جمع بندی خدا و من

تب‌های اولیه

38 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خدا و من

سلام

خیلی سایت رو زیر و رو کردم تا یه جای خوب برای طرح سوال مطرح کنم.(هرچند نمیدونم آزادی بیان اینجا چطوره و آیا این مطلبم پاک میشه یا پاسخ داده میشه)

یک جوان هستم ، خانواده مذهبی داشتم. با نماز و هیئت و قرآن بزرگ شدم.

متاسفانه و یا خوشبختانه حدود 5 سال هست که به صحت اعتقادی خدای خود به دین خود به طرز فکر خود مشکوک شدم.

از همون اول که با شبهات قرآنی روبرو شدم سریع به دنبال تفسیر های مختلف گشتم با روحانی های مختلف گفت و گو کردم هرکسی که میشد ازش کمک بگیرم گرفتم.

کم و بیش بعضی پاسخ ها منو قانع می کرد و بعضی هم نه قانع نمی شدم (به ناچار خودم رو قانع نشون میدادم).

برا یاینکه یک طرفه به قاضی هم نرفته باشم تا الان 7 جلد اول از کتاب تفسیر نمونه آیت ا.. مکارم رو هم کامل خواندم و این طور نبوده که فقط به دنبال شبهات بگردم.

اما الان و بعد از گذشت این پیگیری ها خدای گذشته من کمی غیر قابل باور شده و با منطقم اصلا نمیتونم چیزی که در گذشته باور داشتم رو به همون شکل گذشته باور داشته باشم.

از طرفی دوست ندارم از دینی که اسمش رو منه حکم مرتد بگیرم و جدا بشم و از طرفی این اعتقادات برای ذهن و درک و منطقم غیر قابل باور شده.

سوالم اینه که

1. نظر شما برای این وضعیتی که الان دارم چیه و چه تحلیلی دارین و چه راه کاری دارید؟

2. آیا الان که دچار سستی اعتقادی شدم از نظر اسلام من یک مرتد هستم ؟ آیا اصلا من مسلمان بوده ام که بخواهم مرتد باشم ؟

تشکر

با نام و یاد دوست






noob;337480 نوشت:
1. نظر شما برای این وضعیتی که الان دارم چیه و چه تحلیلی دارین و چه راه کاری دارید؟

باسلام خدمت شما دوست گرامی
این حالتی که برای ذهن شما پیش آمده یک امر طبیعی است مخصوصا برای افرادی که ذهن نقاد وخوبی دارند وبه طور کلی حالت خوبی برای رشدوترقی می باشند اما به شرطی که انسان برای سوالات خود جواب درست ومنطقی بیابد ودر این حالت شکاکیت باقی نماند وامیدواریم توضیحات ما نیز در این راه کارگشا ومفیدباشد.
برای بحث باید سوالاتی که برای شما مطرح است بیان کنید تا بحث کنیم.اما به طور کلی ما معتقد هستیم اعتقادات اسلامی وشیعه مطابق با عقل ومنطق هستندوخلاف عقل نمی باشندوراههایی که ما می توانیم با تفکر وتدبر در آنها به حقانیت این اعتقادات دست پیدا کنیم اولا مطالعه است که الحمدلله شماداریدوبنده توصیه می کنم بعضی از کتب علامه طباطبایی مانند شیعه در اسلام ،آشنایی با اسلام که جواب بعضی از سولات ومباحث چالش انگیز می باشد.همچنین کتابهای استاد علی صفایی حائری که الان در انتشارات بوستان کتاب موجود هستندمطالعه کنید.البته کتابهای شهید مطهری بالاخص جلد چهارم مجموعه آثار ایشان بسیار مفید است.
راه دوم تدبر درهمین عالم هستی وشگفتیهای آن می باشدونظمی که در آن بکار رفته است.
noob;337480 نوشت:
2. آیا الان که دچار سستی اعتقادی شدم از نظر اسلام من یک مرتد هستم ؟ آیا اصلا من مسلمان بوده ام که بخواهم مرتد باشم ؟

همانطور که گفتم این حالت امری طبیعی است وممکن است برای هرمسلمانی در برهه ای از زمان رخ دهد.ولازم است بدانید که طبق حدیثی که از پیامبر(ص)به ما رسیده است همه انسانها مسلمان به دنیا می آیند که این احادیث در ذیل آیه30سوره رم در تفاسیر روایی مانند:البرهان ونورالثقلین وهمچنین تفسیرالمیزان آمده است.
مرتد به کسی می گویند که بعد از اینکه اعلام می کند مسلمان شده است ازدین برمی گرددوعلنا این مساله را اعلام می کند که من مرتدشده ام وچون این کارآثار اجتماعی مخربی نسبت به عقاید مردم واز بین بردن امنیت وآرامش روانی جامعه داردخداوند متعال چنین افرادی که مرتد اعلام کرده است واز ابراز آن منع کرده است.

عرض سلام و خسته نباشید / و تشکر از پاسختون

کریم;337711 نوشت:

بنده توصیه می کنم بعضی از کتب علامه طباطبایی مانند شیعه در اسلام ،آشنایی با اسلام که جواب بعضی از سولات ومباحث چالش انگیز می باشد.همچنین کتابهای استاد علی صفایی حائری که الان در انتشارات بوستان کتاب موجود هستندمطالعه کنید.البته کتابهای شهید مطهری بالاخص جلد چهارم مجموعه آثار ایشان بسیار مفید است.

بنده هیچ کدام از کتاب های فوق را مطالعه نکرده ام.

طبق شناختی که فعلا بنده حقیر به اسلام دارم ، در آیات و احادیث ما دستورات بسیار خوب برای انسان وجود داره و منکر آن هیچ وقت نبودم و نخواهم شد،

دستورات و روش هایی که انسان را به سمت خوبی ها سوق می دهد ، مثل دروغ نگفتن ، ظلم نپذیرفتن و مبارزه با آن ، اعتماد به نفس با توکل بر خدا ، نیکی به همه انسان ها و نزدیکان و خصوصا والدین ، نهی از منکر و امر به معروف برای داشتن جامعه سالم و هزاران رکن اساسی دیگه.

اما غیر از این بخش که قطعا برای هر عقل سلیمی قابل باور است ، بخش دیگری هم وجود دارد که با منطق و عقل من هم سو و قابل پذیریش نیست.(به گمان من)

اگر کتبی که بالا اشاره فرمودید مبنی بر توضیح ویژگی های مثبت اسلام هست برای بنده فکر نمیکنم راه کار باشه (از نظر یک فرد مومن تمام دین مثبت است)، چرا که هم در جلسات هیئت های مختلف ، مساجد مختلف ، رسانه های مختلف داخلی خودمون ، علوم دینی مدرسه و دانشگاه و... آشنا شدم.

بذارید با مثال منظورم رو بگم:

اگر الان فردی از من تحقیقی در مورد (فرضا) مهربانی در اسلام بخواهد ، من میتونم این کار رو به خوبی انجام بدم ، یعنی لیستی از آیات قرآن جمع آوری کنم سپس تفسیر های مختلف دانشمندان رو با هم ترکیب کنم و بعد همین کار رو برای احادیث ائمه و بزرگان انجام بدم در آخر یک طوماری از دستورات و روش های مفید برای مهربانی خواهیم داشت.

حالا تحقیقی دیگر در مورد خشونت در اسلام انجام دهیم. نتیجه با بالا تفاوت خواهد داشت.

خلاصه کلام بالا: وقتی تحقیقی رو از جهت منفی در اسلام کنکاش میکنم نتایج معکوس میگیرم.

اگر نه این چنین نیست و کتب بالا به من کمک خواهد کرد ، لطفا بفرمایید به ترتیب اولویت کدام مناسب تر برای من خواهد بود.

نقل قول:
راه دوم تدبر درهمین عالم هستی وشگفتیهای آن می باشد و نظمی که در آن بکار رفته است.

رشته تحصیلی من ایمونولوژی است ، روزی نیست که مطالعه علمی و درسی کنم و شگفت زده نشم. مطالعه سیستم ایمنی بدن انسان، مطالعه بیوشیمی ، بررسی سلولی و مولکولی موجودات ، علوم باکتری و ویروس ، ژنتیک و ده ها مبحث دیگه که با رشته تحصیلی من مرتبط است و باید بدانیم خود دریای شگفتی است.

این مسئله نه تنها باعث نشده من به اعتقادات قبلی خود مصمم تر بشم هیچ ، هرچه بیشتر از شگفتی های دنیا را مطالعه و میکنم توقع ام از اسلام که دین خدای هستی است بالاتر میرود.

توقع دارم خالق این جهان که توانسته با 4 باز آلی آدنین ، گوانین ، سیتوزین و تیمین dna ای بسازد که منبع ذخیره ای اطلاعات و فرمانده تمام سلول های موجودات جهان چه در سلول های انسان چه گیاه نخود!....==> برنامه ای به من ارائه کند که تمامش با منطق من و میلیارد ها انسان دیگر قابل پذیرش باشد.

نقل قول:
برای بحث باید سوالاتی که برای شما مطرح است بیان کنید تا بحث کنیم

من هزاران مسئله ریز و درشت حل نشده دارم ، در آیات قرآن ، در احادیث ، و شاید در برخی اصول اسلامی. نظر شما این هست که من این موارد رو مطرح کنم ؟ در همین تاپیک ؟

تشکر

[="times new roman"]

noob;337800 نوشت:
خلاصه کلام بالا: وقتی تحقیقی رو از جهت منفی در اسلام کنکاش میکنم نتایج معکوس میگیرم.

سلام علیکم و رحمه الله

عذر میخواهم وسط بحث استاد کریم و شما وارد شدم.
شما می توانید جنبه هائی همچون عفو و بخشش و یا مجازات در اسلام را مانند دیگر کسانی که این مطالب را میخوانند جمع آوری و دسته بندی و نهایتا مقالاتی را ارائه بدهید.

ولی اینکه تحقیقات شما کامل بوده باشد جای تامل دارد . و نتیجه گیری شما هم به همین ترتیب

دلیل این عرض بنده این است که
مثلا وقتی از قصاص در قران صحبت شده شما آنرا خشونت می نامید

noob;337800 نوشت:
حالا تحقیقی دیگر در مورد [="red"]خشونت در اسلام[/] انجام دهیم. نتیجه با بالا تفاوت خواهد داشت.

و آنرا منفی می انگارید

noob;337800 نوشت:
[="red"]از جهت منفی[/] در اسلام کنکاش میکنم نتایج معکوس میگیرم

نتیجه :
یا اینکه
شما مبانی اسلام را در عفو و مجازات را درست متوجه نشده اید
و نمیدانید دلیل اینکه مثلا در اسلام قاتل در صورت عدم رضایت ولی دم قصاص میشود و یا عفو ولی دم میتواند به کسی حیات ببخشد چیست و این چگونه احکامی است.

و یا اینکه[="darkslateblue"] درست متوجه شده اید[/] ولی این مبانی را قبول ندارید پس یک مبنایی درستی معرفی نمائید.
پس
مبنای "منفی و مثبت" بودن اعمال را از دید خود بررسی کنید.

چیستی و چگونگی مفاهیمی همچون " عفو و بخشش " و " خشونت" را خودتان برای خودتان و یا از منبعی تعریفی که صحیح است را ارائه بدهید

موفق باشید[/]

تشکر از شما

بله درسته. این 2 حالت ممکنه باشه.

noob;337800 نوشت:
حالا تحقیقی دیگر در مورد خشونت در اسلام انجام دهیم. نتیجه با بالا تفاوت خواهد داشت. خلاصه کلام بالا: وقتی تحقیقی رو از جهت منفی در اسلام کنکاش میکنم نتایج معکوس میگیرم.

باسلام دوباره خدمت شما دوست گرامی
ما خیلی وقتها احکام اسلام را با ذهنیات وبرداشتهای خود می سنجیم وقبل از اینکه به فلسفه این احکام وحکمتی که در آنها وجود دارد بپردازیم کم خود را صادر می کنیم.ومساله دومی که در این مورد درعصر ما بسیار موثربوده است تبلیغاتی است که علیه احکام اسلامی وجود دارد ورسانه های دنیا برای سرکوب اسلام با انواع شگردها حدودشرعی موجود در احکام اسلامی را خشونت می نامندوبا هنرنمایی ونشان دادن خشن این احکام احساسات مردم را علیه اسلام تحریک می کنند.
به هرحال شما اگرتک به تک حدود الهی را بررسی کنیدبه این نتیجه می رسید که اینها موجب سلامت جامعه واجتناب مردم از تجاوزبه حقوق دیگران وگسترش فحشاءدرجامعه می شود.
ازباب مثال:اسلام به پاکی دربین مردم وجامعه وقاطی نشدن نسلها ارزش فوق العاده ای است وحفظ خانواده وگسترش آن ازتوصیه های اسلام است.شما می دانیدکه جزوحدودی که به واسطه آن اسلام به خشونت محکوم می شودسنگسار است.درحالی که این حکم برای اشخاصی است که زن وشوهر دارندولی با این حال با شخص دیگری زنا می کنند.واثبات این مساله نیزنیاز به چهارشاهدعادل دارد که از نزدیک دیده باشند که دونفرباهم زنا می کنندوشهادت آنها با همدیگر هیچ اختلافی نداشته باشدکه با وجود این مراحل زنا محصنه اثبات می شود ومرتکبین آنرا سنگسار می کنند.
شما اگر خوب دقت کنید اثبات وقوع این مساله خیلی سخت است وشخص باید آنقدرهوسران باشد که جلوی چهارنفرآدم عادل که ازدیدن این مناظر فرار می کنند این عمل را انجام دهدوالبته با وجود این شرایط توصیه اسلام این است که طرفین اگر توبه کنند بهتر است واین امر گفته نشود.
سوای این مساله اگر این حکم اسلامی رعایت نشود وارتباط بین اشخاص آزاد باشددیگر مساله زن وشوهری معنی ندارد وکودکانی که به دنیا می آیند مجهول الهویه هستند وپدرومادر مشخصی ندارندوکلاًحریم خانواده از هم می پاشد.مساله ای که ما الان در کشورهای غربی کم وبیش شاهد آن هستیم وکاری به جایی رسیده است که چندی قبل اخبار اعلام کرد ازدواج همجنس ها در انگلیس قانونی اعلام شد وکسی حق تعرض واعتراض به آنها ندارد.
اسلام برای حفظ خانواده وحفظ حریم ها ورابطه زن وشوهر احکام وحدودی مقرر کرده است تا جامعه سالم بماند وهمه از راه درست احتیاجات خود را در زمینه های مختلف برطرف کنند وهر قدر دنیا از این احکام وحدود فاصله گرفته است دچارمنجلاب وکثافت بازی بیشتری شده است.وچقدر انسانهایی که به خاطر نزاع برسرهوس وزن های فاسد کشته می شوند.که امار آنرا اگر در اخبار ونشریات ملاحظه کنید سردرد می گیرید.آیا به نظرشما این رویه غرب که موجب گسترش فساد وجنایات برسر تصاحب اشخاص ودر نتیجه کشته شدن تعدادی در این راه کثیف می شود بهتر است یا برنامه اسلام که موجب حفظ حریم وخانواده وپاکی جامعه می شود؟آیا افرادی که برسرهمین هوسرانی ها کشته می شوند که بعضی اوقات که نمونه آن در تهران اتفاق افتاد زجرکش می شوندبیشتراست یا کسانی که به خاطر اجرای حدود الهی کشته می شند تا بقیه دچارفساد نشوند وفشاءگسترش پیدا نکند؟
اگر شما احکام اسلامی را با قوانین دنیای امروز که باشعار آزادی خیلی از گناهان را قانونی کرده است مقایسه کنید خواهید دید که آنچه موجب آزادی بیشتر وآرامش خاطر بیشتر می شداحکام اسلام است.
البته نکته دیگری که باید مد نظرداشته باشید احکام اسلامی برای انتقام وکشتن صرف نیست بلکه همانطور که در مورد قصاص آمده است برای حیات بقیه وجامعه است.به نظر شما فدای امنیت روانی وآرامش افرادجامعه به خاطر یک نفربهتر است یا فدای شخص مجرم وگناهکار برای حیات وپاکی جامعه؟
بی گمان خواهید گفت فدای یک نفربهتر از فدای کل جامعه است واین همان چیزی است که اسلام می خواهد.

سلام و تشکر خدمت شما

هرچند که در مورد عمل سنگسار بحث دارم اما خب بجای اینکه شما بحثی رو باز کنید من یه مصداق بهتری از مشکلاتم رو میگم:

ببینید خدایی رو ما تصور میکنیم که آفریننده این جهان است.(در مورد عظمت این دنیا شکی نیست و من موردی رو هم در بالا عنوان کردم) حالا چطور من میتونم ایمان بیاورم به خداوندی که از او در مورد شهاب سنگ سوال می کنند و این چنین پاسخی میدهد!

لطفا دقت کنید و شما هم بی طرفانه قضاوت کنید ، خداوندی که ما یک قطره از دریای علمش را نفهمیدیم در پرسش شهاب سنگ این چنین عمل کند؟

من تفسیر نمونه و المیزان رو می خونم ، از چند نفر هم سوال میپرسم ، اما این جواب ها اصلا برای من قانع کننده نیست.

فکر نمیکنید اگر بجای اون آیات دقیقا به لحاظ علمی این مورد رو توضیح میدادند الان چند نفر به حقانیت خدای اسلام ایمان می آوردند.

اکثر اساتید دانشگاهی ما اصلا اعتقادی به قرآن ندارند. وقتی ارتباط ژنتیکی انسان و موجودات دیگر رو مطالعه میکنیم دقیقا انسان سیر تکاملی موجودات دیگر است.

خب این استاد دانشگاه رو چطور باید دعوت به اسلام کرد ، باید آیات رو تفسیر کرد بگیم ببینید شاید منظور خداوند از فرستادن آدم و حوا فلان مورد باشد ، شاید این یک نوع پایین آمدن معنوی باشد و ...

کمی با وجدان خودمون قضاوت کنیم این نوع تفسیر سازی ها برای یک فرد عالم (علمی) اصلا پذیرفته نیست.

اصلا رشته پزشکی بیاییم بیرون ، همه ی دانشجویان تنظیم خانواده رو در دانشگاه خوندن ، مسیر حرکت اسپرم و کلا مایع جنسی مرد مشخصه ، خب چطور می تونه یک فرد که علمش بیشتر از علم های افراد زمان حضرت محمد(ص) بوده این آیه مربوط به خروج منی رو از مرد بخونه و ایمیان بیاره.

عقلم من (عقل دیگران رو نمیدونم) میگه خدای به این عظمت آیه ای نازل نمیکنه که در گذر زمان نیاز به تفسیر سازی و این موارد باشه.

من نمیدونم در مورد شهاب سنگ باید در قرآن اون آیات! رو داشته باشیم اما برای هدایت بشر خداوند نیاد یک بار اسم امام علی رو اعلام کنه و بگه ایشون ولی خدا بعد از حضرت محمد هستند. و الان نسبت مسلمانان به کل جمعیت این نسبت باشه و نسبت شیعیان به مسلمانان این نسبت باشه.

من هزاران بحث دیگه دارم.

noob;337800 نوشت:
من هزاران مسئله ریز و درشت حل نشده دارم ، در آیات قرآن ، در احادیث ، و شاید در برخی اصول اسلامی. نظر شما این هست که من این موارد رو مطرح کنم ؟ در همین تاپیک ؟

سلام
تحقیق و مطالعه چه به نیت رفع ضعف عقیده یا سوال و شبهه بلا اشکال و مسیر صحیح کشف حقیقت است
پیشنهاد من اینه که شما سوالاتتون را بنویسید و از مهمترین اونها شروع به طرح در این سایت بکنید ان شاء الله به جوابهای مناسبی خواهید رسید
فقط سعی کنید از این تصور که من ضعف عقیده پیدا کردم یا اینکه مرتد شدم و .. دوری کنید
والله الموفق

noob;338980 نوشت:
ببینید خدایی رو ما تصور میکنیم که آفریننده این جهان است.(در مورد عظمت این دنیا شکی نیست و من موردی رو هم در بالا عنوان کردم) حالا چطور من میتونم ایمان بیاورم به خداوندی که از او در مورد شهاب سنگ سوال می کنند و این چنین پاسخی میدهد! لطفا دقت کنید و شما هم بی طرفانه قضاوت کنید ، خداوندی که ما یک قطره از دریای علمش را نفهمیدیم در پرسش شهاب سنگ این چنین عمل کند؟ من تفسیر نمونه و المیزان رو می خونم ، از چند نفر هم سوال میپرسم ، اما این جواب ها اصلا برای من قانع کننده نیست. فکر نمیکنید اگر بجای اون آیات دقیقا به لحاظ علمی این مورد رو توضیح میدادند الان چند نفر به حقانیت خدای اسلام ایمان می آوردند. اکثر اساتید دانشگاهی ما اصلا اعتقادی به قرآن ندارند. وقتی ارتباط ژنتیکی انسان و موجودات دیگر رو مطالعه میکنیم دقیقا انسان سیر تکاملی موجودات دیگر است. خب این استاد دانشگاه رو چطور باید دعوت به اسلام کرد ، باید آیات رو تفسیر کرد بگیم ببینید شاید منظور خداوند از فرستادن آدم و حوا فلان مورد باشد ، شاید این یک نوع پایین آمدن معنوی باشد و ... کمی با وجدان خودمون قضاوت کنیم این نوع تفسیر سازی ها برای یک فرد عالم (علمی) اصلا پذیرفته نیست. اصلا رشته پزشکی بیاییم بیرون ، همه ی دانشجویان تنظیم خانواده رو در دانشگاه خوندن ، مسیر حرکت اسپرم و کلا مایع جنسی مرد مشخصه ، خب چطور می تونه یک فرد که علمش بیشتر از علم های افراد زمان حضرت محمد(ص) بوده این آیه مربوط به خروج منی رو از مرد بخونه و ایمیان بیاره. عقلم من (عقل دیگران رو نمیدونم) میگه خدای به این عظمت آیه ای نازل نمیکنه که در گذر زمان نیاز به تفسیر سازی و این موارد باشه. من نمیدونم در مورد شهاب سنگ باید در قرآن اون آیات! رو داشته باشیم اما برای هدایت بشر خداوند نیاد یک بار اسم امام علی رو اعلام کنه و بگه ایشون ولی خدا بعد از حضرت محمد هستند. و الان نسبت مسلمانان به کل جمعیت این نسبت باشه و نسبت شیعیان به مسلمانان این نسبت باشه. من هزاران بحث دیگه دارم.

سلام
در رابطه با بیانات قرآنی باید به این نکته توجه بفرمایید :
1- قرآن کتاب آسمانی و مهمترین معجزه نبی اکرم است . حال اگر در آن عصر قرآن به نحوی نازل می شد که به الفاظ ظاهری خود بتواند پاسخگوی تک تک سوالات و انتظارات بشر در طول تاریخ از او باشد آیا می توانست رابطه ای با عرب جاهلی پیدا کند تا او ایمان بیاورد و پس از ان دیگران و تا امروز ما ایمان بیاوریم ؟ و دیگر اینکه می توانست یک جلد 600 صفحه ای باشد ؟
2- قرآن کریم دارای ظرافتهای بیانی شگرفی است که هم عرب جاهلی عصر نبی اکرم ص آن را در حد خود می فهمد و هم انسان پیشرفته امروز
3- تکیه قرآن کریم بر فطرت و سرشت الهی انسانهاست همان ساختار وجودی که خودبخود بسوی حق تعالی میل دارد لذا به تربیت این بعد اساسی می پردازد و در عین حال با طرق دیگر به پرورش اندیشه ها توجه دارد
4- بحث تفسیر قرآن کریم را از بحث کلام الهی جدا بفرمایید . تفسیر یک فهم بشری از وحی الهی است که می تواند مطابق واقع باشد یا نباشد. اگر شما در نص قرآنی با یک موضوع قطعی علمی تضادی می یابید بفرمایید تا آنرا بررسی کنیم
5- شاید از نظر هر فردی اگر قرآن طور خاصی بود تاثیر بیشتری داشت حال به نظر شما قرآن باید جند جور می بود تا همه خوششان بیاید که به نحو مطلوب آنهاست و آیا اساسا این امکان پذیر هست
والله الموفق

با سلام خدمت شما

ممنون ، سعی میکنم. خودم هم این وضعیت ذهنی که دچار شدم رو اصلا خوشایند نمیدونم.

نظر شما قابل احترامه و سعی میکنم انجام بدم.

نقل قول:

1- قرآن کتاب آسمانی و مهمترین معجزه نبی اکرم است . حال اگر در آن عصر قرآن به نحوی نازل می شد که به الفاظ ظاهری خود بتواند پاسخگوی تک تک سوالات و انتظارات بشر در طول تاریخ از او باشد آیا می توانست رابطه ای با عرب جاهلی پیدا کند تا او ایمان بیاورد و پس از ان دیگران و تا امروز ما ایمان بیاوریم ؟ و دیگر اینکه می توانست یک جلد 600 صفحه ای باشد ؟

خیلی عذر میخوام ، منطقی که پشت این سوال هست از نظر من (بنده حقیر) کمتر از 20 درصد قابل قبوله.

قرآن بنا دارد آخرین کتاب الهی باشد. کتاب و دستوراتی که تا پایان جهان باید قابل اجرا و درک باشد.

خواهشا شما هم بی طرفانه قضاوت کنید.: آیا درسته که بگیم چون این کتاب در زمان اعراب جاهلیت آمده فرضا شهاب سنگ رو طوری بیان کند که قابل پذیرش در عصر ما و به بعد! (دقت کنید) نباشد؟

باز هم در همین رابط آیا شنود اطلاعات جنیان و پرتاب تیر به سمت آنها برای اعراب جاهل قابل پذیرش بوده ؟(دقت کنید)

با این منطق اگر بخواهیم به آیات قرآن نگاه کنیم ، یعنی پذیرش اینکه قرآن مربوط به یک عصر خاص می باشد. (برخلاف اصول اسلامی)

شما امروز یک کتاب علمی در زمینه های اصول پزشکی ، زیست شناسی و یا فیزیک کاربردی تهیه کنید (چه اشکالی داره یک کارشناس دینی مطالعات علمی با این دید داشته باشه )

بنده نمیتونم ببینم یک فرد کافر بیاد از لحاط سلولی ، فیزیولوژِی ، بدن انسان را کاملا شرح بده

فیزیک سیارات رو باز کنه ، هزاران نکته ، هزاران قوانین اعجاب انگیز ، هزاران شگفتی علمی بنویسه و به عنوان کتاب چاپ کنه.

و قرآن که اون رو به عنوان آخرین کتاب آفریننده کل جهان هستی پذیرفتیم. از نظر علمی این مباحث رو مطرح کرده باشه. (رو این بحث خیلی حرف دارم اما شاید خارج از حوصله بشه)

نقل قول:

2- قرآن کریم دارای ظرافتهای بیانی شگرفی است که هم عرب جاهلی عصر نبی اکرم ص آن را در حد خود می فهمد و هم انسان پیشرفته امروز

دقیقا ! عرب جاهلی یک جور ، انسان پیشرفته یک جور ، اهل سنت یک جور ، شیعه یک جور.

دلیل این اتفاق غیر از سعی در تفسیر سازی آیات قرآن هست ؟ (باز بحث دارم)

نقل قول:

3- تکیه قرآن کریم بر فطرت و سرشت الهی انسانهاست همان ساختار وجودی که خودبخود بسوی حق تعالی میل دارد لذا به تربیت این بعد اساسی می پردازد و در عین حال با طرق دیگر به پرورش اندیشه ها توجه دارد

چیزی که در تاریخ مشخص شده انسان ها گاها خدایی رو انتخاب میکردند.

انسان های اولیه به دلیل ترس و عدم شناخت پیرامون خود مجبور به انتخاب یک خدا و پناه بردن به آن ها بودند. مثل خدای آسمان ، رعد و برق ، خورشید و...

و بعد از کمی گذشت زمان عده ای با این ترس و عدم شناخت بهترین سواستفاده رو از مردم کردند. یعنی ساخت خدای دروغین و در نتیجه تصاحب ثروت ، جایگاه اجتماعی ، آینده فرزندان و خانواده خود و ایجاد موقعیت های جنسی متعدد(همسران) و غیره. مثل اعراب پیش از اسلام و بت های کعبه و خیلی های دیگه.

اما در کل جمله شما ، جمله زیبایی هست. اما از لحاظ کاربرد شاید ، شاید کاربردی در بحث ما نداشته باشد.

نقل قول:

4- بحث تفسیر قرآن کریم را از بحث کلام الهی جدا بفرمایید . تفسیر یک فهم بشری از وحی الهی است که می تواند مطابق واقع باشد یا نباشد. اگر شما در نص قرآنی با یک موضوع قطعی علمی تضادی می یابید بفرمایید تا آنرا بررسی کنیم

من چند مورد تا اینجای کار مطرح کردم (البته مهمترین رو نمیتونم انتخاب کنم چون همش به نظر من مهم هست) تا اینجا فعلا شهاب سنگ ، مسیر خروج منی مرد ، عدم انتخاب رسمی اما علی (ع) در قرآن بجای انتخاب کلامی در جمع عده ای عرب و امکان تحریف گفتار.

شما هر کدام از مباحث رو مایل بودین باز کنید موردی نیست ،لطفا فقط یکی رو انتخاب کنید چون من از چندین جنبه بحث های زیادی دارم و انتخاب همزمان چند مورد کار رو برای من و شما سخت می کنه.

نقل قول:

5- شاید از نظر هر فردی اگر قرآن طور خاصی بود تاثیر بیشتری داشت حال به نظر شما قرآن باید جند جور می بود تا همه خوششان بیاید که به نحو مطلوب آنهاست و آیا اساسا این امکان پذیر هست؟

نه خیر به هیچ وجه. (آفرین)

لطفا خدا رو (نعوذ بالله) هروقت میخواهید کوچک و هر وقت می خواهید بزرگ نکنید.(بشدت با این تفسیر سازی ها مشکل دارم)

خدایی که یک دی ان ای انسان که به اندازه 2 برابر عرض زمین رو قرار داده در سلول میکروسکوپی انسان نمی تواند کتاب پایانی خود را طوری تنظیم کند قابل پذیرش اکثر عاقلان بشریت باشد؟ (آیا الان اینطور هست ؟)

آیات قرآن از نظر محتوا نامنظم است یا خیر ؟ (آیه مکی در وسط سوره مدنی ،آیه مدنی وسط سوره مکی ، آیه اجتماعی وسط آیات جنگی.........)

آیا عموم بشر نظم رو قبول ندارند؟ آیا خدای ما با آن عظمت نمیتواند کتاب پایانی خود را با نظم و ترتیب در مسائل و بخش های گوناگون جمع آوری کند.

من نمیدونم چطور به خودتون اجازه میدید بگید خدا نمیتونه کتابی نازل کنه که با عموم بشر هم خوانی داشته باشه. نمی دونم و نمیتونم درک کنم.

باز هم تشکر میکنم از وقتی که در اختیار پاسخ به سوالات من میگذارید ، منتظر پاسخ شما و جناب کریم و دیگر کارشناسان هستم ، با اشتیاق زیاد هم منتظرم.

noob;339216 نوشت:
آیا درسته که بگیم چون این کتاب در زمان اعراب جاهلیت آمده فرضا شهاب سنگ رو طوری بیان کند که قابل پذیرش در عصر ما و به بعد! (دقت کنید) نباشد؟ باز هم در همین رابط آیا شنود اطلاعات جنیان و پرتاب تیر به سمت آنها برای اعراب جاهل قابل پذیرش بوده ؟(دقت کنید) با این منطق اگر بخواهیم به آیات قرآن نگاه کنیم ، یعنی پذیرش اینکه قرآن مربوط به یک عصر خاص می باشد. (برخلاف اصول اسلامی) شما امروز یک کتاب علمی در زمینه های اصول پزشکی ، زیست شناسی و یا فیزیک کاربردی تهیه کنید (چه اشکالی داره یک کارشناس دینی مطالعات علمی با این دید داشته باشه ) بنده نمیتونم ببینم یک فرد کافر بیاد از لحاط سلولی ، فیزیولوژِی ، بدن انسان را کاملا شرح بده فیزیک سیارات رو باز کنه ، هزاران نکته ، هزاران قوانین اعجاب انگیز ، هزاران شگفتی علمی بنویسه و به عنوان کتاب چاپ کنه. و قرآن که اون رو به عنوان آخرین کتاب آفریننده کل جهان هستی پذیرفتیم. از نظر علمی این مباحث رو مطرح کرده باشه. (رو این بحث خیلی حرف دارم اما شاید خارج از حوصله بشه)

سلام
متاسفانه من خیلی خلاصه نویسم و مجبور میشم چیزهایی رو که قبلا گفتم توضیح بدم
ببنید منظور من این نیست که قرآن کریم مال عصر ظهور اسلامه
منظور من اینه که یک ویژگی اساسی اولیه برای کتاب الهی آسمانی اینه که قابل فهم برای اولین مخاطبین خودش باشه و این اولین مخاطبین کیا هستند ؟ عرب جاهلی
خوب از طرف دیگه قرآن در قالب الفاظ و عباراتی محدود نازل شده که به حسب فهم ظاهری ما معانی محدودی رو می تونن بیان کنن خوب اگر قرار باشه این قرآن با این الفاظ بخواد بیانگر تمام حقایق و اسرار باشه باید چند صفحه باشه ؟
اگر شما بخواهید یک موضوع در علم فیزیک رو کاملا شرح و بسط بدید هزار صفحه نمیشه ؟
خوب حالا سوال اینه که :
اولا عرب جاهلی از مباحث علمی سنگین فیزیک چی میفهمه ؟
ثانیا شرح و بسط مسائل علمی چه دخلی در تکامل معنوی و انسانی اونا داره ؟
ثالثا چقدر موضوع علمی در قرآن مطرح بشه و شرح بشه که مثلا خود شما راضی بشین ؟
در روایات هست که اگر خدا می خواست میتونست قرآن را چنان سخت و سنگین نازل کنه که هیچکس نتونه بفهمه اما قرآن ساده شده تا همه بفهمن خود قرآن هم فرمود : انا یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر
ما قرآن را برای یادآوری آسان کردیم آیا یادآوری کننده ای هست ؟
این موضوع شهاب هم که زیاد تکرار می فرمایید چیز غریبی هست قبوله اما قرار نیست هرچیز غریب غلط باشه . اگر قرار باشه از غرابت قرآن ایراد بگیریم باید از اساس ردش کنیم چون او از ذات خدایی سخن میگه که به هیچ نحو به خود او کسی راه نداره غیب مطلقه و فقط از طریق آثارش میشه اونو شناخت
خوب این غریبتره یا اینکه قرآن بفرماید ما برای جلوگیری از خروج جن از جو زمین شهاب براش میفرستیم ؟
من فکر میکنم شما تحت نوعی احساسات هستید
اول باید سعی کنید احساسات رو کنار بذارید
مثلا اگه کسی فیلم سنگسار ثریا رو ببینه نمیتونه در مورد سنگسار درست فکر کنه هرچند منطقی براش حرف بزنی

noob;339216 نوشت:
دقیقا ! عرب جاهلی یک جور ، انسان پیشرفته یک جور ، اهل سنت یک جور ، شیعه یک جور. دلیل این اتفاق غیر از سعی در تفسیر سازی آیات قرآن هست ؟ (باز بحث دارم)

این مساله اختصاص به قرآن نداره بلکه هرکلام عمیقی این ویژگی رو داره
البته وقتی از فهم های متفاوت حرف می زنیم منظور این نیست که تشابهی وجود ندارد و فقط اختلافه
مثلا اگر صد نفر از اقوام و ادیان مختلف سوره حمد رو بخونن و ما بپرسیم بر اساس این سوره ستایش مخصوص کیست یا انسان باید از چه کسی یاری بجوید یا امثال این معانی واضح صد تا یکی هم با یکدیگر اختلاف نخواهند داشت
اختلافات عمدتا در مصادیق خارجی ومعانی مرتبطه مثلا بین اهل سنت و شیعه تو این اختلافه که مصداق ولی امر یک انسان معصومه یا هر حاکم بر جامعه مسلمان اما هیچکس شک نداره که قرآن میگه ولی امر باید تبعیت بشه
البته ادعای معانی متعدد در قرآن کریم بر مبنای تعالیمی است که به ما رسیده مثلا در روایت است که قرآن هفت بطن داره یا هر حرفش هفتاد هزار معنا داره عجیب هم نیست همانطور که همین بدن انسان ( که آیت تکوینی است ) میتونه از منظر علوم مختلف یک موضوع متفاوت باشه ایات تدوینی قرآن کریم هم از منظر علوم و افراد میتونه معانی مختلفی داشته باشه با این حال میزانهایی هم هست مثلا فیزیک نمیتونه بیانگر نحوه تعامل عاطفی انسان با خانوادش باشه همونطور که وزنش نمیتونه موضوع علم اخلاق باشه

noob;339216 نوشت:
چیزی که در تاریخ مشخص شده انسان ها گاها خدایی رو انتخاب میکردند. انسان های اولیه به دلیل ترس و عدم شناخت پیرامون خود مجبور به انتخاب یک خدا و پناه بردن به آن ها بودند. مثل خدای آسمان ، رعد و برق ، خورشید و... و بعد از کمی گذشت زمان عده ای با این ترس و عدم شناخت بهترین سواستفاده رو از مردم کردند. یعنی ساخت خدای دروغین و در نتیجه تصاحب ثروت ، جایگاه اجتماعی ، آینده فرزندان و خانواده خود و ایجاد موقعیت های جنسی متعدد(همسران) و غیره. مثل اعراب پیش از اسلام و بت های کعبه و خیلی های دیگه. اما در کل جمله شما ، جمله زیبایی هست. اما از لحاظ کاربرد شاید ، شاید کاربردی در بحث ما نداشته باشد.

اینکه منشا اعتقاد به خدا ترس و امثال اینها بوده یک نظریه جامعه شناسانه است و قابل نقده چون علوم تجربی در حال تکامل و پیشرفته و چه بسا زمانی بیاد که همه اینها به نفع تفکر دینی متحول بشه همونطور که اکنون در حوزه های مختلفی شده
اما منظور بنده از جمله این بود که :
ماموریت محوری قرآن کریم تعالی معنوی و اخلاقی انسانه همونطور که پیامبر ص فرمود : من برای تکمیل اخلاق شایسته اومدم
در عین حال این قرآن عظیم به نحوی است که از طریق خاص میتونه در ابواب دیگه هم استفاده بشه . مثلا در علوم تجربی قابل استفاده هست هم در بیانات ظاهریش هم در طرق خاص برای پی بردن به معنای باطنی اش که برای عموم ناشناخته است

noob;339216 نوشت:
من چند مورد تا اینجای کار مطرح کردم (البته مهمترین رو نمیتونم انتخاب کنم چون همش به نظر من مهم هست) تا اینجا فعلا شهاب سنگ ، مسیر خروج منی مرد ، عدم انتخاب رسمی اما علی (ع) در قرآن بجای انتخاب کلامی در جمع عده ای عرب و امکان تحریف گفتار. شما هر کدام از مباحث رو مایل بودین باز کنید موردی نیست ،لطفا فقط یکی رو انتخاب کنید چون من از چندین جنبه بحث های زیادی دارم و انتخاب همزمان چند مورد کار رو برای من و شما سخت می کنه.

اینو میذارم برای بعد
noob;339216 نوشت:
نه خیر به هیچ وجه. (آفرین) لطفا خدا رو (نعوذ بالله) هروقت میخواهید کوچک و هر وقت می خواهید بزرگ نکنید.(بشدت با این تفسیر سازی ها مشکل دارم) خدایی که یک دی ان ای انسان که به اندازه 2 برابر عرض زمین رو قرار داده در سلول میکروسکوپی انسان نمی تواند کتاب پایانی خود را طوری تنظیم کند قابل پذیرش اکثر عاقلان بشریت باشد؟ (آیا الان اینطور هست ؟) آیات قرآن از نظر محتوا نامنظم است یا خیر ؟ (آیه مکی در وسط سوره مدنی ،آیه مدنی وسط سوره مکی ، آیه اجتماعی وسط آیات جنگی.........) آیا عموم بشر نظم رو قبول ندارند؟ آیا خدای ما با آن عظمت نمیتواند کتاب پایانی خود را با نظم و ترتیب در مسائل و بخش های گوناگون جمع آوری کند. من نمیدونم چطور به خودتون اجازه میدید بگید خدا نمیتونه کتابی نازل کنه که با عموم بشر هم خوانی داشته باشه. نمی دونم و نمیتونم درک کنم. باز هم تشکر میکنم از وقتی که در اختیار پاسخ به سوالات من میگذارید ، منتظر پاسخ شما و جناب کریم و دیگر کارشناسان هستم ، با اشتیاق زیاد هم منتظرم.

فکر میکنم مطلبم روشن نبود بحث من تقریبا تکرار موضوعی است که در ابتدا بیان کردم
بحث این نیست که خدای تعالی نمیتونه قرآن رو طوری قرار بده که همگان در همه ادوار به مطابق میلشون بفهمن بلکه هرچیزی حسابی داره و خدای متعال خودش این حسابها رو قرار داده
منظور من اینه که یک هنرمند دوست داره قرآن جوری باشه که ظرایف علم نقاشی درش مورد بحث و بررسی قرار بگیره
یک فیزیکدان یک جور یک شیمیدان یک جور یک جامعه شناس یک جور وووو
خوب اگر قرار بود قرآن تفصیل این علوم باشه باید چند جور و چند نسخه می بود ؟
بعد هم علوم که در حال پیشرفتن برای هردوره باید یک نسخه جدا چند جمع و ضرب نشون میده برای تامین نظر همگان در تاریخ و اعصار مختلف باید صدها نسخه از قرآن نازل میشد
و این در حالیستکه ما ماموریت اصلی قرآم رو فراموش کردیم و فکر کردیم قرآن کتاب هنر و شیمی و هندسه است
توجه فرمودید ؟
بنده شخصا معتقدم قرآن کریم حاوی تمام حقایق از اول تا آخره اما
نحوه فهم این علوم در هر بعدی نحوی خاص داره همونطور که اسباب تحقیق در علوم مختلف متفاوته
شما در هندسه ابزار و فرمولهایی دارین در شیمی طور دیگه در فیزیک همینطور در روانشناسی طور دیگه
قرآن هم یک دریای بیکرانه اما برای برداشت علم خاص باید ابزار خاص داشته باشیم
الان فقیه از قرآن استفاده فقهی میکنه با معیارهای فقهی
ادیب استفاده دیگه ای داره
شاعر و سخنور بهره ای دیگه
اما استفاده از قرآن در دقایق امور یک علوم پیچیده ای میخواد که ما شنیدیم هست ولی از کیفیتش خبر نداریم
تو یک تاپیک دیگه هم گفتم بعضی اهل معرفت قائلند علومی هست که میتوان با استفاده از اون تمام وقایع عمر یک انسان رو از قرآن استخراج کرد
حرف اساسی اینه که :
ماموریت اساسی قرآن در بیان عادی عرفی آن تعالی معنوی و انسانی افراده و نه بیان اسرار تکوینی جهان هرچند این کتاب به نحوی نازل شده که ظرفیت پاسخگویی به هر سوالی رو داره عمده اینه که ما بتونیم به ابزار لازم جهت پاسخ گیری برسیم
درباره نحوه ترتیب سور و آیات هم عرض کنم
اگر شما تونستید رمز پراکندگی موجودات را توی یک دشت بدست بیارید آنوقت بیایید رمز پراکندگی آیات قرآن رو هم من براتون میگم
ببنید برادر
قرآن کتاب تدوینی الهی است همچنانکه طبیعت کتاب تکوینی اوست این دو ویژگیهایی خارج از ویژگیهای عادی بشری دارند
شما ببینید آدما چطور خونه و شهر میسازن
اما خدا چطور طبیعت رو ساخته ؟
من فکر میکنم جای ما و خدا اینجا داره عوض میشه
بجای اینکه از اوبیاموزیم در صدد آموختن به اوییم
بابا ما که هرچه داریم از اوست
همین اندک علم هم به تقلید و فهم آیات اوست حالا ما میخواهیم به خدا ترتیب آیات و سور بیاموزیم
جسارت نشه
آغاز انحراف از استکبار است
واستکبر و کان من الکافرین
مراقب باشید
والله الموفق

noob;338980 نوشت:
ببینید خدایی رو ما تصور میکنیم که آفریننده این جهان است.(در مورد عظمت این دنیا شکی نیست و من موردی رو هم در بالا عنوان کردم) حالا چطور من میتونم ایمان بیاورم به خداوندی که از او در مورد شهاب سنگ سوال می کنند و این چنین پاسخی میدهد! لطفا دقت کنید و شما هم بی طرفانه قضاوت کنید ، خداوندی که ما یک قطره از دریای علمش را نفهمیدیم در پرسش شهاب سنگ این چنین عمل کند؟

برادرعزیزم اولا باید بدانیم که قرآن برای هدایت است وکتاب هدایت می باشد ومباحثی هم که درمورد امور تجربی از قبیل شهاب سنگ وغیره مطرح کرده است تلگرافی بوده ،درحدی که در هدایت مردم موثرباشد ومباحثی که قرآن به انها پرداخته است مفصل نیست چون در اینصورت قران باید صدها جلد می شد نه یک جلد.
کجای سخن قرآن درمواردی که می فرمایید خلاف حقیقت است واز کجا معلوم که علم امروز به حقیقت دست یافته است وبعد از مدتی از نظریاتی که الان کاملا وصددرصد درست می داند برنگردد.چنانچه در سابق این موارد زیاد بوده است واگر شما کتاب علم ودین ایان بابور را مطالعه کنید متوجه می شوید که علم جدید وسردمداران آن در اواخر قرن 19ادعا می کردند که به همه حقایق دست یافته اند ولی در اوایل قرن 20وبعد از ان با کشف نظریات جدید مانند نظزیاتی که در موجی بودن نور به دست آمد ویا نظریه نسبیت بعضی از نظریات قبلی باطل شدند.
منظوربنده این نیست که علم جدید هرچه دارد ممکن است غلط باشد ولی معیار قرار دادن علم جدید درست نیست چنانچه ازمطالعه کتاب مذکورمتوجه بعضی از این موارد می شوید.
البته در بعضی از موارد نیز بعد از رشد علم مشخص شده است که این نظریه را قرآن قرنها قبل داده بوده ولی علم بعد از 1000سال آنرا کشف کرده است مانند آنچه در موردچگونگی لقاح گیاهان وگلها آمده است.

noob;338980 نوشت:
من تفسیر نمونه و المیزان رو می خونم ، از چند نفر هم سوال میپرسم ، اما این جواب ها اصلا برای من قانع کننده نیست. فکر نمیکنید اگر بجای اون آیات دقیقا به لحاظ علمی این مورد رو توضیح میدادند الان چند نفر به حقانیت خدای اسلام ایمان می آوردند

همانطور که در اول سوره آل عمران امده است قرآن آیات متشابه دارد وفهم دقیق وصحیح آن توسط اهل بیت است که مفسران اصلی قرآن هستند.ولی متاسفانه مردم قدر این مفسران واقعی را ندانستند وبا کشتار آنها خداوند آخرین ولی خود را برای حفاظت غایب کرد ولذا در عصر غیبت مفسران وعلماءتمام زحمات خود را انجام می دهند تا به مقصود از آیات قرآن دست پیدا کنند ولی با تمام اینها ملاک .معیار قرار دادن صددرصد این مفسران در فهم آیات قرآن درست نیست وبرفرض اینکه آنها در تفسیر آیه ای اشتباه کنند نمی توان آنرا به قرآن نسبت داد.
noob;338980 نوشت:
اکثر اساتید دانشگاهی ما اصلا اعتقادی به قرآن ندارند. وقتی ارتباط ژنتیکی انسان و موجودات دیگر رو مطالعه میکنیم دقیقا انسان سیر تکاملی موجودات دیگر است. خب این استاد دانشگاه رو چطور باید دعوت به اسلام کرد ، باید آیات رو تفسیر کرد بگیم ببینید شاید منظور خداوند از فرستادن آدم و حوا فلان مورد باشد ، شاید این یک نوع پایین آمدن معنوی باشد و ... کمی با وجدان خودمون قضاوت کنیم این نوع تفسیر سازی ها برای یک فرد عالم (علمی) اصلا پذیرفته نیست.

آنچه در مورد آفرینش انسان گفه می شود واختلافی که بین برداشت علم روز وقرآن وجود دارد.باید گفت:
حتمی وکامل تلقی کردن تکامل انواع وزیرسوال بردن نظریه قرآن با توجه به آن درست نیست.وثانیا آنچنان که بعضی از علماءمانند شهید مطهری در کتاب توحید واستاد خسروپناه در کتاب کلام جدید بیان داشته اند نمی توان کاملا نظریه تکامل انواع را رد کرد ویا اینکه آنرا در تعارض با گفته قرآن دانست.

کریم;339257 نوشت:
برادرعزیزم اولا باید بدانیم که قرآن برای هدایت است وکتاب هدایت می باشد ومباحثی هم که درمورد امور تجربی از قبیل شهاب سنگ وغیره مطرح کرده است تلگرافی بوده ،درحدی که در هدایت مردم موثرباشد و مباحثی که قرآن به انها پرداخته است مفصل نیست چون در اینصورت قران باید صدها جلد می شد نه یک جلد.

سلام مجدد خدمت استاد بزرگوار

برخلاف شما که فقط کمی از حرف های من رو نقل قول کردید می خوام تمام حرفاتون رو نقل قول کنم.

شما می فرمایید مباحث علمی در قرآن تلگرافی است و در کل قرآن کتاب هدایت است و به صورت خلاصه هم آمده. (البته این رو تمام علما میفرمایند)

به نظر بنده حقیر این یعنی شانه خالی کردن از زیر بار تمام مسئولیت هایی که قرآن باید داشته باشه.

هرجا بحث علمی کرده بود و مخالف علم اثبات شده امروزی بود بگیم خب تلگرافی بوده دیگه.

هرجا بحث عدم هدایت داشتیم بگیم کتاب خدا خلاصه بوده، باید توی یک جلد تموم میشد.(بالاخره گرانی کاغذ و جوهر دوات این حرافا... است دیگه)

خب با این حرف و استدلال من چطور با عقل و دانش خودم به خدای اسلام باید ایمان بیاورم؟

ایمان آوردن در این شرابط و با این استدلال ها یعنی خاموش کردن قوه تفکر و تعقل من.(بر خلاف اصول نام برده شده اسلامی). عقل انسان هم چیزی جز هوش ذاتی ، و تجربه بشر نیست.

عقل من نمیتونه بپذیره کتابی که خدای جهان آفریده در مورد علوم تلگرافی کار کنه و در مورد هدایت هم خلاصه !

من در قرآن یک آیه نمیبینم که بیاد بعد از حضرت محمد(ص) امام علی (ع) رو به عنوان ولی خدا مشخص کنه. آیا در قرآنی که هم آیات تکراری داریم و هم آیاتی که دستور گذشته خود رو عوض کرده جایی برای آیه واضح و روشن دستوری برای ولایت علی (ع) نباید داشته باشیم؟ بجای اینها یک آیه ، فقط یک آیه : به نام خدا ، علی (ع) جانشین محمد (ص) انتخاب شده است.

نسبت شیعیان به اهل سنت الان چقدره ؟ عقل شما میگه این هدایته ؟

من با شما در این شرابط فعلی اختلاف فکری دارم. اصلا هم نمیخوام بگم من درست میگم شما اشتباه میکنید. فقط این رو میخوام بگم برای من قابل درک نیست.(برای من)

نقل قول:

کجای سخن قرآن درمواردی که می فرمایید خلاف حقیقت است واز کجا معلوم که علم امروز به حقیقت دست یافته است وبعد از مدتی از نظریاتی که الان کاملا وصددرصد درست می داند برنگردد.چنانچه در سابق این موارد زیاد بوده است واگر شما کتاب علم ودین ایان بابور را مطالعه کنید متوجه می شوید که علم جدید وسردمداران آن در اواخر قرن 19ادعا می کردند که به همه حقایق دست یافته اند ولی در اوایل قرن 20وبعد از ان با کشف نظریات جدید مانند نظزیاتی که در موجی بودن نور به دست آمد ویا نظریه نسبیت بعضی از نظریات قبلی باطل شدند.
منظوربنده این نیست که علم جدید هرچه دارد ممکن است غلط باشد ولی معیار قرار دادن علم جدید درست نیست چنانچه ازمطالعه کتاب مذکورمتوجه بعضی از این موارد می شوید.
البته در بعضی از موارد نیز بعد از رشد علم مشخص شده است که این نظریه را قرآن قرنها قبل داده بوده ولی علم بعد از 1000سال آنرا کشف کرده است مانند آنچه در موردچگونگی لقاح گیاهان وگلها آمده است.

علم امروز به هیچ وجه ادعا نمیکند به حقیقت دست یافته است. مثلا در بخش ژنتیک ادعا میکنه 5 درصد ژنتیک رو به احتمال کشف کردیم در بخش فلا ، فلان درصد احتمالی.

در کتاب های رفرنس علمی و تحصیلی ما هم همیشه مواردی اضافه و مواردی حذف و تغییر پیدا میشه. مثلا این ژن علاوه بر انجام فلان کار این کار رو هم میکنه. یا این ژن نه اون کاره قبلی رو نمیکنه.

اما این به این معنی نیست که علم فیزیک بیاد بگه آقا اشتباه کریدم شهاب سنگ اجسام باقی مانده از سیارات دیگه نیست که جو زمین می خورد و مشتعل میشود ، یک سری تیر هست که داره میخوره به اجنیان. البته شما این طور لابد فکر میکنید و توقع دارید. من ندارم و هیچ وقت نخواهم داشت.

یک نکته از طرف من داشته باشید: ماست سیاه هست تا الان فکر میکردید ماست سفید هست ، این یک ایراد نورون های عصبی چشم هست که وقتی این پیام به مغز ارسال میشه رنگ آن را سفید احساس میشه. البته علم این نظر من رو ثابت نکرده ، چند هزار سال (اگر عمری باقی بود) صبر کنید ثابت میشه انشاا... . :ok:

نقل قول:

همانطور که در اول سوره آل عمران امده است قرآن آیات متشابه دارد وفهم دقیق وصحیح آن توسط اهل بیت است که مفسران اصلی قرآن هستند.ولی متاسفانه مردم قدر این مفسران واقعی را ندانستند وبا کشتار آنها خداوند آخرین ولی خود را برای حفاظت غایب کرد ولذا در عصر غیبت مفسران وعلماءتمام زحمات خود را انجام می دهند تا به مقصود از آیات قرآن دست پیدا کنند ولی با تمام اینها ملاک .معیار قرار دادن صددرصد این مفسران در فهم آیات قرآن درست نیست وبرفرض اینکه آنها در تفسیر آیه ای اشتباه کنند نمی توان آنرا به قرآن نسبت داد.
آنچه در مورد آفرینش انسان گفه می شود واختلافی که بین برداشت علم روز وقرآن وجود دارد.باید گفت:
حتمی وکامل تلقی کردن تکامل انواع وزیرسوال بردن نظریه قرآن با توجه به آن درست نیست.وثانیا آنچنان که بعضی از علماءمانند شهید مطهری در کتاب توحید واستاد خسروپناه در کتاب کلام جدید بیان داشته اند نمی توان کاملا نظریه تکامل انواع را رد کرد ویا اینکه آنرا در تعارض با گفته قرآن دانست.

تفسیر سازی و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت. تفسیر سازی ناجوانمردانه.

با این استدلال ما هیچ منطق غلطی نداریم. همه چی با این نوع تفسیر سازی ناجوانمردانه قابل حله. کار تفسیر سازی به جایی رسیده که به دنبال حل و فصل موضوعات غیر قابل درک قرآن باشه. و از روش هایی استفاده کنه که هیچ منطق غلطی با این استدلال ها باقی نماند. (توضیح میدم)

در زیر یکی از تفسیرهای استاد مکارم قسمتی از تورات و انجیل را میخوندم که نوشته بود این چه قدر غیر قابل درک و تحریف شده است. در تورات یا انجیل نوشته بود آدم و حوا وقتی از میوه ممنوعه خورده بودند و باعث شده بود عقل و درکشون تغییر کند و به خاطر برهنه بودن خودشون مخفی بشن ، خدا میاد و در لابه لای این درخت ها به دنبال آدم و حوا میگرده و ...!

خب من رو شما فرضا مفسر این آیه قلمداد کنید. (مجبورم کمی شوخی و جدی رو با هم تلفیق کنم تا منظورم رو به شما برسونم ، قصد توهین ندارم ، قصدم عوض کردن جای شما با خودم هست)

تفسیر استاد NOOB:
منظور تورات در احساس برهنه بودن آدم و حوا ، احتمالا برهنگی معنوی بوده ، قدم زدن خداوند در میان جنگل به معنای قدم زدن انسان نیست ، تمام هستی ملک خداست ، پس خدا می تواند هم جا قدم زند. ( قدم در ادبیات قوم یهود به معنای حرکت ، عزیمت و ماهی 1 ساله استفاده می شود ) که اینجا احتمالا معنای حرکت و آن هم از نوع معنوی بوده که باز احتمالا نشان دادن خطای آدم و نوعی هدایت تلگرافی است.

(اگر مشکلی در تفسیر استاد NOOB داشتید بگید بحث کنم تا ابهامی براتون باقی نمونه ، اگر هم با دیگر آیات انجیل و تورات مشکل داشتید هم بگید )

یه خاطره میگم دقت کنید:
استادی از یکی از دانشجویان شعری 20 بیتی رو میگیره و بدون اینکه بگه شاعر کیه پای تخته سیاه مینویسه و از دانشجویان میخواد این رو تحلیل کنید.
هر دانشجویی شروع به تحلیل این 20 بیت میکنه و در آخر میدونید چی به دست میاد؟
یک طومار از نکات شگفت انگیر ادبی ، هنری ، مفهوم های عمیق عرفانی! شاعر جوان و بی سواد ادبی ما وقتی میبینه این تومار جمع شده فقط تعجب میکنه ، تعجب !

-------------------------------

جناب آقای حامد ، پاسخ یاز انجمن هم اگر مایل بودین کمی صبر کنید بعد اتمام بحث های من با استاد کریم تک تک جملات شما رو نقل قول میکنم و نظرم رو میگم.
این جوری پاسخ ها و نقل قول ها مثل پست بالا استاد کریم با هم ادغام میشه و شکل خوبی ایجاد نمیشه.
-------------------------------

باز هم تشکر میکنم از وقتی که اساتید به من داند.

فعلا منتظر پاسخ استاد کریم هستم.


noob;339422 نوشت:
شما می فرمایید مباحث علمی در قرآن تلگرافی است و در کل قرآن کتاب هدایت است و به صورت خلاصه هم آمده. (البته این رو تمام علما میفرمایند) به نظر بنده حقیر این یعنی شانه خالی کردن از زیر بار تمام مسئولیت هایی که قرآن باید داشته باشه. هرجا بحث علمی کرده بود و مخالف علم اثبات شده امروزی بود بگیم خب تلگرافی بوده دیگه.

دوست عزیز بحث اصلا این حرفها نیست،بلکه سخن در این است که هرکتابی وهر علم ورشته ای موضوع بحثی دارد که محور مباحث آنرا تشکیل می دهدواگر ازعلوم دیگر وبحثهای استفاده کند در حدی است که درکمک به موضوع خودش موثر باشدوالا اگر تمام جزئیات مربوط به آن علم را بحث کند از بحث خودش خارج می شود.در مورد قرآن نیز آنچنان که از خود قرآن استفاده می شود کتاب هدایت است،چنان که در آیه دو سوره بقره می فرماید:ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین،این کتابی که هیچ شک وشبهه ای درآن نیست موجب هدایت پرهیزگاران است. ویا در آیه 185سوره بقره می فرماید:شهررمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس وبینات من الهدی والفرقان،ماه رمضانی که در آن قرآن نازل شده است، قرآنی که موجب هدایت مردم ودربردارنده نشانه هایی از هدایت وفرقان است.
محور وموضوع وفلسفه وجودی قرآن هدایت مردم به سمت خدا وحقیقت است ولذا هرآنچه در هدایت مردم موثر باشد بیان می کند.ووارد جزئیات تک تک علوم نمی شود.اگر قرار باشد قرآن تمام قوانین فیزیکی را تا آخر عمر بشر یک به یک بررسی کند وسایر رشته ها را نیز اینچنین بیان کند اولا باید قرآن را تقسیم بندی کرد که هر قسمتی برای گروهی باشد واز طرف دیگر مساله هدایت دیگر آنچنان بارزنخواهد بود وثالثا عامه مردم نمی توانند در این صورت از قرآن بهره آنچنانی ببرند.
البته برادر ودوست عزیز من بهتراست قبل از اتمام بحث قرآن را اینچنین متهم به بیان خلاف واقع نکنیم،بنده اولا دوست دارم در این فضا از اطلاعات وعلم شما استفاده کنم وثانیا با توجه به دلایلی که بیان شده است اصلا ببینیم این اموری که ما در آنها قرآن را متهم به بیان اشتباه نظریه علمی می کنیم درست است یا نه ودر آخر بحث نتیجه گیری کنیم.
noob;339422 نوشت:
من در قرآن یک آیه نمیبینم که بیاد بعد از حضرت محمد(ص) امام علی (ع) رو به عنوان ولی خدا مشخص کنه. آیا در قرآنی که هم آیات تکراری داریم و هم آیاتی که دستور گذشته خود رو عوض کرده جایی برای آیه واضح و روشن دستوری برای ولایت علی (ع) نباید داشته باشیم؟

شما فکر می کنید اگر قرآن مساله را به صراحت اعلام کرده بود همه تبعیت می کردندمگر غیر از این است که همین مسلمانان برخلاف نص صریح قرآن دختر آنحضرت از ازارث پدری محرومکردند ودر مقابل استلال او که در خطبه فدکیه آمده است حدیثی ساختگی از خود گفتند که پیامبران از خود ارث به جا نمی گذارند در حالی که قرآن به صراحت بیان کرده است که سلیمان از داود ارث می برد.
مشکل عدم بیان صریح قرآن نبود وچه بسا اگر صریح اعلام می کرد دست به تحریف قرآن می زدند.وقتی حقیقت مساله از جانب پیامبر(ص)به دفعات اعلام شده است واین اقوال را علمای شیعه وسنی بیان داشته اند به طوری که قندوزی از علمای برجسته اهل سنت در کتاب ینابیع تاموده جلد3گفته است حدیث پیامبر(ص)که فرمود بعد از من 12خلیفه برای من خواهد بود که همه از قریش هستند می گوید تطبیق این حدیث برغیر ائمه شیعه درست نیست.وبرهر گروهی غیر اینها از خلفاءبنی امیه وبنی العباس تطبیق کرده اند یا تعداد زیاد است ویا کم می آید.

noob;339422 نوشت:
علم امروز به هیچ وجه ادعا نمیکند به حقیقت دست یافته است. مثلا در بخش ژنتیک ادعا میکنه 5 درصد ژنتیک رو به احتمال کشف کردیم در بخش فلا ، فلان درصد احتمالی. در کتاب های رفرنس علمی و تحصیلی ما هم همیشه مواردی اضافه و مواردی حذف و تغییر پیدا میشه. مثلا این ژن علاوه بر انجام فلان کار این کار رو هم میکنه. یا این ژن نه اون کاره قبلی رو نمیکنه. اما این به این معنی نیست که علم فیزیک بیاد بگه آقا اشتباه کریدم شهاب سنگ اجسام باقی مانده از سیارات دیگه نیست که جو زمین می خورد و مشتعل میشود ، یک سری تیر هست که داره میخوره به اجنیان. البته شما این طور لابد فکر میکنید و توقع دارید. من ندارم و هیچ وقت نخواهم داشت.

بنده درست متوجه نشدم شما از یک طرف می فرمایید علم سخنش حتمی نیست واز طرف دیگر با نتایج به دست آمده ازاین علوم قرآن را محکوم به بیان عدم واقع ونظر صحیح می کنید.
اما دررابطه با مساله شهاب سنگ که بیان داشته اید ودر پست قبلی نیز بود.باید بگویم تعبیر شهاب که در قرآن بیان شده است یک معنای لغوی دارد که همه لغت دانان مشهور اگر مراجعه کنید گفته اند وآن اینکه هر چیز مشتعلی شهاب می گویند وقرآن می گوید با این شهابها ما جنیان را که برای استراق سمع به آسمان می رفتند تا از اخبار غیبی آگاه شوند راندیم.ولزومی ندارد که حتما شهاب سنگی باشد که در علوم طبیعی بحث می شود.حالا به فرض که همان شهاب سنگ مقصود باشد نظر شما را به سخنی از طریحی از لغت دانان ومفسران قرآن معروف جلب می کنم که به این مساله پاسخ داده اند:

[=al-kharashi 52]شِهَابٍ‏[/][=al-kharashi 52]"، و هو كل متوقد مضي‏ء. و مثله قوله:[/][=al-kharashi 52] شِهابٌ‏[/][=al-kharashi 52] مُبِينٌ‏[/][=al-kharashi 52] [15/ 18] أي كوكب مضي‏ء قال: بعض المفسرين:[/][=al-kharashi 52] الشِّهَابُ‏[/][=al-kharashi 52] ما يرى كأنه كوكب انقض، و ما خمنه الطبيعيون من أنه بخار في دهنية يصعد إلى كرة النار فيشتعل لم يثبت، و لو صح لم يناف ما دلت عليه الآية الشريفة، و لا ما دل عليه قوله:[/][=al-kharashi 52] جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ‏[/][=al-kharashi 52]، فإن [/][=al-kharashi 52]الشِّهَابَ [/][=al-kharashi 52]و المصباح يطلقان على المشتعل، و كل مشتعل في الجوزينة السماء، و لا استبعاد في إصعاد الله سبحانه ذلك البخار الدهني عند استراق الشيطان السمع فيشتعل نارا فتحرقه‏[/]
[=al-kharashi 52]شهاب هرچیز مشتعل نورانی است وشهاب مبین ستاره نورانی است،وآنچه طبیعیون در مورد شهاب گفته اند یا صحیح نیست که شهاب بخاری چرب است که وقتی بسوی سیاره ای باحرارت حرکت می کند مشتعل می شودویا اینکه اشکالی نداردخداوند همین شهاب سنگ را حرارت دهد وبا آن جنیان را فراری دهد.[/]
[=al-kharashi 52]به هرحال اولا شهابی که در قرآن به کار رفته است به هرچیز مشتعل نورانی گفته می شود ودر تعارض با نظریه داده شده در مورد شهاب سنگ نیست.واگر میز منظور همان شهاب سنگ باشد خداوند آنرا مشتعل می کند.[/]
[=al-kharashi 52]به هر حال اینجا قرآن درمورد شهاب سنگ نظری خلاف علم روز نداده است.[/]

من با انجام واجبات خیلی به خدا نزدیک شدم البته با یک دلی انجامشون میدم

سلام مجدد خدمت استاد گرامی.
جای بسیار خوشحالی هست که شما وقتی رو برای پاسخ به سوالات من میذارید ، البته اگر پاسخ ها سریع تر بود بهتر بود اما تا اینجاش هم بسیار خوشحال کننده است. تشکر

نقل قول:
بنده درست متوجه نشدم شما از یک طرف می فرمایید علم سخنش حتمی نیست واز طرف دیگر با نتایج به دست آمده ازاین علوم قرآن را محکوم به بیان عدم واقع ونظر صحیح می کنید.
اول در باب جایگاه علم در تصمیم گیری: بله علم سخنش حتمی نیست ، اما در هر زمینه ای مقدار احتمال خاصی برای خطا وجود دارد. اما به این معنی نیست که زمانی برسد که علم بگوید قلب وظیفه پمپاژ خون در بدن را ندارد. یعنی علم با عقل رابطه ی جدا نشدنی پیدا کرده است.
پس علم جزئی از عقل است. (هوش ذاتی + علم + تجربه = عقل)

امروزه هیچ عقل سلیمی نیست که به علم اعتماد نکرده باشد، آیا شما حاظر هستید بعد از مبتلا شدن به یک بیماری عفونی منتشره مزمن ، به پزشک مراجعه نکنید ؟ پزشک برای شما آنتی بیوتیک تجویز نکند؟

شما میتونید اینجا بگید نه من به علم اعتماد نمیکنم چون علم سخنش حتمی نیست؟ و بجاش دست به دعا بر میدارم؟

فرض کنید شما این نوع بیماری رو گرفتید و باید فقط یکی از اینها رو انتخاب کنید ، یعنی یا دعا یا آنتی بیوتیک... حالا شما کدوم رو انتخاب می کنید؟

فکر نمیکنم هیچ عاقلی گزینه آنتی بیوتیک رو رد کند و دعا رو انتخاب کند.

خب این مثال برای این بود که مشخص شود که نمیشود اسلام رو بدون علم پذیرفت: چرا که علم جزئی از عقل است.

پس اجبار گذشت از مباحث علمی قرآن و رد کردن هرگونه نظر مخالف علمی ، عقلانی نیست.

نقل قول:
دوست عزیز بحث اصلا این حرفها نیست،بلکه سخن در این است که هرکتابی وهر علم ورشته ای موضوع بحثی دارد که محور مباحث آنرا تشکیل می دهدواگر ازعلوم دیگر وبحثهای استفاده کند در حدی است که درکمک به موضوع خودش موثر باشدمحور وموضوع وفلسفه وجودی قرآن هدایت مردم به سمت خدا وحقیقت است ولذا هرآنچه در هدایت مردم موثر باشد بیان می کند.ووارد جزئیات تک تک علوم نمی شود.اگر قرار باشد قرآن تمام قوانین فیزیکی را تا آخر عمر بشر یک به یک بررسی کند وسایر رشته ها را نیز اینچنین بیان کند اولا باید قرآن را تقسیم بندی کرد که هر قسمتی برای گروهی باشد واز طرف دیگر مساله هدایت دیگر آنچنان بارزنخواهد بود وثالثا عامه مردم نمی توانند در این صورت از قرآن بهره آنچنانی ببرند
شما فکر می کنید اگر قرآن مساله را به صراحت اعلام کرده بود همه تبعیت می کردندمگر غیر از این است که همین مسلمانان برخلاف نص صریح قرآن دختر آنحضرت از ازارث پدری محرومکردند ودر مقابل استلال او که در خطبه فدکیه آمده است حدیثی ساختگی از خود گفتند که پیامبران از خود ارث به جا نمی گذارند در حالی که قرآن به صراحت بیان کرده است که سلیمان از داود ارث می برد.
مشکل عدم بیان صریح قرآن نبود وچه بسا اگر صریح اعلام می کرد دست به تحریف قرآن می زدند.وقتی حقیقت مساله از جانب پیامبر(ص)به دفعات اعلام شده است واین اقوال را علمای شیعه وسنی بیان داشته اند به طوری که قندوزی از علمای برجسته اهل سنت در کتاب ینابیع تاموده جلد3گفته است حدیث پیامبر(ص)که فرمود بعد از من 12خلیفه برای من خواهد بود که همه از قریش هستند می گوید تطبیق این حدیث برغیر ائمه شیعه درست نیست.وبرهر گروهی غیر اینها از خلفاءبنی امیه وبنی العباس تطبیق کرده اند یا تعداد زیاد است ویا کم می آید.
خدمت استاد عزیز عرض کنم که هیچ کدام از استدلال های بالا به نظر من عقلانی نیست. و اصلا نمیشه پذیرفت.

اینکه قرآن صراحتا به علومی بپردازد که از نظر علمی درآینده دچار مشکل باشند و بلعکس در امور هدایت با کنایه سخن بیاورد شخصا برای من (عقل من) پذیرفته نیست.

بحث بعدی سخن شما تفسیر مربوط به شهاب سنگ بود که من چند ساعت فکر کردم و راهی جز یک دوئل تفسیری با شما پیدا نکردم.

به این شکل که شما آیاتی که در تورات و یا انجیل وجود دارد که به نظر شما غلط و تحریف شده است به عنوان اشکال بگیرید و من هم یک آیه از قزآن را نظر علمی و عقلی مورد بحث و سوال قرار میدم؟

شما از هر تفسیر و حدیثی میتونید استفاده کنید.

می پیذیرید ؟ اگر می پذیرید یک آیه مورد اشکال رو اینجا قرار دهید.

اگر هم مایل نبودین بگین بحث رو طوری دیگه ادامه بدم. (این بهترین راه بود که به ذهنم رسید)

تشکر

noob;341030 نوشت:
اول در باب جایگاه علم در تصمیم گیری: بله علم سخنش حتمی نیست ، اما در هر زمینه ای مقدار احتمال خاصی برای خطا وجود دارد. اما به این معنی نیست که زمانی برسد که علم بگوید قلب وظیفه پمپاژ خون در بدن را ندارد. یعنی علم با عقل رابطه ی جدا نشدنی پیدا کرده است. پس علم جزئی از عقل است. (هوش ذاتی + علم + تجربه = عقل) امروزه هیچ عقل سلیمی نیست که به علم اعتماد نکرده باشد، آیا شما حاظر هستید بعد از مبتلا شدن به یک بیماری عفونی منتشره مزمن ، به پزشک مراجعه نکنید ؟ پزشک برای شما آنتی بیوتیک تجویز نکند؟

بنده جاب سوالم را نگرفتم،سخن من این است که شما می گویید بله اثبات علمی حتمی نیست ولی باید بگویم سخنان قرآن حتمی است وهیچ اشتباهی در آنها نیست.حالا شما بفرمایید چطور با یک معیاری که آزمون وخطادارد وممکن است هرلحظه بگویند اشتباه بوده است کتابی را بسنجید که اشتباهر در آن وجود ندارد وخود مبارز می طلبد که اگر کسی قادر است سخنی همتای آن نقل کند که در این 1400سال این اتفاق رخ نداده است.

کریم;341116 نوشت:
بنده جاب سوالم را نگرفتم،سخن من این است که شما می گویید بله اثبات علمی حتمی نیست ولی باید بگویم سخنان قرآن حتمی است وهیچ اشتباهی در آنها نیست.حالا شما بفرمایید چطور با یک معیاری که آزمون وخطادارد وممکن است هرلحظه بگویند اشتباه بوده است

من جواب شما را دادم ، لابد متوجه منظور من نشدید. طور دیگه مجبورم مطرح کنم.

شما می فرمایید چون علم حتمی نیست و هر لحظه ممکن است تغییری در آن ایجاد شود پس امکان ایراد گیری علمی به قرآن کریم به طور کل پذیرفته نیست.

بنده در جواب عرض کردم اولا علم بخشی از عقل است. و عقل انسان قدرتی است حاصل شده از هوش ذاتی ، تجربه و علم.

اگر ما بخشی یا تمام عوامل سازنده عقل انسان عاقل را حذف کنیم ، آن وقت عقل ناقص در اختیار داریم.

علم + تجربه برابر نیست با عقل !

هوش + تجربه برابر نیست با عقل !

شما متاسفانه از بیم به مشکل بر خوردن قرآن با علم روز سعی بر استدلال سازی و حذف علم را از عقل دارید. آیا از نظر شما پذیرفتن اسلام با عقل ناقص قابل پذیرش است؟(تعجب)

از طرفی بنده عرض کردم احتمال خطا علم در هر بخش متفاوت است. بشر امروزی زندگی خود را بر پایه علم روز بنا کرده و ادامه میدهد.

شما صبح برای از خواب بیدار شدن ساعت (ساخته علم بشر) را تنظیم میکنید ، سوار اتومبیل می شوید (ساخته علم بشر)، به محل کار خود میروید ، پشت رایانه ای می نشینید (ساخته علم بشر) به اینترنت متصل می شوید (ساخته علم بشر) پاسخ من را ارسال میکنید.

آیا میتونید بگید چون علم حتمی نیست من ساعتم را تنظیم نمیکنم ، سوار اتومبیل نمیشوم و پشت سیستم رایانه نمی نشینم و به اینترنت وصل نمی شود ، چرا که علم حتمی نیست!

درخیلی موارد عقل اعتماد 100% به علم دارد و مثل مثال بالا که در مورد مصرف آنتی بیوتیک بود عقل بدون علم ضعیف و پست خواهد بود.

نکته ای که اینجا واقعا اعجاب انگیز است ، این است که من برای اینکه رابطه ی جدا نشدنی علم با عقل را برای شما روشن کنم (چیزی که مثل خورشید روشنه!) مجبورم هزار مثال و معادله سازی کنم تا شما شاید این منطق رو درک کنید اما عجیب آن است که با خیال آسوده علمی که بدون آن ضعیف ترین انسان خواهید بود رو از سنگ محک خود برای دین شناسی حذف کردید.(تعجب)

نقل قول:

کتابی را بسنجید که اشتباهر در آن وجود ندارد وخود مبارز می طلبد که اگر کسی قادر است سخنی همتای آن نقل کند که در این 1400سال این اتفاق رخ نداده است.

بسیار خوب ، پس برای اینکه ببینیم دعوت به مبارزه قرآن صحیح است بهترین کار این نیست که بنده حقیر یک سوره به زبان فارسی (و نه یک یک آیه) برای شما از خودم بگم؟

بنده یک چیزی شبیه به یک از سوره های قرآن کریم رو میگم تفسیرش هم میکنم. شما از جمله ها به اصطلاح آیاتش ایراد بگیرید و من هم از همان استدلال هایی که شما در جواب شهاب سنگ آوردید مطرح میکنم. به زبان فارسی هم میگم.

2 اتفاق می افته یا من متوجه میشم قرآن کریم کتاب حق است و شک و شبهاتم از آن بر طرف می شود و طبق روال گذشته ام سعی در بندگی خدای اسلام میکنم با این تفاوت که با عقلم و بدون شبهه انخابش کردم و + اینکه شما هم عجر پاداش عظیمی بردید یا نه این اتفاقات نمی افته شما فقط پاداش اصلاح دید فکری من رو میبرید.

جناب استاد قبول است ؟!


noob;341212 نوشت:
شما می فرمایید چون علم حتمی نیست و هر لحظه ممکن است تغییری در آن ایجاد شود پس امکان ایراد گیری علمی به قرآن کریم به طور کل پذیرفته نیست. بنده در جواب عرض کردم اولا علم بخشی از عقل است. و عقل انسان قدرتی است حاصل شده از هوش ذاتی ، تجربه و علم.

دیروز درادامه سوال قبلی پستی ارسال کرده بودم که امروز متوجه شدم ارسال نشده ولی به هرحال الخیرفی ما وقع.
البته بنده نمی خواهم وارد بحث های لغوی بشم ولی محض اطلاع عرض می کنم که علم راغب اصفهانی معنی کرده است به ادراک وفهم حقیقت چیزی که درعلم روز هم تقریبا همین معنی را قبول دارند که اگر انسان به حقیقت چیزی آگاهی پیدا کمد علم است ودرمنطق نیز می گویند علم حصول (قرارگرفتن)صورت چیزی درذهن است.اما درمورد عقل باید گفت که عقل نیرو وابزاری است برای تشخیص صحیح وغلط وحق وباطل که علم وتجربه از عوامل مهمی هستند که موجب رشد عقل انسان می شوند.
noob;341212 نوشت:
شما متاسفانه از بیم به مشکل بر خوردن قرآن با علم روز سعی بر استدلال سازی و حذف علم را از عقل دارید. آیا از نظر شما پذیرفتن اسلام با عقل ناقص قابل پذیرش است؟(تعجب) از طرفی بنده عرض کردم احتمال خطا علم در هر بخش متفاوت است. بشر امروزی زندگی خود را بر پایه علم روز بنا کرده و ادامه میدهد.

بنده مگر چکاره هستم که ازاین بیم ها داشته باشم،بنده ازباب خدمت مطالبی که با توجه به سخنان بزرکان عرضه شده دردفاع ازدین وتبیین آن عرض می کنم واز علم واطلاعات دوستان نیز استفاده می کنیم.
بنده متوجه نشدم ما کجا علم وعقل را از هم جدا کردیم ویا اصلا چنین چیزی ممکن است یا نه!
ما حرفمان این است که محور مباحث قرآن هدایت مردم است ودراین زمینه هرآنچه موجب هدایت مردم باشد بیان می کندوقرآن مفسرانی دارد که اهل بیت باشند وبرای فهم قرآن وجزئیات آن به آنها باید رجوع کردچون قرآن باطنی دارد وعمق مباحث آن بیشتر از تصورمن وشما است واهل بیت متکفل تبیین وتفسیر آیات قرآن هستند.
شما فرمودید مابین علم وسخنی که قرآن گفته است اختلاف است وما جواب دادیم مواردی که شما بیان کردید.ببینید دوست عزیز قرآن اگر به طور مفصل مباحث پزشکی،شیمی،فیزیک وغیره را بیان می کرد برعموم مردم قابل اسنفاده نبود مخصوصا درعصر نزول که علم وفناوری به این گستردگی نبود.ولی با این همه شمایی که می فرمایید قرآن درفلان جا با علم امروز تناقض دارد باید درنظر داشته باشید که برای فهم آیات قرآن باید به لغت ،علوم قرآنی،حدیث،...مراجعه کرد.مثلا درمورد شهاب ما باید بدانیم درلغت عرب اصیل به چه معنی است وبا مقایسه با علم روز سریع فکر نکنیم تناقض دارد.
noob;341212 نوشت:
درخیلی موارد عقل اعتماد 100% به علم دارد و مثل مثال بالا که در مورد مصرف آنتی بیوتیک بود عقل بدون علم ضعیف و پست خواهد بود. نکته ای که اینجا واقعا اعجاب انگیز است ، این است که من برای اینکه رابطه ی جدا نشدنی علم با عقل را برای شما روشن کنم (چیزی که مثل خورشید روشنه!) مجبورم هزار مثال و معادله سازی کنم تا شما شاید این منطق رو درک کنید اما عجیب آن است که با خیال آسوده علمی که بدون آن ضعیف ترین انسان خواهید بود رو از سنگ محک خود برای دین شناسی حذف کردید.(تعجب)

بنده خوشحالم که از علم شما استفاده می کنم ولی طبق تعاریفی که برای علم وعقل شده است برداشت شما دقیق نیست وشما این را حمل برعدم آگاهی ما نکنید.دوست عزیز عقل حاصل هوش،علم وتجربه نیست بلکه عقل نیرویی دردرون انسان برای تفقه وتدبر درحقایق هستی است.واین نیرو درسایه علم وتجربه رشد پیدا می کند وبه تعبیر امام کاظم علیه السلام درکتاب عقل وجهل اصول کافی پیامبری درونی وباطنی است وکار پیامبرنشان دادن راه صحیح ودرست است.وامام علی علیه السلام درخطبه اول نهج البلاغه می فرماید:وواتر الیهم انبیاءه ...یثیروالهم دفائن العقول،خداوند پی درپی انبیاءش را فرستاد تا گنجینه های دفن شده عقل را برای آنها آشکار کنند.
noob;341212 نوشت:
بسیار خوب ، پس برای اینکه ببینیم دعوت به مبارزه قرآن صحیح است بهترین کار این نیست که بنده حقیر یک سوره به زبان فارسی (و نه یک یک آیه) برای شما از خودم بگم؟ بنده یک چیزی شبیه به یک از سوره های قرآن کریم رو میگم تفسیرش هم میکنم. شما از جمله ها به اصطلاح آیاتش ایراد بگیرید و من هم از همان استدلال هایی که شما در جواب شهاب سنگ آوردید مطرح میکنم. به زبان فارسی هم میگم.

عزیز من شما اگر خیلی برایتان مهم است می توانید درعرض چند سال زبان عربی را بخوانید وآنوقت ببینید که فصاحت وبلاغت آن درچه حدی است وامثال ابن مقفع که ازسرآمدان ادبیات بودند بعد از ماهها تلاش به عجز وناتوانی خود درمقابله با آیات قرآن اعتراف کردند.اما بحث شما سر مساله آیات علمی قرآن است که بنده به مواردی که فرموده بودید جواب دادم واگر جوابها اشکال دارد با دلیل ئسند بیان بفرمایید تا ببینم جواب درست کدام است.

متاسفانه بنده بعضی از استدلال های شما رو درک نمیکنم.

قسمت هایی از مباحثی که مطرح کردید رو زمان می خوام تا فکر کنم. اگر تغییری یا دیدگاه جدیدی حاصل شد باز بیان میکنم و از شما دعوت میکنم لطف بفرمایید و نظر دهید.(در آینده)

سوالاتی در ذهن من وجود دارد که پاسخ آنها قطعا در جمله ویا پاراگراف نمی گنجد.(این رو درک میکنم)

اما ببینید حداقل توقع دارم یک سر رشته پاسخ رو پیدا کنم و بتونم دنبال رسیدن به پاسخ کامل برسم. وقتی من اصلا استدلال قابل قبولی (بنا به عقل من) اینجا نمیبینم اصلا نمیتونم صبر کنم و وقتم رو بدون هیچ مسیر صحیحی از بین ببرم.شک در اعتقاداتی که اصول زندگی من بوده واقعا آسیب زننده و نگران کننده است.

پس باز میگم توقع دارم حداقل سر نخ پاسخ و استدلال شمارو درک کنم و ببینم قابل قبول است سپس با آرامش بیشتر دنبال پاسخ کامل آن برم.

فرمودید قرآن کتاب هدایت است و کتاب علمی که در مورد فیزیک و شیمی صحبت کند و جلد ها کتاب در مورد شیمی و... بنویسد اگر هم مینوشت برای عموم مردم قابل درک نبود.

1) در باب هدایت » خب با خواندن این یک سوال در ذهن انسان بوجود می آید. هدایت چیست و آیا قرآن موفق بوده هدایت کند؟

یک فلش بک بجا به عقب: بر گردنم به نوع دید قعلی من مربوط به تفسیرهای قرآن ، در مطالب قبلی عرض کردم این نوع تفسیر آیات ، که مثلا بگوییم مظور از فلان ، فلان معنوی بوده و منظور از بسار شاید بسار نباشد و... یک نوع بازی با کلمات برای رسیدن به به جواب + است که با دیدگاه شما پذیرفته باشد و نه حقیقت.(این دیدگاه من بود)

از طرفی ببینید دقیقا فردی در افغانستان قرآن رو می خوند و نوعی تفسیر میکند و با آرپیجی یک انسان بی گناه را مستقیم میزند و فریاد الله اکبر سر میدهد.

از طرفی یک فرد عرب سوری یا ترکی با فریاد و شعار الله اکبر یک عملیات تروریستی در سوریه انجام میدهد.

در پاکستان در عراق و... میبینید که برخلاف تفسیر های شما از قرآن افرادی هستند که همین قرآن شما را تفسیر میکنند و نتیجه ای دیگر میبینند.

سوال اینجاست که آیا قرآن توانسته هدایت ایجاد کند؟ تروریست بیشتر در عراق مسلمان ، افغنستان مسلمان ، پاکستان مسلمان سوریه مسلمان و جود دارد یا کشوری بی دین سوئد؟

یک مصداق تاریخی بگم : وقتی هند قدیم به هند جدید و پاکستان مسلمانان تقسیم شد ، الان هند کشور پیشرفته شده یا پاکستان مسلمان؟

لطفا بگید قرآن چگونه باعث هدایت شده است ؟ و اصلا مفهوم هدایت از نظر قرآن چیست؟
آیا پیشرفت، آزادی ، صلح و امنیت جزو هدایت حساب نمی شود؟

2) در باب علم » بنده هم فکر نمیکنم قرآن باید در مورد شیمی و فیزیک صحبت کند. کاملا واضح گفتم ، توقع دارم خدایی که جهان هستی رو آفریده وقتی در مورد مباحث علمی صحبت میکند با حالت واقعی و علمی هم خوانی داشته باشد. (توقع زیادی هست؟)

لطفا این پاراگراف پایین رو دقت کنید اینجاست که شما حرف من رو متوجه نشدید:

ببینید مثل آیاتی داریم در مورد تگرگ ، که قرآن کریم می فرماید تگرگ از کوهی بر زمین ریخته میشود.

در علم امروزی این پذیرفته نیست و کاملا هم مشخص شده تگرگ چگونه ساخته میشود.(مشاهده عینی نه آزمایش و فرضیه)

بعد از مشخص شدن ایجاد تگرگ علمای اسلام خب تفسیر جدید آیه رو مطرح کردند و میکنند. که منطقی ترینشون این هست که گفته شده چون ابر از دید بالا به شکل کوه است پس پذیرفته هست که قرآن نوشته است تگرگ از کوه ریخته می شود.

اما این تفسیر و استدلال بالا برای عقل من پذیرفته نیست ، شاید برای اون کسی که این روگفته پذیرفته باشه اما من هیچ جوره نمتونم این رو به خودم بقبولانم. اصلا هیچ راه گریزی نمیبینم.

گویند فیلسوف عرب کندی کتابی در تناقضات قرآن نوشته بود
یکی از شاگردانش به محضر امام عسکری رسید
فرمود دانایی در میان شما نیست که او را از نوشتن این کتاب بازدارد
عرض کرد آقا او استاد ماست
ما کی در علم و اندیشه به پایه او می رسیم که پاسخ حرفهایش را بدهیم
حضرت فرمود من پاسخی دارم به او بگوی
شاگرد به نزد استاد بازگشت و با او گرم گرفت
تا به خلوتش راه یافت
در فرصتی مناسب گفت
استاد شما کتابی در تناقضات قرآن می نویسید
گفت آری
گفت آیا ممکن است منظور صاحب قرآن از آنچه گفته غیر آن چیزی باشد که شما فهمیده اید ؟
گفت آری ممکن است
گفت اگر چنین است نوشتن این کتاب چه سودی دارد ؟
کندی اندکی در فکر فرو رفت
و چون باز آمد گفت
آری سخن تو درست است
چه بسا مقصود قرآن چیزی غیر این باشد که من فکر کرده ام
اما بگو بدانم این جواب از کجا آورده ای
گفت معذورم دار
گفت نه باید بگویی تورا نرسد که چنین پاسخی به فکرت راه یابد
گفت آری از محضر امام شیعیان حسن عسکری علیه السلام آموخته ام
و چون این شنید کتاب را آورد و آتش زد

خواهر گرامی لختی اندیشه کن
در آرامش
در سکوت
نه در غوغای دل و فریاد ذهن

استدلال خود را در آینه ببینیم

گویند فیلسوف عرب کندی کتابی در تناقضات الفرقان الحق نوشته بود
یکی از شاگردانش به محضر -------- رسید
فرمود دانایی در میان شما نیست که او را از نوشتن این کتاب بازدارد؟
عرض کرد آقا او استاد ماست
ما کی در علم و اندیشه به پایه او می رسیم که پاسخ حرفهایش را بدهیم
حضرت فرمود من پاسخی دارم به او بگوی
شاگرد به نزد استاد بازگشت و با او گرم گرفت
تا به خلوتش راه یافت
در فرصتی مناسب گفت
استاد شما کتابی در تناقضات الفرقان الحق می نویسید
گفت آری
گفت آیا ممکن است منظور صاحب الفرقان الحق از آنچه گفته غیر آن چیزی باشد که شما فهمیده اید ؟
گفت آری ممکن است
گفت اگر چنین است نوشتن این کتاب چه سودی دارد ؟
کندی اندکی در فکر فرو رفت
و چون باز آمد گفت
آری سخن تو درست است
چه بسا مقصود الفرقان الحق چیزی غیر این باشد که من فکر کرده ام
اما بگو بدانم این جواب از کجا آورده ای
گفت معذورم دار
گفت نه باید بگویی تورا نرسد که چنین پاسخی به فکرت راه یابد
گفت آری از محضر ------------------.
و چون این شنید کتاب را آورد و آتش زد.

پی نوشت:
الفرقان الحق چیست ؟ برای مشاهده پاسخ اینجا کلیک شود

-------------

برادر گرامی لختی اندیشه کن در باره الفرقان الحق
در آرامش
در سکوت
نه در غوغای دل و فریاد ذهن

noob;341666 نوشت:
برادر گرامی لختی اندیشه کن در باره الفرقان الحق

با سلام

خوشحال مي شويم اگر كارشناسان در كنار پاسخگويي به موضوع تاپيك در رابطه با اين كتاب نيز نظرشان را مطرح بفرمايند.

تشكر

noob;341666 نوشت:
گویند فیلسوف عرب کندی کتابی در تناقضات الفرقان الحق نوشته بود یکی از شاگردانش به محضر -------- رسید فرمود دانایی در میان شما نیست که او را از نوشتن این کتاب بازدارد؟ عرض کرد آقا او استاد ماست ما کی در علم و اندیشه به پایه او می رسیم که پاسخ حرفهایش را بدهیم حضرت فرمود من پاسخی دارم به او بگوی شاگرد به نزد استاد بازگشت و با او گرم گرفت تا به خلوتش راه یافت در فرصتی مناسب گفت استاد شما کتابی در تناقضات الفرقان الحق می نویسید

سلام
آنچیز که عیان است چه حاجت به بیان است
وقتی همه سر وته این توطئه را می دانند چه جای مقایسه این کتاب باطل با قرآن کریم است ؟
قرآن کریم بر پیامبر امی نازل می شد ، همه می دیدند و همه می شنیدند
او که یک معلم و استاد ظاهری ندیده بود
در میان بی فرهنگ ترین و بی سواد ترین ملتها زندگی کرده بود
با هیچ عالم و دانشمندی همنشین نشده بود
هیچکس نگفت و نگفته است که این کلمات از غیر او صادر شده باشد
دهها اعجاز بیانی و عملی از او صادر شده است
عملش تجلی قرآن در مقام ظاهر بود
خلق کریمش و سخن دلنشینش حتی تاب از دشمنان ربوده بود
وووووو
چه میگویی خواهر
فرقان الحق چیست ؟فرقان الحق مال کیست ؟که چاپش کرد؟ برای چه چاپش کرد؟
عجب قیاسی عجب عجب
والله الموفق

حامد;341823 نوشت:

والله الموفق

بنده که فقط از منطق شما استفاده کردم. :Cheshmak:

noob;341887 نوشت:
بنده که فقط از منطق شما استفاده کردم.

سلام
قیاستان اشتباه بود خواهر
مثل اینستکه کسی بیاید کتاب اسفار ملا صدرا را با یک کتاب درجه چندم فلسفی مجهول الحال قیاس کند
والله الموفق


noob;341581 نوشت:
اما ببینید حداقل توقع دارم یک سر رشته پاسخ رو پیدا کنم و بتونم دنبال رسیدن به پاسخ کامل برسم. وقتی من اصلا استدلال قابل قبولی (بنا به عقل من) اینجا نمیبینم اصلا نمیتونم صبر کنم و وقتم رو بدون هیچ مسیر صحیحی از بین ببرم.شک در اعتقاداتی که اصول زندگی من بوده واقعا آسیب زننده و نگران کننده است. پس باز میگم توقع دارم حداقل سر نخ پاسخ و استدلال شمارو درک کنم و ببینم قابل قبول است سپس با آرامش بیشتر دنبال پاسخ کامل آن برم.

بنده متوجه نمی شوم که کجای استلال ما دارای اشکال است،چون براساس قواعد مورد قبول همین علم روز وآیات خود قرآن جواب می دهم.وتا به حال دلیل وسخن محکمی که واقعا بشه آنرا نقضی برقرآن دانست ازشما ندیده ام.شمااگر لطف کنید ومشکل اعتقادی خود را شفاف تر بیان کنیدممنون می شم.
noob;341581 نوشت:
در باب هدایت » خب با خواندن این یک سوال در ذهن انسان بوجود می آید. هدایت چیست و آیا قرآن موفق بوده هدایت کند؟

هدایت نشان دادن راه درست به انسان وبیان روش وراه رسیدن به این راه است ومعرفی موانعی که درراه این هدایت وجود دارد.
متمدن کردن مردم عقب مانده شبه جزیره عربستان درعرض 23سال وغلبه آنها درمدت کمی برنظام قوی ایران وامپراطوری های بزرگ جهان دلیل روشنی برموفقیت قرآن درهدایت مردم بوده است.وهمچنین بیرون آوردن مردم عربستان از آن زندگی غیرانسانی که ازجمله بارزترین این زندگی اشتباه زنده به گور کردن دختران بود دلیل روشن وواضحی دیگر برموفقیت قرآن درهدایت مردم است.قرآنی که بعد از 1400سال فردی مانند ادواردو آنیلی که درخانواده ای کاملا سکولاربزرگ شده وپدرش از ثروتمندان زرگ وبانفوذ جهان است را هدایت می کند بطوری که او دراین راه ازثروت غیرقابل شمارش پدرومناصب دنیوی صرف نظرمی کند.وصدها امثال ادواردو آنیلی دیگر.
noob;341581 نوشت:
یک فلش بک بجا به عقب: بر گردنم به نوع دید قعلی من مربوط به تفسیرهای قرآن ، در مطالب قبلی عرض کردم این نوع تفسیر آیات ، که مثلا بگوییم مظور از فلان ، فلان معنوی بوده و منظور از بسار شاید بسار نباشد و... یک نوع بازی با کلمات برای رسیدن به به جواب + است که با دیدگاه شما پذیرفته باشد و نه حقیقت.(این دیدگاه من بود)

تفسیر قرآن روش ومتد دارد وبراساس قوانین وعلوم پذیرفته شده ای است که درطول این قرنها خیلی ها برای جمع آوری آنها زحمت کشیده اند.ما چند نوع روش تفسیری داریم:ا-روش قرآن به قرآن 2-تفسیرروایی و...مثلادرتفسیر قرآن به قرآن که علامه طباطبایی بیشتر روی این روش کارکرد آیات قرآن را براساس خود آیات تفسیر می کنند.که درواقع خود قرآن آیاتش را تبیین کده است.امادرتفسیر روایی که درتفاسیری مثل الدرالمنثور،نورالثقلین وغیره وجود دارد آیات رابراساس روایاتی که درمورد آن رسیده است تفسیر می کنند به خاطر اینکه مفسرومفسران واقعی قرآن پیامبرواهل بیت او هستند.
اینکه می فرماییدتفسیر معنوی این است،شاید سلیقه ای باشد که درقالب کل ورایج آن چنین چیزی وجود ندارد.شما لطف کنید تفاسیری مانند المیزان،روح المعانی،نورالثقلین را مطالعه کنید وببینید از این مواردی که می فرمایید چقدریافت می شود.
noob;341581 نوشت:
از طرفی یک فرد عرب سوری یا ترکی با فریاد و شعار الله اکبر یک عملیات تروریستی در سوریه انجام میدهد. در پاکستان در عراق و... میبینید که برخلاف تفسیر های شما از قرآن افرادی هستند که همین قرآن شما را تفسیر میکنند و نتیجه ای دیگر میبینند.

شما لطف کنید دو طرف قضیه را درنظر بگیرید،همین قرآن فردی مانند امام خمینی،سیدجمال،علامه شرف الدین،شیخ شلتوت وبزرگانی ازاین دست نیز تربیت کرده است که عمرخود را درراه خدمت به خدا ومبارزه با ظالمین صرف کردند.از قضا مسلمانها ازموقعی دچارانحراف وبدفهمی شدند که ازقرآن فاصله گرفتندوطبق آیات قرآن عمل نکردند.بزرگوارکم لطفی نکنید،آیات قرآن چقدراز کشتار مسلمانان نهی کرده است،فرموده لقدکرمنا بنی آدم(اسراء)حال اگر آمریکا وانگلیس ومستکبران با استفاده از کج فهمی ونقص عده ای مانند محمد بن عبدالوهاب دین را بد القاءمی دهند وتروریست تربیت می کنندتقصیر قرآن چیست؟شما کتاب مسدرهمفررابخوانیدتا بیشتر متوجه قضیه شوید.
البته بعضی ها مانند خوارج به خاطر عدم استفاده ازمفسر واقعی قرآن آیه ای مانند لاحکم لله را غلط متوجه می شوند وموجب فتنه ای درجامعه اسلامی می گردند.
noob;341581 نوشت:
لطفا بگید قرآن چگونه باعث هدایت شده است ؟ و اصلا مفهوم هدایت از نظر قرآن چیست؟ آیا پیشرفت، آزادی ، صلح و امنیت جزو هدایت حساب نمی شود؟

آیا قرآن موجب پیشرفت مسلمانها نبوده است،پس چطور اسلامی که ازیک نکته محدودی شروع می شود درکمترین زمان ممکن به اقصی نقاط جهان از شمال آفریقا تا شرق چین وشبه جزیره هندوستان کشیده می شود بطوری که مردم هرمنطقه ای با دیدن قوانین انسانی اسلام با اختیار به آن ایمان می آورند واداره اگثریت دنیا تا هشت قرن دردست مسلمانها بود وزمانی اسلام افول کرد که مسلمانان ازاسلام فاصله گرفته وبه فکر حکومت دنیوی ومنصب ومقام بودند.آیا پیشرفت از این بالاتر که گوستاولبون درکتاب تمدن اسلام وعرب خود می گوید:اروپا درجنگهای صلیبی از مسلمانان شکست خورد ولی درطول این جنگها اصول زندگی درست وراه پیشرفت را ازمسلمانها یاد گرفتند واین مبداپیشرفت اروپا گشت.
یا درکتاب مغزمتفکرشیعه که عده ای ازدانشمندان غیرمسلمان فرانسوی نوشته اند اثبات می کنند اولین بارنظریه روش ساختن تلسکوپ که منشابخش بزرگی ازپیشرفت اروپا بوده است ،که گالیله درست کرد را امام صادق علیه السلام داده بود.اینها مسلمان نیستند که به تاثیراسلام اعتراف می کنند بلکه تا آنجا هم که بتوانند سعی می کنند خدمات اسلام را بیان نکنندولی دربعضی مواقع قضیه آنقدرروشن است که نمی توانند بیان نکنند.
آیا خارج کردم مردم عربستان وکشورهای دیگر از زیر سلطه عده ای محدودوهمگانی کردن علم وآموزش وتربیت نسلی باسواد ومتمدن ازمصادیق آزادی وعدالت وپیشرفت نیست؟آیا مبارزه باظالمین برای نجات مظلومین واحیاءحق آنها عدالت نیست؟
noob;341581 نوشت:
در باب علم » بنده هم فکر نمیکنم قرآن باید در مورد شیمی و فیزیک صحبت کند. کاملا واضح گفتم ، توقع دارم خدایی که جهان هستی رو آفریده وقتی در مورد مباحث علمی صحبت میکند با حالت واقعی و علمی هم خوانی داشته باشد. (توقع زیادی هست؟)

دوست عزیز مواردی که درمورد مباحث علمی فرمودید جواب داده شد،لبته بنده متوجه نمی شوم شما ازیک طرف می فرمایید که علم خطا می کند واز طرف دیگر اصرار دارید که چرا آیات قرآن باکشفیات علمی جدید مطابقت ندارد البته به زعم شما.اگر بعد از 200سال مشخص شد که این نظریه علمی خطا بوده است آنوقت مردم آن زمان چطور باید قضاوت کنند؟البته اشکالات علمی که شما بیان می کنید مانند دودوتا نیست که جای شبهه نداشته باشد.مثلادرباب تنوع انواع داروین بعدا علم جدید به این نتیجه رسید که این انتقال جهشی است ونظریه جهش به میان آمد.
لطف کنید آیاتی که مانند مساله تگرگی که می فرمایید راهمراه با نظریه علمی از منبع معتبر بیان کنید تا ببینیم اختلاف درکجاست؟والا با کلی گویی نتیجه گرفتن وبحث کردن سخت وشاید بی نتیجه است.
noob;341666 نوشت:
برادر گرامی لختی اندیشه کن در باره الفرقان الحق در آرامش

الفرقان الحق کتابی است جعلی که باحمایت آمریکا نوشته شده ودارای سوره هایی است برای کم رونق کردن قرآن وبه هیچ وجه قابل اعتماد نیست.

کریم;342239 نوشت:

این پستی که شما ارسال کردید ، به نظرم خیلی خوب بود ، سعی میکنم روش یکم فکر کنم ، بعد پاسخ بدم.

تشکر

یه بحثی هست که برای من سوال حل نشده هست ، سعی میکنم کم کم بازش کنم و پاسخ شما که در واقع سوالات من هست رو بدوم.

نظر شما در مورد این حدیث چیست :

همو رای امام جعفر صادق را نیز در باب علوم نافع و غیر نافع بدین سان نقل می کند:« حضرت امام جعفر صادق فرمود که باید علمی را برگزینند که رضای خداوند در آن باشد، زیرا هر علمی مایه ی نجات نیست، و علم نافعی که سبب نجات بشود منحصر به توحید و امامت و علومی است که از حضرت رسول و ائمه ی اطهار به ما رسیده است، و آنچه نرسیده تفکر در آن ها خوب نیست. از سایر علوم نیز آنچه برای فهمیدن کلام اهل بیت رسالت لازم است باید خوانده شود، و غیر آن یا لغو یا بیفایده و تضییع عمر و یا احداث شبهه در نفس است که بیشتر موجب کفر و ضلالت می شود.»

noob;342759 نوشت:
همو رای امام جعفر صادق را نیز در باب علوم نافع و غیر نافع بدین سان نقل می کند:« حضرت امام جعفر صادق فرمود که باید علمی را برگزینند که رضای خداوند در آن باشد، زیرا هر علمی مایه ی نجات نیست، و علم نافعی که سبب نجات بشود منحصر به توحید و امامت و علومی است که از حضرت رسول و ائمه ی اطهار به ما رسیده است، و آنچه نرسیده تفکر در آن ها خوب نیست. از سایر علوم نیز آنچه برای فهمیدن کلام اهل بیت رسالت لازم است باید خوانده شود، و غیر آن یا لغو یا بیفایده و تضییع عمر و یا احداث شبهه در نفس است که بیشتر موجب کفر و ضلالت می شود.»

سلام
خوب است که همیشه به شرایط بحث و کلام توجه کنیم
این روایت از امام صادق ع نقل شده یعنی زمان حضور خودشان که حجت الهی اند
علوم ایشان در قیاس با سایر علوم مانند آب زلال شیرین در مقابل آب کدر تلخ است
پس طبیعی است که حضرت اصحاب را به این آب گوارا دعوت و از سایر علوم که در قیاس با آن نافع نیستند چنین بیانی داشته باشند
اما وقتی که اب زلال در دسترس نباشد و عطش هم انسان را در معرض مرگ انداخته راهی جز استفاده از آب کدر تلخ نیست
حداقل مانع مرگ است
البته این بحث در علوم الهی و انسانی است نه همه علوم
والله الموفق

noob;342759 نوشت:
همو رای امام جعفر صادق را نیز در باب علوم نافع و غیر نافع بدین سان نقل می کند:« حضرت امام جعفر صادق فرمود که باید علمی را برگزینند که رضای خداوند در آن باشد، زیرا هر علمی مایه ی نجات نیست، و علم نافعی که سبب نجات بشود منحصر به توحید و امامت و علومی است که از حضرت رسول و ائمه ی اطهار به ما رسیده است، و آنچه نرسیده تفکر در آن ها خوب نیست. از سایر علوم نیز آنچه برای فهمیدن کلام اهل بیت رسالت لازم است باید خوانده شود، و غیر آن یا لغو یا بیفایده و تضییع عمر و یا احداث شبهه در نفس است که بیشتر موجب کفر و ضلالت می شود.»

درشرح ملا صالح مازندرانی براصول کافی درتوضیح این حدیث آمده است:علم معتبر درنزد خداوند شناخت خدا واحام اوست وعلومی که منجر به معرفت بیشتر خداوند می شوند،وسایر علوم اگر برای معرفت خداوند باشد مفید ونافع است ولی اگر مقصود ازآنها فقط پیشرفت دردنیا باشد ودرعین حال ضرری برای جامعه ومردم نداشته باشد مرتبه اش پایین تر ازعلم توحید وعلوم چهاگانه ای است که حضرت فرموده اند.(شرح الکافی،ج2،ص239)
بهتر است نکته ای را درنظر داشته باشید که علماءاهل سنت درشرح حال امام صادق علیه السلام درتذکرةالحفاظ ذهبی،طبقات المعتزله قاضی عبدالجبار،گفته اند که آن حضرت چهارهزار شاگرد داشتند وجابر شاگرد او درشیمی بود واین نشان می دهد که تنها علوم دینی را تدریس نمی کردند بلکه به علوم طبیعی نیز می پرداختند وایشان فقط درعلوم دینی وقرآنی تبحر داشتند بلکه درعلوم طبیعی نیز متخصص بودند.
به هر حال اگر پرداختن به علوم دیگر درراه دین وبا نیت الهی باشد باارزش می باشد والا چندان ارزشی ندارد.

یک سوال من بی پاسخ موند. الان که دارم به کمک شما کمی با ذهن باز تر فکر میکنم و انتخاب میکنم این سوال برام مهم هست لطفا پاسخ بدین :

نظر اسلام در مورد کسی که بنا به تحقیق و عقل ، بدون دشنمی و قضاوت غلط و هر چیزی که اعتبار یک تحقیق رو از بین میبره ، اسلام رو نپذیره چیه ؟

آیا این فرد گناه کار است ؟!

لطفا کامل توضیح بدین.

ممنونم از شما

noob;343914 نوشت:
یک سوال من بی پاسخ موند. الان که دارم به کمک شما کمی با ذهن باز تر فکر میکنم و انتخاب میکنم این سوال برام مهم هست لطفا پاسخ بدین : نظر اسلام در مورد کسی که بنا به تحقیق و عقل ، بدون دشنمی و قضاوت غلط و هر چیزی که اعتبار یک تحقیق رو از بین میبره ، اسلام رو نپذیره چیه ؟ آیا این فرد گناه کار است ؟! لطفا کامل توضیح بدین. ممنونم از شما

سلام
خیر چون دین و عقوبت و پاداش بر مبنای عقل است
اگر کسی معیارها را درست رعایت کرد و بدون حب و بغض و با تحقیق به این نتیجه برسد گنهکار نیست
اما حق اظهار ندارد
چون اظهار دیگر در حوزه فرد نیست در حوزه جامعه است
و برای او چنین حقی در حوزه جامعه نیست
والله الموفق

noob;343914 نوشت:
یک سوال من بی پاسخ موند. الان که دارم به کمک شما کمی با ذهن باز تر فکر میکنم و انتخاب میکنم این سوال برام مهم هست لطفا پاسخ بدین :

نظر اسلام در مورد کسی که بنا به تحقیق و عقل ، بدون دشنمی و قضاوت غلط و هر چیزی که اعتبار یک تحقیق رو از بین میبره ، اسلام رو نپذیره چیه ؟

آیا این فرد گناه کار است ؟!

لطفا کامل توضیح بدین.

ممنونم از شما

وسلام نامی از نامهای خداست.
عرض سلام و ادب و احترام.

درصورت تحقیق کردن و نیافتن جوابها و پرسشهای ذهن اشکالی ندارد.
اما اگر بدون تحقیق باشد گناه است.
اگر با تحقیق باشد و ابراز نکند اشکالی ندارد. اما اگر ابراز کند و اعلام کند گناه است. زیرا باعث بدعت در دین محسوب میشود.

به نام خدا

سلام علیکم

جمع بندی: (خدا ومن)
سوال:شک در در دین واعتقادات دینی مانند شک در وجود خدا چه حکمی دارد؟
جواب:اصل شک کردن امری طبیعی است وممکن است برای هر انسانی پیش بی یاید، مخصوصا باتوجه به اینکه انسان ذهن کنجکاوی دارد وچه بسا نحوه وجود خدا و یا وجود انبیاء وصفاتی که برای آنها نقل شده است برایش قابل فهم نباشد مخصوصا اینکه بعضی از اعتقادات دینی با نوع زندگی انسان وفضایی که در آن زندگی می کند تفاوت دارد،بالاخص در زمان ما که گرایش به مادیات زیاد شده وگرایش علوم رایج نیز به سمت مادیگری وتجربه گرایی است موجب شک وتردید در بعضی اصول دین می شود.
اما باقی ماندن در این شکیات خطرناک است وانسان باید تلاش کند از راههایی که بتوان جواب این شکیات وسوالات را پیدا کرد برای آنها جواب پیدا کند. گرایش به دین در نهاد هر انسانی وجود دارد ولازم است انسان در مورد اعتقادات دینی خود تحیق کند ودین را تقلیدی قبول نکند چون در این صورت این دینداری چندان پایه محکمی نخواهد داشت وهر لحظه ممکن است فروریزد. با تدبر در عالم هستی وشگفتیهای موجود در آن ونظم وتدبیری که در آن به کار رفته وهمچنین با مطالعه منابع معتبر دینی مانند کتب شهید مطهری انسان می تواند دین خود را آگاهانه انتخاب کند.

سوال:آیا کسی که اعتقادات سستی دارد مرتد می باشد؟
جواب:خیرمرتد به کسی می گویند، که بعد از اینکه اعلام کرده مسلمان است واسلام را به عنوان دین رسمی خود انتخاب کرده است ،علنا اعلام کند که من از دین برگشته ام ودیگر این دین را قبول ندارم. وچون این نوع دیدگاه در یک جامعه ای که مسلمان است موجب تشویش اذهان واز بین رفتن آرامش روانی برای خیلی از مسلمانان وخانواده های آنها می شود از دید اسلام چنین انسانی مرتد است تا جلوی ناآرامی های اجتماعی وخطراتی که از این طریق ممکن است متوجه جامعه اسلامی شود گرفته شود.ولی کسی که به خاطر عدم مطالعه واطلاعات کم نسبت به اصول دینی سست است مرتد نمی باشد. بلکه باید تلاش کند با مطالعه وتفکر وتدبر در منابع دینی مانند قرآن واحادیث دینی وکتبی که از جانب علماء دینی نوشته شده است اعتقادات صحیح دینی را درست درک کند.

سوال:به نظر می رسد بعضی مسائل علمی که در قرآن نقل شده است با نظریات علمی اثبات شده روز مطابقت ندارد؟
جواب:یکی از معجزات قرآن آیاتی است که خبر از امری داده است که قرنها بعد توسط دانشمندان کشف شده است، مانند:گرده افشانی گلها توسط بادها .اما نسبت به مساله شهاب سنگ والبته خیلی از اشکالات که شاید بعضی اوات متوجه بحث باشد عرض کنم ، در جایی کلمه ای با توجه به معنای لغوی آن به کار می رود،ولی ما معنای اصطلاحی آنرا در نظر گرفته واشکال می کنیم وباید به این نکات توجه داشته باشیم.
به عنوان نمونه مرحوم طریحی در باره شهاب سنگ که در قرآن مطرح شده وبه نظر مستشکل این بحث خلاف آنچیزی است که درعلم ثابت شده است می فرماید:
شِهَابٍ‏و هو كل متوقد مضي‏ء. و مثله قوله: شِهابٌ‏ مُبِينٌ‏ [15/ 18] أي كوكب مضي‏ء قال: بعض المفسرين: الشِّهَابُ‏ ما يرى كأنه كوكب انقض، و ما خمنه الطبيعيون من أنه بخار في دهنية يصعد إلى كرة النار فيشتعل لم يثبت، و لو صح لم يناف ما دلت عليه الآية الشريفة، و لا ما دل عليه قوله: جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ‏، فإن الشِّهَابَ و المصباح يطلقان على المشتعل، و كل مشتعل في الجوزينة السماء، و لا استبعاد في إصعاد الله سبحانه ذلك البخار الدهني عند استراق الشيطان السمع فيشتعل نارا فتحرقه‏( طریحی، مجمع البحرین، ج2، ص93، نشر: مرتضوی، تهران، 1375ش، چ سوم)
شهاب هرچیز مشتعل نورانی است وشهاب مبین ستاره نورانی است،وآنچه طبیعیون در مورد شهاب گفته اند یا صحیح نیست که شهاب بخاری چرب است که وقتی بسوی سیاره ای باحرارت حرکت می کند مشتعل می شودویا اینکه اشکالی نداردخداوند همین شهاب سنگ را حرارت دهد وبا آن جنیان را فراری دهد.
به هرحال اولا شهابی که در قرآن به کار رفته است به هرچیز مشتعل نورانی گفته می شود ودر تعارض با نظریه داده شده در مورد شهاب سنگ نیست.واگر میز منظور همان شهاب سنگ باشد خداوند آنرا مشتعل می کند.
به هر حال اینجا قرآن درمورد شهاب سنگ نظری خلاف علم روز نداده است.

سوال:غرب در سایه توجه علم پیشرفت کرده سلام است ولی مسلمانان به خاطر توجه بیشتر به قرآن از قافله علم عقب افتاده اند،وهمین مسلمانها با شعارهای دینی عملیات تروریستی انجام می دهند؟
جواب:این سخنان بی مهری در حق قرآن خلاف آنچیزی است که حتی مستشرقان به آن اعتراف کرده اند، گوستاولبون در کتاب تمدن عرب واسلام خود آورده است غربیان ونصاری به خاطر خوی وحشی گری وآدم کشی وچپاولی که داشتند از پیشرفت عقب افتاده بودند در عین حالی که مسلمانها از زمان آغاز اسلام ودست یابی به علوم یونان پیشرفت زیادی کرده بودند وغربیان هرچند در جنگهای صلیبی از مسلمانان شکست خوردند ولی آداب واصول پیشرفت وزندگی متمدن را از آنها آموختند وبا عمل به این روش پیشرفت کردند.
ویا در
کتاب مغز متفکر شیعه که توسط تعدادی از محققان فرانسوی که مسلمان هم نیستند در مورد امام صادق علیه السلام نوشته شده است بعضی از برکات علمی اسلام واهل بیت را نل می کنند که از جمله این است که اولین کسی که نظریه ساخت تلسکوب را داده وگالیله با توجه به آن تلسکوب را ساخته امام صادق علیه السلام است. که با واسطه به دست او رسیده بود.
علتی که مسلمانها از پیشرفت وتمدن فاصله گرفتند قرآن نبود بلکه فاصله گرفتن آنها از قرآن بود والا تا زمانی که مسلمانها پایبند به قر آن ومعارف آن بودند همیشه در حال پیشرفت بودند به طوری که هشت قرن حکومت اکثریت مناطق روی زمین از شمال آفریقا تا شرق چین ومناطقی از اروپا مثا اسپانیا در دست مسلمانها بود. ولی درت طلبی آنها وظهور فرقه ها وجریانهای مختلف که طالب قدرت بودند موجب فاصله گرفتن از اسلام ودر نتیجه عقب ماندن مسلمانها شد.

موضوع قفل شده است