حکمی شرعی مهم تر بوده است و در هر صورت بر خلاف ولایت الهی نخواهد بود.

موفق باشید.
ــــــــــــــ-
1. صحیفه امام ج 10 ص 308.
2. صحیفه امام ج 9 ص 537.
2. صحيفه امام، ج‏20، ص: 452.

دلایل گفته شده در سخنان آیت الله خمینی که میخواهد از آن ولایت مطلقه فقیه را نتیجه بگیرد نیازمند یک پیش نیاز هست و آن پیش نیاز این است که ما فرض را بر این بگذاریم که اسلام فکر تمامی جوانب را در امر حکومت نکرده است در حالی که اسلام ادعا میکند که یک دین حکومتی هست و گفتن چنین سخنانی زیر سوال بردن اسلام برای رسیدن به مطلوب هست. از نظر من اسلام فکر تمامی جوانب را کرده و ما در محدوده قوانین شرعی میتوانیم حکومت دینی را برپا کنیم و نیازی به زیر پا گذاشتن احکام فرعی و اصلی اسلام نیست. مثلا در مورد همین خیابان کشی که آیت الله خمینی فرمودند حاکم اسلامی میتواند دستور بدهد مسجدی را که در مسیر خیابان هست را خراب کنند و دو تا کوچه اونورتر یا دو تا خیابان اونورتر یک مسجد دیگر بسازند. آیا با انجام دادن این عمل ما مرتکب عملی خلاف شرع شده ایم؟ اگر بگوییم بله و ما نیازمند ولایت مطلقه فقیه هستیم تا بتوانیم چنین عملی را انجام دهیم در واقع با این سخنمان اسلام را زیر سوال برده ایم چرا که گفته ایم اسلام پیش بینی چنین شرایطی را نکرده است و ما مجبوریم حکمی خارج از قوانین شرع صادر کنیم. بیایید تعصب روی اشخاصی که معصوم نیستند را کنار بگذاریم و با منطق به مسئله نگاه کنیم. مثلا در همین رابطه آیت الله خمینی فرموده اند:

http://www.hawzah.net/fa/question/questionview/62682

"اگر بخواهیم در این گونه امور دایره ولایت را به احکام ثانوی محصور کنیم، هرگز نمی‏توانیم تمدن داشته باشیم و همواره جامعه اسلامی گرفتار رکود، درماندگی و عقب افتادگی خواهد بود"

تا قبل از مطرح شدن بحث ولایت مطلقه فقیه اگر کسی چنین سخنانی را میگفت به جرم توهین به اسلام با او برخورد میکردند. در این سخنان گوینده میگوید در بعضی موارد عمل به احکام اسلامی منجر به رکود و درماندگی و عقب ماندگی میشود! آیا این توهین به اسلام نیست؟

با وجود ولایت مطلقه فقیه دیگر ولایت فقه معنایی ندارد بلکه ولایت شخص ولی فقیه برقرار است و او هم در شرایطی که مصلحت بداند و تعیین این مصلحت هم به عهده خود اوست میتواند خلاف شرع هم دستور بدهد.

با سلام به شما دوست عزیز و سائر دوستان

a1ireza;355906 نوشت:
از نظر من اسلام فکر تمامی جوانب را کرده و ما در محدوده قوانین شرعی میتوانیم حکومت دینی را برپا کنیم

ولی فقهای دین با شما موافق نیستند، که اگر بودند مباحثی از قبیل تأثیر زمان و مکان و قوانین اولیه و ثانویه و احکام شرعی اهم و مهم و مسائل مستحدثه را در حوزه درسی و رساله های عملیه مطرح نمی کردند، تمام اینها گویای این است که بخشی از امورات دینی با توجه به شرائط متغیرند، و تنها کسی می توانند این تغییر را بفهمد و حکم کند که تخصصهای گوناگون مربوط به این حکم را دارا بوده و با توجه به همه آنها شرائط را بررسی کرده و نظر دهد و آن کسی نیست جز فقیه جامع الشرائط!

a1ireza;355906 نوشت:
در مورد همین خیابان کشی که آیت الله خمینی فرمودند حاکم اسلامی میتواند دستور بدهد مسجدی را که در مسیر خیابان هست را خراب کنند و دو تا کوچه اونورتر یا دو تا خیابان اونورتر یک مسجد دیگر بسازند. آیا با انجام دادن این عمل ما مرتکب عملی خلاف شرع شده ایم؟

بله مرتکب خلاف شرع شدیم!!
زیرا جابه جا کردن مسجد خلاف شرع است، باید به صلاحدید حاکم باشد.

در مثال فوق دو خلاف شرع سر راه حاکم شرع است:
اول تخریب و جابجائی مسجد.
دوم اخلال در نظم عمومی و امنیت جامعه.

این فقیه است که بررسی می کند از میان این دو خلاف شرع کدامیک انجام شود کم ضررتر است.

تذکر یک نکته خالی از لطف نیست که مباحث فقهی حکومتداری نیاز به تخصص فقهی دارد، اینکه فلان حکم و فتوای ولی فقیه طبق احکام اولیه شرعیه هست یا نیست، یا رعایت اهم و مهم شده یا خیر، یک مسئله فوق تخصصی است که غالب فضلای حوزه حاضر به اظهار نظر درباره آن نیستند،‌ زیرا به شرائط و تخصصهای گوناگونی پیرامون آن نیاز است که اکثرا واجد آن شرائط نیستند.

موفق باشید.

کسانی که 35 سال پیش مردم را دعوت میکردند به اینکه به جمهوری اسلامی رای بدهند میگفتند اسلام یک دین حکومتی هست و ربطی نداره که به 1400 سال پیش تعلق داره بلکه این دین برای تمامی قرون و اعصار هست و تا روز قیامت هم با استفاده از قوانین اسلام میتوان حکومت کرد. اما چیزی که آیت الله خمینی مطرح کرده به این عنوان که اگر ما خود را محدود به قوانین اولی و ثانوی و مدون کنیم نمیتوانیم حکومت کنیم یعنی زیر سوال بردن اسلام. این چگونه دینی هست که اگر به قوانینش عمل شود در برخی موارد به مشکل برمیخوریم؟ از آن بدتر اینکه حرف از عقب ماندگی هم میزنند!

من طرفداری از شخص خاصی نمیکنم اما اعتراض آیت الله منتظری به ولایت مطلقه فقیه بی دلیل نبوده. چیزی که مشخص است همان چیزی هست که آیت الله منتظری فرمودند یعنی ولایت مطلقه فقیه شرک به خداست. وقتی شخص ولی فقیه میگوید قوانین اسلامی ظرفیت پاسخگویی به تمامی جوانب حکومتی را ندارد و باید در برخی موارد خلاف شرع عمل کرد تا تصمیم عاقلانه ای گرفت یعنی اینکه شخص ولی فقیه جای خدا بنشیند و قوانین وضع کند.

بسم الله الرحمن الرحیم

حلال محمد (ص) حلال إلی یوم القیامه و حرامه حرام إلی یوم القیامة
ولی
شاید برای کسی پیش نیامده که احکام ثانوی ای باعث تغئیر و تبصره در حکمی از احکام اولی گردد
و اینکه گفته شود وضعیت حکومت اسلامی ایجاب کند که حکم اولی تبصره بخورد معنایش این است که اسلام ناقص است.

اگر فقیهی فتوی دهد که
مردار غیر مذبوحه را اگر گرسنه ای که از گرسنگی در حال موت است بخورد معنایش این است که اسلام زیر سوال رفته چون حکم اولی این را منع میکند

و اگر ولی فقیهی بنا بر مصالح جامعه اسلامی انجام حج واجب را در دوره زمانی ای جایز نداند
او نیز اسلام را زیر سوال برده چون حج واجب را جایز ندانسته و اضطرار در فقه معنائی ندارد و شرک به خداست.

می توانید توضیح دهید موضوع این شرک چیست آیا آیت الله منتظری ادله فقهی ای که دلالت بر شرک کند و ثابت کند که در اصل شریعت تغئیر صورت گرفته را داده اند ؟

باسپاس

فاتح;356621 نوشت:
اگر فقیهی فتوی دهد که
مردار غیر مذبوحه را اگر گرسنه ای که از گرسنگی در حال موت است بخورد معنایش این است که اسلام زیر سوال رفته چون حکم اولی این را منع میکند

و اگر ولی فقیهی بنا بر مصالح جامعه اسلامی انجام حج واجب را در دوره زمانی ای جایز نداند
او نیز اسلام را زیر سوال برده چون حج واجب را جایز ندانسته و اضطرار در فقه معنائی ندارد و شرک به خداست.

اینکه بگوییم اسلام فکر این شرایط را نکرده و فقها مجبورند احکام شرعی را تعطیل کنند یا خلاف شرع دستور دهند این یعنی زیر سوال بردن اسلام به عنوان دینی که ادعا میکند برای تمامی قرون و اعصار هست. اینکه بعد از محمد پیامبر دیگری مبعوث نشده علتش این است که ما اعتقاد داریم با وجود قرآن و سنت پیامبر و ائمه دیگر حجت بر ما تمام شده و دیگر نیازی به آمدن پیامبری دیگر و دینی دیگر نیست وگرنه اگر نیاز بود خدا این کار را میکرد. پس ما مجبوریم یا کامل بودن دین اسلام را تایید کنیم یا سخن آیت الله خمینی که میگوید محدود شدن به احکام اولی و ثانوی و مدون باعث عقب ماندگی میشود. برخی سعی میکنند که با آوردن مثال هایی مثل همان مثال مسجد بگویند که سخن آیت الله خمینی صحیح است اما چیزی که مشخص است این است که در زمان پیامبر هم خراب کردن مسجد اتفاق افتاد (مسجد ضرار) و پیامبر وقتی دستور به خراب کردن مسجد ضرار داد نگفت که من بخاطر مصلحت فلان حکم شرعی رو تعطیل میکنم یا برخلاف شرع دستور میدهم که این مسجد را خراب کنید پس این خود نشان میدهد که اسلام فکر چنین شرایطی را کرده.

بعد وقتی ما به ولی فقیه اجازه میدهیم که در صورت مصلحت دانستن خلاف شرع دستور دهد این اختیار صرفا محدود به خراب کردن مسجد نیست و میتواند شامل هر چیزی بشود چرا که وقتی دیگر ولایت فقیه صرفا به عنوان ولایت فقه مطرح نباشد دیگر ولی فقیه به هیچ چیزی محدود نیست و میتواند در صورت مصلحت دانستن هر حرامی را حلال کند و این خود میتواند زمینه ساز دیکتاتوری شود.

فاتح;356621 نوشت:
می توانید توضیح دهید موضوع این شرک چیست آیا آیت الله منتظری ادله فقهی ای که دلالت بر شرک کند و ثابت کند که در اصل شریعت تغئیر صورت گرفته را داده اند ؟

این سخن ایشان به شکل خبر مطرح شد که بعدا گفتند که تکذیب شده اما چیزی که مشخص هست این است که آیت الله منتظری از مخالفان ولایت مطلقه فقیه بود و یکی از مواردی که مورد بحث بین ایشان و آیت الله خمینی بود همین مسئله ولایت مطلقه فقیه بود. استدلال ایشان هم در متن خبر این بود که پیامبر هم اختیارات ولایت مطلقه فقیه را نداشته است.

خب کدام قسمت از حرف های ایشان غیر منطقی هست؟ خدا هر دستوری که بدهد قانون هست اما پیامبر و ائمه و ولی فقیه باید دستورات خدا را که همان دین هست اجرا کنند و دستوری خلاف شرع نمیتوانند بدهند اما وقتی ما میگوییم ولی فقیه هر دستوری که بدهد حتی خلاف شرع هم که باشد قانون هست غیر از این است که ولی فقیه را با خدا برابر دانسته ایم؟ آیا این شرک نیست؟

a1ireza;356651 نوشت:
اما وقتی ما میگوییم ولی فقیه هر دستوری که بدهد حتی خلاف شرع هم که باشد قانون هست غیر از این است که ولی فقیه را با خدا برابر دانسته ایم؟ آیا این شرک نیست؟

با سلام و احترام.

نکته ای در این بحث وجود دارد و آن این است که خود ولی فقیه مطلقه به هیچ وجه اعتقاد ندارد که جایی خلاف شرع عمل کرده است. در تفکر بنیانگذار انقلاب اسلامی و این نظریه نیز آمده است که حکومت داری از احکام اولیه اسلام است. با این قید دیگر هر مصلحت سنجی حکومتی که توسط ولی فقیه صورت بگیرد عین دین است.

با تشکر.

مؤمن;356675 نوشت:
نکته ای در این بحث وجود دارد و آن این است که خود ولی فقیه مطلقه به هیچ وجه اعتقاد ندارد که جایی خلاف شرع عمل کرده است. در تفکر بنیانگذار انقلاب اسلامی و این نظریه نیز آمده است که حکومت داری از احکام اولیه اسلام است. با این قید دیگر هر مصلحت سنجی حکومتی که توسط ولی فقیه صورت بگیرد عین دین است.

وقتی ما میگوییم مصلحت شامل هر چیزی میشود و دیگر نمیتوانیم برای آن محدوده ای تعریف کنیم. ولی فقیه هر کاری که خواست میکند و در جواب میگوید مصلحت دیدم که این کار را انجام دهم و طبق قانون کسی نمیتواند ایشان را بازخواست کند. وقتی هم که میگوییم هرچی ولی فقیه گفت عین دین است یعنی ولی فقیه خداست چون هرچه خدا بگوید عین دین است و حتی پیامبر و امامان هم حق ندارند فراتر از دستورات خدا حکمی صادر کنند. با این تعریف ولی فقیه هم ردیف خدا قرار میگیرد و این عین شرک هست.

با سلام به شما دوست عزیز

a1ireza;356503 نوشت:
کسانی که 35 سال پیش مردم را دعوت میکردند به اینکه به جمهوری اسلامی رای بدهند میگفتند اسلام یک دین حکومتی هست و ربطی نداره که به 1400 سال پیش تعلق داره بلکه این دین برای تمامی قرون و اعصار هست و تا روز قیامت هم با استفاده از قوانین اسلام میتوان حکومت کرد. اما چیزی که آیت الله خمینی مطرح کرده به این عنوان که اگر ما خود را محدود به قوانین اولی و ثانوی و مدون کنیم نمیتوانیم حکومت کنیم یعنی زیر سوال بردن اسلام. این چگونه دینی هست که اگر به قوانینش عمل شود در برخی موارد به مشکل برمیخوریم؟ از آن بدتر اینکه حرف از عقب ماندگی هم میزنند!

علم طب و هندسه و سائر علوم دیگر همگی مسائلی فنّی بوده و فقط باید از ناحیه متخصصین به دیگران اطلاع رسانی شود و الا میلیاردها غیر وارد نظر دهند ارزنی نمی ارزد، یکی از آن علوم علم فقه است.

در علم فقه مباحث احکام اولیه و ثانویه و اهم و مهم مطرح بوده و هست و خواهد بود، هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند این تقسیم بندی را از علم فقه جدا کند، که اگر کنند دیگر نامش فقه نخواهد بود.

حاملان وحی یعنی همان امامان معصوم (علیهم سلام الله) بنیان گذار چنین تقسیم بندی هائی بودند، آن بزرگواران باب اجتهاد را تا روز قیامت باز گذاشتند و اگر کسی آن را بسته ببیند اگر مغرض نباشد، بی اطلاع از مبانی فقه بر مبنای اهل بیت است، بی اطلاعانی مانند اهل تسنن که باب اجتهاد را در همان چهار امام (حنبلی، شافعی، مالکی، حنفی) بستند.

a1ireza;356503 نوشت:

من طرفداری از شخص خاصی نمیکنم اما اعتراض آیت الله منتظری به ولایت مطلقه فقیه بی دلیل نبوده.

خدا آیة الله منتظری را رحمت نماید، به کدام منتظری و در کدام فضا و قالب استناد می کنید؟

فضای قانون گذاری: در بیان اختیارات ولایت فقیه در مذاکرات قانون اساسی، و اینکه تنها اوست که از ناحیه خدا حکومت دارند و بقیه هیچند!!

فضای علمی و حوزوی: تدریس عالمانه مباحث ولایت فقیه مطلقه در جمع فضلا و طلاب و نهایتا تدوین پنج جلد کتاب ولایت فقیه.

فضای طرد از قدرت: ملاقات و تعریف و تمجید از کسانی که ضد ولایت فقیه هستند و اشکال گرفتن بر ولایت فقیه.

a1ireza;356503 نوشت:

وقتی شخص ولی فقیه میگوید قوانین اسلامی ظرفیت پاسخگویی به تمامی جوانب حکومتی را ندارد و باید در برخی موارد خلاف شرع عمل کرد تا تصمیم عاقلانه ای گرفت یعنی اینکه شخص ولی فقیه جای خدا بنشیند و قوانین وضع کند.

امام خمینی یکی از همان فقها بوده و از این جهت هیچ تفاوتی میان فقها نیست، یعنی هیچ فقیهی نیست که بگوید در اسلام اهم و مهم نداریم، اولیه و ثانویه نداریم.

خلاصه اینکه تمام احکام اولیه و ثانویه و اهم و مهم همگی اسلامی بوده و در محدده دین اسلام است.

ضمنا حضرتعالی پاسخی برای فتوای میرزای بزرگ (حرام دانستن حلالی مانند توتون) [SPOILER]میرزای بزرگ می فرماید:
الیوم استعمال توتون و تنباکو بای نحو کان حرام و مرتکب در حکم محارب با رسول خدا (ص)و امام زمان است.
فتوای فوق بر خلاف یک حکم خلاف شرع (غیر مهم=حلال بودن استعمال تنباکو) است به جهت رسیدن به یک هدف مهم تر و آن، خارج کردن جامعه اسلامی ایران از زیر بار استعمار انگلیس است.

براستی چه اتفاقی افتاده که کشیدن قلیان، در حد محاربه با رسول خداست؟!
می توان ادعا کرد اگر کسی صدها نفر را به قتل برساند چنین حکمی ندارد، اما کشیدن قلیان و سیگار محاربه با امام زمان باشد!!

ناگفته پیداست که امر مهمی پیش آمده است که منشأ چنین فتوای به ظاهر خلاف شرعی گشته است، لذا در همان زمان برخی از آخوندهای بی سواد و درباری، برای مبارزه با فتوای میرازی بزرگ، بر روی منبر قلیان کشیدند و به زعم باطل خویش، حلال بودنش را فریاد کردند.

در حالیکه میرزای بزرگ استعمار انگلیس را می دید و آنها یک مسئله ساده فقهی را، اما در مقابل امام خمینی درباره فتوای میرزا چنین فرمود:
آميرزا محمد تقى شيرازى- سلام اللَّه عليه- از توى حلقوم انگلستان بيرون كشيد؛ آخوند مرتجع است يا تو؟ آن نصف سطر ميرزاى شيرازى- رضوان اللَّه عليه- مملكت ما را از تو حلقوم خارجيها بيرون كشيد: «اليوم استعمال دخانيات حرام است، معارضه با امام زمان است». اين يك كلمه، يك ملت را وادار كرد كه مخالفت كند. چرا اين قدرت را مى‏شكنيد؟[/SPOILER]مرقوم نکردید!!

موفق باشید.

سلام به شما دوست گرامی

مؤمن;356675 نوشت:
خود ولی فقیه مطلقه به هیچ وجه اعتقاد ندارد که جایی خلاف شرع عمل کرده است. در تفکر بنیانگذار انقلاب اسلامی و این نظریه نیز آمده است که حکومت داری از احکام اولیه اسلام است. با این قید دیگر هر مصلحت سنجی حکومتی که توسط ولی فقیه صورت بگیرد عین دین است.

قطعا همینطور است، فقیه جامع الشرائط نمی تواند جز این بیاندیشد که اگر چنین بود چاپ رساله توضیح المسائل معنا نداشت!

تمام فقهاء عظام برای ابراز نظریات فقهی خود و ارشاد مقلدینشان اقدام به چاپ رساله می کنند، اگر در مسائل فقهی با دیگری اختلاف نداشتند به رساله های یکدیگر ارجاع می دادند، پس نفس چاپ رساله یعنی آنچه من می اندیشم عین دین است.

یک سؤال:
چرا تقلید کردن در احکام فرعی و فردی بر مجتهد حرام است؟
تنها یک پاسخ دارد:
زیرا او به این نتیجه رسیده که آنچه از دین برداشت کرده حق و حقیقت یا به تعبیر شما عین دین است.

بحث ولایت مطلقه فقیه یک پیش نیاز جدی به نام اجتهاد و تقلید و اصل ضرورت فقه دارد و طبعا بررسی این مباحث، به فضائی تخصصی تر از این تاپیک نیاز دارد.

موفق باشید.

جناب صالح حرف من این است که در زمان پیامبر و ائمه (مثلا امام علی که به قدرت رسید) آیا از آنها روایتی هست که آنها گفته باشند بنا به مصلحت مسلمین فلان حکم شرعی را تعطیل میکنم یا خلاف فلان حکم شرعی دستور میدهم؟ اگر نیست چرا ما باید چنین اختیاری را به ولی فقیه بدهیم؟

بعد هم بنده گفتم پیامبر در زمان خودش مسجدی را خراب کرد (مسجد ضرار) اما نگفت برای مصلحت چنین حکمی را برخلاف شرع صادر کردم. یعنی در دین اسلام فکر چنین شرایطی شده و نیازی نیست که ما بگوییم ولایت به هیچ چیزی پایبند نباشد (احکام اولی و ثانوی و مدون)

برای فتوای میرزا محمد تقی شیرازی هم مطمئنا دلیل فقهی و شرعی وجود دارد یعنی دلیلی از درون اسلام نه خارج از اسلام وگرنه اگر این فتوا خلاف شرع باشد مثل این میماند که بگوییم اسلام فکر چنین شرایطی را نکرده است.

با سلام خدمت اقای علیرضا

دو حالت دارد:

1- سئوال میپرسید جهت فهمیدن.

2- سئوال میپرسید صرفا برای پرسیدن و اثبات حرف نه پی بردن به حقیقت.

که بنده امیدوارم شما از نوع اول هستید.

1- بنا به دلایل عقلی و نقلی باید در زمان غیبت امام زمان (عج الله تعالی فرجه شریف ) ولی فقیه وجود داشته باشد.

2- گروهی از عالمان خبره که شرایط خاص دارند و خبره هستند ولی فقیه را که شرایط ویژه ولی فقیه بودن دارد پیدا میکنند که ولی امر مسلمین شود.

___من به شما توصیه میکنم دلایل عقلی و نقلی وجود ولی فقیه در زمان غیبت را بصورت اصولی بررسی کنید.

___شرایط ولی فقیه و شرایط پیدا کردنش را مطالعه کنید و از اهلش بپرسید.

حال این ولی فقیه که شرایط خاصی دارد و توسط افراد خاص پیدا شده و با نظارت این گروه خبره دینی حکومت دینی را اداره میکند ؛

گاهی هم بنا به تشخیص دینی و سیاسی که ان هم در بطن دین است مصلحت بخرج می دهد؛

همانطور که امام حسن علیه السلام بنا به علم دینی اش با مصلحت با معاویه بیعت کرد و گروهی ایراد گرفتند.

همانطور که امام رضا علیه السلام با مصلحت ولی عهد مامون شد.

همره;357281 نوشت:
همانطور که امام حسن علیه السلام بنا به علم دینی اش با مصلحت با معاویه بیعت کرد و گروهی ایراد گرفتند.

همانطور که امام رضا علیه السلام با مصلحت ولی عهد مامون شد.

آیا اعمال امام حسن و امام رضا خلاف شرع بود؟ اگر بگوییم خلاف شرع بود مثل این میماند که بگوییم اسلام فکر چنین شرایطی را نکرده است و اصولا اصل ولایت مطلقه فقیه بر این مبنا شکل گرفته است که اسلام فکر برخی شرایط را نکرده است و ما مجبوریم برای عاقلانه عمل کردن به مصلحت خلاف شرع عمل کنیم و این که بگوییم اسلام که دینی برای تمامی قرون و اعصار هست فکر تمامی شرایط را نکرده (کامل نیست) توهین به اسلام است.

اصل ولایت فقیه میگفت در تمامی امور باید بر اساس نظر اسلام رفتار کرد ولی اصل ولایت مطلقه فقیه میگوید اسلام ناقص است و در برخی امور باید خلاف شرع عمل کرد تا عاقلانه رفتار کرد. در بطن نظریه ولایت مطلقه فقیه توهین به اسلام وجود دارد همانطور که در سخنان آیت الله خمینی میبینیم.

سلام دوست عزیز
تکرار پرسش بدون در نظر گرفتن پاسخ چه وجهی دارد؟

a1ireza;357191 نوشت:
برای فتوای میرزا محمد تقی شیرازی هم مطمئنا دلیل فقهی و شرعی وجود دارد یعنی دلیلی از درون اسلام نه خارج از اسلام وگرنه اگر این فتوا خلاف شرع باشد مثل این میماند که بگوییم اسلام فکر چنین شرایطی را نکرده است.

بارها تأکید شد که مسائل اهم و مهم هردو درون دینی بوده و خارج از اسلام نیست:
صالح;357181 نوشت:
در علم فقه مباحث احکام اولیه و ثانویه و اهم و مهم مطرح بوده و هست و خواهد بود، هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند این تقسیم بندی را از علم فقه جدا کند، که اگر کنند دیگر نامش فقه نخواهد بود.

حاملان وحی یعنی همان امامان معصوم (علیهم سلام الله) بنیان گذار چنین تقسیم بندی هائی بودند، آن بزرگواران باب اجتهاد را تا روز قیامت باز گذاشتند و اگر کسی آن را بسته ببیند اگر مغرض نباشد، بی اطلاع از مبانی فقه بر مبنای اهل بیت است، بی اطلاعانی مانند اهل تسنن که باب اجتهاد را در همان چهار امام (حنبلی، شافعی، مالکی، حنفی) بستند.

پس همه احکام و فتاوائی که فقیه می دهد (حتی همانها که در نظر اول خلاف احکام شرعی است) از ناحیه شرع بوده و نمی توان آنها را خلاف شرع معرفی نمود.

اما اینکه اولیاء دین از کلمه مصلحت را استفاده نکرده باشد:

a1ireza;357191 نوشت:
ر زمان پیامبر و ائمه (مثلا امام علی که به قدرت رسید) آیا از آنها روایتی هست که آنها گفته باشند بنا به مصلحت مسلمین فلان حکم شرعی را تعطیل میکنم یا خلاف فلان حکم شرعی دستور میدهم؟

مسئله مهمی نیست زیرا از کلماتی مانند ضرر، اضطرار، عسر و حرج و غیره بارها و بارها توسط پیامبر و امامان معصوم سلام الله علیهم استفاده شده و ملاک فتاوای مراجع نیز قرار گرفته است، مثل:
مصلحت اندیشی برای یتیم(1)
اضافه کردن هفت رکعت از روی مصلحت اندیشی(2)
حلال شدن برخی محرمات برای مصلحت اندیشی و راحتی مردم مثل اهداء یا خرید و فروش کلیه(3)

در واقع بحث، بحث لفظی شده و کلمات به کار رفته به همان معنای مصلحت است با واژه های دیگر(دقت کنید)

موفق باشید.
ـــــــــــــــ
1. تبصرة المتعلمين في أحكام الدين - ترجمه و شرح، ج‌2، ص: 443.
2. مجله فقه اهل بيت عليهم السلام (فارسى)، ج‌28، ص: 4.
3. حکم اولی خرید و فروش اعیان نجس حرمت است، اما به جهت مصلحت مردم و جلوگیری از عسر و حرج جائز است، ر.ک: جامع المسائل (عربي - للفاضل)، ص: 566.

صالح;357542 نوشت:
تکرار پرسش بدون در نظر گرفتن پاسخ چه وجهی دارد؟

شما چرا پاسخ بنده را در نظر نمیگیرید؟

صالح;357542 نوشت:
پس همه احکام و فتاوائی که فقیه می دهد (حتی همانها که در نظر اول خلاف احکام شرعی است) از ناحیه شرع بوده و نمی توان آنها را خلاف شرع معرفی نمود.

پس چرا با وجود ولایت فقیه آیت الله خمینی بحث ولایت مطلقه فقیه را مطرح کردند؟ سال 58 یادشان نبود و سال 66 یادشان افتاد؟ اگر ولایت فقیه ولایت فقه است و در فقه فکر چنین شرایطی شده است پس نیازی نیست که لفظ مطلقه را به آن اضافه کنیم. اما چیزی که مشخص است این است که ولایت مطلقه فقیه بحثی فراتر از دین و فراتر از قانون هست و بنا بر آن دیگر نظر فقه و قانون مطرح نیست بلکه مصلحت مطرح است مصلحتی که هیچ حد و حصری برای آن مشخص نیست.

a1ireza;357533 نوشت:
آیا اعمال امام حسن و امام رضا خلاف شرع بود؟ اگر بگوییم خلاف شرع بود مثل این میماند که بگوییم اسلام فکر چنین شرایطی را نکرده است و اصولا اصل ولایت مطلقه فقیه بر این مبنا شکل گرفته است که اسلام فکر برخی شرایط را نکرده است و ما مجبوریم برای عاقلانه عمل کردن به مصلحت خلاف شرع عمل کنیم و این که بگوییم اسلام که دینی برای تمامی قرون و اعصار هست فکر تمامی شرایط را نکرده (کامل نیست) توهین به اسلام است.

خیلی حرف پس و پا پیش افتاده ای بود اینهمه اسمون ریسمون بهم بافتن که نداره!

ایا کار امام خلاف شرع بود یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ولایت فقیه ستون فقرات یک حکومت اسلامیست حالا شما قبول ندارید مشکل شما هستش.

اون کشور هایی هم که ولایت فقیه ندارند اصلا دین و سیاست رو از هم جدا کردن.

a1ireza;357557 نوشت:
شما چرا پاسخ بنده را در نظر نمیگیرید؟

پس چرا با وجود ولایت فقیه آیت الله خمینی بحث ولایت مطلقه فقیه را مطرح کردند؟ سال 58 یادشان نبود و سال 66 یادشان افتاد؟ اگر ولایت فقیه ولایت فقه است و در فقه فکر چنین شرایطی شده است پس نیازی نیست که لفظ مطلقه را به آن اضافه کنیم. اما چیزی که مشخص است این است که ولایت مطلقه فقیه بحثی فراتر از دین و فراتر از قانون هست و بنا بر آن دیگر نظر فقه و قانون مطرح نیست بلکه مصلحت مطرح است مصلحتی که هیچ حد و حصری برای آن مشخص نیست.

در ضمن حرف حق را نمی پذیرید حداقل بخاطر زیر سئوال نرفتن خودتان ادب را در گفتمان رعایت کنید .

مثل اینکه دارید با کارشناس صحبت میکنید.

صالح;357189 نوشت:
قطعا همینطور است، فقیه جامع الشرائط نمی تواند جز این بیاندیشد که اگر چنین بود چاپ رساله توضیح المسائل معنا نداشت!

تمام فقهاء عظام برای ابراز نظریات فقهی خود و ارشاد مقلدینشان اقدام به چاپ رساله می کنند، اگر در مسائل فقهی با دیگری اختلاف نداشتند به رساله های یکدیگر ارجاع می دادند، پس نفس چاپ رساله یعنی آنچه من می اندیشم عین دین است.


با سلام و احترام خدمت کارشناس گرامی

به نظر می رسد در فرمایشات بالا دو اشتباه صورت گرفته است: اول برداشت شما از نیت فقیه در چاپ رساله عملیه و دوم تعمیم نابجای حجیت شرعی برای مجتهد و مقلدینش به اصل دین و سایر مؤمنین و مؤمنات. بسیاری از فتاوای مراجع محترم با یکدیگر تعارض دارد از جمله همین مسأله ولایت مطلقه فقیه و این اختلافات بدین معناست که حداقل تمام آنها نمی توانند بطور همزمان نظر دین باشند. ضمن این که بعید نیست هیچ یک نظر دقیق شارع مقدس نباشد که اگر این گونه بود فرقی بین معصوم و غیرمعصوم در خطاپذیری وجود نداشت (دقت شود).

بنابراین فتاوی مراجع عظام نظر دین نیست. مراجع بزرگوار خودشان هم مدعی نیستند که فتاوای ایشان عین سخن خداست بلکه گفته اند این فتاوی مطابق نظر اینجانب است و ان شاء الله مجزی است. این یعنی مرجع تقلید می گوید من ادعا ندارم که این عیناً همان حرف دین است. بسیاری از بایدها و نبایدها در فقه اختلاف نظر میان مراجع بزرگوار است و فکر نکنید اینها مطلق بوده و حتماً نظر خداوند همین است [1، 2].

موفق باشید.:Hedye:

پی نوشت ها:
[1] http://www.askdin.com/thread12723-2.html#post125783
[2] http://www.askdin.com/thread12723-2.html#post126170

a1ireza;356680 نوشت:
وقتی هم که میگوییم هرچی ولی فقیه گفت عین دین است یعنی ولی فقیه خداست چون هرچه خدا بگوید عین دین است و حتی پیامبر و امامان هم حق ندارند فراتر از دستورات خدا حکمی صادر کنند. با این تعریف ولی فقیه هم ردیف خدا قرار میگیرد و این عین شرک هست.

با سلام.

بله ما بر اساس «و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» [1] پذیرفته ایم که قول پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) عین دین است. اما قول هیچ غیرمعصومی چنین جایگاهی را ندارد و به فرمایش شما هم تراز قرار دادن نظر غیرمعصوم با قول معصوم از مصادیق شرک است.

موفق باشید.:Hedye:

پی نوشت:
[1] آیات 3 و 4 سوره مبارکه نجم

همره;357562 نوشت:
خیلی حرف پس و پا پیش افتاده ای بود اینهمه اسمون ریسمون بهم بافتن که نداره!

ایا کار امام خلاف شرع بود یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ولایت فقیه ستون فقرات یک حکومت اسلامیست حالا شما قبول ندارید مشکل شما هستش.

اون کشور هایی هم که ولایت فقیه ندارند اصلا دین و سیاست رو از هم جدا کردن.

کار امام خلاف شرع نبوده همانطور که کار پیامبر در خراب کردن مسجد ضرار خلاف شرع نبود همانطور که قطع نماز در شرایطی که خطر شما را تهدید میکند ایرادی ندارد همانطور که روزه گرفتن که امری واجب است در شرایط بیماری تبدیل به عملی حرام میشود. اسلام فکر تمامی این شرایط را کرده و ما نیاز نداریم خارج از دین عمل کنیم پس نیازی به ولایت مطلقه فقیه نیست.

بنده هم با ولایت فقیه یعنی ولایت فقه مشکلی ندارم با ولایت مطلقه فقیه یعنی ولایت شخص فقیه مشکل دارم.

همره;357564 نوشت:
در ضمن حرف حق را نمی پذیرید حداقل بخاطر زیر سئوال نرفتن خودتان ادب را در گفتمان رعایت کنید .

مثل اینکه دارید با کارشناس صحبت میکنید.

حرف شما حق است و حرف بنده باطل! اگر حرف بنده باطل است باطل بودن آن را نشان دهید وگرنه من هم بلدم پست بدم و فقط ادعا کنم. لطفا کلی گویی هم نکنید و بگید ادب را رعایت کنید اگر بی ادبی و توهینی از بنده سر زده آن را نشان دهید.

مؤمن;357702 نوشت:
بله ما بر اساس «و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» [1] پذیرفته ایم که قول پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) عین دین است. اما قول هیچ غیرمعصومی چنین جایگاهی را ندارد و به فرمایش شما هم تراز قرار دادن نظر غیرمعصوم با قول معصوم از مصادیق شرک است.

پیامبر و امام معصوم بر مبنای هوا و هوس رفتار نمیکنند و اگر دستوری میدهند بر مبنای دین میدهند. کسی که سخنش عین دین است خداست. بنده هم گفتم هم تراز قرار دادن سخن ولی فقیه غیر معصوم با سخن خدا از مصادیق شرک است. معصوم هم سخنش بر مبنای دین است.

a1ireza;357712 نوشت:
پیامبر و امام معصوم بر مبنای هوا و هوس رفتار نمیکنند و اگر دستوری میدهند بر مبنای دین میدهند. کسی که سخنش عین دین است خداست. بنده هم گفتم هم تراز قرار دادن سخن ولی فقیه غیر معصوم با سخن خدا از مصادیق شرک است. معصوم هم سخنش بر مبنای دین است.

بنده هم که همین را عرض کردم برادر.

مؤمن;357702 نوشت:

با سلام.

بله ما بر اساس «و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» [1] پذیرفته ایم که قول پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) عین دین است. اما قول هیچ غیرمعصومی چنین جایگاهی را ندارد و به فرمایش شما هم تراز قرار دادن نظر غیرمعصوم با قول معصوم از مصادیق شرک است.

موفق باشید.

:Hedye:

پی نوشت:
[1] آیات 3 و 4 سوره مبارکه نجم

جناب آقای مومن خواهشا آیات الهی را تفسیر به رأی نفرمائید حتما جمله " فلیتبوأ مقعده من النار " به گوش مبارکتان خورده است
در ضمن شما چه جوابی درباره قول اجماع که کاشفیت از قول معصوم می کند دارید ؟؟؟
مگر یکی از قواعد اصولی قاعده کاشفیت قول معصوم از قول مجمعین نیست ؟؟؟؟
آیا تمام اجماعات در تمام انواعش معصومند ؟؟؟

و اما پاسخ اجمالی به این پست حضرتعالی

ظاهر بسیاری از ادله نقلی ولایت خداوند بر گوهر ذات آدمی است و چیزی که مانع انعقاد این ظهور گردد یا موجب سلب اعتبار ظهور منعقد شده باشد وجود ندارد بلکه دلیل عقلی و نقلی دیگر نیز آن را تأیید می نماید
اما ولایت غیر خداوند بر انسان یعنی ولایت فقیه بر جمهور مردم که از سنخ ولایت تکوینی معصومین علیهم السلام نیست گر چه برخی از ادله نقلی آن است که خود انسان تحت ولایت فقیه عادل است مانند مقبوله عمر بن حنظله که فرمود " جعلته علیکم حاکما " که خطاب به ذوات انسانی است یعنی من فقیه جامع شرایط حکومت را حاکم بر شما قرار دادم و نظیر آیه " انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون " و آیه النبی اولی بالمومنین من انفسهم " که همگی محور ولایت تشریعی را ذوات آدمی معرفی می کنند لیکن طبق ظاهر بعضی از ادله نقلی دیگر آنچه مدار ولایت تشریعی والیان دینی است همانا شؤون و امور جامعه است نه خود ذوات انسانی ، زیرا ظاهر آیه " اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم " این است که رهبران الهی ، ولی امر امت هستند نه ولی گوهر هستی آنها .
و آنچه از سخنان حضرت علی علیه السلام بر می آید آن است که رهبر دینی کسی است که به امر مسلمین و شأن اداره جامعه سزاوارتر باشد " یا ایها الناس ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بامر الله فیه " که منظور از " هذا الامر " همان تدبیر جامعه و اداره امت است نه سیطره بر ذوات آنان

صالح;355877 نوشت:
آنچه گفته شده است تا كنون، و يا گفته مى‏شود، ناشى از عدم شناخت ولايت مطلقه الهى است. آنچه گفته شده است كه شايع است، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختيارات از بين خواهد رفت، صريحاً عرض مى‏كنم كه فرضاً چنين باشد، اين از اختيارات حكومت است. و بالاتر از آن هم مسائلى است، كه مزاحمت نمى‏كنم.

ان شاء اللَّه تعالى خداوند امثال جنابعالى را، كه جز خدمت به اسلام نظرى نداريد، در پناه خود حفظ فرمايد.


سلام
آنچه امام ره فرموده اند از برخی روایات قابل استنباط هست مثل روایتی که پایه های اسلام را معرفی و ولایت را اساس همه می داند بلکه مبنای دعوت به بقیه را ولایت می داند لذاست که عبادات کسانی که اهل ولایت نیستند ارزشی ندارد چه اینکه داعی به این امور ولی الهی است و از غیر این طریق عبادت هم اثر مطلوب خود را نخواهد داشت
و اما قائل شدن تفاوت در حدود اختیارات امام و فقیه از عدم شناخت فقیه به معنای واقعی آن است چه اینکه نسبت فقیه به امام معصوم نسبت امام معصوم به خداست به عبارت دیگر
فقیه عادل همچون آینه صافی است که اراده معصوم و معصوم هم اراده الهی را به نمایش می گذارد پس این فقیه نیست که حکومت می کند بلکه خدای تبارک و تعالی است که حکومت می کند و اما فرض خطا در مورد فقیه هرچند فی نفسه صحیح به نظر می رسد اما از جهت اتصال فقیه به امام معصوم و خداوند متعال در امری که متصدی آنست اقتضای لطف الهی ، مصونیت از خطاست چه اینکه مفهوم عدم آن نصب بدون پشتوانه است و این از لطف و عنایت خدای تعالی و معصوم ع بدور است البته اسباب ظاهری مثل مجلس خبرگان نیز دخیل هستند
والله الموفق

سلام
شیخ انصاری ره در اصول فقه اصلی را مطرح فرمودند که بسیار ارزشمند و علمی است و آن اصل حکومت است
اصل حکومت می گوید یک دلیل می تواند بر ادله دیگر حاکمیت یابد و آنها را از تحت عنوان خاص خارج سازد
به نظر می رسد اصل ولایت هم همینطور است و بر ادله دیگر حاکمیت دارد بطوری که می تواند آنها را از تحت عناوین عادی خودشان خارج سازد
مثلا حق تصرف را از مالک بگیرد یا منع تخریب را بردارد یا وجوب عبادتی مانند حج را منتفی سازد
والله العالم

حامد;357862 نوشت:
اما از جهت اتصال فقیه به امام معصوم و خداوند متعال در امری که متصدی آنست اقتضای لطف الهی ، مصونیت از خطاست چه اینکه مفهوم عدم آن نصب بدون پشتوانه است و این از لطف و عنایت خدای تعالی و معصوم ع بدور است البته اسباب ظاهری مثل مجلس خبرگان نیز دخیل هستند

با سلام.

این حرف اصلاً نمی تواند درست باشد.
خود رهبری هم ادعای مصونیت از خطا به دلیل لطف الهی نمی کنند . پس ما هم نباید چنین اشتباهی بکنیم.
مگر خود رهبری معظم نبودند که زمان صحبت در مورد افزایش جمعیت شیعیان ایرانی فرمودند که :«رهبری هم در این مورد اشتباه کرده است و از خدا طلب مغفرت می کند»؟

به نظر بنده ابتدا بهتر است که کارشناسان یک تعریف صحیح از ولایت مطلقه ی فقیه را بیان کنند.تا آن جایی که بنده تحقیق کرده ام ولایت مطلقه ی فقیه به این معنا نیست که ولی فقیه می تواند خلاف شرع حکم کند و حلالی را ، نعوذ بلله حرام کند.

دوستار اهل بیت;358024 نوشت:
با سلام.

این حرف اصلاً نمی تواند درست باشد.
خود رهبری هم ادعای مصونیت از خطا به دلیل لطف الهی نمی کنند . پس ما هم نباید چنین اشتباهی بکنیم.
مگر خود رهبری معظم نبودند که زمان صحبت در مورد افزایش جمعیت شیعیان ایرانی فرمودند که :«رهبری هم در این مورد اشتباه کرده است و از خدا طلب مغفرت می کند»؟

به نظر بنده ابتدا بهتر است که کارشناسان یک تعریف صحیح از ولایت مطلقه ی فقیه را بیان کنند.تا آن جایی که بنده تحقیق کرده ام ولایت مطلقه ی فقیه به این معنا نیست که ولی فقیه می تواند خلاف شرع حکم کند و حلالی را ، نعوذ بلله حرام کند.


سلام
این جمله ای که شما گفتید بنده حضور ذهن ندارم
آنچه مد نظر است
تایید و هدایت به نحو کلی است ولو اینکه در این میان چند خطای جزئی واقع شد چه اینکه عدم هدایت کسی که خود به رهبری اش دلالت کرده اند دلالت به گمراهی است به نظر شما چنین چیزی از خدا و معصوم ع قابل صدور است ؟
ما نمی گوییم عصمت دارند بلکه از ناحیه ایشان به نحو کلی هدایتها می رسد و باید برسد ولو اینکه در مواردی خطایی پیش بیاید
این را وقتی باور می کنیم که بدانیم شخصیتی مثل رهبر انقلاب در راس جبهه مشهود حق علیه باطل است
اگر امدادها و هدایتهای پنهان و آشکار نباشد هیچگاه این پیروزیها و موفقیتها بدست نمی آمد
والله الموفق

دوستار اهل بیت;358024 نوشت:
ولایت مطلقه ی فقیه به این معنا نیست که ولی فقیه می تواند خلاف شرع حکم کند و حلالی را ، نعوذ بلله حرام کند.

بالقوه این توانایی را دارد.

a1ireza;358054 نوشت:
بالقوه این توانایی را دارد.

سلام
فقاهت و عدالت مقتضی آنستکه تحریم حلال و تحلیل حرام در جهت مصالح عالی تری باشد بطوری که رافع مفسده و تامین کننده مصلحت باشد
مثلا اگر در شهری تشکیل جماعات موجب سوء استفاده دشمنان باشد صحیح است که جماعات منع شوند تا توطئه دشمن خنثی شود
والله الموفق

دوستار اهل بیت;358024 نوشت:
خود رهبری هم ادعای مصونیت از خطا به دلیل لطف الهی نمی کنند . پس ما هم نباید چنین اشتباهی بکنیم.
مگر خود رهبری معظم نبودند که زمان صحبت در مورد افزایش جمعیت شیعیان ایرانی فرمودند که :«رهبری هم در این مورد اشتباه کرده است و از خدا طلب مغفرت می کند»؟

رهبر باید اصلح ترین فرد تو جامعه باشه ،

این کار ایشون که گناه نبود!

این که حضرت علی از مسائلی استغفار میکردند مثل غافل شدن از زن بیوه ای که همسرش شهید شده بود ایا گناه مرتکب شده اند؟

حامد;358084 نوشت:
فقاهت و عدالت مقتضی آنستکه تحریم حلال و تحلیل حرام در جهت مصالح عالی تری باشد بطوری که رافع مفسده و تامین کننده مصلحت باشد
مثلا اگر در شهری تشکیل جماعات موجب سوء استفاده دشمنان باشد صحیح است که جماعات منع شوند تا توطئه دشمن خنثی شود

به هر حال اسلام دینی هست که فکر تمامی جوانب را کرده و نیازی نیست که اختیاری فراتر از شرع به کسی بدهیم.

سلام بر a1irezaی عزیز

نکات زیر بارها بیان شد و از پاسخ دقیق خبری نشد:

1- چرا میرزای بزرگ حلال مسلّمی مانند استعمال تنباکو را حرام و در حد محاربه با رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار داد؟ اگر مصلحت نبود چرا پس از آن فتوا، استعمال تنباکو توسط خود ایشان حلال اعلان شد؟

2- چرا در دروس خارج فقه و اصول حوزه، مباحث اهمّ و مهمّ و اولیّه و ثانویّه و فرعیّه و تزاحم میان دو حکم شرعی و اجتماع امر و نهی و... تدریس می شود؟

3- چرا در کلام امامان معصوم (سلام الله علیهم) و فقهای عظام، کلمات هم معنای مصلحت از قبیل عسر و حرج و ضرر و اضطرار مطرح است؟

با پاسخ دقیق به موارد فوق، نشاط علمی به بحث باز خواهد گشت.

موفق باشید.

a1ireza;358118 نوشت:
به هر حال اسلام دینی هست که فکر تمامی جوانب را کرده و نیازی نیست که اختیاری فراتر از شرع به کسی بدهیم.

سلام
قرار نیست ما به او اختیاری بدهیم بلکه
خود شرع در دایره حاکمیتش به او اختیار داده است .
دیگر بالاتر از این نیست که او فرمان جهاد می دهد و بر همه واجب می شود جان و مال خود را فدا کنند. بالاترش را سراغ دارید ؟
همه احکام دین برای ماست اما دین به او اجازه داد حکم دهد و ما جان فدا کنیم دیگر بالاتر از این ؟
والله الموفق

صالح;358124 نوشت:
1- چرا میرزای بزرگ حلال مسلّمی مانند استعمال تنباکو را حرام و در حد محاربه با رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار داد؟ اگر مصلحت نبود چرا پس از آن فتوا، استعمال تنباکو توسط خود ایشان حلال اعلان شد؟

2- چرا در دروس خارج فقه و اصول حوزه، مباحث اهمّ و مهمّ و اولیّه و ثانویّه و فرعیّه تدریس می شود؟

3- چرا در کلام امامان معصوم (سلام الله علیهم) و فقهای عظام، کلمات هم معنای مصلحت از قبیل عسر و حرج و ضرر و اضطرار مطرح است؟

من از شما میپرسم وقتی که فقه فکر تمامی جوانب را کرده چرا بحث ولایت مطلقه فقیه مطرح شد؟ مگر ما نمیگوییم ولایت فقیه همان ولایت فقه است و فقه فکر تمامی جوانب را کرده؟ مگر نمیگوییم فقه فکر شرایطی را کرده که بر اساس آن میرزای شیرازی چنین فتوایی را بدهد؟ پس چه نیازی هست که ولایت را از محدوده فقه خارج کنیم و آن را مطلق کنیم؟ آیا گفتن اینکه اختیارات فقه کافی نیست به معنای زیر سوال بردن کامل بودن اسلام نیست؟ آیا گفتن اینکه محدود شدن به قوانین فقه موجب عقب ماندگی میشود توهین به اسلام نیست؟

قبل از اینکه ولایت فقیه مطرح شود در آیات و روایات نشانه هایش وجود داشت پس اینگونه نیست که بگوییم پس از 1400 سال آیت الله خمینی یک چیز جدیدی در دین کشف کرده بلکه آیت الله خمینی به پشتوانه آیات و روایات نظریه ولایت فقیه را بنا کرد. اما پشتوانه ولایت مطلقه فقیه چیست؟ آیا آیه یا روایتی ار پیامبر یا ائمه داریم که سخن از رای دادن برخلاف شرع بر مبنای مصلحت کرده باشند؟ چنین چیزی بدعت است چون پشتوانه ای در آیات و روایات ندارد.

حامد;358138 نوشت:
قرار نیست ما به او اختیاری بدهیم بلکه خود شرع در دایره حاکمیتش به او اختیار داده است .
دیگر بالاتر از این نیست که او فرمان جهاد می دهد و بر همه واجب می شود جان و مال خود را فدا کنند. بالاترش را سراغ دارید ؟
همه احکام دین برای ماست اما دین به او اجازه داد حکم دهد و ما جان فدا کنیم دیگر بالاتر از این ؟

پس چرا ولایتش را مشروط به شرع نمیکنیم؟

a1ireza;358147 نوشت:
پس چرا ولایتش را مشروط به شرع نمیکنیم؟

سلام
منظور از شرع احکام اولیه است . دقت کنید !
اما دین و شرع منحصر در احکام اولیه نیست خیلی گسترده تر است
احکام ثانویه هم جزء شرع است
والله الموفق

حامد;358159 نوشت:
منظور از شرع احکام اولیه است . دقت کنید !
اما دین و شرع منحصر در احکام اولیه نیست خیلی گسترده تر است
احکام ثانویه هم جزء شرع است

آیت الله خمینی:

"مقصود از «ولایت مطلقه فقیه» آن است که دایره اختیارات ولی فقیه محدود به احکام اولی و ثانوی و قوانین مدون نیست؛ بلکه هرگاه مصالح عالیه و الزامی جامعه اسلامی ایجاب کند که موقتا برنامه‏ای بر خلاف آنها انجام شود، ولی فقیه می‏تواند به آن کار اقدام نماید."

میبینید؟ نه احکام اولیه نه ثانویه نه قوانین مدون! پس بر مبنای مصلحت (که تعیینش به عهده خود ولی فقیه هست) میتوان هر حکمی صادر کرد حتی خلاف شرع و قانون.

سلامی مجدد بر شما دوست عزیز

سه سؤال را در پستهای متعدد این تاپیک از شما پرسیدم
[SPOILER] نکات زیر بارها بیان شد و از پاسخ دقیق خبری نشد:

1- چرا میرزای بزرگ حلال مسلّمی مانند استعمال تنباکو را حرام و در حد محاربه با رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار داد؟ اگر مصلحت نبود چرا پس از آن فتوا، استعمال تنباکو توسط خود ایشان حلال اعلان شد؟

2- چرا در دروس خارج فقه و اصول حوزه، مباحث اهمّ و مهمّ و اولیّه و ثانویّه و فرعیّه و تزاحم میان دو حکم شرعی و اجتماع امر و نهی و... تدریس می شود؟

3- چرا در کلام امامان معصوم (سلام الله علیهم) و فقهای عظام، کلمات هم معنای مصلحت از قبیل عسر و حرج و ضرر و اضطرار مطرح است؟
[/SPOILER]
اما جوابی ندادید، گویا مایل به ادامه مباحثه نیستید به هرحال گرچه ادامه بحث بی فایده است اما همین مطلب اخیر شما:

a1ireza;358146 نوشت:
من از شما میپرسم وقتی که فقه فکر تمامی جوانب را کرده چرا بحث ولایت مطلقه فقیه مطرح شد؟

یکی از همان تمامی جوانب رعایت اهم و مهم است، بارها به شما عرض شد این بار نیز:
رعایت و تشخیص مسئله اهم و مهم از جانب خداست و کاملا حکمی اسلامی و به عهده فقیه است.
رعایت و تشخیص عناوینی همچون ضرر و اضطرار و عسر و حرج از جانب خدا و اسلامی است.
رعایت و تشخیص حکم در اجتماع امر و نهی از جانب خدا و اسلامی است.

پس کامل بودن فقه به معنای راهکار فقهی داشتن و طبق ادله اهم و مهم بودن است، اما اینکه برای میلیاردها موضوع فقهی که در آینده به وجود می آید حکمی از قبل داشته باشد خیر چنین چیزی را هیچ فقیهی ملتزم نشده است.

همانطور که عرض شد تعریف فقه و ضرورت آن پیش نیاز این بحث است.

موفق باشید.

صالح;358170 نوشت:
پس کامل بودن فقه به معنای راهکار فقهی داشتن و طبق ادله اولی و ثانوی بودن است، اما اینکه برای میلیاردها موضوع فقهی که در آینده به وجود می آید حکمی از قبل داشته باشد خیر چنین چیزی را هیچ فقیهی ملتزم نشده است.

بله در اسلام حکمی راجع به جرائم سایبری نیامده است اما آیا این به آن معنا است که دیگر اسلام جوابگو نیست؟ آیا مجبوریم خارج از فقه دستوری صادر کنیم؟ خیر میتوانیم بر مبنای همان اصول فقهی در این مورد هم حکم صادر کنیم. هنوز هم دلیلی وجود ندارد که برای دوری از "عقب ماندگی" حکمی خارج از دین صادر کنیم.

ما یا مجبوریم کامل بودن دین اسلام را قبول کنیم و محدوده ولایت ولی فقیه را محدود به شرع کنیم یا اگر بخواهیم ولایت را مطلق کنیم و از حالت مشروط بودن خارج کنیم مصلحت لجام گسیخته ما را به ناکجا آباد خواهد برد.

سلامی مجدد به علیرضای عزیز
گرچه شما از بحث طفره می روید ولی لازم است نکاتی که طرح می کنید توضیح داده شوند:

a1ireza;358162 نوشت:
میبینید؟ نه احکام اولیه نه ثانویه نه قوانین مدون! پس بر مبنای مصلحت (که تعیینش به عهده خود ولی فقیه هست) میتوان هر حکمی صادر کرد حتی خلاف شرع و قانون.

حضرت امام خمینی معتقد به ولایت مطلقه ایست که برای پیامبر بوده و هیچ قیدی جز مصلحت اسلام و مسلمین ندارد، پس همین مصلحت اسلام و مسلمین یعنی طبق شرع باشد، برای روشن شدن بحث دوباره مطلب ایشان را که قبلا در همین تاپیک آمد مطالعه کنید:

بايد عرض كنم حكومت، كه شعبه‏ اى از ولايت مطلقه رسول اللَّه- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- است، يكى از احكام اوليه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احكام فرعيه، حتى نماز و روزه و حج است. حاكم مى‏تواند مسجد يا منزلى را كه در مسير خيابان است خراب كند و پول منزل را به صاحبش رد كند. حاكم مى‏ تواند مساجد را در موقع لزوم تعطيل كند؛ و مسجدى كه ضِرار باشد، در صورتى كه رفع بدون تخريب نشود، خراب كند. حكومت مى‏تواند قراردادهاى شرعى را كه خود با مردم بسته است، در موقعى كه آن قرارداد مخالف مصالح كشور و اسلام باشد، يكجانبه لغو كند. و مى‏تواند هر امرى را، چه عبادى و يا غير عبادى است كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامى كه چنين است جلوگيرى كند. حكومت مى‏تواند از حج، كه از فرايض مهم الهى است، در مواقعى كه مخالف صلاح كشور اسلامى دانست موقتاً جلوگيرى كند.

همانطور که قبلا نیز برای شما قسمتهای مهمه را برجسته کردم اما حضرتعالی توجه نکردید، همین قید اسلام و مسلمین داشتن است، پس نمی توان بدون توجه به شرع و رعایت مصلحت اسلام و مسلمین بر خلاف احکام اولیه و ثانویه عمل نمود.

موفق باشید.

a1ireza;358171 نوشت:
بله در اسلام حکمی راجع به جرائم سایبری نیامده است اما آیا این به آن معنا است که دیگر اسلام جوابگو نیست؟

اما اگر مسجدی وسط خیابان قرار گرفت چطور؟
جرایم سایبری از باب تعارض و تزاحم و اجتماع امر و نهی نیست.
ـــــــــــــــ
a1ireza;358171 نوشت:
اگر بخواهیم ولایت را مطلق کنیم و از حالت مشروط بودن خارج کنیم مصلحت لجام گسیخته ما را به ناکجا آباد خواهد برد.

در پست قبلی نوشتم مشروط به مصلحت اسلام و مسلمین است، همانند تحریم تنباکو که از جوابش طفره رفتید!

صالح;358172 نوشت:
حضرت امام خمینی معتقد به ولایت مطلقه ایست که برای پیامبر بوده و هیچ قیدی جز مصلحت اسلام و مسلمین ندارد

پیامبر هم ولایت مطلقه نداشته عزیز. ائمه هم نداشته اند. هرچه پیامبر و ائمه انجام داده اند بر مبنای دین بوده.

صالح;358172 نوشت:
بايد عرض كنم حكومت، كه شعبه‏ اى از ولايت مطلقه رسول اللَّه- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- است، يكى از احكام اوليه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احكام فرعيه، حتى نماز و روزه و حج است. حاكم مى‏تواند مسجد يا منزلى را كه در مسير خيابان است خراب كند و پول منزل را به صاحبش رد كند. حاكم مى‏ تواند مساجد را در موقع لزوم تعطيل كند؛ و مسجدى كه ضِرار باشد، در صورتى كه رفع بدون تخريب نشود، خراب كند. حكومت مى‏تواند قراردادهاى شرعى را كه خود با مردم بسته است، در موقعى كه آن قرارداد مخالف مصالح كشور و اسلام باشد، يكجانبه لغو كند. و مى‏تواند هر امرى را، چه عبادى و يا غير عبادى است كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامى كه چنين است جلوگيرى كند. حكومت مى‏تواند از حج، كه از فرايض مهم الهى است، در مواقعى كه مخالف صلاح كشور اسلامى دانست موقتاً جلوگيرى كند.

در شرع فکر مصلحت مسلمین شده و نیازی نیست که خارج از شرع دستوری صادر کرد. باز هم میگویم خراب کردن مسجد در زمان پیامبر هم انجام شد و پیامبر هم نگفت که این دستورش را بر مبنای مصلحت خارج از دین صادر کرده پس دادن چنین دستوراتی نیازمند این نیست که ما حکمی از احکام اسلام را تعطیل کنیم.

صالح;358172 نوشت:
همانطور که قبلا نیز برای شما قسمتهای مهمه را برجسته کردم اما حضرتعالی توجه نکردید، همین قید اسلام و مسلمین داشتن است، پس نمی توان بدون توجه به شرع و رعایت مصلحت اسلام و مسلمین بر خلاف احکام اولیه و ثانویه عمل نمود.

وقتی تعیین اینکه چه چیز مصلحت است و چه چیز مصلحت نیست در اختیار ولی فقیه باشد آن وقت نه من نه شما نه خبرگان نه هیچ کس دیگر نمیتواند ولی فقیه را بارخواست کند که این حرف تو خلاف مصلحت اسلام و مسلمین است. یعنی قید مطلقه در ولایت مطلقه فقیه راه فراری هست که با استفاده از آن هیچوقت طی هیچ شرایطی نمیشود ولی فقیه را بازخواست کرد. شما به بنده یک حالت (فقط یک حالت) را نشان دهید که بواسطه آن بتوان ولی فقیه را بخاطر حکمی که داده بازخواست کرد؟ وقتی ولایت فقیه در جریان باشد وقتی ولی فقیه حکمی خلاف شرع میدهد میتوان او را بازخواست کرد اما اگر ولایت مطلقه فقیه در جریان باشد ولی فقیه هر حکمی که بدهد عین دین است و نمیتوان او را طی هیچ شرایطی بازخواست کرد.

اگر پست بنده را حذف نکنید مثال هم برایتان میزنم.

کلا طفره رفتید

a1ireza;358177 نوشت:
پیامبر هم ولایت مطلقه نداشته عزیز. ائمه هم نداشته اند. هرچه پیامبر و ائمه انجام داده اند بر مبنای دین بوده.

ولایت مطلقه داشتند مستندات قرآنی و روائی آن ذکر شد و از پاسخش طفره رفتید.
a1ireza;358177 نوشت:
در شرع فکر مصلحت مسلمین شده

رعایت اهم و مهم آن به عهده فقیه گذاشته شده و دلائل شرعی آن را ذکر کردم اما شما طفره رفتید.
a1ireza;358177 نوشت:
و نیازی نیست که خارج از شرع دستوری صادر کرد.

تمام دستورات مصلحت آمیز فقیه، درون دینی است، مستندات آن آورده شد اما شما از پاسخش طفره رفتید.

صالح;358173 نوشت:
در پست قبلی نوشتم مشروط به مصلحت اسلام و مسلمین است، همانند تحریم تنباکو که از جوابش طفره رفتید!

بنده طفره نرفتم شما توجه نکردید. در پست 14 جواب دادم:

"

برای فتوای میرزا محمد تقی شیرازی هم مطمئنا دلیل فقهی و شرعی وجود دارد یعنی دلیلی از درون اسلام نه خارج از اسلام وگرنه اگر این فتوا خلاف شرع باشد مثل این میماند که بگوییم اسلام فکر چنین شرایطی را نکرده است.
"

حالا انتخاب شما چیست؟ آیا میگویید اسلام کامل است و فکر چنین شرایطی را کرده یا اینکه میگویید اسلام ناقص است و فکر چنین شرایطی را نکرده؟ به چه قیمتی میخواهید ولایت مطلقه فقیه را اثبات کنید؟ به قیمت زیر سوال بردن شرع؟

اینکه پاسخی که دادید پاسخ بوده یا طفره رفتن به عهده خوانندگان فهیم کانون
از شما پرسیده شد:
چرا پس از تحریم تنباکو دوباره حلال اعلان شد؟
به جای پاسخ به سؤال فوق این مطلب را نوشتید:

a1ireza;358195 نوشت:
برای فتوای میرزا محمد تقی شیرازی هم مطمئنا دلیل فقهی و شرعی وجود دارد یعنی دلیلی از درون اسلام نه خارج از اسلام

به هر حال میرازی بزرگ پس از مدتی استعمال تنباکو را حلال اعلان کرد، این دو فتوای متضاد چگونه در احکام اولیه شرعی ریشه دارد؟ جز با تشخیص و صلاحدید فقیه.

شما هیچ راهی را برای صلاحدید فقیه نگذاشتید، حق مصلحت اندیشی در هر محیطی عقلائی است، هر مدیری حق مصلحت اندیشی درباره حوزه خود داشته باشد، اما فقیه در حوزه خود که اسلام و مسلمین است حق تشخیص مصلحت اسلام و مسلمین را نداشته باشد؟!
ـــــــــــــ

a1ireza;358195 نوشت:
به چه قیمتی میخواهید ولایت مطلقه فقیه را اثبات کنید؟ به قیمت زیر سوال بردن شرع؟

قیمتش را خدا تقبل کرده و به ما داده و ما آن را پذیرفتیم، اگر قرآن و سنت را قبول ندارید بفرمائید برون دینی بحث کنیم، زیرا مستندات ولایت مطلقه پیامبر را نوشتم و شما جوابی ندادید!

صالح;358193 نوشت:
ولایت مطلقه داشتند مستندات قرآنی و روائی آن ذکر شد و از پاسخش طفره رفتید.

این مربوط به تاپیکی دیگر بود که در همان تاپیک جواب دادم:

"

ولایت ایشان در راستای احکام شرعی بوده یعنی ولایت فقه و هیچوقت پیامبر فراتر از احکام شرعی اعمال ولایت نکرده است اما ولایت مطلقه یعنی ولی فقیه فراتر از احکام شرعی هم میتواند اعمال ولایت کند.

"

صالح;358193 نوشت:
رعایت اهم و مهم آن به عهده فقیه گذاشته شده و دلائل شرعی آن را ذکر کردم اما شما طفره رفتید.

آیا همین مسائل اهم و مهم درون دینی نیست؟

صالح;358193 نوشت:
تمام دستورات مصلحت آمیز فقیه، درون دینی است، مستندات آن آورده شد اما شما از پاسخش طفره رفتید.

اگر درون دینی هست دیگر چه نیازی به ولایت مطلقه فقیه هست؟ مطلقه یعنی بدون محدودیت. مطلقه یعنی محدود نشدن به هیچ چیز. مطلقه یعنی به صرف اینکه ولی فقیه بگوید فلان چیز از نظر من مصلحت آمیز هست دیگر هیچ اعتراضی به او وارد نیست. در چنین راستایی ولی فقیه هر دستوری که بدهد قانونی هست و دیگر نمیتوان مصداقی برای غیر قانونی بودن احکام او پیدا کرد.

صالح;358197 نوشت:
به هر حال میرازی بزرگ پس از مدتی استعمال تنباکو را حلال اعلان کرد، این دو فتوای متضاد چگونه در احکام اولیه شرعی ریشه دارد؟ جز با تشخیص و صلاحدید فقیه.

شرایط زمانه ایجاب میکرده که چنین فتوایی بدهد. وقتی که شر دفع شد آن را حلال اعلام کرد. این فتوا را هم بر مبنای قرآن و سنت پیامبر و ائمه داده نه به سلیقه خودش!

صالح;358197 نوشت:
شما هیچ راهی را برای صلاحدید فقیه نگذاشتید، حق مصلحت اندیشی در هر محیطی عقلائی است، هر مدیری حق مصلحت اندیشی درباره حوزه خود داشته باشد، اما فقیه در حوزه خود که اسلام و مسلمین است حق تشخیص مصلحت اسلام و مسلمین را نداشته باشد؟!

آیا آن مدیر حق دارد به بهانه مصلحت دستوری مغایر قوانین حاکم بر ارگانی که در آن مدیریت میکند بدهد؟ اگر فقیه ادعا دارد که برای اینکه مصلحت مسلمین رعایت شود باید فراتر از دین حکمی صادر کند پس قبول کرده دین فکر شرایطی که پیش آمده را نکرده. آیا این زیر سوال بردن اسلام نیست؟

صالح;358197 نوشت:
قیمتش را خدا تقبل کرده و به ما داده و ما آن را پذیرفتیم، اگر قرآن و سنت را قبول ندارید بفرمائید برون دینی بحث کنیم، زیرا مستندات ولایت مطلقه پیامبر را نوشتم و شما جوابی ندادید!

بنده اگر قرآن و سنت را قبول نداشتم مثل شما بخاطر اینکه ولایت مطلقه فقیه را قبول کنم به خودم میگفتم فقه فکر مصلحت مسلمین را نکرده و ما باید بی حد و حصر به فقیه اختیارات بدهیم.

موضوع قفل شده است