جمع بندی آیا بعد از مرگ خدا را می بینیم ؟

تب‌های اولیه

62 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا بعد از مرگ خدا را می بینیم ؟

سلام
در بسیاری از تعابیر دینی گفته شده است که پس از مرگ خدا مشاهده می شود ؟ چه ارتباطی بین مرگ و دیدن خداست ؟
والله الموفق

با نام الله


با سلام خدمت شما دوست گرامی
از نظر شیعه خداوند نه در دنیا و نه در آخرت با چشم سر قابل رویت و دیدن نیست البته برخی از فرقه های اهل سنت قایل به رویت خدا در قیامت می باشند.
برای اینکه پاسخ این سؤال به خوبی روشن شود بحث را در سه قسمت دنبال میکنیم:
1 - چیزهایی به چشم دیده میشوند که جسم باشند و چون خداوند جسم نیست با چشم دیده نمیشود و اینکه میگوئیم خدا جسم نیست دلیلش واضح است زیرا اگر خدا جسم باشد احتیاج به مکان دارد.
و نیازمند بودن با خدا بودن - سازش ندارد.
2 - وقتی که با برهان عقلی ثابت شد که خدا جسم نیست و با چشم دیده نمیشود اگر در بعضی از آیات قرآن مجید با روایات به عبارتی برخوردیم که معنای ظاهری و ابتدایی آن این بود که خدا دیده میشود لازم است به کمک سایر آیا و روایات آن آیه را طوری معنا کنیم که خلاف عقل و برهان عقلی نباشد مثلاً در تفسیر آیه 23 سوره قیامت: وجوه "یومئذ ناضره الی ربها ناظره(7) روز، قیامت برخی از چهره‏ها برافروخته و نگاهشان به پروردگار چنانکه در احادیث آمده است منظور این است که نظرشان به رحمت و ثواب الهی است(8).
و در روایت دیگر وقتی از علی«علیه السلام»پرسیدند که آیا شما خدا را دیده‏اید فرمود: خدایی را که ندیده باشم پرستش نمیکنم (اما زود آن حضرت توضیح دادند: اینکه میگویم خدا را دیده‏ام) با چشم دل از راه مشاهده آثار عظمت و رحمت او را دیده‏ام نه اینکه با چشم سر دیده باشم(1) زیرا خدا جسم نیست تا با چشم سر دیده شود.
بنابراین آن دسته از اهل تسنن که گفته‏اند خدا در قیامت دیده میشود سخت در اشتباه افتاده‏اند زیرا آیات مربوط به این بحث را بدون توجه با سایر آیات و برهان عقلی از پیش خود تفسیر کرده‏اند و بدین ترتیب از حقیقت دور مانده‏اند.
حقیقت این است که هیچکس در هیچ جا و هیچ زمانی خدا را با چشم سر ندیده و نمیتواند ببیند زیرا محال است خدایی که جسم نیست با چشم دیده شود.
3 - مسأله لقاء الله و اینکه انسان با مرگ به ملاقات خدا میرود و در عالم آخرت خدا را ملاقات میکند که در قرآن مجید و روایات و کلمات و بزرگان دین آمده است مثل: فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً(2). هر کس آرزوی ملاقات خدا را دارد پس باید اعمال صالح و نیکو بجا آورد.
معنای این جملات این همان قرب به خدا و لقاء رحمت و رسیدن به پاداش اعمال نیک و دیدن عنایات مخصوص الهی است نه اینکه خدا را با چشم ملاقات کنند زیرا همانطور که گفته شد به حکم قرآن مجید و برهانی عقلانی: لاتدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هوو اللطیف الخیبر(3) چشمها خدا را نمیبینند و نمیتوانند درک کنند اما خدا چشمها را میبیند.


1) سوره قیامه، آیه 23 .
2) تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 464 .
3) اصول کافى، جلد 1، صفحه 98 .

شعیب;341514 نوشت:
مسأله لقاء الله و اینکه انسان با مرگ به ملاقات خدا میرود و در عالم آخرت خدا را ملاقات میکند که در قرآن مجید و روایات و کلمات و بزرگان دین آمده است مثل: فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً(2). هر کس آرزوی ملاقات خدا را دارد پس باید اعمال صالح و نیکو بجا آورد. معنای این جملات این همان قرب به خدا و لقاء رحمت و رسیدن به پاداش اعمال نیک و دیدن عنایات مخصوص الهی است نه اینکه خدا را با چشم ملاقات کنند زیرا همانطور که گفته شد به حکم قرآن مجید و برهانی عقلانی: لاتدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هوو اللطیف الخیبر(3) چشمها خدا را نمیبینند و نمیتوانند درک کنند اما خدا چشمها را میبیند.

سلام
یعنی می فرمایید این همه تعبیرات احادیث که مرگ را ملاقات با پروردگار می داند همه مجازند ؟
یعنی اگر مولا علی فرمود لم اعبد ربا لم اره منظورشان رویت رحمت و قرب خداست ؟
والله الموفق

حامد;341517 نوشت:
سلام
یعنی می فرمایید این همه تعبیرات احادیث که مرگ را ملاقات با پروردگار می داند همه مجازند ؟
یعنی اگر مولا علی فرمود لم اعبد ربا لم اره منظورشان رویت رحمت و قرب خداست ؟
والله الموفق

سلام

مفهوم لقاء خدا این است که هر چه ظهورات حق به مبداء نزدیکتر باشند البته نه نزدیکی مکانی بلکه وجودی درنتیجه شدت ظهور هم بیشتر می​شود لذا مرگ باعث تجرد نفس می​شود تا خدایی که الان در پس حجابهای غلیظ ظلمانی -که خود حجابی از میان برخیز - است تغییر لباس بدهد در ظهور اسم. لذا لقاء الله یعنی ظهور اسمایی از خدا برای نفس که آن اسماء شدیدتر و بهتر ذات را نشان می​دهند. گفته شده نهایت سر معصومین و حضرت امیر هم مقام احدیت است به این شرط که مقام احدیت را جدای از هو هویت فرض کنیم. با این اوصاف معنی لقاء الله مشخص می​شود.

حامد;339640 نوشت:
سلام
در بسیاری از تعابیر دینی گفته شده است که پس از مرگ خدا مشاهده می شود ؟ چه ارتباطی بین مرگ و دیدن خداست ؟
والله الموفق

سلام

ایا دیدن فقط با چشم است ایا میتوان گفت خفاش که چشم ندارد نمیبیند اگر نمیبیند چگونه میتواند به این سرعت در محلهای پیچ در پیچ حرکت کند خفاش برای دیدن موجی به جلو میفرستد و از برگشت موج جسم را تشخیص میدهد انسان مومن نیز با صدقات موجی به سوی خدا میفرستد و خداوند نیز پاسخش را با نعمات و برکات میدهد ، با قرآن استخاره میکند و پاسخش را میگیرد و این میشود دیدن حق حتی قوی تر از دیدن با چشم چرا که چشم ممکن است خطا کند ولی دیدن قلبی خطا نمیکند پس از مرگ جسم فنا میشود ولی روح پایدار است یعنی جسم که حجاب است کنار میرود و روح که قلب است بر قرار میشود و رویت قلبی ممکن میگردد گرچه مومن واقعی در زمان حیات نیز خدا را به عینه میبیند و هیچ شکی ندارد .

فتا 1;341541 نوشت:
سلام
...
گرچه مومن واقعی در زمان حیات نیز خدا را به عینه میبیند و هیچ شکی ندارد .

جمله رؤیت خدا با چشم دل جمله ناقصی است باید گفته می​شد: دیدن آیات خاص خدا با چشم دل. چون آیات خدا در نشان دادن ذوالایه با یکدیگر تفاوت دارند مثل آینه​ها که هر کدام بنابر اندازه و کیفیت به یک نحو صاحب صورت را نشان می​دهند.

seyyed*;341543 نوشت:
جمله رؤیت خدا با چشم دل جمله ناقصی است باید گفته می​شد: دیدن آیات خاص خدا با چشم دل. چون آیات خدا در نشان دادن ذوالایه با یکدیگر تفاوت دارند مثل آینه​ها که هر کدام بنابر اندازه و کیفیت به یک نحو صاحب صورت را نشان می​دهند.

اندازه اهمیت ندارد چون در هر حال آینه محدود است و خدا وند نا محدود ولی کیفیت مهم است چون اگر آینه کجی یا تاری داشته باشد واقعیت را دگر گون نشان میدهد باید صاف و زلال شد تا لااقل بخشی از واقعیت را منعکس نمود .

سلام علیکم و رحمت الله و برکاته

خداوند قابل مشاهده نیست بلکه مظاهر خداوند که همان ائمه انند دیده میشوندو در اخبار صحیحه آل محمد - سلام الله علیهم - بسیار است که مرده بلافاصله محمد و علی را می بیند و تمام ائمه را

روایات دال بر این قضیه

1- تفسیر امام حسن عسکری
وَجَدَ عِنْدَ رَأْسِهِ مُحَمَّداً ص رَسُولَ اللَّهِ [سَيِّدَ النَّبِيِّينَ‏] مِنْ جَانِبٍ، وَ مِنْ جَانِبٍ آخَرَ عَلِيّاً ع سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ، وَ عِنْدَ رِجْلَيْهِ مِنْ جَانِبٍ الْحَسَنَ ع سِبْطَ سَيِّدِ النَّبِيِّينَ، وَ مِنْ جَانِبٍ آخَرَ الْحُسَيْنَ ع سَيِّدَ الشُّهَدَاءِ أَجْمَعِينَ، وَ حَوَالَيْهِ بَعْدَهُمْ خِيَارَ خَوَاصِّهِمْ وَ مُحِبِّيهِمْ الَّذِينَ هُمْ سَادَةُ هَذِهِ الْأُمَّةِ- بَعْدَ سَادَاتِهِمْ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ فَيَنْظُرُ إِلَيْهِمُ‏الْعَلِيلُ الْمُؤْمِنُ، فَيُخَاطِبُهُمْ بِحَيْثُ يَحْجُبُ اللَّهُ صَوْتَهُ عَنْ آذَانِ حَاضِرِيهِ- كَمَا يَحْجُبُ رُؤْيَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رُؤْيَةَ خَوَاصِّنَا عَنْ عُيُونِهِمْ، لِيَكُونَ إِيمَانُهُمْ بِذَلِكَ أَعْظَمَ ثَوَاباً لِشِدَّةِ الْمِحْنَةِ عَلَيْهِمْ فِيهِ.

2- بحارالانوار
تفسير العياشي عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع مَا يُصْنَعُ بِأَحَدِنَا عِنْدَ الْمَوْتِ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ يَا أَبَا حَمْزَةَ مَا بَيْنَ أَحَدِكُمْ وَ بَيْنَ أَنْ يَرَى مَكَانَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَكَانَهُ مِنَّا إِلَّا أَنْ يَبْلُغَ نَفْسُهُ هَاهُنَا ثُمَّ أَهْوَى بِيَدِهِ إِلَى نَحْرِهِ أَ لَا أُبَشِّرُكَ يَا أَبَا حَمْزَةَ فَقُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ إِذَا كَانَ ذَلِكَ أَتَاهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلِيٌّ ع مَعَهُ يَقْعُدُ عِنْدَ رَأْسِهِ فَقَالَ لَهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَ مَا تَعْرِفُنِي أَنَا رَسُولُ اللَّهِ هَلُمَّ إِلَيْنَا فَمَا أَمَامَكَ خَيْرٌ لَكَ مِمَّا خَلَّفْتَ أَمَّا مَا كُنْتَ تَخَافُ فَقَدْ أَمِنْتَهُ وَ أَمَّا مَا كُنْتَ تَرْجُو فَقَدْ هَجَمْتَ عَلَيْهِ‏ «1» أَيَّتُهَا الرُّوحُ اخْرُجِي إِلَى رَوْحِ اللَّهِ وَ رِضْوَانِهِ وَ يَقُولُ لَهُ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ مِثْلَ قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا حَمْزَةَ أَ لَا أُخْبِرُكَ بِذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ قَوْلِ اللَّهِ‏ الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ‏ الْآيَةَ.


3- همان
تفسير القمي أَبِي عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا يَمُوتُ مُوَالٍ لَنَا مُبْغِضٌ لِأَعْدَائِنَا إِلَّا وَ يَحْضُرُهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنُ‏وَ الْحُسَيْنُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ فَيَرَوْنَهُ وَ يُبَشِّرُونَهُ وَ إِنْ كَانَ غَيْرَ مُوَالٍ لَنَا يَرَاهُمْ بِحَيْثُ يَسُوؤُه‏


و بسیاری از روایات دیگر که در رابطه به این موضوع است و ما از آوردن آن صرف نظر کردیم .و برای اطلاع بیشتر به باب
باب 7 ما يعاين المؤمن و الكافر عند الموت و حضور الأئمة عليهم السلام عند ذلك و عند الدفن و عرض الأعمال عليهم صلوات الله عليهم‏


جلد 6 بحارالانوار ص 173 مراجعه کنید

و چون طبق روایات اهل بیت مظاهر تام خداوندند پس این حدیث تفسیر میشود

و السلام






به نام خدا

خود مردن در اثر تابش نور الله به انسان انجام می گیرد("قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا"). همین که فرد در مرز نابودی قرار گرفته در واقع نشانه دیدن خدا است.
انسان پس از مرگ و بعد از گذشت فاصله ای زمانی (1 ثانیه یا کمتر تا 10000000 سال یا حتی بیشتر) خود را در محضر الله می بیند (البته لازم نیست مثلا سوار آپولو شود تا به محضر خدا برود، در همان مکانی که وجود دارد در محضر خدا بودن را حس می کند). در این حالت چندان توانایی صحبت ندارد و در خیلی از موارد اگر حرفی هم بتواند بزند جوابش را نمی دهند و در برخی موارد خودش صحبتهایی می کند که به اختیارش نیست. در این دوره خدا یا نمایندگانش اعمالش را به طور کلی به او گوشزد می کنند و درباره او قضاوت می کنند و ممکن است او را هدایت کنند یا اینکه سرگردانش نمایند. ملک در اختیار خدا است و دیگر اراده زیادی نمی ماند.
مفهوم لقاءالله تا حدودی به مطالب بالا نزدیک است.

seyyed*;341536 نوشت:
مفهوم لقاء خدا این است که هر چه ظهورات حق به مبداء نزدیکتر باشند البته نه نزدیکی مکانی بلکه وجودی درنتیجه شدت ظهور هم بیشتر می​شود لذا مرگ باعث تجرد نفس می​شود تا خدایی که الان در پس حجابهای غلیظ ظلمانی -که خود حجابی از میان برخیز - است تغییر لباس بدهد در ظهور اسم. لذا لقاء الله یعنی ظهور اسمایی از خدا برای نفس که آن اسماء شدیدتر و بهتر ذات را نشان می​دهند. گفته شده نهایت سر معصومین و حضرت امیر هم مقام احدیت است به این شرط که مقام احدیت را جدای از هو هویت فرض کنیم. با این اوصاف معنی لقاء الله مشخص می​شود.

سلام
شهود اسم الله در ورای حجابهای ظلمانی برای شاهد لقاء الله هست یانه ؟

فتا 1;341541 نوشت:
ایا دیدن فقط با چشم است ایا میتوان گفت خفاش که چشم ندارد نمیبیند اگر نمیبیند چگونه میتواند به این سرعت در محلهای پیچ در پیچ حرکت کند خفاش برای دیدن موجی به جلو میفرستد و از برگشت موج جسم را تشخیص میدهد انسان مومن نیز با صدقات موجی به سوی خدا میفرستد و خداوند نیز پاسخش را با نعمات و برکات میدهد ، با قرآن استخاره میکند و پاسخش را میگیرد و این میشود دیدن حق حتی قوی تر از دیدن با چشم چرا که چشم ممکن است خطا کند ولی دیدن قلبی خطا نمیکند پس از مرگ جسم فنا میشود ولی روح پایدار است یعنی جسم که حجاب است کنار میرود و روح که قلب است بر قرار میشود و رویت قلبی ممکن میگردد گرچه مومن واقعی در زمان حیات نیز خدا را به عینه میبیند و هیچ شکی ندارد .

بعد از مرگ اصلا جسم موضوعیت ندارد که شکی در دیدن یا ندیدن جسمانی بکنیم
بالاخره الله شهود می شود یا خیر ؟
روایات چه می فرمایند ؟

seyyed*;341543 نوشت:
جمله رؤیت خدا با چشم دل جمله ناقصی است باید گفته می​شد: دیدن آیات خاص خدا با چشم دل. چون آیات خدا در نشان دادن ذوالایه با یکدیگر تفاوت دارند مثل آینه​ها که هر کدام بنابر اندازه و کیفیت به یک نحو صاحب صورت را نشان می​دهند.

اگر تعبیر غلط است پس چرا امیر مومنان ع می فرمایند : ربا لم اره
عبد آل محمد;341546 نوشت:
خداوند قابل مشاهده نیست بلکه مظاهر خداوند که همان ائمه انند دیده میشوندو در اخبار صحیحه آل محمد - سلام الله علیهم - بسیار است که مرده بلافاصله محمد و علی را می بیند و تمام ائمه را

این روایات مورد قبول است اما تعابیری که می فرماید مرگ با لقاء خدا همراه است یعنی چه ؟
aminj;341550 نوشت:
مفهوم لقاءالله تا حدودی به مطالب بالا نزدیک است.

یعنی لقاء الله مشاهده حساب و وو است
والله الموفق

حامد;341551 نوشت:
این روایات مورد قبول است اما تعابیری که می فرماید مرگ با لقاء خدا همراه است یعنی چه

سلام عليكم

خداوند شما را متمسک واقعی به قرآن و عترت قرار دهد

لقاء خداوند همان لقای ائمه هست و در این شکی نیست همانطور که از روایات معلوم است مانند لقایی که موسی - علی نبینا و آله و علیه السلام - با خداوند داشته است که در روایات از امام موسی بن جعفر - روحی لشسع نعله فداه - آمده که وقتی خداوند فرمود که مرا در روی آن کوه ببین و تمام جریانات که درطور سیناء اتفاق افتاده است منظور از لقای خداوند لقای بخش کوچکی بسیار کوچک وجود امیرالمومنین - روحی لشسع نعله فداه - بوده است و این که عرض کردم روایت است

پس همانطور که لقاء خداوند تفسیر به لقاء امیرالمومنین - روحی لشسع نعله فداه- شده بعد از مرگ هم این روایت تفسیر میکند به لقاء خود اهل بیت - روحی لشسع نعلهم فداه - یعنی لقای خداوند عز و جل همان لقای اهل بیت است .

خداوند شما را سلامت بدارد

عبد آل محمد;341559 نوشت:
سلام عليكم خداوند شما را متمسک واقعی به قرآن و عترت قرار دهد لقاء خداوند همان لقای ائمه هست و در این شکی نیست همانطور که از روایات معلوم است مانند لقایی که موسی - علی نبینا و آله و علیه السلام - با خداوند داشته است که در روایات از امام موسی بن جعفر - روحی لشسع نعله فداه - آمده که وقتی خداوند فرمود که مرا در روی آن کوه ببین و تمام جریانات که درطور سیناء اتفاق افتاده است منظور از لقای خداوند لقای بخش کوچکی بسیار کوچک وجود امیرالمومنین - روحی لشسع نعله فداه - بوده است و این که عرض کردم روایت است پس همانطور که لقاء خداوند تفسیر به لقاء امیرالمومنین - روحی لشسع نعله فداه- شده بعد از مرگ هم این روایت تفسیر میکند به لقاء خود اهل بیت - روحی لشسع نعلهم فداه - یعنی لقای خداوند عز و جل همان لقای اهل بیت است . خداوند شما را سلامت بدارد

سلام
بیان خوبی است
حالا مطمئنا می توانید بین این دو راجمع بفرمایید
لقاء الله و لقاء النبی و اهل بیته
میخواهم جوری باشد که بتوان یک جورایی حسش کرد
والله الموفق

حامد;341551 نوشت:
بعد از مرگ اصلا جسم موضوعیت ندارد که شکی در دیدن یا ندیدن جسمانی بکنیم
بالاخره الله شهود می شود یا خیر ؟
روایات چه می فرمایند ؟

بنده هم عرضم همین است یعنی بعد از مرگ عناصر مادی مفهومی ندارد ولی شهود واقع میشود منتهی دیدن مانند خفاش است یعنی پس از انکه مرگ حادث شد و انسان موجودیت خود را برقرار دید شکش منتفی میشود و وجود خدا محرز میگردد یعنی مانند اینست که خدا را به عینه میبینید ، حال کسی که مانند علی (ع) در وجود خدا هیچ شکی ندارد در زمان حیات مانند اینست که او را به عینه میبیند لذا هم خوف دارد و هم رجاء بدون هیچ شکی حتی بالاتر از حضرت ابراهیم

حامد;341551 نوشت:
یعنی لقاء الله مشاهده حساب و وو است

بخشی از لقاءالله مشاهده اعمال است.
این آیه برخی از اسرار را آشکار می کند:
"هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلآئِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الامُورُ"
با چشمی که بعد از چشیدن مرگ تیز می شود ("لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ " کیفیت دیدن این چشم به این صورت است که می توان گفت به سختی در پس ذهن چیزهایی دیده می شود که در ذهن می ماند)، ابری را می توان دید که خدا و فرشتگان در پس آن صحبت می کنند. علت اینکه ابر است آن است که در ابر زیاد جلوتر را نمی توان دید. نهایتا اینکه با چشم معرفی شده هم فقط می توان چیزهایی را دید که با نور خدا روشن شوند. البته روزی ملائک قابل مشاهده هستند و از آسمان که با ابر از هم شکافته شود پایین می ایند ("وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاء بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنزِيلًا ") که در این آیه هم منظور همان ابر آیه قبل است.

فتا 1;341567 نوشت:
بنده هم عرضم همین است یعنی بعد از مرگ عناصر مادی مفهومی ندارد ولی شهود واقع میشود منتهی دیدن مانند خفاش است یعنی پس از انکه مرگ حادث شد و انسان موجودیت خود را برقرار دید شکش منتفی میشود و وجود خدا محرز میگردد یعنی مانند اینست که خدا را به عینه میبینید ، حال کسی که مانند علی (ع) در وجود خدا هیچ شکی ندارد در زمان حیات مانند اینست که او را به عینه میبیند لذا هم خوف دارد و هم رجاء بدون هیچ شکی حتی بالاتر از حضرت ابراهیم

سلام
یعنی ما در حیات پس از مرگ چشمی نداریم که به خفاش تشبیه می فرمایید ؟
البته کلیت بیان خوب است
ولی شهود را جواب نمی دهد

aminj;341589 نوشت:
بخشی از لقاءالله مشاهده اعمال است. این آیه برخی از اسرار را آشکار می کند: "هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلآئِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الامُورُ" با چشمی که بعد از چشیدن مرگ تیز می شود ("لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ " کیفیت دیدن این چشم به این صورت است که می توان گفت به سختی در پس ذهن چیزهایی دیده می شود که در ذهن می ماند)، ابری را می توان دید که خدا و فرشتگان در پس آن صحبت می کنند. علت اینکه ابر است آن است که در ابر زیاد جلوتر را نمی توان دید. نهایتا اینکه با چشم معرفی شده هم فقط می توان چیزهایی را دید که با نور خدا روشن شوند. البته روزی ملائک قابل مشاهده هستند و از آسمان که با ابر از هم شکافته شود پایین می ایند ("وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاء بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنزِيلًا ") که در این آیه هم منظور همان ابر آیه قبل است.

این آیه در مورد توقع و انتظار کفار در خصوص مشاهده خداست و قابل استناد نیست
والله الموفق

حامد;341599 نوشت:
این آیه در مورد توقع و انتظار کفار در خصوص مشاهده خداست و قابل استناد نیست

"هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِيهُمُ الْمَلآئِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لاَ يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي "-> بالاخره یکی از این اتفاقات برای هر فرد می افتد که
اگر بعضی آیات رب بیاید ایمان فایده ندارد. کیفیت آمدن رب (یا معادل آن آمدن "امر رب") هم به همان شکلی است که در پست 15 بیان کردیم.

اگر بخواهیم رخ دادن اتفاقات آن آیه ("هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلآئِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الامُورُ") را قبول نکنیم در رخ دادن اتفاقات این آیه هم باید شک کنیم:"هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ "چون لحنشان یکسان است.

در واقع امر رب بر انسانها از طریقی که گفتیم می آید.

aminj;341604 نوشت:
"هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِيهُمُ الْمَلآئِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لاَ يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي "-> بالاخره یکی از این اتفاقات برای هر فرد می افتد که اگر بعضی آیات رب بیاید ایمان فایده ندارد. کیفیت آمدن رب (یا معادل آن آمدن "امر رب") هم به همان شکلی است که در پست 15 بیان کردیم. اگر بخواهیم رخ دادن اتفاقات آن آیه ("هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلآئِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الامُورُ") را قبول نکنیم در رخ دادن اتفاقات این آیه هم باید شک کنیم:"هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ "چون لحنشان یکسان است. در واقع امر رب بر انسانها از طریقی که گفتیم می آید.

سلام
تفاوت دو آیه روشن است
آنجا آمدن را به خدا و اینجا آمدن را به فرمان خدا یعنی وقوع عذاب نسبت داده و البته آمدن فرشتگان اشکالی ندارد
والله الموفق

aminj;341604 نوشت:
"هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِيهُمُ الْمَلآئِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لاَ يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي "-> بالاخره یکی از این اتفاقات برای هر فرد می افتد که
اگر بعضی آیات رب بیاید ایمان فایده ندارد. کیفیت آمدن رب (یا معادل آن آمدن "امر رب") هم به همان شکلی است که در پست 15 بیان کردیم.

اگر بخواهیم رخ دادن اتفاقات آن آیه ("هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلآئِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الامُورُ") را قبول نکنیم در رخ دادن اتفاقات این آیه هم باید شک کنیم:"هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ "چون لحنشان یکسان است.

در واقع امر رب بر انسانها از طریقی که گفتیم می آید.

سلام علیکم و رحمت الله

امیدورام شما و ما مستمک به قرآن و عترت قراربگیریم

اما دوست عزیز شما نمی توانید برای خودت از آیه های قرآن هرطور خواستید تفسیر و استفاده کنید بلکه این استفاده ها همه برگشت به سوی امام معصوم میخوره و فقط آنها حق تفسیر و قرار دادن آیات در محل هایشان داردند و برای همین جناب فیض روایتی در کتاب شریف الصافی آوردند که
: انما یعرف القرآن من خوطب به

و درضمن این موارد تمام باید از روایات اثبات شود .

حامد;341599 نوشت:
سلام
یعنی ما در حیات پس از مرگ چشمی نداریم که به خفاش تشبیه می فرمایید ؟
البته کلیت بیان خوب است
ولی شهود را جواب نمی دهد

سلام

مثال خفاش به این جهت است که بدانیم برای دیدن لزومی به چشم نیست یعنی مغز خفاش شیء را میبیند بدون انکه چشم داشته باشد و البته همه اینها مادیست حتی خواب هم از تصورات مادی شکل میگیرد لذا دیدن پس از مرگ را نمیشود با دیدن مادی تجزیه و تحلیل کرد و به ان شکل مادی داد یعنی زمانی که روی امام را در زمان حیات ببینیم حتی در خواب مانند اینست که خدا را دیده ایم چون نوری گه از چهره امام ساطع میشود همان نور خداست ولی پس از مرگ حق دیده میشود بدون انکه نیاز به تشبیه مادی داشته باشد

راستش به نظر من خدا همه جا حضور داره و وقتی که ما مردیم در پیشگاه عدل الهی برای رسیدگی به اعمالمون حاضر میشیم. بعدشم، خدا که مثل ما مادی نیست که قابل رؤیت باشه. اینکه فکر کنیم خدا رو یه روزی می بینیم یعنی خدارو محدود کردیم ولی خدا نامحدود بوده، هست و خواهد بود.
اینایی که گفتم فقط نظرات من حقیره و می تونه درست یا غلط باشه. ولی بهتره یه نگاهی به نهج البلاغه هم بندازیم چون یاد یه جمله ی امام علی(ع) افتادم که:
حضرت علی(ع) در توصیفی از خداوند در نهج البلاغه می فرماید: ((ولا وقت معدود و لااجل ممدود؛ یعنی صفات خداوند وقت شمارش شده و مدت انتهاپذیر ندارد))
ابن ابی الحدید در شرح این فراز از گفتار حضرت علی(ع) می گوید: در این کلامِ حضرت اشاره ای است به رد کسانی که معتقدند ما در آخرت علم به کنه حق متعال می توانیم پیدا کنیم ولو در دنیا چنین نیست، زیرا عده ای از اشاعره معتقدند که در آخرت می توان خدا را دید و در آن هنگام به کنه ذات حق می توان پی برد. و حال اینکه حقیقت و کنه خداوند قابل ادراک نیست چه الان و چه در آخرت. زیرا اگر خداوند در آخرت قابل رؤیت و اکتناه باشد قهراً احتیاج به جهت خواهد داشت و حال آنکه، جهت از مشخصات امور مادی است و خداوند جهت ندارد. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج1، ص60.
حضرت علی(ع) در این فقره از گفتارش می فرماید: برای وجود خدا و صفات او وقتی نیست که به شمار آید. یعنی نمی شود گفت آغاز خداوند از کجاست. همچنین نمی توان گفت پایان خداوند تا کجاست. زیرا خداوند موجودی ازلی و ابدی است و به تعبیری سرمدی است. اگه الان میگیم خدا دیدنی نیست این ویژگی همیشگیه.
شاید ما برخلاف ادعامون هنوز خداوند رو درست باور نکرده باشیم.
امّا اونایی که میخوان خدارو تو همین دنیا ببینن! حتماً اینو بخوونن که:
ذعلب یمانی از امام علی(ع) سؤال می کند: آیا خدایت را به هنگام عبادت دیده ای؟ حضرت علی(ع) در پاسخ فرمود: وای بر تو من خدایی را که ندیده باشم عبادت نمی کنم. آنگاه سؤال شد: چگونه خدایت را دیده ای؟ حضرت فرمود: وای بر تو، چشم ها نمی توانند او را دریابند ولی قلب ها با حقایق ایمان می توانند او را ببینند. اصول کافی، ج1.

حامد;341551 نوشت:
سلام
شهود اسم الله در ورای حجابهای ظلمانی برای شاهد لقاء الله هست یانه ؟

...
اگر تعبیر غلط است پس چرا امیر مومنان ع می فرمایند : ربا لم اره
...
والله الموفق

سلام

چون کلام امام علیه السلام خلاف کلام دیگر معصومین و عقله. باید تفسیر و تأویل بشه چون خود معصومین به ما یاد دادن کلامی از ما دیدید که خلاف نص صریح بود نپذیرید. اینگونه سخنان معصوم رو نمیشه فقط با اتکاء به ظاهر کلام فهمید و مربوط به فروع دین و احکام هم نیست که تعبدی محض باشند. عقل میگه خود معصومین از جانب خدا فرمودند: هو هویت و غیب الغیوب و ذات از دسترس همه جزء خود الله خارجه و احدی به اون که نمیشه مقام هم گفت راه نداره لاحد و لارسم؛ تعین و لاتعین. لذا مسلمه که منظور امام از دیدن خدا شهود آیات اکبر خداست که بزرگترین آیت اکبر خدا نفس و سرّ خود امام علیه السلام و همه معصومین هستند.

فتا 1;341610 نوشت:
مثال خفاش به این جهت است که بدانیم برای دیدن لزومی به چشم نیست یعنی مغز خفاش شیء را میبیند بدون انکه چشم داشته باشد و البته همه اینها مادیست حتی خواب هم از تصورات مادی شکل میگیرد لذا دیدن پس از مرگ را نمیشود با دیدن مادی تجزیه و تحلیل کرد و به ان شکل مادی داد یعنی زمانی که روی امام را در زمان حیات ببینیم حتی در خواب مانند اینست که خدا را دیده ایم چون نوری گه از چهره امام ساطع میشود همان نور خداست ولی پس از مرگ حق دیده میشود بدون انکه نیاز به تشبیه مادی داشته باشد

سلام
مطلب واضح نیست
بیان روایات و بلکه ایات حاکی از داشتن گوش و چشم و شهودی شبیه به دیدن اینجایی است مثلا میفرماید شما روح مومن رو ببینی مثل همین شکل و شمایل اینجایی است
باید مطلب تطبیق بشه و نظام داشته باشه
والله الموفق

seyyed*;341620 نوشت:
سلام

چون کلام امام علیه السلام خلاف کلام دیگر معصومین و عقله. باید تفسیر و تأویل بشه چون خود معصومین به ما یاد دادن کلامی از ما دیدید که خلاف نص صریح بود نپذیرید. اینگونه سخنان معصوم رو نمیشه فقط با اتکاء به ظاهر کلام فهمید و مربوط به فروع دین و احکام هم نیست که تعبدی محض باشند. عقل میگه خود معصومین از جانب خدا فرمودند: هو هویت و غیب الغیوب و ذات از دسترس همه جزء خود الله خارجه و احدی به اون که نمیشه مقام هم گفت راه نداره لاحد و لارسم؛ تعین و لاتعین. لذا مسلمه که منظور امام از دیدن خدا شهود آیات اکبر خداست که بزرگترین آیت اکبر خدا نفس و سرّ خود امام علیه السلام و همه معصومین هستند.

سلام عليكم

من معمولا با اهالی فلسفه صحبت نمیکنم زیرا خیلی از کلام اهل بیت دورند اما حال شما می خواهید که روایت را تاویل و تفسیر کنید ؟؟؟؟؟

معاذالله امام صادق - ع- فرمودند : خدا لعنت کند هرکه بگوید که منظور من چنین و چنان است

زشت است مخصوصا با فلسفه که اهل بیت مخالفت آن میکردند و می فرمودند : من تفکر فی ذات تزندق

زشت است . آنچه که امیرالمومنین - روحی فداه - فرومودند همان است و غیر از آن نیست و اگر منظور برای امام بسازید و تفسیر و تاویل کنید شامل لعن های متعدد امام میشوید و اگر میخواهید از امام اشکال بگیرید که کافرید

پس با روایات بازی نکنید آنچه امام فرمودند همان است که واضح است ىر ضمن آن نصی که از آن حرف می زیند همان فرموده ی امام است که فرموده امام همان فرموده ی خداست که امام صادق - روحی فداه - می فرمایند : حدیثنا حدیث الله ( کافی)
و السلام

گمنام;341619 نوشت:
راستش به نظر من خدا همه جا حضور داره و وقتی که ما مردیم در پیشگاه عدل الهی برای رسیدگی به اعمالمون حاضر میشیم. بعدشم، خدا که مثل ما مادی نیست که قابل رؤیت باشه. اینکه فکر کنیم خدا رو یه روزی می بینیم یعنی خدارو محدود کردیم ولی خدا نامحدود بوده، هست و خواهد بود. اینایی که گفتم فقط نظرات من حقیره و می تونه درست یا غلط باشه. ولی بهتره یه نگاهی به نهج البلاغه هم بندازیم چون یاد یه جمله ی امام علی(ع) افتادم که: حضرت علی(ع) در توصیفی از خداوند در نهج البلاغه می فرماید: ((ولا وقت معدود و لااجل ممدود؛ یعنی صفات خداوند وقت شمارش شده و مدت انتهاپذیر ندارد)) ابن ابی الحدید در شرح این فراز از گفتار حضرت علی(ع) می گوید: در این کلامِ حضرت اشاره ای است به رد کسانی که معتقدند ما در آخرت علم به کنه حق متعال می توانیم پیدا کنیم ولو در دنیا چنین نیست، زیرا عده ای از اشاعره معتقدند که در آخرت می توان خدا را دید و در آن هنگام به کنه ذات حق می توان پی برد. و حال اینکه حقیقت و کنه خداوند قابل ادراک نیست چه الان و چه در آخرت. زیرا اگر خداوند در آخرت قابل رؤیت و اکتناه باشد قهراً احتیاج به جهت خواهد داشت و حال آنکه، جهت از مشخصات امور مادی است و خداوند جهت ندارد. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج1، ص60. حضرت علی(ع) در این فقره از گفتارش می فرماید: برای وجود خدا و صفات او وقتی نیست که به شمار آید. یعنی نمی شود گفت آغاز خداوند از کجاست. همچنین نمی توان گفت پایان خداوند تا کجاست. زیرا خداوند موجودی ازلی و ابدی است و به تعبیری سرمدی است. اگه الان میگیم خدا دیدنی نیست این ویژگی همیشگیه. شاید ما برخلاف ادعامون هنوز خداوند رو درست باور نکرده باشیم. امّا اونایی که میخوان خدارو تو همین دنیا ببینن! حتماً اینو بخوونن که: ذعلب یمانی از امام علی(ع) سؤال می کند: آیا خدایت را به هنگام عبادت دیده ای؟ حضرت علی(ع) در پاسخ فرمود: وای بر تو من خدایی را که ندیده باشم عبادت نمی کنم. آنگاه سؤال شد: چگونه خدایت را دیده ای؟ حضرت فرمود: وای بر تو، چشم ها نمی توانند او را دریابند ولی قلب ها با حقایق ایمان می توانند او را ببینند. اصول کافی، ج1.

سلام
چرا باید تصور کنیم باید کنه ذات رو ببینیم تا خدا رو دیده باشیم ؟
همین ادم رو ببینید شما قائل به روحی در او هستید که اصل واقعیت اوست اما همین جسمش رو که می بینید میگید من زید رو دیدم
این خلافه ؟
والله الموفق

عبد آل محمد;341626 نوشت:
سلام عليكم من معمولا با اهالی فلسفه صحبت نمیکنم زیرا خیلی از کلام اهل بیت دورند اما حال شما می خواهید که روایت را تاویل و تفسیر کنید ؟؟؟؟؟ معاذالله امام صادق - ع- فرمودند : خدا لعنت کند هرکه بگوید که منظور من چنین و چنان است زشت است مخصوصا با فلسفه که اهل بیت مخالفت آن میکردند و می فرمودند : من تفکر فی ذات تزندق زشت است . آنچه که امیرالمومنین - روحی فداه - فرومودند همان است و غیر از آن نیست و اگر منظور برای امام بسازید و تفسیر و تاویل کنید شامل لعن های متعدد امام میشوید و اگر میخواهید از امام اشکال بگیرید که کافرید پس با روایات بازی نکنید آنچه امام فرمودند همان است که واضح است و السلام

سلام
این چه حرفیه آقاجان که من با اهل فلسفه حرف نمیزنم
امام خمینی فیلسوف بود علامه طباطبایی فیلسوف بود
جناب فیض کاشی فیلسوف بود
علامه جوادی و مصباح یزدی فیلسوف اند
یعنی شما از این آقایان به خدا و اهل بیت نزدیک ترید؟
کجا ائمه اهل بیت تفکر در سخنان خودشون رو منع کردند ؟
قرآن که فوق کلام ایشونه به تفکر در خودش دعوت میکنه
این حرفها دور از شان یک اهل علمه آقا
والله الموفق

عبد آل محمد;341626 نوشت:
سلام عليكم

من معمولا با اهالی فلسفه صحبت نمیکنم زیرا خیلی از کلام اهل بیت دورند اما حال شما می خواهید که روایت را تاویل و تفسیر کنید ؟؟؟؟؟

معاذالله امام صادق - ع- فرمودند : خدا لعنت کند هرکه بگوید که منظور من چنین و چنان است

زشت است مخصوصا با فلسفه که اهل بیت مخالفت آن میکردند و می فرمودند : من تفکر فی ذات تزندق

زشت است . آنچه که امیرالمومنین - روحی فداه - فرومودند همان است و غیر از آن نیست و اگر منظور برای امام بسازید و تفسیر و تاویل کنید شامل لعن های متعدد امام میشوید و اگر میخواهید از امام اشکال بگیرید که کافرید

پس با روایات بازی نکنید آنچه امام فرمودند همان است که واضح است ىر ضمن آن نصی که از آن حرف می زیند همان فرموده ی امام است که فرموده امام همان فرموده ی خداست که امام صادق - روحی فداه - می فرمایند : حدیثنا حدیث الله ( کافی)
و السلام

علیکم السلام

خوب منم از اول گفتم که کلام حضرت امیر با کلام دیگر معصوم یعنی امام رضا از منظر ما که تحقیق می​کنیم تعارض داره و نص رو به خود معصوم یا کلام خود معصوم در اینکه عقل نص هست ارجاع دادم. چطور کلام خدا تفسیر و تأویل میشه اشکال نداره ولی کلام معصوم به امر خود معصوم نباید تأمل و تفسیر بشه؟

مگه هر تحقیقی از روی جهل مساوی است با مخالفت خوب باید مطلب رو تحلیل کرد تا فهمید منظور امام چیه وگرنه بگی بخوان و بپذیر چشم بسته و اصلا فکر نکن تفسیر صحیح نکن اینها اصلا در روش اجدادم نبوده طوری که در زمان حیات امام علیه السلام مثلا امام صادق راه اجتهاد بسته نبوده با وجود امام. امام صادق صحابه رو تشویق و ترغیب به اجتهاد می​کردند.

این حرفها چیه آقا این مکتب تفکیک چیز خوبی نیست مکتب فقط مکتب قرآن و عترت و عقلی که در دامان قرآن و عترت پرورش پیدا کرده والسلام.

سلام
تا بحث منحرف نشده بنده پیشنهاد بدم
یکی از دوستان فرمودند روایات میگن هنگام مرگ خمسه طیبه ع را می بینیم
از اونطرف روایات می فرماید لقاء الله است
اگه میشه دوستان در نحوه جمع این دو مطلب بحث بفرمایند و مباحث غیر مرتبط رو رها کند
والله الموفق

seyyed*;341635 نوشت:
علیکم السلام

خوب منم از اول گفتم که کلام حضرت امیر با کلام دیگر معصوم یعنی امام رضا از منظر ما که تحقیق می​کنیم تعارض داره و نص رو به خود معصوم یا کلام خود معصوم در اینکه عقل نص هست ارجاع دادم. چطور کلام خدا تفسیر و تأویل میشه اشکال نداره ولی کلام معصوم به امر خود معصوم نباید تأمل و تفسیر بشه؟

مگه هر تحقیقی از روی جهل مساوی است با مخالفت خوب باید مطلب رو تحلیل کرد تا فهمید منظور امام چیه وگرنه بگی بخوان و بپذیر چشم بسته و اصلا فکر نکن تفسیر صحیح نکن اینها اصلا در روش اجدادم نبوده طوری که در زمان حیات امام علیه السلام مثلا امام صادق راه اجتهاد بسته نبوده با وجود امام. امام صادق صحابه رو تشویق و ترغیب به اجتهاد می​کردند.

این حرفها چیه آقا این مکتب تفکیک چیز خوبی نیست مکتب فقط مکتب قرآن و عترت و عقلی که در دامان قرآن و عترت پرورش پیدا کرده والسلام.

سلام

به به شما روايت مي خوانید امام را قبول دارید ؟؟

ببخشید وقتی امام می فرماید که برای من منظور نسازید این امام نیست که حکم داد این خداست

در ضمن شما به هیچ عنوان حق ندارید قرآن را تفسیر کنید

چه غذاب هایی فرموده اند برای مفسر به رای »

کمترین روایت در این رابطه در کتاب کمال الدین است کمترین

قال رسول الله - صل الله علیه و آله -:منْ‏ فَسَّرَ الْقُرْآنَ‏ بِرَأْيِهِ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِب‏

در ضمن شما و ما هیچ کدام حق نداریم نه کلام خدا نه کلام معصوم را تفسیر کنیم و گرنه شامل لعن و نفرین اهل بیت می شویم حال خود دانید
در ضمن کجا امام فرموده عقل حجت است ؟؟؟؟؟ یک روایت بیاورید یک روایت

حامد;341624 نوشت:
سلام
مطلب واضح نیست
بیان روایات و بلکه ایات حاکی از داشتن گوش و چشم و شهودی شبیه به دیدن اینجایی است مثلا میفرماید شما روح مومن رو ببینی مثل همین شکل و شمایل اینجایی است
باید مطلب تطبیق بشه و نظام داشته باشه
والله الموفق

وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ«25»

سلام

اگر دقت فرمایید میوه های بهشت نیز با میوه های زمینی متشابه اند نه اینکه همان باشند یعنی بدون نقص و بدون تفاله، معاد جسمانی هم جای سئوال دارد اگر به مثال خفاش دقت نمایید دید از طریق مغز بدون چشم صورت میپذیرد ولی پس از مرگ حتی این مغز هم دیگر نیست پس دیدن به وسیله برتری صورت میپذیرد .

عبد آل محمد;341657 نوشت:
سلام

به به شما روايت مي خوانید امام را قبول دارید ؟؟

ببخشید وقتی امام می فرماید که برای من منظور نسازید این امام نیست که حکم داد این خداست

در ضمن شما به هیچ عنوان حق ندارید قرآن را تفسیر کنید

چه غذاب هایی فرموده اند برای مفسر به رای »

کمترین روایت در این رابطه در کتاب کمال الدین است کمترین

قال رسول الله - صل الله علیه و آله -:منْ‏ فَسَّرَ الْقُرْآنَ‏ بِرَأْيِهِ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِب‏

در ضمن شما و ما هیچ کدام حق نداریم نه کلام خدا نه کلام معصوم را تفسیر کنیم و گرنه شامل لعن و نفرین اهل بیت می شویم حال خود دانید
در ضمن کجا امام فرموده عقل حجت است ؟؟؟؟؟ یک روایت بیاورید یک روایت

سلام

اگر یک ماتریالیست که خدا را قبول نداره بر عقاید مذهب شیعه اشکال بگیره شما چطور میخوای پاسخ اینها رو بدید؟ میخوای بگی قال الله تعالی فی القرآن الکریم میگه من خداتونه قبول ندارم شما داری از کتابش میگی. بگی قال امام علیه السلام هم همینطور. عقلم که الحمدلله تعطیله تا برهان اقامه کنه پس در این شرایط شیعه چه خاکی باید به سرش بذاره و چطور در برابر شبهات ماتریالیست از مذهب حقه​اش دفاع کنه؟

seyyed*;341732 نوشت:
سلام

اگر یک ماتریالیست که خدا را قبول نداره بر عقاید مذهب شیعه اشکال بگیره شما چطور میخوای پاسخ اینها رو بدید؟ میخوای بگی قال الله تعالی فی القرآن الکریم میگه من خداتونه قبول ندارم شما داری از کتابش میگی. بگی قال امام علیه السلام هم همینطور. عقلم که الحمدلله تعطیله تا برهان اقامه کنه پس در این شرایط شیعه چه خاکی باید به سرش بذاره و چطور در برابر شبهات ماتریالیست از مذهب حقه​اش دفاع کنه؟

سلام عليكم

عزیز من حالا که الحمد لله شیعه ایم اون هایی که میخواهند بحث کنند تکلیف خودشون رو خودشون میدونن اما ما داریم راجع به اصول عقیده ی خودمان حرف می زنیم شما یک دلیل بر حجیت عقل بر روی روایات یک دلیل برجواز تفسیرروایت و قرآن باعقل بیارید البته از روایات خواهش میکنم اگه دارید بگید که ماهم استفاده کنیم و مطمئن باشید که نیست .

عبد آل محمد;341733 نوشت:
سلام عليكم

عزیز من حالا که الحمد لله شیعه ایم اون هایی که میخواهند بحث کنند تکلیف خودشون رو خودشون میدونن اما ما داریم راجع به اصول عقیده ی خودمان حرف می زنیم شما یک دلیل بر حجیت عقل بر روی روایات یک دلیل برجواز تفسیرروایت و قرآن باعقل بیارید البته از روایات خواهش میکنم اگه دارید بگید که ماهم استفاده کنیم و مطمئن باشید که نیست .

علیکم السلام و رحمة الله

آخه الحمدلله شیعه ایم خوب چطوری شیعه​ایم تقلیدی یا تحقیقی؟ اگه ننه و بابای طرف شیعه است بچه هم شیعه میشه و اگه سنی باشن سنی؟ یا نه وقتی فهمید شیعه بودنش تقلیدیه تازه شروع به تحقیق میکنه تا ایمانش به باد تقلید بند نباشه.

بعد وقتی یه ماتریالیست اشکالات اساسی بر مکتب مثلا تشیع و اصول دین شیعه مسائل بنیادی وارد میکنه ایمان یه جامعه رو متزلزل میکنه چون شبهه اگه حل نشه و آدم بگه ولش کن به ما چه حالا ما که شیعه شدیم صورت مسئله رو پاک میکنیم راحت میشیم نه اینطوری نیست شبهه اثر نامطلوب میذاره خصوصا وقتی که هیچکس توان مقابله علمی و پاسخ قانع کننده​ای براش نداشته باشه مثل آقای دکتر فلان که در مسئله وحی بر پیامبر اشکال و شبهه وارد کرد و پاسخ هم داده شد.

انوقت آیا افلا تعقلون یا تقابل قرآن با کفار که میگه قل برهانکم و ... رو میخوای چکار کنی؟ عقل برهان اقامه میکنه برای کافر پس قرآن میگه برهان بیارید دلیل بر حجیت عقل نیست؟

بعد شما بگو ببینم میشه در اصول دین هم مثل احکام و فروع دین انسان از مرجع تقلیدی تقلید کنه یا خیر؟

بحث در خصوصی مانع انحراف از موضوع اصلی میشه
اینجا نتیجه مهمه ...

[="darkgreen"]حتی شاهد حضور و وجود خدا مشاهده گر خداست .
خدای درون ما روبروی ما نیست که دیده شود
خدا در وجود ماست در چشمان و قلب ماست

برای مشاهده خدا به ایینه بی شعور و بی حس و درک التماس نکن
به ایینه درونت رجوع کن !
که بعد از فنا همانست تو را
که از اوست
و با اوست

در اون زمان چیزی از ادمی نمیمونه . فقط بخشی از خودش که به ما داده
برای همین خدا بیشتر از هر زمانی حس میشه بطوریکه میشه گفت دیده میشه ...
اما در اصل مشاهده یا حس میشه [/]

seyyed*;341739 نوشت:
علیکم السلام و رحمة الله

آخه الحمدلله شیعه ایم خوب چطوری شیعه​ایم تقلیدی یا تحقیقی؟ اگه ننه و بابای طرف شیعه است بچه هم شیعه میشه و اگه سنی باشن سنی؟ یا نه وقتی فهمید شیعه بودنش تقلیدیه تازه شروع به تحقیق میکنه تا ایمانش به باد تقلید بند نباشه.

بعد وقتی یه ماتریالیست اشکالات اساسی بر مکتب مثلا تشیع و اصول دین شیعه مسائل بنیادی وارد میکنه ایمان یه جامعه رو متزلزل میکنه چون شبهه اگه حل نشه و آدم بگه ولش کن به ما چه حالا ما که شیعه شدیم صورت مسئله رو پاک میکنیم راحت میشیم نه اینطوری نیست شبهه اثر نامطلوب میذاره خصوصا وقتی که هیچکس توان مقابله علمی و پاسخ قانع کننده​ای براش نداشته باشه مثل آقای دکتر فلان که در مسئله وحی بر پیامبر اشکال و شبهه وارد کرد و پاسخ هم داده شد.

انوقت آیا افلا تعقلون یا تقابل قرآن با کفار که میگه قل برهانکم و ... رو میخوای چکار کنی؟ عقل برهان اقامه میکنه برای کافر پس قرآن میگه برهان بیارید دلیل بر حجیت عقل نیست؟

بعد شما بگو ببینم میشه در اصول دین هم مثل احکام و فروع دین انسان از مرجع تقلیدی تقلید کنه یا خیر؟

سلا علیکم و رحمت الله

شما تقسیم بندی علما را در زمان غیبت امام زمان - روحی فداه - می دانید یانه ؟ اگر می دانیستید که چقدر زیبا اهل بیت برای علما برنامه دادند این حرفها را نمی زدید

طبق روایات ( بحارالانوار ج2) در زمان غیبت علما دو گونه اند

گونه ای برای حفظ دین با شبه ها و دشمنی ها و تعارض ها می جنگندند و اثبات دین می کنند

گونه احادیث و روایات و درایات را برای مردم می گویند و علوم آل محمد - روحی لهم فداه- را به مردم می رسانند

ما بحث سر نوع اول نمی کنیم بحث سر نوع دوم علماست

عبد آل محمد;341807 نوشت:
سلا علیکم و رحمت الله
...

گونه ای برای حفظ دین با شبه ها و دشمنی ها و تعارض ها می جنگندند و اثبات دین می کنند

...

سلام

خوب با چه وسیله​ای حفظ دین می​کنند و با شبهه​ها و تعارض​ها می​جنگند؟

این سؤال مهم رو هم پاسخ بدید تا بحث ادامه پیدا کنه:

میشه در اصول دین هم مثل احکام و فروع دین انسان از مرجع تقلیدی تقلید کنه یا خیر؟ معصومین در مورد مسائل اعتقادی دستور به تقلید دادند یا اجتهاد عقلی هر کس به قدر استعداد خود؟ یعنی وجود خدا رو مثلا انسان باید تقلید کنه یا تحقیق بوسیله عقل؟

عبد آل محمد;341657 نوشت:
به به شما روايت مي خوانید امام را قبول دارید ؟؟ ببخشید وقتی امام می فرماید که برای من منظور نسازید این امام نیست که حکم داد این خداست در ضمن شما به هیچ عنوان حق ندارید قرآن را تفسیر کنید چه غذاب هایی فرموده اند برای مفسر به رای » کمترین روایت در این رابطه در کتاب کمال الدین است کمترین قال رسول الله - صل الله علیه و آله -:منْ‏ فَسَّرَ الْقُرْآنَ‏ بِرَأْيِهِ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِب‏ در ضمن شما و ما هیچ کدام حق نداریم نه کلام خدا نه کلام معصوم را تفسیر کنیم و گرنه شامل لعن و نفرین اهل بیت می شویم حال خود دانید در ضمن کجا امام فرموده عقل حجت است ؟؟؟؟؟ یک روایت بیاورید یک روایت

سلام برادر عزیز
این بحثها خارج از موضوع تاپیک است شما می توانید یک تاپیک مستقل در موضوع مورد بحث بزنید
لطفا بحث را منحرف نکنید

فتا 1;341664 نوشت:
سلام اگر دقت فرمایید میوه های بهشت نیز با میوه های زمینی متشابه اند نه اینکه همان باشند یعنی بدون نقص و بدون تفاله، معاد جسمانی هم جای سئوال دارد اگر به مثال خفاش دقت نمایید دید از طریق مغز بدون چشم صورت میپذیرد ولی پس از مرگ حتی این مغز هم دیگر نیست پس دیدن به وسیله برتری صورت میپذیرد .

سلام
ما از ویژگیهای بدن برزخی و قیامتی اطلاعی نداریم و نمی توانیم بگوییم چشم و مغز ندارد فقط می دانیم دیدن و شنیدنی قوی تر و فراگیرتر دارد لذا کلیت این اوصاف محفوظ است
والله الموفق

حامد;341517 نوشت:
سلام یعنی می فرمایید این همه تعبیرات احادیث که مرگ را ملاقات با پروردگار می داند همه مجازند ؟ یعنی اگر مولا علی فرمود لم اعبد ربا لم اره منظورشان رویت رحمت و قرب خداست ؟ والله الموفق

با سلام خدمت شما دوست گرامی
همان گونه که در پاسخ ابتدایی آمد خود حضرت سخن خویش را تفسیر نموده اند و فرمودند:
قالَ: وَیْلَکَ یا ذِعْلِبُ لَمْ تَرَهُ الْعُیُونُ بِمُشاهَدَةِ الاَْبْصارِ وَلکِنْ رَأتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الاْیمانِ؛ من پروردگاری را که نبینم، نمی پرستم. عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! او را چگونه دیدی؟ فرمود: ای ذعلب! وای بر تو! دیده های ظاهر او را نتواند دید، ولی دیده های دل به وسیله حقایق ایمان او را مشاهده می کنند.
این بیان حضرت آنقدر روشن است که نیاز به توضیح ندارد.

حامد;341551 نوشت:
این روایات مورد قبول است اما تعابیری که می فرماید مرگ با لقاء خدا همراه است یعنی چه ؟

خداوند متعال در رابطه با منافقین نیز از کلمه «لقاء الله» استفاده کرده است آنجا که مى فرماید: (فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ)(سوره توبه، آیه 77) «در نتیجه این تکذیب، خدا هم دل آن ها را ظلمت کده نفاق گردانید تا روزى که به کیفر بخل و اعمال زشتشان برسند» و مى دانیم که هرگز منافقین خداوند را نخواهند دید. پس در این آیه «لقا» به معناى لقاى مرگ و حساب و انواع عذاب آمده است. قاضى عبدالجبار معتزلى سنی مى گوید: «هرگز «لقا» به معناى رؤیت نیست، و لذا یکى از آن دو به جاى دیگر استعمال نمى شود. شخص کور صحیح است که بگوید: به ملاقات فلان شخص رفتم، ولى صحیح نیست که بگوید: فلان شخص را دیدم... پس لقا در آیه را باید حمل بر معنایى کرد که با حکم عقل سازگارى داشته باشد(شرح الاصول الخمسة، قاضى عبدالجبار، ص 265 و 266)

حامد;341551 نوشت:
بعد از مرگ اصلا جسم موضوعیت ندارد که شکی در دیدن یا ندیدن جسمانی بکنیم

با سلام
حتما مستحضر هستید که ما قائل به معاد جسمانی هستیم و آیات و روایات فراوانی این مضمون را تایید می کند و الا در رویت باطنی که حضرت امیر آن را بیان فرمودند که به حقیقت ایمان حاصل می شود شکی نیست.
نه تنها در آخرت حاصل می شود بلکه برای مخلصین در همین دنیا نیز حاصل می شود.

seyyed*;341620 نوشت:
چون کلام امام علیه السلام خلاف کلام دیگر معصومین و عقله. باید تفسیر و تأویل بشه چون خود معصومین به ما یاد دادن کلامی از ما دیدید که خلاف نص صریح بود نپذیرید.

با سلام خدمت شما دوست گرامی
در حدیث ذعلب که سوال از رویت کرده می بینیم که خود امام علی علیه السلام سخن خویش را تفسیر کرده می فرماید نه این که خدا را با این چشم سر ببینم بلکه با حقیقت ایمان او را درک کرده ام و این با هیچ کدام از آیات و احادیث ائمه ناسازگاری ندارد.

عبد آل محمد;341626 نوشت:
سلام عليكم من معمولا با اهالی فلسفه صحبت نمیکنم زیرا خیلی از کلام اهل بیت دورند اما حال شما می خواهید که روایت را تاویل و تفسیر کنید ؟؟؟؟؟ معاذالله امام صادق - ع- فرمودند : خدا لعنت کند هرکه بگوید که منظور من چنین و چنان است زشت است مخصوصا با فلسفه که اهل بیت مخالفت آن میکردند و می فرمودند : من تفکر فی ذات تزندق زشت است . آنچه که امیرالمومنین - روحی فداه - فرومودند همان است و غیر از آن نیست و اگر منظور برای امام بسازید و تفسیر و تاویل کنید شامل لعن های متعدد امام میشوید و اگر میخواهید از امام اشکال بگیرید که کافرید پس با روایات بازی نکنید آنچه امام فرمودند همان است که واضح است ىر ضمن آن نصی که از آن حرف می زیند همان فرموده ی امام است که فرموده امام همان فرموده ی خداست که امام صادق - روحی فداه - می فرمایند : حدیثنا حدیث الله ( کافی) و السلام

با سلام خدمت شما دوست گرامی
از شما و همه دوستان می خواهم که از بحث های انحرافی جدا بپرهیزید و برای بحث های پایه مثل رد یا اثبات فلسفه یا میزان دخالت عقل در روایات و چگونگی این دخالت و... تاپیکی جدید باز کرده و موضوع را در آنجا پیگیری کنید(لطفا) چرا که اگر به این گونه مسایل پرداخته شود از موضوع اصلی خود باز می مانیم

با تشکر

شعیب;341859 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی
در حدیث ذعلب که سوال از رویت کرده می بینیم که خود امام علی علیه السلام سخن خویش را تفسیر کرده می فرماید نه این که خدا را با این چشم سر ببینم بلکه با حقیقت ایمان او را درک کرده ام و این با هیچ کدام از آیات و احادیث ائمه ناسازگاری ندارد.

سلام

این که از حتمیاته خدا رو نه با چشم سر با چشم بدن مثالی هم نمیشه دید اصلا بحث ما این نیست. بحث اینه که آیا رؤیت ذات خدا و غیب الغیوب و هویت مطلقه منظور امام بوده که جناب حامد میگن ارنی الله حضرت امیر رو چطور تبیین کنیم بنده میکن ارنی آیات الله بوده نه ارنی الله مقام هو هویت که امام رضا تصریح کرد از دسترس همه خارجه تعارض بین ظاهر کلام حضرت امیر با کلام فرزندش امام رضا بود البته به زعم ما.

حامد;341627 نوشت:
سلام چرا باید تصور کنیم باید کنه ذات رو ببینیم تا خدا رو دیده باشیم ؟ همین ادم رو ببینید شما قائل به روحی در او هستید که اصل واقعیت اوست اما همین جسمش رو که می بینید میگید من زید رو دیدم این خلافه ؟

با سلام
اگر انسان بخواهد خدا را ببیند از دو فرض خارج نخواهد بود:
1. خدا را به تمامه ببیند که این اصلا جایی نخواهد داشت چرا که انسان محدود امکان رویت نامحدود را ندارد
2. قسمتی از خدا را ببیند که این هم جایی نخاهد داشت چرا که خدا یسیط است و جزء ندارد که خدا جزء او را ببیند.
در هر صورت خدا انسان را نمی تواند ببیند و تشبیه خدا به انسان( که انسان جسمش دیده می شود می گوییم فلانی را دیدیم ) اصلا درست نیست

mohammad2db;341783 نوشت:
در اون زمان چیزی از ادمی نمیمونه . فقط بخشی از خودش که به ما داده برای همین خدا بیشتر از هر زمانی حس میشه بطوریکه میشه گفت دیده میشه ... اما در اصل مشاهده یا حس میشه

با سلام
همان گونه که توضیح دادیم نباید خدا بخش بخش کرد که خدا به بخشی درک یا دیده شود.خدا واجب الوجود بسیط است و جزء ندارد پس نمی توان گفت که خدا بخشی از خودش را به ما داده است و ما با مرگ آن بخش را درک می کنیم. ما بخشی از خدا نیستیم ما مخلوق خدا و خدا خالق ماست و با مرگ حجاب های دنیایی تا حدودی آن هم به تناسب سعه وجودی افراد برداشته شده و باعث درک بهتر وجود مطلق می شود این بدان معنی نیست که که هر فرد بخشی از خدا را درک می کند بلکه آنچه مسلم است شهود و درک باطنی آثار و اسماء الهی است که از آیه به ذو الآیه پی می بریم و با مرگ این حقیقت بر ما روشن می شود که همه جهان آیه هایی از وجود خدا هستند و این است که پرده ها فرو می افتد که انسان خدا را می بیند و اگر درک شهودی بالاتری هست( که به اعتقاد برخی از عرفا هست) یک نوع علم حضوری است که قابل بیان نبوده و نحوه آن تا درک آن حقیقت(مرگ) بر همه پوشیده است الا کسانی که به مقام موتوا قبل ان تموتو رسیده باشند.

حامد;341885 نوشت:

سلام چرا باید تصور کنیم باید کنه ذات رو ببینیم تا خدا رو دیده باشیم ؟ همین ادم رو ببینید شما قائل به روحی در او هستید که اصل واقعیت اوست اما همین جسمش رو که می بینید میگید من زید رو دیدم این خلافه ؟

سلام

دیدن خدا به علم حضوری و شهودی و به قدرت ایمانه حالا در علم حضوری وجود معلوم نزد عالم حضور داره و اتحاد؛ وقتی ذات الله بسیط و لایتناهی است و انسان محدود چطور ممکنه بسیط لایتناهی نزد محدود حضور پیدا کنه به اکتناه پس راه دیدن خدا اسماء و صفات خداست و اسماء ذاتیه بهترین معرف برای این هستند که ذات رو نشان بدن و آیت ذات باشن.

شعیب;341868 نوشت:
با سلام اگر انسان بخواهد خدا را ببیند از دو فرض خارج نخواهد بود: 1. خدا را به تمامه ببیند که این اصلا جایی نخواهد داشت چرا که انسان محدود امکان رویت نامحدود را ندارد 2. قسمتی از خدا را ببیند که این هم جایی نخاهد داشت چرا که خدا یسیط است و جزء ندارد که خدا جزء او را ببیند. در هر صورت خدا انسان را نمی تواند ببیند و تشبیه خدا به انسان( که انسان جسمش دیده می شود می گوییم فلانی را دیدیم ) اصلا درست نیست

سلام برادر عزیز
خلق مظهر خالقند و مظهر در ظاهر مندک است لذا شهود مظهر شهود ظاهر است در آیه مظهر
والله الموفق

seyyed*;342023 نوشت:
انسان محدود چطور ممکنه بسیط لایتناهی نزد محدود حضور پیدا کنه به اکتناه پس راه دیدن خدا اسماء و صفات خداست و اسماء ذاتیه بهترین معرف برای این هستند که ذات رو نشان بدن و آیت ذات باشن.

سلام
اکتناه لازم نیست شهود مظهر شهود ظاهره
والله الموفق

حامد;342045 نوشت:
سلام
اکتناه لازم نیست شهود مظهر شهود ظاهره
والله الموفق

پس شهود بواسطهٔ آیات و مظاهره مرآتیه نه بلاواسطه.

به قول یه نفر :Gig:،خدا اگه دیده بشه که دیگه خدا نیست...........................میشه مخلوق،مخلوق هم که پرستیدنی نیست.چه در این جهان یا اون جهان!!!

دوستان عزیز متکلم خیلی فلسفی و تخصصی صحبت میکنید لطفا" کمی ساده تر صحبت کنید که ماهم همه ی حرفاتونو بفهمیم ممنون میشم:Gig:

موضوع قفل شده است