##آثار کینه وعواقب تزریق آن به دیگران ##

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
##آثار کینه وعواقب تزریق آن به دیگران ##

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش


یکی از عواقب وخیم وپیامدهای تاریک صفت رزیله ی حسادت ، کینه است که با ریشه دواندن در قلب واندیشه ی شخص مبتلا او را به بسیاری از گناهان وادار میکند . از جمله تزریق وانتقال این کینه با روشهای گوناگون به دیگران است که سبب شراکت شخص در گناه افراد دیگر نیز می شود
در این مقوله قصد بررسی عواقب این امر وپیامد های متعاقب آن را با کمک دوستان بزرگوار داریم .

دل های تهی از کینه
کینه حالتی نفسانی است که موجب تنفر و بیزاری شخص از چیزی و یا کسی می شود و شخص گرایش و میلی به آن نمی یابد و از آن پرهیز و دوری می کند. ( مفردات راغب اصفهانی ص ۱۳۶)
در فرهنگ عربی و قرآنی برای بیان این حالت، واژگانی چون غل، اضغان، بغضاء، شنئان و مشتقات آن به کار رفته است.

غل، نوعی بغض و دشمنی است که در درون به شکل ثابت و پایدار شکل می گیرد و در حقیقت در همه دل و جان شخص ریشه می دواند و او را اسیر چنگال خود می کند به گونه ای که هیچ گونه حرکت و تحرک و واکنش مثبت نسبت به چیزی که از آن کینه در دل دارد، بروز نمی دهد.
البته برخی ها، واژگانی چون حسد، حقد، بغضاء، شحناء، غل، عداوت و مانند آن را به یک معنا می گیرند، ولی باید توجه داشت که هیچ واژه مترادفی نداریم؛ چرا که هر یک بیانگر نکته ای است که در دیگری نیست. مثلا واژگان انسان و بشر هر چند در کلیت مشترک هستند، ولی بشر به پوست و کالبد و جسم اشاره دارد (بشره به معنی پوست) و واژه انسان به بعدی معنوی و درونی انسان و انس گرفتن او با هر چیزی یا نسیان و فراموشی او توجه می دهد.
غل نوعی دشمنی و تنفر و بیزاری درونی است که نهان کاری و پایداری در آن، مولفه اصلی است. به این معنا که دشمنی نهانی است که در جان و قلب شخص ریشه کرده و به سختی قابل از میان رفتن است. شاید کینه شتری بیانگر معنایی باشد که ما از غل و کینه دراین جا اراده کرده ایم. امام علی(ع) درباره مولفه نهانی بودن کینه فرمودند: «قلب های خود را از کینه های نهانی پاک کنید، زیرا که آن نوعی بیماری مهلک مانند وباست.»
به هرحال، کینه از بیماری هایی است که به سرعت انسانیت انسان را از بین می برد، مانع رشد معنوی آدمی می شود و نیروی جسمی او را می کاهد و به تحلیل می برد. انسان کینه ورز در قلبش دشمنی ها و بدبینی ها را انباشته است، کوچکترین خطا را از دیگری می بیند، کینه او را به دل می گیرد و تا آخر عمر مایه ناراحتی روح و بیماری تن خود را فراهم می کند و اگر فرصتی دست دهد، دشمنی خود را ابراز می کند و ضربه خودش را می زند. البته انسان کینه ورز بی جهت برای خودش دشمن می تراشد و هرکسی را خصم خود می پندارد و از همین جهت بیشتر به خودش آسیب می زند تا به دیگران.

حق یارتان :Gol:

کينه چيست؟
کينه خشم فرو خورده و نوعي عقده رواني است. در تفاوت ميان کينه و عداوت گفته اند: تفاوت اين دو در باطني و ظاهري بودن آنها است. کينه يعني دشمني پنهان و عداوت، يعني دشمني آشکار. خطر کينه براي صاحب آن دائمي است زيرا که درون او را سرشار از احساس بد، تنفر مي کند و شادي اش را مي زدايد و براي طرف مقابل آنگاه خطر ساز مي شود که به صورت دشمن و رفتار کينه توزانه ظاهر شود.
کينه و دشمني به طور کلي يکي از عوامل مهمي است که زندگي فردي و اجتماعي انسان را تهديد مي کند و با امنيت، سلامت، آرامش و خوشي زندگي در تضاد است.

زمينه ها و عوامل:
1. مهم ترين عامل حدوث کينه خشم و غضب است. در کتاب علم اخلاق اسلامي آمده: «حقد (کينه) پنهان کردن دشمني در دل است و آن ثمره غضب است زيرا غضب وقتي به سبب عجز از انتقام نتوانست تشفي پيدا کند و آرام بگيرد، به ناچار فرو خورده مي شود و به صورت حقد و کينه در مي آيد.»
کينه يکي از مهلکات بزرگ است. امام خميني(ره) گفته: «يکي از مفاسد اخلاقي خشم گرفتن بر مردم، کينه بندگان خدا است که از اين خلق ناهنجار زاييده مي شود و ممکن است تا ابد انسان را گرفتار کند در دنيا به زحمت و بليه و در آخرت به عذاب و عقاب».کينه با ايمان به خداوند و اين که خلايق بندگان و فعل خداي تعالي هستند نمي سازد. رسول خدا(ص) فرموده: «المؤمن ليس بحقود؛ مؤمن کينه توز نيست.»
2. ديگر از عوامل کينه، بدگماني و سوء ظن نسبت به بندگان خداي است. در کتاب شريف شررح مصباح الشريعه آمده که پيامبر خدا(ص) فرمود: «گمان خود را به برادران مأمن نيکو گردانيد، چرا که حسن ظن به مأمن موجب صفاي دل و پاکي طبع است و منشأ بسياري از کدورت هاي مردم چيزي جز سوء ظن نيست که اگر بدن به حسن ظن شود کدورت باطن و کينه نيز به دل به صفا و جلا مي شود و هر که چنين است در هيچ کسي جز خير و خوبي نمي بيند و با هيچ کس صاحب کينه نمي شود.»
3. ديگر از عوامل ايجاد کينه و دشمني شوخي و مزاح بي مورد است. رسول خدا(ص) در روايتي فرموده: «با برادر خويش ستيزه و مزاح مکن (زيرا که اين هر دو عامل دشمني و کينه است)». بزرگان گفته اند: «از شوخي بپرهيزيد که موجب کينه و جدايي خواهد شد شوخي آبرو را مي برد و دوستان را مي پراکند. هر چيزي را تخمي است تخم دشمني شوخي است.»
البته اولياء ديني مزاح مي کردند و مؤمنين را نيز سفارش نموده اند اما مزاحي که تنها به شادي مي انجامد و باعث آسيب شخصيت، اهانت، تمسخر و ناراحتي کسي نمي شود.

عواقب کينه:
به طور کلي هر کاري که باعث ناراحتي و خشم کسي مي شود، همچون بي احترامي، سخن درشت، تمسخر، ستيزه، مجادله، ستم و تجاوز به حقوق، مداخله بي جا و مانند آن مي تواند زمينه کينه باشد. آثار و عواقب کينه بسيار است. برخي از عواقب آن عبارت است:
1. کينه ممکن است انسان مؤمن را وادار به غيبت فردي کند که از او کينه به دل دارد و از اين طريق مرتکب گناه کبيره گردد.
2. کينه انسان را به وادي بدخواهي و حسد مي کشاند و ممکن است آرزوي زوال نعمت مؤمن را در سر بپروراند و يا گاهي موجب شود که عملا به او آسيب برساند.
3. باعث قطع پيوندهاي اجتماعي، دوري، جدائي برادران و قطع رحم خواهد شد.
4. گاهي ملازم تحقير مؤمن مي شود و باعث آن مي گردد که فرد کينه توز از فردي که از او نفرت دارد روي بگرداند و او را در انظار کوچک و خوار نمايد.
5. ممکن است در مورد او دروغ بگويد و يا اسرار او را فاش کند و به اموال و آبروي او آسيب برساند.
6. کينه گاهي به دشمن ظاهر مي انجامد و باعث کتک کاري، ضرب و جرح و آزار مي شود.
7. کمترين اثر کينه آن است که شخص نمي تواند با گشاده رويي و رفق و مدارا برخورد نمايد.
8. مهم ترين ضرري که کينه توز مي کند از ناحيه تاريکي و کدورت باطن خود او است که چه بسا باعث پيري زودرس و آسيب بدني و رواني او شود.

درمان کينه:
درمان کينه از دل خويش به آن است که بداني يکي از صفات جمال الهي عفو و بخشش است و خداي متعال، رحمان و رحيم است خيلي زود راضي مي شود و هرگز کينه بندگان خويش را به دل نمي گيرد. مشي اولياء الهي نيز چنين بوده ايشان هرگز کينه توز نبوده اند و با مؤمنان و بندگان خداوند دشمن و عداوت نمي ورزيده اند. مؤمن اهل گذشت و بردباري است و چندان بر بندگان خداي خشم نمي گيرد که نيازمند انتقام شود و در صورتي که نتواند آن را فرو خورد. مؤمن دشمن دشمنان خداست و با دوستان خدا و اهل ايمان دشمن و ستيزه نمي کند. نرم خو و اهل مدارار است و خشونت طلب نيست.
پس اگر احيانا کسي از مؤمنان بر تو ستمي کند يا کاري کند که به خشم آيي، کينه او را به دل مگير، زيرا که مؤمن از روي علم و آگاهي دشمني نمي کند و بدخواه برادر خويش نيست و خارج نمودن کينه از دل ديگري به آن است که با او مصاحفه کني، با روي خوش برخورد کني، به او هديه دهي، سخن نرم گويي و محبت بورزي. از محبت خارها گل مي شود.
رسو ل خدا(ص) فرمود: «به هم محبت ورزيد و به يکديگر هديه بدهيد که هديه کينه را مي زدايد.»
امام صادق(ع) فرمود: «مصافحه کنيد که مصاحفه کينه را مي زدايد.»حکيمي گفته: «سخن نرم کينه هاي نهاني را مي شويد.»ازمحبت خارها گل مي شود از محبت سرکه ها خل مي شود.

موضوع قفل شده است