خواهش می کنم یه راهی جلوی پای من بزارید... ( بدخلقی همسر )

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خواهش می کنم یه راهی جلوی پای من بزارید... ( بدخلقی همسر )

سلام من مرد 34 ساله هستم مدت 8 سال است ازدواج کردم .همسر بنده دارای خصوصیات اخلاقی بسیار بدی همچون بدبینی ،فحاشی حتی جلوی کودک 6 ساله مان ،غرزدن های پیاپی،درگیری با همسایه ها ،عدم احترام به بزرگترها ، و عدم رفت و آمد با خانواده اینجانب و .و.و.و....
بوده که بنده هم برای حل این مشکلات هر کاری برای جلب اعتماد ایشان از دستم برآمده انجام داد ه ام . به مشاوره هم رفتیم ولی اثرش در حد سه روز بیشتر نبوده . ایشان احساس میکند من با همه زن ها رابطه دارم ولی من بیشتر از هر چیزی به خانواده ام وابسته ام ولی ایشان نمیخواهند این موضوع را قبول کند .در سال حداقل 9 ماه آن در خانه حرف نمیزند .علاقه مند به گوشه گیری و تنهایی بوده و از وقت گذاشتن برای خانواده بیزار میباشد .
من به خانواده ام وابسته هستم و همیشه امید دارم که مشکل روحی ایشان حل شود ولی متاسفانه روز به روز و سال به سال بدتر میشود.
واااااقعا گیر کردم نمیدونم چکاری باید انجام بدم . از دست بدبینی هاش خسته شدم .به راحتی به دیگران فحش میده. و فکر میکنه از همه سرتره .
برای کودکمان هم وقت نمیزاره .ماهی یه بار خونه رو تمیز میکنه که اونم بعدش صدتا فش و فذیت میده که خونه رو کثیف نکنید .
به شدت به شدت به شدت کینه ای هستش .
نمیدونم طلاقش بدم یا نه .چون من اصلا به طلاق چون به آینده بچه ضربه میزنه اعتقاد ندارم .
فعلا دارم تحملش میکنم . خیلی وقت ها کارمون به درگیری فیزیکی رسیده و کتک زدن ..
به کی قسم بخورم که خسته شدم ..
خواهش میکنم یه راهی جلوی پای من بزارید ......

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: امیدوار



bahman58;353863 نوشت:
سلام من مرد 34 ساله هستم مدت 8 سال است ازدواج کردم .همسر بنده دارای خصوصیات اخلاقی بسیار بدی همچون بدبینی ،فحاشی حتی جلوی کودک 6 ساله مان ،غرزدن های پیاپی،درگیری با همسایه ها ،عدم احترام به بزرگترها ، و عدم رفت و آمد با خانواده اینجانب و .و.و.و....
بوده که بنده هم برای حل این مشکلات هر کاری برای جلب اعتماد ایشان از دستم برآمده انجام داد ه ام . به مشاوره هم رفتیم ولی اثرش در حد سه روز بیشتر نبوده . ایشان احساس میکند من با همه زن ها رابطه دارم ولی من بیشتر از هر چیزی به خانواده ام وابسته ام ولی ایشان نمیخواهند این موضوع را قبول کند .در سال حداقل 9 ماه آن در خانه حرف نمیزند .علاقه مند به گوشه گیری و تنهایی بوده و از وقت گذاشتن برای خانواده بیزار میباشد .
من به خانواده ام وابسته هستم و همیشه امید دارم که مشکل روحی ایشان حل شود ولی متاسفانه روز به روز و سال به سال بدتر میشود.
واااااقعا گیر کردم نمیدونم چکاری باید انجام بدم . از دست بدبینی هاش خسته شدم .به راحتی به دیگران فحش میده. و فکر میکنه از همه سرتره .
برای کودکمان هم وقت نمیزاره .ماهی یه بار خونه رو تمیز میکنه که اونم بعدش صدتا فش و فذیت میده که خونه رو کثیف نکنید .
به شدت به شدت به شدت کینه ای هستش .
نمیدونم طلاقش بدم یا نه .چون من اصلا به طلاق چون به آینده بچه ضربه میزنه اعتقاد ندارم .
فعلا دارم تحملش میکنم . خیلی وقت ها کارمون به درگیری فیزیکی رسیده و کتک زدن ..
به کی قسم بخورم که خسته شدم ..
خواهش میکنم یه راهی جلوی پای من بزارید ......

بسمه‌تعالي
خدمت شما عرض سلام و ادب دارم و از حسن اعتمادتان سپاسگزارم.
ضمن اينكه دشواري شرايط حضرتعالي را درك مي‌كنيم، توجهتان را به نكات زير جلب مي‌كنم:
1- بر پايه توصيفات حضرتعالي، و در صورتيكه خصيصه گمان بد بردن، حمل رفتار بر خصومت، بي اعتمادي و بدبيني ايشان منحصر به شما نباشد بلكه نسبت به ديگران نيز(البته در ساير عرصه‌ها) بدون دليل، چنين رويه‌اي داشته باشند، بايد گفت ايشان مبتلاء به اختلال پارانويا (بدبيني) هستند. هرچند كه علائمي از خودشيفتگي (نارسيسزم) نيز در ايشان مشاهده مي‌شود.

2- اختلال پارانويا از جمله اختلالات شخصيت است، كه در غالب و بلكه مي‌توان گفت در همه موارد درمان آن منوط به روان‌درماني و يا دارو درماني است. بنابراين مراجعه به يك روانشناس باليني به منظور روان‌درماني و يك روانپزشك به منظور دارو درماني ضرورت دارد.

3- تا رسيدن به نقطه مطلوب و درمان، به منظور كنترل و مديريت بدبيني همسر پارانوييد، لازم است:
الف) در همه موارد صداقت پيشه شود و هيچ دروغي به وي گفته نشود. خوب ميدانيم ‌در شرايط عادي و در فضايي كه همسران واجد سلامت رواني هستند، دروغ مي‌تواند مانند يك كبريت خرمن اعتماد را به آتش بكشاند، و وقتي دروغ در شرايط عادي اينگونه مخرب عمل مي‌كند، در وضعيتي كه شخصي بي دليل بي اعتماد باشد، مشخص است كه دروغ چه فاجعه‌اي به بار مي‌آورد ( مراد ما بيان قاعده كلي است و نه تطبيق با حضرتعالي).
ب) سعي شود در بسياري از موارد قبل از اينكه وي چيزي بپرسد به او پاسخ سوالها و درخواستهاي احتمالي داده شود.
ج) لازم است همسران فضاهاي اختصاصي براي هم داشته باشند و در چنين فضايي به اعتمادسازي بپردازند. فضايي مانند قدم زدن با يكديگر، خريد كردن با هم، و...
د)لازم است موضوع از دريچه نگاه وي ديده شود. به اين منظور لازم است حساسيتهاي او مورد توجه جدي قرار بگيرد. در صورت عدم توجه به حساسيتها، تحريك‌پذيري و حساسيت وي بيشتر مي‌شود.
ذ) نبايد حسادت او بواسطه گفتگو و ارتباط با ديگران برانگيخته شود. به اين منظور لازم است محبت به ديگران چندان در حضور ايشان اتفاق نيفتند
ر) لازم است عشق و محبت همسر در قالب كلام و رفتار به وي اثبات شود.
ز) در قالب گفتگوي صميمانه و با لحاظ شرايط ايشان، خطوط قرمز و حريمها مشخص شود و ايشان را به رعايت اين خطوط ملزم نمود.

بر پايه اين نكات در رابطه با ارتباط با خانواده پدري لازم است حتي المقدور بواسطه گفتگو رضايت وي را جلب كنيد و در غير اينصورت به حداقلها اكتفا نماييد. چرا كه لجاجت و عدم توجه به احساسات ايشان، موضوع وخيم‌تر خواهد شد. اما همانطور كه گفته شد اين امر به معني تسليم محض وي شدن نيست، بلكه با رعايت شرايط لازم است خطوط قرمز را رعايت نمايند.

بنده اميدوارم با رعايت اين نكات بهانه‌گيريهاي ايشان كنترل شود، و با پرهيز از شتاب و عجله، براي درمان ايشان و مراجعه به يك متخصص اقدامات لازم را به عمل آوريد تا نوبت پرداختن به طلاق فرا نرسد. ( بررسي موضوع طلاق منوط به اين است كه علي الرغم رعايت نكات فوق و همچنين اقدامات روانشناختي و پزشكي، اين وضعيت همچنان به قوت خود باقي باشد. در اين فرض مي‌توان به تحليل و بررسي طلاق و اثار آن پرداخت كه آيا طلاق بهتر است يا ادامه روند موجود)
از خداي بزرگ زندگي مشترك همراه با آرامش را براي حضرتعالي و همسر محترمتان مسئلت دارم. حضرتعالي نيز ايشان را از دعاي خير خويش محروم نفرماييد.

*بسم ألله...*
سلام
از اینکه غمین هستین ناراحت شدم و از اینکه قصد طلاق ندارین و قوی هستین و فکر چاره و مشاوره هستین خیلی خوشحال شدم.
انشاءالله بانوی گلتون با حمایت بیش از پیش حضرتعالی و توسل به ائمه "علیهم السلام" و مدد الهی حالشون خوب میشه و خونتون با وجود فرزند عزیزتون تبدیل به گلستان.آمین
برادر بزرگوار
خانومتون متاسفانه سردی بر بدنشون غلبه کرده و این بدبینی و تندخویی و خط و نشون کشیدن و عدم تمکین و...همه و همه نشان از سردی و خشکی است که بر مغز نشسته!
خیلی بده اماااااا چاره داره و انشاءالله طی چهار ماه با رعایت فرمایشات و توصیه های جناب استاد امیدوار مهربون و بزرگوار حالشون خوب میشه.
یقین دارم جنابعالی انقدر صبور و مهربون هستین که مثل گذشته مراعات حال ایشون و فرزند دلبندتون رو میکنین و پا به پاشون تا قله سلامتی پیش خواهید رفت! انشاءالله

1)
دود کردن اسفند "هر روز"
2) استشمام عطر شبانگاه "گلاب هر شب زیر بینی گرفته هفت بار نفس عمیق بکشند"
3) ارده با شیره انگور یا "شهد خرما" ۵ وعده صبحانه در هفته
4) روزانه: خرما ۳ عدد ــ زیتون ۷ عدد صبحها ـ مویز ۲۱ عدد ـ بادام درختی ۱۴ عدد "دونه دونه مثل آدامس بجوند"
5) سکنجبین شبی یک لیوان (دو قاشق عسل +دو قاشق عرق نعناع+ یک قاشق سرکه انگور طبیعی) در یک لیوان ریخته و مابقی آب جوشیده گرم بریزند و نقبل از خواب نوش جان کنن.
6) ماساژ سر پا و پنجه پا "با روغن کنجد یا سیاه دانه" ده دقیقه صبح و شب
7) شانه زدن موها با شانه ریز و یا برس فلزی آرام آرام در حالت نشسته
8) بادکش کتف ۲۱ مرحله، یک شب درمیان "لیوان و پنبه الکل یا با دستگاه بادکش"
9) حجامت عام "بین دو کتف" در فصل حزیران (بیست چهرم خرداد تا ششم تیر)
10) ترک غذاهای سودازا خصوصا شبها (عدس،بادمجان،سوسیس و کالباس و خیارشور،سس و ادویه تند،گوشت گوساله و گاو،چای سیاه و سبز،قهوه و نسکافه و نوشابه و دوغ،سرخ کردنی ها،سیگار و قلیان)
*** به جای چای لطفا دم کرده بهارنارنج میل کنین.
(حدود دو قاشق غذاخوری گل بهارنارنج به ازای هر نفر در قوری چینی ریخته و آب جوش یک لیوان به ازای هر نفر اضافه کنید و بیست دقیقه روی شعله غیرمستقیم و بعد صاف کنید و با کمی نبات نوش جان کنید)

نقل قول:
سلام من مرد 34 ساله هستم مدت 8 سال است ازدواج کردم .همسر بنده دارای خصوصیات اخلاقی بسیار بدی همچون بدبینی ،فحاشی حتی جلوی کودک 6 ساله مان ،غرزدن های پیاپی،درگیری با همسایه ها ،عدم احترام به بزرگترها ، و عدم رفت و آمد با خانواده اینجانب و .و.و.و....
بوده که بنده هم برای حل این مشکلات هر کاری برای جلب اعتماد ایشان از دستم برآمده انجام داد ه ام . به مشاوره هم رفتیم ولی اثرش در حد سه روز بیشتر نبوده . ایشان احساس میکند من با همه زن ها رابطه دارم ولی من بیشتر از هر چیزی به خانواده ام وابسته ام ولی ایشان نمیخواهند این موضوع را قبول کند .در سال حداقل 9 ماه آن در خانه حرف نمیزند .علاقه مند به گوشه گیری و تنهایی بوده و از وقت گذاشتن برای خانواده بیزار میباشد .
من به خانواده ام وابسته هستم و همیشه امید دارم که مشکل روحی ایشان حل شود ولی متاسفانه روز به روز و سال به سال بدتر میشود.
واااااقعا گیر کردم نمیدونم چکاری باید انجام بدم . از دست بدبینی هاش خسته شدم .به راحتی به دیگران فحش میده. و فکر میکنه از همه سرتره .
برای کودکمان هم وقت نمیزاره .ماهی یه بار خونه رو تمیز میکنه که اونم بعدش صدتا فش و فذیت میده که خونه رو کثیف نکنید .
به شدت به شدت به شدت کینه ای هستش .
نمیدونم طلاقش بدم یا نه .چون من اصلا به طلاق چون به آینده بچه ضربه میزنه اعتقاد ندارم .
فعلا دارم تحملش میکنم . خیلی وقت ها کارمون به درگیری فیزیکی رسیده و کتک زدن ..
به کی قسم بخورم که خسته شدم ..
خواهش میکنم یه راهی جلوی پای من بزارید ......

سلام ...
آقایونی که به خانواده خودشون خیلی خیلی وابسته باشن ... برن با مادرشون مشورت کنن تا با زنشون ... خانومشون رو در سطح خودشون نبینن ... چنین مشگلاتی برای اون خونواده بوجود میاد ...

اگر ایشون مقاله شما رو میخوند و میخواست از خودش دفاع کنه ... به نظر شما حرف حساب ایشون چی بود ... چی میگفت ؟؟؟

سلام

نقل قول:
آقایونی که به خانواده خودشون خیلی خیلی وابسته باشن ... برن با مادرشون مشورت کنن تا با زنشون ... خانومشون رو در سطح خودشون نبینن ... چنین مشگلاتی برای اون خونواده بوجود میاد ...

فکر میکنم مقصود آغازگر موضوع از وابستگی به خانواده , وابستگی به همسر و فرزند هست که چند بار تاکید کردن و در توضیح این مطلب آوردن که

نقل قول:
ایشان احساس میکند من با همه زن ها رابطه دارم ولی من بیشتر از هر چیزی به خانواده ام وابسته ام

نقل قول:
من به خانواده ام وابسته هستم و همیشه امید دارم که مشکل روحی ایشان حل شود

با سلام و عرض تشکر فراوان به دوستان گرامی به خاطر پاسخ و محبت تون

در اصطلاح روانشناسی همسر بنده پارانوئید هستن :
بله دقیقا همسر بنده مشخصات کامل یک فرد پارانوئید را دارن اونم بدون کم و کسر.

نظر من اینه که
هیچ کودکی رو نباید از مادرش جدا کرد حتی اگه مادرش بیمار روانی باشه .
همسر من اگه صد بار هم بمیره و زنده بشه بازم همینه . من نمیگم معصوم هستم و اشتباهی تو برخوردام نداشتم ولی باید باعث بشه جهنم درست بشه توی خونه. همه هم که کامل نیستن .تازه اگه کسی هم اشکالی داشته باشه باید بهش همون لحظه هجوم بیارن و فوش و ناسزا و ..... اصلا تمام تقصیر ها گردن من، ببینید کسی که یک جو از خود گذشتگی نداشته باشه آخه به درد چیه این دنیا یا خودش میخوره .
به من میگه فک نکن من مثل زن های دیگه خر میشم و فراموش میکنم . (تعبیر ایشون از فداکاری و عشق به خانواده ) .
( تازه بیشتر کارایی که به من نسبت میده ساخته تخیلاتشه )

با هماهنگی ایشان نوبت مشاوره گرفتم . مرخصی میگیرم از سر کار میرم تو مطب میشینم تماس میگیرم نیومدی ،میگه تو مشکل داری خودت برو...
دفعه بعد میگم من مشکل دارم بیا منو به دکتر نشون بده به بازم نمیاد .
اواخر میگه من نمیدونم دیگه واسه درست کردن تو باید چیکار کنم .
میاد میگه نماز نمیخونی ( خودش حالا نماز نمی خونه )،شروع کردم نماز خوندم .. موقع نماز میاد متلک بار میکنه اونم وقتی بچمون کنارم وایساده داره ادای نماز رو درمیاره (داره نماز میخونه) سر کارای خانم نمازم گذاشتم کنار . آخه چه عبادتیه که باید بری تو اتاق در رو قفل کنی (منطقه جنگی هم اینطور نیست ).

وقت امتحانشه الان و من بیشتر از گذشته وقت برا بچه مون میزارم تا مزاحم درس خوندنش نشه ، مشغول کارای آشپزخونه بودم درست کرن ناهار و شستن ظرفا، ربع ساعت مونده بود برم سر کار ، میاد میگه به بچه بلند (این کی میخواد شرش رو کم کنه بره سر کار) . هزاران بار بش گفتم میخوای ناسزا به جد واباد من بدی بریم تو اتاق هر چی میخوای بگو ولی جلو بچه چیزی نگو. بازم تکرار میکنه.

جدی میگم میخوام برم پیش یه دعا نویس که کارش خوب باشه شاید بتونه بهم کمک کنه.
آره شاید خنده دار به نظر برسه و آخرتم بشه توی جهنم ولی نمیخوام بیشتر از این بچمون آزار روحی ببینه .
(نظرتون رو به صورت جدی در مورد این پیشنهاد آخریم میخوام چون از نظر پزشکی توی این نوع بیماری هیچ کس نمیتونه به این بیمار( پارانوئید) کمک کنه تا زمانی که بیمار پی نبره که واقعا بیماره ، که ماشاالله در نظر ایشون
همه(همه که میگم همه آدما و اطرافیان) یا سادیسم دارن یا حسودن یا چیزی نباشه بگه میگه زشت قیافن .

بازم ممنون از شما دوستان

*بسم ألله...*
سلام علیکم
آقای Bahman58
خسته هستین حق دارین!
اما
لطفا چند دقیقه ای به عرض حقیر،دقّت بفرمایین!
ممنونم
داداشم بین فضای دیواره شکم و لگن"صفاق جداری" و احشاء داخلی "صفاق احشائی" فضایی هست که هر زمان غلبه حادّ سردی رخ بده و خشکی در درون بدن بالا بره،یعنی خلط سودا بر بدن غالب شه این خلط میریزه در این فضا و بخاراتی از این خلط برخاسته،میشینه
روی مغز!!
حالتهایی دیده میشه از افراد مثلا حرفهایی میزنن خلاف واقع و یا نسبتهایی به دیگران میدن که انگاری دارن تهمت میزنن و یا خدای نکرده دروغ میگن و وقتی این افراد خشمگین شن دیگه نمیتونی جلو یدهانشون رو بگیری و آنچنان راحت توهین میکنن که
اگر فرد مقابل بخواد مثل خود این شخص رفتار کنه یا باید برن کلانتری یا برن دادگاه برای جدایی...!
از نظر این افراد همه روانپزشکان دورازجونشون نیاز به بستری دارن و همه روانشناسان دورازجونشون اختلالات خلقی و همه اشتباه میکنن جز این افراد...
موقع دعوا پرونده هایی که باز میشه و گذشته تا به امروز فرد مقابل مرور میشه و خاطرات تلخ بازگو و فریاد و توهین و تحقیر ادامه داره
تا جاییکه حس کنن پیروز شدن و اون موقع هست که کمی صداشون میاد پایین!
اهل منت کشی یا پا پیش گذاشتن برای آشتی و عذرخواهی نیستن و وقتی بریم سمتشون برق سه فاز آدمو میگیره و دوبااااره روز از نو...
اصولا کینه به دل میگیرن!
اینکه حالا بچه اینجا نشسته نباید حرف بد بزنم ممکنه یاد بگیره و اینکه این مرد همسرم هست و بادی فردا تو چشمش نگاه کنمو اینا...
اصلا اون لحظات در خاطرشون نیست!
اگر بگید بیا بریم دکتر و یا با وساطت خونواده خودشون برن دکتر جرات دارید بگید عزیزم داروهات رو خوردی؟؟دیگه یا محمّداااا....(صلوات ألله علیه و آله
)
درباره دعانویسی بنده اطلاعاتی ندارم وکارشناسان محترم سایت انشاءالله توضیحات لازم رو میفرمایند.
مدت حداقل چهار ماه درمان نیاز هست و حقیر، درمان دارویی توصیه نمیکنم چون تجربه نشون داده در نیمه راه درمان رو رها میکنن و میگن خب خوب شدم و شما مشکل داری خودت دارو بخور!!
توضیحات بالا رو یه مقدار پیاز داغش رو زیاد کردم و این نه برای خدای نکرده زبونم لال اهانت به بانوی گلتون، نه خدا میدونه!
برای اینکه احساس کنین اندکی درکتون میکنم و روزانه با این عزیزان مواجه هستیم و انشاءالله با رعایت مواردیکه در پست قبل تقدیم حضورتون شد بهبودی ایشون هرچه زودتر حاصل شه.آمین
لطفا شما خودتون هم دم کرده بهارنارنج و زعفرونی که در انتها عرض شد بنوشین هم برای تجدید قوا و هم برای آرامش اعصابتون مفید ست انشاءالله.
فرزند دلبندتون رو هم در فصل حزیران اواخر خردادماه به انستیتو حجامت و یا کلینیک های طب سنتی معتبر "زیر نظر دانشگاه" برده تا با حجامت خاص کودکان،گل وجودشون رو تا یک سال مصون از بیماریهای سخت کنید.
اجازه بدید فرزند عزیزتون با همسالان خودش در محیطی امن،بازی کنه تا این تنش و هیجانات تخلیه شه.
شنا برای حضرتعالی و کودکتون مفیده و برای بانو پیاده روی تند همراه با دم و بازدم عمیق و استفاده از زنجبیل در غذا بسیار نافع!
همسر عزیزتون نیاااااز به تأییدتون دارن و هیییییچ چیز در درون انقدر آرومش نمیکنه وقتی که میبینه قبولش دارین و اونو با همین حالاتش دوست دارین و بهش ابراز علاقه میکنین!:ok:
لطفا باز هم مثل گذشته قوی باشین و اجازه ندین این سردی که بر بدن بانو غلبه کرده حاکم شه بین روابطتون و میدونم خیلیییی سخته و آدم واقعا یه جاهایی کم میاره ولی لطف کنین با ایشون مدارا کنین تا این دوران تلخ به حرمت مادر "علیهاسلام" به دوران شادی تبدیل شه و هر سه در کنار هم خوشبخت باشید و تندرست. آمین
[SPOILER]

و تنها اوست شفادهنده روح،روان و جان

bahman58;355598 نوشت:
با سلام و عرض تشکر فراوان به دوستان گرامی به خاطر پاسخ و محبت تون

در اصطلاح روانشناسی همسر بنده پارانوئید هستن :
بله دقیقا همسر بنده مشخصات کامل یک فرد پارانوئید را دارن اونم بدون کم و کسر.

نظر من اینه که
هیچ کودکی رو نباید از مادرش جدا کرد حتی اگه مادرش بیمار روانی باشه .
همسر من اگه صد بار هم بمیره و زنده بشه بازم همینه . من نمیگم معصوم هستم و اشتباهی تو برخوردام نداشتم ولی باید باعث بشه جهنم درست بشه توی خونه. همه هم که کامل نیستن .تازه اگه کسی هم اشکالی داشته باشه باید بهش همون لحظه هجوم بیارن و فوش و ناسزا و ..... اصلا تمام تقصیر ها گردن من، ببینید کسی که یک جو از خود گذشتگی نداشته باشه آخه به درد چیه این دنیا یا خودش میخوره .
به من میگه فک نکن من مثل زن های دیگه خر میشم و فراموش میکنم . (تعبیر ایشون از فداکاری و عشق به خانواده ) .
( تازه بیشتر کارایی که به من نسبت میده ساخته تخیلاتشه )

با هماهنگی ایشان نوبت مشاوره گرفتم . مرخصی میگیرم از سر کار میرم تو مطب میشینم تماس میگیرم نیومدی ،میگه تو مشکل داری خودت برو...
دفعه بعد میگم من مشکل دارم بیا منو به دکتر نشون بده به بازم نمیاد .
اواخر میگه من نمیدونم دیگه واسه درست کردن تو باید چیکار کنم .
میاد میگه نماز نمیخونی ( خودش حالا نماز نمی خونه )،شروع کردم نماز خوندم .. موقع نماز میاد متلک بار میکنه اونم وقتی بچمون کنارم وایساده داره ادای نماز رو درمیاره (داره نماز میخونه) سر کارای خانم نمازم گذاشتم کنار . آخه چه عبادتیه که باید بری تو اتاق در رو قفل کنی (منطقه جنگی هم اینطور نیست ).

وقت امتحانشه الان و من بیشتر از گذشته وقت برا بچه مون میزارم تا مزاحم درس خوندنش نشه ، مشغول کارای آشپزخونه بودم درست کرن ناهار و شستن ظرفا، ربع ساعت مونده بود برم سر کار ، میاد میگه به بچه بلند (این کی میخواد شرش رو کم کنه بره سر کار) . هزاران بار بش گفتم میخوای ناسزا به جد واباد من بدی بریم تو اتاق هر چی میخوای بگو ولی جلو بچه چیزی نگو. بازم تکرار میکنه.

جدی میگم میخوام برم پیش یه دعا نویس که کارش خوب باشه شاید بتونه بهم کمک کنه.
آره شاید خنده دار به نظر برسه و آخرتم بشه توی جهنم ولی نمیخوام بیشتر از این بچمون آزار روحی ببینه .
(نظرتون رو به صورت جدی در مورد این پیشنهاد آخریم میخوام چون از نظر پزشکی توی این نوع بیماری هیچ کس نمیتونه به این بیمار( پارانوئید) کمک کنه تا زمانی که بیمار پی نبره که واقعا بیماره ، که ماشاالله در نظر ایشون
همه(همه که میگم همه آدما و اطرافیان) یا سادیسم دارن یا حسودن یا چیزی نباشه بگه میگه زشت قیافن .

بازم ممنون از شما دوستان



بسمه‌تعالي
ضمن عرض سلام و تحيت
1- حق با شماست، پارانويا يك اختلال شخصيتي است و خصوصيات اختلالات شخصيت اين است كه افراد مبتلا نسبت به بيماري خود هشيار نيستند و منكر بيماري خويش هستند (برخلاف اختلالات رواني مانند وسواس، اضطراب و..)
2- بخشي از مصونيت اطرافيان از چنين رفتارهايي بر پايه پيشگيري است كه اميدوارم به نكات مطرح شده در پست قبلي با عنايت بيشتري نگاه كنيد و آنها را عملي نماييد.
3- راه درمان چنين اختلالي، روان درماني توسط يك روان‌شناس باليني ( ونه يك مشاور يا مددكار) در كنار دارو درماني با مراجعه به يك متخصص اعصاب و روان يا همان روانپزشك است. با توجه به توصيفات شما بنده فكر مي‌كنم مراجعه به يك متخصص اعصاب و روان و مصرف دارو نسبت به رواندرماني، از اولويت بيشتري برخوردار است. هرچند كه در موقع مناسب رواندرماني نيز بايد صورت بگيرد.
4- بنده توصيه به طلاق نمي‌كنم اما اين را بدانيد اگر كودكي شاهد نزاع و مشاجره مكرر والدين باشد، در برخي موارد آسيبي كه اين كودك مي‌بيند به مراتب بيشتر از آسيبي است كه بواسطه طلاق متوجه اين كودك خواهد شد.
5- اگر نظر ما را بخواهيد مراجعه به دعانويس امري غير منطقي و به دور از انتظار است اما تشخيص با شماست!
6- به نظرم توجه به نكات مطرح شده توسط خواهر محترم سركار سادات، مي‌تواند مفيد و راهگشا باشد انشاءالله
براي حضرتعالي از درگاه خداي متعال توفيق روزافزون همراه با نشاط را مسئلت دارم.

نقل قول:
نظر من اینه که من نمیگم معصوم هستم و اشتباهی تو برخوردام نداشتم ولی باید باعث بشه جهنم درست بشه توی خونه. همه هم که کامل نیستن .تازه اگه کسی هم اشکالی داشته باشه باید بهش همون لحظه هجوم بیارن و فوش و ناسزا و ..... اصلا تمام تقصیر ها گردن من، ببینید کسی که یک جو از خود گذشتگی نداشته باشه آخه به درد چیه این دنیا یا خودش میخوره .
به من میگه فک نکن من مثل زن های دیگه خر میشم و فراموش میکنم . (تعبیر ایشون از فداکاری و عشق به خانواده ) .
( تازه بیشتر کارایی که به من نسبت میده ساخته تخیلاتشه )

سلام ...
آخه جناب بهمن 58 ... اینجوری که نمیشه بحث کرد ... شما میفرمایید من معصوم نیستم ...
ولی باید مشخص بشه برای چی ایشون دارن تخیل بافی میکنن ... سررشته این تخیل از کجا اومده ؟؟؟
اینی که شما میگین تمام تقصیرها اصلا گردن من ؟؟؟ چرا ؟؟؟ چرا همچین حرفی میزنید ؟؟؟ مگه شما با ایشون چی کار کردین ؟؟؟
به عنوان مثال اگر ایشون شما رو با یه نامحرم دیده باشن ... حق دارن همیشه بهتون مشکوک باشن ... همیشه بخوان کنترلتون کنن ...
فرض کنیم ایشون شما رو با یه نامحرم دیده باشن .... شبش شما اومده باشین خونه و رفته باشین نماز خونده باشین ... منم باشم میام و شما رو مسخره میکنم ...
مریضی پارانویید هم که از فضا نیومده ... شاید شما و محیطی که شما برای ایشون فراهم کردین چنین بیماری رو برای ایشون بوجود آورده ...

حرف حساب ایشون چی هست ؟؟؟ چرا اینقدر نسبت به شما تخیل بافی میکنن ؟؟؟ آیا چیزی از شما دیدن ؟؟؟
من حدس میزنم ایشون سر مساله ای تعادل فکری و عصبیشون رو از دست دادن .... وگرنه هیچ مادری به فرزند خودش نمیگه این بچه کوچیک کی میخواد شرشو از سر ما کم کنه ....

امکانش هست 2 تا از اون تهمت هایی که راست هستن و 2 تا از اون تهمت هایی که دروغ هستن رو عنوان کنین ....
شاید ایشون حق داشته باشن نسبت به شما تخیل بافی کنن ...

سلام

باید صبر و حوصله به خرج بدید و حتما شروع کنید به عوض کردن اخلاقش
در مورد رفت و امد با فامیل هاتون، خودتون با فامیل هاتون رفت و امد کنید و کاری نداشته باشید که اونم میاد یا نه و نذارید رفتار ایشون باعث بشه رفت و امدتون قطع بشه
فکر کنم ایشون اصلا اشتباهی ازدواج کرده چون یه زن علی الخصوص مادر خانواده باید تمام وقتشو برای بچه و همسرش بذاره چون کار مهم دیگه ای نداره

من اصلا در مورد طلاق نظر خاصی ندارم اما بچه هایی که تو خانواده های پر آشوب زندگی میکنن و بزرگ میشن خیلی بدتر از زندگی با یکی از والدین هست
بعضی وقتا بچه ممکنه یکیشونو داشته باشه و تو یه محیط آروم و بهتر زندگی کنه تا با هر دو تاشون باشه ولی هر روز تو خونه جنگ و دعوا باشه

سلام.
ببخشید کارشناس خوبمون همه نکات روگفتن.
اگراجازه بدید چندنکته بگم:
1)درسته که علائم درهمسرشماکاملا مشابه اختلال موردنظرهست اما درسیستم روان شناختی،بیماران دارای علاطم بسیارشبیه به هم هستند.
پس نمیشه باقطعیت گفت چنین بیماری رودارند.باید حتما توسط روان شناس بالینی چکاب شوند.

2)به گذشته اون خوب دقت کنید.
ارخانوادش بپرسیدآیا درگذشته هم چنین رفتاری داشته؟
در درنوجوانی بحران عاطفی نداشته ؟
درخانه شان کسی چنین سابقه ایی داره؟
آیافحاشی کردن وبدبینی جز خصلت خانوادگی اونهاست؟
به این سوالات دقت کنید گاهی تربیت غلط خانواده باعث بروزچنین مشکلاتی هست؟

ظاهرا همسرشما عشق وعاشقی رو نمیتوانند بپذیرندوباورکنند.مثلا ابراز علاقه شماروباورندارند...بعضی اززنانی که درزندگی درخانه توسط برادرویاپدر ویا کس دیگه دچارتعارض ودرچارحمله روحی شده چنین بلایی سرش میاد.

پس ممکنه مشکلش این مسائل باشه ونه یک اختلال هایی که ذکرفرمودید.

چون اطلاعات داده شده ناقص هست نمیشه نظرقطعی داد..هرطور شده اون رو به پیش روان شنای بالینی ببریدتا نوع اختلال ایشان رو تشخیص یده..که شاید اگرخدابخواد مشکلشون سطحی ترازچیزی باشه که حدس زده اید.

bahman58;355598 نوشت:
جدی میگم میخوام برم پیش یه دعا نویس که کارش خوب باشه شاید بتونه بهم کمک کنه.
آره شاید خنده دار به نظر برسه و آخرتم بشه توی جهنم ولی نمیخوام بیشتر از این بچمون آزار روحی ببینه .

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام

من با دعا موافقم اما در این مورد نمی تونم نظطر بدم و قضاوت یک جانبه هم درست نیت اما یک نکته

bahman58;355598 نوشت:
میاد میگه نماز نمیخونی ( خودش حالا نماز نمی خونه )،شروع کردم نماز خوندم .. موقع نماز میاد متلک بار میکنه اونم وقتی بچمون کنارم وایساده داره ادای نماز رو درمیاره (داره نماز میخونه) سر کارای خانم نمازم گذاشتم کنار . آخه چه عبادتیه که باید بری تو اتاق در رو قفل کنی (منطقه جنگی هم اینطور نیست ).

شما چرا نمازتون رو کنار گذاشتید؟
بخاطر این دعوا ها؟
نماز معتقد نیستید؟
چی شده؟
اگر معتقدید و نماز نمی خونید بهتون می گم شروع کنید به نماز خوند
دست بچتونو بگیرید برید توی اتاق در رو ببنید و باهاش نماز بخونید
برای هر مشکلتون و هر وقت دعوا میشه یک نماز
همیشه وضو بگیرید تا دعوا شروع شد یک نماز ببنید (نماز مستحبی) و همونجور نماز بخونید و بی توجه بشید به دعوا!

می تونید احکام نماز مستحبی رو با توجه به نظر مرجعتون از انجمن فقه بپرسید یا با سایت 09690
پایخگویان انلاین مرتبط باشید
لینکاش پایین هست

bahman58;358388 نوشت:
سلام
همین امروز بهم زنگ میزنه میگه یکی از فامیل های من اومده عکس انتخاباتی شو چسبونده در خونه باباش اینا و ... صد تا فش و ناسزا به من که تو هم باشون همدستی و میخوام شکایت کنم که چرا عکسشو چسبونده در خونه بابام اینا ..
در صورتی که همون فامیل بنده شماره خونه پدرزنمو میخواست من بهش گفتم شمارشونو عوض کردن ندارمش.
من مطمئنم خدایی که همه تصور میکنن وجود نداره . و اگه هست همه رو گذاشته به حال خودشون
من تاوان هر اتفاقی که اون گوشه دنیا بیوفته رو هم باید بدم .

سلام

من یک سوال از شما دارم

آیا شما از کسی که مثلا دیسک کمر داره انتظار دارید که یک یخچال رو بلند کنه؟

یا از کسی که بیمار ریوی هست انتظار دارید کهتو کوره خانه کار کنه؟

یا ...
همسر شما بیمار و رفتارش با توجه به بیماریشون کاملا طبیعیه

کسی که جایی از بدنش درد میکنه آه میکشه و داد و ناله راه میندازه

این رفتارهای همسر شما به منزله همون داد و ناله هاست .

bahman58;358388 نوشت:
تو زمان امتحانات پایان ترم شون من تمام سعی مو کردم تو خونه بچه مزاحمش نشه و کارهای خونه رو هم خودم انجام میدادم .دیروز که امتحاناش تموم شدن به اندازه یه خورده ظرف تو آشپزخونه بود که شستنشون 5 دقیقه بیشتر زمان نمی برد ، میاد میگه حالا که امتحانام تموم شده میخوای خونه رو به گند بکشی .
ای خدایی که وجود نداری خیلی راحتترم که شیطان رو بپرستم تا ترو . حداقل اینه که فکر نمیکنم سر کار رفتم و امید به خدایی دارم که وجود نداره و ناتوانه .

تا حالا پشت ویترین طلا فروشی رفتید ؟

مطمئنا رفتید

دیدید چه زیور آلات زیبا و گران قیمتی اونجا هست ؟

این انگشتر و النگو و... همینجوری از دل خاک بیرون نیومده

اینا رو اونقدر حرارت میدن تا ناخالصی هاش گرفته بشه

بعد از دفع ناخالصی ها دوباره حرارتش میدن تا بتونن به اشکال زیبا و دل ربا درشون بیارن

قیمت انسان خیلی بالاتر از طلاست.

استاد اخلاقی میفرمودند : اگر روزی در زندگی خود کوچکترین مشکلی نداشتید بدانید که خداوند شما را به خودتان واگذار کرده .

دوست عزیز
در روز چند بار به همسرتون ابراز علاقه می کنید و بهش میگید دوستت دارم؟:Gol:

باهم راطه زناشویی دارید یا قطع شده؟:Gol:

اگر دارید آیا او راضی هست یا خیر؟

اگر پزشک نمی روند آیا می تونید روانشناس رو به خانه بیاورید؟

مثلا یک روانشناس با واسطه به طور مخفی با همسرتون حرف بزنند بدون اینکه متوجه بشند که روانشناس اند!

شما هم یک مدت در مورد دکتر حرف نزنید و تلاش کنید مخفیانه یک پزشک به پیششون ببرید و جوری که شک نکنند
و ماجرا بدتر بشه:Gol:
البته ما پیشنهاد میدیم
دنبال عوامل باشید تا بشه کم کرد

به ایشان محبت کنید

خدا گر ز حکمت ببندد دری

ز رحمت گشاید در دیگری

این ما هستیم که خیلی عجولیم

و کان الانسان عجولا


در درنوجوانی بحران عاطفی نداشته ؟
درخانه شان کسی چنین سابقه ایی داره؟
آیافحاشی کردن وبدبینی جز خصلت خانوادگی اونهاست؟
به این سوالات دقت کنید گاهی تربیت غلط خانواده باعث بروزچنین مشکلاتی هست؟

ظاهرا همسرشما عشق وعاشقی رو نمیتوانند بپذیرندوباورکنند.مثلا ابراز علاقه شماروباورندارند...بعضی اززنانی که درزندگی درخانه توسط برادرویاپدر ویا کس دیگه دچارتعارض ودرچارحمله روحی شده چنین بلایی سرش میاد.

با تشکر از دوستان مهربان
بله دقیقا همیشه نسبت به حتی دختر بچه ها و خواسته هایشان حالت مسخره آمیز میگیرند چون در زمان بچگی مادرش عروسکش رو ازش گرفته (مادر ایشان اصلا اهل عطوفت نیستند)
فحاشی و بدبینی جزئ لاینفک خانواده ایشان میباشد
نسبت به عشق و عاشقی که اصلا هیچ حسی ندارن اونم به خاط بدبینی بیش از حدشون هست
برادراش هم چیزی از ارازل و اوباش کم ندارن.

همه این چیزا بعد از ازدواج برام روشن شد
من امیدم رو از دست نمیدم حتی اگه با لجبازی با سرنوشت هم شده باشه و با امید به خدایی که همیشه در طول عمرم احساس میکنم از بالا منو نگاه میکنه موفق میشم
با تشکر بسیار زیاد از دوستان خوبم

[="Tahoma"]بسم الله الرحمن الرحیم،سلام دوست عزیز.مشکلات در روابط زناشویی همیشه وجود داره،در هر خانواده ای،کم یا زیاد.دوست عزیز دقت کنید که ریشه مشکلات از کجاست!یک قلم و کاغذ بر دارید.بنویسید آغاز این مشکلات از چه زمانی بوده؟تمامی متلک های همسرتونو بنویسید توی یک ردیف و توی ردیف دیگه ای حرف ها یا تهمت هایی که بهتون زده.مثلا همسرتون در جایی گفتن "من اصلا ازت خوشم نمیاد" و جایی گفتند"تو اصلا ارزش منو نمی دونی"خب،تو مثال فوق چه نتیجه ای گرفتی؟نتیجه مثال بالا یعنی زن کمبود محبت داره.دقت کنید مثلا بود و منظورم شما نبودی.پس کاری که گفتم رو انجام بدید و نتایج رو بدست بیارید.لازم نیست اینجا بگید.تو کاغذ بنویسید و با خودتون رو راست باشید و صداقت.پس حتما اینکارو انجام بدید.مطلب بعدی،شما ببینید در روابط شخصی و احساسیتون چطور هستید؟مثلا آیا رابطتتون سرد شده؟دقت کن دوست عزیز،هیچ وقت رابطه جنسی تونو قطع نکنید.اگه این روابط سرد بشه قطعا زندگیتون از بین میره.عصبانی نشید و به هیچ وجه درگیری نداشته باشید.اگه همسرتون به شما شک داره و شما با کتک جواب بدید،اینطور واسشون تلقی میشه که فکرشون درسته و ضمن این عنوان،فکر میکنه که شما دوستش نداری!پس دقت کنید چطور رفتاری باهم دارید.مطلب بعدی،لطفا اصلا جواب فحش و تمسخر و متلک هاشو ندید،توی این جور مشکلات بهتره یک طرف کوتاه بیاد،باور کن دوست عزیز کوتاه اومد به منزله شکست یا کم آوردن یا حتی قبول تهمت نیست!مطلب بعدی اینکه سعی کنید با محبت روابطتتونو دوباره گرم کنید نه با حرف و منطق.برای همسرتون هدیه بگیرید از هر مناسبتی برای همسرتون یک شادی و محبت بسازید.اصل زن احساسه و اگه قرار باشه همیشه به هم نگاه عادت و اجبار داشته باشید قطعا زندگیتون تبدیل میشه به زندان و صحنه دعوا.در ضمن دقت کن دوست عزیز ببین آیا نیاز هاشو برآورده میکنی،همیشه در طول روز به همسر ابراز محبت کن.در پایان بگم به طلاق فکر نکن.سعی کن باهم بسازید و سعی کن دوباره دل زنتو بدست بیاری.واسه جلب اطمینانش محبت و . . . یادت نره و سعی کن براش باور بشه دوستش داری.ابراز محبت راه های زیادی داره.مطلب بعدی اینکه سعی کن موقع رفتن به خانه آية الکرسی رو یکبار بخونی.مواد غذایی زیر هم توصیه میکنم:ﻋﺴﻞ - ﺳﯿﺎه داﻧﻪ - ﺷﻨﺒﻠﯿﻠﻪ - اﺳﻄﻮﺧﻮدوس – دارﭼﯿﻦ - زﻧﺠﺒﯿﻞ – اﻧﺠﯿﺮ - روﻏﻦ زﯾﺘﻮن – روﻏﻦ ﮐﻨﺠﺪ – ﺗﻮت - ﭼﻐﻨﺪر - روﻏﻦ دﻧﺒﻪ - روﻏﻦ ﺣﯿﻮاﻧﯽ - ﻫﻞ - ﮔﻠﭙﺮ – ﮔﻞ ﮔﺎوزﺑﺎن - ﻣﯿﺨﮏ – ﮔﻮﺷﺖ ﮔﻮﺳﻔند، ﮔﻮﺷﺖ ﺷﺘﺮ - ﺑﻪ - ﮐﺸﻤﺶ – ﻫﻮﯾﺞ - ﮐﺮﻓﺲ - اﻧﮕﻮر - ﺧﺮﺑﺰه – ﺟﻌﻔﺮی - ﺗﺮه – ﺑﻮﻣﺎدران – رﯾﺤﺎن - ﭘﯿﺎز - ﮐﻨﺠﺪ - ارده – ﺳﯿﺮ ﻧﺨﻮد - ﺷﯿﺮه ﺧﺮﻣﺎ - ﺷﯿﺮه اﻧﮕﻮر – زرد ﭼﻮﺑﻪ - ﺷﻠﻐﻢ - ﭘﻮﻧﻪ - ﻧﻌﻨﺎع - اﺳﭙﻨﺪ – آوﯾﺸﻦ – رازﯾﺎﻧﻪ - ﮔﻼﺑﯽ – ﺳﯿ ﺷﯿﺮﯾﻦ - ﮔﻨﺪم - ﺗﺮب - زﻋﻔﺮان - ﮔﺮدو - ﺳﻨﺒﻞ اﻟﻄﯿﺐ - ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺑﯿﺎن - ﻓﻨﺪق - ﺑﺎدام درﺧﺘﯽ و زﻣﯿﻨﯽ - ﺳﯿﺐ زﯾﺮه -- ﻣﺮزﻧﺠﻮش – آب داغ -ﮐﻨﺪر - زﯾﺮﻓﻮن - ﺑﺎﺑﻮﻧﻪ - ﻟﭙﻪ - ﺧﺎﮐﺸﯿﺮ - ﮐﺪو ﺣﻠﻮاﯾﯽ ، و همچنین سعی کنید غذاهای سرد کمتر بخورید.امیدوارم ناراحت نشده باشی از لحن دوستانه ام.سعی کن عصبانی نشی از دست همسرت.موفق باشی.والسلام

بنام خدا
با سلام خدمت شما دوست گرانقدر
صحبت های دوستانه همه شما عزیزان برای بنده دلگرمی به همراه داره .
من هیچ وقت به ط ل ا ق فکر نخواهم کرد .
تمام نصایح شما را به یاد خواهم داشت و سعی بر انجامشون خواهم کرد .
سپاسگذار شما هستم .


بسمه‌تعالي
ضمن عرض سلام و تحيت محضر شما برادر گرامي
بنده فكر مي‌كنم دوستان و عزيزان توضيحات لازم رو ارائه كرده‌اند و من هم وظيفه شما رو بكارگيري روشهاي گفته شده دوستان ميدونم.
در صورتيكه با جلسات مشاوره و احيانا درمان، وضعيت تغيير نكنه و اگر قرار باشه شما خودتون رو با شرايط عدم اصلاح ايشون وفق نديد، من فكر مي‌كنم راه باقي مانده شما متاسفانه طلاق خواهد بود. چرا با توصيفاتي كه شما مطرح مي‌كنيد وبا لحاظ وضعيت پيش آمده براي شما چه از لحاظ رواني، خانوادگي و حتي عقيدتي( هرچند بنده معتقدم، مطالب شما در رابطه با خالق متعال از روي عصبانيت است اما ادامه اين وضعيت مي‌تواند علاوه بر وضعيت رواني دين شما را نيز تهديد جدي نمايد) طلاق نسبت به اين وضعيت رجحان دارد.
اميدوارم كه يا با پيگيري درمان و جلسات مشاوره و رسيدن به نتيجه مطلوب و يا با كنار آمدن و سازگاري با چنين شرايطي، نيازي به گزينه طلاق نباشد.
براي حضرتعالي از خداي بزرگ عافيت و عاقبت بخيري را مسئلت دارم.

موضوع قفل شده است