قانون مقابله با اسرائیل

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
قانون مقابله با اسرائیل

قانون مقابله با اسرائیل

با فرارسیدن «روز نكبت»، 65 سال است كه از اشغال فلسطین می‌گذرد و در این مدت علی‌رغم تلاش‌های فراوان نظام سلطه و خط سازش منطقه هنوز هم مسأله‌ی فلسطین در صدر تحولات منطقه قرار دارد. رهبر انقلاب اسلامی در افتتاحیه‌ی اجلاس علمای امت و بیداری اسلامی گفتند: «امت اسلامى بايد در همه جا و همه وقت، اين [فلسطین] معيار و شاخصِ نمايان و اساسى را در مدنظر داشته باشد.» به‌نظر می‌رسد اگر فلسطین را به عنوان شاخص تحلیل و ارزیابی خود قرار دهیم، واقعیات اتفاقات منطقه نظیر بحران سوریه بهتر قابل درك باشد. شیخ محمد نمر احمد زغموت، رییس شورای اسلامی فلسطینی این موضوع را بررسی كرده است:

هركس دین خدا و سنّت رسول‌الله را بر خود حاكم بداند، حقیقت امور برای او روشن می‌شود و مسائل پنهان برایش آشكار خواهد شد. در حال حاضر هركس برای آزادی مسجدالأقصی و فلسطین تلاش كند و به این تكلیف شرعی خود عمل كند، اولین گام را برای وحدت اسلامی برداشته است. مسلمانان جز بر محور «لااله‌الاالله» و «محمد‌رسول‌الله» و بازپس‌گیری قبله‌ی اول خویش یعنی قدس به وحدت نمی‌رسند. مسجدالأقصی اكنون در زندان و محاصره است. قدس در دست كسانی است كه به آن رحم نمی‌كنند و می‌خواهند آن را نابود كنند و زمین آن را نجس و آلوده سازند. امروزه آزادی فلسطین یك تكلیف شرعی است و در غیر این صورت، تمام مسلمانان گناهكارند.

ارزیابی رفتار حاكمان جهان اسلام
اغلب حاكمان امروز كشورهای اسلامی، همان كسانی هستند كه پدران و اجدادشان در قرن گذشته و در سال 1945 كه اتحادیه‌ی عرب تشكیل شد، فلسطین را فروختند. آنتونی ایدن -وزیر امور خارجه‌ی وقت انگلستان- در آن روز به حاكمان عرب گفت: ما می‌خواهیم یك كشور یهودی در فلسطین تأسیس كنیم و شما باید به ما كمك كنید تا ما هم متقابلاً كمك كنیم كه شما در قدرت باقی بمانید. لذا ما هیچ انتظاری از این حاكمان نداریم؛ نه در گذشته و نه حالا و نه در آینده. البته متأسفانه ثروت‌های بسیاری در دست آنها است كه در هر راهی بخواهند خرج می‌كنند. گاهی این ثروت را در راه شهوت و لذت خرج می‌كنند و گاهی در راه پراكنده ساختن مسلمانان و ایجاد اختلاف میان آنان و درگیری شیعه و سنّی یا عرب و عجم. این در حالی است كه اسلام به قومیت و زبان انسان‌ها توجه ندارد، بلكه به قلب و دل انسان‌ها توجه دارد.

فلسطین و بحران سوریه
بحران كنونی سوریه نیز با ایستادگی حاكمان سوریه در برابر صهیونیست‌ها ارتباط دارد. شما ببینید الان در سوریه چه می‌كنند؟ چه كسانی سوریه را به آتش كشیده‌اند و می‌خواهند آن را نابود كنند؟ همین حاكمان و اموال آنها است كه این آتش را دامن می‌زند. همین‌ها هستند كه مزدوران خود و راهزنان و تكفیری‌ها را از هر جا جمع كرده‌اند. این‌ها كسانی هستند كه حاكمان كشورهایشان به آنها گفته‌اند بروید در سوریه بجنگید تا از شرّ آنها خلاص شده باشند؛ نه به خاطر دوستی سوریه. آنها این اشرار را به سوریه فرستاده‌اند تا از دست آنها خلاص شوند. پس كسی كه به این‌ها امید داشته باشد، سخت در اشتباه است.

بشار اسد به صهیونیست‌ها گفت كه من با شما صلح و آشتی نمی‌كنم تا زمانی كه «جولان» را به ما بازگردانید. آنها گفتند جولان را پس نمی‌دهیم. بشار گفت: پس حقوق فلسطینیان را به آنها بازگردانید. آنها گفتند مسأله‌ی فلسطین به شما چه ارتباطی دارد؟ به اسد گفتند تو با ایران چه كار داری؟ رابطه‌ات را با ایران قطع كن و ما ده‌برابر ایران به تو سود می‌رسانیم. اسد نپذیرفت و گفت نمی‌توانم فلسطینی‌ها و ایران را ترك كنم، چون این‌ها برادران من هستند. به او گفتند حزب‌الله و مقاومت اسلامی لبنان را ترك كن و از حمایت آنها دست بردار. ما شاهد بودیم كه تمام رهبران اروپا به دمشق آمدند -از جمله ساركوزی- و تلاش كردند بشار اسد را تطمیع كنند، اما بشار اسد نپذیرفت و پس از این بود كه او را تهدید كردند. لذا این بحران برای حقوق بشر و این چیزها نیست.

برخورد آنها با ایران نیز دقیقاً همین‌گونه است. این همه تحریم و درگیری با ایران به این خاطر است كه از فلسطین و سوریه و مقاومت حمایت می‌كند و می‌خواهد ابزارها و صنایع مورد نیاز خود را تولید كند تا زنده بماند و به پیشرفت ادامه دهد. ایرانی‌ها نمی‌خواهند بمب اتم بسازند، بلكه به دنبال تولید برق و فعال‌سازی كارخانه‌ها و كم‌كردن هزینه‌ها و تولید هواپیما و صنایع دیگر هستند. آنها اما نه به ایران و نه به هیچ كشور مسلمانی در جهان نمی‌خواهند اجازه ‌دهند كه به چنین قدرتی دست یابد.

آنها با بشار اسد كینه‌توزی كردند و فقط چند روز پس از بازگشت ساركوزی از سوریه درگیری‌ها آغاز شد. ما می‌بینیم كه آنها مزدوران و گروهك‌های تكفیری را جمع می‌كنند و در خاك یكی از همسایگان سوریه اردوگاه برپا كرده‌اند. این اردوگاه‌ها خیلی پیش‌تر از این درگیری‌ها برپا شده بود و آماده‌ی درگیری بودند. پس اوضاع سوریه نه برای حقوق‌بشر و نه برای آزادی، كه برای توطئه علیه سوریه و بشار اسد است؛ همان‌گونه كه علیه ایران و علیه فلسطین هم توطئه می‌كنند و هنوز هم از توطئه مأیوس نشده‌اند.

تنها راه مقابله
تنها راه مقابله در برابر دشمنان، «وَأعِدُّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّكُم»1 است. چیزی را كه به‌زور ربوده‌اند، باید به‌زور هم پس گرفت. هركس امر آزموده‌ای را دوباره بیازماید، عقل او خراب است. ما بارها با صهیونیست‌ها تعامل كردیم. هیچ اسیری را حاضر نشدند آزاد كنند، مگر این‌كه ما هم اسرای آنها را آزاد كنیم. حتی یك وجب عقب‌نشینی نكردند. آیا پیمان 425 را به یاد دارید كه طبق آن قرار بود نیروهای صهیونیست از جنوب لبنان عقب‌نشینی كنند؟ چندین سال از آن توافق گذشت و بیرون نرفتند. عاقبت اما چه كسی آنها را بیرون كرد؟ نیروهای مقاومت اسلامی لبنان. چه كسی صهیونیست‌ها را از غزه بیرون راند؟ نیروهای مقاومت اسلامی غزه.

قانون برخورد با این جماعت همین است، چیزی را پس نمی‌دهند، مگر این‌كه به‌زور از آنها بگیرند. ما خوب می‌دانیم كه این عده در گذشته چه رفتاری با رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌ كردند. چند معاهده و پیمان میان پیامبر و بنی‌قینقاع و ... برقرار بود؟ آنها همواره از درِ توطئه و نیرنگ و پیمان‌شكنی وارد می‌شدند تا این‌كه پیامبر با قدرت الهی آنها را بیرون كرد. اكنون هم بیرون نمی‌روند، مگر با لشكریان الهی و مبارزه ما؛ إن‌شاءالله.

بنابراین فلسطین همان محك و ملاك است. دلیل و برهان این سخن هم عمل به تكیلف شرعی یا عدم توجه به تكالیف شرعی است. ما به‌ عنوان مسلمان، مأمور به عمل هستیم و هیچ عملی واجب‌تر از آزادسازی قدس و فلسطین نیست. هركس به تكالیف شرعی خود عمل نكند و ادعای مسلمانی كند، به خدا سوگند كه دروغگو است و ما در گفتار او به دیده‌ی تردید می‌نگریم.

پی‌نوشت:
1. بخشی از آیه‌ی 60 سوره‌ی انفال