جمع بندی آخه چرا ؟؟؟؟؟ مگه نمی گویید خدامهربونه
تب‌های اولیه
چرا یه سری از آدمها همیشه دنیا براشون خوب هست با همه سگدلی و هفت خط بودنشون از همون بچگی خوب هستاما بعضی ها از بچگی بی چاره اند دل پاک و یکرنگ و ساده همیشه اذیت بودن
جالب همیشه دلشون شکسته است و نهایت استفاده از انها دیگران می کنن این نمیشه که خدا یه سری از آدمها واسه این آفریده که آن یکی ادمهاش دلشون خوش باشه و مورد استفاده دیگران باشن
یه وقت ها خیلی اتفاقات هیچ سورتی دخیل نیستی ولی به کام بقیه و دلشکستی ایش مال همون آدمهای ساده دل هست . به عبارتی بدون اینکه بخواد و گناهی داشته باشه واقعا از همه نظر بی گناه باز میشه پله ترقی دیگران و خودش باید یه عمر بسوزه
من دارم به همه چیز شک می کنم دوران نوجوانی ایم در مورد اعمه خوندم و پذیرفتم که اطاعت و برحق بودنشون درسته ولی این سوال من به فکر کرده
خدا که مهربونه پس چرا ؟؟؟؟؟؟
اگر خدا نیست پس چرا ؟؟؟؟
سؤال تان خیلی دقیق است و در واقع با یافتن پاسخ همین سؤالات است که دل آدم قرص و محکم می شود.
این سؤال از جوانب مختلف فلسفی، روایی، تفسیر و اعتقادی و روان شناختی قابل بررسی است.
بستگی دارد که مخاطب این پرسش در چه سطحی باشد. گاهی فرد با حساب دو دوتا چهارتا دین و اصول آن را با منطق و تفکر عقلایی پذیرفته و وارد دایره دین شده است. این فرد در مورد این که خداوند حکیم است هیچ شک و شبهه ای ندارد. برخی مواقع برای برخی سؤالاتش ممکن است تا آخر عمر جواب عقلی پیدا نکندولی می گوید من مخلوق خدا هستم عقلم نسبت به خالق هستی خیلی محدود است و توقعی ندارم فلسفه همه امور را بدانم همین که خدا و فرستادگانش گفته اند من هم می پذیرم و می دانم پشت این امور و شرور عالم مصلحت و حکمتی است که عقلم به آن قد نمی دهد.
یک مکالمه با پیامبر را بخوانیم ببینم چگونه فرد به علم خود اکتفا نمی کند و در برابر علم متکی به وحی پیامبر قانع است:
حضرت به او فرمود: خداوند، هفده رکعت نماز در هر شبانه روز، روزه ماه رمضان، حج خانه ی خدا (با شرایط آن، مانند داشتن امکانات مالی) و زکات را بر تو واجب کرده است. سپس حضرت شرح کاملی درباره واجبات او بیان کرد.
آن شخص عرض کرد: به آن خدایی که تو را به حق مبعوث کرده است، جز واجبات کار دیگری انجام نخواهم داد. پیامبر اسلام(ص) به او فرمود: چرا ای ذوالنّمره؟!
عرض کرد: برای این که مرا این گونه زشت و بدقیافه آفریده است! در این هنگام جبرئیل(ع) نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله! پروردگار می فرماید: «از طرف من ذوالنمره را سلام برسان و به او بگو: «آیا نمی خواهی خدا تو را در قیامت به زیبایی و وجاهت جبرئیل(ع) قرار داده و به این صورت تو را محشور گرداند؟!»
پیامبر اکرم(ص) وقتی مژده ی الهی را به وسیله جبرئیل به او رساند، عرض کرد:
خدایا! خشنود شدم، «یا ربِّ فوعزَّتِک لأیدنک حتَّی ترضی»؛ پروردگارا! به عزتت سوگند، من هم در مقابل، آن قدر عمل نیکو و شایسته انجام بدهم تا تو راضی شوی.»
خدا گر زحکمت ببند دری
به رحمت گشاید در دیگری
در کتاب پرقیمت وسائل الشیعه قسمت دعا آمده وقتی مؤمنی وارد بهشت می شود و چشمش به پاداش بزرگ و با عظمت اخروی که دائم و وصف نشدنی است می افتد با تعجب می گوید اینها؟! مال منه؟! ولی من که این همه کار خوب نکرده ام....
خطاب می شود بله همه اش از آن توست. قفس دنیا با همه تنگی و تلخیش تموم شد الان که از شما می پرسند چه مدت در دنیا بودید می گویید شبی یا ظهری...بله به همین سرعت گذشت الان این تو و این همنشینی با من و فشتگانم و این همه پاداش و قصر و حور با عمر جاوید و پایدار.
مؤمن با تعجب از دلیل این همه نعمت می پرسد به او می گویند در دنیا سختی هایی کشید و رنج ها بردی گاهی چون مصلحت بود مستجاب می کردم
زمانی با دعایت شروری را از تو دفع می کردم
و وقتی که به صلاحت نبود به خواسته ات برسی و تو با علم خودت آن را خیر می دانستی و من با آگاهی بینهایتم برایت شر و بد می دانستم ذخیره آخرتت کردم و حالا این همه پاداش ثواب همان دعاهای مستجاب نشده تو است.
مؤمن که مبهوت مانده می گوید ای کاش می شد به دنیا بر می گشتم و این بار بلاها برسم می بارید و دعا می کردم و هیچ یک مستجاب نمی شد و همه اش برای این سرای ماندگار سکر آور خیره کننده ذخیره می شد.
برای همین است سعدی در باب دوم گلستان با زبان بسیار شیرینی گفته:
پارسایی را دیدم بر کنار دریا ، که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو ، به نمی‌شد . مدت‌ها در آن رنجور بود و همچنان شکر خدای عزّوجل علی الدوام گفتی . پرسیدندش که شکر چه می‌گویی ؟ گفت شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی .
تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد
گویم : از بنده مسکین چه گنه شد صادر
کو دل آزرده شد از من ، غم آنم باشد
عزیزترین مخلوقات عالم نزد خداوند، معصومین علیهم السلام هستند. ایشان در این زندگی دنیا پر زحمت ترین زندگی را برای هدایت ما تحمل کردند و لب به شکایت نگشوند.
حضرت زینب کبری سلام الله علیها در کربلا 18 داغ عزیز در بدترین وضع دید اما شکایت نکرد. وقتی ابن زیاد گفت دیدید چگونه به خواری افتادید.
زینب کبری فرموند: ندانم خوش یا که ناخوش کدام است
خوش آن است برمن که او می پسندد
من در این عالم هر چه می بینم زیبایی است و همه پلیدی ها و پلشتی ها از شما(ما رائت ها الا جمیلا)
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
اگر قرار شود هرجایی که ستمی بخواهد اتفاق بیفتد خداوند اراده و اختیار را از افراد سلب کند
می دانید چه اتفاقی می افتد
آدمی دیگر در دنیا نبود
یعنی جهان ما همه جهان فرشتگان بود که اختیار و اراده نداشتیم و تکوینا در حال تسبیح و تقدیس بودیم.
بنابراین لازمه دنیا اختیار داشتن انسان ها است
و لازمه اختیار داشتن این است که خدا اراده را دستکاری نکند وگرنه بهترین جا در گودال کربلا بود که خدا جلوی شمر را بگیرید
ولی امام حسین که آفرینش و هدف آن برایش مشخص است بدون هیچ شکوه ای می گوید
تسلیما الی امرک
لامعبود سواک
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند ؟
فرزند و عیال و خانمان را چه کند ؟
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه ی توهر دو جهان را چه کند ؟
***
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هرچه بر سر ما می رود ارادت اوست
بلاها و سختی های زندگی
بلاها و گرفتاری ها علل مختلفی دارد
- تقدیر و امتحان الهی
- تببیه و هشدار خداوند و عوض ظلم و گناه
- جهل و علم و امکانات محدود بشر
- سستی و تنبلی
3- برخی از مشکلات به دلیل علم محدود و امکانات محدود بشر است به عنوان نمونه فردی که روی گسل های و جاهای زلزله خیز خانه ساخته طبیعی است که گرفتار شود. فردی که مثلا بدون رعایت مسائل ایمنی مبتلا به ایدز یا....شود نمی تواند دیگری را مقصر بداند.
4- گاهی هم گرفتاری ها نتیجه تنبلی و سستی خود فرد است وقتی مثلا فردی از روی تنبلی ماشینش را بیمه نمی کند و تصادف می کند و خود و زن و بچه اش را گرفتار می کند کی مقصر است.
فردی که بدون توجه به توصیه های نظام مهندسی خانه غیراستاندارد و غیرمهندسی می سازد و خانه بر سر اهل آن فرود می آید کی مقصر است.
اما در کل این را بدانیم که لازمه اختیار داشتن و اراده داشتن ما و بودن جهانی به نام جهان آدم ها در کنار فرشتگان، دستکاری نکردن خدا ست مگر جایی خاص که براساس حکمت اوست مثل سرد شدن آتش برای ابراهیم و ...
اگر قرار باشد به هر دلیلی و انتظار بشری خداوند تزاحم ها و تنش های این دنیا را برطرف می کرد باید برای همه این کار را می کرد چون عدالتش ابجاب می کند. البته اجابت دعا و دفع بلا با صدقه و ذخیره کردن دعا برای آخرت یا دفع بلا کردن و....براساس مصلحت خدا و به نفع ماست.
**********8
- دیدن مشکلات بزرگ تر ما را از مشکلات کوچک خود وا می دارد
- همنشینی با عالمان ربانی بینش ما را به جهان و درد و گرفتاری و سیرینی آن معنادار می کند.
- کتاب رضایت از زندگی نوشته عباس پسندیده نشر دارالحدیث قم و کتاب راز سختی ها و بلاها نوشته احمد لقمانی را مطالعه کنید.
- آموختن مهارت های زندگی مانند خودشناسی، هدفگذاری، حل مسأله و....ما را در رویارویی با مشکلات آماده می کند.
- مشورت با افراد با تجربه در مشکلات کمک و میان بر است.
- داشتن دوستی همدل،راز و نیاز با خالق بی نیاز، رفتن به اماکن مقدس و مذهبی، دیدارخویشاوندان، نوشتن عریضه به امام زمان، گفتن اسرار زندگی به امام حاضر، استفاده از لذت های حلال که بسیار متنوع اند، ورزش، گردش در طبیعت، شنا و....به ما برای زندگی با نشاط و ایستادگی در برابر مشکلات و حل آنها کمک می کند.
[=times new roman,times,serif]
شاید این جمعه بیاید...شاید****پرده از چهره گشاید...شاید
دست افشان...پای کوبان می روم****بردر سلطان خوبان می روم
می روم بار دگر مستم کند*****بی سر و بی پا و بی دستم کند
می روم کز خویشتن بیرون شوم*****در پی لیلا رخی مجنون شوم
هر که نشناسد امام خویش را*****بر که بسپارد زمان خویش را
با همه لحظه خوش آواییم********در به در کوچه ی تنهاییم
ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر****نغمه ی تو از همه پر شور تر
کاش که این فاصله را کم کنی *****محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ی ما می شدی***مایه ی آسایه ی ما می شدی
هر که به دیدار تو نایل شود*******یک شبه حلال مسائل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد****سینه ی ما را عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت******شعله به دامان سیاوش گرفت
ای نگهت خاستگه آفتاب****در من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز ز چشم ترم****تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مدد کار ما*****کی و کجا وعده ی دیدار ما
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد******به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد
به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم ******تویی که نقطه ی عطفی به اوج آیینم
کدام گوشه ی مشعرکدام گوشه ی منا/به شوق وصل تو در انتظار بنشینم/ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش/تاصبا پیراهنش را سوی کنعان آورد/
ببوسم خاک پاک جمکران را***** تجلی خانه ی پیغمبران را
خبر آمد خبری در راه است***سر خوش آن دل که ار آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید...شاید********پرده از چهره گشاید شاید
بلاها و گرفتاری ها علل مختلفی دارد
تقدیر و امتحان الهی
تببیه و هشدار خداوند و عوض ظلم و گناه
جهل و علم و امکانات محدود بشر
سستی و تنبلی
سلام
از کجا میشه تشخیص داد که شرایط یا مشکلاتی که داریم مربوط به کدوم یکی از اینهاست ؟
اگه همه چیزو به تببیه و هشدار خداوند و عوض ظلم و گناه نسبت بدیم خب پس مهربونی و بخشنده بودن خدا چی میشه ؟
یا اگه همه چیزو به تقدیر و قضاو قدر نسبت بدیم خب اختیارخودمون چی میشه ؟
کلا چه طوری میشه تشخیص داد که مشکلات از کدوم نوعند ؟
یه وقت ها خیلی اتفاقات هیچ سورتی دخیل نیستی ولی به کام بقیه و دلشکستی ایش مال همون آدمهای ساده دل هست . به عبارتی بدون اینکه بخواد و گناهی داشته باشه واقعا از همه نظر بی گناه باز میشه پله ترقی دیگران و خودش باید یه عمر بسوزه من دارم به همه چیز شک می کنم دوران نوجوانی ایم در مورد اعمه خوندم و پذیرفتم که اطاعت و برحق بودنشون درسته ولی این سوال من به فکر کرده خدا که مهربونه پس چرا ؟؟؟؟؟؟ اگر خدا نیست پس چرا ؟؟؟؟
سلام
با این معیار به قضایا نگاه بفرمایید دنیا وارونه میشود
البلاء لاهل الولاء
بلا و مصیبت مال دوستان خداست
و باز در روایت است که تحفه خدا برای دوستانش بلاست
حالا دنیا چطوریه ؟
والله الموفق
گاهی وقت ها ،آدم تو شرایطی گیر می کنه که براش یه جورایی حیاتی می شه که بدونه علت این مشکلات کدوم یک از مواردی هست که فرمودید.
فرضا کسی دچار گناه بزرگی شده و استغفار کرده ولی باز دچار مشکلات متعدد هست. برای یه همچین شخصی مهمه که آیا خدا اونو نبخشیده و این مشکلات در عوض گناهش هست یا اینکه امتحان الهیه !!! این شخص تو دوراهیه که ایا از طرف خدا و اولیا ترد شده و یا خدا توجهی به او داره...
و گاها دونستن جواب ، بر ادامه زندگی او هم تاثیر گذار می شه
لطفا توضیح بدین چطوری می شه علت رو تشخیص داد و مطمئن شد؟ آیا استخاره برای این موضوع می شه گرفت !!!!
[="Black"]و گاها دونستن جواب ، بر ادامه زندگی او هم تاثیر گذار می شه
گاها کلمه اشتباهیه چون نه فارسیست و نه عربی!!!
فرضا کسی دچار گناه بزرگی شده و استغفار کرده ولی باز دچار مشکلات متعدد هست. برای یه همچین شخصی مهمه که آیا خدا اونو نبخشیده و این مشکلات در عوض گناهش هست یا اینکه امتحان الهیه !!! این شخص تو دوراهیه که ایا از طرف خدا و اولیا ترد شده و یا خدا توجهی به او داره...
از کجا معلوم که اون مشکلات به خاطر همون گناه نبوده باشه؟
چرا که در شرایط توبه داریم که گوشتی را که از حرام رویانیده باید آب کند.حالا یکی با روزه گرفتن اون گوشتش آب میشه و یکی هم با مشکلات و امتحانات الهی ای که پی در پی برای فرد به وجود میاد.
ضمنا دوست گرامی کارشناسان ما که نعوذ باالله خدا نیستن که ریشه اون مشکلاتی که براتون پیش میادو بدونن.این سوالی که پرسید فقط ذات و علم الهی بهش واقفه.[/]
از کجا معلوم که اون مشکلات به خاطر همون گناه نبوده باشه؟
چرا که در شرایط توبه داریم که گوشتی را که از حرام رویانیده باید آب کند.حالا یکی با روزه گرفتن اون گوشتش آب میشه و یکی هم با مشکلات و امتحانات الهی ای که پی در پی برای فرد به وجود میاد.
استنباط من از پاسختون این شد که ، اگه فردی اعمال مستحبی و .. انجام بده تو مجازاتش تو این دنیا هم تاثیر میذاره. یعنی می شه با انجام کارهایی مثل روزه که فرمودید انتظار تخفیف مجازات در این دنیا رو هم داشت؟؟؟ لطفا اگه برداشتم غلطه توضیح بدید
گاها کلمه اشتباهیه چون نه فارسیست و نه عربی!!!
(امیدوارم لطفا درست باشه:Nishkhand:)
ضمنا دوست گرامی کارشناسان ما که نعوذ باالله خدا نیستن که ریشه اون مشکلاتی که براتون پیش میادو بدونن.این سوالی که پرسید فقط ذات و علم الهی بهش واقفه.
با تشکر از پاسختون، ولی منظور من این بود که آیا گرفتن استخاره در این مورد درسته یا نه؟؟؟؟
و آیا می شه برای فهمیدن جواب چنین سوالی که به قول شما فقط ذات و علم الهی بهش واقفه ، استخاره کرد تا از شک و تردید خارج شد؟؟
چرا یه سری از آدمها همیشه دنیا براشون خوب هست با همه سگدلی و هفت خط بودنشون از همون بچگی خوب هستاما بعضی ها از بچگی بی چاره اند دل پاک و یکرنگ و ساده همیشه اذیت بودن
جالب همیشه دلشون شکسته است و نهایت استفاده از انها دیگران می کنن این نمیشه که خدا یه سری از آدمها واسه این آفریده که آن یکی ادمهاش دلشون خوش باشه و مورد استفاده دیگران باشن
یه وقت ها خیلی اتفاقات هیچ سورتی دخیل نیستی ولی به کام بقیه و دلشکستی ایش مال همون آدمهای ساده دل هست . به عبارتی بدون اینکه بخواد و گناهی داشته باشه واقعا از همه نظر بی گناه باز میشه پله ترقی دیگران و خودش باید یه عمر بسوزهمن دارم به همه چیز شک می کنم دوران نوجوانی ایم در مورد اعمه خوندم و پذیرفتم که اطاعت و برحق بودنشون درسته ولی این سوال من به فکر کرده
خدا که مهربونه پس چرا ؟؟؟؟؟؟
اگر خدا نیست پس چرا ؟؟؟؟
[="darkgreen"]هوالعالم
برداشت شما سطحی و ذهنیت غلط
و نشان از اینکه ظاهر بین هستید و تابحال گوش دل به درد دل افرادی که
از ایشان یاد میکنید نداده اید!
شاید به این دلیل که خیال میکنید خود کوه درد و بلا بوده و هستید .
درد و بلا
زمانی درد و بلاست که قابل توصیف و تعریف و توضیح نباشه
اینا که به زبون میاد در برابر اونایی که به زبون نمیاد
حکمه مورچه در مقابل فیل داره
نگو و نپرس ![/]
سلام
از کجا میشه تشخیص داد که شرایط یا مشکلاتی که داریم مربوط به کدوم یکی از اینهاست ؟
اگه همه چیزو به تببیه و هشدار خداوند و عوض ظلم و گناه نسبت بدیم خب پس مهربونی و بخشنده بودن خدا چی میشه ؟
یا اگه همه چیزو به تقدیر و قضاو قدر نسبت بدیم خب اختیارخودمون چی میشه ؟
کلا چه طوری میشه تشخیص داد که مشکلات از کدوم نوعند ؟
سلام علیکم
1) مشکلاتی که برای انسانها بوجود می آید یا خود در آن مقصر هستند و یا دیگران! هیچ ربطی به خداوند ندارد. هرچند خداوند می تواند جلوی این مشکلات را بگیرد و در بسیاری از مواقع هم این کار را می کند (ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ شوری: 30 / هر مصيبتى به شما رسد بخاطر اعمالى است كه انجام دادهايد، و بسيارى را نيز عفو مىكند!)
2) مشکلاتی که دیگران برای ما بوجود می آوردند یا خود مقصر هستیم و یا هیچ تقصیری نداریم. اولیاء خداوند آنچه از ستم که می بینند خود هیچ تقصیری در آن ندارند.
این ستمها بر اساس نظمی است که خداوند برای جهان در نظر گرفته است طبق این سامانه، باید انسانها فرصت داشته باشند تا لااقل قسمتی از آنچه می خواهند را مرتکب شوند و محقق سازند و اولیاء خداوند نیز جز در مواردی استثنایی نمی توانند از آگاهیهای ها و توانایی های منحصر به فردی که دارند، برای دفاع از خود بهره بگیرند.
چنانچه در روایات ما آمده است آیه ذیل مربوط به ستمهایی است که اولیاء خداوند می بینند:
ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ حدید: 22
هيچ مصيبتى (ناخواسته) در زمين و نه در وجود شما روى نمىدهد مگر اينكه همه آنها قبل از آنكه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است و اين امر براى خدا آسان است!
یزید در مجلسی که اسیران آل الله را در آن احضار نموده بود آیه نخست را تلاوت نمود (ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ ...) امام سجاد علیه السلام فرمود: آیه ای که تلاوت نمودی مال ما نیست بلکه مربوط به ما این آیه است ... و بعد حضرت همین آیه را تلاوت نمود: ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ ... (تفسیر قمی: 2/277)
3) انسانها در برخورد با مشکلات، چه آنچه خود بر سر خود می آوردند و چه آنچه دیگران سرشان می آوردند باید درست برخورد کنند. آزمون انسانها اینجا صورت می گیرد. اصلا انسانها یکدیگر را در همین مواقع می شناسند. اصل مشکل چندان مشکل نیست، نوع برخورد با مشکل، ممکن است تازه آغاز مشکل باشد و یا پایان آن!
این گونه نیست که گفته شود خداوند عمدا در زندگی انسانها مشکل ایجاد می کند که آنها را بیازماید. البته همه فعل و انفاعالات جهان خلقت با اذن او صورت می پذیرد زیرا گفته شد که خداوند اگر بخواهد می تواند جلوی تأثیر منفی کارهای ناپسند انسانها را بگیرد ولی بعضی از مواقع این کار را نمی کند زیرا با اصل ضرورت مسؤولیت پذیر بودن انسان جور در نمی آید.
(ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ تغابن: 11 / هيچ مصيبتى رخ نمىدهد مگر به اذن خدا! و هر كس به خدا ايمان آورد، خداوند قلبش را هدايت مىكند و خدا به هر چيز داناست!)
آزمون و رشدی که انسانها در برخورد با مشکلات خواهند داشت همه به نوعی به دو مقوله صبر و شکر بر می گردد. صبر، یعنی تلاشی معقول برای برای رفع مانع و عدم شتابزدگی غیر منطقی و شکر یعنی اتکاء به داشته ها برای کمک گیری از آنها جهت حل مشکل و از دست ندادن امید.
4) بلایا طبیعی قابل کنترل است. انسانها می توانند با رعایت اصول مهندسی خانه ها خود را در مقابل زلزله ایمن سازند و رودخانه ها را کنترل کنند و یا جلوی بیماریها را بگیرند و یا فقر را ریشه کن کنند و یا نقصهای جسمانی برطرف سازند و ...
آنها بخاطر عدم آینده نگری و تنبلی و کاستیهای دیگر طبیعت را رام خود نمی ساخزند و از قدرتی که خداوند در اختیارشان گذاشته است برای تسخیر طبیعت بخوبی بهره نمی برند (سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهارَ ابراهیم: 32 / سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ حج: 65)
و این چنین است که ثمره گناهان خود را در انواع قطحیها و زلزله ها و غیر می بینند. خود زلزله و آتشفشان و باران زیاد برای طبیعت و در نهایت برای انسان مفید است مهم آن است که ما بتوانیم از این حوادث ایمن باشیم. ایمن نبودن ما بخاطر درست عمل نکردن و زشت عمل نمودن ماست و این است معنای این که گناهان در زلزله و امثال آن نقش دارد!