فاطمه زهرا سلام الله علیها در بیان علمای اهل سنت

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فاطمه زهرا سلام الله علیها در بیان علمای اهل سنت

[="Tahoma"]

بيان احمد بن حنبل
احمد بن حنبل امام و پيشواى فقه اهل سنت، در جزء سوم مسند خود، با اسناد خاص خويش از مالك بن انس نقل كرده است:
«شش ماه بود كه پيامبر اسلام، هر روز هنگامى كه به نماز صبح مى ‏رفتند، از درب خانه‏ ى فاطمه عبور مى‏ كردند و مى ‏فرمودند: «نماز! نماز! اى اهل‏بيت»... و آنگاه آيه ‏ى «انما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» را تلاوت مى ‏فرمودند».

بيان قندوزى صاحب ينابيع ‏المودة
و در كتاب «ينابيع ‏المودّة» با اسناد خويش از اسن بن مالك روايت كرده است كه: «پيامبر اسلام هر صبح موقع نماز به در خانه‏ ى فاطمه مى ‏آمد و آنان را به نماز فرامى ‏خواند و آيه‏ ى «إنما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» را تلاوت مى‏ كرد و اين كار 9 ماه ادامه داشت (به جاى شش ماه كه در روايت قبلى ذكر شده بود). اين خبر از سيصد تن از صحابه نقل شده است. (1)

ادامه دارد...[/]

[="Tahoma"]بيان توفيق ابوعلم
استاد توفيق ابوعلم كه يكى از نويسندگان معاصر از پژوهشگران مصر است، كتابى تحت همين عنوان و نام زيباى «فاطمة الزهراء» نوشته است كه يكى از آثار توجه انگيز در اين زمينه است و خوشبختانه توسط جناب آقاى صادقى به فارسى نيز ترجمه شده است.
وى در اين كتاب مى ‏نويسد: «فاطمه يكى از سازندگان تاريخ اسلام است. در عظمت شأن و رفعت مقام ارجمند او همين بس كه او تنها دختر بزرگوار پيامبر بزرگ (ص) و همسر امام على بن ابى ‏طالب و مادر حسن و حسين (ع) است. در حقيقت او، آرام جان و سرور دل پيامبر خدا بود. زهرا، همان بانويى كه ميليونها آدمى را چشم و دل به سوى اوست و نام گرامى ‏اش بر زبان ايشان است، بانويى كه پدرش او را «مام پدر خود» مى‏ خواند. تاج كرامتى كه پدر بر تارك دختر خويش نهاد، مستوجب تكريم است». (2)

ادامه دارد....

[="Tahoma"]بيان خطيب بغدادى
خطيب بغدادى، احمد بن على مورخ و محقق قرن پنجم، در تاريخ معروف خود، «تاريخ بغداد او مدينة الاسلام» در قسمت شرح حال حسين بن معاذ، با سندهاى خاص خود از عائشه نقل مى‏ كند كه از پيامبر اسلام (ص) نقل كرده است:
«هنگامى كه هنگامه‏ ى روز محشر برپا مى ‏گردد، ندا درمى‏ دهند كه اى انبوه مردم! سرهاى خود را پايين‏تر بگيريد تا فاطمه، دختر پيامبر اسلام عبور كند» (3)

و در نقل ديگرى آورده است: ندادهنده ‏اى در روز محشر ندا درمى ‏دهد: چشمان خود را بپوشانيد تا فاطمه دختر محمد (ص) عبور كند. (4)

بيان مسلم در كتاب صحيح
مسلم بن حجاج قشيرى (م 261 ه) يكى از ارباب صحاح شش‏گانه در صحيح معروف خود مى ‏گويد: «فاطمه پاره‏ ى تن پيامبر است. پيامبر را مى‏ رنجاند كسى كه او را رنجانده باشد و پيامبر را خوشحال مى ‏سازد كسى كه زهرا را خوشحال كرده باشد»

بيان ترمذى در كتاب صحيح
ترمذى، يكى ديگر از ارباب سنن در صحيح خود در اين باره مى ‏گويد: «از عايشه سؤال شد كدام يك از زنان، محبوب‏ترين افراد در نزد رسول خدا بودند؟ گفت: فاطمه، پرسيده شد: از مردان؟ گفت: همسرش على». (5)

ادامه دارد...

[="Tahoma"]

بيان بخارى در كتاب صحيح
بخارى، ابوعبدالله محمد بن اسماعيل در صحيح معروف خود، جزء پنجم، ص 17 باب فضائل صحابه (چاپ مكه به سال 1376) با سندهاى خاص خود نقل مى ‏كند كه پيامبر اسلام فرمودند:
«فاطمه پاره ‏ى تن من است. هر آن كس كه او را به غضب وادارد مرا خشمناك ساخته است».

بخارى در موارد متعددى از كتاب خود، از جمله در ج 3 ص 146 و در جزء چهارم ص 203 نقل مى ‏كند كه پيامبر اسلام فرمود: فاطمه پاره‏ ى تن من است، هر آن كس كه او را به غضب وادارد مرا ناخشنود كرده است».
و در جزء پنجم ص 20 مى ‏گويد: «فاطمه بانوى زنان بهشتى است».

بيان حاكم نيشابورى صاحب مستدرك الصحيحين
حاكم نيشابورى، صاحب «مستدرك» بر صحيحين در كتاب مشهور خود از عائشه نقل مى‏كند كه پيامبر اسلام در مرض رحلت خود به فاطمه فرمودند:
«دخترم! آيا نمى ‏خواهى كه بانوى زنان امت اسلام و تمامى زنان جهان باشى؟»

بيان ابن داود صاحب سنن ابن‏ داود
ابوداود، سليمان بن طيالسى در سنن معروف خود مى ‏گويد:
«على بن ابى ‏طالب فرمودند: آيا نمى‏ خواهى كه از خودم و از فاطمه دختر پيامبر اسلام بگويم؟
او با آنكه عزيزترين فرد در نزد پيامبر اسلام بود، در منزل من از فرط دستاس كشيدن (چرخاندن آسياب دستى) دستش زخمى شد، و از فرط حمل آب با كوزه شانه ‏اش متألم گرديد، و از جارو كشيدن و نظافت خانه لباس‏هايش كهنه شد. شنيديم كه خدمتگزارانى پيش رسول خدا هستند. فاطمه به سراغ پدر رفت تا كمكى از او دريافت كند و يكى از آن خدمتگزاران را براى كمك در كارهاى خانه از پدر بخواهد. ولى وقتى كه به حضور پدر رسيده بود، با جوانانى در آنجا برخورد كرده و از فرط حجب و حيا خجالت كشيده بود درخواست خود را بازگو كند، و بدون ابراز مطلب بازگشته بود» (6)

ادامه دارد...

بيان فخر رازى مفسر معروف اهل سنت
فخر رازى صاحب تفسير فخر رازى، در تفسير سوره‏ ى شريفه ‏ى «كوثر»، وجوه متعددى را نقل كرده است. يكى از اين وجوه آن است كه مراد و هدف از «كوثر»، فرزندان پيامبر اسلام باشد.
وى مى ‏گويد: شأن نزول اين آيه، در رد تعبير و شماتت دشمنان پيامبر اسلام بود. كه مى ‏گفتند پيامبر «أبتر» (يعنى بدون فرزند و بى ‏دنباله و مقطوع ‏النسل) است. و هدف از اين آيه آن است كه خداوند متعال آنچنان نسل پربركت بر آن حضرت عنايت مى ‏كند كه با گذشت زمان و سپرى شدن ايام و اعصار، همچنان باقى مى‏ ماند. نگاه كن كه چه تعداد از خاندان اهل‏بيت، كشته شده ‏اند، ولى باز جهان پر است از اولاد و فرزندان خاندان رسالت. ولى از بنى ‏اميه با آن همه كثرت تعداد و نفرات، اكنون هيچ فردى كه قابل اعتنا و اهميت و توجه باشد وجود ندارد. ولى بر آنان (فرزندان و اعقاب رسول خدا) نگاه كن: شخصيتهايى از علما و دانشمندان بزرگ مانند باقر، صادق، كاظم، رضا... و امثال آنان، از خاندان رسالت، باقى مانده است».(7)

بيان ابن‏ صباغ مالكى

ما بخشى از ويژگيهاى برجسته، شرافت نسبى و ارزش‏هاى شخصيتى حضرتش را يادآور مى ‏شويم: او «فاطمه زهراء» دختر كسى است كه درباره‏ اش آيه شريفه‏ ى: «سبحان الذى أسرى بعبده» (8) نازل شد، سومى خورشيد و ماه، دختر بهترين انسان، پاك‏زاد، و به اجماع و اتفاق نظر انديشمندان ژرف‏نگر، بانويى بزرگ مى‏ باشد. (9)

ادامه دارد...

[="Tahoma"]بيان محمد طلحه شافعى
بدان، خداوند به وسيله روحى از سوى خود تو را تأييد و پشتيبانى فرمايد، پيشوايان پاكى كه در اين نوشتار سخن از فضائل آنانست، و رهبران نيكوكارى كه در اين كتاب مى ‏خواهيم ويژگيهايشان را بازگوئيم، غير از پيوند نسبى با رسول خدا مزيتى ديگر بخاطر پيوند از طريق حضرت زهراء عليهاالسلام دارند، به واسطه آن حضرت، خداوند رتبه ‏اى افزونتر و شرافتى برتر، ارزشى والا و والائى ارزشمندتر، جايگاهى برين و برترى مقام، ريشه ‏اى پاك، و پاكيزگى ريشه مقدر ساخته است، پس در پرتو روشن بينى خود- خداوند تو را با هدايتش يارى فرمايد- به مفهوم اين آيه شريفه (10)و سبك عبارات و چگونگى اشاراتش به مقام والاى فاطمه عليهاالسلام در درجات شرافت و بزرگوارى نگاه كن، خداوند مقام حضرتش را بيان كرده و سر و رمز دقيق آن را در اينجا آورده كه او را بين حضرت رسول و حضرت على قرار داده و از پيش ‏رو و پشت سر اطرافش را گرفته تا بدين وسيله مقام و رتبه او را بازگو فرمايد، از آنجا كه مقصود از كلمه «انفسنا» نفس على به همراه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است فاطمه عليهاالسلام را بين آن دو قرار داده است زيرا بيان نگهدارى كسى به وسيله خود انسان از نگهدارى به وسيله فرزندان رساتر است. (11)

بيان حافظ ابونعيم اصفهانى
از پارسايان برگزيده و برگزيدگان پرهيزگار فاطمه رضى الله تعالى عنها است او بانوى بتول، و پاره تن رسول، و نزديكترين فرزندانش به قلب مبارك و نخستين نفر آنان در پيوستن به آن حضرت بعد از رحلتش بود، او از دنيا و بهره‏ هايش بر كنار به اسرار و رموز پيچيده آفات و زشتى‏ هاى دنيا آشنا بود. (12)

ادامه دارد...

[="Tahoma"]بيان عبدالحميد ابن ابى ‏الحديد
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فاطمه عليهاالسلام را بيش از آن چه كه مردم گمان داشته و به دخترانشان احترام مى‏ گذاشتند گرامى مى‏ داشت، تا آن جا كه از مرز محبت پدران نسبت به فرزندان گذشت نه يكبار بلكه بارها و در جاهاى گوناگون، نه فقط يك جا، در حضور عام و خاص چنين فرمود:
«انها سيدة نساء العالمين، و انها عديلة مريم بنت عمران، و انها اذا مرت فى الموقف نادى مناد من جهة العرش: يا اهل الموقف غضوا ابصاركم لتعبر فاطمة بنت محمد صلى الله عليه و آله و سلم.»
يعنى: او بانوى زنان جهانيان و همتاى مريم دختر عمران است، به هنگام عبور از موقف قيامت منادى از سوى عرش فرياد مى‏ زند: اى اهل محشر ديدگانتان را فروبنديد تا فاطمه دختر محمد عبور كند.
اين حديث از احاديث صحيحه است و از اخبار ضعيفه و بى ‏اعتبار نيست، رسول خدا هنگامى او را به همسرى على درآورد كه خداوند متعال او را در آسمان با گواهى ملائكه به همسرى على درآورد، و نه يكبار بلكه بارها فرمود:
«يؤذينى ما يؤذيها و يغضبنى ما يغضبها، و انها بضعة منى يريبنى ما رابها» (13) يعنى: آزار مى ‏دهد مرا آنچه كه او را آزار مى‏ دهد و به خشم درمى ‏آورد مرا آنچه كه او را به خشم درمى ‏آورد، او پاره تن من است آنچه كه او را ناراحت كند مرا ناراحت مى ‏كند.

ادامه دارد...

[="Tahoma"]بيان عباس محمود عقاد مصرى
در هر ديانتى چهره ‏اى از زن كامل و ارزنده وجود دارد كه معتقدان به آن ديانت در مقابل او تعظيم مى ‏كنند و او را بسان آيتى از خدا در بين آفريدگانش از زن و مرد مى ‏ستايند، وقتى در بين مسيحيان چهره حضرت مريم عذراء، مقدس است، در اسلام به ناچار مى‏ بايست صورت فاطمه زهراء مقدس باشد(14) .

بيان دکتر على ابراهيم حسن
زندگانى حضرت فاطمه صفحه‏ ى برجسته ‏اى از صفحات تاريخ را تشكيل داده است، در آن صفحه چهره‏ هاى گوناگونى از بزرگى و عظمت را مشاهده مى ‏كنيم، او همچون بلقيس يا كلئوپاترا نيست كه عظمت خود را از تخت بزرگ و ثروت كلان و زيبائى كم‏نظير خود داشته ‏اند، و شهامتش در اعزام و رهبرى لشكرها و فرماندهى بر مردان است، بلكه ما در مقابل شخصيتى قرار گرفته ‏ايم توانسته است هاله ‏اى از حكمت و شكوه را بر پهن ه‏ى گيتى بگستراند حكمتى كه به كتابها و فلاسفه و دانشمندان برنمى ‏گردد، بلكه تجربه ‏هائى است از روزگار مملو از دگرگونيها و پيش‏ آمدهاى ناگهانى، شكوهى كه از فرمانروائى و ثروت برنخاسته بلكه از درون روح و اعماق جان او نشأت گرفته است... (15)

پی نوشتها:
1 ـ الاسلام والشيعه، محمود شهابى، ج 1، ص 223.

2 ـ فاطمه زهرا، ص 214.

3 ـ الاسلام والشيعه محمود شهابى ج 1 ص 212.

4 ـ بخارى ج 2 ص 185.

5 ـ الاسلام والشيعة محمود شهابى.

6ـ سنن ابى‏داود، ج 2، ص 334.

7ـ تفسير فخر رازى، ج 32، ص 144 چاپ مطيعه بهيه مصر.

8ـ سوره الاسراء/ 1: پاك و منزه است خداوندى كه بنده‏اش را شبانگاه سير داد...

9ـ الفصول المهمة، ط بيروت،/ 143.

10ـ آل‏عمران، 61: فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة اللَّه على الكاذبين.

11 ـ مطالب السؤول ط ايران 6- 7.

12ـ حليةالاولياء ط بيروت 2/ 39.

13ـ شرح نهج‏البلاغة 9/ 193.

14ـ اهل البيت تأليف توفيق ابوعلم/ 128.

15ـ فاطمة الزهراء عليهاالسلام تأليف علامه دخيل/ 171.

ایا علت خلق حضرت محمد ص و حضرت علی ع حضرت فاطمه س هست

[="Black"]

mohamad hamzeh;342495 نوشت:
ایا علت خلق حضرت محمد ص و حضرت علی ع حضرت فاطمه س هست

بله.البته این روایت فقط در کتب شیعه اومده.[/]

[="Tahoma"]

mohamad hamzeh;342495 نوشت:
ایا علت خلق حضرت محمد ص و حضرت علی ع حضرت فاطمه س هست

با عرض سلام و ادب

روایات در مورد مقام و منزلت حضرت فاطمه بسیار است و مضامین برخی از این روایات حاکی از مقاماتی منحصر به فرد و حیرت آور در مورد ایشان است.

اما آنچه با صراحت به مقام خاصی در مورد حضرت فاطمه اشاره دارد و برخی از علما آن را در کتب خود آورده اند این حدیث قدسی در مقام خطاب به پیامبر اسلام است که:

« لولاک لما خلقت الافلاک . و لولا علی لما خلقتک . و لو فاطمه لما خلقتکما»

در مورد سند این روایت باید گفت که اگر چه این روایت طبق موازین علم رجال جزو احادیث ضعیف محسوب می شود با این حال بسیاری از علمای بزرگ شیعه آن را در کتب خود آورده اند. قسمت اخیر روایت«لولا فاطمه لما خلقتکما» را جنة العاصمة صفحه148 از «کشف اللئالی» تالیف صالح بن عبد الوهاب عرندس نقل می کند. مستدرک سفینة البحار هم در ج3، ص 334 از «مجمع النورین» مرحوم فاضل مرندی نقل می کند و از نویسنده ضیاء العالمین جد امی صاحب جواهر نیز نقل شده است .

میرزا ابو الفضل تهرانی در «شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشور» صفحه 84 و ... نقل می کند که، صالح بن عبد الوهاب و برخی روات سائق او مجهول هستند ولی این نکته دلیلی بر کذب روایت نیست.

بعلاوه اینکه باید توجه داشت که در اینگونه روایات که مربوط به مقاماتی خاص در مورد معصومین هستند مجهول بودن راوی امری متوقع است چراکه در عصر ائمه بخلاف راویان احکام فقهی که مشکلی در رفت و آمد و معاشرت نداشتند راویان اعتقادات (بدلیل شرایط تقیه) افرادی منزوی از معاشرت معمول بوده و چندان اهل تماس در مجامع مطرح در مباحث روز نبوده اند و عدالت و وثاقت آنها هم مورد کلام و بحث واقع نمی شد. بنابراین مجهول بودن آنها ضرری به اعتبار حدیث نمی زند ؛ خصوصا وقتی مطابق با قواعد باشد و همین امر که این افراد مورد خطاب امام در این گونه مسائل بوده اند معلوم می شود که از «اصحاب سرّ» بوده اند کما اینکه برخی دیگر از سخنان مشابه در مورد مقامات ائمه هم از طرف همین گونه افراد نقل شده است[1].

در مقام بیان مضمون این روایت باید گفت که این روایت از چند بخش تشکیل شده است:

1- غایت بودن انسان کامل برای خلقت عالم

2- برتری مقام امامت نسبت به نبوت

3- برتری مقام عبودیت نسبت به هر مقامی دیگر

به این سه مقام ِ بحث، در این روایت با این عبارات اشاره شده است که: 1- «اگر تو نبودی افلاک و کائنات را نمی آفریدم»؛ این بخش از روایت با روایات دیگری هم تایید می شود که در جای خود ذکر شده است و منظور از آن این است که «انسان کامل» هدف اصلی از خلقت عالم و کانون اصلی توجه خدا و مجرای اراده او در عالم خلقت است. در مقام توضیح این مطلب توسط حکما و عرفا مطالب بسیاری عنوان شده که در اینجا به یکی از تقریرات آنها اشاره می شود:

اگر جهت وحدت عالم نبود کثرت تحقق نمی یافت.سنخیت علت و معلول اقتضا می کند میان علت نخستین جهان که واحد من جمیع جهات است و هیچ جهت تکثر در او نیست و میان معلولات عالم که متکثرات و مختلفات می باشند یک جهت وحدتی تحقق داشته باشد که از جهتی ارتباط با وحدت کل و از جهتی تناسب با عالم کثرت داشته باشد واین امر فقط در عالم نفس متحقق است. و این کار هر موجودی نیست بلکه فقط نفوس پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) هستند که می توانند این مهم را به عهده بگیرند پس اگر نفس پیامبر نبود جهت وحدت عالم تحقق نمی یافت و آن گاه کثرات هم تحقق نمی یافتند[2].

واما فقره بعدی روایت که می فرماید:«لولا علی لما خلقتک»؛ این بخش از روایت مربوط به برتری مقام امامت نسبت به نبوت است. می دانیم که نبوت به معنای پیام آوریست اما امامت مقامی بالاتر است و آن مقام رسیدن به توحید کامل و رسیدن به خدا بعد از فنای از خویشتن است. بر اساس آیات قرآن حضرت ابراهیم بعد از طی مراحل و ابتلائاتی خاص در عین حالی که پیامبر بود در نهایت به مقام امامت نائل شد. البته پیامبر اسلام نیز دارای مقام امامت بود ولی چون مشخصه اصلی حضرت علی (ع) مقام امامت است و مشخصه ظاهری پیامبر هم نبوت، از این روی در مورد مقام امامت نسبت به علی (ع) تاکید شده است.

بنابراین در اینجا به هیچ وجه بحث بر سر برتر بودن علی (ع) نسبت به پیامبر نیست بلکه سخن بر سر برتری امامت نسبت به نبوت است چرا که با دلایلی بدون تردید، می دانیم که مقام پیامبر(ص) از حضرت علی (ع) بالاتر است و مهم ترین دلیل این مطلب سخن خود علی (ع) است که :«انا عبد من عبید محمد»[3]؛ من بنده ای از بندگان محمدم.

و اما در مقام سوم از بحث یا فقره سوم از روایت که می فرماید: «اگر فاطمه نبود شما دو تن را نمی آفریدم» - به همان سیاق فقره قبلی - اشاره به مقامی دارد که هرچند این مقام در خود پیامبر (ص) به نحو کمال وجود داشت اما در فاطمه (س) به عنوان مشخصه اصلی آشکار شد و آن مقام عبودیت است.

بنابراین توضیح عبارت «لولا فاطمه لما خلقتکما» این خواهد بود که اگر به خاطر مقام عبودیت نبود امامت و نبوت هم ناقص بود و به غایت خود نرسیده بود چرا که نبوت و امامت مقدمه ای برای رسیدن به مقام عبد مطلق است. البته این مقام در خود پیامبر(ص) و علی(ع) نیز بود ولی در فاطمه(س) منحصراً همین مقام تجلی کرد. بنابراین در این روایت تکیه اصلی بر آن حضرت سلام الله علیها شده است. حال آنکه هیچ دوئیت و کثرتی در ذات این انوار مقدس متصور نیست.

به این ترتیب مسلم است که مقام عبودیت در کمال خود اگر در کسی محقق شود حتی از نبوت و امامت هم بالاتر است و خود نبی و امام هم به دلیل عبودیت به آن مقام رسیده اند و مسئولیت نبوت و امامت را متحمل شده اند و از طرفی بالاترین مقامی که در نزد خدا دارند در نهایت مقام عبودیت آنان است.

به بیان دیگر نبوت و امامت مشتمل بر نسبت آنان با خلق است اما عبودیت بیان کننده جهت الاهی آنان است که بالاتر از نبوت و امامت است.

پی نوشتها:
[1] گرامی، محمد علی، «لولا فاطمه» ص141-143 نقل به مضمون، ناشر: دفتر آیت الله محمد علی گرامی، 1385.

[2] همان، ص34.

[3] کلینی، الکافی، ج1، ص 89.

موضوع قفل شده است