جمع بندی آیا وحدت بین شیعه و سنی پشتوانه روایی دارد؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا وحدت بین شیعه و سنی پشتوانه روایی دارد؟

سلام!

با یکی از آشناهامون در مورد وحدت بین شیعه و سنی بحث میکردم (من میگفتمباید وحدت کنیم اون میگفت نه) میگفت هرچه در روایات گشته هیچ روایتی مبنی بر وحدت بین شیعه وسنی و اینکه ما با اونها برادریم و این حرفا پیدا نکرده و ما هرچه روایت داریم در مورد تقیه هست نه وحدت! تقیه برای حفظ جان و دین! و هرچه که از وحدت شنیده شده نه از امام معصوم که از عالمان این زمانه شنیده شده است!

حالا اومدم بدونم آیا در روایات از وحدت بین مسلمین روایتی داریم یا نه! ممنون!


با نام الله

[="Tahoma"][="Black"]

asad;339702 نوشت:
سلام!

با یکی از آشناهامون در مورد وحدت بین شیعه و سنی بحث میکردم (من میگفتم به گفته ی رهبر باید وحدت کنیم اون میگفت نه) میگفت هرچه در روایات گشته هیچ روایتی مبنی بر وحدت بین شیعه وسنی و اینکه ما با اونها برادریم و این حرفا پیدا نکرده و ما هرچه روایت داریم در مورد تقیه هست نه وحدت! تقیه برای حفظ جان و دین! و هرچه که از وحدت شنیده شده نه از امام معصوم که از عالمان این زمانه شنیده شده است!
و من نتوستم جوابی بهش بدم!
حالا اومدم بدونم آیا در روایات از وحدت بین مسلمین روایتی داریم یا نه! ممنون!

با سلام و درود

حکم به وحدت که با تقیه منافاتی ندارد. اینها در عرض هم نیستند بلکه در طول هم هستند، یعنی می توانیم به خاطر تقیه، حکم کنیم به وحدت.

مطلب دیگر این که، تقیه اقسامی دارد، و همه موارد تقیه که خوفی و از روی ترس و برای حفظ جان نیست.

یکی دیگر از اقسام تقیه، تقیه مداراتی است، یعنی بر اساس مصالح اسلام و جامعه اسلامی (که یکی از این مصالح می تواند وحدت جامعه اسلامی باشد)، با طرف مقابل مدارا و همراهی می کنیم تا موجب ترغیب یا تشویق طرف مقابل شود.

امام خمینی (ره) در تعریف تقیه مداراتی می گویند تقیه مداراتی عبارت است از جلب دوستیِ مخالف، به خاطر وحدت کلمه، بدون این که ضرری از سوی او، شخص را تهدید کند. (الرسائل العشره، خمینی، ص 7)

از موارد تقیه مداراتی، کاری است که به صلاح جامعه مسلمانان بوده و در راستای وحدت و اتحاد بین آنها و جلوگیری از تفرقه باشد. (همان، ص 70)

لذا طبق این مبنای فقهی، حکم به وحدت، از مصادیق تقیه است و روایات تقیه شامل آن می شود.


بنابر این، حکم به وحدت، هم مبنای فقهی دارد و هم مستند به روایات است.
[/]

این تاپیک مهمی است که دوست گرامی ایجاد کردند. اولا باید بگم خود امام صادق ع در حیله المتقین علامه مجلسی فرموده در نماز عامه شرکت کنید که این فقط بخاطر تقیه است. سپس میفرماید اگر سنی ها بدانند که شما حب مارا در دل دارید شمارا میکشند

با سلام

با توجه به اقتضائات زمانه ، و توجه به دشمن اصلی(شیطان بزرگ) و قصد اختلاف میان فرقه های مذهبی برای رسیدن به اهداف خود توجه شما را به کلاماتی از العبد بهجت (ره) جلب می کنم:

نقش استعمار در اختلاف شيعه و سني : آيت اله بهجت (ره) : "اختلاف شيعه و سني ، يك مساله استعماري است. مساله مهم دوستي اهل بيت (ع) است كه فريقين بر آن اتفاق دارند. مسلمين در حال حاضر ، در اين باره اختلاف و مشكلي ندارند. گذشتگان آنان – كه در ابتداي كار بوده اند – اگر [ با اهل بيت ع ] دوست بوده اند .... و إلا حسابشان با خداوند متعال است. البته حساب وهابي ها و مبغضين به اهل بيت (ع) جداست." كتاب «زمزم عرفان» ، ص292

اهميت اتحاد مسلمانان
:
آيت اله بهجت (ره) : "كسي كه وحدت مسلمانان را نخواهد ، مسلمان نيست. ائمه ما (ع) در نماز جماعت آنان شركت مي كردند ، به جهت اتحاد مسلمانان." كتاب «زمزم عرفان»، ص379

مذهب وهابيت
آيت اله بهجت (ره) : "وهابيون نه شيعه هستند و نه سني ...! مذهب وهابيت يكي جريان سياسي است كه ربطي به شيعه و سني ندارد." كتاب «زمزم عرفان»، ص318

قاصر بودن برخي شيخ الاسلام هاي اهل سنت
آيت اله بهجت (ره) : "حتي برخي شيخ الاسلام هاي آنها ، جاهل قاصرند [ يعني حقايق را نمي دانند وگرنه لزوما قصد لجاجت ندارند]." كتاب «زمزم عرفان»، ص398

برای کسب اطلاعات بیشتر:
http://arabi-maleki.blogfa.com/post-276.aspx

کتاب‌ها و مقالات آیت الله واعظ زاده و سایت مرکز تحقیقات علمی تقریب بین مذاهب اسلامی ، از این احادیث میشه درش پیدا کرد.:Gol:

میقات;341267 نوشت:

با سلام و درود

حکم به وحدت که با تقیه منافاتی ندارد. اینها در عرض هم نیستند بلکه در طول هم هستند، یعنی می توانیم به خاطر تقیه، حکم کنیم به وحدت.

مطلب دیگر این که، تقیه اقسامی دارد، و همه موارد تقیه که خوفی و از روی ترس و برای حفظ جان نیست.

یکی دیگر از اقسام تقیه، تقیه مداراتی است، یعنی بر اساس مصالح اسلام و جامعه اسلامی (که یکی از این مصالح می تواند وحدت جامعه اسلامی باشد)، با طرف مقابل مدارا و همراهی می کنیم تا موجب ترغیب یا تشویق طرف مقابل شود.

امام خمینی (ره) در تعریف تقیه مداراتی می گویند تقیه مداراتی عبارت است از جلب دوستیِ مخالف، به خاطر وحدت کلمه، بدون این که ضرری از سوی او، شخص را تهدید کند. (الرسائل العشره، خمینی، ص 7)

از موارد تقیه مداراتی، کاری است که به صلاح جامعه مسلمانان بوده و در راستای وحدت و اتحاد بین آنها و جلوگیری از تفرقه باشد. (همان، ص 70)

لذا طبق این مبنای فقهی، حکم به وحدت، از مصادیق تقیه است و روایات تقیه شامل آن می شود.

بنابر این، حکم به وحدت، هم مبنای فقهی دارد و هم مستند به روایات است.

سلام و ممنون از پاسخ!
خب حالا آیا از این تقیه مداراتی که حکم به وحدت داده باشن تو روایات چیزی داریم؟؟؟؟ یعنی مثلا روایتی داریم که ائمه این مدلی تقیه کرده باشند؟
مثل حرف این دوستمون:

همره;341372 نوشت:
ائمه ما (ع) در نماز جماعت آنان شركت مي كردند ، به جهت اتحاد مسلمانان."

دوست عزیز اگر از کجا میدونی ائمه شرکت میکردند! میشه روایتشو بدی تا یک چیزی دستمو بگیره؟

asad;341377 نوشت:
سلام و ممنون از پاسخ!
خب حالا آیا از این تقیه مداراتی که حکم به وحدت داده باشن تو روایات چیزی داریم؟؟؟؟ یعنی مثلا روایتی داریم که ائمه این مدلی تقیه کرده باشند؟
مثل حرف این دوستمون:

دوست عزیز اگر از کجا میدونی ائمه شرکت میکردند! میشه روایتشو بدی تا یک چیزی دستمو بگیره؟

سلام علیکم

خداوند شما و مارا متمسک واقعی به قرآن و عترت قرار دهد

اما در کتاب شریف و مستطاب« من لایحضره الفقیه» که یکی از اصول فقه ماست و از کتب اربعه است نوشته فقیه کامل و عالی مقام و عزیز «شیخ صدوق رحمه الله» روایاتی در« باب الجماعه و فضلها» در این باره آمده است که خدمتتان عرض میکنم

عَنْهُ حَمَّادُ بْنُ عُثْمَانَ عن الصادق - ع- : مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ كَانَ كَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي الصَّفِّ الْأَوَّل‏

از امام صادق - روحی فداه- منقول است : هرکس پشت سر اینان در صف اول نماز بخواند مانند آن است که پشت سر رسول خدا در صف اول نماز خوانده است .

و باز همان امام - روحی فداه - فرمودند :

قال الصادق - ع - :يُحْسَبُ لَكَ إِذَا دَخَلْتَ مَعَهُمْ وَ إِنْ كُنْتَ لَا تَقْتَدِي بِهِمْ حُسِبَ لَكَ مِثْلُ مَا يُحْسَبُ لَكَ إِذَا كُنْتَ مَعَ مَنْ تَقْتَدِي بِه‏

خلاصه روایت : برای تو حساب می شود اگر در نماز آنها داخل شوی و تو به آن ها اقتدا نمی کنی حساب شود برای تو اجر کسی که به شخص عادلی اقتدا نموده است .

( توجه : روایات بیش از این است که من دوتا از آنها را آوردم )

همیشه سربلند باشید

asad;339702 نوشت:
سلام! با یکی از آشناهامون در مورد وحدت بین شیعه و سنی بحث میکردم (من میگفتم به گفته ی رهبر باید وحدت کنیم اون میگفت نه) میگفت هرچه در روایات گشته هیچ روایتی مبنی بر وحدت بین شیعه وسنی و اینکه ما با اونها برادریم و این حرفا پیدا نکرده و ما هرچه روایت داریم در مورد تقیه هست نه وحدت! تقیه برای حفظ جان و دین! و هرچه که از وحدت شنیده شده نه از امام معصوم که از عالمان این زمانه شنیده شده است! و من نتوستم جوابی بهش بدم! حالا اومدم بدونم آیا در روایات از وحدت بین مسلمین روایتی داریم یا نه! ممنون!

سلام
وحدت نه تنها سخن روایات بلکه سخن قرآن است :
[سوره الشورى (42): آيات 13 تا 14]
شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‏ وَ عِيسى‏ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ (13) وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ (14)
ترجمه:
13- آئينى را براى شما تشريع كرد كه به نوح توصيه كرده بود، و آنچه را بر تو وحى فرستاديم و به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه دين را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد. خداوند هر كس را بخواهد بر مى ‏گزيند، و كسى را كه به سوى او باز گردد هدايت مى ‏كند.
14- آنها پراكنده نشدند مگر بعد از علم و آگاهى، و اين تفرقه جويى بخاطر انحراف از حق بود (و عداوت و حسد) و اگر فرمانى از سوى پروردگارت صادر نشده بود
در این آیه شریفه بر وحدت تاکید شده است در آیات دیگر هم به انحاء دیگری این تاکید هست
ما عقیده داریم آنها از ما جدا شده اند نه ما از آنها چون ما به اصل چسبیده ایم لذا برای بازگرداندنشان باید بر مشترکات و رابطه دوستانه و برادرانه تاکید کنیم که کسی را به دشمنی نمی توان به طریق حق آورد
روایات هم در زمینه مدارا و همراهی با اهل سنت بسیار است که ان شاء الله دوستان کارشناس حدیث می آورند
از اینها گذشته این امر اقتضای عقلانیت هم هست و کسی که عقل ندارد دین به چه کار می آیدش ؟
والله الموفق

به نام خدا

یک بنده خدایی رفته بود خواستگاری ازش پرسیدند چی شد گفت پنجاه درصد قضیه حله. گفتند چطور؟ گفت من راضیم ولی اون راضی نیست.

صحت قضیه بالا در همین سایت و در طرز صحبت کسانی که خود را شیعه نمیدانند و می گویند ما مسلمانیم ، با شیعیان و کارشناسان سایت مشخص می شود. من فکر کنم اول باید علمای آنها را راضی کنیم (که اگر می شد آنها به حرف پیامبر که در کتابهای خودشان موجود است گوش می دادند) به ما مشرک و از دین خارج نگویند تا بعد به بقیه راه فکر کنیم. قضیه عوام هم که کلا متفاوت است.

[="Teal"]

عبد آل محمد;341450 نوشت:
سلام علیکم

خداوند شما و مارا متمسک واقعی به قرآن و عترت قرار دهد

اما در کتاب شریف و مستطاب« من لایحضره الفقیه» که یکی از اصول فقه ماست و از کتب اربعه است نوشته فقیه کامل و عالی مقام و عزیز «شیخ صدوق رحمه الله» روایاتی در« باب الجماعه و فضلها» در این باره آمده است که خدمتتان عرض میکنم

عَنْهُ حَمَّادُ بْنُ عُثْمَانَ عن الصادق - ع- : مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ كَانَ كَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي الصَّفِّ الْأَوَّل‏

از امام صادق - روحی فداه- منقول است : هرکس پشت سر اینان در صف اول نماز بخواند مانند آن است که پشت سر رسول خدا در صف اول نماز خوانده است .

و باز همان امام - روحی فداه - فرمودند :

قال الصادق - ع - :يُحْسَبُ لَكَ إِذَا دَخَلْتَ مَعَهُمْ وَ إِنْ كُنْتَ لَا تَقْتَدِي بِهِمْ حُسِبَ لَكَ مِثْلُ مَا يُحْسَبُ لَكَ إِذَا كُنْتَ مَعَ مَنْ تَقْتَدِي بِه‏

خلاصه روایت : برای تو حساب می شود اگر در نماز آنها داخل شوی و تو به آن ها اقتدا نمی کنی حساب شود برای تو اجر کسی که به شخص عادلی اقتدا نموده است .

( توجه : روایات بیش از این است که من دوتا از آنها را آوردم )

اینها خیلی خوبه! ممنون! برم اینا رو بذارم جلوش ببینم چی میگه![/]

[="Tahoma"][="Black"]

asad;341377 نوشت:
سلام و ممنون از پاسخ!
خب حالا آیا از این تقیه مداراتی که حکم به وحدت داده باشن تو روایات چیزی داریم؟؟؟؟ یعنی مثلا روایتی داریم که ائمه این مدلی تقیه کرده باشند؟
مثل حرف این دوستمون:


امام صادق علیه السلام فرمودند:

"إِيَّاكُمْ أَنْ تَعْمَلُوا عَمَلًا يُعَيِّرُونَّا بِهِ فَإِنَّ وَلَدَ السَّوْءِ يُعَيَّرُ وَالِدُهُ بِعَمَلِهِ كُونُوا لِمَنِ انْقَطَعْتُمْ إِلَيْهِ زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْهِ شَيْناً صَلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ لَا يَسْبِقُونَكُمْ إِلَى شَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَيْرِ فَأَنْتُمْ أَوْلَى بِهِ مِنْهُمْ وَ اللَّهِ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنَ الْخَبْ‏ءِ قُلْتُ وَ مَا الْخَبْ‏ءُ قَالَ التَّقِيَّة"

بپرهيزيد از كارى كه ما با آن كار خوار و سرزنش مى شويم. همانا فرزند بد با كار بدش، پدر خويش را در معرض سرزنش قرار مى دهد. نزد آنان كه با شما قطع رابطه كرده اند، زينت (دوست) باشيد نه بدخلق و دشمن. در نماز جماعت آنها شركت كنيد و از مرضای آنها عيادت نماييد و در تشييع جنائز آنها حاضر شويد و نبايد آنها در انجام عمل خير بر شما سبقت بگيرند، زيرا شما در انجام عمل خير از آنها سزاوارتر هستيد. به خدا قسم خداوند به چيزی كه محبوبتر از خباء يعنی تقيّه باشد، عبادت و پرستش نشده است. (كافی، ج ‏2، ص 219، ح 11)


در روایت دیگری ایشان می فرمایند:

"مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ كَانَ كَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ (ص)"

هر كس در صف اوّل با آنان نماز گزارد، مانند كسی است كه پشت سر رسول خدا(ص) نماز جماعت بخواند. (كافی، ج ‏3، ص 380، ح 6)‏


روایت سوم از امام صادق علیه السلام:

"يُحْسَبُ لَكَ إِذَا دَخَلْتَ مَعَهُمْ وَ إِنْ لَمْ تَقْتَدِ بِهِمْ مِثْلُ مَا يُحْسَبُ لَكَ إِذَا كُنْتَ مَعَ مَنْ تَقْتَدِي بِه‏"

هنگامي كه داخل در جماعت آنان شوی، اگرچه اقتدا هم نكنی، اجر و حساب تو همانند كسی است كه به جماعت پيوسته و به نماز اقتدا كرده باشد. (كافی، ج ‏3، ص 373، ح 9)


روایتی دیگر:

"قال لي أبوعبدالله (ع) يا اسحاق أتُصلّي معهم فى المسجد؟ قلت نعم. قال صلّ معهم فانّ المصلّي معهم فى الصفّ الأوّل كالشاهر سيفه فى سبيل الله"

امام صادق علیه السلام از اسحاق پرسيدند: آيا با اهل سنت در مسجد نماز مى خوانى؟ عرض كردم بله، فرمود: با آنان نماز بخوان، زيرا نماز خواندن با آنان در صف اوّل، مانند كسى است كه شمشيرش را در راه خدا تيز كرده باشد. (حدائق الناظره، ج 11، ص 71)




[/]

[="Tahoma"][="Black"]

asad;341377 نوشت:

از کجا میدونی ائمه شرکت میکردند! میشه روایتشو بدی تا یک چیزی دستمو بگیره؟

عن موسی ابن جعفر علیه السلام:

"صَلَّى حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ وَرَاءَ مَرْوَانَ وَ نَحْنُ نُصَلِّي مَعَهُم‏"

امام کاظم علیه السلام فرمودند: امام حسن و امام حسین علیهما السلام پشت سر مروان (مروان ابن حکم) نماز خوانده اند و ما نیز با آنان نماز می خوانیم. (بحارالأنوار، ج ‏10، ص 266)


روایتی دیگر:

عن سماعة، قال: سألته عن مناكحتهم، والصلاة خلفهم، فقال...قد أنكح رسول الله (صلی الله علیه وآله) وصلّى علي(علیه السلام) وراءهم"

سماعه گويد: از امام علیه السلام درباره ازدواج و نماز خواندن پشت سر اهل سنت پرسيدم، فرمود: پيامبر خدا (صلی الله علیه وآله) با زنان اهل سنت ازدواج كرده و على(علیه السلام) پشت سر آنها نماز خوانده است. (وسائل الشیعه، ج 8، ص 301)
[/]

نقل قول:
دوست عزیز اگر از کجا میدونی ائمه شرکت میکردند! میشه روایتشو بدی تا یک چیزی دستمو بگیره؟

با سلام

دوست بزرگوار ، قصد نقد شخص شما و بعضی دیگه مثل شما رو ندارم.

اما میاید سئوال می پرسید بعد هم هی میشینید جوابها رو نقد میکنید ، سئوال پرسیدن با اشکال تراشی فرق فوکوله:ok:

اما حدیث درباره اقتداء امامان به پیش نمازی اهل تسنن:

از حضرت موسى بن جعفر (ع) نقل شده که فرمود: حسن و حسین پشت سر مروان نماز می‌خواندند و ما نیز با آنان نماز می‌خوانیم. (2)
عبدالله بن سنان نقل می‌کند که امام صادق (ع) فرمود: از بیماران آنان (اهل سنّت) عیادت نمائید، در تشییع جنازه آنان حضور بهم رسانید، به عنوان شاهد، برای آنان شهادت دهید، و در مساجد با آنان نماز بخوانید. (3)
بعد از رحلت پیامبر که علی (ع) با ابوبکر بیعت نکرد، ابوبکر فردی را به محضر علی فرستاد که آیا از بیعت با ما کراهت دارید؟ علی پاسخ داد تا قرآن را جمع‌آوری نکنم جز برای نماز عبا در بر نمی‌گیرم (4) روشن است که حضرت با توجه به این که همسایه مسجد بوده و در صدر اسلام، تمام مسلمانانی که مشکلی نداشتند در مسجد برای جماعت حاضر می‌شدند، منظور حضرت از برگرفتن عبا برای نماز ـ با توجه به روایات دیگر که ذکر شد ـ حضور در مسجد برای جماعت بود.
از مطالبی که ذکر شد، روشن گردید که امامان معصوم (ع) از جمله علی در جماعت آنان شرکت می‌کردند و شیعیان خود را نیز تشویق می‌نمودند که در نماز جماعت شرکت کنند.
بنا بر این علی (ع) در نماز جماعت پشت سر آنان نماز می‌خوانده است. چون مصلحت اسلام چنین اقتضا می‌کرد و علی(ع) مصالح اسلام را بر هر چیز مقدم می‌داشت. همانطور که در عصر حاضر نیز مراجع عالی قدر، به زائرانی که به مدینه و مکه مشرّف می‌شوند، تأکید می‌کنند که در نماز جماعت آنان شرکت نمایند و بدون عذر، از شرکت در نماز جماعت دریغ نورزید، چون مصلحت اسلام در این است و این عمل سبب وحدت و مجد و عظمت اسلام می‌گردد، بدیهی است که این دیدگاه نشأت گرفته از سیرة و سنّت امامان معصوم بخصوص علی (ع) است.
ر.ك: /www.porseman.org
پي نوشت ها :
1. كافي ، شيخ الكليني ، تحقيق : علي أكبر غفاري ، چاپ : چهارم ، سال چاپ : 1365 ش ، ناشر : دار الكتب الإسلامية - تهران ج 3 ، ص 374 ، ح 6، باب الصلوه خلف من لا يقتدي.
2. وسائل الشیعه، ج 3، ص 383، ح 9.
3. همان.
4. شواهد التنزيل لقواعد التفضيل‏، حاكم حسكانى‏، ج‏1، ص 37، ناشر: موسسه طبع و نشر، مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1411 ق‏، نوبت چاپ: اول .

جهت اطلاع بیشتر:

http://www.pasokhgoo.ir/node/28062

سلام آیا نماز خواندن مولا علی ع پشت ابوبکر لعین صحت دارد در کتب ما؟ تشکر

[="Teal"]سلام مجدد خدمت کارشناس محترم و همه ی دوستان!

خدمتون عرض کنم که چون طرف اصلی بحثتون خودم نیستم و خودم هم با وحدت موافقم لذا این روایات من رو راضی و قانع میکنه اما اون طرف رو نه!

اینکه میگم نه چون ظهر اون دوتا روایتو براش اس ام اس کردم و پاسخ هایی داد .... که فهمیدم اصلا قانع نشده!

بنابراین ازش خواستم خودش به این سایت بیاد و مستقیم به بحث بشینه که به یک نتیجه ای برسیم!
قرار شد فردا عضو بشه و بیاد!

پس منتظر بمونید!

ممنون از روایت ها وپاسخ های جدیدی که گذاشتید!

فعلا خدافظ![/]

[="Tahoma"][="Black"]

من کلاب الرقیه س;341721 نوشت:
سلام آیا نماز خواندن مولا علی ع پشت ابوبکر لعین صحت دارد در کتب ما؟ تشکر


با سلام و درود

این روایات در ابتدا باید از لحاظ سند و صدور، مورد بررسی قرار بگیرند.

به فرض این که از آن جهت مشکلی نباشد، چنین روایاتی، حمل بر تقیه می شوند.

تقیه می تواند تقیه خوفی باشد یعنی مثلا خطر جانی داشته باشد مثل بیعت کردن حضرت علی علیه السلام با اولی، که این بیعت با زور و اجبار بود و در صورت مخالفت قصد کشتن حضرت را داشتند.

ولی همه تقیه ها این گونه نیست که الآن خطر جانی داشته باشد بلکه برخی به این قصد و معنا است که جلو بهانه دشمن را بگیرد زیرا اگر چنین نشود، بهانه به دست دشمن داده و شروع به توطئه می کند.

لذا روشن است که چنین مواردی از روی تقیه است.


[/]

پرسش:
گفته میشود ما روایتی در باب وحدت نداریم، بلکه تمام روایات از باب تقیه است، تقیه برای حفظ جان و حفظ دین؛ آیا این حرف صحیح است؟

پاسخ:
برای پاسخ به این سوال توجه به چند نکته لازم است:

نکته اول: حقیقت وحدت

برای اینکه ببینیم آیا در متون دینی به «وحدت» اشاره ای شده است یا خیر ابتدا باید دید منظور از وحدت چیست؟
برخی «وحدت» را خواسته یا ناخواسته به معنای دست برداشتن از برخی اعتقادات، یا مخفی کردن آنها و عدم اجرای شعائر می دانند، در حالی که چنین برداشتی درست نیست، «وحدت» بین مذاهب اسلامی به معنای وحدت اعتقادی نیست، هیچ کسی چنین وحدتی را نمی پذیرد، نه شیعه، و نه اهل سنت! چون این به معنای تغییر نگرش و مذهب است، نه وحدت!
منظور از «وحدت» بین مذاهب اسلامی، وحدت سیاسی و اجتماعی است، یعنی مذاهب اسلامی به جای پافشاری بر اختلافات، و طعن و تضعیف و تکفیر یکدیگر، بر نقاط مشترک چون قبله و کتاب و پیامبر واحد و نماز و روزه و ماه رمضان و مانند آن تأکید کنند، و یکدیگر را برادر مسلمان خود دانسته و از خود بدانند.

نکته دوم: تقیه، و اقسام آن

تقیه بر دو قسم است، یا از سنخ دفع ضرر است یا از سنخ جلب منفعت و مصلحت؛ یعنی گاهی تقیه برای حفظ جان و مال و آبرو است که از آن به تقیه خوفی تعبیر می شود، و گاهی تقیه مداراتی است، یعنی خطری انسان را تهدید نمی کند و تقیه از باب مصلحت اسلام و جامعه اسلامی است. (1)
طبیعتا طبق این تعریف تقیه مدارتی با وحدت تلازم داشته و به یک معنا هستند.

نکته سوم: وحدت در روایات

بنابر نکته دوم روایاتی که در جهت تقیه مداراتی، و حُسن معاشرت با مخالفین وارد شده است، در حقیقت بر وحدت هم دلالت دارند. نمیتوان گفت روایات فقط بر تقیه دلالت دارد! چون در این صورت نزاع فقط بر سر لفظ خواهد بود!
در روایات متعددی به این حُسن معاشرت بدون اینکه احتمال خطر وجود داشته باشد اشاره شده است:

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«إِيَّاكُمْ أَنْ تَعْمَلُوا عَمَلًا يُعَيِّرُونَّا بِهِ فَإِنَّ وَلَدَ السَّوْءِ يُعَيَّرُ وَالِدُهُ بِعَمَلِهِ كُونُوا لِمَنِ انْقَطَعْتُمْ إِلَيْهِ زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْهِ شَيْناً صَلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ لَا يَسْبِقُونَكُمْ إِلَى شَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَيْرِ فَأَنْتُمْ أَوْلَى بِهِ مِنْهُمْ وَ اللَّهِ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنَ الْخَبْ‏ءِ قُلْتُ وَ مَا الْخَبْ‏ءُ قَالَ التَّقِيَّة»؛ بپرهيزيد از كارى كه ما با آن كار خوار و سرزنش مى شويم. همانا فرزند بد با كار بدش، پدر خويش را در معرض سرزنش قرار مى دهد. نزد آنان كه با شما قطع رابطه كرده اند، زينت (دوست) باشيد نه بدخلق و دشمن. در نماز جماعت آنها شركت كنيد و از مرضای آنها عيادت نماييد و در تشييع جنائز آنها حاضر شويد و نبايد آنها در انجام عمل خير بر شما سبقت بگيرند، زيرا شما در انجام عمل خير از آنها سزاوارتر هستيد. به خدا قسم خداوند به چيزی كه محبوبتر از خباء يعنی تقيّه باشد، عبادت و پرستش نشده است.(2)

و نیز در روایت دیگری از ایشان نقل شده است که فرمودند:
«يُحْسَبُ لَكَ إِذَا دَخَلْتَ مَعَهُمْ وَ إِنْ لَمْ تَقْتَدِ بِهِمْ مِثْلُ مَا يُحْسَبُ لَكَ إِذَا كُنْتَ مَعَ مَنْ تَقْتَدِي بِه‏»؛ هنگامي كه داخل در جماعت آنان شوی، اگرچه اقتدا هم نكنی، اجر و حساب تو همانند كسی است كه به جماعت پيوسته و به نماز اقتدا كرده باشد.(3)

و همچنین در روایتی دیگر فرموده اند:
«قال لي أبوعبدالله (ع) يا اسحاق أتُصلّي معهم فى المسجد؟ قلت نعم. قال صلّ معهم فانّ المصلّي معهم فى الصفّ الأوّل كالشاهر سيفه فى سبيل الله»؛ امام صادق علیه السلام از اسحاق پرسيدند: آيا با اهل سنت در مسجد نماز مى خوانى؟ عرض كردم بله، فرمود: با آنان نماز بخوان، زيرا نماز خواندن با آنان در صف اوّل، مانند كسى است كه شمشيرش را در راه خدا تيز كرده باشد.(4)

و همچنین در روایت از ایشان آمده است:
«مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ كَانَ كَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ (ص)»؛ هركس در صف اوّل با آنان نماز گزارد، مانند كسی است كه پشت سر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نماز جماعت بخواند.(5)

چهارم: رابطه وحدت و تقیه
اگرچه همانطور که گفته شد برخی از مراتب وحدت و تقیه با یکدیگر تلازم دارند، اما به نظر میرسد تفاوت هایی هم در این بین وجود دارد:
اول اینکه تقیه خودش اصالت ندارد، بلکه یک تاکتیک است، تاکتیکی که به جهت دفع ضرر یا جلب مصلحت است، اما وحدت اصالت دارد، اصل است، ابزار و تاکتیک نیست که لزوم رعایت آن در گرو شرائط باشد.
و دوم این که وحدت مراتبی دارد که فوق تقیه است.
دلائل نقلی متعددی بر این مسئله دلالت می کند، از جمله ماجرایی که معلی بن خنیس در یک روایت صحیح السند به آن اشاره میکند:

«مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ: خَرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي لَيْلَةٍ قَدْ رُشَّتْ‏ وَ هُوَ يُرِيدُ ظُلَّةَ بَنِي سَاعِدَةَ فَاتَّبَعْتُهُ فَإِذَا هُوَ قَدْ سَقَطَ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ رُدَّ عَلَيْنَا قَالَ فَأَتَيْتُهُ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ قَالَ فَقَالَ مُعَلًّى قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ لِي الْتَمِسْ بِيَدِكَ فَمَا وَجَدْتَ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَادْفَعْهُ إِلَيَّ فَإِذَا أَنَا بِخُبْزٍ مُنْتَشِرٍ كَثِيرٍ فَجَعَلْتُ أَدْفَعُ إِلَيْهِ مَا وَجَدْتُ فَإِذَا أَنَا بِجِرَابٍ‏ أَعْجِزُ عَنْ حَمْلِهِ مِنْ خُبْزٍ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَحْمِلُهُ عَلَى رَأْسِي فَقَالَ لَا أَنَا أَوْلَى بِهِ مِنْكَ وَ لَكِنِ امْضِ مَعِي قَالَ فَأَتَيْنَا ظُلَّةَ بَنِي سَاعِدَةَ فَإِذَا نَحْنُ بِقَوْمٍ نِيَامٍ فَجَعَلَ يَدُسُّ الرَّغِيفَ وَ الرَّغِيفَيْنِ حَتَّى أَتَى عَلَى آخِرِهِمْ ثُمَّ انْصَرَفْنَا فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَعْرِفُ هَؤُلَاءِ الْحَقَّ فَقَالَ لَوْ عَرَفُوهُ لَوَاسَيْنَاهُمْ بِالدُّقَّة» (6)

ترجمه: معلی بن خنیس می­گوید در يك شبى كه نم نم باران مى باريد ، دیدم امام صادق(علیه السلام) منزل خود را به قصد صُفّه (سايبان) بنى ساعده ترك كرد . من به دنبال آن حضرت به راه افتادم . ناگاه چيزى از دستش افتاد ، گفت: بسم اللّه ، خدايا آن را به ما برگردان . من خود را به ايشان رساندم و سلام كردم . فرمود : تويى مُعلّى ؟ عرض كردم : آرى ، فدايت شوم . فرمود : با دستت جستجو كن و اگر چيزى يافتى آن را به من بده . من تكّه هاى نان پراكنده اى را پيدا كردم و آن را به طرف حضرت بردم كه به ايشان بدهم . ديدم انبان نانى بر دوش دارد . عرض كردم : فدايت شوم ، اجازه مى دهيد من حملش كنم ؟ فرمود : نه ، من خود سزاوارتر به اين كارم ؛ امّا با من بيا . به صُفّه بنى ساعده رسيديم ، ديديم عدّه اى خوابيده اند . حضرت ، زير جامه هر يك از آنها يكى دو گرده نان مى گذاشت تا به آخرين نفر آنها رسيد . آن گاه برگشتيم . من عرض كردم : فدايت شوم ، اينها حق را مى شناسند (شیعه هستند؟) فرمود: اگر مى شناختند، نمک هم بر آن می افزودم.

روشن است که این رفتار امام(علیه السلام) نشان از آن دارد که حُسن رفتار با عموم اهل سنت نه به خاطر این است که با شیعه مدارا کنند، که در این صورت لازم بود امام خود را به گونه ای به ایشان بشناساند، حضرت(علیه السلام) حتی با درخواست معلی بن خنیس موافقت نکرده، و آوردن آن کیسه های نانی که برای اهل سنت میبرد را به معلی بن خنیس واگذار نکرده و خودشان به دوش کشیدند.

سرتاپای این ماجرا نشان میدهد تقیه­ای در کار نیست، و این حُسن رفتار از این باب است که واقعا آنها مسلمان محسوب شده و برادر دینی شیعیان هستند و باید با آنها به نیکویی رفتار کرد، به عبارت دیگر این حُسن رفتار یک استراتژی در برابر اهل سنت نیست تا بتوان گفت در تمام مراحلش تقیه است که یا خوفی باشد یا مداراتی!

بنابراین به نظر میرسد رابطه وحدت و تقیه، رابطه عام و خاص مطلق باشد، چرا که هر تقیه­ای وحدت است، اما هر وحدتی از روی تقیه نیست، برخی مراتب وحدت فوق تقیه است.

پی نوشت ها
1. خرازی، محسن، بدایة المعارف، مؤسسة النشر الإسلامي‏، قم، چاپ چهارم، 1417ق، ج2، ص182
2. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص219.
3. همان، ج3، ص373.
4. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب، دار الكتب الإسلاميه‏، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج3،ص277.
5. الکافی، ج3، ص380.
6. الکافی، ج4، ص8.

موضوع قفل شده است