جمع بندی خداوند چگونه جهان را آفرید؟

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خداوند چگونه جهان را آفرید؟

سلام
قُلِ اللهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
خداوند چگونه جهان را آفرید؟
اگر از انسان درباره یک مداد سوال شود که چگونه آن را آفریدی؟ توضیح می دهد که ابتدا اراده بر ساخت مداد کردم و سپس چوب لازم برای ساخت مداد را با قطع یک درخت و ....................

حالا سوال اینجاست که اگر این سوال را از خدا بپرسیم که چگونه جهان را آفریدی چه جوابی می دهد؟
آیا فقط همین را می گوید که إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون؟یا جواب مفصل تری با جرئیات بیشتر هم دارد؟

با تشکر:Gol:


با نام و یاد دوست









با سلام خدمت شما دوست گرامی
در باب شناخت خدا و صفات و افعال خدا انسان به علت علم محدودی که دارد دست به تشبیه افعال الهی با افعال انسانی می زند و گمان می کند که مراحل خلق خدا نیز همانند مراتب خلق انسانی است انسان برای انجام کارهایش باید علم به فایده داشته باشد و شوق انجام کار را پیدا کند آنگاه اراده به انجام کار کند آنگاه تحریک عضلات و آنگاه کار را انجام دهد.
این مراحل در خلق الهی جایی نداشته و به صرف اراده کار انجام می شود.
که در این باره می فرماید: وانما امره اذا اراد شیء ان یقول له کن فیکون
البته این بدان معنی نیست که خدا کار هایش را بدون اسباب و علل انجام می دهد بلکه امور مادی را در بستر علل و عوامل مادی انجام داده و در مسیر زمان مندی و مکانمندی این امور افعال مادی خویش را به تحقق میرساند.
قرآن مجيد، در 7 سوره که واژه «ستة ايام» در آن ها آمده، به طور اختصار، و گوناگون به آفرينش آسمان، زمين و ديگر موجودات پرداخته است. بنابراين، با زيربنا قرار دادن آيات فوق به عنوان متن داستان و با استفاده از آيات ديگر، داستان آفرينش را در شش روز از ديدگاه قرآن پي‌‌‌‌مي‌‌‌‌گيريم. إِنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السّمواتِ و الارضَ فی السِّتة ايّامٍ ثمَّ اسْتوی علی العرشِ يُغْشِی الّيلَ و النّهارَ يََطْلُبُهُ حَثِيثاً و الشَّمسَ و القمرَ و النُّجومَ مسخَّراتٍ بِامْرهِ اَلا لَهُ الخَلقُ وَالْامْرُ تبارک اللهُ رَبُّ العالمين. «پروردگار شما، خداوندي است که آسمان ها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد؛ سپس به تدبير جهاني هستي پرداخت؛ با «پردة تاريک» شب و روز را مي پوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت درحرکت است؛ و خورشيد و ماه و ستارگان را آفريد، که مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشيد که آفرينش و تدبير «جهان» از آنِ او (و به فرمان او) است. پر برکت (و زوال ناپذير) است، خداوندي که پرودگار جهانيان است.»اعراف/54.
إِنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السّمواتِ و الارضَ فی السِّتة ايّامٍ ثمَّ اسْتوی علی العرشِ، يُدَبّرُ الامرَ ما مِنْ شفيعٍ إلاّ بعدَ اذنهِ ذلکم ُ اللهُ ربُّکمْ فَاعْبُدوه أفَلا تذکَّرون. «پروردگار شما، خداوندي است که آسمان­ها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد؛ سپس بر تَخْت «قدرت» قرار گرفت،‌ و به تدبير کار (جهان) پرداخت؛ هيچ شفاعت کننده اي، جُز با اذن او نيست؛ اين است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش کنيد. آيا متذکّر نمي­شويد؟!»یونس/3.
وَ هو الذی خَلقَ السَّمواتِ و الارضَ فی ستَّةِ أيّامٍ و کان عرشُهُ علی الماءِ لِيَبْلُوَکُمْ ايُّکم أحْسَنُ عملاً و لَئِنْ قُلْتَ إنَّکم مَبْعُثُونَ من بعدِ الْمَوتِ لَيَقولونَّ الَّذينَ کفروا إنْ هذا إلاّ سِحرٌ مُبِين.
«او کسي است، که آسمان­ها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد؛ و عرشِ (حکومت) او، بر آب قرار داشت؛ (بخاطر اين آفريد) تا شما را بيازمايد که کدام يک عملتان بهتر است. و اگر (به آن­ها) بگويي: «شما بعد از مرگ، برانگيخته ميشويد»، مسلّماً کافران مي­گويند: «اين سحر آشکار است!» هود/7.
الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ و الارضَ و ما بينهما فی ستة ايّامٍ ثُمَّ اسْتَوی علی العرشِ الرَّحمنُ فَسئَلْ بِهِ خَيراً. «همانا (خداي) که آسمان ها و زمين و آنچه را ميان اين دو وجود دارد، در شش روز (شش دوران) آفريد؛ سپس بر عرش «قدرت» قرار گرفت، (و به تدبير جهان پرداخت، او خداوندِ) رحمان است؛ از او بخواه که از همة چيز آگاه است.» فرقان/59
اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ و الارضَ و ما بينهما فی ستة ايَّامٍ ثُمَّ اسْتَوی علی العرشِ ما لَکُم من دونهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفِيعٍ أفلا تَذَکَّرُونَ. «خداوند کسي است که آسمان­ها و زمين و آنچه را ميان اين دو است، در شش روز (شش دروان) آفريد، سپس بر عرش «قدرت» قرار گرفت؛ هيچ سر پرست و شفاعت کننده اي براي شما جُز او نيست؛ آيا متذکّر نمي­شويد؟!» سجده/4
وَ لَقَدْ خلقنا السَّمواتِ و الارضَ وَ ما بينهما فی ستَّةِ ايّامٍ وَ ما مسَّنَا مِنْ لُّغوبٍ. «ما آسمان ها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريديم، و هيچ گونه رنج و سختي به ما نرسيد. (با اين حال چگونه زنده کردن مردگان براي ما مشکل است؟!»10. ق/38.

هو الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ و الارضَ و ما بينهما فی ستة ايَامٍ ثُمَّ اسْتَوی علی العرشِ يَعْلَمُ ما يَلِجُ فی الارضِ و ما يَخْرُجُ مِنْها و ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ و ما يَعْرُجُ فيها و هو مَعَکُمْ أيْنَ ما کُنْتُمْ وَ اللهُ بِما تَعْمَلونَ بَصيرٌ. «او کسي است که آسمان­ها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد؛ سپس بر تَخت قدرت قرار گرفت (و به تدبير جهان پرداخت)؛ آنچه را از آن خارج مي شود و آنچه به آسمان بالا مي رود؛ و هر جا باشيد او با شماست. و خداوند نسبت به آنچه انجام مي­دهيد بيناست.».حدید/4

سلام
اگر لطف کنید دلیل آفرینش انسان رو هم توضیح بدید ممنون میشم . حقیقتش دلایل ذکر شده در کتاب های دینی ک اکثرا گرفته شده از متن قرآن بودند من و قانع نکرد .:Sham:

ask;349904 نوشت:
یا جواب مفصل تری با جرئیات بیشتر هم دارد؟

سلام
و ان من شی الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم ( حجر 21)
و هیچ چیز نیست الا اینکه خزائن آن در نزد ماست و ما آنرا جز به اندازه ای معلوم نازل نمی کنیم
عالم امر عالم تحقق آنی و دفعی موجودات است
اما عالم خلق عالم تحقق تدریجی است
و تدریج نه از نقص فاعل بلکه به اقتضای مقام مفعول است
و در این عالم تدریجی است که حقایق بی اندازه اندازه دار می شوند
و از حقیقت جمعی خود به تکثر مادی می رسند
والله العالم الموفق

سلام
یافتن اسرار خلقت و اینکه چرا و چگونه و برای چه هدفی خلق شد از درک و حیطه عقل بشر خارج هست!
در واقع ما تماشاچی هستیم و وظیفه داریم مدتی را در دنیا سپری کینم
و خدا را عبادت کنیم و از خلقت آن لذت ببریم

برای درستی این گفته همین را بگویم که وقتی از امام علی علیه السلام در باره کیفیت خلقت سوال شد مطلبی به این مضمون گفتن که دنیا به یکباره از اراده خداوند بوجود می اید و به یکباره با ارده او ناپید می شود و هیچ ذره (همان عناصر تشکیل دهنده ماده) باقی نمی ماند (کاملا فنا می شوند) و لحظه ای عرش خدا بدون وجود ماده هست (خالی خالی هست بر خلاف نظریه دانشمندان که می گویند ماده ناپیدید نمی شود بلکه به هویت دیگری بدل می شود اینجا این قضیه دیگه صدق نمیکنه!)

سپس خداوند اسمای اعظم خود را در عرش به طنین می اندازد و انگاه جهانی نو از ماده شکل میگیرد به طوری که بین هیچ دو قانون (فیزیک _شیمی و ...) در عالم جدید متولد شده با عالم فانی قبلی تناظر و تشابهی وجود ندارد و حتی موجودات جدید هیچ گونه شباهتی با انسان های امروزی این جهان ندارن و کاملا متفاوتند (حتی چیزی به نام اتم در دنیای جدید وجود نحواهد داشت و بل کل قوانین حیات متفاوت هست!)

به گفت امام علی ع این سیکل خلقت از ابتدا بوده و تا بی نهایت ابد ادامه خواهد داشت!

اخیرا هم دانشمندان به نظریه ای شبیه به نظریه حضرت علی ع دست پیدا کردن که در اینجا من یکم از اونو براتون آوردم ، جالبه بخونین

[SPOILER] بر طبق استدلال های پنروز و گورزادیان، شواهدی که توسط کاوشگر ناهمسانگرد ریزموج ویلکینسون ناسا (Wilkinson Microwave Anisotophy Probe ) از دل تابش زمینه بیرون کشیده شده، نشان ها و آثاری را در این تابش ها نشان می دهد که سنشان از عمر مهبانگ فراتر می رود.
آنها می گویند 12 نمونه از دایره های هم مرکز، برخی با 5 حلقه یافته اند که نشان می دهد جسم مربوطه، 5 رویداد سهمگین را در تاریخش پشت سر گذاشته. حلقه ها در اطراف خوشه های کهکشانیی دیده شده اند که تابش زمینه در آنها به شکل عجیبی نوسان کمی دارد.

ظاهرا این پژوهش، نظریه ی فراگیر "انبساط کیهان" در مورد آغاز کیهان را کنار می زند. نظریه ای که طبق آن، جهان پس از مهبانگ آغاز شد و تا زمانی در آینده به گسترش ادامه خواهد داد.
به باور آنها، این دایره ها، اثر و مُهرِ امواج بسیار خشن گرانشی است که در اثر برخورد سیاهچاله های ابَرسنگین در زمانی پیش از آخرین مهبانگ به وجود آمدند. آنها می گویند که این بدان معناست که کیهان در دورانی ازلی سیر می کرده که سرشار از مهبانگ ها و برخورد سیاهچاله های اَبَرسنگین بوده است.

پرفسور پنروز معتقد است که نظریه ی تازه از "کیهان شناسی چرخه های همدیس" (conformal cyclic cosmology) بدین معناست که سیاهچاله ها سرانجام همه ی ماده ی موجود در کیهان را مصرف کرده و به پایان خواهند برد.
طبق این نظریه، با پایان کار سیاهچاله ها (و مصرف همه ی مواد کیهان)، تنها چیزی که باقی می ماند، انرژی خواهد بود؛ انرژی ای که منجر به مهبانگ یا انفجار بزرگ بعدی و آغاز دورانی دیگر خواهد شد.
پرفسور پنروز به BBC گفت: «در نظام مطرح شده توسط من، نمایی انبساطی وجود دارد ولی نه در این دوره ی کیهانی. من از این اصطلاح برای توصیف دوره ی زمانی میان مهبانگ تا آینده ای دور استفاده می کنم. من ادعا می کنم که این دوره ی کیهانی، بخشی از یک رشته رویداد پیاپی است و آینده ی دورِ دوره ی پیشین، به گونه ای همان انفجار بزرگی بود که کیهان ما از آن ایجاد شد.»[/SPOILER]

با سلام و تشکر از دوست عزیز عزرائیل
هرچند طرح چنین مباحثی ممکن است از حوصله و چهارچوب این سایت خارج باشد، با این وجود به مطلب زیبایی برخوردم و فکر کردم در همراهی با شما آن را در اینجا ارائه دهم:

بنابه نظریه بیگ بنگ ، گسترش کائنات از یک انفجار آتشین آغاز شده و تا امروز ادامه یافته است و احتمال دارد این گسترش تا بینهایت ادامه داشته باشد. ولی ما یقینا می‌خواهیم بدانیم پیش از این انفجار اولیه وضع از چه قرار بوده است. اما برای فهمیدن این موضوع باید از دیوار زمان صفر عبور کنیم. نه تنها در عرصه فیزیک ، بلکه حتی در عرصه منطق نیز سختی های زیادی در این سیر وجود دارد.

ما نمی‌توانیم تاریخ کائنات را از زمان صفر آغاز کنیم ولی قادریم آن را از لحظه‌های بسیار کوتاه و غیر قابل تصور یعنی ۴۳- ^۱۰ ثانیه پس از بیگ بنگ آغاز کنیم. قوانین بنیادی فیزیک توانسته‌اند از امروز تا آن لحظه که کائنات بسیار بسیار کوچک ، داغ و غلیظ بوده ، استواری خود را حفظ کنند.

خصوصیات کائنات در زمان صفر :

در ۴۳- ^۱۰ ثانیه پس از بیگ بنگ ، کائنات بیش از ۳۵ – ^ ۱۰ متر قطر نداشته و ده میلیون میلیارد میلیارد بار کوچکتر از یک اتم هیدروژن بوده است. در این زمان حرارت به ۳۲ ^ ۱۰ کلوین میرسد. کائنات بسیار غلیظ و فشرده (۹۶ ^ ۱۰ برابر غلظت آب) و انرژی آن غیر قابل اندازه گیری است. چنانچه اگر بخواهیم چنین نیرویی تولید کنیم باید دستگاههای تسریع کننده ذرات اولیه‌ای بسازیم که چندین سال نوری قطر داشته باشند.

زمان صفر یا زمان پلانک :

در ۴۳- ^۱۰ ثانیه پس از انفجار ، کائنات چنان فشرده و غلظت چنان انباشته است که نیروی جاذبه ، که در حالت معمولی در مقیاس میکروسکوپی قابل اغماض است، مانند نیروها از قبیل نیروهای هسته‌ای قوی و ضعیف نیروی الکترومغناطیسی ، بسیار قوی می‌باشد. ولی ما نمی‌توانیم رفتار و مشخصات اتمها و نور را در جاذبه بسیار قوی دریابیم. این مساله نخستین بار در آغاز قرن حاضر توسط “ماکس پلانک” مطرح شد. به همین دلیل زمان ۴۳- ^۱۰ ثانیه را “زمان پلانک” می‌گویند. که در آن فیزیک از توضیح عاجز می‌شود و مرز آگاهی‌ها به نهایت می‌رسد.

جاذبه سد زمان صفر :

برای پشت سر گذاشتن زمان پلانک به نظریه‌ای‌ کوانتیک از جاذبه نیاز است که در آن قوه جاذبه بتواند با سایر نیروها متحد شود. فیزیکدانان در تلاشند تا یک نظریه جامع طبیعت بیابند که در آن چهار نیروی حاکم بر جهان بصورت یک نیروی واحد عمل کنند و تا کنون موفق شده‌اند شرایط گرد آمدن نیروهای هسته‌ای قوی و ضعیف و نیروی الکترومغناطیسی را بدست آورند. ولی نیروی جاذبه همچنان با اتحاد با این نیروها مخالفت می‌کند. این نیرو که بر دنیای بینهایت بزرگها حاکم است از هر گونه اتحاد با دنیای بینهایت خردها سرباز می زند.
پیوند و اتحاد مکانیک کوانتومی با نسبیت در حال حاضر همچنان سدی غیر قابل عبور است و حتی اینشتین که در سی سال آخر عمر خود ، سر سختانه در این زمینه به کار پرداخت، نتوانست از این سد بگذرد. تا وقتی مقاومت و استقامت جاذبه شکسته نشود، فراتر از زمان پلانک را در یافتن ، کاری غیر ممکن است. این زمان مرز و حد نهایی آگاهی و شناخت ما است. در پشت دیوار پلانک واقعیتی هنوز دست نیافتنی پنهان است که در آن جفت فضا ـ زمان کائنات چهار بعدی ما می‌تواند کاملا متفاوت باشد با دیگر وجود نداشته باشد.

پشت دیوار پلانک :

فیزیکدانهایی که شکافهای کوتاه و گذرایی در پشت دیوار پلانک وارد کرده‌اند، می‌گویند که با کائنات پرآشوبی که تا بیست و شش بعد دارد، برخورد کرده‌اند، که در آن قوه جاذبه چنان قوی است که فضا را به کلی دگرگون کرده است و در آن ، فضا ، تحت تاثیر جاذبه به تعداد بیشماری سوراخ سیاه میکروسکوپیک تبدیل شده است که گذشته ، حال و آینده و حتی زمان در آن معنا ندارد. هر کدام از این سوراخها صد میلیارد میلیارد بار کوچکتر از یک پروتون هستند، که با حرارت ۳۲ ^۱۰ کلوین در فاصله ۴۳- ^۱۰ ثانیه تبخیر می‌شوند، ناپدید می‌شوند و دوباره ظاهر می‌شوند.

زمان مرجع :

سالها کوشش و مطالعه طاقت فرسا لازم است تا دیوار پلانک سوراخ شود و تا رسیدن به آن روز ما باید “زمان پلانک” را به منزله “زمان صفر” بپذیریم. بنابرین ، وقتی از مبدا و آغازکائنات گفتگو می‌کنیم، زمان مرجع ما زمان پلانک خواهد بود.

ask;349904 نوشت:
سلام
قُلِ اللهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
خداوند چگونه جهان را آفرید؟
اگر از انسان درباره یک مداد سوال شود که چگونه آن را آفریدی؟ توضیح می دهد که ابتدا اراده بر ساخت مداد کردم و سپس چوب لازم برای ساخت مداد را با قطع یک درخت و ....................

حالا سوال اینجاست که اگر این سوال را از خدا بپرسیم که چگونه جهان را آفریدی چه جوابی می دهد؟
آیا فقط همین را می گوید که إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون؟یا جواب مفصل تری با جرئیات بیشتر هم دارد؟

با تشکر:Gol:


باعرض سلام وخسته نباشيد
اين سؤالی نيست كه بتوان به اين راحتی هاپاسخ داد،چون بيشتردانشمندان تاريخ تمام عمرعلمی خودراصرف پاسخ به اين سؤال كردند
به طورمثال يه نقل قولی ازبزرگ آن دانشمندان يعنی مغزمتفكرقرن بيستم ،آلبرت اينشتين می كنم

«من می خواهم بدانم خدااين جهان راچگونه آفريده است،هيچ علاقه ای به اين ياآن پديده ندارم وهيچ لطفی درطيف اين ياآن عنصرنمی بينم،
من فقط می خواهم انديشه های بزرگ اورابدانم مابقی همه جزئيات است»

اين بزرگ مردتاريخ تمام عمرش راصرف پاسخ به اين سؤال كرده است وفقط خودخدامی داندكه دراين راه چقدرموفق بوده است

به نظرمن پاسخ خدابه اين سؤال شمابه اين چندكلمه محدودشود
«آزادانه اراده كردم پس آفريده شد»

آلبرت اينشتين می گويد:
«برای من چه لذتی عميق تروواقعی ترازاين است كه بدانم آياخداوندهيچ انتخابی درآفرينش اين جهان داشته است»
ايشان بارهاوبارهافرموده است كه «خداوندهرگزشيرياخط؟!نمی كندياهرگزبرای آفرينش تاس نمی اندازد»

اين چيزی كه مابه آن معتقديم اين است كه خداهيچگونه گزينه ای برای آفرينش دربرابرش نبود
مثلاً مابرای درست كردن همين مدادی كه می گوييدچندين گزينه برای انتخاب دراختيارداريم
واقعاً ازچوب چندتاچيزمی توان درست كرد؟؟؟درسته كه شايدتعدادآن گزينه هابه صدهاعددبرسد
امااين چيزی كه مادرموردخلقت می دانيم اين است كه خداحتی بيليون هابيليون گزينه نيزبرای انتخاب دراختيارنداشت
يگانه پروردگارعالميان دركمال آزادگی اراده ی آفرينش كرده است به خاطرهمين ماوهمه‌ ی عالم هستی حاصل اراده ی آزادانه ومحض الله می باشيم

شمادوست عزيزسؤال بسياربسيارمهم وحياتی ای پرسيديد
برخلاف برخی ازدوستان كه اين پاسخ راخارج از حيطه ی عقلی انسان می دانندبايدبگويم به واقع هيچ تلاشی برای انسان بهترازپاسخ گرفتن برای اين سؤال شمانيست

همانطوركه عارف نامی واستادبزرگ من شيخ ابوالسعيدابوالخير(بنيانگذارعرفان درايران)می گويد:«آزادباش كه خداشماراآزادآفريد»

معتقدم كه گرفتن پاسخ قانع كننده به اين سؤال مستلزم آزادگی ومعرفت نفس می باشد
هرچندمابه خدانزديكترشويم می توانيم بيشتروبهترانديشه های بزرگش رادرك كنيم
البته نبايدفراموش كردكه اين مسأله يك پديده ی نسبی است
هرچندبيشتربتوانيم ازاميال نفسانی وتعلقات مادی آزادباشيم بيشتربه پاسخ سؤال خواهيم رسيد
واين هم برايم كاملاً قابل قبول است ،انسانی كه خوداسيرآب وغذاست هرگزنمی توانداراده ی چنين آزادگی الهی رادرك كند
خوب البته اين دليل نيست كه چنين شوق گرفتن پاسخ رادروجودمان فرونشانيم فقط به خاطراينكه ازحيطه ی عقلانی ماخارج است!!!

حال برخی همانندبعضی ازدانشمندان ازطريق علم برای رسيدن به پاسخ درتلاشندوبرخی هم ازدين
مثلاً خوداينشتين می گويد:«من بافته های فكرم رابااستفاده ازتيشه ی رياضی آنچنان ظريف وحساس كرده ام تابه فركانس های خداعكس العمل نشان بدهد»
وخوشابه حال آنكس كه ازطريق هردوميل به تكامل ويگانگی باروح مقدس هستی بخش دارد

همين ماكس پلانك كه يكی ازدوستانمون بهش اشاره كردندمی گويد:
«دين وعلم مشتركاً برضدشرك والحادمی جنگندوبرانگيزاننده ی هردوی آنهاهمواره خدابوده است وهمينطورهم خواهدبود»

به عقيده ی بنده روزبه هم رسيدن كامل دين وعلم روزموعودانبياوامامان الهی وبسياری ازاوليا،روشن ضميران ودانشمندان است
اصلاً پيشرفت جدی بشرازآن زمان همراه بادين وعلم آغازخواهدشد
پس وقتی می بينيم علم اخيراً به برخی از مباحث عميق دينی رسيده است جای بسی اميدواريست كه نشانه هايكی پس ازديگری درحال وقوع هستند

عزرائیل;352867 نوشت:
برای درستی این گفته همین را بگویم که وقتی از امام علی علیه السلام در باره کیفیت خلقت سوال شد مطلبی به این مضمون گفتن که دنیا به یکباره از اراده خداوند بوجود می اید و به یکباره با ارده او ناپید می شود و هیچ ذره (همان عناصر تشکیل دهنده ماده) باقی نمی ماند (کاملا فنا می شوند) و لحظه ای عرش خدا بدون وجود ماده هست (خالی خالی هست بر خلاف نظریه دانشمندان که می گویند ماده ناپیدید نمی شود بلکه به هویت دیگری بدل می شود اینجا این قضیه دیگه صدق نمیکنه!)

سپس خداوند اسمای اعظم خود را در عرش به طنین می اندازد و انگاه جهانی نو از ماده شکل میگیرد به طوری که بین هیچ دو قانون (فیزیک _شیمی و ...) در عالم جدید متولد شده با عالم فانی قبلی تناظر و تشابهی وجود ندارد و حتی موجودات جدید هیچ گونه شباهتی با انسان های امروزی این جهان ندارن و کاملا متفاوتند (حتی چیزی به نام اتم در دنیای جدید وجود نحواهد داشت و بل کل قوانین حیات متفاوت هست!)

به گفت امام علی ع این سیکل خلقت از ابتدا بوده و تا بی نهایت ابد ادامه خواهد داشت!

ببينيدفكرنكنم اطلاعات ماآنقدرباشدكه بياييم به بحث درموردصحت ياردنظريات دانشمندان علم نوين بپردازيم،چراكه اگر اينگونه بودماهم بايدخودازدانشمندان بوديم
وچه بساكه ممكن است مادردرك سخنان استادان بزرگ روحانی تاريخ نظيرمولاعلی عليه السلام نيزعاجزباشيم

اين قانونی كه شمابدان اشاره كرديدرامن هرگزنشنيده ام،امااگرمنظورتان قانون پايستگی انرژی باشد......
دراين قانون حرف ازماده نيست بلكه انرژی می باشد،اين علم اعلام می كندكه انرژی هرگزنابودنمی شودبلكه ازشكلی به شكل ديگرتبديل می شود
وهيچ دليلی برای رداين اصل نمی توان پيداكرد

مادرعلم فيزيك كوانتم داريم كه اجزاسازنده ی ذرات زيراتمی بيشتربه شكل بسته های انرژی اندامااگرموردمشاهده قرارگيرندبه شكل ذره(ماده)نمودپيدامی كنند
درغيراينصورت توسط آزمايشات به صورت انرژی احساس می شوند
به خاطرهمين هم اصل عدم قطعيت هايزنبرگ جلومی آيدچون واقعاً به يقين نمی تواندگفت فلان ذره ی زيراتمی حال درچه موقعيت ومكان وسرعت و...می باشد

دوست عزيزيافته های معجزه آسای فيزيك كوانتم براين دلالت دارندكه اين مشاهدات هستندكه خالق دنيای مادی می باشند
همانطوركه نيك هربرت(Nick Herbert)دركتاب واقعيت كوانتم (Quantum Reality)می گويد:
«درغياب قوه ی مشاهده،واقعيت وجودندارد،قوه ی مشاهده آفريننده ی واقعيت است»
خوداينشتين هم ابرازدارد:«حقيقت تنهايك توهم است،حتی اگرروی آن پافشاری شده باشد»

حال اگرمی خواهيدمعنای واقعی مشاهده وواقعيت رادرفيزيك كوانتم بدانيدبايدبه سراغش رويدوخودراغرق مباحث علمی وفلسفی اين علم نوين كنيد
من هم تصميم به همين كارگرفته ام

پس خداوند(البته درتوصيف عاميانه) ياروح هستی بخش (وسيله ی پروردگارعالميان برای خلقت) می تواندمنشأقدرتمندلايزال ولايتنهاهی انرژی باشد
كه اين انرژی به هرصورتی كه موردمشاهده قرارگيردبه واقعيت ودنيای مادی تبديل می گردد
وحتی بالعكس آن نوع عالم هستی به همان انرژی بدل گرددوبصورتی ديگرحتی درجايی ديگربه حقيقتی ديگرمنجرگردد
به خاطرهمين تفسير،آلبرت اينشتين فرمول مشهورE=MC^2رامهمترين فرمول عالم خلقت معرفی می كند
كه براساس اين فرمول براحتی ماده به انرژی وبالعكس M=E/C^2تبديل می شودوچه بساطبق همان قانونی كه قبلاً ذكركردم انرژی هم به صورتی ديگروهمينطوربه ماده ای كاملاً متفاوت تربدل می گردد

پس آن اطلاعات جديدی كه نقل كرديدوياسخنان خودامام علی عليه السلام ازاين علم نوين اصلاً دورنيست

پریشان;352849 نوشت:
سلام اگر لطف کنید دلیل آفرینش انسان رو هم توضیح بدید ممنون میشم . حقیقتش دلایل ذکر شده در کتاب های دینی ک اکثرا گرفته شده از متن قرآن بودند من و قانع نکرد .:Sham:

با سلام خدمت شما دوست گرامی
خداوند در قرآن براي افعال خود اهدافي را بيان مي‌کند به خصوص درباره خلقت انسان آيات متعددي وجود دارد که با آهنگ‌هاي مختلف، هدف خلقت انسان و چرايي کيفيت خلقت عالم به شکل موجود را بيان مي‌کنند. خداوند خود توضيح مي‌دهد که من چرا عالم را خلق کردم، چرا شما را خلق کردم، چرا عالم را به گونه‌اي خلق کردم که براي شما جاذبه داشته باشد، چرا شما را به گونه‌اي خلق کردم که در شما اختلافات طبيعي وجود داشته باشد و ...
پاسخ همه اين چراها در قرآن بيان شده و ما مي‌توانيم همه اين پاسخ‌ها را در پرتو همان برهان عقلي تبيين کنيم. البته لزومي ندارد ما بحث‌هاي عقلاني و فلسفي را اين‌جا مطرح کنيم؛
بلکه از خود آيات قرآن کريم بهره مي‌گيريم.
شايد يکي از کلي‌ترين آياتي که در باره هدف آفرينش سخن گفته است آيه دوم از سوره ملک باشد: الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا. آنچه که به انسان نسبت داده مي‌شود، حيات وي و مرحله قبل و مرحله بعد از آن است (وَكُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْييكُم)(بقره، 28)اين موت و حيات، مجموعا هويت انسان را تشکيل مي‌دهند و خداوند هدف از آن را امتحان بيان مي‌فرمايند.
در آيات ديگري اشاره فرموده که اصلا آن‌چه در عالم و به خصوص در روي زمين هست براي هدفي آفريده شده که در راستاي هدف آفرينش شماست: «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا(کهف، 7)ما آن‌چه روي زمين هست را داراي جاذبه‌اي قرار داديم تا مقدمه و زمينه‌ آزمايش شما باشد.» درباره اختلافاتي که در بين انسان‌ها وجود دارد نيز مشابه همين بيانات آمده است: وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ(انعام، 165)انسان‌ها همه با هم مساوي نيستند و هم در کمالات تکويني و هم در بهره‌مندي از نعم مادي با هم اختلاف دارند. قرآن اين اختلاف را وسيله آزمايش معرفي مي‌کند. اين يک دسته از آيات است که هدف آفرينش انسان بلکه آفرينش جهان را در ارتباط با آزمايش انسان مي‌داند.
در بعضي آيات ديگر هدف خلقت را رساندن رحمت مي‌داند: وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ *إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ(هود، 118 و 119) به حسب تفسيري که از آيه استظهار مي‌شود که با دو روايت هم اين تفسير تأييد مي‌شود، لذلك يعني لاجل ذلك الرحمة؛ يعني اصلا شما را به خاطر همين رحمت آفريد. و بالاخره در آيه ديگري صريحا مطلبي را مي‌گويد که بيش از همه احتياج به تفسير و توضيح دارد و آن اين است که مي‌فرمايد: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ(ذاريات، 56) همه جنيان و انسيان را نيافريدم مگر براي اين‌که مرا عبادت کنند.» در اين آيه هدف از خلقت همه جن و انس عبادت خدا معرفي شده است.
نتیجه: بهترین کسی که هدف خلقت را برای ما تبیین می کند خود خداست خدا در قرآن سه هدف را برای آفرینش بیان می فرماید:
1.امتحان
2. عبادت
3. رحمت
این سه هدف در طول هم هستند به این ترتیب که خدا در دنیا وسایل امتحان شدن انسان ها را فراهم کرده ( به این صورت که افراد را مختلف قرار داده و....) آنگاه در بستر این امتحان او را به عبادت دعوت می کند تا از روی اختیار مسیر خود را انتخاب کند و این انتخاب وی باید اختیاری باشد تا بتواند وسیله تقرب او شود. امتیاز انسان به دیگر موجودات نیز همین اختیار داشتن اوست . خدا در مسیر این امتحان و عبادت اختیاری بالا ترین امتیاز را به وی اختصاص داده که همانا رحمت خود می باشد خدا به مقتضای ذات خود که منشا رحمت است انسان را خلق کرده تا او را متنعم از این رحمت خویش گرداند. حال گاهی این نعمت ها مادی اند و گاه روحانی و معنوی . خدا با خلقت انسان می خواهد بالا ترین نعمت های خود را که همانا قرب و نزدیکی به خود است را نصیب او کند و این مقام نصیب کسی نمی شود جز از راه عمل های اختیاری. و این همان سه هدفی بود که در قرآن از آن نام برده شده بود امتحان وسیله ای برای عبادت اختیاری ؛ عبادت وسیله ای برای سنخیت پیدا کردن با رحمت ها ی خاص الهی ؛ که همانا قرب به ذات الهی که واجد همه کمالات است بزرگترین نعمت الهی است

شعیب;352824 نوشت:
خَلَقَ السّمواتِ و الارضَ فی السِّتة ايّامٍ ثمَّ اسْتوی علی العرشِ

شعیب;352824 نوشت:
آسمان ها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد؛ سپس به تدبير جهاني هستي پرداخت

با عرض سلام

با توجه به عمر زمین که حدود 5 میلیارد سال و عمر کائنات که حدود 13 میلیارد سال تخمین زده میشود، از نظر نجومی مشخص است که زمین حدود 8 میلیارد سال پس از تولد کائنات بوجود آمده است. با این توضیح تدبیر جهان هستی (پس) از خلق زمین چه معنایی دارد؟ آیا خداوند قبل از خلق زمین جهان را تدبیر نمیکرده؟
با تشکر

چالشگر;354276 نوشت:
با توجه به عمر زمین که حدود 5 میلیارد سال و عمر کائنات که حدود 13 میلیارد سال تخمین زده میشود، از نظر نجومی مشخص است که زمین حدود 8 میلیارد سال پس از تولد کائنات بوجود آمده است. با این توضیح تدبیر جهان هستی (پس) از خلق زمین چه معنایی دارد؟ آیا خداوند قبل از خلق زمین جهان را تدبیر نمیکرده؟
با تشکر[/quote
با سلام خدمت شما دوست گرامی
خداوند متعال همانگونه که خالق موجودات ، آسمانها و زمین است مدبر آنها و رب آنها نیز می باشد
خلقت موجودات به منزله ساختن یک ساعت کوکی نیست که سازنده آن را ساخته و آن را کوک کرده و رها سازدبلکه آفرینش که یک نوع ربط علی معلولی است تا مادامی که خلق هست باید مورد ربوبیت و تدبیر خالق خود قرار بگیرد .
پس خدای تبارک و تعالی دائم مخلوقات خود را تکوینا تدبیر کرده و برای موجودات مختار خود مثل انسان علاوه بر تدبیر تکوینی تدبیر تشریعی نیز دارد.

ادامه.......
اما درباره این که فرمود:
إِنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السّمواتِ و الارضَ فی السِّتة ايّامٍ ثمَّ اسْتوی علی العرشِ، يُدَبّرُ الامرَ ما مِنْ شفيعٍ إلاّ بعدَ اذنهِ ذلکم ُ اللهُ ربُّکمْ فَاعْبُدوه أفَلا تذکَّرون
این ثم در مقام اتمام کل است و الا هر مرحله ای که خلق می شود تدبیر می شود چرا که بین خلق و تدبیر ملازمه است و تفکیکی در مقام عمل در این باب نیست گر چه مفهوما بین خلق و تدبیر تفاوت است.
پس تدبیر خدا بر کل آسمان ها وزمین بعد از اتمام خلق شش مرحله ای آسمان و زمین است
از طرفی با در نظر گرفتن آیات دیگر این تدبیر یک نحوه تدبیر تشریعی نیز می باشد چرا که در جای دیگر فرمود." لیبلوکم ایکم احسن عملا"

شعیب;354583 نوشت:
این ثم در مقام اتمام کل است و الا هر مرحله ای که خلق می شود تدبیر می شود چرا که بین خلق و تدبیر ملازمه است و تفکیکی در مقام عمل در این باب نیست گر چه مفهوما بین خلق و تدبیر تفاوت است.
پس تدبیر خدا بر کل آسمان ها وزمین بعد از اتمام خلق شش مرحله ای آسمان و زمین است
از طرفی با در نظر گرفتن آیات دیگر این تدبیر یک نحوه تدبیر تشریعی نیز می باشد چرا که در جای دیگر فرمود." لیبلوکم ایکم احسن عملا"

با عرض سلام
1- اتمام کل یعنی چه؟ لطفا توضیح بفرمایید.
2- تدبیر تشزیعی یعنی چه؟ لطفا در این مورد هم توضیح بفرمایید.

با تشکر

ادامه.......
اما درباره این که فرمود:
إِنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السّمواتِ و الارضَ فی السِّتة ايّامٍ ثمَّ اسْتوی علی العرشِ، يُدَبّرُ الامرَ ما مِنْ شفيعٍ إلاّ بعدَ اذنهِ ذلکم ُ اللهُ ربُّکمْ فَاعْبُدوه أفَلا تذکَّرون
این ثم در مقام اتمام کل است و الا هر مرحله ای که خلق می شود تدبیر می شود چرا که بین خلق و تدبیر ملازمه است و تفکیکی در مقام عمل در این باب نیست گر چه مفهوما بین خلق و تدبیر تفاوت است.
پس تدبیر خدا بر کل آسمان ها وزمین بعد از اتمام خلق شش مرحله ای آسمان و زمین است
از طرفی با در نظر گرفتن آیات دیگر این تدبیر یک نحوه تدبیر تشریعی نیز می باشد چرا که در جای دیگر فرمود." لیبلوکم ایکم احسن عملا"

سلام ببخشید میشه مقاله ای در این موردبرای من بفرستید.

با عرض سلام حضور پاسخگوی محترم
چند روزی از سوالات بنده در پست شماره 13 میگذرد و هنوز پاشخی دریافت نکرده ام. ضمن تکرار سوالات خواهش میکنم به آنها پاسخ بدهید:

چالشگر;354587 نوشت:
1- اتمام کل یعنی چه؟ لطفا توضیح بفرمایید.
2- تدبیر تشزیعی یعنی چه؟ لطفا در این مورد هم توضیح بفرمایید.

با تشکر

با عرض سلام
به صورت متوالی به سایت سر میزنم ولی از پاسخ خبری نیست! امیدوارم پاسخی دریافت کنم.
با تشکر

پرسش: با این که وجود خداوند – جل و علا – نامحدود و قبل از خلق عالم محدود، همه جا بوده، پس چگونه جهان را آفرید؟ آیا در وجود خود که ناممکن است؟ و اگر خارج از وجود اقدس خودش بوده که لازم می آید خودش با آن عالم نباشد یا آن که خودش – العیاذ بالله – عین موجودات است این هم که همان عقیده فاسد «وحدت وجود» است، پس حضرت حق چگونه جهان را آفریده که با وجود اقدس خودش تزاحمی نداشته باشد؟
پاسخ: اصولا طرح سؤال به شکل غیرصحیحی به عمل آمده است؛ مثلا در مقدمه گفته شده است: «با این که وجود خداوند – جل و علا – نامحدود و قبل از خلق عالم همه جا بوده در صورتی که اولا: قبل از خلق، نه «جای» معنا دارد و نه «همه جا».
و ثانیا: همه جا بودن خدا متفرع شده به نامحدود بودن وجودش؛ یعنی وجود خدا جسمی دارای حجم نامتناهی فرض شده که مطلق مکان را اشغال کرده و جایی برای دیگران نگذاشته باشد؟ در حالی که وجود مقدس خداوند از ماده و جسمیت و حجم منزه است.
بنابراین، برای او نه مکان میشود فرض کرد و نه زمان و وجودش نه داخل دارد و نه خارج ... و نه داخل چیزی می شود و نه خارج از چیزی، زیرا اینها همه نسب و عوارض جسمانی هستند و از این روی مخلوقات نه در داخل خدا و نه خارج از خداوند و نه خدا عین مخلوقات است؛ زیرا وی آفریدگار است و مخلوقات آفریده شدگان وی و آفریدگار غیر از آفریده است و معنای نامحدود بودن وجود خدا این است که بدون هیچ قید و شرط و در هر فرض و تقدیری، ثابت و موجود است و معنای معیت خدا با خلق، احاطه علم و قدرت و مشیت اوست به آنها، نه قرب مکانی...

خداوند، خالق موجودات
پرسش: بعضی می گویند: تمام موجودات و هستی از وجود خدا سرچشمه گرفته پس تمام به طور کلی در زمینه وحدت وجود خداست، لکن ما هستی را به صور مختلف می بینیم، مثلا بعضی را به صورت درخت، سنگ، آدم و امثال اینها، پاسخ شما به این مسأله چیست؟
پاسخ: ادله و براهینی که خدا را برای عالم اثبات می کنند، عالم را فعل خدا و خدا را فاعل عالم معرفی می کنند و بدیهی است که فعل غیر از فاعل باید باشد و اگر فعل عین فاعل باشد، باید شیء (فاعل) قبل از وجود خودش (فعل) وجود داشته باشد، پس عالم غیر از خداست و بنابراین، این که گفته شده: «پس تمام به طور کلی در زمینه وحدت وجود خداست ...» غلط است.

آیا موجودات، وهم و خیال هستند؟
پرسش: بعضی می گویند هرچه ما می بینیم و می پنداریم از سنگ و درخت و آدم، تمام وهم و خیال است بلکه وجود خود ما هم خیال است، لطفا پاسخ این سؤال را مرحمت کنید.
پاسخ: کسی که می گوید: هر چه می بینیم و می پنداریم، وهم و خیال است، اگر این حرف را به طور جدی می گوید، به قول خودش خود این سخن او: «همه چیز خیال است»، وهم و خیال است و هیچ گونه ارزشی نداشته و نتیجه ای نمی دهد.
کسانی که این سخنان را می گویند «سوفسطی» نامیده می شوند و اینان یا مرض روانی دارند و یا سوء نیت داشته مغلطه کاری می کنند وگرنه انسانی که فکر سالم داشته سوء نیت هم نداشته باشد، واقع بین می باشد و برای جهان هستی، واقعیت قایل خواهد بود خود همین مدعیان وهم و خیال بودن عالم نیز زندگی مرتبی ترتیب داده و وقت گرسنگی عقب نان می روند و به هنگام تشنگی عقب آب می دوند و نمی گویند نان و آب، وهم و خیال است.
پرسش: عده ای می گویند: بر فرض این که اینها خیال نباشد، خدا در لابلای همه اینها رفته است! پاسخ شما چیست؟
پاسخ: چنان که در جواب سؤال اول گفته شد، این حرف نیز خلاف براهین بوده هیچ گونه دلیل منطقی ندارد.

کنه ذات خدا چیست؟
پرسش: برخی می گویند: ما به این نتیجه رسیدیم که کنه ذات خدا، همان خود ما هستیم و این عبارت که: «ما را خدا از کتم عدم به عرصه وجود آورده» مفهوم و دلیلی ندارد، اصلا خود هستی اوست، شق ثانی ندارد، گرچه ظواهر اشیاء را متنوع و متغیر ببینیم؟ پاسخ شما چیست؟
پاسخ: این سخن نیز سخنی است بی دلیل و دعوایی است بی برهان.
فهم این آقایان هرچه باشد برای خودشان حجت است نه به دیگران و ادعای بدون دلیل ارزشی ندارد.

کلام متصوفه پیرامون هوالاول والآخر:
پرسش: متصوفه می گویند: مقصود از «هو الاول و الآخر» در سوره حدید، حضرت علی علیه السلام است، چنان که مرحوم علامه مجلسی هم در جلد هشتم بحار، چنین نقل کرده است و همین زمینه اشتباهات را وسیعتر می نماید، بنابراین اگر بخواهیم ادعای دسته فوق را تکذیب نماییم گفته علامه مجلسی را رد نموده ایم؛ زیرا ضمایری که برگشتنش به خداست، در قرآن بسیار است؛ مثل: «... فهو یهدین» (شعراء/78)
«... فهو یشفین» (شعراء/80)
«هو الذی فی السماء اله و فی الارض اله و هو الحکیم العلیم» (زخرف/84)
«... هو العلی الکبیر» (حج/62)
«... الحی الذی لایموت ...» (فرقان/58)
و از این قبیل ضمایر در قرآن زیاد است، از کجا بفهمیم که مرجع این ضمایر علی علیه السلام نباشد، با این که سیاق آیات نشان می دهد که مرجع این ضمایر، خداست؟

پاسخ: آنچه در روایت وارد شده این است که علی علیه السلام اول و آخر است و در روایت دیگر وارد شده که که معنای اول و آخر بودن علی علیه السلام این است که ایشان اول کسی است که به رسول اکرم ایمان آورد و آخرین کسی است که از آن حضرت جدا شد و آن وقتی بود که جسد مقدس آن حضرت را در قبر شریف گذاشت و بیرون آمد.
و ظاهر سیاق اول سوره حدید می رساند که مراد از اول، کسی است که وجودش مسبوق به عدم نباشد و از آخر، این است که وجودش ملحوق به عدم نباشد و آن خدای عزوجل است چنان که می فرماید: «و ان الی ربک المنتهی» (نجم/42).

علیت واجب نسبت به ممکنات:
استاد اکبر، میزان المفسرین، علامه طباطبایی – دام بقائه – محترما معروض می دارد در جلد پانزدهم تفسیر المیزان صفحه 149 و 150 تحت عنوان بحث فلسفی، مسائلی مطرح شده که سؤال زیر را در ذهن حقیر به وجود آورد:
پرسش: معنای «جزء العلة» بودن واجب تعالی چگونه متصور است در صورتی که در قرآن می فرماید: «... لیس کمثله شیء ...» (شوری/11)
پاسخ: السلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ نامه گرامی، زیارت (شد) راجع به بحث فلسفی واقع در جلد پانزدهم المیزان صفحه 149-150 چاپ تهران که در آن دو نظر مختلف در علیت واجب تعالی نسبت به ممکنات ذکر شده که به موجب نظر اول، واجب تعالی جزء علت تامه و به مقتضای نظر دوم علت تامه قرار می گیرد.
این دو وجه برخلاف آنچه تصور می شود با همدیگر متقابل و متنافی نیستند بلکه دومی دقیقتر و کاملتر از اولی است.

انسان در نظر ابتدایی با درکی ضروری، کثرت و مغایرتی در میان موجودات ممکنه درک می کند و سپس در میان آحاد این کثرت توقف وجودی که اساس قانون علیت و معلولیت عمومی است درک می کند و به موجب آن هر موجود ممکن علت می خواهد و علتش نیز اگز ممکن باشد علت دیگر می خواهد تا برسد به علتی که بالذات و واجب الوجود بود، مستغنی از علت باشد، بلکه همه علتهای امکانی بلاواسطه (مثل صادر اول) یا مع الواسطه (مثل بقیه ممکنات) معلول اوست اگرچه به معنای علت قریب و مباشر جزء علت تامه و علت فاعلی است.

این است حال نظر اول و ابتدایی و در نظر دوم به واسطه اوساط علیت و توقف وجودی که در میان ممکنات حکم فرماست، مجموع ممکنات یک واحد معقول می باشد که واجب تعالی علت تامه آن است و ایجاد هر یک از ممکنات ایجاد همه آنهاست چنان که در تفسیر، توضیح داده شده است.
و البته روشن است که نظر دوم روی اساس نظر اول استوار می باشد؛ زیرا فرض بطلان نظر اول مستلزم بطلان قانون علت و معلول می باشد و در نتیجه راه و طریق اثبات صانع به کلی بسته خواهد شد و جزء علت شمردن واجب تعالی منافاتی با آیه کریمه «... لیس کمثله شیء ...» ندارد؛ زیرا صدق علت و سبب به غیر واجب تعالی، در صورتی که به معنای واسطه فیض و به جعل واجب تعالی باشد، علل امکانی را مماثل واجب که علیت او بالذات و به نحو استقلال می باشد نمی سازد، چنان که صدق سایر صفات کمال مانند حی و عالم و قادر و سمیع و بصیر و غیر ذلک، به غیر واجب مستلزم شرک نیست؛ زیرا صفت کمالی که در ممکن است به جعل و افاضه واجب است و استقلالی نیست، به خلاف واجب تعالی که در صفات کمال خود مستقل بالذات و مستغنی از غیر است.

و همچنین منافات با آیه کریمه «... هل من خلق غیر الله ...» (فاطر/3) ندارد و مراد از خالق در آیه کریمه، خالق مستقل به خالقیت می باشد که در اتصاف به خالقیت محتاج به غیر نباشد؛ زیرا آیات کریمه قرآنی خالقهای دیگری غیر از خداوند – عز اسمه – اثبات می فرماید: «فتبارک الله احسن الخالقین» (مؤمنون/14) «... و اذ تخلق من الطین کهیئة الطیر باذنی فتنفخ فیها فتکون طیرا باذنی...» (مائده/110) و آیات دیگری که در این سیاق هستند.
گذشته از اینها قرآن کریم در آیات زیادی قانون علیت عمومی را تصدیق می فرماید مانند: «... و بدأ خلق الانسان من طین* ثم جعل نسله من سلسلة من ماء مهین» (سجده/8-7)
و: «... الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء ...» (نساء/1)
که تصدیق مادی است و نفی علیت مطلقا از ممکنات و حصر آن به واجب تعالی منسوب به اشاعره است که هیچ راهی به اثبات آن ندارند.
با تقدیم سلام و اخلاص، به عرض خود خاتمه می دهم.

رابطه خلقت آسمانها و زمین در شش روز با اراده آنی خداوند:
پرسش: اراده خداوند آنی است و به مجرد اراده معدوم، موجود می شود با توجه به این مطلب، خلقت آسمانها در شش روز انجام گرفته؟
پاسخ: اشکالی که در نامه ذکر شده اشکالی است فلسفی که در کتب فلسفه مطرح گردیده و جواب کافی داده شده است و اشکال مزبور تنها متوجه آفرینش شش روزه آسمانها نیست بلکه نظر به اینکه همه پدیده های عالم مشهود تحت نظام حرکت می باشد و پیدایش هر چیز با حرکات خاصه انجام میگیرد و آفرینش آن تدریجی است و تدریجی بودن وجود شیء با دفعی بودن مؤثره منافی است، همه اجزای این عالم این اشکال را دارد و اختصاص به خلقت شش روزه آسمانها ندارد؛ زیرا اراده خداوندی – عز اسمه – صفت ذات نیست بلکه صفت فعل است که خارج از ذات بوده و از مقام فعل انتزاع می شود و معنای این که می گوییم: خداوند فلان چیز را اراده کرد این است که علل و اسباب وجودش را فراهم ساخت (عالم، عالم اسباب و تحت حکومت قانون علیت می باشد) بنابراین از باب مطابقت اراده و مراد اراده خدا در امور دفعی الوجود، دفعی و در امور تدریجی، تدریجی است و محذوری هم ندارد؛ زیرا صفتی است قائم به فعل نه قائم به ذات تا تغیر در ذات لازم آید.
و اما اصل اشکال، همان ارتباط حادث به قدیم؛ یعنی ارتباط متغیر به ثابت و به عبارت دیگر، ارتباط معلول زمانی به علت خارج در زمان می باشد که در کتب فلسفی و کلامی مطرح شده و برای دریافت توضیح کامل آن به مظانش باید مراجعه کرد.

آنچه اجمالا در این نامه می توان اشاره کرد این است که صفت تدریج و تغیر و معنای زمان مانند بزرگی و کوچکی از معانی نسبی و قیاسی است که در میان موجودات این عالم با مقایسه پیدا میشود و نسبت اشیاء به خدای تعالی نسبتی ثابت و از این صفتها خالی است. قرآن کریم این بیان را در دو آیه ذیل وارد ساخته.
«انما أمره اذا اراد شیئا ان یقول له کن ...» (یس/82)
«و ما امرنا الا واحدة کلمح بالبصر» (قمر/50)
به موجب آیه اولی، کاری که خدا وقت اراده چیزی انجام می دهد، ایجاد آن؛ یعنی وجود خارج آن است و به مقتضای آیه دوم وجود خارجی اشیاء نسبت به خدا ثابت و خارج از زمان می باشد؛ یعنی اشیاء نسبت به همدیگر زمانی و متغیر و تدریجی هستند و نسبت به خدا ثابت و غیرمتغیر و غیرتدریجی (دقت فرمائید).

با عرض سلام و تشکر از پاسخ مبسوط شما
متاسفانه من پاسخ سوالم را نگرفتم. شاید این به دلیل عدم آشنایی من با اصطلاحات خاص عربی و فقهی باشد.... نمیدانم
مجددا سوال را عینا طرح میکنم و خواهش میکنم با توجه به اینکه عربی نمیدانم و زبان مادری ام فارسی است، پاسخی ساده به ان بدهید:

شعیب;354577 نوشت:
تدبیر جهان هستی (پس) از خلق زمین چه معنایی دارد؟ آیا خداوند قبل از خلق زمین جهان را تدبیر نمیکرده؟

با تشکر

چالشگر;358154 نوشت:
با عرض سلام و تشکر از پاسخ مبسوط شما
متاسفانه من پاسخ سوالم را نگرفتم. شاید این به دلیل عدم آشنایی من با اصطلاحات خاص عربی و فقهی باشد.... نمیدانم
مجددا سوال را عینا طرح میکنم و خواهش میکنم با توجه به اینکه عربی نمیدانم و زبان مادری ام فارسی است، پاسخی ساده به ان بدهید:

با تشکر


احتیاجی به دانستن زبان عربی نیست چون کاملا به فارسی توضیح داده شده اند

با عرض سلام

گمنام;358441 نوشت:
احتیاجی به دانستن زبان عربی نیست چون کاملا به فارسی توضیح داده شده اند

از اینکه مصدع اوقات شما میشوم عذر خواهی میکنم. در رابطه با سوال و جواب انجام گرفته تصور من این بود که من به عنوان یک کاربر در جستجوی حقیقت، از نظر شخصی این (وظیفه) را دارم که سوالاتم را بپرسم و از نظر سیاست های این سایت محترم این (حق) من است که سوالاتم را بپرسم و انتظار پاسخ مناسب با شان و درک خود داشته باشم و از سوی دیگر گروهی از اساتید محترم پاسخگویی به سوالات را به عهده دارند که از جهت شرعی دادن پاسخ مناسب و قانع کننده به کاربران را (وظیفه) خود میدانند. چه بسا که پاسخی مناسب منجر به هدایت یک فرد و پاسخی نا مناسب باعث ترد او گردد.

از نگاهی دیگر، گاهی اوفات (کپی و پیست کردن) مطالبی از علمای بزرگ بیش از اینکه حلال مشکل باشد، میتواند مشکل ساز باشد. مسلما طرح مستقیم مطلبی که علامه طباطبایی در کتب و مقلات تخصصی خود مطرح کرده اند نمیتواند به سادگی توسط کاربری مانند من که از بسیاری اصطلاحات و معانی بی اطلاع است جذب و هضم گردد. این بود که درخواست کرده بودم پاسخ ساده ای برای چرایی وجود یک (تقدم و تاخر زمانی) در ایه شریفه ذکر شده داده شود. ضمن اینکه مجددا تمام مطالب را مرور کردم ولی پاسخ سوالم را در آنجا نیافتم.
با تشکر

بنام او

و البته پیرو فرمایش اساتید کلام .. یک سوال شاید ساده و پیش پا افتاده نیز حقیر داشتم که پاسخش را گم نموده ام..

آیابین هدف ازخلقت انسان با علت خلقت انسان تفاوتی میباشد یا خیر؟؟

اگربلی آن چیست و اگرخیر چرا؟؟؟{بسیارکوتاه .. ممنون خواهم شد}

وهمچنین پیرو فرمایش شما جناب چالشگر عزیز این حقیر حتی درهرپستی که دراین مورد بوده گفته ام و بازهم میگویم :

ضمن اینکه باید چنین تفاسیر تخصصی و حتی بزرگی را ازچنین اشخاص بزرگی کمی ساده تر نمایند و یا حداقل ساده تر منعکسشان نمایند {والبته روحانیون و کسانی که دراین زمینه تحصیل نموده یاتحصیل مینمایند حق دارند چون این زبان تخصصی ست و ساده نوشتن و گفتن کارمشکلی خواهدبود}

و تازه میخاستم اینرا نیز اضافه نمایم که:
{{قرآن اگرمتعلق به 1400 سال پیش میباشد بنابراین آیات مربوط به حجاب و امربه معروف و دهها مورد دیگرش نیز متعلق به آنزمان اند و اگرچنین نیست که ؟؟
که حداقل تعیین کنید اگرهم آیات و سوره ها دو گروه و دو گونه اند یا به دو صورت برداشت شده و میشوند آنها یا سوره هایشان کدام اندتا علاقمندان بتوانند بین آنها فرق قائل شوند؟؟}}

ولی واقعیتش واهمه برم داشت که پاسخ همان سوال اولم هم داده نشود بنابراین از خیر این سوال آخرگذشتم و شمانیز لطفا بگذرید..ممنون و..

والبته چون پاسخی هم به سوال داده باشم .. بنظر من خداوند در 6000 سال این جهان را آفرید {فقط این جهان را و فقط 6000سال زمینی}

و البته مایل بودم اینرا نیز اضافه نمایم که؟؟
که ازقضا برای خلق آن بسیار هم زحمت کشیده و بسیار هم تفکرنموده و البته بسیارهم تحقیق نموده و البته چنین نبوده که فقط یک اراده ساده مثل آنچه که ما از اراده تصور داریم کرده و بعد همه چیز خلق شده باشد فقط یک نگاه به سیستم داخلیه بدن خودمان بیندازیم و اما قبول که قدرت او نیز بیش ازاین حرفهاست ولی تنها انسان که نیست و بلکه میلیاردها موجود گوناگون ازآسمانهاگرفته تا اعماق دریاها و اقیانوسها و روی خشکی ها و حتی زیر زمین و ..؟؟
{والبته این فقط نظر خاص من بود و نظرات دیگرنیز قابل احترام اند}

{باسپاس}

نيازمند هدايت;358867 نوشت:
و البته پیرو فرمایش اساتید کلام .. یک سوال شاید ساده و پیش پا افتاده نیز حقیر داشتم که پاسخش را گم نموده ام..

آیابین هدف ازخلقت انسان با علت خلقت انسان تفاوتی میباشد یا خیر؟؟

اگربلی آن چیست و اگرخیر چرا؟؟؟{بسیارکوتاه .. ممنون خواهم شد}

وهمچنین پیرو فرمایش شما جناب چالشگر عزیز این حقیر حتی درهرپستی که دراین مورد بوده گفته ام و بازهم میگویم :

ضمن اینکه باید چنین تفاسیر تخصصی و حتی بزرگی را ازچنین اشخاص بزرگی کمی ساده تر نمایند و یا حداقل ساده تر منعکسشان نمایند {والبته روحانیون و کسانی که دراین زمینه تحصیل نموده یاتحصیل مینمایند حق دارند چون این زبان تخصصی ست و ساده نوشتن و گفتن کارمشکلی خواهدبود}

و تازه میخاستم اینرا نیز اضافه نمایم که:
{{قرآن اگرمتعلق به 1400 سال پیش میباشد بنابراین آیات مربوط به حجاب و امربه معروف و دهها مورد دیگرش نیز متعلق به آنزمان اند و اگرچنین نیست که ؟؟
که حداقل تعیین کنید اگرهم آیات و سوره ها دو گروه و دو گونه اند یا به دو صورت برداشت شده و میشوند آنها یا سوره هایشان کدام اندتا علاقمندان بتوانند بین آنها فرق قائل شوند؟؟}}

ولی واقعیتش واهمه برم داشت که پاسخ همان سوال اولم هم داده نشود بنابراین از خیر این سوال آخرگذشتم و شمانیز لطفا بگذرید..ممنون و..

والبته چون پاسخی هم به سوال داده باشم .. بنظر من خداوند در 6000 سال این جهان را آفرید {فقط این جهان را و فقط 6000سال زمینی}

و البته مایل بودم اینرا نیز اضافه نمایم که؟؟
که ازقضا برای خلق آن بسیار هم زحمت کشیده و بسیار هم تفکرنموده و البته بسیارهم تحقیق نموده و البته چنین نبوده که فقط یک اراده ساده مثل آنچه که ما از اراده تصور داریم کرده و بعد همه چیز خلق شده باشد فقط یک نگاه به سیستم داخلیه بدن خودمان بیندازیم و اما قبول که قدرت او نیز بیش ازاین حرفهاست ولی تنها انسان که نیست و بلکه میلیاردها موجود گوناگون ازآسمانهاگرفته تا اعماق دریاها و اقیانوسها و روی خشکی ها و حتی زیر زمین و ..؟؟
{والبته این فقط نظر خاص من بود و نظرات دیگرنیز قابل احترام اند}

سلام
عرض می شود که : علت سه تاست
علت ایجادی مادی و غایی
غایی همان مقصود است که رسیدن به رحمت واسعه الهی است
[سوره هود (11): آيات 118 تا 119]
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ (118)
إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ (119)
ترجمه:
118- و اگر پروردگارت مى‏ خواست همه مردم را امت واحده (بدون هيچگونه اختلاف) قرار مى‏ داد، ولى آنها همواره مختلفند.
119-
مگر آنچه پروردگارت رحم كند و براى همين آنها را آفريد و فرمان پروردگارت قطعى است كه جهنم را از (سركشان و طاغيان) جن و انس پر خواهم كرد
علت ایجادی خدای تبارک و تعالی است
علت مادی ندارد بلکه به اراده او آن به آن خلق می شود او بی نیاز از ماده ای برای خلقت است

در مورد احکام عموما ثابتند چه اینکه بر مبنای فطرت ثابت الهی انسان اند و مواردی متغیرند به حسب شرایط و زمان که در نظر اهل فن یعنی فقهای اسلام مشخص اند

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (30 روم)
ترجمه:
30- روى خود را متوجه آئين خالص پروردگار كن اين فطرتى است كه خداوند انسانها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش خدا نيست اين است دين و آئين محكم و استوار ولى اكثر مردم نمى ‏دانند

در مورد خلقت هم خدای تعالی صریحا می فرماید هیچ برای ما سخت نبوده است :

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ ( قاف38)
ترجمه:
38- ما آسمانها و زمين و آنچه را در ميان آنهاست در شش روز (شش دوران) آفريديم و
هيچگونه رنج و تعبى به ما نرسيد

والله الموفق

بنام او

باسلام خدمت حاضرین محترم و بویژه حامدگرامی که یک پست درحال آرایش و پیرایش جهت ارسال میباشد تا درفرصت مناسب و پس از کامل شدن ارسال گردد ولی تاآنموقع و کوتاه ..

باسلام خدمت پریشان گرامی ..

پریشان;352849 نوشت:
سلام
اگر لطف کنید دلیل آفرینش انسان رو هم توضیح بدید ممنون میشم . حقیقتش دلایل ذکر شده در کتاب های دینی ک اکثرا گرفته شده از متن قرآن بودند منو قانع نکرد .

اگر من هم اکنون و بدون هیچ توضیح اضافه ای بشما بگویم دلیل آفرینش انسان دراین جهان یا همه جهانها .. فقط و فقط .. فقر بوده .. شما چه میفرمایید ؟؟ {چه برداشت یا توضیحی ازاین شنیده و گفته خواهیدنمود؟؟}

{باسپاس}

سوال:
قُلِ اللهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
خداوند چگونه جهان را آفرید؟
اگر از انسان درباره یک مداد سوال شود که چگونه آن را آفریدی؟ توضیح می دهد که ابتدا اراده بر ساخت مداد کردم و سپس چوب لازم برای ساخت مداد را با قطع یک درخت و ....................
حالا سوال اینجاست که اگر این سوال را از خدا بپرسیم که چگونه جهان را آفریدی چه جوابی می دهد؟
آیا فقط همین را می گوید که إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون؟یا جواب مفصل تری با جرئیات بیشتر هم دارد؟

جواب:
در باب شناخت خدا و صفات و افعال خدا انسان به علت علم محدودی که دارد دست به تشبیه افعال الهی با افعال انسانی می زند و گمان می کند که مراحل خلق خدا نیز همانند مراتب خلق انسانی است انسان برای انجام کارهایش باید علم به فایده داشته باشد و شوق انجام کار را پیدا کند آنگاه اراده به انجام کار کند آنگاه تحریک عضلات و آنگاه کار را انجام دهد.
این مراحل در خلق الهی جایی نداشته و به صرف اراده کار انجام می شود.
که در این باره می فرماید: وانما امره اذا اراد شیء ان یقول له کن فیکون
البته این بدان معنی نیست که خدا کار هایش را بدون اسباب و علل انجام می دهد بلکه امور مادی را در بستر علل و عوامل مادی انجام داده و در مسیر زمان مندی و مکانمندی این امور افعال مادی خویش را به تحقق میرساند.
قرآن مجيد، در 7 سوره که واژه «ستة ايام» در آن ها آمده، به طور اختصار، و گوناگون به آفرينش آسمان، زمين و ديگر موجودات پرداخته است. بنابراين، با زيربنا قرار دادن آيات فوق به عنوان متن داستان و با استفاده از آيات ديگر، داستان آفرينش را در شش روز از ديدگاه قرآن پي‌‌‌‌مي‌‌‌‌گيريم. إِنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السّمواتِ و الارضَ فی السِّتة ايّامٍ ثمَّ اسْتوی علی العرشِ يُغْشِی الّيلَ و النّهارَ يََطْلُبُهُ حَثِيثاً و الشَّمسَ و القمرَ و النُّجومَ مسخَّراتٍ بِامْرهِ اَلا لَهُ الخَلقُ وَالْامْرُ تبارک اللهُ رَبُّ العالمين. «پروردگار شما، خداوندي است که آسمان ها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد؛ سپس به تدبير جهاني هستي پرداخت؛ با «پردة تاريک» شب و روز را مي پوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت درحرکت است؛ و خورشيد و ماه و ستارگان را آفريد، که مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشيد که آفرينش و تدبير «جهان» از آنِ او (و به فرمان او) است. پر برکت (و زوال ناپذير) است، خداوندي که پرودگار جهانيان است.»(1)
إِنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السّمواتِ و الارضَ فی السِّتة ايّامٍ ثمَّ اسْتوی علی العرشِ، يُدَبّرُ الامرَ ما مِنْ شفيعٍ إلاّ بعدَ اذنهِ ذلکم ُ اللهُ ربُّکمْ فَاعْبُدوه أفَلا تذکَّرون. «پروردگار شما، خداوندي است که آسمان­ها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد؛ سپس بر تَخْت «قدرت» قرار گرفت،‌ و به تدبير کار (جهان) پرداخت؛ هيچ شفاعت کننده اي، جُز با اذن او نيست؛ اين است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش کنيد. آيا متذکّر نمي­شويد؟!»یونس/3.
وَ هو الذی خَلقَ السَّمواتِ و الارضَ فی ستَّةِ أيّامٍ و کان عرشُهُ علی الماءِ لِيَبْلُوَکُمْ ايُّکم أحْسَنُ عملاً و لَئِنْ قُلْتَ إنَّکم مَبْعُثُونَ من بعدِ الْمَوتِ لَيَقولونَّ الَّذينَ کفروا إنْ هذا إلاّ سِحرٌ مُبِين.
«او کسي است، که آسمان­ها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد؛ و عرشِ (حکومت) او، بر آب قرار داشت؛ (بخاطر اين آفريد) تا شما را بيازمايد که کدام يک عملتان بهتر است. و اگر (به آن­ها) بگويي: «شما بعد از مرگ، برانگيخته ميشويد»، مسلّماً کافران مي­گويند: «اين سحر آشکار است!» (2)
الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ و الارضَ و ما بينهما فی ستة ايّامٍ ثُمَّ اسْتَوی علی العرشِ الرَّحمنُ فَسئَلْ بِهِ خَيراً. «همانا (خداي) که آسمان ها و زمين و آنچه را ميان اين دو وجود دارد، در شش روز (شش دوران) آفريد؛ سپس بر عرش «قدرت» قرار گرفت، (و به تدبير جهان پرداخت، او خداوندِ) رحمان است؛ از او بخواه که از همة چيز آگاه است.» (3)
اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ و الارضَ و ما بينهما فی ستة ايَّامٍ ثُمَّ اسْتَوی علی العرشِ ما لَکُم من دونهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفِيعٍ أفلا تَذَکَّرُونَ. «خداوند کسي است که آسمان­ها و زمين و آنچه را ميان اين دو است، در شش روز (شش دروان) آفريد، سپس بر عرش «قدرت» قرار گرفت؛ هيچ سر پرست و شفاعت کننده اي براي شما جُز او نيست؛ آيا متذکّر نمي­شويد؟!» (4)
وَ لَقَدْ خلقنا السَّمواتِ و الارضَ وَ ما بينهما فی ستَّةِ ايّامٍ وَ ما مسَّنَا مِنْ لُّغوبٍ. «ما آسمان ها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريديم، و هيچ گونه رنج و سختي به ما نرسيد. (با اين حال چگونه زنده کردن مردگان براي ما مشکل است؟!»(5)

هو الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ و الارضَ و ما بينهما فی ستة ايَامٍ ثُمَّ اسْتَوی علی العرشِ يَعْلَمُ ما يَلِجُ فی الارضِ و ما يَخْرُجُ مِنْها و ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ و ما يَعْرُجُ فيها و هو مَعَکُمْ أيْنَ ما کُنْتُمْ وَ اللهُ بِما تَعْمَلونَ بَصيرٌ. «او کسي است که آسمان­ها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد؛ سپس بر تَخت قدرت قرار گرفت (و به تدبير جهان پرداخت)؛ آنچه را از آن خارج مي شود و آنچه به آسمان بالا مي رود؛ و هر جا باشيد او با شماست. و خداوند نسبت به آنچه انجام مي­دهيد بيناست.».(6)

پاورقی:
1- اعراف/54.
2- هود/7.
3- فرقان/59
4- سجده/4
5- ق/38
6- حدید/4.

موضوع قفل شده است