جمع بندی چرا رابطه میان تحصیل علم و دیانت در ایران مستقیم و در سایر کشورها بر عکس می باشد؟؟؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا رابطه میان تحصیل علم و دیانت در ایران مستقیم و در سایر کشورها بر عکس می باشد؟؟؟

سلام خدمت دوستان و کارشناسان محترم این سایت ...
سوالی هست که چند وقتیه منو به خودش وا داشته ... چرا رابطه میان تحصیل علم و کمال با دیانت در ایران رابطه ای مستقیم دارد و در سایر کشورها رابطه ای معکوس دارند ...
در محیط کارم ... در اینترنت ... و ... با انسانهای فوق العاده با سوادی آشنا میشم که راه صد ساله رو در یک یا کمتر از یک سال طی کرده اند ... من برای علم و دانش ارزش قایل هستم و براش وقت میزارم ... گاها تا ساعت 1 یا 2 شب بیدار میمونم و در مورد کارم تحقیق میکنم ... ولی یک دفعه کسی رو میبینم که چندین سال از من کوچکتر هست ... ولی آنچنان اطلاعات علمی اش از من بالاتر هست که واقعا بهش قبطه میخورم ... وقتی بر روی چنین آدم هایی تمرکز میکنم ... مهمترین خصوصیت چنین افرادی رو دیانت اونها میدونم ... نزدیک مال حروم نمیشن ... نمازاشون سر وقته ... فکرشون سالمه ... و چهره ای فوق العاده مذهبی دارن ... تقریبا هر انسان باسوادی رو که دیدم انسان مذهبی بوده .... وقتی هم به دانشمندان و عرفای خودمون دقت میکنم مثله ابوعلی سینا ... ابوریحان بیرونی ... رازی .... و .... به همین نکته پی میبرم که هر چقدر انسان مومن تر شود پرده های علمی برای ایشان سهل تر کنار میرود ....

ولی ...

چرا این رابطه در درون کشورهای دیگر کاملا به صورت معکوس است ... مثلا کسی مانند انیشتن به خدا اعتقاد ندارد و میگوید من از دیدن طبیعت و کهکشان ها فقط تحیر میکنم . دانشگاهها رو لاییک میکنن ... دانشمندانشون اکثرا لاییک ... جند وقت پیش یه کارشناس الکترونیک از کشور اندونزی اومده بود شرکت ما ... 26 سالش بود ... چیزهایی رو بلد بود که اگر من 100 ساله دیگه از خدا عمر بگیرم نمیتونم یادبگیرم ... تمام مهندس های شرکت جلوش کم آوردن ... ایشون به خدا اعتقاد نداشت ... ولی برای خودش اعتقاداتی داشت ...

خوب سوال من اینه ...
چرا در کشور خودمون ... هر چی انسان موفق و صاحب علم و دانش میبینم همشون مومن ... خداپرست ... هستند ولی در کشور های دیگر این رابطه دقیقا معکوس هست ... نمیگم آدم های بد اخلاقی هستند ... نمیگم آداب رو رعایت نمیکنن ... اتفاقا خیلی هم انسانهای خوش اخلاق و آداب گرایی هستند ولی به خدا اعتقاد ندارند .

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: حامی




با سلام خدمت شما پرسشگر محترم
برای بررسی سؤالی که فرمودید نیاز به تحقیقات آماری داریم. یعنی براساس یک اطلاعات آماری دقیق می توان اظهار نظر کرد که آیا همه یا اکثر دانشمندان غربی لائیک هستند؟ یا این که معتقدین به خدای یگانه هم زیاد هستند.

فلسفه مادر علوم است و علوم دیگر بچه این مادر هستند.
فلسفه غرب در طول مسیر خود بر خلاف فلسفه اسلامی فراز و نشیب های زیادی را طی کرده است و اغلب از جامعیت برخوردارنیستند.
سخت گیری های و تعصب های کلیسا نسبت به دانشمندان خود سبب گرایش شدید دانشمندان و مخترعین به علم و دانش شده و به همان میزان از دین فاصله گرفتند.
با روی کار آمدن فلسفه پوزیتویسم و تجربه گرا روش تحقیق در دانش بشری محدود به روش تجربی مشاهده، تکرار پذیر شد. البته بسیاری از دانشمندان اذعان داشتند که اگر چه روش ما روی روش تجربی محدود می شود ولی این به معنی این نیست که ما منکر متافیزیک شده ایم. چیزی که هست این است که روش تجربی علمی نفیا و اثباتا کاری به متافیزیک ندارد چون حوزه اش جداست.
بنابراین اگر دانشمندی صرفا روش اش تجربی است به معنی رد متأفیزیک و خدا نیست.
و از سویی هم در کل می پذیریم که شیوه متعصبانه کلیسا سبب دین گریزی شد.
خاص شدن روش سبب پدیدایی تخصص های مختلف و عمیق تر شدن آنها شد.
اما فلسفه اسلامی جامعیت بالایی برخوردار هم از جهت روش شناسی، شناخت شناسی،هستی شناختی و انسان شناسی.
فیلسوف کسی بود که حکیم بود
حکمت هم شامل حکمت نظری و عملی می شد. یعنی انسان شناسی، خداشناسی، ریاضیات و هیأت، سیاست مدن، تدبیر منزل و....
الان چه خبر
در دنیای امروز جهان غرب متحول شده است روش های علمی از تجربی صرف خارج شده و از سویی معنویت به عنوان بعد چهارم رشد در کنار بعد زیستی، اجتماعی و عاطفی مورد پذیرش سازمان بهداشت جهانی شده است.
و معنویت در رشته های مختلف جای خود را باز می کند.

البته در این که انشتین واقعا ملحد بوده باید تأمل بیشتری کرد
رک: تجربه دینی در علم نویسنده: دی پی سینگ مترجم: زاهدانی،زهرا ، نشریه: اطلاع رسانی و کتابداری » کیهان فرهنگی » بهمن 1379 - شماره 172 (1 صفحه - از 62 تا 62)
http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/18975

سلام ...
امیدوارم خوب و سلامت باشین ...
بابت پاسختون و وقتی که گذاشتین تشکر میکنم ... نکته ای که بهش رسیدم این هست که کسانی میتونن به مدارج عالی علمی برسن که ذهنی زیبا ... ساده ... مهربان ... و فارغ از هرگونه کلک و نیرنگ داشته باشند ... این برای خودم مقبول هست ... شما روانشناس هستید و نمونه های آماری زیادی از انسانها رو دیدید ...

جناب حامی ... راستش من خیلی عاشق رشتم هستم ... دیوونه وار ... مخصوصا اینکه با انسان های با سوادی هم در ارتباط هستم ... و همیشه بهشون قبطه میخورم . حتی زمانهایی بوده که فقط برای اینکه مغز بهتر و قویتری داشته باشم نماز شب میخوندم و ذکرهای بخصوصی رو میگفتم ... قرآن گوش میدادم ... قرآن میخوندم و تاثیرات بسیار خوبی هم داشته .... ولی نمیدونم چرا این روشها به مرور زمان باعث میشده خیلی از انواع هوشمندی هام رو از دست بدم ... مثلا مدت زمانی دنبال توحید عملی رفتم ... خیلی هم توش سعی و تلاش کردم .... این مساله باعث شد که خیلی از فرصت هام رو از دست بدم ... یا اینکه باعث شد خیلی از زرنگی های فردیم تحلیل بره ...

میخواستم ازتون سوال بپرسم چگونه انسان میتونه هم از مزایای متدین بودن بهره مند بشه ....و هم به خواسته های خودش برسه .... در عین حال زرنگی های فردی ... فرصت ها .... روابط پیچیده اجتماعی رو از پسش بر بیاد .... چون تجربه شخصیم بهم ثابت کرده که نمیشه به هر دوی این امور رسید ....

نمیدونم تونستم منظورم رو بهتون برسونم یا نه ... خوشحال میشم منو راهنمایی کنین ...

FTMH_Mohammadi;352945 نوشت:
چرا این رابطه در درون کشورهای دیگر کاملا به صورت معکوس است ... مثلا کسی مانند انیشتن به خدا اعتقاد ندارد و میگوید من از دیدن طبیعت و کهکشان ها فقط تحیر میکنم . دانشگاهها رو لاییک میکنن ... دانشمندانشون اکثرا لاییک ... جند وقت پیش یه کارشناس الکترونیک از کشور اندونزی اومده بود شرکت ما ... 26 سالش بود ... چیزهایی رو بلد بود که اگر من 100 ساله دیگه از خدا عمر بگیرم نمیتونم یادبگیرم ... تمام مهندس های شرکت جلوش کم آوردن ... ایشون به خدا اعتقاد نداشت ... ولی برای خودش اعتقاداتی داشت ...

خوب سوال من اینه ...
چرا در کشور خودمون ... هر چی انسان موفق و صاحب علم و دانش میبینم همشون مومن ... خداپرست ... هستند ولی در کشور های دیگر این رابطه دقیقا معکوس هست ... نمیگم آدم های بد اخلاقی هستند ... نمیگم آداب رو رعایت نمیکنن ... اتفاقا خیلی هم انسانهای خوش اخلاق و آداب گرایی هستند ولی به خدا اعتقاد ندارند .


سلام
فراگیری علم و دانش به عواملی از جمله استعداد فرد ، سعی و تلاش و پشتکار و قدرت حذف موارد غیر ضرور از زندگی علمی نیازمند است
ایمان در استعداد ذهنی چندان تاثیری ندارد چون یک موهبت تکوینی است و کم و زیادش دست کسی نیست البته در مراتبی فراتر از ذهن در صورت دستیابی مومن به آن قضیه فرق می کند
اما ایمان در تلاش و حذف موارد غیر ضرور کاملا می تواند موثر باشد مخصوصا که در اسلام بر کسب علم و دانش تاکید شده و پرهیزکاری مورد توصیه دین هم باعث امکان تمرکز بر کار علمی می شود
در کشورهای غربی که اغلب سکولار هستند مسیر دین را از مسیر علم جدا می دانند لذا به نوعی بین این دو تضاد قائلند چرا که مشهور است دین مسیحیت از عقل و تفکر منع می کند و فقط به ایمان یعنی باور قلبی صرف فرا می خواند
البته بسیاری از دانشمندان غربی و حتی انشتین چهره مذهبی هم داشته و دارند
والله الموفق

FTMH_Mohammadi;352945 نوشت:
جند وقت پیش یه کارشناس الکترونیک از کشور اندونزی اومده بود شرکت ما ... 26 سالش بود ... چیزهایی رو بلد بود که اگر من 100 ساله دیگه از خدا عمر بگیرم نمیتونم یادبگیرم ... تمام مهندس های شرکت جلوش کم آوردن ... ایشون به خدا اعتقاد نداشت ... ولی برای خودش اعتقاداتی داشت ...

یکی از دلایل صرف وقت ما برای کارهای بیهوده هست

ما واحدهای بیهوده زیادی پاس می کنیم که وقت زیادی از ما میگیره

بیهوده برای کنکور کارشناسی/ارشد/دکتری زمان زیادی رو صرف می کنیم

حتی در دوره دکتری مجبور به پاس کردن واحدهایی هستیم که بدرد نمی خورند و وقت رو تلف می کنند

در حالی که اون ها از اول میرن سر اصل کاری!

در مورد کافر بودن دانشمندان اون ها، سیستم علمی اون ها اینگونه ایجاب می کنه

در مورد اروپایی ها حدود 80% جوامع اون ها غیرمذهبی هستند، در نتیجه میشه انتظار داشت همین مقدار از دانشمندانشون هم بی ایمان باشند.

البته درک و برداشت اون ها از ایمان و خدا هم با ما متفاوته و به دلیل عدم عقلانی بودن مسیحیت، اون ها عقل و دین رو با هم قابل جمع نمی دونن

به نام او

اگر تحقیقات گسترده ای کنید می بینید که انیشتین در اواخر زندگی خود داشت به اسلام روی می آورد و با آیت الله بروجردی مکاتبه های خوب و مفیدی داشت ولی بگذریم چون استثنا بود و دانشمندان دیگر این طور نبودند .( دانشمندان خارجی را می گویم ) .
به نظر من برای آن ها از بچگی چیز هایی را بهشان تحمیل کردند که می خواستند . گفتند تفکر کنید ولی نگفتند برای خدا تفک کنید گفتند برای مشهور شدن و پیشرفت در علم در یک پدیده تفکر کنید . گفتند آفریدگاری وجود دارد اما آفریدگار ساختگی که خودشان می خواستند . آفریدگاری که فقط آن ها را خلق کرد و فقط می تواند آنها را بمیراند و دستی در خلق طبیعت و غیره نداشته این ها همه اکتشافات و اختراعات انسان است نه افریده های بتی که ساخته بودند و همه ی آن ها از اول این طور بزرگ شدند و با این فکر پیشرفت کردند که به هر چیز دست یابند از همت خودشان است نه از همت خدا .

یا حق

موضوع قفل شده است