آشنايي با انسان

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
آشنايي با انسان







Metaphysics & Human recognition


انسان يک موجود بسيار پيچيده، نامحدود و عجيب است که از بخش‌‌‌‌‌هاي مختلف تشکيل شده است. به اين کلام زيباي حضرت امام راحل توجه نماييد: « انسان يک موجود عجيبي است، در جمع طبقات موجودات و مخلوقات باري‌تعالي، هيچ موجودي مثل انسان نيست، اعجوبه‌اي است که از او يک موجود الهي ملکوتي ساخته مي‌شود و يک موجود جهنمي شيطاني هم ساخته مي‌شود. موجودات ديگر اينطور نيستند.» (حضرت امام خميني ره). همچنين ايشان در « شرح چهل حديث» مي‌‌فرمايند: «بدان‌که انسان، اعجوبه‌اي است داراي دو نشئه و دو عالم، نشئة ظاهرة ملکية دنيويه که آن بدن اوست و نشئة باطنة غيبيّه ملکوتيّه که از عالم ديگر است و نفس او که از عالم غيب و ملکوت است، داراي مقامات و درجاتي است که به‌‌طريق کلي گاهي تقسيم کرده‌اند آن را به هفت قسمت، و گاهي به چهار قسمت، و گاهي به سه قسمت، و گاهي به دو قسمت.»


ملا احمد نراقي- استاد شيخ مرتضي انصاري و از اکابر مجتهدين شيعه- در معراج السعاده مي‌نويسد: « اگر خواهي خود را بشناسي، بدان که هر کس را از دو چيز آفريده‌اند، يکي اين بدن ظاهر که آن را تن گويند... و يکي ديگر نفس است که آن را روح و جان و عقل و دل نيز گويند. »


از يک ديدگاه کلّـي انسان از سه بخـش جسم، روان و روح تشـکيل شده است.
جسـم فيـزيکي ابزار و وسيله‌اي است که در مدّت کوتاه زيستن در عالم فيـزيکي در اختيـار است و امانتي بيش نيست.
روان، بخش واسط جسم و روح است.
روح، هسـته‌ي مرکزي وجود انسان و جوهره‌ي اصلي او است و از حضـرت حق‌تعالي منشاء گرفته است و به سوي او نيز باز خواهد گشت. عدّه‌اي به اشـتباه روح و روان را يـکي مي‌دانند؛ حـتي در برخي از کتب فرهنـگ لغات نيز اين اشتباه ديده مي‌شود.


حضرت امام خميني- آن روح‌الله روحي فداه- مي‌فرمايند:.... «بدان که نفس ناطقة انسانيه، حقيقتي است که در عين وحدت و کمال بساطت، داراي نشئاتي است که عمدة آن به طريق کلي، سه نشئه است: اول، نشئه ملکيّة دنياويّة ظاهره، که مظهر آن حواس ظاهره، و قشر ادناي آن بدن مُلکيّه است. دوم، نشئه برزخيّة متوسطه، که مظهر آن، حواس باطنه و بدن برزخي و قالب مثالي است. سوم، نشئه غيبيّة باطنيّه است که مظهر آن، قلب و شئون قلبيّه است. شايد بيان زيباي حضرت امام در تشريح کلّي انسان به سه نشئه‌ي مذکور، اشاره به سه بخش جسم، روان و روح باشد.


عده‌اي از علماء، دانشمندان و متافيزيسين‌ها نيز با يـک ديد عميق‌تر به انسان نگاه کرده، او را به هفـت‌ بخـش يا هفـت کالبـد تقسيم مي‌کنند. کالبدهاي هفت‌گانه‌ي انسان، در فرهنگ‌هـا و اديـان مختلف، با اسامي متفاوتي معرفي شده است. متافيزيسين‌ها آن را بدين صورت معرفي مي‌کنند: کالبد فيزيکي، کالبد اثيري، کالبد علّي، کالبـد ذهني، کالبد روحي، کالبد آسماني و کالبد الهي.


جناب مولانا به چهار بخش از اين بخـش‌ها اشـاره مي‌کند، کــه اوّلين آن را جسم و چهارمين را دل معرفي مي‌نمايد:


جسم ساية ساية ساية دل است جسم کي اندر خود پاية دل است


آن بيدار شده‌ي دست بت ميکده که ياد ميکده بي‌قرارش کرده بود-آن که دل و قلب و ضمير آرام، مطمئن و اميدوار خود را از ما برگرفت و به سوي جايگاه ابدي پرواز کرد- مي‌فرمايند: «… چنانچه اين لباس صوري ساتر لباسِ بدن مُلکي است، خود بدن ساتر بدن برزخي، و بدن برزخي الان موجود است ولي در ستر و حجاب بدن دنيايي است و اين بدن ساتر اوست، و بدن برزخي ساتر و لباس و حجاب نفس است، و آن ساتر قلب و قلب ساتر روح است، روح ساتر سرّ است، و آن ساتر لطيفةخفّيه است.» پس حضـرت امام خمـيني(ره)، نيز کـالبدهاي هفت‌گانه‌‌ي انسـان را با نـام‌هاي بدن مُلکي (بدن دنيايي)، بدن برزخي، نفس، قلب، روح، سرّ و لطيفة خفيّه معرفي مي‌نمايند.


حاج‌ملا هادي سبزواري بخش‌هاي هفتگانه انسان را در حاشية اسفار به اين ترتيب شمرده است: نفس، قلب، عقل، روح، سرّ، خفي، اخفي. مرحوم شاه‌‌آبادي در کتاب « الانسان و الفطره » مرتبة عقل را پيش از قلب مي‌‌داند. ولي صدرالمتالهين چنين شمارش کرده است: طبع، نفس، قلب، عقل، روح، سرّ، خفي. و مرتبة اخفي را نياورده و طبع را افزوده است.


ناگفته پيدا اسـت که تفاوت در اسـامـي اهميّتـي نـدارد، بلکـه آنچه مهمّ است، اتفاق‌نظر بر وجود هفت بخش يا هفت کالبد براي انسان است. همچنين قابل ذکر است که تشريح اين هفت بخش از نظر پاراآناتومي و پارافيزيولوژي، يک کار فني و تخصصي است که در اين مجال نمي‌گنجد و در جاي خود به آن خواهيم پرداخت.





Reference: Dr Motaleb Barazandeh, Metaphysics and Soul recognition, Navid publications, 1384