کمی صدایم درآمده...

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کمی صدایم درآمده...

کمی صدایم درآمده...
آی دخترها... پسرها... با شما هستم مادرها... پدرها...
زندگی سنتی پدربزرگ مادربزرگ هایمان، سادگی اش چه ایرادی داشت؟؟ چرا آنقدر به بهانه ی بروز شدن و تنوع دادن به سطح زندگی، از حال و هوای سنتی آن روزها فاصله گرفتید که سبک زندگی امروزمان به هرچیزی شبیه باشد؛ غیر از سبک زندگی علوی؟؟
چرا بر خود سخت گرفتید تا دیگران به شما نگاه کنند و بر پدران و مادرانشان، بر فرزندانشان، بر ما سخت بگیرند؟؟
آی دخترهایی که زهر فمنیست را ندانسته نوش جان کردید و آنقدر سخت زندگی کردید تا اطرافیانتان را ترساندید؛ تحریکشان کردید سرد شوند و از شما فاصله بگیرند؛ خبر دارید اشتباه شما را به پای ساده ترین دختران هم می نویسند؟؟ خبردارید که این ساده ترین ها به ستوه آمده اند از این بی انصافی ها؟؟ خبردارید که قرار است شکایت هم شما و هم آن بی انصاف ها را به درگاه خدا بلند بالا بکنند؟؟
آی پسرانی که پای به پای دختران زورگوی تجمل گرا، بازارگرد هم می شوید؛ خبردارید که عاقبت کار شما، رعشه بر اندام ناظران ماجرا انداخته است؟؟ خبردارید که ما را ترسان کرده پس نسل بعدی را چه کسی هدایت خواهد کرد؛ مادران این چنینی یا پدران همیشه تسلیم در برابر هرچه که از بالادستشان می شنوند؟؟ خبر دارید که نگرانیم از نسل آینده ی بشر، اگر چون شمایی بخواهید مربیانش باشید؟؟
همیشه چند سوال ساده ذهنم را درگیر می کند:
چرا می نالند همه از مشکلاتشان و وقتی خدا واسطه ای گشایشی عنایت می کند دست رد به سینه اش می زنند و بهانه جویی می کنند؟
چرا دختری، خواستگارش را که دیپلم نداشت، رد کرد اما هرجا می نشیند از آمادگی و علاقه اش به ازدواج و مادر شدن می گوید؟؟ (البته دیپلم که چه عرض شود، جدیداً لیسانس هم کم است برای آنکه کسی بتواند شأنیت و اهلیت خوشبخت کردن یک دختر امروزی را پیدا کند!!)
چرا اگر مهریه کم باشد؛ انگار ضمانتی برای خوشبختی دختر وجود ندارد اما اگر شومی دختر را شاهدان عقد،با مهریه ای بالا امضا کنند؛ آن دختر قطعاً خوشبخت خواهد شد؟؟ و دیده ایم بارها رنگ و روی این خوشبختی را!! که دختر آخرش مهرش را تمام و کمال می بخشد و فرار می کند از دست آن حجم عظیم خوشبختی!!
چرا اگر همه چیز قدری ساده تر باشد، هزینه ها قدری کمتر؛ این مایه ی فخرمان نمی شود؟ مگر امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) شأنشان دون شأن ما بود که با کمترین هزینه ها زندگی کردند؟ چرا علوی وار زیستن در تهرانی که رهبرمان هم همینجا، طلایه دار زندگی به سبک علوی است؛ هنوز مایه ی خجلت است؟
این فقط قدری صدای فریادم بود؛ از ظلمی که هر روز در حق ما می شود. خدا ببخشدم اگر وظیفه ام سکوت بود و شکستم. خودش می داند که دلم به قدر تمام ظلم ها که روا می شود در حق ساده ترین ها؛ گرفته است و امیدوارم این بی صبری ام را، ببخشد.

:alaykom:
مي دونيد اين دختران به قول شما:khaneh:ساده براي ما مردها خيلي محترم هستن.حتي مردهايي كه ظاهرشون چيزديگه اي نشون مي ده.:deldari:
رفتار پدر و مادرهاي خشكه مقدس،زياد باعث ايجاد چنين رفتارهايي در دختران مثل برداشتن چادر و حتي فرار از خونه براي چادر نذاشتن ميشه يعني ايجاد يك سري محدوديت هايي مثل عدم ارتباط با پسرخاله و پسر عمو وختم ارتباط به يك سلام و خداحافظي به گونه اي كه اگر بخواهي باهاشون دو كلمه حرف بزني فرار كنن(صرفا به دلايل محدوديت ها نه عبور از خط قرمزا) و ترس و وحشتشون از مرد،در آينده باعث همين مشكلات مي شه كه شما هم ازش شاكي هستي البته بخشي از
مشكلات.
:ghati:
اما ريشه ي اين مشكلات به نظر من گزار سريع جامعه از سنت به مدرنيسم خصوصا در شهرهاي بزرگ بوده است،ودوم عدم عملكرد و واكنش مناسب از سوي روحانيت در مقابل مدرنيسم،عدم فراگيري روشهاي درست تربيتي و درنتيجه تربيت ناصحيح فرزنداني بي گناه از خانواده اي مذهبي :Graphic (49):
به نظر من ما در آينده با بحران مردانگي روبرو هستيم يعني مردا رفتارشون شبيه زنان ميشه،چه بسا كه در اموري مثل آرايش و بهداشت،تيپ و........داريم ميبينيم.و تربيت پسران فردا بر عهده همين پسران امروز است.كه مهمترين امر در زندگيشون آرايش و تيپ و لباسشونه.:Graphic (56):
خداييش ديپلم براي زندگي تو اين دوره و زمونه كه زندگي پيچيده شده كمه وانساني كه دانشگاه رفته و سطح درك و اطلاعاتش بسيار متفاوت از فردي ديپلمه است نمي تونن با هم كنار بيان.:gangester:
خداروشكر مي كنم در خانواده اي زندگي مي كنم كه به ساده زيستي افتخار مي كنن،چرا كه زندگي خانواده هاي تجمل گرا پيش چشمانم است و مهمترين آن عدم تربيت صحيح فرزندان اين خانواده هاست.:Ealam:
منبر تمام
:Sokhan::shadi::tashvigh!::tashakor::tashvigh::khaneh::Graphic (63)::Graphic (33): اينا رو هم برا دل خودم گذاشتم!!!مثلا عيده.......... :ok:

همش تقصیر پدرها و مادرها است! خیلی از دختر و پسرها رو میشناسم که حاضربودن با سادگی هرچه تمام تر توی یک چهاردیواری کوچک و کمترین امکانات زندگی کنند اما پدر و مادرهایشان راضی نبودند و .............

موضوع قفل شده است