جمع بندی در عدالت خدا به تردید افتاده ام

تب‌های اولیه

55 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
در عدالت خدا به تردید افتاده ام

سلام و خسته نباشید به همه دوستان . چند سالیست هر روز بیشتر از قبل سوال های متفاوتی در ذهنم از خداوند و اسلام و پیامبر و امام و ... ایجاد شده... به دلیل اینکه در خانواده مثلا مذهبی بزرگ شدم به خودم یاد داده بودم که نباید خیلی داخل مسائل خداشناسی وارد بشوم و بر اساس روایاتی که شنیده بودم اینکه اگر کوچکترین تردیدی راجع به خدا پیدا کنید کلاً جزء کافران حساب میشوید و .. از این حرفا که بنده صبر کردم صبرکردم تا سن 26 رسیدمو انقدر بهم فشار اومد که ناخواسته متوجه شدم مرتکب یک گناه کبیره و شوومی شدم که از گفتنش معذورم ... چند شب است دارم توبه میکنم اما انقدر گناهم بزرگست که شاید به این راحتی ها پاک نشود به همین دلیل بعید بدونم روایات و احادیثی که راجع به تردید خداوند میباشند درست باشه... تصمیم گرفتم که یکی یکی از تردید ها و سوال هایم رو راجع به خداوند و امامان بدون هیچ ترسی در قسمت های مختلف این سایت زیبا از شما بزرگواران بپرسم تا انشالله کمکم کنید ...
اولیش رو میخواهم راجع به عدالت خداوند بپرسم :
- یکی نفر تعریف کلی از عدالت الهی کنه
- اگر خداوند عادل هست پس چرا به فرزندانی که به صورت حرام زاده به دنیا می ایند میگوید فرزندان شیطان ؟ چرا آخر؟ درست اون فرد وقتی زنا انجام میدهد و بچه دار میشود گناه بزرگی انجام داده است و اون فرزند شوم است ( بر اساس روایات فرزند شیطان است یعنی یه جورایی بدی توی ذاتشونه) خوب اون فرزند یا بچه چه گناهی دارد که حرام زاده است؟
بقیه سوالاتم راجع به عدالت خداوند رو بعد از جواب این سوالات میپرسم ... مرسی

با نام الله



با سلام به شما دوست عزیز

maajnon;339162 نوشت:
اگر خداوند عادل هست پس چرا به فرزندانی که به صورت حرام زاده به دنیا می ایند میگوید فرزندان شیطان ؟
....
بچه چه گناهی دارد که حرام زاده است؟

اولا
زنازادگان را فرزند شیطان خطاب کردن هیچ تناسبی با آموزه های دینی ندارد، چراکه ان اکرمکم عند الله اتقاکم، ملاک همه ارزشگزاریهای دینی فقط تقواست و بس!

ثانیا
گناه هیچ کس به گردن کس دیگری نیست، قرآن کریم می فرماید:
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلى‏ حِمْلِها لا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى‏، هيچ گنهكارى بار گناه ديگرى را بر دوش نمى‏كشد و اگر شخص سنگين‏بارى ديگرى را براى حمل گناه خود بخواند، چيزى از آن را بر دوش نخواهد گرفت، هر چند از نزديكان او باشد!(1)

پس نزدیک ترین نزدیکان نمی تواند دیگری را در گناه خود شریک سازد،‌ به همین مناسبت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: زنازاده هیچ گناهی از والدینش را به دوش نمی کشد(2)

ثالثا
یکسان بودن شئون اجتماعی زنازادگان با سائر مردم امری مسلّم است مانند، حرمت جان و مال و آبروی او همچنین مسائلی مانند محرمیت و مالکیت و غیره(3)

رابعا
مردم برای تصدی مناصب اجتماعیشان (مانند امام جماعت و قاضی) تعصب و حساسیت خاصی دارند لذا شارع مقدس این حساسیت مردم را درک و شروطی را برای احراز آن منصب مقرر کرده تا هرگونه بی اعتمادی و نا خرسندی اجتماعی برطرف گردد، و این هیچ ربطی به عاقبت و سرانجام نیک و بد شخص زنازاده نخواهد داشت، بلکه او در گرو اعمال خویش است و با اختیار و انتخاب خود می تواند راه سعادت یا شقاوت را بپیماید.

موفق باشید.
ـــــــــــــــ
1.فاطر/18.
2. ليس على ولد الزنا من وزر أبويه شئ، میزان الحکمة ج 2 ص 1163 به نقل از کنزالعمال ح 13091.
3. حتی آزاد کردن بنده زنازاده نیز مورد تأکید قرار گرفته است، عن أبي عبد الله علیه السلام قال: لا بأس بأن يعتق ولد الزنا.کافی ج 6 ص 182.

maajnon;339162 نوشت:
سلام و خسته نباشید به همه دوستان . چند سالیست هر روز بیشتر از قبل سوال های متفاوتی در ذهنم از خداوند و اسلام و پیامبر و امام و ... ایجاد شده... به دلیل اینکه در خانواده مثلا مذهبی بزرگ شدم به خودم یاد داده بودم که نباید خیلی داخل مسائل خداشناسی وارد بشوم و بر اساس روایاتی که شنیده بودم اینکه اگر کوچکترین تردیدی راجع به خدا پیدا کنید کلاً جزء کافران حساب میشوید و .. از این حرفا که بنده صبر کردم صبرکردم تا سن 26 رسیدمو انقدر بهم فشار اومد که ناخواسته متوجه شدم مرتکب یک گناه کبیره و شوومی شدم که از گفتنش معذورم ... چند شب است دارم توبه میکنم اما انقدر گناهم بزرگست که شاید به این راحتی ها پاک نشود به همین دلیل بعید بدونم روایات و احادیثی که راجع به تردید خداوند میباشند درست باشه... تصمیم گرفتم که یکی یکی از تردید ها و سوال هایم رو راجع به خداوند و امامان بدون هیچ ترسی در قسمت های مختلف این سایت زیبا از شما بزرگواران بپرسم تا انشالله کمکم کنید ... اولیش رو میخواهم راجع به عدالت خداوند بپرسم : - یکی نفر تعریف کلی از عدالت الهی کنه - اگر خداوند عادل هست پس چرا به فرزندانی که به صورت حرام زاده به دنیا می ایند میگوید فرزندان شیطان ؟ چرا آخر؟ درست اون فرد وقتی زنا انجام میدهد و بچه دار میشود گناه بزرگی انجام داده است و اون فرزند شوم است ( بر اساس روایات فرزند شیطان است یعنی یه جورایی بدی توی ذاتشونه) خوب اون فرزند یا بچه چه گناهی دارد که حرام زاده است؟ بقیه سوالاتم راجع به عدالت خداوند رو بعد از جواب این سوالات میپرسم ... مرسی

سلام
بنده فکر میکنم الان فرصت مناسبی برای پیگیری سوالاتتون نیست
این فریب شیطانه که در فضای توبه شما وارد شده تا با ایجاد شک وشبهه مانع بازگشت شما بشه
صبر کنید این ایام بگذره و با توبه و استغفار و عمل شایسته و ترک گناه وضعیتتون عادی بشه بعد به طرح و یافتن پرسشهاتون بپردازید
بهتر نیست ؟
والله الموفق

صالح;341491 نوشت:
بلکه او در گرو اعمال خویش است و با اختیار و انتخاب خود می تواند راه سعادت یا شقاوت را بپیماید.

با سلام خدمت جناب کارشناس.
لطفا نظر خود را در این مورد صریح بفرمایید :
آیا گرایشات و خلق و خو و اعمال و رفتار والدین ( چه خوب و چه بد ) قابل اثرگذاری روی فرزند هست یا خیر؟
تا آنجا که بنده در آموزه های اسلامی خواندم سفارشات بسیار زیادی به والدین در خصوص چگونگی آمیزش و حتی اعمال و رفتار قبل از آمیزش شده. حتی بسیار تاکید شده که قبل از آمیزش هم هر گونه عمل زشت یا حرف ناشایست یا .... می تواند تاثیر منفی روی فرزند بگذارد. حتی در خصوص مواد غذایی که می خورند تاکید شده که مثلا فلان چیز را بخورید تا فرزندتان فلان خصوصیت ( مادی و معنوی ) را پیدا کند.
اگر مطالب بالا را تایید می کنید با این حساب این مسایل بسیار می تواند روی اراده و اختیار فرد تاثیر بگذارد. در واقع یکی باید تلاش بیشتری برای خوب بودن بکند و یکی تلاش کمتری.
با تشکر.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;341544 نوشت:
با سلام خدمت جناب کارشناس.
لطفا نظر خود را در این مورد صریح بفرمایید :
آیا گرایشات و خلق و خو و اعمال و رفتار والدین ( چه خوب و چه بد ) قابل اثرگذاری روی فرزند هست یا خیر؟
تا آنجا که بنده در آموزه های اسلامی خواندم سفارشات بسیار زیادی به والدین در خصوص چگونگی آمیزش و حتی اعمال و رفتار قبل از آمیزش شده. حتی بسیار تاکید شده که قبل از آمیزش هم هر گونه عمل زشت یا حرف ناشایست یا .... می تواند تاثیر منفی روی فرزند بگذارد. حتی در خصوص مواد غذایی که می خورند تاکید شده که مثلا فلان چیز را بخورید تا فرزندتان فلان خصوصیت ( مادی و معنوی ) را پیدا کند.
اگر مطالب بالا را تایید می کنید با این حساب این مسایل بسیار می تواند روی اراده و اختیار فرد تاثیر بگذارد. در واقع یکی باید تلاش بیشتری برای خوب بودن بکند و یکی تلاش کمتری.
با تشکر.
و من الله توفیق

دقیقاً منظور بنده همین است روایاتی که بنده شنیدم راجع به فرد حرامزاده این بود که این فرد دارای ذاتی نامناسب و اخلاقی بسیار ناپسند میباشد. حالا این مساله جدا ولی احادیث بسیار به قول آقای شریعت عقلانی راجع به نزدیکی با همسر وجود دارد ... پیامبر اکرم (ص) فرمودند: در حالی که به فکر زنی دیگر هستید با همسرتان آمیزش نکنید زیرا می‌ترسم فرزندتان نا به کار، پست و فرومایه در آید. خوب این بچه چه گناهی کرده که باید نا به کار و پست دراید؟ آیا این عدالت است؟ یعنی این فرزند نسبت به بقیه بیشتر شیطان سراغش می آید ؟ خوب این عدالت نیست..

حامد;341492 نوشت:
سلام
بنده فکر میکنم الان فرصت مناسبی برای پیگیری سوالاتتون نیست
این فریب شیطانه که در فضای توبه شما وارد شده تا با ایجاد شک وشبهه مانع بازگشت شما بشه
صبر کنید این ایام بگذره و با توبه و استغفار و عمل شایسته و ترک گناه وضعیتتون عادی بشه بعد به طرح و یافتن پرسشهاتون بپردازید
بهتر نیست ؟
والله الموفق

نه حامد جان بنده فردی بودم که دوران کودکی ام خیلی خوب شروع کردم کارم عبادت بود .اولین فرد وار مسجد میشدم و آخرین فرد خارج میشدم قران و مفاتیح همیشه دستم بود اما هرچه سنم بیشتر شد تردیدهایم بیشتر و شیطان در من بیشتر نفوذ کرد ... تا رفتم بفهمم چی شده دیدم در منجلاب گناه افتادم .. حالا با این کاری که کردم و توبه کرم مطمئنم اگر به جواب هایم نرسم دوباره شاید خدانکرده توبه ام را بشکنم باید یک دلیل و منطق محکمی من رو نگه داره روی اعتقاداتم .....

چرااااااااااااااااااااااااااااااا کسی جواب نمیده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تورو خدا جواب بدین کلی سوال تو ذهنمه اما هربار میام میبینم کسی جواب نمیده ....

[="Teal"]

maajnon;341855 نوشت:
خوب این بچه چه گناهی کرده که باید نا به کار و پست دراید؟ آیا این عدالت است؟ یعنی این فرزند نسبت به بقیه بیشتر شیطان سراغش می آید ؟ خوب این عدالت نیست..

اون بچه گناهی نکرده و بایدی هم در کار نیست و شیطان هم بیشتر سراغش بیاید یا نیاید باز به خود شخص ربط دارد نه به زنازادگی!
خداوند مثالهایی را در قران گذاشته تا بهانه ها را در روز قیامت از بین ببرد! مثلا اگر کسی بگوید گناهان من به خاطر محیط آلوده ای که بزرگ شدم بوده است خداوند همسر فرعون (آسیه) را میاورد که همسر شقی ترین انسانها بود و در قصر فساد زندگی میکرد اما با تقواترین مردم بود و برعکس!

فکر کنم جناب کارشناس لپ مطلب رو بیان کرد! فرمود سعادت و شقاوت انسانها فقط به دست خود انسانها است نه چیز دیگه!

شما که روایات رو میخونید همه رو بخونید! من هم روایاتی رو شنیدم که زنازادگانی بودن که به بهترین درجه انسانی رسیدن و با تقواتریین افراد در زمان خودشون بودن! و اگر بخواییم صرف به یک حدیث عدالت خدا رو زیر سوال ببریم که باید همه چیز رو کم کم زیر سوال ببریم! چون احادیث در کنار هم تفسیر میشوند! شما نباید فقط به یک حدیث نگاه کنید![/]

maajnon;342755 نوشت:
چرااااااااااااااااااااااااااااااا کسی جواب نمیده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تورو خدا جواب بدین کلی سوال تو ذهنمه اما هربار میام میبینم کسی جواب نمیده ....

با سلام خدمت دوستمون
اتفاقا کار شما کاملا صحیحه نباید بذارید که شبهه ای در ذهنتان باقی بماند که شاید شیطان از همین شبهات استفاده کند و به شما ضربه بزند.
بنده در حد فهم و اطلاعاتم این موضوع رو برای شما توضیح می دم امیدوارم بتونم تو پیدا کردن جوابتون و رفع شبهه کمکتون کنم.
اینکه یه بچه که حرام زادس چه گناهی کرده که اینطور به دنیا اومده اون بچه هیچ گناهی نکرده اما حرام زادگی یسری اثار داره که دین به اونا اشاره کرده فرض کنید زندگی مثل یه متر باشه به طول مشخص با اعداد 1 تا 100 یک امام زاده در لحظه تولد در نقطه فرضا 90 قرار داره و برای رسیدن به تکامل راه کمتری رو پیش رو داره وفرضا یه فرد عادی در نقطه 50 قرار و راه بیشتری برای رسیدن به تکامل پیش رو داره
اما عدالت خدا اینقدر بالاست که از امام زاده به عنوان یک امامزاده توقع داره و از یک فرد عادی یا یک کسی که حرام زاده به دنیا اومده به اندازه خودش این نیست امام زاده چون امام زادس 100 درصد بهشتی باشه ویه فردی که عادی بوده و با تالاش خودش از لحاظ نزدیک شدن به خدا پیشرفت کرده مثل اون امام زاده حساب کتاب شه.شاید اون فرد عادی اگه با تلاش خودش به نقطه 90 برسه از امام زاده ای که در نقطه 95 قرار داره در پیشگاه خدا جایگاه بالاتری داشته باشه.
حالا چگونگی کم و کیف حساب و کتاب خدارو ما نمی دونیم ولی می دونیم خدا عادله و با توجه به تمام شرایط واتفاقات برای او تصمیم میگیره.
همتون می دونید خدا در قران خطاب به زنان پیامبر می فرماید حواستونو جمع کنید که با شما 2برابر حساب می کنم چون شما افراد عادی نیستین پس خوشحال باشید که جای اونا نیستید والا مسئولیتتونم به همون اندازه بالا می رفت.
شنیدید که پیامبر خدا به خاطر ترک اولا وخطاش چندین سال در شکم ماهی بسر برد چون اون یه پیامبر بود نه فرد عادی
این میشه که پسر یزید با اینکه فرزند اونطور شخصیت کثیفی بود حاضر نشد خلافت ائمه رو غصب کنه با اینکه نون حرام شخصی مث یزید رو هم خورده بود اما تصمیم گرفت راه درستو انتخاب کنه هر چند خیلی خیلی انسان بزرگی نشد اما در حد خودش و با توجه به شرایط خودش مطمئنا عدالت خدا در موردش اجرا میشه و پروردگار کاری به اینکه پسر کی بوده نداره.
فک می کنم این شعر و ضرب المثل منظورمو کامل برسونه
گیرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل

یا علی

اینکه زنازاده از نظر وجودی دچار کمبود و میل او به معصیت افزونتر می باشد ناشی از نظام علّی و معلولی عالم است ؛ یعنی ساختار و قوانین تکوینی عالم به گونه ای است که موجب می شود فرزند حاصل از پیوند نامشروع از کمال وجودی و روحی پایین تری نسبت به انسانهای عادی برخوردار باشد. لذا تولّد چنین نوزادی نتیجه ی بی توجّهی برخی افراد به قوانین تغییرناپذیر عالم است. « ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ. ـــــــ فساد، در خشكى و دريا آشكار شد به سبب آنچه دست مردم حاصل نمود ؛ تا بچشانیم به آنها بعضی از نتایج عملکردشان ؛ باشد که بازگردند.» (الروم:41)

بر این اساس ، اینکه خداوند متعال زنا یا هر عمل حرام دیگری را توسّط انبیاء و کتب آسمانی منع نموده صرفاً قراردادی نیست ؛ بلکه این احکام بر اساس قوانین حاکم بر نظام خلقت تنظیم شده و پشتوانه ی تکوینی دارند. پس همانگونه که در نظام خلقت ، آتش علّت سوزاندن و سمّ موجب هلاکت است ، زنا هم موجب پدید آمدن بشری است با روح ضعیف و متمایل به گناه . معصوم (ع) فرمود: زن و مرد هنگام همبستری حرف نزنند چون ممکن است فرزندشان لال شود ، یا فرمودند: زیر نور ماه همبستر نشوید که احتمال جنون در فرزند افزون خواهد بود. اینگونه احکام صرفاً حکم دینی نیستند بلکه بیانگر حقیقتی عینی و قانونی تکوینی می باشند.

حکم تحریم زنا نیز دقیقاً از همین سنخ است ؛ یعنی زنا نیز موجب می شود نقصی روحی در فرزند حاصل شود و فرزند به دنیا آمده دارای کششهای حیوانی و شیطانی قویتری باشد. لذا زنا زاده اوّلاً کمتر ممکن است میل به دین داشته باشد. ثانیاً اگر هم بر تمایلات حیوانی و شیطانی خود غالب گشته مومن و متّقی گردد باز رتبه ی وجودی او به حدّ مومنین حلال زاده نخواهد رسید ؛ همان گونه که افراد عقب مانده ی ذهنی یا معلولین مادرزاد هر اندازه هم که خود را توانا نمایند باز از جهت جسمانی با یک شخص سالم برابری نخواهند داشت.

لذا زنازاده ـ هر چند مومن باشد ـ باز هیچگاه وارد بهشت انسانهای مومن حلال زاده نمی شود ، ولی این بدان معنا نیست که حتماً وارد جهنّم شود ؛ بلکه اگر زنا زاده به اختیار خود عامل به احکام دین بوده و اهل عبادت باشد ، طبق آیات متعدّد و روایات فراوان شکّی در این نیست که وارد جهنّم نمی شود ؛ چون جهنّم نتیجه ی اعتقاد و عمل خلاف حقّ است ؛ امّا لازمه ی عدم ورود در جهنّم ، دخول در بهشت انسانهای حلال زاده ی مومن نیست بلکه خدا می تواند زنازادگان مطیع را در جایگاه دیگری از نتیجه ی اعمالشان برخوردار نماید ؛ کما اینکه خدا حیوانات مطیع را در جایگاه ویژه ای نعمت می بخشد مانند سگ اصحاب کهف یا الاغ بلعم باعور یا هدد حضرت سلیمان که حیواناتی مطیع فرمان حقّ بودند ولی به هر حال حیوان بودند نه انسان. پس زنازادگان مومن نیز به جای بهشت معروف ، جایگاه خاصّ خود را خواهند داشت ؛ که این جایگاه طبق برخی روایات ، بالاتر از جهنّم و پایین تر از بهشت حلال زادگان مومن است.

امام صادق (ع) فرمودند: « إِنَّ وَلَدَ الزِّنَا يُسْتَعْمَلُ إِنْ عَمِلَ خَيْراً جُزِيَ بِهِ وَ إِنْ عَمِلَ شَرّاً جُزِيَ بِهِ . ــــــ زنازاده به كار گماشته مى‏شود (مورد تكليف قرار مى‏گيرد) ، پس اگر كار نيك انجام دهد پاداش مى‏يابد و اگر كار بد كند كيفر مى‏بيند.» (الكافي، ج‏8، ص: 238) . حضرت زین العابدین (ع) نیز فرمودند: « لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ خَلَصَ مِنْ آدَمَ . ــــ داخل بهشت نمی شود مگر آنکه خالص از بنی آدم باشد.» یعنی شیطان در تولّد او دخالت نکرده باشد. « عَنْ أَبِي بَكْرٍ قَالَ كُنَّا عِنْدَهُ وَ مَعَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَجْلَانَ فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَجْلَانَ مَعَنَا رَجُلٌ يَعْرِفُ مَا نَعْرِفُ وَ يُقَالُ إِنَّهُ وَلَدُ زِنَاءٍ فَقَالَ مَا تَقُولُ فَقُلْتُ إِنَّ ذَلِكَ لَيُقَالُ لَهُ فَقَالَ إِنْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ بُنِيَ لَهُ بَيْتٌ فِي النَّارِ مِنْ صَدْرٍ يَرُدُّ عَنْهُ وَهَجَ جَهَنَّمَ وَ يُؤْتَى بِرِزْقِهِ . ـــــ یکی از اصحاب امام صادق (ع) به نام ابوبکر گوید نزد امام بودیم و عبدالله بن عجلان نیز با ما بود ، وی عرض کرد: مردی با ماست (آشنا با ماست) که هر چه ما آن را حقّ می شناسیم او نیز آن را حقّ می داند (شیعه است) ؛ امّا گفته می شود که فرزند زناست. امام به من (ابوبکر) فرمود: تو چه می گویی؟ گفتم : درباره ی او چنین گفته می شود. پس امام فرمودند: اگر این شخص چنان باشد که گفتید در جهنّم خانه ای از صَدر برای او ساخته می شود که آتش جهنّم را از او بر می گرداند و روزی اش را به وی عطا می کنند.» (بحارالأنوار ج 5 ، ص 287)
علّامه مجلسی در توضیح این حدیث فرموده اند: مراد از « فِي النَّارِ مِنْ صَدْرٍ» این است که « خانه ای برای او در بالای جهنّم ساخته می شود» همچنین فرموده است: ظاهراً کلمه ی « صَدر» در اصل « صبَر» به بوده به معنی برف که در نگارش اشتباه شده است ؛ در این صورت معنی روایت چنین می شود: « خانه ای در آتش برای او ساخته می شود از برف که ...». امّا به نظر می رسد که همان احتمال اوّل درست باشد ؛ یعنی « برای او خانه ای ساخته می شود در جهنّم از بالای آن که آتش را دفع می کند.»

ـ حال جای این سوال است که: آیا ضعف وجودی زنازاده که نتیجه ی قوانین حاکم بر عالم هستی و عملکرد غلط برخی انسانهاست ، ظلم به زنازاده نیست؟ و آیا خدا نمی توانست بر خلاف قوانین علّی و معلولی حاکم بر عالم هستی او را در رتبه ی انسانی بالاتری خلق نماید؟ و آیا خدا نمی توانست زناکار مومن را هم به بهشت حلال زاده های مومن ببرد؟
برای پاسخ گویی به این پرسش لازم است دوباره به بحث نظام علّی و معلولی حاکم بر عالم خلقت بازگشته این حقیقت اساسی را دقیقتر بررسی کنیم تا معلوم شود که اوّلاً ظلمی در حقّ زنازاده واقع نشده و ثانیاً ورود او در بهشت حلال زاده های مومن ذاتاً محال است نه اینکه ذاتاً ممکن است ولی خدا چنین نمی کند. الف. قانون عامّ علّیّت اساس وجود عالم خلقت.

شکی نیست که قانون علیّت یک قانون جهان شمول بوده هیچ مخلوقی از حکم این قانون خارج نیست ؛ لذا موجودات و فعل و انفعالات مادّی هم ، دارای علل خاصّ خودند ؛ به قول شاعر همواره « گندم از گندم بروید جو ز جو » و « از کوزه همان برون تراود که در اوست.» بر این اساس از زمین خوب و حاصلخیز گیاه خوب می روید و در زمین نامرغوب گیاه نامرغوب رشد می کند. « وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِدا ـــ سرزمين پاكيزه گياهش به فرمان پروردگار مى‏رويد؛ امّا سرزمينهاى بد طينت ، جز گياه ناچيز و بى‏ارزش، از آن نمى‏رويد. » ( الأعراف/58 )

اگر دو درخت مثل هم ، در دو زمین متفاوت از نظر مرغوبیت خاک کاشته شوند ، یقینا دو نتیجه ی متفاوت خواهیم داشت ؛ همچنین اگر دو درخت مثل هم ، در دو زمین مثل هم کاشته شده ولی با دو آب متفاوت ــ مثلا یکی با آب شور و دیگری با آب شیرین ــ آبیاری شود باز دو نتیجه ی متفاوت مشاهده خواهیم نمود. یعنی در این عالم ، هر علّتی ، معلول مخصوص به خود را دارد و محال است از یک علّت خاصّ ، غیر معلول خودش پدیدار شود کما اینکه هر معلولی نیز علّت ویژه ی خود را دارد و محال است یک معلول خاصّ از علّتی غیر از علّت خاصّ خود به وجود آید. این همان قانون کلّی علیّت است که عالم بر اساس آن سامان یافته و اساساً همین قانون است که عالم هستی را عالم کرده است. لذا اگر قانون علیّت در هستی حاکم نبود اساساً چیزی به نام عالم خلقت نیز وجود نداشت ؛ چون عالم بودن عالم نتیجه ی تفاوت موجودات آن است و تفاوتها نتیجه ی قانون علیّت هستند.

پس آنچه در گیتی حاکم است قانون عامّ علیّت است که وجود انسان نیز نتیجه ی آن است ؛ چون از هر تخمک و اسپرم خاصّی تنها و تنها یک انسان خاصّ پدید می آید ؛ و محال است یک شخص خاصّ از غیر این تخمک و اسپرم موجود شود. بنا بر این آن جنینی که از راه زنا حاصل می شود جز از همین راه ، محال بود حاصل شود. اگر مادر همین نوزاد حرامزاده دقیقاً در همان لحظه ی زنا ، به جای زنا ، با شوهر خود همبستر می شد یقیناً نوزادی که به دنیا می آمد غیر از آن نوزادی بود که از راه زنا حاصل گشته است. پس پدید آمدن آن شخصی که به خاطر نحوه ی عملکرد والدینش عنوان حرامزاده به او اطلاق می شود ، جز از همان راه که پدید آمده امکان پیدایش نداشته است و فرض اینکه خدا همان شخص را از راه حلال از پدر یا والدین دیگری به دنیا بیاورد فرض محال و مستلزم تناقض است.

چون فرض پیدایش یک معلول از غیرعلّت خودش به این معناست که چیزی که علّت این معلول نیست علّت این معلول باشد. یعنی یک چیز ، هم علّت این معلول خاصّ باشد و هم علّت آن نباشد که این تناقضی آشکار می باشد که ذاتاً محال است. افراد نا آشنا با تفکّر فلسفی و غیر ورزیده در امور عقلی ناب ، خیلی راحت می توانند فرض کنند که شخص الف که فرزند آقای ب و خانم ج می باشد از آقای ش و خانم س به دنیا بیاید ؛ در حالی که افراد ورزیده در تفکّرات عقلی و آشنا به قانون عمیق علّیّت واقفند که چنین پنداری باطل بوده ذاتاً محال است ؛ چون منجر به تناقض می شود. اگر ب و ج علّت الف هستند پس ش و س علّت الف نیستند ؛ حال اگر فرض کنیم که ش و س علّت الف هستند به این معنا خواهد بود که س و ش هم علّت الف هستند هم علّت الف نیستند که تناقض بودن این پندار واضح است.



ب. خدا چه چیزی می آفریند؟
باید توجّه داشت که خدا کسی را حرمزاده یا حلال زاده نمی کند ؛ خدا فقط به هر موجودی که امکان وجود داشته باشد وجود را افاضه می کند. کار خدا تنها و تنها وجود دادن است ؛ همانگونه که کار خورشید نور دادن است. نور خورشید وقتی از شیشه ی قرمز عبور می نماید قرمز می شود و هنگامی که از شیشه ی آبی عبور می کند آبی می شود. در این مثال ، اصل نور آبی و قرمز (نور بودن آنها ) هر دو کار خورشید است و شیشه به هیچ وجه ایجاد نور نمی کند ؛ ولی آبی و قرمز شدن آن نور ، منتسب به شیشه است نه خورشید. نور سفید خورشید یک نور تمام و کمال است که همه ی نورها را در خود دارد ، ولی شیشه ی قرمز و آبی تنها بخشی از آن را از خود عبور می دهند. به همین نحو کار خدا هم تنها وجود دادن است ؛ وقتی تخمک زن و اسپرم مرد به هم رسیدند خدا وجود بشری را افاضه می کند چه آن تخمک و اسپرم از راه حرام گرد هم آمده باشند یا از راه حلال. وجود دهنده در هر دو فرض ، فقط و فقط وجود دهنده است و آنچه عنوان حرامزاده و حلال زاده بودن را موجب می شود والدین هستند نه خدا که وجود دهنده است. همینطور وقتی کسی دیگری را بی دلیل می کشد ، میراننده خداست کما اینکه اگر همان فرد کشنده ، همان شخص کشته شده را از باب قصاص می کشت باز میراننده خدا بود ؛ یعنی نسبت هر دو کار برای خدا یکسان است ؛ امّا در فرض اوّل ، شخص کشنده ، قاتل نامیده و در فرض دوم قصاص کننده گفته می شود ولی هیچکدام از این عناوین به خدا نسبت داده نمی شوند و خدا در هر دو فرض ، فقط میراننده و قبض کننده ی روح است. کما اینکه وقتی فرزندی به دنیا می آید ، مرد ، پدر می شود و زن مادر ؛ امّا خدا نه پدر است و نه مادر بلکه خدا تنها خالق (وجود دهنده) است. همچنین مادر ، فرزند را می زاید ولی کار خدا زاییدن نیست بلکه تنها وجود دادن است. لذا خدا نه کسی را حرامزاده می کند نه حلال زاده ، نه مسلمان زاده می کند و نه کافر زاده ؛ بلکه هر چه امکان وجود داشته باشد خدا به او وجود می دهد و وجود دادن در هر حال خیر و خوب است اگر چه آن وجود نسبت به امثال خود ضعیف باشد.

اگر بنا بود که خدا به قابلیّتهای ضعیف وجود ندهد در آن صورت این امر منحصر در زنازاده نمی شد بلکه هیچ جمادی وجود نمی یافت ؛ چون هر جمادی ضعیفتر از گیاهان است. همچنین گیاه نیز نباید تحقّق می یافت چون ضعیفتر از حیوان است ؛ حیوان نیز نباید وجود می یافت چون پایین تر از انسان است. همچنین جز رسول اکرم (ص) هیچ انسان دیگری نباید خلق می شد چون رتبه ی وجودی هیچ موجودی به پای رتبه ی وجودی آن قلّه نشین عالم هستی نمی رسد.

اینکه انگاشته می شود پایین بودن رتبه ی وجودی زنازاده نوعی ظلم در حقّ آنان است مبتنی بر این پندار مشهور ولی نادرست است که خدا همه را برابر آفریده است. لذا پرسیده می شود: چرا خدا این افراد را در رتبه ی پایین تری آفرید؟! در حالی که اصل این پندار مخدوش است و موجودات در اصل خلقتشان برابر آفریده نمی شوند ؛ بلی فیض خدا بر همگان یکسان می تابد همانگونه که آفتاب بر موجودات واقع در یک محوّطه ، یکنواخت می تابد ، امّا فیض یابی و فیض گیری موجودات یکسان نیست ، بلکه هر موجودی به اندازه ی خود فیض می گیرد.


برخی موجودات فیض وجود را تنها در حدّ جمادی می گیرند ، برخی دیگر در حدّ نباتی و برخی در حدّ حیوانی و عدّه ای نیز در حدّ انسانی. البته هر کدام از این طیفها نیز در درون خود شدّتهای متفاوتی از وجود را دریافت می کنند لذا انسانها و حیوانات و گیاهان نیز رتبه های مختلفی دارند. در این میان افراد زنازاده نیز رتبه های خاصّی را به خود اختصاص می دهند که پایین تر از حدّ حلال زاده هاست ؛ کما اینکه افراد عقب مانده ی عقلی و فاقد عقل نیز بنا به قانون علّیّت و تحت تأثیر عوامل گوناگون ، فیض وجودی کمتری دریافت نموده اند. لذا اگر پایین بودن رتبه ی وجودی زنازاده ظلم تلقی شود در آن صورت حیوانات و گیاهان و جمادات نیز باید مظلوم تلقّی شوند ؛ چون پایین بودن رتبه ی وجودی آنها نیز دقیقاً نتیجه ی قانون عمومی علّیّت است. بلکه جز رسول اکرم (ص) ، همه ی مخلوقات باید مظلوم تلقّی شوند چون همگان نسبت به او در رتبه ی وجودی پایین تری هستند ، حتّی انبیاء (ع) نیز در مقایسه با آن حضرت ناقصترند. امّا هیچگاه نمی توان چنین حکمی را پذیرا شده این مخلوقات را مظلوم نامید ، چرا که اگر خدا می خواست همه را در رتبه ی وجودی نبی اکرم (ص) خلق نماید ، در آن صورت جز یک موجود خلق نمی شد ؛ که آن هم وجود اقدس خلیفة الله اعظم حضرت رسول اکرم (ص) است. چون اگر همه در رتبه ی او بودند همه یکی می شدند نه چند تا ؛ چرا که هر مرتبه از وجود تنها اختصاص به یک مخلوق دارد و هیچ موجودی در عالم هم رتبه با موجود دیگر نیست ؛ و اگر ما دو انسان یا دو حیوان یا دو سنگ را هم رتبه می پنداریم ناشی از توهّم ما و نزدیکی بسیار نزدیک این موجودات به همدیگر است ؛ و الّا در سطوح عالی فلسفه ی صدرایی با براهین عقلی اثبات شده که هر مرتبه از وجود تنها و تنها برای یک موجود است. پس لازمه ی برابری همه ی موجودات ، خلقت یک مخلوق بود و بس . در این صورت جای این سوال بود که چرا خدا به دیگر موجودات که امکان وجود داشتند وجود نداد؟ لذا خدا هر چه را که امکان وجود دارد موجود می کند از ضعیفترین ذرّه ی گرفته تا اشرف مخلوقات ؛ و وجود در هر حال و در مرتبه خیر ، و عدم عین شرّ است و اگر برخی از موجودات شرّ نامیده می شوند در مقایسه با موجودات کاملتر از خودشان می باشد و الّا هر موجودی در ذات خود خیر است ؛ حتّی جهنّم نیز در ذات خود وجود بوده خیر است ولی در مقایسه با بهشت که مرتبه ی بالاتری از وجود است شرّ نامیده می شود.
ج. آیا زنازادگان مومن از اینکه در جایی پایینتر از بهشت حلال زادگان پاداش داده می شوند ، معذّب و ناراحت نخواهند بود؟
در حکمت و عرفان اثبات شده که ادراک و علم از سنخ وجود است لذا درک و معرفت هر موجودی متناسب با رتبه ی وجودی اوست و هیچ موجودی حقیقتاً قادر نیست برتر از حیطه ی وجودی خود را ادراک نماید. لذا اهل حکمت گفته اند آنچه افراد عادی از مقامات باطنی انبیاء و اهل بیت (ع) ادراک می کنند ، حقیقت وجودی خودشان است که آیینه ی وجود انسان کامل جلوه نموده است. لذا معصوم (ع) در روایات متعدّدی خبر دادند که حقیقت وجودشان از تیررس ادراک افراد عادی خارج است. « ... يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ . ـــــ چون کوهم که سیلها از من جاری است و پرندگان را بر بلندای من توان پرواز نیست.» (نهج البلاغة ، خطبه 3). همچنین فرمودند: ادراک هر کسی از خدا تنها به اندازه ی آن مرتبه از ظهور اسمائی حق تعالی است که خود آن شخص در حقیقت مظهر آن مرتبه از ظهور است.
بر این اساس ، آنکه در مرتبه ی پایین وجود است هیچگاه قادر نیست مرتبه ی بالاتر را به حقیقت ادراک نماید. لذا نه زنازاده ی مومن آرزوی بهشت حلال زاده های مومن را دارد و نه مومنان عادی آرزوی مقام مومنان برتر از خود را دارند و نه مومنان خاصّ در حسرت مقام انبیاء هستند و نه انبیاء تمنّای مقام چهارده معصوم را دارند. امّا اهل جهنّم آرزومند مقام زنازاده ی مومن و بلکه بهشت حیوانات هستند و البته برخی هم در حسرت بهشت معروفند ؛ چرا که اینان به آنچه اقتضای رتبه ی وجودی آنها بود نرسیده اند ؛ از اینرو در حسرت آن می سوزند ؛ امّا زنازاده ی مومنی که به اوج مرتبه ی وجودی خود رسیده خود را بهشت می بیند ؛ کما اینکه موجودات جهنّم که جزء عذابهای جهنّم می باشند هیچگاه تمنّای غیر جهنّم را نمی کنند ، چون رتبه ی وجودی آنها متناسب با جهنّم است. لذا جهنّم برای موذیّات جهنّم عین بهشت است. درلطیفه ی حکیمانه ای گفته اند: دو مگس تصادم نمودند ، یکی بی هوش شده در میان زباله ها افتاد ؛ چون به هوش آمد خیال کرد وارد بهشت شده ، لذا گفت: خدایا تو که با گناهکاری چون من چنین کرم کنی با اهل کرم چه ها کنی؟! از همین روست که برخی از اولیای الهی مراتب عادی بهشت را هم برای خود جهنّم یافته از آن به خدا پناهنده می شوند.
د. قاعده کلّی در قضاوت اخروی خداوند متعال
مطلب دیگر اینکه عنواینی چون پدر ، مادر ، فرزند ، احکام خاصّ همین دنیا می باشند و عناوینی چون حرامزاده و حلال زاده ، نه تنها احکام این دنیا بلکه احکام خاصّ انسان مکلّف هستند و در خارج از نظام تشریع معنا ندارند. لذا در آخرت نیز ، که دار تشریع و تکلیف نیست ، این عناوین برداشته می شوند و بر اساس این عناوین کسی مورد مؤاخذه قرار نمی گیرد. « فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ ـ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ـ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ الَّذينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ في‏ جَهَنَّمَ خالِدُونَ. ــــــ پس آن‏گاه كه در صور دميده شود، ديگر آن روز ميانشان نسبت خويشاوندى وجود ندارد و از حال يكديگر نمى‏پرسند. پس هر كه ميزان اعمالش سنگين باشد، آنها حقّاً رستگاران‏اند و هر كه ميزان اعمالش سبك باشد، آنان كسانى‏اند كه به خويشتن زيان زده‏اند و هميشه در جهنم مى‏مانند.» ( مومنون : 101 ـ 103)
بنا بر این حرامزاده یا حلال زاده بودن و امثال آن برای خدا و قضاوت او معنی ندارند ؛ خدا در قضاوت اخروی خود ، تنها چیزی را که ملاک قرار می دهد حاصل دست خود افراد است نسبت به توان و رتبه ی وجودی آنها. لذا فرمود: « لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت‏. ــــــ خداوند هيچ كس را، جز به اندازه ی توانايي وجودیش ، تكليف نمى‏كند. (انسان،) هر كار(نيكى) را انجام دهد، براى خود انجام داده؛ و هر كار(بدى) كند، به زيان خود كرده است‏ »(البقرة:286). در قضاوت اخروی خداوند متعال اصل کلّی و قاعده ی شک ناپذیر و محکم همان است که خداوند متعال در آیات 39 تا 41 سوره مبارکه النّجم بیان فرمود که: « أَلاَّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ ـ وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏ ـ وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى‏ ـ ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى ــــــ كه هيچ كس بار گناه ديگرى را بر دوش نمى‏گيرد ؛ و اينكه براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست ؛ و اينكه تلاش او به زودى ديده مى‏شود. سپس به او جزاى تامّ و تمام داده خواهد شد.»
طبق براهین قاطع عقلی شکی در این نیست که خداوند متعال عادل است و ظلم که امر عدمی و صفت نقص است به ساحت کمال مطلق او راه ندارد ؛ پس محال است کسی را به خاطر کاری که نکرده است مجازات کند ؛ لذا عذاب فقط در مقابل گناه اختیاری است و بس ؛ و در این حسابرسی خدا ذرّه ای در حقّ کسی اجحاف نمی کند. حساب خداوند علیم و خبیر در روز قیامت چنان دقیق است که تمام عوامل را در انجام عمل خوب و بد یک فرد در نظر می گیرد و هیچ عاملی را فروگذار نمی کند ؛ و تأثیر کارهای گذشتگان را تا هزاران نسل نیز محاسبه می کند ؛ و زمینه های بروز یک رفتار را از خود شخص تا حضرت آدم (ع) لحاظ می نماید و آنگاه قضاوت عادلانه می کند ؛ و البته فضل و رحمت او بر عدلش غالب است ؛ لذا از بسیاری از آنچه به ضرر بنده است چشم پوشی می کند و با بندگان به رحمت رفتار می نماید . بر این اساس مثلا اگر کسی هزار سال پیش کاری کرده است که الان باعث گمراهی یک عدّه شده است ؛ او در گناه اینها شریک است ؛ یا اگر کسی در اثر تأثیر اعمال دیگران ، به صورت ناخودآگاه گرایش بیشتری به گناه پیدا کرده است ؛ خداوند متعال به هنگام حسابرسی اثر این عامل را در نظر گرفته در مجازات او تخفیف می دهد.
بنا بر این ، اوّلاً خدا کسی را به خاطر زنازاده بودن مجازات نمی کند و ثانیاً اگر زنازاده بودن شخص ، در ارتکاب معاصی حقیقتاً نقش داشته باشد یقیناً خداوند عادل این تأثیر را در مجازات خود لحاظ می نماید ، « وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً ــــ و به قدر رشته ی شكاف هسته ی خرمايى به آنان ستم نمى‏شود.» (الإسراء:71)
امّا اینکه زنازاده وارد بهشت حلال زاده ها نمی شود ، همان گونه که پیشتر گفته شد ، به عنوان مجازات برای زنازاده نیست بلکه به خاطر پایین بودن رتبه ی وجودی او در نظام خلقت است ؛ همانگونه که وارد نشدن حیوانات در بهشت انسانها از باب مجازات نیست ؛ کما اینکه راه نداشتن مومنان در بهشت خاصّ انبیاء نیز از باب مجازات نمی باشد. اساساً جایگاه اخروی هر موجودی در عالم آخرت متناسب با رتبه ی وجودی خود اوست و فراتر از آن راه ندارد. لذا بعید نیست که حتّی بهشت جنّها نیز جدا از بهشت انسانها باشد ؛ چرا که رتبه ی وجودی این دو نوع نیز یکسان نیست.
تأثیر حرامزادگی در عمل اختیاری انسان.
شکّی در این نیست که حرامزاده بودن موجب سلب اختیار انسان نشده و علّت تامّه ی ارتکاب گناه نمی شود ؛ لذا فرزند زنا نیز مثل دیگر افراد بشر مختار بوده سرنوشت خود را در دست اختیار خود دارد ؛ کما اینکه طبق ادلّه ی نقلی جنّها و حیوانات نیز حاکم بر سرنوشت خویش می باشند ؛ و هیچ دلیل عقلی یا نقلی وجود ندارد که اثبات کند زنازاده لزوماً اهل جهنّم می شوند ؛ کما اینکه هیچ دلیلی نیست که اثبات کند هر حلال زاده و مسلمان زاده ای وارد بهشت می شود. پسر نوح از شریفترین نطفه ها پدید آمده بود ولی اهل جهنّم شد و در مقابل ، کافر زاده هایی بودند که از اولیاء الهی گردیدند. « يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُون‏. ـــــ زنده را از مرده خارج مى‏سازد، و مرده را از زنده بيرون مى‏آورد؛ اين است خداى شما ، پس چگونه از حقّ منحرف مى‏شويد؟! » (الأنعام:95) امام حسن عسکری (ع) در تفسیر آیه فرمودند: « يَعْنِي الْمُؤْمِنَ مِنَ الْكَافِرِ وَ الْكَافِرَ مِنَ الْمُؤْمِن». پس اگر زنازاده دارای اعتقاد درست و اهل عمل صالح باشد اجر خود را در بهشت مخصوص زنازادگان خواهد داشت که بهشتی است پایینتر از بهشت مومنان حلال زاده ؛ کما اینکه حیوانات و جنّها نیز بهشت مخصوص خود را دارند.
امّا اگر گفته شود که در برخی روایات گفته شده که دشمن اهل بیت نمی شود مگر ولدالزّنا و ولدالحیض ؛ و دشمن اهل بیت همواره در جهنّم می باشند ؛ پاسخ داده می شود که اوّلاً در روایات دیگری که در مباحث پیشین به آنها اشاره شد وارد شده که برخی از زنازاده ها ممکن است محبّ اهل بیت باشند ؛ که اگر چنین شدند بهشت خاصّ خود را خواهند داشت. لذا روایاتی که می گویند ولدالزّنا دشمن اهل بیت می شود ظاهراً حکمی غالبی را بیان می کنند نه حکمی کلّی را ؛ یعنی اغلب چنین است که زنازاده دشمن اهل بیت می شود نه همیشه. ثانیاً اکثر روایات که می گویند دشمن اهل بیت نمی شود مگر ولدالزّنا و ... ؛ نمی گویند ولدالزّنا وارد جهنّم می شود بلکه می گویند وارد بهشت نمی شود ؛ یعنی وارد بهشت خاصّ مومنان حلال زاده نمی شوند. ثالثاً در برخی موارد مراد از ولدالزّنا و ولدالحیض ممکن است غیر از معنی عرفی آنها باشد. طبق روایات ، علی (ع) پدر امّت اسلام است ؛ لذا هر کس منکر ولایت و پدری او بر خود باشد او پدری نامشروع را برای خود برگزیده است لذا از این حیث ولدالزّنا است و هر که ولایت او را پذیرفته و در کنار آن ولایت غیر او را هم ـ از غیر معصومین ــ پذیرفته است ، او از این جهت ولدالحیض است ؛ چون نطفه ی ولدالحیض مرکّب از اسپرم پدر و خون حیض است. امیر المومنین (ع) فرمودند:«... اى اصبغ ، روزى رسول خدا (ص) مرا فرا خواند و فرمود: اى على به مسجد من برو ، سپس بر منبر بالا مى‏روى و مردم را سوى خود فرا مى‏خوانى، پس حمد و ثناى خدای ـ عزّ و جلّ ـ بجاى مى‏آورى و درود فراوان بر من مى‏فرستى ، آنگاه مى‏گویى: اى مردم، من فرستاده ی رسول خدا به سوى شما هستم، و ايشان به شما مى‏فرمايد: «آگاه باشيد، لعنت خدا و لعنت فرشتگان مقرّب و پيامبران مرسل خداوند و لعنت من بر هر كس كه خود را به غير پدر خودش منتسب كند ، يا خود را از آنِ غير صاحبان خود بداند ، يا مزد كارگرى را كم گذارد و به او ستم روا دارد». من به مسجد آن حضرت رفتم، حمد و ثناى الهى بجاى آوردم و درود فراوانى بر رسول خدا (ص) فرستادم، سپس گفتم: «اى مردم من فرستاده رسول خدا (ص) به سوى شما هستم، و ايشان به شما مى‏فرمايد: آگاه باشيد لعنت خدا و لعنت‏ فرشتگان مقرّب و پيامبران مرسل خدا و لعنت من بر هر كس كه خود را به غير پدر خودش منتسب كند، يا خود را از آنِ غير صاحبان خود بداند، يا مزد مزدبرى را كم گذارد.» پس هيچ يك از مردم سخنى نگفت جز عمر بن خطّاب كه گفت: اى ابا الحسن پيام را رساندى ولى سخنى سربسته و بدون شرح و تفسير آوردى، گفتم: به رسول خدا (ص) مى‏گويم. پس خدمت پيامبر (ص) بازگشتم و داستان را به آن حضرت گزارش دادم. فرمود: به مسجدم باز گرد، و بر منبر رو و حمد و ثناى الهى بجاى آر و بر من درود فرست، سپس بگو: اى مردم ما چيزى براى شما نياوريم جز اينكه تأويل و تفسير آن را به نزد خود داريم. آگاه باشيد ، منم پدر شما ، آگاه باشيد منم مولا و صاحب اختيار شما ، آگاه باشيد منم اجير و مزدبر شما.» ( أمالي المفيد ،ص353 ،المجلس الثاني و الأربعون‏ )

برگرفته از این سایت

m001;342789 نوشت:
با سلام خدمت دوستمون
اتفاقا کار شما کاملا صحیحه نباید بذارید که شبهه ای در ذهنتان باقی بماند که شاید شیطان از همین شبهات استفاده کند و به شما ضربه بزند.
بنده در حد فهم و اطلاعاتم این موضوع رو برای شما توضیح می دم امیدوارم بتونم تو پیدا کردن جوابتون و رفع شبهه کمکتون کنم.
اینکه یه بچه که حرام زادس چه گناهی کرده که اینطور به دنیا اومده اون بچه هیچ گناهی نکرده اما حرام زادگی یسری اثار داره که دین به اونا اشاره کرده فرض کنید زندگی مثل یه متر باشه به طول مشخص با اعداد 1 تا 100 یک امام زاده در لحظه تولد در نقطه فرضا 90 قرار داره و برای رسیدن به تکامل راه کمتری رو پیش رو داره وفرضا یه فرد عادی در نقطه 50 قرار و راه بیشتری برای رسیدن به تکامل پیش رو داره
اما عدالت خدا اینقدر بالاست که از امام زاده به عنوان یک امامزاده توقع داره و از یک فرد عادی یا یک کسی که حرام زاده به دنیا اومده به اندازه خودش این نیست امام زاده چون امام زادس 100 درصد بهشتی باشه ویه فردی که عادی بوده و با تالاش خودش از لحاظ نزدیک شدن به خدا پیشرفت کرده مثل اون امام زاده حساب کتاب شه.شاید اون فرد عادی اگه با تلاش خودش به نقطه 90 برسه از امام زاده ای که در نقطه 95 قرار داره در پیشگاه خدا جایگاه بالاتری داشته باشه.
حالا چگونگی کم و کیف حساب و کتاب خدارو ما نمی دونیم ولی می دونیم خدا عادله و با توجه به تمام شرایط واتفاقات برای او تصمیم میگیره.
همتون می دونید خدا در قران خطاب به زنان پیامبر می فرماید حواستونو جمع کنید که با شما 2برابر حساب می کنم چون شما افراد عادی نیستین پس خوشحال باشید که جای اونا نیستید والا مسئولیتتونم به همون اندازه بالا می رفت.
شنیدید که پیامبر خدا به خاطر ترک اولا وخطاش چندین سال در شکم ماهی بسر برد چون اون یه پیامبر بود نه فرد عادی
این میشه که پسر یزید با اینکه فرزند اونطور شخصیت کثیفی بود حاضر نشد خلافت ائمه رو غصب کنه با اینکه نون حرام شخصی مث یزید رو هم خورده بود اما تصمیم گرفت راه درستو انتخاب کنه هر چند خیلی خیلی انسان بزرگی نشد اما در حد خودش و با توجه به شرایط خودش مطمئنا عدالت خدا در موردش اجرا میشه و پروردگار کاری به اینکه پسر کی بوده نداره.
فک می کنم این شعر و ضرب المثل منظورمو کامل برسونه
گیرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل

یا علی

مرسی جوابتون قشنگ بود ....

asad;342791 نوشت:
اینکه زنازاده از نظر وجودی دچار کمبود و میل او به معصیت افزونتر می باشد ناشی از نظام علّی و معلولی عالم است ؛ یعنی ساختار و قوانین تکوینی عالم به گونه ای است که موجب می شود فرزند حاصل از پیوند نامشروع از کمال وجودی و روحی پایین تری نسبت به انسانهای عادی برخوردار باشد. لذا تولّد چنین نوزادی نتیجه ی بی توجّهی برخی افراد به قوانین تغییرناپذیر عالم است. « ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ. ـــــــ فساد، در خشكى و دريا آشكار شد به سبب آنچه دست مردم حاصل نمود ؛ تا بچشانیم به آنها بعضی از نتایج عملکردشان ؛ باشد که بازگردند.» (الروم:41)

بر این اساس ، اینکه خداوند متعال زنا یا هر عمل حرام دیگری را توسّط انبیاء و کتب آسمانی منع نموده صرفاً قراردادی نیست ؛ بلکه این احکام بر اساس قوانین حاکم بر نظام خلقت تنظیم شده و پشتوانه ی تکوینی دارند. پس همانگونه که در نظام خلقت ، آتش علّت سوزاندن و سمّ موجب هلاکت است ، زنا هم موجب پدید آمدن بشری است با روح ضعیف و متمایل به گناه . معصوم (ع) فرمود: زن و مرد هنگام همبستری حرف نزنند چون ممکن است فرزندشان لال شود ، یا فرمودند: زیر نور ماه همبستر نشوید که احتمال جنون در فرزند افزون خواهد بود. اینگونه احکام صرفاً حکم دینی نیستند بلکه بیانگر حقیقتی عینی و قانونی تکوینی می باشند.

حکم تحریم زنا نیز دقیقاً از همین سنخ است ؛ یعنی زنا نیز موجب می شود نقصی روحی در فرزند حاصل شود و فرزند به دنیا آمده دارای کششهای حیوانی و شیطانی قویتری باشد. لذا زنا زاده اوّلاً کمتر ممکن است میل به دین داشته باشد. ثانیاً اگر هم بر تمایلات حیوانی و شیطانی خود غالب گشته مومن و متّقی گردد باز رتبه ی وجودی او به حدّ مومنین حلال زاده نخواهد رسید ؛ همان گونه که افراد عقب مانده ی ذهنی یا معلولین مادرزاد هر اندازه هم که خود را توانا نمایند باز از جهت جسمانی با یک شخص سالم برابری نخواهند داشت.

لذا زنازاده ـ هر چند مومن باشد ـ باز هیچگاه وارد بهشت انسانهای مومن حلال زاده نمی شود ، ولی این بدان معنا نیست که حتماً وارد جهنّم شود ؛ بلکه اگر زنا زاده به اختیار خود عامل به احکام دین بوده و اهل عبادت باشد ، طبق آیات متعدّد و روایات فراوان شکّی در این نیست که وارد جهنّم نمی شود ؛ چون جهنّم نتیجه ی اعتقاد و عمل خلاف حقّ است ؛ امّا لازمه ی عدم ورود در جهنّم ، دخول در بهشت انسانهای حلال زاده ی مومن نیست بلکه خدا می تواند زنازادگان مطیع را در جایگاه دیگری از نتیجه ی اعمالشان برخوردار نماید ؛ کما اینکه خدا حیوانات مطیع را در جایگاه ویژه ای نعمت می بخشد مانند سگ اصحاب کهف یا الاغ بلعم باعور یا هدد حضرت سلیمان که حیواناتی مطیع فرمان حقّ بودند ولی به هر حال حیوان بودند نه انسان. پس زنازادگان مومن نیز به جای بهشت معروف ، جایگاه خاصّ خود را خواهند داشت ؛ که این جایگاه طبق برخی روایات ، بالاتر از جهنّم و پایین تر از بهشت حلال زادگان مومن است.

امام صادق (ع) فرمودند: « إِنَّ وَلَدَ الزِّنَا يُسْتَعْمَلُ إِنْ عَمِلَ خَيْراً جُزِيَ بِهِ وَ إِنْ عَمِلَ شَرّاً جُزِيَ بِهِ . ــــــ زنازاده به كار گماشته مى‏شود (مورد تكليف قرار مى‏گيرد) ، پس اگر كار نيك انجام دهد پاداش مى‏يابد و اگر كار بد كند كيفر مى‏بيند.» (الكافي، ج‏8، ص: 238) . حضرت زین العابدین (ع) نیز فرمودند: « لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ خَلَصَ مِنْ آدَمَ . ــــ داخل بهشت نمی شود مگر آنکه خالص از بنی آدم باشد.» یعنی شیطان در تولّد او دخالت نکرده باشد. « عَنْ أَبِي بَكْرٍ قَالَ كُنَّا عِنْدَهُ وَ مَعَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَجْلَانَ فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَجْلَانَ مَعَنَا رَجُلٌ يَعْرِفُ مَا نَعْرِفُ وَ يُقَالُ إِنَّهُ وَلَدُ زِنَاءٍ فَقَالَ مَا تَقُولُ فَقُلْتُ إِنَّ ذَلِكَ لَيُقَالُ لَهُ فَقَالَ إِنْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ بُنِيَ لَهُ بَيْتٌ فِي النَّارِ مِنْ صَدْرٍ يَرُدُّ عَنْهُ وَهَجَ جَهَنَّمَ وَ يُؤْتَى بِرِزْقِهِ . ـــــ یکی از اصحاب امام صادق (ع) به نام ابوبکر گوید نزد امام بودیم و عبدالله بن عجلان نیز با ما بود ، وی عرض کرد: مردی با ماست (آشنا با ماست) که هر چه ما آن را حقّ می شناسیم او نیز آن را حقّ می داند (شیعه است) ؛ امّا گفته می شود که فرزند زناست. امام به من (ابوبکر) فرمود: تو چه می گویی؟ گفتم : درباره ی او چنین گفته می شود. پس امام فرمودند: اگر این شخص چنان باشد که گفتید در جهنّم خانه ای از صَدر برای او ساخته می شود که آتش جهنّم را از او بر می گرداند و روزی اش را به وی عطا می کنند.» (بحارالأنوار ج 5 ، ص 287)
علّامه مجلسی در توضیح این حدیث فرموده اند: مراد از « فِي النَّارِ مِنْ صَدْرٍ» این است که « خانه ای برای او در بالای جهنّم ساخته می شود» همچنین فرموده است: ظاهراً کلمه ی « صَدر» در اصل « صبَر» به بوده به معنی برف که در نگارش اشتباه شده است ؛ در این صورت معنی روایت چنین می شود: « خانه ای در آتش برای او ساخته می شود از برف که ...». امّا به نظر می رسد که همان احتمال اوّل درست باشد ؛ یعنی « برای او خانه ای ساخته می شود در جهنّم از بالای آن که آتش را دفع می کند.»

ـ حال جای این سوال است که: آیا ضعف وجودی زنازاده که نتیجه ی قوانین حاکم بر عالم هستی و عملکرد غلط برخی انسانهاست ، ظلم به زنازاده نیست؟ و آیا خدا نمی توانست بر خلاف قوانین علّی و معلولی حاکم بر عالم هستی او را در رتبه ی انسانی بالاتری خلق نماید؟ و آیا خدا نمی توانست زناکار مومن را هم به بهشت حلال زاده های مومن ببرد؟
برای پاسخ گویی به این پرسش لازم است دوباره به بحث نظام علّی و معلولی حاکم بر عالم خلقت بازگشته این حقیقت اساسی را دقیقتر بررسی کنیم تا معلوم شود که اوّلاً ظلمی در حقّ زنازاده واقع نشده و ثانیاً ورود او در بهشت حلال زاده های مومن ذاتاً محال است نه اینکه ذاتاً ممکن است ولی خدا چنین نمی کند. الف. قانون عامّ علّیّت اساس وجود عالم خلقت.

شکی نیست که قانون علیّت یک قانون جهان شمول بوده هیچ مخلوقی از حکم این قانون خارج نیست ؛ لذا موجودات و فعل و انفعالات مادّی هم ، دارای علل خاصّ خودند ؛ به قول شاعر همواره « گندم از گندم بروید جو ز جو » و « از کوزه همان برون تراود که در اوست.» بر این اساس از زمین خوب و حاصلخیز گیاه خوب می روید و در زمین نامرغوب گیاه نامرغوب رشد می کند. « وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِدا ـــ سرزمين پاكيزه گياهش به فرمان پروردگار مى‏رويد؛ امّا سرزمينهاى بد طينت ، جز گياه ناچيز و بى‏ارزش، از آن نمى‏رويد. » ( الأعراف/58 )

اگر دو درخت مثل هم ، در دو زمین متفاوت از نظر مرغوبیت خاک کاشته شوند ، یقینا دو نتیجه ی متفاوت خواهیم داشت ؛ همچنین اگر دو درخت مثل هم ، در دو زمین مثل هم کاشته شده ولی با دو آب متفاوت ــ مثلا یکی با آب شور و دیگری با آب شیرین ــ آبیاری شود باز دو نتیجه ی متفاوت مشاهده خواهیم نمود. یعنی در این عالم ، هر علّتی ، معلول مخصوص به خود را دارد و محال است از یک علّت خاصّ ، غیر معلول خودش پدیدار شود کما اینکه هر معلولی نیز علّت ویژه ی خود را دارد و محال است یک معلول خاصّ از علّتی غیر از علّت خاصّ خود به وجود آید. این همان قانون کلّی علیّت است که عالم بر اساس آن سامان یافته و اساساً همین قانون است که عالم هستی را عالم کرده است. لذا اگر قانون علیّت در هستی حاکم نبود اساساً چیزی به نام عالم خلقت نیز وجود نداشت ؛ چون عالم بودن عالم نتیجه ی تفاوت موجودات آن است و تفاوتها نتیجه ی قانون علیّت هستند.

پس آنچه در گیتی حاکم است قانون عامّ علیّت است که وجود انسان نیز نتیجه ی آن است ؛ چون از هر تخمک و اسپرم خاصّی تنها و تنها یک انسان خاصّ پدید می آید ؛ و محال است یک شخص خاصّ از غیر این تخمک و اسپرم موجود شود. بنا بر این آن جنینی که از راه زنا حاصل می شود جز از همین راه ، محال بود حاصل شود. اگر مادر همین نوزاد حرامزاده دقیقاً در همان لحظه ی زنا ، به جای زنا ، با شوهر خود همبستر می شد یقیناً نوزادی که به دنیا می آمد غیر از آن نوزادی بود که از راه زنا حاصل گشته است. پس پدید آمدن آن شخصی که به خاطر نحوه ی عملکرد والدینش عنوان حرامزاده به او اطلاق می شود ، جز از همان راه که پدید آمده امکان پیدایش نداشته است و فرض اینکه خدا همان شخص را از راه حلال از پدر یا والدین دیگری به دنیا بیاورد فرض محال و مستلزم تناقض است.

چون فرض پیدایش یک معلول از غیرعلّت خودش به این معناست که چیزی که علّت این معلول نیست علّت این معلول باشد. یعنی یک چیز ، هم علّت این معلول خاصّ باشد و هم علّت آن نباشد که این تناقضی آشکار می باشد که ذاتاً محال است. افراد نا آشنا با تفکّر فلسفی و غیر ورزیده در امور عقلی ناب ، خیلی راحت می توانند فرض کنند که شخص الف که فرزند آقای ب و خانم ج می باشد از آقای ش و خانم س به دنیا بیاید ؛ در حالی که افراد ورزیده در تفکّرات عقلی و آشنا به قانون عمیق علّیّت واقفند که چنین پنداری باطل بوده ذاتاً محال است ؛ چون منجر به تناقض می شود. اگر ب و ج علّت الف هستند پس ش و س علّت الف نیستند ؛ حال اگر فرض کنیم که ش و س علّت الف هستند به این معنا خواهد بود که س و ش هم علّت الف هستند هم علّت الف نیستند که تناقض بودن این پندار واضح است.



ب. خدا چه چیزی می آفریند؟
باید توجّه داشت که خدا کسی را حرمزاده یا حلال زاده نمی کند ؛ خدا فقط به هر موجودی که امکان وجود داشته باشد وجود را افاضه می کند. کار خدا تنها و تنها وجود دادن است ؛ همانگونه که کار خورشید نور دادن است. نور خورشید وقتی از شیشه ی قرمز عبور می نماید قرمز می شود و هنگامی که از شیشه ی آبی عبور می کند آبی می شود. در این مثال ، اصل نور آبی و قرمز (نور بودن آنها ) هر دو کار خورشید است و شیشه به هیچ وجه ایجاد نور نمی کند ؛ ولی آبی و قرمز شدن آن نور ، منتسب به شیشه است نه خورشید. نور سفید خورشید یک نور تمام و کمال است که همه ی نورها را در خود دارد ، ولی شیشه ی قرمز و آبی تنها بخشی از آن را از خود عبور می دهند. به همین نحو کار خدا هم تنها وجود دادن است ؛ وقتی تخمک زن و اسپرم مرد به هم رسیدند خدا وجود بشری را افاضه می کند چه آن تخمک و اسپرم از راه حرام گرد هم آمده باشند یا از راه حلال. وجود دهنده در هر دو فرض ، فقط و فقط وجود دهنده است و آنچه عنوان حرامزاده و حلال زاده بودن را موجب می شود والدین هستند نه خدا که وجود دهنده است. همینطور وقتی کسی دیگری را بی دلیل می کشد ، میراننده خداست کما اینکه اگر همان فرد کشنده ، همان شخص کشته شده را از باب قصاص می کشت باز میراننده خدا بود ؛ یعنی نسبت هر دو کار برای خدا یکسان است ؛ امّا در فرض اوّل ، شخص کشنده ، قاتل نامیده و در فرض دوم قصاص کننده گفته می شود ولی هیچکدام از این عناوین به خدا نسبت داده نمی شوند و خدا در هر دو فرض ، فقط میراننده و قبض کننده ی روح است. کما اینکه وقتی فرزندی به دنیا می آید ، مرد ، پدر می شود و زن مادر ؛ امّا خدا نه پدر است و نه مادر بلکه خدا تنها خالق (وجود دهنده) است. همچنین مادر ، فرزند را می زاید ولی کار خدا زاییدن نیست بلکه تنها وجود دادن است. لذا خدا نه کسی را حرامزاده می کند نه حلال زاده ، نه مسلمان زاده می کند و نه کافر زاده ؛ بلکه هر چه امکان وجود داشته باشد خدا به او وجود می دهد و وجود دادن در هر حال خیر و خوب است اگر چه آن وجود نسبت به امثال خود ضعیف باشد.

اگر بنا بود که خدا به قابلیّتهای ضعیف وجود ندهد در آن صورت این امر منحصر در زنازاده نمی شد بلکه هیچ جمادی وجود نمی یافت ؛ چون هر جمادی ضعیفتر از گیاهان است. همچنین گیاه نیز نباید تحقّق می یافت چون ضعیفتر از حیوان است ؛ حیوان نیز نباید وجود می یافت چون پایین تر از انسان است. همچنین جز رسول اکرم (ص) هیچ انسان دیگری نباید خلق می شد چون رتبه ی وجودی هیچ موجودی به پای رتبه ی وجودی آن قلّه نشین عالم هستی نمی رسد.

اینکه انگاشته می شود پایین بودن رتبه ی وجودی زنازاده نوعی ظلم در حقّ آنان است مبتنی بر این پندار مشهور ولی نادرست است که خدا همه را برابر آفریده است. لذا پرسیده می شود: چرا خدا این افراد را در رتبه ی پایین تری آفرید؟! در حالی که اصل این پندار مخدوش است و موجودات در اصل خلقتشان برابر آفریده نمی شوند ؛ بلی فیض خدا بر همگان یکسان می تابد همانگونه که آفتاب بر موجودات واقع در یک محوّطه ، یکنواخت می تابد ، امّا فیض یابی و فیض گیری موجودات یکسان نیست ، بلکه هر موجودی به اندازه ی خود فیض می گیرد.


برخی موجودات فیض وجود را تنها در حدّ جمادی می گیرند ، برخی دیگر در حدّ نباتی و برخی در حدّ حیوانی و عدّه ای نیز در حدّ انسانی. البته هر کدام از این طیفها نیز در درون خود شدّتهای متفاوتی از وجود را دریافت می کنند لذا انسانها و حیوانات و گیاهان نیز رتبه های مختلفی دارند. در این میان افراد زنازاده نیز رتبه های خاصّی را به خود اختصاص می دهند که پایین تر از حدّ حلال زاده هاست ؛ کما اینکه افراد عقب مانده ی عقلی و فاقد عقل نیز بنا به قانون علّیّت و تحت تأثیر عوامل گوناگون ، فیض وجودی کمتری دریافت نموده اند. لذا اگر پایین بودن رتبه ی وجودی زنازاده ظلم تلقی شود در آن صورت حیوانات و گیاهان و جمادات نیز باید مظلوم تلقّی شوند ؛ چون پایین بودن رتبه ی وجودی آنها نیز دقیقاً نتیجه ی قانون عمومی علّیّت است. بلکه جز رسول اکرم (ص) ، همه ی مخلوقات باید مظلوم تلقّی شوند چون همگان نسبت به او در رتبه ی وجودی پایین تری هستند ، حتّی انبیاء (ع) نیز در مقایسه با آن حضرت ناقصترند. امّا هیچگاه نمی توان چنین حکمی را پذیرا شده این مخلوقات را مظلوم نامید ، چرا که اگر خدا می خواست همه را در رتبه ی وجودی نبی اکرم (ص) خلق نماید ، در آن صورت جز یک موجود خلق نمی شد ؛ که آن هم وجود اقدس خلیفة الله اعظم حضرت رسول اکرم (ص) است. چون اگر همه در رتبه ی او بودند همه یکی می شدند نه چند تا ؛ چرا که هر مرتبه از وجود تنها اختصاص به یک مخلوق دارد و هیچ موجودی در عالم هم رتبه با موجود دیگر نیست ؛ و اگر ما دو انسان یا دو حیوان یا دو سنگ را هم رتبه می پنداریم ناشی از توهّم ما و نزدیکی بسیار نزدیک این موجودات به همدیگر است ؛ و الّا در سطوح عالی فلسفه ی صدرایی با براهین عقلی اثبات شده که هر مرتبه از وجود تنها و تنها برای یک موجود است. پس لازمه ی برابری همه ی موجودات ، خلقت یک مخلوق بود و بس . در این صورت جای این سوال بود که چرا خدا به دیگر موجودات که امکان وجود داشتند وجود نداد؟ لذا خدا هر چه را که امکان وجود دارد موجود می کند از ضعیفترین ذرّه ی گرفته تا اشرف مخلوقات ؛ و وجود در هر حال و در مرتبه خیر ، و عدم عین شرّ است و اگر برخی از موجودات شرّ نامیده می شوند در مقایسه با موجودات کاملتر از خودشان می باشد و الّا هر موجودی در ذات خود خیر است ؛ حتّی جهنّم نیز در ذات خود وجود بوده خیر است ولی در مقایسه با بهشت که مرتبه ی بالاتری از وجود است شرّ نامیده می شود.
ج. آیا زنازادگان مومن از اینکه در جایی پایینتر از بهشت حلال زادگان پاداش داده می شوند ، معذّب و ناراحت نخواهند بود؟
در حکمت و عرفان اثبات شده که ادراک و علم از سنخ وجود است لذا درک و معرفت هر موجودی متناسب با رتبه ی وجودی اوست و هیچ موجودی حقیقتاً قادر نیست برتر از حیطه ی وجودی خود را ادراک نماید. لذا اهل حکمت گفته اند آنچه افراد عادی از مقامات باطنی انبیاء و اهل بیت (ع) ادراک می کنند ، حقیقت وجودی خودشان است که آیینه ی وجود انسان کامل جلوه نموده است. لذا معصوم (ع) در روایات متعدّدی خبر دادند که حقیقت وجودشان از تیررس ادراک افراد عادی خارج است. « ... يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ . ـــــ چون کوهم که سیلها از من جاری است و پرندگان را بر بلندای من توان پرواز نیست.» (نهج البلاغة ، خطبه 3). همچنین فرمودند: ادراک هر کسی از خدا تنها به اندازه ی آن مرتبه از ظهور اسمائی حق تعالی است که خود آن شخص در حقیقت مظهر آن مرتبه از ظهور است.
بر این اساس ، آنکه در مرتبه ی پایین وجود است هیچگاه قادر نیست مرتبه ی بالاتر را به حقیقت ادراک نماید. لذا نه زنازاده ی مومن آرزوی بهشت حلال زاده های مومن را دارد و نه مومنان عادی آرزوی مقام مومنان برتر از خود را دارند و نه مومنان خاصّ در حسرت مقام انبیاء هستند و نه انبیاء تمنّای مقام چهارده معصوم را دارند. امّا اهل جهنّم آرزومند مقام زنازاده ی مومن و بلکه بهشت حیوانات هستند و البته برخی هم در حسرت بهشت معروفند ؛ چرا که اینان به آنچه اقتضای رتبه ی وجودی آنها بود نرسیده اند ؛ از اینرو در حسرت آن می سوزند ؛ امّا زنازاده ی مومنی که به اوج مرتبه ی وجودی خود رسیده خود را بهشت می بیند ؛ کما اینکه موجودات جهنّم که جزء عذابهای جهنّم می باشند هیچگاه تمنّای غیر جهنّم را نمی کنند ، چون رتبه ی وجودی آنها متناسب با جهنّم است. لذا جهنّم برای موذیّات جهنّم عین بهشت است. درلطیفه ی حکیمانه ای گفته اند: دو مگس تصادم نمودند ، یکی بی هوش شده در میان زباله ها افتاد ؛ چون به هوش آمد خیال کرد وارد بهشت شده ، لذا گفت: خدایا تو که با گناهکاری چون من چنین کرم کنی با اهل کرم چه ها کنی؟! از همین روست که برخی از اولیای الهی مراتب عادی بهشت را هم برای خود جهنّم یافته از آن به خدا پناهنده می شوند.
د. قاعده کلّی در قضاوت اخروی خداوند متعال
مطلب دیگر اینکه عنواینی چون پدر ، مادر ، فرزند ، احکام خاصّ همین دنیا می باشند و عناوینی چون حرامزاده و حلال زاده ، نه تنها احکام این دنیا بلکه احکام خاصّ انسان مکلّف هستند و در خارج از نظام تشریع معنا ندارند. لذا در آخرت نیز ، که دار تشریع و تکلیف نیست ، این عناوین برداشته می شوند و بر اساس این عناوین کسی مورد مؤاخذه قرار نمی گیرد. « فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ ـ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ـ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ الَّذينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ في‏ جَهَنَّمَ خالِدُونَ. ــــــ پس آن‏گاه كه در صور دميده شود، ديگر آن روز ميانشان نسبت خويشاوندى وجود ندارد و از حال يكديگر نمى‏پرسند. پس هر كه ميزان اعمالش سنگين باشد، آنها حقّاً رستگاران‏اند و هر كه ميزان اعمالش سبك باشد، آنان كسانى‏اند كه به خويشتن زيان زده‏اند و هميشه در جهنم مى‏مانند.» ( مومنون : 101 ـ 103)
بنا بر این حرامزاده یا حلال زاده بودن و امثال آن برای خدا و قضاوت او معنی ندارند ؛ خدا در قضاوت اخروی خود ، تنها چیزی را که ملاک قرار می دهد حاصل دست خود افراد است نسبت به توان و رتبه ی وجودی آنها. لذا فرمود: « لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت‏. ــــــ خداوند هيچ كس را، جز به اندازه ی توانايي وجودیش ، تكليف نمى‏كند. (انسان،) هر كار(نيكى) را انجام دهد، براى خود انجام داده؛ و هر كار(بدى) كند، به زيان خود كرده است‏ »(البقرة:286). در قضاوت اخروی خداوند متعال اصل کلّی و قاعده ی شک ناپذیر و محکم همان است که خداوند متعال در آیات 39 تا 41 سوره مبارکه النّجم بیان فرمود که: « أَلاَّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ ـ وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏ ـ وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى‏ ـ ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى ــــــ كه هيچ كس بار گناه ديگرى را بر دوش نمى‏گيرد ؛ و اينكه براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست ؛ و اينكه تلاش او به زودى ديده مى‏شود. سپس به او جزاى تامّ و تمام داده خواهد شد.»
طبق براهین قاطع عقلی شکی در این نیست که خداوند متعال عادل است و ظلم که امر عدمی و صفت نقص است به ساحت کمال مطلق او راه ندارد ؛ پس محال است کسی را به خاطر کاری که نکرده است مجازات کند ؛ لذا عذاب فقط در مقابل گناه اختیاری است و بس ؛ و در این حسابرسی خدا ذرّه ای در حقّ کسی اجحاف نمی کند. حساب خداوند علیم و خبیر در روز قیامت چنان دقیق است که تمام عوامل را در انجام عمل خوب و بد یک فرد در نظر می گیرد و هیچ عاملی را فروگذار نمی کند ؛ و تأثیر کارهای گذشتگان را تا هزاران نسل نیز محاسبه می کند ؛ و زمینه های بروز یک رفتار را از خود شخص تا حضرت آدم (ع) لحاظ می نماید و آنگاه قضاوت عادلانه می کند ؛ و البته فضل و رحمت او بر عدلش غالب است ؛ لذا از بسیاری از آنچه به ضرر بنده است چشم پوشی می کند و با بندگان به رحمت رفتار می نماید . بر این اساس مثلا اگر کسی هزار سال پیش کاری کرده است که الان باعث گمراهی یک عدّه شده است ؛ او در گناه اینها شریک است ؛ یا اگر کسی در اثر تأثیر اعمال دیگران ، به صورت ناخودآگاه گرایش بیشتری به گناه پیدا کرده است ؛ خداوند متعال به هنگام حسابرسی اثر این عامل را در نظر گرفته در مجازات او تخفیف می دهد.
بنا بر این ، اوّلاً خدا کسی را به خاطر زنازاده بودن مجازات نمی کند و ثانیاً اگر زنازاده بودن شخص ، در ارتکاب معاصی حقیقتاً نقش داشته باشد یقیناً خداوند عادل این تأثیر را در مجازات خود لحاظ می نماید ، « وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً ــــ و به قدر رشته ی شكاف هسته ی خرمايى به آنان ستم نمى‏شود.» (الإسراء:71)
امّا اینکه زنازاده وارد بهشت حلال زاده ها نمی شود ، همان گونه که پیشتر گفته شد ، به عنوان مجازات برای زنازاده نیست بلکه به خاطر پایین بودن رتبه ی وجودی او در نظام خلقت است ؛ همانگونه که وارد نشدن حیوانات در بهشت انسانها از باب مجازات نیست ؛ کما اینکه راه نداشتن مومنان در بهشت خاصّ انبیاء نیز از باب مجازات نمی باشد. اساساً جایگاه اخروی هر موجودی در عالم آخرت متناسب با رتبه ی وجودی خود اوست و فراتر از آن راه ندارد. لذا بعید نیست که حتّی بهشت جنّها نیز جدا از بهشت انسانها باشد ؛ چرا که رتبه ی وجودی این دو نوع نیز یکسان نیست.
تأثیر حرامزادگی در عمل اختیاری انسان.
شکّی در این نیست که حرامزاده بودن موجب سلب اختیار انسان نشده و علّت تامّه ی ارتکاب گناه نمی شود ؛ لذا فرزند زنا نیز مثل دیگر افراد بشر مختار بوده سرنوشت خود را در دست اختیار خود دارد ؛ کما اینکه طبق ادلّه ی نقلی جنّها و حیوانات نیز حاکم بر سرنوشت خویش می باشند ؛ و هیچ دلیل عقلی یا نقلی وجود ندارد که اثبات کند زنازاده لزوماً اهل جهنّم می شوند ؛ کما اینکه هیچ دلیلی نیست که اثبات کند هر حلال زاده و مسلمان زاده ای وارد بهشت می شود. پسر نوح از شریفترین نطفه ها پدید آمده بود ولی اهل جهنّم شد و در مقابل ، کافر زاده هایی بودند که از اولیاء الهی گردیدند. « يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُون‏. ـــــ زنده را از مرده خارج مى‏سازد، و مرده را از زنده بيرون مى‏آورد؛ اين است خداى شما ، پس چگونه از حقّ منحرف مى‏شويد؟! » (الأنعام:95) امام حسن عسکری (ع) در تفسیر آیه فرمودند: « يَعْنِي الْمُؤْمِنَ مِنَ الْكَافِرِ وَ الْكَافِرَ مِنَ الْمُؤْمِن». پس اگر زنازاده دارای اعتقاد درست و اهل عمل صالح باشد اجر خود را در بهشت مخصوص زنازادگان خواهد داشت که بهشتی است پایینتر از بهشت مومنان حلال زاده ؛ کما اینکه حیوانات و جنّها نیز بهشت مخصوص خود را دارند.
امّا اگر گفته شود که در برخی روایات گفته شده که دشمن اهل بیت نمی شود مگر ولدالزّنا و ولدالحیض ؛ و دشمن اهل بیت همواره در جهنّم می باشند ؛ پاسخ داده می شود که اوّلاً در روایات دیگری که در مباحث پیشین به آنها اشاره شد وارد شده که برخی از زنازاده ها ممکن است محبّ اهل بیت باشند ؛ که اگر چنین شدند بهشت خاصّ خود را خواهند داشت. لذا روایاتی که می گویند ولدالزّنا دشمن اهل بیت می شود ظاهراً حکمی غالبی را بیان می کنند نه حکمی کلّی را ؛ یعنی اغلب چنین است که زنازاده دشمن اهل بیت می شود نه همیشه. ثانیاً اکثر روایات که می گویند دشمن اهل بیت نمی شود مگر ولدالزّنا و ... ؛ نمی گویند ولدالزّنا وارد جهنّم می شود بلکه می گویند وارد بهشت نمی شود ؛ یعنی وارد بهشت خاصّ مومنان حلال زاده نمی شوند. ثالثاً در برخی موارد مراد از ولدالزّنا و ولدالحیض ممکن است غیر از معنی عرفی آنها باشد. طبق روایات ، علی (ع) پدر امّت اسلام است ؛ لذا هر کس منکر ولایت و پدری او بر خود باشد او پدری نامشروع را برای خود برگزیده است لذا از این حیث ولدالزّنا است و هر که ولایت او را پذیرفته و در کنار آن ولایت غیر او را هم ـ از غیر معصومین ــ پذیرفته است ، او از این جهت ولدالحیض است ؛ چون نطفه ی ولدالحیض مرکّب از اسپرم پدر و خون حیض است. امیر المومنین (ع) فرمودند:«... اى اصبغ ، روزى رسول خدا (ص) مرا فرا خواند و فرمود: اى على به مسجد من برو ، سپس بر منبر بالا مى‏روى و مردم را سوى خود فرا مى‏خوانى، پس حمد و ثناى خدای ـ عزّ و جلّ ـ بجاى مى‏آورى و درود فراوان بر من مى‏فرستى ، آنگاه مى‏گویى: اى مردم، من فرستاده ی رسول خدا به سوى شما هستم، و ايشان به شما مى‏فرمايد: «آگاه باشيد، لعنت خدا و لعنت فرشتگان مقرّب و پيامبران مرسل خداوند و لعنت من بر هر كس كه خود را به غير پدر خودش منتسب كند ، يا خود را از آنِ غير صاحبان خود بداند ، يا مزد كارگرى را كم گذارد و به او ستم روا دارد». من به مسجد آن حضرت رفتم، حمد و ثناى الهى بجاى آوردم و درود فراوانى بر رسول خدا (ص) فرستادم، سپس گفتم: «اى مردم من فرستاده رسول خدا (ص) به سوى شما هستم، و ايشان به شما مى‏فرمايد: آگاه باشيد لعنت خدا و لعنت‏ فرشتگان مقرّب و پيامبران مرسل خدا و لعنت من بر هر كس كه خود را به غير پدر خودش منتسب كند، يا خود را از آنِ غير صاحبان خود بداند، يا مزد مزدبرى را كم گذارد.» پس هيچ يك از مردم سخنى نگفت جز عمر بن خطّاب كه گفت: اى ابا الحسن پيام را رساندى ولى سخنى سربسته و بدون شرح و تفسير آوردى، گفتم: به رسول خدا (ص) مى‏گويم. پس خدمت پيامبر (ص) بازگشتم و داستان را به آن حضرت گزارش دادم. فرمود: به مسجدم باز گرد، و بر منبر رو و حمد و ثناى الهى بجاى آر و بر من درود فرست، سپس بگو: اى مردم ما چيزى براى شما نياوريم جز اينكه تأويل و تفسير آن را به نزد خود داريم. آگاه باشيد ، منم پدر شما ، آگاه باشيد منم مولا و صاحب اختيار شما ، آگاه باشيد منم اجير و مزدبر شما.» ( أمالي المفيد ،ص353 ،المجلس الثاني و الأربعون‏ )

برگرفته از این سایت

ممنون از جوابتون
فقط چند تا سوال : یعنی زنازاده بهشتی جدا از افراد عادی دارد ؟ خوب این عدالت نیست ... اون هم میخواهد مثل ما باشد اون چه گناهی کرده ؟
دوم اینکه منم شنیدم که روایاتی راجع به دشمنی زنازادگان با اهل بیت است ... به فرض اینکه شما درست میفرمایید همه افراد را شامل نمیشود منظور بیشتر و اکثریت بوده ... خوب منم دارم میگم چرا باید اکثری افراد زنا زاده در معرض فریب شیطان باشند و گناهی نابخشودنی مثل دشمنی با اهل بیت داشته باشند ؟

نظرتان راجع به این احادیث چیه ؟ خودتان قضاوت کنید ....

پیامبر اکرم:
- بر پشت بام خانه با همسرت نزدیکی مکن چرا که اگر میانتان فرزندی تقدیر شود منافق ریا کار و بدعت گذار خواهد بود.
- در زیر درخت میوه با همسرت نزدیکی مکن چرا که اگر میانتان فرزندی تقدیر شود جلاد، قاتل، یا عرف خواهد بود.
- میان اذان و اقامه با همسرت نزدیکی مکن زیرا اگر میانتان فرزندی تقدیر شود به خونریزی علاقه‌مند خواهد بود.
- در نخستین ساعات شب، با همسرت نزدیکی نکن چرا که اگر میانتان فرزندی تقدیر شود اطمینان نیست که ساحر و از آنان که دنیا را بر آخرت بر می‌گزینند نباشد.
- با همسرت در آخرین روزهای پاکی و در حالی که تنها دو روز از او مانده باشد نزدیکی مکن چرا که اگر میانتان فرزندی تقدیر شود یاور ستمگران خواهد بود و توده‌هایی از مردم به دست او به کام مرگ خواهند رفت.
- با هوس به زنی غیر همسر خود، با زن خویش آمیزش نکن زیرا از این بیم دارم که اگر برایتان فرزندی تقدیر شود زن صفت، یا ماده و تباه مغز باشد.
امام صادق(ع) فرمودند: هر کس که ما –اهل بیت پیامبر- را دوست دارد، از نطفه پدرش می‌باشد و هر کس که دشمن ماست شیطان در نطفه او شریک است.
و در اخر این روایت رو نیز بخونید :
رسول اکرم(ص) فرمودند:قسم به آن کسی که جان محمد(ص) در دست اوست، اگر مردی با همسر خود همبستر شود در حالی که کودکی در آن اتاق بیدار باشد و عمل آمیزش آن‌ها را ببیند و سخن آن‌ها را بشنود هرگز این کودک به رستگاری نخواهد رسید؛ اگر پسر باشد مرد زنا کار و اگر دختر باشد زن زنا کار می‌شود.

من با این احادیث چگونه باید تردید تو ذهنم نباشه ؟ خواندین پیامبر اکرم فرموده هرگز به رستگاری نخواهد رسید و فرموده زنا کار خواهد شد او این اطمینان را به ما داده .... ؟ خواهشاً جوابتون قانع کننده باشه...

کاملا واضح و مشخص است که متن را کامل نخوانده ای برادر من! شایدم اصلا نخوانده ای ! چون جواب همه ی سوالات داخل همون متن است!
شما که به تردید افتاده ای چطور حوصله ی یافتن جوابت را به اندازه ی خواندن یک متن دو صفحه ای ندارید؟

maajnon;344048 نوشت:
فقط چند تا سوال : یعنی زنازاده بهشتی جدا از افراد عادی دارد ؟ خوب این عدالت نیست ... اون هم میخواهد مثل ما باشد اون چه گناهی کرده ؟

ج. آیا زنازادگان مومن از اینکه در جایی پایینتر از بهشت حلال زادگان پاداش داده می شوند ، معذّب و ناراحت نخواهند بود؟
در حکمت و عرفان اثبات شده که ادراک و علم از سنخ وجود است لذا درک و معرفت هر موجودی متناسب با رتبه ی وجودی اوست و هیچ موجودی حقیقتاً قادر نیست برتر از حیطه ی وجودی خود را ادراک نماید. لذا اهل حکمت گفته اند آنچه افراد عادی از مقامات باطنی انبیاء و اهل بیت (ع) ادراک می کنند ، حقیقت وجودی خودشان است که آیینه ی وجود انسان کامل جلوه نموده است. لذا معصوم (ع) در روایات متعدّدی خبر دادند که حقیقت وجودشان از تیررس ادراک افراد عادی خارج است. « ... يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ . ـــــ چون کوهم که سیلها از من جاری است و پرندگان را بر بلندای من توان پرواز نیست.» (نهج البلاغة ، خطبه 3). همچنین فرمودند: ادراک هر کسی از خدا تنها به اندازه ی آن مرتبه از ظهور اسمائی حق تعالی است که خود آن شخص در حقیقت مظهر آن مرتبه از ظهور است.
بر این اساس ، آنکه در مرتبه ی پایین وجود است هیچگاه قادر نیست مرتبه ی بالاتر را به حقیقت ادراک نماید. لذا نه زنازاده ی مومن آرزوی بهشت حلال زاده های مومن را دارد و نه مومنان عادی آرزوی مقام مومنان برتر از خود را دارند و نه مومنان خاصّ در حسرت مقام انبیاء هستند و نه انبیاء تمنّای مقام چهارده معصوم را دارند. امّا اهل جهنّم آرزومند مقام زنازاده ی مومن و بلکه بهشت حیوانات هستند و البته برخی هم در حسرت بهشت معروفند ؛ چرا که اینان به آنچه اقتضای رتبه ی وجودی آنها بود نرسیده اند ؛ از اینرو در حسرت آن می سوزند ؛ امّا زنازاده ی مومنی که به اوج مرتبه ی وجودی خود رسیده خود را بهشت می بیند ؛ کما اینکه موجودات جهنّم که جزء عذابهای جهنّم می باشند هیچگاه تمنّای غیر جهنّم را نمی کنند ، چون رتبه ی وجودی آنها متناسب با جهنّم است. لذا جهنّم برای موذیّات جهنّم عین بهشت است. درلطیفه ی حکیمانه ای گفته اند: دو مگس تصادم نمودند ، یکی بی هوش شده در میان زباله ها افتاد ؛ چون به هوش آمد خیال کرد وارد بهشت شده ، لذا گفت: خدایا تو که با گناهکاری چون من چنین کرم کنی با اهل کرم چه ها کنی؟! از همین روست که برخی از اولیای الهی مراتب عادی بهشت را هم برای خود جهنّم یافته از آن به خدا پناهنده می شوند.

maajnon;344048 نوشت:
خوب منم دارم میگم چرا باید اکثری افراد زنا زاده در معرض فریب شیطان باشند و گناهی نابخشودنی مثل دشمنی با اهل بیت داشته باشند ؟

اینکه زنازاده از نظر وجودی دچار کمبود و میل او به معصیت افزونتر می باشد ناشی از نظام علّی و معلولی عالم است
پس همانگونه که در نظام خلقت ، آتش علّت سوزاندن و سمّ موجب هلاکت است ، زنا هم موجب پدید آمدن بشری است با روح ضعیف و متمایل به گناه .

باید توجّه داشت که خدا کسی را حرمزاده یا حلال زاده نمی کند ؛ خدا فقط به هر موجودی که امکان وجود داشته باشد وجود را افاضه می کند. کار خدا تنها و تنها وجود دادن است ؛ همانگونه که کار خورشید نور دادن است. نور خورشید وقتی از شیشه ی قرمز عبور می نماید قرمز می شود و هنگامی که از شیشه ی آبی عبور می کند آبی می شود. در این مثال ، اصل نور آبی و قرمز (نور بودن آنها ) هر دو کار خورشید است و شیشه به هیچ وجه ایجاد نور نمی کند ؛ ولی آبی و قرمز شدن آن نور ، منتسب به شیشه است نه خورشید. نور سفید خورشید یک نور تمام و کمال است که همه ی نورها را در خود دارد ، ولی شیشه ی قرمز و آبی تنها بخشی از آن را از خود عبور می دهند. به همین نحو کار خدا هم تنها وجود دادن است ؛ وقتی تخمک زن و اسپرم مرد به هم رسیدند خدا وجود بشری را افاضه می کند چه آن تخمک و اسپرم از راه حرام گرد هم آمده باشند یا از راه حلال. وجود دهنده در هر دو فرض ، فقط و فقط وجود دهنده است و آنچه عنوان حرامزاده و حلال زاده بودن را موجب می شود والدین هستند نه خدا که وجود دهنده است. همینطور وقتی کسی دیگری را بی دلیل می کشد ، میراننده خداست کما اینکه اگر همان فرد کشنده ، همان شخص کشته شده را از باب قصاص می کشت باز میراننده خدا بود ؛ یعنی نسبت هر دو کار برای خدا یکسان است ؛ امّا در فرض اوّل ، شخص کشنده ، قاتل نامیده و در فرض دوم قصاص کننده گفته می شود ولی هیچکدام از این عناوین به خدا نسبت داده نمی شوند و خدا در هر دو فرض ، فقط میراننده و قبض کننده ی روح است. کما اینکه وقتی فرزندی به دنیا می آید ، مرد ، پدر می شود و زن مادر ؛ امّا خدا نه پدر است و نه مادر بلکه خدا تنها خالق (وجود دهنده) است. همچنین مادر ، فرزند را می زاید ولی کار خدا زاییدن نیست بلکه تنها وجود دادن است. لذا خدا نه کسی را حرامزاده می کند نه حلال زاده ، نه مسلمان زاده می کند و نه کافر زاده ؛ بلکه هر چه امکان وجود داشته باشد خدا به او وجود می دهد و وجود دادن در هر حال خیر و خوب است اگر چه آن وجود نسبت به امثال خود ضعیف باشد.

اگر بنا بود که خدا به قابلیّتهای ضعیف وجود ندهد در آن صورت این امر منحصر در زنازاده نمی شد بلکه هیچ جمادی وجود نمی یافت ؛ چون هر جمادی ضعیفتر از گیاهان است. همچنین گیاه نیز نباید تحقّق می یافت چون ضعیفتر از حیوان است ؛ حیوان نیز نباید وجود می یافت چون پایین تر از انسان است. همچنین جز رسول اکرم (ص) هیچ انسان دیگری نباید خلق می شد چون رتبه ی وجودی هیچ موجودی به پای رتبه ی وجودی آن قلّه نشین عالم هستی نمی رسد.

اینکه انگاشته می شود پایین بودن رتبه ی وجودی زنازاده نوعی ظلم در حقّ آنان است مبتنی بر این پندار مشهور ولی نادرست است که خدا همه را برابر آفریده است. لذا پرسیده می شود: چرا خدا این افراد را در رتبه ی پایین تری آفرید؟! در حالی که اصل این پندار مخدوش است و موجودات در اصل خلقتشان برابر آفریده نمی شوند ؛ بلی فیض خدا بر همگان یکسان می تابد همانگونه که آفتاب بر موجودات واقع در یک محوّطه ، یکنواخت می تابد ، امّا فیض یابی و فیض گیری موجودات یکسان نیست ، بلکه هر موجودی به اندازه ی خود فیض می گیرد.

maajnon;344063 نوشت:
من با این احادیث چگونه باید تردید تو ذهنم نباشه ؟ خواندین پیامبر اکرم فرموده هرگز به رستگاری نخواهد رسید و فرموده زنا کار خواهد شد او این اطمینان را به ما داده .... ؟ خواهشاً جوابتون قانع کننده باشه...

به رنگ هایی که جفت کردم خیلی دقت کن!
وقتی میری با یک دختر ازدواج کنی اول میری آزمایش میدی درسته؟
اگر جواب آزمایشتون با هم جور در نیاد یعنی بچتون صد درصد معلول میشه درسته؟
وقتی دکتر با دلایل علمی بهت اطمینان میده که بچتون معلول میشه تو توی ذهنت نسبت به خدا دچار تردید میشی و به عدالت خدا شک میکنی؟؟؟؟

برادر من پیامبر مثل همین دکتر داره بهت میگه اگر این کار رو بکنید بچتون اینجوری میشه! این به خاطر نظم و نظام این جهان است و به عدالت خدا ربطی نداره!
نوی اون متن این همه توضیح داده که همش علت داره !
خواهش میکنم برگرد کامل بخون برادر!
خدافظ!

(در ضمن اون متن نوشته های من نیست که از من تشکر کردی! من فقط برات سرچ کردم و کپی کردم لینکش رو هم گذاشتم)

maajnon;344063 نوشت:

رسول اکرم(ص) فرمودند:قسم به آن کسی که جان محمد(ص) در دست اوست، اگر مردی با همسر خود همبستر شود در حالی که کودکی در آن اتاق بیدار باشد و عمل آمیزش آن‌ها را ببیند و سخن آن‌ها را بشنود هرگز این کودک به رستگاری نخواهد رسید؛ اگر پسر باشد مرد زنا کار و اگر دختر باشد زن زنا کار می‌شود.

من با این احادیث چگونه باید تردید تو ذهنم نباشه ؟ خواندین پیامبر اکرم فرموده هرگز به رستگاری نخواهد رسید و فرموده زنا کار خواهد شد او این اطمینان را به ما داده .... ؟ خواهشاً جوابتون قانع کننده باشه...

سوال ؟
این فرزند که الان بی گناه داره چیزی مشاهده می کنه و.... تو ذهنش همچین چیزهایی شکل می گیره و حدیث پیامبر هم هست زناکار میشه
بعد این گناه زناکاری چطوری میشه ؟؟؟ فرقش با آن کسی که همچین شرایطی نداشته و زناکارشده چیه ؟؟؟ مجازات جفتشون که مثل هم هست !!!!!!!پس چیزی بینشون فرقی نمی کنه ؟؟؟؟

متن جالبیه نمیدونم چرا هیچکی حوصله نداره بخونش!

m@hsa66;344104 نوشت:
سوال ؟ این فرزند که الان بی گناه داره چیزی مشاهده می کنه و.... تو ذهنش همچین چیزهایی شکل می گیره و حدیث پیامبر هم هست زناکار میشه بعد این گناه زناکاری چطوری میشه ؟؟؟ فرقش با آن کسی که همچین شرایطی نداشته و زناکارشده چیه ؟؟؟ مجازات جفتشون که مثل هم هست !!!!!!!پس چیزی بینشون فرقی نمی کنه ؟؟؟؟

جواب شما هم در متن هست:

د. قاعده کلّی در قضاوت اخروی خداوند متعال
مطلب دیگر اینکه عنواینی چون پدر ، مادر ، فرزند ، احکام خاصّ همین دنیا می باشند و عناوینی چون حرامزاده و حلال زاده ، نه تنها احکام این دنیا بلکه احکام خاصّ انسان مکلّف هستند و در خارج از نظام تشریع معنا ندارند. لذا در آخرت نیز ، که دار تشریع و تکلیف نیست ، این عناوین برداشته می شوند و بر اساس این عناوین کسی مورد مؤاخذه قرار نمی گیرد. « فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ ـ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ـ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ الَّذينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ في‏ جَهَنَّمَ خالِدُونَ. ــــــ پس آن‏گاه كه در صور دميده شود، ديگر آن روز ميانشان نسبت خويشاوندى وجود ندارد و از حال يكديگر نمى‏پرسند. پس هر كه ميزان اعمالش سنگين باشد، آنها حقّاً رستگاران‏اند و هر كه ميزان اعمالش سبك باشد، آنان كسانى‏اند كه به خويشتن زيان زده‏اند و هميشه در جهنم مى‏مانند.» ( مومنون : 101 ـ 103)

بنا بر این حرامزاده یا حلال زاده بودن و امثال آن برای خدا و قضاوت او معنی ندارند ؛ خدا در قضاوت اخروی خود ، تنها چیزی را که ملاک قرار می دهد حاصل دست خود افراد است نسبت به توان و رتبه ی وجودی آنها.

لذا فرمود: « لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت‏. ــــــ خداوند هيچ كس را، جز به اندازه ی توانايي وجودیش ، تكليف نمى‏كند. (انسان،) هر كار(نيكى) را انجام دهد، براى خود انجام داده؛ و هر كار(بدى) كند، به زيان خود كرده است‏ »(البقرة:286).

در قضاوت اخروی خداوند متعال اصل کلّی و قاعده ی شک ناپذیر و محکم همان است که خداوند متعال در آیات 39 تا 41 سوره مبارکه النّجم بیان فرمود که: « أَلاَّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ ـ وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏ ـ وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى‏ ـ ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى ــــــ كه هيچ كس بار گناه ديگرى را بر دوش نمى‏گيرد ؛ و اينكه براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست ؛ و اينكه تلاش او به زودى ديده مى‏شود. سپس به او جزاى تامّ و تمام داده خواهد شد.»

طبق براهین قاطع عقلی شکی در این نیست که خداوند متعال عادل است و ظلم که امر عدمی و صفت نقص است به ساحت کمال مطلق او راه ندارد ؛ پس محال است کسی را به خاطر کاری که نکرده است مجازات کند ؛ لذا عذاب فقط در مقابل گناه اختیاری است و بس ؛ و در این حسابرسی خدا ذرّه ای در حقّ کسی اجحاف نمی کند. حساب خداوند علیم و خبیر در روز قیامت چنان دقیق است که تمام عوامل را در انجام عمل خوب و بد یک فرد در نظر می گیرد و هیچ عاملی را فروگذار نمی کند ؛ و تأثیر کارهای گذشتگان را تا هزاران نسل نیز محاسبه می کند ؛ و زمینه های بروز یک رفتار را از خود شخص تا حضرت آدم (ع) لحاظ می نماید و آنگاه قضاوت عادلانه می کند ؛ و البته فضل و رحمت او بر عدلش غالب است ؛ لذا از بسیاری از آنچه به ضرر بنده است چشم پوشی می کند و با بندگان به رحمت رفتار می نماید . بر این اساس مثلا اگر کسی هزار سال پیش کاری کرده است که الان باعث گمراهی یک عدّه شده است ؛ او در گناه اینها شریک است ؛ یا اگر کسی در اثر تأثیر اعمال دیگران ، به صورت ناخودآگاه گرایش بیشتری به گناه پیدا کرده است ؛ خداوند متعال به هنگام حسابرسی اثر این عامل را در نظر گرفته در مجازات او تخفیف می دهد.
بنا بر این ، اوّلاً خدا کسی را به خاطر زنازاده بودن مجازات نمی کند و ثانیاً اگر زنازاده بودن شخص ، در ارتکاب معاصی حقیقتاً نقش داشته باشد یقیناً خداوند عادل این تأثیر را در مجازات خود لحاظ می نماید ، « وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً ــــ و به قدر رشته ی شكاف هسته ی خرمايى به آنان ستم نمى‏شود.» (الإسراء:71)

نقل قول:
سوال ؟
این فرزند که الان بی گناه داره چیزی مشاهده می کنه و.... تو ذهنش همچین چیزهایی شکل می گیره و حدیث پیامبر هم هست زناکار میشه
بعد این گناه زناکاری چطوری میشه ؟؟؟ فرقش با آن کسی که همچین شرایطی نداشته و زناکارشده چیه ؟؟؟ مجازات جفتشون که مثل هم هست !!!!!!!پس چیزی بینشون فرقی نمی کنه ؟؟؟؟

سلام خدمت شما و سایر دوستان ...
این مساله عدل خدا تقریبا یه 6 ... سالی ذهن منو به خودش درگیر کرده ... پیشنهاد بهتون میکنم سراغ این مساله نرین و خیلی زود خودتون رو از یه پرتگاه نجات بدین ... اگر بخواین به این مساله عدل الهی فکر کنین ... اتفاقی که بدون تردید براتون میوفته ... فرصت ها ... امکانات ... خودتون رو نمیبینید ... و فقط مال دیگران رو میبینید ... و کم کم اون ها رو هم از دست میدین ... این مساله عدل خدا به ناکجا آباد ختم میشه ... از من گفتن بود ...

آدما چند جور باهاش برخورد میکنن ...
1- بی خیالش میشن و قبول میکنن خدا عادل هست و از کنارش رد میشن ...
2- اعتقاد دارن که خدا میتونه تو اون دنیا عدالت رو اجرا کنه ... حالا شرایط هر چی میخواد باشه ...
3- به خدا اعتماد میکنن و از دنده عشق به خدا وارد میشن و میگن ... هر چه از او رسد نیکوست ...
4- صبح تا شب مغزشون درگیر عدل خدا میمونه و هی با خودشون میگن چرا فلانی چرا بهمانی ...

تجربه من ...
زودتر یه جوری حلش کن و مساله رو ختم به خیرش کن ... و گرنه اجنه ای تو روحت ساکن میشه که هی فکرت رو درگیر موضوع میکنه ...

باسلام خدمت دوستان

همانطورکه دوستان فرمودندزنازاده گناهی مرتکب نده

این که دربعضی روایات حرامزاده رافرزندشیطان معرفی کرده اندبه این علت است که

بسیاری ازافرادخبیث تاریخ حرامزاده بودند

وبه همین جهت درروایات فرزندان شیطان نامیده شدند

من فکرمی کنم برای ازبین رفتن شکهایتان بهتره به ا بشید

هرشکی مقدمه یقینه پس اگردنبال جواب منطق باشدحتمابهش دست پیدامی کنید.

خیلی ازکارهای خداوندازنظرماعادلانه نیست چون ماعلتش رونمی دونیم

نقل قول:

هرشکی مقدمه یقینه پس اگردنبال جواب منطق باشدحتمابهش دست پیدامی کنید.

خیلی ازکارهای خداوندازنظرماعادلانه نیست چون ماعلتش رونمی دونیم

سلام خدمت شما بزرگوار ...
من مدت زمان زیادی رو صرف اثبات عدالت خدا کردم و نهایت چیزی که بهش رسیدم این هست که ... قابل اثبات برای ما نیست ... این تجربه شخصی من بوده ...

چرا خدا یکی رو کور میافریند و یکی را بینا ...
جرا خدا موجودی را شیر خلق میکند و موجودی را حمار ...

نتیجه ای که پس از خواندن چندین کتاب بهش رسیدم این بود که خدا دوست داره ... دوست داره شیر داته باشه و دوست داره حمار داشته باشه ...
باید یکی رفتگر باشه ... و یکی دکتر ....
باید موجودیتی زمین باشد و موجودیتی هوا ...
باید موجودیتی آب باشد و موجودیتی آتش ...
وا اگر اینگونه نبود دنیایی بوجود نمی آمد ...

حال سوال این است که این تفاوت ها آیا با اصل عدالت خدا در تناقض است یا خیر ...

چیزی که من بهش رسیدم این هست که باید موجودیت خودم رو قبول کنم ... اگر شیر هستم یا حمار ... این موجودیت من است و نباید دنبال دلیلش باشم و هیچ دلیلی هم برای این مساله وجود ندارد . خداوند دوست دارد آب داشته باشد و آتش ...

و نیز قایل به این مطلب هستم که اگر من شیر هستم یا حمار ... نهایتش میتوانم به اوج امکان وجودی خودم برسم ... من نهایتا میتوانم شیر خوبی باشم یا حمار خوبی ولی نمیتوانم خودم را تبدیل به چیزی بکنم که خدا آن امکان را برای من قرار نداده است .

مثلا اگر من حمار باشم نهایتا میتوانم جمار خوبی باشم ... هیچگاه به درجه شیر بودن نمیرسم ...

اگر شما به جای دیگری رسیدید خوشحال میشوم نظر شما را بدانم .

با سلام

بحث عمیق ودقیقی است که از عدالت خدا شروع شد وبه زنازادگان رسید ! سالها بحث کردیم وگفتیم که موضوع عدالت آن چیزی نیست که ما فکر میکنیم ودوست داریم بلکه هر آنچه خدای متعال کند عین عدالت است چه بخواهیم وچه دوست نداشته باشیم ! اسلام یعنی تسلیم .

تقریبا خانم فاطمه محمدی به جواب نزدیک شده اند منتها همه افراد باید بدانند که فقط دعا میتواند سرنوشت را عوض کند همچنانکه در ماه مبارک رمضان بخصوص شبهای دهه آخر از خدامیخواهیم که اسم ما را در زمره سعداء بنویسد .

اما در مورد شرک شیطان و اینکه اکثریت مردم به نوعی شریک شیطان هستند مطالبی جمع کرده ام :

قال الله تعالی : وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِوَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا {الإسراء/64}

با آواز خود هر چه توانستى از ايشان بفريبى بفريب و از مدارج كمال پائين بياور و تا آنجا كه مى توانى لشگر سوار و پياده ات را بر سرشان بتازان و احاطه شان كن و در اموال و اولادشان شركت كن و وعده هاى دروغيشان بده ، آرى شيطان چيزى جز دروغ و فريب وعده شان نمى دهد .

چرا بعضي ادمها ميل و علاقه به شر وبدي دارند و بقول معروف به هيچ صراطي مستقيم نميشوند و قبول سخن حق نمیکنند؟!

خداي متعال پس از خلقت حضرت ادم و حوا عليهما السلام بنابر روايات همسران هابيل وقابيل را از حور وجن قرار داد وبا توجه به اينكه جن و شيطان از جنس هم هستند واكثرا مظهر شرارت وخشم وشهوت ، پس افرادي كه ميل به فساد دارند رگه هايي از شيطان را در ذات خود دارند ، حد اكثراين ‍ژن نيز در كسانيكه شرك کامل شيطان هستند وبه اصطلاح حرامزاده یا دورگه کامل هستند ظهور مي يابد و ايشان مثلا گفته شده كه مبغض اهل بيت عليهم السلام هستند و جهنمی و ....

أخبرنى علي بن حاتم قال: حدثنا أبوعبدالله بن ثابت قال: حدثنا عبدالله بن احمد، عن القاسم بن عروة، عن بريد بن معاوية العجلي، عن أبى جعفر عليه السلام قال: ان الله عزوجل أنزل حوراء من الجنة إلى آدم فزوجها أحد إبنيه، وتزوج الآخر إلى الجن فولدتا جميعا فماكان من الناس من جمال وحسن خلق فهو من الحوراء، وماكان فيهم من سوء الخلق فمن بنت الجان، وانكرأن يكون زوج بنيه من بناته.الفقيه و علل الشرايع صدوق
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند: «ازبرای آدم چهار پسر متولد شد، پس خدا به ایشان چهار نفر از حور العین فرستاد، پس هریك از ایشان را به یكی از پسرهای خود داد، و چون فرزندان از ایشان به دنیا آمد خداآن حوریان را به آسمان برد، و به این چهار نفر، چهار نفر از جن تزویج كرد و نسل ازایشان به هم رسید، پس هر حملی كه در مردم هست از آدم هست، و هر حسن و جمالی كه هستاز حور العین است، و هر بدصورتی و بدخلقی كه هست از جن است. در روایتی دیگر از امامصادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است كه: «... هنگامیكه قابیل به سن بلوغ رسید بادختركی از جنس جنیان به نام«جهانه» ازدواج نمود، بعد از آن خداوند هابیل را به آدمبخشید و او با حوریه ای بهشتی به نام«نزله» وصلت نمود».
العياشي: عن أبي بكر الحضرمي، عن أبي جعفر عليه السلام قال: إن آدم ولد
له أربعة ذكور، فأهبط الله إليهم أربعة من الحور العين، فزوج كل واحد منهم واحدة
فتوالدوا، ثم إن الله رفعهن، وزج هؤلاء الأربعة أربعة من الجن فصار النسل فيهم، فما
كان من حلم فمن آدم، وما كان من جمال فمن قبل الحور العين، وما كان من قبح أو سوء
خلق فمن الجن

(ابو بکر حضرمی) از امام باقر (ع) اینگونه روایت می کند: هنگامیکه فرزندان ذکور آدم به 4 تن رسیدند خداوند 4 نفر از حوریان بهشتی را برای ازدواج با آنها و توالد نسل به زمین فرستاد سپس این گروه را به آسمانها فراخواند و در نوبت دیگر آنها را به ازدواج گروهی از اهل جن در آورد. در نتیجه آنچه از حلم و بردباری در روی زمین است از قبل آدم و آنچه زیبایی است از جانب حوراست همچنین تمام زشتیها و سوءاخلاق از طایفه جن نشأت می گیرد.

البته که نسبتا نه مطلق .

الكافي: عن محمد بن يحيى عن أحمد بن
محمد عن الحسين بن سعيد عن صفوان بن يحيى عن خالد بن إسماعيل عن رجل من أصحابنا من
أهل الجبل عن أبي جعفر عليه السلام قال: ذكرت المجوس وإنهم يقولون: نكاح كنكاح ولد
آدم، وأنهم يحاجون بذلك، فقال: أما إنهم لا يحاجونكم به، لما أدرك هبة الله قال
آدم: يا رب زوج هبة الله، فأهبط الله له حوراء فولدت أربعة غلمة، ثم رفعها الله.
فلما أدرك ولد هبة الله قال: يا رب زوج ولد هبة الله، فأوحى الله إليه أن يخطب إلى
رجل من الجن وكان مسلما أربع بنات له على ولد هبة الله، فزوجهن

فما كان من جمال وحلم فمن قبل الحوراء والنبوة، وما كان من سفه أو حدة فمن الجن
زيبايي و حلم از حور و ناداني وبدی و تيزي از جن است .

صحيفة الرضا (عليه السلام): بإسناده إلى الحسين بن علي (عليهما السلام)، قال: " جاء رجل إلى الحسن بن علي (عليهما السلام)، فقال: " حق ما يقول الناس أن آدم زوج هذه البنت من هذا الابن ؟ فقال: حاشا الله، كان لآدم (عليه السلام) ابنان، وهو شيث و عبد الله، فأخرج الله لشيث حوراء من الجنة، وأخرج لعبد الله امرأة من الجن، فولد لهذا وولد لذاك، فما كان من حسن وجمال فمن ولد الحوراء، وما كان من قبح وبذاء فمن ولد الجنية ".

كتاب المحتضر
للحسن بن سليمان نقلا " من كتاب الشفاء والجلاء بإسناده عن معاوية بن عمار قال:
سألت أبا عبد الله عليه السلام عن آدم أبي البشر أكان زوج ابنته من ابنه ؟ فقال:
معاذ الله، والله لو فعل ذلك آدم عليه السلام لما رغب عنه رسول الله صلى الله عليه
وآله وما كان آدم إلا على دين رسول الله صلى الله عليه وآله، فقلت: وهذا الخلق من
ولد من هم ولم يكن إلا آدم وحواء ؟ لأن الله تعالى يقول: " يا أيها الناس اتقوا
ربكم الذي خلقكم من نفس واحدة وخلق منها زوجها وبث منهما رجالا " كثيرا " ونساء "
فأخبرنا أن هذا الخلق من آدم وحواء عليهما السلام فقال عليه السلام: صدق الله وبلغت
رسله وأنا على ذلك من الشاهدين، فقلت: ففسر لي يا ابن رسول الله، فقال: إن الله
تبارك وتعالى لما أهبط آدم وحواء إلى الأرض وجمع بينهما ولدت حواء بنتا " فسماها
عناقا "، فكانت أول من بغى على وجه الأرض فسلط الله عليها ذئبا "

كالفيل ونسرا كالحمار فقتلاها، ثم ولد له أثر عناق قابيل بن آدم، فلما أدرك قابيل
ما يدرك الرجل أظهر الله عزوجل جنية من ولد الجان يقال لها جهانة في صورة
إنسية، فلما رآها قابيل ومقها فأوحى الله إلى آدم: أن زوج جهانة من قابيل فزوجها من
قابيل، ثم ولد لآدم هابيل فلما أدرك هابيل ما يدرك الرجل أهبط الله إلى آدم
حوراء واسمها ترك الحوراء، فلما رآها هابيل ومقها فأوحى الله إلى آدم. أن زوج
تركا " من هابيل ففعل ذلك، فكانت ترك الحوراء زوجة هابيل بن آدم، ثم أوحى
الله عزوجل إلى آدم: سبق علمي أن لا أترك الأرض من عالم يعرف به ديني وأن اخرج ذلك
من ذريتك فانظر إلى اسمي الأعظم وإلى ميراث النبوة وما علمتك من الأسماء كلها وما
يحتاج إليه الخلق من الاثرة عني فادفعه إلى هابيل، قال: ففعل ذلك آدم بهابيل فلما
علم قابيل ذلك من فعل آدم غضب فأتى آدم فقال له: يا أبه ألست أكبر من أخي و أحق بما
فعلت به ؟ فقال آدم: يا بني إنما الأمر بيد الله يؤتيه من يشاء، وإن كنت أكبر ولدي
فإن الله خصه بما لم يزل له أهلا "، فإن كنت تعلم أنه خلاف ما قلت ولم تصدقني فقربا
قربانا " فأيكما قبل قربانه فهو أولى بالفضل من صاحبه، قال: وكان القربان في ذلك
الوقت تنزل نار فتأكله، فخرجا فقربا قربانا " كما ذكر الله في كتابه: " واتل عليهم
نبأ ابني آدم بالحق إذ قربا قربانا " فتقبل من أحدهما ولم يتقبل من الآخر " قال:
وكان قابيل صاحب زرع فقرب قمحا " نسيا " رديئا "، وكان هابيل صاحب غنم فقرب
كبشا سمينا من خيار غنمه، فأكلت النار قربان هابيل ولم تأكل قربان قابيل، فأتاه
إبليس لعنه الله فقال: يا قابيل إن هذا الأمر الذي أنت فيه ليس بشئ لأنه إنما أنت
وأخوك، فلو ولد لكما ولد وكثر نسلكما افتخر نسله على نسلك بما خصه به أبوك، ولقبول
النار قربانه وتركها قربانك، وإنك إن قتلته لم يجد أبوك بدا " من أن يخصك بما دفعه
إليه، قال: فوثب قابيل إلى هابيل فقتله.

قال: وقال الصادق جعفر بن محمد (عليهما السلام): من لم يبال ما قال وما قيل فيه فهو شرك شيطان، ومن لم يبال أن يراه الناس نسيا فهو شرك شيطان، ومن اعتاب أخاه المؤمن من غير ترة بينهما فهو شرك شيطان، ومن شغف بمحبة الحرام وشهوة الزنا فهو شرك شيطان، ثم قال (عليه السلام): إن لولد الزنا علامات: أحدها بغضنا أهل البيت، وثانيها أن يحن إلى الحرام الذي خلق منه، وثالثها الاستخفاف بالدين ورابعها سوء المحضر للناس، ولا يسيء محضر اخوانه إلا من ولد على غير فراش أبيه أو حملت به أمه في حيضها.

امام صادق عليه السلام فرمودند: كسى كه باكى ندارد كه چه مى گويد و چه درباره اشگفته مى شود چنين كسى شريك شيطان است و كسى كه باكى نداشته باشد كه مردم او را بىارزش و بى مقدار بدانند شريك شيطان است و كسى كه بدون اينكه بين اينكه بين او وبرادر مومنش بدى و امر ناپسندى باشد غيبت او را كند چنين كسى شريك شيطان است و كسىكه دلباخته و شيفته محبت حرام و شهوت زنا شود چنين كسى شريك شيطان است - سپس فرمود: - براى كسى كه از راه زنا متولد شده است نشانه هايى هست : يكى از آنها اينكه دشمنما اهل بيت است و دوم اينكه به سوى همان عمل حرامى كه از ان زاده شده است (يعنىزنا) اشتياق و ميل دارد و سوم اينكه دين را سبك مى شمرد و چهارم اينكه حضور او براىمردمان بد و ناپسند است و كسى حضورش مايه ناخرسندى برادرانش نمى شود مگر اينكه برغير بستر پدرش (يعنى از راه زنا) متولد گشته باشد يا اينكه مادرش ‍ در حال حيض بهاو حامله شده باشد.

الكافي: باسناده عن عطية أبي العرام قال: ذكرت لأبي عبد الله
عليه السلام المنكوح من الرجال فقال: ليس يبلي الله بهذا البلاء أحدا وله فيه حاجة
ان في أدبارهم أرحاما منكوسة وحياء أدبارهم كحياء المرأة قد شرك فيهم ابن
لابليس يقال له: زوال فمن شرك فيه من الرجال كان منكوحا، ومن شارك فيه من النساء
كانت من الموارد العامل على هذا من الرجال إذا بلغ أربعين سنة لم يتركه الخبر.

13- "زوال" مرحومکلینی از "عطیه ابی المعزام" روایت کرده که وی گفت: در خدمت حضرت صادق(ع) بودم و ازمردانی که دارای مرض "ابنه" بوده و هستند یاد کردم. حضرت فرمود:... "زوال" پسرابلیس با آنها مشارکت می کند و آنها مبتلا به آن مرض میشوندهمچنین زنان...

قال الإمام الصادق (عليه السلام) : إذا أتى أحدكم أهله فليذكر الله ، فإنّ من لم يذكر الله عند الجماع فكان منه ولد ، كان شرك الشيطان ، ويعرف ذلك بحبّنا وبغضنا

اي بسا ابليس ادم روي هست ... پس به هر دستي نبايد داد دست

البته كه اين به معني جبر نيست زيرا حتي حرامزادگان ميتوانند با دعا سرنوشت خود را تغيير دهند منتها با تلاش بيشتر.

maajnon;339162 نوشت:
اگر خداوند عادل هست پس چرا به فرزندانی که به صورت حرام زاده به دنیا می ایند میگوید فرزندان شیطان ؟ چرا آخر؟ درست اون فرد وقتی زنا انجام میدهد و بچه دار میشود گناه بزرگی انجام داده است و اون فرزند شوم است ( بر اساس روایات فرزند شیطان است یعنی یه جورایی بدی توی ذاتشونه) خوب اون فرزند یا بچه چه گناهی دارد که حرام زاده است؟ بقیه سوالاتم راجع به عدالت خداوند رو بعد از جواب این سوالات میپرسم ... مرسی

سلام
عنوان حرامزاده یک بار روانی و یک بار معنایی داره
آن بار روانی را که همان نگاه منفی است اگر کنار بگذارید
بهتر می توانید بار معنایی آنرا متوجه شوید
بار معنای این کلمه بیانگر یک ویژگی در نوع انعقاد نطفه این فرزند بیش نیست
و آن این است که نطفه او در حالی منعقد شد که پدر و مادرش بطور شرعی با هم علقه ازدواج نیافتند
از نظر شرع مقدس او یک فرزند ناقص الخلقه است
نه ناقص الخلقه در ویژگیهای ظاهری جسمی بلکه در ویژگیهای روحی روانی
همانطور که یک فرزند ناقص الخلقه جسمی از برخی توانایی ها محروم است
او هم از برخی توانمندیهای معنوی محروم است
حال برگردیم به گنهکار بودن یا نبودن او
برای ما باورمندان به معنویات در یک حرامزاده نقص بزرگی است لذا از علتش و گناهش می پرسیم اما برای خیلی ها نقصهای جسمانی مهم تر است لذا آنها هم می توانند از علت یا به اصطلاح گناه فرزند ناقص الخلقه سوال کنند که :
چه گناهی داشته با دستان ناقص متولد شده است ؟
جواب این است
توانمندیهای تکوینی افراد در تحت سنتهای تکوینی است و نمی توان آنرا به گناه و بی گناهی نسبت داد مثل اینکه کسی از موی مجعد بدش بیاد و بگوید من چه گناهی داشتم مویم مجعد شد
خوب قضیه اصلا قضیه گناه نیست
قضیه این است که تو از پدر و مادر خود به نحوی متولد شدی که موی مجعد وراثتا به تو رسید
این را به فرزند متولد شده از حرام هم باید تعمیم داد
تنها تفاوت در توانمندیهای درونی برای سیر معنوی است
که در این وادی اختلافات بسیار است
مثلا یک حلال زاده هم ممکن است از توانمندیهای ذهنی کمی برخوردار باشد که باعث عقب ماندگی معنویش می شود
خوب این ربطی به گناه ندارد
والله الموفق

asad;344101 نوشت:
کاملا واضح و مشخص است که متن را کامل نخوانده ای برادر من! شایدم اصلا نخوانده ای ! چون جواب همه ی سوالات داخل همون متن است!
شما که به تردید افتاده ای چطور حوصله ی یافتن جوابت را به اندازه ی خواندن یک متن دو صفحه ای ندارید؟

اول اینکه من تمام متن رو به طور کامل خونده بودم اما مبحثش یکم برام سنگین بود بد متوجه شده بودم و بعضی قسمت ها هنوز برام حل و فصل نشده .. دوم اینکه انقدر زود قضاوت نکنید که اصلا شما حاضر نیستین مطالب رو بخونید تا تردیدتون از بین بره .. بنده حتی بعضی از قسمت ها رو 3 یا 4 بار خوندم تا برای خودم تحلیل کنم فقط تورو خدا بعضی از جاهاشو اگه مشکل داشتم کمکم کنید

asad;344101 نوشت:
ج. آیا زنازادگان مومن از اینکه در جایی پایینتر از بهشت حلال زادگان پاداش داده می شوند ، معذّب و ناراحت نخواهند بود؟
در حکمت و عرفان اثبات شده که ادراک و علم از سنخ وجود است لذا درک و معرفت هر موجودی متناسب با رتبه ی وجودی اوست و هیچ موجودی حقیقتاً قادر نیست برتر از حیطه ی وجودی خود را ادراک نماید. لذا اهل حکمت گفته اند آنچه افراد عادی از مقامات باطنی انبیاء و اهل بیت (ع) ادراک می کنند ، حقیقت وجودی خودشان است که آیینه ی وجود انسان کامل جلوه نموده است. لذا معصوم (ع) در روایات متعدّدی خبر دادند که حقیقت وجودشان از تیررس ادراک افراد عادی خارج است. « ... يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ . ـــــ چون کوهم که سیلها از من جاری است و پرندگان را بر بلندای من توان پرواز نیست.» (نهج البلاغة ، خطبه 3). همچنین فرمودند: ادراک هر کسی از خدا تنها به اندازه ی آن مرتبه از ظهور اسمائی حق تعالی است که خود آن شخص در حقیقت مظهر آن مرتبه از ظهور است.
بر این اساس ، آنکه در مرتبه ی پایین وجود است هیچگاه قادر نیست مرتبه ی بالاتر را به حقیقت ادراک نماید. لذا نه زنازاده ی مومن آرزوی بهشت حلال زاده های مومن را دارد و نه مومنان عادی آرزوی مقام مومنان برتر از خود را دارند و نه مومنان خاصّ در حسرت مقام انبیاء هستند و نه انبیاء تمنّای مقام چهارده معصوم را دارند. امّا اهل جهنّم آرزومند مقام زنازاده ی مومن و بلکه بهشت حیوانات هستند و البته برخی هم در حسرت بهشت معروفند ؛ چرا که اینان به آنچه اقتضای رتبه ی وجودی آنها بود نرسیده اند ؛ از اینرو در حسرت آن می سوزند ؛ امّا زنازاده ی مومنی که به اوج مرتبه ی وجودی خود رسیده خود را بهشت می بیند ؛ کما اینکه موجودات جهنّم که جزء عذابهای جهنّم می باشند هیچگاه تمنّای غیر جهنّم را نمی کنند ، چون رتبه ی وجودی آنها متناسب با جهنّم است. لذا جهنّم برای موذیّات جهنّم عین بهشت است. درلطیفه ی حکیمانه ای گفته اند: دو مگس تصادم نمودند ، یکی بی هوش شده در میان زباله ها افتاد ؛ چون به هوش آمد خیال کرد وارد بهشت شده ، لذا گفت: خدایا تو که با گناهکاری چون من چنین کرم کنی با اهل کرم چه ها کنی؟! از همین روست که برخی از اولیای الهی مراتب عادی بهشت را هم برای خود جهنّم یافته از آن به خدا پناهنده می شوند.


من ار این قسمت چیزی که فهمیدم اینه که :بهشت زنازادگان با بهشت معروف فرق میکنه و اون ها کاملا جدا از مومنان یا افراد عادی زندگی میکنند .. اونها اصلا بهشت افراد عادی را درک نمیکنند بهشتی جدا و مخصوص خود دارند[=Calibri] ....
آیا درست بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

asad;344101 نوشت:
اینکه زنازاده از نظر وجودی دچار کمبود و میل او به معصیت افزونتر می باشد ناشی از نظام علّی و معلولی عالم است
پس همانگونه که در نظام خلقت ، آتش علّت سوزاندن و سمّ موجب هلاکت است ، زنا هم موجب پدید آمدن بشری است با روح ضعیف و متمایل به گناه .

باید توجّه داشت که خدا کسی را حرمزاده یا حلال زاده نمی کند ؛ خدا فقط به هر موجودی که امکان وجود داشته باشد وجود را افاضه می کند. کار خدا تنها و تنها وجود دادن است ؛ همانگونه که کار خورشید نور دادن است. نور خورشید وقتی از شیشه ی قرمز عبور می نماید قرمز می شود و هنگامی که از شیشه ی آبی عبور می کند آبی می شود. در این مثال ، اصل نور آبی و قرمز (نور بودن آنها ) هر دو کار خورشید است و شیشه به هیچ وجه ایجاد نور نمی کند ؛ ولی آبی و قرمز شدن آن نور ، منتسب به شیشه است نه خورشید. نور سفید خورشید یک نور تمام و کمال است که همه ی نورها را در خود دارد ، ولی شیشه ی قرمز و آبی تنها بخشی از آن را از خود عبور می دهند. به همین نحو کار خدا هم تنها وجود دادن است ؛ وقتی تخمک زن و اسپرم مرد به هم رسیدند خدا وجود بشری را افاضه می کند چه آن تخمک و اسپرم از راه حرام گرد هم آمده باشند یا از راه حلال. وجود دهنده در هر دو فرض ، فقط و فقط وجود دهنده است و آنچه عنوان حرامزاده و حلال زاده بودن را موجب می شود والدین هستند نه خدا که وجود دهنده است. همینطور وقتی کسی دیگری را بی دلیل می کشد ، میراننده خداست کما اینکه اگر همان فرد کشنده ، همان شخص کشته شده را از باب قصاص می کشت باز میراننده خدا بود ؛ یعنی نسبت هر دو کار برای خدا یکسان است ؛ امّا در فرض اوّل ، شخص کشنده ، قاتل نامیده و در فرض دوم قصاص کننده گفته می شود ولی هیچکدام از این عناوین به خدا نسبت داده نمی شوند و خدا در هر دو فرض ، فقط میراننده و قبض کننده ی روح است. کما اینکه وقتی فرزندی به دنیا می آید ، مرد ، پدر می شود و زن مادر ؛ امّا خدا نه پدر است و نه مادر بلکه خدا تنها خالق (وجود دهنده) است. همچنین مادر ، فرزند را می زاید ولی کار خدا زاییدن نیست بلکه تنها وجود دادن است. لذا خدا نه کسی را حرامزاده می کند نه حلال زاده ، نه مسلمان زاده می کند و نه کافر زاده ؛ بلکه هر چه امکان وجود داشته باشد خدا به او وجود می دهد و وجود دادن در هر حال خیر و خوب است اگر چه آن وجود نسبت به امثال خود ضعیف باشد.

اگر بنا بود که خدا به قابلیّتهای ضعیف وجود ندهد در آن صورت این امر منحصر در زنازاده نمی شد بلکه هیچ جمادی وجود نمی یافت ؛ چون هر جمادی ضعیفتر از گیاهان است. همچنین گیاه نیز نباید تحقّق می یافت چون ضعیفتر از حیوان است ؛ حیوان نیز نباید وجود می یافت چون پایین تر از انسان است. همچنین جز رسول اکرم (ص) هیچ انسان دیگری نباید خلق می شد چون رتبه ی وجودی هیچ موجودی به پای رتبه ی وجودی آن قلّه نشین عالم هستی نمی رسد.

اینکه انگاشته می شود پایین بودن رتبه ی وجودی زنازاده نوعی ظلم در حقّ آنان است مبتنی بر این پندار مشهور ولی نادرست است که خدا همه را برابر آفریده است. لذا پرسیده می شود: چرا خدا این افراد را در رتبه ی پایین تری آفرید؟! در حالی که اصل این پندار مخدوش است و موجودات در اصل خلقتشان برابر آفریده نمی شوند ؛ بلی فیض خدا بر همگان یکسان می تابد همانگونه که آفتاب بر موجودات واقع در یک محوّطه ، یکنواخت می تابد ، امّا فیض یابی و فیض گیری موجودات یکسان نیست ، بلکه هر موجودی به اندازه ی خود فیض می گیرد.


این قسمتم بدین گونه برای خودم تجذیه کردم[=Calibri] :
[=Book Antiqua]این دنیا همیشه علیت و معلولیت داشته است و همیشه هر اتفاقی می افتد بنا بر عاملی میباشد ... وجود حرام زاده یا کور و کر بنا بر دلایلی که خودمان میسازیم در این دنیا میباشد .. این ها را میدانم و بنده هم منکرش نشده بودم. میدانم فقط خداوند به چیزی که در این دنیا قراره زندگی کند روح میدهد میدانم فقط جان میدهد ... منظور من این بود که چرا این فرد باید بیشتر از یک فرد عادی در گناهان کبیره ی بسیار بزرگی که به هیچ عنوان بخشیده نمیشود شریک شود ؟ چرا به قول شما باید ذاتی شیطانی و روحی مریض و تمایل به گناه داشته باشد ؟ اخر این فرد اگر بخواهد بهشتی شود خیلی سخت است ... به نظرتان نباید بیشتر از افراد عادی با شیطان مبارزه کند ؟ ؟؟؟ جوابتان این بود که او از جنس ما نیست او جور دیگر حساب کتاب میشود درسته؟
[=Book Antiqua]

asad;344101 نوشت:
به رنگ هایی که جفت کردم خیلی دقت کن!
وقتی میری با یک دختر ازدواج کنی اول میری آزمایش میدی درسته؟
اگر جواب آزمایشتون با هم جور در نیاد یعنی بچتون صد درصد معلول میشه درسته؟
وقتی دکتر با دلایل علمی بهت اطمینان میده که بچتون معلول میشه تو توی ذهنت نسبت به خدا دچار تردید میشی و به عدالت خدا شک میکنی؟؟؟؟

برادر من پیامبر مثل همین دکتر داره بهت میگه اگر این کار رو بکنید بچتون اینجوری میشه! این به خاطر نظم و نظام این جهان است و به عدالت خدا ربطی نداره!
نوی اون متن این همه توضیح داده که همش علت داره !
خواهش میکنم برگرد کامل بخون برادر!
خدافظ!

(در ضمن اون متن نوشته های من نیست که از من تشکر کردی! من فقط برات سرچ کردم و کپی کردم لینکش رو هم گذاشتم)

شما درست میفرمایید پیامبرمثله دکتر ... اما اون دکتر میگوید فلان کار را انجام دهید بچتون معلول میشود و اگر هم گوش نکنند و این اتفاق برای اون بچه پیش بیاید یه دوره ایی کوتاه (دنیا) زندگی میکند پدر و مادر سختی میکشند بچه هم همینطور اما باز خداوند رحمان با اینکه پدر و مادر علتش بوده اند میگوید به خاطر سختی هایتان کلی از گناهانتان را میبخشم و اون بچه را نیز به علت معلولیت جایگاهی در اون دنیا فراتر از فرد سالم میدهد امااااااااا پیامبر سوگند خورده اگر پدر و مادر باهم نزدیکی کنند و بچه ببینه هرگز رستگار نمیشود( یعنی عاقبت به خیر نمیشود) و زنا کار میشود( یعنی مرتکب بدترین گناهان کبیره) .. فرقش با آقای دکتر رو متوجه شدین؟ اون حداقل پاداشی در آخرت دارد اما این عذاب و آتش در انتظارش هست ... اون هم فقط به خاطر اشتباه پدر و مادر .... این رو پیامبر به قطعیت و اطمینان گفته و قول داده است

FTMH_Mohammadi;344119 نوشت:
سلام خدمت شما و سایر دوستان ...
این مساله عدل خدا تقریبا یه 6 ... سالی ذهن منو به خودش درگیر کرده ... پیشنهاد بهتون میکنم سراغ این مساله نرین و خیلی زود خودتون رو از یه پرتگاه نجات بدین ... اگر بخواین به این مساله عدل الهی فکر کنین ... اتفاقی که بدون تردید براتون میوفته ... فرصت ها ... امکانات ... خودتون رو نمیبینید ... و فقط مال دیگران رو میبینید ... و کم کم اون ها رو هم از دست میدین ... این مساله عدل خدا به ناکجا آباد ختم میشه ... از من گفتن بود ...

آدما چند جور باهاش برخورد میکنن ...
1- بی خیالش میشن و قبول میکنن خدا عادل هست و از کنارش رد میشن ...
2- اعتقاد دارن که خدا میتونه تو اون دنیا عدالت رو اجرا کنه ... حالا شرایط هر چی میخواد باشه ...
3- به خدا اعتماد میکنن و از دنده عشق به خدا وارد میشن و میگن ... هر چه از او رسد نیکوست ...
4- صبح تا شب مغزشون درگیر عدل خدا میمونه و هی با خودشون میگن چرا فلانی چرا بهمانی ...

تجربه من ...
زودتر یه جوری حلش کن و مساله رو ختم به خیرش کن ... و گرنه اجنه ای تو روحت ساکن میشه که هی فکرت رو درگیر موضوع میکنه ...

اقای FTMH_Mohammadi عزیز ، اگر پست اول بنده رو میخونی این پیشنهادو به من نمیدادی این تردید ها باعث شد ایمان من ضعیف بشه . من یه آدم حذب اللهی بودم ( در خوانواده مذهبی بزرگ شده بودم ) تردید ها و افکاری در ذهنم ایجاد شد اما به دلیل اینکه میگفتن اصلا نباید پیگیر این تردید ها بشی و بری سراغش گناه میکنیو کافر میشیو از این حرفا ... باعث شد دست به یک کاری بزنم که تو عمرمم فکرشو نمیکردم ... شیطان تونست از تردید های من سواستفاده کنه تونست ایمان منو ضعیف کنه و منو به این منجلاب بکشه ... تورو خدا حواستون به شیطان باشهههههه از این تردید ها دوری نکنید برید و خودتون رو قانع کنید مثل من یک بار گرفتار نشید ..... من به خدا ایمان دارم ... عدالتش رو هم همینجور اما باید دلیل قانع کننده ایی توی ذهنم باشه که بزنم توی صورت شیطان ....

خیر البریه;344164 نوشت:
أخبرنى علي بن حاتم قال: حدثنا أبوعبدالله بن ثابت قال: حدثنا عبدالله بن احمد، عن القاسم بن عروة، عن بريد بن معاوية العجلي، عن أبى جعفر عليه السلام قال: ان الله عزوجل أنزل حوراء من الجنة إلى آدم فزوجها أحد إبنيه، وتزوج الآخر إلى الجن فولدتا جميعا فماكان من الناس من جمال وحسن خلق فهو من الحوراء، وماكان فيهم من سوء الخلق فمن بنت الجان، وانكرأن يكون زوج بنيه من بناته.الفقيه و علل الشرايع صدوق
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند: «ازبرای آدم چهار پسر متولد شد، پس خدا به ایشان چهار نفر از حور العین فرستاد، پس هریك از ایشان را به یكی از پسرهای خود داد، و چون فرزندان از ایشان به دنیا آمد خداآن حوریان را به آسمان برد، و به این چهار نفر، چهار نفر از جن تزویج كرد و نسل ازایشان به هم رسید، پس هر حملی كه در مردم هست از آدم هست، و هر حسن و جمالی كه هستاز حور العین است، و هر بدصورتی و بدخلقی كه هست از جن است. در روایتی دیگر از امامصادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است كه: «... هنگامیكه قابیل به سن بلوغ رسید بادختركی از جنس جنیان به نام«جهانه» ازدواج نمود، بعد از آن خداوند هابیل را به آدمبخشید و او با حوریه ای بهشتی به نام«نزله» وصلت نمود».

امام صادق عليه السلام فرمودند: كسى كه باكى ندارد كه چه مى گويد و چه درباره اشگفته مى شود چنين كسى شريك شيطان است و كسى كه باكى نداشته باشد كه مردم او را بىارزش و بى مقدار بدانند شريك شيطان است و كسى كه بدون اينكه بين اينكه بين او وبرادر مومنش بدى و امر ناپسندى باشد غيبت او را كند چنين كسى شريك شيطان است و كسىكه دلباخته و شيفته محبت حرام و شهوت زنا شود چنين كسى شريك شيطان است - سپس فرمود: - براى كسى كه از راه زنا متولد شده است نشانه هايى هست : يكى از آنها اينكه دشمنما اهل بيت است و دوم اينكه به سوى همان عمل حرامى كه از ان زاده شده است (يعنىزنا) اشتياق و ميل دارد و سوم اينكه دين را سبك مى شمرد و چهارم اينكه حضور او براىمردمان بد و ناپسند است و كسى حضورش مايه ناخرسندى برادرانش نمى شود مگر اينكه برغير بستر پدرش (يعنى از راه زنا) متولد گشته باشد يا اينكه مادرش ‍ در حال حيض بهاو حامله شده باشد.

چرا احادیث اینگونه به طور یقین و قاطعانه افراد زنازاده را شریک شیطان مینامند ؟ خودشون تقصیری ندارند که اینگونه انها متهم شده اند

خیر البریه;344164 نوشت:
با سلام

بحث عمیق ودقیقی است که از عدالت خدا شروع شد وبه زنازادگان رسید ! سالها بحث کردیم وگفتیم که موضوع عدالت آن چیزی نیست که ما فکر میکنیم ودوست داریم بلکه هر آنچه خدای متعال کند عین عدالت است چه بخواهیم وچه دوست نداشته باشیم ! اسلام یعنی تسلیم .


این نشد منطق درسته خداوند همه چیز است اسمش هست خداوند ولی اگر بخواهی به یک فردی که تازه ایمان اورده یا اینکه اصلا ایمان ندارد این حرف رو بزنی به هیچ عنوا قبول نمیکند .... درضمن طرز تفکر بنده هم همین بود که باعث شد فریب شیطان را بخورم بنده باید دلیل قانع کننده ایی برای خودم جور کنم

حامد;344182 نوشت:
سلام
عنوان حرامزاده یک بار روانی و یک بار معنایی داره
آن بار روانی را که همان نگاه منفی است اگر کنار بگذارید
بهتر می توانید بار معنایی آنرا متوجه شوید
بار معنای این کلمه بیانگر یک ویژگی در نوع انعقاد نطفه این فرزند بیش نیست
و آن این است که نطفه او در حالی منعقد شد که پدر و مادرش بطور شرعی با هم علقه ازدواج نیافتند
از نظر شرع مقدس او یک فرزند ناقص الخلقه است
نه ناقص الخلقه در ویژگیهای ظاهری جسمی بلکه در ویژگیهای روحی روانی
همانطور که یک فرزند ناقص الخلقه جسمی از برخی توانایی ها محروم است
او هم از برخی توانمندیهای معنوی محروم است
حال برگردیم به گنهکار بودن یا نبودن او
برای ما باورمندان به معنویات در یک حرامزاده نقص بزرگی است لذا از علتش و گناهش می پرسیم اما برای خیلی ها نقصهای جسمانی مهم تر است لذا آنها هم می توانند از علت یا به اصطلاح گناه فرزند ناقص الخلقه سوال کنند که :
چه گناهی داشته با دستان ناقص متولد شده است ؟
جواب این است
توانمندیهای تکوینی افراد در تحت سنتهای تکوینی است و نمی توان آنرا به گناه و بی گناهی نسبت داد مثل اینکه کسی از موی مجعد بدش بیاد و بگوید من چه گناهی داشتم مویم مجعد شد
خوب قضیه اصلا قضیه گناه نیست
قضیه این است که تو از پدر و مادر خود به نحوی متولد شدی که موی مجعد وراثتا به تو رسید
این را به فرزند متولد شده از حرام هم باید تعمیم داد
تنها تفاوت در توانمندیهای درونی برای سیر معنوی است
که در این وادی اختلافات بسیار است
مثلا یک حلال زاده هم ممکن است از توانمندیهای ذهنی کمی برخوردار باشد که باعث عقب ماندگی معنویش می شود
خوب این ربطی به گناه ندارد
والله الموفق

شما درست میفرمایید همه تقصیر کسی است از آن متولد شده و کاملا موافقم اما این موضوع با فرد ناقص الخلقه جسمی کاملامتفاوت است فرقش را برای آقای asad گفتم :
اگر اتفاق معلولیت برای اون بچه پیش بیاید یه دوره ایی کوتاه (دنیا) زندگی میکند پدر و مادر سختی میکشند بچه هم همینطور اما باز خداوند رحمان با اینکه پدر و مادر علتش بوده اند میگوید به خاطر سختی هایتان کلی از گناهانتان را میبخشم و اون بچه را نیز به علت معلولیت جایگاهی در اون دنیا فراتر از فرد سالم میدهد امااااااااا پیامبر سوگند خورده اگر پدر و مادر باهم نزدیکی کنند و بچه ببینه هرگز رستگار نمیشود( یعنی عاقبت به خیر نمیشود) و زنا کار میشود( یعنی مرتکب بدترین گناهان کبیره) .. فرقش را متوجه شدین؟ اون حداقل پاداشی در آخرت دارد اما این عذاب و آتش در انتظارش هست ... اون هم فقط به خاطر اشتباه پدر و مادر .... این رو پیامبر به قطعیت و اطمینان گفته و قول داده است ... فرد زنازاده هم به قول شما عقب ماندگی معنوی دارد پس احتمالا گناهان بسیار بزرگ و نا بخشودنی مرتکب میشود که تاریخ این حرفم را تصدیق میکند ..... میفهمین گناهیانی نابخشودنی ( قابل توجه کسانی که میگن نسبت به توانش مواخذه میشود) ... کسی که دشمن اهل بیت شود یا کسی را بکشد یا ... دیگر جایی برای مواخذه ندارد به طور قطع جایگاهی جهنمی دارد...

خیر البریه;344164 نوشت:
تقریبا خانم فاطمه محمدی به جواب نزدیک شده اند منتها همه افراد باید بدانند که فقط دعا میتواند سرنوشت را عوض کند همچنانکه در ماه مبارک رمضان بخصوص شبهای دهه آخر از خدامیخواهیم که اسم ما را در زمره سعداء بنویسد .

با سلام و تشکر از جناب خیر البریه

بر اساس روایات و بحث دوستان دعا تنها می تواند قضای الهی را برگرداند نه تقدیر او را. دعا نهایتاً انسان را به بالاترین حد کمال خودش می رساند در حالی که بحث صفحات قبل در مورد این نبود. بلکه سؤال از عدالت خدا در مورد مراتب وجودی انسان ها بود و این که یک حرامزاده بر طبق روایات نمی تواند به مقامات بالای معنوی برسد.

پاسخ دوستان برای رفع این ابهام به طور خلاصه این بود که حرامزاده درآخرت اصلاً به مقامات بالاتر بهشتی غبطه نمی خورد که بخواهد حقی بر خداوند داشته باشد. در عین حال از مطالب شما هم استفاده کردیم.

موفق باشید.:Gol:

maajnon;344479 نوشت:
اگر اتفاق معلولیت برای اون بچه پیش بیاید یه دوره ایی کوتاه (دنیا) زندگی میکند پدر و مادر سختی میکشند بچه هم همینطور اما باز خداوند رحمان با اینکه پدر و مادر علتش بوده اند میگوید به خاطر سختی هایتان کلی از گناهانتان را میبخشم و اون بچه را نیز به علت معلولیت جایگاهی در اون دنیا فراتر از فرد سالم میدهد امااااااااا پیامبر سوگند خورده اگر پدر و مادر باهم نزدیکی کنند و بچه ببینه هرگز رستگار نمیشود( یعنی عاقبت به خیر نمیشود) و زنا کار میشود( یعنی مرتکب بدترین گناهان کبیره) .. فرقش را متوجه شدین؟ اون حداقل پاداشی در آخرت دارد اما این عذاب و آتش در انتظارش هست ... اون هم فقط به خاطر اشتباه پدر و مادر .... این رو پیامبر به قطعیت و اطمینان گفته و قول داده است ... فرد زنازاده هم به قول شما عقب ماندگی معنوی دارد پس احتمالا گناهان بسیار بزرگ و نا بخشودنی مرتکب میشود که تاریخ این حرفم را تصدیق میکند ..... میفهمین گناهیانی نابخشودنی ( قابل توجه کسانی که میگن نسبت به توانش مواخذه میشود) ... کسی که دشمن اهل بیت شود یا کسی را بکشد یا ... دیگر جایی برای مواخذه ندارد به طور قطع جایگاهی جهنمی دارد...

سلام
اولا ناتوانی های جسمی ناتوانی های روحی رو بدنبال خواهد داشت پس ناقص الخقه بودن جسمانی در ضعف روحی و معنوی دخیل میتونه بشه
ثانیا این روایات بیانگر ایجاد مقتضی است و نه مقتضا و صرف حرامزاده بودن مستلزم جهنمی شدن نیست
صرفا یک نوع نقص در معنویت است
البته همین آدم هم اگه خوب تربیت بشه تواناییها و فعلیتهاش اون ضعفهاش رو تا حد زیادی پوشش میده
والله الموفق

maajnon;344459 نوشت:
چرا این فرد باید بیشتر از یک فرد عادی در گناهان کبیره ی بسیار بزرگی که به هیچ عنوان بخشیده نمیشود شریک شود ؟

با سلام.

به این سؤال به نظرم دو پاسخ می توان داد:

1- این که بسیاری از آن گناهان کبیره در قیامت برای این فرد محسوب نمی شوند و به عبارت دیگر گناهی برای او نوشته نمی شود هرچند در دنیا این اعمال به طور کلی به عنوان گناه معرفی می شدند.

2- این که بگوییم خدا عده ای از موجودات را برای عذاب کشیدن خلق کرده است و ذاتاً قابلیت سعادت معنوی را ندارند.

پاسخ اول پاسخ مناسب تری است.
پاسخ دوم هم با عدالت خدا منافاتی ندارد (اگر عدالت را طبق مفاهیم دینی و فلسفی تعریف کنید). اما با رحمت خدا تناقض دارد.

موفق باشید.:Gol:

حامد;344493 نوشت:
سلام
اولا ناتوانی های جسمی ناتوانی های روحی رو بدنبال خواهد داشت پس ناقص الخقه بودن جسمانی در ضعف روحی و معنوی دخیل میتونه بشه
ثانیا این روایات بیانگر ایجاد مقتضی است و نه مقتضا و صرف حرامزاده بودن مستلزم جهنمی شدن نیست
صرفا یک نوع نقص در معنویت است
البته همین آدم هم اگه خوب تربیت بشه تواناییها و فعلیتهاش اون ضعفهاش رو تا حد زیادی پوشش میده
والله الموفق

من منظورتون رو متوجه نشدم .... حرف بنده بدین معنی بود که ناتوانی جسمی برای این دنیا هست که در قبال این خداوند رحمان مزایایی دیگر چه در این دنیا چه در اون دنیا به آن عطا میفرماید اما ناتوانی معنوی باعث از بین رفتن اون دنیا و برای برخیهم این دنیا هم آن دنیا میشود...

مؤمن;344498 نوشت:

با سلام.

به این سؤال به نظرم دو پاسخ می توان داد:

1- این که بسیاری از آن گناهان کبیره در قیامت برای این فرد محسوب نمی شوند و به عبارت دیگر گناهی برای او نوشته نمی شود هرچند در دنیا این اعمال به طور کلی به عنوان گناه معرفی می شدند.

2- این که بگوییم خدا عده ای از موجودات را برای عذاب کشیدن خلق کرده است و ذاتاً قابلیت سعادت معنوی را ندارند.

پاسخ اول پاسخ مناسب تری است.
پاسخ دوم هم با عدالت خدا منافاتی ندارد (اگر عدالت را طبق مفاهیم دینی و فلسفی تعریف کنید). اما با رحمت خدا تناقض دارد.

موفق باشید.:gol:

به نظر بنده هر دو پاسخ با عدالت خداوند در تضاد میباشد
جواب اولی به این دلیل که اگر اینگونه باشد باید همه ما ارزوی این زندگی را داشته باشیم به خاطر اینکه میتوانیم خیلی از گناهان کبیره رو انجام دهیم و لذت ببریم و هیچ مجازاتی برای ما نوشته نشود .... و این عدالت نیست
دومی هم که کاملا مشخصه نمیشه که خداوند بعضی از افراد را بدون دلیل ( فقط به دلیل نوع آفرینش) مجازات کنه این عادلانه نیست

maajnon;344514 نوشت:
به نظر بنده هر دو پاسخ با عدالت خداوند در تضاد میباشد

به نظرم بهتره اول عدالت رو از دید خودتون تعریف بفرمایید تا بعد بتونیم با موارد مختلف تطبیقش بدیم.

maajnon;344514 نوشت:
اگر اینگونه باشد باید همه ما ارزوی این زندگی را داشته باشیم به خاطر اینکه میتوانیم خیلی از گناهان کبیره رو انجام دهیم و لذت ببریم و هیچ مجازاتی برای ما نوشته نشود ....

خیر نمی تونیم. چون نمی دونیم تا کجا خدا به ما ارفاق می کنه.

شاید قاتلی اون دنیا مجازات نشه که چرا یه آدم کشتی. اما اگه زیاده روی کنه و کشورگشایی کنه بهش نمی گن اشکالی نداره. بلکه می گن ما طبق قوانین خدا محاسبه کردیم دیدیم تو بچه طلاق بودی قرار بود فقط یه نفرو بکشی اما یه عالمه آدم کشتی. بجز نفر اول باید تقاص بقیه رو پس بدی. البته بخاطر رحمت خدا یه درصدی بهت تخفیف می دیم! ولی عذاب رو شاخته!
و این با عدالت خدا در تضاد نیست.

شما تعریف خودتون از عدالت رو بفرمایید تا بتونیم دقیق تر بحث کنیم.

موفق باشید.:Gol:



maajnon;344453 نوشت:
اول اینکه من تمام متن رو به طور کامل خونده بودم اما مبحثش یکم برام سنگین بود بد متوجه شده بودم و بعضی قسمت ها هنوز برام حل و فصل نشده .. دوم اینکه انقدر زود قضاوت نکنید که اصلا شما حاضر نیستین مطالب رو بخونید تا تردیدتون از بین بره .. بنده حتی بعضی از قسمت ها رو 3 یا 4 بار خوندم تا برای خودم تحلیل کنم فقط تورو خدا بعضی از جاهاشو اگه مشکل داشتم کمکم کنید

بله زود قضاوت کردم! شرمنده ام! ببخشید!

maajnon;344453 نوشت:
من ار این قسمت چیزی که فهمیدم اینه که :بهشت زنازادگان با بهشت معروف فرق میکنه و اون ها کاملا جدا از مومنان یا افراد عادی زندگی میکنند .. اونها اصلا بهشت افراد عادی را درک نمیکنند بهشتی جدا و مخصوص خود دارند .... آیا درست بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بله یک حرام زاده وقتی وارد بهشت مخصوص خودش میشه دیگه بیشتر از اون براش قابل درک نیست! یعنی بهتر از اونو نمیخواد! همون بسشه! و اصلا طوریه که انگار خبر نداره بهشت دیگه ای هم هست! و تو همون بهشتی که هست فکر میکنه بهترین مکان ممکنه هست! و خوب و خوشحال زندگیشو میکنه و افسوس اینو نمیخوره که اگه من حلال زاده بودم الان پیش اونا بودم! چون چیزای دیگه رو که بالاتر از خودشن درک نمیکنه! همونطور که یک معلول اینجوریه! همونطور که جانواران بهشت خودشونو دارند و حسرت بهشت انسانها رو نمیخورند!
بنابراین دیگه نمیتونی بگی مگه اون چه گناهی کرده اونم دوست داره بره بهشت حلال زاده ها!

maajnon;344453 نوشت:
این قسمتم بدین گونه برای خودم تجذیه کردم : این دنیا همیشه علیت و معلولیت داشته است و همیشه هر اتفاقی می افتد بنا بر عاملی میباشد ... وجود حرام زاده یا کور و کر بنا بر دلایلیکه خودمان میسازیمدر این دنیا میباشد .. این ها را میدانم و بنده هم منکرش نشده بودم. میدانم فقط خداوند به چیزی که در این دنیا قراره زندگی کند روح میدهد میدانم فقط جان میدهد ... منظور من این بود که چرا این فرد باید بیشتر از یک فرد عادی در گناهان کبیره ی بسیار بزرگی که به هیچ عنوان بخشیده نمیشود شریک شود ؟ چرا به قول شما باید ذاتی شیطانی و روحی مریض و تمایل به گناه داشته باشد ؟ اخر این فرد اگر بخواهد بهشتی شود خیلی سخت است ... به نظرتان نباید بیشتر از افراد عادی با شیطان مبارزه کند ؟ ؟؟؟ جوابتان این بود که او از جنس ما نیست او جور دیگر حساب کتاب میشود درسته؟

اره! خداوند از هرکس به اندازه ی توانایی خودش تکلیف میخواهد! بنابراین همونطور که آیه و روایتشو گذاشتم به اندازه ی شکاف خرمایی در حق کسی ظلم نمیشه!
پس اگر برای این افراد مبارزه با شیطان سخت تر است مطمئن باشید آن دنیا خدا به آنها آسان تر میگیرد!
همانطور که برای من و شما از پیامبران آسان تر تکلیف میخواهد!
مثلا اگر ما نماز شب نخونیم خدا بازخواستمون نمیکنه اما اگر پیامبر یا ائمه نخونند بازخواست میشن!

خب تو این دو قسمت هنوز مشکلی هست؟

maajnon;344453 نوشت:
شما درست میفرمایید پیامبرمثله دکتر ... اما اون دکتر میگوید فلان کار را انجام دهید بچتون معلول میشود و اگر هم گوش نکنند و این اتفاق برای اون بچه پیش بیاید یه دوره ایی کوتاه (دنیا) زندگی میکند پدر و مادر سختی میکشند بچه هم همینطور اما باز خداوند رحمان با اینکه پدر و مادر علتش بوده اند میگوید به خاطر سختی هایتان کلی از گناهانتان را میبخشم و اون بچه را نیز به علت معلولیت جایگاهی در اون دنیا فراتر از فرد سالم میدهد امااااااااا پیامبر سوگند خورده اگر پدر و مادر باهم نزدیکی کنند و بچه ببینه هرگز رستگار نمیشود( یعنی عاقبت به خیر نمیشود) و زنا کار میشود( یعنی مرتکب بدترین گناهان کبیره) .. فرقش با آقای دکتر رو متوجه شدین؟ اون حداقل پاداشی در آخرت دارد اما این عذاب و آتش در انتظارش هست ... اون هم فقط به خاطر اشتباه پدر و مادر .... این رو پیامبر به قطعیت و اطمینان گفته و قول داده است

خب آقای دکتر هم سوگند خورده وقتی پدر و مادر فلان کار را بکنند بچه معلول میشود و هرگز سالم به دنیا نمی آید و دارای بدترین اعضای بدن میشود!

اشتباهی که شما کردید این بود که مثال رو قاطی کردید!
ببینید دذ واقع این دنیا برای حرام زاده میشه همون رحم مادر برای یک بچه معلول!
پس نتیجه ای که گرفته میشود درست است! هردو وقتی به جهان دیگر بروند عذاب میکشند!
یعنی هم اون بچه مورد اشاره در روایت وقتی به جهان دیگر برود عذاب میکشد
هم بچه ای که من مثال زدم وقتی از رحم مادر به جهان دیگر برود عذاب میکشد
بنابراین باید به حرف دکتر گوش دهیم و موجبات عذاب کشیدن یک بچه رو فراهم نکنیم!

متوجه شدی؟ اشتباهی که شما کردی این بود که بچه ی معلول رو نباید به آخرت ربط میدادی !

asad;344640 نوشت:


متوجه شدی؟ اشتباهی که شما کردی این بود که بچه ی معلول رو نباید به آخرت ربط میدادی !

همه قسمت ها رو متوجه شدم و تا حدود زیادی درک کردم غیر از قسمت اخر ....
من این روایت پیامبر را نمیتوانم هضم کنم ... مشکل بنده با اینجاست که ایشون میفرمایند هرگز رستگار نمیشوند خوب این یعنی چی ؟ مگر بدین معنی نیست که به هیچ عنوان عاقبتش به خیر نمیشود ؟

[="Teal"]

maajnon;344658 نوشت:
همه قسمت ها رو متوجه شدم و تا حدود زیادی درک کردم غیر از قسمت اخر .... من این روایت پیامبر را نمیتوانم هضم کنم ... مشکل بنده با اینجاست که ایشون میفرمایند هرگز رستگار نمیشوند خوب این یعنی چی ؟ مگر بدین معنی نیست که به هیچ عنوان عاقبتش به خیر نمیشود ؟

خب بله! گیرم به هیچ عنوان عاقبتش به خیر نشه! چرا نمیتونی هضم کنی؟و چرا ربطش میدی به عدالت خدا؟
مثل این میمونه که من بگم:

من نمیتونم سخن دکتر رو هضم کنم چون دکتر میگه اگه فلان کار رو بکنید به هیچ عنوان این بچه سالم به دنیا نمیاد

خب این قابل هضم نیست؟ دکتر داره میگه فلان کار را نکنید تا بچتون سالم به دنیا بیاد و اگر فلان کار را بکنید بچتون صددرصد معلول به دنیا میاد!
پیامبر هم میگه فلان کار را نکنید تا بچتون عاقبت به خیر بشه و اگر فلان کار را بکنید بچتون صددرصد عاقبتش به شر میشه!

سوال من از شما اینه که چرا جمله ی سبز را هضم میکنید اما جمله ی قرمز را هضم نمیکنید![/]

maajnon;344512 نوشت:
حرف بنده بدین معنی بود که ناتوانی جسمی برای این دنیا هست که در قبال این خداوند رحمان مزایایی دیگر چه در این دنیا چه در اون دنیا به آن عطا میفرماید اما ناتوانی معنوی باعث از بین رفتن اون دنیا و برای برخیهم این دنیا هم آن دنیا میشود

سلام
بنده هم عرض کردم که ناتوانی جسمی در دنیا اغلب کاستی های معنوی را به دنبال دارد پس چه فرقی دارد با حرامزادگی که همین اثر را دارد
دیگر اینکه بین حرامزاده بودن و جهنمی شدن تلازمی نیست بلکه حرامزاده اسباب کمتر برای تعالی دارد نه اینکه اصلا ندارد
والله الموفق

maajnon;344472 نوشت:
چرا احادیث اینگونه به طور یقین و قاطعانه افراد زنازاده را شریک شیطان مینامند ؟ خودشون تقصیری ندارند که اینگونه انها متهم شده اند


با سلام

گفتم بحث عميق ودقيقي است حتي در روايات آمده كه خداي متعال گاهي تا 7 نسل بعد را بخاطر گناه و ثواب انسان عذاب و يا رحم ميكند ؟!

امام رضا عليه السلام فرمود: خداوند عزوجل به سوى يكى از پيامبرانش وحى فرستاد كه : هرگاه اطاعت شوم خوشنود مى گردم و هرگاه خوشنود باشم بركت مى بخشم و براى خير و بركت من نهايت و پايانى نيست و هرگاه نافرمانيم شود خشمگين مى گردم و هرگاه خشمگين شوم لعنت مى فرستم و از رحمت خود دور مى كنم و لعنت من تا هفت نسل را فرا مى گيرد و به آنان مى رسد.

وشارب خمر ملعون حضرت حق است.

[=Simplified Arabic]عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبي عبدالله، عن أبيه، عن أبي الجهم، عن أبي خديجة قال: سمعت أبا عبدالله (ع) يقول: لايطيب ولدالزنا ولا يطيب ثمنه أبدا والممراز لايطيب إلى [=Simplified Arabic]سبعة آباء وقيل له: وأي شئ الممراز؟ فقال الرجل يكتسب مالا من غير حله فيتزوج به أو يتسرى به فيولد له فذاك الولد هو الممراز.کافی

و قال عليه السلام: إن الله ليصلح بصلاح الرجل المؤمن ولده و ولد ولده و أهل دويرته و دويرات حوله، فلا يزالون في حفظ الله لكرامته على الله.


نقل قول:
این نشد منطق درسته خداوند همه چیز است اسمش هست خداوند ولی اگر بخواهی به یک فردی که تازه ایمان اورده یا اینکه اصلا ایمان ندارد این حرف رو بزنی به هیچ عنوا قبول نمیکند .... درضمن طرز تفکر بنده هم همین بود که باعث شد فریب شیطان را بخورم بنده باید دلیل قانع کننده ایی برای خودم جور کنم


دركش سخته اما خداي متعال افرادي را از اول براي آتش خلق ميكند : ولقد ذرانا لجهنم : اصلا براي آتش مي آفريند ايشانرا !!!

وبنص آيات و روايات هدايت بدست خداي سبحان است و گفتم كه فقط انسان بايد دعا كند و تضرع تا اگر جزو اين دسته است خداي متعال محو سازد و اثبات كند .


نقل قول:

با سلام و تشکر از جناب خیر البریه

بر اساس روایات و بحث دوستان دعا تنها می تواند قضای الهی را برگرداند نه تقدیر او را. دعا نهایتاً انسان را به بالاترین حد کمال خودش می رساند در حالی که بحث صفحات قبل در مورد این نبود. بلکه سؤال از عدالت خدا در مورد مراتب وجودی انسان ها بود و این که یک حرامزاده بر طبق روایات نمی تواند به مقامات بالای معنوی برسد.

پاسخ دوستان برای رفع این ابهام به طور خلاصه این بود که حرامزاده درآخرت اصلاً به مقامات بالاتر بهشتی غبطه نمی خورد که بخواهد حقی بر خداوند داشته باشد. در عین حال از مطالب شما هم استفاده کردیم.




با تشكر از شما دوست مومن

تا تعريف عدالت روشن نشود نميتوان جواب داد . ولي آنچه مسلم است اينست كه خداي متعال هدايت افراد را بدست دارد و وظيفه رسولان و ما وشما فقط تذكر است چون : ثم رددناه اسفل سافلين : الهي ومولاي اجريت علي حكما اتبعت فيه هوي نفسي : به اجريت دقت شود .

خلاصه اينكه فقط دعا كارساز است حتي اگر شقي باشيم نبايد نااميد شويم چون ابليس لعين هم در قيامت به رحمت ارحم الراحمين طمع دارد ! :

عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنْ كُنْتَ كَتَبْتَنِي فِي أَهْلِ الشَّقَاءِ فَامْحُنِي، وَأَثْبِتْنِي فِي أَهْلِ السَّعَادَةِ.مجمع الزوايد

وفي الدعوات الواردة في ليالي شهر رمضان ـ في ليلة 23 ـ : «اللّهمّ وإن كنت من الأشقياء، فامحني من الأشقياء، واكتبني من السعداء فإنّك قلت في كتابك المنزل على نبيّك المرسل صلواتك عليه وآله: (يمحو الله مايشاء ويثبت وعنده اُمّ الكتاب).مفاتيح الجنان


بحث تفصيلي در باره طينت وسرنوشت :

http://www.askdin.com/thread9985.html

خیر البریه;344747 نوشت:
دركش سخته اما خداي متعال افرادي را از اول براي آتش خلق ميكند : ولقد ذرانا لجهنم : اصلا براي آتش مي آفريند ايشانرا !!!

نکته قابل تأملی است. از شجاعت شما برای بیان این نکته تشکر می کنم.

اما ذکر این نکته کمی مشکل زاست.همان طور که قبلاً عرض شد این اعتقاد با عدالت خدا منافاتی ندارد.

خیر البریه;344747 نوشت:
تا تعريف عدالت روشن نشود نميتوان جواب داد .

حق با شماست. تعریف عدالت را احتمالاً باید همان بیان معروف بگیریم که می گوید عدالت عبارت است از رعایت استحقاق ها در افاضه وجود و امتناع نکردن از افاضه و رحمت به آن چه امکان وجود یا اکمال در وجود را دارد.

با این تعریف فرمایش بالای شما منافاتی با عدل الهی ندارد. حرامزاده هم به شقاوت می رسد چون از اول برای شقاوت خلق شده بود.

اگر این سرنوشت در قیامت موجب تألم و عذاب مخلوق نمی شد ظاهراً بحث دیگری نبود. اما وقتی شقاوت معادل عذاب و درد و رنج ابدی است نمی توان این جمله را با رحمت خداوند متعال جمع کرد.

ضمن این که فرمایش شما با آموزه های قرآن کریم مبنی بر اختیار بشر منافات دارد. این طور نیست؟

خیر البریه;344747 نوشت:
بحث تفصيلي در باره طينت وسرنوشت : بحث طینت!!

تشکر از شما. این بحث را هم به طور کامل مطالعه کردم. تقریباً ناتمام رها شده بود. بخصوص با پست آخر. اما اجمالاً از بحث دوستان و کارشناسان فهمیدم که برداشت ظاهری ما از آثار حتمی طینت ممکن است اشتباه باشد.

asad;344661 نوشت:

خب بله! گیرم به هیچ عنوان عاقبتش به خیر نشه! چرا نمیتونی هضم کنی؟و چرا ربطش میدی به عدالت خدا؟
مثل این میمونه که من بگم:

من نمیتونم سخن دکتر رو هضم کنم چون دکتر میگه اگه فلان کار رو بکنید به هیچ عنوان این بچه سالم به دنیا نمیاد

خب این قابل هضم نیست؟ دکتر داره میگه فلان کار را نکنید تا بچتون سالم به دنیا بیاد و اگر فلان کار را بکنید بچتون صددرصد معلول به دنیا میاد!
پیامبر هم میگه فلان کار را نکنید تا بچتون عاقبت به خیر بشه و اگر فلان کار را بکنید بچتون صددرصد عاقبتش به شر میشه!

سوال من از شما اینه که چرا جمله ی سبز را هضم میکنید اما جمله ی قرمز را هضم نمیکنید!

asad جان خوب قربونه شکلت بشم مگه کسی که عاقبتش به خیر نشه میتونه تو اون دنیا به آرامش برسهههههههه ؟ خوب کسی که نتونه درکی از ارامش کنه یعنی سختی یعنی نابراری اگر حرف آقای مومن باشه که اصلا عدالتی وجود ندارد ایشون میفرماید بعضی ها برای عذاب کشیدن افریده شده اند خوب این یعنی چی؟ حرف شما هم در این قسمت همین معنی رو میده دیگه .....

مؤمن;345115 نوشت:
تشکر از شما. این بحث را هم به طور کامل مطالعه کردم. تقریباً ناتمام رها شده بود. بخصوص با پست آخر. اما اجمالاً از بحث دوستان و کارشناسان فهمیدم که برداشت ظاهری ما از آثار حتمی طینت ممکن است اشتباه باشد.

با سلام

اصل مطلب در لینک داخل پست بود یعنی این :

http://sites.google.com/site/hojjah/tinat.doc

بعد از مطالعه نتیجه را هم به ما بگویید !

مؤمن;344545 نوشت:

به نظرم بهتره اول عدالت رو از دید خودتون تعریف بفرمایید تا بعد بتونیم با موارد مختلف تطبیقش بدیم.


خیر نمی تونیم. چون نمی دونیم تا کجا خدا به ما ارفاق می کنه.

شاید قاتلی اون دنیا مجازات نشه که چرا یه آدم کشتی. اما اگه زیاده روی کنه و کشورگشایی کنه بهش نمی گن اشکالی نداره. بلکه می گن ما طبق قوانین خدا محاسبه کردیم دیدیم تو بچه طلاق بودی قرار بود فقط یه نفرو بکشی اما یه عالمه آدم کشتی. بجز نفر اول باید تقاص بقیه رو پس بدی. البته بخاطر رحمت خدا یه درصدی بهت تخفیف می دیم! ولی عذاب رو شاخته!
و این با عدالت خدا در تضاد نیست.

شما تعریف خودتون از عدالت رو بفرمایید تا بتونیم دقیق تر بحث کنیم.

موفق باشید.:gol:




عدالت خداوند بر اساس توانایی های ما سنجیده میشود ...
با جمله دومتون اصلا موافق نیستم قتل چیزی است که بر اساس روایات جتی اگر یک بار مرتکب شوی جایگاهت در آتش است حالا هرکه میخواهی باش...
درسته همانطور که در جمله اولم تعریف عدل الهی را کردم در برخی موارد تخفیف هایی به انسان داده میشود ولی نه گناهانی مثل قتل ... حرف بنده سر اینجاست که این اکثر حرامزاده گانی که بر اساس نظام خلقت این دنیا به وجود می ایند و اکثرا دارای ذاتی شیطانی هستند ( نوع به وجود اومدنشون اینطوریه) گناهانی که تخفیفی شامل آنها نمیشود مرتکب میشوند مثل دشنمی با اهل بیت مثل قتل مثل حق الناس های بسیار بزرگ مثل زناکار بودنشان و ...

دوستان بنده بعد از تحقیقاتی که کردم و حرف دوستان رو راجع به حرامزاده شنیدم بدین گونه استدلال کردم از همه دوستان تقاضا میکنم اگر نظری حرفی و یا میخواهند جمله بنده را اصلاح یا به هر دلیلی رد کنند حتماً بگن

حرام زاده موجودی میباشد که بر اساس روایات شریک شیطان و دارای ذاتی پلید و شیطانی ( تمایل شدید به گناه ) میباشد که بر اساس نظام خلقت خود انسان ها آنها را به وجود می اورند... حرام زاده موجودی غیر از انسان میباشد و در قیامت نیز مانند انسان ها مورد بازخواست قرار نمیگیرد. روح انسان با روح حرام زاده متفاوت است . همانگونه که روح یک جن یا یک حیوان یا یک گیاه با روح انسان متفاوت است ... انها جدا از انسان ها میباشند ... و برای خودشان با توجه توان وجودیشان حساب و کتاب میشوند شاید هم اصلا حساب و کتاب نشوند به خاطر اینکه خداوند انسان ها و اجنه را مورد حساب و کتاب قرار میدهد و حیوانات یا موجودات دیگر از این حسابرسی ها معاف اند .. حیوانات نیز خطاهایی میکنند اما هیچ وقت مورد مواخذه قرار نمی گیرند و خداوند آنها را مجازات نمیکند به خار اینکه ذاتشون اینگونه است مثلاً نمونه ایی از شامپانزه ها از روی حس قدرت و از روی لذت همنوعان خود را به قتل میرسانند ... حرامزاده ها هم میتوان گفت همین گونه اند. فقط در لباس آدمی با ذاتی حیوانی و شیطانی.
موجودی به نام حرامزاده واقعا موجودی است که جدا از انسان است واقعا شاید یک موجودی که بر اساس روایاتمان شریک شیطان است .... فقط میدانم یک انسان نیست...

maajnon;345211 نوشت:
ایشون میفرماید بعضی ها برای عذاب کشیدن افریده شده اند خوب این یعنی چی؟

این جمله از بنده نبود. در اصل فرمایش جناب خیر البریه بود.
البته بنده دو پاسخ به نظرم رسید که پاسخ دوم این بود ولی اینجا عرض کردم که زیاد پاسخ مناسبی نیست.

موفق باشید.:Hedye:

maajnon;345227 نوشت:
با جمله دومتون اصلا موافق نیستم قتل چیزی است که بر اساس روایات جتی اگر یک بار مرتکب شوی جایگاهت در آتش است حالا هرکه میخواهی باش...

روایات را باید در کنار آیات و روایات دیگر تفسیر کرد.

قتلی که خود فرد هم کنترلی بر اعمالش نداشته است چه مجازاتی دارد؟ مجازات دیوانه ای که نمی فهمد دارد چه کار می کند عادلانه است؟

maajnon;345265 نوشت:
خداوند انسان ها و اجنه را مورد حساب و کتاب قرار میدهد و حیوانات یا موجودات دیگر از این حسابرسی ها معاف اند .. حیوانات نیز خطاهایی میکنند اما هیچ وقت مورد مواخذه قرار نمی گیرند و خداوند آنها را مجازات نمیکند

زیاد مطمئن نباشید.

از قول ابوذر نقل شده است که «خدمت پيامبر (ص) بوديم كه پيش روى ما دو بز به يكديگر شاخ زدند. پيامبر (ص) فرمود: مى‏ دانيد چرا اين ها به يكديگر شاخ زدند؟ حاضران عرض كردند: خیر. ایشان فرمودند: ولى خدا مى‏ داند و به زودى در ميان آن ها داورى خواهد كرد». [1-3]

همچنین پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «خداوند تمام این جنبندگان را در روز قیامت بر می انگیزاند و قصاص بعضی را از بعضی دیگر می گیرد. حتی قصاص حیوانی که شاخ نداشته و دیگری بی جهت به او شاخ زده است را از او خواهد گرفت» [4-6].

پی نوشت ها
--------------------------------------------------------------------------------------------
[1] علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت، 1404 هجری قمری، جلد 61، صفحه 6.
[2] بدایة المعارف، جلد دوم، تألیف سید محسن خرازی، صفحه 285.
[3] تفسیر مجمع البیان و نورالثقلین ذیل آیه 38 سوره انعام.
[4] تفسیر نمونه، ج‏5، صفحه 224 تا 226.
[5] محمد رشید رضا، تفسیر المنار، همان، جلد 7، صفحه 326.
[6] بحارالانوار، جلد 7، صفحه 353 تا 377.

[="Teal"]

maajnon;345211 نوشت:
asad جان خوب قربونه شکلت بشم مگه کسی که عاقبتش به خیر نشه میتونه تو اون دنیا به آرامش برسهههههههه ؟ خوب کسی که نتونه درکی از ارامش کنه یعنی سختی یعنی نابراری اگر حرف آقای مومن باشه که اصلا عدالتی وجود ندارد ایشون میفرماید بعضی ها برای عذاب کشیدن افریده شده اند خوب این یعنی چی؟ حرف شما هم در این قسمت همین معنی رو میده دیگه .....

حرف من حرف آقای مومن نبود!

من میگم ابن نابرابری علت دارد! علتش به خدا برنمیگردد! به ما انسانها برمیگردد! خدا راه و چاه را نشان داده و این ماییم که بچه را اینگونه خلق میکنیم!
دوست عزیز!
شما انگار متوجه نیستید که علت این عاقبت به خیر نشدن چیست!
اگر علت را بررسی کنید متوجه میشوید که به عدالت خدا ربطی ندارد!

خداوند میفرماید اگر درست رابطه بر قرار کنید بچتون هم درست میشود!
واگر اشتباهی کنید بچتون عاقبتش به خیر نمیشود!

بعد شما میفرمایید که چرا باید یک بچه عاقبت به خیر نشه؟
خب پاسخ روشن است: چون پدر و مادرش رعایت نکرده اند!

و اگر بپرسید چرا یک بچه باید معلول شود باز پاسخ همین است
چون پدر و مادرش بر خلاف حرف دکتر عمل کرده اند و رعایت نکرده اند!

شما انتظار بی جایی دارید! میدانید چرا؟ چون هم خدارا میخواهید هم خرما را!
هم میخواهید خلاف کنید هم نتیجه ی مثبت بگیرید! و این عین بی عدالتیست!

شما میخواهید بچه ی زن و شوهری که به پاکترین شیوه ی ممکن رابطه برقرار کرده اند با بچه ی دختر و پسری که زنا کرده اند مساوی و یکسان باشند! و این عین بی عدالتیست!

شما میخواهید بچه ای که پدر و مادرش در جلوی چشمانش عمل جنسی کرده اند با بچه ی پدر و مادری که تمام مدت رعایت کرده اند نتیجه ی یکسانی دهد و این بی منطقیست!

شما میخواهید به دستورات پیامبر خدا عمل نکنید اما نتیجه ای که میگیرید نتیجه ی کسی باشد که به دستورات پیامبر عمل کرده است! من از شما میپرسم آیا این عدالت است؟

آیا عدالت است کسی که به حرف طبیبش کرده است درمان شود و کسی که از توصیه های او سرباز زده هم درمان شود؟
این چه جور عدالتی است که شما دنبالش رفته اید؟[/]


با سلام

متون احاديث اولاد زنا علت تامه بر شقاوت ايشان نيست وناظر به اغلب است مثل آيات : ان الانسان لظلوم كفار : ويا در باره زنان : ان كيدكن عظيم و.....

و اخبار ديگري مثل :


امام صادق(ع) فرمودند:

"زنازاده اگر اعمال خوب انجام بدهد، به او پاداش داده می‌شود .

امام صادق (ع) فرمودند: « إِنَّ وَلَدَ الزِّنَا يُسْتَعْمَلُ إِنْ عَمِلَ خَيْراً جُزِيَ بِهِ وَ إِنْ عَمِلَ شَرّاً جُزِيَ بِهِ . ــــــ زنازاده به كار گماشته مى‏شود (مورد تكليف قرار مى‏گيرد) ، پس اگر كار نيك انجام دهد پاداش مى‏يابد و اگر كار بد كند كيفر مى‏بيند.» (الكافي، ج‏8، ص: 238) .

وقبلا هم گفتيم كه اولاد زنا و شركاي شيطان بايستي بيشتر از ديگران زحمت بكشند .و در تاريخ هم مواردي داشته ايم كه نواصب وحرامزادگان حتي در ركاب امام (ع) شهيد شده اند !

خیر البریه;345884 نوشت:
متون احاديث اولاد زنا علت تامه بر شقاوت ايشان نيست وناظر به اغلب است

پس یعنی خدا هیچ کسی رو از اول برای آتش خلق نمی کنه. درسته؟

با نام و یاد دوست

سلام

ضمن تشکر از کاربران محترم به اطلاع می رساند که با توجه به اینکه به اندازه کافی در این زمینه بحث و گفتگو در تاپیک صورت گرفته

لذا موضوع جهت پاسخگویی و جمع بندی و نتیجه گیری به کارشناس مربوطه ارجاع داده شد.

تا زمان پاسخگویی کارشناس محترم، موضوع بسته می باشد.

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

سؤال
اگر خداوند عادل هست پس چرا به فرزندانی که به صورت حرام زاده به دنیا می ایند میگوید فرزندان شیطان ؟
بچه چه گناهی دارد که حرام زاده است؟
پاسخ

اول
خدای عادل

يکي از اوصاف خداي بزرگ احکم الحاکمين است، به مقتضای این صفت، خدا باید عادل باشد،‌ و لازمه صفت عدالت، تساوی همه انسانهاست، پس زنازاده در اصل انسانیت با همگان مساوی بوده و نباید در حق او کوچکترین ظلمی روا داشت.

یکسان بودن شئون اجتماعی زنازادگان با سائر مردم امری مسلّم است مانند، حرمت جان و مال و آبروی او همچنین مسائلی مانند محرمیت و مالکیت و غیره(1)

دوم
ملاک برتری
زنازادگان را فرزند شیطان خطاب کردن هیچ تناسبی با آموزه های دینی ندارد، چراکه ان اکرمکم عند الله اتقاکم(2) پس ملاک همه ارزشگزاریهای دینی فقط تقواست و بس!
و جایگاه متقین نیز بهشت است، إِنَّ الْمُتَّقينَ في‏ جَنَّاتٍ وَ عُيُون‏(3)

سوم
معنای حرام زاده
خیلی از اوقات حرامزادگی به معنای شراکت شیطان در نطفه است، از این جهت شیطان مأمور خداست:
وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ، و در ثروت و فرزندانشان شركت جوى‏(4)

مرحوم کلینی بابی باز کرده تحت عنوان بَابُ الْقَوْلِ عِنْدَ الْبَاهِ وَ مَا يَعْصِمُ مِنْ مُشَارَكَةِ الشَّيْطَان‏، دعاهای هنگام آمیزش و جلوگیری از شراکت شیطان(5) تحت این باب، روایات و دعاهای فراوانی برای جلوگیری از شیطانی شدن و شراکت او ذکر کرده است.

پس حرام زادگی عنوان عامی است که شامل حرام زادگی معنوی و زنازادگی اصطلاحی می شود، روایت زیر به همین نکته اشاره دارد:

كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ وُلِدَ مِنْ‏ حَلَالٍ‏ وَ هُوَ يَأْكُلُ لُحُومَ النَّاسِ بِالْغِيبَةِ وَ كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ وُلِدَ مِنْ‏ حَلَالٍ‏ وَ هُوَ يُبْغِضُنِي وَ يُبْغِضُ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِي وَ كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ وُلِدَ مِنْ‏ حَلَالٍ‏ وَ هُوَ يُحِبُّ الزِّنَا، دروغ می گوید کسی که گمان می کند از حلال است اما گوشت مردم را با غیبت کردن می خورد، و دروغ می گوید کسی که گمان می کند از حلال است در حالیکه من و سائر امامان معصوم را دشمن می دارد، و دروغ می گوید کسی که گمان می کند از حلال است اما زنا را دوست می دارد.(6)

اگر حرامزداگی در روایت فوق به معنای شرعی آن باشد، پس حلال زاده اندکی می ماند!! زیرا اکثر مردم غیبت می کنند، پس همه آنها حرام زاده شرعی هستند؟! قطعا پاسخ منفی است، لذا حرامزادگی معنوی مراد است.

بنابراین اگر شیطان شریک نطفه کسی گردد، در واقع حرامزادگی معنوی بوجود آمده است نه زنازادگی اصطلاحی (دقت کنید)

چهارم
هر كس مسئول كار خويش است‏

گناه هیچ کس به گردن کس دیگری نیست، قرآن کریم می فرماید:

وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلى‏ حِمْلِها لا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى‏، هيچ گنهكارى بار گناه ديگرى را بر دوش نمى‏كشد و اگر شخص سنگين‏بارى ديگرى را براى حمل گناه خود بخواند، چيزى از آن را بر دوش نخواهد گرفت، هر چند از نزديكان او باشد!(7)

پس خداوند هیچ کسی را به خاطر زنازادگی مجازات نمی کند و نزدیک ترین نزدیکان نمی تواند دیگری را در گناه خود شریک سازد،‌ به همین مناسبت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: زنازاده هیچ گناهی از والدینش را به دوش نمی کشد(8)

موضوع قفل شده است