قرآن ، ما ، و زمانه ی ما

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قرآن ، ما ، و زمانه ی ما

به نام خدا




قرآن ، ما ، و زمانه ی ما


الم . ذلک الکتاب لا ریب فیه ، هدی للمتقین . این کتاب که هیچ شک و تردیدی را در آن راه نیست ، مایه ی هدایت است ، برای پرهیزکاران . ( بقره – 1 و 2 )


قرآن کتاب آسمانی ما ، معجزه ی آخرین رسول خدا ، کتاب هدایت است . قرآن معجزه ای است که در آن ، خداوند به تبیین جنبه های مختلف زندگی بشر پرداخته و قواعد کلی ای را که برای سعادت و کامیابی انسان در دو جهان تدوین شده ، بیان کرده و علاوه بر آن ، به منظور حفاظت آن از دستبرد شیاطین و تحریف و قلب آن ، اعلام فرموده که خود حافظ این ذکر خواهد بود . اما بی شک ، همچنان که وظیفه ی رسول خدا ، ابلاغ رسالت و روشنگری و هدایت مردم به سمت نور بوده است ، وظیفه ی مسلمین نیز ، تاسی و پیروی و متابعت از مشی قرآنی و سیره ی رسول خداست .


آیا می توان حتی تصور کرد که با در پیش گرفتن مشی و مرامی خلاف جهت حرکت انبیا و اولیا ، بتوان به سعادت و نیکبختی دست یافت ؟ قرآن در این باره تصریح دارد که " الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء " ( بقره – 268 ) پس هر مسلمانی که به دنبال بهروزی و خوشبختی است ، راهی جز در پیش گرفتن توصیه های قرآن ، عمل به واجبات و پرهیز از ارتکاب محرمات نخواهد داشت . اما به راستی وضعیت ما در دنیای امروز ، نسبت به این معادله ی ظاهرا ساده چگونه است ؟ تا چه اندازه توانسته ایم در این دوران محنت خیز ، عامل به دستورهای قرآن باشیم ؟ آیا از سابقون و اهل یمین بوده ایم ؟ یا مصداق " که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها " ؟؟


این سلسله نوشتار ، به جنبه های گوناگونی از فقر معنوی ما و فاصله ای که از " مغز دین " و " عمل " گرفته ایم می پردازد . این در حقیقت نوعی کالبد گشایی از فرهنگی دینی امروز ماست و یقینا مخاطبانش عام هستند ، هر چند ممکن است در جاهایی تخصیص هایی نیز داشته باشد . امیدوارم این مختصر ، ادای تکلیفی باشد در جهت انتقال مفاهیم و برداشت هایی که داریم به دیگران ، و گشاینده ی باب نقد و گفت و گو در این باره ، که جامعه ی امروز ما بیش از هر چیز ، تشنه ی عمل به قرآن است .


در بخش های مختلف این نوشتار ، یکایک به موضوعات مختلفی خواهیم پرداخت و ارتباط آن را با مجموعه ی اوامر و نواهی قرآنی یادآور خواهیم شد . امید این که خوانندگان محترم نواقص موجود در آن را بر نگارنده ببخشایند ، و او را از آرا و نظرات خود پیرامون این مطالب بهره مند سازند که گفته اند : " من شاور الرجال ، شارکها فی عقولهم " -1



1.بهره برداری نامناسب از ذخایر خداداد



ظهر الفساد فی البر و البحر ، بما کسبت ایدی الناس : فساد در خشکی ها و آب ها آشکار شد ، به سبب آن چه بعضی از مردم انجام داده اند . روم - 41


بسیاری از مفاهیم کلی ای که از برخی آیات قرآن برداشت می شود ، هم قابل تعمیم به جنبه های معنوی و اخروی زندگی انسان ، و هم قابل تطبیق با جنبه های مادی و دنیوی آن است . از این منظر ، همچنان که علامه ی مفسر حضرت آیت الله جوادی آملی در گفتار مبسوطی فرموده اند ، ظهور فساد در خشکی و دریاها ، شاید بیش از آن که متوجه مفاسد معنوی و اخلاقی نوع بشر باشد ، مترتب بر آسیب های زیست محیطی ای است که انسان امروزی با دخل و تصرف های ناآگاهانه در محیط پیرامون خویش ، به آن دامن زده است .


نابودی و فرسایش سریع منایع طبیعی ، آب ، خاک و تغییر و دگرگونی ِ تباه کننده ی محیط زیست انسان ها ، انقراض گونه های گیاهی و جانوری ، تخریب زیستگاه ها و سایر جنبه های ناخوشایند این تغییرات ، چندی است از سوی دانشمندان و متفکرین شناخته شده و در خصوص عواقب شوم آن هشدارهای جدی ای به تمام ساکنین این کره ی خاکی داده شده است . کنفرانس ها ، تحقیق ها ، و سازمان های بین المللی برای برآورد خسارات و پیش بینی راه کار هایی برای جلوگیری از روند تخریب محیط زیست ، و جبران بعضی از آن ، ایجاد شده که با فعالیت های این سازمان ها روز به روز جنبه های تاسف آوری از عمق فجایع زیست محیطی خصوصا در جهان سوم آشکار می شود .


یقینا تباهی محیط زیست ، منحصر به چند کشور یا یک قاره نیست ، اما آن چه ما مسلمانان را در معرض اتهامات سنگین تری قرار می دهد ، داشتن کتابی روشنگر همچون قرآن است که اگر به دستورات آن توجه و عمل می کردیم ، بی گمان از چنین آسیب های بزرگی در امان می بودیم . چنان چه به کشور خود ایران در این زمینه بسنده کنیم ، باید بدانیم که کشورمان در زمینه ی تخریب منابع طبیعی یکی از رکورد داران جهان است . پدیده ی بیابان زایی که معنای آن از بین رفتن خاک قابل کشاورزی و تبدیل به کویر های لم یزرع است ، پدیده ی آلودگی و خشک شدن سفره های آب زیرزمینی که در برخی مناطق کشور موجب پایین رفتن آب چاه ها به میزان ده ها متر شده است ، و در برخی مناطق همچون پایتخت منجر به آلودگی شدید آب با نیترات و مسمومیت مردم با آن می شود ، تخریب و تراشیدن ریه های طبیعی مانند جنگل های شمال کشور که برابر برخی آمارها تا سی سال دیگر به کلی نابود خواهد شد ، آلودگی هوای شهرها و آلودگی منابع آب با کودهای شیمیایی ، همه و همه به ما می گوید که ما ایرانیان ِ مسلمان ِ شیعه ، خود از جمله بزرگ ترین جمعیت هایی هستیم که به هشدارهای کتاب آسمانی خود بی اعتنا ، و سرگرم سودای دنیای خویش ایم ، در حالی که با چنین روندی ، اصولا آینده ای را نمی توان برای فرزندان بی گناه مان متصور شد .


2.اسراف و اتلاف نعمت ها



کلوا و اشربوا و لاتسرفوا انه لا تحب المسرفین . بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی و اسراف نکنید که خداوند اسراف گران را دوست نمی دارد . اعراف – 31


حد و اندازه نگاه داشتن ، و قناعت و دوری از اسراف ، از جمله مشهورترین دستورهای دین و کتاب آسمانی ماست . شاید شهرت این دستورات که بر اثر کثرت تکرار به حیطه ی ادب پارسی نیز راه یافته ، ما را از دانستن این نکته که مردم ما از جمله مسرف ترین مردم روی زمین هستند ، به شگفتی وادارد . و نیز این که دیگران در عمل به این دستور از ما سبقت جسته و آن را سرلوحه ی زندگی خویش قرار داده اند . برآوردهای دقیق نشان می دهد که ما ایرانیان ِ پیرو مکتب حقه و ناجیه ی تشیع ، در مصرف اکثر آن چه مصداق نعمت های دنیوی است ، حد اعلای اسراف و اهمال را داریم . مثلا مصرف سرانه ی آب ما چندین برابر میانگین جهانی است ، همین طور مصرف برق ، سوخت ، نان ، میوه و ... در کشور ما افسار گسیخته و غیر منطقی است .


ما کار را به جایی رسانده ایم که به عنوان یکی از بزرگ ترین کشورهای تولید کننده ی نفت در جهان ، ناگزیر از واردات بنزین ، گازوئیل و برخی فرآورده های نفتی دیگر هستیم ! و هیچ توصیه و نصیحت مشفقانه و برادرانه ای هم به گوش مان کارگر نیست . امروزه حتی در کشورهای پُرباران اروپایی هم کسی آن چنان که بعضی از اهالی پایتخت خشک ما پیاده رو را با آب تصفیه شده ی لوله کشی شده می شویند ، چنین نمی کند . و در کدام کشور دنیا صنفی به نام " نان خشکی " وجود دارد که هزاران تن نان خشک شده ی مصرف نشده و کپک زده و بیماری زا را به گاوها بدهد تا با شیر آلوده ی آن حیوانات ، خود را بیشتر مسموم و بیمار کنند ؟


این البته تنها به توده ی مردم باز نمی گردد . صرفه جویی و قناعت در مصرف منابع ، باید که ابتدا در دستور کار مسئولین و دولتمندان باشد اما ایشان گویا از قناعت ، تنها صدور بخشنامه های شداد و غلاظ را آموخته اند . از یک سو خودروهایی تولید می کنند که تکنولوژی آن مربوط به بیست سال پیش و مصرف سوخت شان حدود دو برابر استاندارد روز جهانی است ، و از سوی دیگر با سهمیه بندی سوخت ، مردم را برای بسیاری از رفت و آمدهای ضروری شان دچار عسر و حرج می کنند !!



-----------------------------------------------------------------------


پی نوشت ها :

1. کسی که با بزرگان مشورت می کند ، در عقل ایشان شریک می شود .



ادامه دارد ....

قسمت دوم :

وما الحياه الدنيا الا لعب ولهو وللدار الآخره خير للذين يتقون افلا تعقلونو زندگى دنيا جز بازى و سرگرمى نيست و قطعا سراى بازپسين براى كسانى كه پرهيزگارى مى‏كنند بهتر است آيا نمى‏انديشيد ( انعام – 32 )

اعلموا انما الحياه الدنيا لعب ولهو وزينه وتفاخر بينكم وتكاثر في الاموالوالاولاد كمثل غيث اعجب الكفار نباته ثم يهيج فتراه مصفرا ثم يكون حطاماوفي الآخره عذاب شديد ومغفره من الله ورضوان وما الحياه الدنيا الا متاعالغرور - بدانيد كه زندگى دنيا در حقيقت بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشى شما بهيكديگر و فزون‏جويى در اموال و فرزندان است [مثل آنها] چون مثل بارانىاست كه كشاورزان را رستنى آن [باران] به شگفتى اندازد سپس [آن كشت] خشكشود و آن را زرد بينى آنگاه خاشاك شود و در آخرت [دنيا پرستان را] عذابىسخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است و زندگانى دنيا جزكالاى فريبنده نيست ( حدید – 20 )

یکی از آشناترین مولفه های قرآنی برای اهل تحقیق و تدبر ، خوار شمردن دنیا و ظواهر آن به عنوان دار فانی و نابود شونده ؛ و تاکید بر اهمیت و حساسیت آخرت به عنوان دار باقی است . کمتر موضوعی است که به این اندازه و با این فراوانی در قرآن مورد سفارش و تاکید قرار گرفته باشد . پس " ظاهرا " باید برای همه ی ما مسلمانان آشکار باشد که دین ما بهره مندی از دنیا را به اندازه ی رفع نیاز های مادی شایسته می داند و بیش از آن را که مصداق تکاثر و مال اندوزی است ، اگر از حلال باشد عملی لغو و بیهوده ، و اگر از حرام باشد ، مستوجب آتش و عذاب دردناک اعلام کرده است .

اما آیا ما گوش دل به این نوای قرآنی سپرده ایم ؟ متاسفانه آمارها و رخدادهای سطح جامعه که نشانه ای از تحولات عمقی است ، چیز دیگری می گوید . به وضوح روشن است که در سی ساله ی اخیر علیرغم استقرار نظام حکومت دینی ، مردم ما خیلی بیش از گذشته به بهره مندی های دنیوی دل بسته اند و پس از یک دوره ی فترت ( سال های 58 تا 68 ) عملا پای به عرصه ی تجمل خواهی و تلاش برای کسب هر چه بیشتر درآمد نهاده و مسابقه ای را در راه دنیا خواهی و کسب درآمد و سپس تفاخر به داشته ها شکل داده اند که امروز نتایج آن به شکل علنی در سطح جامعه قابل مشاهده است .

همین مسابقه ی افسار گسیخته ، موجب افزایش فاصله ی طبقاتی و دور شدن فضای زندگی اغنیا از فقرا شده و دوندگان این مسابقه دیگر گوششان به حرف کسی بدهکار نیست ، تمسخر فقرا ( که از نشانه های اهل کفر است ) در جامعه ی ما رونق گرفته و تفاخر به دارایی و ثروت و هزینه های عجیب و غریب کردن رواج یافته است ، تا جایی که بعضی افراد در جامعه ای که بسیاری از آحاد آن به نان شب محتاجند ، رستگاری و فلاح اخروی را در خرید قبرهای دویست و پنجاه تا سیصد میلیون تومانی می جویند ! در بعد فرهنگی هم کار را به جایی رسانده اند که حتی طبقات متوسط اندکی رو به پایین علیرغم آبرومندی مورد طعنه و تمسخر عائله و فامیل خود هستند ، دختران طبقات محروم باید در حسرت ازدواج و یافتن همسر مناسب به سن میان سالی برسند ، یا صید شیاطین شوند و عفت و آبروی دنیا و آخرت خود را ببازند .

هر چند دولت جمهوری اسلامی ایران تا کنون تلاش کرده تا با اتخاذ سیاست هایی از طبقات محروم حمایت کند اما حقیقت این است که بالانشینی و اشرافی گری برخی از مسئولین در طول سال ها در ترویج این فرهنگ " ضد قرآنی " بسیار موثر بوده است و در حقیقت این گروه با رفتارهای این چنینی خود ، مجوزی به دیگران داده اند تا با تقلید از ایشان این رفتار غیر انسانی را در جامعه گسترش دهند . تداوم این فرهنگ تا زوایای وسیعی از جمله بالا رفتن سن ازدواج در جوانان مجرد ( به دلیل احساس نیاز به تامین خوسته های مالی غیر ضروری و هزینه های سرسام آوری که عرف – و نه شرع – از ایشان طلب می کند ) ، هدم و تخریب روحیه ی مناعت و توسعه ی تکدی گری های رسمی و غیر رسمی ، تضعیف ایمان و توکل جوانان مسلمان در زندگی اجتماعی ، توسعه ی فساد اخلاقی ، گسترش فساد مالی – اداری به خاطر تلاش دیوانه وار افراد برای به دست آوردن پول بیشتر از هر راه ممکن ، و .... موجب شده تا بزرگان و عقلا با دیدن این آثار سوء به اعلام خطر بپردازند ، اعلام خطری که ظاهرا چندان تاثیری در بازگشتن مردم از راه رفته ندارد .

رسانه های رسمی ما هم مردم را در این جاده ی ناکجاآباد ، هل می دهند . تقریبا از هر آگهی تلویزیونی ، یکی اش مربوط به موسسات بانکی است که مدام مردم را به شرکت در قرعه های رنگارنگ تشویق می کنند . این یعتی نابودی روحیه ی کار و تلاش ، و اعتقاد به شانس و بخت و اقبال . یادم هست که در زمان رژیم پهلوی علما خرید مسابقات بخت آزمایی را حرام می دانستند ؛ اما امروز چه کنیم با این همه مسابقه ی رنگارنگ بخت آزمایی که زیر نقاب قرض الحسنه و .... برگزار می شود ؟ خاطرم هست که در زمان رژیم پهلوی دادن بهره ی بانکی را مصداق ربا و حرام می دانستند ، اما امروز کسی نیست بگوید آن کدام فعالیت اقتصادی سالم و مولد است که بتواند چنین بهره های کلان را در عرض شش ماه یا یک سال ( مضاربه ) بپردازد ؟

چه زمانی به راه قرآن بازخواهیم گشت ؟ لازم نیست شب و روز چندین نوبت در تلویزیون قرآن پخش کنید . کمی هم به قرآن عمل کنید . لازم نیست انواع و اقسام قرآن های زر نویس ، مطلا ، مینیاتور و تذهیب کاری شده ی گران قیمت ( که یکی اش هم به خانه ی من و امثال من نمی آید ) تولید کنید . من با همان قرآن فرسوده ی پاره ی خودم زندگی می کنم . به قرآن عمل کنید . وا اسفا که ما تنها در هنگام مرگ و میر بستگان و آشنایان به یادمان می آید که دار دنیا فانی و محل گذر است ، و بدا به حال ما که علیرغم یدک کشیدن لقب مسلمان ، از آن ها که هیج اسم و رسمی در این باره ندارند ، در دنیا خواهی و لذت طلبی گوی سبقت را ربوده ایم . آیا فراموش کرده ایم که " حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ " ؟؟

ادامه دارد ....

قسمت سوم

بسم الله الرحمن الرحیم

الم . ذلک الکتاب لا ریب فیه ، هدی للمتقین . الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون . والذین یومنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک و بالاخرة هم یوقنون . اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحون .
به نام خداوند بخشنده ی مهربان . الف لام میم . اين است كتابى كه در [حقانيت] آن هيچ ترديدى نيست [و] مايه هدايت تقواپيشگان است . آنان كه به غيب ايمان مى‏آورند و نماز را بر پا مى‏دارند و از آنچه به ايشان روزى داده‏ايم انفاق مى‏كنند . و آنان كه بدانچه به سوى تو فرود آمده و به آنچه پيش از تو نازل شده است ايمان مى آورند و آنانند كه به آخرت يقين دارند .


بخش نخست هر کتاب ، مهم ترین بخش ( از حیث شناسایی ) ، و معرف و بیانگر هدف و چرایی نوشته شدن آن است . اگر این قاعده ی کلی را که برای کتبی که به دست بشر نگاشته شده مصداق دارد ؛ به قرآن که بزرگ ترین معجزه ی انبیای الهی است تعمیم بدهیم ، آن گاه باید قاعدتا نخستین صفحات قرآن در برگیرنده ی خلاصه ای از اهداف و اصول و شرایط تحقق آن باشد . اینجاست که درک می کنیم نخستین آیات سوره ی مبارکه ی بقره چه گره گشایی ای از موضوع می کند :


[=tahoma]1.[=&quot] [/][/]رفع هر گونه شک و شبهه از محتوای کتاب ( لا ریب فیه )
[=tahoma]2.[=&quot] [/][/]اعلام هدف از تنزیل کتاب ( هدایت ) : هدی للمتقین
[=tahoma]3.[=&quot] [/][/]هدایت برای چه کسانی ؟ آنان که تقوا دارند ( متقین )
[=tahoma]4.[=&quot] [/][/]متقین چه کسانی اند ؟ آنان که به غیب ایمان دارند ، نماز می خوانند و انفاق می کنند و به ادیان پیشین و آخرت نیز باور دارند .


اندکی تامل و اندیشه ، ما را وا می دارد از خود بپرسیم چرا قرآن در این سرفصل بسیار مهم ، در تشریح ویژگی های متقین ( که رستگارانند ) ، این خصوصیات را مورد توجه قرار داده و از فهرست طولانی مکارم اخلاقی ، تنها این موارد را برگزیده است ؟ با توجه به این که در آیات الهی جایی برای خطا یا زیاده گویی نیست ، و همچنین نظر به این که قرآن برگرفته از حکمت بالغه ی الهی است ، جز این راهی نیست که بگوییم این صفات ، برترین ، و تعیین کننده ترین موارد در سعادت یا شقاوت اخروی هر یک از ما خواهد بود .


نکته ی دیگری که در این جا رخ می نماید ، تقدم و تاخر در ترتیب چیدمان این خصایص است . نخستین خصیصه ، مهم ترین آنهاست : ایمان به غیب ! و بدون آن ، دیگر اعمال ارزشی ندارد . انسان به دنیا آمده تا در این میدان ِ ناسوتی خود را پیدا کند . با بهره مندی از لطف الهی ، در این آزمایش بزرگ به حقیقت خود و هستی پی ببرد و پس از بازگشت ، مانند کسی که ابتلای بزرگی را با موفقیت از سر گذرانده ، گامی بزرگ در سیر تکاملی خود بردارد .


اما ما به عنوان شنوندگان و خوانندگان این آیات ، در چه حالیم ؟ آیا به راستی به غیب ایمان آورده ایم ؟ یا این که در حقیقت نفس خود را می پرستیم و از این شرک خفی غافلیم ؟ یکی از بزرگان ( علامه جوادی آملی ) می گوید : اگر کسی به شما قول انجام کاری را داده و شما در دل اندیشیدید که چه خوب است که فلانی مشکل مرا حل خواهد کرد ، در همان دم که برای او قوه ی سببیت قائل شدید ، گرفتار شرک خفی هستید زیرا علت العلل هستی ، خداوند متعال است .

موضوع قفل شده است