میزان آزادی شیطان در اغوای انسانها

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
میزان آزادی شیطان در اغوای انسانها

از یکسو می بینیم که خداوند به شیطان می فرماید برو تا قیامت هر کاری می خواهی بکن و آزادی ،و از سوی دیگر می بینیم که پروردگار متعال می فرماید فینسخ الله ما یلقی الشیطان ،علاوه بر بحث کلامی این قضیه و تناقض آن با جبر و اختیار ،چگونه این آیه با بحث آزادی شیطان در اغوای انسانها سازگار است ؟ لطفا جوابی بدهید که در خور باشد و مختصر هم نباشد .

محدوده ی حرکت شیطان را از آیاتی که قرآن کریم در باره ی ماجرای سجده نکردن او بر آدم آورده است ، می توان دریافت :

سوره ی سبا - آیات 20 و 21 :

وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ- و قطعا شيطان گمان خود را در مورد آنها راست‏ يافت و جز گروهى از مؤمنان [بقيه] از او پيروى كردند

وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ - و [شيطان] را بر آنان تسلطى نبود جز آنكه كسى را كه به آخرت ايمان دارد از كسى كه در باره آن در ترديد است باز شناسيم و پروردگار تو بر هر چيزى نگاهبان است.

پس خداوند شیطان را بر انسان چیره و مستولی نساخته که موجب نقض اختیار او و اراده اش که مایه ی ایجاد تکلیف است ، شود . بله ، اگر انسانی با اراده و قصد خود به متایعت از شیطان بپردازد و او را اجابت کند ، این گمان هست که شیطان به تدریج در جان او بیش از پیش رخنه کرده و وسوسه ی او آن قدر در روح اش کارگر شود که خود انسان به صورت شیطان درآید . اما تا پیش از آن مرحله ، شیطان فقط در حدود وسوسه می تواند اعمال نفوذ کند و این نه تنها نافی اختیار انسان ها نیست ، بلکه خود آزمایشی است برای باز شناسی مومن از کافر ، همچنان که در آیات فوق به آن اشاره رفته است .

خیلی ممنون
اما جوابی که من می خواهم این نیست
این پاسخ کامل نیست و در ان از میزان آزادی شیطان بحث نشده است . همچنین به مقدار اختیارات شیطان هم به طور کمی اشاره شده است . اگر ممکن است پاسخ دیگری ...

سلام

شیطان در اغوا کردن محدودیتی ندارد چون فقط قدرتش وسوسه کردن است و کار دیگری نمی تواند کند

باسمه تعالی
با سلام وتشکر

برای اینکه پاسخ این شبهه روشن شود باید توجه کرد که در آیه 52 سوره مبارکه حج «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيم» خداوند متعال می فرماید: ‏

هر گاه پيامبران پيشين آيات خدا را تلاوت ميكردند، مردم سخنانشان را تحريف ميكردند و چيزهايى بر گفتارش مى‏افزودند و می کاستند. چنان كه يهود كردند. (علت اينكه اين عمل را نسبت به شيطان داده، اين است كه منشأ اصلى و فريب دهنده واقعى شيطان است) سپس خداوند متعال بوسيله حجت‏هاى خود القاء شيطان را زايل ميكند.
جمله «فینسخ الله ما یلقی الشیطان» براى تسلى خاطر پيامبر گرامى اسلام است. تا از تكذيب مشركين و جمله‏اى كه در مدح خدايان بتلاوتش افزودند، ناراحت نشود.(مجمع البیان)لذا اینکه شیطان در وسوسه انسانها آزاد است با عبارت « فینسخ الله ما یلقی الشیطان» تناقضی ندارد چون خدای متعال به وسیله حجت های خود اثر القای شیطان در تحریف آیات را از بین می برد به اینکه آيات خود را محكم نموده و نگذاشته آياتش باطل شود.


پرسش:
از یکسو می بینیم که خداوند به شیطان می فرماید برو تا قیامت هر کاری می خواهی بکن و آزادی ،و از سوی دیگر می بینیم که پروردگار متعال می فرماید فینسخ الله ما یلقی الشیطان ،علاوه بر بحث کلامی این قضیه و تناقض آن با جبر و اختیار ،چگونه این آیه با بحث آزادی شیطان در اغوای انسانها سازگار است ؟

پاسخ:
در آیه 52 سوره مبارکه حج «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيم» خداوند متعال می فرماید: ‏

هر گاه پيامبران پيشين آيات خدا را تلاوت ميكردند، مردم سخنانشان را تحريف ميكردند و چيزهايى بر گفتارش مى‏افزودند و می کاستند. چنان كه يهود كردند. (علت اينكه اين عمل را نسبت به شيطان داده، اين است كه منشأ اصلى و فريب دهنده واقعى شيطان است) سپس خداوند متعال بوسيله حجت‏هاى خود القاء شيطان را زايل ميكند.

جمله «فینسخ الله ما یلقی الشیطان» براى تسلى خاطر پيامبر گرامى اسلام است. تا از تكذيب مشركين و جمله‏اى كه در مدح خدايان بتلاوتش افزودند، ناراحت نشود.(مجمع البیان)لذا اینکه شیطان در وسوسه انسانها آزاد است با عبارت « فینسخ الله ما یلقی الشیطان» تناقضی ندارد چون خدای متعال به وسیله حجت های خود اثر القای شیطان در تحریف آیات را از بین می برد به اینکه آيات خود را محكم نموده و نگذاشته آياتش باطل شود.

ميدان عمل و تاخت تاز شيطان همانا ادراك انسان و ابزار كار او عواطف و احساسات بشري است و به شهادت آيه من شرّ الوسواس الخناس الذي يوسوس في صدور الناس (ناس، 5) اوهام كاذبه و افكار باطل را شيطان در نفس انسان القاء مي كند.

البته اين القائات طوري نيست كه انسان آن را احساس نموده، و ميان آنها و افكار خودش فرق بگذارد و آن را مستند به كسي غير از خود بداند، بلكه بدون هيچ ترديدي آن را نيز افكار خود دانسته و عيناً مانند دو دو تا چهار تا و ساير احكام قطعي از خود و از رشحات فكر خود مي داند و هيچ منافاتي ندارد كه افكار باطل ما هم مستند به خود ما باشد و هم بگوييم كه شيطان آن را در ما القاء كرده و همچنان كه بسياري از افكار و تصميمات ما هست كه در اثر خبري كه ديگري داده و يا حكمي كه كرده در ما پديد آمده و ما در عين حال آن را از خود سلب ننموده و استقلال و اختيار خود را در آن افكار نفي نمي نمائيم و اگر آن فكر و آن تصميم را عملي كرديم و توبيخ و سرزنش بر آن مترتب شد تقصير را به گردن كسي كه آن خبر را آورده و يا دستور را داده نمي اندازيم. ابليس هم در قيامت هم گناهان را بگردن خود بشر مي اندازد و قرآن از او چنين حكايت مي كند: «شيطان پس از آنكه حساب خلايق رسيده شد مي گويد: خداوند در دنيا درباره اين (بعث و نشور بهشت و دوزخ) به شما وعدة حق داد و من (به باطل) وعده تان دادم و خلف وعده كردم ولكن شما را در گمراهي مجبور نكردم، تنها (از من دعوتي بود) اين شما بوديد كه با اختيار، دعوتم را پذيرفتند پس مرا سرزنش مكنيد. خود را ملامت كنيد (ابراهيم، 22).
در اين آيه شيطان گناه و ظلم را به خود بشر نسبت داده و از خود نفي كرده و خود را به تمام معنا، بي طرف قلمداد نموده و گفته است تنها كاري كه من كرده ام اين بود كه شما را به گناه دعوت كرده بوعده دروغي دلخوش ساختم، آيه شريفه: ان عبادي ليس لك عليهم سلطان الّا من اتبعك من الغاوين (حجر، 42) نيز هر قدرت و سلطنتي را از ابليس نفي نموده، فعاليتهاي او را تنها در كساني مؤثر مي داند كه خودشان بپاي خود دنبال شيطان براه بيفتند.
آية شريفه قال قرينه ربنا ما اطغيته ولكن كان في ضلالٍ بعيد (ق، 27) كه از قول ابليس حكايت مي كند كه در قيامت مي گويد: «پروردگارا من او را به نافرمانيت مجبور نكردم او خودش از راه مستقيم بسيار دور بود.

شيطان چيزهايي را كه مربوط به زندگي مادي دنيا است زينت داده و بدين وسيله در ادراك انسان تصرف نموده باطل را به لباس حق درآورده و كاري مي كند كه ارتباط انسان به امور دنيوي تنها بوجه باطل آن امور باشد و در نتيجه از هيچ چيزي فايده صحيح و مشروع آن را نبرد و معلوم است كه چنين كسي در طرز تفكرش و در طرز استفاده از امور دنيوي و هم چنين اسباب مربوط به زندگي خود را مستقل دانسته، همين فكر او را به كلي از حق و زندگي صحيح و حقيقي غافل مي سازد، رفته رفته دچار غفلت ديگري مي گردد كه ريشة همه گناهان است و آن غفلت از مقام حق تبارك و تعالي است.
بنابراين خود را مستقل ديدن، و از پروردگار خود غافل شدن و جميع اوهام و افكار باطل و هر شرك و ظلمي كه مترتب و متفرع بر آن است همه اينها از تصرفات شيطان است.
قرآن كريم نظير اين ولايتي را كه شيطان در گناه و ظلم بر آدميان دارد براي ملائكه در اطاعت و عبادت اثبات نموده مي فرمايد: ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكه ان لا تخافوا ولا تخرنوا وابشروا بالجنه التي كنتم توعدون (فصلت، 30): كسانيكه گفتند پروردگار ما خداست و پايِ گفتة خود هم ايستاده و استقامت نمودند، فرشتگان بر آنان نازل شده نويد مي دهند كه مترسيد و غمگين نباشيد...(1)».

چگونگي تصرفات ابليس

بايد دانست كه روايات مربوط به تصرفات ابليس و اينكه چگونه در شعور آدمي تصرف مي كند از طرق شيعه و سني بسيار است و اين روايات دو دسته اند:

الف) رواياتي كه تصرفي از تصرفات ابليس را بدون تفسير ذكر مي كند.

ب) رواياتي كه تصرفي از تصرفات وي را ذكر نموده و تا اندازه اي آن را تفسير مي كند.

از جمله روايات دسته اول روايتي است در كافي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ و يا امام باقر ـ عليه السّلام ـ كه فرمودند: «ايستاده آب مياشام، دور قبر مگرد، و به تنهايي در خانه اي بسر مبر و...، زيرا در اين احوال كه گفته شد. شيطان از هر حال ديگري بسوي بندگان خدا شتابان است. و نيز از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل شده كه فرمودند: هر وقت و هر جا اسم خدا برده شود شيطان دور مي گردد. و در تفسير قمي از ايشان نقل شده كه فرمودند: «هر چيزي كه از مال حرام بدست آيد شيطان در آن شريك است».

و از جمله روايات قسم دوم، روايتي است كه در كافي از امام باقر ـ عليه السّلام ـ نقل شده كه فرمود: غضب آتش است كه شيطان در دل آدمي روشن مي كند. و از رسول خدا ـ صلي علي عليه و آله ـ نقل كرده كه فرمودند: «شيطان در درون آدمي مانند خون جريان دارد، پس مجاري او را با گرسنگي تنگ كنيد(2).
پس ولايت شيطان در آدمي تنها ولايت بر فريب دادن اوست، همچنانكه از آيه: «هر كدام از ايشان را مي تواني به آهنگ خويش بكشان و با سواره و پيادگانت بر آنان بتاز و در مالها و فرزندانشان شريك شو و وعده شان بده، و شيطان جز بفريب به ايشان وعده نمي دهد،ترا بر بندگان من تسلّطي نيست و پروردگار تو وكيلي است كافي» (اسري، 64 ـ 65).
و در آيه: «او (شيطان) بر كساني كه به او (خدا) ايمان دارند و به پروردگار خويش توكل كنند، تسلطي ندارد». (نحل، 99) نيز از اين معنا بر مي آيد كه اگر اين آيات را به ضميمه آيات مورد بحث يكجا مورد دقت قرار دهيم فهميده مي شود كه شيطانها بر مؤمنين و متوكلين و آنان كه خداوند ايشان را بنده خود به شمار آورده و فرموده: «عبادي» تا آخر، هيچ گونه ولايتي ندارد، اگر چه احياناً بلغزششان دست يابند ولي تنها ولايتشان بر كساني است كه ايمان به خدا نياورده اند و ظاهراً مقصود از اين ايمان نياوردن، تكذيب خدا و آيات اوست(3).
خلاصه ميزان اختيار و محدودة عمل شيطان، فقط وسوسه و زينت دادن دنيا در چشم مردم است و او فقط وعده مي دهد ولي هيچ كس را مجبور به اين كار نمي كند.


1- ترجمه الميزان، ج 8، ص 55ـ52.
2- همان، ج 8، ص 88ـ87.
3- همان، ص 98.

سلام خدمت اساتید گرامی

خواستم بدونم با شیطانی که خودش را به شکل دیگران در می آورد و بر دین و اعتقاد ما آسیب میزند و ما را به دیگران بد بین می کند چکار باید کرد؟

آیا دعای خاصی وجود دارد که از این آسیب جلوگیری کند؟
(یعنی دیگر شیطان نتواند تغییر شکل دهد که باعث سوظن ما نسبت به دیگران شود!)

در خواب منظورم هست.

تشکر

به نام خدا
با سلام

izraeel;237095 نوشت:
سلام خدمت اساتید گرامی

خواستم بدونم با شیطانی که خودش را به شکل دیگران در می آورد و بر دین و اعتقاد ما آسیب میزند و ما را به دیگران بد بین می کند چکار باید کرد؟

آیا دعای خاصی وجود دارد که از این آسیب جلوگیری کند؟
(یعنی دیگر شیطان نتواند تغییر شکل دهد که باعث سوظن ما نسبت به دیگران شود!)

در خواب منظورم هست.

تشکر


رسول مکرم اسلام صلی الله علیه واله وسلم می فرماید: «انّ الشّیطان لایزال براقب العبد و یوسوس فی نومه و یقظته»؛ همیشه شیطان در کمین بنده است و او را در خواب و بیداری وسوسه می کند.
در قرآن كريم در خصوص بي اثر نمودن وساوس شيطاني راهكارهايي ارائه شده است من جمله :
إِن‌َّ الَّذِین‌َ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسَّهُم‌ْ طَائف مِّن‌َ الشَّیْطَـَن‌ِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُون‌;(اعراف‌/201) پرهیزگاران‌، هنگامی که گرفتار وسوسه‌های شیطان شوند، به یاد خدا می‌افتند و بینا می‌گردند.

زنده نمودن دل به اخلاق فاضله و صفات پسنديده و ملازمت آن به ياد و ذكر خداوند؛ چون اگر دل از اين اوصاف خالي گردد، مأمن و محل استقرار شيطان خواهد شد.
وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ؛ هر كه از ياد خداي رحمان روي گرداند، شيطاني را برانگيزيم تا قرين وي باشد(زخرف/35)
هرقدر ارتباط انسان با خداي متعال و معرفت نسبت به او عميق تر و گسترده تر باشد، تسلط شيطان بر او كمتر است:
إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (نحل/99)
چرا كه او، بر كسانى كه ايمان دارند و بر پروردگارشان توكّل مى ‏كنند، تسلّطى ندارد
إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ(نحل/100)
تسلّط او تنها بر كسانى است كه او را به سرپرستى خود برگزيده‏ اند، و آنها كه نسبت به او [خدا] شرك مى ‏ورزند (و فرمان شيطان را به جاى فرمان خدا، گردن مى‏ نهند

اينها همه راهكارهايي است كه موجب بستن باب هاي وساوس شيطاني در زندگي روزمره ماست و خوابها و روياهاي ما نيز متاثر از اعمال روز و روح و نفس ماست ، لذا هر قدر در بيداري در برابر شيطان مقاومت كنيم و فريب وسوسه هايش را نخوريم ، در عالم خواب نيز شيطان نخواهد توانست ما را فريب دهد.
ضمن اينكه اين مساله را هم مد نظر قرار دهيد كه در عالم خواب شما مكلف و مختار نيستيد تا سوء ظن شما در عالم خواب ، موجب مواخذه تان گردد .

موضوع قفل شده است