دنیا چیست ؟ چرا از آن خسته می شویم ؟

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دنیا چیست ؟ چرا از آن خسته می شویم ؟

سلام
قرآن کریم می فرماید انما الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد (حدید 20 )
سوال این است که دنیا چیست ؟
چرا از دنیا خسته می شویم ؟
آیا دنیا عالم جسمانی و طبیعت است ؟
والله الموفق

سلام
بر اساس آیه شریفه ای که در پست اول ذکر شد دنیا اصلا آن چیزی که ما فکر می کنیم نیست
ببینید قرآن صریحا چه چیزی را دنیا معرفی می کند :
1- لعب و لهو
2- زینت
3- تفاخر
4- تکاثر
آیا وقتی کلمه دنیا را به زبان می آورند این معانی در ذهن ما قرار می گیرد ؟
والله الموفق

[="times new roman"]سلام علیکم
واژه دنیا مونث { ادنی } است . اگر اصل آن را دنائت بگیریم بمعنای پست تر ( در مقابل آخرت که عالی است ) و اگر اصل آن را دنو بدانیم به معنای نزدیک تر ( در مقابل آخرت که به ظاهر دورتر است ) که این نزدیکی یا بالذات و جسمانی است و یا معنوی . این واژه برای نزدیکی مکانی و زمانی و منزلت و مقام نیز به کار می رود .(۱) .

این کلمه همیشه وصف است خواه موصوفش در کلام باشد مانند { الحیوه الدنیا } و خواه نباشد مانند { لهم فی الدنیا خزی } (۲) .

این واژه یکصد و پانزده بار در قرآن مجید تکرار شده است و در همه موارد صفت زندگی کنونی است مگر در چهار مورد که در یک مورد بعنوان صفت عدوه ( حاشیه در کنار بیابان ) (۳) و در سه مورد دیگر { سوره صفات آیه ۶ ، سوره فصلت آیه ۱۲ ، سوره ملک آیه ۵ } صفت آسمان قرار گرفته است . در شناسایی دنیا با تمام ابعاد و ویژگی هایش از یک طرف نگاه های مذمومانه ، قبیحانه و مورد سرزنش وجود دارد که اشاره به پستی آن دارد و از طرف دیگر ، دنیا با نکاهی عالی نامگذاری شده { خانه برتر پرهیزگاران } .

وقتی از امام باقر علیه السلام در مورد آیه { و لنعم دار المتقین } سوال شد که خانه پرهیزگاران کجاست ؟ خضرت فرمود { الدنیا } (۴) و مددکار دستیابی به سرای جاودان . امام باقر علیه السلام { نعم العون الدنیا علی الاخره } (۵) که محل ذخیره اعمال صالحان ، { الدنیا ذخر و العلم دلیل } (۶) و پلکان صعود به جایگاه پاکان ، { بالدنیا تحرز الخره }(۷) معرفی گردیده است .

دنیا نمایشگاه نشانه های خداست بنابراین بسیار محترم است { و فی الارض ایات للموقنین } ( ۸ ) ، البته برای آنهایی که دنبال یقین هستند . در دنیا ظرفیت لازم برای ایجاد تشنگی درک خدای متعال وجود دارد همچون بچه ای که در رحم مادر رشد می کند و دوران اولیه را طی می کند تا توانایی گذراندن زندگی دنیایی را داشته باشد .

محفل و سرایی است که از لذت های شایسته آن نباید خود را محروم کرد و باید چونان تجارتخانه ای سرار سود و سعادت بدان نگریست . برتر از آن همچون مسجدی پاک و مقدس برای عبودیت و بندگی شمرد تا در فردای نیاز و احتیاج صاحبان بصیرت و بینش امروز سرمایه دارانی سربلند و پیروز باشند و در پیشگاه پروردگار خویش سر افکنده و شرمسار نباشند .( ۹ ) .

شایذ یکی از کاملترین تعاریف دنیا با نگاه قبیحانه در آیه شریفه ۲۰ از سوره مبارکه حدید آمده باشد که خداوند متعال خطاب به پیامبر اکرم (ص) دنیا را با تمام پستی هایش معرفی می کند و می فرماید : بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمل پرستی و فخر فروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است همانند بارانی که محصولش کشاورزان را در شگفتی فرو می برد ، سپس خشک می شود به گونه ای که آن را زرد رنگ می بینی ، سپس تبدیل به کاه می شود و در آخرت عذاب شدید است یا مغفرت و رضای الهی و به هر حال زندگی دنیا چیزی جز متاع فریب نیست .

این همان دنیایی است که دوستی اش سرآغاز و کلید هر گناهی و سبب نابودی هر حسنه ای است چنانچه رسول اکرم (ص) می فرمایند : { حب الدنیا راس کل خطیئه و مفتاح کل سیئه و سبب احباط کل حسنه } (۱۰) .

حال برای اینکه به نگاهی جامع نسبت به دنیا برسیم به سخنان آن داراترین افراد زمان خویش و در عین حال بی رغبت ترین افراد به دنیا توجه می کنیم . آن حضرت در خطبه ای می فرمایند : آگاه باشید ! دنیا جایگاهی است که نمی توان از عذاب و مجازات گناهان و فتنه ها و شرارت ها و شرورش سالم و در امان بود مگر در خود همین دنیا و از هیچ رویدادی که در طبیعت این دنیا است نمی توان نجات پیدا کرد . مردم در دنیا با فتنه ها آزمایش می شوند آنچه از این دنیا برای این دنیا گرفته اند از دستشان گرفته خواهد شد و سپس درباره هر چه گرفته اند محاسبه خواهند شد . و آنچه را که از این دنیا برای غیر دنیا ( آخرت ) گرفته اند رو به سوی آن رفته و در آن اندوخته خود اقامت خواهند نمود . این دنیا در نظر کسانی که دارای خرد هستند مانند سایه در خال برگشت است در همان هنگام که آن را در حال گسترش می بینی رو جمع شدن و زوال است و در همان هنگام که آن را رو به افزایش می بینی رو به نقص و کاهش است . (۱۱)
_________________________
۱ – مفردات راغب ، صص ۳۱۹ – ۳۱۸

۲ – دنیا گرایی و دنیا گریزی از دیدگاه قرآن ماهنامه رواق اندیشه شماره ۱۰ ، ۱۳۸۱

۳ – سوره انفعال آیه ۴۲

۴ – بحالانوار ج ۷۳ ص ۱۰۷

۵ – الکافی ج ۵ ص ۷۲

۶ – امیر المومنین علیه السلام ، غررالحکم و دررالکلم ص۸۴

۷ – امیر المومنین علیه السلام بحالانوار ج ۶۷ ص ۶۷

۸ – الذریات / ۲۰

۹ – نهج البلاغه خطبه ۱۵۴ نامه ۵۵

۱۰ – ارشاد القلوب الی الصواب ج ۱ ص ۲۱

۱۱ – نهج البلاغه خطبه ۶۳ [/]

دنیا مثل یه بازی کامپیوتری _مثلا انگری بردز_ میمونه که به گفته همین آیه مورد اشاره(سوره حدیدآیه 20) زیبا و هیجان انگیز و همینطور بیهوده و لهو و لعب(چون هیچ نفع و ضرری انجامش تو زندگی واقعی نداره)
و در عین مایه تفاخر و فخر فروشی بین بازکنان این بازی برای کسب امتیازات و ستاره های بیشتر هست که در نهایت از این بازی بعد از مدتی خسته میشیم!
این فقط نظر و دید من نسبت دنیا هست نه چیزی بیشتر...

سلام
اغلب وقتی کلمه دنیا به زبانها جاری می شود ذهن ما به سمت این عالم جسمانی متوجه می شود
اما در فرهنگ قرآن عالم جسمانی دنیا نیست بلکه این عالم آیتی بزرگ از آیات الهی است
سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم
بزودی آیات خود را در آفاق عالم و در درونشان به آنها می نمایانیم
هرچند در آیات الهی هم مراتب هست اما دنیا به معنای مذمومش اصلا به آیات الهی قابل استناد نیست
والله الموفق

سلام
این عالمی که خیلی از ما از آن خسته می شویم نه آن دنیایی است که در آیات وروایات از آن مذمت شده است . دنیایی که از آن خسته می شویم آن نگاه پوچ گرایانه نسبت حقایق هستی است و آن مسیری است که در تعامل با آن در پیش می گیریم .
و خستگی از آن از جنس همان خستگی است که کودکان بعد از بازی های خود بدان دچار می شوند و باعث می شود دست از آن بکشند .
اما همین عالم جسمانی برای کسانی که بدان نگاهی حکیمانه داشته و با آن رابطه ای صحیح برقرار می کنند نه تنها خسته کننده نیست بلکه لحظه به لحظه شوق انگیزتر و زیباتر می شود
این خطوط قرمز و مرزهایی است که باید بشناسیم و بدان توجه کنیم
والله الموفق

سلام
شاید باورمان نشود که این عالمی جسمانی که برای ما تحت عنوان دنیا جلوه می کند برای اهل معرفت آخرت و بلکه چهره مشعشع حق تعالی است
تنها باید با پلکان معرفت از نگاههای نازل فراتر رفت و با آب عشق دلها را شست تا بتوان آنچه که دیگرانش مذمت می کنند با تمام شور و شوق مسجد خدای تعالی و عشق آباد معبود متعال دید
و اما راه بسته نیست
ما را نیز به این راه فرا خواندند تا از تنگنای این نگاه نازل رها شویم
مسیر همان نگاه الهی به حقایق هستی و همان مسیر حکیمانه شرع مقدس است
تا یا را در خانه بیابیم قدمی بیش نیست
والله الموفق

سلام
پس دنیا عالم جسمانی و این طبیعت نیست
و آن خدای متعالی که می شناسیم از این حقیقت جدا نیست
بلکه این عالم آیتی از آیات او و بلکه جلوه ای از جلوات اوست
کسانی که مسیر پر فراز و نشیب شناخت حقیقت را با قدم عشق پیمودند چه زیبا سرودند
به دریا بنگرم دریا تو بینم
به صحرا بنگرم دریا تو بینم
به هرجا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از روی زیبای تو بینم
در مقابل هرچه از معرفت الهی و عشق به حقیقت هستی و پیمودن راهش دورتر می شویم جهان سیاه تر و ظلمانی تر می شود
و این خود نشانه ای از طی طریق نادرست است
ای کاش هشدارها را جدی بگیریم
والله الموفق

سلام

طبیعت را اگر از این منظر که آیت و نشانه خداست نگاه کنیم خسته کننده نیست
البته دل پاک هم لازم است
دل آلوده به زنگار گناه و غبار گرفته از اندیشه های بد نمی تواند آیت را هم زیبا ببیند
لذا فرمود بین تو و ما حجابی نیست جز حجاب گناه در اندیشه و عمل
گناه که برداشته شود
او ظاهر ظاهر است

و هوالله الظاهر الباطن

سلام

تا به کنکاش در اسرار طبیعت نپرداخته ایم این را نمی توانیم حس کنیم که این طبیعت چقدر شگفت انگیز است
چقدر هیجان افزاست
هر پله ای در شناخت طبیعت شگفتی آفرین تر است
چرا ؟
چون آیت خدای باهر النور است آیت خدای شگفت است
خدای متعال یکی از ویژگیهایش تعجب آفرینی است
چون
بسیار بسیار بدیع ، نو و تازه و شگفت است
این شگفتی آفرینی در طبیعت که آیت و جلوه ای از اوست هم وجود دارد
اما این شگفتی نصیب کسی است که با شوق و تلاش به جستجوی اسرارش برخیزد
رنجها را تحمل کند آنوقت است که او نیز از این سفره شگفتی آفرین بهره ای خواهد برد
نگاههای ظاهری و خام و من محور به طبیعت است که خمودی و رکود می آورد
نگاهی که اصلا عمق ندارد
نگاهی که ارتباط مستقیم طبیعت با خدا را نمی بیند
نگاهی که پخته نیست پر نقص و سست است
نگاهی که همه چیز را در ارتباط منفعت طلبانه بشری تفسیر می کند
او نمی خواهد هستی را در ارتباط با حقیقت خود بیند
نمی خواهد از چنبره افعی نفس شهوت الود خارج شود
نمی خواهد رها شود
می خواهد اسیر بماند و همه چیز را از پشت عینک اسارت ببیند
اسارت در خانه ای ظلمانی که خودش سالخت و در آن ساکن شد
اما در ورای این خانه ظلمانی
جهانی پر نور از جلوه گری حقیقت است
چه بخواهیم چه نخواهیم

وهو الله الحق المبین

سلام

و اما آن نگاه خود محور
آن نگاه منفعت جو
که معیارش کرده ایم برای تفسیر هستی
خوب می شناسیمش
اما کمتر به آن فکر کرده ایم
درخت سیب بهتر است یا کاج ؟
می گوید سیب
چرا ؟ چون درخت سیب ثمر دارد
چه کسی گفته کاج ثمر ندارد
مگر تنها انسان باید از ثمر درختی منتفع شود تا آنرا مثمر بداند
اما بلندیش را چه می گویی ؟
شگفتیهایی که در برگ سوزنیش است
اسراری که در ریشه و شاخه و تنه اوست
و بسیار بسیار عجایبی که در هستی اوست
که تو نمی دانی و ما هم نمی دانیم
آیا تمام هویت کاج در ثمری است که برای تو نیست ؟
انسان چگونه است ؟
انسان بد است
چرا ؟
چون ما هرچه انسان دیده ایم بی ارزش اند
بی خاصیت اند
کاری بهشان داری اصلا به دردت نمی خورند
منظورش از درد همان نفع است
انگار خدا انسان را آفرید تا تنها به درد او آن هم با تفسیری که از درد دارد بخورد
انسان عصاره حقایق هستی را تنها در به درد بخوریش تفسیر می کند ؟
چه تنگ و کم مقدار است این ملاک
حال تازه چه کسی گفته به دردت نخورده اند
هرکدام از انها کاری می کند که چرخ این جامعه را می چرخاند
و تو در ان زندگی می کنی و بهره می بری
وووو
هزاران هزار خاصیتی که تو نمی دانی و نمی بینی
این است همان نگاه خودموری که در نظر اولیاء الهی جنایت بار است
الهی قد جرت علی نفسی فی النظر لها
خدایا بخاطر نگاه خودمحورم بر خودم ظلم کردم
یعنی ایکاش نگاهم خدا محور بود نه خود محور

وهوالله الهادی

با سلام و احترام

سهم شما از این دنیا چیست؟
نقطه کانونی این پرسش، درنگ در این آیه است:
و لا تنس نصیبک من الدنیا؛ و سهم خود را از دنیا فراموش مکن
امیرمؤمنان علیه‌السلام در تفسیر «سهم» میفرماید: «سلامت، توانایی، فرصت، جوانی و شادابی ات را فراموش مکن، تا با آنها، آخرت را به دست آوری»

درنتیجه می توان گفت:« اگر از سلامت،توانایی، فرصت ، جوانی و شادابی استفاده نکنیم، دچار خستگی از دنیا خواهیم شد»

باسلام
دلیل اینکه ما از دنیا خسته میشیم اینه که تازگی وجود نداره وتکراریه.درحالی که در بهشت همیشه و تا ابد همه چیز تازگی به همراه داره و ما خسته نمیشیم.بعضیها میپرسند ما در بهشت خسته میشیم از زندگی ,نه هرگز اینطور نیست.وقتی همه چیز تازه باشه جدید هست و خسته نمیشیم تا ابد در بهشت.
حضرت علی (ع):دردنیا به قدری که سیر شوی برای تو نهاده شده است اگه با همون سیر نشی بدون همه ی دنیا رو به تو بدهند سیر نمیشی.

تالیا;351859 نوشت:
دلیل اینکه ما از دنیا خسته میشیم اینه که تازگی وجود نداره وتکراریه.

سلام
در جهان هیچ چیز تکرار ندارد
همه چیز نو نو است
آنچه کهنه می شود نگاه ماست
که از بنیان غلط است
وگرنه عالم مانند رودی جاری است
که اصلا تکرار ندارد
والله الموفق

چند روز پيش توضيح اين آيه را از كتاب معادشناسي علامه طهراني رحمه الله ج1ص 24مي خواندم خيلي زيبا است به طور كلي كتاب معاد شناسي ايشون خصوصا جلد اول آن براي درك صحيح و واقعي از دنيا و برزخ و قيامت بسيار مناسب و قابل استفاده است:
تقسيم مراحل اعتبارى در طول حيات انسان از نظر قرآن مجيد
در قرآن مجيد چقدر اين موضوع به شكل عالى و تشبيه لطيفى بيان شده است:
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَوةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفَاخُرُ بَيْنَكُمْ وَ تَكَاثُرٌ فِى الامْولِ وَ الاوْلدِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ و ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَمًا وَ فِى الاخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَهِ وَ رِضْونٌ وَ مَا الْحَيَوةُ الدُّنْيَآ إِلَّا مَتَعُ الْغُرُور [1]
ببينيد خداوند علىّ أعلا چگونه حقيقت را براى انسان مجسّم‏
__________________________________________________
[1] آيه 20، از سوره 57: الحديد
مى كند؛ مى‏فرمايد: اين زندگى دنيا، اين زندگى كه بشر با اين صحنه وسيع از اعتبارات و خواسته‏ها و آرزوها كه عمر خود را بر اساس آنها سپرى مى‏كند، و ساعات و دقائق خود را بر آنها منطبق مى‏نمايد، و بالاخره با دست تهى از دنيا مى‏رود، از پنج موضوع خارج نيست. اين زندگى كه حقيقةً مادون زندگى حيوانات و بهائم است، اين اعتباريّاتى كه بشر را بخود مشغول نموده و از حقائق دور نموده و از زيست درندگان پائين تر آورده است، مركّب است از لَعِب: بازى بدون خواهش نفسانى، و لَهْو: كارهائى كه انسان روى تمايلات نفسانى انجام مى‏دهد و غرض عقلائى صحيحى بر آن مترتّب نيست، و زينَة: روى باطل و اعتبارات را به لباس حقيقت پوشانيدن و امور فانيه را بصورت امور باقيه جلوه دادن، وَ تَفَاخُرُ بَيْنَكُمْ: خودپسندى نمودن و بر اساس تفاخر و مباهات امور زندگى خود را بنا نهادن، و تَكَاثُرٌ فِى الامْولِ وَ الاوْلد: پيوسته بدنبال زياد نمودن مقدار اموال و تعداد اولاد بر آمدن.
مرحوم شيخ بهاء الدّين عاملى (ره) كلام لطيفى [1] در تفسير اين آيه دارد و مى‏فرمايد: خداوند اين پنج مرتبه را به موازات سير عمر افراد بشر بيان فرموده است. چون انسان در اوّل مرحله از زندگى كه‏
__________________________________________________
[1] اين مطلب را علّامه طباطبائى مُدّ ظلُّه العالى در حاشيه رساله مخطوطه «الإنسان فى الدّنيا» از شيخ بهائى نقل كرده‏اند. و نيز در تفسير «الميزان» ج 19، ص 188 ضمن تفسير اين آيه از سوره حديد، از مرحوم شيخ بواسطه نقل فرموده‏اند. همان دوران صباوت است به بازى مشغول مى‏گردد، و سپس در اوان بلوغ به لهو و امور مُشهيانه دست مى‏زند، و در هنگام شباب و جوانى زينت به حدّ اعلا بدو روى مى‏آورد، و در نيمه عمر به تفاخر و حسّ تفوّق مى‏پردازد، و بالاخره در اوان پيرى و شيخوخيّت داعيه زياد نمودن اموال و اولاد در سر او مى‏افتد.
آرى! انسان پس از گذرانيدن دوران صباوت و بلوغ دوست دارد به خود زينت ببندد. لباس خود را، شغل خود را، زندگى و مكان خود را، و بالاخره تمام متعلّقات خود را بنحوى ترتيب دهد كه نقش بقاء و بنحو ابديّت زيست نمودن، روى حقيقت فناء را بپوشاند و واقع امر در تحت اين نقشهاى باطله مختفى و منتفى گردد. از اين مرحله كه بگذريم دوران تفاخر است، مى‏گويد: قدرت من چنين است، مال من چنان است، علم من فلان است؛ حتّى با كمال جرأت به استخوانهاى پوسيده و خاكستر شده آباء و نياكان خود فخر مى‏كند و رجز مى‏خواند، و بر اشياء درهم شكسته و نقشه‏هاى پوسيده افتخار مى‏كند و آنها را در موزه‏هاى مجلّل و با شكوه قرار مى‏دهد و شعرهاى حماسى مى‏خواند. و بالاخره در آخر دوران زندگى نيروى وجودى خود را در زياد كردن مال و فرزند متمركز مى‏كند.
انسان طبعاً هر چه عمرش زيادتر شود حريص تر مى‏شود؛ در جوانى انفاق در راه خدا مى‏كرد، حالا نمى‏كند؛ حسّ گذشت و ايثار داشت، حالا ندارد.
طبع بشر چنين است كه بر هر اساسى تربيت شود نفس او بر همان اساس متحجّر مى‏گردد و احوال گذران او بصورت ملكات ثابته در مى‏آيد. البتّه چون خود را بر محور قانون دين و حقّ تربيت ننموده است لذا در آخر عمر نتيجه نفسانى او همان تراكم احوال و تحجّر خاطرات و افكار اوست‏.
بعد علامه طهراني رحمه الله داستان حريص بودن پيرمردي كه در زمان هارون الرشيد بود و پيامبر را درك كرده بود را مي آورند كه بسيار زيبا است.
سپس مطلب عميق ولطيفي را از علامه طباطبايي نقل مي كنند:
استفاده لطيف علّامه طباطبائى از قرآن مبنى بر آنكه آخرت باطن دنياست‏
حضرت استاد گرامى علّامه طباطبائى مُدّ ظلُّه العالى در رساله «الإنسان فى الدُّنيا» كه هنوز هم طبع نشده و با شش رساله ديگر در يك مجموعه گرد آمده و از آثار نفيس غير مطبوعه ايشان است مى‏فرمايد: ممكن است در اين آيه مباركه، «وَ فِى الاخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَهِ وَ رِضْونٌ» عطف بر كلمه «لَعِبٌ» باشد؛ و بنابراين در معنى چنين مى‏شود: إنَّما الْحَيَوةُ الدُّنْيا فِى الاخِرَةِ عَذابٌ شَديدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَهِ وَ رِضْوانٌ. يعنى همين زندگى ظاهرى دنيا كه از اين پنج چيز تشكيل يافته است يك باطنى دارد كه آنها بصورت عذاب شديد و يا مغفرت و رضاى خدا بوده و بدين نحو جلوه خواهد نمود. و بنابراين، عالَم آخرت باطن دنياست، و دنيا ظاهر آخرت است؛ و شاهد اين معنى آنكه خداوند بعد از اين آيه بلافاصله مى‏فرمايد: سَابِقُوا إِلَى‏ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَآءِ وَ الارْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ ءَامَنُوا بِاللَهِ وَ رُسُلِهِ. [1]
«سبقت بگيريد بسوى مقام مغفرت پروردگارتان و بهشتى كه وسعت آن به اندازه آسمان و زمين است؛ آن بهشتى كه براى مؤمنين به پروردگار و گرويدگان به پيمبرانش مهيّا و آماده شده است.»
پس سبقت بسوى مغفرت و بهشت خدا امرى است كه در اين دنيا پيدا مى‏شود و در اين زندگى بدست مى‏آيد، اگر نظر به باطن دنيا كرده شود و بر آن اساس انسان رشته فعّاليّت‏ها و كوشش‏هاى خود را ترتيب دهد
__________________________________________________
[1] صدر آيه 21، از سوره 57: الحديد

علاوه برقران کریم که کلام خداوندگرامیست ودران اشاره به این کرده که دنیالهوولعب است وسایراشارات امام علی ع هم درنهج البلاغه اشارات بسیاری به دنیادارندازجمله نامه ی 68 درنهج البلاغه نامه ای به سلمان فارسی قبل ازایام خلافت:روش برخوردبادنیا:پس ازیادخداودرود!دنیای حرام چونان ماراست که پوستی نرم وزهری کشنده داردپس ازجاذبه های فریبنده ی ان روی گردان زیرازمان کوتاهی دران خواهی ماندواندوه ان راازسربیرون کن زیراکه یقین به جدایی ،ودگرگونی حالات ان راداری ،وانگاه که بادنیاخوگرفتی بیشتربترس زیراکه دنیاپرست تابه خوش گذرانی اطمینان کرد،زوداورابه تلخ کامی کشاندوهرگاه که به دنیاانس گرفت واسوده شد ناگاه به وحشت دچارمیگردد.

[=arial,helvetica,sans-serif]دنیا چیز بدی نیست، چیز کمی است.
رجوع شود به آیه 20 سوره حدید.

دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که از آدمی چه ماند پس مرگ
عشق است و محبت است و باقی همه هیچ

می دونین چرا از دنیا خسته می شیم
چون برای هیچ خیلی به خودمون می پیچیم
و بعد که اون چیزو بدست میاریم
می بینیم برای این هیچ ارزش نداشت این همه پیچ

حامد;347489 نوشت:
سلام
قرآن کریم می فرماید انما الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد (حدید 20 )
سوال این است که دنیا چیست ؟
چرا از دنیا خسته می شویم ؟
آیا دنیا عالم جسمانی و طبیعت است ؟
والله الموفق

با سلام و آرزوی توفیق برای شما . همان طور که در پرسش اشاره شده نوع آدمیان به گونه ی در دنیا زندگی می کنند که دنیا برایش آن گونه است که قران فرمود :
بدانید که زندگانی دنیا به حقیقت بازیچه‏ای کودکانه است. لهو و سرگرمی و آرایش و تفاخر و خودستایی با یکدیگر و حرصِ افزودن مال و فرزندان.
این حقیقت دنیاست. در مَثَل مانند بارانی است که به موقع ببارد. گیاهی در پی آن از زمین بروید که برزگر یا کافران دنیاپرست را به شگفت آرد. سپس بنگری که زرد و خشک شود و بپوسد. در جهان آخرت دنیا طلبان را عذاب سخت جهنم و مؤمنان را آمرزش و نیز خشنودی الهی نصیب است. بدانید که دنیا جز متاع فریب و غرور چیزی نیست.
بنابراین، غفلت، سرگرمی، تجمّل، تفاخر و تکاثْر دوران‏های پنج‏گانه انسان دنیا مدار را تشکیل می‏دهد.
نخست دوران کودکی است که زندگی در هاله‏ای از غفلت، بی‏خبری و بازی فرو می‏رود. سپس مرحله نوجوانی فرامی‏رسد و سرگرمی جای بازی را می‏گیرد. در این مرحله انسان به دنبال مسائلی است که او را به خود سرگرم سازد و از مسائل جدّی دور دارد. مرحله سوم، جوانی، شور، عشق و تجمّل پرستی است.
مرحله چهارم احساسات کسب «مقام و فخر» در انسان خودنمایی می‏کند. در مرحله پنجم به فکر افزایش مال و جمع ثروت و نفرات می‏افتد.
قرآن همة این مراحل را متاع فریب و نیرنگ می‏داند. بنابراین، دنیا ابزاری است برای خودفریبی و فریب دادن دیگران. این در مورد کسانی است که دنیا را هدف نهایی خود قرار می‏دهند. به آن دل می‏بندند.، بر آن تکیه می‏کنند و آخرین آرزوهایشان دست یازیدن به آن است.
اما در عین حال باید توجه داشت :
اگر مواهب جهان مادی وسیله‏ای برای وصول به ارزش‏های والای انسانی و سعادت جاودان باشد، هرگز دنیای مذموم نیست، بلکه مزرعه آخرت و پلی برای رسیدن به هدف‏های بزرگ است.
توجه به دنیا و مواهب آن به عنوان «گذرگاه» (مَمَرّ، مَعْبَر) یا «قرارگاه» (مَقَرّ) دو جهت‏گیری مختلف به انسان ارائه می‏دهد :
یکی مایه نزاع، فساد، تجاوز، بیدادگری، طغیان و غفلت است.
دیگری وسیلة داد، آگاهی، ایثار، فداکاری، برادری و گذشت است.
قرآن حکیم برای هر یک از مراحل یاد شده دنیای مذموم گاهی یک یا چند آیه نازل فرموده است. گاهی به عنوان «لهو و لعب»، مانند: «و ما الحیوة الدنیا إلاّ لِعب و لهو» (2) و گاهی به عنوان «متاع غرور»، مانند: «و ما الحیوة الدّنیا إلا متاع الغرور» (3) زمانی به عنوان «متاع قلیل»، مانند «قل متاع الدّنیا قلیل و الاخرة خیر لمن اتّقی» (4)؛ ای رسول ما بگو که زندگانی دنیا متاعی اندک است و جهان آخرت برای هر که خداترس باشد، بسیار بهتر از دنیاست.
گاهی به عنوان «متاع ناچیز»، مانند: «تبتغون عرضَ الحیوة الدنیا» (5) خواهان متاع و سرمایه ناچیز دنیا هستید.
نادان به ظاهر دنیا دل می بندد اما دانا اصلا به دنیا دلبستگی ندارد. به امام سجاد(ع) عرض شد: ارزشمندترین مردم
کیست؟ فرمود: «من لم یری الدنیا خطراً النفسْ؛ کسی که دنیا را برابر با وجود خویش نداند». (6)
نکته مهم این است که باید عنایت نمود آن در باره دنیا گفته شد یک طرف سکه ی دنیا اسا وگرنه دنیا برای کسی که استفاده مثبت و سازنده از آن داشته باشد، بسیار سودمند و ارزشمند است وهر گز خسته کننده نخواهد بود . امیر مؤمنان(ع) فرمود:
«إنّ الدنیا دار صدق لمن صدقها و دار عافیة لمن فهم عنها و دار غنى لمن تزوّد منها و دار موعظة لمن اتّعظ بها، مسجد أحبّاء الله و مصلّى ملائکة الله و مهبط وحی الله و متجر اولیاء الله، اکتسبوا فیها الرحمه و ربحوا فیها الجنة؛(7) دنیا خانه صدق است برای کسی که آن خوب درک نماید.خانه بی‌نیازی است برای کسی ره ‌توشه در آن تهیه نماید. خانه موعظه است برای کسی که از آن پند گیرد. مسجد محبان خدا و مصلای ملائکه الله، مهبط وحی الله و تجارتگاه اولیای الهی است. در آن رحمت را کسب و بهشت را به دست می‌آورند».
بنابر این عالم دنیا به عنوان نشئه طبیعت که آفریده خدا وآیت برزگ او و محل کارهای نیک انسان باشد، خوب و ارزشمند است. آنچه مذموم و تلخ است، دنیا طلبی انسان است و محبت امور زودگذر دنیا و دل‌بستگی به آن.(8)

پی نوشت ها:
1. حدید(57)آیه20.
2. انعام(6)آیه32.
3. آل عمران(3)آیه185.
4. نساء(4)آیه77.
5. همان، آیه94.
6. تحف العقول، ص 285.
7. نهج البلاغه، حکمت 126.
8. امام خمینی، چهل حدیث، ص 120 ـ 121، نشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام 1376ش.

حامد;347489 نوشت:
سلام
قرآن کریم می فرماید انما الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد (حدید 20 )
سوال این است که دنیا چیست ؟
چرا از دنیا خسته می شویم ؟
آیا دنیا عالم جسمانی و طبیعت است ؟
والله الموفق

سلام علیکم،
نمی‌دانم تا چه حد درست باشه ولی تا جایی که حقیر دیده‌ام دنیا همان حقیقت پوشیده شده به یک ظاهر غیرحقیقی است. مثلاً خوردن مال یتیم در قرآن حقیقتاً خوردن آتش بیان شده است ولی کسی که در این دنیا مال ییتیم را می‌خورد شاید فکر کند خیلی هم لقمه‌ی چرب و خوش‌مزه‌ای را می‌خورد. مثال دیگر اینکه در قرآن آمده جهنم همین الآن هم دربرگیرنده‌ی کافران است ولی کافران آن را می‌فهمند؟ بعد از مرگ هم آمده که به کافران گفته می‌شود امروز پرده‌ها کنار رفته و چشم تو تیزبین شده است. پس پرده‌هایی بر حقیقت پوشانده شده که کنار رفتنش میشود برزخ و در مرحله‌ی بعد آخرت. کسانی که در همین دنیا چشم برزخی دارند دنیا برایشان کنار رفته است و آنها کسانی هستند که سرگرم دنیا نشده‌اند و لزومی هم نداشته دیگر پرده‌ها جلوی چشمشان باشد، چون بود و نبودش در انجام وظایف آنها تأثیری ندارد ولی نبودنش به ایشان در عمل به وظایفشان کمک می‌کند (آزموده را آزمودن خطاست). اما اگر بخواهید جنس این پرده‌ها را بدانید دو چیز می‌توانم بگویم:
۱. حقیقت وقتی درک با واسطه‌ی حواس باشد محدود به درک حواس خواهد بود، در مقابل درک شهودی و بی‌واسطه از طریق عقل و دل. خداوند حواس را به ما اعطا کرده است، زبان لذت می‌برد و عقل می‌گوید حرام است نخور، اگر دستور عقل را بر گرایش ناشی از حواس (که شهوات ما را متمایل به لذات محسوس آن‌ها می‌کنند) ترجیح دادیم یعنی از مرز این پرده‌ها گذشته‌ایم. همین حواس‌ها هم هستند که به دنیا شکل داده‌اند. مثلاً از فیزیک دنیای میکروسکوپی می‌دانیم که چیزی به نام طعم و مزه، بو، رنگ و ... وجود ندارد، یعنی وقتی در مورد اتم‌ها مثلاٍ صحبت می‌کنیم گفتن اینکه این اتم چه رنگی دارد یا چه طعمی دارد یا چه بویی دارد بی‌معنی است. بو از واکنش شیمیایی در بینی و سپس تعبیر سیگنال‌ها توسط مغز شناسایی می‌شود، مشابه آن است همچنین احساس طعم و رنگ. حتی می‌توان به جلوتر رفت و گفت به لحاظ عقلی همه‌چیز صفر بعدی است که تنها مانند یک فرکتال (Fractal) و در اثر خطای دید به صورت دارای شکل سه بعدی دیده می‌شود و لمس می‌شود. دنیایی که مار و بسیاری از حیوانات دیگر دارند با دنیای ما متفاوت است زیرا آن‌ها حواس متفاوتی دارند، آنها عالم را طور دیگری تصور می‌کنند که البته باز اکثراً منطبق بر حقیقت نیستند. به عبارت دیگر هیچ یک از حواس ۵ گانه‌ی ما که تصوری از دنیا به ما می‌دهند حقایق را درک نمی‌کنند. آنها هستند که دنیا را برای ما آنطور که می‌شناسیم تصویر کرده‌اند و بدیهی است که می‌توانند هم اشتباه این کار را بکنند و البته این کار را هم می‌کنند. دنیا خلق شده است برای به چالش کشیدن عقل، که ببین ولی باور نکن، که حقیقت لزوماً آنچه می‌چشی یا می‌بینی یا می‌شنوی یا لمس می‌کنی نیست، که حقیقت را باید با عقل و دل شناخت، به این عقل باید اعتماد کرد و با آن جلو رفت و کسی که این کار را کرد و خدا را از نشانه‌ها و دستورات خداوند را از پیامبر او فراگرفت و به کار بست عملاً از مرز دنیایی این دنیا عبور کرده است.
۲. دو نوع حجاب داریم، یک نوع حجاب نورانی است که در بالاترین درجه خود اهل بیت علیهم السلام هستند که نور خداوند را در سطح درک هر مخلوقی به ایشان می‌رسانند، علم هم حجاب نور نامیده شده که باز در شعاع اهل بیت علیهم السلام است. یکی هم حجاب ظلمانی داریم که مانع از رسیدن نور حق شده و ایجاد توهم باطل (چیزی که حق نیست، متحقق نیست، به نظر می‌رسد که باشد ولی خطاست و نیست) می‌کند و بدیهی است که این هم به دشمنان اهل بیت علیهم السلام برمی‌گردد (رجوع کنید به حدیث نحن اصل الحق و .... عدونا اصل الشر، و یا ظلمت‌های بر روی یکدیگر مانند امواج در بحر در دل شب و ... که در قرآن امده و ...). پس طبیعت فریبنده‌ی دنیا از حجاب ظلمانی آنهاست. کسی که محبت اهل بیت را داشته باشد در اصل بر خیر است ولی ممکن است فروعی از شر هم از دشمنان اهل بیت علیهم السلام در آنها باشد. کسانی هم که محبت دشمنان اهل بیت علیهم السلام را در دل دارند (اولیائهم الطاغوت ...) در اصل خودشان هم شر هستند اگرچه فروعی از اهل بیت علیهم السلام هم در ایشان باشد (... یخرجونهم من النور الی الظلمات).
با این تعبیر ماهیت فریبنده‌ی دنیا که از جنس پرده‌های ظلمانی است مطابق است با خلقت دشمنان اهل بیت. لعنت بر ایشان و صلوات بر اهل بیت علیهم ‌السلام راه مجربی است هم برای تغییر در ذات، هم برای پاک شدن گناهان، و هم برای پر شدن از نور حق و حقیقت و در نهایت رستگاری. از همین مطلب هم بدیهی است که لعنت فرستادن بر دشمنان اهل بیت علیهم السلام مقدم است بر صلوات بر اهل بیت علیهم السلام، دیو چو بیرون شود فرشته در آید.